مهران آرین؛ روح انگیز محمدیان
چکیده
میدان نفتی مارون در بخش خاوری منطقه ساختاری فروافتادگی دزفول (زاگرس) واقع شده است. رخنمون سطحی این میدان، سازند آغاجاری بوده و سازندهای آسماری و گروههای بنگستان و خامی، مخازن نفتی موجود در این میدان هستند. سازند آسماری مهمترین سنگ مخزن این میدان بوده که به شش لایه مخزنی تقسیم شده است. لایههای مخزنییک، دو، سهبه طور عمده از کربناتهای ...
بیشتر
میدان نفتی مارون در بخش خاوری منطقه ساختاری فروافتادگی دزفول (زاگرس) واقع شده است. رخنمون سطحی این میدان، سازند آغاجاری بوده و سازندهای آسماری و گروههای بنگستان و خامی، مخازن نفتی موجود در این میدان هستند. سازند آسماری مهمترین سنگ مخزن این میدان بوده که به شش لایه مخزنی تقسیم شده است. لایههای مخزنییک، دو، سهبه طور عمده از کربناتهای دولومیتی تشکیل شدهاند، بنابراین تراکم شکستگیها بویژه در لایه یک (90 درصد دولومیت) بیشتر است. در لایههای مخزنی چهار و پنج و شش این میدان به دلیل افزایش لایههای شیلی و مارنی و کاهش شکنندگی، تراکم شکستگیهای کمتر میشود. براساس این پژوهش، تاقدیس مارون یک چین مرتبط با گسل راندگی است و مجموعه ویژگیهای این تاقدیس، سازوکار چینهای جدایشی گسل را پیشنهاد میکند. بررسیهای موجود دو سامانه شکستگی با منشأ ناحیهای و محلی را مشخص ساختهاند. شکستگیهای ناحیهای امتداد خاوری- باختری دارند و شکستگیهای محلی مربوط به شکستگیهای مرتبط با چینخوردگی و خمش ساختاری هستند . بررسی تغییرات انحنا با استفاده از روشهای مشتقگیری ریاضی و رسمی، محدودههای مستعد شکستگی در تاقدیس مارون را، به طور عمده در یال جنوبی و محدودههای از بخشهای خاوری یال شمالی نشان میدهد. مقایسه دادههای مخزنی بر اساس نقشههای همتراوایی، فشار (RFT) و شاخص تولید (PI) با نتایج به دست آمده از بررسی شکستگیهای تاقدیس مارون، هماهنگی بسیار خوب مناطق مستعد شکستگی را نشان میدهند.
محمدعلی گنجویان؛ سهراب شهریاری؛ علی یساقی
چکیده
ناحیة فارس در بخش پیش بوم زاگرس واقع گردیده است و از شمال و خاور به راندگی اصلی زاگرس، از جنوب به تنگه هرمز و خلیج فارس، و از باختر به گسل کازرون محدود میگردد. گسلهای راندگی و چینخوردگیهای همراه، از ساختهای اصلی آن به شمار میروند. روند این ساختارها شمال باختر-جنوب خاور و همروند با روند ساختارهای موجود در کمربند چین خورده- رانده ...
بیشتر
ناحیة فارس در بخش پیش بوم زاگرس واقع گردیده است و از شمال و خاور به راندگی اصلی زاگرس، از جنوب به تنگه هرمز و خلیج فارس، و از باختر به گسل کازرون محدود میگردد. گسلهای راندگی و چینخوردگیهای همراه، از ساختهای اصلی آن به شمار میروند. روند این ساختارها شمال باختر-جنوب خاور و همروند با روند ساختارهای موجود در کمربند چین خورده- رانده شده زاگرس میباشد. بررسیهای ساختاری چهار تاقدیس در ناحیة فارس داخلی بر پایة تفسیر خطوط بازتاب لرزهای و ترسیم برش عرضی ساختاری بر مبنای دادههای چاههای پیرامون و برداشتهای صحرایی شواهدی را به شرح زیر آشکار ساخته است. با توجه به هندسة چینخوردگی و از دیدگاه ارتباط چین خوردگی با گسلخوردگی چینهای پیشروی گسل (fault propagation folding) و چینهای جدایشی (fault detachment folding) را میتوان در این تاقدیسها مشاهده کرد. براساس پارامترهای اندازهگیری شده، تاقدیس قره بولاغ با مدل چینخوردگی پیشروی گسله و تاقدیسهای درز و شیرخوان با مدل چینخوردگی جدایشی مطابقت دارد. براساس مقاطع بازتاب لرزهای و برش عرضی ساختاری، تاقدیس چاه کیله در عمق تبدیل به یک ناودیس شکنجی میگردد. میزان کوتاه شدگی براساس مقطع عرضی ساختاری موازنه شده 14% محاسبه شده است.