رحیم شعبانیان؛ دانیل واچارد
چکیده
نهشتههای آهکی پرمین در نقاط مختلف ایران، دارای رخنمون بوده و براساس محتوی فسیلی روزنداران، سن این توالیها بولورین؟، کوبرگاندین تا دوراشامین است. این رسوبات دریایی در بیشتر نقاط ایران غنی از فوزولینیده، روزنداران کوچک غیر فوزولینیدی و جلبک بوده و تعیین سن، زونبندیزیستی و تبیین الگوهای دیرینهجغرافیایی و دیرینه بومشناسی ...
بیشتر
نهشتههای آهکی پرمین در نقاط مختلف ایران، دارای رخنمون بوده و براساس محتوی فسیلی روزنداران، سن این توالیها بولورین؟، کوبرگاندین تا دوراشامین است. این رسوبات دریایی در بیشتر نقاط ایران غنی از فوزولینیده، روزنداران کوچک غیر فوزولینیدی و جلبک بوده و تعیین سن، زونبندیزیستی و تبیین الگوهای دیرینهجغرافیایی و دیرینه بومشناسی زمینهای پرمین به طور اساسی بر مبنای فوزولینیدها استوار است. توالیهای آهکی پرمین در شمال باختر و شمال ایران بنا به دلایل چندی فقیر از روزنداران فوزولینیدی بوده و تعیین سن توالیها و همبستگی بین آنها، بویژه برای توالیهای پرمین پسین بر مبنای روزنداران کوچک و درشتفسیلها انجام میگیرد. روزنداران تکردیفی نقش مهمی در ایجاد سنگهای آهکی داشته و در نتیجه با معرفی جنسها و اجتماعات شاخص، از این گروه میتوان در تعیین سن توالیهای دریایی و تعیین همبستگی توالیهای پرمین در مقیاس ناحیهای و محلی استفاده کرد. هدف این مقاله، معرفی مهمترین شکلهای روزنداران تک ردیفی و تجمعات آنها در توالیهای پرمین میانی و پسین البرز و آذربایجان به منظور معرفی یک مدل تعیین سن و همبستگی برای نهشتههای پرمین در بخشهای مختلف ایران است.
رقیه عظیمی؛ کاظم سید امامی؛ عباس صادقی
چکیده
در ناحیه شال، زونبندیزیستی کالپیونلیدها در دو سازند شال و کلور بر اساس زونبندی زیستی استاندارد(Allemann et al.( 1971 صورت گرفته است. در این مطالعه، 14گونه کالپیونلید در قالب7 جنس، بهصورت 5 زیستزون متعلق به زمانهای تیتونین تا هوتریوین معرفی شده است که زیستزون1 مربوط به سازند شــــــــال و زیستزونهای2تا 5 ...
بیشتر
در ناحیه شال، زونبندیزیستی کالپیونلیدها در دو سازند شال و کلور بر اساس زونبندی زیستی استاندارد(Allemann et al.( 1971 صورت گرفته است. در این مطالعه، 14گونه کالپیونلید در قالب7 جنس، بهصورت 5 زیستزون متعلق به زمانهای تیتونین تا هوتریوین معرفی شده است که زیستزون1 مربوط به سازند شــــــــال و زیستزونهای2تا 5 به سازندکلـــــور تعـــلق دارد: 1- Crassicollaria intermedia Taxon Range Zone در تیتــونین پایانی، 2- Calpionella alpina Acme Zone در بریازین آغــــازین، 3-Calpionellopsis simplex - Calpionellites darderi Interval Zone در بــــــریــــــازیـــــن پایانی- والانــــژینین آغـــازین، 4- Calpionellites darderi - Tintinopsella longa Interval Zone در والانــــــژینین و 5-Tintinopsella longa - Tintinopsella carpathica Interval Zone در ردیف رسوبی متعلق به والانژینین پایانی- هوتریوین معرفی شده است.همچنین،زیستزون 2 به دو زیرزون Calpionella alpina و Calpionella elliptica و زیست زون 3 به دو زیرزونCalpionellopsis simplex و Calpionellopsis oblonga تقسیم شده است. در نهایت مرز ژوراسیک-کرتاسه بر اساس مطالعه کالپیونلیدها، در قاعده زیستزون2(زیستزون کالپیونلا آلپینا)تعییــــــن شـــده است که کم و بیش منطبق بر مرز سازندهای شال وکلور است.
حبیب الله قاسمی؛ اکبر رمضانی؛ علیرضا خانعلی زاده
چکیده
توده آذرین نفوذی سیلیجرد در شمال باختر ساوه به سن ائوسن بالایی- الیگوسن(2/32/39 میلیون سال) در کمان ماگمایی ارومیه- دختر از زون ساختاری ایران مرکزی قرار دارد. این توده دارای طیف ترکیب سنگشناختی پیوسته مشتمل بر آلکالیفلدسپار گرانیت، سینو تا مونزوگرانیت(گرانیتهای معمولی)، گرانودیوریت و دیوریت/گابرو بوده، در سنگهای آتشفشانی و آذرآواری ...
بیشتر
توده آذرین نفوذی سیلیجرد در شمال باختر ساوه به سن ائوسن بالایی- الیگوسن(2/32/39 میلیون سال) در کمان ماگمایی ارومیه- دختر از زون ساختاری ایران مرکزی قرار دارد. این توده دارای طیف ترکیب سنگشناختی پیوسته مشتمل بر آلکالیفلدسپار گرانیت، سینو تا مونزوگرانیت(گرانیتهای معمولی)، گرانودیوریت و دیوریت/گابرو بوده، در سنگهای آتشفشانی و آذرآواری ائوسن تزریق شده است.
روندهای تغییرات اکسیدهای عناصر اصلی، کمیاب و کمیاب خاکی نمونههای بخشهای مختلف این توده حاکی از پیوستگی طیف ترکیب سنگی و خویشاوندی آنهاست. روندهای تغییرات در نمودارهای عناصر سازگار و ناسازگار در برابر یکدیگر نشان میدهند که این ارتباط از نوع تبلور تفریقی است. تمامی نمونهها دارای ماهیت متاآلومین و ماهیت کلسیمی- قلیایی پتاسیم متوسط- بالا هستند. مقادیر بالای عناصر Zr, Th, U, K, Sr, Rb و Ba ، نسبتهای بالای K2O/Rb و FeO/MgO حاکی از شباهت سنگهای این توده با سنگهای تودههای آذرین کمانهای ماگمایی حاشیه قارههاست. نمودارهای عنکبوتی چندعنصری این نمونهها نیز حاکی از تهیشدگی آنها از عناصر P, Nb, Ta و Ti و غنیشدگی آنها از عناصر Cs, Rb, Sr, Kو Ba میباشد. غنیشدگی نمونهها از LILE و تهیشدگی آنها از HFSE بیانگر ماگماتیسم متاآلومین نوع I کمانهای آتشفشانی(VAG) است. مقادیر نسبتهای ایزوتوپی 87Sr/86Sr سنگکل نمونههای این توده از 704759/0 تا 705166/0 متغیر بوده با مقادیر این نسبت در سنگ منشأ گوشتهای و پوسته زیرین و مقادیر اندک آلایش ماگمای آنها با پوسته بالایی مطابقت دارد.
وجود درشت بلورهای فلدسپار پتاسیم و میانبارهای میکروگرانیتوییدی مافیک در این توده، فراوانی بالای La و Ce ، غنیشدگی از عنصر Vدر نمونههای مافیک و نسبت پایین 87Sr/86Sr سنگکل این توده گویای آن است که ماگمای این توده از ذوب بخشی گوه گوشتهای، پوسته اقیانوسی فرورونده(بازالت دگرگون شده) یا پوسته قارهای زیرین(تونالیت دگرگون شده) حاصل شده است. نمودارهای مختلف تمایز محیط زمینساختی نیز حاکی از وابستگی این توده به ماگماتیسم نوع I کمانهای آتشفشانی حاشیه قارههاست.
محمد معانی جو؛ ایرج رسا؛ دیوید لنتز
چکیده
کانسار مس چهلکوره، در منطقه کوه لونکا، در 120 کیلومتری شمال باختر زاهدان (جنوب خاور ایران) قرار دارد. سنگهای میزبان کانیسازی، توربیدیتهای ائوسن (فلیش)، شامل گریوک، سیلتستون و شیل است که در منطقه مورد مطالعه، یک تاقدیس با روند N-S را تشکیل دادهاند. پهلوی خاوری این چین دارای ریزچینهای متعددی است. چندین استوک و دایک گرانودیوریتی، ...
بیشتر
کانسار مس چهلکوره، در منطقه کوه لونکا، در 120 کیلومتری شمال باختر زاهدان (جنوب خاور ایران) قرار دارد. سنگهای میزبان کانیسازی، توربیدیتهای ائوسن (فلیش)، شامل گریوک، سیلتستون و شیل است که در منطقه مورد مطالعه، یک تاقدیس با روند N-S را تشکیل دادهاند. پهلوی خاوری این چین دارای ریزچینهای متعددی است. چندین استوک و دایک گرانودیوریتی، کوارتزمونزودیوریتی و گرانیتی در نهشتههای توربیدیتی نفوذ کردهاند و به طور محلی هورنفلس ایجاد شده است. این تودههای نفوذی به موازات گسلهای اصلی با جهت NW-SE قرار دارند. توده معدنی در چهلکوره، به صورت عدسیها و رگههای متعدد با شکل نامنظم است. محدوده ذخیره مس دارای امتداد کلی W°23 Nبا طول 1500متر است و توسط گسلهای خاوری- باختری جابهجا شده است. کانیسازی در مناطق شکستگی و گسلی صورت گرفته و شامل کوارتز، دولومیت، آنکریت، سیدریت و کلسیت، همراه با پیروتیت، ارسنوپیریت، پیریت، کلکوپیریت، اسفالریت، گالن، گالن غنی ازSe ، مارکازیت، مولیبدنیت، ایلمنیت و روتیل است. به رغم مقادیر بالای میانگین عیار فلزهای پایه شامل 4/1% مس، 77/1% روی، 85/0% سرب (1/4% Cu+Zn+Pb)، با توجه به دادههای حاصل از 35 گمانه، مقدار میانگین نقره ppm 22 و طلا ppm 14/0 (در 45 نمونه) است.
یک نمونه مرکب از سنگهای میزبان چهلکوره، شامل ماسهسنگ و شیل، به عنوان نمونهای با کمترین دگرسانی برای مقایسه با نمونههای کانیسازی شده به کار رفته است. محاسبات موازنه جرم (Mass balance) برای تعیین کمی تغییرات شیمیایی مراحل مختلف دگرسانی انجام شده است. با توجه به تحرک بسیار کم و تغییرات پایین(Al2O3) Al در سنگهای میزبان رسوبی نسبتاً دگرسان شده، این عنصر به عنوان جزء نامتحرک، برای محاسبه موازنه جرم به کار برده شده است. در دگرسانی کلریتی، یک افزایش جرم درFe2O3T و MgO و یک کاهش جرم در SiO2 و Na2O, CaO, K2O وجود دارد. دگرسانی کربناتی با افزایشFe2O3T و MgOو کاهش SiO2 وNa2O همراه بوده است که دلالت بر چیرگی آنکریت، سیدریت و دولومیت از میان کانیهای کربناتی دارد. SiO2 در نمونههای سیلیسی شده، غنی و در دیگر انواع دگرسانی، تهی شده است. همراه با کائولینیتی شدن، تغییری در Cu و Pb Zn, دیده نمیشود، اما این عناصر در سایر دگرسانیها غنی شدهاند. Hg در تمامی دگرسانیها به استثنای دگرسانی کائولینیتی غنی شده است و حتی در بعضی نمونهها تهیشدگی جزئی نشان میدهد. نمونههای گوسان، با دگرسانی سیلیسی، یک افزایش در SiO2 و Fe2O3T, Cu Pb, Hg, Zn, و یک کاهش درK2O وMgO, Na2O, CaO نشان میدهند. تغییرات بالای مقادیر بعضی از عناصر کمیاب و اصلی در دگرسانیهای مختلف، پیچیدهتر از آن هستند که تفسیر شوند، مانند Rb وP2O5, MnO, Ni, Co.
در نمونه مرکب چهلکوره، غنیشدگی از LREE در مقایسه با HREE صورت گرفته است و یک تهیشدگی نسبی در مقدار Eu وHo مشاهده میشود. به طور کلی، نمونههای همراه با دگرسانی کربناتی (سیدریت و آنکریت) و کائولینیتی به طور توأم، دارای غنیشدگی از REE هستند، ولی در دیگر دگرسانیهای سنگهای دیواره مانند دگرسانیهای دولومیتی، کلریتی، کائولینیتی، سیلیسی و سریسیتی از لحاظ REE تهیشدگی وجود دارد. بر اساس مطالعات انجام شده با دستگاه SEM-EDS، علت غنیشدگی REEدر دگرسانی توأم کربناتی (سیدریت و آنکریت) و کائولینیتی را میتوان حضور فسفاتهای حامل REE و Th، نظیر مونازیت دانست.
محمدحسین خلقی؛ منصور وثوقی عابدینی
چکیده
باتولیت صفاخانه در شمال باختری ایران (47 کیلومتری جنوب باختر شاهیندژ) واقع است. این باتولیت در لبه پهنه ساختاری ایران مرکزی قرار دارد و سنگهای کرتاسه را بریده است. سن رادیومتری پدیدار شدن این باتولیت برای نخستین بار با روش K - Ar، 5/69 میلیون سال تعیین شده است. این سن، بیانگر زمان کرتاسه پسین- پالئوسن و رخداد زمینساختی لارامید است. ...
بیشتر
باتولیت صفاخانه در شمال باختری ایران (47 کیلومتری جنوب باختر شاهیندژ) واقع است. این باتولیت در لبه پهنه ساختاری ایران مرکزی قرار دارد و سنگهای کرتاسه را بریده است. سن رادیومتری پدیدار شدن این باتولیت برای نخستین بار با روش K - Ar، 5/69 میلیون سال تعیین شده است. این سن، بیانگر زمان کرتاسه پسین- پالئوسن و رخداد زمینساختی لارامید است. بررسی ژئوشیمیائی این باتولیت نشان میدهد که قسمت عمده ماگمای تشکیل دهنده این باتولیت ماگمای گوشتهای بوده است که درآن تحولاتی از نوع تفریق بلوری و آغشتگی صورت گرفته است. تفریق بلوری باعث تشکیل سنگهای متفاوت به ترتیب از نوع کوارتزمونزونیت، کوارتزمونزودیوریت، تونالیت، گرانودیوریت، مونزوگرانیت شده است. ماگمای مولد این سنگها از نوع کلسیمی – قلیایی (کلکو آلکالن) و بیشتر متاآلومین است. خصوصیات سنگهای این باتولیت با گرانیتهای تیپ "I" از گونه کالدونین قابل مقایسه است. از نظر موقعیت زمینساختی ویژگیهای این باتولیت با گرانیتوییدهای کمان آتشفشانی (VAG) مطابقت دارد.
زهرا صادقی؛ حسین مهدیزاده؛ محمود صادقیان
چکیده
توده گرانیتوییدی کوه شاه در شمال خاور نقشه زمینشناسی 1:100000 بافت واقع است. این توده دارای ترکیب سنگشناسی آلکالی فلدسپار گرانیت، گرانیت، گرانودیوریت، کوارتزدیوریت، دیوریت و گابرو و در بین سنگهای آتشفشان تخریبی ائوسن تزریق شده است. در نمودارهای تغییرات، روندهای عناصر اصلی نمونههای مورد مطالعه نشانگر پیوستگی طیف ترکیب سنگشناسی ...
بیشتر
توده گرانیتوییدی کوه شاه در شمال خاور نقشه زمینشناسی 1:100000 بافت واقع است. این توده دارای ترکیب سنگشناسی آلکالی فلدسپار گرانیت، گرانیت، گرانودیوریت، کوارتزدیوریت، دیوریت و گابرو و در بین سنگهای آتشفشان تخریبی ائوسن تزریق شده است. در نمودارهای تغییرات، روندهای عناصر اصلی نمونههای مورد مطالعه نشانگر پیوستگی طیف ترکیب سنگشناسی توده گرانیتوییدی کوهشاه و تشکیل آن از راه تفریق یک ماگمای بازی (بازالتی) اولیه است. از نظر تقسیمبندیهای زایشی، این توده گرانیتوییدی از نوع گرانیتوییدهای I و سری مگنتیت است. با توجه به ویژگیهای ژئوشیمیایی، این توده گرانیتوییدی دارای ماهیت متالومین و کلسیمی- قلیایی پتاسیم متوسط تا بالاست. نمودارهای بهنجار شده عناصرکمیاب و ناسازگار سنگهای سازنده این توده نسبت به کندریت و گوشته اولیه، غنیشدگی ماگمای سازنده آنها را از عناصر کمیاب سبک ناسازگار و تهیشدگی از عناصر کمیاب سنگین نشان میدهد. این ویژگی از خصوصیات بارز سنگهای کلسیمی- قلیایی کمان آتشفشانی زونهای فرورانش حاشیه قارهای است. با توجه به نمودارهای مختلف تمایز محیط زمینساختی، این توده گرانیتوییدی از نوع VAG(گرانیتهای کمان آتشفشانی) است و حاصل فرورانش صفحة اقیانوسی نوتتیس به زیر صفحه قارهای ایران مرکزی است.
احمد زمانی؛ مریم آق اتابای
چکیده
زمینلرزة 11 فروردین 1385(31 مارس 2006م) با بزرگای گشتاوری 1/6، روستاهای منطقة درب آستانه (سیلاخور) در استان لرستان را ویران کرد. ناحیة رومرکزی این رویداد در قلمرو زون گسل اصلی معاصر(Main Recent Fault,MRF) و سازوکار راستالغز راستگرد آن نیز مشابه دیگر زمینلرزههای این سامانة گسلی است. این زمینلرزه با پسلرزههای نسبتاً فراوانی همراه بوده ...
بیشتر
زمینلرزة 11 فروردین 1385(31 مارس 2006م) با بزرگای گشتاوری 1/6، روستاهای منطقة درب آستانه (سیلاخور) در استان لرستان را ویران کرد. ناحیة رومرکزی این رویداد در قلمرو زون گسل اصلی معاصر(Main Recent Fault,MRF) و سازوکار راستالغز راستگرد آن نیز مشابه دیگر زمینلرزههای این سامانة گسلی است. این زمینلرزه با پسلرزههای نسبتاً فراوانی همراه بوده که در این تحقیق، توالی پسلرزههای آن با استفاده از معیارهای کمی ضریب تغییرات (coefficient of variations,Cv)، توان تابع چگالی طیفی(power spectral density) و ابعاد فراکتالی تعمیم یافته (generalized fractal dimensions) مورد مطالعه قرار گرفته است. شاخصهای کمی محاسبه شده حاکی از وجود ساختار فراکتالی (fractal structure) در توزیع زمانی و مکانی پسلرزههای این زمینلرزه است. مشاهدة رفتار فراکتالی علاوه بر تأیید وجود خوشهبندی در توزیع پسلرزهها، دلیلی بر ناهمگنی وضعیت زمینشناسی و ژئودینامیکی منطقة کانونی زمینلرزه نیز هست. نتایج به دست آمده نشان میدهد با گذشت زمان ابعاد چندفراکتالی توالی زمانی پسلرزهها کاهش و ابعاد چندفراکتالی مراکز سطحی آنها افزایش یافته است. به نظر میرسد این تغییرات ناشی از تغییر رژیم تنش زمینساختی و تأثیر گسلهای فرعی و همراه (secondary and sympathetic faults) باشد. نتایج به دست آمده همچنین دلالت بر کاربرد مؤثرتر روش چندفراکتالی نسبت به روشهای فراکتالی ساده برای مطالعه رفتار خوشهبندی فرایند پسلرزهای دارد.
علی کنعانیان؛ مهدی رضائی کهخائی؛ داریوش اسماعیلی
چکیده
توده گرانودیوریتی لخشک در 10 کیلومتری شمال باختر زاهدان واقع شده و به صورت بیضوی شکل با امتداد شمالباختر-جنوبخاور در رسوبات فلیشی ائوسن نفوذ کرده است. این توده، پس از جایگزینی مورد هجوم تعداد زیادی دایک موازی با روند شمالخاور-جنوبباختر قـــرار گرفته است. دایکها حدود 30-20 درصد حجم توده را به خود اختصاص دادهاند و دامنه ترکیبی ...
بیشتر
توده گرانودیوریتی لخشک در 10 کیلومتری شمال باختر زاهدان واقع شده و به صورت بیضوی شکل با امتداد شمالباختر-جنوبخاور در رسوبات فلیشی ائوسن نفوذ کرده است. این توده، پس از جایگزینی مورد هجوم تعداد زیادی دایک موازی با روند شمالخاور-جنوبباختر قـــرار گرفته است. دایکها حدود 30-20 درصد حجم توده را به خود اختصاص دادهاند و دامنه ترکیبی گستردهای از گرانودیوریت تا مونزودیوریت دارند.
سنگهای توده نفوذی لخشک از نوع کلسیمی- قلیایی و غالباً متاآلومین بوده و از لحاظ فراوانی P2O5 و Th در برابر SiO2 ، مشابه گرانیتهای نوع I است. مقدار TiO2 این سنگها در محدوده مقادیر TiO2 گرانیتهای حاشیه قاره قرار میگیرد. مقادیر MgO، Na2O، Ni، Cr، عدد Mg و فقیر شدگی این سنگها از Y با مذابهای آداکیتی حاصل از ذوب بخشی پوسته اقیانوسی جوان شبیه است. مقدار پایین Ba/La سنگهای مورد مطالعه بیانگر ذوب بخشی پوسته اقیانوسی فرورو قبل از بیآب شدن آن است.
این سنگها از عناصر LIL و LREE غنی شدگی نشان میدهند در حالی که از عناصر HREE و Y تهی شدهاند و دارای بیهنجاری منفی Nb، Ta، P، Ti و بیهنجاری مثبت Pb میباشند. بیهنجاری منفی Nb و Ta بیانگر نقش پوسته اقیانوسی در متاسوماتیسم گوه گوشته است. بیهنجاری مثبت Pb به آلایش ماگما با پوسته قارهای و متاسوماتیسم گوة گوشتهای اشاره دارد.
به نظر میرسد که تشکیل توده گرانودیوریتی لخشک میتواند با فرورانش پوسته اقیانوسی جوان سیستان به زیر بلوک افغان در ارتباط باشد. همچنین مقادیر پایین HREE، 13/15>Y، 2/1>Yb، وجود میانبارهای آمفیبولیتی و کاهش مقدار Yb نسبت به افزایش SiO2 در این سنگها، با ذوب بخشی آمفیبولیتهای حاصل از فرورانش سنگکره اقیانوسی به ژرفاهای بیش از 35 کیلومتر سازگار است.
سید سعید محمدی؛ منصور وثوقی عابدینی؛ محمد پورمعافی؛ محمدهاشم امامی؛ محمدمهدی خطیب
چکیده
توده گرانیتوییدی بیبی مریم با وسعت حدود 5 کیلومترمربع درون نوار افیولیت ملانژ خاور ایران، در پهنه ساختاری سیستان واقع شده، این توده نفوذی از تونالیت- کوارتزدیوریت وگرانودیوریت تشکیل شده است. کانیهای مافیک شامل هورنبلند و بیوتیت در کوارتزدیوریت- تونالیت هستند. وجود آنکلاوهای میکرودیوریتی درتونالیتها و نبود آن ...
بیشتر
توده گرانیتوییدی بیبی مریم با وسعت حدود 5 کیلومترمربع درون نوار افیولیت ملانژ خاور ایران، در پهنه ساختاری سیستان واقع شده، این توده نفوذی از تونالیت- کوارتزدیوریت وگرانودیوریت تشکیل شده است. کانیهای مافیک شامل هورنبلند و بیوتیت در کوارتزدیوریت- تونالیت هستند. وجود آنکلاوهای میکرودیوریتی درتونالیتها و نبود آن درگرانودیوریت از ویژگیهای توده مورد مطالعه است. بافتهای پرتیتی و گرانوفیری در گرانودیوریتها به ترتیب بیانگر کم بودن فشار بخار آب و سرد شدن به نسبت سریع در ژرفای کم است. بررسی ژئوشیمیایی سنگهای مورد مطالعه نشاندهنده ویژگی کلسیمی- قلیایی و متاآلومین تا پرآلومین است. بررسی عناصر کمیاب در نمودارهای عنکبوتی بیانگر کاهش Nbو تمرکز بالای عناصر K، Rb، Ba و Thاست که میتواند نشاندهنده آغشتگی ماگمای اولیه حاصل از ذوب بخشی گوشته با مواد پوستهای باشد. با وجود اینکه توده نفوذی بیبی مریم سنگهای اولترامافیک را قطع نموده است، ویژگیهای سنگنگاری و ژئوشیمیایی پلاژیوگرانیتهای اقیانوسی را نداشته و بیشتر ویژگیهای آن با گرانیتوییدهای نوع Iقابل مقایسه است. از نظر جایگاه زمینساختی در رده گرانیتوییدهای کوهزایی و در گروه VAGقرار میگیرد.
رحیم شعبانیان؛ خسرو خسروخسروتهرانی؛ ایرج مؤمنی
چکیده
مطالعه مقاطع مختلف چینهشناسی از سنگهای پرمین در شمال باختری ایران نشان میدهد که این توالی در بخش جنوبی از سازندهای دورود، روته، نسن و در برشهای زال و ایلانلو از سازندهای دورود، سورمق، جلفا و الی باشی تشکیل یافته است. از تحلیل جامعه فسیلی روزنداران در توالیهای کربناتی پرمین این ناحیه و مقایسه آن با تجمعات میکروفسیلی دیگر ...
بیشتر
مطالعه مقاطع مختلف چینهشناسی از سنگهای پرمین در شمال باختری ایران نشان میدهد که این توالی در بخش جنوبی از سازندهای دورود، روته، نسن و در برشهای زال و ایلانلو از سازندهای دورود، سورمق، جلفا و الی باشی تشکیل یافته است. از تحلیل جامعه فسیلی روزنداران در توالیهای کربناتی پرمین این ناحیه و مقایسه آن با تجمعات میکروفسیلی دیگر بخشهای ایران و کشورهای همجوار قلمرو تتیس، سن واحدهای آهکی در مقاطع چینهشناسی زال و ایلانلو، کوبرگاندین تا دوراشامین ودر برشهای دیگر کوبرگاندین تا جلفین است. نبود اشکوبهای یاختاشین، بلورین در تمام پهنه آذربایجان گسترش دارد.
بررسیهای صحرایی، مطالعات سنگشناسی و رخسارههای میکروسکوپی بیانگر چندین فاز پیشروی و خروج از آب در این توالیهاست.
مقایسه برشهای چینهای مورد مطالعه از نظر محتوا و ترکیب فسیلی، رخسارههای سنگی و ستبرای واحدهای سنگی بیانگر حاکم بودن شرایط متفاوت زمینشناسی در قسمتهای شمالی و جنوبی این بخش در طی دوره پرمین بوده است.
افشین اکبرپور؛ ایرج رسا؛ محمود مهرپرتو
چکیده
محدوده اکتشافی مسجد داغی جلفا در ورقه زمینشناسی 1:100000 جلفا قرار دارد. این محدوده، از نظر زمینشناسی ساختـــاری بخشی از زون البرز باختری- آذربایجان است. قدیمیترین رخنمونهای سنگی در محدوده مورد مطالعه مربوط به فلیشهای ائوسن است که به طور گسترده در بخش جنوبی و شمال خاوری محدوده دیده میشود. بخش دیگر رخنمونهای سنگی محدوده را به طور ...
بیشتر
محدوده اکتشافی مسجد داغی جلفا در ورقه زمینشناسی 1:100000 جلفا قرار دارد. این محدوده، از نظر زمینشناسی ساختـــاری بخشی از زون البرز باختری- آذربایجان است. قدیمیترین رخنمونهای سنگی در محدوده مورد مطالعه مربوط به فلیشهای ائوسن است که به طور گسترده در بخش جنوبی و شمال خاوری محدوده دیده میشود. بخش دیگر رخنمونهای سنگی محدوده را به طور عمده مجموعه سنگهای آتشفشانی آندزیت- تراکی آندزیت تشکیل میدهدکه تحت تأثیر عملکرد تودههای نفوذی درونی کوارتز مونزونیتی قرار گرفته و دگرسانی فیلیک و فیلیک کربناتی را در محدوده مورد مطالعه ایجاد کردهاند. کانی سازیها به طور عمده در مجموعه آتشفشانی به صورت رگههای سیلیسی- باریتی نمود یافته وتوده کوارتزمونزونیتی نیز از نظر وجود کانیسازی مس پورفیری حائز اهمیت است.
نتایج دگرسانی در محدوده مورد مطالعه به دو بخش تفکیک شده است. بخش اول مربوط به دگرسانی در محدوده مورد مطالعه و بخش دوم مربوط به هالههای اطراف رگههای کانیسازی شده براساس ترانشههای حفر شده در محدودههای کانیسازی است که هر کدام به تفکیک مورد بررسی قرار گرفتهاند. بررسی نتایج در اطراف زونهای دگرسانی حاشیه رگهها نیز شامل دگرسانی سریسیتی، دگرسانی سیلیسی، دگرسانی پروپیلیتیک و کلریتی و دگرسانی آلونیتی (ژاروسیتی) است.
نتایج حاصل از مطالعات دگرسانی در اطراف رگههای کانی سازی شده با توجه به دگرسانی متنوع گسترش یافته نشاندهنده کانسار طلای اپی ترمال است که دگرسانی آلونیتی از نوع ژاروسیت یکی از نشانههای مهم وجود آن است .
نتایج حاصل از دگرسانی و گسترش زونهای دگرسانی به صورت منظم نشاندهنده احتمال وجود کانسار مس پورفیری (دگرسانی پتاسیک، دگرسانی فیلیک، دگرسانی آرژیلیک و دگرسانی پروپیلیتیک) است که توسط گمانه DH-8 این نتیجه قابل تصور است.