محمد فروتن؛ حمید نظری؛ برتراند میر؛ میشل سبریر؛ مرتضی فتاحی؛ کریستل لو دورتز؛ منوچهر قرشی؛ خالد حسامی؛ محمد رضا قاسمی؛ مرتضی طالبیان
چکیده
سامانه گسلی دهشیر سازنده لبه باختری مجموعه گسلهای جنبای راستالغز راستبر شمالی- جنوبی در پهنه فلات مرکزی ایران و دربرگیرنده 6 پارهگسل بهگونهای خطی است که در گذر از پهنههای زمینساختی سنندج- سیرجان، کمان ماگمایی ارومیه- دختر و ایران مرکزی، سبب بریدگی و جا بهجایی راستبر سنگنهشتههای آتشفشانی ائوسن و بادزنهای آبرفتی کواترنری ...
بیشتر
سامانه گسلی دهشیر سازنده لبه باختری مجموعه گسلهای جنبای راستالغز راستبر شمالی- جنوبی در پهنه فلات مرکزی ایران و دربرگیرنده 6 پارهگسل بهگونهای خطی است که در گذر از پهنههای زمینساختی سنندج- سیرجان، کمان ماگمایی ارومیه- دختر و ایران مرکزی، سبب بریدگی و جا بهجایی راستبر سنگنهشتههای آتشفشانی ائوسن و بادزنهای آبرفتی کواترنری شده است. گواههای زمینریختشناختی نشان از جنبایی این سامانه گسلی در کواترنری پایانی دارد و بررسیهای پارینهلرزهشناختی گواهی بر جنبش لرزهای پارهگسل مروست در بازه زمانی پلیستوسن پایانی و هولوسن دارد. برای شناخت هرچه بیشتر پیشینه لرزهای این پارهگسل در بازه زمانی میانمدت (103 تا 105 سال) با توجه به ویژگیهای ریختزمینساختی و رسوبی- چینهای، 3 ساختگاه در فاصله 35 کیلومتری از یکدیگر در درازای پارهگسل مروست با هدف انجام بررسیهای پارینهلرزهشناختی برگزیده شده است. رخنمون برآمده از حفر ترانشهای عمود بر راستای گسل در جنوبیترین ساختگاه (هرابرجان)، پدیدارکننده شاخههای گسلی پرشیب با راستای °10±140N بههمراه خشلغزهایی با ریک نزدیک به افقی و سازوکار چیره راستالغز راستبر است. در ساختگاه شمال مروست نیز ترانشه حفرشده در گستره پارهگسل مروست دربرگیرنده نهشتههای آبرفتی و کوهرفتی پلیستوسن پایانی- هولوسن است که با انجام سنسنجی نهشتههای سست غنی از کوارتز به روش لومینسانس نوری (OSL) تا Ka 72 سنیابی شدهاند. بررسیهای پارینهلرزهشناختی در این ساختگاه نشان از ماندگاری گواههای بهجای مانده از جنبش شدید لرزهای همراه با گسیختگی سطحی برای بخشی از پارهگسل مروست دارد، به گونهای که همترازی زمانی میان زمینلرزههای پارینه با بزرگای 7Mw > ≈ بیانگر دستکم رخداد 7 زمینلرزه در گذر 43 هزار سال گذشته و با میانگین دوره بازگشت 150±3650 سال است. رخداد جوانترین زمینلرزه (Event I) با جا بهجایی راستبر میان 2 تا 4 متر و با درازای گسیختگی سطحی بیش از 40 کیلومتر روی پارهگسل مروست بر پایه سنسنجی به روش OSL به 2200~ سال پیش نسبت داده میشود. سن جوانترین رخداد لرزهای سازگار با نبود نشانههای ویرانی در سازه تاریخی مروست با پیشینه نزدیک به 1300 سال در فاصله کمتر از 10 کیلومتری خاور پارهگسل مروست است. الگوی جنبشی روی پارهگسل مروست را میتوان در خوشه زمانی و در 2بازه دگرشکلی 1) همراه با جنبش لرزهای و 2) به همراه جنبش لرزهای کم یا بیلرزه جای داد. با پنداشت پیوستگی چنین الگوی دگرشکلی تا چرخه لرزهای آتی، پارهگسل مروست امروزه در بازه همراه با جنبش لرزهای به سر میبرد که با لحاظ کمترین فاصله زمانی میان دو رخداد لرزهای پیاپی نزدیک به 2000 سال، تولید زمینلرزهای ویرانگر با بزرگای بیش از 7 در سنجه Mw در آینده نزدیک دور از انتظار نیست.
محمد فروتن؛ حمید نظری؛ برتراند میر؛ میشل سبریر؛ مرتضی فتاحی؛ کریستل لو دورتز؛ منوچهر قرشی؛ خالد حسامی؛ محمد رضا قاسمی؛ مرتضی طالبیان
چکیده
برآورد توان لرزهای گسل دهشیر با درازای حدود 550 کیلومتر (با لحاظ پایانههای شمالی و جنوبی) در شرایطی که جمعیت ساکن با فاصله چند ده کیلومتری گسل به بیش از 5/3 میلیون نفر میرسد، از اهمیت خاصی برخوردار است. به دلیل نبود دادههای زمینلرزه دستگاهی و تاریخی بزرگ بر روی گسلهای جنبای اصلی در گسترة ایران مرکزی، دستیابی به توان ...
بیشتر
برآورد توان لرزهای گسل دهشیر با درازای حدود 550 کیلومتر (با لحاظ پایانههای شمالی و جنوبی) در شرایطی که جمعیت ساکن با فاصله چند ده کیلومتری گسل به بیش از 5/3 میلیون نفر میرسد، از اهمیت خاصی برخوردار است. به دلیل نبود دادههای زمینلرزه دستگاهی و تاریخی بزرگ بر روی گسلهای جنبای اصلی در گسترة ایران مرکزی، دستیابی به توان لرزهای این گسلها بر اساس بررسی کاتالوگ زمینلرزهای ناممکن مینماید. تا به امروز زمینلرزه دستگاهی با بزرگای بیش از 7/4mb در پیرامون گسل دهشیر ثبت نشده است. از سوی دیگر، بررسی دادههای تاریخی نشانی از زمینلرزه تاریخی بزرگی در نزدیکی گسل دهشیر بهدست نمیدهد. نبود نشانههای ویرانی در قلعه تاریخی مروست با قدمت دوره اسلامی (در حدود 1250-700 میلادی) که در فاصله کمتر از 10 کیلومتری گسل دهشیر جای دارد نیز گواهی در تایید نبود جنبش لرزهای بزرگ تا 1300-750 سال گذشته است. با این وجود، گواههای ریختزمینساختی بسیاری از جمله جابهجایی سامانهای (systematic) آبراهههای کوچک و بزرگ، رودخانهها و بادبزنهای آبرفتی، همگی گویای جنبایی گسل دهشیر در بازه زمانی کواترنری پایانی است. گواههای ریختزمینساختی ارائهشده در گستره جغرافیایی مروست و هرابرجان نشان از حرکت اصلی گسل دهشیر در بازه زمانی پلیستوسن پایانی- هولوسن بهصورت راستالغز راستبر، به همراه مؤلفه فرعی شیبلغز دارد. به منظور دستیابی به آهنگ لغزش سالانه افقی و شاقولی بر روی گسل دهشیر، ریک (rake) حرکتی گسل دربازه زمانی مورد اشاره در ساختگاه (site) شمال مروست در حدود 10 درجه و برای کرانه سمت راست رودخانه مروست با جابهجایی افقی و شاقولی به ترتیب برابر با 13 و 5/1 متر، نزدیک به 7 درجه لحاظ شده است. با توجه به جابهجاییهای تجمعی اندازهگیری شده در درازای پارهگسل (fault segment) مروست و در نظر گرفتن نتایج سنسنجی به روش لومینسانس نوری، آهنگ لغزش سالانه مؤلفه افقی گسل در بازه زمانی مورد بررسی برابر با 1- mmyr3/0±1 و برای مؤلفه شاقولی در حدود 1- mmyr1/0 قابل برآورد است. با توجه به شماره آهنگ لغزش حاصل و در نظر گرفتن مقدار کمینه جابهجایی راستبر یافتشده در این پژوهش (به میزان 2 متر در باختر دهستان هرابرجان) و در درازای پارهگسل مروست از سامانه گسل دهشیر میتوان رخداد آخرین زمینلرزه بزرگ دیرینه را با بزرگای Mw~ 7 به حدود 2000 سال گذشته نسبت داد.
فاطمه خرمی؛ خالد حسامی؛ حمیدرضا نانکلی؛ فرخ توکلی
چکیده
در این مقاله با استفاده از اندازهگیریهای شبکه دائمی GPSایران، سینماتیک کنونی شمال ایران (بخش شمالی ایران مرکزی و پهنه البرز) در بازه زمانی 2009-2005 مورد مطالعه قرار میگیرد و چگونگی دگرشکلی این منطقه با استفاده از میدان سرعت و آهنگ کرنش ژئودتیک بررسی خواهد شد. میدان سرعت حاصل از توزیع کنونی ایستگاههای دائمی GPS نشان میدهد در البرز ...
بیشتر
در این مقاله با استفاده از اندازهگیریهای شبکه دائمی GPSایران، سینماتیک کنونی شمال ایران (بخش شمالی ایران مرکزی و پهنه البرز) در بازه زمانی 2009-2005 مورد مطالعه قرار میگیرد و چگونگی دگرشکلی این منطقه با استفاده از میدان سرعت و آهنگ کرنش ژئودتیک بررسی خواهد شد. میدان سرعت حاصل از توزیع کنونی ایستگاههای دائمی GPS نشان میدهد در البرز خاوری ~5 mm/yr حرکت امتدادلغز چپگرد و ~2 mm/yr کوتاهشدگی وجود دارد، در حالیکه در البرز مرکزی- باختری مقدار حرکت امتدادلغز چپگرد و کوتاهشدگی به ترتیب برابر 2 mm/yrو ~6 mm/yr است. قابل توجه است که حدود 70٪ کوتاهشدگی موجود در البرز مرکزی- باختری (~4 mm/yr) روی گسلهای شمال البرز و خزر باختری و مابقی (~2 mm/yr)در دامنههای جنوبی رخ میدهد، بنابراین میدان سرعت حاصل، بهخوبی نشان میدهد که در البرز مرکزی و باختری تغییرشکل عمدتاً از نوع فشارشی و در البرز خاوری از نوع امتدادلغز است. همچنین به نظر میرسد که ~3 mm/yr کوتاهشدگی در بلوک ایران مرکزی در حال رخ دادن است که مقداری از آن (~1.5 mm/yr) در بخش شمالی بلوک ایران مرکزی یعنی در حد فاصل گسلهای پارچین-پیشوا-رباط کریم و بقیه آن (~1.5 mm/yr) روی گسل تفرش توزیع شده است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بلوک ایران مرکزی کاملاً صلب نیست. محورهای کرنش ژئودتیکی بهدست آمده نیز نشان میدهند که دگرشکلی البرز خاوری از نوع فشارشی-برشی و دگرشکلی البرز باختری غالباً فشارشی میباشد. آهنگ کرنش در نواحی جنوب و جنوب باختری پهنه البرز، بهدلیل قرارگیری روی بلوک ایران مرکزی کاهش مییابد. با توجه به راستای محورهای کرنش، در حاشیه شمالی بلوک ایران مرکزی (جنوب و جنوب باختر پهنه البرز) سازوکار فشارشی مشاهده میشود. همچنین در این مقاله نشان داده شده است که نتایج ژئودتیک حاصل با شواهد زمینشناسی و زمینساخت جنبای منطقه البرز همخوانی بسیار زیادی دارد.
حمیدرضا نانکلی؛ بهزاد وثوقی؛ فرهاد ثبوتی؛ خالد حسامی؛ مرتضی طالبیان
چکیده
مطالعه رفتار سنگکره(سنگکره) به عنوان یک لایه مکانیکی قوی که شامل پوسته و گوشته بالایی است از جمله مباحث روز علوم ژئودینامیک است. در این مقاله با استفاده از مدلسازی عددی سه بعدی به روش المان محدود و استفاده از یک ریولوژی ویسکوز وابسته به دما (خزشی) در دو حالت مرطوب و خشک رفتار مکانیکی سنگکره در زاگرس با استفاده از دو ژئوترم گرم ...
بیشتر
مطالعه رفتار سنگکره(سنگکره) به عنوان یک لایه مکانیکی قوی که شامل پوسته و گوشته بالایی است از جمله مباحث روز علوم ژئودینامیک است. در این مقاله با استفاده از مدلسازی عددی سه بعدی به روش المان محدود و استفاده از یک ریولوژی ویسکوز وابسته به دما (خزشی) در دو حالت مرطوب و خشک رفتار مکانیکی سنگکره در زاگرس با استفاده از دو ژئوترم گرم و سرد مورد بررسی قرار میگیرد. ستبرای پوسته بالا و پایین و همچنین قسمت گوشته بالایی بر اساس نگاشتهای زلزلهشناسی ( (Yaminifar, 2007; Paul, 2006; Hatezfeld, 2003 در مناطق مختلف زاگرس در نظرگرفته شده است. گسلها به صورت المانهای ویژه در مدل جاسازی شدند و از قانون کولمب پیروی میکند. نتایج نشان میدهد که مرز تغییر شکل (BDT) برای ژئوترم سرد و ریولوژی مرطوب در ژرفای 10.5کیلومتری و برای ژئوترم سرد و ریولوژی خشک در ژرفای 14کیلومتری رخ میدهد. همچنین این مرز تغییر شکل(BDT) برای ژئوترم گرم به ترتیب در ژرفای 8 و 11 کیلومتری رخ میدهد. این نتایج تطابق خوبی با ژرفای زمینلرزههایی که در منطقه زاگرس رخ میدهد (Tatar, 2004; Jackson, 2008) دارد و گویای استحکام سنگکره در قسمت پوسته متمرکز است.