احمد رشیدی؛ محمدمهدی خطیب؛ سیدمرتضی موسوی؛ یحیی جمور
چکیده
در منطقه جنوب و باختر بلوک لوت، نرخ گشتاور ژئودتیک بیشتر از نرخ گشتاور لرزهای و زمینشناسی است. بر پایه نوع دگرشکلی و هندسه گسلها، منطقه مورد مطالعه به چهار بخش شمالی، مرکزی، جنوبی و جنوب خاوری (جنوب بلوک لوت) تقسیمبندی شد. در این مناطق، مقادیر به دست آمده از هر سه نوع نرخ گشتاور با همدیگر مقایسه شدند. بیشترین مقدار نرخ گشتاور ...
بیشتر
در منطقه جنوب و باختر بلوک لوت، نرخ گشتاور ژئودتیک بیشتر از نرخ گشتاور لرزهای و زمینشناسی است. بر پایه نوع دگرشکلی و هندسه گسلها، منطقه مورد مطالعه به چهار بخش شمالی، مرکزی، جنوبی و جنوب خاوری (جنوب بلوک لوت) تقسیمبندی شد. در این مناطق، مقادیر به دست آمده از هر سه نوع نرخ گشتاور با همدیگر مقایسه شدند. بیشترین مقدار نرخ گشتاور ژئودتیک به ترتیب در بخش شمالی، مرکزی، جنوبی، جنوب خاوری به دست آمد. مقادیر نرخ گشتاور ژئودتیک در بخش شمالی: 2.28E+18 Nm.yr، بخش مرکزی: 1.86E+18 Nm.yr، بخش جنوبی: 1.20E+18 Nm.yr و بخش جنوب خاوری: 1.10E+18 Nm.yr است. بیشترین مقدار نرخ گشتاور لرزهای به ترتیب در بخش مرکزی، جنوب خاوری، جنوبی، شمالی به دست آمد. مقادیر نرخ گشتاور لرزهای در بخش مرکزی: 5.62316E+17 Nm.yr، جنوب خاوری: 2.05331E+17 Nm.yr، جنوبی: 1.18984E+17 Nm.yr و شمالی: 1.03408E+17 Nm.yr است. بر پایه پهنهبندی گشتاور لرزهای صورت گرفته، بیشترین مقدار گشتاور لرزهای به ترتیب در امتداد گسلهای گوک، راندگیهای شهداد، گسلهای داوران، خاور کرمان، ماهان، بم، کوهبنان، داهوئیه و شمال فاریاب است که همه آنها مسبب زمینلرزههای بزرگ در منطقه مورد مطالعه بودهاند. بیشترین مقدار نرخ گشتاور زمینشناسی به ترتیب در بخش جنوبی، شمالی، مرکزی و جنوب خاوری به دست آمد. مقادیر نرخ گشتاور زمینشناسی برای بخش جنوبی 4.16246E+15 Nm.yr، بخش شمالی 2.74157E+15 Nm.yr، بخش مرکزی 2.5895E+15 Nm.yr و بخش جنوب خاوری 1.08894E+15 Nm.yr است. در منطقه مورد مطالعه بیشترین نرخ گشتاور زمینشناسی به ترتیب مرتبط با گسل باختر سبزواران، جیرفت، راور، دلفارد، کوهبنان، نایبندان، بم، گوک و داوران است. با توجه به مقادیر نرخ گشتاور زمینشناسی و ژئودتیک در بخشهای چهارگانه منطقه مورد بررسی و آزاد شدن بیشترین انرژی لرزهای در بخشهای مرکزی و جنوب خاوری، به نظر میرسد، در آینده بیشترین احتمال رخداد لرزهای و آزاد شدن ناگهانی انرژی به ترتیب مرتبط باشد با بخشهای شمالی، جنوبی، مرکزی، جنوب خاوری. بیشترین مقدار گشتاور لرزهای یا به عبارتی انرژی آزاد شده در منطقه (بر پایه سالهای موجود در کاتلوگ لرزهای) عبارتند از: سال 1981، 1998، 2003، 2010، 2011، 1999 و 2005. در منطقه مطالعاتی، نسبت نرخ گشتاور ژئودتیک به نرخ گشتاور لرزهای بیش از 9/7 به دست آمد. این نسبت بیانگر نقش مهم دگرشکلی میانلرزهای در منطقه است. بر پایه نسبت نرخ گشتاور لرزهای به ژئودتیک میتوان به این نتیجه رسید که بخش شمالی و جنوبی به ترتیب با نسبت بیش از 04/0 و 09/0 جزو مناطق با واتنش کند و بخش مرکزی و بخش جنوب خاوری به ترتیب با نسبت 30/0 و 18/0 جزء مناطق با واتنش به نسبت سریع هستند. نسبت نرخ گشتاور لرزهای به نرخ گشتاور زمینشناسی برای زمینلرزههای دستگاهی 93/0 درصد است. این مقدار نشاندهنده این است که 93/0 درصد از انرژی پتانسیل گسلهای منطقه بهصورت انرژی لرزهای در طی سالهای موجود در کاتالوگ زمینلرزهای (از سال 1911 تا 2015) آزاد شده و هنوز بخش زیادی از انرژی الاستیکی موجود در منطقه آزاد نشده است و منطقه پتانسیل لرزهخیزی بالایی دارد.
یحیی جمور؛ مسعود مشهدی حسینعلی؛ یعقوب حاتم چوری؛ پیتر ونیچک؛ حمید نظری؛ معصومه آمیغ پی؛ سیاوش عربی
چکیده
از آنجا که انجام مشاهدات ترازیابی دقیق به عنوان با ارزشترین منبع اطلاعات در زمینه تغییرشکل ارتفاعی پوسته زمین فرایندی زمانبر و پرهزینه است، برای استفاده مؤثر از آن در بررسی ژئودینامیک ارتفاعی با دقت و به صورت کنجکاوانه برنامهریزی صورت گیرد. به عبارت دیگر در طراحی و انجام مشاهدات باید ویژگیهای تغییرشکل ارتفاعی در منطقه مورد ...
بیشتر
از آنجا که انجام مشاهدات ترازیابی دقیق به عنوان با ارزشترین منبع اطلاعات در زمینه تغییرشکل ارتفاعی پوسته زمین فرایندی زمانبر و پرهزینه است، برای استفاده مؤثر از آن در بررسی ژئودینامیک ارتفاعی با دقت و به صورت کنجکاوانه برنامهریزی صورت گیرد. به عبارت دیگر در طراحی و انجام مشاهدات باید ویژگیهای تغییرشکل ارتفاعی در منطقه مورد مطالعه را مد نظر داشت، بهویژه اگر منطقه مورد مطالعه وسیع و تغییرشکل در آن کم و بسیار ناهمگون باشد. هدف اصلی این پژوهش مطالعه ویژگیهای تغییرشکل ارتفاعی در ایران برای اندازهگیریهای ترازیابی دقیق است. نتایج حاصل از این بررسی کمک میکند تا اندازهگیریهای ترازیابی دقیق در مناطقی متمرکز شوند که بیشتر در معرض تغییرشکل ارتفاعی بوده است و یا آگاهی و بررسی تغییرشکل ارتفاعی در این مناطق برتری دارد. برای این منظور، دادههای مختلف زمینشناختی، ژئوفیزیکی، لرزهنگاری، ژئودزی و توزیع جمعیتی کشور در کنار هم قرار گرفته و ارزیابی شدهاند. نتیجه این ارزیابی پیشنهاد یک راهبرد جدید برای ترازیابی دقیق در کشور است که در قالب یک طرح پژوهشی با حمایت سازمان نقشهبرداری کشور و به منظور انجام مطالعات ژئودینامیک ارتفاعی تهیه شده است.
یحیی جمور؛ سجاد طبیبی؛ مسعود مشهدی حسینعلی
چکیده
افزایش دقت در تعیین موقعیت با سامانه GPS در صورتی که مشاهداتی کوتاهتر از 24 ساعت داشته باشیم، به شدت به مدل کردن بهتر خطاهایی که در تجزیه دادههای GPS معمولاً با میانگینگیری کاهش مییابند، بستگی دارد. افزایش دقت جابهجاییهای حاصل از پردازش دادههای آهنگ بالا در کاربردهای ژئوفیزیکی مربوطه مانند لرزهنگاری، مستلزم کاهش ...
بیشتر
افزایش دقت در تعیین موقعیت با سامانه GPS در صورتی که مشاهداتی کوتاهتر از 24 ساعت داشته باشیم، به شدت به مدل کردن بهتر خطاهایی که در تجزیه دادههای GPS معمولاً با میانگینگیری کاهش مییابند، بستگی دارد. افزایش دقت جابهجاییهای حاصل از پردازش دادههای آهنگ بالا در کاربردهای ژئوفیزیکی مربوطه مانند لرزهنگاری، مستلزم کاهش خطاهای سیستماتیک در طیف بسامدهای لرزهای است. روشهای استانداردسازی و تصحیح این خطا مبتنی بر تکرارپذیری آرایش فضایی این سامانه هستند. خطاهایی که دقت نتایج را در روشهای تعیین موقعیت آهنگ بالا روی مقیاسهای زمانی 600-10 ثانیه با سامانه GPS تحتتأثیر قرار میدهند تا حد زیادی به هندسه بخش فضایی و ایستگاه اندازهگیری بستگی دارند. از آنجا که مدارهای ماهوارههای GPS ثابت هستند، خطاهای وابسته به این هندسه در هر روز تکرارپذیری بالایی دارند. این ویژگی مبنای توسعه روش فیلترینگ نجومی برای کاهش سطح نوفه مختصات حاصل از GPS است. در حالی که فرض بر این است که تکرارپذیری آرایش فضایی ماهوارههای این سامانه بر اساس دوره تناوب تکرار نجومی اتفاق میافتد، زمان واقعی این تکرارپذیری حتی برای هر ماهواره متفاوت است. در این نوشتار، دوره تناوب تکرار مسیر زمینی میانگین، 23 ساعت و 55 دقیقه و 55 ثانیه برآورد و برای کاهش سطح نوفه سریهای زمانی جابهجایی نسبی استفاده شده است. با استفاده از این دوره تناوب، نوفههای با بسامد کمتر از 01/0 هرتز در موقعیتهای آهنگ بالای GPS به گونه قابل توجهی کاهش مییابند. افزون بر این، با جایگزینی روش مطلق تعیین موقعیت با روش نسبی در این نوشتار، بزرگی جابهجاییهای هملرزه قابل تشخیص به کمتر از 4 میلیمتر در مؤلفههای مسطحاتی و کمتر از 10 میلیمتر در مؤلفه ارتفاعی کاهش یافته است.
سجاد طبیبی؛ مسعود مشهدی حسینعلی؛ یحیی جمور
چکیده
شناخت پدیدة زمینلرزه، مستلزم دستیابی هر چه دقیقتر به مدلهای دینامیکی و سینماتیکی برای توضیح چگونگی گسیختگی در گسل است. تحلیل حرکات زمین به صورت دقیق و در گسترة وسیعی از بسامدها و دامنهها یکی از راهکارهای موجود در این زمینه به شمار میرود. سامانه تعیین موقعیت جهانی، امروزه به ابزار نیرومندی برای این منظور تبدیل شده است. ...
بیشتر
شناخت پدیدة زمینلرزه، مستلزم دستیابی هر چه دقیقتر به مدلهای دینامیکی و سینماتیکی برای توضیح چگونگی گسیختگی در گسل است. تحلیل حرکات زمین به صورت دقیق و در گسترة وسیعی از بسامدها و دامنهها یکی از راهکارهای موجود در این زمینه به شمار میرود. سامانه تعیین موقعیت جهانی، امروزه به ابزار نیرومندی برای این منظور تبدیل شده است. تعداد روز افزونی از ایستگاههای دائمی که با هدف انجام مطالعات ژئوفیزیکی و لرزهشناسی نصب و راهاندازی شدهاند، اکنون در بسامدهای لرزهای مانند یک هرتز عمل میکنند. یک گیرندة GPS میتواند به گونهای دقیق حرکات زمین را در مقیاسهای زمانی زمینشناسی (مثال: 1mm/yr) و لرزهای (مثال: 500 mm/yr) اندازهگیری کند. در این پژوهش شکلموجهای لرزهای حاصل از 13 ایستگاه GPS در فاصلة کانونی 36 تا 74 کیلومتر از زمینلرزه سنسیمون 2003 واقع در ایالت کالیفرنیای جنوبی (ایالات متحده) تعیین شده است. در این مقاله قابلیتهای روش نسبی تعیین موقعیت با بهرهگیری از دادههای با آهنگ بالا (1 ثانیه) بررسی و جابهجاییهای لرزهای با جابهجاییهای حاصل از انتگرالگیری رکوردهای لرزهنگاری مقایسه و درست آزمایی شده است.
یحیی جمور؛ سعید هاشمی طباطبایی؛ مرتضی صدیقی؛ حمید رضا نانکلی
چکیده
هر چند در دهههای گذشته استفاده از مشاهدات سنتی نقشهبرداری مانند طولها و زوایا در اندازهگیریهای جابهجاییهای سطحی زمین و مطالعات زمینساخت به صورت محدود و محلی رایج بوده است، بنابراین با ورود سامانههای ماهوارهای تعیین موقعیت در دهه اخیر و دقت بالای آن انقلابی جدید در بهکارگیری مشاهدات ژئودزی(Geodetic Observations)، بویژه مشاهدات ...
بیشتر
هر چند در دهههای گذشته استفاده از مشاهدات سنتی نقشهبرداری مانند طولها و زوایا در اندازهگیریهای جابهجاییهای سطحی زمین و مطالعات زمینساخت به صورت محدود و محلی رایج بوده است، بنابراین با ورود سامانههای ماهوارهای تعیین موقعیت در دهه اخیر و دقت بالای آن انقلابی جدید در بهکارگیری مشاهدات ژئودزی(Geodetic Observations)، بویژه مشاهدات GPS (Global Positioning System) در مطالعات حرکات پوستهای زمین و لرزهزمینساخت بهوجود آمده است. در واقع با بررسی تغییرات زمانی مقادیر دگرشکلی سطحی زمین حاصل از مشاهدات ژئودزی میتوان به رفتارسنجی پوسته زمین پرداخت و در مورد ویژگیهای لرزهزمینساخت منطقة مورد مطالعه، اظهارنظر کرد. با انجام اندازهگیریهای ژئودزی به صورت تکراری و تحلیل نتایج به دست آمده، میتوان به الگوی دگرشکلی روز مناطق مورد مطالعه دست یافت. از آنجا که همواره شناخت دقیقتر لرزهخیزی و لرزهزمینساخت منطقه تهران به دلایل مختلف از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است، در این مقاله از مشاهدات GPS چندسال اخیر که در این منطقه انجام شدهاند، استفاده شده است. در این تحقیق از 35 ایستگاه GPS برای پوشش تهران و نوار شمالی آن که در برگیرندة گسل شمال تهران است، استفاده شده است. برخی از این ایستگاهها تنها در دو نوبت (Epoch) سالانه اندازهگیری شدهاند و برخی دیگر بیش از 4 نوبت در سال های مختلف مورد اندازهگیری قرار گرفتهاند. اندازهگیریهای یادشده پس از پالایش و پیش پردازشهای لازم، مورد پردازش روزانه قرار گرفتند و سپس جوابهای روزانه با یکدیگر ترکیب و میدان آهنگ جابهجایی یا همان میدان سرعت سالانه محاسبه شد. تحلیل میدان تغییرشکل ژئودتیک به دست آمده در این تحقیق، حاکی از آهنگ جابهجایی زمینساخت بسیار ضعیف در حدود 5/0 الی 2 میلیمتر در سال برای مؤلفه راستالغز چپگرد از باختر به خاور و کوتاهشدگی در نوار شمالی تهران است که میتواند به گسل شمال تهران و گسل مشا برگردد. البته آهنگ جابهجایی یادشده با حرکت بر روی نوار شمالی تهران اندکی متغیر است و به نظر میرسد بخش خاوری نوار شمالی تهران از بخش باختری آن اندکی فعالتر باشد که با نتایج مطالعات زمینشناسی هم همخوانی دارد.
یحیی جمور
چکیده
بهدلیل وجود منابع مختلف خطا در تعیین موقعیتهای مبتنی بر مشاهدات GNSS (Global Navigation Satellite System)، بویژه اثرات جوی، دقت حاصل از تعیین موقعیت مطلق لحظهای جوابگوی بسیاری از کاربردهای مورد نیاز نیست. برای چیرگی بر مشکل یادشده، روشهای تعیین موقعیت نسبی آنی (Real time) و پردازش بعدی (Post Processing) مختلفی، معرفی و بهرهبرداری شدهاند. افزون بر ...
بیشتر
بهدلیل وجود منابع مختلف خطا در تعیین موقعیتهای مبتنی بر مشاهدات GNSS (Global Navigation Satellite System)، بویژه اثرات جوی، دقت حاصل از تعیین موقعیت مطلق لحظهای جوابگوی بسیاری از کاربردهای مورد نیاز نیست. برای چیرگی بر مشکل یادشده، روشهای تعیین موقعیت نسبی آنی (Real time) و پردازش بعدی (Post Processing) مختلفی، معرفی و بهرهبرداری شدهاند. افزون بر تأثیر خطاهای مشاهداتی، وجود خطا و نبود قطعیت در موقعیت ایستگاه مرجع نسبت به دستگاه مختصات مورد استفاده در سامانههای GNSS نیز در تعیین موقعیتهای نسبی دقیق مهم است و باعث کجشدگی و کاهش دقت در موقعیت ایستگاههای مجهول میشود. این موضوع بویژه در ایجاد و گسترش شبکههای مختصات مبنایی که حساسیت بالاتری دارند و دقتهای میلیمتری در آنها مطرح است، باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. از آنجا که هنوز سامانه GPS برتری و کاربری بسیار بیشتری نسبت به دیگر سامانههای GNSS دارد، در این پژوهش فقط از مشاهدات سامانه GPS (Global Positioning System) استفاده شده است. بدیهی است که نتایج بهدست آمده برای این سامانه، برای سامانههای GNSS دیگر نیز قابل همگانیکردن است. در این نوشتار، چگونگی انتشار خطای موقعیت یک ایستگاه مرجع نسبت به دستگاه مختصات WGS84 (World Geodetic Datum 1984) برای حالت ایستا تیک بر روی موقعیت ایستگاه مجهول در تعیین موقعیت نسبی با بهرهگیری از معادلات مشاهدات تفاضلی دوگانه فاز موج حامل بررسی میشود. مشاهدات مورد استفاده در این پژوهش، مربوط به 4 طول مبنای مختلف از حدود 4 کیلومتر تا حدود 90 کیلومتر است. با اعمال مقادیر خطای عمدی به موقعیت ایستگاه معلوم از یک متر تا 100 متر در شرایط یکسان، میزان اعوجاج برای هریک از مؤلفههای طول مبناها محاسبه و تجزیه و تحلیل میشود. بر اساس نتایج بهدست آمده، با افزایش طول مبنا و خطای موقعیت ایستگاه مرجع، دقت موقعیت ایستگاه مجهول نیز کاهش مییابد. به عبارت دیگر، اعوجاجات مختصات ایستگاههای مجهول بهطور مستقیم با خطای موجود در موقعیت ایستگاه مرجع متناسب است و بسته به میزان خطا و طول مبنا تا چند ppm هم میرسد.
لیلا کریمی دهکردی؛ بهزاد وثوقی؛ یحیی جمور
چکیده
در این مقاله، یک شبکه GPS برای مطالعه پارامترهای مکانیکی گسل طراحی میشود. الگوی کشسان مورد استفاده، تابعی از پارامترهای مکانیکی گسل واقع در یک محیط کشسان و همگن است. پارامترهای مورد نظر عمق قفل شدگی و سرعت لغزش گسل است. با ذکر چند نمونه عددی، اثر فاصله ایستگاههای شبکه از خط گسل بر دقت برآورد پارامترهای فوق بررسی شدهاست. نتایج ...
بیشتر
در این مقاله، یک شبکه GPS برای مطالعه پارامترهای مکانیکی گسل طراحی میشود. الگوی کشسان مورد استفاده، تابعی از پارامترهای مکانیکی گسل واقع در یک محیط کشسان و همگن است. پارامترهای مورد نظر عمق قفل شدگی و سرعت لغزش گسل است. با ذکر چند نمونه عددی، اثر فاصله ایستگاههای شبکه از خط گسل بر دقت برآورد پارامترهای فوق بررسی شدهاست. نتایج نمونه عددی نشان میدهد که فقط با تغییر محل ایستگاهها در یک شبکه فرضی، دقت تعیین عمق قفلشدگی و سرعت لغزش گسل به ترتیب از به مقدار بهبود مییابد.
شیرزاد روحی؛ یحیی جمور
چکیده
امروزه یکی از اهداف عمده ژئودزی، اندازهگیری تغییرات پوسته زمین در طی زمان است، چرا که شناخت بسیاری از این تغییرات و پیشبینی روند آنها، در طراحی زیر ساختها امری اجتناب ناپذیر بوده و عدم اطلاع از روند آنها میتواند هزینههای گزاف و حتی جبرانناپذیری را بر جامعه تحمیل کند. یکی از راههای اندازهگیری این تغییرات ایجاد شبکه ...
بیشتر
امروزه یکی از اهداف عمده ژئودزی، اندازهگیری تغییرات پوسته زمین در طی زمان است، چرا که شناخت بسیاری از این تغییرات و پیشبینی روند آنها، در طراحی زیر ساختها امری اجتناب ناپذیر بوده و عدم اطلاع از روند آنها میتواند هزینههای گزاف و حتی جبرانناپذیری را بر جامعه تحمیل کند. یکی از راههای اندازهگیری این تغییرات ایجاد شبکه دائم موقعیتیابی جهانی، انجام مشاهدات پیوسته و پردازش سریهای زمانی موقعیت ایستگاههاست. با استفاده از روش برآورد بیشینه احتمال نوع و دامنه نوفه موجود در سریهای زمانی، دامنه و فاز حرکتهای پریودیک و پارامترهای حرکت خطی به دست میآید. با انجام تحلیل نوفه میزان واقعی تغییر موقعیت ایستگاهها در نقاط مختلف شبکه ژئودینامیک سراسری برآورد میشود که با به کار بردن این مقادیر در معادلات حرکتی دگرشکلی میتوان به تفسیر واقعی دگرشکلی پوسته زمین پرداخت. این یکی از تفاوتهای بسیار مهم ایستگاههای دائم تعیین موقعیت جهانی و ایستگاههای موقت تعیین موقعیت جهانی است. پس از انجام تحلیل نوفه بر روی سریهای زمانی، مشخص شد که مقدار نوفه سفید در مؤلفه ارتفاعی برای همة ایستگاهها بیش از مقدار آن در مؤلفههای مسطحاتی است. مقدار نوفه لرزان(Flicker) در مؤلفه ارتفاعی بیش از مقدار آن در مؤلفههای مسطحاتی است. بدون تحلیل نوفه خطای برآورد شده برای سرعت تغییرات در ایستگاهها تا حدود 8 برابر نادیده گرفته میشود (ایستگاه تهران).