حمید بابلی مؤخر؛ کورش شیرانی؛ علیرضا تقیان
چکیده
پدیده هایی همچون زمین لغزش ها در حوضه های آبخیز به عنوان سامانه های طبیعی، از جمله مخاطرات طبیعی هستند که به عنوان عامل بی نظمی در ایجاد شرایط نامتعادل و برهم زدن رفتار انرژی و ایجاد فرسایش و رسوب نقش اساسی دارند. مجموعه عوامل مؤثر در ناپایداری دامنه ها به عنوان پاسخ ها و واکنش های سامانه به بازخوردهای مثبت است. هدف این پژوهش ...
بیشتر
پدیده هایی همچون زمین لغزش ها در حوضه های آبخیز به عنوان سامانه های طبیعی، از جمله مخاطرات طبیعی هستند که به عنوان عامل بی نظمی در ایجاد شرایط نامتعادل و برهم زدن رفتار انرژی و ایجاد فرسایش و رسوب نقش اساسی دارند. مجموعه عوامل مؤثر در ناپایداری دامنه ها به عنوان پاسخ ها و واکنش های سامانه به بازخوردهای مثبت است. هدف این پژوهش استفاده از روابط ریاضی تئوری بی نظمی سامانه های طبیعی در قالب به کارگیری شاخص آنتروپی شانون به منظور شناسایی عوامل مؤثر بر وقوع زمین لغزش و پهنه بندی حساسیت آنها در حوضه آبریز فهلیان است. به همین منظور ابتدا لایه های اطلاعاتی شامل سنگ شناسی، بارش، شیب، جهت شیب، کاربری اراضی، فاصله از آبراهه، فاصله از گسل و طبقات ارتفاعی به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) رقومی شدند. در ادامه پس از شناسایی زمین لغزش های منطقه، اجرای مدل و تعیین وزن هر یک از عوامل، نقشه پهنه بندی بر اساس اوزان محاسبه شده تهیه شد. نتایج نشان داد که عامل شیب و جهت شیب به ترتیب با وزن نهایی (wj) 662/0 و 308/0 بیشترین تأثیر را در وقوع زمین لغزش های حوضه داشتهاند. بر اساس نقشه حساسیت زمین لغزش بیش از نیمی از سطح حوضه (97/56) در پهنه حساسیت زیاد و خیلی زیاد قرار دارد. نمودار مقادیر SCAI و FR نشانگر دقت خیلی خوب مدل در تفکیک و تشخیص پهنهها و ردههای حساسیت زمینلغزش در منطقه مورد مطالعه می باشد. بهمنظور اجرای مدل و ارزیابی آن از داده های پراکنش زمینلغزش به ترتیب به نسبت 70 و 30 درصد استفاده شد. بر این اساس مقدار سطح زیر منحنی (AUC) نمودار ROC معادل 87/0 بدست آمد که بیانگر دقت خیلی خوب مدل می باشد.
احمد خیاط زاده؛ احمد عباسنژاد
چکیده
در چند دهه اخیر روشهای تصمیمگیری چندمعیاره بسیار پیشرفت و در علوم مختلف کاربرد پیدا کرده است و استفاده از آنها در مباحث مختلف زمینشناسی، بهویژه در ارزیابی خطرهای زمینشناختی که معمولاً چندمعیاره هستند، میتواند بسیار مفید باشد. پژوهشهایی که کاربرد این روشها را در زمینشناسی در عمل نشان دهند کمک به فراگیر شدن استفاده ...
بیشتر
در چند دهه اخیر روشهای تصمیمگیری چندمعیاره بسیار پیشرفت و در علوم مختلف کاربرد پیدا کرده است و استفاده از آنها در مباحث مختلف زمینشناسی، بهویژه در ارزیابی خطرهای زمینشناختی که معمولاً چندمعیاره هستند، میتواند بسیار مفید باشد. پژوهشهایی که کاربرد این روشها را در زمینشناسی در عمل نشان دهند کمک به فراگیر شدن استفاده از آنها در موضوعات مختلف زمینشناسی خواهند کرد. از آنجا که رویدادهای چند قرن گذشته نشان از آن دارد که استراتوولکانها بیش از دیگر انواع آتشفشانها میتوانند فاجعهآمیز باشند؛ بنابراین در این مطالعه، به عنوان یک مطالعه موردی، روشهای تصمیمگیری چندمعیاره آنتروپی وزندهی ساده (EN-SAW) و تحلیل شبکه (ANP) برای ارزیابی و رتبهبندی خطر فوران استراتوولکانهای ایران (دماوند، سهند، سبلان، تفتان، بزمان، مساحیم و بیدخوان) مورد استفاده قرار گرفته است. بدین منظور ابتدا معیارهای مؤثر در ارزیابی خطر با نظر کارشناسان انتخاب شدهاند که عبارتند از سن آخرین فعالیت آتشفشانی، بود یا نبود وضعیت زمینساختی به وجود آورنده، وضعیت فعالیتهای پس از فوران مانند چشمههای آب گرم و میزان فرسایش آتشفشان. سپس آنها با نظر کارشناسان امتیازدهی شدند و در پایان با روشهای EN-SAW و ANP و با استفاده از نرمافزار Super Decision امتیاز خطر فعال شدن این آتشفشانها مشخص شد و بر پایه رقم حاصل، رتبهبندی شدند. در هر دو روش، آتشفشان دماوند در رتبه اول از دید احتمال فعالیت دوباره قرار گرفت. از این رو توصیه میشود که بیش از دیگر آتشفشانهای ایران مورد توجه قرار گیرد؛ مطالعات تکمیلی ژئوشیمیایی، ژئوفیزیکی و غیره روی آن انجام، نقشه پهنهبندی خطر آن تهیه و (به عنوان نوعی پایش) یک پایگاه لرزهنگاری در محدوده آن تأسیس شود. بر پایه روشهای یاد شده، آتشفشانهای بزمان، تفتان و سبلان با امتیازهای نزدیک به هم در رتبه بعدی قرار میگیرند. بهتر است آنها نیز نیمهفعال در نظر گرفته شوند و از دید مدیریت خطر در اولویت بعدی قرار گیرند. وضعیت سهند با توجه به امتیاز آن مشکوک است ولی آتشفشانهای بیدخوان (بردسیر کرمان) و مساحیم (شمال شهر بابک کرمان) امتیاز کمی کسب کردهاند که بر پایه آن غیر فعال در نظر گرفته میشوند و بنابراین خطرناک نیستند.