آرش گورابجیریپور؛ محمدهاشم امامی
چکیده
پشته گلمنده به صورت یک گنبد کم ارتفاع در شمال خاور دهستان ساغند، در استان یزد قرار دارد و از دید تقسیمات زمینشناسی- ساختاری ایران بخشی از ایران مرکزی و بلوک پشتبادام -کلمرد در خاور گسل پشت بادام است. این پشته را مجموعهای از سنگهای دگرگونی گنیس، شیست، مرمر و آمفیبولیت میسازد که در آن میان، آمفیبولیتها چیره هستند و میتوان ...
بیشتر
پشته گلمنده به صورت یک گنبد کم ارتفاع در شمال خاور دهستان ساغند، در استان یزد قرار دارد و از دید تقسیمات زمینشناسی- ساختاری ایران بخشی از ایران مرکزی و بلوک پشتبادام -کلمرد در خاور گسل پشت بادام است. این پشته را مجموعهای از سنگهای دگرگونی گنیس، شیست، مرمر و آمفیبولیت میسازد که در آن میان، آمفیبولیتها چیره هستند و میتوان آنها را به سه بخش هورنبلندیت (با بیش از 90 درصد هورنبلند)، گارنتآمفیبولیت (دارای پلاژیوکلاز الیگوکلاز و هورنبلند نوع چرماکیت- هاستینگزیت و گارنتهای درشت قهوهای رنگ آلماندن) و گنایسهای آمفیبولیتی خاکستری با ساخت نواری و بافت چشمی کانیهای پلاژیوکلاز تقسیم کرد. تنشهای اعمال شده بر این مجموعه، 6 گروه واتنشی پدید آورده است که عبارتند از آذرین دگرشکل شده، سری میلونیتی، سری کاتاکلاسیتی، دگرگونی ناحیهای، دگرگونی ناحیهای میلونیتی و دگرگونی ناحیهای کاتاکلاسیتی. ساختارهای دیده شده دربردارنده خاموشی موجی کوارتزها، ماکلهای دگرشکلشده فلدسپارها، پرتیتهای آتشگون نامنظم و میرمکیتهای ویژه پهنههای برشی در مجموعه آذرین و پورفیروکلاستهای پوششی هستند. کلاستهای با سایه واتنش و کلاست عریان و کانیهای ماهیگون در مجموعه میلونیتی، نشان از دو فرایند برشی چپبر و راستبر دارد که برش اولیه بهصورت چپبر بوده است.
مریم شیبی؛ داریوش اسماعیلی؛ ژان لوک بوشه
چکیده
باتولیت گرانیتوییدی شیرکوه با سن کرتاسه زیرین به درون شیلها و ماسهسنگهای سازندهای نایبند- شمشک پهنه ایران مرکزی تزریق گردیده و از سه واحد اصلی گرانودیوریت، مونزوگرانیت و لوکوگرانیت تشکیل شده است. برای شناسایی سازوکار جایگیری و همچنین تقدم و تأخر ماگماهای سازنده باتولیت شیرکوه از روش انیزوتروپی خودپذیری مغناطیسی (AMS) استفاده ...
بیشتر
باتولیت گرانیتوییدی شیرکوه با سن کرتاسه زیرین به درون شیلها و ماسهسنگهای سازندهای نایبند- شمشک پهنه ایران مرکزی تزریق گردیده و از سه واحد اصلی گرانودیوریت، مونزوگرانیت و لوکوگرانیت تشکیل شده است. برای شناسایی سازوکار جایگیری و همچنین تقدم و تأخر ماگماهای سازنده باتولیت شیرکوه از روش انیزوتروپی خودپذیری مغناطیسی (AMS) استفاده شد. این سنگها به دلیل داشتن خودپذیری مغناطیسی میانگین پایین (mSI400Km<) وابسته به گرانیتهای پارامغناطیس هستند و از آنجا که بیوتیت مهمترین کانی آهندار و در بردارنده اصلی مغناطیسپذیری بوده است، انطباق خوبی میان انیزوتروپی خودپذیری مغناطیسی و ترکیب سنگشناسی وجود دارد. تلفیق دادههای مغناطیسی (نقشههای خطوارگی و برگوارگی مغناطیسی، متغیرهای K، TوP)، مطالعات ریزساختاری همراه با دادههای صحرایی و سنگشناختی نشان میدهد دستکم دو پهنه تغذیهکننده در باتولیت شیرکوه به صورت بازشدگیهای کششی در قاعده پوسته بالایی به عنوان کانالی برای تزریق ماگما رفتار کردهاند. با توجه به تفریق پیشرونده واحدهای مختلف و همچنین الگوی منطقهبندی مشاهدهشده درآنها به نظر میرسد سازوکار جایگیری باتولیت گرانیتوییدی شیرکوه از راه بازشدگی دوگانه و پرشدگی پیشرونده آنها توسط بستههای ماگمایی مختلف صورت گرفته است. این بازشدگی به صورت پلهای وکم و بیش به موازات پهنه برشی راستگرد ناحیهای بوده و پرشدن پیشرونده این بازشدگیها به ترتیب از واحد گرانودیوریتی شروع شده، با واحد مونزوگرانیتی ادامه یافته و با واحد لوکوگرانیتی به پایان رسیده و موجب به وجود آمدن باتولیت شیرکوه شده است.