Masood Fotovat؛ Jahangir Porhemmat؛ Hossein Sedghi؛ Hossein Bababzadeh
چکیده
Garesoo river basin in Doab-Merek, as studying area of this research, located in northwest of Kermanshah province in west part of Iran. There is long-term hydro climatologic data in this basin about rainfall, temperature, etc. (more than 50 years) and main river data (about 35 years). Due to intense fall down groundwater level and seasonal river drying, in the past 10 years .It was necessary that studies be done to the management water resources of region. Studies performed at first by linking MODFLOW to WEAP model with information and initial understanding of the geology and the others information ...
بیشتر
Garesoo river basin in Doab-Merek, as studying area of this research, located in northwest of Kermanshah province in west part of Iran. There is long-term hydro climatologic data in this basin about rainfall, temperature, etc. (more than 50 years) and main river data (about 35 years). Due to intense fall down groundwater level and seasonal river drying, in the past 10 years .It was necessary that studies be done to the management water resources of region. Studies performed at first by linking MODFLOW to WEAP model with information and initial understanding of the geology and the others information of the area. The results were not satisfactory especially regarding the prediction runoff basin in outlet, despite the long term data. After these initial studies, and based on complete studying, it was cleared that complicated geological conditions with new Tectonics activities were key to the adaptation of the model to reality. In addition, geophysical surveys using radar approach showed that the fault is in match with the trend of river, and it can recharge river in wet season from hard rock water resources. Finally we achieved a good acceptance matching between calculated and observed discharge of river in Doab-Merek station with satisfactory results.
محمدعلی قربانی؛ محمد محجل؛ محسن پورکرمانی؛ معصومه علیمحمدی؛ حسن خیرالهی
چکیده
ناحیه معدنی هیرد در خاور خرد قاره ایران مرکزی و حاشیه خاوری پهنه لوت و در منتهیالیه باختری پهنه زمیندرز سیستان واقع شده است. بخش شمالی پهنه زمیندرز سیستان با راستای شمالباختر ـ جنوبخاور با پیچیدگیهای ساختاری زیاد، محل تشکیل چند کانسار معدنی مهم بوده و از این لحاظ مطالعه آن از اهمیت چشمگیری برخوردار است. در این مقاله، به مطالعه ...
بیشتر
ناحیه معدنی هیرد در خاور خرد قاره ایران مرکزی و حاشیه خاوری پهنه لوت و در منتهیالیه باختری پهنه زمیندرز سیستان واقع شده است. بخش شمالی پهنه زمیندرز سیستان با راستای شمالباختر ـ جنوبخاور با پیچیدگیهای ساختاری زیاد، محل تشکیل چند کانسار معدنی مهم بوده و از این لحاظ مطالعه آن از اهمیت چشمگیری برخوردار است. در این مقاله، به مطالعه و تفسیر دادههای مغناطیسهوایی و ماهوارهای موجود در کنار مشاهدات صحرایی برای بررسی ساختارهای سطحی و زیرسطحی و ارتباط آنها با عارضههای ساختاری عمده و تأثیرگذار در ناحیه (مانند پهنه زمیندرز سیستان)، پرداخته شده است. علاوه بر این پیوستگی واحدهای زمینشناسی و ساختاری با سن ائوسن و جوانتر که در بخشهایی توسط سنگپوشی مرکب از نهشتههای آبرفتی و خاک پوشیده شده است نیز مورد تحقیق قرار گرفته است. در مرحله پردازش دادههای مغناطیسهوایی، فیلترهای برگردان به قطب و مشتق قائم اول اعمال شده است. برای پردازش دادههای سنجنده ASTER و بارزسازی شکستگیها نیز از فیلترهای بالاگذر بارزکننده لبه استفاده شده است. تفسیر دادههای مغناطیسهوایی گویای وجود دو روند ساختاری اصلی شمال ـ جنوب و شمالباختر ـ جنوبخاور در منطقه میباشد که این روندها از جهتگیری بخش شمالی پهنه زمیندرز سیستان پیروی مینمایند. جالب توجه وجود رگههای کانهدار و پهنههای برشی ـ گسلی کانهدار و دگرسان شده در همین روندها و در محدوده همین شکستگیها است. علاوه بر این، محل تراکم و نیز تلاقی شکستگیها با محل کانیسازیها انطباق خوبی نشان میدهد. از دیگر نتایج مطالعه دادههای مغناطیسهوایی، باید به وجود یک ناهنجاری مغناطیسی حلقوی در خاور محدوده اشاره نمود که در بخشهای باختری این ناهنجاری به شدت متأثر از ساختارهایی با روند NNW شده و رخداد کانیسازی به صورت رگههای سیلیسی طلادار و نیز کانیسازی در پهنههای بُرشی گسلها، در همین محدوده به وقوع پیوسته است. تفسیر دادههای ماهوارهای در کنار مشاهدات و اندازهگیریهای صحرایی به عمل آمده از شکستگیها و گسلهای سطحی، علاوه بر تأیید و انطباق نسبی با دو روند ساختاری مذکور، دلالت بر وجود سومین روند ساختاری مهم شمالخاور ـ جنوبباختر در منطقه دارد که این روند اثر بسیار ضعیفی در نقشه مغناطیسهوایی از خود بر جای گذاشته است.