زمین ساخت
رضا علی پور؛ علی جهانگیری؛ زهرا قاسمی
چکیده
تاقدیس قلاجه با طول حدود 60 کیلومتر و راستای شمال باختری- جنوب خاوری در شمال پهنه ساختاری لرستان و باختر کمربند چین خورده- رانده زاگرس واقع شده است. هندسه و ساختارهای چین خورده در این پهنه توسط گسلهای راندگی و سطوح جدایشی کنترل میشود. در این پژوهش برای تحلیل هندسی تاقدیس قلاجه با استفاده از اطلاعات چاهها و رسم سه نیمرخ ساختاری ...
بیشتر
تاقدیس قلاجه با طول حدود 60 کیلومتر و راستای شمال باختری- جنوب خاوری در شمال پهنه ساختاری لرستان و باختر کمربند چین خورده- رانده زاگرس واقع شده است. هندسه و ساختارهای چین خورده در این پهنه توسط گسلهای راندگی و سطوح جدایشی کنترل میشود. در این پژوهش برای تحلیل هندسی تاقدیس قلاجه با استفاده از اطلاعات چاهها و رسم سه نیمرخ ساختاری عمود بر محور تاقدیس، محاسبه پارامترهای هندسی، به بررسی هندسه و تحلیل سبک دگرریختی تاقدیس و نقش سطوح جدایشی بر سبک چینخوردگی آن پرداخته شده است. ساختار این تاقدیس تحتتأثیر دو سطح جدایش بالایی (سازند پابده) و میانی (سازند گرو) قرار گرفته است. سطوح جدایشی و راندگی های ژرفایی و سطحی در یال جنوب باختری تأثیر زیادی بر هندسه چین خوردگی ایجاد کرده اند که باعث ستبر شدن سطح جدایش میانی و برگشته شدن یال جنوبی در بخش جنوب باختری تاقدیس شده اند. در بخش های مرکزی و شمال باختری تاقدیس برگشتگی کمتر شده و لایه ها به حالت عادی تبدیل شده اند که این تغییر شیب لایه بندی با شکستگی های زیادی همراه است. تجزیه و تحلیل مشخصه های هندسی تاقدیس قلاجه نشان میدهدکه این تاقدیس یک چین نامتقارن و استوانه ای و از نظر فشردگی باز و از نظر کندی چین در رده نیمه زاویهدار قرار دارد.
مجید باقرنژاد؛ محمد رضا قاسمی؛ بهنام اویسی
چکیده
در پانههای (wedge) چین و راندگی که بهصورت نازکپوست دگرریخت میشوند چگونگی دگرریختی ارتباط نزدیکی با مقاومت در برابر لغزش در راستای سطحهای فَراکَنِش (decollement) و حضور طبقات کم ژرفا و ژرف فراکنش دارد. در گستره چینخورده میانه- ماهنشان، طبقات شکلپذیر در ترازهای پایینی (سازند سرخ بالایی) نقش بهسزایی در هندسه و جنبششناسی دگرریختی ...
بیشتر
در پانههای (wedge) چین و راندگی که بهصورت نازکپوست دگرریخت میشوند چگونگی دگرریختی ارتباط نزدیکی با مقاومت در برابر لغزش در راستای سطحهای فَراکَنِش (decollement) و حضور طبقات کم ژرفا و ژرف فراکنش دارد. در گستره چینخورده میانه- ماهنشان، طبقات شکلپذیر در ترازهای پایینی (سازند سرخ بالایی) نقش بهسزایی در هندسه و جنبششناسی دگرریختی گستره بازی میکنند. بهمنظور شناسایی هندسه چینخوردگی، تفکیک سازوکارهای چینخوردگی و تعیین ژرفای فراکنش، اقدام به جمعآوری اطلاعات و عملیات صحرایی در گستره میان میانه و ماهنشان شد. وضعیت چینخوردگیها و ساختارهای این گستره بهگونهای ویژه از دیگر ساختارهای گستره و حتی نواحی همسایه مانند البرز متمایز است و جنبش گنبدهای تبخیری و شکلپذیر بودن مارنهای سازند سرخ بالایی پیچیدگی زیادی را به الگوی چینخوردگی داده است. برای تحلیل پدیدههای ساختاری همزمان با رسوبگذاری، افزون بر برداشتهای ساختاری دقیق، از ویژگیهای رسوبشناختی و محیط رسوبی در راستای تفسیر و تاریخ گذشته گستره، مطالعه سنگهای رسوبی، ارائه دادههایی از محیطهای رسوبگذاری آنها و جغرافیای دیرینه نیز استفاده شد. یکی از دستاوردهای این پژوهش، تحلیل ساختارهای رشدی (growth structures) همزمان با چینخوردگی در گستره میانه- ماهنشان بود. شش برش ساختاری AA’، BB’، CC’، DD’، EE’، FF’ در عرض ساختارهای چینخورده پیچیده گستره پیمایش و رسم شد. میزان کوتاهشدگی بهدست آمده از دو برش AA’ و DD’ بهترتیب 65/46 و 05/38 درصد بهدست آمد که میانگین آنها 3/42 درصد است. در مقایسه با این مقدار، میزان کوتاهشدگی در بخشهای گوناگون استانهای زمینساختی البرز و زاگرس از 16 تا 30 درصد متغیر است. ما بر این باوریم که علت این اختلاف در آن است که کوتاهشدگی در این گستره بهصورت محلی روی داده است و تحت تأثیر عواملی مانند شیب حوضه و گسلهای ژرف و لایههای کمقوام موجود در سطح فراکنش گستره قرار دارد. با بررسیهایی که انجام گرفت سازوکار اصلی چینخوردگی نهشتههای این گستره از نوع جدایشی (detachment) و چین پیشروی گسل یا چین خم گسل (fault propagation fold or fault bend fold) است، مواد تبخیری موجود در توالی (گچ و نمک) نقش مهمی در این چینخوردگیها دارند.
فاطمه مصباحی؛ محمد محجل؛ محسن مؤذن؛ لقمان نمکی
چکیده
در خاور تبریز، در جنوب روستای اسکندر، واحدهای سنگی کرتاسه بالایی رخنمون دارند. ساختارهای موجود در این نهشتهها عبارتند از: چینخوردگیهای در مقیاس رخنمون با تمایل سطح محوری به سمت شمالشمالخاوری و آرایه گسلش راندگی که در قالب سه ورقه راندگی اصلی واحدهای کرتاسه بالایی را به سمت شمالباختری بر روی هم راندهاند. این آرایه گسلش ...
بیشتر
در خاور تبریز، در جنوب روستای اسکندر، واحدهای سنگی کرتاسه بالایی رخنمون دارند. ساختارهای موجود در این نهشتهها عبارتند از: چینخوردگیهای در مقیاس رخنمون با تمایل سطح محوری به سمت شمالشمالخاوری و آرایه گسلش راندگی که در قالب سه ورقه راندگی اصلی واحدهای کرتاسه بالایی را به سمت شمالباختری بر روی هم راندهاند. این آرایه گسلش راندگی، چینخوردگیهای متمایل به سمت شمالشمالخاوری واحدهای کرتاسه بالایی را قطع کرده است. واحدهای میوسن به صورت دگرشیب واحدهای کرتاسه بالایی و ساختارهای موجود در آنها را پوشاندهاند. سطح محوری چینهای موجود در سنگهای میوسن به سمت جنوبجنوبباختری متمایل است. گسلهای راندگی به سمت جنوبباختری و همچنین گسلهای امتدادلغز راستگرد در منطقه به موازات گسل شمال تبریز رخنمون دارند. ساختارهای موجود در واحدهای کرتاسه بالایی با تمایل به سمت شمال در فاصله زمانی بین کرتاسه بالایی و میوسن ایجاد شده و توسط گسل شمال تبریز قطع شدهاند. ویژگیهای ساختاری واحدهای کرتاسه بالایی به عنوان شواهدی از وجود پوسته اقیانوسی باریک در زمان کرتاسه پسین در حوضه حاشیهای تتیس جوان تداعیکننده جهت فرورانش احتمالی در این حوضه به سمت جنوب است.
یعقوب جلیلی شاهمنصوری؛ محمدمهدی خطیب؛ ابراهیم غلامی؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
در منطقه چلونک در شمال باختری بیرجند در منتهیالیه ایالت ساختاری سیستان، واحدهای رسوبی- آذرآواری چینخورده به سن ائوسن میانی تا بالایی با اثرهای محوری متفاوت در بین گسلهای چاهک- موسویه و محمدیه- حصارسنگی قرار دارند. این چینها دارای ویژگی آشکاری چون پراکندگی اثر محوری با روندهای چیره NE-SW ، NW-SE و N-S هستند. تحلیل هندسی- جنبشی چینهای ...
بیشتر
در منطقه چلونک در شمال باختری بیرجند در منتهیالیه ایالت ساختاری سیستان، واحدهای رسوبی- آذرآواری چینخورده به سن ائوسن میانی تا بالایی با اثرهای محوری متفاوت در بین گسلهای چاهک- موسویه و محمدیه- حصارسنگی قرار دارند. این چینها دارای ویژگی آشکاری چون پراکندگی اثر محوری با روندهای چیره NE-SW ، NW-SE و N-S هستند. تحلیل هندسی- جنبشی چینهای منطقه بر پایه برداشتهای ساختاری، تصاویر ماهوارهای، نقشههای زمینشناسی، برشهای ساختاری عرضی و توابع ریاضی صورت گرفته است. با استفاده از رخداد گسلش- چینخوردگی، چرخش محور چینها، درصد کوتاهشدگی و نسبت ابعاد چینهای منطقه بررسی و با هم مقایسه شد. مقادیر نسبت ابعاد، درصد کوتاهشدگی و میزان چرخش اثر محوری برای چینهای با روند NE-SW به ترتیب 6/1-356/0، 20-77 درصد و 28-40 درجه؛ برای چینهای با روند NW-SE 620/0 - 352/0، 41-25 درصد و 40-25 درجه؛ برای چینهای با روند N-S 3520/0، 25 درصد و 24 درجه بهدست آمد. در این تحلیل ناودیس چاهک، ناودیس چلونک و تاقدیس چاهک با محور NE-SW بیشترین و ناودیس شونگان با محور NW-SE کمترین میزان کوتاهشدگی و نسبت ابعاد را نشان دادهاند. بررسیهای صورت گرفته نشان داد با افزایش درصد کوتاهشدگی، مقدار نسبت ابعاد نیز بیشتر میشود. تحلیل عناصر ساختاری نشان داد تغییر اثر محوری ناودیسهای چلونک، چاهک و حج نج و تاقدیس چلونک و چاهک با راستای چیره NE-SW متأثر از گسل راستالغز راستبر چاهک- موسویه با روند تقریبی N-S است. همچنین تغییر اثر محوری ناودیسهای تاجکوه، شونگان و حصارسنگی و تاقدیس شونگان با راستای چیره NW-SE متأثر از گسل راستالغز چببر محمدآباد- حصارسنگی با روندتقریبی N-S هستند. توزیع اثر محوری چینها با نسبت ابعاد و کوتاهشدگی متفاوت و روندهای مختلف میتواند معلول چرخش عناصر چینخورده نسبت به موقعیت مؤلفههای فشاری باشد.
خیرالله نورائینژاد؛ حسن امیری بختیار؛ روحانگیز محمدیان؛ عبدالفیاض عزیزی
چکیده
تاقدیس مارون در بخش میانی پهنه ساختاریزاگرس چینخورده ساده در جنوب فروافتادگی دزفول شمالی و در امتداد تاقدیسهای رامین و آغاجاری قرار گرفته است. در این مطالعه با بهرهگیری از دادههای زیرسطحی، سازوکار چینخوردگی و شکستگیهای این تاقدیس بررسی شده است. با استفاده از نتایج اولیه دادههای ژئوفیزیکی، روشهای تحلیل هندسی، تغییرات ...
بیشتر
تاقدیس مارون در بخش میانی پهنه ساختاریزاگرس چینخورده ساده در جنوب فروافتادگی دزفول شمالی و در امتداد تاقدیسهای رامین و آغاجاری قرار گرفته است. در این مطالعه با بهرهگیری از دادههای زیرسطحی، سازوکار چینخوردگی و شکستگیهای این تاقدیس بررسی شده است. با استفاده از نتایج اولیه دادههای ژئوفیزیکی، روشهای تحلیل هندسی، تغییرات انحنا، مطالعات هرزروی گل حفاری، اطلاعات مهندسی مخزن، هندسه تاقدیس و شکستگیهای مرتبط با چینخوردگی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتهاند. سازوکار چینخوردگی در این تاقدیس ترکیبی از چینخوردگی خمشی- لغزشی و چینخوردگی با سطح خنثی است. به عبارت دیگر تاقدیس زیرسطحی مارون یک چین مرتبط با گسل راندگی و از نوع جدایشی گسلی یا جدایشی انتقالی است. مقاطع لرزهای، تاقدیس مارون را از نوع چینخوردگی هممرکز نشان میدهد و از سطح به ژرفا با کاهش فضای موجود در اثر چینخوردگی همراه بوده است. این کاهش فضا با گسلش در یال جنوبی همراه است و این گسلها در سازند گچساران ناپدید میشوند. در نتایج حاصل انطباق خوبی میان روشهای تحلیلی هندسی، دادههای هرزروی گل، شاخص بهرهدهی در ناحیه خمش تاقدیس مارون (بخش مرکزی) و حضور شکستگیها در این بخش وجود دارد. تحلیل دادههای یادشده بیانگر این مطلب است که بیشترین تراکم شکستگیها، مربوط به منطقه خمش در میدان نفتی مارون است. در پایان میتوان چنـین نتیجهگیری کرد که برای حفر چاههای توسـعهای و تولیـدی آتی باید متغیرهای یادشده مدنظر قرار گیرد و به بخش شمال خاوری ویال جنوبی تاقدیس مارون توجه بیشتری شود
محمد محجل؛ شجاعالدین نیرومند
چکیده
شواهد ساختاری مطالعه شده از چینهای موجود در منطقه خراپه (جنوب شهر پیرانشهر در آذربایجان باختری) مشخص میکند که دو نسل چینخوردگی هممحور با روند شمال باختر - جنوب خاور در مجموعه سنگهای دگرگون با سن کرتاسه در این بخش از پهنه سنندج - سیرجان به وجود آمده است. چینهای مرحله اول به صورت بسته تا یال موازی خوابیده هستند که برگوارگی سطحمحوری ...
بیشتر
شواهد ساختاری مطالعه شده از چینهای موجود در منطقه خراپه (جنوب شهر پیرانشهر در آذربایجان باختری) مشخص میکند که دو نسل چینخوردگی هممحور با روند شمال باختر - جنوب خاور در مجموعه سنگهای دگرگون با سن کرتاسه در این بخش از پهنه سنندج - سیرجان به وجود آمده است. چینهای مرحله اول به صورت بسته تا یال موازی خوابیده هستند که برگوارگی سطحمحوری در آنها به وجود آمده است. این چینها به صورت هممحور توسط چینهای بسته تا باز با سطحمحوری قائم مرحله دوم دوباره چینخوردهاند. رگههای کوارتز طلادار، دایکها با شیب زیاد و گسلهای عادی که همراستا با سطح محوری چینهای ایستاده نسل دوم هستند در منطقه لولایی چینها تمرکز دارند. از طرف دیگر اطلاعات ژرفایی از رگههای کوارتزی مشخص ساخته که پهنای رگهها در ژرفا کمتر میشود. بررسی ساختاری مشخص ساخت که در طول مرحله دوم چینخوردگی، کشیدگی بیشتر در منطقه لولایی در جهت عمود بر محور چینها ایجاد شده است. این موضوع موافقت آشکاری با سازوکار چینخوردگی کرنش طولی مماسی(Tangential Longitudinal Strain) در تشکیل چینهای نسل دوم در منطقه خراپه دارد که در طی آن در بخشهای بیرونی لولاهای طاقدیسها کشش تمرکز یافته است. تمرکز گسستگی کششی در منطقه لولایی چینها روشن میسازد که رگههای کوارتز محصول محلولهای دگرگونی و انحلال فشاری، در بخشهای هسته چینها، با استفاده از فرایند کششی در بخش خارجی چینها در طول چینخوردگی به درون درزههای کششی هجوم آورده و این پرشدگی به همراه ایجاد شکستگیهای کششی و باز شدن آنها به صورت تدریجی و در چند مرحله صورت گرفته است. همچنین برخی از فضاهای پرشده از کوارتز به موازات لایهبندی قرار گرفتهاند. در گسستگیهایی که همراه با جابهجایی بوده، قطعاتی به صورت درونگیر از سنگهای بستر درون رگههای کوارتزی به دام افتادهاند. شواهد مطالعه شده مشخص میکند که گسستگی کششی در فرایندی با سازوکار ایجادکننده چینهای مرحله دوم ارتباط داشته و رگههای کوارتزی طلادار در بخش لولایی طاقدیسها در منطقه خراپه تمرکز یافتهاند.
صدیقه خداپرست؛ محمد محجل؛ سعید حاجامینی
چکیده
سازند قم در ایران مرکزی با رخساره سنگی محیط دریایی در میان دو سازند تخریبی قارهای سرخ پایین و سرخ بالا قرار دارد. ستون چینهسنگی کامل آن از منطقه قم گزارش شده و به این نام نیز خوانده شده است. ولی بیشترین ستبرای سازند قم با تغییرات جانبی در نوع رخساره، از منطقه دخان در باختر ساوه گزارش شده است. بررسیهای چینهشناسی سازند قم در این ...
بیشتر
سازند قم در ایران مرکزی با رخساره سنگی محیط دریایی در میان دو سازند تخریبی قارهای سرخ پایین و سرخ بالا قرار دارد. ستون چینهسنگی کامل آن از منطقه قم گزارش شده و به این نام نیز خوانده شده است. ولی بیشترین ستبرای سازند قم با تغییرات جانبی در نوع رخساره، از منطقه دخان در باختر ساوه گزارش شده است. بررسیهای چینهشناسی سازند قم در این منطقه نشان داده است که ستبرای آن در فاصلههای کوتاه بهشدت تغییر مییابد. در این مطالعه مشخص شد که هندسه ساختارهای موجود در منطقه متأثر از تغییر ستبرای واحدهای سنگی موجود در سازند قم هستند. همچنین تغییر شدید ستبرای این سازند دریایی در منطقه دخان با سازوکار گسلهای اصلی منطقه تفسیر شده است. مطالعه هندسه و سازوکار گسلهای بزرگ در منطقه دخان مشخص ساخت که نوع جابهجایی آنها در تغییر ستبرای سازند قم در زمان رسوبگذاری و سپس در نوع چینخوردگی در زمان تغییرشکل نقش بنیادین داشته است. این بررسی روشن ساخت که در زمان رسوبگذاری سازند قم، منطقه دخان به دلیل قرار گرفتن در پایانه شمال باختری گسلهای امتدادلغز اصلی منطقه شامل گسلهای تفرش، تلخاب و ایندس با راستای شمال باختر- جنوب خاور تحت تأثیر کشش بوده است.
زهره حسینمردی؛ منوچهر قرشی؛ محمدرضا قاسمی؛ مرتضی طالبیان
چکیده
بیرونزدگی بخش شمالی راندگی شمال اشتهارد، برای شناخت فرگشت ساختاری و تحولات زمینشناختی مورد مطالعه قرار گرفت. این منطقه دارای چینخوردگی در مقیاسهای مختلف از ناحیهای تا رخنمون است که در رده چینخوردگی مرتبط با گسلش قرار میگیرند. بررسی و تحلیل درزههای محدودة مورد مطالعه در نهشتههای سازند سرخ بالایی نشاندهندة دو دسته ...
بیشتر
بیرونزدگی بخش شمالی راندگی شمال اشتهارد، برای شناخت فرگشت ساختاری و تحولات زمینشناختی مورد مطالعه قرار گرفت. این منطقه دارای چینخوردگی در مقیاسهای مختلف از ناحیهای تا رخنمون است که در رده چینخوردگی مرتبط با گسلش قرار میگیرند. بررسی و تحلیل درزههای محدودة مورد مطالعه در نهشتههای سازند سرخ بالایی نشاندهندة دو دسته درزه عمدة کششی j1) وj2 ) است. این درزهها در واحدهای ماسهسنگی نهشتههای بیان شده به چشم میخورند و بیشتر دارای پرشدگی ژیپس هستند. به نظر میرسد دسته درزة
j2 از نظر سن نسبی جوانتر از j1 باشد. میتوان این دسته درزهها را مرتبط با چینخوردگی در نظر گرفت. جهت میدان تنش محلی که از مطالعة درزهها به دست آمده است مقداری برابر با 75/=337 1σ، 13/=189 2σ و 03/=077 3σ را نشان میدهد که با جهت تنش دیرینه بهدست آمده در جنوب البرز مرکزی، مطابقت دارد.
محمد محجل؛ مسعود بیرالوند
چکیده
چینهای جناغی فراوانی در سنگهای سرخ رنگ سیلیسی رادیولردار، دارای لایهبندی با ستبراهای یکسان در منطقه کرمانشاه برونزد دارند. درون لایههای شیل رادیولاریتی و آهک متوسط تا ستبرلایه در آن، به دلیل تنوع جنس لایهها و تغییر ستبرای آنها، تأثیر شگرفی در سازوکار چینخوردگی و هندسه آنها بویژه در منطقه لولای چینها داشته است. به دلیل ...
بیشتر
چینهای جناغی فراوانی در سنگهای سرخ رنگ سیلیسی رادیولردار، دارای لایهبندی با ستبراهای یکسان در منطقه کرمانشاه برونزد دارند. درون لایههای شیل رادیولاریتی و آهک متوسط تا ستبرلایه در آن، به دلیل تنوع جنس لایهها و تغییر ستبرای آنها، تأثیر شگرفی در سازوکار چینخوردگی و هندسه آنها بویژه در منطقه لولای چینها داشته است. به دلیل ستبرای چند سانتیمتری یکسان و ثابت لایهها در رادیولاریتها، چینها بیشتر، شکل چینهای موازی را دارند و اما تفاوت سازوکار و هندسه چینخوردگی در ترادفی از سنگهای آهکی ستبرلایه و تودهای از یکسو و تناوب لایههای نازک یکنواخت چرتی رادیولردار با شیلهای رادیولاریتی و دارای درونلایههای آهک ستبرلایه از سوی دیگر، در مجموعه نهشتههای حوضه رادیولاریتی دیده میشود. انواعی از گسلهای در ارتباط با چین (fold accommodation faults) در ادامه چینخوردگی بهوجود آمدهاند. بررسی هندسه و سازوکار چینخوردگی در این نهشتهها مشخص میکند که دگرریختی در رادیولاریتهای منطقه کرمانشاه با ایجاد چینهای جناغی با سازوکار خمش (buckling) و با تمایل (vergence) به سمت جنوب باختری صورت گرفته و گسلهای رانده در آن، در مراحل بعدی، بخشهایی از رادیولاریتهای چینخورده را تغییر مکان دادهاند.
حامد سعادتنیا؛ عبدالرحیم جواهریان؛ ایرج عبداللهی فرد؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
یکی از وظایف مفسر لرزهنگاری، تفسیر ساختارهای زمینشناسی است که در اعماق زمین قرار دارند. این ساختارها معمولاً نقشی اساسی در اکتشاف و تولید ذخایر هیدروکربنی ایفا میکنند. از آنجا که دادههای لرزهای همیشه کیفیت خوبی ندارند باید به گونهای تفسیر نهایی را معتبر و قابل قبول کرد. یکی از راههای بهبود کیفیت تفسیر لرزهای ...
بیشتر
یکی از وظایف مفسر لرزهنگاری، تفسیر ساختارهای زمینشناسی است که در اعماق زمین قرار دارند. این ساختارها معمولاً نقشی اساسی در اکتشاف و تولید ذخایر هیدروکربنی ایفا میکنند. از آنجا که دادههای لرزهای همیشه کیفیت خوبی ندارند باید به گونهای تفسیر نهایی را معتبر و قابل قبول کرد. یکی از راههای بهبود کیفیت تفسیر لرزهای ساختارهای زمینشناسی، به حالت اولیه باز گرداندن (restoration) تفسیر ساختار برای درک شکل آن قبل از دگرشکلی است. بهترین راه برای شرح این مطلب، استفاده از معادلات تبدیل است که انتقال و چرخش جسم صلب و همچنین دگرشکلی را با هم لحاظ میکند. یک مقطع لرزهای (seismic section) قابل بازگشت به حالت اولیه، معمولاً میتواند به وسیله روشهای مختلفی به حالت اولیه بازگردانده شود و روشهای مختلف تا حدی هندسههای متفاوتی ارائه میدهد. این بدان معنی است که استفاده از هرکدام از روشهای بازگرداندن، لزوماً هندسه پیش از دگرشکلی را به طور دقیق ارائه نمیدهد. اما به هر حال، بازگرداندن به هر شیوهای انجام شود، میتواند تفسیر حاصل را معتبر و قابل اطمینان سازد. هدف از این مطالعه، معرفی موازنه تفسیر مقاطع لرزهنگاری و استفاده از آن برای کاهش خطا در تفسیرهای لرزهنگاری است. به همین منظور، بر روی تفسیر یک مقطع لرزهنگاری نمونه از دادههای لرزهنگاری سه بعدی دو میدان نفتی در خاور خوزستان، عمل موازنه طولی و سطحی صورت گرفت. بر این اساس تفسیر اولیه بهبود یافت و در نهایت با تفسیر اولیه مقایسه شد. به دلیل وجود دادههای سطحی، چاههای فراوان و مقاطع عمقی لرزهای کنترل شده به وسیله اطلاعات چاهها در میدانهای نفتی مورد نظر، عمل موازنه پاسخ مناسبی ارائه داد. برای موازنه تفسیر مقاطع لرزهنگاری در این منطقه، سه روش طولی-خطی (line-length)، برش ساده قائم (vertical simple shear) و لغزش خمشی (flexural slip) مقایسه و بر اساس محاسبات، روش لغزش خمشی به عنوان روش بهینه انتخاب شد.