عبدالحسین امینی؛ مجید شاهحسینی؛ علی محمدی؛ مصطفی شهرابی
چکیده
در این مقاله ویژگیهای رسوبشناسی مغزههای تهیه شده از ٤ گمانه در مجموع به ستبرای ٣٤٠ متر و رسوبات سطحی از بستر دریاچه ارومیه در حاشیه بزرگراه شهید کلانتری مورد بررسی قرارگرفتهاند. به منظور تعیین نقش فرایندهای اصلی در رسوبگذاری با تکیه بر ویژگیهای کانیشناسی و بافتی، نسبت اجزای آواری به اجزای شیمیایی و بیولوژیکی در نمونهها ...
بیشتر
در این مقاله ویژگیهای رسوبشناسی مغزههای تهیه شده از ٤ گمانه در مجموع به ستبرای ٣٤٠ متر و رسوبات سطحی از بستر دریاچه ارومیه در حاشیه بزرگراه شهید کلانتری مورد بررسی قرارگرفتهاند. به منظور تعیین نقش فرایندهای اصلی در رسوبگذاری با تکیه بر ویژگیهای کانیشناسی و بافتی، نسبت اجزای آواری به اجزای شیمیایی و بیولوژیکی در نمونهها مشخص شده است. به منظور تعیین منشأ اجزای آواری، ترکیب کانیشناسی و ویژگیهای بافتی آنها با انواع به دست آمده از بار معلق رودخانههای تغذیهکننده دریاچه مقایسه شده است. به منظور تجزیه و تحلیل تغییرات به وجود آمده در دریاچه در طول زمان، ویژگیهای رسوبشناسی تراسهای آبرفتی حاشیه دریاچه نیز مورد بررسی قرار گرفتهاند. بررسیحاضر نشان میدهد که بین ٢٥ تا ٤٠ درصد اجزای سازنده رسوبات توسط جریانهای مختلف در دریاچه (آبی، بادی) به محل رسوبگذاری حمل شدهاند (آواری) و ٦٠ تا ٧٥ درصد رسوبات شیمیایی یا بیوشیمیایی هستند. مطالعه حاضر نشان میدهد که گسترش ذرات شیمیایی به طور عمده در دورههای تراز پایین آب و شرایطی که دریاچه به ندرت از خشکی تغذیه میشده صورت پذیرفته است. گسترش رسوبات بیولوژیکی به طور عمده توسط موجودات جانوری و گیاهی موجود در دریاچه و در بازههای زمانی صورت گرفته که شرایط برای تشکیل ذرات شیمیایی فراهم نبوده یا در کمترین مقدار بوده است (بالا بودن نسبی سطح آب). منشأ ذرات آواری به رودخانههای تغذیه کننده دریاچه نسبت داده شده است که به صورت بار بستر و بار معلق به محل رسوبگذاری حمل شدهاند. بر اساس طرح پراکنش و ویژگیهای اصلی ذرات آواری مورد مطالعه، رودخانههای تغذیه کننده دریاچه (به عنوان عوامل اصلی تأمین کننده این ذرات) به سه گروه (بسیارمؤثر، با تأثیر متوسط، و تأثیر ناچیز) تقسیم شدهاند. این مطالعه افزونبر پذیرش نقش غیرقابل انکار دایکهای احداثی در تغییر سامانه رسوبگذاری به اولویتدهی به نقش فرایندهای شیمیایی و بیولوژیکی در هرگونه برنامهریزی احتمالی در کنترل تجمع رسوبات در حاشیه بزرگراه تأکید دارد.
نصراله عباسی؛ عبدالحسین امینی
چکیده
توالی رسوبی مورد مطالعه در منطقه علی آباد قم با رخنمونی به ستبرای ٣٥/٢٥٥ متر و با سن اولیگوسن میانی از لایههای کربناتی/آواری و کربناتی/آذرآواری و آواری/آذرآواری فسیلدار تشکیل شده است که بهطور ناپیوسته بر روی نهشتـــــههای آذرآواری ائوسن و بهطور همشیب و با واسطه دو سیل آذرین در زیر لایههای دریاچـــــهای قدیمی قــــــرار ...
بیشتر
توالی رسوبی مورد مطالعه در منطقه علی آباد قم با رخنمونی به ستبرای ٣٥/٢٥٥ متر و با سن اولیگوسن میانی از لایههای کربناتی/آواری و کربناتی/آذرآواری و آواری/آذرآواری فسیلدار تشکیل شده است که بهطور ناپیوسته بر روی نهشتـــــههای آذرآواری ائوسن و بهطور همشیب و با واسطه دو سیل آذرین در زیر لایههای دریاچـــــهای قدیمی قــــــرار گرفته است. تنها اثر فسیلی تشخیـــــص داده شـــــــده در این رســوبات اثر گونة Thalassinoidessuevicus (Rieth, 1932) ، به شکل دهلیزهای لولهای شکل شاخهای با شبکه داربستی است. انشعابات بهصورتY شکل بوده و اندکی نیز T شکل هستند و با قطر ٣٠ تا ٥٠ میلیمتر مشخص میباشند که بهطور فعال توسط جانوران اثر ساز از رسوبات انباشته شدهاند. شدت فعالیت زیستی مختلف در لایه های رسوبی منجر به تشخیص پنج درجه زیستآشفتگی با شمارههای یک تا پنج شد که معادل شاخصهای ایکنوفابریکی استاندارد یک تا پنج هستند. این ایکنوفابریکها بهترتیب٣٧/٤٠، ٩/15،٨٥/٨، 97/٤ و ٩/٢٩ درصد از توالی را به خود اختصاص میدهند. تغییرات ایکنوفابریکی، 7 چرخه ایکنوفابریکی را نشان میدهند که بهطور کلی در دو نوع قابل ردهبندی هستند. نوع اول چرخههایی که بهتدریج به طرف بالا بر میزان آشفتگی آنها افزوده شده و در طول این افزایش تغییرات اندکی در وضعیت ایکنوفابریک لایهها مشاهده میشود و در عین حال گسترش و پایداری شرایط زیست آشفتگی درجه بالا قابل توجه است. چرخه نوع دوم چرخههایی را شامل است که در آنها مشابه چرخههای قبلی، بهطرف بالای توالی بر میزان زیستآشفتگی افزوده میشود، ولی تغییرات ایکنوفابریکی در آنها سریع است و میزان زیستآشفتگی درجه بالا، پایداری و دوام کمتری را در طی شکلگیری لایهها نشان میدهد. این وضعیت را میتوان در ایکنوگرام لایهها نیز مشاهده کرد بهطوریکه درصد فراوانی ایکنوفابریکها از درجه یک تا چهار به تدریج کاسته شده و در مقابل، میزان ایکنوفابریک درجه پنج قابل ملاحظه است. شاید این مسئله حاکی از آن است که در هنگام تشکیل رسوبات در دورههایی، پایداری نسبی شرایط زیستی، فیزیکی و شیمیایی رخ داده و محیط مساعد و مطلوب برای تجمع جانوران تالاسینوییدس ساز فراهم شده است؛ ولی در شرایط حد واسط که امکان تغییر و ناپایداری شرایط یاد شده وجود داشته است، جانداران اثرساز فرصت کافی برای فعالیت بیشتر در دسترس نداشتهاند. نمونههای تالاسینوییدس موجود در توالی مورد مطالعه در شرایطی مشابه ایکنوفاسیسهای کروزیانا تا گلاسیفانگیتس ایجاد شدهاند.
نصراله عباسی؛ عبدالحسین امینی
چکیده
سازند سرخ بالایی در برش ایوانکی از توالی کنگلومرا، ماسه سنگ، گلسنگ و افقهای تبخیری (gypsum) با برتری گلسنگهــــای ژیپسدار (gypsiferous mudstones) تشکیل شده است که درتوالیهای ریز شونده به سمت بالا (fining upward) مرتب شدهاند. این سازند خود به صورت یک بزرگ توالی (megasequence) ریز شونده به سمت بالاست، به گونهای که نیمه زیرین با برتری ماسه سنگ و نیمه بالایی ...
بیشتر
سازند سرخ بالایی در برش ایوانکی از توالی کنگلومرا، ماسه سنگ، گلسنگ و افقهای تبخیری (gypsum) با برتری گلسنگهــــای ژیپسدار (gypsiferous mudstones) تشکیل شده است که درتوالیهای ریز شونده به سمت بالا (fining upward) مرتب شدهاند. این سازند خود به صورت یک بزرگ توالی (megasequence) ریز شونده به سمت بالاست، به گونهای که نیمه زیرین با برتری ماسه سنگ و نیمه بالایی با چیرگی گلسنگ مشخص است. در قاعده این سازند لایههای ژیپس تا ستبرای ١٠ متر مشاهده میشوند. بخشهای مختلف این سازند، بویژه ماسهسنگها دچار هوازدگی شدهاند. در لایههای ماسهسنگی بخشهای میانی این سازند آثار ردپای پستانداران یافت میشود که عمدتاً به علت هوازدگی، تغییر شکل یافته و به صورت گودیهایی در سطوح لایهبندی باقی ماندهاند. در این میان، دو اثر ردپای خوب حفظ شده مربوط به راسته گوشتخواران (Carnivoripedida) تشخیص داده شد که یکی از آنها ایکنوجنسChelipus isp. است که متعلق به گربهسانان میباشد. محیطهای رسوبگذاری رخسارههای این سازند، مخروط افکنههای با فراوانی جریانهای خردهدار، سامانة رودخانهای بریده بریده با برتری بار بستر شن و ماسهای با دشتهای سیلابی گسترده و دریاچههای وسیع کویری همراه با باتلاقهای محلی تعیین شده است که اثر ردپای پستانداران به طور عمده در رسوبات نرم و شکلپذیر پشتههای کناری و طولی درون کانالها، حاشیه کانالها (overbank) و خاکریزهای طبیعی (Levee) بر جای مانده است.