احسان کوثری؛ عباس بحرودی؛ مرتضی طالبیان؛ علی چهرازی
چکیده
یکی از مطالعات بنیادین مورد نیاز در میادین هیدروکربوری، بررسی گسلها و شکستگیهای میدان و تعیین نقش آنها در مخزن است. اگر مخزن میدان هیدروکربوری از نوع کربناته و شکافدار باشد، بررسی این ویژگیها درجه اهمیت بالاتری دارند. از آنجا که ساختارهای زمینساختی، جدا از همدیگر نیستند؛ ضروری است این ساختارها بهطور همزمان مورد مطالعه ...
بیشتر
یکی از مطالعات بنیادین مورد نیاز در میادین هیدروکربوری، بررسی گسلها و شکستگیهای میدان و تعیین نقش آنها در مخزن است. اگر مخزن میدان هیدروکربوری از نوع کربناته و شکافدار باشد، بررسی این ویژگیها درجه اهمیت بالاتری دارند. از آنجا که ساختارهای زمینساختی، جدا از همدیگر نیستند؛ ضروری است این ساختارها بهطور همزمان مورد مطالعه قرار گیرند که در صورت وجود ارتباط زایشی میان آنها، این ارتباط مشخص شود. در این پژوهش با استفاده از دادههای چاهنگاری تصویری، مقاطع لرزهای و نقشه زمان- ژرفا و در پایان مدلسازی تجربی به بررسی احتمالات شکلگیری گسلهای داخلی و شکستگیها پرداخته شده است. جایی که در جلوی جبهه دگرریختی زاگرس بوده است و ظاهراً تنشهای ایجاد کننده کمربند چینخورده- رانده زاگرس در آن تأثیر چندانی نداشتهاند. در این میدان نفتی دو دسته گسل با روند و نقشهای متفاوت شناسایی شده است. دسته اول با روند شمالی- جنوبی با سازوکار وارون به عنوان کنترلکننده هندسه ساختار میدان و دسته دوم با روند شمال باختر- جنوب خاور با سازکار عادی که احتمالاً عامل به وجود آورنده شکستگیهای اصلی در میدان مورد مطالعه هستند. این میدان تحت تأثیر وارونشدگی ساختار و تبدیل به یک ساختار فراجسته ایجاد شده است. بر پایه تحلیلهای انجام شده، گسلهای درون ساختاری احتمالاً به دلیل بالا آمدن دیواره نمکی و یا حرکت چپگرد گسلهای مرزی این میدان ایجاد شدهاند. با تفسیر شکستگیهای ناشی از حفاری و برونشکستها، سوی تنش افقی بیشینه و سوی تنش افقی کمینه مشخص شد. همچنین امتداد دسته دوم گسلها نیز همروند با شکستگیهای ناشی از حفاری شناسایی شدهاند. بنابراین روند این ساختارها شامل میانگین شکستگیهای طبیعی، برونشکستها و روند گسلهای عادی محلی با یکدیگر همخوانی دارند که میتواند منشأ شکستگیها را زمینساختی معرفی کند.
محمود میرزایی؛ لیلا سهیلی؛ وحید ابراهیمزاده اردستانی؛ اصغر تیموریان مطلق
چکیده
هدف اصلی تفسیر دادههای گرانی برداشت شده در روی سطح زمین، تعیین تباین جرم حجمی و یا شکل و ابعاد بیهنجاریهای جرمی است. تفسیر دادههای گرانی میتواند از راه یک مسئله وارونسازی صورت گیرد. در این پژوهش یک مدل بلوکی برای توده بیهنجار زیرسطحی در نظر گرفته شده است. با در نظرگرفتن جرم حجمی زمینه یا اولیه یکسان (حدود 6/2 گرم بر سانتیمتر ...
بیشتر
هدف اصلی تفسیر دادههای گرانی برداشت شده در روی سطح زمین، تعیین تباین جرم حجمی و یا شکل و ابعاد بیهنجاریهای جرمی است. تفسیر دادههای گرانی میتواند از راه یک مسئله وارونسازی صورت گیرد. در این پژوهش یک مدل بلوکی برای توده بیهنجار زیرسطحی در نظر گرفته شده است. با در نظرگرفتن جرم حجمی زمینه یا اولیه یکسان (حدود 6/2 گرم بر سانتیمتر مکعب) برای همه بلوکها و با به کار بردن روش وارونسازی، توزیع جرم حجمی توده بیهنجار برآورد و تفسیر شده است. در این پژوهش برای وارونسازی 246 داده گرانی، برداشت شده در سال 1386 در این ناحیه، از روش اکام استفاده شده است. نتایج حاصل از برگردانسازی دادههای گرانی نشان میدهد که پاسخ گرانی حاصل از مدل برگردان شده، تطبیق مناسبی را با دادههای واقعی اندازهگیری شده نشان میدهد. با به کار بردن این روش وارونسازی، توزیع جرم حجمی لایههای زیرسطحی که مربوط به رسوبات و سنگ بستر در این ناحیه هستند، برآورد شده است. از آنجایی که میان سنگ بستر و لایههای رسوبی مختلف همواره یک تباین جرم حجمی وجود دارد، با بررسی توزیع جرم حجمی به دست آمده، جنس تشکیلات و همچنین ناپیوستگیها شناسایی شده است. توزیع جرم حجمیهای تقریباً کمتر از 2 گرم بر سانتیمتر مکعب در مقاطع افقی و قائم به دست آمده حاصل از وارونسازی به رسوبات آبرفتی نسبت داده شده است. ژرفای رسوبات که مرکب از ترکیبات شن، ماسه و رس با درصدهای مختلف است حدوداً کمتر از 200 متر بر آورد شده است. توزیع نابرابر جرم حجمی در امتداد لایهها به شکستگیها نسبت داده شده است. این شکستگیها در حقیقت مرتبط با بخشی از گسل تبرته در این ناحیه بوده که خود سبب ایجاد زمینلرزههایی از جمله زمینلرزههای در محدوده شهر اراک و داوودآباد در سالهای گذشته شده که شمار آنها زیاد ولی شدت آنها کمتر از 5 ریشتر بوده است.
امیر امیرپور اصل میاندوآب؛ قهرمان سهرابی
چکیده
در این مطالعه نتایج استفاده از دو روش مشتق افقی و سیگنال تحلیلی روی دادههای مغناطیس هوابرد کاهیده به قطب محدوده ایران برای تشخیص ساختارهای زیرسطحی در منطقه ارائه شده است. استفاده از این روشها امکان ارائه نقشهای از ساختارهای مغناطیسی زمینشناسی اصلی به ویژه گسلهای بزرگ مقیاس دارای سیگنال مغناطیسی موجود در محدوده مورد مطالعه ...
بیشتر
در این مطالعه نتایج استفاده از دو روش مشتق افقی و سیگنال تحلیلی روی دادههای مغناطیس هوابرد کاهیده به قطب محدوده ایران برای تشخیص ساختارهای زیرسطحی در منطقه ارائه شده است. استفاده از این روشها امکان ارائه نقشهای از ساختارهای مغناطیسی زمینشناسی اصلی به ویژه گسلهای بزرگ مقیاس دارای سیگنال مغناطیسی موجود در محدوده مورد مطالعه را فراهم میسازد. نتایج کیفی و کمی این مطالعه بهصورت نقشههایی ارائه، با مطالعات مرتبط پیشین مقایسه و در مورد همخوانی یا عدم همخوانی موردی با برخی مطالعات پیشین توضیحاتی ارائه شده است.
مریم السادات میرکمالی؛ حمیدرضا رمضی؛ محمدرضا بختیاری؛ هاله رامش
چکیده
در این مطالعه به شناسایی سامانههای گسلی تنگه هرمز با استفاده از تلفیق نشانگرهای لرزهای و شبکههای عصبی مصنوعی پرداخته شده است. گسلها و شکستگیها نقش مهمی در ایجاد منطقههایی با تخلخل و تراوایی زیاد ایفا میکنند. همچنین آنها در مسیرهـای مهاجرت سیال سنگ مخزن و پوشسنگ را قطع میکنند. در منطقه تنگه هرمز فعالیتهای زمینساختی ...
بیشتر
در این مطالعه به شناسایی سامانههای گسلی تنگه هرمز با استفاده از تلفیق نشانگرهای لرزهای و شبکههای عصبی مصنوعی پرداخته شده است. گسلها و شکستگیها نقش مهمی در ایجاد منطقههایی با تخلخل و تراوایی زیاد ایفا میکنند. همچنین آنها در مسیرهـای مهاجرت سیال سنگ مخزن و پوشسنگ را قطع میکنند. در منطقه تنگه هرمز فعالیتهای زمینساختی شدید و زمینساخت نمک منجر به تشکیل ساختارهای پیچیده شده است. بنابراین شناسایی دقیق گسلها و منطقههای شکستگی و چگونگی گسترش آنها در افزایش تولید از تلههای نفتی، اهمیت خاصی دارد. در شناسایی چگونگی گسترش و حرکت گسـلها در منطقـه تنگه هرمز (بخش خاوری خلیج فارس) درون سـازنـدهای میشان، آغاجاری و در زیر افق دگرشیبی قاعده گـوری، روش مدلسازی ساختمانی (Image processing) و تجسمگرایی (visualization) تفسیر لرزهای بهکار گرفته شده است. در این روش بر پایه ترکیب نشانگرهای ورودی در سامانه شبکه عصبی مصنوعی و ایجاد نشانگرهای جدید، تصویر ساختمانی مناطق گسلی به دست آمده است. ابتدا مجموعهای از نشانگرهای پیشرفته بهمنظور تلفیق نشانگرهای محاسبه شده در نقاط تفسیری گسلی و غیرگسلی، بهعنوان ورودی به سامانه شبکه عصبی تحت نظر برای آموزش معرفی شدهاند. در پایان مکعب گسلی بهعنوان ابزار قوی اکتشافی برای شناسایی دقیق سامانه گسلی و تشخیص بهتر گسلها و شکستگیها، در مدلسازی کیفی منطقه به دست آمده است. همبستگی (correlation) بالای میان گسلها در مکعب گسلی، در نتیجه بهکارگیری نشانگرهای ترکیبی، امکان ردگیری (tracking) دقیقتر و معتبرتر گسترش گسلها را فراهم میکند. در نتیجه این پژوهش، سه نوع سامانه گسلی در منطقه مورد مطالعه شناسایی شدهاند که در نتیجه زمینساخت کششی و فشارشی کوهزایی عمان یا حرکات زمینساخت عمودی کوهزایی زاگرس و جریان نمک در طی رسوبگذاری بهوجود آمدهاند.
شاهرخ پوربیرانوند؛ محمد تاتار
چکیده
اطلاع از تغییرات تنش در منطقه زاگرس، واقع در جنوب باختری ایران برای مطالعه دگرشکلی ناشی از برخورد مایل بین صفحات اوراسیا و عربستان و برای درک زمینساخت پیچیده حاکم بر منطقه لازم است. در این مطالعه، سازوکارهای کانونی زمینلرزهها برای بهدست آوردن حالت تنش در 12 گروه از دادهها شامل رویدادهای دورلرزهای و محلی در منطقه زاگرس مورد ...
بیشتر
اطلاع از تغییرات تنش در منطقه زاگرس، واقع در جنوب باختری ایران برای مطالعه دگرشکلی ناشی از برخورد مایل بین صفحات اوراسیا و عربستان و برای درک زمینساخت پیچیده حاکم بر منطقه لازم است. در این مطالعه، سازوکارهای کانونی زمینلرزهها برای بهدست آوردن حالت تنش در 12 گروه از دادهها شامل رویدادهای دورلرزهای و محلی در منطقه زاگرس مورد استفاده قرار گرفتهاند. محورهای تنش تغییرات قابل توجهی در منطقه زاگرس بهویژه در اطراف خط عمان نشان دادند. تفاوت زاویهای بین محورهای تنش بیشینه افقی بهدست آمده و بردارهای حرکت صفحات زمینساختی حاصل از مدلهای جهانی از جنوب خاوری به شمال باختری در زاگرس افزایش مییابد. افراز دگرشکلی با توجه به گسلها و شکستگیهای از قبل موجود و معرفی یک منطقه ضعیف در بخش شمال باختری زاگرس تحت تأثیر فعالیت گسل اصلی عهد حاضر میتواند این افزایش را توضیح دهد.
بهزاد زمانی قره چمنی
چکیده
محدوده مورد مطالعه در این پژوهش، در شمالباختری ایران و در استان آذربایجان غربی قرار دارد و شهر خوی به عنوان بزرگترین منطقه مسکونی در حاشیه جنوب خاوری منطقه یاد شده قرار گرفته است. در این پژوهش وضعیت رژیم تنش در محدوده گسل سیاه چشمه- خوی، بر پایه روش تحلیل وارون، بر مبنای دادههای سازوکار کانونی زلزلهها و دادههای صحرایی ...
بیشتر
محدوده مورد مطالعه در این پژوهش، در شمالباختری ایران و در استان آذربایجان غربی قرار دارد و شهر خوی به عنوان بزرگترین منطقه مسکونی در حاشیه جنوب خاوری منطقه یاد شده قرار گرفته است. در این پژوهش وضعیت رژیم تنش در محدوده گسل سیاه چشمه- خوی، بر پایه روش تحلیل وارون، بر مبنای دادههای سازوکار کانونی زلزلهها و دادههای صحرایی لغزش گسلهای فعال بررسی شده است که متوسط رژیم تنش حاکم را تنش امتداد لغز با روند NW-SE بهدست داده است. نتایج این مطالعه نشان داد که تنشهای متوسط بهدست آمده برای دادههای لرزهای و دادههای صحرایی اختلاف دارند که مربوط به عملکرد تنشهای چندگانه در این ناحیه است. اما انجام تحلیل جداسازی تنشها با بهوجود آوردن امکان شناسایی تنشهای چندگانه انطباق قابل قبول دو مورد یادشده را با هم نشان داده است به گونهای که مقایسه نتایج تحلیل جداسازی تنشها برای دادههای صحرایی و لرزهای نشان داد که رژیم تنش اول و دوم هر دو به طور کامل با یکدیگر همخوان هستند. همچنین مقایسه نتایج حاصل در این پژوهش در ارتباط با رژیمهای تنش تحلیل شده از دادههای لرزهای همراه با دادههای صحرایی نشان داده است که رژیم تنش دوم وسوم بهدست آمده، تنشهای نوزمینساختی حاکم بر این گسل هستند. تنش چهارم نیز با توجه به این که در تحلیل دادههای لرزهای ظاهر شده است یک تنش نوزمینساختی است ولی احتمالا" تنها در بخشهای ژرفایی وگسلهای پیسنگی عمل میکند که آثار آن در گسلهای اندازهگیری شده در سطح زمین دیده نمی شود. اما رژیم تنش اول بهدست آمده از تحلیل همزمان دادههای لرزهای و صحرایی احتمالا رژیم تنش دیرینی است که در تحلیل دادههای لرزهای دیده نشده است. مقایسه نتایج بهدست آمده از بازسازی رژیمهای تنش در این پژوهش با نتایج بررسی دیگر پژوهشگران در این محدوده و به ویژه با نتایج اندازه گیریهای ژئودزی با GPS همخوانی خوبی نشان میدهد.
گلاویژ ملکی؛ عبدالله سعیدی؛ محمدهاشم امامی؛ منیره خیرخواه
چکیده
در پهنه سنندج- سیرجان بسیاری از سنگهای آتشفشانی بازی که گاه به صورت تختگاههایی سنگهای کهنتر از کواترنری را پوشاندهاند، با شکل و ریخت گوناگون رخنمون یافتهاند. بر اساس تاریخچه ژئودینامیکی کوهزاد زاگرس، سنگهای مورد مطالعه، سنگهای پس از برخورد هستند که در امتداد راستای سامانههای کششی در سطح آشکار شدهاند. رخنمون این سنگها ...
بیشتر
در پهنه سنندج- سیرجان بسیاری از سنگهای آتشفشانی بازی که گاه به صورت تختگاههایی سنگهای کهنتر از کواترنری را پوشاندهاند، با شکل و ریخت گوناگون رخنمون یافتهاند. بر اساس تاریخچه ژئودینامیکی کوهزاد زاگرس، سنگهای مورد مطالعه، سنگهای پس از برخورد هستند که در امتداد راستای سامانههای کششی در سطح آشکار شدهاند. رخنمون این سنگها در سطح از روند شمال باختری- جنوب خاوری پیروی میکند. بهویژه مجموعههای بررسی شده در چارچوب این مقاله با نامهای ندری، طهمورث و احمدآباد این روند را نشان میدهند. از این نگاه در سه جایگاه نامبرده، برداشتهای صحرایی بر روی سامانههای شکستگی انجام شد که نتایج زیر حاصل شده است. گسلهای برداشت شده از سه جایگاه سنگهای بازالتی، ویژگیهای گوناگونی از نگاه روند جایگاه جریانهای بازالتی و نیز سن آنها دارند. این گسلها که همگی از نوع گسلهای کششی (عادی) هستند یا سنی پس از شکلگیری بازالتها دارند (جوانترین گسلها)، یا همزمان با برونریزی بازالتها هستند که همزمان با آخرین مرحله رسوبگذاری مارنهای میوسن پسین است و کهنترین این گسلها دارای سن میوسن پسین و پیش از برونریزی بازالت هستند.
مرتضی طالبیان؛ سعید هاشمی طباطبایی؛ مرتضی فتاحی؛ منوچهر قرشی؛ علی بیت الهی؛ عباس قلندر زاده؛ محمد علی ریاحی
چکیده
فلات ایران با قرارگیری بین دو صفحه عربی و اروپا-آسیا، سالانه حدود 22 میلیمتر کوتاهشدگی در راستای شمال- جنوب دارد. حدود 9 میلیمتر از این کوتاهشدگی سبب چینخوردگی و گسلخوردگی در زاگرس میشود و باقیمانده آن بهطور عمده در البرز و کپه داغ جای میگیرد. بلوک مرکزی ایران تغییر شکل اندکی دارد بنابراین، متناسب با میزان کوتاهشدگی ...
بیشتر
فلات ایران با قرارگیری بین دو صفحه عربی و اروپا-آسیا، سالانه حدود 22 میلیمتر کوتاهشدگی در راستای شمال- جنوب دارد. حدود 9 میلیمتر از این کوتاهشدگی سبب چینخوردگی و گسلخوردگی در زاگرس میشود و باقیمانده آن بهطور عمده در البرز و کپه داغ جای میگیرد. بلوک مرکزی ایران تغییر شکل اندکی دارد بنابراین، متناسب با میزان کوتاهشدگی در البرز و کپه داغ، با سرعت حدود 13 میلیمتر در سال به سوی شمال حرکت مینماید. در خاور ایران، بلوک صلب و پایدار افغانستان قرار دارد که حرکت چندانی نسبت به اوراسیا ندارد بنابراین حرکت به سوی شمال ایران مرکزی نسبت به بلوک افغانستان تنش برشی راستگردی را در خاور ایران ایجاد مینماید که به ترتیب حدود 8 و 5 میلیمتر در سال آن در راستای گسلهای خاور و باختر دشت لوت جای میگیرند. یکی از مشکلات برآورد خطر زمینلرزه در خاور ایران کمبود دادههای زمینلرزهای، ژئودتیک و ناشناخته بودن نرخ لغزش گسلها است. از این رو در این پژوهش سعی شده است تا به کمک دادههای موجود زمینشناسی و سنیابی مطلق شیوه توزیع حرکت راستالغز بر روی گسلهای این ناحیه تا حدودی برآورد شود. در ادامه با توجه به اهمیت گسل بم- براوات و گسل زمینلرزهای جنوب بم در برآورد خطر زمینلرزه در شهر بم این گسل به طور خاص مورد مطالعه قرار گرفته است. نمونهگیری از آبرفتهای برخاسته در اثر جنبش گسل بم- براوات در انتهای جنوبی این گسل، و تعیین سن مطلق آنها به روش لومینسانس نوری، نرخ برخاستگی حدود 5/0 میلیمتر در سال را برای این گسل مشخص مینماید. از آن جا که جنبش این گسل از نظر هندسی با گسل جنوب بم در ارتباط است، بنابراین به کمک این سنیابی نرخ لغزش راستالغز راستگرد گسل جنوب بم نیز حدود 2 میلیمتر در سال بر آورد میشود .
فرزام یمینی فرد؛ علی سیاهکالی مرادی؛ مازیار حسینی؛ رحیم نوروزی
چکیده
از تاریخ خرداد 1383 تا آذر 1387 فعالیت لرزهای بسیار کمی در مجاورت گسلهای شمال تهران، طالقان، کهریزک و محدوده شهر تهران ثبت شده است. در مقابل، فعالیت لرزهای در امتداد گسلهای مشا، گرمسار، کندوان و گسلهای حاشیه جنوبی دریای خزر قابل توجه است. به طور کلی شاهد کاهش فعالیت لرزهای در منطقه البرز مرکزی از طول جغرافیایی º51 خاوری به ...
بیشتر
از تاریخ خرداد 1383 تا آذر 1387 فعالیت لرزهای بسیار کمی در مجاورت گسلهای شمال تهران، طالقان، کهریزک و محدوده شهر تهران ثبت شده است. در مقابل، فعالیت لرزهای در امتداد گسلهای مشا، گرمسار، کندوان و گسلهای حاشیه جنوبی دریای خزر قابل توجه است. به طور کلی شاهد کاهش فعالیت لرزهای در منطقه البرز مرکزی از طول جغرافیایی º51 خاوری به سمت باختر هستیم. دو زمینلرزه در باختر شهر تهران با ژرفاهای 15 و 17 کیلومتر تعیین محل شدهاند که یکی از آنها دارای سازوکار کاملاً امتدادلغز میباشد. لرزهخیزی قابل توجهی در امتداد گسل مشا بویژه در مجاورت شهرهای دماوند و بومهن و منطقه لواسانات بزرگ ثبت شده است. سازوکارهای محاسبه شده در امتداد این گسل ترکیبی از حرکات امتدادلغز و معکوس را نشان میدهد که بر حرکت فشاری- عبوری گسل مشا با مؤلفه چیره امتداد لغز چپگرد و ادامه این نوع حرکت تا منطقه لواسانات در جنوب انتهای خاوری گسل شمال تهران دلالت میکند. تعیین محل دقیق تعدادی از وقایع، نشانگر وقوع وقایع در بازه ژرفای 4 تا 32 کیلومتر است. به طور کلی سازوکارهای تعیین شده در منطقه، ترکیبی از سازوکارهای امتداد لغز و معکوس هستند و به نظر میرسد هرچه از حاشیه جنوبی البرز به سمت شمال ایران مرکزی پیش میرویم سازوکارهای معکوس، بیشتر چیره میشوند که میتواند نشاندهنده جدایش لغزش در حاشیه جنوبی البرز باشد.
علیرضا جواهری نیستانک؛ عبدالرحیم جواهریان؛ نوید امینی
چکیده
یکی از ابزارهای مناسب که در تفسیر ناپیوستگیهای ساختاری و رخسارههای چینهشناسی درون مکعب دادههای لرزهای سهبعدی به مفسر کمک میکند، نشانگر لرزهای همدوسی است. اندازهگیریهای همدوسی در سه بعد، تشابه ردلرزه به ردلرزه را بیان میکنند و بنابراین تغییرات قابل تفسیر را در این گونه موارد نشان میدهند. ردلرزههای مشابه با ضرایب ...
بیشتر
یکی از ابزارهای مناسب که در تفسیر ناپیوستگیهای ساختاری و رخسارههای چینهشناسی درون مکعب دادههای لرزهای سهبعدی به مفسر کمک میکند، نشانگر لرزهای همدوسی است. اندازهگیریهای همدوسی در سه بعد، تشابه ردلرزه به ردلرزه را بیان میکنند و بنابراین تغییرات قابل تفسیر را در این گونه موارد نشان میدهند. ردلرزههای مشابه با ضرایب همدوسی بالا به نقشه در میآیند، در حالی که بیهنجاریها مانند ناپیوستگیها، ضرایب همدوسی پایینی دارند. همدوسی لرزهای معیار سنجش تغییرات جانبی در پاسخ لرزهای که علل آن میتواند ساختار زمینشناسی، چینهشناسی، سنگشناسی، تخلخل و وجود هیدروکربن باشد را نمایان میسازد. خروجی این نشانگر، مکعب همدوسی لرزهای سهبعدی است که ناپیوستگیهای ساختاری و رخسارههای چینهشناسی را با قدرت تفکیک بالاتری به تصویر میکشد. در این مقاله، کاربرد دو نشانگر لرزهای همدوسی متداول بر مبنای همبستگی عرضی و ساختار ویژه در شناسایی گسلها روی دادههای لرزهای مصنوعی و واقعی نشان داده میشود.
با بررسی نتایج بهدست آمده در این روش، میتوان مشاهده کرد که این روش برای مدلهای مصنوعی برای نسبت سیگنال به نوفههای پایین و برای داده واقعی پاسخ مناسبی میدهد. همچنین مقایسه روش همدوسی بر مبنای ساختار ویژه با روش همدوسی بر مبنای همبستگی عرضی نشان میدهد که قدرت تفکیک آن برای تشخیص گسلها بیشتر است.