شیرین صفری؛ اصغر اصغریمقدم؛ عطاالله ندیری؛ کمال سیاهچشم
چکیده
آرسنیک به عنوان یکی از سمیترین و خطرناکترین مواد محلول در آبهای طبیعی شناخته شده است و در درازمدت اثرات سوء بر سلامت انسان دارد. آلودگی منابع آب به آرسنیک در بیشتر نقاط جهان و ایران بهویژه در استان کردستان در باختر کشور گزارش شده است. هدف از انجام این پژوهش تعیین منشأ آرسنیک و چگونگی آزادسازی آن در منابع آب زیرزمینی دشت چهاردولی ...
بیشتر
آرسنیک به عنوان یکی از سمیترین و خطرناکترین مواد محلول در آبهای طبیعی شناخته شده است و در درازمدت اثرات سوء بر سلامت انسان دارد. آلودگی منابع آب به آرسنیک در بیشتر نقاط جهان و ایران بهویژه در استان کردستان در باختر کشور گزارش شده است. هدف از انجام این پژوهش تعیین منشأ آرسنیک و چگونگی آزادسازی آن در منابع آب زیرزمینی دشت چهاردولی است. در این دشت منابع آب زیرزمینی بیشتر آب مورد نیاز برای آشامیدن، کشاورزی و صنعت را تأمین میکند. بدین منظور از منابع آب زیرزمینی این دشت 31 نمونه آب گردآوری و یونهای اصلی و فرعی آن در آزمایشگاه هیدرولوژی گروه علوم زمین دانشگاه تبریز و عناصر کمیاب در آزمایشگاه آب فاضلاب کردستان تجزیه شد. نتایج حاصل، نشان از غلظت بالای آرسنیک در آب منطقه دارد؛ بهگونهای که بالاترین غلظت به مقدار270 میکروگرم بر لیتر مربوط به چاه کشاورزی در شمال باختری منطقه و منابع آب بخش دلبران است. بر پایه نتایج به دست آمده از روشهای چندمتغیره و گرافیکی و با توجه به همبستگی معنیدار آرسنیک با کاتیونهای اصلی (سدیم، پتاسیم) و سیلیس میتوان منشأ آرسنیک را زمینزاد و از سنگهای آتشفشانی دانست که آلایندههای شهری و عوامل انسانی تأثیر چندانی در آن نداشته است. چگونگی آزادسازی آرسنیک را میتوان به جذب رقابتی سیلیس محلول با آرسنیک برای جذب شدن در مکانهای جذب مانند اکسیدهای آهن، آلومینیم و منگنز نسبت داد.
سعید انگورانی؛ حسین معماریان؛ مسعود شریعت پناهی؛ محمد جواد بلورچی
چکیده
فرونشست یک پدیده زیست محیطی، بهمعنی نشست تدریجی و یا پایین رفتن ناگهانی سطح زمین بهدلیل تراکم مواد زیر سطحی است. برداشت بیش از حد از آبهای زیرزمینی، که ناشی از نیاز روزافزون به منابع آب است، یکی از دلایل اصلی رخداد این پدیده به شمار میآید. پدیده فرونشست در مناطق مسکونی، صنعتی و کشاورزی میتواند آثار تخریبی فاجعه باری به دنبال ...
بیشتر
فرونشست یک پدیده زیست محیطی، بهمعنی نشست تدریجی و یا پایین رفتن ناگهانی سطح زمین بهدلیل تراکم مواد زیر سطحی است. برداشت بیش از حد از آبهای زیرزمینی، که ناشی از نیاز روزافزون به منابع آب است، یکی از دلایل اصلی رخداد این پدیده به شمار میآید. پدیده فرونشست در مناطق مسکونی، صنعتی و کشاورزی میتواند آثار تخریبی فاجعه باری به دنبال داشته باشد. نمونه آشکار این پدیده در دشت تهران به چشم میخورد. اگر چه همبستگی بالای موجود میان فرونشست زمین از یک سو و کاهش تراز سطح آب زیرزمینی و تغییر در ویژگیهای مکانیکی لایههای زیرسطحی از سوی دیگر تا حد زیادی شناخته شده و تلاشهای چندی برای شناخت کامل این پدیده صورت گرفته است، ولی تاکنون مدل جامع و دقیقی از پیشبینی فرونشست ارائه نشده است. مدلسازی پدیده فرونشست که یکی از پیچیدهترین مسائل در حوزه علوم زمین است میتواند به درک بهتر این پدیده و جلوگیری احتمالی از خسارات ناشی از آن بیانجامد. روشهای عددی متداولی که برای مدلسازی این پدیده بهکار میروند، بیشتر بر پایه فرضیات ساده کنندهای بنا شدهاند که سبب میشوند نتایج حاصل از این مدلها دقت کمی داشته باشند. در این پژوهش رهیافت جدیدی برای پیشبینی میزان فرونشست زمین با استفاده از روشهای هوشمند، مانند شبکههای عصبی مصنوعی، پیشنهاد شده و کارایی رهیافت پیشنهادی در یک منطقه مورد مطالعه (دشت جنوب تهران) مورد بررسی قرار گرفته است. در جریان این پژوهش، تأخیر زمانی میان برداشت آب زیرزمینی و فرونشست، با مقایسه معادلات حاکم بر هیدورگرافها و دادههای سامانههای موقعیتیاب جهانی موجود در ایستگاههای نظارتی و به کمک الگوریتمهای ژنتیک معادل 27 ماه به دست آمد. متغیرهای ورودی مدل شامل تغییرات سطح آبزیرزمینی، بسامد طبیعی خاک، ستبرای رسوبات، مختصات نقاط و زمان و کمیت خروجی مدل، تغییرات فرونشست برآورد شده با استفاده از روش تداخلسنجی امواج راداری بوده است. مدل یاد شده در 15 بازه زمانی ساخته و در ساخت آن از مجموعه دادههای آزمون که با دادههای استفاده شده در ساخت مدل، فاصلهای 4 ماهه داشتهاند، استفاده شد. مقایسه مقدار پیشبینی شده توسط مدل و مقدار واقعی فرونشست، نشانگر تطابق خوب دو دسته نتایج و قابلیت اعتماد مدل پیشنهادی است.
اصغر اصغری مقدم؛ لیدا جلالی
چکیده
دشت خوی در شمال باختر کشور و در شمال استان آذربایجانغربی گسترده شده است. این منطقه جزو مناطق سرد و خشک محسوب شده و میانگین بارندگی آن 344 میلیمتر است. هدف از این پژوهش بررسی وضعیت هیدروشیمیایی منابع آبزیرزمینی دشت خوی، از نظر تعیین آلودگی آرسنیک در مناطق مختلف دشت است. با توجه به نتایج تجزیههای هیدروشیمیایی از 36 نمونه آبزیرزمینی ...
بیشتر
دشت خوی در شمال باختر کشور و در شمال استان آذربایجانغربی گسترده شده است. این منطقه جزو مناطق سرد و خشک محسوب شده و میانگین بارندگی آن 344 میلیمتر است. هدف از این پژوهش بررسی وضعیت هیدروشیمیایی منابع آبزیرزمینی دشت خوی، از نظر تعیین آلودگی آرسنیک در مناطق مختلف دشت است. با توجه به نتایج تجزیههای هیدروشیمیایی از 36 نمونه آبزیرزمینی دشت خوی، مقادیر عنصر آرسنیک در برخی مناطق دارای غلظت بالاتر از حد استاندارد سازمان بهداشت جهانی (WHO)برای آب شرب است. در نمونههای تجزیهشده، بهسوی خاور و جنوب خاور منطقه مورد مطالعه، غلظت آرسنیک افزایش نشان میدهد. بر پایه تجزیه خوشهای، نمونههای تجزیهشده در سه خوشه قرار گرفتهاند. هر کدام از خوشهها با توجه بهمحتوی عناصر سنگین از جمله آرسنیک و آهن نیز به زیرگروههای دیگری تقسیم شدهاند. در ماتریس ضریب همبستگی، آرسنیک همبستگی مثبتی با آهن، مس، سدیم، کلر، سولفات و EC نشان میدهد. همبستگی بالای آرسنیک با آهن و مس نشاندهنده تأثیر بالای اکسیدها و هیدروکسیدهای این عناصر در جذب آرسنیک در رسوبات و همراه بودن آنها را در رسوبات و به تبع آن در آب است. بیشترین اشباع شدگی آرسنیک به ترتیب برای ترکیبات FeAsO4:2H2O و Ca3(AsO4)2:4H2O را نشان میدهد که روند تغییر شاخص اشباع برای این دو ترکیب نیز مشابه است و تقریباً از مناطق تغذیه بهسوی مناطق تخلیه آبزیرزمینی افزایشی است. بر پایه روش تجزیه فاکتوری، سه عامل اصلی مؤثر بر هیدروشیمی منطقه مورد شناسایی قرار گرفت. در عامل نخست کلر، سدیم، سولفات، پتاسیم، آرسنیک، مس، آهن و هدایت الکتریکی مؤثرند که در واقع این عوامل منشأ زمینزاد دارد. با توجه به نتایج حاصل میتوان گفت منشأ آرسنیک منطقه مورد مطالعه زمینزاد (geogenic) است و مربوط بهعوامل زمینشناسی، سنگها و رسوبات حاصل از فرسایش این سنگهاست. با این وجود میتوان گفت انحلال کانیهای موجود در سازندهای میوسن (مارن، شیل و ماسه و کنگلومرای قرمز) و پلیوسن (کنگلومرای با میانلایههای مارن و ماسه) بر آرسنیک آبزیرزمینی این ناحیه تأثیر داشته است.
محسن رضایی؛ امین سرگزی
چکیده
برداشت بیش از حد مجاز از آبخوان آبرفتی دشت گوهرکوه در جنوب باختر زاهدان، منجر به کاهش تراز آب زیرزمینی شده است. به منظور شناخت کاملتر آبخوان و بررسی اثرات احتمالی اجرای طرح تغذیه مصنوعی، جریان آب زیرزمینی این دشت، با مدل ریاضی شبیهسازی شده است. در این مطالعه از نگاشت(لاگ)های حفاری، آماربرداری از منابع آبی، دادههای پیزومتری و ...
بیشتر
برداشت بیش از حد مجاز از آبخوان آبرفتی دشت گوهرکوه در جنوب باختر زاهدان، منجر به کاهش تراز آب زیرزمینی شده است. به منظور شناخت کاملتر آبخوان و بررسی اثرات احتمالی اجرای طرح تغذیه مصنوعی، جریان آب زیرزمینی این دشت، با مدل ریاضی شبیهسازی شده است. در این مطالعه از نگاشت(لاگ)های حفاری، آماربرداری از منابع آبی، دادههای پیزومتری و آزمایشهای پمپاژ، استفاده شده است. مدل عددی جریان برای پیشبینی تغییرات سطح آب در آینده، مورد استفاده قرار گرفته است. به علت نوسانات کمتر در تراز آب زیرزمینی، بهمنماه 1381 به عنوان شرایط پایدار مورد واسنجی قرار گرفت. سپس از اسفند 1381 تا اسفند 1382 واسنجی برای شرایط ناپایدار انجام شد. در انتها نیز تحلیل حساسیت و صحتسنجی(برای اسفند 1382 تا اسفند 1383) بر روی مدل اعمال شد. پس از اتمام ساخت مدل برای آبخوان دشت گوهرکوه، به بررسی اثرات اجرای طرح تغذیه مصنوعی بر روی آبخوان دشت گوهرکوه پرداخته شد که بر اساس شرایط موجود، بهترین محل برای اعمال تغذیه مصنوعی بخشهای شمالی آبخوان (مجاور چاه مشاهدهای P9) است. واکنش آبخوان در برابر اعمال تغذیه مصنوعی مثبت است و تغذیه مصنوعی اثر مخربی روی آبخوان ندارد.
سیدرضا شادی زاده؛ منصور زویداویان پور
چکیده
پالایشگاه آبادان بین دو رودخانه اروندرود و بهمنشیر واقع شده است. این رودخانهها آب شهری، صنعتی و کشاورزی شهر آبادان را تأمین میکنند. نشت مواد نفتی و فرآوردههای آن از لولهها و مخازن روزمینی در طول جنگ تحمیلی و فرسودگی سامانههای ذخیره، انتقال و پالایش نفت به دلیل قدمت این واحد، ضرورت بررسی و انجام مطالعات برای شناسایی گسترش ...
بیشتر
پالایشگاه آبادان بین دو رودخانه اروندرود و بهمنشیر واقع شده است. این رودخانهها آب شهری، صنعتی و کشاورزی شهر آبادان را تأمین میکنند. نشت مواد نفتی و فرآوردههای آن از لولهها و مخازن روزمینی در طول جنگ تحمیلی و فرسودگی سامانههای ذخیره، انتقال و پالایش نفت به دلیل قدمت این واحد، ضرورت بررسی و انجام مطالعات برای شناسایی گسترش و حدود آلودگی نفتی را صد چندان مینماید. کاربرد رس به عنوان یک مانع طبیعی زمینشناسی در کاربردهای زیست محیطی از جمله کنترل آلودگی به اثبات رسیده است. منطقه آبادان از رسوبات دلتایی عهد حاضر تشکیل شده است و این آبرفتهای رودخانهای دارای تنوع در جنس و اندازه ذرات هستند. بنابراین در صورت چیره بودن وجود رس در منطقه مورد مطالعه، فرضیه کنترل آلودگی نفتی را به اثبات میرساند. در همین راستا موارد ذیل در این نوشتار بررسی شد: 1) جنس لایههای زیرزمینی پالایشگاه آبادان، 2) وجود آلودگی نفتی در این لایههای زیرسطحی و تعیین درصد اشباع به مواد نفتی و 3) وجود آلودگی نفتی در آبهای زیرزمینی از طریق نمونهگیری از آبهای زیرزمینی در طول مدت یک سال. روش مطالعه به این صورت بود که در ابتدا موقعیتسنجی حفر 20 حلقه چاه آبی مشاهدهای، از نظر نشت مواد نفتی در زمان جنگ و بعد از آن انجام شد. در هنگام عملیات حفاری از لایههای زیرسطحی مغزهگیری به عمل آمد، درصد اشباع نفت در این مغزهها نیز اندازهگیری شد و نیز ژرفای آلودگی به نفت و فرآوردههای نفتی در لایههای زیرسطحی پالایشگاه آبادان مشخص شد. طی دوره یک ساله، گسترش و ستبرای نفت شناور بر روی آبهای زیرزمینی همراه با تغییرات سطح ایستایی آب با توجه به جزر و مد ارزیابی شد. نتایج نشان میدهند که جنس رسوبات زیرسطحی عامل مهمی در نگهداری مواد نفتی پخش شده است، به طوری که مواد نفتی در بیشتر چاههای حفاری شده دیده شد. از طرف دیگر مواد نفتی شناور بر روی آبهای زیرزمینی فقط در دو حلقه چاه دیده شدکه آن هم ناشی از فعالیتهای اخیر پالایشگاه بوده است. نتایج، نشان دهنده جذب بیشتر مواد نفتی پخش شده در زمان جنگ و پس از آن به رس موجود در لایههای زیرسطحی است.