یعقوب جلیلی شاهمنصوری؛ محمدمهدی خطیب؛ ابراهیم غلامی؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
در منطقه چلونک در شمال باختری بیرجند در منتهیالیه ایالت ساختاری سیستان، واحدهای رسوبی- آذرآواری چینخورده به سن ائوسن میانی تا بالایی با اثرهای محوری متفاوت در بین گسلهای چاهک- موسویه و محمدیه- حصارسنگی قرار دارند. این چینها دارای ویژگی آشکاری چون پراکندگی اثر محوری با روندهای چیره NE-SW ، NW-SE و N-S هستند. تحلیل هندسی- جنبشی چینهای ...
بیشتر
در منطقه چلونک در شمال باختری بیرجند در منتهیالیه ایالت ساختاری سیستان، واحدهای رسوبی- آذرآواری چینخورده به سن ائوسن میانی تا بالایی با اثرهای محوری متفاوت در بین گسلهای چاهک- موسویه و محمدیه- حصارسنگی قرار دارند. این چینها دارای ویژگی آشکاری چون پراکندگی اثر محوری با روندهای چیره NE-SW ، NW-SE و N-S هستند. تحلیل هندسی- جنبشی چینهای منطقه بر پایه برداشتهای ساختاری، تصاویر ماهوارهای، نقشههای زمینشناسی، برشهای ساختاری عرضی و توابع ریاضی صورت گرفته است. با استفاده از رخداد گسلش- چینخوردگی، چرخش محور چینها، درصد کوتاهشدگی و نسبت ابعاد چینهای منطقه بررسی و با هم مقایسه شد. مقادیر نسبت ابعاد، درصد کوتاهشدگی و میزان چرخش اثر محوری برای چینهای با روند NE-SW به ترتیب 6/1-356/0، 20-77 درصد و 28-40 درجه؛ برای چینهای با روند NW-SE 620/0 - 352/0، 41-25 درصد و 40-25 درجه؛ برای چینهای با روند N-S 3520/0، 25 درصد و 24 درجه بهدست آمد. در این تحلیل ناودیس چاهک، ناودیس چلونک و تاقدیس چاهک با محور NE-SW بیشترین و ناودیس شونگان با محور NW-SE کمترین میزان کوتاهشدگی و نسبت ابعاد را نشان دادهاند. بررسیهای صورت گرفته نشان داد با افزایش درصد کوتاهشدگی، مقدار نسبت ابعاد نیز بیشتر میشود. تحلیل عناصر ساختاری نشان داد تغییر اثر محوری ناودیسهای چلونک، چاهک و حج نج و تاقدیس چلونک و چاهک با راستای چیره NE-SW متأثر از گسل راستالغز راستبر چاهک- موسویه با روند تقریبی N-S است. همچنین تغییر اثر محوری ناودیسهای تاجکوه، شونگان و حصارسنگی و تاقدیس شونگان با راستای چیره NW-SE متأثر از گسل راستالغز چببر محمدآباد- حصارسنگی با روندتقریبی N-S هستند. توزیع اثر محوری چینها با نسبت ابعاد و کوتاهشدگی متفاوت و روندهای مختلف میتواند معلول چرخش عناصر چینخورده نسبت به موقعیت مؤلفههای فشاری باشد.
حسین غیاثیان؛ سهیل قره؛ حسین صالح زاده؛ رزا رسولی؛ ایرج رحمانی
چکیده
استفاده از عناصر کمکی در بهسازی و اصلاح خواص مهندسی خاک از دیر باز مورد توجه بشر بوده است. امروزه کارایی و توانایی روش تسلیح خاک در ارائه راهکارهای عملی مناسب در پروژههای مختلف موجب شده تا این دانش به سرعت جای خود را در مهندسی ژئوتکنیک باز نماید. در راستای افزایش ظرفیت باربری خاک و کاهش نشستهای آن، سامانههای سلولی ژئوسینتتیکی ...
بیشتر
استفاده از عناصر کمکی در بهسازی و اصلاح خواص مهندسی خاک از دیر باز مورد توجه بشر بوده است. امروزه کارایی و توانایی روش تسلیح خاک در ارائه راهکارهای عملی مناسب در پروژههای مختلف موجب شده تا این دانش به سرعت جای خود را در مهندسی ژئوتکنیک باز نماید. در راستای افزایش ظرفیت باربری خاک و کاهش نشستهای آن، سامانههای سلولی ژئوسینتتیکی (GCS) ابداع شده است، که این سامانهها متشکل از قاب، پوسته ژئوسینتتیکی و خاک هستند. در نوشتار حاضر، رفتار تحلیلی و آزمایشگاهی سامانههای سلولی ژئوسینتتیکی کوچک مقیاس بر روی نمونههای استوانهای پرشده از ماسه سواحل دریای خزر و به ارتفاع 5/10 و قطر 10 سانتیمتر در شرایط مسلح و غیرمسلح بررسی شده است. بررسیهای آزمایشگاهی در دستگاه سه محوری و در شرایط فشار همه جانبه خارجی صفر و بررسیهای تحلیلی با استفاده از نرم افزار اجزای محدود ABAQUS 6.7 انجام شده است. همچنین در این نوشتار، تأثیر مسلح کنندههای قائم و افقی، تعداد و آرایش آنها در افزایش ظرفیت باربری، کاهش نشست و تغییرشکلهای جانبی نمونه، مورد ارزیابی قرار گرفته است. همخوانی مناسبی بین نتایج بهدست آمده از بررسیهای تحلیلی و آزمایشگاهی وجود دارد و در همه موارد بررسیهای تحلیلی نتایج محافظهکارانهتری نسبت به نتایج بررسیهای آزمایشگاهی ارائه میدهد. افزون بر نتایج نشان میدهد المانهای تسلیح قائم نسبت به المانهای تسلیح افقی به میزان قابل توجهی سبب افزایش ظرفیت باربری و کاهش نشست سیستم سلولی ژئوسینتتیکی (GCS) میشوند، اما تغییر شکلهای جانبی نمونه در تسلیح افقی نسبت به تسلیح قائم کمتر است.
طاهره مجیدی نیری؛ حمید نظری؛ منوچهر قرشی؛ مرتضی طالبیان؛ آمنه کاوه فیروز
چکیده
گسل پیشوا با درازای حدود 35 کیلومتر در جنوبخاوری ورامین قرار گرفته است. این گسل در جنوبیترین مرز میان ایالتهای ساختاری البرز و ایران مرکزی واقع شده و روند کلی آن شمالباختری– جنوبخاوری (N38W, 33NE) و دارای سازوکار وارون با مؤلفه چپبر همراه با گسلهای ناهمسوی (Antithetic) عادی است. بررسیهای ریختزمینساختی انجام شده در راستای ...
بیشتر
گسل پیشوا با درازای حدود 35 کیلومتر در جنوبخاوری ورامین قرار گرفته است. این گسل در جنوبیترین مرز میان ایالتهای ساختاری البرز و ایران مرکزی واقع شده و روند کلی آن شمالباختری– جنوبخاوری (N38W, 33NE) و دارای سازوکار وارون با مؤلفه چپبر همراه با گسلهای ناهمسوی (Antithetic) عادی است. بررسیهای ریختزمینساختی انجام شده در راستای گسل پیشوا، نشان از فعال بودن آن دارد. بر پایه بررسیهای انجام شده در ساختگاههای T1 و T2 ترانشه پارینه لرزهشناسی گسل پیشوا، تعداد 3 تا 5 رخداد لرزهای با دوره بازگشت 3265 سال برای این گسل شناسایی شد که جوانترین و کهنترین رخدادها بهترتیب سن87/0 ، 29 هزار سالدارند. برپایه میزان جابهجایی در مدت هر رویداد مه لرزهای و با بهرهگیری از روابط Wells & Coppersmith (1994) بزرگترین و کوچکترین زمینلرزه شناسایی شده بهترتیب دارای بزرگای 08/7 و 9/5 هستند. از آن جاییکه سن جوانترین رویداد شناسایی شده در حدود 870 سال به دست آمد، بنابراین احتمالاً بتوان زمینلرزهAD 1384 (میلادی)شهرری را به این گسل منتسب دانست.
مهدی خشنودکیا؛ حسن محسنی؛ محمود حاجیان
چکیده
سازند دشتک با رسوبات کربناتی- تبخیری یکی از پوشسنگهای مهم حوضه زاگرس است که در دو چاه (آغار#1 و آغار باختری#1) بررسی شده است. دادههای سنگنگاری در این مطالعه بهمنظور چینهشناسی سکانسی سازند دشتک از مقاطع نازک تهیه شده از خردههای حفاری بههمراه دادههای چاهنگاری (گاما- صوتی) استفاده شده است. سازند دشتک متشکل از هشت کمربند ...
بیشتر
سازند دشتک با رسوبات کربناتی- تبخیری یکی از پوشسنگهای مهم حوضه زاگرس است که در دو چاه (آغار#1 و آغار باختری#1) بررسی شده است. دادههای سنگنگاری در این مطالعه بهمنظور چینهشناسی سکانسی سازند دشتک از مقاطع نازک تهیه شده از خردههای حفاری بههمراه دادههای چاهنگاری (گاما- صوتی) استفاده شده است. سازند دشتک متشکل از هشت کمربند رخسارهای شامل رخسارههای پهنه ساحلی، پهنه فراکشندی، کشندی، لاگون، شول، دریای محدود، دریای باز و رمپ میانی است. در این سازند چهار سکانس رسوبی شناسایی شد که با دو مرز سکانسی نوع یک و سه مرز سکانسی نوع دو فرا گرفته شدهاند. سازند دشتک با محیط رمپ هموکلاین و تغییرات جانبی کم محیط رسوبی باعث شده است که تغییرات جانبی سکانسهای سازند در ناحیه مورد مطالعه کم باشد.
مهراج آقازاده؛ محمد هاشم امامی؛ حسین معین وزیری؛ نعمت الله رشیدنژاد عمران؛ آنتونیو کاسترو
چکیده
توده خانکندی در شمال باختر ایران و پهنه قره داغ (ارسباران)- ارمنستان جنوبی قرار دارد. رخنمونهای چیره شامل سنگهای گرانودیوریتی و مونزونیتی هستند که همراه با آنها گابروها و دایکهای داسیتی و لامپروفیری نیز رخنمون دارند. پلوتونیسم گرانودیوریتی در توده خانکندی با نفوذ مونزونیتها و گابروها دنبال شده است و در نهایت دایکهای داسیتی ...
بیشتر
توده خانکندی در شمال باختر ایران و پهنه قره داغ (ارسباران)- ارمنستان جنوبی قرار دارد. رخنمونهای چیره شامل سنگهای گرانودیوریتی و مونزونیتی هستند که همراه با آنها گابروها و دایکهای داسیتی و لامپروفیری نیز رخنمون دارند. پلوتونیسم گرانودیوریتی در توده خانکندی با نفوذ مونزونیتها و گابروها دنبال شده است و در نهایت دایکهای داسیتی و لامپروفیری جایگزین شدهاند. مونزونیتها و گابروها، ماهیت شوشونیتی و گرانودیوریتها و داسیتها ماهیت کلسیمی- قلیایی پتاسیم بالا و ویژگیهای آداکیتهای نوع C (پتاسیمی یا قارهای) و گرانیتوییدهای سرشار از باریم و استرانسیم را نشان میدهند. لامپروفیرها ماهیت قلیایی و کامپتونیتی دارند. مونزونیتها از تحول گابروها همراه با مقدارکمی آلایش پوستهای و آمیختگی ایجاد شدهاند. ذوب منابع پوسته مافیک زیرین گارنتدار، گوشته سنگکرهای(لیتوسفری) متاسوماتیسم شده و نرمکره (استنوسفر)بالارونده، بهترتیب سبب ایجاد ماگماهای گرانودیوریتی و داسیتی، گابروی شوشونیتی و لامپروفیرها شده است. تولید انواع مختلف ماگماها در منطقه ارسباران در الیگوسن، در پاسخ به فرایندهای شکستهشدن قطعه فرورونده ویا پوستهپوستهشدن (Delamination) گوشته سنگکرهای و بالا آمدن نرمکره رخ داده است که پس از فرایند برخورد ورقههای ایران و عربستان و ستبرشدگی پوستهای، در یک محیط کششی پس از برخوردی تشکیل شدهاند.
ساناز اورندی؛ عبدالمجید یعقوب پور؛ محمد نخعی؛ بهزاد مهرابی؛ حسن صحرایی؛ مینو بهروز
چکیده
معدن مس سرچشمه یکی از معادن شناخته شده مس پورفیری است که در 55 کیلومتری جنوب شهرستان رفسنجان، جنوب خاوری ایران قرار دارد. معدنکاری ذخایر فلزی با ایجاد شرایط مناسب برای اکسایش کانیهای سولفیدی و واکنشهای شیمیایی بین سولفیدهای فلزی و آب در مجاورت هوا ، تولید زهاب اسیدی را میسر میسازد. مطالعات انجام شده بر روی تأثیر دامپهای باطله ...
بیشتر
معدن مس سرچشمه یکی از معادن شناخته شده مس پورفیری است که در 55 کیلومتری جنوب شهرستان رفسنجان، جنوب خاوری ایران قرار دارد. معدنکاری ذخایر فلزی با ایجاد شرایط مناسب برای اکسایش کانیهای سولفیدی و واکنشهای شیمیایی بین سولفیدهای فلزی و آب در مجاورت هوا ، تولید زهاب اسیدی را میسر میسازد. مطالعات انجام شده بر روی تأثیر دامپهای باطله در ایجاد زهاب اسیدی معدن مس سرچشمه، افزایش اسیدیته زهابها در محدوده 3 تا 5/5 و افزایش انحلال بسیاری از فلزات سمی و سنگین در مقادیر بالاتر از حد مجاز استاندارد (WHO) را نشان میدهد. تنها تعدادی از میکروارگانیسمها در چنین محیطهای آبی با کیفیت پایین و نامناسب قادر به ادامه حیات هستند. در معدن مس سرچشمه نوعی جلبک سبز نواری، مقاوم به شرایط اسیدی و مقادیر بالای عناصر محلول در بعضی از زهابهای اسیدی شناسایی شد. جنس این جلبک اولوتریکس ((Ulothrix و گونه اولوتریکس گیگاس (Ulothrix Gigas) شناخته شده و فاقد خاصیت ضد میکروبی و ضد قارچی است. این جلبک در زهابهای با مقدار بالای مواد جامد محلول (mg/l 1800TDS≈) مشاهده میشود. به نظر میرسد میزان اسیدیته و نوع عناصر محلول، همچنین نوع کانیهای ثانویه تشکیل شده در بستر زهاب از عوامل مهم پراکندگی جلبک اولوتریکس محسوب میشوند. بررسیها در این تحقیق نشاندهنده اسیدیته مناسب برای رشد این جلبک در محدوده 3 تا 5/4 است. وجود شرایط کلوییدی و تجمع ذرات معلق آهن و آلومینیوم مانع از رشد و یا تکثیر آن میشود. نمونه برداری و تجزیه شیمیایی جلبکها، جذب مقادیر بالایی از فلزات سنگین را نشان میدهد. بنابراین حضور جلبکها، عاملی طبیعی در زدودن عناصر سنگین از زهاب اسیدی معدن و کمک به بهبود کیفیت آب است.
مهین فرهادیان بابادی؛ فریبرز مسعودی؛ علیرضا زراسوندی
چکیده
مقادیر قابل توجهی پسماند در هر عملیات حفاری نفتی تولید میشود که دارای اجزای گوناگون مانند فلزات سنگین و هیدروکربنها هستند. این پسماندها در گودالهای خاکی کنار دکل حفاری و یا دریا تخلیه میشوند که بهمنظور مدیریت درست دفع آنها لازم است ماهیت ژئوشیمیاییشان بهخوبی شناخته شود. در این پژوهش، نمونهبرداری از مواد افزودنی ...
بیشتر
مقادیر قابل توجهی پسماند در هر عملیات حفاری نفتی تولید میشود که دارای اجزای گوناگون مانند فلزات سنگین و هیدروکربنها هستند. این پسماندها در گودالهای خاکی کنار دکل حفاری و یا دریا تخلیه میشوند که بهمنظور مدیریت درست دفع آنها لازم است ماهیت ژئوشیمیاییشان بهخوبی شناخته شود. در این پژوهش، نمونهبرداری از مواد افزودنی گل پایه آبی سنگین، سنگشناسیهای مختلف سازندگچساران و همچنین خاکهای پیرامون انجام شد. پس از آمادهسازی، غلظت فلزات در نمونهها بهروش ICP-MS اندازهگیری شد. بر پایه نتایج به دست آمده، غلظت فلزات سرب، مس، آرسنیک، روی، مولیبدن، آنتیموان، جیوه و استرانسیم در پسماندها بیشتر از استانداردها و خاک های منطقه است. همچنین محاسبه ضریب همبستگی میان عناصر در پسماندها نشان داد که فازهای کانیایی احتمالی، بهصورت ناخالصی همراه با باریت حفاری وجود دارد. بررسیهای زیستمحیطی نیز نشان از آن دارد که این پسماندها نسبت به فلزات جیوه و آنتیموان، آرسنیک، مس و سرب بسیار آلوده هستند. استفاده از باریت با درجه خلوص بالا میتواند غلظت بسیاری از فلزات آلودهکننده را کاهش دهد.
شهرام شفیعی؛ مجید غیاثی
چکیده
کانسار رگهای چاهمسی در کمربند مس پورفیری کرمان و در جنوب باختری کانسار مس پورفیری میدوک قرار دارد. در این محدوده مجموعه سنگهای آتشفشانی ائوسن با ترکیب حدواسط تا بازی رخنمون یافته است. تحلیل دادههای ساختاری در محدوده پیرامون کانسار و مقایسه ساختار در بیرون و درون کانسار نشان میدهد که جایگیری رگه اصلی کانسار چاهمسی در ...
بیشتر
کانسار رگهای چاهمسی در کمربند مس پورفیری کرمان و در جنوب باختری کانسار مس پورفیری میدوک قرار دارد. در این محدوده مجموعه سنگهای آتشفشانی ائوسن با ترکیب حدواسط تا بازی رخنمون یافته است. تحلیل دادههای ساختاری در محدوده پیرامون کانسار و مقایسه ساختار در بیرون و درون کانسار نشان میدهد که جایگیری رگه اصلی کانسار چاهمسی در کنترل ساختاری گسلهای کششی رخ داده است و رگههای فرعی در ارتباط با گسلشهای کششی- برشی پس از فاز گسلش اصلی جایگیری کردهاند. گسلهای کششی- برشی در جایگیری رگه اصلی نقشی نداشته و تنها سبب جابهجایی بر روی سطوح شکستگیهای پیشین شدهاند و این نوع گسلها از نوع درزههای گسلخورده هستند. در ارتباط با گسلش اصلی مسبب کانهزایی رگهای ساختاری مانند ساخت باقلایی، گسل سنگهای چسبیده و غیر چسبیده در پهنه خردشدگی گسلش بههمراه نشانههای مرتبط با مؤلفههای جنبشی، نقش گسلش عادی را در جایگیری کانسار چاهمسی نشان میدهند. نقشه ارزیابی مقاومت ویژه نشان میدهد که جایگیری این کانسار در یک پهنه گسلی رخ داده است. نتایج تحلیل ساختاری در این کانسار نشان میدهد که حفاری اکتشافی باید بر پایه تحلیل ساختاری شکستگیها و گسلها و رگهها طراحی شود.
مرتضی طالبیان
چکیده
شمال خاوری ایران از رشته کوههای کپهداغ تا البرز مرکزی یکی از مناطق فعال از دیدگاه لرزهخیزی است. وجود شهرهای بزرگ با پیشینه تاریخی طولانی موجب شده است که دادههای نسبتاً خوبی از تاریخچه فعالیت لرزهای آن در دسترس باشد. گسلهای متعددی در این منطقه وجود دارند که برخی از آنها مورد مطالعات زمینشناختی قرار گرفتهاند و توان لرزهزایی ...
بیشتر
شمال خاوری ایران از رشته کوههای کپهداغ تا البرز مرکزی یکی از مناطق فعال از دیدگاه لرزهخیزی است. وجود شهرهای بزرگ با پیشینه تاریخی طولانی موجب شده است که دادههای نسبتاً خوبی از تاریخچه فعالیت لرزهای آن در دسترس باشد. گسلهای متعددی در این منطقه وجود دارند که برخی از آنها مورد مطالعات زمینشناختی قرار گرفتهاند و توان لرزهزایی آنها مورد ارزیابی قرار گرفته است، اما در مورد بسیاری از آنها هنوز دادههای کافی وجود ندارد. اندازهگیریهای ژئودتیک اخیر این امکان را بهوجود آورده است که نرخ حرکات راستالغز و کوتاهشدگی در بخشهای مختلف منطقه مورد بررسی قرار گیرد و نمای کلی از آن ارائه نمودهاست. این پژوهش به قابلیت کاربرد این دادهها در ارزیابی خطر زمینلرزه میپردازد. بدین منظور توان لرزهزایی گسل که بر اساس دادههای سنیابی و یا اندازهگیریهای ژئودتیک محاسبه شده است با رویداد واقعی زمینلرزههای دستگاهی و تاریخی منطقه مقایسه شده است. با توجه به گستردگی منطقه و عدم وجود دادههای کافی این مقایسه در مورد یکایک گسلها امکانپذیر نیست از این رو شمال خاور کشور به 5 زون ساختاری تقسیم شده است. مقایسه گشتاور لرزهای رها شده در این زونها با میزان تجمعی سالانه آن حاکی از همخوانی نسبتاً خوب این دادهها دارد و از این رو میتوان با اطمینان بیشتر از دادههای زمینشناسی و ژئودتیک در بر آورد خطر زمینلرزه در این بخش از کشور استفاده نمود.
فریدون رضایی
چکیده
بررسی رفتار ماسههای تحت اثر بارهای مونوتون وچرخهای استاتیکی یا دینامیکی، نظر ژئوتکنسینها را بهخود معطوف داشته است. این مقاله نتایج حاصل از بارگذاری چرخهای در ماسههای سست و متراکم سیلیسی و کربناتدار را با استفاده از جعبه برش مستقیم تغییر یافته، نشان میدهد. نیمه زیرین جعبه برش با جابهجایی ورق فلزی پوشیده شده ...
بیشتر
بررسی رفتار ماسههای تحت اثر بارهای مونوتون وچرخهای استاتیکی یا دینامیکی، نظر ژئوتکنسینها را بهخود معطوف داشته است. این مقاله نتایج حاصل از بارگذاری چرخهای در ماسههای سست و متراکم سیلیسی و کربناتدار را با استفاده از جعبه برش مستقیم تغییر یافته، نشان میدهد. نیمه زیرین جعبه برش با جابهجایی ورق فلزی پوشیده شده از دانههای شن و ماسه در سطح آن تغییر یافته است. متغیرهای مختلف همچون نوع ماسه، چگالی، شرایط حدواسط، تعداد و نوع چرخه بارگذاری برای بررسی رفتار خاک- خاک و خاک- سازه تحت شرایط بارگذاری مونوتون و بارگذاری چرخهای مطالعه شدند. نتایج نشان داد که دو نوع ماسه آزمایش شده، در آغاز بارگذاری رفتار انقباضی و در ادامه رفتار انبساطی پیدا میکنند. نیروهای برشی و عادی در طی آزمایش کاهش مییابند که مقدار کاهش برای ماسه کربناتدار بیشتر از ماسه سیلیسی است. کاهش نیروهای برشی و عادی با کاهش تراکم ماسه افزایش یافته است. این رفتار کاهش نیروها در آزمایش با حجم ثابت تحت بارگذاری چرخهای، شبیه به پدیده روانگرایی است و این نتایج میتواند در حل مشکلات ارزیابی روانگرایی، کارگشا باشد.
محمود حاجیان برزی؛ سید محسن آلعلی؛ داود جهانی؛ محمد فلاح خیرخواه
چکیده
سازند دشتک با سن تریاس میانی- پسین به دلیل وجود نهشتههای ستبر انیدریتی به عنوان یکی از بهترین سنگهای پوشش برای مخازن گازی عظیم گروه دهرم در جنوب باختری ایران و شمال خلیج فارس بهشمار میرود. تحلیل رخسارههای سازند دشتک سبب شناسایی 14ریزرخساره مربوط به محیط دشت ساحلی، سبخا (پهنه بالای جزرومدی)، پهنه جزرومدی، لاگون، پشتههای سدی ...
بیشتر
سازند دشتک با سن تریاس میانی- پسین به دلیل وجود نهشتههای ستبر انیدریتی به عنوان یکی از بهترین سنگهای پوشش برای مخازن گازی عظیم گروه دهرم در جنوب باختری ایران و شمال خلیج فارس بهشمار میرود. تحلیل رخسارههای سازند دشتک سبب شناسایی 14ریزرخساره مربوط به محیط دشت ساحلی، سبخا (پهنه بالای جزرومدی)، پهنه جزرومدی، لاگون، پشتههای سدی (شول) شده است. بررسی تغییرات افقی و عمودی رخسارهها و مقایسه آنها با محیطهای عهد حاضر و دیرینه نشانگر آن است که سازند دشتک در یک پلاتفرم از نوع رمپ کربناتی کمژرفا نهشته شده است. مطالعات چینهنگاری سکانسی نشان میدهد که سازند دشتک از چهار سکانس رسوبی دسته سوم و دستههای رسوبی TSTوHST تشکیل شده است. ستبرای سازند دشتک از کوه سورمه به سمت چاه d، c، b و در نهایت a افزایش یافته است. مطالعات ایزوتوپ استرانسیم از نمونههای سازند دشتک سن تریاس (آشکوب آنسین تا نورین) را تأیید میکند.
حسین کوهستانی؛ مجید قادری؛ محمدهاشم امامی؛ سباستین مِفرِه؛ وادیم کامنتسکی؛ جوسلین مکفی؛ خین زاو
چکیده
کانسار نقره- طلای چاهزرد (نمونه آشکار سامانههای اپیترمال نوع سولفیداسیون پایین تا میانه با میزبان برشی) درون مجموعه آتشفشانی میوسن بالایی با ترکیب آندزیتی تا ریولیتی و در بخش مرکزی کمربند ماگمایی ارومیه- دختر قرار گرفته است. بخشهای کانهدار در این کانسار درون تودههای بِرشی با میزبان ریولیت پورفیری قرار دارند. بررسیهای ...
بیشتر
کانسار نقره- طلای چاهزرد (نمونه آشکار سامانههای اپیترمال نوع سولفیداسیون پایین تا میانه با میزبان برشی) درون مجموعه آتشفشانی میوسن بالایی با ترکیب آندزیتی تا ریولیتی و در بخش مرکزی کمربند ماگمایی ارومیه- دختر قرار گرفته است. بخشهای کانهدار در این کانسار درون تودههای بِرشی با میزبان ریولیت پورفیری قرار دارند. بررسیهای سامانمند ژئوشیمیایی سنگ کل روی سنگهای آتشفشانی نشان میدهد که سنگهای میانه و اسیدی هر دو بهطور ویژه از عناصر سنگدوست بزرگ یون (LILE) و عناصر خاکی کمیاب سبک (LREE) غنیشدگی و از عناصر با پتانسیل یونی بالا (HFSE) تهیشدگی نشان میدهند. این دادههای ژئوشیمیایی بیانگر ویژگی کمان ماگمایی برای سنگهای آتشفشانی است و نشان میدهد تبلور هورنبلند، نقش کنترلکننده اصلی را در تکامل سنگهای نیمهآتشفشانی کانهزا داشته است. اگرچه ریولیت پورفیری نسبتهای87Sr/86Sr بالاتری دارد، ولی ترکیب ایزوتوپی استرانسیم و نئودیمیم سنگهای آتشفشانی یکسان است. این سنگها نسبت87Sr/86Sr میان 704910/0 و 705967/0 و مقادیرεNd(i) از 3/2+ تا 7/2+ دارند. این دادهها نشان میدهد ماگماهای ریولیتی احتمالاً محصول پایانی تفریق ماگماهای مادر آندزیتی هستند که دچار آغشتگیهای پوستهای کمی شدهاند. ماگماهای آندزیتی مادر، محصول ذوب بخشی مخلوطی از گوشته نرمکرهای بدون آب و تهی از عناصر ناسازگار و گوشته سنگکرهای غنیشده از آب و عناصر LILE و LREE است که در پاسخ به شکستهشدن پوسته اقیانوسی فرورو و بالا آمدن گوشته نرمکرهای تولید شدهاند. ریولیت پورفیری به عنوان منبع حرارتی برای جریان سیالهای گرمابی و همچنین بهعنوان منشأ سیالهای کانهساز در سامانه اپیترمال چاهزرد رفتار کرده است.
محمد پرنداور؛ اعظم ماهانیپور؛ سیدعلی آقانباتی؛ سیدابوالفضل حسینی
چکیده
در این مطالعه بخشهای بالایی سازند گورپی و بخشهای ابتدایی سازند پابده در یال شمالخاوری تاقدیس کوه گورپی از دید نانوفسیلهای آهکی مورد بررسی دقیق قرار گرفت. ستبرای محدوده برداشتشده در برش مورد مطالعه 127متر و ترکیب سنگی آن شامل مارن، شیلهای سبز- خاکستری و شیلهای ارغوانی است. مطالعه نانوفسیلهای آهکی در محدوده مورد مطالعه ...
بیشتر
در این مطالعه بخشهای بالایی سازند گورپی و بخشهای ابتدایی سازند پابده در یال شمالخاوری تاقدیس کوه گورپی از دید نانوفسیلهای آهکی مورد بررسی دقیق قرار گرفت. ستبرای محدوده برداشتشده در برش مورد مطالعه 127متر و ترکیب سنگی آن شامل مارن، شیلهای سبز- خاکستری و شیلهای ارغوانی است. مطالعه نانوفسیلهای آهکی در محدوده مورد مطالعه به شناسایی 50 جنس و 101 گونه انجامید. بر پایه جنس و گونههای شاخص شناساییشده در محدوده مورد بررسی، زونهای نانوفسیلی CC25-CC26 در رسوبات کرتاسه و زونهای نانوفسیلی NP1-NP5 و NTp1-NTp9 در رسوبات پالئوسن تشخیص داده شد که زیستزونهای نانوفسیلی NP1-NP4 و NTp1-NTp7A برای اولین بار از بخشهای بالایی سازند گورپی در این برش گزارش میشوند. با توجه به زونهای قابل تشخیص، سن بخشهای سازند گورپی در برش مورد مطالعه مایستریشتین پسین- دانین پسین (پایان پالئوسن پیشین) است و سن سازند پابده از ابتدای پالئوسن پسین آغاز میشود. بر پایه دادههای نانوفسیلی موجود مرز کرتاسه- پالئوژن پیوسته است و در بخشهای بالایی سازند گورپی قرار دارد. در محدوده مرز کاهش فراوانی جنس و گونههای نانوفسیلی کرتاسه، افزایش فراوانی گونه مقاوم Thoracosphaera operculata و پیدایش گونههای جدید پالئوسن ثبت شده است. در رسوبات دانین جنس و گونههای کرتاسه بههمراه جنس و گونههای پالئوسن دیده میشود که با توجه به حفظشدگی خوب و حضور پیوسته جنس و گونههای کرتاسه در رسوبات، به احتمال زیاد جزو جنس و گونههای باقیمانده هستند که از محدوده مرز عبور کرده و در رسوبات دانین دیده شدهاند.
علیحسن شریفی؛ احمد سدیدخوی؛ فریدون رضایی
چکیده
عملیات انفجار در استخراج معادن و کارهای عمرانی به عنوان یکی از مراحل اصلی در چرخه عملیاتی مطرح است. انرژی آزاد شده در یک انفجار معدن افزونبر خرد و گرم کردن سنگهای اطرف محل انفجار، باعث انتشار انرژی لرزهای در محیط اطرف معدن میشود. بهمنظور بررسی تأثیر انفجارهای حاصل در معادن سد سرابی تویسرکان (واقع در فاصله ده کیلومتری خاور شهر ...
بیشتر
عملیات انفجار در استخراج معادن و کارهای عمرانی به عنوان یکی از مراحل اصلی در چرخه عملیاتی مطرح است. انرژی آزاد شده در یک انفجار معدن افزونبر خرد و گرم کردن سنگهای اطرف محل انفجار، باعث انتشار انرژی لرزهای در محیط اطرف معدن میشود. بهمنظور بررسی تأثیر انفجارهای حاصل در معادن سد سرابی تویسرکان (واقع در فاصله ده کیلومتری خاور شهر تویسرکان) و ایمن بودن پرده آب بند از نظر همزمانی عملیات تزریق و انفجار، به کمک چند دستگاه لرزهنگار رقمی PDAS با لرزهسنجهای سه مؤلفه کوتاه، دوره L-4C ثبت شد. با پردازش لرزه نگاشتهای ثبت شده در ناحیه معدنی سد سرابی تویسرکان، پربندهای بیشینه همسرعت جابهجایی ذرات برای انفجارها تهیه شد و الگوی تابش لرزهای حاصل از انفجارها برای تحلیل ایمنی پرده آببند تجزیه و تحلیل شد. نتایج این پژوهش و استانداردهای موجود در معادن روباز نشان داد که از دیدگاه لرزهای آب بند در منطقهای کاملا" امن از انفجارهای حاصل در معادن سد سرابی تویسرکان قرار دارد.
خلیل اللهیاری؛ محمد پورمعافی؛ مرتضی خلعت بری جعفری
چکیده
توالی خروجی مجموعه افیولیتی هرسین به صورت گدازههای بالشی بازالتی در حوالی روستای تمرک و گردنه گشور در خاور هرسین و کرمانشاه، در باختر ایران برونزد دارند. گدازههای بالشی رخنمون یافته در امتداد گسل اصلی زاگرس بخشی از زمیندرز افیولیتی بین کمربند زاگرس و زون سنندج- سیرجان به شمار میآیند. این سنگها در حوالی روستای تمرک دارای ...
بیشتر
توالی خروجی مجموعه افیولیتی هرسین به صورت گدازههای بالشی بازالتی در حوالی روستای تمرک و گردنه گشور در خاور هرسین و کرمانشاه، در باختر ایران برونزد دارند. گدازههای بالشی رخنمون یافته در امتداد گسل اصلی زاگرس بخشی از زمیندرز افیولیتی بین کمربند زاگرس و زون سنندج- سیرجان به شمار میآیند. این سنگها در حوالی روستای تمرک دارای ترکیب بازالت تا بازالت آندزیتی و در گردنه گشور ترکیبی در حد تراکی آندزیت بازالتی را دارند. از نظر سرشت ماگمایی سنگهای محدوده تمرک در قلمرو نیمه قلیایی و سنگهای گردنه گشور در محدوده قلیایی واقع میشوند و از نظر محیط زمینساختی- ماگمایی، گدازههای بالشی تمرک به محیط E-MORB و گدازههای بالشی گشور به بازالتهای WPB تعلق دارند. این بازالتها در هر دو منطقه تمرک و گشور از گوشته منتج شده و از LILE ،LREE و برخی از عناصر HFSE غنی شده هستند. این سنگها بقایایی از سنگکره اقیانوسی نئوتتیس هستند که بین دو حاشیه قارهای عربستان و اوراسیا تشکیل شدهاند.
فربد براتپور؛ مهران آرین؛ علی سلگی
چکیده
ساختمانهای توکاک و کمارون، تاقدیسهایی هستند که در شمال باختری زون ایذه (زاگرس) و 15 کیلومتری شمال باختری شهرستان ایذه جای دارند. اندازه ساختمان توکاک در رخنمون سازندآسماری 3/3×17 کیلومتر مربع و اندازه ساختمان کمارون در سازند آسماری 5/3 ×15 کیلومتر مربع است. دماغه باختری تاقدیس توکاک با دماغه خاوری ساختمان کمارون، همپوشانی ...
بیشتر
ساختمانهای توکاک و کمارون، تاقدیسهایی هستند که در شمال باختری زون ایذه (زاگرس) و 15 کیلومتری شمال باختری شهرستان ایذه جای دارند. اندازه ساختمان توکاک در رخنمون سازندآسماری 3/3×17 کیلومتر مربع و اندازه ساختمان کمارون در سازند آسماری 5/3 ×15 کیلومتر مربع است. دماغه باختری تاقدیس توکاک با دماغه خاوری ساختمان کمارون، همپوشانی دارند. هر دو ساختمان دارای شکل چین جعبهای و در رخنمون سطحی نزدیک به متقارن هستند. در هر دو ساختمان بیشترین رخنمون را سازند آسماری و کهنترین رخنمون را سازند پابده دارد. بر پایه دانستههای برداشت شده سطحی، 4 برش عرضی روی ساختمان توکاک و 3 برش عرضی روی ساختمان کمارون (که در این میان برش D-D' در هر دو میانوند و مشترک است و از جایگاه دماغههای همپوشان میگذرد) و همچنین یک برش طولی برای هر دو ساختمان برداشت و رسم شده است و بر پایه آنها نقشه همتراز زیرزمینی تنها برای افق خامی بالایی رسم شده است. زیرا دانستههای به دست آمده نشان میدهد افق بنگستان بالاتر از سطح دریای آزاد است. تاقدیس توکاک که بزرگتر از تاقدیس کمارون است بستگی قائم 250 متر و بستگی افقی 3/4 کیلومتر مربع دارد.
محمد محجل؛ شجاعالدین نیرومند
چکیده
شواهد ساختاری مطالعه شده از چینهای موجود در منطقه خراپه (جنوب شهر پیرانشهر در آذربایجان باختری) مشخص میکند که دو نسل چینخوردگی هممحور با روند شمال باختر - جنوب خاور در مجموعه سنگهای دگرگون با سن کرتاسه در این بخش از پهنه سنندج - سیرجان به وجود آمده است. چینهای مرحله اول به صورت بسته تا یال موازی خوابیده هستند که برگوارگی سطحمحوری ...
بیشتر
شواهد ساختاری مطالعه شده از چینهای موجود در منطقه خراپه (جنوب شهر پیرانشهر در آذربایجان باختری) مشخص میکند که دو نسل چینخوردگی هممحور با روند شمال باختر - جنوب خاور در مجموعه سنگهای دگرگون با سن کرتاسه در این بخش از پهنه سنندج - سیرجان به وجود آمده است. چینهای مرحله اول به صورت بسته تا یال موازی خوابیده هستند که برگوارگی سطحمحوری در آنها به وجود آمده است. این چینها به صورت هممحور توسط چینهای بسته تا باز با سطحمحوری قائم مرحله دوم دوباره چینخوردهاند. رگههای کوارتز طلادار، دایکها با شیب زیاد و گسلهای عادی که همراستا با سطح محوری چینهای ایستاده نسل دوم هستند در منطقه لولایی چینها تمرکز دارند. از طرف دیگر اطلاعات ژرفایی از رگههای کوارتزی مشخص ساخته که پهنای رگهها در ژرفا کمتر میشود. بررسی ساختاری مشخص ساخت که در طول مرحله دوم چینخوردگی، کشیدگی بیشتر در منطقه لولایی در جهت عمود بر محور چینها ایجاد شده است. این موضوع موافقت آشکاری با سازوکار چینخوردگی کرنش طولی مماسی(Tangential Longitudinal Strain) در تشکیل چینهای نسل دوم در منطقه خراپه دارد که در طی آن در بخشهای بیرونی لولاهای طاقدیسها کشش تمرکز یافته است. تمرکز گسستگی کششی در منطقه لولایی چینها روشن میسازد که رگههای کوارتز محصول محلولهای دگرگونی و انحلال فشاری، در بخشهای هسته چینها، با استفاده از فرایند کششی در بخش خارجی چینها در طول چینخوردگی به درون درزههای کششی هجوم آورده و این پرشدگی به همراه ایجاد شکستگیهای کششی و باز شدن آنها به صورت تدریجی و در چند مرحله صورت گرفته است. همچنین برخی از فضاهای پرشده از کوارتز به موازات لایهبندی قرار گرفتهاند. در گسستگیهایی که همراه با جابهجایی بوده، قطعاتی به صورت درونگیر از سنگهای بستر درون رگههای کوارتزی به دام افتادهاند. شواهد مطالعه شده مشخص میکند که گسستگی کششی در فرایندی با سازوکار ایجادکننده چینهای مرحله دوم ارتباط داشته و رگههای کوارتزی طلادار در بخش لولایی طاقدیسها در منطقه خراپه تمرکز یافتهاند.
محمد فروتن؛ حمید نظری؛ برتراند میر؛ میشل سبریر؛ مرتضی فتاحی؛ کریستل لو دورتز؛ منوچهر قرشی؛ خالد حسامی؛ محمد رضا قاسمی؛ مرتضی طالبیان
چکیده
برآورد توان لرزهای گسل دهشیر با درازای حدود 550 کیلومتر (با لحاظ پایانههای شمالی و جنوبی) در شرایطی که جمعیت ساکن با فاصله چند ده کیلومتری گسل به بیش از 5/3 میلیون نفر میرسد، از اهمیت خاصی برخوردار است. به دلیل نبود دادههای زمینلرزه دستگاهی و تاریخی بزرگ بر روی گسلهای جنبای اصلی در گسترة ایران مرکزی، دستیابی به توان ...
بیشتر
برآورد توان لرزهای گسل دهشیر با درازای حدود 550 کیلومتر (با لحاظ پایانههای شمالی و جنوبی) در شرایطی که جمعیت ساکن با فاصله چند ده کیلومتری گسل به بیش از 5/3 میلیون نفر میرسد، از اهمیت خاصی برخوردار است. به دلیل نبود دادههای زمینلرزه دستگاهی و تاریخی بزرگ بر روی گسلهای جنبای اصلی در گسترة ایران مرکزی، دستیابی به توان لرزهای این گسلها بر اساس بررسی کاتالوگ زمینلرزهای ناممکن مینماید. تا به امروز زمینلرزه دستگاهی با بزرگای بیش از 7/4mb در پیرامون گسل دهشیر ثبت نشده است. از سوی دیگر، بررسی دادههای تاریخی نشانی از زمینلرزه تاریخی بزرگی در نزدیکی گسل دهشیر بهدست نمیدهد. نبود نشانههای ویرانی در قلعه تاریخی مروست با قدمت دوره اسلامی (در حدود 1250-700 میلادی) که در فاصله کمتر از 10 کیلومتری گسل دهشیر جای دارد نیز گواهی در تایید نبود جنبش لرزهای بزرگ تا 1300-750 سال گذشته است. با این وجود، گواههای ریختزمینساختی بسیاری از جمله جابهجایی سامانهای (systematic) آبراهههای کوچک و بزرگ، رودخانهها و بادبزنهای آبرفتی، همگی گویای جنبایی گسل دهشیر در بازه زمانی کواترنری پایانی است. گواههای ریختزمینساختی ارائهشده در گستره جغرافیایی مروست و هرابرجان نشان از حرکت اصلی گسل دهشیر در بازه زمانی پلیستوسن پایانی- هولوسن بهصورت راستالغز راستبر، به همراه مؤلفه فرعی شیبلغز دارد. به منظور دستیابی به آهنگ لغزش سالانه افقی و شاقولی بر روی گسل دهشیر، ریک (rake) حرکتی گسل دربازه زمانی مورد اشاره در ساختگاه (site) شمال مروست در حدود 10 درجه و برای کرانه سمت راست رودخانه مروست با جابهجایی افقی و شاقولی به ترتیب برابر با 13 و 5/1 متر، نزدیک به 7 درجه لحاظ شده است. با توجه به جابهجاییهای تجمعی اندازهگیری شده در درازای پارهگسل (fault segment) مروست و در نظر گرفتن نتایج سنسنجی به روش لومینسانس نوری، آهنگ لغزش سالانه مؤلفه افقی گسل در بازه زمانی مورد بررسی برابر با 1- mmyr3/0±1 و برای مؤلفه شاقولی در حدود 1- mmyr1/0 قابل برآورد است. با توجه به شماره آهنگ لغزش حاصل و در نظر گرفتن مقدار کمینه جابهجایی راستبر یافتشده در این پژوهش (به میزان 2 متر در باختر دهستان هرابرجان) و در درازای پارهگسل مروست از سامانه گسل دهشیر میتوان رخداد آخرین زمینلرزه بزرگ دیرینه را با بزرگای Mw~ 7 به حدود 2000 سال گذشته نسبت داد.
حبیبه عطاپور
چکیده
رسوبات بادی کواترنر در بخش جنوبی و دامنههای ارتفاعات شمالی و خاوری شهر کرمان گسترش دارند. مهمترین ساختار رسوبات، لایهبندی متقاطع و ریپلمارک است. قطر رسوبات بادی از 06/0 تا 2 میلیمتر متغیر است و میانلایههایی از رسوبات رودخانهای (آبرفتی) درشتدانه (گراول) در میان آنها دیده میشود. سنگشناسی و کانیشناسی رسوبات بادی نشانگر ...
بیشتر
رسوبات بادی کواترنر در بخش جنوبی و دامنههای ارتفاعات شمالی و خاوری شهر کرمان گسترش دارند. مهمترین ساختار رسوبات، لایهبندی متقاطع و ریپلمارک است. قطر رسوبات بادی از 06/0 تا 2 میلیمتر متغیر است و میانلایههایی از رسوبات رودخانهای (آبرفتی) درشتدانه (گراول) در میان آنها دیده میشود. سنگشناسی و کانیشناسی رسوبات بادی نشانگر حضور قطعات سنگی (30 درصد سنگهای رسوبی کربناتی، 25 درصد آذرین و 5 درصد دگرگونی) و کانیهای سیلیکاتی (15 درصد) و غیرسیلیکاتی (25 درصد) است. کانیهای رسوبات شامل کلسیت (10 درصد)، کوارتز و چرت (12 درصد)، فلدسپارهای قلیایی و پلاژیوکلاز (5 درصد)، اکسیدهای آهن (5 درصد)، کلینوپیروکسن (2 درصد) و آمفیبول (1 درصد) و ژیپس (5 درصد) است. محاسبه کانیهای نورماتیو در رسوبات بادی 30 درصد کلسیت، 4/15 درصد کوارتز، 5/12 درصد ارتوز، 10 درصد آلبیت، 5/2 درصد آنورتیت، 2 درصد دیوپسید، 1 درصد انستاتیت، 6/4 درصد کانیهای رسی، 37/0 درصد آپاتیت، 3 درصد ژیپس، 3 درصد هماتیت، 45/0 درصد بروکیت، 10 درصد دولومیت را نشان میدهد. تجزیه شیمیایی 22 نمونه از رسوبات بادی با روش XRF و ICP-OES، نشاندهنده فراوانی اکسید کلسیم و کمبود سیلیس نسبت به رسوبات بادی مناطق دیگر دنیاست و روند یکسانی نسبت به رسوبات بادی عراق، عربستان، مکزیک و نامیبیا نشان میدهد. نمودارهایK2O/Al2O3 در برابر Na2O/Al2O3 و تغییرات نسبتSiO2/Al2O3 در برابر Fe2O3/K2O و Na2O/K2O بیانگر منشأ ماسههای بادی از سنگهای آذرین، رسوبی کربناتی و دگرگونی است.
رباب حاجی علی اوغلی؛ محسن مؤذن
چکیده
اقیانوس پروتوتتیس دو ابرقاره اوراسیا در شمال و گندوانا در جنوب را از هم جدا میکرده است. سرزمین ایران همانند سرزمینهای همسایه در عمان، پاکستان، جنوب خاور ترکیه طی پرکامبرین و پالئوزوییک به ابرقاره گندوانا وابسته بوده است. مناطق پرکامبرین در ایران بیرون زدگی چندانی ندارند و به طور محدود شامل بخشهای میانی ایران مرکزی پیرامون ...
بیشتر
اقیانوس پروتوتتیس دو ابرقاره اوراسیا در شمال و گندوانا در جنوب را از هم جدا میکرده است. سرزمین ایران همانند سرزمینهای همسایه در عمان، پاکستان، جنوب خاور ترکیه طی پرکامبرین و پالئوزوییک به ابرقاره گندوانا وابسته بوده است. مناطق پرکامبرین در ایران بیرون زدگی چندانی ندارند و به طور محدود شامل بخشهای میانی ایران مرکزی پیرامون ساغند و پشت بادام، ارومیه، زنجان، آنابلاغی میانه و تکاب هستند. کمپلکس دگرگونی تختسلیمان در شمال خاور تکاب با طیفسنگشناسی گسترده از انواع سنگهای دگرگونی متاپلیت، متابازیت، کالک- سیلیکات و سنگهای متااولترامافیک تشکیل شده است. بر پایه مطالعات صحرایی، سنگشناسی و دادههای سنسنجی ایزوتوپی U/Pb زیرکن، کمپلکس تختسلیمان قابل مقایسه با دگرگونیهای خردهقاره مرکزی- خاوری ایران است. بر پایه دادههای سنسنجی207Pb/206Pb سن کهنترین قطعات سنگی ناهمگن (Heterogeneous) در پوسته قارهای تختسلیمان در حدود 2800 میلیون سال به دست آمده که قابل مقایسه با سنهای به دست آمده در خردهقاره مرکزی- خاوری ایران در حدود 2400 میلیون سال پیش است. دگرگونیهای پیسنگ کمپلکس تختسلیمان احتمالاً مرتبط با رژیم زمینساختی فشارشی فاز کوهزایی کاتانگایی در پرکامبرین است. ذوب بخشی سنگهای دگرگونی سپس در طی الیگوسن تا میوسن مرتبط با برخورد پایانی قارهای نئوتتیس رخ داده و سنگهای میگماتیتی کمپلکس تختسلیمان تشکیل شده است.
امیر حسین رحیمی نژاد؛ مهدی یزدی؛ علیرضا عاشوری
چکیده
رسوباتدریایی کم ژرفایی که به تازگی در توالی بختیاری در ناحیه شلمزار شناسایی شدهاند، از نظر مجموعه فسیلی شکمپایان(گاستروپودها) مورد بررسی قرار گرفتهاند. در طی مطالعات انجام شده، رژیمهای تغذیهای شکمپایان و بومشناسی آنها تعیین و تفسیر شدند. بر اساس بررسیهای سامانمند (سیستماتیک)، 21 جنس و 9 گونه از شکمپایان متعلق به 20خانواده، ...
بیشتر
رسوباتدریایی کم ژرفایی که به تازگی در توالی بختیاری در ناحیه شلمزار شناسایی شدهاند، از نظر مجموعه فسیلی شکمپایان(گاستروپودها) مورد بررسی قرار گرفتهاند. در طی مطالعات انجام شده، رژیمهای تغذیهای شکمپایان و بومشناسی آنها تعیین و تفسیر شدند. بر اساس بررسیهای سامانمند (سیستماتیک)، 21 جنس و 9 گونه از شکمپایان متعلق به 20خانواده، در برش مورد مطالعه شناسایی و معرفی شدند که در بین مجموع رخسارههای واحد دریایی توالی بختیاری، در 7 تجمع و رخساره تجمع یافتهاند. خانوادههای تعیینشده از شکمپایان عبارتند از: Turritellidae، Conidae، Muricidae، Cerithiidae، Volutidae، Ranellidae، Strombidae، Olividae، Naticidae، (?) Mitridae، Triforidae،Aclididae ، Plesiotrochidae، Trochidae، Melongenidae، Sorbeoconcha، Turbinidae، Cypredae، Cancellariidaeو .Buccinidae? Indet فراوانترین شکمپایان به خانوادههایCerithiidae، Strombidae، Turritellidaeو Turbinidae تعلق دارند. از نظر رژیمهای تغذیهای، شکمپایان شناساییشده در چهار گروه: 1) معلقخواران با قابلیت جابهجایی، 2) جوندگان همهچیزخوار ، 3) گوشتخواران و 4) علفخواران جای گرفتهاند که در این بین با توجه به تجمع بقایای گیاهی و عدسیهای زغالسنگ در بیشتر رخسارههای رسوبات دریایی، انواع علفخوار گسترش و پراکندگی بیشتری دارد. بر اساس نوع عادتهای غذایی شکمپایان، پراکندگی آنها تحت کنترل تغییرات انرژی و آشفتگی آب، میزان مواد معلق آب، میزان رسوبگذاری و مقدار نفوذ خردههای گیاهی به درون حوضه بوده و نشاندهندة بخشهای پرانرژیتر میانکشندی (اینترتایدال) تا نواحی میانی، کمانرژیتر و ژرفتر منطقه کمنور (الیگوفوتیک) در یک رمپ میانی با ژرفایی حدود 40 متر هستند. همچنین، لازم به بیان است که با فراوانی مواد غذایی در محیط و همچنین افزایش ژرفا، اندازه صدف شکمپایان تحلیل یافته است که بر این اساس، شکمپایان شناساییشده، به دو دسته ریزشکمپایان و درشتشکمپایان تقسیمبندی میشوند. نزدیکی تاکسونهای کشف شده در رسوبات دریایی توالی بختیاری با نمونههای گزارش شده از تتیس مدیترانهای و به ندرت اقیانوس هند و دریای کاراییب، گویای این واقعیت است که ناوة (تراف) زاگرس در زمان زندگی گروههای جانوری شناسایی شده، بیشترین ارتباط را با حوضههای مدیترانهای و پاراتتیس داشته است.
محمد پوستی؛ محمد فدائیان
چکیده
منطقه مورد مطالعه در استان اردبیل و شمال شهرستان مشکینشهرقرار گرفته است. بیشتر این ناحیه را سنگهای آذرین به سن ائوسن تشکیل داده است که شامل آندزیت بازالت، بازالت، تفریت و گاهی آنالسیمیت است. این سنگها اشباع یا کمی اشباع از سیلیس هستند و نمودارهای زمینساختی خاستگاه ماگمای سازنده این سنگها را به طور چیره در کمانهای آتشفشانی ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در استان اردبیل و شمال شهرستان مشکینشهرقرار گرفته است. بیشتر این ناحیه را سنگهای آذرین به سن ائوسن تشکیل داده است که شامل آندزیت بازالت، بازالت، تفریت و گاهی آنالسیمیت است. این سنگها اشباع یا کمی اشباع از سیلیس هستند و نمودارهای زمینساختی خاستگاه ماگمای سازنده این سنگها را به طور چیره در کمانهای آتشفشانی و پهنه فرورانش معرفی میکند. وجود بیهنجاری منفیNb، نسبت بالایLILE/HFSE، بالا بودن مقادیر Al2O3,P2O5 و کمبود میزان تیتان، نظریه فرورانش و ذوب بخشی با درصد کم گوشته بالایی متاسوماتیسم شده را برای تشکیل ماگمای اولیه (آلکالی الیوین بازالتی) قویتر میکند. همچنین شواهد سنگ نگارینشان از اختلاط ماگمای اولیه با مواد پوستهای است. بر پایه نمودارهای ژئوشیمیایی ترکیب شیمیایی بیشتر سنگها در محدوده شوشونیتی قرارمیگیرد. تشکیل این سنگها را میتوان به فرورانش پوسته اقیانوسی نئوتتیس در طی دوران مزوزوییک و یا آغاز دوران سنوزوییک نسبت داد؛ که آزاد شدن سیالهایی از این پوسته زیررانده شده و متاسوماتیسم گوشته سنگ کرهای و در ادامه شرایط مناسب ذوب بخشی گوشته متاسوماتیسم شده، سبب تشکیل ماگماتیسم پتاسیک شده است ودر اثر عملکرد یک فازکششی و تأثیرسامانههای پیچیده گسلی ماگمای تولید شده با ترکیب شوشونیتی به سطح زمین راه پیدا کرده است.
پریوش لیاقت زاده؛ مجید شاه پسندزاده؛ مهدی هنرمند؛ حمید احمدیپور
چکیده
مجموعه اولترامافیک- مافیک دهشیخ به عنوان بخشی از کمربند آمیزه افیولیتی اسفندقه- فاریاب، از دید ذخایر اقتصادی کرومیتیت با اهمیت است؛ولی بهعلت پیچیدگی ساختاری، چگونگی جایگیری کانسارهای کرومیتیت و همچنین ارتباط آن با ساختارهای منطقه مشخص نیست. توده اولترامافیک دهشیخ از هارزبورژیت، دونیت، کرومیتیت، پیروکسنیت و لرزولیت ...
بیشتر
مجموعه اولترامافیک- مافیک دهشیخ به عنوان بخشی از کمربند آمیزه افیولیتی اسفندقه- فاریاب، از دید ذخایر اقتصادی کرومیتیت با اهمیت است؛ولی بهعلت پیچیدگی ساختاری، چگونگی جایگیری کانسارهای کرومیتیت و همچنین ارتباط آن با ساختارهای منطقه مشخص نیست. توده اولترامافیک دهشیخ از هارزبورژیت، دونیت، کرومیتیت، پیروکسنیت و لرزولیت تشکیل شده است. کرومیتیتها بیشتر در بخش مرکزی این توده در معادن فعال بزرگ، کنار و اژدری در سنگ میزبان دونیتی قرار دارند. طبق نتایج به دست آمده، این توده تحت تأثیر سه نسل دگرشکلی D1 تا D3 قرار گرفته است. دگرشکلی تراکششی دما بالای D1 با تزریق دایکهای پیروکسنیتی Di1، تشکیل پهنه برشی شکلپذیر راستالغز راستگرد با مؤلفه عادی Dsz1 و گسترش چینهای بیریشه F1در توالیهای دونیت- کرومیتیت مشخص میشود. این شواهد میتواند نشانگر بالاآمدگی توده اولترامافیک دهشیخ در گوشته بالایی تحت تأثیر دگرشکلی D1 باشد. دگرشکلی ترافشارش راستگرد D2 با تشکیل گسلهای مزدوج راستالغز راستگرد با مؤلفه وارون F1b و رانده F1aو همچنین رگههای منیزیت V1 متمایز میشود. ساختارهای D2 هنگام جایگزینی مجموعه اولترامافیک- مافیک دهشیخ تحت تأثیر پهنه گسلش وارون با مؤلفه راستالغز راستگرد زاگرس در کمربند آمیزه افیولیتی اسفندقه- فاریاب گسترش یافتهاند. در پایان، دگرشکلی D3با تشکیل پهنه گسلهای مزدوج راستالغز راستگرد با مؤلفه عادی F2a و عادی F2b به همراه گسترش رگههای منیزیت V2 تحت تأثیر یک رژیم تراکشش منطقهای در پهنه گسلی زاگرس متمایز میشود. چینهای F1 و گسلهای F1a و F2a,b نقش کنترل کننده ساختاری مهمی در دگرشکلی و جایگزینی کانسارهای کرومیتیت منطقه داشتهاند.
محمدرضا بخشی محبی؛ علی اصغر مریدی فریمانی؛ رضا معزینسب
چکیده
در منطقه نصرتآباد در 105 کیلومتری شمال باختر زاهدان کنگلومرایی با سن الیگو- میوسن قرار دارد که از واحدهای سنگچینهنگاری حوضه فلیشی خاور ایران است. رسوبات این کنگلومرا، رودخانهای از نوع بریده بریده بوده که با یک دگرشیبی با زاویه تقریباً 30 درجه روی نهشتههای ماسه سنگی- شیلی ائوسن قرارگرفته است. ضخامت اندازهگیری شده از این واحد ...
بیشتر
در منطقه نصرتآباد در 105 کیلومتری شمال باختر زاهدان کنگلومرایی با سن الیگو- میوسن قرار دارد که از واحدهای سنگچینهنگاری حوضه فلیشی خاور ایران است. رسوبات این کنگلومرا، رودخانهای از نوع بریده بریده بوده که با یک دگرشیبی با زاویه تقریباً 30 درجه روی نهشتههای ماسه سنگی- شیلی ائوسن قرارگرفته است. ضخامت اندازهگیری شده از این واحد 2650 متر بده و اندازه قطعات و قلوههای این کنگلومرا، درشت، متوسط و ریزدانه و اغلب با میانلایههای ماسهسنگی، سیلتستونی و مادستونی همراه است. شواهد صحرایی همچون ایمبریکاسیون، لایهبندی مورب، مسطح و عدسیشکل و ساختهای کنده شده و پر شده منشأ رودخانهای این کنگلومرا را اثبات میکنند. با توجه به نوع جنس قلوههای این کنگلومرا و عدم تجانس آنها با رخسارههای فلیشی سوچر زون سیستان، به نظر میرسد این واحد کنگلومرایی عمدتاً از سمت باختر (حاشیه لوت) تغذیه شده است. فسیلهای موجود در قلوههای آهکی این کنگلومرا غالباً از خانوادههای اربیتولین، آلوئولین، نومولیت، ملیولیده و … هستند. با توجه به محتویات فسیلی قلوهها، سن این کنگلومرا از ائوسن جوانتر است. از طرفی چون توسط کنگلومرای پلیوسن- پلیوستوسن پوشیده میشود، میتوان سن این کنگلومرا را الیگو- میوسن در نظر گرفت.
زهرا کلانترزاده؛ محمدحسین آدابی؛ حسین رحیمپور بناب
چکیده
پس از فاز کوهزایی سیمرین پیشین، در اثر پیشروی دریا سازند نایبند با سن نورین- رتین (تریاس بالایی) در پهنه ایران مرکزی نهشته شده است. از آنجا که در طول دیاژنز آراگونیت و کلسیت دارای منیزیم بالا به کلسیت با منیزیم پایین تبدیل شدهاند، تعیین کانیشناسی اولیه کربناتها بر پایه مطالعات سنگشناسی مشکل است. در این پژوهش کانیشناسی اولیه ...
بیشتر
پس از فاز کوهزایی سیمرین پیشین، در اثر پیشروی دریا سازند نایبند با سن نورین- رتین (تریاس بالایی) در پهنه ایران مرکزی نهشته شده است. از آنجا که در طول دیاژنز آراگونیت و کلسیت دارای منیزیم بالا به کلسیت با منیزیم پایین تبدیل شدهاند، تعیین کانیشناسی اولیه کربناتها بر پایه مطالعات سنگشناسی مشکل است. در این پژوهش کانیشناسی اولیه و نوع کربناتهای (حارهای، معتدله و قطبی) سازند نایبند با استفاده از شواهد ژئوشیمیایی در مقاطع چینهشناسی داربیدخون، طرز، گیتری و کوهبنان بررسی شده است. محدودههای عناصر فرعی (Na, Sr, Fe, Mn) و ایزوتوپی ( و) نمونههای کربناتی سازند نایبند به علت ترکیب کانیشناسی اولیه آراگونیتی در درون یا نزدیک محدوده آهکهای آراگونیتی حارهای سازند فهلیان (کرتاسه پایینی)، سازند ایلام (کرتاسه بالایی)، سازند کنگان (تریاس پایینی) و سازند مزدوران (ژوراسیک بالایی) قرار گرفتهاند. نتایج حاصل از تجزیه عنصری و ایزوتوپی نمونههای کربناتی سازند نایبند با شواهد سنگنگاری و نقشه جغرافیای دیرینه تریاس بالایی همخوانی دارد.