صالح رضایی؛ علی یساقی
چکیده
نسبت شکلی چینها از مهمترین عاملهای نشاندهنده ویژگیهای هندسی چینهاست. چینها بر پایه نسبت شکلی به دو گروه چینهای تاخورده و تحمیلی تقسیمبندی میشوند. تاقدیس قیتوله که با روند عمومی شمال باختر- جنوب خاور در شمال باختر زیرپهنه ساختاری لرستان و در مجاورت گسل زاگرس مرتفع قرار گرفته است، دارای ویژگی بیهمتایی است ...
بیشتر
نسبت شکلی چینها از مهمترین عاملهای نشاندهنده ویژگیهای هندسی چینهاست. چینها بر پایه نسبت شکلی به دو گروه چینهای تاخورده و تحمیلی تقسیمبندی میشوند. تاقدیس قیتوله که با روند عمومی شمال باختر- جنوب خاور در شمال باختر زیرپهنه ساختاری لرستان و در مجاورت گسل زاگرس مرتفع قرار گرفته است، دارای ویژگی بیهمتایی است که آن را از دیگر چینهای بخش چینخورده زاگرس متمایز میسازد. این تاقدیس در مجموعههای سنگی کهنتر از کرتاسه هندسه تاخورده داشته و از چهار چین با آرایه پلکانی تشکیل شده ولی در مجموعههای سنگی ترشیری از یک تاقدیس بزرگ با نسبت شکلی بالا و هندسه تحمیلی تشکیل شده است. چنین تغییری در سبک چینخوردگی از سطح تا ژرفای افقهای چینخورده این تاقدیس به دلیل اثر پهنه گسلی وارون زاگرس مرتفع بر افقهای جدایشی میانی تحلیل شده است. چنین سبکی از چینخوردگی که در دیگر تاقدیسهای مجاور گسل وارون زاگرس مرتفع در جنوب خاور زاگرس نیز دیده شده میتواند الگویی برای مناطق مجاور گسلهای وارون بنیادین پیسنگی در دیگر بخشهای زاگرس باشد.
زمان ملکزاده؛ محمدرضا عباسی؛ اولیویه بلیه؛ کریستین اوته مهیو؛ اسماعیل شبانیان
چکیده
این مطالعه ناحیه بین ′30 º 51-º50 در امتداد کمربند چینخورده و رانده زاگرس را در بر میگیرد. الگوی دگرشکلی در کمربند زاگرس مرتفع بهخاطر همگرایی مورب صفحه عربی نسبت به ایران مرکزی به صورت تسهیم کرنش کامل (Complete strain partitioning) مطرح شده است. در این الگو گسل عهد حاضر زاگرس (MRF) در حاشیه شمالی کمربند، از نظر سینماتیکی ...
بیشتر
این مطالعه ناحیه بین ′30 º 51-º50 در امتداد کمربند چینخورده و رانده زاگرس را در بر میگیرد. الگوی دگرشکلی در کمربند زاگرس مرتفع بهخاطر همگرایی مورب صفحه عربی نسبت به ایران مرکزی به صورت تسهیم کرنش کامل (Complete strain partitioning) مطرح شده است. در این الگو گسل عهد حاضر زاگرس (MRF) در حاشیه شمالی کمربند، از نظر سینماتیکی تمام مؤلفه جابهجایی به موازات کمربند ناشی از حرکت مورب صفحه عربستان را جذب میکند و گسل زاگرس مرتفع (HZF) به همراه دیگر گسلها و چینخوردگیها، پذیرای مؤلفه عمود بر کوهزاد جابهجایی در این حرکت است. با استفاده از وارون سازی خط لغزشهایی که اغلب بر صفحات گسلی که رسوبات جوان کنگلومرای بختیاری را در امتداد گسل زاگرس مرتفع متأثر ساخته، نقش بسته، تنسور تنش و شکل نسبی بیضوی تنش (R) در 29 ایستگاه محاسبه شده است. شواهد زمینریختی و سینماتیک گسل نشان دهنده آن است که بخش اعظم گسل زاگرس مرتفع دارای مؤلفه امتداد لغز است. بر اساس این سینماتیک، گسل زاگرس مرتفع نیز در انتقال دگر شکلی مؤلفه موازی کوهزاد زاگرس مشارکت میکند. در نتیجه ساز وکار جدید تشخیص داده شده، تسهیم کرنش از نوع بخشی (Partial strain partitioning) را برای زاگرس مرتفع باختری پیشنهاد میکند. انتقال دگرشکلی مؤلفه موازی کوهزاد توسط گسل عهد حاضر و زاگرس مرتفع، ممکن است دلیلی موجه برای کاهش آهنگ لغزش در امتداد گسل عهد حاضر پس از سازماندهی دوباره برخورد مورب صفحه عربستان باشد.