شهره عرفان؛ میرعلیرضا حامدی
چکیده
آنچه را شبهجزیره میانکاله و خلیج گرگان در جنوب خاور دریای خزر مینامند، در حقیقت یک مجموعه جزیره سدی شامل سه محیط: 1) ساحل دریای باز، 2) جزیره سدی میانکاله و 3) لاگون گرگان است. زیرمحیطهای اصلی این مجموعه را پشتههای ماسه ساحلی، ماندآب پست شور، مانداب آب شیرین، ماسهبادیهای فعال، نیمهفعال و تثبیت شده و زمینهای پوف کرده تشکیل ...
بیشتر
آنچه را شبهجزیره میانکاله و خلیج گرگان در جنوب خاور دریای خزر مینامند، در حقیقت یک مجموعه جزیره سدی شامل سه محیط: 1) ساحل دریای باز، 2) جزیره سدی میانکاله و 3) لاگون گرگان است. زیرمحیطهای اصلی این مجموعه را پشتههای ماسه ساحلی، ماندآب پست شور، مانداب آب شیرین، ماسهبادیهای فعال، نیمهفعال و تثبیت شده و زمینهای پوف کرده تشکیل میدهند. آثار تغییر سطح دریای خزر و ساختهای رسوبی این مجموعه را انواع موجسانهای آبی و بادی، ساختهای گوناگون جویباری، آثار هجوم آب به ساحل و برگشت شسته شویی، جریانهای موازی و برگشتی ساحل، ترکهای گلی و بارهای ماسهای موازی و عمود بر ساحل، ردپای جانوری فراوان در ماسهبادیها و خلیجهای کوچک تشکیل میدهند. در شکلگیری و رشد جزیره سدی میانکاله تلفیقی از عوامل بسیاری چون حضور فراوان ماسه، توفانهای شدید، جریانهای موازی ساحل در محیط آبی ریزکشندی با سلطه امواج و شیب ملایم ساحل نقش تعیینکننده داشتهاند. کانال خوزینی که امکان ارتباط لاگون گرگان با دریای خزر را فراهم میکرده حاصل تلاش ناموفق انسانی، به علت بسته شدن دهانه سمت دریا به وسیله جریانهای موازی ساحل بوده است. مطالعات تجزیه شیمیایی و نمونههای حفاری منطقه زاغمرز بیانگر محیط دریایی کمژرفا در گذشته است که به وسیله رسوبات غیر دریایی جایگزین شده است. دخالتهای انسانی در ساحل این منطقه سبب دگرگونی شدید ریختشناختی و تبدیل این ساحل تهنشینی به ساحل فرسایشی شده است که حاصل آن، عقبنشینی تقریبی40 متری ساحل و آشکار شدن کشتی چوبی قدیمی پنهان شده در زیر پشتههای ماسه ساحلی با ارتفاع بیش از 6 متر است.
یلدا بیاتیراد؛ حسن میرنژاد؛ جلیل قلمقاش
چکیده
مجموعه معدنی گلگهر در جنوب باختری شهرستان سیرجان (استان کرمان) و در پهنه سنندج- سیرجان قرار دارد و با داشتن معادن غنی از سنگآهن حدود 30 درصد از نیاز صنعت فولاد کشور را تأمین میکند. ماده معدنی اصلی در این کانسار مگنتیت است که افزون بر آن مقادیر کمتری هماتیت و کانههای سولفیدی شامل پیریت و کالکوپیریت در کانسنگ معدنی گلگهر وجود دارد. ...
بیشتر
مجموعه معدنی گلگهر در جنوب باختری شهرستان سیرجان (استان کرمان) و در پهنه سنندج- سیرجان قرار دارد و با داشتن معادن غنی از سنگآهن حدود 30 درصد از نیاز صنعت فولاد کشور را تأمین میکند. ماده معدنی اصلی در این کانسار مگنتیت است که افزون بر آن مقادیر کمتری هماتیت و کانههای سولفیدی شامل پیریت و کالکوپیریت در کانسنگ معدنی گلگهر وجود دارد. مقایسه الگوی پراکندگی عناصر خاکی کمیاب (REE) در مگنتیت گلگهر با مگنتیت کانسارهای ماگمایی (نوع کایرونا) و نیز مگنتیت همراه با سنگهای گرانیتی و بازالتی نشاندهنده شباهت آنها از دید غنیشدگی نسبی عناصر خاکی کمیاب (LREE) نسبت به عناصر خاکی کمیاب سنگین (HREE) و بیهنجاری منفی Eu است. چنین ویژگیهایی در REE آپاتیتهای کانسارهای آهن کایرونا، چغارت، اسفوردی و آیرون اسپرینگ نیز دیده میشود که بهدلیل نداشتن الگوی پراکندگی REE همانند به فسفریتها، منشأ ماگمایی برای آنها پیشنهاد شده است. همچنین REE مگنتیت گلگهر در مقایسه با کانسارهای آهن رسوبی، الگوی پراکندگی متفاوتی را بهویژه از دید بیهنجاری Eu آشکار میسازد. بر پایه این ویژگیها، به نظر میرسد مگنتیت در کانسار آهن گلگهر از سیالهای با منشأ ماگمایی سرچشمه گرفته است.
بهزاد زمانی قرهچمنی؛ نسرین کیانیزاده؛ حسنیه پرهیزکاری
چکیده
در این پژوهش وضعیت رژیم تنش زاگرس بر پایه روش تحلیل وارون و دادههای سازوکار کانونی زمینلرزههای روی داده مرتبط با گسلهای فعال این محدوده بررسی شده است. در این پژوهش به دلیل تفاوتهای ساختاری، لرزهشناسی و زمینشناسی، کمربند رانده و چینخورده زاگرس به 5 پهنه ساختاری تقسیم شد تا بتوان وضعیت تنش همگنی را برای هر پهنه تحلیل ...
بیشتر
در این پژوهش وضعیت رژیم تنش زاگرس بر پایه روش تحلیل وارون و دادههای سازوکار کانونی زمینلرزههای روی داده مرتبط با گسلهای فعال این محدوده بررسی شده است. در این پژوهش به دلیل تفاوتهای ساختاری، لرزهشناسی و زمینشناسی، کمربند رانده و چینخورده زاگرس به 5 پهنه ساختاری تقسیم شد تا بتوان وضعیت تنش همگنی را برای هر پهنه تحلیل کرد. با توجه به وجود تعداد زیادی دادههای لرزهای، برآورد سمتگیری تنشها با استفاده از آنها انجام گرفته است. برای این منظور ابتدا دادههای حل سازوکار کانونی زمینلرزههای سده اخیر زاگرس از منابع مختلف گردآوری، ساختار آنها یکسان و پس از کنترل و اصلاح خطاهای ممکن از آنها استفاده شد. در این مطالعه تحلیل جدایش تنشها با نرمافزار Dyngli انجام گرفته است. بر این مبنا در بخشهای مختلف زاگرس دست کم سه رژیم تنش جداگانه و در برخی نیز چهار رژیم تنش اثرگذار است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد سوگیری تنشهای رژیم اول و سوم به دست آمده در پهنه 1 و 2، سوی تنشهای رژیم سوم وچهارم در پهنه 3، تنش رژیم سوم در پهنه 4 و تنشهای رژیمهای اول، دوم و چهارم در پهنه 5 با نتایج بررسی دیگر پژوهشگران در این محدوده و بهویژه با نتایج اندازهگیریهای ژئودزی همخوانی خوبی نشان میدهد. جهات جابهجایی پوسته تحلیل شده باژئودزی GPS که پژوهشگران مختلف به دست آوردهاند، نشان میدهد که کوتاهشدگی در سراسر زاگرس یکنواخت نیست و از سوی دیگر سوگیری میدان واتنش و لغزش گسلها نیز متفاوت است که میتواند مرتبط با وجود رژیمهای تنش چندگانه در زاگرس باشد. همچنین رژیمهای همراستا با سوی GPS با توجه به زمینساخت نازک پوسته در زاگرس و با در نظر گرفتن نزدیکی آن با نتایج روند اندازهگیری شده با ژئودزی به نظر میرسد مربوط به پوشش رسوبی باشند که سبب زمینلرزههای به نسبت پیوسته با بزرگای کوچک میشوند. از این رو، رژیمهای اول، دوم و چهارم در پهنه 1، رژیم دوم در پهنه 2، رژیمهای اول و دوم در پهنه 3 و 4 و رژیم سوم در پهنه 5 در ارتباط با پیسنگ پیشنهادشده است که با تمرکز تنشها سبب رویداد زمینلرزههای بزرگ میشود. همچنین روند تنشهای فشارشی به دست آمده عمود بر امتداد ساختارهاست، بهطوری که در پهنههای 1، 2 ، 3 و 5 رژیم تنش دوم و در پهنه 4 رژیم اول، همگی عمود بر ساختارهای چینخورده و راندگیها هستند.
داوود رفاهی؛ احمد خاکزاد؛ نیما نظافتی؛ خلیل بهارفیروزی؛ علی بیاتانی
چکیده
پیدایش و گسترش ابزارهای پیشرفته سنجش از دور و ژئوفیزیک هوایی در زمینه اکتشاف منابع معدنی در دهههای اخیر، ناشی از اهمیت این صنعت است. در این پژوهش، از تصاویر سنجندهASTER و دادههای ژئوفیزیک هوایی بهمنظور پهنهبندی نواحی دگرسانی و تحلیل سیستم حاکم بر کانهزایی منطقه و تعیین مناطق پتانسیل معدنی در برگة 1:25000 اوغلانسر در ...
بیشتر
پیدایش و گسترش ابزارهای پیشرفته سنجش از دور و ژئوفیزیک هوایی در زمینه اکتشاف منابع معدنی در دهههای اخیر، ناشی از اهمیت این صنعت است. در این پژوهش، از تصاویر سنجندهASTER و دادههای ژئوفیزیک هوایی بهمنظور پهنهبندی نواحی دگرسانی و تحلیل سیستم حاکم بر کانهزایی منطقه و تعیین مناطق پتانسیل معدنی در برگة 1:25000 اوغلانسر در شمال شهرستان سراب در استان آذربایجان شرقی، استفاده شد. منطقه از دید زمینساختی پهنه ساختاری البرز باختری- آذربایجان قرار میگیرد و از دید زمینشناسی در بردارنده مجموعهای از سنگهای آذرین که سن ترشیری (ائوسن و نئوژن) به آنها نسبت داده شده است. این مجموعه شامل انواع سنگهای آندزیتی، ریوداسیتی، ریولیتی وگرانودیوریتی است. شکل جایگیری سنگهای یادشده بهطور چیره بهصورت مجموعههای آذرآواری شامل انواع توفها و برشهای آتشفشانی و روانههای گدازهای است. در این پژوهش از انواع روشهای تحلیل طیفی مانند روش فیلترگذاری تطبیقی (MF)، روش پیشبینی خطی باند (LS-fit)، روش انطباق سیمای طیفی (SFF)، روش نقشهبردار زاویه طیفی (SAM) روی تصاویر ASTER، بهمنظور پهنهبندی نواحی دگرسانی استفاده شد. همچنین از روشهای تجزیه طیفی روی دادههای ژئوفیزیک هوایی مغناطیسی بهمنظور استخراج تودههای کمژرفا و گسلها استفاده شد. با تصاویر ASTER و دادههای ژئوفیزیک هوایی، نقشة اولیة پتانسیل معدنی منطقه بهدست آمد. برای اعتبارسنجی این نتایج، 200 نمونه از منطقه برداشت شد و نمونهها به روشهای ICP، XRF، XRD، تجزیه شده و مورد مطالعه قرار گرفتند که نتابج 190 نمونه (95 درصد)، نتایج حاصل از پردازشهای سنجش از دور و ژئوفیزیک هوایی را تأیید کردند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که استفاده همزمان از تصاویر دورسنجی و ژئوفیزیک هوایی میتواند به بهبود نتایج حاصل کمک کند. به همین دلیل استفاده از روشهای یادشده برای دسترسی به نتایج مناسبتر و با دقت بیشتر و برای انطباق نتایج دادهها با هم ضروری بهنظر میرسد.
فاطمه خرمی؛ خالد حسامی؛ حمیدرضا نانکلی؛ فرخ توکلی
چکیده
در این مقاله با استفاده از اندازهگیریهای شبکه دائمی GPSایران، سینماتیک کنونی شمال ایران (بخش شمالی ایران مرکزی و پهنه البرز) در بازه زمانی 2009-2005 مورد مطالعه قرار میگیرد و چگونگی دگرشکلی این منطقه با استفاده از میدان سرعت و آهنگ کرنش ژئودتیک بررسی خواهد شد. میدان سرعت حاصل از توزیع کنونی ایستگاههای دائمی GPS نشان میدهد در البرز ...
بیشتر
در این مقاله با استفاده از اندازهگیریهای شبکه دائمی GPSایران، سینماتیک کنونی شمال ایران (بخش شمالی ایران مرکزی و پهنه البرز) در بازه زمانی 2009-2005 مورد مطالعه قرار میگیرد و چگونگی دگرشکلی این منطقه با استفاده از میدان سرعت و آهنگ کرنش ژئودتیک بررسی خواهد شد. میدان سرعت حاصل از توزیع کنونی ایستگاههای دائمی GPS نشان میدهد در البرز خاوری ~5 mm/yr حرکت امتدادلغز چپگرد و ~2 mm/yr کوتاهشدگی وجود دارد، در حالیکه در البرز مرکزی- باختری مقدار حرکت امتدادلغز چپگرد و کوتاهشدگی به ترتیب برابر 2 mm/yrو ~6 mm/yr است. قابل توجه است که حدود 70٪ کوتاهشدگی موجود در البرز مرکزی- باختری (~4 mm/yr) روی گسلهای شمال البرز و خزر باختری و مابقی (~2 mm/yr)در دامنههای جنوبی رخ میدهد، بنابراین میدان سرعت حاصل، بهخوبی نشان میدهد که در البرز مرکزی و باختری تغییرشکل عمدتاً از نوع فشارشی و در البرز خاوری از نوع امتدادلغز است. همچنین به نظر میرسد که ~3 mm/yr کوتاهشدگی در بلوک ایران مرکزی در حال رخ دادن است که مقداری از آن (~1.5 mm/yr) در بخش شمالی بلوک ایران مرکزی یعنی در حد فاصل گسلهای پارچین-پیشوا-رباط کریم و بقیه آن (~1.5 mm/yr) روی گسل تفرش توزیع شده است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بلوک ایران مرکزی کاملاً صلب نیست. محورهای کرنش ژئودتیکی بهدست آمده نیز نشان میدهند که دگرشکلی البرز خاوری از نوع فشارشی-برشی و دگرشکلی البرز باختری غالباً فشارشی میباشد. آهنگ کرنش در نواحی جنوب و جنوب باختری پهنه البرز، بهدلیل قرارگیری روی بلوک ایران مرکزی کاهش مییابد. با توجه به راستای محورهای کرنش، در حاشیه شمالی بلوک ایران مرکزی (جنوب و جنوب باختر پهنه البرز) سازوکار فشارشی مشاهده میشود. همچنین در این مقاله نشان داده شده است که نتایج ژئودتیک حاصل با شواهد زمینشناسی و زمینساخت جنبای منطقه البرز همخوانی بسیار زیادی دارد.
مریم معتمد الشریعتی؛ عباس صادقی؛ حسین وزیری مقدم؛ رضا موسوی حرمی
چکیده
به منظور مطالعه سازند ایتامیر در شمال باختر حوضه کپهداغ، یک برش چینهشناسی در باختر شهر مراوه تپه انتخاب شده است. این سازند با ستبرای 1070متر از دو بخش ماسهسنگی در بخش زیرین و شیلی و مارنی در بخش بالایی تشکیل شده است. مرز زیرین و بالایی سازند ایتامیر به ترتیب با سازندهای سنگانه و آبدراز همشیب است. در مطالعات زیستچینهنگاری افزونبر ...
بیشتر
به منظور مطالعه سازند ایتامیر در شمال باختر حوضه کپهداغ، یک برش چینهشناسی در باختر شهر مراوه تپه انتخاب شده است. این سازند با ستبرای 1070متر از دو بخش ماسهسنگی در بخش زیرین و شیلی و مارنی در بخش بالایی تشکیل شده است. مرز زیرین و بالایی سازند ایتامیر به ترتیب با سازندهای سنگانه و آبدراز همشیب است. در مطالعات زیستچینهنگاری افزونبر شناسایی 58 گونه متعلق به 34 جنس از روزنبران، 3 زیستزون زیر شناسایی و معرفی شده است Rotalipora appenninica zone, Rotalipora brotzeni zone, Whiteinella aumalensis –Dicarinella canaliculata zone این زیستزونها با زیستزونهای جهانی قابل انطباق هستند. بر اساس مجموعه زیای موجود در این سازند سن بخش شیلهای بالایی سازند ایتامیر آلبین پسین – سنومانین پسین پیشنهاد میشود.
مهناز کاروان؛ اسداله محبوبی؛ حسین وزیری مقدم؛ رضا موسوی حرمی
چکیده
نهشتههای سازند قم به سن الیگوسن در شمال باختری ایران مرکزی (شمال خاور دلیجان)، در امتداد شمال خاوری- جنوب باختری گسترش یافتهاند. 4 عضوسازند قم در ناحیه مورد مطالعه (بینام، a، b و c1) به طور عمده از سنگآهکمارنی، سنگآهک، سنگآهک ماسهای و مقادیر ناچیزی ماسهسنگ تشکیل شده است. مرز زیرین این سازند با سازند سرخ زیرین به صورت ...
بیشتر
نهشتههای سازند قم به سن الیگوسن در شمال باختری ایران مرکزی (شمال خاور دلیجان)، در امتداد شمال خاوری- جنوب باختری گسترش یافتهاند. 4 عضوسازند قم در ناحیه مورد مطالعه (بینام، a، b و c1) به طور عمده از سنگآهکمارنی، سنگآهک، سنگآهک ماسهای و مقادیر ناچیزی ماسهسنگ تشکیل شده است. مرز زیرین این سازند با سازند سرخ زیرین به صورت ناپیوستگی همشیب و مرز بالایی آن توسط رسوبات آبرفتی پوشیده شده است. با توجه به مجموعه روزنبران بنتیک سن سازند قم در این ناحیه، الیگوسن (روپلین- شاتین) تعیین شده است. بررسی سنگنگاری رسوبات ناحیه مورد مطالعه منجر به شناسایی 12 ریزرخساره کربناتی و 1 رخساره ماسهسنگی شدهکه احتمالاً در یک رمپ هموکلینال و در 4 زیر محیط رسوبی پهنه جزرومدی، لاگون، سد بیوکلاستی و دریای باز برجای گذاشته شده است. آنالیز چینهنگاری سکانسی سبب شناسایی 8 سکانس رسوبی رده سوم شد که توسط مرزهای سکانسی نوع 1 و 2 محصور شدهاند. مقایسه منحنی تغییرات سطح نسبی آب دریا در این منطقه با منحنی تغییرات جهانی سطح آب دریا، مرزهای سکانسی زیرین و بالایی این سازند و مرز روپلین- شاتین، انطباق قابل قبولی را با تغییرات جهانی سطح آب دریا نشان میدهند و عدم انطباق مرزهای سکانسی دیگر به فعال بودن حوضه رسوبی قم از نظر زمینساخت و تغییرات محلی سطح آب دریا نسبت داده میشود.
فاطمه واعظ جوادی
چکیده
منطقه تیار، جنوب شهر آمل واقع در البرز مرکزی دربردارنده یک افق گیاهی شامل 9 گونه ماکروفسیل گیاهی از راسته اکوئیستالها، فیلیکالها، بنتیتالها، سیکادالها، گینکگوآلها و کنیفرالها است. با توجه به گونههای شاخص Equisetites beaniiو Elatidesthomasiiسن آالنین- باژوسین برای این مجموعه ماکروفسیل گیاهی خاطر نشان میشود. این مجموعه قابل تطابق ...
بیشتر
منطقه تیار، جنوب شهر آمل واقع در البرز مرکزی دربردارنده یک افق گیاهی شامل 9 گونه ماکروفسیل گیاهی از راسته اکوئیستالها، فیلیکالها، بنتیتالها، سیکادالها، گینکگوآلها و کنیفرالها است. با توجه به گونههای شاخص Equisetites beaniiو Elatidesthomasiiسن آالنین- باژوسین برای این مجموعه ماکروفسیل گیاهی خاطر نشان میشود. این مجموعه قابل تطابق با مجموعههای گیاهی منطقه ایوا (جاده بلده، هراز)، رودبارک (شمال خاور سمنان) در البرز مرکزی، گلمکان (بینالود، کپه داغ) و پابدانا و هشونی (حوزه کرمان) است.
محمدجعفر محمدزاده؛ مجید محبوبیاقدم؛ پریا محبی
چکیده
نهشته مس سولفید تودهای قزلداش خویدر شمال باختری ایران قرار دارد. این منطقه در بخشی از پهنه آمیزه رنگین و افیولیتی شمال باختر کشور موسوم به افیولیت ملانژ خوی- ماکو جای گرفته است. کانیسازی مس در بخشی از متاولکانیکهای بازالتی رخ داده و در نتیجه آن مناطق دگرسانی گستردهای همچون کلریتی- اپیدوتی به مقدار زیاد و کربناتی و ...
بیشتر
نهشته مس سولفید تودهای قزلداش خویدر شمال باختری ایران قرار دارد. این منطقه در بخشی از پهنه آمیزه رنگین و افیولیتی شمال باختر کشور موسوم به افیولیت ملانژ خوی- ماکو جای گرفته است. کانیسازی مس در بخشی از متاولکانیکهای بازالتی رخ داده و در نتیجه آن مناطق دگرسانی گستردهای همچون کلریتی- اپیدوتی به مقدار زیاد و کربناتی و سریسیتی به مقدار کم تشکیل شده است. هدف این مقاله شناسایی دگرسانیهای گرمابی بهویژه پهنه کلریتی مرتبط با نهشته سولفید تودهای از نوع قبرسی دارای کانیزایی مس و همچنین محاسبه و تعیین میزان غنیشدگی و تهیشدگی عناصر در طی دگرسانی است. بدین منظور باکس دگرسانی طراحی شد که سبب تأیید روند شماره 4 کلریت- کربنات در بیشتر نمونههای برداشت شده از منطقه و روند شماره 5، کربنات- سریسیت در شمار کمی از نمونهها شد. مطالعه مقاطع نازک نیز نتایج مشابهی نشان داد که تأییدی بر روش به کار گرفته شده است. سپس از روش مکلین برای بررسی و تحلیل تغییرات جرم ایجاد شده میان سنگ درونگیر و مناطق دگرسانی کلریتی و سریسیتی به عنوان یک ابزار مفید شناسایی مناطق کانهدار استفاده شد. نتایج بررسی روش مکلین روی دگرسانیهای کلریتی و سریسیتی نشان از غنیشدگی قوی عناصر آهن و منیزیم و تهیشدگی عناصر کلسیم، پتاسیم و سدیم در پهنه های دگرسانی کلریتی دارد که در نتیجه تجزیه فلدسپارهای سنگ منشأ در طول کلریتی شدن رخ داده است؛ عناصری همچون Cu، Co و V غنیشدگی وZn غنیشدگی متوسط پیدا کردهاند؛ در حالی که دگرسانی سریسیتی نیز غنیشدگی متوسطی از Fe وMg نشان میدهد. بنابراین تفکیک مناطق دگرسانی با نمودار باکسپلات و محاسبه تغییر جرم درپهنههای دگرسانی بااستفادهازروش مکلین امکان شناسایی مناطق کانهدار را در سولفید تودهای قزلداش خوی میسر ساخت. بر پایه این مطالعه، شاخصهای آشکار دگرسانی و شواهد ﮊئوشیمیایی، منطقه قزلداش نشان از کانیزایی مس تودهای نوع قبرسی همراه با غنیشدگی Cu-Zn و بیشتر تهیشدگی Ca وNa و در برخی موارد غنیشدگی بسیار جزیی K در پهنه سریسیتی دارد. بررسی کلی این کانسار نشان میدهد که خوشه ای بودن و در یک امتداد بودن نهشته نشاندهنده کنترل شدن به وسیله گسلهاست. وجود سنگهای آتشفشانی افیولیتی مافیک، افقهای اخرا و چرتهای بروندمی و همچنین افقهای پیریت ناحیهای از راهنماهای اکتشافی این نهشته به شمار میرود.
مهدی موحدنیا؛ ابراهیم راستاد؛ عبدالرحمان رجبی؛ فرانسیسکو ژاویر گونزالز سانز
چکیده
کانهزایی روی- سرب تیپ رسوبی- بروندمی آبباغ در جنوب خاوریترین بخش کمربند فلززایی ملایر- اصفهان، در توالی رسوبی آواری- کربناته ژوراسیک بالایی-کرتاسه زیرین و کربناته کرتاسه زیرین در دو افق کانهزایی با جایگاه چینهای متفاوت تشکیل شده است. افق 1 کانهزایی روی- سرب با سنگ میزبان شیل و سیلتستون سیاه حاوی مواد ...
بیشتر
کانهزایی روی- سرب تیپ رسوبی- بروندمی آبباغ در جنوب خاوریترین بخش کمربند فلززایی ملایر- اصفهان، در توالی رسوبی آواری- کربناته ژوراسیک بالایی-کرتاسه زیرین و کربناته کرتاسه زیرین در دو افق کانهزایی با جایگاه چینهای متفاوت تشکیل شده است. افق 1 کانهزایی روی- سرب با سنگ میزبان شیل و سیلتستون سیاه حاوی مواد آلی با سن ژوراسیک بالایی- کرتاسه زیرین به شکل گوهای کشیده و افق 2 کانهزایی سرب و روی، با سنگ میزبان آهکی به سن کرتاسه زیرین بهصورت همروند با سنگ میزبان و به شکل عدسی تشکیل شده است. گسلهای همزمان با رسوبگذاری، حوضههای نیمه گرابنی و محیطهای احیایی حاصل از فعالیت این گسلها در تشکیل کانسار روی و سرب تیپ رسوبی- بروندمی آبباغ و تهنشست سولفیدها نقش اساسی داشتهاند. جریانات واریزهای و برشهای همزمان با رسوبگذاری در سنگ میزبان کانهزایی و تغییر ضخامت واحدهای چینهای در امتداد گسل همزمان با رسوبگذاری در کانسار آبباغ نشاندهنده گسلش نرمال در زمان رسوبگذاری و تشکیل حوضههای نیمه گرابنی در محل کانسار است. تشکیل ساختارهای نیمه گرابنی، یکی از عوامل اصلی کنترلکننده شرایط اکسایش- کاهشی محیط تشکیل کانسار است که موجب ایجاد بسترهای عمیقتر درون حوضه شده و شرایط بدون اکسیژن درون این نیمهگرابنها را گسترش و توسعه میدهد. بررسی ژئوشیمی عناصر کمیاب و نادر خاکی سنگ میزبان، اندازه پیریتهای فرمبوییدال و حضور مواد آلی در سنگ میزبان افقهای کانهدار کانسار آبباغ، بیانگر شرایط Anoxic و Euxinic در این حوضه است که عمق زیاد حاصل از گسلهای نرمال همزمان با رسوبگذاری و فعالیتهای باکتریایی ایجاد شده است. مقایسه شواهد گسل نرمال همزمان با رسوبگذاری و همچنین محیط تهنشست احیایی کانسار آبباغ با سایر کانسارهای تیپ رسوبی-بروندمی ایران حاکی از شباهت محیط تشکیل کانسار آبباغ با این کانسارهاست.
هادی محمددوست؛ مجید قادری؛ نعمتاله رشیدنژاد عمران
چکیده
کانسار کبالت قمصر در 26 کیلومتری جنوب کاشان، در بخش میانی کمان ماگمایی ارومیه- دختر قرار گرفته است. واحدهای سنگی رخنمون یافته در منطقه شامل آتشفشانیهای ائوسن، نهشتههای دریایی سازند قم و تودههای نفوذی است. ترکیب تودههای نفوذی منطقه، کوارتزدیوریت تا گرانودیوریت و همچنین میکرودیوریت پورفیری است که درون سنگهای آتشفشانی ائوسن ...
بیشتر
کانسار کبالت قمصر در 26 کیلومتری جنوب کاشان، در بخش میانی کمان ماگمایی ارومیه- دختر قرار گرفته است. واحدهای سنگی رخنمون یافته در منطقه شامل آتشفشانیهای ائوسن، نهشتههای دریایی سازند قم و تودههای نفوذی است. ترکیب تودههای نفوذی منطقه، کوارتزدیوریت تا گرانودیوریت و همچنین میکرودیوریت پورفیری است که درون سنگهای آتشفشانی ائوسن و سنگآهکهای سازند قم تزریق شدهاند. تزریق این تودههای نفوذی، موجب تبلور دوباره و دگرگونی در واحدهای سازند قم شده و مجموعهای از کانیهای اسکارنی مانند گارنت، پیروکسن، خانواده اپیدوت، ترمولیت و اکتینولیت را پدید آورده است. سیمای این کانیسازی بهشکل تودهای، رگهای، برشی و پرکننده فضای خالی، افشان و رگچهای بوده و در بخشهای دروناسکارن و بروناسکارن رخ داده است. مگنتیت، کانه اصلی موجود در کانسار است که کبالتیت، کالکوپیریت و پیریت، آن را همراهی میکنند. بر پایه مطالعات ریزدماسنجی میانبار سیال روی گارنت و پیروکسن مرحله اسکارن پیشرونده و کوارتز مرحله دگرسانی پسرونده، در فاز پیشرونده دمای همگنشدگی 400 تا بیش از 600 درجه سانتیگراد و شوری 12 تا 20 درصد معادل وزنی نمک طعام و در فاز پسرونده دمای همگنشدگی در حدود 180 تا 200 درجه سانتیگراد، و شوری 8/5 تا 9/11 درصد معادل وزنی نمک طعام است. دماسنجی ایزوتوپی برای جفت کانیهای پیریت و کالکوپیریت، دمای میان 241 تا 528 درجه سانتیگراد و برای جفت کانیهای کوارتز و مگنتیت، دمای میان 441 تا 549 درجه سانتیگراد را ارائه میدهد. همچنین نسبتهای ایزوتوپی گوگرد و اکسیژن، منشأ سیال ماگمایی و گرمابی همراه با آمیختگی با سیالهای حوضهای را برای این کانیسازی پیشنهاد میدهد.
زمین ساخت
سعید حکیمی آسیابر
چکیده
چکیده محدوده معدن دونا قسمتی از پهنه زمینشناسی البرزمرکزی است. تاقدیس دونا قسمتی از یک ساختار فراجسته تکتونیکی است که در حدفاصل گسلهای رانده کندوان و آزادکوه جای گرفته است. در این تحقیق سه گروه از گسلهای اصلی شناسایی شدهاند. گروه اول این گسلها همراستای محور چینهای مهم و دارای راستای خاوری- باختری و شیب حدود 50-40 درجه ...
بیشتر
چکیده محدوده معدن دونا قسمتی از پهنه زمینشناسی البرزمرکزی است. تاقدیس دونا قسمتی از یک ساختار فراجسته تکتونیکی است که در حدفاصل گسلهای رانده کندوان و آزادکوه جای گرفته است. در این تحقیق سه گروه از گسلهای اصلی شناسایی شدهاند. گروه اول این گسلها همراستای محور چینهای مهم و دارای راستای خاوری- باختری و شیب حدود 50-40 درجه و زاویه ریک بیش از 70 درجه هستند. گروه دوم گسلها دارای امتدادNE-SW با سازوکار معکوس و زاویه ریک کمتر از 65 درجه میباشند. گروه سوم گسلها که اولین گروه گسلها را قطع میکنند، دارای راستای تقریبی N35W ، شیب بیش از 75 درجه و زاویه ریک بیش از 70 درجه هستند. هدف از این نوشتار بررسی ساختار معدن دونا و بررسی سازو کار سومین گروه گسلها میباشد که در البرز عمومیت ندارند و تجزیه و تحلیلی در مورد آنها ارائه نشده است. برخی از این گسلها خشلغزهای بارزی نداشتند و سازوکار این گسلها با استفاده از تهیه نقشه زمینشناسی 1:1000، تهیه برشهای ساختاری و به کارگیری شبکه اشمیت و روشهای ترسیمی به دست آمد. تغییر نوع حرکات تکتونیکی از نوع تکتونیک برخوردی به حرکات راستالغز چپبر در ساختار فراجسته دونا سبب ایجاد گسلهای معکوس جوان با راستای شمال باختری- جنوبخاوری شده است.
علی معرفت؛ عبدالرضا کرباسی
چکیده
مصب ها مهم ترین منبع ورود آلودگی ها مختلف به ویژه فلزات سنگین به دریا بشمار می آیند. در این تحقیق ذرات معلق رودخانه سفیدرود جمع آوری شده و در آزمایشگاه تحت فرآیندهای تجزیه کامل و چند مرحله ای قرار می گیرند. به منظور بررسی نقش ناحیه اختلاط مصبی بر سرنوشت فلزات سنگین قبل از ورود به دریا، مصب بصورت آزمایشگاهی شبیه سازی شده و آزمایش های ...
بیشتر
مصب ها مهم ترین منبع ورود آلودگی ها مختلف به ویژه فلزات سنگین به دریا بشمار می آیند. در این تحقیق ذرات معلق رودخانه سفیدرود جمع آوری شده و در آزمایشگاه تحت فرآیندهای تجزیه کامل و چند مرحله ای قرار می گیرند. به منظور بررسی نقش ناحیه اختلاط مصبی بر سرنوشت فلزات سنگین قبل از ورود به دریا، مصب بصورت آزمایشگاهی شبیه سازی شده و آزمایش های جذب و دفع فلزات سنگین نسبت به ذرات معلق توسط فرآیندهای تجزیه کامل و چند مرحله ای انجام می شود. بر اساس آزمایش جذب و دفع با ورود ذرات معلق به ناحیه اختلاط مصبی، دو فلز منگنز و مس به ترتیب به میزان های 531 و 4/5 پی پی ام از سطح ذرات معلق جدا می شوند، در حالی که دو فلز روی و سرب بترتیب با میزان های 19 و 8 پی پی ام جذب ذرات معلق می شوند. فلز نیکل رفتاری خوددار از خود نشان داده و نه جذب و نه دفع از سطح ذرات معلق می گردد. شاخص RAC نشان داد که در حالی تغییرات محیط مصبی تاثیر ناچیزی بر رفتار دفعی یا جذبی فلزات مس، روی، سرب و نیکل دارد، اما در عین حال تغییرات جزیی فیزیکی یا شیمیایی در محیط مصب میتواند باعث دفع بیشتر این فلز از سطح ذرات معلق شود.
سنگ شناسی
اسما نظری نیا؛ سید محسن مرتضوی؛ محسن آروین؛ محمد پوستی
چکیده
باتولیت الیگوسن ساردوییه، با روند شمال باختر- جنوب خاور، در استان کرمان و در بخش جنوب خاوری کمان ماگمایی ارومیه- دختر قرار دارد و به درون واحدهای آتشفشانی ائوسن متشکل از آندزیت، آندزیت- بازالت و مقدار کمی بازالت همراه با آذرآواریها تزریق شده است. این باتولیت از سنگهای اسیدی و حدواسط مانند دیوریت، تونالیت، گرانودیوریت ...
بیشتر
باتولیت الیگوسن ساردوییه، با روند شمال باختر- جنوب خاور، در استان کرمان و در بخش جنوب خاوری کمان ماگمایی ارومیه- دختر قرار دارد و به درون واحدهای آتشفشانی ائوسن متشکل از آندزیت، آندزیت- بازالت و مقدار کمی بازالت همراه با آذرآواریها تزریق شده است. این باتولیت از سنگهای اسیدی و حدواسط مانند دیوریت، تونالیت، گرانودیوریت و مونزوگرانیت تشکیل شده است. بررسیهای شیمی دو کانی پلاژیوکلاز و آمفیبول نشان میدهد که ترکیب پلاژیوکلازها با An 24-43از الیگوکلاز تا آندزین متغیر بوده و آمفیبول با ترکیب مگنزیوهورنبلند از نوع کلسیک است. مطالعات صحرایی، سنگشناسی و ژئوشیمیایی نشان میدهند که ماگمای سازنده این توده از نوع I، متاآلومین تا کمی پرآلومین است و در سری کالکآلکالن جای میگیرد. در الگوی عنکبوتی نرمالیز شده به گوشته اولیه، نمونههای مورد مطالعه غنیشدگی از عناصر با شعاع یونی بزرگ (LILE) مانند U، K، Pb، Sr و تهیشدگی از عناصر با قدرت یونی زیاد (HFSE) مانند Nb، Ta، Ti دارند که از ویژگی شاخص ماگماهای موقعیت زمینساختی کمان آتشفشانی در حاشیه فعال قارهای است. بر اساس مطالعات ژئوشیمیایی باتولیت ساردوییه به نظر میرسد که در اثر ذوب بخشی سنگهای متابازیک پوسته زیرین ایجاد شدهاند.
زمین شناسی اقتصادی
محمد معانی جو؛ آزاده میرزائی
چکیده
کانیسازیهای فلوریت باقرآباد و درهبادام واقع در جنوبشرق محلات (استان مرکزی) به صورت رگهای و همراستا باهم، با روند شرقی-غربی در میزبان اسلیت و فیلیتهای سازند شمشک (ژوراسیک زیرین) رخ داده است. فلوریت کانی اصلی رگهها بوده و کوارتز، باریت، کلسیت، دولومیت، پیریت، کالکوپیریت، گوتیت و کوولیت کانیهای فرعی کانسارها هستند. توزیع ...
بیشتر
کانیسازیهای فلوریت باقرآباد و درهبادام واقع در جنوبشرق محلات (استان مرکزی) به صورت رگهای و همراستا باهم، با روند شرقی-غربی در میزبان اسلیت و فیلیتهای سازند شمشک (ژوراسیک زیرین) رخ داده است. فلوریت کانی اصلی رگهها بوده و کوارتز، باریت، کلسیت، دولومیت، پیریت، کالکوپیریت، گوتیت و کوولیت کانیهای فرعی کانسارها هستند. توزیع عناصر خاکی کمیاب در فلوریتهای هر دو رگه نشان میدهد که فلوریتهای بنفش، بیرنگ و خاکستری در مراحل اولیه کانیزایی همراه با غنیشدگی LREEs (حاصل هضم و جانشینی سنگ دیواره) و انواع فلوریت آبی در مراحل تاخیری کانیزایی همراه با غنیشدگی MREEs و HREEs تشکیل شدهاند. به منظور تشخیص ژنز فلوریت، نمودار نسبتهای Tb/La در مقابل Tb/Ca و همچنین نسبتهای Y/Ho، مورد استفاده قرار گرفت و همه نمونهها منشأ گرمابی را برای فلوریتهای کانسارهای باقرآباد و درهبادام به اثبات میرسانند. وجود بیهنجاری Eu منفی در تمامی نمونههای فلوریت کانسارهای باقرآباد ودرهبادام میتواند ناشی از تشکیل فلوریت در دماهای بیش ازC °200 باشد. افزون بر این، تهی-شدگی Ce در فلوریتهای هر دو منطقه گویای تشکیل آنها از یک سیال کاهیده است، که حضور کانیهای سولفیدی پیریت و کالکوپیریت در منطقه مؤید این مطلب است.
کرامت نژادافضلی؛ سیاوش شایان؛ راضیه لک؛ مجتبی یمانی؛ منوچهر قرشی
چکیده
گلفشان یک پدیده طبیعی و دیدنی است که معمولاً بهصورت یک عارضه گنبدی شکل و در برخی مواقع بهصورت حوضچهای یافت میشوند. این گلفشانها مخلوطی از آب، گل و گاز هستند. این گلفشانها در بیشتر نقاط دنیا به ویژه در کمربند آلپ و هیمالیا دیده میشوند؛ در ایران بیشتر در جلگههای ساحلی دریای خزر و دریای عمان دیده میشوند. گلفشانها ...
بیشتر
گلفشان یک پدیده طبیعی و دیدنی است که معمولاً بهصورت یک عارضه گنبدی شکل و در برخی مواقع بهصورت حوضچهای یافت میشوند. این گلفشانها مخلوطی از آب، گل و گاز هستند. این گلفشانها در بیشتر نقاط دنیا به ویژه در کمربند آلپ و هیمالیا دیده میشوند؛ در ایران بیشتر در جلگههای ساحلی دریای خزر و دریای عمان دیده میشوند. گلفشانها به عنوان شاخص میدانهای گازی و نفتی شناخته شدهاند و از آنها برای پیشبینی وجود میدانهای نفتی و گازی در ژرفای زمین استفاده میشود. پیش از این پژوهش، در استان هرمزگان یک یا دو گلفشان در محدوده میان جاسک و میناب شناسایی شده بود. در عملیات صحرایی که به مدت یک ماه صورت گرفت، 15 گلفشان با توزیع خوشهای در یک سایت برای اولین بار در کشور شناسایی شد. از هر گلفشان یک نمونه رسوب برداشت شد که پس از آمادهسازی و تهیه پودر، نمونهها توسط دستگاه ICP-OES مورد تجزیه شیمیایی قرار گرفتند. همچنین اندازه ذرات رسوب نیز تعیین شد. پردازش دادهها در نرمافزار SPSS صورت گرفت. پس از تعیین ضرایب همبستگی، تجزیه خوشهای، فاکتور تجزیه و تعیین ارتباط میان فاکتورهای مختلف از راه رسم اسکاتر پلات مشخص شد که عناصر آهن، آلومینیم، نیکل، وانادیم، اسکاندیم، تیتان، کروم، روی، مس، منگنز، سدیم، پتاسیم، لیتیم و بریلیم دارای منشأ زمینی (ژئوژنیک) یا قارهای هستند و عناصر کلسیم، منیزیم و استرانسیم بیشتر منشأ دریایی یا درون حوضهای و بیوژنیک دارند.
ژئوفیزیک
زهرا حاجب؛ زهرا موسوی؛ زهره معصومی؛ ابوالفضل رضایی
چکیده
رشد جمعیت و افزایش تقاضا برای آب در سال های اخیر، سبب برداشت بیرویه از منابع آب سطحی و زیرزمینی شده است. برداشت آب زیرزمینی و پایین رفتن سطح آب در آبخوانها معمولا میتواند فرونشست زمین و به تبع آن مختل شدن خطوط آب رسانى و راه آهن وگاز، تخریب پى ساختمان ها، تغییرات شیب زمین و کاهش ضریب ذخیره آبخوان را در پی داشته باشد. در این مطالعه، ...
بیشتر
رشد جمعیت و افزایش تقاضا برای آب در سال های اخیر، سبب برداشت بیرویه از منابع آب سطحی و زیرزمینی شده است. برداشت آب زیرزمینی و پایین رفتن سطح آب در آبخوانها معمولا میتواند فرونشست زمین و به تبع آن مختل شدن خطوط آب رسانى و راه آهن وگاز، تخریب پى ساختمان ها، تغییرات شیب زمین و کاهش ضریب ذخیره آبخوان را در پی داشته باشد. در این مطالعه، ابتدا با استفاده از داده های ماهواره ی ENVISAT و به کمک تکنیک تداخل سنجی رادار دهانه مصنوعی(InSAR) و با استفاده از آنالیز سری زمانی SBAS، نرخ فرونشست سالانه زمین در دشتهای جعفرآباد و قنوات استان قم برای بازه زمانی 2003 تا 2010 برآورد شده است. در ادامه با استفاده از تغییرات تراز آب پیزومترهای منطقه و ضخامت لایههای ریزدانه با قابلیت فرونشست دائم، ارتباط تغییرات مکانی نرخ فرونشست در نقاط مختلف آبخوان با برداشت بی رویه آب زیرزمینی بررسی شده است. نتایج آنالیز سری زمانی تصاویر تداخلسنجی نشان میدهند که نرخ متوسط فرونشست در دشت های جعفرآباد و قنوات به ترتیب 35و 28 میلیمتر در سال در راستای خط دید ماهواره است. نقشه پهنهبندی فرونشست حاصل از پردازش تداخل سنجی راداری در تلفیق با دادههای تراز آب پیزومترها و ضخامت لایههای ریز دانه حاکی از این است که فرونشست علاوه بر افت تراز آب به جنس خاک لایه های زیرین نیز وابستگی داردو بیشترین نرخ نشست در مناطقی رخ داده است که از یک سو تراکم چاههای بهرهبرداری آب زیاد است و از سوی دیگر لایههای ضخیم رس وجود دارد.
ریحانه احمدی روحانی؛ محمد حسن کریم پور؛ بهنام رحیمی؛ آزاده ملکزاده شفارودی
چکیده
محدوده مورد مطالعه در خاور شهرستان بجستان، در استان خراسان رضوی قرار دارد و بخشی از بلوک لوت است. بخش بیشتر این ناحیه را توده گرانیتوییدی بجستان با گسترش تقریبی 70 کیلومتر مربع فرا گرفته است. پردازش دادههای ماهواره این محدوده با استفاده از دادههایSPOT و ASTER و لندست ETM+ انجام شد. پردازش داده SPOT و استفاده از روش PCA بر روی داده لندست ...
بیشتر
محدوده مورد مطالعه در خاور شهرستان بجستان، در استان خراسان رضوی قرار دارد و بخشی از بلوک لوت است. بخش بیشتر این ناحیه را توده گرانیتوییدی بجستان با گسترش تقریبی 70 کیلومتر مربع فرا گرفته است. پردازش دادههای ماهواره این محدوده با استفاده از دادههایSPOT و ASTER و لندست ETM+ انجام شد. پردازش داده SPOT و استفاده از روش PCA بر روی داده لندست + ETMبه دو روش استاندارد و انتخابی، نشانگر ناهمگنی احتمالی توده از نظر ترکیب شیمیایی و کانیشناسی است، به طوریکه بخش مرکزی توده نسبت به هاله اطراف تمایز مشخص دارد که این خود میتواند نشانه وجود کانیهای مافیک بیشتر در این بخش توده نفوذی و دگرسانی آنها باشد. با اعمال فیلتر High Pass از نوع Sharpen edge 11.11 و کاربرد فیلترهای Threshould, Directionalو همچنین Sobel بهصورت جداگانه و ترکیبی بر روی داده SPOT خطوارههای موجود در منطقه بارز شده و رسم شد که بیشتر آنها جهتیابی شمال باختر – جنوب خاور را بهخوبی نشان میدهند. پردازش دادههای ASTER با استفاده از روشهای ترکیب باندی، نسبت باندی وآنالیز طیفی به روش SAM حاکی از این است که منطقه مورد مطالعه دارای دگرسانیهای بارز اپیدوتی- کلریتی، هماتیتی، سریسیتی، آرژیلیکی و سیلیسی در بخشهای مختلف محدوده است. پردازش دادههای ژئوفیزیک هوایی این محدوده شامل اطلاعات شدت کل مغناطیسی و رادیومتری اورانیم، توریم و پتاسیم نشانگر بالا بودن عناصر سهگانه یادشده در این گرانیتویید و پایین بودن میزان شدت میدان مغناطیسی در آن است. جداسازی مرزهای زمینشناسی و بارزسازی گسل اصلی جداکننده توده گرانیتی و واحدهای متامورف در شمال توده از نتایج دیگر بررسی دادههای ژئوفیزیک این منطقه است. تلفیق اطلاعات حاصل از پردازش دادههای ماهواره، ژئوفیزیک و مطالعات صحرایی در این منطقه، نشانگر این موضوع است که دگرسانیهای موجود، ارتباط مستقیمی با خطوارههای موجود در منطقه دارند. این مطالعات، نواحی با بیشترین احتمال حضور مواد معدنی و کانیسازی را مشخص نمودهاست؛ بهطوریکه نواحی مشخص شده با دارا بودن دگرسانیهای اپیدوت- کلریتی و آرژیلیکی بارز، تطابق کاملی با کانیسازیهای مس و آهن در بخشهای مختلف محدوده مطالعاتی نشان میدهند. شناسایی این نواحی میتواند راهنمایی، جهت تمرکز پیجویی و مطالعات بعدی در این منطقه باشد و از پراکندگی نتایج و صرف زمان و هزینههای اضافی جلوگیری نماید.
سیدمحسن طباطباییمنش؛ فاطمه جوادی؛ فروغالسادات ظهوری
چکیده
اسکارن نابر در حدود 35 کیلومتری جنوب باختر کاشان و در کمان ماگمایی ارومیه- دختر قرار دارد. اسکارنسازی در این منطقه در مجاورت سنگآهک سازند قم به سن الیگومیوسن و توده نفوذی با سن احتمالی میوسن میانی- بالایی شکل گرفته است. کانیهای سازنده اصلی این اسکارنها شامل گارنت، کلینوپیروکسن، اپیدوت و کانیهای فرعی شامل وزوویانیت، کلریت، ...
بیشتر
اسکارن نابر در حدود 35 کیلومتری جنوب باختر کاشان و در کمان ماگمایی ارومیه- دختر قرار دارد. اسکارنسازی در این منطقه در مجاورت سنگآهک سازند قم به سن الیگومیوسن و توده نفوذی با سن احتمالی میوسن میانی- بالایی شکل گرفته است. کانیهای سازنده اصلی این اسکارنها شامل گارنت، کلینوپیروکسن، اپیدوت و کانیهای فرعی شامل وزوویانیت، کلریت، ترمولیت- اکتینولیت، اسفن، کوارتز و کلسیت و کانههای همراه شامل پیروتیت، پیریت، به همراه مقادیر کمتر کالکوپیریت، اسفالریت و مگنتیت هستند. با توجه به حضور فراوان مجموعه کانیهای منیزیمدار مانند دیوپسید و کانیهای کلسیمدار مانند گارنت، وزوویانیت و اپیدوت وجود سنگ میزبان از نوع کلسیتی- دولومیتی میتواند بسیار محتمل باشد. برای تشکیل اسکارن و توسعه کانیزایی در این منطقه 3 مرحله پیشنهاد میشود: مرحله 1 که با تشکیل کانیهای بیآب دما بالایی همچون گارنت (گروسولار) و دیوپسید مشخص شده است. مرحله 2 که با تشکیل کانیهای آندرادیت و اسفن همراه است. در مرحله 3 جایگزینی کانیهای بیآب توسط مجموعههای آبدار در دمای کمتر از 470 درجه سانتیگراد انجام میگیرد. در این مرحله کانیهایی همچون ترمولیت- اکتینولیت، اپیدوت، کلریت و وزوویانیت تشکیل میشود. کانهزایی مربوط به فاز تأخیری تشکیل اسکارن بوده و تحت تأثیر سیالهای گرمابی رخ داده است.
سنگ شناسی
بهمن رحیم زاده
چکیده
مخروطهای اسکوری از بارزترین بخشهای آتشفشانهای کواترنری خاور کردستان هستند. در بررسی سنگنگاری این واحدها کانیهای اصلی به ترتیب فراوانی شامل الیوین، پیروکسن، پلاژیوکلاز و بیوتیت با بافت غالب حبابدار و شیشهای است. در این مطالعه فرایند تشکیل و رشد حبابها در طی فوران واحدهای اسکوری آتشفشانهای منطقه با استفاده ...
بیشتر
مخروطهای اسکوری از بارزترین بخشهای آتشفشانهای کواترنری خاور کردستان هستند. در بررسی سنگنگاری این واحدها کانیهای اصلی به ترتیب فراوانی شامل الیوین، پیروکسن، پلاژیوکلاز و بیوتیت با بافت غالب حبابدار و شیشهای است. در این مطالعه فرایند تشکیل و رشد حبابها در طی فوران واحدهای اسکوری آتشفشانهای منطقه با استفاده از روش توزیع اندازه حبابها و با استفاده از محاسبه فراوانی، سهم حجمی، مدلسازی سهبعدی، هستهبندی و رشد حبابها مورد بررسی قرار گرفته است. در 8 نمونه انتخابی از مخروطهای مختلف تعداد 3623 حباب ترسیم و شمارش شدند که سهم حجمی حبابها از 40 تا 85 درصد متفاوت است. با استفاده از تصویر دوبعدی حبابها شکل سهبعدی آنها بازسازی و با هم مقایسه شدهاند. بیشترین جمعیت حبابها در 4 نمونه دارای شکل کروی یا نزدیک به کروی و برای چهار نمونه دیگر بیضوری است. کشیدهترین بیضوی در بین تمامی حبابها نسبت قطرهای 2:8/1:3 (S:I:L) دارد که تقریباً یک بیضوی پهن است. راستای قطر Lهمان راستای عمود بر سطح است که کمترین فشار به ماگما وارد میشود و حباب قادر به رشد چند برابری در آن راستا شده است. وجود 2 تا 5 قله در نمودار توزیع فراوانی اندازه حبابها، نشاندهنده رخدادهای هستهزایی مجزاست که توزیع پلیمدال، نمایی و توانی را برای حبابهای موجود در اسکوریهای خاور کردستان پیشنهاد میکند. به ترتیب از نسل اول تا نسل آخر نمونهها چگالی هستهبندی افزایش و رشد حبابها کاهش مییابد. تکرار رخداد تشکیل حبابها در مقیاس ماکروسکوپی تا میکروسکپی و SEM، همچنین مدل هستهبندی و رشد آنها پدیده فراکتال را پیشنهاد میدهد.
اعظم ماهانیپور؛ امینه نجفپور؛ محمد داستانپور
چکیده
در این مطالعه بخشهای زیرین سازند گورپی در یال جنوب باختری تاقدیس کوه گورپی از دید نانوفسیلهای آهکی بررسی شد. بر پایه گونههای شاخص نانوفسیلی، زیستزونهای CC22/UC15eTP تا CC24/UC18 در محدوده مورد مطالعه تشخیص و سن کامپانین پسین- ابتدای مایستریشتین برای این محدوده در نظر گرفته شد. تجمع نانوفسیلهای آهکی موجود بیانگر حضور همزمان گونههای ...
بیشتر
در این مطالعه بخشهای زیرین سازند گورپی در یال جنوب باختری تاقدیس کوه گورپی از دید نانوفسیلهای آهکی بررسی شد. بر پایه گونههای شاخص نانوفسیلی، زیستزونهای CC22/UC15eTP تا CC24/UC18 در محدوده مورد مطالعه تشخیص و سن کامپانین پسین- ابتدای مایستریشتین برای این محدوده در نظر گرفته شد. تجمع نانوفسیلهای آهکی موجود بیانگر حضور همزمان گونههای شاخص میزان بالا و پایین مواد غذایی در برش تحت بررسی است. فراوانی جنس و گونههای الیگوتروف (Eiffellithus spp.، Prediscosphaera spp.، Watznaueria barnesae، Watznaueria fossacincta، Lithraphidites carniolensis، Staurolithites spp.، Micula staurophora و Cribrosphaerella ehrenbergii) بیش از گونههای یوتروف (Biscutum constans، Discorhabdus ignotus، Placozygus spiralis، Reinhardtites spp.، Zeugrhabdotus spp. و Tranolithus orionatus) بوده و در کل روند فراوانی گونههای الیگوتروف به سوی بخشهای بالایی برش (مرز کامپانین- مایستریشتین و مایستریشتین پیشین) افزایشی و روند فراوانی گونههای یوتروف کاهشی است.
سیدمهران حیدری؛ مجید قادری؛ حسین کوهستانی
چکیده
کانسار طلای عربشاه طی فعالیت گرمابی حدود 11 میلیون سال پیش (بر پایه سنسنجی اورانیم- سرب زیرکن به روش LA-ICP-MS)، در شمال باختر کشور تشکیل شده است. این فعالیت، بخشی از کمان ماگمایی ارومیه- دختر بوده که عامل کانهزایی در این ناحیه، مشابه ذخایر طلای زرشوران، آقدره و ساریگونی شده است. سنگ میزبان کانهزایی شامل مجموعهای از توالیهای ...
بیشتر
کانسار طلای عربشاه طی فعالیت گرمابی حدود 11 میلیون سال پیش (بر پایه سنسنجی اورانیم- سرب زیرکن به روش LA-ICP-MS)، در شمال باختر کشور تشکیل شده است. این فعالیت، بخشی از کمان ماگمایی ارومیه- دختر بوده که عامل کانهزایی در این ناحیه، مشابه ذخایر طلای زرشوران، آقدره و ساریگونی شده است. سنگ میزبان کانهزایی شامل مجموعهای از توالیهای رسوبی متعلق به پالئوزوییک زیرین است که توسط تودههای نیمهژرف داسیتی کالکآلکالن با تمایل آلکالن (پتاسیم بالا) قطع شدهاند. کانهزایی طلا در این کانسار به لحاظ بافتی بیشتر بهصورت رگه- رگچه، پُرکننده فضاهای خالی، بِرشی، تودهای و دانهپراکنده رخ داده است. کانهزایی طلا در کانسار عربشاه از دید نوع دگرسانیهای گرمابی (کربناتزدایی، آرژیلیک، دولومیتی، سولفیدی و سیلیسیشدن) و روند تکوین کانهزایی در ارتباط با بِرشی شدن و تهنشینی سولفیدهای فلزات پایه، آهن، آرسنیک و آنتیموان شبیه به کانسارهای مرتبط با سامانههای زمینگرمایی (اپیترمال کمسولفید) در جایگاههای آتشفشانی است. با این تفاوت که سنگ میزبان آن رسوبی است. بیشتر کانههای سولفیدی در این کانهزایی، شامل پیریت، آرسنوپیریت، ارپیمنت و رآلگار، استیبنیت، گالن، اسفالریت، طلا و کمتر کالکوپیریت است. طلا در این کانهزایی بهصورت آزاد شده از دانههای پیریت اکسیده، همچنین بسیار ریز (نامریی) درون فازهای سولفیدی بهصورت محلول جامد همچون پیریتهای آرسنیکدار رخ داده است. با توجه به جایگاه ساختاری، سنگ میزبان، پاراژنز کانیها، حضور آرسنیک، آنتیموان، جیوه و فلزات پایه، دگرسانی گرمابی و حضور طلا بهصورت نامریی در پیریتهای آرسنیکدار، کانسار طلای عربشاه را میتوان در گروه کانسارهای اپیترمال با میزبان رسوبی که در محیطهای کششی درونقارهای تشکیل شدهاند، ردهبندی کرد.
طاهره نادری؛ محسن پورکرمانی؛ امیر شفیعی بافتی؛ محمدرضا امینیزاده؛ سهیلا بوذری
چکیده
در این پژوهش به بررسی نفوذپذیری ساختارهای همراه با پهنه گسلی کوهبنان -یکى از لرزهخیزترین روندهاى ساختارى در استان کرمان- پرداخته شده است. رفتار پهنههای گسلی به هر صورت که باشند (مجرا، سد و یا ترکیبی از مجرا و سد) در برابر آبهای زیرزمینی بهطور نسبی توسط ساختار هسته گسل، پهنه خرد شده و نفوذپذیری شکستگیها و سنگشناسی پهنه گسلی ...
بیشتر
در این پژوهش به بررسی نفوذپذیری ساختارهای همراه با پهنه گسلی کوهبنان -یکى از لرزهخیزترین روندهاى ساختارى در استان کرمان- پرداخته شده است. رفتار پهنههای گسلی به هر صورت که باشند (مجرا، سد و یا ترکیبی از مجرا و سد) در برابر آبهای زیرزمینی بهطور نسبی توسط ساختار هسته گسل، پهنه خرد شده و نفوذپذیری شکستگیها و سنگشناسی پهنه گسلی کنترل میشوند. در این مطالعه، از دادههای کیفی و کمی به همراه اطلاعات حاصل از برداشتهای صحرایی و مدلهای عددی استفاده شده است و در پایان دادهها در جدولها تنظیم و نمودارها رسم و تفسیر شده است. در اندازهگیری ساختارهای پهنه گسلی در 23 رخنمون از گستره مورد مطالعه دیده شد که در 12 رخنمون آن پهنه گسلی بهصورت سد، در 5 رخنمون بهصورت مجرا و در 6 رخنمون بهصورت ترکیبی از سد و مجرا در برابر آب زیرزمینی رفتار کرده است. بر پایه میانگین اندازهگیری پهنه گسلی، 38 متر آن پهنای هسته گسل و 23 متر آن پهنای تخریب گسل در این گستره مطالعاتی است. بنابراین قطعه جنوبی پهنه گسلی کوهبنان بهصورت ترکیبی از سد متراکم (با درصد سدشدگی بیشتر) و مجرا در برابر جریان سیالها رفتار میکند؛ که در این صورت هسته گسل به خوبی و پهنه خرد شده نیز به مقدار کمی گسترش پیدا کرده است. بنابراین واتنش در هسته گسل متمرکز و در پهنه خرد شده پراکنده است و برای بررسی هندسه پهنه گسلی از سه اندیسFa ،Fm و Fs استفاده شده است. برای قطعه جنوبی پهنه گسلی کوهبنان میانگین اندیس Fa، به مقدار47/0 و همچنین شاخصهای Fm و Fsبه ترتیب مقادیر 51/0 و 73/0 به دست آمده است. بنابراین با بررسی و اندازهگیرهای انجام شده، مقدار به نسبت پایین Fa و نیز مقدار زیاد Fs نشاندهنده این است که هندسه پهنه گسلی کوهبنان در این ناحیه یکسان نیست، و نیز ظهور چشمههای گسلی فراوان در این ناحیه متأثر از وضعیت پهنه گسلی کوهبنان است.
سامان قادری؛ ابراهیم راستاد؛ نعمتاله رشیدنژاد عمران
چکیده
کانهزایی تنگستن (مس- طلا) کانسار چاه پلنگ جنوبی، در بخش میانی بلوک یزد، بهصورت رگه- رگچهای در پهنههای گسلی عادی قطع کننده ماسهسنگها و شیلهای سازند شمشک (ژوراسیک پیشین) رخ داده است. رگه- رگچههای کانهدار بر حسب پاراژنز کانهها، نوع کانیهای کوارتز و رنگ و بافت آنها به چهار نوع 1) رگه- رگچههای کوارتز شیری- سفید دارای آپاتیت ...
بیشتر
کانهزایی تنگستن (مس- طلا) کانسار چاه پلنگ جنوبی، در بخش میانی بلوک یزد، بهصورت رگه- رگچهای در پهنههای گسلی عادی قطع کننده ماسهسنگها و شیلهای سازند شمشک (ژوراسیک پیشین) رخ داده است. رگه- رگچههای کانهدار بر حسب پاراژنز کانهها، نوع کانیهای کوارتز و رنگ و بافت آنها به چهار نوع 1) رگه- رگچههای کوارتز شیری- سفید دارای آپاتیت نسل اول- فلدسپار پتاسیم، 2) رگه- رگچههای کوارتز سفید- آپاتیتدار نسل دوم، 3) رگه- رگچههای کوارتز- هماتیت و 4) رگه- رگچههای تأخیری کربناتی تقسیم میشوند. کانه اصلی تنگستن در کانسار چاه پلنگ جنوبی ولفرامیت است که همراه با رگه- رگچههای نوع 1 رخ داده است. بلورهای ولفرامیت غنی از آهن بوده و بیشتر ترکیب فربریتی دارند. شیلیت به عنوان کانه بعدی تنگستن در کانسار چاه پلنگ جنوبی در 2 نسل رخ داده و غنیشدگی قابل توجهی از آرسنیک از خود نشان میدهد. شیلیت نسل 1 بهصورت همرشد با ولفرامیت در رگه- رگچههای نوع 1، و شیلیت نسل 2 به صورت جانشینی در حاشیه ولفرامیت، درون شکستگیهای کوارتز و همراه با فازهای آرسنیکدار، در رگه- رگچههای نوع دوم رخ داده است. طلا در کانسار چاه پلنگ جنوبی بهصورت ادخالهای ریز و یا بهصورت همرشد با شیلیتهای نسل 2 تشکیل شده است. سولفیدهای فلزات پایه و آهن، کبالتیت، نیکلین، سولفیدهای مس- نیکل- آهن و بیسموت طبیعی نیز از دیگر کانههای تشکیل شده در رگه- رگچههای نوع دوم هستند. رگه- رگچههای نوع سوم کوارتز- هماتیت و نوع چهارم کربناتی بدون کانهزایی تنگستن (مس- طلا) هستند. سیالهای کانهدار در کانسار چاه پلنگ جنوبی دارای شوری پایین و اسیدی بوده و تحت تأثیر واکنش با سنگهای دیواره، سبب فروشویی فلزات قلیایی و گسترش دگرسانی کلریتی در آنها شدهاند. الگوی عناصر REE در رگه- رگچههای نوع اول و دوم، تحت تأثیر حضور کانیهای آپاتیت و شیلیت (جذب کننده عناصر MREE) بهصورت محدب رو به پایین (بیشترین تحدب در محل عنصر Sm) و در رگه- رگچههای نوع سوم به دلیل نبود کانیهای یادشده محدب رو به بالاست. الگوی مسطح عناصر REE در رگه- رگچههای نوع اول در نتیجه حضور کانی ولفرامیت است. رگه- رگچههای کانهدار نسبت به عناصر LREE دارای غنیشدگی هستند. تنگستن در کانسار چاه پلنگ جنوبی شبیه کانسارهای تنگستن نوع رگهای، دارای همبستگی مثبت با بیسموت و بدون همبستگی با قلع و مولیبدن است. طلا نیز همبستگی مثبت با تنگستن، بیسموت و آرسنیک دارد. ترکیب ایزوتوپی اکسیژن سیالهای کانهساز که کوارتزهای شیری- سفید، کوارتز سفید و ولفرامیت از آن تهنشست پیدا کردهاند، بهترتیب برابر با 7.91-8.61‰، 5.86-6.76‰ و 3.44-6.94‰ است. بر پایه مطالعات ایزوتوپی اکسیژن، منشأ اولیه سیالهای کانهدار ماگمایی بوده که در اثر آمیختگی پیشرونده با آبهای جوی محتوای فلزی خود را در رگه- رگچهها تهنشست دادهاند.
سنگ شناسی
فتح اله مصوری؛ رضا زارعی سهامیه؛ عادل ساکی؛ امیرعلی طباخ شعبانی؛ احمد احمدی خلجی
چکیده
سنگ های دگرگونه پهنه سنندچ-سیرجان (SSZ) در باختر همدان، ناحیه چشمه قصابان تحت نفوذ اولیوین گابروها و گابروهای ژوراسیک میانی قرار گرفته است. این سنگ ها با گرایش آلکالن شامل اولیوین، کلینوپیروکسن، پلاژیوکلاز، فلوگوپیت، آمفیبول قهوه ای، و بیوتیت می باشد که از ذوب بخشی یک منشاء پریدوتیتیدر میدان پایداری گارنت، اشتقاق یافته است. غنی شدگیLREE ...
بیشتر
سنگ های دگرگونه پهنه سنندچ-سیرجان (SSZ) در باختر همدان، ناحیه چشمه قصابان تحت نفوذ اولیوین گابروها و گابروهای ژوراسیک میانی قرار گرفته است. این سنگ ها با گرایش آلکالن شامل اولیوین، کلینوپیروکسن، پلاژیوکلاز، فلوگوپیت، آمفیبول قهوه ای، و بیوتیت می باشد که از ذوب بخشی یک منشاء پریدوتیتیدر میدان پایداری گارنت، اشتقاق یافته است. غنی شدگیLREE در الگوی عادی سازی شده عناصر REE نسبت به کندریت و مقادیر بالاینسبت هایLaN/YbN (6.65-11.25)Nb/Yb(22-22.38), و Nb/Y (>1)نشان می دهد که این گابروها از منشاء پلوم های گوشته ای مولد بازالت های با گرایش جزایر اقیانوسی(OIB-like) مشتق شده و در پوسته قاره ای نفوذ کرده است. با توجه به الگوی ژئودینامیک حاکم بر این پهنه در ژوراسیک میانی که به فرورانش پوسته اقیانوس تتیس جوان به زیر حاشیه جنوب باختری سنندج-سیرجان نسبت داده شده است، مدل فرورانش "پشته-گودال" برای اینگابروها پیشنهاد می شود. بر اساس این مدل، فرورانش پشته میان اقیانوسی تتیس جوان به زیر پوسته قاره ای سبب ایجاد پنجره لیتوسفری و نفوذ مذاب های داغ استنوسفری به پهنه سنندج-سیرجان شده است.تشکیل حجم زیاد گرانیتوئیدهای پرآلومینوس نوع Sدر کمپلکس گرانیتوئیدی الوند منطقه همدان می تواند به ذوب متاپلیت ها، در طی فرآیند های فرورانش پشته نسبت داده شود.