سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
27
106
2018
02
20
شیمی کانیهای سنگهای بازالتی پرمین شمال بلده (البرز مرکزی): بحث زمیندمافشارسنجی و جایگاه زمینساخت- ماگمایی
3
14
FA
فرزانه
رستمی
دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده علوم زمین، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
مرتضی
دلاوری
گروه زمین شناسی دانشگاه خوارزمی
delavarimza@gmail.com
صدر الدین
امینی
استاد، دانشکده علوم زمین، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
اصغر
دولتی
استادیار، دانشکده علوم زمین، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
dolati@khu.ac.ir
10.22071/gsj.2018.58316
سنگهای آتشفشانی پرمین البرز مرکزی (شمال خاور بلده- سیاهبیشه) در میان سازندهای روته و نسن رخنمون دارند. ترکیب این سنگها بیشتر در محدوده بازالت هستند و از دید بافتی بیشتر پلاژیوکلاز- فیریک هستند. کانیهای فرومنیزین همچون کلینوپیروکسن و الیوین فراوانی مودال زیادی ندارند و در مواردی کاملاً دگرسان شدهاند. بر پایه تجزیه نقطهای کانیها، شیمی کلینوپیروکسن در محدوده دیوپسید جای دارد و ترکیب پلاژیوکلاز لابرادوریتی (50<An%<55) است. نتایج زمیندمافشارسنجی کلینوپیروکسن و پلاژیوکلاز نشانگر فشار کمتر از 5/2 کیلوبار و دمای 1050 تا 1200 درجه سانتیگراد است. همچنین شیمی کلینوپیروکسنها با میزان بالای TiO<sub>2</sub> (94/4 تا 24/7 درصد وزنی) مشخص میشود. دادههای شیمیایی کلینوپیروکسن نشانگر مذابی با ترکیب بازالتی آلکالن است که در یک جایگاه زمینساخت- ماگمایی درون صفحهای تشکیل شده است. بر پایه دادههای این پژوهش میتوان گفت که در زمان پرمین، البرز مرکزی بهصورت یک حاشیه غیرفعال در جنوب پالئوتتیس جای دارد و فعالیت ماگمایی آن با زمینساخت کششی اواخر پالئوزوئیک در حاشیه شمالی گندوانا و مقارن با مراحل آغازین گسترش نوتتیس قابل تفسیر است.
زمیندمافشارسنجی,بازالت آلکالن,درون صفحهای,پرمین,بلده,البرز مرکزی
http://www.gsjournal.ir/article_58316.html
http://www.gsjournal.ir/article_58316_ca6eb10f7f02a308c88a5efa18f09713.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
27
106
2018
02
20
مطالعه محیط دیرینه بخش مارنی سازند فرخی بر پایه استراکدا (ایران مرکزی)
15
24
FA
محسن
علامه
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد مشهد
allameh0277@mshdiau.ac.ir
10.22071/gsj.2018.58317
سازند فرخی جوانترین واحد رسوبی کرتاسه بالایی است که در منطقه خور و بیابانک جای گرفته است. ترکیب سنگی آن شامل 250 متر آهک، مارن و آهک مارنی با میانلایههایی از سنگآهک فسیلدار است. به منظور شناسایی استراکدا و مطالعه محیط رسوبی سازند فرخی بر پایه آنها، 23 نمونه از بخشهای مارنی سازند برداشت و با استفاده از روش شستشو نمونهها آماده شد که در پایان به شناسایی 29 گونه متعلق به 23 جنس از استراکدا انجامیده است. بیش از 87 درصد استراکدای شناسایی شده دارای صدف صاف، بدون تزیین و متصل به هم هستند و میزان رسوبگذاری به نسبت بالا را تایید میکند که سبب حفظشدگی بسیار خوب استراکدا شده است. با توجه به استراکدای شناسایی شده، میتوان چهار رخساره اکولوژیکی لیتورال، نریتیک داخلی، نریتیک خارجی، نریتیک خارجی تا ابتدای باتیال با شوری کم تا زیاد و گرم برای بخشهای مختلف مارنهای سازند فرخی در زمان رسوبگذاری پیشنهاد کرد.
سازند فرخی,کرتاسه بالایی,ایران مرکزی,استراکد,رخساره اکولوژیکی,شوری
http://www.gsjournal.ir/article_58317.html
http://www.gsjournal.ir/article_58317_80c89ad9164c57dd367cdd60d0504a0f.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
27
106
2018
02
20
بهینه سازی تعیین رده رخسارههای پتروفیزیکی با تحلیل سریع مؤلفه های مستقل و تبدیل کسینوسی گسسته پایه K نزدیک ترین همسایه در میدان مارون مخزن آسماری
25
34
FA
سیدعلی
هاشمینژاد
کارشناسی ارشد، گروه مهندسی نفت، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
کامیار
احمدی
دکترا، گروه مهندسی نفت، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
10.22071/gsj.2018.58318
هدف از انجام این پژوهش، تعیین بهینه رخسارههای پتروفیزیکی از روی دادههای نموداری چاه است. با استفاده از روش دستهبندی خودکار K نزدیکترین همسایه میتوان رخسارههای پتروفیزیکی را تعیین کرد؛ اما نه بهصورت بهینه. برای تعیین بهینه رخسارهها، روش K نزدیکترین همسایه با روشهای تحلیل سریع مؤلفههای مستقل و تبدیل کسینوسی گسسته تلفیق میشود که این امر موجب افزایش نرخ موفقیت روش K نزدیکترین همسایه و تعیین بهینه رخسارههای پتروفیزیکی میشود که به دنبال آن میتوان مدلسازی و توصیف مخازن هیدروکربنی را انجام داد. پژوهش در دو مسیر متفاوت انجام میشود. در مسیر اول، روش تحلیل سریع مؤلفههای مستقل روی داده اعمال و سپس توسط روش K نزدیکترین همسایه دستهبندی میشود و در مسیر دوم روشهای تحلیل سریع مؤلفههای مستقل و تبدیل کسینوسی گسسته روی دادهها اعمال و سپس توسط روش K نزدیکترین همسایه دستهبندی میشود. در پایان نرخ موفقیت دستهبندی توسط K نزدیکترین همسایه در هر دو مسیر به منظور تعیین بهینه رخسارههای پتروفیزیکی مورد ارزیابی قرار میگیرد. ارزیابی انجام شده نشان میدهد که اعمال روش مسیر دوم روی دادهها بهطور معنیداری نرخ موفقیت دستهبندی توسط روش K نزدیکترین همسایه را افزایش میدهد که این امر موجب تعیین بهینه رخسارههای پتروفیکی میشود که همان هدف از انجام این پژوهش است. دادههای مورد استفاده، نمودارهای صوتی (Sonic Log)، پرتوی گاما (Gamma Ray)، چگالی (FDC یا RHOB)، تخلخل نوترون (CNL یا NPHI) و نگارهای القایی ژرف (ILD) از میدان نفتی مارون در جنوب کشور ایران هستند.
تبدیل کسینوسی گسسته,تحلیل سریع مؤلفه های مستقل,تعیین رخسارههای پتروفیزیکی,K نزدیک ترین همسایه,هموارسازی
http://www.gsjournal.ir/article_58318.html
http://www.gsjournal.ir/article_58318_137b552f6fc96c0cb0611b39cd2761bf.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
27
106
2018
02
20
کاربرد کلینوپیروکسن در تعیین پتروژنز سنگهای آتشفشانی شمال خاور روستای علونآباد (خاور اصفهان)
35
44
FA
زهرا
نصراصفهانی
دکترا، گروه زمین شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
z.nasr83@yahoo.com
محمدهاشم
امامی
دانشیار، گروه زمین شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اسلامشهر، تهران، ایران
سید جمال
شیخ ذکریایی
استادیار، گروه زمین شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
j.sheikhzakaria@gmail.com
سید حسن
طباطبایی
دانشیار، دانشکده مهندسی معدن، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران
10.22071/gsj.2018.58319
منطقه مورد مطالعه در استان اصفهان و در شمال خاور روستای علونآباد جای گرفته است. این ناحیه بخشی از کمربند ارومیه- دختر در ایران مرکزی است. بیشتر این ناحیه را سنگهای آذرین به سن ائوسن تشکیل داده است که شامل آندزیت بازالت به همراه سنگهای آذرآواری از نوع ایگنیمبریت و توف است. بافت آنها بیشتر پورفیری، میکرولیتی است. پلاژیوکلاز، آمفیبول و کلینوپیروکسن از کانی<sub></sub>های اصلی قابل تشخیص است. به دلیل عملکرد دگرسانی، کانی<sub></sub>های ثانویه<sub></sub>ای مانند کلریت، کلسیت، اپیدوت و اکسیدآهن در این سنگها ایجاد شده است. تجزیه الکترونمیکروپروپ نشاندهنده ترکیب دیوپسید- اوژیت برای پیروکسن<sub></sub>هاست. بر پایه ترکیب شیمیایی کلینوپیروکسن، ماگمای مادر دارای روند کالکآلکالن و جایگاه زمینساختی تشکیل آن، در ارتباط با فرورانش است. مطالعه شیمی کلینوپیروکسن بیانگر میزان درصد آب ماگمای میان 2 تا 10 درصد است. زمیندمافشارسنجی کلینوپیروکسن<sub></sub>ها دمای تشکیل 925 تا 1091 درجه سانتیگراد و فشار 2 تا 10 کیلوبار را برای تشکیل سنگهای مورد مطالعه نشان می<sub></sub>دهد.
کلینوپیروکسن,سنگهای آتشفشانی,تکتونوماگمایی,علونآباد,اصفهان
http://www.gsjournal.ir/article_58319.html
http://www.gsjournal.ir/article_58319_47ce9d99eae9c262420461188485acbe.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
27
106
2018
02
20
رخساره ها، محیط رسوبی و چینه نگاری سکانسی سازند نیریز (ژوراسیک زیرین) در منطقه فارس
45
56
FA
علی حسین
جلیلیان
استادیار، گروه زمین شناسی دانشگاه پیام نور، ایران
10.22071/gsj.2018.58320
سازند نیریز دربر گیرنده کهنترین نهشتهسنگهای ژوراسیک منطقه فارس و آخرین واحد سنگچینهای گروه کازرون در حوضه زاگرس است. در این پژوهش رخسارهها، محیط رسوبی و چینهنگاری سکانسی بُرش الگوی این سازند به ستبرای 233 متر در تاقدیس خانهکت و کوه سورمه به ستبرای 68 متر مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفتهاند. یافتههای این پژوهش نشان داد سازند نیریز بیشتر از رخسارههای کربناته و شیل تشکیل شده است که در بخش میانی بُرش الگو با لایههای کنگلومرای آهکی و ماسهسنگ گلوکونیتی و در تاقدیس سورمه با ماسهسنگ آهکی همراه است. شواهد موجود گواهی میدهند که این مجموعه رسوبی کربناته- آواری در زیرمحیطهای مختلف یک دریای کمژرفا و محدود (اپیکانتیننتال) در جنوب راندگی اصلی زاگرس نهشته شده است. بخش زیرین سازند نیریز متشکل از دولومادستون و شیل با همراهانی از سنگهای آهکی است که با نخستین پیشروی دریای ژوراسیک در خاور حوضه زاگرس در یک رمپ هموکلینال نهشته شده است. افزایش واردات آواری حاصل از فرسایش مناطق شمال خاوری حوضه به دلیل پایین بودن سطح آب دریاها در لیاس سبب گسترش دشت ساحلی و محدود شدن تولید کربنات در سکو شد. با این تغییر قابل توجه در رژیم رسوبگذاری یک سامانه خلیج دهانهای متأثر از جریانهای کشندی در محدوده زاگرس بلند فعال شد که رخسارههای آواری میانه بُرش الگوی سازند نیریز محصول آن است. این واحد آواری در پوشش رسوبی مزوزوییک زاگرس منحصر به فرد است و با گسترش نهشتههای قارهای معادل سازند شمشک (ژوراسیک زیرین) در منطقه سنندج- سیرجان ارتباط دارد. افزایش کربناتهای دریایی کمژرفا همراه با آثار تبخیریها در بخش بالایی بُرشهای مختلف سازند نیریز نمایانگر پیشروی تدریجی دریا، کاهش واردات آواری و تثبیت دوباره شرایط سکویی بهویژه محیط کشندی در آبوهوای خشک لیاس (سبخای ساحلی) است. تغییرات عمودی رخسارهها نشان داد که توالی رسوبی سازند نیریز در منطقه فارس از یک سکانس رسوبی رده دوم (5 تا 50 میلیون سال) همارز با بخش زیرین سوپرسکانس فرهاد (ژوراسیک زاگرس) تشکیل شده است. این سکانس به نوبه خود دو سکانس رده سوم (5/0 تا 5 میلیون سال) را شامل میشود که با ناپیوستگی نوع 1 محدود شده و در اواسط لیاس (سینمورین- پلینسباکین) پدید آمدهاند.
سازند نیریز,منطقه فارس,زاگرس خاوری,سوپرسکانس فرهاد
http://www.gsjournal.ir/article_58320.html
http://www.gsjournal.ir/article_58320_7049efb3ba02ed561570ad0433f33201.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
27
106
2018
02
20
منشأ و جایگاه تکتونوماگمایی فعالیت آتشفشانی کواترنری دره الموت
57
66
FA
بهناز
حسینی
استادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه پیام نور
be.hosseini@pnu.ac.ir
مریم
محمدی سیانی
مربی، گروه زمینشناسی، دانشگاه پیام نور
mohamadisiani@gmail.com
احمدرضا
احمدی
استادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه پیام نور
10.22071/gsj.2018.58321
فعالیت آتشفشانی کواترنر در دره الموت در سه مرحله انجام پذیرفته است که گدازههای آن روی رسوبات سرخ نئوژن گسترده شده است. این سنگهای آتشفشانی با ترکیب حدواسط و با میزان SiO<sub>2</sub> 48/55 تا 88/61 درصد از نوع هورنبلند تراکیآندزیت هستند. نمودار عناصر خاکی کمیاب این سنگها دارای شیب تند در بخش LREE و MREE [(<sub>N</sub>(La/Ho)] در حدود 85 و شیب به نسبت کم در بخش HREE [<sub>N</sub>(Ho/Lu)] در حدود 3/1 است. در الگوی عناصر ناسازگار (اسپایدر دیاگرام) عناصر متحرک (LILE) در مقایسه با عناصر خاکی کمیاب سبک (LREE) غنیشدگی چندانی نشان نمیدهند. همچنین عناصر نامتحرک Nb و Ta در مقایسه با عناصر خاکی کمیاب سبک مجاور خود تهیشدگی کمی دارند. این سنگها با مقایر زیاد Sr/Y (140 تا 205) و La/Yb (113 تا 142) و K<sub>2</sub>O/Na<sub>2</sub>O 7/0 تا 9/0 از نوع سنگهای آداکیتی پتاسیک (C-Type adakite) به شمار میروند. بر پایه ویژگیهای ژئوشیمیایی، ذوب بخشی پوسته زیرین قارهای در رخساره اکلوژیت و با حضور گسترده گارنت عامل ایجاد این گدازههای آتشفشانی است. ذوب بخشی پوسته زیرین قارهای در اثر افزایش ستبرای پوسته و احتمالاً در اثر فازهای کوهزایی پایان سنوزوییک و بهویژه فاز کوهزایی پاسادنین است. <br /> <strong> </strong>
البرز,الموت,فعالیت آتشفشانی کواترنری,آداکیت,پوسته زیرین
http://www.gsjournal.ir/article_58321.html
http://www.gsjournal.ir/article_58321_6983c7588ed65cc0279e778526cac62e.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
27
106
2018
02
20
تحلیل ساختاری ساختمان گشتاسب در جنوب دشت سروستان (ناحیه فارس داخلی _ زاگرس)
67
76
FA
فاطمه
متکی
کارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، تهران،ایران
حسین
معتمدی
دکترا، مدیریت اکتشاف، شرکت ملی نفت ایران، تهران،ایران
h_motamedi2000@yahoo.com
نوید
دهباشی
دکترا، مدیریت اکتشاف، شرکت ملی نفت ایران، تهران،ایران
10.22071/gsj.2018.58322
ساختمان گشتاسب در جنوب خاور شیراز جای گرفته است. این ساختمان ابعاد 54 کیلومتر و بیشینه پهنای 7 کیلومتر دارد و روی رخنمون سازند آسماری- جهرم قرار گرفته است. روند عمومی این ساختار همگام با دیگر ساختارهای ناحیه زاگرس و فارس شمال باختر- جنوب خاور است و در انتهای پلانج خاوری احتمالاً به دلیل عملکرد شاخههای گسل سروستان روندی خاوری- باختری به خود میگیرد. شیب کلی یال شمالی تاقدیس زیاد تا برگشته است در حالی که شیب کلی در یال جنوبی 25 تا 30 است که این مسئله نبود تقارن به سوی شمال خاوری را بر خلاف دیگر ساختارهای این ناحیه نشان میدهد. مطالعه حاظر نشان داد که این هندسه نتیجهای از فعالیت افقهای گسسته میانی موجود در توالی چینهشناسی به ویژه تبخیریهای سازند دشتک به سن تریاس است و کوهانکهای سطحی ساختمان در زیر این سازند و در افق دهرم با یکدیگر ادغام میشوند و ساختمان واحدی به نام مظفری را تشکیل میدهند. این پژوهش با استفاده از روشهای هندسی نوین و برداشتهای صحرایی، به بررسی هندسه افق دهرم و ویژگیهای آن پرداخته است. در محدوده مطالعاتی 6 برش ساختاری عرضی، در جمع به طول 147 کیلومتر و یک برش طولی، به طول 51 کیلومتر رسیم شده است. همچنین نقشه خطوط هم تراز در افق مخزنی دهرم با استفاده از برشهای ساختاری رسم شده بازسازی شده است؛ که بستگی سطحی ساختمان در افق دهرم دارای ابعاد 47 × 11.5 کیلومتر و بستگی قائم ساختمان در این افق 2000 متر است.
تاقدیس مظفری,کوه گشتاسب,افق مخزنی دهرم
http://www.gsjournal.ir/article_58322.html
http://www.gsjournal.ir/article_58322_2415ee7845dbde20ce5531623b75cb6b.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
27
106
2018
02
20
ژئوشیمی، خاستگاه ژئودینامیکی و منشأ احتمالی ارتوگنیسهای کوهستان بلقیس، شمال باختری ایران
77
88
FA
هاشم
رهبری
دانشیار، گروه زمین شناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
نعمتالله
رشیدنژاد عمران
دانشیار، گروه زمین شناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
rashid@modares.ac.ir
مرتضی
خلعت بری جعفری
دانشیار، پژوهشکده علوم زمین، سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
khalat1965@live.com
10.22071/gsj.2018.58323
منطقه مورد مطالعه در شمال خاوری تکاب به عنوان بخشی از مجموعه دگرگونی تکاب شامل سنگهای دگرگونی مختلف همانند شیستهای رسی، ارتوگنیس، متابازیتها و متااولترامافیکها و مرمر است. این سنگها بخشی از پوسته قارهای ایران زمین هستند که بر اثر عملکرد فازکوهزایی پانآفریکن در پروتوروزوییک پایانی- کامبرین آغازین دگرگون و دگرریخت شدهاند و بر اثر عملکرد فاز کوهزایی آلپ پایانی در ترشیاری، توسط تودههای نفوذی بسیاری با ترکیب حدواسط تا اسیدی مورد هجوم قرار گرفتهاند. بر پایه دادههای ژئوشیمیایی، سنگ مادر ارتوگنیسهای کوهستان بلقیس پتاسیمبالاست و به سری ماگمایی کالکآلکالن تعلق دارد و فرایندهای تفریق بلوری و آمیختگی ماگمایی نقش بسزایی در تحول آن داشته است. الگوی تغییرات عناصر کمیاب بهنجار شده با کندریت و گوشته اولیه نشاندهنده غنیشدگی این سنگها از LREE و LILE، تهیشدگی آنها از HREE و HFSE و وجود بیهنجاریهای منفی Eu, Nb, Ti, Ba, Sr, P در بیشتر نمونههاست که این در کنار موقعیت نمونهها در نمودارهای تمایز محیط زمینساختی و نیز میزان پایین TiO<sub>2</sub> و P<sub>2</sub>O<sub>5</sub> همراه با نسبت پایین Nb/Zr نشان از شکلگیری سنگهای مورد مطالعه در محیطی مرتبط با فرورانش و حاشیه فعال قارهای تا محیطی برخوردی دارد. همچنین شواهدی همچون نسبت La/Nb بزرگتر از 1 نمونههای مورد مطالعه، مقدار به نسبت بالای نسبتهایZr/Nb (14.7), Th/Nb (1.5), Ba/Nb (58), La/Nb (3) و Ti/Zr (14.9)، نسبتهای (La/Sm)<sub>n</sub>, Nb/Ce که به مقادیر ارائه شده برای پوسته (بهترتیب برابر با 23/0 و 52/4) بسیار نزدیک است (بهطور میانگین برابر با 24/0 و 76/3)؛ همگی منشأ گوشتهای محض را برای نمونههای مورد مطالعه رد میکنند و به نظر میرسد تلفیقی از ماگماهای پوستهای و گوشتهای در تکوین این نمونهها دخیل بوده است. همه این ویژگیهای ژئوشیمیایی در کنار رخنمون سنگهای افیولیتی و زمیندرزهای کهن (سرپانتینیتها، متامافیک و متا اولترامافیکها) در پیرامون این سنگهای دگرگونی درجه متوسط تا بالا نشان میدهد که پس از پایان فرورانش سنگکره اقیانوسی، رژیم برخوردی در منطقه حاکم شده است.
کوهستان بلقیس,مجموعه دگرگونی تکاب,ارتوگنیس,شمال باختری ایران
http://www.gsjournal.ir/article_58323.html
http://www.gsjournal.ir/article_58323_01ee8ded728766afede8565e30aede20.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
27
106
2018
02
20
ارزیابی خطر زمینلغزش در منطقه چهارگوش قزوین- رشت (شمال ایران)
89
98
FA
امیرحسین
پاشا
کارشناسی ارشد، گروه سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، دانشکده محیط زیست و انرژی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
علی
سربی
استادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کرج، کرج، ایران
ali.sorbi@gmail.com
سعید
بهزادی
استادیار، گروه سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، دانشکده محیط زیست و انرژی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
10.22071/gsj.2018.58229
حرکات دامنهای و بهطور خاص زمینلغزشها از جمله مخاطرات طبیعی هستند که تا حد زیادی رخداد، کنترل یا پیشگیری از آنها در اختیار بشر است. پر واضح است که دخالتهای انسان در طبیعت بدون در نظر گرفتن شرایط پایداری و تعادل طبیعی آن، سبب بروز واکنشهای فیزیکی از سوی این محیط برای بازگشت به حالت تعادلی و پایدار میشود. خسارتهای ناشی از رخداد زمینلغزشها که در دهههای اخیر روند رو به رشدی داشته؛ بشر را وادار به یافتن راهکارهای مناسب برای کاهش و کنترل این پدیده کرده است. پهنهبندی مناطق حساس به لغزش از جمله پرکاربردترین روشها برای دوری جستن از مناطق دارای خطر یا اعمال روشهای کنترلی در مناطق پرخطر است. این پژوهش برای پهنهبندی حساسیت زمینلغزش در منطقه چهارگوش قزوین-رشت از شبکه عصبی مصنوعی استفاده میکند. منطقه مورد بررسی به لحاظ شرایط توپوگرافی، اقلیمی و زمینشناسی، یکی از مستعدترین مناطق برای رخداد زمینلغزشهاست؛ چنان که تاریخچه منطقه 338 زمینلغزش ثبت شده را نشان میدهد. 15 متغیر که بهطور متناوب در دیگر پژوهشها بهعنوان متغیرهای مؤثر در رخداد زمینلغزشها مورد مطالعه قرار گرفتهاند؛ برای بررسی این منطقه انتخاب شد. با تلفیق این متغیرها و نقشه زمینلغزشهای موجود، مقادیر هر یک از این 15 متغیر برای نقاط لغزشی استخراج شد. در مرحله بعد تعدادی نقطه بهصورت تصادفی (1000 نقطه) از منطقه انتخاب و مقادیر این 15 متغیر نیز برای آنها استخراج شد. هر کدام از دو مجموعه داده به دودسته آموزش (70%) و امتحان (%30) تقسیم شد. هر کدام از دو دسته آموزشی و امتحان با یکدیگر ترکیب و از خروجی آنها برای آموزش و امتحان شبکه استفاده شد. تعداد لایههای داخلی شبکه عصبی با روش سعی و خطا و محاسبه مقدار خطای جذر میانگین مربعات (RMSE=0.4041) (9 لایه) تعیین شد. شبکه عصبی ساخته شده از نوع شبکه پیشخور با الگوریتم پسانتشار خطا و الگوریتم آموزشی آن از نوع الگوریتم آموزشی پس انتشار لونبرگ-مارکوارت است. پس از آموزش و امتحان شبکه و انجام تصحیحات لازم روی آن، از این شبکه عصبی ساخته شده برای پیشبینی حساسیت زمینلغزش در منطقه مورد مطالعه استفاده شد. نتایج حاصل از پیشبینی در بازه میان 0 تا 1 قرار داده شد و با انتخاب یک حد آستانه بهترین نقشه پهنهبندی حساسیت زمینلغزش به دست آمد. ارزیابی پایانی نقشه پهنهبندی حساسیت زمینلغزش در منطقه چهارگوش قزوین- رشت، خطایی در حدود (RMSE=0.4164) نشان میدهد و شبکه عصبی ساخته شده از 338 زمینلغزش رخ داده در منطقه، 298 مورد را در پهنه پرخطر و کاملاً پرخطر شناسایی میکند که نشان از دقت 1/88 % آن دارد.
زمینلغزش,پهنهبندی,شبکه عصبی مصنوعی,چهارگوش قزوین- رشت
http://www.gsjournal.ir/article_58229.html
http://www.gsjournal.ir/article_58229_de8d0cd1317e1117282b630de3be45e2.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
27
106
2018
02
20
کانیشناسی و زمینشیمی کانسار آهن سیریز، شمال باختر زرند، استان کرمان
99
116
FA
سید جواد
مقدسی
دانشیار، گروه زمین شناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
sjmoghaddasi@yahoo.com
جواد
یزدی
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه زمین شناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
طاهره
نامدار محمدی
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه زمین شناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
10.22071/gsj.2018.58233
کانسار آهن سیریز در فاصله 75 کیلومتری شمال باختری شهرستان زرند (استان کرمان)، در پهنه ایران مرکزی جای گرفته است. کانیسازی آهن بیشتر به شکل تودههای نامنظم، عدسیها و رگههایی در واحدهای آهکی- دولومیتی دگرگونشده پالئوزوییک (سازند کوهبنان) و درون اسکارنهای تشکیل شده در همبری توده نفوذی گرانیتویید سیریز یافت میشود. کانسار آهن سیریز ترکیب کانیشناختی سادهای دارد. مگنتیت، پیریت، کالکوپیریت، هماتیت و هیدروکسیدهای آهن مهمترین کانههای موجود در این کانسار هستند. توده نفوذی گرانیتویید سیریز از دید سنگشناختی، شامل واحدهای سنگی مانند کوارتزسینیت، کوارتزمونزونیت، سینیت و سینوگابرو است و ماگمای سازنده آن از نوع کالک آلکالن است. گرانیتویید سیریز از دید زمینشیمیایی در رده گرانیتوییدهای نوع A با منشأ گوشتهای (زیررده A<sub>1</sub>) قرار میگیرد. با توجه به ویژگیهای سنگشناختی و کانیشناختی، اسکارن سیریز متشکل از گرانیتویید سیریز به عنوان موتور گرمایی و منشأ کانیسازی، پهنه اسکارنی، کانسنگ آهن مگنتیتی تودهای و رگهای، و سنگآهکهای دولومیتی دگرگون شده (مرمر) است. با نفوذ توده گرانیتویید سیریز، سنگهای میزبان آهکی- دولومیتی سازند کوهبنان دستخوش دگرگونی همبری شدهاند و مرمرهای بیشتر آهکی با بافت گرانوبلاستیک تشکیل شدهاند. در این مرحله، مجموعه پاراژنزی در سنگآهکهای خالص بیشتر شامل گارنت- ولاستونیت- مرمر (کلسیت) است. در حالی که در سنگآهکهای دولومیتی شامل گارنت- کلینوپیروکسن- فلوگوپیت است. کانیهای سیلیکات کلسیم (- منیزیم) تشکیل شده در این مرحله بیشتر بدون آب هستند و با کانیسازی آهن همراه نیستند. با گذشت زمان و سرد شدن توده نفوذی گرانیتویید سیریز، سامانه گرمابی- ماگمایی دمابالا دستخوش تغییر و بهتدریج کمرمق میشود. تشکیل کانیهای اپیدوت، ترمولیت- اکتینولیت، بیوتیت، مسکوویت، کلریت، تالک، کلسیت و کوارتز در پهنه اسکارنی کانسار آهن سیریز میتواند محصول این مرحله از تکامل توده نفوذی و سامانه گرمابی- ماگمایی باشد. کانیسازی آهن بیشتر با مجموعه کانیهای ناشی از واکنشهای پسرونده مرحله اخیر همراه است که نشانگر نهشت فلزات در ارتباط با کاهش دمای سیال کانهساز و آمیختگی احتمالی آن با سیالهای جوی است.
کانسار آهن,کانیسازی اسکارن,زمینشیمی,مگنتیت,گرانیتویید سیریز,زرند
http://www.gsjournal.ir/article_58233.html
http://www.gsjournal.ir/article_58233_e839cb1a1b2c2d63d2d160ec6e280f58.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
27
106
2018
02
20
سنگنگاری، ژئوشیمی و جایگاه زمینساختی سنگهای آتشفشانی ترشیری منطقه بشگز (شمال باختر سربیشه، خراسان جنوبی)
117
128
FA
آزاده
بهاروندی
کارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران
azadeh.baharvandi@gmail.com
سیدسعید
محمدی
استاد، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران
ssmohammadi@birjand.ac.ir
ملیحه
نخعی
استادیار، گروه مهندسی معدن، دانشگاه صنعتی بیرجند، بیرجند، ایران
nakhaei@birjandut.ac.ir
10.22071/gsj.2018.58324
در منطقه بشگز در 50 کیلومتری شمال باختر سربیشه و در حاشیه خاوری بلوک لوت، واحدهای گدازهای ترشیری با ترکیب آندزیت بازالتی، آندزیت و داسیت رخنمون دارند. بافت چیره این سنگها، پورفیری با زمینه میکرولیتی- شیشهای، گلومروپورفیری و حفرهای است. کانیهای اصلی در گدازههای آندزیتی شامل پلاژیوکلاز، پیروکسن، آمفیبول، بیوتیت و در داسیتها شامل پلاژیوکلاز، کواتز، آمفیبول و بیوتیت هستند. بررسیهای ژئوشیمیایی نشان میدهد که این سنگها، ماهیت کالکآلکالن پتاسیم متوسط تا بالا دارند. غنیشدگی Sr، Zr، Cs، Th، K، تهیشدگی Nb، Ti، P، Ba و غنیشدگی LREE نسبت به HREE در نمونههای بررسی شده، بیانگر شکلگیری آنها در محیط وابسته به فرورانش و حاشیه فعال قارهای است. بر پایه نمودار نسبتهای عناصر کمیاب، سنگهای آتشفشانی منطقه بشگز در گستره کمانهای آتشفشانی جوان یا مراحل آغازین فرورانش واقع شدهاند. میزان Mg# در سنگهای آتشفشانی منطقه بشگز بهطور میانگین حدود 48 است که بیانگر نقش اجزای گوشتهای در تشکیل آنهاست. نسبت پایین Sm/Yb (کمتر از 5/2) در گدازههای بررسی شده، بیانگر نبود گارنت در منشأ است. نسبت پایین Zr/Ba (میانگین34/0) و نسبت La/Nb بالا (19/3-22/2) در گدازههای منطقه مورد مطالعه، نشاندهنده خاستگاه گوشته سنگکرهای است. نمودارهای نسبت MREE/HREE، نشان از این دارد که گدازههای منطقه بشگز در قلمرو رخساره اسپینل لرزولیت فلوگوپیتدار جای میگیرند. نسبت پایین Ba/Rb (20<) و نسبت بالای Rb/Sr (1/0>)، حضور فلوگوپیت را در منشأ تایید میکند. الگوی یکنواخت عناصر خاکی کمیاب و مقادیر متوسط La<sub>N</sub>/Lu<sub>N</sub> (14-8) در سنگهای حدواسط و اسیدی بشگز، بیانگر ارتباط ژنتیکی آنهاست.
آندزیت,کالکآلکالن,اسپینل لرزولیت,بشگز,بلوک لوت
http://www.gsjournal.ir/article_58324.html
http://www.gsjournal.ir/article_58324_afb61ab634241145d34c3f6befce718f.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
27
106
2018
02
20
تاریخچه رسوبگذاری و پس از رسوبگذاری عضو گوری در جنوب خاور حوضه رسوبی زاگرس
129
142
FA
افشین
زهدی
استادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
a.zohdi@yahoo.com
سید علی
معلمی
استادیار، پژوهشکده ازدیاد برداشت از مخازن نفت و گاز، تهران، ایران
محمد علی
صالحی
استادیار، گروه زمین شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
malisalehi@gmail.com
10.22071/gsj.2018.58327
در حوضه رسوبی زاگرس، بیشترین ستبرا از کربناتهای عضو گوری در رخنمونهای خاور منطقه بندرعباس قابل اندازهگیری است. در این پژوهش، عضو گوری در پنج رخنمون در منطقه بندرعباس مورد مطالعه چینهشناسی و رسوبشناسی قرار گرفت. عضو گوری در رخنمونهای مورد مطالعه شامل سنگ آهک با میانلایههای مارن است و ستبرای آن از 540 متر در رخنمون هندون در خاور منطقه بندرعباس تا 52 متر در رخنمون نخ در باختر منطقه بندرعباس متغیر است. مطالعات رخسارهای و استفاده از نسبت <sup>87</sup>Sr/<sup>86</sup>Sr (مقادیر 708522/0 و 708790/0)، در لایههای سنگآهکی قاعده این عضو بیانگر شروع رسوبگذاری این نهشتهها در فاصله زمانی بوردیگالین و لانگین و در قالب 6 رخساره کربناته است. مطالعات صحرایی و توزیع رخسارهها بیانگر یک سکوی کربناته از نوع شلف برای رسوبگذاری نهشتههای کربناته عضو گوری در منطقه بندرعباس است. مطالعات سنگنگاری و تجزیههای ژئوشیمیایی عنصری (استرانسیم، منگنز و آهن) و ایزوتوپی (اکسیژن و کربن) نیز بیانگر تأثیر فرایندهای دیاژنزی دریایی و تدفین کمژرفا با منشأ سیالهای بیشتر دریایی روی نمونههای کربناته عضو گوری پس از رسوبگذاری است. مقایسه مقادیر ایزوتوپهای اکسیژن و کربن نمونههای عضو گوری با محدوده ایزوتوپهای اکسیژن و کربن متعلق به کربناتهای کلسیتی دریایی میوسن پیشین تا میانی و همچنین تغییرات بیشتر در مقادیر ایزوتوپ اکسیژن (میان 19/1- تا 39/5- بخش در هزار) و تغییرات کمتر در ایزوتوپ کربن (میان 2/2 تا 05/1- بخش در هزار)، بیانگر تأثیر سیالهای تدفینی کمژرفا (فریاتیک دریایی) روی نمونههای کربناته عضو گوری است.
رخساره کربناته,ژئوشیمی,عضو گوری,میوسن,زاگرس
http://www.gsjournal.ir/article_58327.html
http://www.gsjournal.ir/article_58327_80bc8b9243c75de0e2958f6b43aeb3c5.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
27
106
2018
02
20
بررسی تراورتنهای ارومیه- دختر شمالی و مقایسه آنها با تراورتنهای سنندج- سیرجان شمالی با استفاده از ایزوتوپهای پایدار 18O و 13C
143
152
FA
ریحانه
روشنک
دانشجوی دکترا، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
علیرضا
زراسوندی
استاد، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
zarasvandi@yahoo.com
هوشنگ
پورکاسب
دانشیار، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
h.pourkaseb@scu.ac.ir
فرید
مُر
استاد، بخش علوم زمین، دانشکده علوم پایه، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
10.22071/gsj.2018.58235
بیشتر نهشتههای تراورتن ایران در کمربندی با امتداد شمال باختری- جنوب خاوری (کمربند ارومیه- دختر) از منطقه تبریز تا زاهدان گسترش یافته است. در طول این نوار فعالیتهای زمینساختی جوان (پلیوسن تا حال حاضر) به همراه چشمههای آبگرم و فعالیتهای آتشفشانی دیده میشود. در این پژوهش تراورتنهای منطقه آذربایجان شرقی که در شمال پهنه ساختاری ارومیه- دختر جای گرفتهاند؛ بررسی شدند و با تراورتنهای منطقه کردستان و آذربایجان غربی که در بخش شمالی پهنه سنندج- سیرجان جای گرفتهاند؛ مقایسه شدند. با استفاده از مطالعات کانیشناختی و ایزوتوپهای <sup>18</sup>O و <sup>13</sup>C، نمونههای هر دو منطقه مورد مطالعه در رده گرمازاد ردهبندی شدند. تراورتنهای شمال پهنه ارومیه- دختر از دید سنگرخساره بیشتر در رده قشرهای بلورین قرار گرفتهاند؛ در حالی که نمونههای سنندج- سیرجان در سه رده پیزولیت، قشرهای بلورین و تراورتنهای قلوهای جای میگیرند. با محاسبه <sub>( </sub><sub>CO2</sub><sub> )</sub>δ<sup>13</sup>C، مقدار CO<sub>2</sub>آزاد شده از آب در زمان تهنشست تراورتن به دست آمد و مشخص شد که CO<sub>2</sub>موجود در آب چشمههای تراورتنساز، از سیالهای ماگمایی پوستهای منشأ گرفتهاند. همچنین نتایج تجزیه ایزوتوپهای پایدار مناطق مطالعاتی با نهشتههای تراورتن کشور ترکیه مقایسه شد که نشان داد چگونگی تشکیل، منشأ CO<sub>2</sub>و ترکیب ایزوتوپی در تراورتنهای هر دو منطقه مشابه است.
تراورتن,ارومیه- دختر,سنندج- سیرجان,ایزوتوپهای 18O و 13C
http://www.gsjournal.ir/article_58235.html
http://www.gsjournal.ir/article_58235_ed53de7b60f1c951c16a75ed65b2b5d8.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
27
106
2018
02
20
فعالیت ماگمایی پس از برخورد در منطقه آلموقلاق، باختر ایران
153
168
FA
منوچهر
امیری
دانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایران
احمد
احمدی خلجی
استادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایران
khalaji2002@yahoo.com
زهرا
طهماسبی
استادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایران
zahra_tak@yahoo.com
رضا
زارعی سهامیه
دانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایران
zarei.r@lu.ac.ir
حسن
زمانیان
دانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایران
hasanzamanian@yahoo.com
10.22071/gsj.2017.58238
باتولیت آلموقلاق در باختر ایران و در پهنه دگرگونه- ماگمایی سنندج- سیرجان جای دارد و شامل سه گروه سنگی گابرودیوریت، کوارتزسینیت و کوارتزمونزونیت (با بیشترین بیرونزدگی) است. کوارتزسینیتها و کوارتزمونزونیتها دارای ویژگیهای متاآلومینی، بیشتر فروئنی، نوع آلکالی تا آلکالی کلسیک، مقادیر بالای Na<strong><sub>2</sub></strong>O+K<strong><sub>2</sub></strong>O، Zr، Ce، Ga، Y، Nb، Ta و REE و بیهنجاری منفی از عناصر Eu، Sr وTi هستند و ویژگیهای مرزی گرانیتوییدهای نوع A<sub>1</sub> و A<sub>2</sub> و با تمایل بیشتر به سوی A<sub>2</sub> را نشان میدهند. بر پایه نمودارهای مختلف، گابرودیوریتها ویژگیهای مرزی گرانیتوییدهای نوع A<sub>2</sub> و I دارند و تمایل آنها بیشتر به سوی نوع I است. الگوی قلهمیخی در نمودارهای تارعنکبوتی همراه با مقادیر (La/Yb)<sub>CN</sub> میان 4/2 تا 1/6 و Ba/La >3 به فعالیت ماگمایی منطقه در محیط کمان آتشفشانی اشاره دارد و ویژگیهای 1(Ba/Rb)<strong><sub>CN</sub></strong><، 1 (Ba/Th)<strong><sub>CN</sub></strong> <و نسبت Th/Ta میان 1 تا 20 نشان میدهد که فعالیت کمان آتشفشانی در موقعیت حاشیهی قارهای رخ داده است. تودههای نفوذی آلموقلاق دارای آمفیبول فراوان و بدون بیوتیت و متعلق به پس از برخورد هستند. همچنین وجود ویژگیهای همچون <sup>143</sup>Nd/<sup>144</sup>Nd > 0.512638، ε<strong><sup>t</sup><sub>Nd</sub></strong> >0، ε<strong><sup>t</sup><sub>Sr</sub></strong> >0، مقادیر بالای Nb و Ta و مقادیر خیلی بالای Zr (ppm589) نشان میدهد که پس از برخورد اولیه، یک فرورانش فرعی برای مدت طولانی در منطقه وجود داشته است و ماگماهای باتولیت آلموقلاق یا از گوه گوشتهای موجود در بالای پهنه فرورانش و یا از گوشته پیرامون قطعات حاصل از لایهلایهای شدن سنگکره به وجود آمدهاند و سیالهای پهنه فرورانش، گازهای غنی از هالوژن (از گوشته ژرف) و آلایش پوستهای در تشکیل و پتروژنز آنها دخالت کرده است.
گرانیتویید نوع A,گرانیتویید نوع I,پتروژنز,فعالیت ماگمایی پس از برخورد,فرورانش,پهنه سنندج- سیرجان,باتولیت آلموقلاق
http://www.gsjournal.ir/article_58238.html
http://www.gsjournal.ir/article_58238_a93031e09f50a119cb8cb7dd7accad50.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
27
106
2018
02
20
ریزرخسارهها، محیطهای رسوبی و چینهنگاری زیستی سازند آسماری در برش دشتروم (جنوب یاسوج)
169
178
FA
طیب
بینازاده
دانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
tayyeb.binazadeh@yahoo.com
علی
بینازاده
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
binazadehali@gmail.com
طهمورث
وفائی
کارشناسی ارشد، نمایندگی سازمان زمینشناسی ایران در استان کهگیلویه و بویراحمد، یاسوج، ایران
tvafaei@yahoo.com
10.22071/gsj.2018.58239
سازند آسماری توالی ستبر کربناتهای در حوضه فورلند زاگرس (جنوب باختر ایران) است که در زمان الیگوسن- میوسن پیشین نهشته شده است. سازند آسماری در برش دشتروم (۱۵ کیلومتری جنوب یاسوج) ستبرای 233 متر دارد. در این پژوهش ریزرخسارهها، محیط رسوبی و چینهنگاری زیستی سازند آسماری مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعه روزنبران کفزی در این ناحیه به شناسایی 23 جنس و 32 گونه و مطالعه برش مورد نظر در مجموع به شناسایی سه مجموعه زیستی زیر انجامید:<br /> 1. <em>Lepidocyclina</em>-<em>Operculina</em>-<em>Ditrupa</em> assemblage zone<br /> 2. <em>Miogypsina</em>–<em>Elphidium</em> sp., <em>Peneroplis</em> <em>farsensis</em> assemblage zone<br /> 3. <em>Borelis</em> <em>melo</em> <em>curdica</em>- <em>Meandropsina</em> <em>iranica</em> assemblage zone <br /> روزنبران شناسایی شده سن الیگوسن پیشین (روپلین- شاتین) تا میوسن پیشین (بوردیگالین) را برای سازند آسماری در منطقه مورد مطالعه پیشنهاد میکنند. بر پایه مطالعات آزمایشگاهی ۹ ریزرخساره آهکی در سه زیر محیط لاگون، سد و دریای باز شناسایی شد. نهشتههای سازند آسماری در منطقه مورد مطالعه در یک سکوی کربناته دریایی اپیکانتیننتال از نوع رمپ هموکلینال رسوبگذاری کردهاند.<br /> <strong> </strong>
سازند آسماری,یاسوج,ریزرخساره,الیگومیوسن,چینهنگاری زیستی
http://www.gsjournal.ir/article_58239.html
http://www.gsjournal.ir/article_58239_0cd4573764c9cdaf57158bdf492dcca5.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
27
106
2018
02
20
نقش ژئوپارکها در ملاحظات گردشگری آمایش سرزمین؛ مطالعه موردی: ایجاد ژئوپارک در استان لرستان
179
192
FA
رضا
جدیدی
کارشناسی ارشد، دانشکده مدیریت و اقتصاد، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
حسن
کریمزادگان
دانشیار، گروه مدیریت محیط زیست، دانشکده محیط زیست و انرژی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
نازنین
بدری
دکترا، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
10.22071/gsj.2018.58241
گردشگری به عنوان بخشی ارزشمند و زودبازده در زمینه رهیافت اقتصادی در ملاحظات آمایش سرزمین مطرح است و با توجه به در دسترس بودن منابع در مقایسه با دیگر پروژهها، خطرات و هزینههای کمتری در زمینه سرمایهگذاری دارد. آمایش سرزمین به دنبال توزیع متوازن و هماهنگ جغرافیایی فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در پهنه سرزمین نسبت به داشتهها، منابع طبیعی و انسانی و در نتیجه رسیدن به توسعه پایدار است. گردشگری این شایستگی را دارد که به عنوان یکی از ابعاد چندبعدی توسعه فضایی یک منطقه، در عرصه برنامههای توسعهای آمایش سرزمین، رتبه بالایی را به خود اختصاص دهد. در دهه اخیر"ژئوپارکها" به عنوان سرزمینهای هدف زمینگردشگری، رویکرد اصلی توسعه در بسیاری از کشورهای پیشرفته و همچنین کشورهایی به شمار میروند که منابع و ذخایر محدود دارند و یا از دید صنایع و تولیدات وابسته به آن ضعیف هستند. معرفی و ثبت ملی و بینالمللی مناطق توانمند با نام "ژئوپارک" به عنوان ابتکاری نوین در زمینه توسعه گردشگری و از راهبردهای مهم برای برآورد اهدافی چون پایداری و حفاظت محیط، احیا و ثبات اقتصادی جوامع محلی (اشتغال، درآمدزایی)، ایجاد رفاه اجتماعی نسبی در روستاها و کانونهای کوچک جمعیتی کمبرخوردار صنعتی، معدنی و کمبهره از بودجههای نفتی است. در نوشتار پیش رو با تعیین عوامل داخلی (نقاط قوت، ضعف) و خارجی (فرصتها، تهدیدها) مبتنی به روش SWOT، ژئوپارک (به شرط داشتن مولفهها و ملزومات) به عنوان گزینه اولویتدار در توسعه گردشگری استان لرستان با توجه به ملاحظات آمایش سرزمین معرفی شد. همچنین بر پایه ماتریس IE، راهبرد بهینه در زمینه ایجاد ژئوپارک در استان لرستان، راهبرد یا راهبرد تهاجمی تعیین شد. به این معنی که مقوله ژئوپارک دارای مزایای بیشماری در زمینه رونق گردشگری استان از دید اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و کالبدی دارد. استان لرستان از نقاط قوت و فرصتهای محیطی بیشماری در زمینه راهاندازی ژئوپارک بهرهمند است؛ بنابراین شایسته است که با اجرای راهبرد تهاجمی در استان از نقاط قوت داخلی در راستای بهرهبرداری بیشتر از فرصتهای خارجی در زمینه معرفی و ایجاد ژئوپارک استفاده بهینه صورت پذیرد.
آمایش سرزمین,ژئوپارک,استان لرستان,تحلیل SWOT,گردشگری
http://www.gsjournal.ir/article_58241.html
http://www.gsjournal.ir/article_58241_0c15747a8a6942ba2be00cbac880c1ca.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
27
106
2018
02
20
بررسی و مقایسه ژئوشیمی تودههای نیمهژرف باردار و نابارور با نگرشی بر شواهد آداکیتها در محور دهج- میدوک (شمال شهربابک)
193
202
FA
لیلا
برهمند
دانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
منصور
قربانی
دانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
m-ghorbani@sbu.ac.ir
سید محمد
پور معافی
دانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
10.22071/gsj.2018.58242
محور دهج- میدوک در شمال شهر بابک جای دارد. در این منطقه، در مجموع 9 توده پورفیری نیمهژرف شامل میدوک، پرکام، ایجو، سقینو، چاهفیروزه، نرکوه، ایوب انصار، سرا و کدر با سن الیگوسن تا پلیوسن دیده میشود که از میان آنها تودههای پرکام، ایجو، سقینو، چاهفیروزه و میدوک باردار و تودههای نرکوه، ایوب انصار، سرا و کدر نابارور هستند. ترکیب این تودهها بیشتر شامل دیوریت پورفیری، کوارتزدیوریت و گرانودیوریت است. بر پایه مطالعات ژئوشیمیایی مشخص شد که ماگمای مجموعه مورد بررسی، سرشت پرآلومین تا متاآلومین دارد و سری ماگمایی آن از نوع کالکآلکالن پتاسیم بالا و شوشونیتی است. همچنین بررسی نمودارهای تغییرات اکسیدهای اصلی و عناصر فرعی، طیف پیوستهای میان ترکیبات سنگهای مورد مطالعه نشان میدهد که نشاندهنده انجام تفریق ماگمایی گسترده در طی تبلور است. شواهد صحرایی و ژئوشیمیایی نشان میدهد که فعالیت ماگمایی محور دهج- میدوک از نوع I است. همه دادهها نشان میدهند که سنگهای مورد مطالعه، حاصل فرورانش پوسته اقیانوسی نوتتیس به زیر پوسته قارهای ایران مرکزی هستند. در بخشهایی از منطقه مورد مطالعه، فرورانش تخت رخ داده و به همین سبب، نرخ ذوب بخشی نیز پایین است و در نتیجه سنگهای آداکیتی تشکیل شدهاند. این سنگهای آداکیتی، تودههای نفوذی زمان پلیوسن را تشکیل دادهاند و به سبب اینکه ماگما در مراحل پیشین فعالیت ماگمایی و در طی تشکیل تودههای باردار، عناصر فلزی خود را از دست میدهد، کانهزایی ندارد و نابارور است.
محور دهج- میدوک,فرورانش,کمربند ماگمایی ارومیه- دختر,فعالیت ماگمایی آداکیتی
http://www.gsjournal.ir/article_58242.html
http://www.gsjournal.ir/article_58242_3ec0eff329d9261fd26fb9b8e86a5379.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
27
106
2018
02
20
تحلیل زمینساختی منطقه آوج– آبگرم با استفاده از روشهای سنجش از دور و تحلیل الگوی فرکتالی، شمال باختر ایران
203
216
FA
رضا
علیپور
استادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایران
امیرحسین
صدر
استادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایران
سحر
قمریان
کارشناسارشد، گروه زمینشناسی، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایران
ssghamarian@gmail.com
10.22071/gsj.2018.58243
هدف از این پژوهش تحلیل خطوارههای ساختاری، شکستگیها و گسلهای پنهان منطقه آوج- آبگرم و تعیین الگوی فرکتالی حاکم بر آنها با استفاده از روشهای سنجش از دور است. نقشه خطوارهها، با استفاده از الگوریتم مناسب از دادههای مکانی، تصاویر ماهوارهای لندست 8 و الگوی سایه ارتفاعی به روش نیمهاتوماتیک استخراج و سپس برای مشخص کردن خطوارههای ساختاری، از برداشتهای صحرایی و زمینلرزههای دستگاهی ثبت شده استفاده شد. با استفاده از تحلیلهای فرکتالی، الگوی شکستگیها و خطوارههای ساختاری منطقه به روش مربع شمار و بعد فرکتالی در دو پهنه گسلی حسنآباد و آوج از نمودارهای Log – Log، بهدست آمده است. با توجه به ابعاد فرکتالی خطوارههای ساختاری، موقعیت گسلهای طولی منطقه و مرکز سطحی زمینلرزه مخرب چنگوره - آوج (1381)، میتوان بیان کرد که گسلهای آبدره و خررود، از گسلهای پنهان و فعال در زیر رسوبات آبرفتی در منطقه مورد مطالعه هستند. چگالی گسلها در پهنهگسل حسنآباد و بالاتر بودن بعد فرکتالی شکستگیها در این پهنه در قیاس با پهنه گسل آوج نشاندهنده فعالیت نسبی بالاتر گسلهای حسنآباد و خررود است.
خطواره,سنجش از دور,فرکتال,گسل پنهان,منطقه آوج - آبگرم
http://www.gsjournal.ir/article_58243.html
http://www.gsjournal.ir/article_58243_3bc445950b00ef3825916e63dff71fd7.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
27
106
2018
02
20
شناسایی مناطق مستعد مس- طلای پورفیری در برگه 1:100000 جنوب سهچنگی با استفاده از روشهای AHP و FAHP
217
230
FA
زهرا
خواجهمیری
دانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه شهید با هنر کرمان، کرمان، ایران
محمدرضا
شایستهفر
دانشیار، گروه مهندسی معدن، دانشکده فنی مهندسی، دانشگاه شهید با هنر کرمان، کرمان، ایران
حسامالدین
معینزاده
دانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه شهید با هنر کرمان، کرمان، ایران
10.22071/gsj.2018.58244
به دلیل پرهزینه و زمانبر بودن عملیات صحرایی و نیز احتمال خطر بالای آن در اکتشاف مواد معدنی، شناسایی مناطق مستعد کانهزایی مواد معدنی اهمیت به سزایی دارد. بنابراین تهیه نقشه پتانسیل معدنی با استفاده از سامانه اطلاعات مکانی برای تلفیق همه فاکتورهای اکتشافی امری ضروری است. روشهای مختلفی به منظور پتانسیلیابی مواد معدنی تاکنون گسترش یافتهاند که یکی از مؤثرترین آنها با توجه به طبیعت پدیدههای زمینشناسی و معدنی، روش سلسله مراتبی و سلسله مراتبی فازی است. در این پژوهش برای تهیه نقشه مناطق امیدبخش مس- طلای پورفیری در برگه 1:100000 جنوب سهچنگی از روشهای تصمیمگیری فرایند تحلیل سلسله مراتبی و تحلیل سلسله مراتبی فازی استفاده شده است. لایههای شاهد در محدوده مورد مطالعه همچون لایههای زمینشناسی (سنگ منشأ گرما و سنگ میزبان)، دگرسانی، زمینساخت و لایه ژئوشیمیایی با استفاده دو روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) بسته به نوع هدف (مس- طلا پورفیری) وزندهی و سپس با یکدیگر تلفیق شدند. در نقشه تلفیق پایانی حاصل از این دو روش بخشهای دارای بیهنجاری با استفاده از روش فرکتال تفکیک شدند. مقایسه نقشه پایانی مناطق امیدبخش مس- طلای پورفیری حاصل از این دو روش نشان میدهد که نتایج حاصل از روش تحلیل سلسله مراتب فازی به مراتب دقیقتر از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی بوده است. بیهنجاریهای حاصل از این روش اعتبارسنجی شد؛ بیهنجاری شماره 1 حاصل از روش تحلیل سلسله مراتب فازی به واسطه پژوهشهای پیشین انجام شده، تأیید شد. نتایج تجزیه نمونههای سنگی برداشت شده از محل بیهنجاری شماره 2 نشان میدهد که نمونهها دارای غنیشدگی مس هستند و همچنین عناصر طلا و آرسنیک نیز غنیشدگی دارند. این نتایج به همراه کارهای پیشین انجام شده تأیید کننده نقشه پتانسیلیابی معدنی حاصل از روش فرایند تحلیل سلسله مراتب فازی است.
فرایند تحلیل سلسله مراتبی,فرایند تحلیل سلسله مراتب فازی,جنوب سهچنگی,مس- طلای پورفیری
http://www.gsjournal.ir/article_58244.html
http://www.gsjournal.ir/article_58244_6742ea13b22e69d99dbd4c8bd269fb62.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
27
106
2018
02
20
فرایند دولومیتیشدن و ارتباط آن با رخسارههای رسوبی و کیفیت مخزنی سازندهای دالان بالایی و کنگان در ناحیه جنوب خاور خلیج فارس
231
242
FA
رحیم
کدخدائی ایلخچی
دکترا، شرکت توسعه انرژی نارگان آمیتیس، تهران، ایران
rahimkadkhodaee2005@yahoo.com
بیژن
نوری
دکترا، شرکت نفت فلات قاره ایران، تهران، ایران
bnoori@iooc.co.ir
رعنا
جدیری آقایی
کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، تهران، ایران
10.22071/gsj.2018.58252
سازندهای دالان بالایی و کنگان با سن پرمین پسین- تریاس پیشین به عنوان سنگهای مخزن اصلی برخی میادین خلیج فارس شناخته میشوند. این سازندها با توالی کربناته- تبخیری، متشکل از رخسارههای پشته سدی، لاگون و پهنه کشندی هستند که در بخشهای کمژرفای یک محیط رمپ کربناته و در شرایط آبوهوایی گرم و خشک گسترش پیدا کردهاند. در این رخسارهها، دولومیتی شدن فرایند دیاژنزی متداولی است که از دید چگونگی تشکیل و توزیع و ارتباط آن با کیفیت مخزنی در این نوشتار مطالعه و بحث شده است. این فرایند با توجه به ویژگیهای بافتی اولیه و نیز تأثیر فرایندهای انحلال و سیمانی شدن انیدریت، تأثیر متفاوتی بر ویژگیهای مخزن دارد. بیشتر دولومیتها بهصورت جانشینی و بخشی ناچیزی نیز بهصورت سیمان گسترش دارند. دولومیتهای جانشینی ریزبلور در رخسارههای گلغالب پهنه کشندی، تحت شرایط تبخیر سطحی و تغلیظ آبهای منفذی طی دیاژنز اولیه شکل گرفتهاند. در صورتی که دولومیتهای جانشینی در رخسارههای دانهغالب، بهصورت حفظکننده و تخریبکننده فابریک بر اثر نفوذ شورابههای تبخیری طی دیاژنز تدفینی تشکیل شدهاند. در این رخسارهها انیدریت بهصورت سیمان کومهای و فراگیر گسترش دارد. رخسارههای دولومیتی با سیمان انیدریت فراگیر، مانند رخسارههای ریزبلور پهنه کشندی کیفیت مخزنی پایینی دارند. رخسارههای دولومیتی با سیمان انیدریت کومهای و رخسارههای با دولومیت جانشینی درشتبلور کیفیت مخزنی بالاتری دارند. نتایج نشان میدهد که فرایند دولومیتی شدن در صورتی که با ایجاد بلورهای درشت بهصورت تخریبکننده فابریک بهویژه درون رخسارههای دانه غالب همراه بوده، نقش مؤثری در بهبود کیفیت مخزنی داشته است.
دولومیتی شدن,شورابههای تبخیری,انیدریت,انحلال,کیفیت مخزنی,سازندهای دالان بالایی و کنگان
http://www.gsjournal.ir/article_58252.html
http://www.gsjournal.ir/article_58252_12de6d652e5f412dddcafe0ce559bd0f.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
27
106
2018
02
20
زمین شناسی، سنگ نگاری، کانه زایی و مطالعه میانبارهای سیال محدوده اکتشافی مسگرآباد (جنوب خاور تهران)
243
256
FA
معصومه
نوروزی
کارشناسی ارشد، پژوهشکده علوم زمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
masoumeh.norouzi63@gmail.com
محمد
لطفی
دانشیار، پژوهشکده علوم زمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور؛ دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، تهران، ایران
mo_lotfi@iautnb.ac.ir
محمدهاشم
امامی
دانشیار، پژوهشکده علوم زمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور؛ دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اسلامشهر، اسلامشهر، ایران
حمایت
جمالی
استادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
hemayatjamali@yahoo.com
علی
عابدینی
دانشیار، گروه زمین شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
abedini@urmia.ac.ir
10.22071/gsj.2018.58253
منطـقه مسـگرآباد در 10 کیلومتری جنـوب خاور تهران، زون ساخـتاری البرز مرکـزی قرار دارد. سنگهای برونزد یافته در این منطقه شامل واحدهای آتشفشانی، آتشفشانی- رسوبی و رسوبی به سن ائوسن هستند که توسط تودههای نفوذی نیمهژرف با ترکیب گرانودیوریت پورفیری تا کوارتز مونزودیوریت پورفیری پس از ائوسن پسین مورد هجوم قرار گرفتهاند. این تودههای آذرین حاوی بافتهای پورفیرویید تا میکروگرانولار بوده و دارای ماهیت کلسیمی- قلیایی میباشند. این تودهها ایجادکننده سیالات گرمابی هستند که بواسطه آنها سامانه دگرسانی وسیعی با روند شمال باختر- جنوب خاور در امتداد گسل امتداد لغز سه دره بزرگ توسعه یافته است. اثرات دگرسانی گرمابی بر روی کلیه واحدهای ائوسن و تودههای نفوذی نیمهژرف در منطقه دیده میشود. دگرسانیها شامل سیلیسی شدن، سریسیتی شدن، کلریتی شدن، اپیدوتیشدن، اکتینولیتیشدن، آرژیلیکی شدن، کربناتی شدن و آلونیتی- ژاروسیتی شدن هستند که شرایط فیزیکی - شیمیایی مناسبی را برای نهشت کانهها فراهم نمودهاند. جایگیری تودههای نفوذی نیمهژرف در سنگهای آتشفشانی، آتشفشانی- رسوبی و رسوبی ائوسن با تشکیل و توسعه ذخایر اسکارن، اپیترمال و رگه های باریت همراه شده است. مطالعات کانه نگاری و تجزیه ای پیشرفته نشان میدهند که کانه زایی اپیترمال شامل مگنتیت، پیریت، کالکوپیریت، بورنیت، کالکوسیت، باریت، آلیاژ مس - قلع- آهن، هماتیت، پسیلوملان، جاکوپسیت، مارتیت، گوتیت و لپیدوکروزیت است. اسکارنزایی در این منطقه در مرحله پیشرونده و پسرونده صورت گرفته است. کانیهای پیرومتاسوماتیک آندرادیت- گروسولاریت در مرحله پیشرفته ایجاد شدهاند و کانیهایی نظیر اپیدوت، کلریت، ترمولیت- اکتینولیت، کلسیت، کوارتز، پیریت، کالکوپیریت و کالکوسیت در مرحله پسرونده تشکیل شده اند. مطالعات ترمومتری بر روی رگههای باریت به عنوان تنها کانی حاوی میانبار سیال آشکار میکند که اختلاط سیالات با شرایط فیزیکوشیمیایی متفاوت عامل اصلی کانه زایی اپیترمال در منطقه بوده است.
توده های نفوذی نیمه ژرف,اپی ترمال,اسکارن,گارنت,میانبارهای سیال,مسگرآباد,تهران,ایران
http://www.gsjournal.ir/article_58253.html
http://www.gsjournal.ir/article_58253_c454a195cd7edd98965063bb99815267.pdf