سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522فهرستفهرست1142131FAJournal Article20170321فهرستفهرستhttp://www.gsjournal.ir/article_42131_95e353d5f1a0195f12da89bee1987376.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522سخن سردبیرسخن سردبیر2242133FAJournal Article20160620سخن سردبیرسخن سردبیرhttp://www.gsjournal.ir/article_42133_cc6947a35de6efd40b785a1e8c5884ac.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522داورانداوران3342134FAJournal Article20160620داورانداورانhttp://www.gsjournal.ir/article_42134_54ba63def97a4c327c4a8f78011d5268.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522A Criterion for Selection of Natural Aggregates in Concreteارایه معیاری برای انتخاب سنگدانههای طبیعی در بتن3164213610.22071/gsj.2016.42136FAجواد شریفیکارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی مهندسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانمحمدرضا نیکودلاستادیار، گروه زمینشناسی مهندسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانJournal Article20110630By fast growing of structures and need for aggregates materials, more quarry resources should be provided and rapid identification and exploration of these resources should be introduced. Because of the importance of engineering geology parameters in exploration of aggregate quarries sources, based to in-situ and laboratory studies in this research, the parameters and criteria were determined and the results are presented as a simple applicable criterion. For this purpose, first site investigation was carried out and then samples and specimens from different selected mines were taken. Laboratory tests were carried out in accordance with relevant standards, and finally concrete samples were prepared using these materials. The results of tests on aggregates and concrete have been analyzed, and parameters involved in the quality of the concrete were classified and presented as a criterion. According to accuracy and ease application of this criterion, it is applicable for selecting the materials with minimum experiments, the desirable mines identification and an estimate of the ultimate strength of concrete will be provided for the engineers. The criteria according to type and kinds of the samples, is applicable with a broad scope in different geographical areas.با توجه به رشد روزافزون سازهها و نیاز به مصالح سنگدانهای، ضروری است که منابع قرضه بیشتری در اختیار گرفته شود و روشهای مناسب برای شناسایی و اکتشاف سریع این منابع ارایه شود. به دلیل اهمیت متغیرهای زمینشناسی مهندسی در اکتشاف و تعیین کیفیت منابع قرضه، در این پژوهش با توجه به مطالعات میدانی و آزمایشگاهی انجام شده، متغیرها و ضوابطی برای این مهم تعیین شده و در ادامه نتایج حاصل بهصورت معیاری ساده و کاربردی ارایه شده است. برای این منظور ابتدا مطالعات میدانی انجام شده و پس از نمونهبرداری از معادن و انتقال آنها به آزمایشگاه، آزمایشهای مربوط طبق استاندارهای موجود روی آن انجام و سپس از مصالح موجود بتن تهیه شده است. در ادامه نتایج حاصل از آزمایشهای انجام شده روی مصالح سنگی و بتنی تجزیه و تحلیل شده، متغیرهایی که نقش بیشتری در کیفیت بتن داشته مورد ردهبندی قرار گرفته و بهصورت معیاری ارایه شده است. با توجه به دقت و آسانی این معیار، کاربرد آن برای انتخاب مصالح مطلوب است؛ به گونهای که با کمترین تعداد آزمایشهای لازم، معادن قرضه مناسب شناسایی میشود و همچنین این معیار برآوردی از مقاومت پایانی بتن ساخته شده در اختیار مهندسین مربوط قرار میدهد. این معیار با توجه به جنس و گوناگونی نمونههای مورد استفاده، دامنه کاربرد به نسبت گستردهای دارد و در مناطق مختلف جغرافیایی قابل استفاده است.http://www.gsjournal.ir/article_42136_347d6bd3ea67c4316f0501272a77d0b7.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522Rock Fall Hazard Zonation in Mountain North of Shahrood Cityپهنهبندی خطر ریزش سنگی در ارتفاعات شمال شهر شاهرود17264214210.22071/gsj.2015.42142FAرمضان رمضانی اومالیاستادیار، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شاهرود، شاهرود، ایرانناصر حافظی مقدساستاد، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران1980-07-01 to 1983-06-01کژال حیدریدانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شاهرود، شاهرود، ایرانJournal Article20120415Rock falls are the usual forms of slope instability in hill slopes. The high velocity and rapid occurrence are the main differences of rock fall and other rock instability. Therefore, the rock falls are among the most destructive mass movements and results in high loss of lives and heavy damage to the structures, roads, residential area, farms and etc. In this research, rock fall in rocky slopes of the TepalMountain in northwest of Shahrood city was investigated. For this, the large scale geological map of area (scale of 1:10000) was produced and joint studies in 12 sections performed. Then, the slope instability was analyzed by two methods of stereographic (using Dips 5.103 software) and analytical method (by Swedge 4.078 and rock fall 4.039 softwares). The results show that all of the slopes are stable in static conditions and become instable in dynamic state. In critical states of huge raining and earthquake intense instability will be occurred and the big problems could be created for the down area of slopes. Based on the results of analytical and using the Arc GIS 9.3 rock fall hazard zonation map was produced. In addition, by overlaying of landslide hazard map and land use map, the area affected by rock falls was distinguished. The results of this study show that Salamaty road, Mazar Shohaday Gomnam and its access road, some part of AzadiPark, the tourism hotel, some of the residential area down of the Salamaty road and some parts of the AbsharPark are located in the hazard zones. ریزش سنگی یکی از انواع متداول ناپایداریهای دامنهای در نواحی کوهستانی است و وجه تمایز آن با دیگر ناپایداری ها سرعت بالا و رخداد ناگهانی آنهاست. به همین دلایل ریزش سنگی از جمله ویرانگرترین حرکتهای تودهای به شمار میرود و سبب از بین رفتن جان انسانها و ایجاد خسارات سنگین میشود. در این پژوهش پایداری دامنههای سنگی ارتفاعات تپال در شمال باختری شهر شاهرود مورد تحلیل قرار گرفته است. برای این منظور نقشه زمینشناسی 10000/1 منطقه تهیه و مطالعات درزه نگاری در 12 مقطع انجام شد و با استفاده از این دادهها ناپایداری دامنهای به دو روش استریوگرافیک توسط نرم افزار Dips 5.103 و شبیهسازی تعادل حدی توسط نرم افزار Swedge 4.078 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان از پایداری دامنهها در شرایط استاتیک و ناپایداری آنها در شرایط دینامیک دارد. در صورت رخداد شرایط بحرانی (بارشهای شدید و متوالی و رخداد زمینلرزههای شدید) قطعات سنگی به شدت ناپایدار خواهند بود و خطری جدی برای پایین دست ایجاد خواهند کرد. همچنین سازوکار ریزش سنگی با استفاده از نرمافزار Rocfall 4.039 شبیهسازی، سپس نتایج آن وارد نرمافزار Arc GIS 9.3 و به صورت پهنههای با درجات مختلف خطر نشان داده شد. پس از روی هماندازی نقشه کاربری اراضی منطقه و نقشه پهنهبندی خطر، مشخص شد که جاده سلامتی، جاده کاج و حواشی آن، مزار شهدای گمنام، هتل جهانگردی و بخشهایی از پارک آزادی، مناطق مسکونی پایین دست جاده سلامتی و مجتمع تفریحی آبشار در محدوده خطر قرار گرفتهاند. http://www.gsjournal.ir/article_42142_cf62330f61bd69322f961cbba42959a4.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522Studying Site Effect in Shahreza City by Using Microtremor Measurement & Vulnerability Indexمطالعه اثر ساختگاه در شهرستان شهرضا با استفاده از اندازهگیری مایکروترمور و اندیس آسیبپذیری27364214610.22071/gsj.2015.42146FAنازی نوروزیکارشناسی ارشد، مؤسسه ژئوفیزیک، دانشگاه تهران، تهران، ایرانJournal Article20131225Regarding to the destructive earthquakes that happened in the world and Iran, potential influence of surface geology on strong ground motion and the damages due to the earthquakes that named as site effect is well known. This study is a section of seismic microzonation of Shahreza city. In this study we further investigated the site effect by microtremor measurement and for analysis of microtremor data; H/V (Nakamura's technique) was used. Accordingly, the microtremor measurement has been estimated for 64 sites of Shahreza city. Finally, the results are presented in different maps as natural period distribution of site, amplification factors and Vulnerability Index. The calculations revealed that the natural period is differing from 0.04 to 0.38 and the amplification factor differs from 1.21 to 6.88, too. The results showed a relatively acceptable connection with the morphology of the region. Thus, the natural period is decreased by moving toward the mountains around the city, whereas the natural period is increased by moving toward the center of plain. The results of this study as preliminary investigation can be used with detailed investigations in metropolitan planning for Expansion of City, estimation of seismic risks and crisis management due to an earthquake.با نگرشی بر زمینلرزههای مخرب روی داده در ایران و جهان، پتانسیل تأثیرگذاری زمینشناسی سطحی خاک بر جنبش نیرومند زمین و خرابیهای ناشی از زمینلرزه که اصطلاحا اثرات ساختگاهی نامیده میشود، بهخوبی مشخص گردیده است. مطالعه حاضر بخشی از مطالعات ریزپهنهبندی لرزهای شهرستان شهرضا میباشد. در این مطالعه بیشتر به بررسی اثرات ساختگاهی با استفاده از اندازهگیریهای مایکروترمور پرداخته شده است و آنالیز دادههای مایکروترمور نیز با استفاده از روش نسبت طیفی مولفه افقی به قائم (H/V) انجام پذیرفته است. بر همین اساس، در 64 نقطه از شهر اندازهگیریهای مایکروترمور با طول رکوردهای 10 تا 15 دقیقه انجام شد. در انتها نتایج به صورت نقشههای توزیع پریود طبیعی ساختگاه، ضریب تقویت آبرفت و اندیس آسیبپذیری در محیط GIS برای گستره شهر ارائه شده است. محاسبات نشان داد که پریود طبیعی در بازه 04/0 تا 38/0 متغیر میباشد. همچنین ضریب تقویت آبرفت از 21/1 تا 88/6 متغیر است. نتایج ارتباط نسبتا خوبی را با تغییرات مورفولوژی نشان داد. به این ترتیب که هرچه به سمت کوههای اطراف شهر پیش میرویم پریود طبیعی کاهش پیدا میکند و برعکس هرچه به سمت مرکز دشت پیش میرویم پریود طبیعی افزایش پیدا میکند. نتایج این مطالعه میتواند در کنار مطالعات تفصیلی، در برنامه ریزیهای کلان شهری، برای گسترش شهر، برآورد ریسک لرزهای و مدیریت بحران ناشی از یک زمینلرزه احتمالی به کار گرفته شود.http://www.gsjournal.ir/article_42146_e5adcb1c3544d320317e8244132a71ee.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522A Statistical Model to Estimate the Mechanical Properties of some Travertines under Freeze-thaw Cyclesمدل آماری برای برآورد ویژگیهای مکانیکی نمونههایی از تراورتنها در چرخههای یخبندان37464214710.22071/gsj.2015.42147FAامین جمشیدیاستادیار، بخش زمینشناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایرانمحمدرضا نیکودلدانشیار، گروه زمینشناسی مهندسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانماشااله خامهچیاندانشیار، گروه زمینشناسی مهندسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانJournal Article20130416In cold regions, freeze-thaw cycles are one of the most important agents affecting on the mechanical properties of stones and consequently their durability. Uniaxial compressive strength, Brazilian tensile strength and P-Wave velocity are among important mechanical properties in assessing the durability of the stones used in cold regions. As regards of determination these properties during the freeze-thaw cycles experiment is very time consuming and cumbersome, statistical relationships can be used to estimate the mechanical properties. In this study, a multivariate statistical model is presented for 15 samples of travertine, which can estimate uniaxial compressive strength, Brazilian tensile strength and P-Wave velocity in each cycle of the freeze-thaw experiment. In this model, mechanical properties after freeze-thaw cycles were considered to be the dependent variable that dependent on the variables of the initial mechanical properties, water absorption and the number of freeze-thaw cycle. The statistical tests results and also data from other researchers show that model presented is reasonably accurate in estimating uniaxial compressive strength, Brazilian tensile strength, P-Wave velocity and consequently their durability of the travertines in each cycle of the freeze-thaw experiment.در مناطق سردسیر، چرخههای یخبندان یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار روی ویژگیهای مکانیکی و در نتیجه دوام سنگها هستند. مقاومت فشاری تکمحوری، کششی برزیلی و سرعت موج P از ویژگیهای مکانیکی مهم به کار برده شده در ارزیابی دوام سنگها در این مناطق هستند. از آنجایی که تعیین این ویژگیها در طی آزمایش یخبندان بسیار وقتگیر و طاقتفرساست میتوان از روابط آماری برای برآورد آنها استفاده کرد. در پژوهش حاضر یک مدل آماری چندمتغیره برای 15 نمونه تراورتن معرفی شده است که میتواند مقادیر مقاومت فشاری تکمحوری، کششی برزیلی و سرعت موج P را در هر چرخه از آزمایش یخبندان برآورد کند. در این مدل ویژگیهای مکانیکی پس از چرخههای یخبندان به عنوان متغیر وابسته و همان ویژگیهای مکانیکی در شرایط بکر، جذب آب و تعداد چرخه آزمایش یخبندان به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شدهاند. نتایج آزمونهای آماری و استفاده از دادههای دیگر پژوهشگران نشان میدهد که مدل ارائه شده دقت و درستی قابل قبولی در برآورد مقاومت فشاری تکمحوری، کششی برزیلی و سرعت موج P در چرخههای یخبندان و در نتیجه دوام نمونهها دارد. http://www.gsjournal.ir/article_42147_e34acff9d9e25b6fd24b1ad3d70d2628.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522Engineering Geology Studies of Freeway Route Using Analytic Hierarchy Process and GIS (Case Study: Qazvin - Rasht Freeway District Roudbar)بررسیهای زمینشناسی مهندسی مسیر آزادراه با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی و GIS (مطالعه موردی: آزادراه قزوین – رشت منطقه رودبار)47564214910.22071/gsj.2015.42149FAمجتبی کمانیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی مهندسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانعلی ارومیهایاستاد، گروه زمینشناسی مهندسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانمحمد جورابچیکارشناسی ارشد، مدیر دفتر بررسیهای فنی و تصویب طرحها، وزارت راه و شهرسازی، تهران، ایرانJournal Article20140610Roads are of linear engineering projects passing various rock units and geological conditions, so it is necessary to engage the engineering geological studies along the way. The studies continue until the end of the construction and operation. In the route selection process, large volumes of data and different track conditions are facing. To perform this manually is time consuming and not accurate enough. This study examines the status of engineering geology freeway route Qazvin - Rasht in Roudbar discussed in this context, the factors affecting engineering geology route selection and construction of the freeway, using the Analytical Hierarchy Process (AHP) and Expert Choice software to give weight of these factors, according to their suitability for the construction of freeways, and then layers weighted overlay in GIS software and the final map has been prepared. The final map shows the quality of route engineering geological conditions, which is provided for both surface and subsurface (tunnels) with the least error. Since the procedure for engineering geological survey route is a new method, it requires further investigation and to test in other places in order to be much more modified and corrected. On the other hand, this model can be used for other engineering geological investigations due to high flexibility of this model.راهها از جمله طرحهای مهندسی خطی به شمار میآیند که از واحدها و شرایط گوناگون زمینشناسی عبور کرده، بنابراین ضرورت دارد که مطالعات زمینشناسی مهندسی در طول مسیر راه انجام گیرد. این مطالعات از مرحله انتخاب مسیر راه تا پایان ساخت و بهرهبرداری ادامه دارد. در مرحله انتخاب مسیر راه با حجم زیاد دادهها و گوناگونی شرایط مسیر روبهرو بوده که انجام این کار به صورت دستی، وقتگیر و بدون دقت کافی میشود. در این نوشتار به بررسی وضعیت زمینشناسی مهندسی مسیر آزادراه قزوین- رشت در محدوده شهرستان رودبار پرداخته شده است. در این راستا پس از شناخت عوامل زمینشناسی مهندسی مؤثر در انتخاب مسیر و ساخت آزادراه، با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی و نرمافزار Expert Choice به این عوامل با توجه به مناسب بودن آنها برای ساخت آزادراه، وزندهی شده و در ادامه لایههای وزندار را در نرمافزار GIS همپوشانی کرده و نقشه نهایی تهیه شده است. نقشه نهایی نشاندهنده کیفیت شرایط زمینشناسی مهندسی مسیر راه است، که در دو حالت سطحی و زیر سطحی (تونل) و با خطای کم، تهیه شده است. از آنجا که بهکارگیری این روش برای انجام بررسیهای زمینشناسی مهندسی مسیر راه روش جدیدی است، نیاز است که با بررسیهای بیشتر و انجام کارهای مشابه در نقاط دیگر، آن را اصلاح و کامل کرد. از طرف دیگر از این مدل میتوان برای دیگر بررسیهای زمینشناسی مهندسی با توجه به قابلیت انعطافپذیری بالای مدل، استفاده کرد.http://www.gsjournal.ir/article_42149_71e1c8ac0fa895e26d73da902f90c231.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522Determining the Speed Spectrum for Soils of Type I and II of Iranتعیین طیف طراحی سرعت برای خاکهای نوع I و II ایران57684215010.22071/gsj.2015.42150FAعباس مهدویاناستادیار، دانشکده مهندسی آب و محیط زیست، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانمیثم حسنیدانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده مهندسی آب و محیط زیست، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانJournal Article20130616In destructive earthquakes lots of break down in structures such as vital lifelines and buried pipelines also destruction of massive buildings have always been observed. These destructions can sometimes cause more serious injuries. The absorbed force and destruction caused by the earthquake in surface structures are proportional to their mass and inertia, so that with increasing acceleration, the amount of forces is higher. This is despite the fact that the behavior of buried structures actually influenced by the behavior of the surrounding soil and the mass of structure in comparison with their environmental soil is very small and negligible. Therefore, using the methods based on earthquake acceleration parameter can’t be sufficient in designing of such structures and existing of the speed spectrum designing along with the acceleration spectrum available in 2800 building code is also necessary, because the seismic design of such structures is based on the displacement response method. That is, first the displacement of the earth in location of buried structures using velocity response spectrum is calculated and the interaction between earth and underground structure is analyzed with quasi- static method. Velocity response spectrum for seismic designing of buried structures based on the maximum response of the earth surface layer due to the desired acceleration entering the bottom layer is obtained from a soil profile analytical model. In this study, we have tried to determine the curve of the velocity spectrum factor for soil type 1 and 2 according to the accelerograms data obtained from different earthquakes in Iran For this purpose, among the received accelerograms data from the Building and Housing Research Center, we selected 306 horizontal accelerograms of soil type I and 323 horizontal accelerogram of soil type 2.The normalized velocity spectrum of each accelerogram were calculated separately based on the maximum values of the velocity domain and acceleration. Accordingly, for each of these two types of soil we obtained two sets of normalized velocity response spectrum. Then, for each set, mid and 84% - design spectrum were determined. Finally, mathematical model of velocity spectrum factor curves was determined and presented in the formula for soil conditions of types 1 and 2 of Iran.در زمینلرزههای مخرب، همواره خرابیهای بسیاری در سازههایی مانند شریانهای حیاتی و لولههای مدفون همگام با تخریب ساختمانهای با جرم زیاد مشاهده شده است. این تخریبها گاه آسیبهای به مراتب جدی را بهوجود آورده است. میزان نیروی جذب شده و خرابیهای ناشی از زمینلرزه در سازههای روزمینی، متناسب با اینرسی و جرم آنهاست. بهگونهای که با افزایش شتاب، میزان نیروهای وارده نیز بیشتر میشود. این در حالی است که در سازههای مدفون رفتار سازه تحت تأثیر رفتار خاک پیرامونی بوده و جرم سازه در مقایسه با خاک محیطی خود بسیار ناچیز و قابل اغماض است. بنابراین استفاده از روشهای مبتنی بر متغیر شتاب زمینلرزه در طراحی چنین سازههایی نمیتواند به تنهایی کافی باشد و وجود طیف طراحی سرعت در کنار طیف شتاب موجود در آیین نامه 2800 ساختمانها ضروری به نظر میرسد. زیرا طراحی لرزهای چنین سازههایی بر پایه روش پاسخ تغییر مکان است. به این صورت که ابتدا جابهجایی زمین در محل سازه مدفون با استفاده از طیف پاسخ سرعت محاسبه و برهمکنش میان زمین و سازه زیرزمینی با روش شبهاستاتیکی تحلیل میشود. طیف پاسخ سرعت برای طراحی لرزهای سازههای مدفون بر پایه بیشینه پاسخ لایه سطحی زمین در اثر ورود شتاب مورد نظر به لایه زیرین در یک مدل تحلیلی پروفیل خاک به دست میآید. در این پژوهش سعی شده است تا با توجه به اطلاعات شتابنگاشتی که از زمین لرزههای مختلف در ایران به دست آمده است، به تعیین منحنی ضریب طیفی سرعت برای خاکهای نوع I وII پرداخته شود. برای این منظور، از میان اطلاعات شتابنگاشتی دریافتی از مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن، 306 شتابنگاشت افقی خاک نوع I و 323 شتابنگاشت افقی خاک نوع II انتخاب شد. طیف بهنجار شده سرعت هر شتابنگاشت بر مبنای بیشینه مقادیر دامنه سرعت و شتاب بهصورت جداگانه به دست آمد. بر این اساس برای هر یک از این دو نوع خاک، دو مجموعه طیف پاسخ سرعت بهنجار شده به دست آمد. سپس برای هر مجموعه، طیف طراحی میانه و 84% تعیین شد. در پایان مدل ریاضی منحنیهای ضریب طیفی سرعت تعیین و در قالب فرمول برای شرایط خاک نوع I وII در ایران ارائه شده است.http://www.gsjournal.ir/article_42150_0e121687dec990acfc229ced8f69a109.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522Estimation of Geodetic Virtual Velocity Based On Back Propagation Artificial Neural Networks (Case Study: NW Iran)برآورد سرعت نقاط مجازی ژئودتیک بر پایه الگوریتم پسانتشار خطای شبکههای عصبی مصنوعی (مطالعه موردی: منطقه شمال باختر ایران)69764215510.22071/gsj.2015.42155FAامید معماریان سرخابیکارشناسی ارشد، گروه ژئودزی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اهر، آذربایجان شرقی، ایرانیحیی جموردانشیار، آموزشکده نقشهبرداری، سازمان نقشهبرداری کشور، تهران، ایرانJournal Article20131120In order to study the crustal movements in Iran, establishment of several campaign GPS networks in 1998 seriously initiated geodynamical activities. After that in 2005, a network of ~120 permanent GPS stations named Iranian Permanent GPS Network (IPGN) has been installed to complete the campaign GPS networks already existing in Iran. Thanks to all campaign and continuous GPS sites, there are many geodetic velocity vectors indicating kinematic behavior of the crust at their positions. Now, the main question is about geodetic velocity for any other arbitrary station. Evidently, the best reliable solution is installing more GPS stations and recording satellite signals, which need considerable cost and time. Another solution, which could be an appropriate alternative, is applying some modern and smart estimation methods such as “Artificial Neural Networks (ANN)”. The main advantages of ANN method are capability learning of networks, parallel processing and computation flexibility. Based on 42 GPS velocity vectors existing in NW Iran, we estimated new velocity vectors for some arbitrary positions in study area by using two estimation methods: “Back Propagation Artificial Neural Networks (BPANN)” and “Collocation”. This estimation was run in 2 models including 2 different reference stations but the same check points. The results from model 1 (with fewer reference points) showed BPANN’s RMSE in E and N components is ±2 mm and ±3.5 mm respectively, which is less than Collocation’s RMSE. The results from model 2 (with more reference points) showed BPANN’s RMSE in E and N components increased to ±1 mm and ±1.5 mm respectively. Therefore, it seems BPANN method could be considered as a good alternative to estimate geodetic velocity field relative to other classical estimation methods.مطالعات ژئودینامیک در ایران بهطور جدی از سال 1377 با استقرار شبکههای موردی GPS برای پایش تغییرات پوسته زمین آغاز شد. پس از استقرار شبکه ژئودینامیک سراسری در سال 1385، هر ساله میدان سرعت ایستگاههای دائمی GPS این شبکه توسط سازمان نقشهبرداری کشور محاسبه و گزارش میشود. برای تولید سرعت نقاط ژئودتیک در هر نقطه دلخواه دیگر، به دلیل تراکم پایین ایستگاههای دائمی GPSکشور، نیاز به ایستگاههای جدید با مشاهدات بیشتر یا استفاده از روشهای مدرن و هوشمند است. از آنجاکه ایجاد ایستگاههای جدید مستلزم صرف هزینه و زمان زیاد است، بنابراین بهکارگیری روشهای تخمین میتواند جایگزین مناسبی قلمداد شود. از جمله این روشها میتوان شبکههای عصبی مصنوعی را نام برد. مهمترین مزیتهای این روش یادگیری شبکهها، پردازش موازی و انعطافپذیری محاسبات است. بدین منظور در این پژوهش، با انتخاب 42 ایستگاه دائمی GPS در شمال باختر کشور، میدان سرعت منطقه با دو روش تخمین "پسانتشار خطای شبکههای عصبی مصنوعی" و "کالوکیشن" در دو مدل متفاوت برآورد و مقایسه شدند. نتایج حاصل نشان میدهند در مدل اول با تراکم ایستگاههای مرجع کمتر روش "پسانتشار خطای شبکههای عصبی مصنوعی" با جذر خطای میانگین مربعی در حدود 2± میلیمتر خاوری، 5/3 ± میلیمتر شمالی به علت دارا بودن جذر خطای میانگین مربعی کمتر، نسبت به روش "کالوکیشن" برتری دارد. همچنین در مدل دوم"پسانتشار خطای شبکههای عصبی مصنوعی" دارای جذر خطای میانگین مربعی در حدود 1± میلیمتر خاوری، 5/1± میلیمتر شمالی بوده و روشی جایگزین برای تخمین میدان سرعت نسبت به روشهای تخمین کلاسیک است.http://www.gsjournal.ir/article_42155_7c23818870aec05655ce88f173edefff.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522Investigation of the internal Structures and Determination of the Type of the Glacier using the Ground Penetrating Radar (GPR) Method: A Case Study – Alam Kuh Glacier, Mazandaran Provinceبررسی ساختارهای درونی و تعیین نوع یخچال با استفاده از رادار نفوذی به زمین (GPR) : مطالعه موردی یخچال علمکوه مازندران77844215610.22071/gsj.2015.42156FAسعید پرنودانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده مهندسی معدن، نفت و ژئوفیزیک، دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایرانابوالقاسم کامکار روحانیدانشیار، دانشکده مهندسی معدن، نفت و ژئوفیزیک، دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایرانعلیرضا عرب امیریاستادیار، دانشکده مهندسی معدن، نفت و ژئوفیزیک، دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایراننعمت الله کریمیدانشجوی دکترا، مؤسسه تحقیقات آب، پژوهشکده منابع آب، تهران، ایرانJournal Article20130921The method of ground penetrating radar (GPR) has increasingly been used for investigation of surface and internal structures of glaciers within the last few decades. This geophysical method distinguishes different structures of glaciers considering the existence of electrical permittivity contrast between ice, air, sediment debris and water in the glaciers. In this research, the GPR acquired data using unshielded antenna with central frequency of 25 MHz along 3 lines in Alam kuh glacier, Kelardasht, Mazandaran, in June 2012, have been processed and interpreted. In order to remove the effect of low-frequency unwanted reflections overlain on high-frequency reflections from all GPR sections, we have used dewow filter. Moreover, we have used gain function for signal enhancement, especially in late times of the GPR data acquisition. Considering the coarse topography of the study area, we have also applied topography correction on the data, and then, the obtained results have been compared with the obtained results without topography correction to demonstrate the importance of topography correction on GPR data. Moraine materials, covered the surface of the area, are mainly fine-grained granite. The bed rock or basement in the area is also granite. The polarity representing ice-bed rock is clearly seen on the GPR profiles. Furthermore, the results of this research indicate that recognition of moderate and cold ice areas in the glacier, type of the glacier (Multi-thermal), holes and topography of the glacier basement has successfully been possible using only the GPR method. The electrical resistive nature of the glacier has caused large depth of penetration of GPR waves in this research work.طی سالهای گذشته روش رادار نفوذی به زمین (GPR) برای بررسی ساختارهای سطحی و درونی یخچالها، بهطور چشمگیری مورد استفاده قرار گرفته است. این روش ژئوفیزیکی با استفاده از تباین در گذردهی الکتریکی یخ، هوا، واریزه و آب، ساختارهای مختلف یخچال را نمایش میدهد. در این پژوهش نتایج سه پروفیل برداشت شده GPR در خرداد 1391، با استفاده از آنتن غیرپوششی 25 مگاهرتز روی یخچال علمکوه واقع در مازندران، شهرستان کلاردشت، مورد پردازش و تفسیر قرار گرفته است. به منظور حذف اثر بازتابهای ناخواسته با فرکانس کم روی بازتابهای با فرکانس بالا روی تمامی مقاطع GPR، از فیلتر Dewow و همچنین از تابع بهره (Gain function) برای تقویت سیگنالها، بهویژه در زمانهای پایانی استفاده شده است. با توجه به توپوگرافی نسبتاً پیچیده منطقه مورد مطالعه، تصحیح توپوگرافی روی دادهها اعمال و نتایج دادههای بدون تصحیح با دادههایی که تصحیح توپوگرافی روی آنها اعمال شده است، مقایسه شد و بدین ترتیب اهمیت تصحیح توپوگرافی روی دادههای GPR مورد بررسی قرار گرفته است. مورنهای سطحی این منطقه به طور عموم گرانیت دانهریز و سنگ بستر گرانیت است. قطبیت نشانگر یخ- سنگبستر روی ردهای پروفیلهای GPR بهطور کامل آشکارا قابل مشاهده است. همچنین نتایج این پژوهش نشان میدهد که تنها با استفاده از روش GPR شناسایی مناطق معتدل و سرد یخ، نوع یخچال که از نوع چنددمایی است و همچنین گودالهای سطح و توپوگرافی بستر یخچال با موفقیت امکانپذیر بوده است. در این پژوهش مقاوم بودن یخچال از نظر الکتریکی سبب ژرفای نفوذ بالای امواج GPR شده است.http://www.gsjournal.ir/article_42156_d4fb00b890330899f95103bba3668698.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522Recognition of Geological Features and Alteration Zones Related to Porphyry Copper Mineralization using Airborne Geophysical Data
A Case Study: Chahargonbad1:100000 Geological Map, Kerman Province, Central Iranشناسایی ساختارهای زمینشناسی و دگرسانی مرتبط با مسپورفیری با استفاده از دادههای ژئوفیزیکهوایی، مطالعه موردی: برگه یکصدهزارم چهارگنبد، استان کرمان85944215810.22071/gsj.2015.42158FAزهرا یزدیدانشجوی کارشناسیارشد، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانعلیرضا جعفری راداستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم وتحقیقات، تهران، ایرانحسن خیرالهیدانشجوی دکترا، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانJournal Article20130220In this research, the areas for prospecting porphyry copper deposits have been introduced using airborne geophysical data (magnetic and radiometric). Magnetic anomaly boundaries have been detected using the reduction to the pole (RTP), upward continuation (with different heights), horizontal derivative (HD) and tilt angle filters to estimate approximate depth of magnetic structures. In addition, the felsic intrusives and potassic alteration zones have been determined using radiometric data and the obtained ternary map. Finally, due to genetic model of porphyry copper deposits and effective factors on mineralization and integration magnetic and radiometric data results, the Chahargonbad region has been categorized according to the priority of the porphyry copper mineralization. The most favorable areas are located in north, center and east of study area.در این پژوهش با استفاده از دادههای ژئوفیزیکهوایی (مغناطیسسنجی و رادیومتری) مناطق دارای پتانسیل مسپورفیری در منطقه چهارگنبد معرفی شدهاست. در واقع بهوسیله دادههای مغناطیسی و پردازش آنها از طریق فیلترهای برگردان به قطب، ادامه فراسو (با ارتفاعهای مختلف)، مشتق افقی کل و مشتق زاویه انحراف، مرزهای بیهنجاری مغناطیسی در منطقه تعیین مکان و نیز شیب تقریبی آنها محاسبه شدهاست. همچنین با استفاده از دادههای رادیومتری و تصویر سهگانه حاصل از آنها، تودههای نفوذی فلسیک و نواحی دگرسانی پتاسیک مشخص گردیدهاست. در نهایت با توجه به مدل زایشی مسپورفیری و عوامل مؤثر بر کانیزایی و تطبیق نتایج حاصل از دادههای مغناطیسی و رادیومتری، منطقه چهارگنبد براساس میزان پتانسیل کانیزایی بهدستآمده اولویتبندی شدهاند. بیشترین پراکندگی اولویتهای مشخصشده در بخشهای شمالی، مرکزی و خاوری برگه مطالعاتی میباشد.http://www.gsjournal.ir/article_42158_436b22f9ab6cd905a9cfe3afbb91ece4.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522Mapping of Hydrothermal Alteration of Dashkasan (Sari Gunay) Epithermal Gold Mine using ASTER Sensor Images and XRD Analysisنقشهبرداری مناطق دگرسانی معدن طلای اپیترمال داشکسن (ساریگونای) با استفاده از تلفیق تصاویر سنجنده ASTER و تجزیه XRD951044216010.22071/gsj.2015.42160FAمحمد معانیجودانشیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران0000-0001-7843-419Xنسرین پویندهدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانعلیاصغر سپاهیاستاد، گروه زمینشناسی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانثریا دادفردانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانJournal Article20140111The study area is located at 42 km NE of Qorveh city, in KordestanProvince and in the Metamorphic– Magmatic Sanandaj-Sirjan Zone. There are other important gold mines such as the Zarshouran and Aghdarreh mines in this zone. The most important alterations of the region are sericitic (phyllic), argillic, silicification and propylitic respectively. Therefore, in this research, the phyllic and argillic alterations were the main purpose and by using different techniques of images processing of satellite images such as: False Color Composition, Band Ratio, Principal Component analysis, Crosta and finally by Spectral Angle Mapper methods iron oxides and development of alterations have been recognized. For accuracy between field evidences and results of software processing, X-Ray Diffraction analysis were used for controlling and recognizing the index minerals of each zone. Then, the comparison between standard and the study area curves were done to confirm the obtaining results. Finally, this method was effective in recognizing and mapping of the hydrothermal alterations.منطقه مورد مطالعه در فاصله 42 کیلومتری شمال خاور شهرستان قروه، در استان کردستان و در پهنه دگرگونی- ماگمایی سنندج- سیرجان جای گرفته است. در این پهنه افزون بر معدن طلای اپیترمال داشکسن، معادن طلای مهم زرهشوران و آقدره نیز قرار دارد. دگرسانیهای منطقه بهترتیب اهمیت عبارتند از: سرسیتی (فیلیک)، آرژیلیک، سیلیسی و پروپیلیتیک. در این مطالعه دگرسانیهای فیلیک و آرژیلیک هدف قرار گرفت و با روشهای مختلف پردازش تصاویر ماهوارهای مانند ترکیب رنگی کاذب، نسبت باندی، تحلیل مؤلفههای اصلی و روش کروستا و در پایان با روش نقشهبردار زاویه طیفی، گسترش دگرسانیها و همچنین اکسیدهای آهن منطقه تشخیص داده شد. به منظور درستی میان مشاهدات صحرایی و نتایج پردازش نرمافزاری از تجزیه پراش پرتو ایکس (XRD) به عنوان ابزار کنترلی استفاده و کانیهای شاخص هر پهنه شناسایی شد و همچنین مقایسه منحنیهای استاندارد با منحنیهای منطقه مورد مطالعه نیز برای تأیید نتایج به دست آمده، به کار گرفته شد. در نتیجه این روش در شناسایی مناطق دگرسانی و تهیه نقشه از آنها مؤثر بوده است.سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522Coseismic Displacement of the Earth Crust Using Permanent GPS Stations in Ahar - Varzeqan Earthquake 2012تعیین جابهجایی پوسته حین لرزه با استفاده از مشاهدات GPSدایمی در زمینلرزه 21 مرداد اهر و ورزقان4051104216310.22071/gsj.2015.42163FAالهه بکریکارشناسی ارشد، گروه فیزیک، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد همدان، همدان، ایرانحمیدرضا نانکلیاستادیار، سازمان نقشهبرداری کشور، تهران، ایرانزهره رحیمیکارشناسی، سازمان نقشهبرداری کشور، تهران، ایرانJournal Article20130429In the 11<sup>th</sup> August 2012 two Earthquakes trembled Azarbayjan that their scales were 6 Mw and 6.2 Mw. The locking depth of these two earthquakes is about 10 km, the epicenter of the first one is 38.55 N and 46.87 E, and the second one is 38.87 N and 46.87 E. In this research displacement of the earth crust during trembling on these stations was determined by using permanent GPS stations in Ahar Earthquake 2012. The cosiesmic offset due to the Ahar earthquake has been studied using permanent GPS Network of Azarbayjan (a sub network of Iranian permanent GPS Network). Here, we explore these issues using data processing and times series analysis of the GPS sites. We found 0.5 to 2 cm offset that the GPS site (near and far) showed from the main rapture due to earthquake.در ساعات 16:53:16 و 17:04:35 روز 21مردادماه 1391 دو زمینلرزه با بزرگای 1/6 و 6 در مقیاس امواج پیکری استان آذربایجان شرقی را لرزاند که در آن شهرستانهای ورزقان، اهر و هریس کانون بیشترین خسارات بودند. ژرفای هر دو زمینلرزه در حدود 10 کیلومتر و مرکز این رویدادها بهترتیب در مختصات 55/38 درجه عرض شمالی و 87/ 46 درجه طول جغرافیایی و 58/38 درجه عرض جغرافیایی و 78/46 طول جغرافیایی است. در این پژوهش با استفاده از ایستگاههای دایمیGPS واقع در محدوده گسل اهر- ورزقان برای میزان جابهجایی حین لرزه روی این ایستگاهها، سری زمانیها در یک بازه 52 روزه تعیین شد و نتایج حاصله از تحلیل اولیه دادههای ایستگاه دایمی GPS پس از زمینلرزه، بهخوبی جابهجایی حین لرزه را به میزان 5/0 تا 2 سانتیمتر روی مؤلفه مسطحاتی ایستگاهها نشان میدهد و تغییرات ارتفاعی محسوسی در تحلیل این دادهها مشاهده نشده است.http://www.gsjournal.ir/article_42163_9db45ddfa76abbe5286631ff546f88f3.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522Epithermal Gold Potential in 1:100000 Ardestan by Using AHP Method in GIS Settingپتانسیلیابی طلای اپی ترمال در برگه 1:100000 اردستان با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی در محیط GIS1111244216710.22071/gsj.2017.42167FAشهرزاد ابوترابکارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال؛ مرکز پژوهشهای کاربردی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایراناحمد خاکزاداستاد، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، تهران، ایرانفریبرز قریباستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد آشتیان، آشتیان؛ مرکز پژوهشهای کاربردی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، کرج، ایرانسیمین مهدیزاده تهرانیکارشناسی ارشد، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانJournal Article20131209The 1:100000 sheet of Ardestan is located in the south part of 1:250000 quadrangle of Kashan at 52º to 52º, 30 E and 33º to 33º, 30N in the north west of Isfahan province and Orumieh-Dokhtarvolcanic belt.Most of the rock units' ofArdestanregion include medium to basic volcanic and pyroclastic rocks, which are related to middle-upper Eocene volcanism phase. Intrusive rocks of this region have low-acidic to acidic combinations and belong to the shallow magmatism phase of Oligocene-Oligo Miocene and sub-volcanic activities of Pliocene. These intrusive rocks cause hydrothermal alteration and then mineralization of elements such as Cu, Mo, Au, Pb, Zn, and Fe. In this thesis, by employing the existing geological maps, systematic geochemical explorations, and known mineral indices together withthe derived information from processing of the existing airborne geophysics and satellite data (e.g. faults, hydrothermal alterations, total magnetic intensity and rock units), a number of different databases were formed.Then, by using the new weighted score method of analytic hierarchy process (AHP),these databases (also known as layers) are weighed based on the predicted genetic model of the region. These weighed layers are then modeled in the GIS system by using the index overlay method. Based on the achieved results from this study, promising area maps for Epithermal Gold is prepared.According to our field observations, sampling and laboratory analyses of the promising areas, 5areas with first priority are considered to have economical potentials and are introduced for the next phases of explorations. برگه 1:100000 اردستان در بخش جنوبی چهار گوش 1:250000 کاشان در °52 تا ׳30 °52 طول خاوری و ° 33 تا ׳30 ° 33 عرض شمالی در شمال باختری استان اصفهان قرار گرفته است. بیشتر این ناحیه در پهنه ساختاری ارومیه- دختر واقع شده و محدودهای در جنوب باختری این برگه، پهنه سنندج – سیرجان را شامل میشود. بیشتر رخنمونهای ناحیه شامل سنگهای آتشفشانی و آذرآواری با ترکیب میانه تا بازیک مربوط به فعالیت آتشفشانی ائوسن میانی تا پسین است. سنگهای نفوذی این منطقه از نظر زمانی، طیف گستردهای داشته و مربوط به یک فاز نیمه ژرف با سن الیگوسن و الیگومیوسن و یک فاز کم ژرفا با سن پلیوسن است که ترکیب نیمه اسیدی و اسیدی دارند. تودههای نفوذی در فازهای گوناگون سبب دگرسانی و کانیسازی فلزاتی از جمله مس، مولیبدن، طلا، سرب، روی، آهن و .... در منطقه شدهاند. در این پژوهش با استفاده از تمامی دادههای موجود شامل نقشههای زمینشناسی، برداشتهای ژئوشیمیایی و نشانههای معدنی شناخته شده و همچنین اطلاعات استخراج شده از پردازش دادههای ژئوفیزیک هوایی موجود و نیز بهرهگیری از لایههای مختلف اطلاعاتی بهدست آمده (شامل شکستگیها، دگرسانیهای گرمابی و واحدهای سنگی افزون بر نقشههای زمینشناسی) از پردازش دادههای ماهوارههای زمینی همچون Landsat، Terra وRadarsat، بانکهای اطلاعاتی مورد نیاز تهیه شد. این دادهها پس از وزندهی به روش نوین تحلیل سلسله مراتبیAnalytic Hierarchy Process –AHP))، با در نظر گرفتن مدل زایشی مورد انتظار در منطقه، براساس روش همپوشانی شاخص (Index Overlay) در سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) تلفیق و مدل سازی شدند. نتیجه این بررسیها تهیه نقشه نواحی امید بخش معدنی طلای اپیترمال بوده است. خاطر نشان میسازد با توجه به بازدیدهای صحرایی و کسب نتایج مثبت در مشاهدات زمینی و تجزیههای آزمایشگاهی، 5 محدوده دارای پتانسیل با اولویت اول در ورقه اردستان برای بررسیهای اکتشافی تکمیلی در فاز پیجویی معرفی شدند.http://www.gsjournal.ir/article_42167_8ef43590cb9e4109465b9c2c09a8ac2c.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522The Estimation of the Surface Temperature of Basalts in Gandom
Beryan- Kerman: as one of the Earth Thermal Poles by Using
Thermal Infrared Images of ETM+ Sensorبرآورد دمای سطحی بازالتهای گندمبریان- کرمان: به عنوان یکی از قطبهای گرمایی کره زمین با استفاده از تصاویر فروسرخ گرمایی سنجنده ETM+1251344216910.22071/gsj.2015.42169FAبهرام بهرامبیگیدانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایرانداود رییسیدانشجوی دکترا، دانشکده زمینشناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران، تهران، ایرانسیدکاظم علوی پناهاستاد، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایرانسیدحسامالدین معینزادهاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایرانJournal Article20110918Gandom Beryan or Burned Sand region is located in the LutDesert, NW of Kerman. This region has always been under consideration due to its high temperature. In this study, by utilizing thermal Remote Sensing studies, ENVI software, and thermal images ETM <sup>+</sup> (imaging time 10 am on Wednesday 7 October 2011) the surface temperature of Gandom Beryan was measured. Non-uniform distribution of basaltic rocks, erosion, and fracturing of rocks in Gandom Beryan has caused the calculated surface temperature in the southern part of the Gandom Beryan, which has been covered with dark basaltic rocks, shows reflections intensity more than the northern part of the study area. On the other hand, the photolineament index factor shows that the zones with greater fracture intensity than the other side have less temperature. The existence of mountains in all directions of the Lut desert )north, south, east, and west) have limited the penetration of sea moisture especially from the Indian Ocean, and this problem causes the increasing of drought, sunshine, and decreasing of cloud in this region. In general, desert location, including latitude and low altitude are factors that cause the high temperature of Basaltic messa besides the special surface absorption of basalt. Respect to daily and monthly corrections, the final temperature is calculated as the estimated maximum temperature, which is at least 76° C for Basaltic messa in Gandom Beryan and based on the surveys, this region can be considered as one of the Earth thermal poles. منطقه گندمبریان یا ریگ سوخته در شمال باختر کرمان و در کویر لوت واقع شده است. این ناحیه همواره از دید دمای زیاد مورد توجه بوده است. در این مطالعه با بهرهگیری از مطالعات سنجش از دور گرمایی و با استفاده از نرمافزارENVI و تصاویر گرمایی سنجنده ETM<sup>+</sup> دمای سطحی منطقه گندمبریان اندازهگیری شده است (ساعت تصویربرداری 10 صبح روز چهارشنبه 7 مهرماه 1389). توزیع غیر یکنواخت سنگهای بازالتی و فرسایش و شکستگی سنگها در منطقه گندمبریان سبب شده است تا دمای سطحی محاسبه شده در بخش جنوبی گندمبریان که پوشیده از سنگهای بازالتی تیره رنگ است، شدت بازتاب گرمایی بیشتری نسبت به بخش شمالی منطقه از خود نشان دهد. از سوی دیگر بررسی فاکتور خطوارگی در این ناحیه نشان میدهد که مناطق با شدت شکستگی بیشتر دمای سطحی کمتری نسبت به پیرامون خود دارند. وجود رشتهکوهها در همه جهات کویر لوت (شمال، جنوب، خاور و باختر)، نفوذ رطوبت دریایی بهویژه از سوی اقیانوس هند به درون آن را محدود میسازد و این امر سبب افزایش خشکی و تعداد ساعات آفتابی و کاهش ابرناکی منطقه شده است. به طور کلی موقعیت کویری، عرض جغرافیایی و ارتفاع پایین منطقه از عواملی هستند که در کنار جذب سطحی ویژه بازالت، دمای بسیار بالای سطح سرتخت بازالتی یادشده را سبب میشوند. با احتساب تصحیحات روزانه و ماهانه، دمای پایانی محاسبه شده به عنوان بالاترین دمای برآوردی سرتخت بازالتی گندمبریان در سال دست کم 76 درجه سانتیگراد است که بر پایه بررسیهای صورت پذیرفته میتوان این ناحیه را به عنوان یکی از قطبهای گرمایی کره زمین در نظر گرفت.http://www.gsjournal.ir/article_42169_bae935d99be357a8e32386d53f6baa41.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522Assessment the Role of Recycled Bottle Fragments and Littered Rubber Fibers on the Sandy Soil Engineering Behaviorsارزیابی نقش خردههای بطری بازیافتی و فیبر لاستیک فرسوده بر رفتار مهندسی خاک ماسهای1351404218310.22071/gsj.2015.42183FAامیرمهیار اژدرپوردانشجوی کارشناسیارشد، دانشکده علوم پایه، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانمحمد رضا نیکودلاستادیار، دانشکده علوم پایه، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانسید داود محمدیاستادیار، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانJournal Article20130521Rusted bottles and ragged car tires are good examples of modern waste materials, which can cause significant environmental concerns. Despite all environmental issues of these materials they could be used as a reinforcement material in weak soils. This strategy not only reduces the volume of waste materials but also can make them valuable. The results of laboratory tests have shown that using PET crushed particles can improve the engineering properties of sandy soils while for rubber fibers these changes are not as positive as PET particles. In fact using rubber fibers has damaged some of the engineering characteristics of the sandy soils.بطریهای پلاستیکی و تایرهای فرسوده وسایل نقلیه از عمدهترین زبالههای امروزی جامعه بشری هستند که معضلات زیستمحیطی فراوانی را به وجود آوردهاند. استفاده از این مواد ضایعاتی در مسلح کردن مصالح خاکی میتواند به کاهش مشکلات زیست محیطی ناشی از آنها بیانجامد. از سوی دیگر، امروزه مسلح کردن خاکهای سست با ضایعات پلاستیکی مختلف به عنوان راهکارهای جدیدی برای تسلیح کردن مصالح در نظر گرفته میشود. زمانی که خردههای پلاستیک پت و فیبر لاستیک در درصدهای مختلف به خاک اضافه میشوند ویژگیهای تراکمی، پارامترهای مقاومت برشی و نسبت باربری را تغییر میدهند که در مورد خردههای پت، این افزایش در تمام ویژگیهای مهندسی خاک ماسهای آشکار است ولی در مورد فیبر چنین روند منظمی صادق نیست و حضور فیبر لاستیک فرسوده بر روی برخی از ویژگیهای مهندسی خاک اثر منفی میگذارد.http://www.gsjournal.ir/article_42183_b06b74736f43c8b43f06df66a8dcc0db.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522Determination of Heavy Metals Pollution in Traffic dust of Mashhad City, and its Origin by Using “Selective Sequential Extraction” (SSE) Procedureبررسی آلودگی فلزات سنگین در غبارهای ترافیکی شهر مشهد و تعیین منشأ آن با استفاده از روش استخراج ترتیبی1411504218410.22071/gsj.2015.42184FAفرزانه بهروشدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانمحمدحسین محمودی قراییاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانفرشته قاسمزادهاستاد، گروه زمینشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانسیما عوضمقدماستادیار، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر، اسلامشهر، ایرانJournal Article20130816Traffic dust often contains high concentrations of heavy metals and can influence on environment and human health. In this study, we tried to measure heavy metals in street dusts and soil in the city of Mashhad and sample collections were carried out at the time and location of high traffic. For the purpose of this study, twenty three samples were collected from three main paths that cover the entire city and total concentrations of five heavy metals (Ni, Zn, Pb, Cr, and Cu) were measured. The index of geo-accumulation (Igeo), Pollution index (PI) and integrated pollution index (IPI) were also calculated for the contamination levels of the metals in the city of Mashhad,. The pollution index represent that all samples are highly polluted by Pb (3.688-74.16) and most of the samples are highly polluted by Zn (1.484-7.23). However, Cu (0.678-1.945) and Ni show medium level of pollution in the samples (1.01-1.935). Chromium in all samples show low levels of contamination (0.246-0.772). Possible sources of the pollutants were assessed using Pearson correlation and principal components analysis. The results of this analysis show high concentrations of metals such as lead, copper, zinc and nickel in the soil samples as compared to UCC (Upper Continental Crust). There is a positive correlation between heavy metals of zinc and copper as well as lead and zinc, which indicate the source of these metals, can be fuels as well as powder of shoe brake of vehicles. The results of the sequential extraction procedure also imply that the elements of Ni, Zn and Pb has occurred in unstable phases (F1+F2+F3+F4), indicating their human origin. But the elements such as Cr and Cu are mainly on stable phases (F5), which represents natural origin for these two elements.گرد و غبارهای ترافیکی بیشتر دارای سطح بالایی از فلزات سنگین است که میتواند سلامت انسان و محیط زیست را تحت تأثیر قرار دهد. در این مقاله تلاش شده است با اندازهگیری غلظت فلزات سنگین در خاک و گرد و غبارهای موجود در مناطقی از شهر مشهد و در نواحی با حجم ترافیک بالا و همچنین در ماههایی که بیشترین حجم ترافیک را دارند، میزان آلایندگی این خاکها بررسی شود. بدین منظور 23 نمونه خاک سطحی از سه مسیر اصلی شهر مشهد بهگونهای که همه سطح شهر را پوشش دهد، برداشت شد و غلظت کل عناصر Ni، Zn، Pb،Cr وCu اندازهگیری شد. سطح آلودگی خاک شهری با استفاده از شاخص زمینانباشت(Igeo) ، شاخص آلودگی(PI) و شاخص آلودگی یکنواخت (IPI) بررسی شد. شاخص آلودگی نشان میدهد که همه نمونهها سطح بالایی از آلودگی به وسیله سرب (3.688-74.16) دارند. همچنین فلز روی (1.484-7.23) نیز در بیشتر نمونهها سطح بالایی از آلودگی نشان میدهد. در حالی که نیکل (1.01-1.953) و مس (0.678-1.945) سطح متوسطی از آلودگی نشان میدهند. کروم (0.246-0.772) نیز در همه نمونهها سطح پایینی از آلودگی نشان داد. منابع احتمالی آلایندهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل اجزای اصلی ارزیابی شد. نتایج تجزیه، غلظتهای بالای فلزات سرب، مس، روی و نیکل را نسبت به میانگین غلظت این فلزات در بخش بالایی پوسته زمین نشان داد. وجود ضریب همبستگی مثبت میان عناصر سنگین روی و مس و همچنین سرب و روی، نشاندهنده منابع تولیدکننده همانند است که همان سوخت خودروها و استفاده از ترمز در وسایل نقلیه است .نتایج به دست آمده از روش استخراج ترتیبی نیز نشان از این دارد که گونهسازی عناصر Pb، Zn و Ni بیشتر در فازهای ناپایدار (F1+F2+F3+F4) صورت گرفته که نشاندهنده منشأ انسانی برای آنهاست، ولی عناصر Crو Cu بیشتر در فاز پایدار (F5) توزیع شدهاند که بیانگر منشأ بیشتر طبیعی برای این دو عنصر است. http://www.gsjournal.ir/article_42184_f4a74e7ff46c639ca92e8adbcb6e7329.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522The Impact of Darab City Landfill on Groundwater Contaminationاثر محل دفن زباله شهرستان داراب بر آلودگی آبهای زیرزمینی1511564218510.22071/gsj.2015.42185FAصغری بهرامیدانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانعزتاله رییسیاستاد، گروه زمینشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانJournal Article20120923The Karstic Asmari & Jahrom Formations extensively outcrop in the Darab city region. The current Darab landfill site is located on sandy gravel alluvium, a few meters above the karstic Asmari Formation. The objective of this study was to investigate the effects of the landfill on groundwater quality. Ten karstic and alluvial exploitation wells and downstream of the landfill site were sampled to measure the concentrations of major ions, nitrates, heavy metals, trace elements, total coliform and fecal coliform. The major ions and nitrate concentrations are below the EPA Maximum Contaminant Levels (MCL). The fecal coliform exceeds the EPA MCL in most of the wells. There is no contaminant source to justify the high levels of fecal coliform in the exploitation wells. Fecal coliform is naturally present in the soil based on recent researches. The concentrations of Sb and Se are more than the EPA and WHO MCL in some of the wells. The source of these contaminants is not the Darab landfill, because no general flow direction and concentration trends are observed from the landsite towards the contaminated wells. In addition, there is no anthropogenic source of these elements in the study area. The sources of Sb and Se are most probably geogenic from limestone and shale. The volume of aquifer dynamic storage has been significantly reduced due to overexploitation and drought. Therefore, Sb and Se were dissolved in ever-decreasing volumes of water, and consequently, their concentrations increased.سازندهای کارستی آسماری- جهرم بهطور وسیعی در شهرستان داراب رخنمون دارند. محل دفن فعلی پسماندهای شهر داراب روی آبرفت های گراولی- ماسهای قرار دارد که این آبرفتها با ستبرای چند متر روی سازند کارستی آسماری واقع شده است. هدف این مقاله بررسی اثر محل دفن زباله شهرستان داراب برروی کیفیت آبهای زیرزمینی است. 10 حلقه چاه کارستی و آبرفتی، در پاییندست محل دفن زباله انتخاب شد تا غلظت یونهای اصلی، نیترات، کلیفرم کل، کلیفرم مدفوعی، فلزات سنگین و عناصر کمیاب در این چاهها اندازهگیری شود. غلظت یونهای اصلی و نیترات در این چاهها، کمتر از حد مجاز تعیین شده برای این عناصر توسط سازمان حفاظت محیط زیست آمریکاست. کلیفرم مدفوعی در بیشتر چاهها بیش از حد مجاز است. هیچ منبعی آلودگی که سبب افزایش کلیفرم مدفوعی در چاههای بهرهبرداری شود، وجود ندارد. پژوهشهایی که بهتازگی انجام شده است نشان میدهد که کلیفرم میتواند بهطور طبیعی در خاک وجود داشته باشد. بر پایه استاندارد سازمان محیط زیست آمریکا و سازمان بهداشت جهانی، مقدار آنتیموان و سلنیم در برخی از چاهها بیش از حد مجاز است. با توجه به سوی جریان آب و روند تغییرات غلظت آنتیموان و سلنیم، منشأ این عناصر نمیتواند محل دفن زباله باشد، همچنین هیچ منبع انسانزادی در منطقه وجود ندارد که منشأ این آلایندهها باشد. منشأ آنتیموان و سلنیم بهاحتمال زیاد زمینزاد است و از سنگآهک و شیل در منطقه مورد مطالعه سرچشمه گرفته است. بهعلت خشکسالی و اضافه برداشت، حجم ذخیره دینامیک آبخوان بهطور قابل ملاحظهای کاهش یافته، آنتیموان و سلنیم در حجم کمتری از آب آبخوان حل شده و در نتیجه غلظت این عناصر افزایش یافته است. http://www.gsjournal.ir/article_42185_177dfcea779e219c9de9ee6116cabe3f.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522A Multivariation Statistical Method for the Genesis of the Toxic Elements in Sediments around the Chahar Gonbad Cu-Au Mine, Sirjanکاربرد روش آماری چندمتغیره برای تفکیک و منشأ عناصر سمی در رسوبات محدوده معدنی مس- طلای چهارگنبد، سیرجان1571664218710.22071/gsj.2015.42187FAسیدجابر یوسفیدانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشگاه شهید باهنر، کرمان، ایرانعلیجان آفتابیاستاد، گروه زمینشناسی، دانشگاه شهید باهنر، کرمان، ایرانJournal Article20120903The investigation on toxic elements in sediments around the Chahar Gonbad copper-gold mine indicates sediments with various sources of pollution. In order to investigate the source and chemical fractionation of toxic elements 38 sediment samples were collected from 0 to 5 cm depth of river, alluvium and dam sediments randomly. The average values of elements in sediments are: 0.09 ppm Ag, 17.82 ppm As, 0.48 ppm Bi, 0.22 ppm Cd, 17.58 ppm Co, 91.49 ppm Cu, 43161.33 ppm Fe, 1152.83 ppm Mn, 0.97 ppm Mo, 41.5 ppm Ni, 10.82 ppm Pb, 484 ppm S, 1.3 ppm Sb, 0.13 ppm Se, 1.05 ppm Sn, 3067.67 ppm Ti, 0.35 ppm Tl, 126.5 ppm V and 90.82 ppm Zn, respectively. The average values for waste dam sediments include 0.22 ppm Ag, 28.37 ppm As, 13.14 ppm Bi, 0.26 ppm Cd, 51.88 ppm Co, 1981.4 ppm Cu, 81677.33 ppm Fe, 2165.13 ppm Mn, 72.86 ppm Mo, 80.67 ppm Ni, 191.38 ppm Pb, 5593.17 ppm S, 47.75 ppm Sb, 0.66 ppm Se, 1.77 ppm Sn, 2136.83 ppm Ti, 0.43 ppm Tl, 80.75 ppm V and 989.94 ppm Zn. The obtained results were evaluated by using of multivariation statistical method including correlation coefficient, principal component analysis (PCA), and cluster analysis (CA). By using a multivariation statistical method it becomes obvious that the sediments can be divided into four different categories. The first category of these sediments are derived from mining activity, which in the first component of the PCA analysis are related to Ag, As, Cd, Co, Cu, Fe, Mo, Pb, Sb, Se, Sn, Tl and Zn. The second category of sediments are not affected by mineralization and in the second component of PCA analysis are indicated by Al, Sc, Sr, V, Ta, Ti. The third category is of natural sediments, on which, rock source and mineralization had an influence, thus include the third component of PCA analysis and are indicated by Bi, Mn, and S. The forth category of sediments include toxic elements such as Cr and Ni that either are derived from weathering of sulfides or probably from ophiolitic rocks. بررسیهای عناصر سمی در رسوبات پیرامون معدن مس- طلا چهارگنبد نشاندهنده رسوبات با منشأ و عناصر آلاینده مختلف است. برای بررسی منشأ عناصر سمی در رسوبات و جدایش ژئوشیمیایی آنها، 38 نمونه رسوب از نقاط مختلف شامل رسوبات رودخانهای، آبرفتهای منطقه و رسوبات سد باطله بهصورت تصادفی از ژرفای 0 تا 5 سانتیمتر برداشت شد. در رسوبات رودخانهای منطقه، میانگین غلظت نقره ppm 09/0، آرسنیک ppm 82/17، بیسموت ppm 48/0، کادمیم ppm 22/0، کبالت ppm 58/17، مس ppm 49/91، آهن ppm 33/43161، منگنز ppm 83/1152، مولیبدن ppm 97/0، نیکل ppm 5/41، سرب ppm 82/10، گوگرد ppm 484، آنتیموان ppm 3/1، سلنیم ppm 13/0، قلع ppm 05/1، تیتانیم ppm 67/3067، تالیم ppm 35/0، وانادیم ppm 5/126 و روی ppm 82/90 است. در رسوبات سد باطله میانگین غلظت نقره ppm 22/0، آرسنیک ppm 37/28، بیسموت ppm 14/13، کادمیم ppm 26/0، کبالت ppm 88/51، مس ppm 4/1981، آهن ppm 33/81677، منگنز ppm 13/2165، مولیبدن ppm 86/72، نیکل ppm 67/80، سرب ppm 38/191، گوگرد ppm 17/5593، آنتیموان ppm 75/47، سلنیم ppm 66/0، قلع ppm 77/1، تیتانیم ppm 83/2136، تالیم ppm 43/0، وانادیم ppm 75/80 و روی ppm 94/989 است. در این مقاله برای ارزیابی نتایج از روشهای آماری چندمتغیره شامل آزمون ضریب همبستگی، آزمون مؤلفههای اصلی و تحلیل خوشهای استفاده شد. با انجام روش آماری چندمتغیره مشخص شد که در محدوده معدن مس چهارگنبد 4 نوع رسوب از دیدگاه ژئوشیمیایی قابل جدایش است. دسته اول شامل رسوبات ناشی از فعالیتهای معدنی است که در مؤلفه اول آزمون مؤلفههای اصلی توسط عناصر سمی Ag، As، Cd، Co، Cu، Fe، Mo، Pb، Sb، Se، Sn، Tl و Zn مشخص میشوند. گروه دوم رسوباتی هستند که فعالیتهای کانسارسازی بر سنگ منشأ آنها تأثیر نگذاشته است و در مؤلفه دوم آزمون مؤلفههای اصلی توسط عناصر Al، Sc، Sr، V، Ta و Ti تعریف میشوند. گروه سوم شامل رسوبات طبیعی منطقه است که فعالیتهای کانسارسازی بر سنگ مادر آنها تأثیر گذاشته است و در مؤلفه سوم آزمون مؤلفههای اصلی با عناصر Bi، Mn و S مشخص شدهاند. گروه چهارم رسوبات دارای عناصر سمی Cr و Ni هستند که ناشی از هوازدگی سولفیدها و احتمالاً سنگهای افیولیتی منطقه هستند. http://www.gsjournal.ir/article_42187_4aa28ceff22360ac167c98c3426b73aa.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522Heavy Metal Pollution in Stream Sediments of the Neka River, N Iranآلودگی فلزات سنگین و بررسی شاخصهای شدت غنیشدگی و ژئوشیمیایی در رودخانه نکارود1671744218810.22071/gsj.2015.42188FAعباس مقصودیاستادیار، دانشکده مهندسی معدن و متالورژی، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، تهران، ایرانمجید وناییکارشناسیارشد، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانمحمد یزدیاستاد، دانشکده علومزمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانJournal Article20121219The NekaRiver is located at 21km in east of Sari, center city of the Mazanderan province, north of Iran. 51 stream sediment samples were collected from 4 sample sites. The samples were digested by HF+HClO<sub>4</sub>+HNO<sub>3</sub> and analyzed by AAS in laboratory of Geological Survey of Iran. The results of analysis show that the enrichment ratio and Geo-accumulation index are too high for Ag, Cd and Sn in the whole sediments of the NekaRiver. Zn shows very high enrichment in the sites of Boz Mil and Lajan Lateh Sofla sample sites and Pb shows very high enrichment in the site of Boz Mil. Degrees of Geo-accumulation Index are very high for Ag-Cd in the 4 sites but for Zn are high to medium and for other elements are medium. In the Neka Choob and Mola Khil sample sites, the Co and Ag are too high because of anthropogenic contamination and Fe and Ni are low relatively. In the Boz Mil and Lajan Lateh Sofla sample sites, the Pb and Ag are too high because of anthropogenic contamination and V, Ni, Cu and Zn are low relatively. Coal mining and coal deposition in the upper part of the NekaRiver, urban and wood industry sewage are the main sources of the pollution. شهرستان نکا با وسعت تقریبی 1865 کیلومتر مربع در شمال ایران و در 21 کیلومتری خاور ساری قرار گرفته است. در محدوده مورد مطالعه نکارود مجموعا 51 نمونه در قالب 4 مقطع برداشت شد که به دو روش تجزیه کامل و تجزیه سه مرحلهای (جهت تعیین سهم انسانساخت و سهم طبیعی) مورد تجزیه شیمیایی قرار گرفت. شاخص غنیشدگی (ER)نشان میدهد که در تمام مقاطع عناصر نقره، کادمیم و قلع دارای غنیشدگی بسیار شدید هستند در صورتی که عنصر روی در مقطع شماره 2 و3 و عنصر سرب در مقطع شماره 3 دارای غنیشدگی شدید تا بسیار شدید است و مابقی عناصر دارای غنیشدگی متوسط تا مشخص میباشند. شاخص ژئوشیمیایی(Igeo) نشان میدهد که در تمام مقاطع عناصر نقره و کادمیم دارای آلودگی شدید تا بسیار شدید میباشند در حالی که روی دارای آلودگی متوسط تا آلودگی زیاد و ما بقی عناصر دارای آلودگی در حد آلودگی کم تا متوسط است. بیشترین سهم انسانساخت در مقطع1(ملاخیل ـ کوهسارکنده ـ جاده معدن نکا چوب) مربوط به عناصر کبالت و نقره و کمترین آن مربوط به عناصر نیکل و آهن میباشد. در حالی که در مقطع4 (بزمیل تا لجن لته سفلی) بیشترین سهم انسانساخت مربوط به عناصر سرب و نقره و کمترین آن مربوط به عناصر وانادیم، نیکل، مس و روی است. از عوامل کلیدی آلاینده در محدوده مورد مطالعه میتوان به پسابهای حاصل از معادن زغالسنگ، ایستگاههای راهآهن و کارخانجات بزرگی همچون کارخانه چوب- کاغذ نکا اشاره نمود. علاوه بر آن و پسابهای خانگی و صنعتی شهرهای بزرگی همچون نکا میتواند مزید بر علت باشد که نتیجه آن آزاد شدن فلزات سنگین و آلودگیهای زیستمحیطی باشد.http://www.gsjournal.ir/article_42188_51aa363f730b99c7c3d86544583b1ede.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522The Role of Heavy Water Based Mud Additives in Increasing Metals Concentration of Gachsaran Formation Wastesنقش مواد افزودنی گل پایه آبی سنگین در افزایش غلظت فلزات در پسماندهای سازند گچساران1751844218910.22071/gsj.2015.42189FAمهین فرهادیان بابادیدانشجوی دکترا، دانشکده علوم زمین، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایرانفریبرز مسعودیدانشیار، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانعلیرضا زراسوندیاستاد، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایرانJournal Article20121209Considerable quantities of wastes are generated in drilling operation contain various components such as heavy metals and hydrocarbons. These wastes are discharged in pits or the sea, which their geochemical composition should be investigated for waste management. In this study, sampling of heavy water based mud additives; different lithology of the Gachsaran formation and soils around location was performed. After preparation, metal concentrations in samples were determined by ICP-MS method. The results showed that the concentration of metals such as lead, copper, arsenic, zinc, molybdenum, antimony, mercury, and strontium in the Gachsaran wastes are more than standards and soils of the region. In addition, the calculated correlation coefficients between elements in wastes showed that possible mineral phases as impurities associated with barite. The environmental assessments also suggested that these wastes are extremely polluted for Ag, Sb, As, Cu, Pb. Using pure barite could reduce the amounts of the heavy metals. مقادیر قابل توجهی پسماند در هر عملیات حفاری نفتی تولید میشود که دارای اجزای گوناگون مانند فلزات سنگین و هیدروکربنها هستند. این پسماندها در گودالهای خاکی کنار دکل حفاری و یا دریا تخلیه میشوند که بهمنظور مدیریت درست دفع آنها لازم است ماهیت ژئوشیمیاییشان بهخوبی شناخته شود. در این پژوهش، نمونهبرداری از مواد افزودنی گل پایه آبی سنگین، سنگشناسیهای مختلف سازندگچساران و همچنین خاکهای پیرامون انجام شد. پس از آمادهسازی، غلظت فلزات در نمونهها بهروش ICP-MS اندازهگیری شد. بر پایه نتایج به دست آمده، غلظت فلزات سرب، مس، آرسنیک، روی، مولیبدن، آنتیموان، جیوه و استرانسیم در پسماندها بیشتر از استانداردها و خاک های منطقه است. همچنین محاسبه ضریب همبستگی میان عناصر در پسماندها نشان داد که فازهای کانیایی احتمالی، بهصورت ناخالصی همراه با باریت حفاری وجود دارد. بررسیهای زیستمحیطی نیز نشان از آن دارد که این پسماندها نسبت به فلزات جیوه و آنتیموان، آرسنیک، مس و سرب بسیار آلوده هستند. استفاده از باریت با درجه خلوص بالا میتواند غلظت بسیاری از فلزات آلودهکننده را کاهش دهد.http://www.gsjournal.ir/article_42189_418c46992e689dcc1044d0a5f57e33f9.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522Lineament Analysis in Limestone Outcrops and its Importance on Extraction Optimization
(Case Study: Ornamental Stone Quarries, Kerman)آنالیز خطوارگی در رخنمونهای آهکی و اهمیت آن در بهینهسازی استخراج (مورد مطالعه : معادن سنگ ساختمانی کرمان)1851964219010.22071/gsj.2015.42190FAفرهاد حمزهکارشناسی ارشد، گروه مهندسی معدن، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایرانشهرام شفیعی بافتیاستادیار، گروه زمین شناسی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایرانJournal Article20120527One of the most basic problems in the exploration and extraction of the ornamental stones quarries is the recognition and modeling of the discontinuities. Generally, in the most of the ornamental stones quarries, analysis of the discontinuities is not considered. This study is dealt with the discontinuities analysis in the limestone outcrops. The Kerman ornamental stones quarries are located at the Cretaceous limestone. Geological study shows a development of lineaments due to effect of two faults systems. Normal faults have a dominated feature and cause an intensive fracturing in the ornamental stones quarries. In order to analysis of the lineaments, ETM<sup>+</sup> image was filtered by use of ENVI software in the orientations of 45,90 and 315 degree and then with use of ArcMap software ,characteristics of discontinuities(e.g. orientation , length, intersection and number of lineaments) have identified in GIS, and map of lineaments density was prepared for each outcrop. The comparison of lineaments characteristic in GIS and field observation reveals a high coincidence between two method . The results of this study show an intensive fracturing in the outcrops. It is concluded that most of outcrops show a high risk for extraction.یکی از اساسیترین مسائل در اکتشاف و استخراج معادن سنگ ساختمانی، شناسایی و مدلسازی ناپیوستگیها است. عموماً در معادن سنگ ساختمانی، آنالیز ناپیوستگیها مورد توجه قرار نمیگیرد و در مراحل استخراج مسائل بسیاری را بهوجود میآورد. این پژوهش به بررسی و مطالعه ناپیوستگیها در رخنمونهای آهکی در مقیاس تصاویر ماهوارهای پرداخته است. معادن سنگ ساختمانی اطراف کرمان در واحدهای آهکی مربوط به دوره کرتاسه قرار گرفتهاند. مطالعات زمینشناسی نشان میدهد که توسعه خطوارگیها ناشی از عملکرد دو سیستم گسلش )امتدادلغز و نرمال( بوده است. گسلش نرمال عملکرد بارزی دارد و سبب توسعه شدید ناپیوستگیها در معادن سنگ ساختمانی شده است. برای آنالیز خطوارگیها در ابتدا با استفاده از نرمافزار Envi تصویر باند 8 سنجنده ETM<sup>+</sup> در سه جهت 45، 90 و 315 درجه فیلتر شد و سپس با استفاده از نرمافزار ArcMap ویژگیهای خطوارگیها (همچون جهتگیری، طول، تقاطع و تعداد خطوارهها) در محیط GIS تعیین و نقشه خطوارگی و نقشه تراکم برای هر رخنمون تهیه شد. مقایسه ویژگیهای خطوارگی در روش GIS و بازدید صحرایی یک تطابق بالا بین دو روش را ثابت میکند. نتایج این مطالعه، شکستگی شدیدی را در رخنمونها نشان میدهد. میتوان نتیجه گرفت که بیشتر رخنمون ها ریسک بالایی برای استخراج نشان میدهند.http://www.gsjournal.ir/article_42190_7fe6872ea4ebcfc3dd40a7535bceb101.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522Inversion of Frequency Domain Helicopter Electromagnetic Data for Recognizing Gold Enriched Massive Sulfide Anomaly in
Barika Area, West Azerbaijan, Iranوارونسازی سریع دادههای الکترومغناطیس حوزه بسامد هلیکوپتری برای شناسایی بیهنجاری سولفید تودهای طلادار منطقه باریکا در آذربایجان غربی، ایران1972024219210.22071/gsj.2015.42192FAمحسن شادمانکارشناسی ارشد، دانشکده مهندسی معدن و نفت، دانشگاه تهران، تهران، ایرانعلیرضا عربامیریدانشیار، دانشکده معدن، ژئوفیزیک و نفت، دانشگاه شاهرود، شاهرود، ایرانحسن خیرالهیدانشجوی دکترا، دانشگاه صنعتی امیرکبیر؛ سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانداود رجبیدانشجوی دکترا، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانJournal Article20111127Frequency Domain Electromagnetic surveys are being used for various applications like mineral and water exploration, environmental hazards and buried human-made materials because of its resolution and fast acquisition for low depth targets. Resistivity and its depth for each frequency could be calculated in a simpler approach and shorter time than Iterative Inversion Method, Called Straight or Fast Inversion Methods, by assuming earth as a homogeneous half space. Barika’s Anomaly situated in Alut Geology 1:100,000 sheets in west Azerbaijan is studied in order to prospect gold_ lead mineralization which has been detected in systematic geochemical and litho-geochemical surveys. In this paper we studied different Fast Inversion algorithms for synthetic data then applied the best method for real data. Resistivity distribution for each frequency produced and appropriate interpretation according to geology acquired. The results showed that there is a good correlation between low resistivity and shear zones. Also geology map can be modified with higher frequency resistivity.دادههای الکترومغناطیس حوزه بسامد به دلیل سرعت بالای برداشت و وضوح مناسب برای ژرفاهای نه چندان زیاد، در کاربردهای گوناگونی مانند اکتشاف آب و مواد معدنی، زیستمحیطی و شناسایی مصنوعات بشری مدفون شده استفاده میشود. در وارونسازی این دادهها به مقاومتویژه الکتریکی و ژرفا میتوان با در نظر گرفـتن تقـریبی مناسـب، از روشهای وارونسازی بسیار سریعتری نسبت به روشهای وارونسازی با تکرار استفاده کرد؛ که در برخی منابع با نام روشهای تـبدیل یا روشهای وارونسازی سریع نام برده میشوند. منطقه مورد مطالعه در باختر برگه 1:100000 آلوت در استان آذربایجان غربی قرار گرفته است و طی مطالعات ژئوشیمیایی و لیتوژئوشیمیایی به عنوان یک بیهنجاری طلا- سرب معرفی شده است. این پهنه طلادار با توجه به مطالعات زمینشناسی طی دو مرحله تشکیل پهنه سولفید تودهای و تأثیر دگرگونی ناشی از پهنه برشی روی آن غنی شده است. در این مقاله ضمن معرفی الگوریتمهای وارونسازی سریع، از الگوریتم اصلاح شده سیمون استفاده و نقشههای توزیع مقاومتویژه الکتریکی برای بسامدهای مختلف سامانه برداشت تهیه شده است و سپس با در نظر گرفتن ویژگیهای نوع کانیسازی، زمینشناسی منطقه، تفسیر مناسب از نقشههای توزیع مقاومتویژه الکتریکی صورت گرفته است. با استفاده از این روشها، محدودههای پهنه برشی و محلهای کانیسازی احتمالی برای بررسیهای بیشتر تشخیص داده شد. افزون بر این به نظر میرسد که توزیع مقاومت الکتریکی حاصل از بسامد 7200 هرتز با میانگین ژرفای 60 متر نشان میدهد که مرز میان لایه آهک کرتاسه و متاولکانیک کرتاسه در ژرفا نسبت به سطح، تغییرات سریعی دارد که میتوان با بررسیهای صحرایی درستی نقشه زمینشناسی را نیز بررسی کرد. http://www.gsjournal.ir/article_42192_2778dbbcf3351a6970c882111d270e5b.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522Determination of the Discontinuitiy Orientation Using Photogrammetric Method (Case Study:GolgoharMineNo. 1)تعیین جهتداری ناپیوستگیها با استفاده از روش فتوگرامتری مطالعه موردی: معدن شماره 1 گلگهر2032104220310.22071/gsj.2015.42203FAحمیدرضا محمدیدانشجوی دکترا، گروه مهندسی معدن، دانشکده فنی و مهندسی،دانشگاه شهید باهنر کرمان،کرمان؛واحدزمینشناسی و ژئوتکنیک، شرکت معدنی و صنعتی گلگهر، سیرجان، ایرانحمید منصوریدانشیار، گروه مهندسی نفت و گاز، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایرانحسین جلالیفردانشیار، گروه مهندسی نفت و گاز، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایرانJournal Article20121118The purpose of this paper is to investigate the performance of photogrammetric method for determining the orientation of the discontinuities. The application of photogrammetric method for surveying discontinuities is applied as useful method. In the scanline method because of topographic constraints, disontinuities in the top part of the bench can not be measured. In addition, in this method when the angle between the discontinuities and scanline approaches to 90 degrees the discontinuities have more chance to sample. The discontinuities in a rock outcrop in the Golgohar mine No. 1 in Sirjan were sampled using the two described methods. In the scanline method, 42 discontinuities and in the photogrametric method, 258 discontinuities were sampled. In the scanline method, two joint sets and in the photogrametric method three joint sets were recognized. The two joint sets J1 and J2 are similar in the two methods showing a small difference. However, the joint set J3, which is the most critical joint set in the view of slope stability, was only sampled by the photogrametric method. Since the photogrammetric method uses many points in the plane of discontinuity, it is more precise for determining the mean orientation of discontinuities.هدف این مقاله بررسی کارایی روش فتوگرامتری در تعیین جهتداریناپیوستگیها است. استفاده از روش فتوگرامتری به عنوان روشی مکمل در تشخیص ناپیوستگیها در روشهای خط برداشتدر حال افزایش است. در روش خط برداشتبه دلیل عدم دسترسی، امکان برداشت ناپیوستگیهای موجود در بخشبالایپلهسنگی (که ممکن است دارای ویژگیهای متفاوت از بخش پایینیپله باشند) میسر نیست. از طرف دیگر در این روش امکان برداشت ناپیوستگیهایی بیشتر است که زاویهای نزدیکتر به قائم با خط برداشت داشته باشند و ناپیوستگیهایتقریباً موازی با خط برداشت شانس کمتری برای برداشت شدن دارند.با استفاده از دو روش یادشدهناپیوستگیها در یک پله سنگی در معدن شماره 1 گلگهر سیرجان برداشت شد. در روش خط برداشت 42 ناپیوستگی و در روش فتوگرامتری 258 ناپیوستگی برداشت شد. در روش خط برداشت 2 دستهدرزه و در روش فتوگرامتری 3 دستهدرزه تشخیص داده شد. دو دسته درزه J1 و J2 در هر دو روش با تفاوت کمی در جهتداری وجود دارند. اما دستهدرزه J3 که یک دسته درزه بحرانی از منظر پایداری شیب است فقط در روش فتوگرامتری برداشت شد. همچنین نتایج نشان داد از آنجاییکه در روش فتوگرامتریبرای تعیین میانگین جهتدارییک صفحه ناپیوستگی از تعداد زیادی از نقاط آن صفحه استفاده میکند، دارایجهتداری دقیقتری است.http://www.gsjournal.ir/article_42203_74039d7eba614c03b7667f9d9cfe0d2b.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522Using Different Fuzzy Logic Methods to Optimize DRASTIC Model,
Case Study: Tabriz Plain Aquiferاستفاده از روشهای مختلف فازی برای بهینهسازی مدل دراستیک در ارزیابی آسیبپذیری آبخوان، مطالعه موردی: آبخوان دشت تبریز2112224220410.22071/gsj.2015.42204FAرحیم برزگردانشجوی کارشناسیارشد، دانشکده علومطبیعی، گروه زمینشناسی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایراناصغر اصغری مقدماستاد، دانشکده علومطبیعی، گروه گروه زمینشناسی ، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانعطاالله ندیریاستادیار، دانشکده علومطبیعی، گروه گروه زمینشناسی ، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانالهام فیجانیاستادیار، دانشکده زمینشناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران، تهران، ایرانJournal Article20131120With respect to the concentration of population, agricultural activities and industrial manufactures in Tabriz Plain area, vulnerability assessment of the plain aquifer is very useful for development, management, decision making for land use and preventing groundwater contamination. In this research, vulnerability of the Tabriz plain complex aquifer to contamination was considered by DRASTIC model in GIS media and different fuzzy logic methods adapted to optimize the model. The DRASTIC model uses seven environmental parameters effective on assessment of aquifers vulnerability such as Depth to groundwater level, net Recharge, Aquifer media, Soil media, Topography, Impact of vadose zone, and hydraulic Conductivity, which created as seven layers in ArcGIS media and weighted, rated and compiled, finally groundwater contamination vulnerability map was prepared and the DRASTIC index for the study area calculated between 40 to 126. The vulnerability map created by DRASTIC is compared to nitrate data and the results indicated a relative correlation between the nitrate level and vulnerability index. The Sugeno, Mamdani and Larsen fuzzy logic methods were adapted for optimizing the weights of the DRASTIC parameters. For this purpose, the DRASTIC parameters as input data and the vulnerability index as output data were defined for fuzzy models and nitrate concentration data were divided in two categories for training and test steps. The output of model in training step was corrected by related nitrate concentration, and after model training, the output of model in test step was verified by nitrate concentration. The results obtained from different fuzzy models show that the Sugeno fuzzy logic model is an applicable and useful method for optimizing DRASTIC model. According to the final model results, the eastern part of the area, inside the Tabriz city limits, has the maximum potential rate for contamination.با توجه به تمرکز جمعیت، فعالیتهای کشاورزی و کارخانههای صنعتی در دشت تبریز، ارزیابی آسیبپذیری آبخوان این دشت برای توسعه، مدیریت، تصمیمات کاربری اراضی و جلوگیری از آلودگی آبهای زیرزمینی ضرورری به نظر میرسد. در این پژوهش، آسیبپذیری آبخوان پیچیده دشت تبریز در برابر آلودگی به کمک مدل دراستیک در محیط GIS بررسی شده و بهینهسازی این مدل توسط روشهای مختلف فازی صورت گرفت. در مدل دراستیک از پارامترهای مؤثر در ارزیابی آسیبپذیری سفره آب زیرزمینی شامل ژرفای سطح ایستابی، تغذیه خالص، جنس محیط آبخوان، نوع خاک، شیب توپوگرافی، مواد تشکیلدهنده ناحیه غیراشباع و هدایت هیدرولیکی استفاده میشود که بهصورت هفت لایه در نرمافزار ArcGIS تهیه شدند و با وزندهی و رتبهبندی و تلفیق این هفت لایه، نقشه نهایی آسیبپذیری آب زیرزمینی نسبت به آلودگی تهیه و شاخص دراستیک برای منطقه بین 40 تا 126 برآورد شد. برای صحتسنجی مدل، از دادههای غلظت نیترات در آب زیرزمینی منطقه استفاده شد که نشان داد همبستگی نسبی بین غلظت نیترات و مدل دراستیک تهیه شده وجود دارد. به منظور بهینهسازی مدل دراستیک، از روشهای فازی ساجنو، ممدانی و لارسن استفاده گردید. برای این منظور، پارامترهای دراستیک بهعنوان دادههای ورودی و شاخص آسیبپذیری بهعنوان خروجی برای مدلهای فازی تعریف شدند و مقادیر نیترات مربوطه به دو دسته آموزش و آزمایش تقسیم شد. شاخص آسیبپذیری مربوط به مرحله آموزش با مقادیر نیترات مربوطه تصحیح گردید و پس از آموزش مدل، با استفاده از مقادیر نیترات نتایج مدلها در مرحله آزمایش مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج بهدست آمده از مدلهای مختلف فازی نشان دادند که روش فازی ساجنو روشی کارآ و مفید برای بهینهسازی مدل دراستیک است. بر اساس مدل نهایی، نواحی خاوری منطقه در محدوده شهر تبریز دارای بیشترین میزان پتانسیل آلودگی میباشند.http://www.gsjournal.ir/article_42204_de8bf86b96f6b60c57a7ccff92cd4d6b.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522Evaluation of Vulnerability of Urmia Lake Saline Water Intrusion to Coastal Aquifer Using GALDIT Modelارزیابی آسیبپذیری نفوذ آب شور دریاچه ارومیه به آبخوان ساحلی با استفاده از مدل GALDIT2232304220710.22071/gsj.2015.42207FAمحمد نخعیدانشیار، دانشکده علومزمین، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایرانمیثم ودیعتیدانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانخالق محمدیکارشناسی ارشد، دانشکده علومزمین، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایرانJournal Article20130430In the last few years, saline water intrusion in the Urmia aquifer has deteriorated groundwater quality. As a result of irremediable environmental impacts and deterioration of aquifer conditions, study on groundwater vulnerability due to saline water intrusion is very serious. This study focuses on the application of the new method, GALDIT, for the assessment of aquifer vulnerability due to saline water intrusion in the Urmia Lake. The computing of the GALDIT index is based on six parameters:Groundwater occurrence (G), Aquifer hydraulic conductivity (A), High groundwater Level above sea level (L), Distance from shore (D), Impact of existing amplitude and extensive of saline water intrusion (I), and Thickness of aquifer (T). The results of this study showed GALDIT indices were very high, high, moderate, and low in the northeast, southeast, north, and low in east of the aquifer, respectively.The GALDIT approach assists to managers for evaluation of aquifer conditions.در چند سال اخیر، هجوم آب شور به آبخوان ارومیه سبب بدتر شدن کیفیت آب زیرزمینی شده است. به دلیل اثرات زیست محیطی جبران ناپذیر و نامناسب بودن شرایط آبخوان، مطالعه آسیبپذیری آب زیرزمینی ناشی از نفوذ آب شور بسیار ضروری است. در این پژوهش بر کاربرد روش جدید گالدیت به منظور ارزیابی آسیبپذیری آبخوان، تحت تأثیر نفوذ آب شور دریاچه ارومیه تمرکز شده است. محاسبه شاخص گالدیت بر اساس شش شاخص ماهیت آبخوان (G)، هدایت هیدرولیکی آبخوان (A)، ارتفاع سطح آب زیرزمینی بالاتر از سطح دریا (L)، فاصله از ساحل (D)، تأثیر بزرگی و گستردگی آب شور نفوذ کرده (I) و ستبرای آبخوان (T) است. نتایج این پژوهش نشان داد، شاخص گالدیت در شمال خاوری آبخوان بسیار بالا و در جنوب خاور آبخوان بالا است. آسیبپذیری در شمال آبخوان متوسط و در خاور کم است. روش گالدیت کمک زیادی به مدیران برای مطالعه شرایط آبخوان میکند.http://www.gsjournal.ir/article_42207_dd76dcaeee668eb5388374602f08bf2e.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522Study of Fractures Characteristics and Porosity Types in the Reservoir Using Thin Sections, Core Description, FMI and Velocity Deviation Logsبررسی ویژگی شکستگیها و نوع تخلخل در مخزن با استفاده از مقاطع نازک، توصیف مغزه، نمودارهایFMI و انحراف سرعت2312394220910.22071/gsj.2015.42209FAبهمن سلیمانیاستاد، گروه زمینشناسی، دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایرانقاسم ساعدیکارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی، دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایرانعباس چرچیاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایراناسماعیل سالاروندکارشناسی ارشد، شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب، اهواز، ایرانJournal Article20130519Natural fractures analysis as a main controlling factor in fluid currents is very important in the reservoir characterization. This matter was studied using thin sections, cores, and FMI and velocity deviation logs in one of the fields in the southwestern of Iran. FMI initial data, which were input to Geoframe software, processed and interpreted. Velocity deviation logs and secondary porosity were also measured and compared. The results indicated that stylolites, pores, open and filled microfractures in the reservoir are present. The relative density of open fractures decreased to depth while filled fractures increased. The fractures are mainly longitudinal and latitudinal types with high angles to bedding surface. The main porosity system of the reservoir is inter particle and fractures types. According to the presence of oil staining in thin sections, it is revealed that the fractures are suitable conduits to transferring the fluid.بررسی شکستگیهای طبیعی در مخازن نفتی به عنوان عامل مهم در کنترل جریان اهمیت دارد. این موضوع با استفاده از مقاطع نازک، مغزه و نمودارهای تصویرگر FMI و انحراف سرعت یکی از میادین جنوب باختر ایران مورد مطالعه قرار گرفت. اطلاعات خام مربوط به نمودارFMI توسط نرمافزارGeoframe پردازش و تفسیر شد. نمودارهای انحراف سرعت و تخلخل ثانویه نیز محاسبه و با یکدیگر مقایسه شد. نتایج نشان داد که استیلولیت، حفرهها، همچنین ریزشکستگیهای باز و پرشده در مخزن وجود دارد. با افزایش ژرفا، تراکم نسبی شکستگیهای باز کاهش و شکستگیهای پرشده افزایش مییابد. شکستگیها عمدتاً، از دو نوع طولی و عرضی بوده و با زاویه شیب بالا نسبت به سطح لایهبندی تشکیل شدهاند. سامانه تخلخل سنگ مخزن بهطور عمده از انواع بینذرهای و شکستگی بوده و با توجه به آثار آغشتگی نفت در بیشتر مقاطع نازک، اهمیت بالای شکستگیها به عنوان معبری مناسب برای عبور سیال آشکار شد. http://www.gsjournal.ir/article_42209_e487109b45f143e6fd28b60979f5dee1.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522Evaluation of Clay Content of Shurijeh Reservoir Formation Using Core Analysis in Gonbadli Gas Field, Eastern Kopet-Dagh Basinارزیابی محتوای رس سازند مخزنی شوریجه با استفاده از تجزیههای دستگاهی مغزه در میدان گازی گنبدلی، خاور کپهداغ2392524221310.22071/gsj.2015.42213FAگلناز جوزانی کهندانشجوی دکترا، دانشکده مهندسی معدن، پردیس دانشکدههای فنی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانفریدون سحابیدانشیار، دانشکده مهندسی معدن، پردیس دانشکدههای فنی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانغلامحسین نوروزیاستاد، دانشکده مهندسی معدن، پردیس دانشکدههای فنی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانحسین معماریاناستاد، دانشکده مهندسی معدن، پردیس دانشکدههای فنی، دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0001-8410-5712Journal Article20131102Clay minerals reduce the reservoir quality in different ways. They may cause mechanical problems in drilling and lead to petrophysicalmisinterpretations.Therefore,Clay typing is necessary for upstream petroleum exploration and production industry. In this paper, type, amount and distribution patterns of different clay minerals in 76 core samples from two producing and non- producing wells inthe ShurijehFormation, aging early cretaceous,were identifiedby six different instrumental analytical methods such as X-Ray diffraction (XRD), X- Ray fluorescence, thin section studies, thermal analysis (DTA-TGA), scanning electron microscopy (SEM) and measuring the cation exchange capacity (CEC). The results proved that the dominant clay minerals are illite, magnesium rich chlorite andkaolinite. The minor clays are glauconite (in the both wells), montmorillonite (in producing well) and mixed layers of illite-montmorillonite and chlorite-montmorillonite. The average amount of each clay minerals in non-producing well is more than producing one. Then clay minerals were classified on the percentage basis into five classes (less than 10%, 10-15%, 15-20%, 20-25% and more than 25%).According to quantityof samples in each class, the producing and non-producing wells were recognized as clean and shaly sand respectively. An increase in glauconite and Illite amounts and also an increase in illite and chlorite layers of mixed-layered clayswith increasing burial depth and temperature is an obvious sign of burial diagenesis in this formation. The best correlation was observed between percentages of clay minerals and iron, aluminum, potassium and magnesium.The clay minerals in the ShurijehFormation are diagenetic alteration of rock fragments, plagioclase and alkali feldspar in origin and in some cases they originate from outside with layered distribution. Distribution pattern of the autogenic clays are pore filling, pore coating and pore bridging, which cause the porosity and permeability reduction in this formation.انواع مختلف کانیهای رسی به شیوههای گوناگون موجب کاهش کیفیت مخازن هیدروکربنی، اخلال در عملیات حفاری و همچنین سبب ایجاد مشکلاتی در امر تفسیر لاگهای چاهنگاری میشوند. از این رو، شناسایی و تفکیک آنها در صنعت بالادستی نفت اولویت و اهمیت ویژهای دارد. در این پژوهش، نوع، میزان و نحوه توزیع هریک از انواع کانیهای رسی در 76 نمونه مغزهدو چاه تولیدی و خشک در سنگ مخزن ماسهسنگی شوریجه، به سن کرتاسه آغازی، با استفاده از شش روش تجزیه دستگاهی یعنی روشهای طیفسنجی پراش پرتو ایکس (XRD)، طیفسنجی فلورسانس پرتو ایکس (XRF)، مطالعات میکروسکوپی تیغههای نازک، تجزیههای حرارتی (DTA-TGA)، تجزیه میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM)و اندازهگیری ظرفیت تبادل کاتیونی (CEC) تعیین شده است. نتایج آزمایشها نشان داد که کانیهای رسی چیره در این دو چاه به ترتیب فراوانی ایلیت، کلریت منیزیمدار و کائولینیت است که میزان متوسط هریک در چاه خشک به مراتب بیشتر از چاه تولیدی است. مقدار اندکی گلوکونیت (در هر دو چاه)، مونتموریلونیت (فقط در چاه تولیدی) و کانیهای رسی مخلوط لایه از انواع ایلیت- مونتموریلونیت و کلریت- مونتموریلونیت (فقط در چاه خشک) وجود دارد. با طبقهبندی میزان رس در 5 گروه(کمتر از 10 درصد، 10 تا 15 درصد، 15 تا 20 درصد، 20 تا 25 درصد و بیش از 25 درصد)، بر اساس درصد تجمعی در هر گروه، چاه تولیدی از نوع تمیز و چاه خشک در گروه ماسه شیلی قرار میگیرد. روند افزایشی کانیهای ایلیت، گلوکونیت و روند کاهشی کائولینیت و همین طور افزایش درصد ایلیت و کلریت در کانیهای مخلوط لایه با افزایش ژرفا و به تبع آن افزایش دما بیانگر عملکرد فرایند دیاژنز تدفینی در این سازند است. بیشترین میزان همبستگی کانیهای رسی با درصد عناصر آهن، آلومینیم، پتاسیم و منیزیم به دست آمد. منشأ رسهای سازند شوریجه عمدتاً ثانوی و حاصل دگرسانی خردهسنگها، پلاژیوکلازها و فلدسپارهای قلیایی است و در مواردی نیز منشأ رس به صورت جریانی با توزیع لایهای از خارج است. الگوی توزیع رسهای اتوژن به صورت پرکننده، پوشش دهنده و پلزننده میان منافذ است که تخلخل و تراوایی سازند را کاهش میدهند. http://www.gsjournal.ir/article_42213_6a1e44382ec576416b96f23898aa3728.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- مهندسی و محیط زیست20150522Investigation on Leaching of Copper Oxide Ore by Environmentally Friendly Methodsبررسی فروشویی کانسنگ اکسیدی مس با استفاده از روشهای زیستسازگار2532604221610.22071/gsj.2015.42216FAمحمدامین شعبانیدانشجوی دکترا، دانشکده مهندسی معدن و متالورژی، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، تهران، ایرانمهدی ایران نژاددانشیار، دانشکده مهندسی معدن و متالورژی، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، تهران، ایرانامیررضا آزادمهراستادیار، دانشکده مهندسی معدن و متالورژی، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، تهران، ایرانJournal Article20120430Copper oxide ores are usually leached in sulphuric acid solution. However, it has severe adverse impact on the environment. In this study, bioleaching and leaching by citric acid, as environmentally friendly methods, are investigated. The experiments were carried out on a copper oxide ore sample containing copper content of 3.4%. This sample does not contain any energy source to grow the conventional bioleaching microorganisms (like Thiobacillusferrooxidans and Thiobacillusthiooxidans). This sample was leached by a heterotrophic bacterium, Pseudomonas aeruginosa. This bacterium produces organic acids in selected culture medium that operate as leaching agents. Leaching is investigated by citric acid, as an organic acid produced by this microorganism. The optimum bioleaching conditions were found as: glucose percentage of 6, bioleaching time 8 days and solid/liquid ratio of 1:80 and of optimum leaching conditions as: particle size range105-150µm, acid concentration of 0.2 M, 30 min dissolution time, solid/liquid ratio of 1:20 g/mL and temperature of 40°C. Under optimum bioleaching conditions 53 percent of copper was extracted and copper extraction under optimum leaching conditions was 92 percent.روش معمول برای فروشویی کانسنگ اکسیدی مس، فروشویی با استفاده از اسید سولفوریک است. با توجه به اثرات نامطلوب اسید سولفوریک بر محیط زیست، استفاده از روشهای جایگزین و سازگار با محیط زیست ضروری است. دو روش فروشویی زیستی و فروشویی با اسید سیتریک به عنوان روشهای سازگار با محیط زیست در این پژوهش مطالعه شده است. کانسنگ مورد استفاده، کانسنگ اکسیده مس منطقه طارم سفلی بود و مقدار مس موجود در نمونه با استفاده از روش تجزیه تر 4/3 درصد تعیین شد. به دلیل عدم وجود گوگرد و منابع سولفیدی در کانسنگ مورد آزمایش، استفاده از باکتریهای متداول در عملیات فروشویی زیستی مقدور نبود. بنابراین، از یک گونه هتروترف به نام سودوموناس آئروجینوزا(<em>Pseudomonas aeruginosa</em>) استفاده شد که این باکتری در شرایط مناسب قادر به تولید اسیدهای آلی مانند سیتریک، اگزالیک و گلوکونیک است. این اسیدها به عنوان عامل فروشویی عمل میکنند و سبب انحلال مس میشوند. در ادامه پژوهش، عملیات فروشویی با استفاده از اسید سیتریک به عنوان یکی از اسیدهای آلی تولیدی توسط این باکتری بررسی شد. شرایط بهینه فروشویی زیستی عبارت است از: درصد گلوکز محیط کشت 6 درصد ، مدت زمان 8 روز و مقدار ماده معدنی افزوده شده به cc80 محیط کشت یک گرم و شرایط بهینه فروشویی عبارت است از: غلظت 2/0 مولار اسید، نسبت جامد به مایع(g/mL) 1:20، مدت زمان فروشویی نیم ساعت و دما °C40، تحت شرایط بهینه 53 درصد مس در عملیات فروشویی زیستی و 92 درصد مس در عملیات فروشویی بازیابی شد. http://www.gsjournal.ir/article_42216_f7d767f1c7b41a6b1df3eb49ff192188.pdf