عبدالحسین فلاحی؛ مقداد سمائی؛ جعفر کارشی
چکیده
در این مطالعه با استفاده از اندازهگیری میکروتریمورها در 15 ایستگاه شتابنگاری در شمالغرب کشور، فرکانس غالب تعیین شده و بر اساس آن طبقهبندی ساختگاه انجام گرفته است. برای این منظور اندازهگیریها به مدت 20 شبانه روز انجام گرفتند. پس از تصحیح دادههای خام، نسبت طیفی مولفهی افقی به مولفهی قائم محاسبه شده و فرکانس متناظر با دامنهی ...
بیشتر
در این مطالعه با استفاده از اندازهگیری میکروتریمورها در 15 ایستگاه شتابنگاری در شمالغرب کشور، فرکانس غالب تعیین شده و بر اساس آن طبقهبندی ساختگاه انجام گرفته است. برای این منظور اندازهگیریها به مدت 20 شبانه روز انجام گرفتند. پس از تصحیح دادههای خام، نسبت طیفی مولفهی افقی به مولفهی قائم محاسبه شده و فرکانس متناظر با دامنهی حداکثر به عنوان فرکانس غالب ساختگاه لحاظ گردید. همچنین در 11 ایستگاه با کیفیت مناسب میکروتریمورها، نسبتهای طیفی میکروتریمورها و رکوردهای زلزلهی ثبت شده در ایستگاههای شتابنگاری مقایسه شدهاند. انطباق این دو نسبت طیفی رضایت بخش ارزیابی میشود. بر اساس تحلیل میکروتریمورها، حداقل و حداکثر فرکانس به ازای ساختگاههای مختلف به ترتیب برابر 72/1 و 34/7 هرتز حاصل شدهاند. در این مطالعه همچنین با استفاده از مطالعات گذشته، سرعت موج برشی در 30 متر بالایی تعیین و به کمک آییننامههای مختلف، نوع خاک ساختگاهها طبقهبندی شدهاند. اگر تقسیم بندی بر اساس فرکانس غالب ساختگاه با تقسیم بندی بر اساس سرعت موج برشی در 30 متر بالایی گزارش شده توسط مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی مقایسه شود، اختلافات قابل توجهی مشاهده میشود. این اختلاف میتواند ناشی از عدم قطعیت در سرعت موج برشی گزارش شده و هم در فرکانس غالب تخمین زده شده باشد.
دورسنجی
نازنین نمازی؛ محمدرضا جعفری؛ علیرضا جعفریراد؛ احمد خاکزاد
دوره 29، شماره 113 ، آذر 1398، ، صفحه 221-228
چکیده
منطقه مورد مطالعه در شمال شهر تهران قرار دارد و بخشی از رشتهکوه البرز مرکزی محسوب میشود. کانسار پسقلعه در بین مختصات ˝15 ΄25 º51 تا ˝54 ΄25 º51 طول جغرافیایی خاوری و˝42 ΄49 º35 تا ˝15 ΄50 º35 عرض جغرافیایی شمالی در شمال تهران، در برگه زمینشناسی با مقیاس یکصد هزار تهران و در خاور روستای پسقلعه قرار گرفته است. تودههای نفوذی ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در شمال شهر تهران قرار دارد و بخشی از رشتهکوه البرز مرکزی محسوب میشود. کانسار پسقلعه در بین مختصات ˝15 ΄25 º51 تا ˝54 ΄25 º51 طول جغرافیایی خاوری و˝42 ΄49 º35 تا ˝15 ΄50 º35 عرض جغرافیایی شمالی در شمال تهران، در برگه زمینشناسی با مقیاس یکصد هزار تهران و در خاور روستای پسقلعه قرار گرفته است. تودههای نفوذی موجود در این منطقه با سن بعد از ائوسن در واحدهای ولکانیکی و پیروکلاستیکی ائوسن نفوذ کرده و سبب دگرسانی این واحدها شدهاند. برای نقشهبرداری کانیها و اکتشاف الگوهای دگرسانی همراه با کانیسازی پلیمتال در منطقه فلززایی پسقلعه، چهار سین ماهواره ASTER و ETM مورد پردازش طیفی و تفسیر قرار گرفتند. دادههای دورسنجی، منجر به بارزسازی کانیهای کائولینیت و مونتموریلونیت (شاخص دگرسانی آرژیلیک)، کلریت، اپیدوت و کلسیت (شاخص دگرسانی پروپیلیتیک)، مسکوویت (شاخص دگرسانی سریسیت) و گوسان در محدوده مورد مطالعه شد. کانیسازی عمده در منطقه در توفهای اسیدی دگرسان شده و بهصورت پراکنده است. سنگشناسی غالب این منطقه شامل سنگهای آذرآواری سازند کرج با سن ائوسن است. کانیهای سولفوری مشاهده شده پیریت، کالکوپیریت، اسفالریت و گالن هستند. در کل منطقه، پیریت گسترش فراوانی دارد ولی کانهزایی سرب، روی، مس، طلا و نقره که روند آنها به موازات لایهبندی عمومی طبقات توف سیلیسی دگرسان شده- فلدسپاری- پیریتی است بهصورت ناچیز مشاهده میشود. پیریت بهصورت همزاد در میان توفها تشکیل شده است. توفها چه در مرحله تشکیل و چه در مرحله دیاژنز (درونزایش)، فرایند دگرسانی سریسیتی، کائولینیتی و یا کلریتی را تحمل کردهاند. از نظر ساختمانی، زون دگرسان شده کانیساز پسقلعه بهصورت عدسی و لایههای صفحهای شکل بین واحدهای سنگی داسیت- ریوداسیت شکل گرفتهاند. بر اساس مطالعه دادههای دورسنجی، حضور دگرسانیهای سریسیتی، آرژیلیک و پروپیلیتیک (حضور کلریت و اپیدوت) در منطقه به اثبات رسیده است؛ در نتیجه در کنار هم قرار دادن نحوه قرارگیری این دگرسانیها نسبت به هم، میتواند تداعیکننده الگوی دگرسانی کانسارهای ماسیوسولفاید نوع کروکو باشد.
فاطمه محمدی؛ محمد ابراهیمی؛ میرعلیاصغر مختاری
چکیده
منطقه مورد مطالعه که بخشی از بلوک پشت بادام را در پهنه ایران مرکزی تشکیل میدهد، در فاصله حدود 12 کیلومتری جنوب باختر شهرستان بهاباد قرار گرفته است. سنگهای آذرین منطقه از دید ترکیب سنگشناسی، دامنه گستردهای از سنگهای بازیک تا اسیدی و انواع نفوذی، نیمهژرف و خروجی را شامل میشود. تودههای نفوذی و نیمهنفوذی موجود در این منطقه ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه که بخشی از بلوک پشت بادام را در پهنه ایران مرکزی تشکیل میدهد، در فاصله حدود 12 کیلومتری جنوب باختر شهرستان بهاباد قرار گرفته است. سنگهای آذرین منطقه از دید ترکیب سنگشناسی، دامنه گستردهای از سنگهای بازیک تا اسیدی و انواع نفوذی، نیمهژرف و خروجی را شامل میشود. تودههای نفوذی و نیمهنفوذی موجود در این منطقه عبارتند از توده بزرگ گرانیتوییدی همیجان، توده کوچک گرانیتوییدی فردوس، تودههای کوچک گابرویی- دیوریتی و گنبد ریولیتی کوهسیاه. توده گرانیتوییدی همیجان متشکل از طیف پیوستهای شامل یک توده نفوذی کمژرفا در بخشهای مرکزی تا گدازهها و توفهای ریولیتی در بخشهای حاشیهای است که به سوی بالا توسط بخش کربناتی سری ریزو (دولومیتها) پوشیده میشود و دگرگونی حرارتی مشخصی در محل همبری دیده نمیشود. توده گرانیتوییدی همیجان دارای بافت پورفیری، پورفیروییدی و گرافیکی متشکل از درشتبلورهای پلاژیوکلاز، فلدسپار قلیایی و کوارتز در زمینهای از کوارتز و فلدسپار قلیایی به نسبت ریزبلور است. در گدازههای ریولیت حاشیهای بافتهای پورفیری و اسفرولیتی با درشتبلورهای کوارتز و فلدسپار قلیایی دیده میشوند. توفهای ریولیتی بافت پورفیروکلاستیک دارند. گرانیت فردوس با بافتهای هتروگرانولار، گرافیکی و پرتیتی دارای کانیهای اصلی ارتوز، کوارتز و پلاژیوکلاز است و ریولیتهای کوه سیاه دارای بافت پورفیری، فلسوفیری و فلسیتی با درشتبلورهای کوچک کوارتز و فلدسپار قلیایی هستند. مطالعات ژئوشیمیایی نشان از این دارد که مجموعه تودههای گرانیتی همیجان، فردوس، ریولیت حاشیه گرانیت همیجان و گنبد ریولیتی کوه سیاه دارای ماهیت کالکآلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی بوده و در گروه گرانیتهای نوع S پرآلومین با گرایش به سوی I قرار میگیرند. در نمودارهای چندعنصری بهنجارشده عناصر کمیاب، همه گروههای سنگی یادشده الگوی همانندی دارند که میتواند نشانگر ارتباط ژنتیکی آنها باشد. این نمودارها یک الگوی غنی از LILE (مانند Rb، K، Th و Pb) همراه با بیهنجاری منفی عناصر HFSE (مانند Nb و Ti) نشان میدهند. الگوی عناصر خاکی کمیاب بهنجارشده با کندریت نشانگر یک الگوی به نسبت پرشیب غنی از LREE با نسبت بالای LREE/HREE است. بیهنجاری مثبت و منفی عناصر یاد شده در سنگهای مورد مطالعه میتواند در ارتباط با درجات پایین ذوب بخشی گوشته متاسوماتیسم شده همراه با آلایش ماگمای گوشتهای با مواد پوستهای باشد. بهطور کلی، با توجه به اطلاعات به دست آمده از مطالعات صحرایی، سنگشناسی، ژئوشیمی و نمودارهای تمایز محیطهای زمینساختی گرانیتها، میتوان گفت که گرانیتویید همیجان و سنگهای اسیدی وابسته، در یک محیط پس از برخورد در بلوک پشت بادام تشکیل شدهاند.
فرامرز اله وردی میگونی؛ مهدی محمدیویژه؛ علیرضا فرخ نیا؛ الهام بوستان؛ حمید نظری
چکیده
بدون شک یکی از شواهد فعالیتهای زمینساختی در هر منطقه پدیده زمینلرزه است که نقش اصلی را در تلفات جانی و خسارات مالی به خود اختصاص میدهد . زمینلرزه معمولاً با ایجاد گسلهایی همراه است که گاهی تا عمق پوسته زمین ادامه مییابد. در مواردی که هیچ گونه نشانه یا عارضهای از این گسلها در سطح زمین دیده نمیشود لازم است تا ...
بیشتر
بدون شک یکی از شواهد فعالیتهای زمینساختی در هر منطقه پدیده زمینلرزه است که نقش اصلی را در تلفات جانی و خسارات مالی به خود اختصاص میدهد . زمینلرزه معمولاً با ایجاد گسلهایی همراه است که گاهی تا عمق پوسته زمین ادامه مییابد. در مواردی که هیچ گونه نشانه یا عارضهای از این گسلها در سطح زمین دیده نمیشود لازم است تا با تلفیق دانش زمینشناسی و همچنین ابزارهای دورسنجی و ژئوفیزیکی شناخت دقیقتری از این گسلها و شاخههای فرعی آن به دست آورد. گسل خزر در منطقه مورد مطالعه گسلی بنیادی و جنباست که حداقل 6 رخداد زمینلرز تاریخی به آن نسبت داده شده است. با توجه به فعالیتهای کواترنری این گسل شناخت آن در منطقه از اهمیت ویژه ای برخوردار است به همین سبب جهت آشکارسازی بخشهای پنهان آن مطالعات زمینشناسی و ژئوفیزیکی در سایت تاریخی گوهرتپه از شهرستان بهشهر صورت گرفت. روشهای مقاومت ویژه با آرایش دوقطبی- دوقطبی در فواصل 10 و 20 متری به منظور تهیه مقاطع و نقشهها استفاده شد و با بررسی آنها و با توجه به موقعیت و عمق بیهنجاریهای به دست آمده در مراحل بعدی پروفیلها و شبکههای جدیدی طراحی شد. به منظور دستیابی به نتایج دقیقتر، پیمایش مغناطیسسنجی سزیم بر روی 4 پروفیل صورت گرفت. دادههای به دست آمده از عملیات صحرایی و برداشت دادهها و همچنین پردازش نهایی دادهها در نرمافزارهای تخصصی تلفیق شده است. بر این اساس تفسیر روشنی از ساختارهای زیر سطحی به خصوص گسلش و ناپیوستگیها در منطقه مورد مطالعه به دست آمد که حاکی از انطباق چشمگیر بیهنجاریهای به دست آمده با شواهد صحرایی است.
زمین شناسی محیط زیست و مهندسی
عباس فلاح؛ سروش مدبری؛ علیرضا سیاره؛ امیر علی طباخ شعبانی
چکیده
بهمنظور بررسی اثرات ترافیک و آلودگی شهری بر غلظت فلزات سنگین، 40 نمونه خاک از فضاهای سبز کرج با کاربریهای مختلف و 5 نمونه از مناطق غیرآلوده به عنوان شاهد و زمینه ژئوشیمیایی برداشت شد. نمونهها پس از آماده سازی با استفاده از دستگاه OES-ICP تجزیه شیمیایی شد. تحلیل آماری دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 انجام شد. شاخصهای ...
بیشتر
بهمنظور بررسی اثرات ترافیک و آلودگی شهری بر غلظت فلزات سنگین، 40 نمونه خاک از فضاهای سبز کرج با کاربریهای مختلف و 5 نمونه از مناطق غیرآلوده به عنوان شاهد و زمینه ژئوشیمیایی برداشت شد. نمونهها پس از آماده سازی با استفاده از دستگاه OES-ICP تجزیه شیمیایی شد. تحلیل آماری دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 انجام شد. شاخصهای آلودگی برای عناصر مورد توجه در شهر کرج تعیین و ارتباط آنها با عناصر دیگر تعیین شدند. بررسیهای آماری نشان داد که توزیع فلزاتی مانند کادمیم، کروم، مس، نیکل و روی در خاکهای شهر کرج شبیه به هم بوده و اغلب در مرکز شهر کرج (محدوده باغهای جهانشهر و پارک خانواده) نسبت به سایر مناطق شهر بیشتر است. خاک زمینهای کشاورزی دارای فلزات سنگین کمتری نسبت به سایر زمینها (پارکها و باغها) است. این یافتهها مطابق با نتایجی است که توسط سایر محققان در مناطق دیگر جهان گزارش شده است. آرسنیک، گوگرد و سرب توزیع متفاوتی نسبت به سایر فلزات سنگین ذکر شده دارند. مقدار میانگین عناصر روی، فسفر، نیکل، مس، کروم و کادمیم در مرکز شهر بیشتر از سایر محدودههای شهری است. شاخص آلودگی فلزات سنگین در خاک کرج برای عناصر مختلف به ترتیب : As>S>P>Zn>Pb>Cu>Ni, Cr>Cd است. شاخص آلودگی فلزات سنگین برای خاک کرج 75/1 بوده که در ردیف خاکهای با آلودگی متوسط قرار دارد.
سجاد مغفوری؛ محمدرضا حسینزاده؛ عبدالرحمان رجبی؛ امیرمرتضی عظیمزاده
چکیده
توالی رسوبی کرتاسه پیشین در حوضه جنوب یزد میزبان کانهزاییهای روی- سرب- باریت است. این توالی را میتوان از دید موقعیت چینهای، سن و جنس سنگها به سه بخش پایینی، میانی و بالائی تقسیم کرد. بخش پایینی یا سازند سنگستان بهطور چیره از رسوبات تخریبی همچون کنگلومرا، ماسهسنگ، شیل، سیلتستون و آهک االیتی تشکیل یافته و با دگرشیبی آذرینپی ...
بیشتر
توالی رسوبی کرتاسه پیشین در حوضه جنوب یزد میزبان کانهزاییهای روی- سرب- باریت است. این توالی را میتوان از دید موقعیت چینهای، سن و جنس سنگها به سه بخش پایینی، میانی و بالائی تقسیم کرد. بخش پایینی یا سازند سنگستان بهطور چیره از رسوبات تخریبی همچون کنگلومرا، ماسهسنگ، شیل، سیلتستون و آهک االیتی تشکیل یافته و با دگرشیبی آذرینپی روی گرانیت شیرکوه و سازند دگرگون شده شمشک به سن ژوراسیک قرار گرفته است. سنگهای رسوبی بخش میانی یا سازند تفت شامل شیلهای غنی از مواد آلی، سیلتستون، آهک و دولومیت هستند. بخش بالائی یا سازند آبکوه (دره زنجیر) از سنگهای شیلی، آهکهای نازکلایه چرتدار و مارن تشکیل یافته است و بهصورت همشیب روی سازند تفت قرار میگیرد. کانهزاییهای روی- سرب- باریت در توالی رسوبی میزبان بر پایه جایگاه چینهای، سن نسبی و نوع سنگ میزبان ماده معدنی در دو افق قرار میگیرند: افق اول که کانسارهای مهدیآباد، منصورآباد و فرحآباد را دربر میگیرد، در بخش زیرین سازند تفت قرار دارد و سنگ میزبان ماده معدنی در آن شیلهای غنی از مواد آلی، آهکهای شیلی، سیلتستون، آهکهای سیلتی و دولومیت است. افق دوم که تنها در کانسارهای مهدی آباد و منصورآباد دیده می شود، در بخش میانی سازند آبکوه تشکیل شده است. سنگ میزبان ماده معدنی در این افق شیلهای سیاه و آهکهای نازکلایه چرتی است.
سید افشین مجیدی؛ محمد لطفی؛ محمد هاشم امامی؛ نیما نظافتی
چکیده
منشأ کانسارهای اکسید آهن- آپاتیت (IOA) کم Ti و یا به عبارتی کانسارهای آهن نوع کایرونا مدتها مورد بحث بوده و نظرات بسیاری از جمله ماگمایی، گرمابی، ماگمایی- گرمابی، سازند آهن نواری و رسوبی- بروندمی در این باره ارائه شده است. پهنه فلززایی بافق- ساغند در ایران مرکزی میزبان کانسارهای سترگی از این نوع است که حدود 1500 میلیون تن سنگ آهن با عیار ...
بیشتر
منشأ کانسارهای اکسید آهن- آپاتیت (IOA) کم Ti و یا به عبارتی کانسارهای آهن نوع کایرونا مدتها مورد بحث بوده و نظرات بسیاری از جمله ماگمایی، گرمابی، ماگمایی- گرمابی، سازند آهن نواری و رسوبی- بروندمی در این باره ارائه شده است. پهنه فلززایی بافق- ساغند در ایران مرکزی میزبان کانسارهای سترگی از این نوع است که حدود 1500 میلیون تن سنگ آهن با عیار میانگین 55 درصد را شامل شدهاند که میتوان به کانسارهای چادرملو، چغارت، سهچاهون و اسفوردی اشاره کرد. کانیزایی آپاتیت در این کانسارها به فراوانی رخ داده است. تبلور آپاتیت در تمرکز عناصری همچون U، Th، Sr، Y و REE مؤثر است. بنابریان مطالعه ژئوشیمی آپاتیت به منظور بررسی منشأ این کانسارها مدنظر قرار گرفت. آپاتیتهای مورد مطالعه، غنیشدگی از Y، Na، Si را نشان میدهند و مقدار بسیار ناچیزی از Cl دارند. مجموع عناصر خاکی کمیاب در این آپاتیتها میان 36/0 تا 25/2 % است که غنیشدگی از LREE، تفریق شدید میان LREE و HREE و بیهنجاری به شدت منفی Eu(256/0 تا 69/0) را نشان میدهند. مقدار Sr و Y در آپاتیتها به ترتیب میان 165 تا 365 ppm و 743 تا 1410 ppm است. از دید محتوای F-OH-Cl آپاتیتها در دامنه هیدروکسیل- فلوروآپاتیت جای دارند. نتایج حاصل با دادههای دیگر کانسارهای این نوع کانهزایی (کایرونا، اللاکو، آباگونگ، آونیک و غیره) مشابه هستند. این آپاتیتها ارتباطی با فعالیت ماگمایی کربناتیتی ندارند و در دامنه کانسارهای نوع کایرونا و سنگهای مافیک قرار میگیرند. بر پایه اساس ژئوشیمی آپاتیتهای مورد مطالعه، رویداد کانیزایی در ابتدا در ارتباط با نفوذ تودههای تونالیت- ترونجمیت- گرانودیوریت، دیوریت و گرانیت، مرتبط با فرورانش حاشیهی قاره به سن 525 تا532 میلیون سال پیش بوده است که در واحد آتشفشانی- رسوبی کامبرین (میزبان کانیزایی) نفوذ کردهاند. سپس، کانیزایی در اثر فعالیتهای گرمابی وابسته به نفوذ تودههای آلکالن (سینیت و مونزوسینیت) رخ داده است. در نتیجه، کانسارهای اکسید آهن- آپاتیت کم Ti در پهنه بافق- ساغند در ارتباط با فرایندهای ماگمایی- گرمابی تشکیل شدهاند.
بهنام صامتی؛ افشار ضیاء ظریفی؛ محمدرضا جعفری؛ علی درویشزاده
چکیده
منطقه مورد مطالعه در برگه فراش (از برگههای استاندارد نقشهبرداری با مقیاس یک پنجاه هزارم) در استان کرمان، در فاصله 50 کیلومتری جاده آسفالته جیرفت- درب بهشت و در پهنه جبال بارز جای دارد. منطقه مورد مطالعه در برگه استاندارد نقشهبرداری با مقیاس یک دویست و پنجاه هزارم به نام بم قرار دارد. واحدهای سنگی منطقه شامل واحدهای نفوذی گرانیتی، ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در برگه فراش (از برگههای استاندارد نقشهبرداری با مقیاس یک پنجاه هزارم) در استان کرمان، در فاصله 50 کیلومتری جاده آسفالته جیرفت- درب بهشت و در پهنه جبال بارز جای دارد. منطقه مورد مطالعه در برگه استاندارد نقشهبرداری با مقیاس یک دویست و پنجاه هزارم به نام بم قرار دارد. واحدهای سنگی منطقه شامل واحدهای نفوذی گرانیتی، گرانودیوریتی و واحدهای آتشفشانی رسوبی با ترکیب توف، آهک نومولیتی، کنگلومرا و آگلومراست. در بخش جنوبی محدوده فراش نفوذ سنگهای آذرین با ترکیب اسیدی در مجاورت واحدهای آهکی و توفی سبب کانهزایی اسکارن آهن شدهاند. با استفاده از پردازش و تفسیر 1030 داده ژئوفیزیک مغناطیسسنجی زمینی با فواصل خطوط برداشت 25 متری و رسم نقشههای شدت میدان مغناطیسی، همچنین با استفاده از لایههای اطلاعاتی دیگر مانند نقشههای زمینشناسی و زمینساختی منطقه، مناطق دارای پتانسیل کانیزایی فلزی معرفی شدند و پس از کنترل صحرایی معلوم شد که رخنمونهای اصلی سنگ آهن در بخشهای مرکزی به سوی جنوب خاور تمرکز یافتهاند. میزبان اصلی سنگ آهن، در بخش مرکزی محدوده درون واحدهای اسکارنی و گرانیتی قرار دارند. روند کانیسازی شمال باختری- جنوب خاوری و کانیهای اصلی آهن، مگنتیت و هماتیت هستند. در مناطق کانهزایی آهن دگرسانیهای آرژیلیکی و پروپیلیتیکی نیز رخ داده است.
علی عسکری؛ محمدحسن کریمپور؛ سید احمد مظاهری؛ آزاده ملکزاده شفارودی
چکیده
محدوده معدنی طلای هیرد در استان خراسان جنوبی و در 140 کیلومتری جنوب شهرستان بیرجند قرار دارد. در این محدوده تودههای نفوذی مافیک تا اسیدی با ترکیب گابرو تا گرانیت در توالی آتشفشانی- رسوبی ترشیری نفوذ کرده و آنها را تحت تأثیر قرار دادهاند. بر پایه مقدار پذیرفتاری مغناطیسی، این نفوذیها در دو رده مگنتیتی (اکسیدی) و ایلمنیتی (احیایی) ...
بیشتر
محدوده معدنی طلای هیرد در استان خراسان جنوبی و در 140 کیلومتری جنوب شهرستان بیرجند قرار دارد. در این محدوده تودههای نفوذی مافیک تا اسیدی با ترکیب گابرو تا گرانیت در توالی آتشفشانی- رسوبی ترشیری نفوذ کرده و آنها را تحت تأثیر قرار دادهاند. بر پایه مقدار پذیرفتاری مغناطیسی، این نفوذیها در دو رده مگنتیتی (اکسیدی) و ایلمنیتی (احیایی) تقسیمبندیشدهاند. مهمترین دگرسانیهایی که در سطح زمین و گمانههای حفاری شناسایی شدهاند عبارتند از: 1) کوارتز- تورمالین- سریسیت؛ 2) کربناتی؛ 3) اسکارنی شدن و 4) پروپیلیتیک. کانیسازی طلا و عناصر همراه(W, Sn, Bi, As, Sb, Pb, Zn, Ag) به صورت جانشینی، پراکنده، رگه- رگچهای، تودهای، برشی و اسکارن در ارتباط با توده نفوذی گرانیتی- گرانودیوریتی احیایی و با فواصل مختلف نسبت به آن تشکیل شده است. مطالعات زمینشناسی، دگرسانی و کانهزایی کانسار طلای هیرد و مقایسه ویژگیهای آن با ویژگیهای ذخایر طلای شناخته شده در سطح جهان، نشان میدهد که این کانسار از نوع ذخایر طلای مرتبط با تودههای نفوذی احیایی (RIRGS) است. از آنجا که در این سامانهها بیشترین ذخیره طلا همراه با سولفید است و در سقف استوکهای گرانیتوییدی احیایی کانهساز و سنگهای هورنفلسی مجاور، شکل میگیرد، اکتشافات ژئوفیزیکی به روش پلاریزاسیون القایی و مقاومت ویژه الکتریکی بر روی توده نفوذی گرانیتوییدی احیایی و نواحی همجوار با هدف شناسایی بخشهای پنهان کانیسازی، انجام شده است. تلفیق دادههای ژئوفیزیکی IP –RS) ) با اطلاعات زمینشناسی، دگرسانی و کانیسازی منطقه، دلالت بر کانیسازی گستردهای در حاشیه خاوری توده نفوذی و سنگهای دربرگیرنده دارد. در این ارتباط پنج ناحیه بیهنجار با بارپذیری بیش از 30 میلیولت بر ولت مشخص شده که به طور کلی میتوان آنها را در دو دسته جداسازی کرد: 1) بیهنجاری دارای پلاریزاسیون القایی بالا و مقاومت ویژه کم که ناشی از حضور فراوان سولفورهای فلزی به صورت پراکنده، رگچهای و تودهای همراه با دگرسانی شدید سریسیتی است و 2) بیهنجاری دارای پلاریزاسیون القایی بالا و مقاومت ویژه الکتریکی متوسط تا بالا که مشخصکننده وجود سولفورهای فلزی به صورت پراکنده و شدت زیاد دگرسانی سیلیسی- کربناتی میباشد.
سید افشین مجیدی؛ محمد لطفی؛ محمد هاشم امامی؛ نیما نظافتی
چکیده
زون متالوژنی بافق- ساغند در ایران مرکزی میزبان کانسارهای عظیم اکسید آهن- آپاتیت (IOA) با Ti کم و یا به عبارتی کانسارهای آهن تیپ کایروناست که حدود 1500 میلیون تن سنگ آهن با عیار میانگین 55 % را شامل شدهاند که میتوان به کانسارهای چادرملو، چغارت، سهچاهون و اسفوردی اشاره کرد. منشأ این کانسارها مدتها مورد بحث بوده و نظرات متعددی از جمله ماگمایی، ...
بیشتر
زون متالوژنی بافق- ساغند در ایران مرکزی میزبان کانسارهای عظیم اکسید آهن- آپاتیت (IOA) با Ti کم و یا به عبارتی کانسارهای آهن تیپ کایروناست که حدود 1500 میلیون تن سنگ آهن با عیار میانگین 55 % را شامل شدهاند که میتوان به کانسارهای چادرملو، چغارت، سهچاهون و اسفوردی اشاره کرد. منشأ این کانسارها مدتها مورد بحث بوده و نظرات متعددی از جمله ماگمایی، هیدروترمال، کربناتیتی، سازند آهن نواری و رسوبی- بروندمی در این باره ارائه شده است. با توجه به مطالعات صورت گرفته تغیرات مقادیر 18O در کانی مگنتیت به عنوان جزو اصلی کانسارهای مورد مطالعه کاملاً سیستماتیک و حاصل فرایندهای مؤثر در شکلگیری آن است. لذا در این مقاله به جهت بررسی منشأ کانسارهای اکسید آهن- آپاتیت ± عناصر نادر خاکی در محدوده بافق- ساغند از دادههای ایزوتوپ پایدار 18O از کانی مگنتیت 4 کانسار چادرملو، چغارت، سهچاهون و اسفوردی استفاده شده است. مقدار18Oδ بین 1/0- و 2/2+ ‰ در مگنتیتهای مورد مطالعه، نقش فرایندهای ارتوماگمایی (بیش از 9/0 ‰) و فرایندهای هیدروترمال (کمتر از 9/0 ‰) را در تشکیل این کانسارها نشان میدهد. از طرفی مقادیر کمتر از 3/0+ ‰ را میتوان به اکسیداسیون ثانوی، هیدروترمال و یا ترکیبی از این دو فرایند نسبت داد. دادههای به دست آمده مطابق با کانسارهای کمربند آهن اللاکو در شیلی، کایرونا و گرانگزبرگ در سوئد و ژیبو و چاگانگنوئر در چین است که منشأ ماگمایی- هیدروترمال دارند. در نتیجه، با توجه به زمینشناسی و ماگماتیسم محدوده بافق- ساغند در ابتدا طی فرایند ماگمایی در ارتباط با نفوذیهای تونالیت- ترونجمیت- گرانودیوریت، دیوریت و گرانیت، مرتبط با فرورانش حاشیه قاره به سن 525 تا 532 میلیون سال قبل کانیزایی اصلی شکل گرفته است. سپس فرایندهای هیدروترمال وابسته به نفوذ تودههای آلکالن (سینیت و مونزوسینیت) منجر به شکلگیری فاز هیدروترمال شده است. لذا میتوان گفت تشکیل کانسارهای اکسید آهن- آپاتیت با Ti کم در زون بافق- ساغند در ارتباط با فرایند ماگمایی- هیدروترمال بوده است.
قهرمان سهرابی؛ محمدرضا حسینزاده؛ علی اصغر کلاگری؛ بهزاد حاجعلیلو
چکیده
محدوده مورد مطالعه در شمال استان آذربایجان شرقی (شمال باختر ایران) واقع شده است. مهمترین تودههای نفوذی موجود در منطقه شامل باتولیتهای قرهداغ و شیورداغ و استوکهای پورفیری سونگون و هفتچشمه هستند. مطالعات پترولوژیکی و پتروگرافی نشان میدهد که ترکیب تودههای نفوذی از گابرو، دیوریت، مونزونیت، گرانودیوریت تا گرانیت در تغییر ...
بیشتر
محدوده مورد مطالعه در شمال استان آذربایجان شرقی (شمال باختر ایران) واقع شده است. مهمترین تودههای نفوذی موجود در منطقه شامل باتولیتهای قرهداغ و شیورداغ و استوکهای پورفیری سونگون و هفتچشمه هستند. مطالعات پترولوژیکی و پتروگرافی نشان میدهد که ترکیب تودههای نفوذی از گابرو، دیوریت، مونزونیت، گرانودیوریت تا گرانیت در تغییر است. این تودهها بیشتر متاآلومینوس، کالکآلکالن با پتاسیم متوسط تا بالا و متعلق به کمانهای آتشفشانی (VAG) و از نوع I هستند. مهمترین دگرسانیها در محدودههای کانهدار شامل سیلیسی، پتاسیک، پروپیلیتیک، فیلیک و آرژیلیک است. کانهزایی مولیبدن بیشتر در رگهها و رگچههای کوارتزی واقع در زون پتاسیک (سیستمهای پورفیری) و رگهای و در زون اندواسکارن کانسارهای اسکارنی همراه با کانی گارنت رخ داده است. میزان Mo در تودههای تفریق یافته و اسیدی بیوتیتدار با مقادیر بالایSi ،K ، Rb، Baو عناصر LREE افزایش یافته است. غنیشدگی تودههای نفوذی از عناصر K ، Rb و Ba و تهیشدگی از عناصر Zr،Ta ، Y، Yb و Nb نشاندهنده متاسوماتیسم گوشته بالایی توسط پوسته اقیانوسی فرورونده، سپس تولید ماگما و بالا آمدن آن از پوسته نسبتاً ستبر است. تودههایی که دارای کانهزایی مولیبدن هستند، عمدتاً دارای ترکیب کوارتزمونزونیتی و گرانودیوریتی هستند.
معصومه نوروزی؛ محمد لطفی؛ محمدهاشم امامی؛ حمایت جمالی؛ علی عابدینی
چکیده
منطـقه مسـگرآباد در 10 کیلومتری جنـوب خاور تهران، زون ساخـتاری البرز مرکـزی قرار دارد. سنگهای برونزد یافته در این منطقه شامل واحدهای آتشفشانی، آتشفشانی- رسوبی و رسوبی به سن ائوسن هستند که توسط تودههای نفوذی نیمهژرف با ترکیب گرانودیوریت پورفیری تا کوارتز مونزودیوریت پورفیری پس از ائوسن پسین مورد هجوم قرار گرفتهاند. این تودههای ...
بیشتر
منطـقه مسـگرآباد در 10 کیلومتری جنـوب خاور تهران، زون ساخـتاری البرز مرکـزی قرار دارد. سنگهای برونزد یافته در این منطقه شامل واحدهای آتشفشانی، آتشفشانی- رسوبی و رسوبی به سن ائوسن هستند که توسط تودههای نفوذی نیمهژرف با ترکیب گرانودیوریت پورفیری تا کوارتز مونزودیوریت پورفیری پس از ائوسن پسین مورد هجوم قرار گرفتهاند. این تودههای آذرین حاوی بافتهای پورفیرویید تا میکروگرانولار بوده و دارای ماهیت کلسیمی- قلیایی میباشند. این تودهها ایجادکننده سیالات گرمابی هستند که بواسطه آنها سامانه دگرسانی وسیعی با روند شمال باختر- جنوب خاور در امتداد گسل امتداد لغز سه دره بزرگ توسعه یافته است. اثرات دگرسانی گرمابی بر روی کلیه واحدهای ائوسن و تودههای نفوذی نیمهژرف در منطقه دیده میشود. دگرسانیها شامل سیلیسی شدن، سریسیتی شدن، کلریتی شدن، اپیدوتیشدن، اکتینولیتیشدن، آرژیلیکی شدن، کربناتی شدن و آلونیتی- ژاروسیتی شدن هستند که شرایط فیزیکی - شیمیایی مناسبی را برای نهشت کانهها فراهم نمودهاند. جایگیری تودههای نفوذی نیمهژرف در سنگهای آتشفشانی، آتشفشانی- رسوبی و رسوبی ائوسن با تشکیل و توسعه ذخایر اسکارن، اپیترمال و رگه های باریت همراه شده است. مطالعات کانه نگاری و تجزیه ای پیشرفته نشان میدهند که کانه زایی اپیترمال شامل مگنتیت، پیریت، کالکوپیریت، بورنیت، کالکوسیت، باریت، آلیاژ مس - قلع- آهن، هماتیت، پسیلوملان، جاکوپسیت، مارتیت، گوتیت و لپیدوکروزیت است. اسکارنزایی در این منطقه در مرحله پیشرونده و پسرونده صورت گرفته است. کانیهای پیرومتاسوماتیک آندرادیت- گروسولاریت در مرحله پیشرفته ایجاد شدهاند و کانیهایی نظیر اپیدوت، کلریت، ترمولیت- اکتینولیت، کلسیت، کوارتز، پیریت، کالکوپیریت و کالکوسیت در مرحله پسرونده تشکیل شده اند. مطالعات ترمومتری بر روی رگههای باریت به عنوان تنها کانی حاوی میانبار سیال آشکار میکند که اختلاط سیالات با شرایط فیزیکوشیمیایی متفاوت عامل اصلی کانه زایی اپیترمال در منطقه بوده است.
زمین شناسی اقتصادی
مهدی موحدنیا؛ ابراهیم راستاد؛ عبدالرحمان رجبی؛ فلاوین شولت
چکیده
کانه زایی روی- سرب آب باغ در بخش میانی پهنه سنندج- سیرجان و منتهی الیه جنوب خاوری کمربند فلززایی ملایر- اصفهان، در توالی رسوبی آواری-کربناته ژوراسیک بالایی- کرتاسه زیرین و کربناته کرتاسه زیرین در دو افق کانه زایی با جایگاه چینه ای متفاوت تشکیل شده است. افق 1 کانهزایی روی- سرب با سنگ میزبان شیل و سیلتسنگ سیاه دارای مواد ...
بیشتر
کانه زایی روی- سرب آب باغ در بخش میانی پهنه سنندج- سیرجان و منتهی الیه جنوب خاوری کمربند فلززایی ملایر- اصفهان، در توالی رسوبی آواری-کربناته ژوراسیک بالایی- کرتاسه زیرین و کربناته کرتاسه زیرین در دو افق کانه زایی با جایگاه چینه ای متفاوت تشکیل شده است. افق 1 کانهزایی روی- سرب با سنگ میزبان شیل و سیلتسنگ سیاه دارای مواد آلی با سن ژوراسیک بالایی- کرتاسه زیرین به شکل گوه ای کشیده، در مجاورت گسل همزمان با رسوبگذاری رخ داده است. افق 2 کانه زایی سرب و روی کانسار آب باغ با سنگ میزبان آهکی به سن کرتاسه زیرین بهصورت همروند با سنگ میزبان و به شکل لایه ای تشکیل شده است. فرایندهای ثانویه موجب گسترش کانسنگ برونزاد در بخش های نزدیک به سطح در هر دو افق شده است. بر پایه زمین شناسی، کانی شناسی و ژئوشیمی، کانسنگ غیرسولفیدی کانسار آب باغ به دو نوع «کانسنگ سرخ» و «کانسنگ سفید» قابل تقسیم است. کانسنگ سفید در بخش های بالایی کانسنگ سولفیدی اولیه و به صورت جانشینی بخش های کربناته سنگ میزبان با عیار بالای روی و عیار پایین آهن و سرب و کانسنگ نوع سرخ به صورت جانشینی مستقیم کانسنگ سولفیدی اولیه با عیار پایین روی، عیار بالای آهن و عیار متوسط سرب و آرسنیک در مقایسه با کانسنگ سفید، تشکیل شده اند. کانیشناسی کانسنگ برونزاد، شامل اسمیت زونیت، هیدروزینسیت، سروزیت، رس های غنی از روی، گرینوکیت، کوولیت و اکسیدهای آهن و منگنز است. بخش غیرسولفیدی کانسار آبباغ در طول هوازدگی طولانیمدت بخش سولفیدی کانه زایی رسوبی- بروندمی (SEDEX) اولیه، در اثر اکسایش و انحلال پیریت، اسفالریت و گالن تشکیل شده است. اکسایش کانی های سولفیدی، خنثی سازی اسید و تشکیل کانی های کربناتی روی بهعنوان فرایندهای اصلی ژئوشیمیایی مؤثر در تشکیل کانسنگ برونزاد در این کانسار شناخته شدهاند. الگوی عناصر کمیاب خاکی کانسنگ برونزاد نوع سفید و نوع سرخ متفاوت است؛ بهگونه ای که در کانسنگ نوع سفید الگوی عناصر کمیاب مشابه سنگ میزبان و در نوع سرخ مشابه کانسنگ سولفیدی است. مقایسه فرایندهای مؤثر در تشکیل کانسنگ هوازده برونزاد کانسار آب باغ با دیگر کانسارهای غیرسولفیدی برونزاد در ایران؛ همانند کانسارهای مهدی آباد، چاه تلخ، مجموعه ایرانکوه و معادن غیرسولفیدی کوهبنان- بهاباد، نشان از همانندی کانسار آب باغ با کانسارهای کلاه دروازه، از مجموعه معادن ایرانکوه و مهدی آباد یزد است. همچنین، بخش برونزاد کانسار آب باغ از دید ویژگیهای کانی شناسی و انواع کانسنگ برونزاد، قابل مقایسه با کانسارهای غیرسولفیدی مراکش است.
زینب جورکش؛ رسول اجللوئیان؛ امیرحسین صادقپور؛ محمدجواد کلانتر هرمزی
چکیده
در این پژوهش تأثیر شوری بر ویژگیهای مهندسی ماسهسنگها بررسی شده است. بدین منظور دو نوع ماسهسنگ مربوط به تکیهگاه و سنگچین محافظ سد ونیار (در استان آذربایجان شرقی) و سه نوع آب (آشامیدنی، نیمهشور و شور) برای اشباع ماسهسنگهای اشاره شده مورد استفاده قرار گرفت. آزمایشهای جذب آب، مقاومت تراکمی تکمحوری، بار نقطهای، ذوب ...
بیشتر
در این پژوهش تأثیر شوری بر ویژگیهای مهندسی ماسهسنگها بررسی شده است. بدین منظور دو نوع ماسهسنگ مربوط به تکیهگاه و سنگچین محافظ سد ونیار (در استان آذربایجان شرقی) و سه نوع آب (آشامیدنی، نیمهشور و شور) برای اشباع ماسهسنگهای اشاره شده مورد استفاده قرار گرفت. آزمایشهای جذب آب، مقاومت تراکمی تکمحوری، بار نقطهای، ذوب و انجماد، سرعت صوت و دوام در برابر خشک و تر شدن در بازههای زمانی مختلف روی نمونههای سنگی اشباع انجام شد. پس از 5 ماه قرارگیری نمونه ماسهسنگهای نوع 1 و2 در آب شور، مقاومت تراکمی تکمحوری به ترتیب 13 و 4 درصد و پس از 10 ماه به ترتیب 12و 2/0 درصد کاهش مقاومت نسبت به حالت آب آشامیدنی نشان داد. میزان کاهش دوام پس از 10 چرخه، با افزایش شوری (از آب آشامیدنی تا شور) برای سنگ نوع 1 از 3/2 % تا 2/4 % و برای سنگ نوع 2 از 8/1 % تا 2/3 % تغییر کرد. سرعت صوت در نمونههای خشک ماسهسنگهای نوع 1 و 2 به ترتیب 4450 و 4950 متر بر ثانیه اندازهگیری شد که با بالا رفتن شوری به 4699 و 5255 متر بر ثانیه رسید. آب شور روی دوام در برابر ذوب و انجماد تقریباً بدون تأثیر بوده است.
الهه طاهری؛ پرویز امیدی؛ عزیزاله طاهری
چکیده
در این پژوهش، ارتباط هندسی و جنبشی گسلهای طولی و عرضی بخش کوچکی از البرز خاوری، در ناحیه دشتبو (جنوب باختر دامغان) مورد مطالعه قرار گرفته است. گسلهای طولی شامل گسلهای صبور، مهتاب و میلا، روند شمال خاوری- جنوب باختری دارند؛ در حالی که گسلهای عرضی مانند چشمهقلقل، شمالتویه و دشتبو روند تقریبی شمالی- جنوبی دارند. گسلهای ...
بیشتر
در این پژوهش، ارتباط هندسی و جنبشی گسلهای طولی و عرضی بخش کوچکی از البرز خاوری، در ناحیه دشتبو (جنوب باختر دامغان) مورد مطالعه قرار گرفته است. گسلهای طولی شامل گسلهای صبور، مهتاب و میلا، روند شمال خاوری- جنوب باختری دارند؛ در حالی که گسلهای عرضی مانند چشمهقلقل، شمالتویه و دشتبو روند تقریبی شمالی- جنوبی دارند. گسلهای عرضی پیامد راندگی روی گسلهای طولی هستند که بهصورت گسل پاره (Tear Fault) در فرادیواره تشکیل شدهاند. این دو دسته گسل با یکدیگر همبستگی هندسی و سینماتیک دارند؛ بهگونهای که گسلهای طولی را میتوان بهعنوان گسل انتقالی (Transfer Fault) برای گسل عرضی در نظر گرفت. جنبش در راستای گسلهای عرضی بهصورت جهش جانبی (lateral ramp) به گسلهای طولی منتقل میشود و پایان مییابد.
آب شناسی
مصطفی نادری
چکیده
در این تحقیق دبی ورودی به سد درودزن تحت شرایط تغییر اقلیم توسط مدل SWAT پیشبینی شده است. داده های روزانه بارش و دمای 22 مدل گردش عمومی تحت سناریوهای RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 برای 5 ایستگاه هواشناسی توسط مدل آماری LARS-WG و به روش فاکتور تغییرات تدریجی ریزمقیاس شده اند. متوسط بارش سالیانه از 668 میلیمتر به 572، 509 و 529 میلیمتر تحت سناریوهای RCP2.6، RCP4.5 ...
بیشتر
در این تحقیق دبی ورودی به سد درودزن تحت شرایط تغییر اقلیم توسط مدل SWAT پیشبینی شده است. داده های روزانه بارش و دمای 22 مدل گردش عمومی تحت سناریوهای RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 برای 5 ایستگاه هواشناسی توسط مدل آماری LARS-WG و به روش فاکتور تغییرات تدریجی ریزمقیاس شده اند. متوسط بارش سالیانه از 668 میلیمتر به 572، 509 و 529 میلیمتر تحت سناریوهای RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 کاهش خواهد یافت (4/14، 8/23 و 8/20 درصد). افزایش متوسط دمای سالیانه (7/1 تا 3/3 درجه) باعث افزایش تبخیر و تعرق واقعی (30 تا 36 درصد) در سه سناریو خواهد شد. متوسط سالیانه دبی ورودی به سد از 6/28 به 7/16، 44/11 و 12 مترمکعب در ثانیه تحت سه سناریو کاهش خواهد یافت (42، 60 و 58 درصد). متوسط ماهانه حجم مخزن از 490 به 350، 232 و 247 میلیون مترمکعب و دبی خروجی از سد نیز از 60 به 3/43، 29 و 9/30 میلیون مترمکعب در ماه کاهش خواهد یافت که به دلیل کاهش 160 میلیمتر بارش سالیانه (24 درصد) و افزایش 100 میلیمتر تبخیر و تعرق سالیانه (36 درصد) در حوضه آبریز سد میباشد. کاهش حجم مخزن سد باعث تشدید بحران آب در مناطق پایین دست نیز خواهد شد.
مجتبی نقوی؛ حبیب رحیمی؛ علی مرادی
چکیده
جذب امواج لرزهای در هر منطقه از پارامترهای مهم در شناخت داخل زمین و از عوامل تاثیرگذار در خطر ناشی از وقوع زمینلرزه های بزرگ میباشد. ویژگیهای جذب امواجلرزهای به عوامل مختلفی از جمله لرزهخیزی، پیچیدگیهای زمینساختی و خصوصیات محیط انتشار امواج هر منطقه مرتبط است. شمال باختری ایران از مناطق مهم جمعیتی و اقتصادی کشور ...
بیشتر
جذب امواج لرزهای در هر منطقه از پارامترهای مهم در شناخت داخل زمین و از عوامل تاثیرگذار در خطر ناشی از وقوع زمینلرزه های بزرگ میباشد. ویژگیهای جذب امواجلرزهای به عوامل مختلفی از جمله لرزهخیزی، پیچیدگیهای زمینساختی و خصوصیات محیط انتشار امواج هر منطقه مرتبط است. شمال باختری ایران از مناطق مهم جمعیتی و اقتصادی کشور میباشد که سابقه لرزهخیزی آن حاکی از فعالیت شدید این ناحیه است. یکی از اهداف این مطالعه برآورد ضریب کیفیت و نحوه جذب امواج حاصل از زمینلرزه در این منطقه میباشد. در این مطالعه از تعداد بیش از13000 زمینلرزه ثبت شده در شبکه مرکز لرزهنگاری کشوری(IRSC) و شبکه ملی لرزهنگاری باند پهن ایران(INSN) در گستره طول جغرافیایی 43 تا 50 و عرض جغرافیایی 36 تا 40 درجه، برای برآورد جدب امواج لرزهای استفاده شده است. ضریب کیفیت امواج کدا برآورد شده به طور میانگین از رابطه بسامدی پیروی میکند. مقادیر برآورد شده ضریب کیفیت در منطقه مورد مطالعه نشان میدهد بیشتر نواحی منطقه مورد بررسی از نظر جایگاه زمینساختی و لرزهزمینساختی از جمله مناطق فعال به حساب میآیند. رابطه ضریب کیفیت برای گسل شمال تبریز و نواحی اطراف آن از جمله آتشفشان سهند برآورد شده است که کاهیدگی به مراتب بیشتری از نواحی دیگر دارد که این نشان دهنده ناهمگنی بالا و جریان حرارتی گوشته بالایی در زون فعال و لرزه خیز گسل شمال تبریز و نواحی اطراف آن است. همچنین بیشترین مقدار بسامدی ضریب کیفیت مربوط به ایستگاه زنجان و کمترین میزان آن مربوط به ایستگاه تبریز میباشد. در مقایسه نتایج حاصل از این تحقیق با مطالعات صورت گرفته برای سایر مناطق ایران و جهان ضریب کیفیت کم و جذب زیاد برآورد شده به دور از انتظار نبوده و وجود نواحی کم سرعت از مطالعات قبلی که در این ناحیه صورت گرفته را تایید میکند. تغییرات جانبی برآورد شده نیز همخوانی بسیار مناسبی با واحدهای زمینساختی بزرگ مقیاس در منطقه نشان داد
طاهره ربانی؛ نادر تقی پور؛ رضا اهریپور
چکیده
ناحیه زغالدار قشلاق با داشتن نهشتههای زغالسنگی متعلق به گروه شمشک، بخشی از یک ناودیس بزرگ در ناحیه البرز خاوری است. به منظور بررسی شرایط محیط دیرینه نهشت زغالسنگها بر پایه شواهد سنگنگاری آلی و معدنی و نمودار رخسارهای، از 11 لایه زغالسنگی متعلق به 4 معدن در حال استخراج نمونهبرداری شد. کانیهایی مانند کوارتز، کائولینیت، ...
بیشتر
ناحیه زغالدار قشلاق با داشتن نهشتههای زغالسنگی متعلق به گروه شمشک، بخشی از یک ناودیس بزرگ در ناحیه البرز خاوری است. به منظور بررسی شرایط محیط دیرینه نهشت زغالسنگها بر پایه شواهد سنگنگاری آلی و معدنی و نمودار رخسارهای، از 11 لایه زغالسنگی متعلق به 4 معدن در حال استخراج نمونهبرداری شد. کانیهایی مانند کوارتز، کائولینیت، پیریت، سیدریت، بیوتیت، مونتموریلونیت و دولومیت در معادن زغالسنگ قشلاق تشخیص داده شد. شاخص آب زیرزمینی (GWI) نشانگر شرایط هیدرولوژیکی Ombrotrophic برای لایههای زغالسنگی ناحیه زغالدار قشلاق است. لایههای K13 و K11 به دلیل داشتن مقدار مواد معدنی بیشتر نسبت به دیگر لایهها، دارای مقدار GWI بالاتری هستند. شاخص پوشش گیاهی (VI) این زغالسنگها کمتر از 3 است که میتواند دلیلی بر برتری گیاهان آبزی/علفی در تشکیل این زغالسنگها باشد. دادههای سنگنگاری آلی و معدنی به همراه نمودار رخسارهای، گویای شرایط بیهوازی تا کم اکسیژن، آلکالن و تغییرات سطح ایستابی به همراه مجاورت نسبی به سوی محیطهای دریایی است.
زمین شناسی محیط زیست و مهندسی
فرح رحمانی؛ عبدالرضا جعفریان؛ راضیه لک؛ جواد اسماعیلی
چکیده
هدف از این مطالعه بررسی میزان غلظت فلزات سنگین در محصول برنج شالیزارهای شهرستان ساری است. در این پژوهش از 32 ایستگاه از بخش دانه خوراکی برنج (Seed) نمونهبرداری انجام گرفت. سپس جهت بررسی ارتباط خاک - گیاه در 6 ایستگاه از خاک پای گیاه برنج و دیگر بخشهای گیاه مانند ریشه، ساقه، برگ و سبوس نیز نمونه برداشت شد. نمونههای خاک پس از آمادهسازی ...
بیشتر
هدف از این مطالعه بررسی میزان غلظت فلزات سنگین در محصول برنج شالیزارهای شهرستان ساری است. در این پژوهش از 32 ایستگاه از بخش دانه خوراکی برنج (Seed) نمونهبرداری انجام گرفت. سپس جهت بررسی ارتباط خاک - گیاه در 6 ایستگاه از خاک پای گیاه برنج و دیگر بخشهای گیاه مانند ریشه، ساقه، برگ و سبوس نیز نمونه برداشت شد. نمونههای خاک پس از آمادهسازی به روش استاندارد توسط دستگاه ICP-OES و نمونههای گیاه نیز پس از آمادهسازی به روش استاندارد توسط دستگاه ICP-MS مورد تجزیه شیمیایی قرار گرفتند. نتایج تجزیه شیمیایی نمونههای برنج نشان داد که میزان جیوه به طور معمول حدود 07/0 پیپیام است و در برخی مناطق به صورت نقطهای (30 درصد نمونهها) غلظت تا حدود 09/0 پیپیام میرسد. میزان غلظت عنصر سرب به طور میانگین 91/0 پیپیام است که این حد نزدیک به حد مجاز است. عناصر آرسنیک، کادمیم، نیکل و روی نیز در تعداد محدودی از نمونهها انحراف از میزان معمول غلظت را نشان میدهند. نتایج بررسیها منشأ عنصر سرب را ناشی از مصرف کودشیمیایی روی در مزارع و شالیزارهای برنج تأیید مینماید. میزان غلظت آرسنیک در منطقه عیسیخندق انحراف از میزان معمول بالایی نشان میدهد. غلظت در عیسخندق 15/1 پیپیام است که انحراف بالایی را از سطح طبیعی معرفی میکند. افزون بر این، غلظت عناصر کمیاب در محصولات برنج در مناطق مختلف شهرستان ساری در مقایسه با محصولات برنج در برخی از شهرهای کشورهای خارجی، همبستگی بالایی برای کروم (Cr)، کبالت (Co)، آرسنیک (As)، منیزیم (Mg)، منگنز (Mn)، سدیم (Na)، و روی (Zn) نشان میدهد.
فرهاد پیرمحمدی؛ علی عامری؛ احمد جهانگیری؛ چانگ هاوا چن؛ محمت کسکین
چکیده
در منطقه جنوب خاور تبریز که بخشی از زون ماگمایی البرز باختری- آذربایجان است، سنگهای آتشفشانی و آذرآواری سهند گسترش قابل توجهی دارند. سنگهای آتشفشانی بیشتر از آندزیت ، داسیت ، ریوداسیت و ریولیت تشکیل شدهاند و سنگهای آذرآواری بیشتر بهصورت پهنههای ایگنیمبریتی دیده میشوند. این سنگها غنی از عناصر سنگدوست(لیتوفیل) بزرگیون ...
بیشتر
در منطقه جنوب خاور تبریز که بخشی از زون ماگمایی البرز باختری- آذربایجان است، سنگهای آتشفشانی و آذرآواری سهند گسترش قابل توجهی دارند. سنگهای آتشفشانی بیشتر از آندزیت ، داسیت ، ریوداسیت و ریولیت تشکیل شدهاند و سنگهای آذرآواری بیشتر بهصورت پهنههای ایگنیمبریتی دیده میشوند. این سنگها غنی از عناصر سنگدوست(لیتوفیل) بزرگیون (LILE) و تهی از عناصر با قدرت میدان بالا (HFSE) هستند. بالا بودن نسبتهای LILE/HFSE و LREE/HREE در نمونهها و شباهت ترکیب شیمیایی آنها با گدازههایی که در مناطق شاخص فرورانش تشکیل میشوند، احتمال شکلگیری سنگهای منطقه را در یک محیط فرورانشی تقویت میکند. اما به نظر میرسد فرایند فرورانش، تأثیر اندکی در تمرکز عناصر Eu ، Nd ، Tb ، Sm ، Hf ، Ta ، Zr و Y در سنگهای منطقه و در عوض تأثیر قابل توجهی در تمرکز عناصر U ، Th و تا اندازهای La در نمونهها داشته است. مقادیر عناصر سنگدوست بزرگیون (LILE) (Ba , K , Rb , Cs , Sr , Pb) در سنگهای مورد مطالعه نشان میدهد که سنگها در سری کلسیم- قلیایی قرار میگیرند و مقایسه شیمی سنگهای مورد مطالعه با ترکیب شیمیایی انواع سنگهای کلسیم- قلیایی موجود در دنیا نشان داد که سنگهای منطقه بیشترین شباهت را با سنگهای کلسیم - قلیایی Erzurum-Kars ترکیه دارند. با توجه به شواهد ژئوشیمیایی و صحرایی، محیط زمینساختی این سنگها به احتمال متعلق به یک کمان پس از برخورد است که صعود ماگما و احتمالاً تولید آن، بهوسیله گسلهای امتدادلغز و زمینساخت کششی همراه با آن کنترل میشود. این ماگماتیسم پس از برخورد، ممکن است در اثر برخورد پوسته عربستان با ایران مرکزی رخ داده باشد.
نواب خدائی؛ محمد حسین آدابی؛ سید علی معلمی؛ مهران مرادپور
چکیده
سازند کنگان با ستبرای 115 متر شامل یک توالی کربناتی- تبخیری است که بهعنوان بخشی از بزرگترین مخزن کربناتی در میدان پارس جنوبی در خلیج فارس بهشمار میرود. بررسی سنگنگاری دولومیتهای سازند کنگان منجر به شناسایی 5 نوع دولومیت شامل دولومیکرایت، دولومیکرواسپار، دولواسپار، سیمان دولومیتی و دولومیت زین اسبی شده است. همچنین مطالعات ...
بیشتر
سازند کنگان با ستبرای 115 متر شامل یک توالی کربناتی- تبخیری است که بهعنوان بخشی از بزرگترین مخزن کربناتی در میدان پارس جنوبی در خلیج فارس بهشمار میرود. بررسی سنگنگاری دولومیتهای سازند کنگان منجر به شناسایی 5 نوع دولومیت شامل دولومیکرایت، دولومیکرواسپار، دولواسپار، سیمان دولومیتی و دولومیت زین اسبی شده است. همچنین مطالعات عنصری دولومیکرایتها و دولومیکرواسپارها نشاندهنده افزایش نسبی مقادیر استرانسیم و سدیم و کاهش نسبی مقادیر آهن و منگنز در نمونههای دولومیکرایتی نسبت به نمونههای دولومیکرواسپارایتی است. یادآوری میشود که روند ایزوتوپی اکسیژن- کربن در این دولومیتها نشاندهنده تأثیر اندک دیاژنز جوی (در دولومیتهای نوع اول، دوم و سوم) و دیاژنز تدفینی (در دولومیتهای نوع چهارم و پنجم) است. یادآوری این نکته ضروری است که اگرچه دولومیکرایتها در محیط سبخایی تشکیل شدهاند، دیاژنز جوی اندکی را تحمل کردهاند. همچنین منشأ منیزیم برای دولومیکرایتها، منیزیم آب دریا و یا آبهای میاندانهای در حال تعادل با آب دریا و برای دولومیتهای دانه درشتتر در سازند کنگان احتمالاً آبهای محبوس میاندانهای و یا شورابههای حوضهای است. دمای تهنشستی کربناتهای سازند کنگان با استفاده از سنگینترین ایزوتوپ اکسیژن در نمونههای دولومیکرایتی، 5/44 درجه سانتیگراد محاسبه شده است.
یوسف رضائی؛ محمد جواد ولدان زوج؛ فریبرز وزیری
چکیده
با توجه به این که یخچالها و برفچالهای کشور از منابع طبیعی اصلی و مهم آب شیرین ایران هستند، بنابراین شناسایی، مطالعه و حفاظت از این منابع ضروری به نظر میرسد. منظور از شناسایی و مطالعه یخچالهای طبیعی، برآورد پارامترهای مختلف یخچالی نظیر بیشترین وکمترین ارتفاع، مساحت و محیط، موقعیت خط برف و... است. با توجه به مشکلات مطالعه ...
بیشتر
با توجه به این که یخچالها و برفچالهای کشور از منابع طبیعی اصلی و مهم آب شیرین ایران هستند، بنابراین شناسایی، مطالعه و حفاظت از این منابع ضروری به نظر میرسد. منظور از شناسایی و مطالعه یخچالهای طبیعی، برآورد پارامترهای مختلف یخچالی نظیر بیشترین وکمترین ارتفاع، مساحت و محیط، موقعیت خط برف و... است. با توجه به مشکلات مطالعه این مناطق از طریق پژوهش میدانی و اندازهگیری مستقیم از نظر هزینه وسختی کار، کمک و بهرهگیری از فناوری سنجش از دور بسیار مفید است. در این تحقیق، به منظور بررسی و مطالعه یخچال طبیعی خرسان در زردکوه بختیاری و شناسایی و برآورد پارامترهای مهم یخچال طبیعی از تصاویر ماهوارهای Aster وIRS ، عکسهای هوایی و مدل ارتفاعی رقومی منطقه با دقت بالا برای محاسبه پارامترهای مختلف یخچال طبیعی استفاده شد. با بهکارگیری الگوریتمهای مختلف طبقهبندی نظارت نشده بر روی تصاویر Aster، قسمتهای مختلف یخچال طبقهبندی و مرزبندی شد همچنین برای شناسایی قسمتهای مختلف یخچال، شامل یخلخت، برف یخزده سالهای قبل و برف تازه یخزده از فضای عارضه و منحنی طیفی یخ و برف و برای شناسایی حفرههای مکش بر روی سطح یخچال از عکسهای هوایی منطقه استفاده شد. در نهایت با استفاده از مدل ارتفاعی رقومی و تصویر تلفیقی و استفاده از اطلاعات بهدست آمده از روشهای طبقهبندی و تفسیر چشمی، مرز یخچال و پیشانی و حد بالای آن استخراج شد و نقشه قدیمی یخچالهای منطقه بهروز گردید.
اصغر اصغری مقدم؛ الهام فیجانی؛ عطاءالله ندیری
چکیده
ارزیابی آسیبپذیری آبخوان به منظور تعیین مناطق دارای پتانسیل آلودگی برای مدیریت منابع آبزیرزمینی از اهمیت بالایی برخوردار است. در این تحقیق، با استفاده از مدل دراستیک ارزیابی آسیبپذیری آب زیرزمینی در آبخوان دشت مراغه- بناب برآورد شده است. در مدل دراستیک از پارامترهای مؤثر در ارزیابی آسیبپذیری سفرۀ آب زیرزمینی شامل ژرفای سطح ...
بیشتر
ارزیابی آسیبپذیری آبخوان به منظور تعیین مناطق دارای پتانسیل آلودگی برای مدیریت منابع آبزیرزمینی از اهمیت بالایی برخوردار است. در این تحقیق، با استفاده از مدل دراستیک ارزیابی آسیبپذیری آب زیرزمینی در آبخوان دشت مراغه- بناب برآورد شده است. در مدل دراستیک از پارامترهای مؤثر در ارزیابی آسیبپذیری سفرۀ آب زیرزمینی شامل ژرفای سطح ایستابی، تغذیه، جنس سفره، نوع خاک، شیب توپوگرافی، مواد تشکیلدهندة منطقۀ غیراشباع و هدایت هیدرولیکی استفاده میشود که به صورت 7 لایه در محیط GIS تهیه شدند و با وزندهی و رتبهبندی و تلفیق 7 لایۀ یاد شده، نقشۀنهایی آسیبپذیری آبخوان نسبت به آلودگی، با تقسیمبندی به 3 محدودۀ آسیبپذیری کم، متوسط و زیاد تهیه و شاخص دراستیک برای کل منطقه بین 81 تا 116 برآورد شد. برای صحتسنجی مدل از دادههای غلظت نیترات در منطقه استفاده شد که نتایج همبستگی نسبی با ضریب همبستگی 81/0 را برای مدل دراستیک نشان داد. به منظور بهبود نتایج مدل، از 4 روش هوش مصنوعی شامل شبکه عصبی مصنوعی، مدل فازی ساجنو و ممدانی، و مدل نروفازی استفاده شد. به این منظور داده های ورودی (پارامترهای دراستیک) و خروجی (آسیب پذیری) مدل و مقادیر نیترات مربوطه به 2 دسته آموزش و آزمایش تقسیم شد. خروجی مربوط به مرحله آموزش با مقادیر نیترات مربوطه تصحیح شد و پس از آموزش مدل، با استفاده از مقادیر نیترات نتایج مدلها در مرحله آزمایش مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تمام مدلهای هوش مصنوعی به کار گرفته شده، قابلیت بهبود نتایج مدل دراستیک اولیه را دارند، اما در این بین، مدل نروفازی بهترین نتایج را دربرداشت و به عنوان مدل نهایی برگزیده شد. به طوری که در مرحله آزمایش، تمام چاههای حاوی آلودگی نیترات بالا در دسته آسیب پذیری بالا قرار گرفتند. بر اساس مدل نهایی، نواحی باختری منطقه دارای بیشترین میزان پتانسیل آلودگی هستند. همچنین، نتایج نشان داد که مدلهای هوش مصنوعی میتواند به عنوان روشی کارا جهت بهینه سازی مدل دراستیک عمل کند و نتایج دقیقتری از برآورد پتانسیل آلودگی در منطقه مورد مطالعه را در پی داشته باشد.
ارزیابی آسیبپذیری آبخوان به منظور تعیین مناطق دارای پتانسیل آلودگی برای مدیریت منابع آبزیرزمینی از اهمیت بالایی برخوردار است. در این تحقیق، با استفاده از مدل دراستیک ارزیابی آسیبپذیری آب زیرزمینی در آبخوان دشت مراغه- بناب برآورد شده است. در مدل دراستیک از پارامترهای مؤثر در ارزیابی آسیبپذیری سفرۀ آب زیرزمینی شامل ژرفای سطح ایستابی، تغذیه، جنس سفره، نوع خاک، شیب توپوگرافی، مواد تشکیلدهندة منطقۀ غیراشباع و هدایت هیدرولیکی استفاده میشود که به صورت 7 لایه در محیط GIS تهیه شدند و با وزندهی و رتبهبندی و تلفیق 7 لایۀ یاد شده، نقشۀنهایی آسیبپذیری آبخوان نسبت به آلودگی، با تقسیمبندی به 3 محدودۀ آسیبپذیری کم، متوسط و زیاد تهیه و شاخص دراستیک برای کل منطقه بین 81 تا 116 برآورد شد. برای صحتسنجی مدل از دادههای غلظت نیترات در منطقه استفاده شد که نتایج همبستگی نسبی با ضریب همبستگی 81/0 را برای مدل دراستیک نشان داد. به منظور بهبود نتایج مدل، از 4 روش هوش مصنوعی شامل شبکه عصبی مصنوعی، مدل فازی ساجنو و ممدانی، و مدل نروفازی استفاده شد. به این منظور داده های ورودی (پارامترهای دراستیک) و خروجی (آسیب پذیری) مدل و مقادیر نیترات مربوطه به 2 دسته آموزش و آزمایش تقسیم شد. خروجی مربوط به مرحله آموزش با مقادیر نیترات مربوطه تصحیح شد و پس از آموزش مدل، با استفاده از مقادیر نیترات نتایج مدلها در مرحله آزمایش مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تمام مدلهای هوش مصنوعی به کار گرفته شده، قابلیت بهبود نتایج مدل دراستیک اولیه را دارند، اما در این بین، مدل نروفازی بهترین نتایج را دربرداشت و به عنوان مدل نهایی برگزیده شد. به طوری که در مرحله آزمایش، تمام چاههای حاوی آلودگی نیترات بالا در دسته آسیب پذیری بالا قرار گرفتند. بر اساس مدل نهایی، نواحی باختری منطقه دارای بیشترین میزان پتانسیل آلودگی هستند. همچنین، نتایج نشان داد که مدلهای هوش مصنوعی میتواند به عنوان روشی کارا جهت بهینه سازی مدل دراستیک عمل کند و نتایج دقیقتری از برآورد پتانسیل آلودگی در منطقه مورد مطالعه را در پی داشته باشد.
بهرام علیزاده؛ سید حسین حسینی
چکیده
سازند سرگلو به دلیل ژرفای بسیار زیاد و گسترش محدود آن در فروافتادگی دزفول (منحصر به نواحی شمالی)، بسیار مورد توجه زمینشناسان و بویژه زمینشناسان نفت است. هدف از این مطالعه، بررسی پتانسیل هیدروکربورزایی و شرایط رسوبگذاری سازند سرگلو در شمال فروافتادگی دزفول است. بدین منظور 34 نمونه خرده سنگ حاصل از حفاری، از چـاههای 309، 310، 312 و 316 ...
بیشتر
سازند سرگلو به دلیل ژرفای بسیار زیاد و گسترش محدود آن در فروافتادگی دزفول (منحصر به نواحی شمالی)، بسیار مورد توجه زمینشناسان و بویژه زمینشناسان نفت است. هدف از این مطالعه، بررسی پتانسیل هیدروکربورزایی و شرایط رسوبگذاری سازند سرگلو در شمال فروافتادگی دزفول است. بدین منظور 34 نمونه خرده سنگ حاصل از حفاری، از چـاههای 309، 310، 312 و 316 میـدان نفتی مسجدسلیمـان که لایههای ژوراسیک را قطع کردهانـد، برداشـت و تجزیههای ژئوشیمیایی پیرولیز راکایول و پیرولیزــکروماتوگرافی گازی (Pyrolysis Rock-Eval 6 & PY-GC)، بر روی آنان صورت گرفت. نتایج حاصل از این آزمایشها نشان میدهد که این سازند با داشتن مقادیر بالای TOC، توان هیدروکربورزایی «بسیار خوب» دارد. استفاده از نمودار استاندارد ونکرولن تصحیح شده و همچنین نمودار HI در برابر Tmax به منظور بررسی کیفیت و بلوغ مواد آلی، نوع کروژن در چاههای 309، 310 و 312 را مخلوطی از انواع III-IV معرفی میکند. البته نوع اصلی کروژن در این چاهها نوع (تیپ) III-II میباشد و علت این اختلاف، کاهش مقادیر پارامتر HI در نتیجه بلوغ حرارتی بالا است. در چاه 316 کیفیت مواد آلی بهبود یافته است و کروژنهای مورد مطالعه تلفیقی از کروژنهای نوع III-II هستند. نمودار اسمیت رسم شده برای نمونهها نشان میدهد که در تمامی چاهها، نسبت S1/TOC بیشتر از 1/0 است و همه نمونهها در ژرفایی قرار دارند که شرایط لازم برای زایش هیدروکربور را دارند. نسبت Pr/n-C17 در برابر نسبت Ph/n-C18 حاصل از آزمایشهای تکمیلی نشان میدهد که محیط رسوبگذاری این سازند در بیشتر رخسارهها محیط دریایی است. بررسی پیروگرامها و ترموگرامهای حاصل نـشان میدهد که آلکانهای عادی در این طیفها دارای فراوانی کربنهای C15 –C20 بوده؛ این در حالی است که ترکیبهای عادی آلکانهای سنگین و بسیار سنگین فراوانی بسیار ضعیفی دارند. این امر بهدلیل بلوغ بالای حرارتی است که سازند سرگلو پشت سر نهاده است. در پایان میتوان گفت که بهطور کلی سازند سرگلو در میدان نفتی مسجدسلیمان به دلیل موقعیت خاص میدان در فروافتادگی دزفول متفاوت از دیگر میادین نفتی عمل کرده و دارای پتانسیل هیدروکربوری بسیار بالایی است و با توجه به ژرفای بسیار زیاد و واقع شدن در پایان پنجره نفتی در مرحله گاززایی قرار گرفته است.
سیدرضا شادی زاده؛ منصور زویداویان پور
چکیده
پالایشگاه آبادان بین دو رودخانه اروندرود و بهمنشیر واقع شده است. این رودخانهها آب شهری، صنعتی و کشاورزی شهر آبادان را تأمین میکنند. نشت مواد نفتی و فرآوردههای آن از لولهها و مخازن روزمینی در طول جنگ تحمیلی و فرسودگی سامانههای ذخیره، انتقال و پالایش نفت به دلیل قدمت این واحد، ضرورت بررسی و انجام مطالعات برای شناسایی گسترش ...
بیشتر
پالایشگاه آبادان بین دو رودخانه اروندرود و بهمنشیر واقع شده است. این رودخانهها آب شهری، صنعتی و کشاورزی شهر آبادان را تأمین میکنند. نشت مواد نفتی و فرآوردههای آن از لولهها و مخازن روزمینی در طول جنگ تحمیلی و فرسودگی سامانههای ذخیره، انتقال و پالایش نفت به دلیل قدمت این واحد، ضرورت بررسی و انجام مطالعات برای شناسایی گسترش و حدود آلودگی نفتی را صد چندان مینماید. کاربرد رس به عنوان یک مانع طبیعی زمینشناسی در کاربردهای زیست محیطی از جمله کنترل آلودگی به اثبات رسیده است. منطقه آبادان از رسوبات دلتایی عهد حاضر تشکیل شده است و این آبرفتهای رودخانهای دارای تنوع در جنس و اندازه ذرات هستند. بنابراین در صورت چیره بودن وجود رس در منطقه مورد مطالعه، فرضیه کنترل آلودگی نفتی را به اثبات میرساند. در همین راستا موارد ذیل در این نوشتار بررسی شد: 1) جنس لایههای زیرزمینی پالایشگاه آبادان، 2) وجود آلودگی نفتی در این لایههای زیرسطحی و تعیین درصد اشباع به مواد نفتی و 3) وجود آلودگی نفتی در آبهای زیرزمینی از طریق نمونهگیری از آبهای زیرزمینی در طول مدت یک سال. روش مطالعه به این صورت بود که در ابتدا موقعیتسنجی حفر 20 حلقه چاه آبی مشاهدهای، از نظر نشت مواد نفتی در زمان جنگ و بعد از آن انجام شد. در هنگام عملیات حفاری از لایههای زیرسطحی مغزهگیری به عمل آمد، درصد اشباع نفت در این مغزهها نیز اندازهگیری شد و نیز ژرفای آلودگی به نفت و فرآوردههای نفتی در لایههای زیرسطحی پالایشگاه آبادان مشخص شد. طی دوره یک ساله، گسترش و ستبرای نفت شناور بر روی آبهای زیرزمینی همراه با تغییرات سطح ایستایی آب با توجه به جزر و مد ارزیابی شد. نتایج نشان میدهند که جنس رسوبات زیرسطحی عامل مهمی در نگهداری مواد نفتی پخش شده است، به طوری که مواد نفتی در بیشتر چاههای حفاری شده دیده شد. از طرف دیگر مواد نفتی شناور بر روی آبهای زیرزمینی فقط در دو حلقه چاه دیده شدکه آن هم ناشی از فعالیتهای اخیر پالایشگاه بوده است. نتایج، نشان دهنده جذب بیشتر مواد نفتی پخش شده در زمان جنگ و پس از آن به رس موجود در لایههای زیرسطحی است.