محمد محجل؛ اکرم چُل گلی
چکیده
در جنوب خاور تبریز، رسوبات جوان افقی پلیوسن- کواترنری، آتشفشانی-آواری سهند توسط انبوهی از گسلهای عادی بریده و جابهجا شدهاند. گسلهای عادی در طول دوره فعالیت خود باعث لغزش لایهها در امتداد صفحههای گسلی و چرخش آنها شدهاند. این گسلها شامل انواع گسلهای عادی همساز و ناهمساز با ساختارهای فرابوم و فروبوم، دوبلکس گسلی و ساختارهای ...
بیشتر
در جنوب خاور تبریز، رسوبات جوان افقی پلیوسن- کواترنری، آتشفشانی-آواری سهند توسط انبوهی از گسلهای عادی بریده و جابهجا شدهاند. گسلهای عادی در طول دوره فعالیت خود باعث لغزش لایهها در امتداد صفحههای گسلی و چرخش آنها شدهاند. این گسلها شامل انواع گسلهای عادی همساز و ناهمساز با ساختارهای فرابوم و فروبوم، دوبلکس گسلی و ساختارهای مرتبط با گسلخوردگی عادی مانند چینهای کشان گسلی و ساختار تاقدیسهای فرادیوارهای (role over anticlines) هستند. راستای امتداد چیره N-S گسلهای عادی در خاور منطقه مورد مطالعه به تدریج به طرف باختر به راستای ENE- WSW تغییر مییابد. برخی از صفحههای گسلی با شیب زیاد و نزدیک به قائم به وجود آمدهاند به طوری که در اثر کشش زمینساختی، بخشهایی رها شده و پایین افتاده است. تغییر شیب صفحههای گسلی به دلیل تغییر سختی لایههای گسلخورده به وجود آمده و چرخش در سامانه گسلخوردگی عادی باعث خم شدن لایههای افقی بسیار جوان شده و در این چرخش، گسلهای نوبت بعد وگوههای پایین افتاده جدید، محدود به گسلهای عادی نزدیک به قائم، گسلهای عادی پیشین را بریدهاند. در محل برخی از صفحات گسلی، فضاهای قائم در اندازههای مختلف ایجاد شده که با نهشتههای لایههای بالایی پر شدهاند. مشاهده این شواهد و چند مرحلهای بودن گسلها نشان میدهد که فعالیت زمینساخت کششی در منطقه، همزمان با رسوبگذاری نهشتههای پلیوسن- کواترنری عمل کرده است. با توجه به برداشتهای انجام شده، به وجود آمدن این گسلها، تأثیر نیروهای زمینساخت کششی در مقیاس محلی و در ارتباط با حوضه کششی ایجاد شده در releasing zone در اثر حرکت راستالغز راستبر گسل تبریز ارزیابی میشود.
روح الله ندری؛ محمد محجل؛ عباس بحرودی
چکیده
سامانه گسل امتداد لغز بیدهند با راستای شمال شمال باختر- جنوب جنوب خاور، مجموعه سنگهای آتشفشانی و نهشتههای رسوبی سنوزوییک را در پهنه ارومیه- دختر در جنوب شهر قم بریده است. شواهد ساختاری مطالعه شده در این سامانه نشان میدهد که این گسل، سازوکار امتدادلغز راستبر دارد و مقدار جابهجایی افقی در امتداد آن با جابهجا کردن نهشتههای ...
بیشتر
سامانه گسل امتداد لغز بیدهند با راستای شمال شمال باختر- جنوب جنوب خاور، مجموعه سنگهای آتشفشانی و نهشتههای رسوبی سنوزوییک را در پهنه ارومیه- دختر در جنوب شهر قم بریده است. شواهد ساختاری مطالعه شده در این سامانه نشان میدهد که این گسل، سازوکار امتدادلغز راستبر دارد و مقدار جابهجایی افقی در امتداد آن با جابهجا کردن نهشتههای ائوسن، دستکم به 16 کیلومتر میرسد. دادههای ساختاری مشخص میکند که پایانههای فشاری و کششی در لنگه باختری بهطور گسترده تشکیل شده و ساختارهای قرینه آنها در بخش خاوری مشاهده نمیشود. این موضوع حرکت لنگه باختری در برابر لنگه خاوری را در امتداد گسل بازگو میکند که سبب ایجاد گسلهای معکوس و رانده شده(تراستی) به همراه چینخوردگی در پایانه فشاری و نفوذ سیلهای (Sills) گابرودیوریتی در پایانه کششی شده است. در پایانه فشاری شمال باختری و در محلهای پله شدگی پوششی در امتداد گسل (Releasing zones) در بخش میانی با ادامه جابهجایی در امتداد گسل بیدهند فضای کششی محلی ایجاد شده و تودههای نفوذی سینیتی و گرانیتی با سن جوانتر (میوسن) در آن نفوذ کردهاند. حضور نهشتههای آذرآواری میوسن در موقعیت پایانه فشاری جنوب خاوری و رانده شدن سیلهای گابرودیوریتی چینخورده در منطقه کششی پایانه جنوب باختری گسل نشاندهنده تغییرشکل بعدی در این منطقه است.
محمدرضا مشرفیفر؛ احمد علوی؛ محمد محجل
چکیده
در این پژوهش، تفکیک فازهای تنش دیرین در محدوده مرکزی گسل دهشیر با استفاده از تحلیل تنش دیرین بر اساس مطالعه داده لغزش گسلی ناهمگن و خطوارههای لغزشی مربوط صورت گرفته است. ایندادهها از سازندهای کرتاسه(آهک تفت)، ائوسن آغازی(کنگلومرای کرمان) وائوسن(سنگهای آتشفشانی) برداشت شده است. برای تعیین جهت لغزش، ...
بیشتر
در این پژوهش، تفکیک فازهای تنش دیرین در محدوده مرکزی گسل دهشیر با استفاده از تحلیل تنش دیرین بر اساس مطالعه داده لغزش گسلی ناهمگن و خطوارههای لغزشی مربوط صورت گرفته است. ایندادهها از سازندهای کرتاسه(آهک تفت)، ائوسن آغازی(کنگلومرای کرمان) وائوسن(سنگهای آتشفشانی) برداشت شده است. برای تعیین جهت لغزش، از شاخصهایی چون جدایشچینهشناسی، پلههای تجمعی کانیها، شکستگیهای ریدل ، شکافهای کششی استفاده شده است .گسلهای منطقه مورد مطالعه بیشتر دو روند NE وNW را نشان میدهندکه روندNW چیره است. بر اساس مطالعه داده لغزش گسلی ناهمگن و خطوارههای لغزشی مربوط به آنها با استفاده از روش وارون چند مرتبهای میتوان کمترین انتظار تأثیر دو فاز را در منطقه داشت که محور تنش بیشینه 1σ به طور عمده در فازهای تفکیک شده روند NE را نشان میدهند. محور تنشکمینه3σ نیز روند NW را نشان داده که با توجه به موقعیت تنش3σ عملکرد گسلها در منطقه بیشتر بهصورت گسلهای امتداد لغز و امتداد لغز با مؤلفه معکوس است. به علاوه شکل میدان تنش فازهای تفکیک شده در منطقه دوکیشکل است.
غلامرضا راستگوی مقدم؛ ابراهیم راستاد؛ نعمت الله رشیدنژاد عمران؛ محمد محجل
چکیده
کانسار طلای زرترشت در بخش جنوبخاوری پهنه سنندج- سیرجان قرار دارد. واحدهای سنگی رخنمونیافته در منطقه که در حد رخساره شیستسبز متوسط تا پایین دگرگون شدهاند، شامل مجموعهای از سنگهای آتشفشانی دگرگون شده با ترکیب مافیک تا حدواسط، واحدهای آتشفشانی- رسوبی دگرگونشده و متابازیت هستند که دایکهای نفوذی بازی تا اسیدی ...
بیشتر
کانسار طلای زرترشت در بخش جنوبخاوری پهنه سنندج- سیرجان قرار دارد. واحدهای سنگی رخنمونیافته در منطقه که در حد رخساره شیستسبز متوسط تا پایین دگرگون شدهاند، شامل مجموعهای از سنگهای آتشفشانی دگرگون شده با ترکیب مافیک تا حدواسط، واحدهای آتشفشانی- رسوبی دگرگونشده و متابازیت هستند که دایکهای نفوذی بازی تا اسیدی در آنها نفوذ کردهاند. سن این واحدها به پالئوزوییک پسین نسبت داده شده است. توالیهای سنگی، تحتتأثیر فازهای متعدد و شدید دگرشکلی، نظم اولیه خود را از دست داده و فابریکهای جدیدی را نشان میدهند. نوع و شدت دگرشکلی یکسان نبوده، بلکه انواع دگرشکلیها به صورت پهنههای برشی گذر از شکلپذیر به شکنا تا شکنا در منطقه مشاهده میشوند.
کانهزایی طلا در پهنههای برشی گذر از شکلپذیر به شکنا و شکنا روی داده است. کانهزایی طلا در پهنههای گذر از شکلپذیر به شکنا، دارای ژئومتری عدسی شکل و در جهت شیب و امتداد برگوارگی است. نتایج حاصل از تجزیه شیمیایی نمونههای بخشهای سیلیسیشده این پهنهها، میزان طلا را بین 5/0 تا 95/7 گرم در تن نشان داده است. دگرشکلی در این پهنهها به صورت فابریک میلونیتی اولیه در حاشیه و بخش میانی پهنه، و فابریک شکنا در مرکز پهنه است. در پهنههای برشی تیپ شکنا، بیشترین تمرکز طلا، در امتداد گسلههای عادی با روند N70W تا E-W و شیب به سمت جنوب است. این تیپ کانهزایی شامل رگهها و نوارهای سیلیسی- سولفیدی طلادار بوده و به صورت ناپیوسته در گسترهای به طول بیش از 5/1 کیلومتر مشاهده میشود. نتایج حاصل از تجزیه شیمیایی نمونههایی از پهنه سیلیسی- سولفیدی، میزان طلا را تا 2/17 گرم در تن و در مواردی تا 7/35 گرم در تن نشان داده است. واحدهای سنگی دربرگیرنده کانهزایی در پهنههای برشی، تحت تأثیر دگرسانی قرارگرفتهاند. شدت و نوع دگرسانی در واحدهای مختلف، متفاوت است. از مهمترین دگرسانیها، دگرسانی کلریتی، اپیدوتی، سریسیتی، کربناتی، آرژیلی، سیلیسی و سولفیدی هستند. دگرسانی سیلیسی- سولفیدی، بیشترین گسترش را در بخش داخلی پهنههای برشی داشته و منطبق بر پهنههای طلادار است.
بررسیهای انجامشده نشاندهنده ارتباط مکانی و زمانی دگرسانی با دگرشکلی است. از نظر مکانی، این ارتباط توسط انطباق پهنهبندی دگرسانی و دگرشکلی مشخص میشود. از سوی دیگر، فضاهای خالی که در طی دگرشکلی شکلپذیر و فرایند میلونیتیشدن همروند با برگوارگی به وجود آمدهاند و نیز ریزشکستگیهای موجود در پورفیروکلاستها که در حین جریان کاتاکلاستیکی بلورها ایجاد شدهاند، هر دو توسط کوارتز و پیریت مرحله گرمابی به طور همزمان پرشدهاند که این خود بیانگر همبستگی زمانی دگرسانی و دگرشکلی است. نکته جالب این که، تغییرات عیار طلا با دگرشکلی و دگرسانی ارتباط نزدیک دارد. این ارتباط توسط نتایج حاصل از تجزیه شیمیایی نمونههای برداشتشده از ترانشهها و تونلها که همروند و یا عمود بر برگوارگی واحدهای سنگی حفر شدهاند، مشخص میشود، به طوری که عیارهای بالای طلا به بخشهای سیلیسی و سولفیدی بهشدت دگرشکل (میلونیتی و اولتراکاتاکلاسیتی) و پهنههای سیلیسی- سولفیدی طلاداری که در بخش داخلی پهنههای دگرسانی قرارگرفتهاند، تعلق دارند.
کانیشناسی ماده معدنی تقریباً ساده بوده و شامل پیریت و پیریت آرسنیکدار و مقادیر بسیار ناچیزی گالن و اسفالریت است. بر اساس مطالعات میکروسکوپی، طلا به صورت آزاد و الکتروم وجود دارد. همچنین، تجزیه میکروپروب الکترونی و میکروسکوپ الکترونی، نشاندهندة حضور طلا در شبکه کانههای سولفیدی است. بر اساس این مطالعات، طلا با فاز پیریت و پیریتآرسنیکدار مشاهده میشود. همچنین این مطالعهها بیانگر حضور نقره در شبکه سولفیدها و درون باطله سیلیسی است.
مطالعات انجامشده در مقیاسهای مختلف، عوامل کنترلکننده تمرکز کانهزایی در کانسار زرترشت را پهنههای برشی (شکلپذیر- شکنا و شکنا) و دگرسانی (سیلیسی و سولفیدی) نشان میدهد. مقایسه ویژگیهای اصلی کانسار زرترشت با کانسارهای طلای تیپ کوهزایی حاکی از آن است که کانسار زرترشت از نظر ویژگیهای زمینشناسی و کانهزایی، بیشترین شباهت را با این تیپ از کانسارها دارد.
شهرام شفیعی بافتی؛ سید احمد علوی؛ محمد محجل
چکیده
منطقه فاریاب در انتهای جنوب خاوری پهنه سنندج- سیرجان در بخش داخلی کوهزاد زاگرس واقع شده و با واحدهای سنگشناسی پالئوزوییک، دو مرحله چینخوردگی را نشان میدهد. این دو مرحله چینخوردگی در شرایط دگرشکلی شکلپذیر و الگوی چینخوردگی مکرر، بهصورت پیشرونده رخ داده است. چینهای خوابیده نسل اول با سطح محوری دارای شیب متوسط به ...
بیشتر
منطقه فاریاب در انتهای جنوب خاوری پهنه سنندج- سیرجان در بخش داخلی کوهزاد زاگرس واقع شده و با واحدهای سنگشناسی پالئوزوییک، دو مرحله چینخوردگی را نشان میدهد. این دو مرحله چینخوردگی در شرایط دگرشکلی شکلپذیر و الگوی چینخوردگی مکرر، بهصورت پیشرونده رخ داده است. چینهای خوابیده نسل اول با سطح محوری دارای شیب متوسط به سمت شمال و میل محوری متغیر به سمت شمال باختر تا جنوب باختر در تمام واحدهای سنگشناسی منطقه مورد مطالعه دیده میشوند. در تداوم چینخوردگی نسل اول، راندگیهایی در یالهای برگشته چینها روی داده است. تأثیر بارز راندگیها در حوضه مرکزی در شمال اندیس طلای زرترشت و لبه جنوبی این حوضه با جایگیری ورقههای عظیم از کالک شیست با میان لایههای مرمری کمپلکس سرگز به خوبی مشخص است. چینخوردگی نسل اول تحت سازوکار جریانی- خمشی، یالهای برگشته بریده شده، پهنههای برشی وابسته به راندگیها و دگرگونی واحدهای سنگی در رخساره شیست سبز از ویژگیهای مرحله اول چینخوردگی است. مرحله دوم بهوسیله چین خوردن مجدد سطح محوری چینهای نسل اول در مقیاس بزرگ در سه تاقدیس پاسفید، زرترشت و زهمکان بهخوبی دیده میشود. در این مرحله از چینخوردگی، راندگیهای نسل قبلی نیز چین خوردهاند. دادههای ســاختاری، تنوع جهتیــــابی محورهای چیــــن خوردگــــی نســـــل دوم را از S45W تا N80W نشــــــان میدهــــد که الگوهای تـــــداخلی Z on S ، M on S وS on S بهخوبی معرف هم محور بودن دو نسل چین خوردگی هستند.
محمد رهگشای؛ ایمان منصف؛ هادی شفائی مقدم؛ محمد محجل
چکیده
مطالعات پتروفابریکی، ساختاری و ژئوشیمیایی تکتونیتهای الترامافیک زون دگرگونی خاوری مجموعه افیولیتی خوی نشان میدهد که این سنگها حاوی پهنههای برشی دما پایین با امتداد شمال باختری - جنوب خاوری هستند که جهت جریان گوشتهای دما بالا تا دما متوسط با امتداد شمال خاوری - جنوب باختری را قطع کردهاند. ریزساختارها در این تکتونیتها، یک تحول ...
بیشتر
مطالعات پتروفابریکی، ساختاری و ژئوشیمیایی تکتونیتهای الترامافیک زون دگرگونی خاوری مجموعه افیولیتی خوی نشان میدهد که این سنگها حاوی پهنههای برشی دما پایین با امتداد شمال باختری - جنوب خاوری هستند که جهت جریان گوشتهای دما بالا تا دما متوسط با امتداد شمال خاوری - جنوب باختری را قطع کردهاند. ریزساختارها در این تکتونیتها، یک تحول فابریکی را از بافتهای پورفیروکلاستیک تخت و دوکی شکل (مربوط به دگرشکلیهای دما بالا تا دما متوسط بخشهای گوشتهای) به سمت بافتهای میلونیتی (با دگرشکلی دما پایین درون پهنههای برشی) نشان میدهند. مطالعه الگوهای جهتیابی ترجیحی شبکهای کانی الیوین در نمونههای با دگرشکلی دما بالا و دما متوسط گوشتهای لغزش را بر روی سیستمهای (010) [100] دما بالا و تنش پایین و (0kl) [100] دما متوسط (بیش از 1000 درجه سانتیگراد) نشان میدهند در حالی که الگوهای جهتیابی ترجیحی شبکهای کانی الیوین در نمونههای با دگرشکلی دما پایین درون پهنههای برشی، گویای سیستم لغــزش (001) [100] دمای پایین (1000 درجه سانتیگراد) است. اسپینلهـــای همراه این پریدوتیتها با تغییرات چشــــمگـیر عدد کروم (10 تا 90 Cr # =) و عدد منیزیم (90 تا 50Mg # = ) همراه میباشند. کلینوپیروکسنها عموماً غنی از کروم بوده که نشاندهنده ذوب بخشی محدود این پریدوتیتهاست. تغییرات شدید ترکیب شیمیایی اسپینلها میتواند به فرایند ذوب بخشی و تبلور دوباره این کانی طی فاز جداشدگی سنگکره گوشتهای و توسعه پهنههای برشی مرتبط باشد.