حمید نظری؛ ژان فرانسوا ریتز؛ ریچارد واکر؛ رضا سلامتی؛ عباس قاسمی؛ علیرضا شافعی
چکیده
گسل فیروزکوه در بیشتر بخش خود در لبه جنوبی دره فیروزکوه در باختر البرز مرکزی قرار دارد. گسل فیروزکوه با درازای 70 کیلومتر و راستای جنوب باختری- شمال خاوری و سازوکار کار چپگرد- کششی از جمله ساختارهای گسله و مهم در ناحیه البرز مرکزی است. از این گسل در گذشته به عنوان گسل فشاری با شیب به سوی جنوب یاد شده است. پژوهشهای پارینه لرزهشناسی ...
بیشتر
گسل فیروزکوه در بیشتر بخش خود در لبه جنوبی دره فیروزکوه در باختر البرز مرکزی قرار دارد. گسل فیروزکوه با درازای 70 کیلومتر و راستای جنوب باختری- شمال خاوری و سازوکار کار چپگرد- کششی از جمله ساختارهای گسله و مهم در ناحیه البرز مرکزی است. از این گسل در گذشته به عنوان گسل فشاری با شیب به سوی جنوب یاد شده است. پژوهشهای پارینه لرزهشناسی و سن سنجی رادیوکربن در راستای گسل راستالغز – چپگرد فیروزکوه نشانگر رخداد زمینلرزههای بزرگ در البرز مرکزی در طی هولوسن است. در این نوشتار دادههای به دست آمده از یکی از دو ترانشه حفر شده با درازای 40 متر، پهنای 2 متر و ژرفای 4 متر واقع در خاور فیروزکوه ارائه میشود. در محلی که اثرات به جای مانده از آخرین زمینلرزه رخداده بر اثر جنبش گسل فیروزکوه در دومین ترانشه (F2) یافت شده است. رخداد آخرین زمینلرزه با اثرات به جای مانده از گسلخوردگی جوان بر روی نهشتههای سطحی که خود به طور چینهای پوشاننده آبرفتهای دارای قطعاتی از استخوانهای انسانی است، قابل رهگیری است. سن بهدست آمده برای این قطعات استخوانی که در ژرفای70-60 سانتیمتری ترانشه یافت شده است بر اساس روش کربن 14 برابر28 ± 1159سال (پیش از 1950 میلادی، BP) برآورد میشود. با توجه به نرخ لغزش برآورد شده در هر رخداد لرزهای که از بررسی نگاشت (لوگ) پارینه لرزهشناسی دیواره خاوری ترانشه (F1) به دست آمده است، بزرگای برآورد شده برای هر لرزه کهن نزدیک به 7 است.
حمید نظری؛ جان فرانسوا ریتز؛ رضا سلامتی؛ منوچهر قرشی؛ عباس قاسمی؛ حسن حبیبی؛ فرشاد جمالی؛ شهریار جوادی پور
چکیده
تهران و مجموعه شهرهای پیرامون آن در گستره اثر گسلهای جنبا و لرزهزایی چون گسلهای شمال تهران و مشا در سوی شمال- شمال خاوری و گسلهای پارچین و پیشوا در بخش جنوبی خود قرار میگیرند. گستره تهران در میان خود نیز دربردارنده مجموعهای از پاره گسلها و پدیدههای کم و بیش خطی است که از برخی از آنها با نامهای نیاوران، محمودیه، داوودیه، ...
بیشتر
تهران و مجموعه شهرهای پیرامون آن در گستره اثر گسلهای جنبا و لرزهزایی چون گسلهای شمال تهران و مشا در سوی شمال- شمال خاوری و گسلهای پارچین و پیشوا در بخش جنوبی خود قرار میگیرند. گستره تهران در میان خود نیز دربردارنده مجموعهای از پاره گسلها و پدیدههای کم و بیش خطی است که از برخی از آنها با نامهای نیاوران، محمودیه، داوودیه، در بخشهای شمالی شهر و ری و کهریزک در بخش جنوبی شهر یاد میشود. در گذشته با استناد بر زمینلرزههای تاریخی منسوب به ری و نواحی پیرامون آن و شواهد و پدیدههای زمینریختی،بیشتر این ساختارهای خطی که گاه با پرتگاه آشکار نیز همراه هستند در میان پهنه آبرفتی جنوب تهران در شمار افرازهای گسله دستهبندی شدهاند. از آن میان میتوان به مجموعه شمال ری و کهریزک به عنوان شاخصترین آنها در بخش جنوبی تهران و ری اشاره داشت. بود یا نبود گسلهای ری و کهریزک از دیدگاه لرزهزمینساختی و زمینشناسی شهری بسیار با اهمیت است. از آنجاکه تاکنون، پژوهشهای نوین نوزمینساختی با بهرهگیری از طیف گستردهای از دانش روز چون پارینهلرزهشناسی و ژئوفیزیک در گستره مورد مطالعه طی چند سال گذشته هرگز موفق به تأیید وجود چنین ساختارهای گسل و لرزه زا در گستره جنوبی تهران نشدند. در این نوشتار بر اساس دادههای حاصل از پژوهشهای پارینهلرزهشناسی، ژئوفیزیکی و ویژگیهای لرزهزمینساختی گستره مورد مطالعه و همچنین زمینشناسی کواترنری حوضه رسوبی پیش بوم البرز (نمونه: نهشتههای ساحلی"Shoreline" در ناحیه پارچین) و مناطقی دیگر با ویژگیهای ریختاری مشابه چون تراسهای برآمده در پنجه مخروط افکنه رودخانه کردان (باختر کرج)، این پرتگاهها را در شمار افرازهای کرانهای (Shoreline) در پنجه مخروط افکنه بزرگ تهران میانگارد. روش بهکار گرفته شده در این پژوهش، دربرگیرنده بررسی و تحلیل تصاویر ماهوارهای گوناگون چون (Landsat,Spot,Quick bird)، عکسهای هوایی در مقیاس 55000 :1، همراه با بهکارگیری GPS kinematics در نقشه برداری و تهیه مدلهای رقومی سه بعدی (DEM) از پهنه پرتگاه کهریزک، حفر ترانشههای پارینهلرزهشناسی و اجرای برشهای ژئوفیزیکی (ژئوالکتریک و ژئورادار) در بخشهای گوناگون از پرتگاههای مجموعه ری و کهریزک بوده است.
حمید نظری؛ ژان فرانسوا ریتز
چکیده
گسل طالقان در کرانه جنوبی دره طالقان در فاصله 50 کیلومتری از تهران بزرگ قرار دارد. از این گسل بهطور معمول بهعنوان یک گسل فشارشی با شیب بهسوی جنوب یاد میشود. گسل طالقان یکی از بزرگترین عوامل تهدید لرزهای برای شهرهای گستره تهران و کرج با جمعیتی نزدیک به12 میلیون نفر است که میتواند عامل بسیاری از زمینلرزههای کهن و ویرانگر ...
بیشتر
گسل طالقان در کرانه جنوبی دره طالقان در فاصله 50 کیلومتری از تهران بزرگ قرار دارد. از این گسل بهطور معمول بهعنوان یک گسل فشارشی با شیب بهسوی جنوب یاد میشود. گسل طالقان یکی از بزرگترین عوامل تهدید لرزهای برای شهرهای گستره تهران و کرج با جمعیتی نزدیک به12 میلیون نفر است که میتواند عامل بسیاری از زمینلرزههای کهن و ویرانگر چون زمینلرزه 958 میلادی با بزرگای نسبی 7/7 در این ناحیه بهشمار رود. در راستای بررسیهای ریختزمینساخت و جنبش جوان بر روی این گسل، تلفیقی از دادههای حاصل از تصاویر ماهوارهای، عکسهای هوایی و مدل رقومی زمین بهکار گرفته شد. از جمله دستاوردهای این پژوهش برای نخستین بار معرفی شاخهای جنبا از گسل طالقان است که در گذشته در قالب گسلی ناجنبا و کهن به نقشه در آمده بود. بررسیهای دقیق و بزرگ مقیاس میدانی در راستای این پاره از گسل طالقان امکان اندازهگیری جابهجایی قائم و افقی را بر روی این گسل فراهم آورد که نشانگر تغییر در سازوکار فشاری به برشی-کششی در راستای این گسل است. نسبت جابهجایی تجمعی افقی به قائم اندازهگیری شده از ستیغی در میانه گسل، متناسب با سازوکار چپگرد و نرمال برابر 0/5 – 5/2 است. مقادیر برآورد شده از ویژگیهای هندسی گسل طالقان چون راستای گسل، شیب و زاویه افت آن در بخش خاوری برابر 105، 60 و 40 درجه است که نشانگر وجود گسلی با سازوکار و لغزش راستالغز چپگرد و نرمال در این بخش از البرز مرکزی است.
محمد علی شکری؛ منوچهر قرشی؛ حمید نظری؛ رضا سلامتی؛ مرتضی طالبیان؛ ژان فرانسوا ریتز؛ حسین محمدخانی؛ مجید شاه پسندزاده
چکیده
گسل آستانه با درازای بیش از 75 کیلومتر در شمال باختری دامغان قرار دارد. مطالعات ریختزمینساختی در راستای آن نشان میدهد که رسوبات کواترنری بهطور آشکار و بهصورت چپ بر توسط گسل بریده شدهاند، که خود دلیلی بر فعال بودن آن است. قرارگیری گسل آستانه در محدوده لرزهای، زمینلرزه تاریخی کومس با بزرگی Ms=7.9 ( (Ambraseys & Melville, 1982و همچنین ...
بیشتر
گسل آستانه با درازای بیش از 75 کیلومتر در شمال باختری دامغان قرار دارد. مطالعات ریختزمینساختی در راستای آن نشان میدهد که رسوبات کواترنری بهطور آشکار و بهصورت چپ بر توسط گسل بریده شدهاند، که خود دلیلی بر فعال بودن آن است. قرارگیری گسل آستانه در محدوده لرزهای، زمینلرزه تاریخی کومس با بزرگی Ms=7.9 ( (Ambraseys & Melville, 1982و همچنین نزدیکی آن با شهر دامغان که بیشترین کشته (بیش از 45000 نفر) را در اثر زمینلرزه کومس داشته، انجام پژوهشهایی را برای شناسایی گذشته لرزهای گسل آستانه ایجاب مینماید. در این نوشتار، گزارشی از شناسایی 4 تا 5 رخداد زمینلرزهای کهن، با انجام پژوهشهای دیرینه لرزهشناسی بر روی گسل آستانه ارائه شده است.
حمید نظری؛ ژان فرانسوا ریتز؛ شیوا عقبایی
چکیده
زایش و فرگشت حوضههای منسوب به تتیس در درازنای تاریخ زمین شناختی، از پرکامبرین پسین تا پالئوژن، همیشه مورد توجه پژوهشگران علوم زمین بوده است. شاید بتوان اولین آثار و نشانههای زایش حوضههای گوناگون تتیس را که سبب قطعه قطعه شدن و جدایش ابرقارهها و خشکیهای کهن اوراسیا، گندوانا و بلوکها و خرده صفحههای میان آنها شده است را در پرکامبرین ...
بیشتر
زایش و فرگشت حوضههای منسوب به تتیس در درازنای تاریخ زمین شناختی، از پرکامبرین پسین تا پالئوژن، همیشه مورد توجه پژوهشگران علوم زمین بوده است. شاید بتوان اولین آثار و نشانههای زایش حوضههای گوناگون تتیس را که سبب قطعه قطعه شدن و جدایش ابرقارهها و خشکیهای کهن اوراسیا، گندوانا و بلوکها و خرده صفحههای میان آنها شده است را در پرکامبرین با زایش اقیانوس پروتوتتیس در بخشهای گوناگون، بویژه کمربند ساختاری البرز جستجو کرد. گرچه شواهدی آشکار از فرایند و زمان باز شدن این اقیانوس در دست نیست ولی پژوهشهای اخیر گواهی بر چگونگی و زمان بسته شدن آن فراهم آوردهاند.
جمعی از پژوهشگران، سریهای آتشفشانی منسوب به اردوویسین و سیلورین فلات ایران و البرز را در رابطه با زایش و گسترش حوضه تتیس کهن (پالئوتتیس) دانستهاند که در نتیجه عملکرد سامانه کششی برشی در میان صفحههای توران از اوراسیا و گندوانا شکل گرفت.
گرچه با افزایش آهنگ فرونشست حوضههای پرمین در اواخر پالئوزوییک نشانههایی از چیرگی سامانه کششی بین خرد قاره ایران و صفحه عربی میتوان یافت، ولی ظهور آتشفشانیهایی از نوع واگرا (قلیایی) در تریاس بالایی را میتوان نشانی آشکار بر زایش و کافتش پوسته اقیانوسی نوتتیس منظور کرد. نقطه عطف فرگشت حوضههای خزر و سیاه میتواند در این زمان بوده باشد.
فرگشت ساختاری حوضههای تتیس به صورت دورهای یکی پس از دیگری در میان قطعات و صفحاتی چون توران، کپه داغ ـ قفقاز، البرز، سبزوار، خردقاره ایران مرکزی و صفحه عربی قابل رهگیری است.
توالی و تکرار زمینساخت کششی و فشاری حاصل از گسترش و بسته شدن این گونه حوضهها در طی کوهزادهای آسینیتک ـ کاتانگایی، سیمرین و آلپی که گاه بر پیسنگی از مجموعههای دگرگونی و تغییر شکل یافته حاصل از رخدادهای کالدونین و هرسینین منطبق میباشد، سبب تکامل زمینساختی حوضههای رسوبی نواحی متأثر از کوهزادهای گوناگون شده است.
البرز به عنوان بلوکی کشیده در پهنه پرتکاپوی زمینساختی و متأثر از اغلب رخدادهای شناخته شده زمینشناختی در هر دو ابرقاره اوراسیا و گندوانا در حد میانی این دو قاره کهن سیر تکوین خود را سپری کرده است.
فرایند نازکشدگی و ستبرشدگی پیسنگ البرز در طی رخدادهای کهن در مقایسه با بخشهای دیگر ایرانزمین، نشانگر آهنگ تقریبی ثابت و با اندک شیب منفی به سوی شمال، ناشی از کاهش ستبرای پوسته بلورین و پوسته زیرین به سوی حوضه خزر است.
سامانه چینخوردگی از نوع چینهای جداشدگی(detachment folds) همراه با بالا آمدگی رخسارههای کهن در فرادیواره گسل بنیادی شمال البرز از جمله ویژگیهای آشکار بخش مرکزی این کمربند ساختاری است که در قالب گل ساخت قابل مشاهده است.
چینخوردگی و تکاپوی بیشتر زمین ساختی بخش باختری این گسل به نسبت بخش خاوری، از دیگر ویژگیهای ساختاری این ناحیه است. در این میان گسلهای شمال البرز، موشا و طالقان در ردیف گسلهای بنیادی به شمار رفته که دیگر گسلها چون گسل خزر و گسل شمال تهران از رشد آنها به دو سوی شمال و جنوب البرز مرکزی شکل یافتهاند.