دوره 28، شماره 110 ، اسفند 1397، ، صفحه 2-2
دوره 28، شماره 111 ، خرداد 1398، ، صفحه 2-2
دوره 28، شماره 112 ، شهریور 1398، ، صفحه 2-2
دوره 29، شماره 113 ، آذر 1398، ، صفحه 2-2
دوره 24، 94- چینه شناسی و رسوب شناسی ، اسفند 1393، ، صفحه 3-3
چکیده
داوران
بیشتر
داوران
رامین صمدی؛ محمدولی ولیزاده؛ حسن میرنژاد؛ هیروشی کاواباتا
چکیده
داوران
سنگهای دگرگونی منطقه دهنو بهطور غالب شامل شیستهای ریزدانه خاکستری تا سیاهرنگ است. گارنتشیستها (نسبت به گارنتکلریتوییدشیستها) در فاصله نزدیکتری نسبت به توده تونالیتی قرار گرفتهاند و در فاصله مرزی بین این شیستها با حاشیه توده تونالیتی دهنو، باریکهای از هورنفلسهای استارولیت و آندالوزیتدار دیده ...
بیشتر
داوران
سنگهای دگرگونی منطقه دهنو بهطور غالب شامل شیستهای ریزدانه خاکستری تا سیاهرنگ است. گارنتشیستها (نسبت به گارنتکلریتوییدشیستها) در فاصله نزدیکتری نسبت به توده تونالیتی قرار گرفتهاند و در فاصله مرزی بین این شیستها با حاشیه توده تونالیتی دهنو، باریکهای از هورنفلسهای استارولیت و آندالوزیتدار دیده میشود. گارنتشیست و گارنتکلریتوییدشیستهای منطقه دهنو از نظر کانیشناسی شامل کوارتز، بیوتیت، مسکوویت، گارنت، کلریت، کلریتویید، تورمالین و ایلمنیت است. نتایج زمیندمافشارسنجی نشان میدهد که هورنفلس (oC 550، kbar 3/4) و گارنت کلریتوییدشیست (oC 486-497) در شرایط تعادلی پایینتری نسبت به گارنت شیست (oC 569، kbar 3/5) تشکیل شدهاند.
محمد حسین آدابی؛ رخشنده عباسی؛ هرمز قلاوند
چکیده
در این بررسی ژئوشیمی و محیط رسوبی سازند داریان با سن کرتاسه پیشین (آپتین- آلبین) در برش سطح الارضی تاقدیس کوه سیاه و مقطع تحت الارضی چاه شماره 1 سبزپوشان مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس بررسیهای سنگنگاری 12 ریزرخساره مربوط به 5 کمربند رخسارهای میانکشندی (Intertidal)، لاگون (Lagoon)، پشتههای ماسهای (Shoal)، دریای باز کم ژرفا (Shallow open marine) و دریای ...
بیشتر
در این بررسی ژئوشیمی و محیط رسوبی سازند داریان با سن کرتاسه پیشین (آپتین- آلبین) در برش سطح الارضی تاقدیس کوه سیاه و مقطع تحت الارضی چاه شماره 1 سبزپوشان مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس بررسیهای سنگنگاری 12 ریزرخساره مربوط به 5 کمربند رخسارهای میانکشندی (Intertidal)، لاگون (Lagoon)، پشتههای ماسهای (Shoal)، دریای باز کم ژرفا (Shallow open marine) و دریای باز ژرف (Deep open marine) شناسایی شد. الگوی ریزرخسارههای دیده شده نشانگر نهشته شدن این توالی بر روی یک سکوی کربناتی از نوع رمپ است. رسم مقادیر عنصری عناصر اصلی (Ca, Mg) و فرعی (Sr, Mn, Na, Fe) و ایزوتوپی اکسیژن 18 و کربن 13 بیانگر آن است که فرایندهای دیاژنزی بهطور چیره تدفینی کربناتهای این سازند را در یک محیط نیمه بسته تا نیمه باز تحت تأثیر قرار داده است. بر اساس بررسیهای سنگنگاری فرایندهای مهم دیاژنزی سازند داریان شامل سیمانی شدن، تراکم فیزیکی و شیمیایی فرایندهای جانشینی مانند پیریتی شدن و سیلیسی شدن است. تخلخلهای دیده شده در این مقاطع، ثانویه و از انواع حفرهای، شکستگی و کانالی هستند. دمای تشکیل این سنگآهکها بر اساس سنگینترین ایزوتوپ اکسیژن در حدود 5/28 درجه سانتیگراد برآورد شده است.
فریدون رضایی؛ احمد دادستان
چکیده
نشستزمین، در محدوده شهرک طالقانی اشتهارد از نوع خطی و تدریجی است که بر روی نهشتههای آبرفتی بنا شده است. با تهیه نقشه زمینشناسی و نیمرخهای آن، زمینشناسی ساختمانی و با وضعیت و نوع آبخوان، اثر کاهش سطح ایستابی و هیدروشیمی آب زیرزمینی، وجود کانال قدیمی احتمالی به روش ژئوالکتریک مطالعه شد. از نظر ژئوتکنیک نهشتههای ریزدانه عهد ...
بیشتر
نشستزمین، در محدوده شهرک طالقانی اشتهارد از نوع خطی و تدریجی است که بر روی نهشتههای آبرفتی بنا شده است. با تهیه نقشه زمینشناسی و نیمرخهای آن، زمینشناسی ساختمانی و با وضعیت و نوع آبخوان، اثر کاهش سطح ایستابی و هیدروشیمی آب زیرزمینی، وجود کانال قدیمی احتمالی به روش ژئوالکتریک مطالعه شد. از نظر ژئوتکنیک نهشتههای ریزدانه عهد حاضر از نوع رس لاغر و چاق همراه با لای و ماسه در رده متوسط با تخلخل زیاد و نشست بیش از حد مجاز هستند. این خاکها با املاح معدنی زیاد در رده واگرا و نیمهواگرا قرار دارند که با ورود آب از شبکه آبرسانی شهری و چاههای جذبی خانگی، حرکت بسیار آهسته را آغاز کرده و سبب نشست تدریجی خطی در امتداد میلهها و کورههای قنات قدیمی شدهاند. بررسی وضعیت آب زیرزمینی آبخوان آبرفتی دشت اشتهارد نیز نشان داد که بیلان آن منفی است و بهرغم این که هیدروگراف چاههای محدوده شهرک افت جبران نشده دارند، اما در نشست خطی نقشی ندارند. خاکهای مستعد واگرایی با نفوذ آب از چاههای جذبی خانگی و شبکه آبرسانی شهری و وجود میلهها و کورههای قنات قدیمی و پنهان در ژرفای 15 متری در زیر شهرک طالقانی اشتهارد که سبب نشست تدریجی خطی شده است، نشان میدهد که گسترش شهر کهن اشتهارد و انتخاب ساختگاه جدید با مطالعات ژئوتکنیکی همراه نبوده است و زنگ خطری است که باید پیش از اجرای طرحهای عمرانی، بررسیهای ژئوتکنیکی را در محل ساختگاه انتخابی انجام داد.
نرگس بابازاده؛ علی منصوریان؛ مژگان زارعی نژاد؛ مهدی فرنقی
چکیده
فرایند صدور مجوزهای صنعتی و معدنی، به شکل کنونی، پیچیده و زمانبر است. بویژه این که ایجاد صنایع، بیشتر با آلودگیهای زیستمحیطی همراه هستند و بهدلیل استفاده نکردن از سازوکارها و اطلاعات مناسب، ملاحظات زیستمحیطی بهطور مناسب و شایسته رعایت نمیشوند. این پژوهش، روش جدیدی را مبتنی بر سامانههای اطلاعات مکانی تحت وب در قالب ...
بیشتر
فرایند صدور مجوزهای صنعتی و معدنی، به شکل کنونی، پیچیده و زمانبر است. بویژه این که ایجاد صنایع، بیشتر با آلودگیهای زیستمحیطی همراه هستند و بهدلیل استفاده نکردن از سازوکارها و اطلاعات مناسب، ملاحظات زیستمحیطی بهطور مناسب و شایسته رعایت نمیشوند. این پژوهش، روش جدیدی را مبتنی بر سامانههای اطلاعات مکانی تحت وب در قالب دولت الکترونیک برای آسان کردن فرایند صدور مجوزهای صنعتی و معدنی با تأکید بر رعایت مسائل زیست محیطی ارائه میکند. برای این منظور، صدور مجوز کارخانه سیمان بهعنوان نمونه مطالعاتی انتخاب و در ابتدا فرایند فعلی صدور مجوز کارخانه سیمان بررسی شد که نشاندهنده لزوم طی کردن فرایندهای پیچیده اداری و صرف زمان بسیار طولانی (گاه تا دو سال) است؛ افزون براین مسایل زیستمحیطی به خوبی رعایت نمیشوند. سپس با بهرهگیری از مفاهیم و اهداف دولت الکترونیک و قابلیتهای سامانههای اطلاعات مکانی در انجام تحلیلها و تصمیمگیریهای مکانی، روشی جدید برای صدور مجوزهای صنعتی پیشنهاد شد. برای نمایش و ارزیابی روش پیشنهادی، یک سامانه اطلاعات مکانی توزیعشده تحت وب طراحی و پیادهسازی شد. نتایج این پژوهش، گویای آن است که فرایند صدور مجوز کارخانه سیمان با روش پیشنهادی در زمانی بسیار کمتر و با رعایت ملاحظات زیستمحیطی قابل انجام است. روش پیشنهادی میتواند بهعنوان الگویی برای پیادهسازی دولت الکترونیک مکان محور در فعالیتهای صنعتی و معدنی کشور مورد توجه قرار گیرد.
آناهیتا کینژاد؛ محسن پورکرمانی؛ مهران آرین؛ عبداله سعیدی؛ محمد لطفی
چکیده
بر پایه مطالعات مقدماتی تا تفصیلی زمینشناسی، ساختاری و زمینساختی منطقه شمال ترود- معلمان (ایران مرکزی) حد فاصل گسل انجیلو در شمال وگسل ترود در جنوب، عناصر زمینساختی شاملگسلها، شکستگیها و چینخوردگیهای این گستره شناسایی و ساز وکار هر یک و ارتباط آنها با پهنه برشی راستالغز چپگرددو گسل اصلی نام برده شده در بالا، بررسی ...
بیشتر
بر پایه مطالعات مقدماتی تا تفصیلی زمینشناسی، ساختاری و زمینساختی منطقه شمال ترود- معلمان (ایران مرکزی) حد فاصل گسل انجیلو در شمال وگسل ترود در جنوب، عناصر زمینساختی شاملگسلها، شکستگیها و چینخوردگیهای این گستره شناسایی و ساز وکار هر یک و ارتباط آنها با پهنه برشی راستالغز چپگرددو گسل اصلی نام برده شده در بالا، بررسی شد و نقشه شکستگیهای منطقه به تصویر درآمد. افزون بر آن، در این پژوهش به بررسی سامانه جنبش در گسلهای چالو- گندی و حافظ پرداخته شد. بر مبنای دادههای بهدست آمده و با روشهای نوین تحلیل لغزش گسل که در آن، موقعیت سطوح لغزش و بردار لغزشی، فاکتور شکل بیضوی تنش و زاویه اصطکاک درونی توده سنگ دخالت دارند، میدان تنش و جهتگیری محورهای اصلی تنش در گستره مورد مطالعه، تحلیل شد. موقعیت تنشهای اصلی ،وپس از تعیین میزان زاویه اصطکاک درونی برای هر پهنه گسل، محاسبه شد و در نهایت، با دادههای ترکیبی برای تمامی منطقه، جهتگیری تنشهای اصلی ،و به ترتیب برابر با 104/07, 339/78, 195/10 تعیین شد. شکل بیضوی تنش نیز بر مبنای فاکتور شکل )]-) / (-( [R= تعریف شده توسط Angelier (1975) تعیین شد. مقدار R برای همه محدودهها در حدود 5/0 و نوع دگر ریختی، ترافشارشی (Transpressional) چپگرد با مؤلفه کوچک شاغولی بهدست آمد. این نتیجه، نشان از وجود میدان تنش با سوی رو به شمال و در نتیجه حرکت رو به شمال پوسته در این پهنه از کشور دارد که با نتایج بهدست آمده از بررسی شکستگیها وگسلهای منطقه و تعیین ساز و کار هر یک از آنها در این پهنه برشی بهطور کامل همخوانی دارد.
احمد کاظمی مهرنیا؛ ایرج رسا؛ سعید علیرضایی؛ هوشنگ اسدی هارونی؛ جلال کرمی
چکیده
چکیده
ذخیره مس پورفیری سریدون در 3 کیلومتری شمال خاور معدن سرچشمه قرار دارد. شناسایی دگرسانیهای منطقه، با استفاده از تجزیه 145 نمونه با دستگاه PIMA و پردازش تصاویر ماهوارهای ASTER صورت گرفت و نتایج با تجزیه 22 نمونه بهروش XRD، مطالعات سنگنگاری و مشاهدات صحرایی کنترل شد. بر اساس مطالعات PIMA در این منطقه، لیتوکپ با مجموعه کانیهای ...
بیشتر
چکیده
ذخیره مس پورفیری سریدون در 3 کیلومتری شمال خاور معدن سرچشمه قرار دارد. شناسایی دگرسانیهای منطقه، با استفاده از تجزیه 145 نمونه با دستگاه PIMA و پردازش تصاویر ماهوارهای ASTER صورت گرفت و نتایج با تجزیه 22 نمونه بهروش XRD، مطالعات سنگنگاری و مشاهدات صحرایی کنترل شد. بر اساس مطالعات PIMA در این منطقه، لیتوکپ با مجموعه کانیهای دگرسانی آرژیلیک پیشرفته مشخص میشود. این دگرسانی در ترازهای مکاننگاری بالا و حاشیه نقاط ارتفاعی دیده میشود. با وجود گسترش چشمگیر، شدت دگرسانی متغیر و نشانگر توسعه لکهای و بهاحتمال، فرسایش بخشی از آن است. ویژگیهای طیفی پیروفیلیت بهعنوان مقیاس شدت این دگرسانی مورد استفاده قرار گرفت. دگرسانی فیلیک بیشتر در بخش مرکزی ناحیه دیده میشود. مجموعه کانیهای این دگرسانی در تمام سطوح مکاننگاری حضور دارد و در برخی مناطق تحت تأثیر دگرسانی آرژیلیک پیشرفته قرار گرفته است. گسترش دگرسانی آرژیلیک متوسط در حاشیه دگرسانیهای فیلیک و آرژیلیک پیشرفته است. چنین مجموعهای میتواند مربوط به فرایندهای برونزاد یا سیالهای گرمابی دما پایین باشد. تعیین محدوده دگرسانی پروپیلیتیک با استفاده از تصاویر ماهوارهای و سنگنگاری انجام شد. بررسی نتایج تجزیه نمونههای سنگی PIMA به روش ICP-MS و مقایسه آن با چند سیستم پورفیری (شامل ذخایر دره زار، آبدر و چاه فیروزه) در منطقه شمال باختری کمربند کانسارهای پورفیری کرمان نشان میدهد که گسترش دگرسانی آرژیلیک پیشرفته در سطح، میتواند به این مفهوم باشد که در سیستم پورفیری سریدون فرسایش سنگهای روپوش نسبت به دیگر سیستمهای پورفیری، کمتر بوده است. این مطالعات لزوم بررسی سیستمهای دگرسانی با مقادیر کم مس و مولیبدن و با مجموعه کانیهای دگرسانی آرژیلیک پیشرفته را محرز میکند.
علیرضا عاشوری؛ محمود رضا مجیدی فرد؛ محمد وحیدی نیا؛ احمد رئوفیان
چکیده
ردیفهای رسوبی با ستبرای زیاد از نهشتههای ژوراسیک میانی تا پسین در باختر رشته کوههای بینالود وجود دارد. این ردیفهای رسوبی بیشتر شامل سنگآهک، سنگآهک مارنی و مارن است. ستبرای توالی بررسی شده در برش بقیع 706 متر اندازهگیری و با توجه به ویژگیهای سنگشناسی به چهار بخش تقسیم شده است. توالی مورد بررسی به صورت هم شیب بر ...
بیشتر
ردیفهای رسوبی با ستبرای زیاد از نهشتههای ژوراسیک میانی تا پسین در باختر رشته کوههای بینالود وجود دارد. این ردیفهای رسوبی بیشتر شامل سنگآهک، سنگآهک مارنی و مارن است. ستبرای توالی بررسی شده در برش بقیع 706 متر اندازهگیری و با توجه به ویژگیهای سنگشناسی به چهار بخش تقسیم شده است. توالی مورد بررسی به صورت هم شیب بر روی شیلهای تیره رنگ معادل سازند کشفرود قرار گرفته و در بخش بالایی با سنگآهکهای ستبر لایه و نخودی رنگ معادل سازند مزدوران به صورت همشیب پایان میپذیرد. فراوانترین و مهمترین ماکروفسیلهای موجود در این سنگها، آمونیتها هستند. بررسی زیای آمونیتی موجود، منجر به شناسایی 43 جنس و 76 گونه آمونیتی شده است که از این تعداد، 8 گونه برای نخستین بار از ایران گزارش میشوند. با توجه به مجموعه فسیلی شناسایی شده، سن باتونین پیشین – کیمریجین را برای این توالی میتوان در نظر گرفت. زیای آمونیتی موجود، شباهتهای فراوانی را با زیای آمونیتی سازند چمن بید در کپه داغ و دلیچای در البرز دارد و ارتباط نزدیکی را با زیای آمونیتی مناطق حاشیهای مدیترانه نشان میدهد.
خالده طهماسبی پور؛ عباس فاضلی
چکیده
معدن منگنز ونارچ در حدود 30 کیلومتری جنوب خاور شهرستان قم واقع شده است. بخش چیره رخنمونهای منطقه را سنگهای آذرآواری ائوسن میانی تا بالایی تشکیل میدهد. همچنین سنگهای رسوبی با سن اولیگومیوسن روی این تشکیلات آتشفشانی ائوسن قرار میگیرند. بهطور کلی در بیشتر معادن منگنز، خاک سرخ بههمراه منگنز دیده میشود که از مهمترین آنها ...
بیشتر
معدن منگنز ونارچ در حدود 30 کیلومتری جنوب خاور شهرستان قم واقع شده است. بخش چیره رخنمونهای منطقه را سنگهای آذرآواری ائوسن میانی تا بالایی تشکیل میدهد. همچنین سنگهای رسوبی با سن اولیگومیوسن روی این تشکیلات آتشفشانی ائوسن قرار میگیرند. بهطور کلی در بیشتر معادن منگنز، خاک سرخ بههمراه منگنز دیده میشود که از مهمترین آنها میتوان به منطقه ونارچ، معدن دربند و معدن دکتر اشاره کرد. میزان ذخیره احتمالی خاک سرخ (باطله) این معادن به ترتیب 5760 و 1920 هزار تن است. از دو معدن دکتر و دربند نمونهبرداری شد و نمونهها برای شناسایی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی و کانیشناسی، مورد آزمایشهای XRF، XRD و مطالعات میکروسکوپی قرار گرفتند. سپس برای بالا بردن عیار ماده خام به ترتیب از آزمایشهای تجزیه سرندی خشک، تر و Scrubbingوهمچنین برای طراحی تعداد آزمایشها از روش تاکوچی استفاده شد. بدین ترتیب عیار ماده معدنی 20 درصد افزایش یافت و رنگـدانهای با عیار 70 درصد بهدست آمد. برای تعیین کیفیت رنگدانه حاصل، آزمایشهای جذب روغن، قدرت پوشانندگی و فام انجام پذیرفت. نتایج نشان میدهد که رنگدانه حاصل، کیفیت مطلوبی دارد.
بهروز مهری؛ ابراهیم راستاد؛ فرج الله فیاضی
چکیده
کانسار سرب- نقره (روی ) خانجار (رشم) در جنوب دامغان، یکی از کانسارهای لایهکران (استراتاباند) توالی کربناتی کرتاسه بالایی در ایران مرکزی است. ماده معدنی در این کانسار با دو ژئومتری رخنمون دارد : 1- عدسیهایی از ماده معدنی که همخوان با لایهبندی است و ماده معدنی در آن با بافت لامینه و بهصورت دانه پراکنده در متن میکریت مشاهده میشود. ...
بیشتر
کانسار سرب- نقره (روی ) خانجار (رشم) در جنوب دامغان، یکی از کانسارهای لایهکران (استراتاباند) توالی کربناتی کرتاسه بالایی در ایران مرکزی است. ماده معدنی در این کانسار با دو ژئومتری رخنمون دارد : 1- عدسیهایی از ماده معدنی که همخوان با لایهبندی است و ماده معدنی در آن با بافت لامینه و بهصورت دانه پراکنده در متن میکریت مشاهده میشود. ماده معدنی با این ژئومتری در سه افق در رخسارههای کانهدار سنگآهک ریفی قرار دارد. بیشترین فعالیتهای معدنی در افق I که در قاعده واحد K2b قرار دارد، صورت گرفته است. 2- انباشتی از مواد معدنی که فضای خالی و شکستگیها و گسلها را پر کرده است. شکستگیها در طول روند خود در بخشهایی غنی از ماده معدنی هستند که رخسارههای کانهدار را قطع کردهانــد. در کانسار خانجار، سه رخساره کانهدار تشخیص داده شده است : 1) رخساره آهک سیلیسی که کانههای اصلی آن گالن، اسفالریت و پیریت است. کالکوپیریت به مقدار جزئی در این رخساره مشــاهده میشود. 2) رخساره مولوسکا، اکینودرم وکستون با مقدار کم کانــههای گالن و اسفالریت. 3) رخساره سنگآهک رودیستدار با مقدار زیاد کانه گالن. بهطور عمده پرکننــده فضای خالــی بوده و اندازه بلورها از متوسط تا درشت تغییر میکند. کانیشنـاسـی و همبود(پاراژنز) کانـهای در هر دو نوع عدسی شکل و پرکننده فضای خالی مشابه هم بوده و شامل گالن، اسفالریت، پیریت،کالکوپیریت، تترائدریت و باریت است. مقدار نقره در کانسار خانجار بالا (یک کیلو گرم در تن در کنسانتره ماده معدنی) است و کانی حامل آن تترائدریت است. مطالعه میکروترمومتری و تعیین درجه شوری سیالهای کانهساز در ادخالهای دو فازه مایع وگاز موجود در دولومیت زین اسبی و اسفالریت نشانگر آن است که میانگین درجه حرارت 5 ± 195 و شوری سیالها از 18 تا 23 درصد معادل درصد وزنی کلرید سدیم (NaCl) تغییر میکند. مشاهدات صحرایی، ژئومتری، بافت ماده معدنی، ژئوشیمی، مطالعه میانبارهای سیال و همبود کانهها، حاکی از آن است که کانسار خانجار یک ذخیره MVT است که تشکیل و تمرکز آن از مرحله دیاژنتیک تا اپی ژنتیک صورت گرفته است.
علی قنبری
چکیده
آبرفت جنوب تهران، بستر بخش قابل توجهی از محدوده شهری تهران را تشکیل میدهد و بهطور عمده ساختاری ریزدانه و یا مخلوط خاکهای درشتدانه و ریزدانه دارد. بررسیهای صورت پذیرفته نشان میدهد که این آبرفت از نظر ویژگیهای فیزیکی و مکانیکی، یکنواختی قابل توجهی دارد و بر همین اساس، نتایج مطالعه در بخشهایی از آن قابل تعمیم به دیگر ...
بیشتر
آبرفت جنوب تهران، بستر بخش قابل توجهی از محدوده شهری تهران را تشکیل میدهد و بهطور عمده ساختاری ریزدانه و یا مخلوط خاکهای درشتدانه و ریزدانه دارد. بررسیهای صورت پذیرفته نشان میدهد که این آبرفت از نظر ویژگیهای فیزیکی و مکانیکی، یکنواختی قابل توجهی دارد و بر همین اساس، نتایج مطالعه در بخشهایی از آن قابل تعمیم به دیگر مناطق است. در این تحقیق، آزمونهای صحرایی و آزمایشگاهی متعدد بر روی زمین صدها پروژه در دست مطالعه شهرداری تهران توسط گروه دقیق و کنترل شده انجام و نتایج حاصل بررسی شده است.
نتایج این مطالعه نشان میدهد که همبستگی قابل توجهی میان نتایج آزمون نفوذ استاندارد و مدول الاستیسیته خاک که از آزمونهای بارگذاری صفحهای، برش مستقیم و سه محوری به دست آمده، وجود دارد. بر همین اساس، به منظور ارائه روابط کاربردی برای برآورد مدول الاستیسیته در آبرفت جنوب تهران، با توجه به مناطق شهرداری، جنوب تهران به سه بخش تقسیم شده و برای هر بخش رابطهای برای محاسبه مدول الاستیسیته ارائه شده است. همچنین با توجه به اطلاعات حاصل، جدول ویژگیهای عمومی خاک آبرفت جنوب تهران بر حسب مناطق مختلف شهرداری ارائه شده است.
علی امیری؛ ایرج رسا؛ احمد خاکزاد؛ محمدحسین آدابی
چکیده
کانسارهای روی و سرب ناحیه راور- بافق در سنگ میزبان کربناتی پرمین بالایی قرار دارند. برخی از کانسارهای روی و سرب این ناحیه، دربردارنده کانسنگ سولفیدی هستند. مطالعات انجام شده بر روی فازهای سولفیدی جدا شده از کانسنگ سولفیدی نشان میدهد که دامنه تغییرات ایزوتوپهای گوگرد در این کانسارها ناچیز بوده و مقدار δ34Sدر کانیهای سولفیدی ...
بیشتر
کانسارهای روی و سرب ناحیه راور- بافق در سنگ میزبان کربناتی پرمین بالایی قرار دارند. برخی از کانسارهای روی و سرب این ناحیه، دربردارنده کانسنگ سولفیدی هستند. مطالعات انجام شده بر روی فازهای سولفیدی جدا شده از کانسنگ سولفیدی نشان میدهد که دامنه تغییرات ایزوتوپهای گوگرد در این کانسارها ناچیز بوده و مقدار δ34Sدر کانیهای سولفیدی آنها از 03/11 تا 55/18 در تغییر است. شواهد موجود حاکی از برتری فرایند کاهیدگی گرماشیمیایی(احیاء ترموشیمیایی) سولفات برای تأمین گوگرد کاهیده مورد نیاز این کانسارها بوده و به نظر میرسد که گوگرد مورد نیاز از طریق کاهیدگی سولفاتهای موجود در سازند گچدار دزو (کامبرین زیرین) تأمین شده باشد. دمای برآورد شده از روی زوجهای سولفیدی در حال تعادل نشانگر دامنه تغییرات تقریبی از 58 تا 114 درجه سانتیگراد است. بهترین مدل تشکیل برای کانسارهای این ناحیه مدل آمیختگی است. براساس این مدل، شورابهای حوضهای مشتق از سازند دزو با سیالهای حوضهای مشتق از سنگهای کربناتی پرمین بالایی مخلوط شده و کانسارهای روی و سرب را در این ناحیه به وجود آوردهاند.
محسن شیرخانی؛ مجید قادری؛ نعمتاله رشیدنژاد عمران؛ رامین محمدی نیایی
چکیده
کانسار چندفلزی(Poly metallic) آیقلعهسی در 30 کیلومتری جنوبخاوری تکاب و در زون ساختاری ارومیه- دختر قرار گرفته است. برای انجام تجزیه Enzyme LeachSM در این کانسار، 723 نمونه از افق B خاک برداشت و بر پایه نتایج تجزیه و تحلیل دادهها، شش ناهنجاری اکسیداسیونی A-F مشخص شد. پنج محدوده ناهنجاری بهعنوان اهداف حفاری مشخص شدهاند، در صورتیکه ...
بیشتر
کانسار چندفلزی(Poly metallic) آیقلعهسی در 30 کیلومتری جنوبخاوری تکاب و در زون ساختاری ارومیه- دختر قرار گرفته است. برای انجام تجزیه Enzyme LeachSM در این کانسار، 723 نمونه از افق B خاک برداشت و بر پایه نتایج تجزیه و تحلیل دادهها، شش ناهنجاری اکسیداسیونی A-F مشخص شد. پنج محدوده ناهنجاری بهعنوان اهداف حفاری مشخص شدهاند، در صورتیکه ناهنجاری C برای حفاری مناسب نبوده، زیرا تودهای مدفون بدون غنیشدگی روی است. ناهنجاریهای B، D و E دارای مقادیر بالای روی هستند. علت بالابودن روی در ناهنجاری D، برونزدهای کانیسازی روی و وجود باطلههای معدنی در سطح است. به نظر میرسد ناهنجاریهای B و E بر روی مناطق کانیسازیشده مدفون (در ژرفای کم) قرار گرفتهاند. ناهنجاریهای A، C و F دارای مقدار بسیار کمی روی هستند. ناهنجاری A ممکن است بر روی یک زون پنهان کانیسازی روی قرار گرفته باشد که در ژرفای زیادی مدفون شده است، به همین دلیل یکی از اولویتهای حفاری است. ناهنجاری F برای حفاری مناسب نیست، زیرا به نظر میرسد که این زون کانیسازی بسیار باریک باشد.
قادر حسینزاده؛ علیاصغر کلاگری؛ محسن مؤید؛ بهزاد حاجعلیلو؛ محسن مؤذن
چکیده
منطقه سوناجیل در 17 کیلومتری خاور هریس در استان آذربایجان شرقی واقع شده است. واحدهای سنگشناختی اصلی در این منطقه از قدیم به جدید عبارتند از: تودههای آتشفشانی- آذرآواری ائوسن زیرین- میانی، استوک سوناجیل پورفیری به سن ائوسن بالایی- الیگوسن زیرین، توده گرانیتوییدی اینچه با ترکیب دیوریت، سینودیوریت تا گابرو به سن الیگوسن ...
بیشتر
منطقه سوناجیل در 17 کیلومتری خاور هریس در استان آذربایجان شرقی واقع شده است. واحدهای سنگشناختی اصلی در این منطقه از قدیم به جدید عبارتند از: تودههای آتشفشانی- آذرآواری ائوسن زیرین- میانی، استوک سوناجیل پورفیری به سن ائوسن بالایی- الیگوسن زیرین، توده گرانیتوییدی اینچه با ترکیب دیوریت، سینودیوریت تا گابرو به سن الیگوسن میانی- بالایی و توده آتشفشانی پلیو- کواترنری اکوزداغی. استوک سوناجیل پورفیری میزبان کانیسازی مس پورفیری بوده و ترکیب شیمیایی آن در حد میکروسینودیوریت تا میکروگابرودیوریت و تا حدی میکروگابرو و میکروگرانودیوریت با بافت چیره پورفیری و تا حد کمتری میکرولیتیک پورفیری میباشد. ماگمای مولد این توده، دارای سرشت شوشونیتی (تا کلسیمی - قلیایی با K بالا) بوده و جایگیری آن در یک کمان آتشفشانی پسبرخوردی صورت گرفته است. نسلهای مختلفی از رگچههای کوارتز نواری، کوارتز- سولفید، کوارتز- اکسید و سولفید در داخل توده پورفیری توسعه یافته و بافت استوکورک مشخصی را به نمایش گذاشتهاند. در اطراف توده پورفیری، رگههای حاوی کانیسازی سولفیدی قابل مشاهدهاند. 3 تیپ دگرسانی هیپوژن گرمابی شامل پتاسیمی، فیلیک و پروپیلیتیک در این توده حضور دارند. کانیهای هیپوژن اصلی در این توده عبارتند از پیریت، کالکوپیریت، بورنیت، تترائدریت، انارژیت، مولیبدنیت، مگنتیت و هماتیت که به صورت افشان و استوکورک (رگچهای و ریز رگچهای) حضور دارند. کانیهای اصلی سوپرژن در این توده نیز شامل هماتیت، گوتیت، مالاکیت، آزوریت، کالکوسیت، کوولیت و کانیهای رسی میباشند.
Behnaz Barghi؛ Ali Asghar Calagari؛ Mohammad Hossein Zarrinkoub؛ Vartan Simmonds
چکیده
Mn-bearing veins of Jonub -ESehchangi are located 200 km southwest of Birjand, Southern Khorasan province (east of Iran). These veins are hosted by andesitic rocks of Eocene to Oligocene ages. Ore minerals identified by XRD method and mineralographic studies and are Pyrolusite, cryptomelane, psilomelane, hollandite, hematite and goethite, displaying colloform and open-space filling textures. Gypsum, halite, barite, carbonate and silica are the gangue minerals. Alteration zones, specifically argillic alteration zone, are developed along the vein within the andesitic wall rocks. Based on the ...
بیشتر
Mn-bearing veins of Jonub -ESehchangi are located 200 km southwest of Birjand, Southern Khorasan province (east of Iran). These veins are hosted by andesitic rocks of Eocene to Oligocene ages. Ore minerals identified by XRD method and mineralographic studies and are Pyrolusite, cryptomelane, psilomelane, hollandite, hematite and goethite, displaying colloform and open-space filling textures. Gypsum, halite, barite, carbonate and silica are the gangue minerals. Alteration zones, specifically argillic alteration zone, are developed along the vein within the andesitic wall rocks. Based on the mineralogical and geochemical data, the primary manganese minerals were Mn oxides and hydroxides, which have gradually been converted to psilomelane and hollandite, and finally pyrolusite. The average grade of Mn within the veins is 38.61%. Considering the average Mn/Fe ratio (about 48.55) in the Mn-bearing veins, as well as the positive correlation of Sr, U and Ba with Mn mineralization in this area show hydrothermal origin.
زمین شناسی اقتصادی
مجید حافظ دربانی؛ علی عابدینی؛ فرهنگ علی یاری؛ علی اصغر کلاگری
چکیده
کانسار آهن کوه بابا در فاصله 70 کیلومتری جنوب هشترود، استان آذربایجان شرقی، شمال باختر ایران واقع می باشد. واحدهای سنگی رخنمون یافته در اطراف این ذخیره مشتمل بر سنگهای آتشفشانی- رسوبی الیگومیوسن، توده های نفوذی پلیوسن وگنبدهای داسیتی پلیوسن هستند. سنگ میزبان اصلی کانی سازی آهن شامل واحدهای گابرو- نوریت، پیروکسن هورنبلند گابرو- نوریت ...
بیشتر
کانسار آهن کوه بابا در فاصله 70 کیلومتری جنوب هشترود، استان آذربایجان شرقی، شمال باختر ایران واقع می باشد. واحدهای سنگی رخنمون یافته در اطراف این ذخیره مشتمل بر سنگهای آتشفشانی- رسوبی الیگومیوسن، توده های نفوذی پلیوسن وگنبدهای داسیتی پلیوسن هستند. سنگ میزبان اصلی کانی سازی آهن شامل واحدهای گابرو- نوریت، پیروکسن هورنبلند گابرو- نوریت و مونزودیوریت می باشد. مطالعات دورسنجی (با استفاده از تصاویر ماهواره ای Sentinel) مبین حضور خطواره ها، ساختارهای گسلی با روند شمال شرقی- جنوب غربی و پهنه های دگرسانی مختلف می باشد. دگرسانی گرمابی پروپیلیتیک (اپیدوت، کلریت و سریسیت) عمدتاً در بخش های داخلی کانسار غالب بوده که به تدریج در بخش های خارجی و پیرامونی به پهنه های دگرسانی آرژیلیک تغییر می نماید. بر اساس روابط صحرائی و مطالعات میکروسکوپی، کانسنگها بافت های توده ای، رگه- رگچه ای، برشی، و پراکنده را به نمایش می گذارند. مطالعات ژئوشیمیایی آشکار نمود که مقدار FeT در نمونه های مغزه حفاری در بازه ای از 85/3 الی 2/63 درصد وزنی متغیر است. در این پژوهش، مطالعات مغناطیس سنجی زمینی انجام گرفت و نقشه های شدت کل، برگردان به قطب، سیگنال تحلیلی، مشتق اول قائم و ادامه فراسو با هدف شناسائی پهنه های بالقوه کانی سازی عمیق و کم عمق زیر سطحی تهیه گردید. نتایج بدست آمده نشان می دهند که دو ناهنجاری، یکی در شمال و دیگری در بخش های مرکزی محدوده مورد مطالعه قابل تشخیص است که تقریباً منطبق بر محل توده های نفوذی هستند.
رضا دیوسالار؛ محمدولی ولی زاده
چکیده
با توجه به نتایج بررسیهای صحرایی(شکل، ابعاد، توزیع مکانی و وضعیت انکلاوها و بیگانهسنگها در سنگ میزبان و در رخنمونهای قابل دسترس) و آزمایشگاهی(بررسیهای سنگنگاری، ریزساختاری انکلاوهای ماگمایی و بیگانهسنگهای متاپلیتی و شیمی سنگ کل انکلاوهای ماگمایی)، انکلاوهای ماگمایی از نوع مافیک و فلسیک و بیگانهسنگهای دگرگونی ...
بیشتر
با توجه به نتایج بررسیهای صحرایی(شکل، ابعاد، توزیع مکانی و وضعیت انکلاوها و بیگانهسنگها در سنگ میزبان و در رخنمونهای قابل دسترس) و آزمایشگاهی(بررسیهای سنگنگاری، ریزساختاری انکلاوهای ماگمایی و بیگانهسنگهای متاپلیتی و شیمی سنگ کل انکلاوهای ماگمایی)، انکلاوهای ماگمایی از نوع مافیک و فلسیک و بیگانهسنگهای دگرگونی از نوع هورنفلسی هستند. طویلشدگی انکلاوهای ماگمایی و بیگانهسنگهای هورنفلسی در امتداد محور طولی ظاهری خود در بخشهای حاشیهای توده نفوذی به عملکرد تنشهای زمینساختی در حالت مذاب یا نیمه جامد روی انکلاوها و حالت خمیری برای بیگانهسنگها و همچنین نیروی بالای جریان ماگمایی در منطقه تماس با سنگهای دگرگونی منطقه، نسبت داده شده و اشارهای است به اینکه منشأ این بیگانهسنگها، سنگهای دگرگونی مجاور توده نفوذی است. انکلاوهای مافیک موجود در میزبان جهت یافته، افزون بر شواهد تغییر شکل پلاستیک (در مقیاس میکروسکوپی)، ریزساختارهای جریانی هم نشان میدهند که این حالت را میتوان به تحمیل جریان حالت جامد(Solid-State Flow) بر جریان ماگمایی نسبت داد. اشکال کروی، بیضوی، دوکی انکلاوهای ماگمایی مافیک، به دلیل عدم مشاهده شواهد تغییر شکل پلاستیک حالت جامد، وجود معیارهای جریان ماگمایی و مرز مشخص با سنگ میزبان در مقیاس ماکروسکوپی و میکروسکوپی به حضور آنها به صورت گلبولها یا بستههای ماگمایی در ماگمای فلسیک میزباننسبت داده و با توجه به اختلاف ظاهری، نزدیکی کانیشناسی، بافتی و ژئوشیمیایی با سنگ میزبان، به منشأ متفاوت آنها و در واقع با وقوع آمیختگی ماگمایی مرتبط است. انکلاوهای ماگمایی فلسیک که به طور عمده شکل خاصی نداشته و قرابت کانیشناسی، ژئوشیمیایی آشکاری با میزبان نشان میدهند و در بخشهای حاشیهای و سقف توده دیده میشوند به گسیختگی حاشیهای در فازهای اولیه تزریق، در فشار ناشی از ضربانهای تزریق بعدی و جایگزینی ماگمای جدید نسبت داده شدهاند.
سخن سردبیر
زمین ساخت
روژان همتی؛ منوچهر قرشی؛ علی سلگی؛ عبدالله سعیدی
چکیده
منطقه مورد مطالعه در پهنه برخورد قاره ای عربی و ایران جای دارد. این پهنه شامل زاگرس مرتفع وچین خورده در سوی باختر به عنوان حاشیه غیرپویای زاگرس و یک پهنه خردشده و پهنه زمین درز شامل نهشته های بستر اقیانوس، سنگ آهک های محیط سکوی قاره حاشیه پویا و باقیمانده پوسته اقیانوسی تتیس جوان و سنگ های آذرین ناشی از فرورانش پوسته اقیانوسی و نفوذ ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در پهنه برخورد قاره ای عربی و ایران جای دارد. این پهنه شامل زاگرس مرتفع وچین خورده در سوی باختر به عنوان حاشیه غیرپویای زاگرس و یک پهنه خردشده و پهنه زمین درز شامل نهشته های بستر اقیانوس، سنگ آهک های محیط سکوی قاره حاشیه پویا و باقیمانده پوسته اقیانوسی تتیس جوان و سنگ های آذرین ناشی از فرورانش پوسته اقیانوسی و نفوذ آن ها در حاشیه پویا می باشند که به وسیله ی گسل موچی– ملاعلی کرم بر روی پهنه ی چین خورده رانده می شود. تمامی سنگ های پهنه برخورد بارها به روی هم رانده شده اند و در حقیقت همبری بیشتر واحدهای سنگی در پهنه خرد شده گسله می باشد. برپایه ی موازنه ی برش عرضی در دو پهنه نرخ کوتاه شدگی در پهنه چین خورده و(252/6)کیلومتر و در پهنه خرد شده و(040/2)کیلومتر برآورد شده است. باتوجه به تفاوت ساختاری، سنگ شناختی و سیستم دگرشکلی در هردو پهنه، الگو سازی ساختارهای دو پهنه به ویژه در بخش زمین درز به دشوار امکان پذیرگردید. در این پژوهش کوشش شده است که در سه برش ساختاری تعیین شده نرخ کوتاه شدگی پوسته قاره ای برآورد گردد. بسیار روشن است که نرخ کوتاه شدگی در پهنه زمین درز خیلی بیشتر از زاگرس چین خورده است. بر پایه موازنه برش های عرضی نرخ کوتاه شدگی در برش های 2 و 3 به ترتیب (040/2)و (531/6)کیلومتر است. در برش (1) که در گستره اسلام آباد غرب برداشت شده است نرخ کوتاه شدگی (252/6)کیلومتر به دست آمده است .
محسن خادمی؛ فرزین قائمی؛ سیدکیوان حسینی؛ فرخ قائمی
چکیده
در این پژوهش بازخورد فرایندهای زمینساختی و سطحی بر یکدیگر، در ارتفاعات بینالود و دشت نیشابور مورد بررسی قرار گرفته است. برای دستیابی به این مهم از دادههای توپوگرافی، دادههای ثبت شده زمینلرزهها، مربوط به مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران (مرکز مشهد) و اطلاعات به دست آمده از مشاهدات میدانی استفاده شده است. فرایندهای سطحی بر ...
بیشتر
در این پژوهش بازخورد فرایندهای زمینساختی و سطحی بر یکدیگر، در ارتفاعات بینالود و دشت نیشابور مورد بررسی قرار گرفته است. برای دستیابی به این مهم از دادههای توپوگرافی، دادههای ثبت شده زمینلرزهها، مربوط به مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران (مرکز مشهد) و اطلاعات به دست آمده از مشاهدات میدانی استفاده شده است. فرایندهای سطحی بر پیشروی گوههای زمینساختی رانده شده در کمربندهای کوهزایی تأثیرگذار هستند. در مناطقی که فرایندهای زمینساختی سبب تشکیل بلندیها و افزایش شیب سطح زمین شدهاند، فرایندهای سطحی سبب تعدیل ارتفاعات و مسطح کردن شیبها میشوند و حجم زیادی از رسوبات آواری را به وجود میآورند که در پیشانی کمربند کوهزایی نهشته خواهند شد. این رسوبات به علت حجم و وزن زیاد بهصورت مانعی از پیشروی گوههای راندگی بهسوی جلو، جلوگیری میکنند و سبب افزایش نرخ تجمع تنش در آنجا میشوند. همچنین افزایش زاویه گسلها در گوههای کوهزایی، لغزش به روی این گسلها را سخت و گاه غیر ممکن میسازد. تشکیل گسلهای بیرون از توالی و راندگیهای برگشته را میتوان نتیجه آزاد شدن چنین تنشهای تجمع یافتهای در نظر گرفت. راندگی شمال نیشابور یک راندگی ثانویه است و به دلیل قطع کردن یالهای چینها و صفحههای راندگی دیگر، میتوان آن را به عنوان یک راندگی بیرون از توالی در نظر گرفت. نتایج مطالعات به ما نشان میدهد که حجم زیاد رسوبات پالئوژن و نئوژن در حوضه پیشانی راندگی نیشابور مانع از پیشروی رشتهکوه بینالود به عنوان گوه کوهزایی به سوی جلو (جنوب باختر) شده و رهایی نیروهای تجمع یافته حاصل از آن، گسل بیرون از توالی شمال نیشابور و راندگیهای برگشته را ایجاد کرده است.
الهام قدیری صوفی؛ مهیار یوسفی
چکیده
تلفیق دادهها یکی از روشهایی است که با استفاده از آن میتوان مطالعات اکتشافی را بهصورت یکجا و همزمان روی همه دادههای در دسترس از یک منطقه مورد مطالعه انجام داد. بدیهی است نتایجی که با در نظر گرفتن همه دادهها و ارتباط میان آنها به دست میآید، دارای دقت و اطمینان بیشتری است. در چنین شرایطی عموماً از مدلسازی پتانسیل معدنی برای ...
بیشتر
تلفیق دادهها یکی از روشهایی است که با استفاده از آن میتوان مطالعات اکتشافی را بهصورت یکجا و همزمان روی همه دادههای در دسترس از یک منطقه مورد مطالعه انجام داد. بدیهی است نتایجی که با در نظر گرفتن همه دادهها و ارتباط میان آنها به دست میآید، دارای دقت و اطمینان بیشتری است. در چنین شرایطی عموماً از مدلسازی پتانسیل معدنی برای تلفیق و ترکیب نتایج روشهای اکتشافی مختلف بهمنظور تولید نواحی اهداف اکتشاف و تعیین نواحی امیدبخش استفاده میشود. در این پژوهش، اطلاعات اکتشافی سطحی در منطقه 1:100000 ماهنشان در استان زنجان به منظور تعیین مناطق با پتانسیل بالای کانیسازی با استفاده از یک روش جدید ترکیبی فازی دادهمحور و دانشمحور تلفیق شدند. لایههای اطلاعاتی مورد استفاده در مطالعه حاضر شامل نقشه زمینشناسی توزیع واحد سنگی، دادههای ژئوشیمیایی و نقشه پراکندگی گسلهاست. در روش جدید معرفی شده در مقاله حاضر، نقشههای شاهد ژئوشیمیایی و چگالی گسلها بدون قضاوت کارشناس و همچنین بدون استفاده از موقعیت اندیسهای شناختهشده وزندهی و تولید شدند ولی نقشه شاهد وزندار زمینشناسی با استفاده از قضاوت کارشناسی تولید شد. در مرحله بعد لایههای وزندار اطلاعاتی که بهصورت فازی تولید شدهاند با استفاده از عملگرهای OR و Gamma فازی بهطور جداگانه با یکدیگر تلفیق شدند. در پایان از رخدادهای معدنی شناخته شده کانیسازی اسکارن سرب و روی منطقه، بهمنظور ارزیابی مدلهای تولید شده استفاده شد که نتایج نشان میدهد مناطق اهداف مشخص شده برای اکتشاف بیشتر، انطباق خوبی با رخدادهای معدنی موجود دارند.
لیلا فضلی
چکیده
رسوبات سازند گورپی در برشهای کوه هرم و کوه نره و چاه هالگان در جنوب قیر در استان فارس به منظور مطالعه زیستچینهنگاری انتخاب شد. سازند گورپی در برش کوه هرم با ستبرای 152 متر و در برش کوه نره 124 متر و در چاه هالگان 128 متر از سنگآهک رسی با میانلایههایی از سنگآهک تشکیل شده است. در برش کوه هرم و چاه هالگان نهشتههای سازند گورپی بهصورت ...
بیشتر
رسوبات سازند گورپی در برشهای کوه هرم و کوه نره و چاه هالگان در جنوب قیر در استان فارس به منظور مطالعه زیستچینهنگاری انتخاب شد. سازند گورپی در برش کوه هرم با ستبرای 152 متر و در برش کوه نره 124 متر و در چاه هالگان 128 متر از سنگآهک رسی با میانلایههایی از سنگآهک تشکیل شده است. در برش کوه هرم و چاه هالگان نهشتههای سازند گورپی بهصورت ناپیوسته روی سازند ایلام و در زیر سازند پابده قرار گرفتهاند و در برش کوه نره سازند گورپی بهطور پیوسته روی سازند ایلام و در مرز بالایی خود بهصورت ناپیوسته زیر سازند پابده قرار دارد. با بررسی 108 نمونه در برشهای کوه هرم، نره و چاه هالگان 11 جنس و 25 گونه از روزنبران پلانکتونیک و 10 جنس و 3 گونه از روزنبران بنتونیک شناسایی شد. بر پایه گسترش چینهشناسی روزنبران پلانکتونیک شاخص مانند Globotruncanita elevata و Gansserina gansseri، سن سازند گورپی در برش کوه هرم و چاه هالگان احتمالاً کامپانین تا ماستریشتین و در برش کوه نره سانتونین تا ماستریشتین است. از دید زیستچینهنگاری، گسترش روزنبران پلانکتونیک و بنتونیک رسوبات کامپانین- ماستریشتین در برشهای مورد مطالعه با زیستزونهای جهانی کارن و زیستزون وایند مقایسه شد. بر پایه مقایسه گسترش چینهشناسی روزنبران پلانکتونیک رسوبات سازند گورپی در برشهای مورد مطالعه با زیستزونبندی کارن، 6 زیستزون تشخیص داده شد که عبارتند از :
Globotruncanita elevata Partial Range Zone .
Globotruncana ventricosa Interval Range Zone .
Radotruncana calcarata Total Range Zone .
Globotruncanella havanensis Partial Range Zone .
Globotruncana aegyptica Interval Range Zone .
Gansserina gansseri Interval Range Zone .
در برش چاه هالگان به علت نبود گونههای شاخص، زیستزون Globotruncana falsostuarti بهجای زیستزونهای Globotruncanella havanensis و Globotruncana aegyptiaca توسط نگارنده معرفی شد. برشهای مورد مطالعه با زیستزونبندی وایند مقایسه و با دو زیستزون 1 و 2 به شرح زیر منطبق شد:
Globotruncanita elevate Total Range Zone .
Globotruncanita stuarti- Pseudotextullaria varians Assemblage Zone.