کیوان شیعیان؛ جلیل قلمقاش؛ منصور وثوقی عابدینی؛ فریبرز مسعودی
چکیده
آتشفشان بزمان در کمان ماگمایی مکران قرار دارد. سنگهای آذرآواری و گدازهای با ترکیب ریوداسیتی تا بازالتی با ماهیت کالکآلکالن در زمان کواترنری از دهانههای اصلی و جانبی این آتشفشان فوران کردهاند. نمودارهای چند عنصری بهنجارشده براساس ترکیب گوشته اولیه، غنیشدگی عناصر LIL نسبت به عناصر HFS و بیهنجاری منفی عناصرNb و Ti را نشان ...
بیشتر
آتشفشان بزمان در کمان ماگمایی مکران قرار دارد. سنگهای آذرآواری و گدازهای با ترکیب ریوداسیتی تا بازالتی با ماهیت کالکآلکالن در زمان کواترنری از دهانههای اصلی و جانبی این آتشفشان فوران کردهاند. نمودارهای چند عنصری بهنجارشده براساس ترکیب گوشته اولیه، غنیشدگی عناصر LIL نسبت به عناصر HFS و بیهنجاری منفی عناصرNb و Ti را نشان میدهد. همچنین الگوی توزیع عناصر خاکی کمیاب بهنجار شده برپایه کندریت، غنیشدگی LREE نسبتHREE را با بیهنجاری منفی Eu نشان میدهد. این شکلهای ژئوشیمیایی نشانگر آن است که سنگهای آتشفشانی بزمان، در یک موقعیت فرورانشی و از ذوب بخشی یک گوشته متازوماتیسم شده تشکیل شدهاند. بر پایه نمودارهای La/Yb در برابر Dy/Yb وLa/Sm در برابر Sm/Yb منشأ ماگمایی بزمان ترکیب فلوگوپیت اسپینل لرزولیت و یا فلوگوپیت گارنت لرزولیت داشته است.
زهیدا حمیدی بهشتی؛ حبیب علیمحمدیان؛ مرتضی طالبیان؛ علیرضا شهیدی؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
دانش زمینمغناطیس یکی از پرکاربردترین شاخههای دانش ژئوفیزیک به شمار میرود. این دانش امروزه گستره وسیعی از کاربردها، همانند مطالعات فابریک مغناطیسی، دیرینهمغناطیس و مغناطیس محیطی را در برمیگیرد که هر کدام از این روشهای مغناطیسی، مناسب لیتولوژیهای خاصی است. ماسهسنگهای گروه شمشک در خلال دو رویداد مهم زمینساختی ...
بیشتر
دانش زمینمغناطیس یکی از پرکاربردترین شاخههای دانش ژئوفیزیک به شمار میرود. این دانش امروزه گستره وسیعی از کاربردها، همانند مطالعات فابریک مغناطیسی، دیرینهمغناطیس و مغناطیس محیطی را در برمیگیرد که هر کدام از این روشهای مغناطیسی، مناسب لیتولوژیهای خاصی است. ماسهسنگهای گروه شمشک در خلال دو رویداد مهم زمینساختی سیمرین پیشین و میانی تشکیل شدهاند و نه تنها در منطقه مورد مطالعه، بلکه در گستره وسیعی از ایران نیز پوشش مناسبی دارند. از این رو، برای ارزیابی پتانسیل این واحد سنگی در پاسخگویی به کاربرد روشهای زمینمغناطیس، مورد مطالعه قرار گرفتند. از 18 ایستگاه، 135 نمونه مغزه جهتدار در این واحد، برداشت شد. در این مطالعه از تلفیق دادههای حاصل از آزمایشات مغناطیسی و دادههای سنگنگاری استفاده شد. منحنیهای ترمومگنتیک حاصل از آزمایش کانیشناسی مغناطیسی همه نمونهها از تمامی ایستگاهها (به جز ایستگاههای 10 و 15) نشان داد که از نوع برگشتناپذیر بوده و کانیهایی مانند هماتیت و مگنتیت در اثر دگرسانی نمونهها، در طی مرحله گرمادهی تولید شدهاند. نتایج آزمایش مغناطیسزدایی حرارتی نشان داد که کانیهای فریمغناطیس موجود در نمونهها (به جز نمونههای ایستگاههای 10، 14 و 15) پس از دمای 400 درجه سلسیوس باز مغناطیس شدهاند که این مسئله به صورت زیگزاگی شدن یا افزایش غیر عادی پسماند مغناطیسی، در منحنیهای پسماند مغناطیسی- دما در مرحله افزایش دما دیده میشود و بیانگر این است که این کانیها از ترکیب شیمیایی کانیهای مغناطیسی با دمای کوری پایین (حدود 400 درجه سلسیوس) با اکسیژن و در اثر افرایش دما به وجود آمدهاند. اندازهگیری پذیرفتاری مغناطیسی (Km) نشان دادکه این مقدار برای بیشتر ایستگاههای منطقه در محدوده SI 6-10×400-200 میباشد که نشان از فراوانی کانیهای پارامغناطیس در این واحد سنگی دارد. مطالعه سنگنگاری مشخص کرد که تمامی ماسهسنگهای منطقه از دسته آرنایتها بوده و در آنها نسبت کوارتز به قطعات سنگی و فلدسپار، نسبتا پایین است که نشاندهنده بلوغ کانیشناسی پایین نمونهها است. مقایسه دادههای آزمایش کانیشناسی مغناطیسی با آزمایش مغناطیسزدایی حرارتی برای دو ایستگاه S10 و S15 نشان داد که بین میزان کانیهای فریمغناطیس پایدار یک نمونه و میزان دگرسانی آن در طی مرحله گرمادهی، یک رابطه احتمالی عکس برقرار است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که ماسهسنگهای شمشک به دلایلی مانند پایین بودن بلوغ کانیشناسی و عبور جریان آب از درون آنها که احتمال به دست آوردن پسماند مغناطیسی شیمیایی (CRM) را بالا میبرند، سرعت رسوبگذاری بالا که احتمال افزایش خطای میل و انحراف مغناطیسی را تقویت میکند، پایین بودن کسر کانیهای فریمغناطیس که عدم ثبت دقیق جهتهای مغناطیسی را سبب میشود و حضور کانیهای فریمغناطیس با دمای کوری پایین که توانایی ثبت و حفظ جهتهای دیرینهمغناطیسی را ندارند، از اعتبار بسیار ضعیفی برای مطالعات دیرینهمغناطیس برخوردار هستند، با این حال فراوانی کانیهای پارامغناطیس مانند بیوتیت در این رسوبات قابلیت کاربرد آنها رابرای مطالعات فابریک مغناطیسی به اثبات میرساند.
محسن شادمان؛ علیرضا عربامیری؛ حسن خیرالهی؛ داود رجبی
چکیده
دادههای الکترومغناطیس حوزه بسامد به دلیل سرعت بالای برداشت و وضوح مناسب برای ژرفاهای نه چندان زیاد، در کاربردهای گوناگونی مانند اکتشاف آب و مواد معدنی، زیستمحیطی و شناسایی مصنوعات بشری مدفون شده استفاده میشود. در وارونسازی این دادهها به مقاومتویژه الکتریکی و ژرفا میتوان با در نظر گرفـتن تقـریبی مناسـب، از روشهای ...
بیشتر
دادههای الکترومغناطیس حوزه بسامد به دلیل سرعت بالای برداشت و وضوح مناسب برای ژرفاهای نه چندان زیاد، در کاربردهای گوناگونی مانند اکتشاف آب و مواد معدنی، زیستمحیطی و شناسایی مصنوعات بشری مدفون شده استفاده میشود. در وارونسازی این دادهها به مقاومتویژه الکتریکی و ژرفا میتوان با در نظر گرفـتن تقـریبی مناسـب، از روشهای وارونسازی بسیار سریعتری نسبت به روشهای وارونسازی با تکرار استفاده کرد؛ که در برخی منابع با نام روشهای تـبدیل یا روشهای وارونسازی سریع نام برده میشوند. منطقه مورد مطالعه در باختر برگه 1:100000 آلوت در استان آذربایجان غربی قرار گرفته است و طی مطالعات ژئوشیمیایی و لیتوژئوشیمیایی به عنوان یک بیهنجاری طلا- سرب معرفی شده است. این پهنه طلادار با توجه به مطالعات زمینشناسی طی دو مرحله تشکیل پهنه سولفید تودهای و تأثیر دگرگونی ناشی از پهنه برشی روی آن غنی شده است. در این مقاله ضمن معرفی الگوریتمهای وارونسازی سریع، از الگوریتم اصلاح شده سیمون استفاده و نقشههای توزیع مقاومتویژه الکتریکی برای بسامدهای مختلف سامانه برداشت تهیه شده است و سپس با در نظر گرفتن ویژگیهای نوع کانیسازی، زمینشناسی منطقه، تفسیر مناسب از نقشههای توزیع مقاومتویژه الکتریکی صورت گرفته است. با استفاده از این روشها، محدودههای پهنه برشی و محلهای کانیسازی احتمالی برای بررسیهای بیشتر تشخیص داده شد. افزون بر این به نظر میرسد که توزیع مقاومت الکتریکی حاصل از بسامد 7200 هرتز با میانگین ژرفای 60 متر نشان میدهد که مرز میان لایه آهک کرتاسه و متاولکانیک کرتاسه در ژرفا نسبت به سطح، تغییرات سریعی دارد که میتوان با بررسیهای صحرایی درستی نقشه زمینشناسی را نیز بررسی کرد.
سامان قادری؛ ابراهیم راستاد؛ نعمتاله رشیدنژاد عمران
چکیده
کانهزایی تنگستن (مس- طلا) کانسار چاه پلنگ جنوبی، در بخش میانی بلوک یزد، بهصورت رگه- رگچهای در پهنههای گسلی عادی قطع کننده ماسهسنگها و شیلهای سازند شمشک (ژوراسیک پیشین) رخ داده است. رگه- رگچههای کانهدار بر حسب پاراژنز کانهها، نوع کانیهای کوارتز و رنگ و بافت آنها به چهار نوع 1) رگه- رگچههای کوارتز شیری- سفید دارای آپاتیت ...
بیشتر
کانهزایی تنگستن (مس- طلا) کانسار چاه پلنگ جنوبی، در بخش میانی بلوک یزد، بهصورت رگه- رگچهای در پهنههای گسلی عادی قطع کننده ماسهسنگها و شیلهای سازند شمشک (ژوراسیک پیشین) رخ داده است. رگه- رگچههای کانهدار بر حسب پاراژنز کانهها، نوع کانیهای کوارتز و رنگ و بافت آنها به چهار نوع 1) رگه- رگچههای کوارتز شیری- سفید دارای آپاتیت نسل اول- فلدسپار پتاسیم، 2) رگه- رگچههای کوارتز سفید- آپاتیتدار نسل دوم، 3) رگه- رگچههای کوارتز- هماتیت و 4) رگه- رگچههای تأخیری کربناتی تقسیم میشوند. کانه اصلی تنگستن در کانسار چاه پلنگ جنوبی ولفرامیت است که همراه با رگه- رگچههای نوع 1 رخ داده است. بلورهای ولفرامیت غنی از آهن بوده و بیشتر ترکیب فربریتی دارند. شیلیت به عنوان کانه بعدی تنگستن در کانسار چاه پلنگ جنوبی در 2 نسل رخ داده و غنیشدگی قابل توجهی از آرسنیک از خود نشان میدهد. شیلیت نسل 1 بهصورت همرشد با ولفرامیت در رگه- رگچههای نوع 1، و شیلیت نسل 2 به صورت جانشینی در حاشیه ولفرامیت، درون شکستگیهای کوارتز و همراه با فازهای آرسنیکدار، در رگه- رگچههای نوع دوم رخ داده است. طلا در کانسار چاه پلنگ جنوبی بهصورت ادخالهای ریز و یا بهصورت همرشد با شیلیتهای نسل 2 تشکیل شده است. سولفیدهای فلزات پایه و آهن، کبالتیت، نیکلین، سولفیدهای مس- نیکل- آهن و بیسموت طبیعی نیز از دیگر کانههای تشکیل شده در رگه- رگچههای نوع دوم هستند. رگه- رگچههای نوع سوم کوارتز- هماتیت و نوع چهارم کربناتی بدون کانهزایی تنگستن (مس- طلا) هستند. سیالهای کانهدار در کانسار چاه پلنگ جنوبی دارای شوری پایین و اسیدی بوده و تحت تأثیر واکنش با سنگهای دیواره، سبب فروشویی فلزات قلیایی و گسترش دگرسانی کلریتی در آنها شدهاند. الگوی عناصر REE در رگه- رگچههای نوع اول و دوم، تحت تأثیر حضور کانیهای آپاتیت و شیلیت (جذب کننده عناصر MREE) بهصورت محدب رو به پایین (بیشترین تحدب در محل عنصر Sm) و در رگه- رگچههای نوع سوم به دلیل نبود کانیهای یادشده محدب رو به بالاست. الگوی مسطح عناصر REE در رگه- رگچههای نوع اول در نتیجه حضور کانی ولفرامیت است. رگه- رگچههای کانهدار نسبت به عناصر LREE دارای غنیشدگی هستند. تنگستن در کانسار چاه پلنگ جنوبی شبیه کانسارهای تنگستن نوع رگهای، دارای همبستگی مثبت با بیسموت و بدون همبستگی با قلع و مولیبدن است. طلا نیز همبستگی مثبت با تنگستن، بیسموت و آرسنیک دارد. ترکیب ایزوتوپی اکسیژن سیالهای کانهساز که کوارتزهای شیری- سفید، کوارتز سفید و ولفرامیت از آن تهنشست پیدا کردهاند، بهترتیب برابر با 7.91-8.61‰، 5.86-6.76‰ و 3.44-6.94‰ است. بر پایه مطالعات ایزوتوپی اکسیژن، منشأ اولیه سیالهای کانهدار ماگمایی بوده که در اثر آمیختگی پیشرونده با آبهای جوی محتوای فلزی خود را در رگه- رگچهها تهنشست دادهاند.
جواد درویشی خاتونی؛ راضیه لک؛ علی محمدی
چکیده
دریاچه ارومیه بزرگترین دریاچه فوق شور در جهان است که یک حوضه بسته درون قارهای مستقل با گستردگی حدود 6000 کیلومتر مربع و متوسط ژرفای 6 متر است. از نظر هیدروشیمی منابع آب تأمین کننده حوضه آبریز غالباً تیپ کلروره و سولفاته را نشان می دهد که متأثر از سنگشناسی سازندهای زمینشناسی پیرامون دریاچه و حوضه آبریز است. میزان مجموع کلسیم ...
بیشتر
دریاچه ارومیه بزرگترین دریاچه فوق شور در جهان است که یک حوضه بسته درون قارهای مستقل با گستردگی حدود 6000 کیلومتر مربع و متوسط ژرفای 6 متر است. از نظر هیدروشیمی منابع آب تأمین کننده حوضه آبریز غالباً تیپ کلروره و سولفاته را نشان می دهد که متأثر از سنگشناسی سازندهای زمینشناسی پیرامون دریاچه و حوضه آبریز است. میزان مجموع کلسیم و منیزیم همه آبهای وارده به دریاچه بیشتر از میزان بیکربنات آن است. بررسی هیدروشیمی آب دریاچه ارومیه از سال 2007 تا 2012 با نمونهبرداری از آب دریاچه انجام شد. در طول این دوره شش ساله، 120 نمونه آب در فصول تر و خشک (فروردین و شهریور) مورد تجزیه قرار گرفت. نتایج نشان میدهد که تیپ شورابه دریاچه ارومیه میان سالهای 2007 تا 2010 تغییرات کمی داشته است. این تغییرات برای سال 2011 بسیار زیاد است و در دورههای زمانی کوتاه مدت تغییرات بسیار زیادی در میزان آنیونها و کاتیونها رخ داده است. از سال 2007 تا 2010 تیپ شورابه از نوع Na-Mg-Clبوده است که قابل مقایسه با دریاچه بزرگ نمک در آمریکا است. از سال 2011 با افزایش قابل توجهی میزان شوری و چگالی آب دریاچه، تیپ شورابه نیز تغییر کرده است. در سال 2011 و 2012 با افزایش میزان سدیم و کلرید محلول و رسیدن به آستانه تبلور مستقیم هالیت از آب دریاچه، با ته نشست نمک در کف و حاشیه دریاچه میزان Na کاهش یافته و بواسطه کاهش میزان Na، میزان منیزیم افزایش یافته و تیپ شورابه از Na-Mg-Cl به Mg-Na-Cl تغییر یافته است. شورابه مسیر IIIB1bنمودار تکامل شورابه ارائه شده توسط Eugster و Hardie را طی نموده است. در نمودار تکامل شورابه اشاره شده ملاحظه میشود که تیپ Na-Mg-Cl مربوط به دوره پیش از خشک شدن دریاچه ارومیه و تیپ Mg-Na-Cl مربوط به دوره خشک می باشد. به نظر میرسد این حالت نیز یک حالت گذرا باشد و این دریاچه در نهایت با تبخیر بیشتر، به شوری بالاتر میرسد (اکنون شوری دریاچه بیش 400 گرم در لیتر است) و با ته نشست هالیت و سولفات سدیم، به تیپ Mg-SO4-Cl تکامل می یابد. بنا براین نمودار یادشده شامل اندکی تغییر می شود. تیپ فعلی شورابه در مسیرIII2b نمودار تکامل شورابه است. با گذشت زمان اختلاف ترکیب شیمیایی و شوری دریاچه در شمال و جنوب بزرگراه شهید کلانتری بیشتر میشود.
هما کریمیانزاده؛ محمدرضا وزیری؛ احمد لطفآباد عرب
چکیده
بهمنظور مطالعه بومشناسی دیرینه گاستروپودهای آپتین، برش بافق با ستبرای 380 متر در خاور یزد مورد بررسی جزیی قرار گرفت. در این منطقه، مجموعه گوناگونی از گروههای مختلف فسیلی، از جمله ماکروفسیلها (گاستروپودها، آمونیتها و خارداران) و میکروفسیلها (روزنبران و استراکدها) دیده میشود. این مجموعه سن آپتین را برای برش نشان میدهد. ...
بیشتر
بهمنظور مطالعه بومشناسی دیرینه گاستروپودهای آپتین، برش بافق با ستبرای 380 متر در خاور یزد مورد بررسی جزیی قرار گرفت. در این منطقه، مجموعه گوناگونی از گروههای مختلف فسیلی، از جمله ماکروفسیلها (گاستروپودها، آمونیتها و خارداران) و میکروفسیلها (روزنبران و استراکدها) دیده میشود. این مجموعه سن آپتین را برای برش نشان میدهد. در این برش، برای اولین بار 11 جنس و گونه از گاستروپودا گزارش میشود. مجموعه میکروفسیلی و ماکروفسیلی موجود در برش مورد مطالعه نشاندهنده محیط کمژرفا و شرایط محیطی مناسب در زمان نهشته شدن این رسوبات (آپتین) است.
مهراج آقازاده؛ زهرا بدرزاده
چکیده
در شمال باختر ایران انواع لامپروفیرهای غنی از آمفیبول و غنی از بیوتیت بیشتر به صورت دایک رخنمون دارند و نهشتههای پیش از پلیوسن را قطع میکنند. لامپروفیرهای مورد مطالعه در مناطق ارسباران، شبهجزیره اسلامی و رشته ارتفاعات میشو رخنمون دارند. بر پایه مطالعات کانیشناسی و بلورشیمی لامپروفیرهای غنی از آمفیبول دارای کانیشناسی ...
بیشتر
در شمال باختر ایران انواع لامپروفیرهای غنی از آمفیبول و غنی از بیوتیت بیشتر به صورت دایک رخنمون دارند و نهشتههای پیش از پلیوسن را قطع میکنند. لامپروفیرهای مورد مطالعه در مناطق ارسباران، شبهجزیره اسلامی و رشته ارتفاعات میشو رخنمون دارند. بر پایه مطالعات کانیشناسی و بلورشیمی لامپروفیرهای غنی از آمفیبول دارای کانیشناسی عمده آمفیبول نوع کرسوتیتی، کلینوپیروکسن نوع دیوپسید در یک زمینهای از بلورهای فلدسپار و شیشه قرار دارند. این نوع لامپروفیرها گاه دارای بلورهای الیوین و بیوتیت هستند. لامپروفیرهای غنی از میکا دارای کانیهای میکا با ترکیب فلوگوپیت و کلینوپیروکسن دیوپسیدی در یک زمینه شیشهای هستند. بر پایه مجموعه کانیایی، شیمی کانیها و همچنین ویژگیهای ژئوشیمیایی لامپروفیرهای غنی از آمفیبول از نوع آلکالن و ترکیب کامپتونیتی- سانائیتی و میکا لامپروفیرها از نوع کالکآلکالن و ترکیب مینت را دارند. لامپروفیرهای آلکالن ویژگیهای ماگماهای نوع OIB را نشان میدهند درحالی که لامپروفیرهای کالکآلکالن ویژگیهای ماگماهای محیطهای فرورانشی را دارند. لامپروفیرهای آمفیبولدار سرخه ویژگیهای حدواسط بین دو گروه آلکالن و کالکآلکالن را دارند. با توجه به ویژگیهای ژئوشیمیایی هر دو نوع لامپروفیرهای آلکالن و کالکآلکالن از گوشته نوع اسپینل گارنت لرزولیت حاوی کانیهای آبدار منشأ گرفتهاند. ماگمای لامپروفیرهای کالکآلکالن از گوشته لیتوسفری متاسوماتیسم شده توسط عوامل فرورانش و غنی از فلوگوپیت و لامپروفیرهای آلکالن از گوشته لیتوسفری متاسوماتیسم شده توسط گوشته ژرف و غنی از آمفیبول نشأت گرفتهاند و در پتروژنز لامپروفیرهای آمفیبولدار سرخه هر دو نوع گوشته دخالت داشته است. لامپروفیرهای آلکالن و کالکآلکالن مورد مطالعه در یک محیط پس از برخورد جایگزین شدهاند.
لیلا اصغری؛ محمدرضا وزیری؛ احمد لطف آباد عرب
چکیده
نهشتههای آپتین پسین- سنومانین پیشین با ستبرای زیاد و لیتولوژی غالب مارن و آهک، در شمال باختری شهرستان کرمان مورد نمونهبرداری و مطالعه و بررسی قرار گرفتند. توالی مطالعه شده در منطقه بساب، دارای ضخامت 380 متر بوده و با توجه به ویژگیهای سنگشناسی به 4 واحد غیررسمی و مجزا به نام مارنهای بساب زیرین، آهک بساب زیرین، مارنهای بساب ...
بیشتر
نهشتههای آپتین پسین- سنومانین پیشین با ستبرای زیاد و لیتولوژی غالب مارن و آهک، در شمال باختری شهرستان کرمان مورد نمونهبرداری و مطالعه و بررسی قرار گرفتند. توالی مطالعه شده در منطقه بساب، دارای ضخامت 380 متر بوده و با توجه به ویژگیهای سنگشناسی به 4 واحد غیررسمی و مجزا به نام مارنهای بساب زیرین، آهک بساب زیرین، مارنهای بساب بالایی و آهک بساب بالایی تقسیم شده است. برش بساب با ناپیوستگی همشیب روی ماسهسنگهای ژوراسیک (لیاس) قرار گرفته و مرز بالایی از نوع فرسایشی و بوسیله نهشتههای نئوژن پوشیده شده است. از مجموع ماکروفسیلهای موجود در این برش، اویسترها که متعلق به سه خانواده Palaeolophidae, Gryphaeidae و Ostreidae میباشند، از همه فراوانترند. خانواده Gryphaeidae با 81 درصد، بیشترین فراوانی را به خود اختصاص میدهدکه در این مقاله به آن پرداخته میشود. در این تحقیق، از این خانواده، 7 جنس و گونه گزارش میشود. مطالعات بومشناسی دیرینه و بررسی آثار تافونومی موجود در سطح نمونهها، نشان میدهد محیط رسوبگذاری آن زمان، محیطی گرم، کم عمق (لیتورال و ساب لیتورال) و دارای انرژی بالا بوده است. اویسترهای منطقه مورد مطالعه شباهت بسیاری با مجموعههای گزارش شده از مصر از حوضه Wadi Qena دارند.
سامان قادری؛ ابراهیم راستاد؛ نعمتاله رشیدنژاد عمران؛ محمد محجل
چکیده
کانسارها و رخدادهای معدنی تنگستن (مس- طلا- روی) در ایران را میتوان با توجه به خاستگاه، جایگاه زمینساختی، پاراژنز کانیایی و فرایندهای مربوط به پیدایش و تشکیل آنها در دو گروه ردهبندی کرد. دسته اول ذخایری هستند که در توالی آتشفشانی- رسوبی دگرگونشده تریاس پسین- ژوراسیک میانی قرار داشته و گسترش آنها از روند لایهبندی (چینهسان) ...
بیشتر
کانسارها و رخدادهای معدنی تنگستن (مس- طلا- روی) در ایران را میتوان با توجه به خاستگاه، جایگاه زمینساختی، پاراژنز کانیایی و فرایندهای مربوط به پیدایش و تشکیل آنها در دو گروه ردهبندی کرد. دسته اول ذخایری هستند که در توالی آتشفشانی- رسوبی دگرگونشده تریاس پسین- ژوراسیک میانی قرار داشته و گسترش آنها از روند لایهبندی (چینهسان) پیروی میکند. این کانسارها در جایگاه چینهای خاص و در مرز واحدهای آتشفشانی با سنگهای کربناتی و در داخل کربناتها قرار دارند. جایگاه ژئودینامیکی این کانسارها، احتمالاً ریفت درونقارهای است. دسته دوم ذخایری هستند که ژئومتری رگه- رگچهای داشته و قطع کننده سنگهای رسوبی دگرگون شده گروه شمشک و تودههای گرانیتوییدی میزبان به سن ژوراسیک هستند. تشکیل این ذخایر توسط گسلها، شکستگیها و پهنههای برشی کنترل میشود. جایگاه ژئودینامیکی این کانسارها، احتمالاً حاشیه فعال قارهای است. پاراژنز کانیایی گروه اول عمدتاً شئلیت و سولفیدهای مس- روی- آهن است. در حالی که پاراژنز گروه دوم بیشتر ولفرامیت، شئلیت، کالکوپیریت، آرسنوپیریت همراه با طلا و بهویژه بیسموت است.
محمود صادقیان؛ مریم شیبی؛ سیمین بدلو
چکیده
توده گرانیتوییدی گلزرد به سن تقریبی 5±165میلیون سال، در شمال الیگودرز، از توابع استان لرستان قرار دارد و در پهنه سنندج - سیرجان رخنمون دارد. این توده درون سنگهای اسلیتی، فیلیتی و میکاشیستی (دگرگونی ناحیهای) تریاس پایانی تا ژوراسیک آغازین نفوذ کرده است. گرانودیوریتها بدنه اصلی این توده گرانیتوییدی را تشکیل ...
بیشتر
توده گرانیتوییدی گلزرد به سن تقریبی 5±165میلیون سال، در شمال الیگودرز، از توابع استان لرستان قرار دارد و در پهنه سنندج - سیرجان رخنمون دارد. این توده درون سنگهای اسلیتی، فیلیتی و میکاشیستی (دگرگونی ناحیهای) تریاس پایانی تا ژوراسیک آغازین نفوذ کرده است. گرانودیوریتها بدنه اصلی این توده گرانیتوییدی را تشکیل میدهند. گرانودیوریتها توسط لوکوگرانیتها، رگهها و رگچههای آپلیتی، پگماتیتی و دایکهای گابرودیوریتی قطع شدهاند. حضور آنکلاوهای متاپلیتی (سورمیکاسه و آندالوزیت - سیلیمانیت هورنفلسی)، آنکلاوهای سیلیسی و بیگانهبلورهای آندالوزیت و گارنت از نشانههای آشکار نوع S بودن این توده گرانیتوییدی بهشمار میرود. برای شناسایی سازوکار جایگیری توده گرانیتوییدی گلزرد از روش ناهمسانگردی پذیرفتاری مغناطیسی (AMS) استفاده شده است. پس از آمادهسازی نمونهها و اندازهگیری ناهمسانگردی پذیرفتاری مغناطیسی آنها نتایج زیر بهدست آمده است. میانگین مقادیر پذیرفتاری مغناطیسی میانگین (Km) اندازهگیری شده بر حسب μSI برای گرانودیوریتها 227، لوکوگرانیتها 57 و دایکهای گابرودیوریتی 585 است. گرانودیوریتها در مجموع به دلیل داشتن Km کمتر از μSI 500 به گرانیتهای پارامغناطیس تعلق دارند و حامل اصلی خاصیت مغناطیسی در آنها، بیوتیت است. لوکوگرانیتها دارای مقادیر Km کمتری هستند که با کاهش قابل ملاحظه سهم کانیهای پارامغناطیس بهویژه بیوتیت در آنها سازگار است. انواع ریزساختهای ساب ماگمایی، کمی دگرشکلشده و دگرشکلی حالت جامد دمای بالا در این توده دیده شده است و از این میان فابریکهای ماگمایی چیره هستند. با توجه به روند خطوارهها و برگوارههای مغناطیسی و در نظر گرفتن دیگر متغیرهای مغناطیسی مانند (Km، T و Ppara%) و نشانههای صحرایی و ریزساختی میتوان گفت این توده نفوذی از پهنههای تغذیهکنندهای بیرون آمده است که مرتبط با فضاهای کششی و در ارتباط با عملکرد یک پهنه برشی امتدادلغز راستبر بوده است. توالی تزریق با گرانودیوریتها در قالب یک ساختار دایکی شکل بزرگ آغاز شده و با تودههای کوچک (آپوفیز) و رگههای لوکوگرانیتی که گرانودیوریتها را قطع کرده، ادامه یافته است. این توالی با جایگزینی دایکهای مافیک - حدواسط در امتداد بازشدگیهای ثانوی که پس از جایگیری توده نفوذی رخ داده، به پایان میرسد.
علیرضا شاکر اردکانی؛ محسن آروین؛ رولند اوبرهنسلی
چکیده
تودههای نفوذی فلسیک پالئوسن زیرین مجموعه گنج، بخشی از کمربند افیولیتی جازموریان یا مکران داخلی، در شمال- شمال خاور قلعه گنج در باختر منشور افزایشی مکران و گودال جازموریان و خاور گسل جیرفت رخنمون یافتهاند. ترکیب سنگشناختی تودههای نفوذی فلسیک، کوارتزدیوریت، پلاژیوگرانیت، تونالیت، گرانودیوریت، مونزوگرانیت و آلبیت گرانیت ...
بیشتر
تودههای نفوذی فلسیک پالئوسن زیرین مجموعه گنج، بخشی از کمربند افیولیتی جازموریان یا مکران داخلی، در شمال- شمال خاور قلعه گنج در باختر منشور افزایشی مکران و گودال جازموریان و خاور گسل جیرفت رخنمون یافتهاند. ترکیب سنگشناختی تودههای نفوذی فلسیک، کوارتزدیوریت، پلاژیوگرانیت، تونالیت، گرانودیوریت، مونزوگرانیت و آلبیت گرانیت است. بافت اصلی آنها گرانولار همسان تا ناهمساندانه است که همراه با بافتهای دیگر مانند میکروگرافیک، گرانوفیری، پوییکیلیتیک و منطقهبندی است. تجمع کانیایی آنها پلاژیوکلاز، کوارتز، ارتوکلاز، میکروکلین، آمفیبول، بیوتیت و کانیهای کدر است. پلاژیوکلازهای دارای بافت منطقهبندی، از انواع عادی، معکوس و نوسانی بوده و بر پایه مطالعات شیمی کانی دارای ترکیب آلبیت تا آندزین هستند. آمفیبولها از نوع کلسیمی با ترکیب مگنزیوهورنبلند با تمایل به سوی اکتینولیت هستند. بر پایه مطالعات ژئوشیمیایی، تودههای نفوذی فلسیک مجموعه گنج ترکیب ترونجمیت تا تونالیت دارند و متعلق به سری ماگمایی ساب- آلکالن با طبیعت کالک- آلکالن هستند و ویژگیهای گرانیتهای پرآلومینوس را نشان میدهند. در نمودار توصیفی عناصر کمیاب به همراه دیاگرام چند عنصره بهنجارشده بر پایه گرانیتهای پشتههای میان اقیانوسی تودههای نفوذی فلسیک در محدوده گرانیتهای مرتبط با کمان با تمایلی به سمت محدوده گرانیتهای پشتههای میان اقیانوسی قرار میگیرند. این ویژگیها همراه با بیهنجاری منفی عناصر Nb و Ta به عنوان شاهدی از شکلگیری تودههای نفوذی فلسیک مجموعه گنج در یک محیط پهنه فرافرورانش است.
اصغر قهرمانی زکریا؛ حمید نظری؛ محسن پورکرمانی
چکیده
پژوهش پیش رو با هدف بررسیهای ریختزمینساختی در پهنه گسلی صوفیان - شبستر در پهنه البرز باختری - آذربایجان (شمال باختری ایران) به انجام رسیده است. این پهنه گسلی، در دامنه جنوبی بلندیهای میشو، واحدهای زمینشناختی نئوژن و کواترنری را بریده است. بر پایه مطالعه دادههای حاصل از تلفیق داده رقومی توپوگرافی با مقیاس۲۵۰۰۰/۱، عکسهای ...
بیشتر
پژوهش پیش رو با هدف بررسیهای ریختزمینساختی در پهنه گسلی صوفیان - شبستر در پهنه البرز باختری - آذربایجان (شمال باختری ایران) به انجام رسیده است. این پهنه گسلی، در دامنه جنوبی بلندیهای میشو، واحدهای زمینشناختی نئوژن و کواترنری را بریده است. بر پایه مطالعه دادههای حاصل از تلفیق داده رقومی توپوگرافی با مقیاس۲۵۰۰۰/۱، عکسهای هوایی در مقیاس ۲۰۰۰۰/۱، تصاویر ماهوارهای لندست با دقت مکانی٣٠ متر و اندازهگیریهای میدانی، بیشینه جابهجایی افقی و شاقولی تجمعی در طول پهنه گسلی صوفیان- شبستر بهترتیب ۲٠۰±۲۵۰۰ متر (در رودخانه مشنق) و٤±۶۶ متر (در مخروطافکنه خاور روستای بنیس) برآورد شد. کمینه جابهجایی افقی و شاقولی تجمعی (در بخش باختری پهنه گسلی) به ترتیب ٥/٠± ٩ متر (در آبراهه جابهجا شده در شمال شرفخانه) و٤± ۶ متر (در آبراهه شمال کوزهکنان) دیده شد. میزان جابهجایی افقی و شاقولی بهترتیب ۲٠± ۱۳۵ مترو ٤±۱۹ متر (در رودخانه شمال باختری کوزهکنان)، امکان محاسبه زاویه ریک صفحه گسل را با استفاده از محاسبات هندسی در بخش باختری این پهنه گسلی فراهم میآورد. بر پایه این محاسبه، زاویه افت لغزش روی صفحه بخش گسلی شبستر برابر با ٤±۱۱ درجه به سوی باختر است. بر پایه زاویه ریک محاسبهشده برای صفحه گسل و شواهد ریختزمینساختی پهنه گسل، پهنه گسلی صوفیان- شبستر دارای راستای N81E با زاویه ریک ۴ تا ۱۱ درجه به سوی باختر و سازوکار امتدادلغز راستگرد به همراه مؤلفهای فشاری با شیب به سوی شمال معرفی شده است. از این رو، پهنه گسلی صوفیان- شبستر (شامل پارهگسلهای صوفیان، شبستر، F1، شرفخانه (F2) و (F3) از دیدگاه نوزمینساخت، پهنهای جنبا بهشمار میآید.
شهرام شفیعی؛ مجید غیاثی
چکیده
کانسار رگهای چاهمسی در کمربند مس پورفیری کرمان و در جنوب باختری کانسار مس پورفیری میدوک قرار دارد. در این محدوده مجموعه سنگهای آتشفشانی ائوسن با ترکیب حدواسط تا بازی رخنمون یافته است. تحلیل دادههای ساختاری در محدوده پیرامون کانسار و مقایسه ساختار در بیرون و درون کانسار نشان میدهد که جایگیری رگه اصلی کانسار چاهمسی در ...
بیشتر
کانسار رگهای چاهمسی در کمربند مس پورفیری کرمان و در جنوب باختری کانسار مس پورفیری میدوک قرار دارد. در این محدوده مجموعه سنگهای آتشفشانی ائوسن با ترکیب حدواسط تا بازی رخنمون یافته است. تحلیل دادههای ساختاری در محدوده پیرامون کانسار و مقایسه ساختار در بیرون و درون کانسار نشان میدهد که جایگیری رگه اصلی کانسار چاهمسی در کنترل ساختاری گسلهای کششی رخ داده است و رگههای فرعی در ارتباط با گسلشهای کششی- برشی پس از فاز گسلش اصلی جایگیری کردهاند. گسلهای کششی- برشی در جایگیری رگه اصلی نقشی نداشته و تنها سبب جابهجایی بر روی سطوح شکستگیهای پیشین شدهاند و این نوع گسلها از نوع درزههای گسلخورده هستند. در ارتباط با گسلش اصلی مسبب کانهزایی رگهای ساختاری مانند ساخت باقلایی، گسل سنگهای چسبیده و غیر چسبیده در پهنه خردشدگی گسلش بههمراه نشانههای مرتبط با مؤلفههای جنبشی، نقش گسلش عادی را در جایگیری کانسار چاهمسی نشان میدهند. نقشه ارزیابی مقاومت ویژه نشان میدهد که جایگیری این کانسار در یک پهنه گسلی رخ داده است. نتایج تحلیل ساختاری در این کانسار نشان میدهد که حفاری اکتشافی باید بر پایه تحلیل ساختاری شکستگیها و گسلها و رگهها طراحی شود.
سیما سلطانینژاد؛ بهنام شفیعی
چکیده
کانسار نوچون، با ذخیره قطعی 268 میلیون تن با عیار میانگین 034/0 درصد مولیبدن (در رده عیار حد ppm100) و 62 میلیون تن با عیار متوسط 43/0 درصد مس (در رده عیار حد 25/0 درصد) اولین رخداد شناخته شده از کانیسازی پورفیری سرشار از مولیبدن، ولی بهنسبت فقیر از مس در ایران است که از دید کانیشناسی، زمینشیمیایی و زایشی مورد مطالعه قرار گرفته است. دگرسانی ...
بیشتر
کانسار نوچون، با ذخیره قطعی 268 میلیون تن با عیار میانگین 034/0 درصد مولیبدن (در رده عیار حد ppm100) و 62 میلیون تن با عیار متوسط 43/0 درصد مس (در رده عیار حد 25/0 درصد) اولین رخداد شناخته شده از کانیسازی پورفیری سرشار از مولیبدن، ولی بهنسبت فقیر از مس در ایران است که از دید کانیشناسی، زمینشیمیایی و زایشی مورد مطالعه قرار گرفته است. دگرسانی و کانیسازی در کانسار نوچون در پیوند با یک استوک بسیار تفریق یافته پورفیری (ریوداسیت) وابسته به باتولیت الیگو- میوسن ممزار رخ داده است. بر پایه این مطالعه ، بیشتر کانیسازی مولیبدن و مس در کانسار نوچون به شکل رگچههای متقاطع (استوک ورک) و بسیار کمتر بهصورت افشان رخ داده است. حضور مولیبدنیت با یا بدون همراهی کالکوپیریت در رگچههای پتاسیک کوارتز- انیدریت- ارتوکلاز- بیوتیت و رخداد کالکوپیریت در رگچههای کوارتز- مگنتیتی اولیه نشاندهنده تقدم زمانی بخشی از کانیسازی مس بر مولیبدن در مراحل اولیه کانیسازی است. همبستگی ضعیف (2/0- =r) میان مقادیر مولیبدن و مس در دگرسانی پتاسیک و بهویژه در عیارهای بالا، متفاوت بودن شرایط غنیشدگی و رفتار این دو عنصر در سیالهای گرمابی مسئول کانیسازی در دگرسانی یادشده را نشان میدهد. حضور رگچههای ستبر کوارتز- کالکوپیریت- پیریت با هاله سریسیتی که گاه مستقل هستند و گاه درون رگچههای مراحل اولیه کانیسازی مولیبدن (رگچههای کوارتز- مولیبدنیتی با هاله بیوتیتی) نفوذ کردهاند و همچنین رخداد رگچههای کوارتز- مولیبدنیت بدون هاله دگرسانی بهویژه در بخشهای سیلیسیشده افزایش نسبی عیار مس و تا حدودی مولیبدن را در کانسنگهای موجود در پهنه دگرسانی فیلیک (سریسیتی و سیلیسی) به همراه داشته است. وجود همبستگی مثبت (5/0+ - 0 ≤r) میان عیارهای مولیبدن و مس در کانسنگهای با دگرسانی فیلیک که منطقه دگرسانی پتاسیک را متأثر کرده است میتواند نشاندهنده رفتار یکسان این دو عنصر در طی تشکیل و تکامل محلولهای گرمابی مسئول دگرسانی و کانیسازی منطقه دگرسانی فیلیک کانسار باشد. بر پایه این مطالعه مشخص شد که تمرکز اصلی کانیسازی مولیبدن در بخشهای ژرفتر (دگرسانی پتاسیک) نسبت به مس (دگرسانی فیلیک پوشاننده پهنه پتاسیک) رخ داده است؛ در نتیجه کانسنگهای پرعیار از مولیبدن، مس خیلی بالایی ندارند. این مطالعه نشان داد که کانسار نوچون در مقایسه با کانسار سرچشمه (مس- مولیبدن) در گروه کانسارهای نوع مولیبدن- مس پورفیری ردهبندی میشود. رخداد این زیرگروه از کانسارهای پورفیری به عملکرد سیالهای گرمابی سرشار از مولیبدن ولی بهنسبت فقیر از مس ارتباط داده شده است. ترکیب تفریقیافتهتر پورفیری میزبان کانسار نوچون (ریوداسیت پورفیری) در مقایسه با استوک پورفیری سرچشمه (گرانودیوریت- کوارتزمونزونیت) که اشباع دیرهنگام از آب ماگمای مولد آن را نشان میدهد، احتمالاً عامل زایش چنین سیالهایی بوده است که توانسته است مولیبدن را به مقدار قابل توجهی نسبت به مس از درون مذاب پایانی به فاز سیال سرشار از آب، عناصر قلیایی و سیلیکا وارد کند که نتیجه آن زایش کانسار مولیبدن- مس پورفیری نوچون بوده است.
سید تقی دلاور؛ ایرج رسا؛ محمد لطفی؛ گرگور بورگ؛ نعمتاله رشید نژاد عمران؛ پیمان افضل
چکیده
کانسار روی - سرب تنگِدِزان در انتهاییترین گوشه باختری استان اصفهان و در 22 کیلومتری باختر شهرستان بویین میاندشت، در محور کانهزایی سرب و روی ملایر- اصفهان قرار دارد. این کانسار یکی از کانسارهای چینهکران (استراتاباند) در توالی کربناتی ژوراسیک --کرتاسه است. ماده معدنی در این کانسار با دو ژئومتری رخنمون دارد؛ 1) لایهای و عدسیشکل ...
بیشتر
کانسار روی - سرب تنگِدِزان در انتهاییترین گوشه باختری استان اصفهان و در 22 کیلومتری باختر شهرستان بویین میاندشت، در محور کانهزایی سرب و روی ملایر- اصفهان قرار دارد. این کانسار یکی از کانسارهای چینهکران (استراتاباند) در توالی کربناتی ژوراسیک --کرتاسه است. ماده معدنی در این کانسار با دو ژئومتری رخنمون دارد؛ 1) لایهای و عدسیشکل و همخوان با لایهبندی؛ 2) قطعکننده و در امتداد شکستگیها به صورت ثانویه. در کانسار تنگِدِزان دو رخساره کانهدار تشخیص داده شده است؛ 1- رخساره سنگآهک دولومیتی (میکرواسپاریت) که دارای 3 افق اصلی کانهدار است و کانههای اصلی آن ساده و دربردارنده گالن، اسفالریت، پیریت هستند که به صورت جانشینی و پرکننده فضای خالی و همچنین در شکستگیها حضور دارند؛ 2- رخساره سنگآهک بلورین مارنی که آثار کانهزایی روی و سرب بهصورت خیلی ضعیف، دانه پراکنده و بسیار ریز در آن دیده میشود. کانسار دربردارنده دو بخش برونزاد در سطح و سولفید در ژرفاست و همبود کانهای آن گالن، اسفالریت، پیریت، همیمورفیت، اسمیتزونیت، سروزیت و کمتر هیدروزنسیت و باریت است. عناصر نقره و کادمیم در این کانسار عیار قابل توجهی دارند و به عنوان محصول فرعی مطرح هستند. بررسیهای انجامشده و وجود شواهدی چون ویژگیهای زمینشناسی و رخسارههای کانهدار، گسترش پهنههای برونزاد و سولفیدی، ژئومتری ماده معدنی، همبود کانیایی، ساخت و بافت ماده معدنی در مقیاسهای مختلف، دگرسانیهای موجود بهویژه دولومیتی شدن و مطالعات لیتوژئوشیمیایی همگی نشان از آن دارد که کانسار روی- سرب تنگِدِزان در ردیف کانسارهای نوع دره میسیسیپی قرار میگیرد.
علیرضا نجفزاده؛ حمید احمدیپور
چکیده
کمپلکس آبدشت یکی از کمپلکسهای فرابازی بزرگ در جنوب خاور ایران (منطقه اسفندقه) است. کمپلکس آبدشت از دونیت، هارزبورژیت، لرزولیت، کرومیتیت و مقادیر کمی ورلیت تشکیل یافته است. مطالعات تفصیلی میکروپروب بر روی کروم اسپینلهای موجود در پریدوتیتها مقادیر بسیار بالای Cr# (86- 48)، Mg# (56- 26) و مقادیر بسیار پایین TiO2 (متوسط 07/0 درصد وزنی) را ...
بیشتر
کمپلکس آبدشت یکی از کمپلکسهای فرابازی بزرگ در جنوب خاور ایران (منطقه اسفندقه) است. کمپلکس آبدشت از دونیت، هارزبورژیت، لرزولیت، کرومیتیت و مقادیر کمی ورلیت تشکیل یافته است. مطالعات تفصیلی میکروپروب بر روی کروم اسپینلهای موجود در پریدوتیتها مقادیر بسیار بالای Cr# (86- 48)، Mg# (56- 26) و مقادیر بسیار پایین TiO2 (متوسط 07/0 درصد وزنی) را نشان میدهد. مقدار Fe3+# در کروم اسپینلهای موجود در پریدوتیتهای کمپلکس آبدشت بسیار پایین (08/0> درصد وزنی) است که نشاندهنده تبلور در شرایط فوگاسیته پایین اکسیژن است. نمونههای هارزبورژیت، دونیت و لرزولیت از نظر مقدار PGE، در مقایسه با کندریتها بسیار تهی شدهاند. نسبت PdN/IrN تفریق نیافته (متوسط 72/0)، در حالی که هارزبورژیتها و لرزولیتها در نمودارهای عنکبوتی PGE، کمی شیب مثبت به همراه بیهنجاری مثبت کوچکی از Ru نشان داده و نسبت PdN/IrN در آنها به ترتیب 4/2 و 3/2 است. همچنین، الگوهای PGE بهنجار شده نسبت به کندریت و گوشته اولیه در هارزبورژیتها، دونیتها و لرزولیتهای کمپلکس آبدشت نسبتا" پهن است که میتوان آن را با پریدوتیتهای گوشتهای به شدت تهی شده که درجات بالای ذوب بخشی (25- 20 درصد) منبع گوشتهای را نشان میدهند، مقایسه کرد. دادههای شیمیکانی و ژئوشیمی عناصر گروه پلاتین در پریدوتیتهای آبدشت نشاندهنده آن است که کمپلکس فرا بازی آبدشت از یک ماگمای مرتبط با کمان با ماهیت بونینیتی در بالای یک پهنه فرافرورانش بهوجود آمده است.
افشار ضیاظریفی؛ سینا مهری سوخته کوهی؛ پیمان افضل؛ حمیدرضا جعفری
چکیده
برای بررسی پراکندگی عناصر پرتوزا در یک محدوده مورد مطالعه بهترین ابزار اکتشافی دادههای رادیومتری هوابرد هستند. در این نوشتار ابتدا به وسیله روش آمار کلاسیک و با استفاده از محاسبه متغیرهای آماری روی دادههای برداشتشده ژئوفیزیک هوایی منطقه، جدایش جوامع بیهنجاری انجام و سپس جداول پراکندگی فراوانی عناصر اورانیم، توریم ...
بیشتر
برای بررسی پراکندگی عناصر پرتوزا در یک محدوده مورد مطالعه بهترین ابزار اکتشافی دادههای رادیومتری هوابرد هستند. در این نوشتار ابتدا به وسیله روش آمار کلاسیک و با استفاده از محاسبه متغیرهای آماری روی دادههای برداشتشده ژئوفیزیک هوایی منطقه، جدایش جوامع بیهنجاری انجام و سپس جداول پراکندگی فراوانی عناصر اورانیم، توریم و پتاسیم و نمودارهای ستونی پراکندگی فراوانی این عناصر رسم شده است. پس از رسم نمودارهای ستونی پراکندگی، متغیرهای آماری این عناصر محاسبه شده و در پایان جدایش جوامع بیهنجاری بر اساس پراکندگی پیرامون میانگین صورتگرفته است. نقشههای پراکندگی عناصر رادیواکتیو رسم شد. کنترل زمینی با برداشتهای رادیومتری و انجام تجزیه شیمیایی انجام شد. در پایان نتایج برداشتهای رادیومتری و تجزیههای شیمیایی تأکید بر غیراقتصادی بودن کانهزایی عناصر پرتوزا در منطقه داشتند.
مریم اسدی؛ حبیب علیمحمدیان؛ محسن اویسی موخر؛ نوربخش میرزایی
چکیده
سالهای متمادی است که از مطالعات دیرینهمغناطیسی برای بررسی فعالیت زمینساختی گسلهای موجود در نقاط مختلف جهان استفاده میشود. هدف اصلی این پژوهش انجام تحقیقات دیرینهمغناطیسی روی گسل صحنه است که بخش میانی گسل اصلی عهد حاضر زاگرس در باختر ایران است. این گسل 100 کیلومتر طول دارد و گسل نهاوند در جنوب خاور را به گسل مروارید در ...
بیشتر
سالهای متمادی است که از مطالعات دیرینهمغناطیسی برای بررسی فعالیت زمینساختی گسلهای موجود در نقاط مختلف جهان استفاده میشود. هدف اصلی این پژوهش انجام تحقیقات دیرینهمغناطیسی روی گسل صحنه است که بخش میانی گسل اصلی عهد حاضر زاگرس در باختر ایران است. این گسل 100 کیلومتر طول دارد و گسل نهاوند در جنوب خاور را به گسل مروارید در شمال باختر پیوند میدهد. امتداد آن شمال باختری- جنوب خاوری است. بر پایه شواهد زمینشناسی، سازوکار گسل صحنه، وارون بزرگزاویه با مؤلفه امتدادلغز راستگرد است. این سازوکار بهخوبی با حرکت صفحه عربستان بهسوی ایران مرکزی، حل سازوکار کانونی زمینلرزهها و همچنین نتایج دادههای دیرینهمغناطیسی هماهنگی دارد. نتایج تجزیه و تحلیلهای دیرینهمغناطیسی برپایه دادههای برداشتشده از 17 سایت در راستای گسل صحنه استوار است. از هر سایت 9 تا 18 نمونه برداشت شده است. در این پژوهش از اندازهگیری پسماند مغناطیسی طبیعی، تعیین کانیهای فرومغناطیسی موجود در نمونهها به کمک آزمایش بررسی ناهمگنی خودپذیری در برابر تغییر درجه حرارت با استفاده از دستگاه (CS-3) و مغناطیسزدایی به روش حرارتی و میدان متغیر استفاده شده است. بهکمک روشهای آزمایشگاهی انجامشده، جهتهای پسماند مغناطیسی طبیعی یا به عبارتی زوایای میل (Inclination) و انحراف مغناطیسی (Declination) نمونهها در زمان شکلگیری سنگ، میانگین جهتهای دیرینهمغناطیسی، قطب مجازی ژئومغناطیسیVGP (Virtual Geomagnetic polarity) هر سایت نمونهبرداری و قطبیتهای عادی و وارون (Normal & Reverse) در منطقه مورد مطالعه تعیین شد. همچنین، جهتهای مغناطیسی نمونهها و جهت میانگین مغناطیسی هر سایت رسم و عدم قطعیت یا حد اطمینان 95α و ضریب دقت K تعیین شد. جهتهای محاسبهشده و جهتهای میانگین دیرینهمغناطیسی هر سایت با جهت قطب مرجع دیرینهمغناطیسی بینالمللی افیولیتهای ایران مرکزی مقایسه و مقدار چرخش سایتها تعیین شد. جهتهای چرخشبرای 9 سایت ساعتگرد و برای 4 سایت پادساعتگرد بهدست آمد. احتمال دارد که این چرخشها توسط حرکت امتدادلغز راستگرد گسلهای مروارید و نهاوند، که بهعنوان مؤلفههای تنش تراکمی و برشی روی گسل صحنه عمل میکنند و نشاندهنده رژیم تنشی فشاری هستند، به وجود آمده باشند. تحت تأثیر این میدان تنشی زمینساختی، شکستگیهای سیستماتیک برشی مدل ریدل میتواند برای تفسیر دادههای مغناطیسی مفید باشد. بر پایه این مدل، شکستگیهای برشی همسو (P,D,R) موجب چرخش ساعتگرد و شکستگیهای برشی ناهمسو(Ŕ) سبب چرخش پادساعتگرد بلوکهای سنگی شده است.
غزاله رزاقیان؛ علی بیتالهی؛ محسن پورکرمانی؛ مهران آرین
چکیده
ایران در بخش میانی کمربند لرزهخیز آلپ - هیمالیا قرار گرفته است که در همه بخشها ویژگیهای زمینشناسی، ساختاری و لرزهای یکسانی ندارد. در این مطالعه نقشههای پهنهبندی نرخ رویداد زمینلرزهها (Rate) و بزرگترین زمینلرزههای رخداده (Mmax) برای کل گستره ایران تهیه شده است. این متغیرها به ترتیب بیانکننده شمار زمینلرزههای رخداده ...
بیشتر
ایران در بخش میانی کمربند لرزهخیز آلپ - هیمالیا قرار گرفته است که در همه بخشها ویژگیهای زمینشناسی، ساختاری و لرزهای یکسانی ندارد. در این مطالعه نقشههای پهنهبندی نرخ رویداد زمینلرزهها (Rate) و بزرگترین زمینلرزههای رخداده (Mmax) برای کل گستره ایران تهیه شده است. این متغیرها به ترتیب بیانکننده شمار زمینلرزههای رخداده در سال در پهنه ایران است و بر پایه پهنهبندی آنها میتوان مناطق مختلف با فعالیتهای لرزهای متفاوت را از یکدیگر جدا کرد. بر پایه نقشه پهنهبندی آهنگ رویداد زمینلرزهها (Rate) در این مطالعه نشان داده میشود که روند پهنههای اصلی جداشده بر پایه محاسبات انجام شده، منطبق با ویژگیهای زمینشناختی و ساختاری منطقه است. چنین بر میآید که پهنههای زاگرس و بخشهایی از البرز خاوری و کپهداغ با بیشترین نرخ زمینلرزهها از پهنههای ایران مرکزی، مکران و نواحی خاور ایران با فعالیتهای لرزهای پایین به طور قابل ملاحظهای متفاوت هستند. همراه با تهیه نقشه پهنهبندی نرخ زمینلرزهها در گستره ایران، نقشه پهنهبندی بزرگترین زمینلرزههای رخداده Mmax در این گستره نیز تهیه شد. بر پایه این نقشه نواحی مختلف ایران مرکزی و البرز با فعالیتهای لرزهای سترگ از دیگر نواحی ایران جدا میشود. با مقایسه نقشههای پهنهبندی بهدست آمده از پژوهش حاضر با یکدیگر، میتوان مناطق با فعالیتهای لرزهای متفاوت را از یکدیگر جدا کرد. دادههای لرزهای و پایه این پژوهش بر پایه کاتالوگهای زلزله داخلی و خارجی در بازه زمانی 1900 تا 2008 بوده است.
محمد پرچکانی؛ مصطفی شهرابی؛ کمال الدین بازرگانی گیلانی
چکیده
ناحیه البرز باختری بخشی از رشتهکوههای البرز است که با ستبرایی بیش از 35 تا 40 کیلومتر در امتداد باختری کمربند آلپ- هیمالیا قرار دارد. این ناحیه طی حرکات کوهزایی آلپی به شکل کنونی در آمده و شکلگیری آن ناشی از برخورد بلوکهای ایران و عربی است. یک ردیف آتشفشانی ستبر با ستبرای تقریبی 3800 متر در البرز باختری با سن ائوسن رخنمون دارد ...
بیشتر
ناحیه البرز باختری بخشی از رشتهکوههای البرز است که با ستبرایی بیش از 35 تا 40 کیلومتر در امتداد باختری کمربند آلپ- هیمالیا قرار دارد. این ناحیه طی حرکات کوهزایی آلپی به شکل کنونی در آمده و شکلگیری آن ناشی از برخورد بلوکهای ایران و عربی است. یک ردیف آتشفشانی ستبر با ستبرای تقریبی 3800 متر در البرز باختری با سن ائوسن رخنمون دارد و به نام سازند کرج معروف است که توسط تودههای نفوذی جوان ترشیری قطع شده است. شباهتهای بسیار زیادی از نظر زمینشناسی، سنگشناختی، چینهشناسی، ریختشناختی، ژئوشیمیایی و زمینساختی میان ردیف چینهای نواحی مشابه در سنگهای گدازهای میوسن ترکیه با ناحیه مورد مطالعه (ائوسن) در ایران وجود دارد و تنها تفاوت در زمان فعالیت آتشفشانی است.
رباب حاجی علی اوغلی؛ محسن مؤذن
چکیده
اقیانوس پروتوتتیس دو ابرقاره اوراسیا در شمال و گندوانا در جنوب را از هم جدا میکرده است. سرزمین ایران همانند سرزمینهای همسایه در عمان، پاکستان، جنوب خاور ترکیه طی پرکامبرین و پالئوزوییک به ابرقاره گندوانا وابسته بوده است. مناطق پرکامبرین در ایران بیرون زدگی چندانی ندارند و به طور محدود شامل بخشهای میانی ایران مرکزی پیرامون ...
بیشتر
اقیانوس پروتوتتیس دو ابرقاره اوراسیا در شمال و گندوانا در جنوب را از هم جدا میکرده است. سرزمین ایران همانند سرزمینهای همسایه در عمان، پاکستان، جنوب خاور ترکیه طی پرکامبرین و پالئوزوییک به ابرقاره گندوانا وابسته بوده است. مناطق پرکامبرین در ایران بیرون زدگی چندانی ندارند و به طور محدود شامل بخشهای میانی ایران مرکزی پیرامون ساغند و پشت بادام، ارومیه، زنجان، آنابلاغی میانه و تکاب هستند. کمپلکس دگرگونی تختسلیمان در شمال خاور تکاب با طیفسنگشناسی گسترده از انواع سنگهای دگرگونی متاپلیت، متابازیت، کالک- سیلیکات و سنگهای متااولترامافیک تشکیل شده است. بر پایه مطالعات صحرایی، سنگشناسی و دادههای سنسنجی ایزوتوپی U/Pb زیرکن، کمپلکس تختسلیمان قابل مقایسه با دگرگونیهای خردهقاره مرکزی- خاوری ایران است. بر پایه دادههای سنسنجی207Pb/206Pb سن کهنترین قطعات سنگی ناهمگن (Heterogeneous) در پوسته قارهای تختسلیمان در حدود 2800 میلیون سال به دست آمده که قابل مقایسه با سنهای به دست آمده در خردهقاره مرکزی- خاوری ایران در حدود 2400 میلیون سال پیش است. دگرگونیهای پیسنگ کمپلکس تختسلیمان احتمالاً مرتبط با رژیم زمینساختی فشارشی فاز کوهزایی کاتانگایی در پرکامبرین است. ذوب بخشی سنگهای دگرگونی سپس در طی الیگوسن تا میوسن مرتبط با برخورد پایانی قارهای نئوتتیس رخ داده و سنگهای میگماتیتی کمپلکس تختسلیمان تشکیل شده است.
جلیل قلمقاش؛ سارا هوشمند معنوی؛ منصور وثوقی عابدینی
چکیده
مجموعه نفوذی اشنویه از 3 خانواده نفوذی دیوریت، گرانیت و آلکالیسینیت- آلکالیگرانیت (آس- آگ) در بخش شمال باختری پهنه سنندج- سیرجان پدید آمده است. بر پایه ویژگیهای کانیایی و ژئوشیمیایی، سنگهای دیوریتی حاصل ذوب بخشی گوشته تحول یافته سنگکرهای هستند. خانواده گرانیتی با ویژگیهای آشکار گرانیتهای نوع S حاصل ذوب بخشی سنگهای ...
بیشتر
مجموعه نفوذی اشنویه از 3 خانواده نفوذی دیوریت، گرانیت و آلکالیسینیت- آلکالیگرانیت (آس- آگ) در بخش شمال باختری پهنه سنندج- سیرجان پدید آمده است. بر پایه ویژگیهای کانیایی و ژئوشیمیایی، سنگهای دیوریتی حاصل ذوب بخشی گوشته تحول یافته سنگکرهای هستند. خانواده گرانیتی با ویژگیهای آشکار گرانیتهای نوع S حاصل ذوب بخشی سنگهای پلیتی- گریواکی هستند. خانواده آس- آگ از دو توده با ترکیب آلکالیسینیتی- آلکالیگرانیتی و آلکالیگرانیت فلوریندار که از گرانیتهای نوع A پرآلومین هستند تشکیل شده است. سنگهای این خانواده حاصل ذوب بخشی سنگهای کوارتز- فلدسپاری تفریقنیافته در دمای بالا بودهاند. با توجه به بیهنجاری منفی Nb و Ti در نمودارهای چند عنصری و برپایه نمودار Rb-(Y+Nb) سنگهای دیوریتی در حاشیه فعال قارهایی (VAG) پدید آمدهاند. با توجه به محیط تشکیل دیوریتهای منطقه و همزمانی تشکیل آنها با سنگهای گرانیتی در 100 میلیون سال پیش، به نظر میرسد مجموعه نفوذی اشنویه حاصل فرورانش پوسته اقیانوسی نوتتیس به زیر ایران مرکزی است. با بالاآمدن ماگمای مافیک به درون پوسته قارهای و در اثر حرارت آن، پوسته بالایی دچار ذوب بخشی شده و ماگمای خانواده گرانیتی تشکیل شده است. 20 میلیون سال پس از ایجاد سنگهای نفوذی دیوریتی و گرانیتی، ماگمای اولیه خانواده سنگهای آلکالی سینیتی- آلکالیگرانیتی در اثر حرارت ماگمای مافیک و یا در اثر وقفه در فرورانش و کاهش فشار از ذوب سنگهای کوارتز- فلدسپاری پوسته پایینی تکوین یافته است.
فرنوش فرجندی؛ حسن باستانی
چکیده
هدف این پژوهش بررسی گیاهان بومی در محدوده ناهنجاری مس و طلای مسجدداغی، معرفیگونههای مناسب ابرانباشتگر و معرف برای عناصر مس، سرب و روی و نیز یافتن الگویی مناسب بهمنظور تعمیم در منطقه آذربایجان شرقی است. محدوده مسجدداغی در برگه جلفا، شامل فلیشهای ائوسن، آندزیت، تراکیآندزیت، داسیت، ریوداسیت، آگلومرای الیگوسن و ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی گیاهان بومی در محدوده ناهنجاری مس و طلای مسجدداغی، معرفیگونههای مناسب ابرانباشتگر و معرف برای عناصر مس، سرب و روی و نیز یافتن الگویی مناسب بهمنظور تعمیم در منطقه آذربایجان شرقی است. محدوده مسجدداغی در برگه جلفا، شامل فلیشهای ائوسن، آندزیت، تراکیآندزیت، داسیت، ریوداسیت، آگلومرای الیگوسن و نهشتههای کواترنری است. مطالعات پیشین، کانیسازی مس پورفیری را در آن گزارش کرده است. با توجه بهگوناگونی پوششگیاهی در این منطقه، محدوده بالا بهمنظور یافتن گیاهان معرف کانیسازی مس، سرب و روی مورد مطالعه قرار گرفت. در این بررسی، میانگین مقادیر فلزات (برحسب ppm) و میانگین ضریب جذب زیستشناختی(بیولوژیکی) عبارتند از:
برای Cd 0.13- 1.18 : Stachys inflata،Cu 14.8- 1.10 ، Pb 5.67- 0.52، Re 0.033- 4.4 و Zn 57.4- 2.50، برای : Artemisia sp. Cd 0.373- 1.40، Cu 22.06- 0.19، Pb 5.801- 0.12، Re 0.197- 97 و Zn 35.51- 0.48، برای Moltkia coerulea: Cd 0.15- 5 ، Cu 24.6- 0.78، Pb 0.513- 0.04 ، Re 0.089- 53 و Zn 21.8- 0.83 و برای Salvia sp.: Cd 0.047- 0.55 ، Cu 11.04- 0.46، Pb 2.643- 0.19، Re 0.091- 19 و Zn 70.43- 3.42. این پژوهش نشان میدهدکه گیاهان با توانایی بالا در جذب عناصر ما را در یافتن اطلاعاتی ارزشمند درباره منابع پنهان و شناسایی مناطق پتانسیلدار جدید معدنی توانا خواهند کرد. در این پژوهش برای بیشتر عناصر مورد بررسی، گیاهان نامبرده دارای میانگین ضریب جذب زیستشناختی بیشتر و یا نزدیک بهمعیار ابرانباشتگری (< 1) هستند. بیشتر ابرانباشتگرها به Stachys inflata و معرفها به Stachys inflata، Artemisia sp. و Salvia sp. تعلق دارند.
علیرضا غیاثوند
چکیده
برای تدوین برنامه راهبردی یک بخش، باید محدوده محیط داخلی، افق زمانی و همچنین چشمانداز و سیاستهای کلان در رابطه با آن بخش معلوم باشد تا بتوان در چارچوب آن برنامههای راهبردی را تدوین نمود. تدوین راهبردها مستلزم درک واقعبینانه از محیط پیرامونی است، محیطی که صحنه رقابت و تعامل جدی عوامل بسیاری است که میتوانند در سرنوشت و حیات ...
بیشتر
برای تدوین برنامه راهبردی یک بخش، باید محدوده محیط داخلی، افق زمانی و همچنین چشمانداز و سیاستهای کلان در رابطه با آن بخش معلوم باشد تا بتوان در چارچوب آن برنامههای راهبردی را تدوین نمود. تدوین راهبردها مستلزم درک واقعبینانه از محیط پیرامونی است، محیطی که صحنه رقابت و تعامل جدی عوامل بسیاری است که میتوانند در سرنوشت و حیات یک سازمان نقش اساسی داشته باشند. محیط خارج پیوسته فرصتهایی را در دسترس شرکتها و سازمانها قرار میدهد و نیز تهدیدهایی را در مسیر حرکت آنها ایجاد میکند. بدیهی است سازمانی موفق خواهد بود که بتواند در تعامل با محیط، به موقع و به بهترین شکل از فرصتها بهرهبرداری کند، تهدیدات را به فرصت مبدل سازد و یا خود را از مسیر تهدید برهاند. در این مقاله، فرصتها و تهدیدهای بخش بر مبنای نظرخواهی از مجموعه شاغل در بخش معدن ارائه میشود. در ادامه با تجزیه و تحلیل و ارزیابی وضع موجود بخش، نقاط قوت و مزیتهای موجود و نیز موانع، محدودیتها و به طور کلی نقاط ضعف داخلی برای دستیابی به اهداف راهبردی تعیین میشود. در چارچوب سیاستهای کلی بخش برای دستیابی به اهداف راهبردی، نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدها، مورد تجزیه و تحلیل (SWOT Analysis) قرار گرفت و در پایان راهبردهای مناسب برای دستیابی به این اهداف پیشنهاد شد.
بهروز اسکویی؛ غلامعباس فنائی خیرآباد
چکیده
انرژی زمینگرمایی منبع پاک و طبیعی برای تولید الکتریسته و دیگر مصارف صنعتی است. آتشفشان سبلان در استان اردبیل و در شمال باختری ایران واقع شده است. در سال 1998 بهعنوان اولین اولویت اکتشاف انرژی زمینگرمایی در ایران، برداشت دادههای مگنتوتلوریک و دادههای الکترومغناطیسی حوزه زمان در منطقه سبلان، در 212 سایت انجام شده است. برداشت ...
بیشتر
انرژی زمینگرمایی منبع پاک و طبیعی برای تولید الکتریسته و دیگر مصارف صنعتی است. آتشفشان سبلان در استان اردبیل و در شمال باختری ایران واقع شده است. در سال 1998 بهعنوان اولین اولویت اکتشاف انرژی زمینگرمایی در ایران، برداشت دادههای مگنتوتلوریک و دادههای الکترومغناطیسی حوزه زمان در منطقه سبلان، در 212 سایت انجام شده است. برداشت دادههای مگنتوتلوریک در بازه بسامدی 1- 8192 هرتز در مجاورت محل برداشت دادههای الکترومغناطیسی حوزه زمان انجام گرفته است. مشکل عمدهای که به سبب توزیع بیهنجاریهای سطحی موجب شیفت مقادیر مقاومت ویژه (بدون تغییر فاز) میشود با عنوان اثر استاتیک شیفت مطرح است که در این مطالعه از دادههای الکترومغناطیس حوزه زمان برای حذف این اثرات استفاده شده است. هر دو مد دادههای مگنتوتلوریک به وسیله انطباق با منحنی مربوط به تغییر مقاومت ویژه حوزه زمان (به ویژه در بسامدهای بالا) مورد تصحیح اثر استاتیک شیفت قرار گرفت. مدلسازی یک و دوبعدی بر روی دادههای تصحیح شده با استفاده از نرمافزار WinGlink انجام شده است. از آنجا که ابعاد واقعی مخازن زمینگرمایی از نظر تغییرات مقاومت ویژه سه بعدی است، انجام مدلسازی یکبعدی به تنهایی تقریب صحیحی نیست. اما نتایج مدلسازی دوبعدی با تعیین و مطالعه دقیق استرایک در منطقه تا حد زیادی معتبر است. در این مقاله به منظور دستیابی به موقعیت منبع حرارتی و نحوه توزیع مقاومت ویژه در منطقه، تعداد سه نیمرخ متقاطع با 54 سایت در اطراف آتشفشان سبلان مورد بررسی و مدلسازی دوبعدی قرار گرفت. با ترکیب مقاطع دوبعدی به دست آمده از مدلسازی، امکان دستیابی بهتر به نحوه توزیع مقاومت ویژه در ژرفا و ارائه یک مدل فرضی دو و نیم (5/2) بعدی فراهم شده است. این مدل نشانگر وجود احتمالی مخزن اصلی حرارتی در سمت باختر و جنوب باختر منطقه وتا حد زیادی تأییدکننده نتایج دیگر پژوهشها و اطلاعات زمینشناسی موجود در منطقه است.