مهدی موحدنیا؛ ابراهیم راستاد؛ عبدالرحمان رجبی؛ فرانسیسکو ژاویر گونزالز سانز
چکیده
کانهزایی روی- سرب تیپ رسوبی- بروندمی آبباغ در جنوب خاوریترین بخش کمربند فلززایی ملایر- اصفهان، در توالی رسوبی آواری- کربناته ژوراسیک بالایی-کرتاسه زیرین و کربناته کرتاسه زیرین در دو افق کانهزایی با جایگاه چینهای متفاوت تشکیل شده است. افق 1 کانهزایی روی- سرب با سنگ میزبان شیل و سیلتستون سیاه حاوی مواد ...
بیشتر
کانهزایی روی- سرب تیپ رسوبی- بروندمی آبباغ در جنوب خاوریترین بخش کمربند فلززایی ملایر- اصفهان، در توالی رسوبی آواری- کربناته ژوراسیک بالایی-کرتاسه زیرین و کربناته کرتاسه زیرین در دو افق کانهزایی با جایگاه چینهای متفاوت تشکیل شده است. افق 1 کانهزایی روی- سرب با سنگ میزبان شیل و سیلتستون سیاه حاوی مواد آلی با سن ژوراسیک بالایی- کرتاسه زیرین به شکل گوهای کشیده و افق 2 کانهزایی سرب و روی، با سنگ میزبان آهکی به سن کرتاسه زیرین بهصورت همروند با سنگ میزبان و به شکل عدسی تشکیل شده است. گسلهای همزمان با رسوبگذاری، حوضههای نیمه گرابنی و محیطهای احیایی حاصل از فعالیت این گسلها در تشکیل کانسار روی و سرب تیپ رسوبی- بروندمی آبباغ و تهنشست سولفیدها نقش اساسی داشتهاند. جریانات واریزهای و برشهای همزمان با رسوبگذاری در سنگ میزبان کانهزایی و تغییر ضخامت واحدهای چینهای در امتداد گسل همزمان با رسوبگذاری در کانسار آبباغ نشاندهنده گسلش نرمال در زمان رسوبگذاری و تشکیل حوضههای نیمه گرابنی در محل کانسار است. تشکیل ساختارهای نیمه گرابنی، یکی از عوامل اصلی کنترلکننده شرایط اکسایش- کاهشی محیط تشکیل کانسار است که موجب ایجاد بسترهای عمیقتر درون حوضه شده و شرایط بدون اکسیژن درون این نیمهگرابنها را گسترش و توسعه میدهد. بررسی ژئوشیمی عناصر کمیاب و نادر خاکی سنگ میزبان، اندازه پیریتهای فرمبوییدال و حضور مواد آلی در سنگ میزبان افقهای کانهدار کانسار آبباغ، بیانگر شرایط Anoxic و Euxinic در این حوضه است که عمق زیاد حاصل از گسلهای نرمال همزمان با رسوبگذاری و فعالیتهای باکتریایی ایجاد شده است. مقایسه شواهد گسل نرمال همزمان با رسوبگذاری و همچنین محیط تهنشست احیایی کانسار آبباغ با سایر کانسارهای تیپ رسوبی-بروندمی ایران حاکی از شباهت محیط تشکیل کانسار آبباغ با این کانسارهاست.
حمید پیرنجم الدین؛ ابراهیم راستاد؛ عبدالرحمان رجبی
چکیده
کانسار روی- سرب- باریت کوهکلنگه با سنگ میزبان کربناته در توالی آواری- کربناته کرتاسه زیرین حوضه جنوب اراک و در بخش میانی کمربند فلززایی ملایر- اصفهان در حوضه کششی پشت کمانی تشکیل شده است. کانهزایی بهصورت همروند با لایهبندی در بخش بالایی سنگآهک خاکستری اربیتولیندار (واحد Kl) در زیر واحد شیل- مارن با میانلایه سنگآهک ...
بیشتر
کانسار روی- سرب- باریت کوهکلنگه با سنگ میزبان کربناته در توالی آواری- کربناته کرتاسه زیرین حوضه جنوب اراک و در بخش میانی کمربند فلززایی ملایر- اصفهان در حوضه کششی پشت کمانی تشکیل شده است. کانهزایی بهصورت همروند با لایهبندی در بخش بالایی سنگآهک خاکستری اربیتولیندار (واحد Kl) در زیر واحد شیل- مارن با میانلایه سنگآهک نازک لایه (واحد Ks) به سن آپسین رخ داده است. کانیهای سولفیدی شامل اسفالریت، گالن و پیریت هستند و فراوانترین کانی غیر سولفیدی باریت است که با کوارتز، کلسیت و دولومیت همراهی میشود. ساخت و بافت ماده معدنی بهصورت برشی، جانشینی، رگه- رگچهای، لامینه- پراکنده و باریت تودهای همراه با سولفید است. دگرسانیهای سیلیسی- کربناتی شدن (کلسیتی- دولومیتی) اصلیترین دگرسانیهای همراه با کانهزایی به شمار میروند. میانبارهای سیال مطالعه شده در کانسار را میتوان به دو نوع تقسیم کرد. میانبارهای نوع اول، دوفازی غنی از مایع با شکلهای کروی و بیضوی و آمیبی، میانگین دمای همگنشدگی آنها 8/206 درجه سانتیگراد و میانگین درجه شوری 3/8 درصد وزنی معادل NaCl و میانبارهای نوع دوم، سهفازی (دو فاز مایع آب و CO2 و یک فاز بخار) با شکلهای کروی و بیضوی، میانگین دمای همگنشدگی 8/234 درجه سانتیگراد و میانگین درجه شوری 17/7 درصد وزنی معادل NaCl هستند. با توجه به نتایج مطالعات صورت گرفته و بر پایه محیط زمینساختی، نوع سنگ میزبان، شکل لایهای کانسار، ساخت و بافت ماده معدنی، دمای همگنشدگی و درجه شوری میانبارهای سیال و رخداد باریت تودهای، میتوان کانسار کوهکلنگه را مشابه با کانسارهای روی- سرب- باریت نوع ایرلندی در نظر گرفت.
فردین موسیوند؛ ابراهیم راستاد؛ محمدهاشم امامی؛ جان پیتر؛ میشاییل سولومون
چکیده
کانسار سولفید تودهای آتشفشانزاد مس- روی- نقره نوع پلیتیک مافیک یا Besshi بوانات (جیان) در پهنه سنندج- سیرجان جنوبی و در منطقه بوانات قرار دارد. کانهزایی بهصورت دو افق چینهشناسی کانهدار در توالی آتشفشانی- رسوبی دگرگون شده مجموعه سوریان و در گسترهای به طول بیش از 35 کیلومتر بهصورت ناپیوسته رخ داده است. بهطور کلی از دید چینهشناسی ...
بیشتر
کانسار سولفید تودهای آتشفشانزاد مس- روی- نقره نوع پلیتیک مافیک یا Besshi بوانات (جیان) در پهنه سنندج- سیرجان جنوبی و در منطقه بوانات قرار دارد. کانهزایی بهصورت دو افق چینهشناسی کانهدار در توالی آتشفشانی- رسوبی دگرگون شده مجموعه سوریان و در گسترهای به طول بیش از 35 کیلومتر بهصورت ناپیوسته رخ داده است. بهطور کلی از دید چینهشناسی از کمرپایین به کمربالا، 4 رخساره کانسنگ در پیکرههای معدنی کانسار بوانات تشخیص داده شد که عبارتند از 1) رخساره رگه- رگچهای یا استرینگر (stringer)؛ 2) رخساره مجموعه دهانهای (vent complex)؛ 3) رخساره ماده معدنی لایهای- نواری (bedded-banded)؛ 4) رسوبات گرمابی- بروندمی آهن و منگنزدار (hydrothermal-exhalative sediments). مواد معدنی دارای بافت و ساخت گوناگون اولیه و ثانویه هستند؛ هر چند که بیشتر ساخت و بافتهای اولیه در طی دگرگونی و دگرشکلی از بین رفتهاند. بافتهای اولیه باقیمانده شامل بافتهای تودهای و نیمهتودهای، نواری، برشی، دانهپراکنده و رگه- رگچهای هستند. در رخساره استرینگر و بهویژه رخساره مجموعه دهانهای، کالکوپیریت جانشین دیگر کانیها بهویژه پیریت شده است که نشاندهنده هجوم یک سیال داغ غنی از مس به ماده معدنی تودهای غنی از پیریت بوده و به نام فرایند پالایش پهنهای (zone refining) معروف است. در کانسار بوانات پهنهبندی فلزی و کانیشناسی نیز دیده میشود. انواع دگرسانی ها در کانسار بوانات به ترتیب از مرکز کانه زایی به سمت کناره ها عمدتا" شامل سیلیسی، کوارتز-کلریتی، کلریتی، کلریتی- کربناتی و کلریتی-سریسیتی بوده که پهنه بندی واضحی دارند. بر اساس مطالعات الکترون میکروپروب (EPMA)، کلریتهای کمرپایین از نوع غنی از آهن میباشند. وجود مقادیر زیاد پیروتیت در کانسار بوانات میتواند به دلیل فوگاسیته پایین اکسیژن و گوگرد، و وجود کلینوکلر زیاد در پهنههای دگرسانی نیز میتواند نشاندهنده pH پایین (میان 3/4 و 3/5) برای سیال کانه ساز باشد. مقادیر زیاد مس و روی و مقادیر کم سرب در کانسار بوانات و نتایج مطالعات میانبارهای سیال روی رگههای کوارتزی کانهدار پهنه استرینگر، نشاندهنده بالا بودن دمای سیال کانهساز (300 تا 350 درجه سانتیگراد) است. بر پایه مطالعات انجام گرفته، سیال کانهساز در بوانات از نوع سیالهای داغ، احیایی و اسیدی بوده که وارد حوضههای محبوس دریایی شده و مواد معدنی از آن نهشته شده است.
کیوان اورنگ؛ محمد محجل؛ فردین موسیوند؛ ابراهیم راستاد
چکیده
نهشته سولفید تودهای آتشفشانزاد (VMS) روی- سرب- مس چاه گز، در چند مرحله دگرریخت و دگرگون شده است و در بخش جنوبی پهنه سنندج- سیرجان برونزد دارد. پیکرههـای معدنی، از تودههـای سولفیدی چینهسان، لایهای، صفحهای و عدسـیشکل تشکیل شدهانـد و در راستای º060 تا º070 کشیدگـی نشان میدهند. سولفیدهـای تودهای به همراه سنگهـای ...
بیشتر
نهشته سولفید تودهای آتشفشانزاد (VMS) روی- سرب- مس چاه گز، در چند مرحله دگرریخت و دگرگون شده است و در بخش جنوبی پهنه سنندج- سیرجان برونزد دارد. پیکرههـای معدنی، از تودههـای سولفیدی چینهسان، لایهای، صفحهای و عدسـیشکل تشکیل شدهانـد و در راستای º060 تا º070 کشیدگـی نشان میدهند. سولفیدهـای تودهای به همراه سنگهـای میزبان خود 3 مرحله دگرریختـی اصلی (D1, D2, D3) و 2 مرحلـه دگرگونی (M1, M2) در حد رخساره شیست سبز را تحمل کردهاند که همه این رخدادهـا پس از ژوراسیک میانی رخ داده است. کهنترین ساختارهـای موجـود در محـدوده معدنی، لایهبنـدی و برگوارگـی پیوسته (S1) ایجاد شـده در مرحلـه اول دگرریختـی هستنـد که در سنگهـای میزبان فیلیتی- اسلیتی- شیستی حفظ شدهاند. چینهای مرحله اول (F1) در پیکرههای معدنی تشخیص داده نشدهاند، گرچه آنها در ناحیه چاه گز به عنوان چینهایی دارای میل کم تا متوسط رو به شمال باختر و دارای یالهای موازی شناخته شدهاند. هندسه پیکرههای معدنی توسط ساختارهای مرحله دوم (چینها و برگوارگیها) کنترل شده است. چینهای مرحله دوم (F2) میل کم رو به شمال خاور یا جنوب باختر دارند. این چینها بسته تا باز هستند و سطوح محوری آنها شیب زیاد رو به جنوب و شمال دارند. پیکرههای معدنی در بیشتر موارد دچار انتقال یافتگی از لایهبندی- برگوارگی مرحله اول شده و به موازات برگوارگیهای سطح محوری (AS2) و ترکیبی مرحله دوم (ST2) آرایش دوباره یافتهاند. برگوارگی ترکیبی به صورت قائم است و راستای شمال خاور- جنوب باختر دارد. کانیهای سولفیدی موجود در پیکرههای معدنی در طی رخداد تکتونو- حرارتی مرحله دوم، دچار دگرریختی، تحرک و تبلور دوباره دینامیکی شدهاند. ساختارهای مرحله سوم (D3)، کنترلکننده محلی پیکرههای معدنی هستند و چینها و پهنههای برشی را دربر میگیرند.
امیر مهدوی؛ ابراهیم راستاد؛ محبوبه حسینی برزی
چکیده
رخداد مس مارکشه در شمالباختر راور و در حاشیه جنوبباختر بلوک طبس واقع شده است. واحدهای سنگی دربرگیرنده این رخداد شامل لایههای سرخ (Redbed)سازندگرهدو به سن ژوراسیک-کرتاسه است که در محدودهای به طول بیش از 400 کیلومترگسترش یافته است. این لایهها شامل تناوبی از ماسهسنگ، کنگلومرا و سیلتستون سرخ اکسیدان (هماتیتدار) است ...
بیشتر
رخداد مس مارکشه در شمالباختر راور و در حاشیه جنوبباختر بلوک طبس واقع شده است. واحدهای سنگی دربرگیرنده این رخداد شامل لایههای سرخ (Redbed)سازندگرهدو به سن ژوراسیک-کرتاسه است که در محدودهای به طول بیش از 400 کیلومترگسترش یافته است. این لایهها شامل تناوبی از ماسهسنگ، کنگلومرا و سیلتستون سرخ اکسیدان (هماتیتدار) است که در بخشهایی احیایی شدهاند. کانهزایی در افقهای احیایی و در ارتباط با کانالهای دیرینه(Paleochannel) رخ داده است. در محدوده رخداد مس مارکشه، دو افق اصلی احیایی و 4 زیرافق قابل تشخیص است که هر یک، از سه پهنه قرمز اکسیدان (Red Zone)، پهنه شسته شده (Bleached Zone) و پهنه احیایی کانهزایی شده (Mineralized Zone) تشکیل شدهاند. با توجه به ویژگیهای رخداد مس مارکشه مانند سنگشناسی، ژئومتری عدسی و وابسته به لایه، گسترش ناحیهای، ساخت و بافت جانشینی و دانهپراکنده، کانیشناسی ساده، وجود آثار و بقایای گیاهی و تمرکز کانهزایی مـس در ارتبـاط با آن، این رخداد مارکشـه را میتوان یک رخـداد مس با میزبان رسوبی و از نوع Redbed type sediment-hosted
copper deposit در نظر گرفت که کمی پس از دیاژنز اولیه (Early diagenesis) و تشکیل سنگ میزبان و قبل از تدفین ژرفی تشکیل شده است.
عبدالرحمان رجبی؛ ابراهیم راستاد؛ نعمتاله رشیدنژاد؛ رامین محمدی نیائی
چکیده
کانسار روی- سرب چاهمیر در جنوب خاور حوضه بافق، یکی از چندین کانسار روی- سرب (مانند کوشک، زریگان و دره دهو) است که در توالی رسوبی- آتشفشانی کامبرین پیشین، همزمان با رخداد اقیانوسهای بدون اکسیژن (Oceanic anoxic event) جهان در کامبرین، در یک محیط کافت پشت کمانی، تشکیل شده است. واحدهای سنگی میزبان کانسار سیلتستون سیاه دارای مواد آلی با میانلایههایی ...
بیشتر
کانسار روی- سرب چاهمیر در جنوب خاور حوضه بافق، یکی از چندین کانسار روی- سرب (مانند کوشک، زریگان و دره دهو) است که در توالی رسوبی- آتشفشانی کامبرین پیشین، همزمان با رخداد اقیانوسهای بدون اکسیژن (Oceanic anoxic event) جهان در کامبرین، در یک محیط کافت پشت کمانی، تشکیل شده است. واحدهای سنگی میزبان کانسار سیلتستون سیاه دارای مواد آلی با میانلایههایی از توف و توف سیلتی هستند که توسط توفهای کربناتی سبزرنگ پوشیده شده است. در کانسار چاهمیر، بر اساس ماهیت کانهزایی سولفیدی، بافت و کانیشناسی سولفیدها، میتوان چهار رخساره را از هم متمایز کرد. این رخسارهها بر اساس جایگاه آنها نسبت به محل خروج سیالهای کانهساز عبارتند از: 1) رخساره کانسنگ تودهای (رخساره دهانهای) که بخش ستبر، پرعیار و تودهای کانسار را در خاور آن تشکیل داده و شامل دو زیررخساره سولفیدی- سیلیسی- کربناتی، در مرکز و سولفیدی-کربناتی در اطراف آن است. بافت سولفیدها در این رخساره به صورت تودهای، جانشینی، رگه- رگچهای و کلوفرم برشی شده است. 2) رخساره رگه- رگچهای (زون تغذیهکننده) شامل رگههای سولفیدی و سیلیسی است که به صورت قطعکننده لایهبندی سنگ میزبان، در زیر رخساره کانسنگ تودهای تشکیل شده است. بافتهای رگه- رگچهای و جانشینی سولفیدها سیمای اصلی این رخساره را تشکیل میدهند. 3) رخساره کانسنگ لایهای که ستبرای کمتری نسبت به رخساره کانسنگ تودهای دارد و با سیمای لایهای و نواری و عیار پایین ماده معدنی قابل تشخیص است. این رخساره، به صورت سولفیدهای لامینه و نواری همروند با لایهبندی سنگ میزبان (چینهسان)، در بخش مرکزی کانسار تشکیل شده است. 4) رخساره حاشیهای، در بخش انتهایی باختر کانسار تشکیل شده و در واقع معادل رسوبی رخساره کانسنگ لایهای را میسازد. مهمترین ویژگی این رخساره وجود پیریت دانهپراکنده، نوارهای چرت و باریت است. با توجه به مهمترین ویژگیهای کانهزایی در منطقه چاهمیر، از جمله محیط زمینساختی، سنگ دربرگیرنده، کانیشناسی، محتوای فلزی، حضور رخسارههای چهارگانه و مقایسه آنها با ذخایر روی- سرب با میزبان سیلتستون و شیلی نوع Sedex، میتوان کانسار روی- سرب چاهمیر را در رده کانسارهای رسوبی- بروندمی نزدیک به دهانه بروندم (Selwyn-Type (Vent Proximal) SEDEX Deposits) در نظر گرفت و در ایران معرفی کرد.
زهرا بدرزاده؛ مسیب سبزهئی؛ ابراهیم راستاد؛ محمد هاشم امامی؛ دومینگو خیمنو
چکیده
کانسار سولفید تودهای سرگز، در شهرستان جیرفت (جنوب خاور استان کرمان) در پهنه سنندج- سیرجان جنوبی واقع است. بازالتهای بالشی با سن احتمالی تریاس بالایی- ژوراسیک زیرین و با گسترش حدود 2 کیلومتر مربع، سنگ میزبان کانسار سولفید تودهای سرگز هستند. رخداد کانهزایی در درون سنگهای بازالتی تا آندزی بازالتی، وجود افق ژاسپیلیت و لایههای ...
بیشتر
کانسار سولفید تودهای سرگز، در شهرستان جیرفت (جنوب خاور استان کرمان) در پهنه سنندج- سیرجان جنوبی واقع است. بازالتهای بالشی با سن احتمالی تریاس بالایی- ژوراسیک زیرین و با گسترش حدود 2 کیلومتر مربع، سنگ میزبان کانسار سولفید تودهای سرگز هستند. رخداد کانهزایی در درون سنگهای بازالتی تا آندزی بازالتی، وجود افق ژاسپیلیت و لایههای آهن- منگنز در بخشهای جانبی کانسار، تشکیل منطقه کانیسازی رشتهای (Stringer Zone) بهطور ناهمشیب با توده معدنی، وجود پیریت به عنوان کانی سولفیدی اصلی، وجود ساخت و بافت برشی و وجود منطقهبندی کانیایی در توده معدنی، همگی حاکی از این است که کانسار سرگز از نوع کانسارهای سولفید تودهای آتشفشانزاد است. کانیشناسی این کانسار، ساده و بهطور عمده شامل کانیهای پیریت، کالکوپیریت و اسفالریت است. وجود نسلهای مختلف کانیها در توده معدنی، تفاوت در شکل، اندازه، رابطه متقابل بین کانیها، تأخر و تقدم در رشد کانیها، بافتهای جایگزینی، تشکیل بافتهای برشی گسترده و منطقهبندی کانیایی آن نشاندهنده تاریخچه تکامل پیچیده کانسار و حاکی از فرایندهای همزمان و پس از نهشت کانسنگ است. براساس مطالعات کانیشناسی و ساخت و بافت، چهار مرحله اصلی کانهزایی تشخیص داده شد. مرحله اول عمدتاً همراه با تشکیل کانیهای سولفیدی به صورت پیریتهای غنی از As و مقادیر فرعی اسفالریت، کوارتز و باریت است. پیریت فرامبوییدال و پیریت و اسفالریت کولوفرم در این مرحله تشکیل شدهاند. در این مرحله همچنین، ریزش دودکش سولفیدی، احتمالاً به واسطه انحلال زمینه انیدریتی، موجب تشکیل انباشتهایی از برشهای سولفیدی شده است. مرحله دوم با تشکیل کانیهای پیریت، اسفالریت، تنانتیت- تتراهدریت وگالن به صورت وجهدار و دانهدرشت دنبال شده است که کانی پیریت نسبت به پیریتهای مرحله اول دارای میزان کبالت بالاتری است. در مرحله سوم، سولفیدهای مرحله اول و دوم تحت تأثیر فرایند پالایش زونی (Zone Refining) و جایگزینی توسط کالکوپیریت قرار گرفتهاند. در این مرحله، زون غنی از کالکوپیریت در بخش زیرین و زون غنی از اسفالریت، تنانتیت- تتراهدریت و مقدار کم گالن در بخش بالایی کانسار طی فرایند پالایش زونی تشکیل شده است. در مرحله چهارم، کالکوپیریت تهنشست یافته در بخش زیرین کانسار، تحت تأثیر فرایند یادشده بازیافت(Over Refining) ، شسته شده و همراه با کربنات جایگزینکننده باریت، زون غنی از اسفالریت و کالکوپیریت را در بخش بالایی کانسار تشکیل داده و زون غنی از پیریت را در بخش زیرین بر جای گذاشته است.
مریم عبدی؛ مجید قادری؛ نعمتاله رشیدنژاد؛ ابراهیم راستاد
چکیده
رخداد معدنی تنگستن (مس) ازنا، در 2 کیلومتری باختر ازنا، در استان لرستان، واقع است. این منطقه در پهنه ساختاری سنندج- سیرجان، در زیرپهنه با دگرشکلی پیچیده واقع شده است. در منطقه ازنا، کانیسازی تنگستن (مس) بهصورت چینهسان و چینهکران، در سنگهای درونگیر متاریولیت میلونیتی و شیست نیمهپلیتی، در توالی آتشفشان- رسوبی تریاسپسین، ...
بیشتر
رخداد معدنی تنگستن (مس) ازنا، در 2 کیلومتری باختر ازنا، در استان لرستان، واقع است. این منطقه در پهنه ساختاری سنندج- سیرجان، در زیرپهنه با دگرشکلی پیچیده واقع شده است. در منطقه ازنا، کانیسازی تنگستن (مس) بهصورت چینهسان و چینهکران، در سنگهای درونگیر متاریولیت میلونیتی و شیست نیمهپلیتی، در توالی آتشفشان- رسوبی تریاسپسین، رخ داده است. در این توالی سنگهای متاریوداسیت، آمفیبولیت (متاولکانیک بازی)، شیستسیاه، متاریولیت و شیستپلیتی، حضور دارند و نسبت حجمی سنگ آتشفشانی به سنگرسوبی، بیشتر است. کانههای شیلیت، ولفرامیت، پیریت و کالکوپیریت، دارای بافتهای ادخال (افق متاریولیتی)، لامینه (؟)، دانهپراکنده، کلوفورم، نواری، جانشینی و پرکننده فضاهای خالی هستند. کانیزایی در چند نسل مختلف مشاهده میشود که بر اثر وقایع دگرگونی ناحیهای (رخساره شیستسبز بالایی- آمفیبولیت)، چینخوردگی و میلونیتیشدن پهنه برشی (شکلپذیر) و شکستگیهای حاصل از دگرشکلی شکنا، تمرکز یافته است. در این رخداد معدنی، فرایندهای دگرگونی و دگرشکلی، تشخیص distal وproximal بودن کانهزایی را با مشکل مواجه کردهاند. اما بر اساس مقایسهای که بین کانهزایی تنگستن در ازنا و کانسارهای تیپیک تنگستنproximal در فلبرتال و آلپین وdistal در بروکنهیل و کلینرتال صورت گرفت، رخداد معدنی ازنا، شباهت بیشتری با کانسارهایproximal دارد.
علیرضا جوانشیر؛ ابراهیم راستاد؛ احمدرضا ربانی
چکیده
کانسار روی- سرب (مولیبدن) احمدآباد در بلوک پشتبادام از پهنة ایران مرکزی و در کمربند کانهزایی روی و سرب کوهبنان- بهاباد قرار دارد.این کانسار با ژئومتری عدسی شکل، همروند با لایهبندی و گاه رگهای و به گونة چینهکران محدود به واحد دولومیتی سازند شُتری (تریاس میانی) است. نتایج تجزیة نمونهها، میانگین روی را 9 درصد، میزان میانگین ...
بیشتر
کانسار روی- سرب (مولیبدن) احمدآباد در بلوک پشتبادام از پهنة ایران مرکزی و در کمربند کانهزایی روی و سرب کوهبنان- بهاباد قرار دارد.این کانسار با ژئومتری عدسی شکل، همروند با لایهبندی و گاه رگهای و به گونة چینهکران محدود به واحد دولومیتی سازند شُتری (تریاس میانی) است. نتایج تجزیة نمونهها، میانگین روی را 9 درصد، میزان میانگین سرب را 5 درصد و میانگین مولیبدن را 7/0 درصد نشان داده است. مطالعة مقاطع سنگچینهشناسی نشان میدهد که کانهزایی در یک موقعیت چینهای خاص و در ارتباط با رخسارههای رسوبی ویژه، از جمله رخسارههای ائواسپارایت دولومیتی،گرینستون ائوییدی و دولوسپارایت رخ داده است. بافت و ساخت کانهها، شامل لامینه، دانهپراکنده، فضاپرکن، تودهای، برشی، رگه- رگچهای، استیلولیت و جانشینی است. وجود بافتهایی از کانه از قبیل لامینه، دانهپراکنده و استیلولیت که در ارتباط با رخسارة گرینستون ائوییدی میباشند، بیانگر تشکیل کانهها در مراحل دیاژنز و در یک محیط سدی است. به دلیل تأثیر عملکرد گسلها، و ایجاد ساختارهای فرازمین- فروزمین و تأثیر شدید فرایندهای سوپرژن در منطقه، کانهها بهطور عمده به صورت غیرسولفیدی (همیمورفیت، سروسیت و وُلفنیت) و به مقدار کمتر سولفیدی همچون گالن، اسفالریت، ورتزیت و پیریت دیده میشوند. کانیهای فلوریت، سلستیت و ژیپس نیز به طور فرعی حضور دارند. نبود مس و نقره از ویژگیهای مهم و قابل ذکر این کانسار است. ویژگیهایی همچون سنگ درونگیر کربناتی با سن تریاس، ساخت و بافت دانه پراکنده و لامینه، ژئومتری عدسیشکل و همروند با لایهبندی، برتری روی به سرب، نبود تودههای آذرین، نبود کانهزایی مس و نقره در کانسار احمدآباد، همگی نشانگر آن است که این کانسار در شرایطی مشابه با کانسار روی و سرب تیپ بلایبرگ(Bleiberg) در آلپ اتریش تشکیل شده است. وجود شواهد مشابه در دو کانسار احمدآباد (ایران) و بلایبرگ از جمله حضور وُلفنیت به همراه روی و سرب در کانسنگهای تریاس و شواهد ساختی و بافتی سبب شده تا کانسار احمدآباد با نگرشی نو با این رده جهانی از کانسارهای روی و سرب (کانسارهای تیپ آلپی) مورد مقایسه قرار گیرد.
امیر امام جمعه؛ ابراهیم راستاد؛ فرهاد بوذری؛ نعمت ا... رشیدنژاد عمران
چکیده
محدوده معدنی چاهموسی،کلاته چاهموسی و قلهکفتران در بخش خاوری کمان ماگمایی ترود- چاهشیرین قرار دارد. تودههای نیمه آتشفشانی (سابولکانیک) بیوتیت- هورنبلند آندزیت پورفیری چاهموسی و بیوتیت- هورنبلند داسیت پورفیری قلهکفتران با ماهیت کلسیمی- قلیایی(کالکآلکالن)، معادل با گرانیتهای تیپ I، توالیهای آتشفشانی-آذرآواری ...
بیشتر
محدوده معدنی چاهموسی،کلاته چاهموسی و قلهکفتران در بخش خاوری کمان ماگمایی ترود- چاهشیرین قرار دارد. تودههای نیمه آتشفشانی (سابولکانیک) بیوتیت- هورنبلند آندزیت پورفیری چاهموسی و بیوتیت- هورنبلند داسیت پورفیری قلهکفتران با ماهیت کلسیمی- قلیایی(کالکآلکالن)، معادل با گرانیتهای تیپ I، توالیهای آتشفشانی-آذرآواری ائوسن را قطع کردهاند. کانهزایی نوع افشان- رگچهای مس در معدن فعال چاهموسی، همراه با دگرسانیهای فیلیک و پروپیلیتیک در توده نیمهآتشفشانی پورفیری رخ داده است. فرایندهای سوپرژن در این کانسار، سبب تبدیل گسترده کانیهای هیپوژن (پیریت، کالکوپیریت و بورنیت) به کانیهای سوپرژن (کالکوسیت، کوولیت، دیژنیت، مالاکیت و نئوتوسیت) شده است. کانهزایی افشان- رگچهای مس، روی و سرب محدود به زون گسلی در کلاته چاهموسی با کانیشناسی پیریت، کالکوپیریت، اسفالریت، بورنیت، گالن، باریت (اولیه) و کالکوسیت، کوولیت، مالاکیت و نئوتوسیت (ثانویه)، همراه با دگرسانی فیلیک و پروپلیتیک و سیلیسی در توده بیوتیت- هورنبلند آندزیت پورفیری رخ داده است. در معدن مس متروکه قله کفتران جنوبی، رگههای سیلیسی کالکوسیت و مالاکیتدار در توده بیوتیت- هورنبلند داسیت پورفیری مشاهده میشود. در معدن متروکه سرب قلهکفتران شمالی رگههای سرب (روی و مس)، با کانیشناسی گالن (اسفالریت، پیریت و کالکوسیت) وکلسیت به همراه باریت، در توده بیوتیت- هورنبلند داسیت پورفیری رخ داده است. مطالعات میانبارهای سیال نشان میدهند که با دور شدن از کانهزایی افشان- رگچهای مس چاهموسی به سمت کانهزایی مس، روی و سرب کلاتهچاهموسی و رگههای سرب و باریت قلهکفتران شمالی، دمای یکنواختی کاهش منظمی را نشان میدهد. بر پایه مجموعه شواهد سنگشناسی، ساخت و بافت و کانیشناسی کانسنگها، میانبارهای سیال و زمینشیمی، میتوان نتیجه گرفت که کانهزایی در محدوده چاهموسی- قلهکفتران مربوط به یک سامانه واحد کانهزایی است که در ارتباط با تکامل سیالات گرمابی کانهدار و آمیختگی با آبهای جوی سرد و کم شور، سبب تشکیل کانهزایی افشان- رگچهای مس (روی، سرب) در عمق و رگهای مس، سرب، روی و باریت در بخشهای نزدیک به سطح زمین و در نتیجه منطقهبندی عنصری و کانیشناسی شده است.
حسن اشراقی؛ ابراهیم راستاد؛ محمدهاشم امامی؛ علی عسگری
چکیده
کانهزایی طلای هیرد در استان خراسان جنوبی در فاصله 140 کیلومتری جنوب بیرجند، در شمال بلوک لوت قرار دارد. در محدوده کانهزایی طلای هیرد، قدیمیترین واحدهای سنگی مربوط به ژوراسیک و کرتاسه است که توسط توالیهای آتشفشانی- رسوبی ترشیری پوشیده شدهاند. تودههای نفوذی گرانیت، گرانودیوریت- کوارتزدیوریت و گابرونوریت در توالیهای ...
بیشتر
کانهزایی طلای هیرد در استان خراسان جنوبی در فاصله 140 کیلومتری جنوب بیرجند، در شمال بلوک لوت قرار دارد. در محدوده کانهزایی طلای هیرد، قدیمیترین واحدهای سنگی مربوط به ژوراسیک و کرتاسه است که توسط توالیهای آتشفشانی- رسوبی ترشیری پوشیده شدهاند. تودههای نفوذی گرانیت، گرانودیوریت- کوارتزدیوریت و گابرونوریت در توالیهای ترشیری نفوذ کردهاند. ولی آثار کانهزایی تنها در درون و حاشیه استــــــوک نیمهژرف گرانـــودیوریت- کوارتزدیوریت با بافت پورفیری مشاهده میشود. با توجه به این که توده نیمهژرف گرانودیوریت- کوارتزدیوریت مولد کانهزایی حاوی ایلمنیت و فاقد مگنتیت بوده و نیز دارای خاصیت مغناطیسیپذیری (1.5*10-4 SI Units) کم و نسبت پایین Fe2O3/FeO (<0.5) است، لذا میتوان آن را در رده گرانیتوییدهای ایلمنیتی یا کاهیده (Low fO2) قرار داد. کانهزایی در محدوده معدنی هیرد براساس فاصله از توده نفوذی به سه بخش اصلی کانهزایی با میزبان توده نفوذی، کانهزایی در حاشیه توده نفوذی و کانهزایی دور از توده نفوذی قابل تفکیک است. این سه بخش از نظر سنگ میزبان، دگرسانی، کانیشناسی، ساخت، بافت و محتوای فلزی با هم متفاوت است. در کانهزایی با میزبان توده نفـــوذی سنگ میزبان کانهزایی، توده نفوذی مولد کانهزایی، یعنی استوک نیمهژرف گرانودیوریت- کــــوارتزدیوریت است. سه نوع رگه- رگچه اصلی در کانهزایی با میزبان توده نفوذی دیده میشوند که شامل رگه- رگچههای تورمالین- کوارتز- سریسیت و سولفید (TQSS)، کوارتز- کلسیت و سولفید (QCS) و کوارتز- کلسیت (QC) با سولفید کمیاب است. این رگه- رگچهها دارای آرایش صفحهای و استوکورکی است. کانهزایی حاشیه توده نفوذی در توالیهای آتشفشانی- رسوبی که تحت نفوذ توده مولد کانهزایی قرار گرفتهاند، مشاهده میشود. سولفیدها به صورت پراکنده، رگه- رگچهای و حتی تودهای دیده میشوند. رگه- رگچههای استوکورکی و به ندرت صفحهای موجود در این کانهزایی دارای کوارتز، کلسیت و سولفید هستند. دگرسانی سریسیتی، سیلیسی وکربناتی مهمترین دگرسانیهای همراه با زونهای عیاردار است. کانهزایی دور از توده نفوذی در پهنههای گسلی به صورت زونهای سیلیسی و کربناتی به همراه اکسید و هیدرواکسیدهای آهن در سطح قابل شناسایی هستند. مقایسه مهمترین ویژگیهای کانهزایی طلای هیرد (از جمله جایگاه زمینشناسی، سنگ میزبان، کانیشناسی، پاراژنز کانیها، محتوای فلزی، ساخت، بافت و دگرسانی) با ویژگیهای تیپهای مختلف کانهزایی طلا در دنیا، نشان میدهد که کانهزایی طلای هیرد بیشترین شباهت را با ذخایر طلای مرتبط با تودههای نفوذی گرانیتوییدی کاهیده دارد.
غلامرضا راستگوی مقدم؛ ابراهیم راستاد؛ نعمت الله رشیدنژاد عمران؛ محمد محجل
چکیده
کانسار طلای زرترشت در بخش جنوبخاوری پهنه سنندج- سیرجان قرار دارد. واحدهای سنگی رخنمونیافته در منطقه که در حد رخساره شیستسبز متوسط تا پایین دگرگون شدهاند، شامل مجموعهای از سنگهای آتشفشانی دگرگون شده با ترکیب مافیک تا حدواسط، واحدهای آتشفشانی- رسوبی دگرگونشده و متابازیت هستند که دایکهای نفوذی بازی تا اسیدی ...
بیشتر
کانسار طلای زرترشت در بخش جنوبخاوری پهنه سنندج- سیرجان قرار دارد. واحدهای سنگی رخنمونیافته در منطقه که در حد رخساره شیستسبز متوسط تا پایین دگرگون شدهاند، شامل مجموعهای از سنگهای آتشفشانی دگرگون شده با ترکیب مافیک تا حدواسط، واحدهای آتشفشانی- رسوبی دگرگونشده و متابازیت هستند که دایکهای نفوذی بازی تا اسیدی در آنها نفوذ کردهاند. سن این واحدها به پالئوزوییک پسین نسبت داده شده است. توالیهای سنگی، تحتتأثیر فازهای متعدد و شدید دگرشکلی، نظم اولیه خود را از دست داده و فابریکهای جدیدی را نشان میدهند. نوع و شدت دگرشکلی یکسان نبوده، بلکه انواع دگرشکلیها به صورت پهنههای برشی گذر از شکلپذیر به شکنا تا شکنا در منطقه مشاهده میشوند.
کانهزایی طلا در پهنههای برشی گذر از شکلپذیر به شکنا و شکنا روی داده است. کانهزایی طلا در پهنههای گذر از شکلپذیر به شکنا، دارای ژئومتری عدسی شکل و در جهت شیب و امتداد برگوارگی است. نتایج حاصل از تجزیه شیمیایی نمونههای بخشهای سیلیسیشده این پهنهها، میزان طلا را بین 5/0 تا 95/7 گرم در تن نشان داده است. دگرشکلی در این پهنهها به صورت فابریک میلونیتی اولیه در حاشیه و بخش میانی پهنه، و فابریک شکنا در مرکز پهنه است. در پهنههای برشی تیپ شکنا، بیشترین تمرکز طلا، در امتداد گسلههای عادی با روند N70W تا E-W و شیب به سمت جنوب است. این تیپ کانهزایی شامل رگهها و نوارهای سیلیسی- سولفیدی طلادار بوده و به صورت ناپیوسته در گسترهای به طول بیش از 5/1 کیلومتر مشاهده میشود. نتایج حاصل از تجزیه شیمیایی نمونههایی از پهنه سیلیسی- سولفیدی، میزان طلا را تا 2/17 گرم در تن و در مواردی تا 7/35 گرم در تن نشان داده است. واحدهای سنگی دربرگیرنده کانهزایی در پهنههای برشی، تحت تأثیر دگرسانی قرارگرفتهاند. شدت و نوع دگرسانی در واحدهای مختلف، متفاوت است. از مهمترین دگرسانیها، دگرسانی کلریتی، اپیدوتی، سریسیتی، کربناتی، آرژیلی، سیلیسی و سولفیدی هستند. دگرسانی سیلیسی- سولفیدی، بیشترین گسترش را در بخش داخلی پهنههای برشی داشته و منطبق بر پهنههای طلادار است.
بررسیهای انجامشده نشاندهنده ارتباط مکانی و زمانی دگرسانی با دگرشکلی است. از نظر مکانی، این ارتباط توسط انطباق پهنهبندی دگرسانی و دگرشکلی مشخص میشود. از سوی دیگر، فضاهای خالی که در طی دگرشکلی شکلپذیر و فرایند میلونیتیشدن همروند با برگوارگی به وجود آمدهاند و نیز ریزشکستگیهای موجود در پورفیروکلاستها که در حین جریان کاتاکلاستیکی بلورها ایجاد شدهاند، هر دو توسط کوارتز و پیریت مرحله گرمابی به طور همزمان پرشدهاند که این خود بیانگر همبستگی زمانی دگرسانی و دگرشکلی است. نکته جالب این که، تغییرات عیار طلا با دگرشکلی و دگرسانی ارتباط نزدیک دارد. این ارتباط توسط نتایج حاصل از تجزیه شیمیایی نمونههای برداشتشده از ترانشهها و تونلها که همروند و یا عمود بر برگوارگی واحدهای سنگی حفر شدهاند، مشخص میشود، به طوری که عیارهای بالای طلا به بخشهای سیلیسی و سولفیدی بهشدت دگرشکل (میلونیتی و اولتراکاتاکلاسیتی) و پهنههای سیلیسی- سولفیدی طلاداری که در بخش داخلی پهنههای دگرسانی قرارگرفتهاند، تعلق دارند.
کانیشناسی ماده معدنی تقریباً ساده بوده و شامل پیریت و پیریت آرسنیکدار و مقادیر بسیار ناچیزی گالن و اسفالریت است. بر اساس مطالعات میکروسکوپی، طلا به صورت آزاد و الکتروم وجود دارد. همچنین، تجزیه میکروپروب الکترونی و میکروسکوپ الکترونی، نشاندهندة حضور طلا در شبکه کانههای سولفیدی است. بر اساس این مطالعات، طلا با فاز پیریت و پیریتآرسنیکدار مشاهده میشود. همچنین این مطالعهها بیانگر حضور نقره در شبکه سولفیدها و درون باطله سیلیسی است.
مطالعات انجامشده در مقیاسهای مختلف، عوامل کنترلکننده تمرکز کانهزایی در کانسار زرترشت را پهنههای برشی (شکلپذیر- شکنا و شکنا) و دگرسانی (سیلیسی و سولفیدی) نشان میدهد. مقایسه ویژگیهای اصلی کانسار زرترشت با کانسارهای طلای تیپ کوهزایی حاکی از آن است که کانسار زرترشت از نظر ویژگیهای زمینشناسی و کانهزایی، بیشترین شباهت را با این تیپ از کانسارها دارد.
علی شعله؛ ابراهیم راستاد؛ علیرضا باباخانی
چکیده
کانسار تنگستن (مس-روی) چاهکلپ در محدوده بلوک لوت قرار دارد. این بلوک جزیی از سکوی پالئوزوییک ایران مرکزی است، که به شدت تحت تأثیر حرکات کوهزایی کیمرین پسین قرار گرفته است. توالی آتشفشانی- رسوبی تریاس بالایی- ژوراسیک که کانهزایی چاهکلپ را در بر دارد، تا حد رخساره شیست سبز- آمفیبولیت پایینی دگرگونشده است. این ...
بیشتر
کانسار تنگستن (مس-روی) چاهکلپ در محدوده بلوک لوت قرار دارد. این بلوک جزیی از سکوی پالئوزوییک ایران مرکزی است، که به شدت تحت تأثیر حرکات کوهزایی کیمرین پسین قرار گرفته است. توالی آتشفشانی- رسوبی تریاس بالایی- ژوراسیک که کانهزایی چاهکلپ را در بر دارد، تا حد رخساره شیست سبز- آمفیبولیت پایینی دگرگونشده است. این توالی، از قدیم به جدید شامل شیست متاپلیتی سیلیسی، توف فلسیک دگرگونشـده زیرین، آهک دگرگون شده با میان لایههایی از متاچرت (که افق کانهدار اصلی در قاعده آن تشکیل شده است)، تناوب سنگآهک میکریتی و اسپاریتی دگرگون شده، توف فلسیک دگرگون شده بالایی و ریولیت میلونیتی است. در سنگآهک دگرگونشده، سه رخساره مختلف تشخیص داده شد که کانهزایی محدود به بخشهای چرتی رخساره سنگآهک چرتدار است. در محدوده کانسار چاهکلپ، توده نفوذی برونزد نداشته و دو سامانه گسل امتداد لغز، با راستای شمال باختر-جنوب خاور و شمال خاور-جنوب باختر در منطقه دیده میشود.
کانهزایی در کانسار چاهکلپ بوضوح چینهسان بوده و با شکل لایهای و عدسی شکل تا دو کیلومتر قابل پیگیری است. بر اساس مطالعات انجام شده، شش افق کانهدار در توالی آتشفشانی-رسوبی منطقه معدنی چاه کلپ مشاهده شده است که از قدیم به جدید عبارتند از: افق کانهدار سولفیدی I با سنگ درونگیر شیست متاپلیتی سیلیسی، افق کانهدار سولفیدی II با سنگ درونگیر توف فلسیک دگرگونشده زیرین، افق کانهدار سولفید-شیلیت III که سنگ درونگیر آن سنگ آهک دگرگونشده حاوی عدسیها، ریزلایهها و نوارهای متاچرتی است که در قاعده آهکها قرار دارد. افق کانهدار سولفید- شیلیت IV که در بخشهای میانی سنگآهک دگرگون شده قرار دارد. افق کانهدار سولفید- شیلیت V که در بالاترین بخش سنگآهک دگرگونشده و در مرز بالایی سنگ آهک دگرگونشده و توف فلسیک قرار دارد و بالاخره افق کانهدار سولفیدی VI که در داخل ریولیت میلونیتی قرار میگیرد. کانهزایی اقتصادی کانسار چاهکلپ به ضخامت متغیر چند سانتیمتر تا 6 متر در مرز پایینی سنگآهک چرتدار دگرگونشده با توف فلسیک دگرگونشده و در داخل سنگآهک دگرگونی رخ داده است. بخشهای چرتدار دگرگونشده، که به صورت یک افق کلسیمی-سیلیکاتی، همراه با آهک دگرگون شده تشکیل شده، در اثر دگرگونی ناحیهای حاوی ترمولیت، اکتینولیت، دیوپسید، هدنبرژیت و گراسولار شده است. بافت ماده معدنی در افقهای کانهدار به صورت تودهای، دانه پراکنده، ریزلای، پر کننده فضاهای خالی و برشی بوده و کانیشناسی آن شامل شیلیت، کلکوپیریت، اسفالریت، پیریت، آرسنوپیریت، پیروتیت، کوولیت، بورنیت، کالکوسیت، آزوریت، مالاکیت و اکسید- هیدروکسیدهای آهن است. محیط تشکیل کانسار چاهکلپ، حوضه کافت درون قارهای بوده است که محیط مناسبی را برای فعالیت آتشفشانی زیر دریایی و نهشت مجموعههای آتشفشانی-رسوبی فراهم نموده است. در کانسار چاهکلپ، کانهزایی به صورت دور دست و همزمان با رسوبگذاری بروندمها (Exhalites) رخ داده است. فرایند دیاژنز موجب تبلور و تمرکز کانهها گردیده و سپس دگرگونی ناحیهای تمرکز بیشتر کانهها را موجب گردیده است.