زمین شناسی اقتصادی
علیرضا الماسی؛ قاسم نباتیان؛ امیر مهدوی؛ چیولی لی
چکیده
ذخایر مس پورفیری ماهرآباد و خوپیک در ائوسن بالایی (39-37 میلیون سال) در بلوک لوت رخ دادهاند. همه آنها با سنگهای حدواسط (غالبا مونزونیت) همراهاند. ذخایر پورفیری رابطه نزدیکی با ماگماهای اکسیدان دارند. فوگاسیته اکسیژن (fO2) یک فاکتور کلیدی کنترلکننده تشکیل ذخایر مس پورفیری است. ترکیبات عنصر اصلی و عناصر کمیاب دانههای زیرکن مربوط ...
بیشتر
ذخایر مس پورفیری ماهرآباد و خوپیک در ائوسن بالایی (39-37 میلیون سال) در بلوک لوت رخ دادهاند. همه آنها با سنگهای حدواسط (غالبا مونزونیت) همراهاند. ذخایر پورفیری رابطه نزدیکی با ماگماهای اکسیدان دارند. فوگاسیته اکسیژن (fO2) یک فاکتور کلیدی کنترلکننده تشکیل ذخایر مس پورفیری است. ترکیبات عنصر اصلی و عناصر کمیاب دانههای زیرکن مربوط به چند توده مونزونیت کانهدار در اندیسهای مس پورفیری ماهرآباد و خوپیک اندازه گیری شد. دانههای زیرکن نسبتهای Ce4+/Ce3+ متوسط تا کم با بازه ای از 19 تا 610 و میانگین 155 نشان میدهند. مقادیر میانگین فوگاسیته اکسیژن (logfO2) ماگماهای کانهدار ماهرآباد و خوپیک، بازه 2/3-FMQ ∆ تا 3/1-FMQ ∆ با میانگین 2/2-FMQ ∆، دلالت بر تشکیل در شرایط اکسیداسیونی متوسط (بین بافرهای Ni-NiO (NNO) و فایالیت- مگنتیت-کوارتز (FMQ)، اما زیر بافر مگنتیت-هماتیت(HM)، که نشان دهنده شرایط فرااکسایش است،) دارد، که برای تشکیل ذخایر پورفیری ایدهآل نیست. این حالت با ژئوشیمی و دادههای ایزوتوپی استرانسیوم سنگکل، و با عدم رخداد کانیهای فوق اکسیدان مانند هماتیت و ویژگی آداکیتی ضعیف سنگهای هر دو ذخیره که بدلیل فاکتورهای دخیل در منشا ماگما مانند نوع سنگ و درصد ذوب بخشی (احتمالا پریدوتیت با میزان دخالت کم تیغه فرورانش) است، حمایت میشود.
زمین شناسی اقتصادی
میثم نیک فرجام؛ اردشیر هزارخانی
چکیده
یکی از مهمترین لایههای اطلاعاتی در تهیه نقشههای پتانسیل معدنی، نقشههای شاهد ژئوشیمیایی هستند که در این پژوهش روشهای مختلف تلفیق برای تهیه آنها مورد بررسی قرار گرفته است. ناحیه مورد مطالعه (ورقه 1:100،000 ورزقان) در استان آذربایجان شرقی و زون متالوژنی اهر- ارسباران واقع میباشد. این ناحیه به دلیل موقعیت زمینشناسی ...
بیشتر
یکی از مهمترین لایههای اطلاعاتی در تهیه نقشههای پتانسیل معدنی، نقشههای شاهد ژئوشیمیایی هستند که در این پژوهش روشهای مختلف تلفیق برای تهیه آنها مورد بررسی قرار گرفته است. ناحیه مورد مطالعه (ورقه 1:100،000 ورزقان) در استان آذربایجان شرقی و زون متالوژنی اهر- ارسباران واقع میباشد. این ناحیه به دلیل موقعیت زمینشناسی و حضور اندیسهای مس پورفیری به ویژه معدن مس سونگون، به عنوان یک ایالت متالوژنی مهم در شمال غرب ایران بـه شمار میرود. در این پژوهش، از 1067 نمونه رسوب آبراههای بهعنوان داده اولیه برای انجام مطالعات ژئوشیمی استفاده گردید. با انتخاب عناصر Cu، Mo،Au ، Ag، Pb، Zn، Au و As به عنوان عناصر شاخص کانسارهای مس پورفیری، نقشه شاهد فازی شده هرکدام با استفاده از تابع لجستیکی ترسیم شدند. این نقشهها با استفاده از روشهای OR فازی، میانگین هندسی و ارزش همزمانی شواهد تلفیق گشتند. به منظور اعتبارسنجی نتایج، از نمودارهای نرخ پیشبینی- مساحت اشغال شده استفاده گردید. با استفاده از این نمودار، نقشه نهایی تلفیق یافته به روش ارزش همزمانی شواهد با اختصاص 76 درصد نرخ پیشبینی برای کانسارهای شناخته شده، به عنوان یک روش مناسب در شناسایی کانسارهای مس پورفیری در نظر گرفته شد.
اکتشاف و معدن
سعید قاسم زاده؛ عباس مقصودی؛ مهیار یوسفی
چکیده
منطقه معدنی بافت در استان کرمان در بخش جنوب خاوری کمان ماگمایی ارومیه دختر واقع شده است. این کمان به وسیله گسترش وسیعی از تودههای نفوذی و سنگهای آتشفشانی سنوزوییک مشخص میشود و شرایط مطلوبی برای توسعه سیستمهای هیدروترمالی و کانیسازی به خصوص کانیزایی مس پورفیری فراهم میکند. به منظور پتانسیل معدنی با هدف شناسایی مناطق پرپتانسیل، ...
بیشتر
منطقه معدنی بافت در استان کرمان در بخش جنوب خاوری کمان ماگمایی ارومیه دختر واقع شده است. این کمان به وسیله گسترش وسیعی از تودههای نفوذی و سنگهای آتشفشانی سنوزوییک مشخص میشود و شرایط مطلوبی برای توسعه سیستمهای هیدروترمالی و کانیسازی به خصوص کانیزایی مس پورفیری فراهم میکند. به منظور پتانسیل معدنی با هدف شناسایی مناطق پرپتانسیل، چند نقشه منفرد از شواهد شامل فاصله از تودههای نفوذی، چگالی گسل، فاصله از آلتراسیونهای هیدروترمالی و اثر ژئوشیمیایی چند عنصری تولید شد. مقادیر شاهد فضایی در هر نقشه با استفاده از یک تابع لجستیک از مقادیر بدون کران به بازه (1و0) انتقال یافتند. سپس نقشههای پیوسته از لایههای شاهد فازی شده توسط روش میانگین هندسی تلفیق شدند. برای ارزیابی نتایج نقشه پتانسیلی نهایی یک روش داده محور پیشبینی- مساحت به کار گرفته شد. نتایج نشان میدهد که برای مدل احتمالی (پتانسیلی) میانگین هندسی، 87 درصد از کانسارهای شناخته شده در 13 درصد از منطقه مورد مطالعه پیشبینی شدهاند. از این رو، این روش میتواند برای مدلسازی پتانسیل معدنی با هدف شناسایی مناطق هدف برای اکتشاف یک نوع کانسار خاص مورد استفاده قرار گیرد.
زمین شناسی اقتصادی
هادی محمددوست؛ مجید قادری؛ جمشید حسن زاده
چکیده
دادههای ایزوتوپ گوگرد بر روی کانیهای پیریت، کالکوپیریت و مولیبدنیت موجود در رگچههای تیپ A، B و D سامانههای پورفیری خوشه میدوک واقع در بخش شمالباختری کمربند مس کرمان نشانگر ترکیب ایزوتوپی δ34S نزدیک به صفر برای این سامانهها است. ترکیب ایزوتوپی گوگرد برای کانسارهای پورفیری چاه فیروزه و ایجو و اندیسهای سرنو، گود کلواری و ...
بیشتر
دادههای ایزوتوپ گوگرد بر روی کانیهای پیریت، کالکوپیریت و مولیبدنیت موجود در رگچههای تیپ A، B و D سامانههای پورفیری خوشه میدوک واقع در بخش شمالباختری کمربند مس کرمان نشانگر ترکیب ایزوتوپی δ34S نزدیک به صفر برای این سامانهها است. ترکیب ایزوتوپی گوگرد برای کانسارهای پورفیری چاه فیروزه و ایجو و اندیسهای سرنو، گود کلواری و کدر به ترتیب بین 1.4- تا 2.5+ (میانگین 0.31+)، 1.3- تا 1.1+ ( میانگین 0.07+)، 0.1+ تا 2.4+ (میانگین 0.87+)، 0.2+ تا 1.5- (میانگین 0.1-) و 4.1- تا 1+ (میانگین 1.04-) در هزار است که میتواند معرف منبع ماگمایی باشد. همچنین دامنه محدود تغییرات ایزوتوپی و ترکیب ایزوتوپی مشابه برای سه گروه رگه نشان میدهد که با تحول سیستم گرمابی، تغییر و تحول چندانی در منبع اولیه و به نسبت همگن گوگرد رخ نداده است. مقایسه دادههای حاصل از خوشه میدوک با دادههای موجود در مورد برخی کانسارهای بخش میانی و جنوبی کمربند کرمان پیشنهاد میکند که منشأ گوگرد در سامانههای پورفیری بخش شمالباختری و تا حدی بخشهای میانی کمان ماگمایی سنوزوئیک کرمان از یک ماگمای مافیک که از گوشته لیتوسفری زیرقارهای (SCLM) متاسوماتیز شده منشأ گرفته تأمین شده و آلایش با سنگهای پوسته قارهای نیز بر ترکیب δ34S اثرگذار بوده است، درحالیکه در بخش جنوبی، فرایندهای مرتبط با فرورانش و سیالات ناشی از آب دریا و رسوبات همراه، در ترکیب ایزوتوپی گوگرد نقش اساسی داشتهاند.
زمین شناسی محیط زیست و مهندسی
الهام قدیری صوفی؛ سعید سلطانی محمدی؛ مهیار یوسفی؛ علی عالی انوری
چکیده
از آنجا که فعالیتهای معدنی بر روی کانسارهای فلزی بهعنوان یکی از راههای رهاسازی و ورود عناصر خطرناکی همچون آرسنیک به محیط زیست شناخته میشوند؛ پرداختن به مسائل آلودگی در خاک و رسوبات آبراهه ای در پیرامون کارگاههای معدنی حائز اهمیت است. برای درک توزیع فضایی آلودگی آرسنیک در منطقه ساردوییه و بافت در استان کرمان، به مساحت تقریباً ...
بیشتر
از آنجا که فعالیتهای معدنی بر روی کانسارهای فلزی بهعنوان یکی از راههای رهاسازی و ورود عناصر خطرناکی همچون آرسنیک به محیط زیست شناخته میشوند؛ پرداختن به مسائل آلودگی در خاک و رسوبات آبراهه ای در پیرامون کارگاههای معدنی حائز اهمیت است. برای درک توزیع فضایی آلودگی آرسنیک در منطقه ساردوییه و بافت در استان کرمان، به مساحت تقریباً 5000 کیلومترمربع، 1804 نمونه رسوبات آبراهه ای برداشت شد و آنالیز ژئوشیمیایی برای این نمونهها انجام گرفت و در نهایت غلظت عناصر مختلف از جمله آرسنیک در این نمونهها به دست آمد. حد مجاز توصیه شده توسط استانداردها در خاک برای آرسنیک ppm 20 میباشد. در نتیجه نمونههایی که مقدار آرسنیک در آنها از این مقدار بیشتر است؛ مناطق آلوده هستند که نیاز به بهسازی زمین دارند. اما از آنجا که تعداد نمونههای برداشت شده محدود است، برای تشخیص ریسک آلوده بودن مناطق از روش کریجینگ شاخص استفاده شد. در منطقه مورد مطالعه 32 اندیس شناخته شده مس وجود دارد؛ از این رو به منظور بررسی پتانسیل آلودگی آرسنیک حاصل از فعالیت های معدنی، با توجه به نقشه نهایی حاصل از به کارگیری روش کریجینگ شاخص بر روی غلظت آرسنیک موجود در دادههای رسوبات آبراهه ای، مشخص شد که در بخش شمال و شمال باختری منطقه آلودگی آرسنیک ممکن است در نتیجه فعالیت های معدنی مس پورفیری باشد اما در بخش خاوری منطقه اگر چه تراکم این اندیس ها بالاست؛ اما آلودگی خاصی دیده نشده است.
معصومه علیمحمدی؛ سعید علیرضایی؛ مجید قادری؛ دانیل کنتاک
چکیده
کمان ماگمایی سنوزوییک ارومیه- دختر، میزبان اصلی ذخایر مس± مولیبدن± طلای نوع پورفیری در ایران است. تمرکز اصلی این ذخایر، در بخش جنوبی این کمان رخ داده است که با نام کمربند مس کرمان شناخته میشود. محدودههای اکتشافی درآلو و سرمشک در بخش جنوبی کمربند کرمان و در امتداد یک پهنه گسلی با روند شمال باختر- جنوب خاور با طول 10 کیلومتر ...
بیشتر
کمان ماگمایی سنوزوییک ارومیه- دختر، میزبان اصلی ذخایر مس± مولیبدن± طلای نوع پورفیری در ایران است. تمرکز اصلی این ذخایر، در بخش جنوبی این کمان رخ داده است که با نام کمربند مس کرمان شناخته میشود. محدودههای اکتشافی درآلو و سرمشک در بخش جنوبی کمربند کرمان و در امتداد یک پهنه گسلی با روند شمال باختر- جنوب خاور با طول 10 کیلومتر و عرض 5/0 تا 1 کیلومتر قرار گرفتهاند. در این دو محدوده، روانههای گدازه آندزیتی- بازالتی و بازالتی و نیز سنگهای آذرآواری ائوسن، مورد هجوم تودههای نفوذی گرانودیوریتی گرانولار ائوسن پایانی- الیگوسن و تودههای تونالیتی- گرانودیوریتی پورفیری میوسن قرار گرفتهاند. همه این واحدها توسط دایکهای پس از کانیسازی با ترکیب دیاباز، آندزیت و ریولیت قطع شدهاند. هر دو نوع سنگهای آتشفشانی و نفوذی، گرایش زمینشیمیایی کالکآلکالن دارند؛ گروه نخست بیشتر متاآلومین و گروه دوم پرآلومین هستند. در نمودار بهنجار شده با مقادیر گوشته اولیه و کندریت، همه واحدهای سنگی غنیشدگی آشکاری در عناصر لیتوفیل درشتیون و عناصر خاکی کمیاب سبک نسبت به عناصر با شدت میدان بالا و عناصر خاکی کمیاب سنگین نشان میدهند. این الگوی توزیع، همراه با بیهنجاریهای منفی نیوبیم، تانتالم و تیتانیم، از ویژگیهای ژئوشیمیایی ماگمای مرتبط با محیطهای فرورانش است. تودههای تونالیتی بیشترین تفریق را دچار شدهاند، که با نسبت Lan/Ybn میان81/7 تا 21/18 مشخص میشود. این نسبت در سنگهای آتشفشانی برابر با 52/1 تا 16/5 است که نشانگر تفریق پایین ماگمای مادر آنهاست. تودههای گرانیتوییدی با نسبت Lan/Ybn میان 61/6 تا 56/7 مشخص میشوند. ویژگیهای زمینشیمیایی تودههای نفودی هر دو منطقه درآلو و سرمشک، نشانگر سهم بیشتر رسوبات و مواد پوستهای در ناحیه ذوب، در مقایسه با سیالهای آزاد شده از تختال فرورونده است. ماگمای مادر سنگهای آتشفشانی، کمترین تأثیر را از مواد پوستهای پذیرفته است و ممکن است تنها کمی متأثر از سیالهای آزاد شده از تختال فرورونده شده باشد. ویژگیهای زمینشیمیایی سنگهای آتشفشانی و نفوذی در محدوده مورد مطالعه، نشانگر گذار از محیط کمان جزیرهای در پالئوسن- ائوسن به محیط کمان حاشیه قارهای در نئوژن است که این مسئله با دادههای مربوط به برخی نقاط دیگر کمربند کرمان هماهنگ است.
مرتضی عینعلی؛ سعید علیرضایی؛ رونالد بکر
چکیده
سامانه پورفیری باغخشک در بخش جنوبی کمربند ماگمایی سنوزوییک ارومیه-دختر جای گرفته است.کانیسازی مس در باغخشک با دو توده نفوذی نیمهژرف دیوریتی- مونزودیوریتی و گرانودیوریتی همراه است که در سنگهای آتشفشانی آندزیتی نفوذ کردهاند. هر دو توده نفوذی توسط سیالهای گرمابی به مجموعههای دگرسانی پتاسیک، فیلیک و پروپیلیتیک دگرسان ...
بیشتر
سامانه پورفیری باغخشک در بخش جنوبی کمربند ماگمایی سنوزوییک ارومیه-دختر جای گرفته است.کانیسازی مس در باغخشک با دو توده نفوذی نیمهژرف دیوریتی- مونزودیوریتی و گرانودیوریتی همراه است که در سنگهای آتشفشانی آندزیتی نفوذ کردهاند. هر دو توده نفوذی توسط سیالهای گرمابی به مجموعههای دگرسانی پتاسیک، فیلیک و پروپیلیتیک دگرسان شدهاند. کانیسازی در باغخشک، به شکل استوکورکهای کوارتز- سولفید و همچنین سولفیدهای افشان در این دو توده نفوذی و نیز به مقدار کمتر در سنگهای آتشفشانی میزبان رخ داده است. در سامانه پورفیری باغخشک، دو نوع رگچه کوارتز شناسایی شده است: 1) رگچههای کوارتز+کالکوپیریت+پیریت± مولیبدنیت (رگچههای کانهدار یا بارور)؛ و 2) رگچههای کوارتز± پیریت (رگچههای نابارور). تودههای نفوذی باغخشک در نمودار بهنجارشده نسبت به گوشته اولیه، با غنیشدگی در عناصر لیتوفیل بزرگیون و عناصر خاکی کمیاب سبک، نسبت به عناصر با شدت میدان بالا و عناصر خاکی کمیاب سنگین، و نیز فروافتادگی در محل عناصر Ti، Nb و Ta مشخص میشوند که از ویژگیهای شاخص کمانهای ماگمایی مرتبط با فرورانش است. در نمودارهای تفکیک جایگاه زمینساختی، تودههای نفوذی باغخشک در محیط کمان قارهای قرار میگیرند. سه نوع اصلی میانبار سیال در رگچههای کوارتز کانهدار شناسایی شده است: میانبارهای غنی از بخار باشوری پایین (8-4 درصد جرمی معادل نمک)، میانبارهای چندفازی با شوری بالا (35-5/32 درصد جرمی معادل نمک) و میانبارهای غنی از مایع با شوری به نسبت پایین (10-4درصد جرمی معادل نمک). میانبارهای غنی از بخار، دماهای همگنی میان 326 تا 434 درجه سانتیگراد دارند و بیشتر اندازهگیریها میان 380 تا 420 درجه سانتیگراد است. تجزیه ریزطیفنمایی لیزر رامان (Laser Raman Microspectroscopy) حضور گاز کربن دیوکسید و بلورهای نوزاد کالکوپیریت را در میانبارهای غنی از بخار تأیید کرده است. میانبارهای چندفازی غالباً در گستره دمای 300 تا 375 درجه سانتیگراد به فاز مایع همگن شدند. میانبارهای غنی از مایع، دماهای همگنشدگی میان 150 تا 384 درجه سانتیگراد دارند و بیشتر اندازهگیریها میان 250-200 درجه سانتیگراد و 375-300 درجه سانتیگراد است. شوری و دمای همگنشدگی میانبارهای سیال کوارتز در رگچههای نابارور، بهترتیب 4- 5/0 درصد جرمی معادل نمک و 240-200 درجه سانتیگراد اندازهگیری شده است. دادههای میانبار سیال نشان از آن دارد که مس با یک سیال غنی از بخار یا فوق بحرانی داغ (420-380 درجه سانتیگراد)، دارای کربن دیوکسید، و نه چندان شور (8-4 درصد جرمی معادل نمک) در سامانه وارد شده است. کاهش دما در شوری ثابت از میانبارهای غنی از بخار به میانبارهای غنی از مایع در رگچههای کانهدار، پیشنهاد میکند که سرد شدن عامل کنترلکننده مهمی در فرایند کانیسازی بهصورت استوکورک و افشان بوده است. در مرحلههای پسین فعالیت گرمابی، سیالهای گرمابی با شوری پایین و فقیر از مس، سبب تشکیل رگچههای فراوان نابارورکوارتز-پیریت شده است.
حسن علیزاده؛ مهران آرین؛ محمد لطفی؛ منوچهر قرشی؛ منصور قربانی
چکیده
منطقه مورد مطالعه در کمربند دهج – ساردوییه که جزیی از کمان ماگمایی ارومیه – دختر بوده و کانسارهای پورفیری زیادی را در خود جای داده، واقع شده است. این منطقه بر روی پهنه برشی راستگردی که توسط گسلهای رفسنجان در شمال وگسل شهر بابک در جنوب محصور شده، قرار دارد. در این نوشتار ارتباط مکانی 16 کانسار مس پورفیری منطقه با شکستگیها ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در کمربند دهج – ساردوییه که جزیی از کمان ماگمایی ارومیه – دختر بوده و کانسارهای پورفیری زیادی را در خود جای داده، واقع شده است. این منطقه بر روی پهنه برشی راستگردی که توسط گسلهای رفسنجان در شمال وگسل شهر بابک در جنوب محصور شده، قرار دارد. در این نوشتار ارتباط مکانی 16 کانسار مس پورفیری منطقه با شکستگیها وگسلهای منطقه مورد بررسی قرار گرفت و ارتباط نزدیکی بین ضریب خطوارگی و موقعیت کانسارهای مس پورفیری در منطقه دیده شد. در این پژوهش مشخص شد که ضریب جهت خطوارهها (d/D) همبستگی بیشتری با کانسارهای مس پورفیری دارد. از این مطالعه برای اکتشاف مقدماتی کانسارهای مس پورفیری با استفاده از بررسی هندسه و سازوکار گسلها و شکستگیها میتوان استفاده کرد.
سارا لعلیفاز؛ بهنام شفیعی؛ غلامحسین شمعانیان؛ حسین تقیزاده
چکیده
پژوهش حاضر اولین گزارش از دادههای ایزوتوپی رنیم و اُسمیم در سولفیدهای مس- آهن ژرفزاد (کلکوپیریت و پیریت) کانسارهای مس پورفیری کرمان است. هر چند که در این مطالعه مجموعه داده محدود بود، ولی تفسیر آنها به شناخت منبع احتمالی فلز برای کانیسازی در سامانه پورفیری کمک کرده است. بر پایه این پژوهش، مقدار 188Os/187Os آغازین در این کانسارها از ...
بیشتر
پژوهش حاضر اولین گزارش از دادههای ایزوتوپی رنیم و اُسمیم در سولفیدهای مس- آهن ژرفزاد (کلکوپیریت و پیریت) کانسارهای مس پورفیری کرمان است. هر چند که در این مطالعه مجموعه داده محدود بود، ولی تفسیر آنها به شناخت منبع احتمالی فلز برای کانیسازی در سامانه پورفیری کمک کرده است. بر پایه این پژوهش، مقدار 188Os/187Os آغازین در این کانسارها از کمینه 1/0تا بیشینه 10 ثبت شد که این دامنه تغییرات برای نسبت یادشده بسیار بزرگتر از دامنه آشکارشده در کانسار مس پورفیری شیلی (15/0 تا 2/5) است. ثبت مقادیر غیررادیوژن تا بسیار رادیوژن از اُسمیم آغازین در سولفیدهای اولیه کانسارهای مس پورفیری کرمان ناهمگنی ایزوتوپی و گوناگونی در منبع فلز برای کانیسازی در این کانسارها را آشکار ساخته است. ثبت مقادیر غیررادیوژن از 188Os/187Os آغازین (15/0-10/0) در سولفیدهای کانسارهای میدوک و نوچون، در محدوده مقادیر جبهای (15/0-13/0)، نشاندهنده نقش بنیادین سیالهای گرمابی کانهساز مشتقشده از ماگمای جبهای (توده نفوذی) در تأمین فلز مورد نیاز برای کانیسازی در این کانسارهاست. در مقایسه، انحراف بسیار بزرگ دیدهشده در مقادیر 188Os/187Os آغازین سولفیدهای کانسارهای کرور (10) و آبدر (1) از مقادیر جبهای سهم بیشتر منابع پوستهای (قارهای) نسبت به منابع جبهای را در تأمین فلز برای کانیسازی مس پورفیری در این کانسارها نشان میدهد. کانسار سرچشمه با آشکار کردن مقادیر کم رادیوژن از نسبت اُسمیم آغازین در سولفیدهای پتاسیک (22/0) نسبت به سولفیدهای فیلیک (79/0) دخالت هر دو منبع جبهای و پوستهای را در تأمین فلز برای کانیسازی نشان میدهد. هر چند که نقش پوسته در طی مراحل پایانی کانیسازی پراهمیتتر بوده است. روند کلی دیدهشده در رادیوژنترشدن مقادیر 187Os/188Os از کانسارهای پُرعیار میوسن میانی به کانسارهای کمعیار جوانتر (میوسن بالایی- پلیوسن) در کمربند مس پورفیری کرمان به دخالت فزاینده منابع پوستهای در زایش ماگماهای نیمهبارور تا نابارور جوان و همچنین در تأمین فلز برای کانهزاییهای ضعیف همراه نسبت دادهشده است. این ارتباط میتواند به عنوان کلیدی برای شناسایی و اکتشاف کانسارهای مس پورفیری با عیارهای اقتصادی پیشنهاد شود؛ کانسارهایی که سهم بیشتری از منبع جبهای را در تشکیل ماگمای مولد و همچنین فلز مورد نیاز برای کانیسازی در سامانه پورفیری به ارث بردهاند.
نرجس فاتحی گلاب؛ حسن میرنژاد؛ رایان متور
چکیده
کانسارهای درهزار و پرکام در استان کرمان، دو نمونه از کانسارهای مس پورفیری در کمان ماگمایی سنوزوییک ارومیه- دختر هستند. سنگهای آتشفشانی مناطق مورد مطالعه بیشتر آندزیت، تراکیآندزیت و بازالت میباشند. استوک کوارتزمونزونیتی درهزار از درشتبلورهای پلاژیوکلاز، هورنبلند، کوارتز و بیوتیت تشکیل یافته و کانیهای سازنده دیوریت ...
بیشتر
کانسارهای درهزار و پرکام در استان کرمان، دو نمونه از کانسارهای مس پورفیری در کمان ماگمایی سنوزوییک ارومیه- دختر هستند. سنگهای آتشفشانی مناطق مورد مطالعه بیشتر آندزیت، تراکیآندزیت و بازالت میباشند. استوک کوارتزمونزونیتی درهزار از درشتبلورهای پلاژیوکلاز، هورنبلند، کوارتز و بیوتیت تشکیل یافته و کانیهای سازنده دیوریت تا میکرودیوریت پورفیری در پرکام شامل پلاژیوکلاز، فلدسپار قلیایی، آمفیبول، بیوتیت و کوارتز است. ستبرای پهنه اکسیدی در کانسار درهزار در حد چند متر بوده و در بسیاری از گمانهها مشاهده نشده است در حالی که ستبرای پهنه فروشست از 2 تا 80 متر تغییر میکند. پهنه برونزاد در مرکز این کانسار بیشترین ستبرا (120 متر) را دارد. پهنه درونزاد کانسار درهزار تا ژرفاهای بیش از 400 متر گسترش پیدا میکند. ستبرای پهنه اکسیدی در کانسار پرکام قابل ملاحظه است و در برخی گمانهها به 20 متر میرسد. پهنه فروشست پرکام میانگین ستبرایی حدود 20 متر دارد. ستبرای میانگین پهنه برونزاد در این کانسار 15 متر و بیشینه ژرفای آن 64 متر می باشد و پهنه درونزاد(ژرفزاد) نیز در برخی از گمانهها تا ژرفای 500 متر ادامه مییابد. بررسی نسبتهای ایزوتوپی مس پهنههای فروشست، برونزاد و درونزاد این دو کانسار نشان میدهد که درجه جدایش ایزوتوپی و تمرکز مس، به فرایندهای هوازدگی بستگی دارد. میانگین مقدار 65Cuδ مس در پهنههای فروشست، برونزاد و درونزاد در کانسار درهزار بهترتیب -6.16‰، 2.52‰+ و 0.79‰+ و در کانسار پرکام بهترتیب -4.33‰، 4.82‰+ و 0.34‰+ است. بنابراین، هوازدگی کانیهای سولفیدی مس با تولید کانیهای بازمانده سبک (از دید ایزوتوپی) و پراکنده شدن ایزوتوپ مس سنگین در آب زیرزمینی همراه بوده است. از این رو، پیشبینی میشود که نسبت ایزوتوپی مس پهنه فروشست در کانسارهای مختلف، با درجه شستشو و غنیشدگی پهنه برونزاد مرتبط باشد. مشاهدات میکرسکوپی و مطالعات کانیشناسی نشان میدهد که فراوانی هماتیت در پهنه فروشست کانسار درهزار بیشتر از پرکام است، در حالی که پهنه فروشست کانسار پرکام، گوتیت فراوانتری نسبت به درهزار دارد. مقدار کالکوسیت و پیریت- کالکوپیریت، بهترتیب در پهنههای برونزاد و درونزاد کانسار درهزار بیشتر از پرکام است.
بهنام شفیعی؛ سارا لعلی فاز؛ غلامحسین شمعانیان؛ حسین تقیزاده؛ مرضیه حسینی؛ ریان مَسور
چکیده
در پژوهش حاضر، غلظت رنیوم در 30 نمونه مولیبدنیت هگزاگونال (2H) و تریگونال (3R) متعلق به رگچههای مراحل مختلف کانیسازی ژرفزاد از 7 کانسار پورفیری مس و مولیبدن کرمان تعیین شد. غلظت رنیوم در مولیبدنیتهای این کانسارها از 49 تا 1449 گرم در تن متغیر بود که در محدوده غلظت رنیوم در کانسارهای پورفیری مس و مولیبدن دیگر مناطق جهان است. مولیبدنیت ...
بیشتر
در پژوهش حاضر، غلظت رنیوم در 30 نمونه مولیبدنیت هگزاگونال (2H) و تریگونال (3R) متعلق به رگچههای مراحل مختلف کانیسازی ژرفزاد از 7 کانسار پورفیری مس و مولیبدن کرمان تعیین شد. غلظت رنیوم در مولیبدنیتهای این کانسارها از 49 تا 1449 گرم در تن متغیر بود که در محدوده غلظت رنیوم در کانسارهای پورفیری مس و مولیبدن دیگر مناطق جهان است. مولیبدنیت نوع 3R (میانگین حدود 563 گرم در تن) عموماً غلظت بالاتری از رنیوم را نسبت به مولیبدنیتهای 2H (میانگین 479 گرم در تن) نشان داده است. تغییرات غلظت رنیوم در انواع مولیبدنیتهای نهشته شده در طی مراحل مختلف کانیسازی ژرفزاد، غلظت بیشتر رنیوم در مولیبدنیت نهشته شده با رگچههای مراحل انتقالی و پایانی کانیسازی (نوع B و نوع D) نسبت به مولیبدنیت رگچههای مراحل اولیه (نوع A) را نشان میدهد. این پراکندگی پیشنهاد میکند که رنیوم با سیالهای گرمابی اسیدیتر و سردتر در مراحل میانی تا پایانی تکامل سامانه پورفیری در دگرسانی سیلیسی، سریسیتی و رسی بیشتر تمرکز یافته است. مطالعه حاضر نشان داد که مولیبدنیتهای با مقدار زیاد رنیوم با کانسارهای مس پورفیریی همراه هستند که با عیار میانگین کم از مولیبدن، مقادیر محدود مولیبدنیت و توده نفوذی مولد، حاصل دخالت بیشتر ماگماهای مشتق از جبه نسبت به مواد پوستهای مشخص میشوند. افزون بر ویژگیهای یادشده، فراوانی پلیمورف 3R مولیبدنیت در کانسارها، ترکیب کمتر تفریق یافته و کلسیمیتر تودههای نفوذی مولد کانسارها با مقادیر کمتر رادیوژنی نسبتهای ایزوتوپی استرانسیم و سرب آنها و همچنین رخداد فرایندهای تأخیری دگرسانی و کانیسازی گرمابی کمدما و اسیدی در تاریخچه شکلگیری و تکامل کانسارها از ویژگیهای کانسارهای پورفیری مس و مولیبدن با محتوای زیاد از رنیوم هستند.
متین فروتن؛ علی منصوریان؛ مژگان زارعی نژاد؛ محمودرضا صاحبی
چکیده
حفاری در اکتشاف معادن، فرایندی پرهزینه و زمانبر و با مشکلات بسیاری همراه است. از این رو تعیین نقاط حفاری در مطالعات تفصیلی اکتشاف ذخایر معدنی اهمیت ویژهای دارد است.تعیین نقاط بهینه حفاری بهمنظور کاهش هزینه و ریسک فرایند حفاری از راه در نظر گرفتن کلیه شرایط پیچیده حاکم بر شکلگیری ذخایر معدنی و تلفیق عاملهای مؤثر بر کانیسازی ...
بیشتر
حفاری در اکتشاف معادن، فرایندی پرهزینه و زمانبر و با مشکلات بسیاری همراه است. از این رو تعیین نقاط حفاری در مطالعات تفصیلی اکتشاف ذخایر معدنی اهمیت ویژهای دارد است.تعیین نقاط بهینه حفاری بهمنظور کاهش هزینه و ریسک فرایند حفاری از راه در نظر گرفتن کلیه شرایط پیچیده حاکم بر شکلگیری ذخایر معدنی و تلفیق عاملهای مؤثر بر کانیسازی انجام میشود.با توجه به اینکه روشهای متداول تلفیق عاملهای کانیسازی مانند روشهای همپوشانی و همپوشانی شاخص، بر دانش کارشناسی و دادههای موجود استوار است، دقت این روشها با افزایش حجم اطلاعات پردازش شده و وجود نوفه (Noise) در دادهها به نحو قابل توجهی کاهش مییابد. بنابراین برای حل مشکلات موجود، به ابزارهای قوی در پردازش حجم عظیم اطلاعات و با انعطافپذیری زیاد نیاز است. شبکههای عصبی با ساختار موازی و انعطافپذیر، توانایی بالایی در مدیریت حجم عظیم اطلاعات و استخراج الگوها از میان دادههای نوفهدار دارند. از آنجا که این شبکهها برحسب نوع توابع عملکرد ساختارهای بسیار متنوعی دارند، لازم است کارآیی هریک از این ساختارها در تعیین نقاط بهینه حفاری بررسی شود. بنابراین، در این مقاله به بررسی کارآیی چهار نوع شبکه عصبی با ساختار متفاوت شامل MLP، RBF، GRNN و PNN در تعیین نقاطحفاری ذخایر معدنی مس پورفیری در منطقه چاه فیروزه استان کرمان با بهرهگیری از روش cross correlation پرداخته شده است. به همین منظور پس از شناسایی عاملهای کانیسازی و جمعآوری دادههای مورد نیاز، نقشههای عامل در محیط GIS تهیه و بردارهای آموزشی شبکهعصبی استخراج شد و شبکههای عصبی یاد شده توسط دادههای آموزشی، آموزش داده و به وسیله نقاط آزمون و بر اساس معیار درجه مطلوبیت گمانههای اکتشافی، ارزیابی شدند. نتایج پیادهسازی این چهار نوع شبکه عصبی، نشان میدهد که در میان چهار ساختار مختلف شبکه عصبی، شبکههای GRNN و RBF از کارآیی بهتر با دقتی در حدود 80 تا 83 درصد برای مدلسازی مکانیابی نقاط بهینه حفاری دارند. با استفاده از شبکه GRNN نقشه میزان مطلوبیت برای حفاری چاههای اکتشافی تولید شده است.
قادر حسینزاده؛ علیاصغر کلاگری؛ محسن مؤید؛ بهزاد حاجعلیلو؛ محسن مؤذن
چکیده
منطقه سوناجیل در 17 کیلومتری خاور هریس در استان آذربایجان شرقی واقع شده است. واحدهای سنگشناختی اصلی در این منطقه از قدیم به جدید عبارتند از: تودههای آتشفشانی- آذرآواری ائوسن زیرین- میانی، استوک سوناجیل پورفیری به سن ائوسن بالایی- الیگوسن زیرین، توده گرانیتوییدی اینچه با ترکیب دیوریت، سینودیوریت تا گابرو به سن الیگوسن ...
بیشتر
منطقه سوناجیل در 17 کیلومتری خاور هریس در استان آذربایجان شرقی واقع شده است. واحدهای سنگشناختی اصلی در این منطقه از قدیم به جدید عبارتند از: تودههای آتشفشانی- آذرآواری ائوسن زیرین- میانی، استوک سوناجیل پورفیری به سن ائوسن بالایی- الیگوسن زیرین، توده گرانیتوییدی اینچه با ترکیب دیوریت، سینودیوریت تا گابرو به سن الیگوسن میانی- بالایی و توده آتشفشانی پلیو- کواترنری اکوزداغی. استوک سوناجیل پورفیری میزبان کانیسازی مس پورفیری بوده و ترکیب شیمیایی آن در حد میکروسینودیوریت تا میکروگابرودیوریت و تا حدی میکروگابرو و میکروگرانودیوریت با بافت چیره پورفیری و تا حد کمتری میکرولیتیک پورفیری میباشد. ماگمای مولد این توده، دارای سرشت شوشونیتی (تا کلسیمی - قلیایی با K بالا) بوده و جایگیری آن در یک کمان آتشفشانی پسبرخوردی صورت گرفته است. نسلهای مختلفی از رگچههای کوارتز نواری، کوارتز- سولفید، کوارتز- اکسید و سولفید در داخل توده پورفیری توسعه یافته و بافت استوکورک مشخصی را به نمایش گذاشتهاند. در اطراف توده پورفیری، رگههای حاوی کانیسازی سولفیدی قابل مشاهدهاند. 3 تیپ دگرسانی هیپوژن گرمابی شامل پتاسیمی، فیلیک و پروپیلیتیک در این توده حضور دارند. کانیهای هیپوژن اصلی در این توده عبارتند از پیریت، کالکوپیریت، بورنیت، تترائدریت، انارژیت، مولیبدنیت، مگنتیت و هماتیت که به صورت افشان و استوکورک (رگچهای و ریز رگچهای) حضور دارند. کانیهای اصلی سوپرژن در این توده نیز شامل هماتیت، گوتیت، مالاکیت، آزوریت، کالکوسیت، کوولیت و کانیهای رسی میباشند.