سنگ شناسی
زهرا اعلمی نیا؛ زهرا رحمتی؛ حسین عزیزی
چکیده
گرانیتوئید دوروجین در شمالخاوری اصفهان، در بخش میانی پهنه ارومیه-دختر و در میان مجموعه آتشفشانی-رسوبی قرار گرفته است. کانسار آهن دوروجین، یکی از چند کانساری است که توده درونی دوروجین در سنگهای دربرگیرندهاش بطور پراکنده، پدید آورده است. طبق شواهد میکروسکوپی، مجموعه کانیهای ولاستونیت، گارنت، پیروکسن (دیوپسید)، آمفیبول، اپیدوت، ...
بیشتر
گرانیتوئید دوروجین در شمالخاوری اصفهان، در بخش میانی پهنه ارومیه-دختر و در میان مجموعه آتشفشانی-رسوبی قرار گرفته است. کانسار آهن دوروجین، یکی از چند کانساری است که توده درونی دوروجین در سنگهای دربرگیرندهاش بطور پراکنده، پدید آورده است. طبق شواهد میکروسکوپی، مجموعه کانیهای ولاستونیت، گارنت، پیروکسن (دیوپسید)، آمفیبول، اپیدوت، فلدسپار، کلسیت و کوارتز، کانسار دوروجین به رده اسکارنهای کلسیمدار منسوب میشود که در دو مرحله پیشرونده و پسرونده شکل گرفتهاند. برپایه دادههای تجزیه ریزکاوالکترونی، برخی گارنتها در مرکز، آندرادیت (An92-97Gr1-5) و در حاشیه، گراندیت (An53-66Gr30-41Sp2-4) هستند. در ابتدا میانبارهای سیال آندرادیت با دمای 369 تا 444 درجه سانتیگراد و شوری 22/11 تا 96/12 درصد وزنی نمک طعام از سیالات ماگمایی منتج شدهاند در حالیکه با تغییر شرایط اسیدیته محیط و بازشدن سامانه اسکارنی، میانبارهای سیال گراندیت، اپیدوت و کلسیت با دمای 221 تا 305 درجه سانتیگراد و شوری 4/0 تا 11/10 درصد وزنی نمک طعام، با آمیختگی و رقیقشدگی آبهای اولیه ماگمایی با آبهای جوی همراه شدهاند. نسبت ایزوتوپی استرانسیوم گارنت که بین 70760/0 تا 70805/0 تغییر میکند نقش محلولهای ماگمایی را در تشکیل گارنت آندرادیتی نشان میدهد.
سنگ شناسی
مهین هاشمی؛ ناهید شبانیان؛ علیرضا داودیان؛ حسین عزیزی
چکیده
تتخمین مسیرهای دما - فشار دگرشکلی برای سنگهای دگرگونی که یک تاریخ دگرشکلی پیچیده را تجربه کردهاند معمولاً وابسته به ارتباط بین تجمعات دگرگونی متوالی و ریزساختارهای مختلفی است که حفظ شدهاند. با تغییر شرایط دما-فشار، کانیهای دگرگونی با یک ریز ساختار، که خاص آن شرایط است، میتوانند از لحاظ شیمیایی دوباره به تعادل برسند. پاراگنایسهای ...
بیشتر
تتخمین مسیرهای دما - فشار دگرشکلی برای سنگهای دگرگونی که یک تاریخ دگرشکلی پیچیده را تجربه کردهاند معمولاً وابسته به ارتباط بین تجمعات دگرگونی متوالی و ریزساختارهای مختلفی است که حفظ شدهاند. با تغییر شرایط دما-فشار، کانیهای دگرگونی با یک ریز ساختار، که خاص آن شرایط است، میتوانند از لحاظ شیمیایی دوباره به تعادل برسند. پاراگنایسهای میلونیتی پیرامون دریاچه سد زایندهرود که در محدوده میلونیتهای درجه پایین و متوسط قرار میگیرند بر اساس مطالعات پتروگرافی و ریز ساختاری حداقل 3 مرحله دگرگونی و 3 مرحله دگرشکلی را پشت سر گذاشتهاند. مرحله اول (قدیمیترین مرحله دگرگونی قابل تشخیص) دگرگونی در حد رخساره اکلوژیت بوده است که در این مرحله کانیهای فشار بالایی مثل روتیل و مسکویت فنژیتی، گارنت همراه با فلدسپات آلکالن تشکیل شده که بهصورت ادخال در گارنت یا فلدسپات و یا در زمینه سنگ قرار دارند. فلدسپاتهای میزبان بر اساس شواهد پتروگرافی در رخساره آمفیبولیت تشکیل شدهاند. در نهایت دگرگونی پسرونده در حد رخساره شیست سبز تحتانی رخ داده است که شاهد آن سریسیتی شدن برخی از فلدسپاتها، کلریتی شدن برخی از بیوتیتها و تشکیل کلریت و کوارتز در داخل و اطراف برخی از گارنتها میباشد. همزمان با این مراحل دگرگونی پسرونده شواهدی از ریزساختارهای دگرشکلی دمای نسبتاً بالا تا دما پایین وجود دارد. از تلفیق شواهد دگرگونی و دگرشکلی نتیجه میشود این سنگها که از اعماق نسبتاً زیاد بالا آمدهاند، در حین بالا آمدن مراحل مختلف دگرگونی پسرونده را تحمل کردهاند و دگرشکلیهای متعددی نیز بر روی این مجموعه اثر کرده است.
افسانه بدر؛ ناهید شبانیان؛ علیرضا داودیان دهکردی؛ حسین عزیزی
چکیده
کمپلکس دگرگونی شمال شهرکرد (NSMC) در مرکز پهنه سنندج ـ سیرجان شامل تودههای متاگرانیتی است که در بعضی از سنگهای دگرگونی، مخصوصا در شیستها نفوذ کردهاند. متاگرانیتهای NSMC خصوصیات دگرگونی و دگرشکلی شکلپذیر مشخصی را نشان میدهند. این سنگها از کوارتز، فلدسپارآلکالن، پلاژیوکلاز، بیوتیت، آمفیبول، اپیدوت، گارنت، زیرکن، آلانیت، ...
بیشتر
کمپلکس دگرگونی شمال شهرکرد (NSMC) در مرکز پهنه سنندج ـ سیرجان شامل تودههای متاگرانیتی است که در بعضی از سنگهای دگرگونی، مخصوصا در شیستها نفوذ کردهاند. متاگرانیتهای NSMC خصوصیات دگرگونی و دگرشکلی شکلپذیر مشخصی را نشان میدهند. این سنگها از کوارتز، فلدسپارآلکالن، پلاژیوکلاز، بیوتیت، آمفیبول، اپیدوت، گارنت، زیرکن، آلانیت، اسفن (تیتانیت)، آپاتیت و مگنتیت تشکیل شدهاند. سن-سنجی متاگرانیتهای NSMC به روش U-Pb بر روی زیرکن نشانگر سن ]73/5 - 03/5 + [92/523 میلیون سال و به روش Rb-Sr سنگ کل نشان دهنده سن 47 ± 504 میلیون سال میباشد. سن متاگرانیتهای NSMC (کامبرین میانی) جوانتر از سن گرانیتوئیدهای نئوپروتروزوئیک فوقانی و کامبرین تحتانی پهنه سنندج ـ سیرجان هستند. متاگرانیتهای NSMC برخلاف اکثر گرانیتوئیدهای مذکور (مرتبط با قوس آتشفشانی)، در موقعیت بعد از برخورد تشکیل شده اند. با توجه به ریختشناسی و شکل بلورهای زیرکن موجود در متاگرانیتهای NSMC، بیشتر زیرکنها در نواحیS19 و S15 طبقه بندی ریختشناسی بلورهای زیرکن قرار میگیرند، لذا ماگمای گرانیتی منطقه دارای منشأ دو رگه (پوستهای و گوشتهای) میباشد. دمای تبلور متاگرانیتها بر اساس مطالعات ریختشناسی زیرکن برابر 750 تا 850 درجه سانتیگراد، بر طبق روش محاسبهای اشباع زیرکن برابر 2/753 تا 5/828 درجه سانتیگراد و بر اساس روش ترسیمی (نتایج تجزیه شیمیایی سنگ کل) برابر 760 تا 830 درجه سانتیگراد محاسبه شده است.
حسین عزیزی؛ افشین اکبرپور
چکیده
سنگهای آتشفشانی با ترکیب عمدتاً آندزیتی در خاور سنندج بهصورت عدسیهای پراکنده در داخل رسوباتی که آنها را به ائوسن نسبت دادهاند رخنمون دارند. مشاهدات صحرایی در بسیاری از بخشها، وضعیت بین چینهای آنها را تأیید میکند. بررسی مقاطع نازک این سنگها نشان میدهد که بافت آنها پورفیری، گلومروپورفیری، میکرولیتی و میکرولیتی پورفیری ...
بیشتر
سنگهای آتشفشانی با ترکیب عمدتاً آندزیتی در خاور سنندج بهصورت عدسیهای پراکنده در داخل رسوباتی که آنها را به ائوسن نسبت دادهاند رخنمون دارند. مشاهدات صحرایی در بسیاری از بخشها، وضعیت بین چینهای آنها را تأیید میکند. بررسی مقاطع نازک این سنگها نشان میدهد که بافت آنها پورفیری، گلومروپورفیری، میکرولیتی و میکرولیتی پورفیری است. شواهد بافتی مانند حضور ادخالهای شیشه در حاشیه و در داخل بسیاری از درشتبلورهای فلدسپار، تجزیه فلدسپارها و کانیهای مافیک به کانیهای آبدار، آمیختهشدن گدازهها با رسوبات آهکی نرم کف دریا و نیز خرد شدن بسیاری از درشتبلورها بر فعالیت آتشفشانی زیر دریایی و سرد شدن سریع این سنگها بر اثر برخورد با آب دریا دلالت دارد. مطالعات ژئوشیمی نشان میدهد که این سنگها در مقایسه با کندریتها، گوشته اولیه و بازالتهای کف اقیانوسی از عناصری مانندU, Pb, Th غنیشدگی و از TiوNb تهیشدگی نشان میدهند. گرچه عواملی مانند هضم سنگهای پوستهای، میتوانند در این تغییرات دخالت داشته باشند، اما به طور معمول چنین تغییراتی را متأثر از ماگماهای منشأ گرفته در بالای زون فرورانش میدانند. بنابراین، آتشفشانهایی که در این بخش از ایران، آنها را به ائوسن نسبت دادهاند، میتواند سرنوشتی همانند سنگهای آتشفشانی ائوسن در زون ارومیه - دختر داشته باشد.