دورسنجی
مینا زمیاد؛ پیمان افضل؛ محسن پورکرمانی؛ رضا نوری؛ محمدرضا جعفری
چکیده
محدوده تیرکا در استان سمنان واقع شده و بخشی از کمربند ماگمایی ترود- چاهشیرین که بیشتر از رسوبات پالئوژن و واحدهای سنگی آتشفشانی با ترکیب حدواسط تا بازیک ائوسن میانی- بالایی تشکیل شده است. هدف این تحقیق، بارزسازی دگرسانیهای منطقه با استفاده از ترکیب روشهای سنجش از دور و فرکتالی میباشد. بر این اساس ابتدا پردازش تصاویر ماهوارهای ...
بیشتر
محدوده تیرکا در استان سمنان واقع شده و بخشی از کمربند ماگمایی ترود- چاهشیرین که بیشتر از رسوبات پالئوژن و واحدهای سنگی آتشفشانی با ترکیب حدواسط تا بازیک ائوسن میانی- بالایی تشکیل شده است. هدف این تحقیق، بارزسازی دگرسانیهای منطقه با استفاده از ترکیب روشهای سنجش از دور و فرکتالی میباشد. بر این اساس ابتدا پردازش تصاویر ماهوارهای ASTER (Advanced Spaceborne Thermal Emission and Reflection Radiometer ) با استفاده از روش انطباق سیمای طیفی برای تعیین دگرسانیهای اکسیدآهن، پروپیلیتیک، فیلیک و آرژیلیک انجام شد. سپس روش فرکتالی مقدار– تعداد برای ردهبندی دگرسانیهای مختلف مورد استفاده قرار گرفت. نتایج به دست آمده از روش فرکتالی نشان داد که روند اصلی دگرسانیهای محدوده شمال شرقی–جنوب غربی با شش جامعه برای دگرسانی اکسیدآهن، چهار جامعه برای هر یک از دگرسانیهای آرژیلیک و فیلیک و پنج جامعه برای دگرسانی پروپیلیتیک میباشند. آنومالیهای شدید از دگرسانیها با مقادیری با ارزش بیش از 223 برای اکسیدآهن، 204 برای آرژیلیک، 199 برای پروپیلیتیک و 199 برای فیلیک محاسبه گردید. به منظور اعتبارسنجی نتایج، مشاهدات صحرایی و مطالعات آزمایشگاهی شامل مطالعات پتروگرافی و کانیشناسی بر روی مقاطع نازک-صیقلی انجام شد. همچنین با استفاده از ماتریس Logratio دادههای به دست آمده مورد راستی آزمایی قرار گرفت.
معصومه نبی لو؛ مهران آرین؛ پیمان افضل؛ احمد ادیب؛ احمد کاظمی مهرنیا
چکیده
مدلهای چند فرکتالی به عنوان ابزارهایی موثر برای تفکیک واحدهای زمینشناسی و نواحی کانهزایی از زمینه در سالهای اخیر استفاده شده است. در این مطالعه، مدل فرکتالی عیار- فاصله از ساختارهای گسلی اصلی (C-DMF) ارایه و توزیع معادن آهن شناختهشده در منطقه بافق برای یافتن سیمای کانهزایی آهن با توجه به فاصله از گسلهای پیسنگی، گسلهای ...
بیشتر
مدلهای چند فرکتالی به عنوان ابزارهایی موثر برای تفکیک واحدهای زمینشناسی و نواحی کانهزایی از زمینه در سالهای اخیر استفاده شده است. در این مطالعه، مدل فرکتالی عیار- فاصله از ساختارهای گسلی اصلی (C-DMF) ارایه و توزیع معادن آهن شناختهشده در منطقه بافق برای یافتن سیمای کانهزایی آهن با توجه به فاصله از گسلهای پیسنگی، گسلهای سطحی و درزههای اصلی بر اساس اطلاعات دورسنجی، ژئوفیزیک هوابردی و پیمایشهای صحرایی طبقهبندی شد. طبقه-بندی کانهزایی آهن بر اساس مدل C-DMF در دو برگه زمینشناسی 1:100،000 بهاباد و اسفوردی نشان میدهد که کانهزایی اصلی آهن ارتباط قوی با فاصله از گسلهای پیسنگی و اصلی دارد. بر این اساس فاصله کانهزایی آهن در حد آستانه عیاری میان 55% تا 60% در این منطقه کمتر از یک کیلومترنسبت به گسلهای پی-سنگی است .درحالی که چنین فاصله ای برای درزههای اصلی در همین حد آستانه عیاری در حد فاصل میان 1778 تا2344 متر و برای گسلهای زمینشناسی 1:100،000 برگههای بهاباد و اسفوردی، در دو حد آستانه عیاری میان 43 % تا 60% در حد فاصل میان 3162 تا 4365 متر میباشد. بنابراین این موضوع، نشان-دهنده یک ارتباط مثبت بین کانهزایی آهن و گسلهای پیسنگی می باشد . به بیان دیگر شواهد همجواری کانهزایی پر عیارآهن پرکامبرین با گسلهای پیسنگی، دال بر رویدادهای تکتونیکی همزمان با کافت است. در انتها لازم به ذکر است که مدل فرکتالی C-DMF ارائه شده در این تحقیق، میتواند کلیدی برای اکتشاف ذخایر معدنی ماگمایی و هیدروترمال باشد.
هومن داداشزاده اهری؛ پیمان افضل؛ نعمتالله رشیدنژادعمران
چکیده
امروزه تفکیک و شناسایی رگههای پرعیار از کمعیار در کانسارهای رگهای از اهمیت فراوانی برخوردار است. این امر بهویژه در مورد کانسارهای رگهای طلا که تغییرات عیار درحد بسیار ناچیز هم در خور توجه است، از ضرویات مهم و غیر قابل چشمپوشی در اکتشاف و تخمین ذخایر این نوع کانسارها به حساب میآید. در این پژوهش، از روش فرکتالی عیار- حجم ...
بیشتر
امروزه تفکیک و شناسایی رگههای پرعیار از کمعیار در کانسارهای رگهای از اهمیت فراوانی برخوردار است. این امر بهویژه در مورد کانسارهای رگهای طلا که تغییرات عیار درحد بسیار ناچیز هم در خور توجه است، از ضرویات مهم و غیر قابل چشمپوشی در اکتشاف و تخمین ذخایر این نوع کانسارها به حساب میآید. در این پژوهش، از روش فرکتالی عیار- حجم در تفکیک رگههای پرعیار از کم عیار در کانسار طلای رگهای قلقله کردستان، واقع در زون دگرگونی- ساختاری سنندج - سیرجان، استفاده شده است. بر اساس این روش، جوامع عیاری کم، متوسط، پرعیار و غنیشده از سنگ دیواره باطله تفکیک شدند. در این بین، مدلهای سنگشناسی محدوده کانسار و رگههای حاوی کانیسازی طلا، بر اساس دادههای حاصل از عملیات اکتشافی، تهیه شده و با استفاده از ماتریس logratio میزان تطابق بین رگههای گوناگون طلا با واحدهای سنگی میزبان بهدست آمد. نتایج نهایی حاصل نشانگر این مطلب است که غنیشدگی و بخش پرعیار بسیار کم بوده و بیشتر کانهسازی طلا در بخش با عیار کمتر از 98/3 ppm یعنی در بخش با عیار کم و متوسط است. همچنین، واحدسنگی دربرگیرنده رگههای غنیشده، پرعیار و متوسط در کانسار از نوع کلریت شیست است. این امر میتواند به عنوان یکی از کلیدهای اکتشافی در محدوده اطراف کانسار و به تبع آن بخشهایی از زون سنندج - سیرجان مورد توجه قرار گیرد.