سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-7429228720130522Palynostratigraphy of the Dalichai Formation at Talu section (NE Damghan) based on Dinoflagellate cystsپالینواستراتیگرافی سازند دلیچای در برش طالو (در شمال خاوری دامغان)، برمبنای داینوفلاژلهها385382510.22071/gsj.2013.53825FAزهره برومندکارشناس ارشد، مرکز مطالعات کاربردی سازمانزمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، کرج، ایرانابراهیم قاسمینژاداستاد، دانشکده زمینشناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران، تهران، ایرانمحمودرضا مجیدیفرداستادیار، پژوهشکده علومزمین، سازمانزمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانJournal Article20101019The Dalichai Formation at Talu section, 24 kilometers NE of Damghan is studied Palynologically. The Middle Jurassic sediments with a thickness of 168 meters in this section contain grey to green marl and grey marly limestone. A total of 35 samples were collected systematically and 200 palynological sildes were prepared. Forty nine species of dinoflagellate cysts belonging to 30 genera were identified. A few fungal spores and foraminiferal test lining and spores and pollen grain were also recorded. Although, dinoflagellate species are abundant but all the species recorded were concentrated in lower parts of the section (0-110 meters). Two palynozones were identified; <em>Cribroperidinium crispum </em>Total Range Palynozone<em> (Ccr), Dichadogonyaulax sellwoodii </em>Interval palynozone (Dse<em>). </em>A local <span style="text-decoration: underline;">palynozone</span>of<em> Ctenidodinium combazii/Ctenidodinium ornatum ornatum </em>Acme Zone were also established in the succession. An age of Bajocian – Late Callovian was proposed for the succession studied.به منظور بازنگری سازند دلیچای در البرز مرکزی، برش طالو در 24 کیلومتری شمال خاوری دامغان، مورد مطالعه پالینولوژیکی قرار گرفت. ترکیبسنگی اصلی سازند در این برش، مارن خاکستری متمایل به سبز و آهک مارنی خاکستری است و ستبرای آن 168 متر اندازهگیری شد. از 35 نمونه انتخاب شده از کل برش، 21 نمونه دارای پالینومورف و 14 نمونه آن بدون هر گونه فسیل بود. از بین نمونههای دارای فسیل به دلیل این که گروه داینوفلاژلهها فراوانتر بودند مطالعه برش بر مبنای این گروه انجام پذیرفت. بیشتر داینوفلاژلههای شناساییشده در 110 متری پایین حضور داشتند. مطالعه نمونههای یادشده منجر به شناسایی 30 جنس و 49 گونه داینوفلاژله شد. با توجه به حضور گونههایی همچون<em> Cribroepridinium crispum, Ctenidodinium</em><em>combazii/ornatem</em> و<em>Dichadogonyulax sellwoodii</em> سن باژوسین پسین- اواسط کالوین زیرین برای بخش دارای فسیل در نظر گرفته شد و با توجه به وجود پراکنده داینوفلاژلههای شاخص کالووین در نمونههای بخشهای رأسی، سن کل سازند در برش مورد مطالعه تا کالووین پسین پیشنهاد شد. بر مبنای این مطالعه دو پالینوزون جهانی شامل<em>Cribropridinium crispum </em>Total Range Palynozone ( Riding & Thomas,1992)<em> (Ccr) , Dichadogonyulax sellwoodii </em>Interval Zone ( Riding & Thomas,1992) (Dse)
و یک پالینوزون محلی( <em>(Ctenidodinium combazii/Ctenidodinium ornatum </em>Acme-zoneمشخص و تفکیک شد.
.سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-7429228720130522Chah Zard Deposit: Breccia-Hosted Epithermal Ag-Au Mineralization in the Urumieh-Dokhtar Beltکانسار چاهزرد: کانهزایی نقره- طلای اپیترمال با میزبان برشی در کمربند ارومیه- دختر9245382610.22071/gsj.2013.53826FAمجید قادریدانشیار، گروه زمین شناسی اقتصادی ، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران0000-0002-6156-7516حسین کوهستانیدانشجوی دکتری، گروه زمین شناسی اقتصادی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران0000-0002-3031-9042محمدهاشم امامیدانشیار، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر، تهران، ایران؛ پژوهشکده علومزمین، سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانخین زاواستاد، مرکز عالی تحقیقاتی کانسارها، دانشگاه تاسمانیا، هوبارت، استرالیاJournal Article20110326The breccia-hosted epithermal Ag-Au deposit of Chah Zard is located within an andesitic to rhyolitic volcanic complex in the central part of the Urumieh-Dokhtar magmatic belt. At this location, magmatic and hydrothermal activity was associated with local extensional tectonics, formed in the Dehshir-Baft strike-slip fault system. The host rocks of the volcanic complex consist of Eocene sedimentary and volcanic rocks covered by Miocene sedimentary rocks. LA-ICP-MS U–Pb zircon geochronology yields ages between 6.36±0.14 and 6.19±0.24 Ma, and a mean age of 6.23±0.16 Ma for magmatic activity at Chah Zard. Breccias and veins were formed during and after the waning stages of strong explosive eruption of magmatic-hydrothermal and phreatomagmatic brecciation events due to shallow emplacement of the rhyolite porphyry. Detailed systematic mapping leads to the recognition of three distinct breccia bodies: the volcaniclastic breccia with a dominantly clastic matrix, the gray polymict breccia with a greater proportion of hydrothermal cements, and the mono-polymict breccia with argillic groundmass matrix. The polymictic breccias generated bulk-mineable ore, whereas the volcaniclastic breccia is relatively impermeable and largely barren. Variable hydrothermal alteration occurs in outcrops, covering about 9 km<sup>2</sup> at Chah Zard. Hydrothermal alteration assemblages are zoned around the breccias and veins, consisting of secondary quartz, illite, pyrite, adularia, chlorite, various carbonate minerals, and minor K-feldspar. Iron oxide-hydroxide, jarosite, gypsum, kaolinite, halloysite and rare alunite are the supergene alteration minerals replacing primary minerals, and filling the fractures and vugs. Precious metals occur with sulfide and sulfosalt minerals as disseminations in the veins and breccia cement. There is a progression from pyrite-dominated (stage 1) to pyrite-base metal sulfide and sulfosalt-dominated (stages 2 and 3) to base metal sulfide-dominated (stage 4) breccias and veins. Deposition of gangue minerals progressed from illite-quartz to quartz-adularia, carbonate and finally gypsum-dominated assemblages. Free gold occurs in stages 2 and 4, principally as intergrown with pyrite, quartz, chalcopyrite, galena, sphalerite, and Ag-rich tennantite-tetrahedrite; and also as inclusions in pyrite. The U-Pb zircon age of 6.19±0.24 Ma for emplacement of the rhyolitic magmas represents the maximum age of mineralization at Chah Zard. It may indicate that there was a previously unrecognized mineralization event in Urumieh-Dokhtar at this time.کانسار نقره- طلای اپیترمال با میزبان برشی چاهزرد، درون یک مجموعه آتشفشانی با ترکیب آندزیتی تا ریولیتی در بخش مرکزی کمربند ماگمایی ارومیه- دختر قرار دارد. در این منطقه، فعالیتهای ماگمایی و گرمابی در ارتباط با زمینساخت کششی سامانه گسلی امتدادلغز دهشیر- بافت رخ داده است. سنگ میزبان مجموعه آتشفشانی شامل سنگهای آتشفشانی و رسوبی ائوسن است که توسط سنگهای رسوبی میوسن پوشیده شدهاند. دادههای سنسنجی اورانیم- سرب زیرکن به روش LA-ICP-MS سنهایی بین 14/0±36/6 و 24/0±19/6 میلیون سال با میانگین 16/0±23/6 میلیون سال را برای فعالیتهای ماگمایی در چاهزرد مشخص کرده است. برشها و رگهها همزمان و پس از مراحل اصلی فورانهای انفجاری ماگمایی- گرمابی و رخدادهای برشی فراتوماگمایی که ناشی از جایگیری نزدیک به سطح ریولیت پورفیری است، تشکیل شدهاند. براساس نقشههای دقیق تهیهشده، سه واحد برشی مجزا در منطقه قابل تشخیص است: برش ولکانیکلاستیک با زمینه چیره تخریبی، برش پلیمیکتیک خاکستری با یک بخش اصلی از سیمان گرمابی و برش مونو- پلیمیکتیک با زمینه ریزبلور آرژیلیکی. برشهای پلیمیکتیک، بخش قابل معدنکاری اصلی را تشکیل میدهند؛ در حالیکه برشهای ولکانیکلاستیک بهطور نسبی نفودناپذیر و بهشدت بیبار هستند. دگرسانیهای گرمابی مختلفی در رخنمونهای سطحی رخ دادهاند که مساحتی نزدیک به 9 کیلومتر مربع را میپوشانند. مجموعههای دگرسانی گرمابی بهصورت زونه در پیرامون برشها و رگهها دیده میشود و شامل کوارتز ثانویه، ایلیت، پیریت، آدولاریا، کلریت، انواع کانیهای کربناتی و میزان کمی فلدسپار قلیایی است. اکسیدها و هیدروکسیدهای آهن، ژاروسیت، ژیپس، کائولینیت، هالویزیت و مقادیر کمی آلونیت، کانیهای برونزادی (سوپرژنی) هستند که جانشین کانیهای اولیه شده و شکستگیها و فضاهای خالی را پر کردهاند. فلزات قیمتی همراه با سولفیدها و سولفوسالتها بهصورت دانهپراکنده درون رگهها و سیمان برشها رخ دادهاند. یک روند افزایشی از پیریت چیره (مرحله اول) به پیریت- سولفید فلزات پایه و سولفوسالت چیره (مرحله دوم و سوم) تا سولفید فلزات پایه چیره (مرحله چهارم) در کانیشناسی برشها و رگهها دیده میشود. تهنشست کانیهای باطله نیز روندی افزایشی از مجموعههای ایلیت- کوارتز به کوارتز- آدولاریا، کربنات و سرانجام ژیپس چیره نشان میدهد. طلای آزاد در مراحل دوم و چهارم بهویژه با درهمرشدی با پیریت، کوارتز، کالکوپیریت، گالن، اسفالریت و تنانتیت- تتراهدریت غنی از نقره و همچنین بهصورت میانبار (انکلوزیون) در پیریت رخ داده است. سن اورانیم- سرب 24/0±19/6 میلیون سال برای جایگیری ماگماهای ریولیتی، بیانگر بیشترین سن برای کانهزایی در چاهزرد تلقی میشود. این سن میتواند نشاندهنده یک رخداد کانهزایی کشفنشده در کمربند ارومیه- دختر در این زمان باشد.سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-7429228720130522Comparison of Fluid Activity Within Metapelitic and Carbonate Rocks of the Cheshin from Contact Aureole of the Alvand Batholite, Hamadanمقایسه اکتیویته سیالها در سنگ های رسی و کربناتی دگرگونشده چشین در هاله مجاورتی باتولیت الوند، همدان25345382710.22071/gsj.2013.53827FAعادل ساکیدانشیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایرانعلیاکبر بهاری فراستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه پیامنور ابهر، ابهر، ایرانJournal Article20110102<span style="font-family: Times New Roman;">Field relations and petrographical features, shows that formation of the metapelitic and carbonate rocks of Hamadan in Western Iran was poly-metamorphic. The intrusion of the Alvand Batholite (Jurassic age) into pelitic and calcareous host rocks has produced metamorphic rocks in the Cheshin area containing, sillimanite hornfels, marbles and calc-silicate rocks. Mineral assemblages in the metapelitic and calc-silicate rocks are different, peak metamorphic assemblages of these rocks respectively are garnet, biotite, staurolite, aluminosilicate minerals (kyanite/sillimanite), muscovite and quartz but calc-silicate assemblage are garnet, diopside, wollastonite epidote and amphibole, which usually take place by contact metamorphism. Using multiple equilibria, temperature (~600-630 ºC), pressure (~2-4 kbar), and fluid composition (XCO<sub>2</sub> as low as 0.17) have been calculated for the formation of the calc-silicated rocks. The results show good agreement with those from other meta-pelitic rocks. P-T results indicate that contact metamorphism conditions occur in pyroxene hornfels facies in this part of the Hamadan crust. </span>روابط صحرایی و سنگنگاری نشان میدهد که سنگهای رسی و کربناتی دگرگونشده منطقه همدان در باختر ایران، تحت تأثیر یک دگرگونی چند مرحلهای قرار گرفتهاند. نفوذ باتولیت الوند (با سن ژوراسیک) در سنگهای میزبان رسی و کربناتی باعث شکلگیری سنگهای دگرگونی مجاورتی متفاوتی در محدوده چشین شده است که عبارتند از هورنفلسهای سیلیمانیت<span style="font-family: Times New Roman;">دار</span>، مرمرها و سنگهای دگرگونی کالک- سیلیکاتی. مجموعه کانیهای دگرگونی در سنگهایرسی دگرگونشده و کالک- سیلیکاتها با هم متفاوت است به گونه ای که، کانیهای اوج دگرگونی در این سنگها به ترتیب عبارتند از: گارنت، استارولیت، آلومینوسیلیکاتها (کیانیت/ سیلیمانیت)، بیوتیت، کلریت، مسکوویت و کوارتز. مجموعه کانیایی کالک-سیلیکاتها عبارتند از: گارنت، دیوپسید، ولاستونیت، اپیدوت و آمفیبول که معمولاً بهصورت همزمان با یک فازدگرگونی مجاورتی رشد کردهاند.با استفاده از تعادل ترمودینامیکی کانیها و واکنشهای تعادلی چندگانه، فشار و دمای اوج دگرگونی مجاورتی و همچنین اکتیویته سیالها در سنگهای کالک- سیلیکاتی به ترتیب600 تا 630 درجه سانتیگراد، 2 تا 4 کیلوبار و کسر مولی <span style="font-family: Times New Roman;">CO<sub>2</sub></span> حدود 17/0 برآورد شده است. این محاسبات با دیگر نتایج بدست آمده از سنگهای متاپلیتی همخوانی خوبی دارد. دما و فشار دگرگونی مجاورتی بالا در این بخش از پوسته همدان بیانگر شرایط دگرگونی در رخساره پیروکسن- هورنفلس است.سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-7429228720130522Metamorphism and Deformation Effects on the Barika Gold-Rich Volcanogenic Massive Sulfide Deposit, Northern Sanandaj- Sirjan Zoneاثرات دگرگونی و دگرشکلی بر کانسار سولفید تودهای غنی از طلای باریکا، خاور سردشت، شمال باختر پهنه دگرگونه سنندج – سیرجان33405382810.22071/gsj.2013.53828FAابراهیم راستاددانشیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانحسینعلی تاجالدیندانشجوی دکتری، گروه زمینشناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانعبدالمجید یعقوب پوراستاد، گروه زمینشناسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایرانمحمد محجلدانشیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران،Journal Article20101023The Barika gold (and silver) rich-massive sulfide deposit is located 18 km east of Sardasht city, north western part of Sanandaj-Sirjan metamorphic zone. Rock units outcropped in this area are metamorphosed volcano-sedimentary rocks in green schist facies, and include association of meta-andesit, meta-tuffite, phyllite, and slate rocks. The Barika deposit is metamorphosed to greenschist facies, and underwent Barika shear zone- related deformation. The metamorphism/deformation events have superimposed on the synvolcanic stratiform ore and resulted in a variety of mineralogy and textures. Ore minerals in the deposit were originally composed of pyrite, sphalerite, galena, tetrahedrite- tenantite and stibnite which were deposited during synvolcanogenic hydrothermal activity. Gold probably was occurred as submicroscopic inclusions or invisible gold locked in pyrite and electrum in barite. Prograde metamorphism/deformation obliterated almost the sedimentary textures in the stratiform ore. the regional metamorphism have resulted in the development of granoblastic textures with triple junctions in pyrite which lead to migration of submicroscopic gold to the crystal boundary to form microscopic electrum. Shear zone - related deformation, lead to chemical remobilization of pre-existing mobilizable metallic constituents (e.g., Au, Ag, Pb, Sb, As and Hg) and eventually reconcentrated them as visible electrums associated َwith Ag, As, Sb, Pb, Hg – rich sulfosalt minerals at microfractures and open spaces which have developed during the shearing deformation. Metamorphic/deformation remobilization was important in releasing refractory Au from sulfides and locally concentrating it in a recoverable form (electrum).کانسار سولفید تودهای غنی از طلا (و نقره) باریکا، در 18 کیلومتری خاور شهرستان سردشت، در شمال باختر پهنه دگرگونی سنندج - سیرجان قرار دارد. واحدهای سنگی رخنمون یافته در محدوده باریکا، مجموعهای از سنگهای آتشفشانی- رسوبی زیردریایی دگرگونشده کرتاسه، شامل متاآندزیت، متاتوفیت، فیلیت و اسلیت است. کانسار باریکا به صورت یک کانسار سولفید تودهای آتشفشانزاد، تشکیل و سپس در اثر فرایندهای کوهزادی زاگرس، دچار دگرگونی و دگرشکلی شده است. فرایندهای دگرگونی و دگرشکلی عملکرده بر روی کانسار باریکا، ساخت، بافت و کانیشناسی کانسنگ چینهسان اولیه را تغییر داده و ساختها، بافتها و شکلهای جدیدی از کانهزایی ایجاد کرده است. در مرحله گرمابی همزمان با فعالیت آتشفشانی، طلا به صورت غیر قابل رؤیت درون پیریتهای فرامبوییدال نهشت یافته است. عملکرد دگرگونی پیشرونده بر بخش چینهسان کانسار، سبب تبلور پیریتهای فرامبوییدال، ایجاد پیریتهای درشت بلور و تشکیل الکتروم در مرز دانههای پیریت تبلور دوباره یافته شده است. عملکرد پهنه برشی باریکا، دگرشکلی شدید کانسار و تحرک دوباره طلا و عناصر Ag, Pb, Sb, Hg و Asاز کانسنگ اولیه و نهشت دوباره آنها در فضاهای ایجادشده در اثر دگرشکلی را سبب شده است، که نتیجه آن، تشکیل الکترومهای درشتدانه قابل مشاهده با چشم (تا 3 میلیمتر) و کانههای سولفوسالتی با ترکیب پیچیده غنی ازAg, Pb, Sb, Hg و Pb، در ریزشکستگیها و فضاهای باز موجود در کانسنگ چینهسان، است. بدیهی است عملکرد دگرگونی و دگرشکلی بر روی کانسنگ چینهسان اولیه، افزایش اندازه الکتروم و افزایش بازیافت طلا است.سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-7429228720130522Tectonic Model of Azarbaijan Plateua (North of Tabriz Fault and South Aras)مدل زمینساخت فلات آذربایجان (شمال گسل تبریز و جنوب ارس)41505382910.22071/gsj.2013.53829FAبهزاد زمانی قرهچمنیاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم طبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانJournal Article20101229Iranian Azerbaijan is a region in Northwest of Iran where has large active deformation and seismicity. It is located between two orogeny, Zagros in the south and Lesser Caucasus in the north. In this research geological structures and tectonic stress state of area are studied to search connection the tectonic and neotectonic of Azerbaijan. In this study the analytical method of Angelir, 2002, is used to analising the stress tensors. Also his methods, 1984 and 2004, are used to separation of stresses. Firstly it is collected seismic and field data of faults and analyzing their stress states. Then 2nd order stress field of Azarbaijan microplate is reconstructed by stress separation analysis. Also remote sensing methods helps to study of imbricate structures in the northern and southern parts of Azarbaijan microplate. The stress analysis results in this study (by analytical method, for seismic and field data) shown there are two compressional stresses (NE-SW and NW-SE directions). First stress system by NE-SW directions cause developing of three tectonic grains as Arasbaran, Ahar (Goshe Dagh) and Bozkosh fold thrust belts. But the second one (NE-SE direction stress system) cause developing of thrusts in N-S direction. Reconstruction of first order stress in relation with the tectonic grains, and structures, reduced the tectonic model of Azerbaijan plateau. In this model the (East) Azerbaijan plateau is in collision with Lesser Caucasus in north, South Caspian basin in east, and Central Iranian block in south and west. In this way reconstructed compression induced the conter-clock wise rotation to the Azerbaijan plateau.آذربایجان ایران ناحیهای است در شمال باختر ایران که دگرشکلی و لرزهخیزی شدیدی دارد و میان کوهزادهای بزرگ قفقاز در شمال و البرز در خاور و با فاصله از زاگرس در جنوب قرار گرفته است. در این مطالعه محدوده شمالباختر ایران در شمال گسل تبریز (تا محدوده شهر میانه)، یعنی محدوده استانهای آذربایجان شرقی و اردبیل مورد بررسی قرار میگیرد. در این پژوهش ساختارهای محدوده یادشده در ارتباط با سوگیری تنشها و با هدف چگونگی ارتباط آنها با زمینساخت امروزی آذربایجان با بازسازی مدل زمینساخت این محدوده مورد کنکاش قرار میگیرد. در این مطالعه از روش Angelier (2002) که یک روش تحلیلی برای محاسبه تنسورهای تنش است، در بخشهای مختلف محدوده مطالعاتی برای محاسبه تنسور تنش استفاده شده است. همچنین از روش پیشنهادی Angelier (1984 & 2002) برای جدایش تنشها در محدوده مطالعاتی بهره گرفته شده است. شیوه کار به این صورت بوده است که با گردآوری دادههای صحرایی و لرزهای گسلها و محاسبه سوگیری تنش به روش تحلیلی در این ناحیه وضعیت تنشهای زمینساختی مرتبه سوم در محدوده مرزهای منطقه مشخص شده، و سپس بازسازی تنشهای مرتبه اول با جدایش تنشها برای فلات آذربایجان صورت گرفته است. نتایج تحلیل تنشها نشان میدهد که در آذربایجان دو سامانه تنش فشاری یکی با روند NE-SW و دیــگری با روند NW-SE وجود دارد. وجود دو سامانه راندگی مورب در آذربایجان و ساختارهای انباشته شواهدی بر تأیید این دو سامانه تنش است. سامانه تنش اول موجب گسترش سه پیکره زمینساختی به صورت کمربند چین- رانده ارسباران، اهر (قوشهداغ) و بزکش به طور چیره شده است که راندگیهای بهوجود آورنده این پیکرهها بیشتر در ژرفای زمین قابل بررسی هستند. اما سامانه دوم سبب تشکیل و تکامل راندگیهای با امتداد N-S در این ناحیه شده است که طول کوتاهی دارند و بهصورت انباشته و در سطح زمین گسترش دارند. فرایند راندگی دو سامانه رانده (مورب) یاد شده در فضای میان گسلهای امتدادلغزی صورت می<span style="font-family: Calibri;"></span>گیرد که بیشتر روندهای شمالی - جنوبی و یا شمالخاوری- جنوبباختری دارند. بازسازی تنشهای مرتبه اول در ارتباط با پیکرههای زمینساختی و ساختارها، مدل زمینساختی فلات آذربایجان را به دست داده است. در این مدل، فلات آذربایجان (شرقی) از شمال با قفقاز کوچک، از خاور با پیسنگ خزر جنوبی و از جنوب و باختر با بلوک ایران مرکزی، مرزهای همگرا تشکیل داده و در برخورد است. در این میان، سامانه فشارش بازسازی شده بهگونهای است که چرخش پادساعتگردی را بر فلات آذربایجان تحمیل میکند.سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-7429228720130522Using Biogeochemistry Exploration in Reconnaissance of Copper, Lead and Zinc Mineralization in Masjed_dagi, Julfa (Eastern Azerbaijan)استفاده از روش اکتشافات بیوژئوشیمیایی بهمنظور پیجویی کانهزایی مس، سرب و روی در محدوده مسجدداغی جلفا (آذربایجان شرقی)51645383010.22071/gsj.2013.53830FAفرنوش فرجندیدانشجوی دکتری، گروه اکتشافات ژئوشیمیایی، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانحسن باستانیکارشناس، گروه اکتشافات ژئوشیمیایی، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانJournal Article20110314<span style="font-family: Times New Roman;">The aims of present study are investigation of endemic plants in Masjed-Daghi area introducing hyperaccumulator and indicator plants for gold and copper, and also describe the biogeochemical response pattern over a known mineralized site, namely the "Au- Cu" mineralization at Masjed-Daghi area. Masjed_Daghi is located in Jolfa sheet and it is underlain by Eocene flysch, andesite, trachyandesite, dacite, rhyodacite, Oligocene agglomerate and Quaternary deposits. Pervious researches reported copper porphyry mineralization in this area.Considering variety of vegetation in Jolfa and Masjed_Daghi, indicator plants for Cu, Pb and Zn mineralization in the study area were investigated. Mean metal contents (ppm) and mean biological absorption coefficients for<em> Stachys inflata</em> are: </span>
<span style="font-family: Times New Roman;">Cd 0.13- 1.18, Cu 14.8- 1.10, Pb 5.67- 0.52, Re 0.033- 4.4 and Zn 57.4- 2.50; </span>
<span style="font-family: Times New Roman;">for<em> Artemisia</em> sp.: Cd 0.373-1.40, Cu 22.06- 0.19, Pb 5.801- 0.12, Re 0.197- 97 and Zn 35.51- 0.48;</span>
<span style="font-family: Times New Roman;">for <em>Moltkia coerulea</em>: Cd 0.15- 5, Cu 24.6- 0.78, Pb 0.48- 0.06, Re 0.348- 116 and Zn 125.5- 9.65;</span>
<span style="font-family: Times New Roman;">for <em>Astragalus</em> sp.: Cd 0.033- 0.37, Cu 11.44- 0.21, Pb 0.513- 0.04, Re 0.089- 53 and Zn 21.8- 0.83; </span>
<span style="font-family: Times New Roman;">for <em>Salvia</em> sp.: Cd 0.047- 0.55, Cu 11.04- 0.46, Pb 2.643- 0.19, Re 0.091- 19 and Zn 70.43- 3.42. This study presents that plants with high metal intake enabled us to obtain invaluable information about natural concentrations of chemical elements in the substrate, and to recognize new potential areas for mineral prospecting. In this study most of these plants have mean biological absorption coefficients exceeding or near to hyperaccumulating criterion >1 for most of the elements investigated. Most of the hyperaccumulator values belong to <em>Stachys inflata </em>and the indicating values belong to <em>Stachys inflata,</em> <em>Artemisia </em>sp., <em>and Salvia</em> sp.</span>هدف این پژوهش بررسی گیاهان بومی در محدوده ناهنجاری مس و طلای مسجدداغی، معرفیگونههای مناسب ابرانباشتگر و معرف برای عناصر مس، سرب و روی و نیز یافتن الگویی مناسب بهمنظور تعمیم در منطقه آذربایجان شرقی است. محدوده مسجدداغی در برگه جلفا، شامل فلیشهای ائوسن، آندزیت، تراکیآندزیت، داسیت، ریوداسیت، آگلومرای الیگوسن و نهشتههای کواترنری است. مطالعات پیشین، کانیسازی مس پورفیری را در آن گزارش کرده است. با توجه بهگوناگونی پوششگیاهی در این منطقه، محدوده بالا بهمنظور یافتن گیاهان معرف کانیسازی مس، سرب و روی مورد مطالعه قرار گرفت. در این بررسی، میانگین مقادیر فلزات (برحسب <span style="font-family: Times New Roman;">ppm</span>) و میانگین ضریب جذب زیستشناختی(بیولوژیکی) عبارتند از:
برای <span style="font-family: Times New Roman;"> Cd 0.13- 1.18 : <em>Stachys inflata</em></span>،<span style="font-family: Times New Roman;">Cu 14.8- 1.10 </span>، <span style="font-family: Times New Roman;">Pb 5.67- 0.52</span>، <span style="font-family: Times New Roman;">Re 0.033- 4.4</span> و <span style="font-family: Times New Roman;">Zn 57.4- 2.50</span>، برای <span style="font-family: Times New Roman;">:<em> Artemisia</em> sp.</span> <span style="font-family: Times New Roman;">Cd 0.373- 1.40</span>، <span style="font-family: Times New Roman;">Cu 22.06- 0.19</span>، <span style="font-family: Times New Roman;">Pb 5.801- 0.12</span>، <span style="font-family: Times New Roman;">Re 0.197- 97</span> و <span style="font-family: Times New Roman;">Zn 35.51- 0.48</span>، برای <em><span style="font-family: Times New Roman;"> Moltkia coerulea</span></em>: <span style="font-family: Times New Roman;">Cd 0.15- 5</span> ، <span style="font-family: Times New Roman;"> Cu 24.6- 0.78</span>، <span style="font-family: Times New Roman;">Pb 0.513- 0.04</span> ، <span style="font-family: Times New Roman;">Re 0.089- 53</span> و<span style="font-family: Times New Roman;"> Zn 21.8- 0.83</span> و برای <span style="font-family: Times New Roman;"><em> Salvia</em> sp.</span>: <span style="font-family: Times New Roman;">Cd 0.047- 0.55</span> ، <span style="font-family: Times New Roman;">Cu 11.04- 0.46</span>، <span style="font-family: Times New Roman;">Pb 2.643- 0.19</span>، <span style="font-family: Times New Roman;">Re 0.091- 19</span> و <span style="font-family: Times New Roman;"> Zn 70.43- 3.42</span>. این پژوهش نشان میدهدکه گیاهان با توانایی بالا در جذب عناصر ما را در یافتن اطلاعاتی ارزشمند درباره منابع پنهان و شناسایی مناطق پتانسیلدار جدید معدنی توانا خواهند کرد. در این پژوهش برای بیشتر عناصر مورد بررسی، گیاهان نامبرده دارای میانگین ضریب جذب زیستشناختی بیشتر و یا نزدیک بهمعیار ابرانباشتگری (<span style="font-family: Times New Roman;"><</span> 1) هستند. بیشتر ابرانباشتگرها به<span style="font-family: Times New Roman;"> <em>Stachys inflata</em></span> و معرفها به <span style="font-family: Times New Roman;"> <em>Stachys inflata</em></span>، <span style="font-family: Times New Roman;"><em>Artemisia</em> sp.</span> و <span style="font-family: Times New Roman;"> <em>Salvia</em> sp.</span> تعلق دارند.سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-7429228720130522Depositional Environment and Sequence Stratigraphy of the Kangan Formation in South Pars Fieldمحیط رسوبی و چینهنگاری سکانسی سازند کنگان در میدان پارس جنوبی65745383110.22071/gsj.2013.53831FAسید محسن آل علیاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم پایه، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانحسین رحیم پور بناباستاد، دانشکده زمینشناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0003-3647-2897سید رضا موسوی حرمیاستاد، گروه زمینشناسی، پردیس علوم، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانداود جهانیاستادیار، گروه زمینشناسی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایراناشکان اسدی اسکندرکارشناس، شرکت نفت وگاز پارس، تهران، ایرانJournal Article20101211<span style="font-family: Times New Roman;">The Early Triassic carbonates of Kangan Formation are major gas reservoirs in</span> <span style="font-family: Times New Roman;">the Southwest of Iran and the northern Persian Gulf. Facies analyses of Kangan Formation led to recognition of 13 microfacies which are related to tidal flat, lagoon, shoal and open marine environments. Examination of vertical and lateral facies changes and thire comparison with their modern and ancient counterparts, all indicate that Kangan Formation were deposited in a shallow carbonate ramp platform similar to the present day Persian Gulf. The sequence stratigraphic studies showed that the Kangan Formation consists of two third order depositional sequences (in the A and B wells), each consisting of transgressive and highstand systems tracts. The lower boundary of the first sequence is a type 1 unconformity, but other boundaries are type 2 unconformity. Typical reservoir zone in the Kangan Formation is dominated in early highstand systems tract deposits and concentrated in shoal grainstone facies. However, in this paper, typical intervals such as sequence boundaries, maximum flooding surfaces, stacking patterns and system tracts were studied. </span>سازند کنگان با سن تریاس پیشین از مهمترین سنگهای مخزن کربناتی در جنوب باختر ایران و شمال خلیج فارس است. تحلیل رخسارههای سازند کنگان به شناسایی 13 ریزرخساره مربوط به محیط پهنه کشندی، لاگون، پشتههای سدی(شول) و دریای باز انجامیده است. بررسی تغییرات افقی و عمودی رخسارهها و مقایسه آنها با محیطهای عهد حاضر و دیرینه نشاندهنده آن است که سازند کنگان در سکویی (پلت فرم)از نوع رمپ کربناتی کمژرفا همانند خلیج فارس امروزی، نهشته شده است. مطالعات چینه نگاری سکانسی نشان می دهد که سازند کنگان از دو سکانس رسوبی دسته سوم (در چاههای Aو B) و دستههای رسوبی TSTوHST تشکیل شده است. مرز زیرین سکانس نخست، ناپیوستگی نوع 1(SB1) و دیگر مرزها ناپیوستگی نوع 2 (SB2) است. تخلخل در سازند کنگان به طور عمده در دسته رسوبی HST Early و گرینستونهای شول تمرکز یافته است. افزون بر آن در این نوشتار افقهای اصلی همچون مرز ناپیوستگی، بیشینه طغیان سطح آب دریا، الگوهای بر انبارش و دستههای رسوبی مورد بررسی قرار گرفته است.سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-7429228720130522Lower Permian Fusulinids Biostratigraphy in Chili Formation (Member of Khan Group) in the Kalmard Area, Eastern Central Iran (Rahdar Section)زیستچینهنگاری فوزولینهای پرمین زیرین سازند چیلی (عضوگروه خان) در ناحیه کلمرد، خاور ایران مرکزی (برش راهدار)75825383210.22071/gsj.2013.53832FAحامد یاراحمدزهیدانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانمحمدنبی گرگیجاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایرانسیدعلی آقانباتیدانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، تهران، ایرانعبدالله سعیدیدکترا، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانJournal Article20110410<span style="font-family: Times New Roman;">The studied section is located west of Tabas (Rahdar Mountion) in the Kalmard Block. The newly named Chili formation, as the first rock unit of the Khan group consist mainly of arenacous limestone, limestone and dolomite and has disconformity contact with underlying lower carboniferous deposits (Padeh formation) and overlying late Yakhtashian-Early Murgabian (Sartakht formation) bauxite and laterite horizon,in this study 6 genus and 19 species of Fusulinids were recognized which could be grouped in two Biozones. The first biozone correspond to <em>Perigondwania pamirensis </em>Zone belonging to Late Sakmarian. The second one is comparable with <em>Chalaroschwagerina vulgaris </em>Zone of Early Yakhtashian age. The mentioned biozone is fairly comparable with Kalaktash assemblage already reported from Central Pamir,Karakorom, Afghanestan and south Tibet regions. </span>برش مطالعهشده در باختر طبس، بلوک کلمرد و کوههای راهدار قرار دارد. سازند چیلی (گروه خان) بیشتر از سنگآهک ماسهای، سنگآهک و دولومیت تشکیل شده است که بهوسیله ناپیوستگی فرسایشی از سازند پده به سن کربنیفر پیشین و افق لاتریت و بوکسیت از سازند سرتخت <span style="font-family: Times New Roman;">(Late Yakhtashian-Early Murgabian)</span> جدا میشود. در این مطالعه 6 جنس و 19 گونه از فوزولینها شناسایی شد که به دو زیست زون <span style="font-family: Times New Roman;"><em>Perigondwania pamirensis </em>Zone</span> به سن ساکمارین پسین <span style="font-family: Times New Roman;">(Late Sakmarian)</span> و <span style="font-family: Times New Roman;"><em>Chalaroschwagerina vulgaris </em>Zone</span> به سن یاختاشین پیشین <span style="font-family: Times New Roman;">(Early Ykhtashian)</span> تقسیم شدند. زیستزونها و فوزولینهای شناساییشده قابل مقایسه با مجموعه کالاکتاش <span style="font-family: Times New Roman;">(Kalaktash Assemblage)</span> معرفیشده از نواحی پامیر مرکزی، کاراکوروم، افغانستان، عمان و جنوب تبت هستند.سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-7429228720130522Developing a Model to Assess Seismic Instability against Earthquake using Fuzzy & IHPW and GISتهیه یک مدل پیشبینی ناپایداری بافتهای کهن شهری در برابر زلزله با منطق سلسله مراتبی وارون (IHPW) و سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS)83925383910.22071/gsj.2013.53839FAکیومرث حبیبیاستادیار، گروه شهرسازی، دانشکده فنی، دانشگاه کردستان، سنندج، ایرانمصطفی بهزاد فراستاد، گروه طراحی شهری، دانشکده معماری، دانشگاه علم و صنعت، تهران، ایرانابوالفضل مشکینیاستادیار، گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانسعید نظریکارشناسی ارشد، گروه شهرسازی، دانشکده فنی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانJournal Article20110122<span style="font-family: Times New Roman;">Due to its geographic position and located on the World earthquake belt; Iran is always under threat from earthquakes and several shakes are recorded every year all over the country. The most recent earthquake with 6.8 degree magnitude on the Richter scale hit the city of Bam in 2003 and caused large losses of human life and infrastructure. The 2003 Bam earthquake, with more than 30,000 casualties and 10,000 injuries, was the most Destructive earthquake in the current century in Iran. We aim to recognize the main reasons causing these deterioration problems. To this end, we first conceptualize thirteen physical-spatial factors. These factors are analyzed using fuzzy logic and IHPW (Inverse Hierarchy Process Weight) within Geographical Information System. We also attempt to identify the Correlation coefficient analyses between urban vulnerability and damage using Fuzzy logic and GIS. In statistics, correlation and dependence are any of a broad class of statistical relationships between two or more random variables or observed data values. With respect to the covariance between two variables (urban vulnerability map and damage post earthquake) the correlation coefficient is calculated 0.59. The results of the model as applied to the structures of the city of Bam illustrate that a fuzzy approach is a basic tool that can be used to identify urban vulnerability and damage post earthquake incident. Its application to the problem assists in unifying relevant theories and practices. </span>ایرانزمین به دلیل موقعیت جغرافیایی و قرار گرفتن روی کمربند جهانی زلزله، در طول تاریخ همواره زمینلرزههای مخربی را تجربه کرده است و هر ساله چندین لرزه در سطح کشور ثبت میشود. آخرین مورد آن زلزله 8/6 ریشتری بم در پنجم دیماه 1382 بوده است که سبب تلفات شدید انسانی و زیرساختها در سطح کشور شد. زلزلهای که با 30 هزار کشته و 10 هزار زخمی از بزرگترین زلزلههای سده اخیر به شمار میآید. هدف این مقاله شناسایی دلایل اصلی این مقدار تلفات است. برای رسیدن به این هدف 13 شاخص کالبدی- فضایی مؤثر بر آسیبپذیری شهرها در سطح جهانی شناسایی و سپس در قالب مدلهای برنامهریزی و تلفیقی چون فازی و تحلیل سلسله مراتبی وارون وزندهی شدند. لایههای انتخابی در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی ترکیب و درپایان نقشه میزان آسیبپذیری شهر پیش از زلزله اخیر مدلسازی شد. در مرحله دوم میزان آسیبپذیری شهر بر پایه برداشتهای دقیق طرح تفصیلی شهر مشابهسازی و میزان ضریب همبستگی آن با مدل فرضی ارائهشده این پژوهش محاسبه شد که ضریبی معادل با 59/0 را نشان داد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که نه تنها مدل فازی برای تعیین آسیبپذیری و ناپایداری شهرهایی چون بم کاربرد دارد بلکه با استفاده از این مدل ارائهشده میتوان میزان تابآوری شهر را در برابر زلزله و دیگر بحرانهای طبیعی محاسبه کرد و سرانجام به رابطه میان تئوری و عمل دست یافت.سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-7429228720130522Geotourism Attractions of Quaternary Phenomena in Sedimentary Basin of Gorgan Plain, Iranجاذبههای زمینگردشگری پدیده های کواترنر حوضه رسوبی دشت گرگان931005384110.22071/gsj.2013.53841FAمجید اونقاستاد، دانشگاه علومکشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانفرهاد هنردوستکارشناس ارشد، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانابراهیم کریمی سنگچینیدانشجوی دکتری، دانشگاه علومکشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانJournal Article20091227<span style="font-family: Times New Roman;">That in addition to playing an educational-scientific role, it causes to touristic development. In order to introduce and evaluate geotourism potential of Quaternary phenomena in Sedimentary basin of Gorgan Plain, this study is based upon library review, consideration of previous records in regional, zonal and national scales, field operations and photographic documentation. The results show that 75% of geotourism phenomena are in pattern and indicator level and 40% are placed in zonal site from the value and importance of each geotourism phenomenon points of view, respectively. Due to climatic changes, variety of weathering processes, zonal erosion system (Caspian-Alborz) and sea level fluctuations during Quaternary and ancient eras, Gorgan Plain has unique geomorphic evidences and landforms and natural structures such as continental, and coasteal sand dune with various forms and compositions, loess materials and ancient hills, tectonic-erosion origin lakes, mud volcanoes, meanders, and Gorgan-Rud and Ghara-Su deltas. Diversity of geotouristic phenomena of Quaternary in Gorgan Plain is absolutely prominent on national and the whole Caspian Sea basin scales and it is convertible to a zonal scale geopark.</span>این پژوهش برای معرفی و ارزیابی توان زمینگردشگری پدیدههای کواترنر حوضه رسوبی دشت گرگان بر روش مطالعات کتابخانهای، بررسی پیشینههای پژوهش در مقیاس منطقهای، ناحیهای و ملی، عملیات میدانی و مستندسازی استوار است. نتایج نشان میدهد که 75 درصد پدیدههای زمینگردشگری از دید گیرایی گردشگری در رتبه الگو و شناساگر و از دید ارزش و اهمیت هر پدیده زمینگردشگری 40 درصد در سایت منطقهای قرار دارند. منطقه گرگان به علت تغییرات اقلیمی، تنوع فرایندهای هوازدگی، سامانههای فرسایش منطقهای (خزری - البرزی) و نوسانات سطح آب دریا در طی کواترنر و دورههای باستانی دارای آثار و اشکال زمینریختی و ساختارهای طبیعی ویژهای مانند تپههای ماسهای قارهای و ساحلی با ترکیب و شکل متفاوت، مواد لسی و تپههای باستانی، دریاچههای با منشأ زمینساختی - فرسایشی، گلفشانها، مئاندرها و دلتای گرگانرود و قرهسو است. تنوع پدیدههای زمینگردشگری کواترنر دشت گرگان در مقیاس کشور و تمام حوضه دریای خزر به طورکامل برجسته است و توانایی تبدیل به ژئوپارک منطقهای را دارد.
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-7429228720130522The Trace Fossil Cruziana and Rusophycus: A Study from the Ordovician Succession of Kalmard Block, Central Iranاثرفسیل کروزیانا و روزوفیکوس: مطالعه موردی از توالی های اردوویسین، بلوک کلمرد،ایران مرکزی1011125384210.22071/gsj.2013.53842FAآرام بایت گلدانشجوی دکتری، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانرضا موسوی حرمیاستاد، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایراناسداله محبوبیاستاد، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانJournal Article20100122Trace fossils are abundant in the clastic succession throughout the Shirgesht Formation of Kalmard Block, Central Iran. At certain horizons there are beds full of <em>Cruziana</em> and <em>Rusophycus</em>. This study presents an evaluation of the arthropod ichnotaxa of the <em>Cruziana</em> and <em>Rusophycus</em> from the Ordovician succession Shirgesht Formation. Apart from the broad range in morphology and size, <em>Cruziana</em> from Shirgesht Formation show higher behavioral diversity using food sources than has ever been documented in a single section. It consists of a straight, or gently curved, ploughed furrow usually a few centimetres across, which is divided lengthwise into two lobes, each of which is braided transversely by a series of scratches. These vary in arrangement and profile according to ichnospecies. Overall characteristics of recognized ichnospecies suggest that with the exception of <em>C. semiplicata</em>, the ichnofaunas contain all the members of the <em>Cruziana rugosa </em>Group throughout the clastic successions in Shirgesht Formation. It consists of the five members of <em>C. rugosa, C. furcifera, C. goldfussi C. rouaulti </em>and<em> C. yini.</em> The Shirgesht Formation material therefore indicates that these arthropod ichnofossil assemblages are suitable for <em>Cruziana</em> ichnostratigraphy in Shirgesht Formation. Accordingly, the present assemblage could represent the Early to middle Ordovician age. The arthropod traces also, occur with other biogenic sedimentary structures in a fine to medium grained sandstone with minor mudstone interbeds of the Shirgesht Formation. The substrate composition and ichnological evidence places the arthropod ichnofossil-rich unit in the <em>Cruziana</em> ichnofacies.لایههای آواری سازند شیرگشت در برش راهدار بلوک کلمرد ایران مرکزی مجموعه اثر فسیل متنوعی دارند. در افقهای معینی از این توالی، طبقاتی وجود دارد که دو اثرجنس کروزیانا و روزوفیکوس از فراوانترین اثر فسیلها است. در مطالعه حاضر، اثرجنسهای حاصل از بندپایان شامل کروزیانا و روزوفیکوساز توالیهای اردوویسین سازند شیرگشت مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. کروزیاناها در سازند شیرگشت افزون بر تغییرات گسترده در ریختشناسی و اندازه، تغییرات زیادی را در نوع رفتاری تغذیهای نشان میدهند. کروزیاناها به صورت حفارهای شیاری مستقیم تا به نسبت انحنادار با عرض چند سانتیمتر هستند که در جهت طولی به دو لُب تقسیم میشوند هر کدام از این لُبها اثر خراشهای عرضی گیسو مانندی دارند که در اثرگونههای مختلف کروزیانا، آرایش و نیمرخ خراشها با هم متفاوت است. ویژگیهای اثرگونههای شناسایی شده نشان میدهد که به استثنای <em>C. semiplicata</em>،اثر گونههای کروزیانا در این توالی متعلق به گروه کروزیانا روگوزا است<em>. </em>اثرگونههای این گروه شامل <em> C. rugosa</em><em>، </em><em>C. furcifera</em><em>، </em><em>C. goldfussi</em><em> ، </em><em>C. rouaulti</em> و<em>C. yini</em><em> </em>است. این نتایج نشان میدهد که مجموعه اثرفسیلهای حاصل از بندپایان در سازند شیرگشت برای مطالعات اثرچینهنگاری (ایکنواستراتیگرافی) کروزیانا مناسب هستند، بهطوری که مجموعه اثرگونههای شناسایی شده میتواند نشاندهنده سن اردوویسین زیرین تا میانی برای نهشتههای سازند شیرگشت باشند. همچنین، اثرهای حاصل از بندپایان در نهشتههای مطالعه شده همراه با دیگر ساختهای زیستی نشان میدهد که این اثرها در ماسهسنگهای دانهریز تا متوسطدانه با میانلایههای شیل- گلسنگ وجود دارند. ترکیب بستر، و شواهد اثرشناختی (ایکنولوژیکی) نشان میدهد که اثرهای حاصل از فعالیت بندپایان در سازند شیرگشت متعلق به اثررخساره (ایکنوفاسیس) کروزیانا است.سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-7429228720130522Emplacement Mechanism of Shir-Kuh Granitoid Batholith with Using AMS Methodسازوکار جایگیری باتولیت گرانیتوییدی شیرکوه با استفاده از روش فابریک مغناطیسی1131225384310.22071/gsj.2013.53843FAمریم شیبیاستادیار، دانشکده علومزمین، دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایرانداریوش اسماعیلیاستاد، دانشکده زمینشناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران، تهران، ایرانژان لوک بوشهاستاد، دانشگاه پول ساباتیه تولوز، تولوز، فرانسهJournal Article20100309The Lower Cretaceous Shir-Kuh granitic batholith in central Iran intruded to the sandstones and shales of Nayband-Shemshak Formation. The batholith consists of three main granodioritic, monzogranitic and leucogranitic units. The anisotropy of magnetic susceptibility technique (AMS) was used for distinguishing relative chronology between emplacements of the magma batches in Shir-Kuh batholith. The rather low susceptibility magnitudes (K<sub>m</sub><400mSI) call for the dominance of biotite as magnetic carriers, considered as typical of the so-called paramagnetic granites and there is a first-order correlation between magnetic susceptibility and rock-type. The various magnetic data (magnetic lineation and foliation maps, K, P and T parameters), complemented by field and microstractural observations, allow us to propose that the two main feeders of the batholith represent tension gashes that formed at the base of the brittle crust and served as conduits for the magma. The progressive differentiation of magmas associated with petrographic zoning of the Shir-Kuh Batholith is therefore viewed as progressive opening and infilling of the En echelon gashes more or less parallel to the regional dextral shear zone. The filling started with granodiorites, followed with monzogranites and ended with leucogranites and resulted in the construction of the batholith.باتولیت گرانیتوییدی شیرکوه با سن کرتاسه زیرین به درون شیلها و ماسهسنگهای سازندهای نایبند- شمشک پهنه ایران مرکزی تزریق گردیده و از سه واحد اصلی گرانودیوریت، مونزوگرانیت و لوکوگرانیت تشکیل شده است. برای شناسایی سازوکار جایگیری و همچنین تقدم و تأخر ماگماهای سازنده باتولیت شیرکوه از روش انیزوتروپی خودپذیری مغناطیسی <span style="font-family: Times New Roman;">(AMS)</span> استفاده شد. این سنگها به دلیل داشتن خودپذیری مغناطیسی میانگین پایین <span style="font-family: Times New Roman;">(</span>m<span style="font-family: Times New Roman;">SI400Km</span><<span style="font-family: Times New Roman;">)</span> وابسته به گرانیتهای پارامغناطیس هستند و از آنجا که بیوتیت مهمترین کانی آهندار و در بردارنده اصلی مغناطیسپذیری بوده است، انطباق خوبی میان انیزوتروپی خودپذیری مغناطیسی و ترکیب سنگشناسی وجود دارد. تلفیق دادههای مغناطیسی (نقشههای خطوارگی و برگوارگی مغناطیسی، متغیرهای <span style="font-family: Times New Roman;">K</span>، <span style="font-family: Times New Roman;">T</span>و<span style="font-family: Times New Roman;">P</span>)، مطالعات ریزساختاری همراه با دادههای صحرایی و سنگشناختی نشان میدهد دستکم دو پهنه تغذیهکننده در باتولیت شیرکوه به صورت بازشدگیهای کششی در قاعده پوسته بالایی به عنوان کانالی برای تزریق ماگما رفتار کردهاند. با توجه به تفریق پیشرونده واحدهای مختلف و همچنین الگوی منطقهبندی مشاهدهشده درآنها به نظر میرسد سازوکار جایگیری باتولیت گرانیتوییدی شیرکوه از راه بازشدگی دوگانه و پرشدگی پیشرونده آنها توسط بستههای ماگمایی مختلف صورت گرفته است. این بازشدگی به صورت پلهای وکم و بیش به موازات پهنه برشی راستگرد ناحیهای بوده و پرشدن پیشرونده این بازشدگیها به ترتیب از واحد گرانودیوریتی شروع شده، با واحد مونزوگرانیتی ادامه یافته و با واحد لوکوگرانیتی به پایان رسیده و موجب به وجود آمدن باتولیت شیرکوه شده است.سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-7429228720130522Verification of the Application Capability of An Intermediate Generated Geotechnical Based Computer Software on Seismic Site Response Analysis (Case Study)تأیید قابلیت کاربردی نرمافزار تولید شده کامپیوتری ژئوتکنیک پایه در تحلیل لرزه ای پاسخ ساختگاه (مطالعه موردی)1231325384410.22071/gsj.2013.53844FAعباس عباس زاده شهریاستادیار، گروه ژئوفیزیک، دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان، همدان، ایرانکتایون بهزاد افشاراستادیار، گروه فیزیک، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرری، تهران، ایرانکامبیز مهدیزاده فرسادکارشناس ارشد، گروه زمین شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد دماوند، دماوند، ایرانروشنک رجبلوکارشناس ارشد، باشگاه پژوهشگران جوان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان، همدان، ایرانJournal Article20100119<span style="font-family: Times New Roman;">The aim of this paper is the assessment of the effects of seismic loads on the earth dam for design purposes by developed graphical user interface computer software by authors. The Ghohoord earth dam in Hamedan province which is located in a high seismic zone named as Sanandaj-Sirdjan seismotectonic province is used as a case study. A seismic geotechnical based method of analysis was used by employing a designed and developed computer code, with earthquake record analysis for evaluation of 1D site response, thereby saving computational time and increase the accuracy of results. The records were determined based on Building and Housing Research Center web site of Iran. This method and its modeling is being implemented using the combination of several computer codes with MATLAB programming tool. Data used in this study are include of geologic maps, an elevation model, borehole data, shear wave velocities and ground motion records. The obtained results showed the ability and capability of the generated code for reaching to the aim of paper. The ultimate results were indicating the reliability and capability of generated code in seismic site response analysis.</span>هدف مقاله حاضر برآورد اثر بارهای لرزهای بر سدهای خاکی با استفاده از بسط و گسترش یک نرمافزار با محیط کاربری گرافیکی توسط نگارندگان در راستای دستیابی به اهداف طراحی است. سد خاکی قهورد که در استان همدان و پهنه ایالت لرزهزمینساخت سنندج- سیرجان قرار دارد به عنوان منطقه مورد مطالعه انتخاب شده است. با استفاده از کدکامپیتری طراحیشده و بسط یافته به همراه تحلیل نگاشت زلزله، روشی مبتنی بر تجزیه و تحلیل ژئوتکنیک لرزهای برای ارزیابی پاسخ یکبعدی ساختگاه بهکار گرفته شد که علاوه بر کاهش زمان محاسبات، باعث افزایش دقت نتایج بهدست آمده گردید. نگاشتهای زلزله از تارنمای مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن ایران (<span style="color: #0000ff; font-family: Times New Roman;">www.bhrc.ac.ir</span>) گرفته شدهاند. روش پیشنهادی به همراه مدلسازیهای انجام شده در آن با بهکارگیری ترکیب چندین کد کامپیوتری به همراه محیط برنامهنویسی <span style="font-family: Times New Roman;">MATLAB</span> انجام شده است. دادههای مورد استفاده در این مطالعه شامل نقشههای زمینشناسی، مدل ارتفاعی، دادههای گمانهها، سرعت امواج برشی و نگاشتهای جنبش زمین میباشند. نتایج بهدست آمده قابلیت و توانایی کد کامپیوتری تولید شده را در رسیدن به هدف مقاله نشان دادند. نتایج نهایی نشان از قابل اعتماد بودن نرمافزار طراحی شده در تحلیل لرزهای پاسخ ساختگاه داشت.سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-7429228720130522Structure of Fariman and Dareh Anjir Complexes and their Significance in Understanding of Palaeotethys Suture Zoneبررسی ساختار هم تافت های فریمان و دره انجیر و اهمیت آن در شناخت فرگشت زمین درز تتیس کهن1331425384510.22071/gsj.2013.53845FAمهدی رمضانیدانشجوی دکترا، دانشکده علوم، دانشگاه گلستان، گرگان، ایرانمحمدرضا قاسمیاستادیار، پژوهشکده علوم زمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانآندرا زانکیاستاد، دانشکده زمینشناسی، دانشگاه Milano Bicocca، میلان، ایتالیامحمدرضا شیخ الاسلامیاستادیار، پژوهشکده علوم زمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانJournal Article20110726<span style="font-family: Times New Roman; font-size: small;">The Dare Anjir and Fariman complexes in NE of Iran are considered as remnants. These complexes considering were located close to Palaeotethys suture zone, and thus they record its structural evolution. considering structural and petrological evidences and against previous opinions that considered Fariman complex as an accretionary wedge, these complexes seem to be remnants of a magmatic arc that formed as a result of subduction of the Palaeotethys beneath Turan plate in Permian-Triassic. Fariman complex may be divided into upper and lower parts. At least two deformation phases may be recognized in upper part of the Fariman complex. second deformation phase caused creation fault propagation folds, and probably was coeval with main deformation phase of Eo-Cimmerian that affected Aghdarband basin. Deformation style in Fariman and DareAnjir complex is compatible with strain partitioning proposed for Aghdarband transpressional zone as a result of oblique convergence between Iran and Turan during Eo-Cimmerian event.</span>
<strong><span style="font-family: Times New Roman; font-size: small;"> </span></strong>از همتافتهای درهانجیر و فریمان در شمال خاور ایران به عنوان بازماندههای تتیسکهن یاد میشود.دو همتافت یادشده در بازه زمانی پرمین- تریاس در همسایگی زمیندرز تتیسکهن قرار دارند و از اینرو فرگشت ساختاری آن را در خود ثبت کردهاند. با توجه به شواهد ساختاری و سنگشناختی موجود و برخلاف نظرات پیشین که همتافت فریمان را یک پانه افزایشی معرفی کردهاند، به نظر میرسد همتافتهای یادشده آثار به جامانده از یک کمان ماگمایی باشند که در اثر فرورانش تتیسکهن به زیر توران در زمان پرمین- تریاس شکل گرفتهاند. همتافت فریمان را میتوان به دو بخش بالایی و زیرین تقسیم کرد. دستکم 2 گامه دگرریختی در بخش بالایی همتافت فریمان قابل تشخیص است. گامه دوم دگرریختی با شکلگیری چینهای پیش<span style="font-family: Times New Roman;"></span>روی گسلی همراه و به احتمال با گامه اصلی دگرریختی روی<span style="font-family: Times New Roman;"></span>داده در حوضه تریاس آقدربند در زمان رخداد ائوسیمرین همزمان بوده است. نوع دگرریختی در همتافت<span style="font-family: Times New Roman;"></span>های درهانجیر و فریمان با تقسیمکرنش مطرح<span style="font-family: Times New Roman;"></span>شده برای پهنه ترافشارشی آقدربند تحتتأثیر همگرایی مایل میان ایران و توران در زمان رخداد ائوسیمرین سازگاری دارد.سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-7429228720130522Biostratigraphy and Palaeoecology of the Maestrichtian Deposits (Tarbur and Gurpi Formations) at Gardbishe Area (South of Borojen)زیستچینهنگاری و بومشناسی دیرینه نهشته های مائستریشتین (سازند های تاربور و گورپی) در ناحیه گردبیشه (جنوب بروجن)1431625384610.22071/gsj.2013.53846FAحسین وزیری مقدماستاد، دانشکده علوم، گروه زمین شناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایرانامرالله صفریاستادیار، دانشکده علوم، گروه زمین شناسی ، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایرانسمیرا شهریاری گرائیدانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده علوم، گروه زمین شناسی ، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایراناحمدرضا خزاعیاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانعزیزالله طاهریدانشیار، دانشکده علومزمین، دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایرانJournal Article20110712In order to study the biostratigraphy and palaeoecology of the Maestichtian deposits (Tarbur and Gurpi formations) in High Zagros, Gardbishe section in south of Borojen was selected. The Tarbur deposits in this region are mainly composed of carbonate and clastic a rock which has been overlaind by Gurpi Formation. The lower contact of this formation is lower red unit as conformable contact. The Gurpi Formation is lithologically composed of marl which has been overlaind as a disconformable contact by Shahbazan dolomites. The biostratigrphic data based on benthic and planktonic foraminifera and rudists represents the late Maestrichtian age for the section. Two biozones were identified in Maestrichtian deposits including: <em>Omphalocyclus-Loftusia</em> assemblage zone,<em> Contusatruncana contusa-Recemiguembelina fructicasa</em> zone. In general, the suitable environmental conditions for diversity, frequency and increase in size of some fossils such as <em>Loftusia</em> and in the absence of some other fossils such as <em>Orbitoides </em>and <em>Lepidorbitoides</em> in this region can be related to augmentation of nutrients and entering the detrital and silica sediments due to river injection and runoff and consequently to the eutrophic conditions formed in the basin.برای بررسی زیستچینهنگاری و پالئواکولوژی نهشتههای مائستریشتین (سازندهای تاربور و گورپی) در زاگرس مرتفع برش چینهشناسی گردبیشه در جنوب شهرستان بروجن انتخاب شد. نهشتههای سازند تاربور در این ناحیه به طور چیره از سنگهای کربناتی و آواری تشکیل شدهاند که به صورت همشیب در زیر سازند گورپی قرار میگیرند. مرز زیرین این سازند با واحد آواری سرخ رنگ زیرین نیز به صورت همشیب است. سازند گورپی متشکل از مارن است و با سطح تماس فرسایشی و همشیب در زیر سازند دولومیتی شهبازان قرار میگیرد. دادههای زیستچینهنگاری بر پایه مجموعههای روزنبران کفزی و پلانکتونیک و نمونههای ماکروفسیلی رودیستی بیانگر سن مائستریشتین پسین برای توالی مورد مطالعه است. دو زیستزون تشخیص داده شده در نهشتههای مائستریشتین عبارتند از: <em>Omphalocyclus-Loftusia assemblage</em> zone و <em>Contusotruncana contusa-Recemiguembelina fructicosa</em> zone. به طور کلی شرایط مساعد زیستی برای ایجاد تنوع، فراوانی و افزایش در اندازه برخی از انواع فسیلی همچون لوفتوزیا و در برابر آن شرایط نامساعد و نبود برخی انواع دیگر همچون اُربیتوییدس و لپیداُربیتوییدس در این منطقه را میتوان به بالارفتن سطح مواد غذایی و ورود رسوبات سیلیسی- آواری ناشی از تزریق رودخانهای و روانابهای سطحی و به دنبال آن ایجاد شرایط یوتروفیک در حوضه نسبت داد.
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-7429228720130522Spatial and Statistical Analyses for Assessing Ore Quality in Jajarm Bauxite Depositتحلیل های مکانی و آماری برای ارزیابی کیفیت کانسنگ در کانسار بوکسیت جاجرم1631705384710.22071/gsj.2013.53847FAغلامحسین شمعانیان اصفهانیاستادیار، گروه زمین شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه گلستان، گرگان، ایرانلیلا امینیکارشناسی ارشد، گروه زمین شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه گلستان، گرگان، ایرانشعبان شتاییدانشیار، گروه جنگلداری، دانشکده جنگلداری و فناوری چوب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانمجید عظیم محسنیاستادیار، گروه آمار، دانشکده علوم، دانشگاه گلستان، گرگان، ایرانJournal Article20110221Grade control and ore quality determination has always been considered a challenging task for geologists and mining engineers. Ore quality is dependent on various factors such as size and geometry of a deposit, geological disturbances, and texture and ore mineralogical composition. Determination of factors which control ore grade and prediction of a suitable area are very important in terms of economics and productivity of mining operations. This study has tried to develop spatial and statistical analyses for evaluating ore quality and recognition of ore grade influencing factors at Jajarm Bauxite Mine. Through incorporating topographic, geologic and geochemical data, the effects of faults, elevation and depth on the ore grade and module (wt% Al<sub>2</sub>O<sub>3</sub>/Wt% SiO<sub>2</sub> ratio) has been assessed. The results showed that the amounts of Al<sub>2</sub>O<sub>3</sub> and module increased as we get closer to the faults. Furthermore, there was not any effect of faults type and strike on grade and module. A negative correlation between both elevation and depth with the amounts of Al<sub>2</sub>O<sub>3</sub> and module indicates ore quality improvement in lowlands and shallow depths. Thus, the combination of geographic information system (GIS) methods and multivariate statistical analyses might be more efficient in geo-spatial assessments.کنترل عیار و تعیین کیفیت کانسنگ همواره یکی از وظایف چالشبرانگیز زمینشناسان و مهندسین معدن است. کیفیت ماده معدنی به عوامل بسیاری مانند اندازه و شکل هندسی کانسار، آشفتگیهای زمینشناسی، بافت و ترکیب کانیشناسی کانسنگ وابسته است. تعیین عوامل کنترلکننده عیار کانسنگ و پیشبینی مناطق امیدبخش از نقطه نظر اقتصادی و بهرهوری عملیات معدنکاری اهمیت زیادی دارد. هدف از این مطالعه شرح تحلیلهای مکانی و آماری در ارزیابی کیفیت کانسنگ و تشخیص عوامل مؤثر بر عیار در کانسار بوکسیت جاجرم است. با تلفیق دادههای توپوگرافی، زمینشناسی و زمینشیمیایی، اثر گسلها، ارتفاع و ژرفا روی عیار و مدول که نسبت درصد وزنی Al<sub>2</sub>O<sub>3</sub> به درصد وزنی SiO<sub>2</sub> است، ارزیابی شد. نتایج نشاندهنده افزایش مقادیر Al<sub>2</sub>O<sub>3</sub> و مدول با نزدیک شدن به گسلهاست. همچنین، این مطالعه نشاندهنده تأثیر نداشتن نوع و امتداد گسلها بر عیار و مدول است. همبستگی منفی میان ارتفاع و ژرفا با مقادیر Al<sub>2</sub>O<sub>3</sub> و مدول نشان از بهبود کیفیت ماده معدنی در مناطق پست و کم ژرفا دارد. به این ترتیب، تلفیق روشهای سامانه اطلاعات جغرافیایی و تحلیلهای آماری چند متغیره میتواند در ارزیابیهای زمین- مکانی کارایی بالایی داشته باشد.سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-7429228720130522Determination of Clustering Pattern of Paleoearthquakes Occurrences on the Golbaf Fault, SE Kermanشناسایی الگوی خوشه ای رخداد زمین لرزه های پارینه روی گسل گلباف، جنوب خاوری کرمان1711805384810.22071/gsj.2013.53848FAمجتبی بصیریکارشناس ارشد، پژوهشکده علومزمین، سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانحمید نظریاستادیار، پژوهشکده علومزمین، سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران0000-0002-0004-6303محمد فروتندانشجوی دکتری، دانشگاه پاریس VI، پاریس، فرانسهشهریار سلیمانی آزاددکتری، سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانمحمد علی شکریکارشناس ارشد، سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانمرتضی طالبیاناستادیار، پژوهشکده علومزمین، سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانمنوچهر قرشیدانشیار، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال ؛ پژوهشکده علومزمین، سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران0000-0002-1600-0350محمدجواد بلورچیکارشناس ارشد، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانعلی رشیدیکارشناس ارشد، مدیریت زمین شناسی و اکتشافات معدنی جنوب خاوری، سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، کرمان، ایرانJournal Article20110409<span style="font-family: Times New Roman;">The Golbaf area in Kerman province (SE Iran) has experienced five earthquake of Mw 5.4-7.1 between 1981 and 1998. Occurrences of these earthquakes in seventeen years time interval indicate that occurrences of earthquakes on the Golbaf (Gowk) fault system have a clustering model. In this study we use morphotectonical and paleoseismological evidences to show that seismic behavior of this fault in the past has a clustering model in some time intervals. For this purpose at the first near-field morphotectonical analysis performed using real time kinematics (RTK) GPS survey and digital elevation model and digital topographic map of surface ruptures of past earthquake prepared with high accuracy. Detail analyzing of this model indicate that the rake angle of Golbaf fault is about 10 degree. This result is in agreement with rake angle calculated from seismological methods and also observations of slickenlines on rupture plans that show dominant right lateral strike slip mechanism of the Golbaf fault. According to the paleoseismological investigations which were associated with digging a trench perpendicular to the Golbaf fault indentified four Paleoearthquake with magnitudes of <em>M<sub>w</sub></em></span>><span style="font-family: Times New Roman;">6.6. By using some of empirical relationship, maximum magnitude of oldest Paleoearthquake calculated about <em>M<sub>w</sub></em> 8.2 that it is unbelievable and show similar to today that occurred five earthquake during short time interval on this fault, occurrence of earthquake in the past on some of time interval have clustering model so that occurred a lot of big earthquake in short time interval that there was not enough opportunity for sedimentation and record of evidences of this earthquake separately. </span>گستره گلباف در استان کرمان (جنوب خاوری ایران) در سالهای1360 تا 1376خورشیدی شاهد رویداد پنج زمینلرزه با بزرگای میان <span style="font-family: Times New Roman;"><em>M<sub>w</sub></em> 5.4-7.1</span> بوده است. رویداد این زمینلرزهها در بازه
زمانی هفده سال نشانگر الگوی خوشهای رخداد زمینلرزهها روی سامانه گسلی گلباف (گوک) است. در این بخش با بهرهگیری از رهیافتهای موجود در دانشهای ریختزمینساخت و پارینهلرزهشناسی نشان داده شده که در گذشته نیز رفتار لرزهای این گسل در برخی از بازههای زمانی الگوی خوشهای داشته است. بدین منظور ابتدا بررسیهای دقیق ریختزمینساختی به روش نزدیک میدان انجام گرفت و با انجام پیمایش به روش <span style="font-family: Times New Roman;">RTK</span> توسط دستگاه <span style="font-family: Times New Roman;">GPS</span> کینماتیک، مدل ارتفاعی رقومی و نقشه توپوگرافی رقومی با دقت بالا از سطح گسیختگیهای ایجادشده در زمینلرزههای پیشین تهیه شد. با انجام بررسیهای دقیق روی این مدلها، زاویه ریک گسل گلباف نزدیک به 10 درجه برآورد شد که این نشاندهنده چیرگی سازوکار راستالغزی آن است و با نتایج به دست آمده از روشهای لرزهشناسی و مشاهدات خطوط خشلغز شکل گرفته بر روی سطح گسیختگیها نیز همخوانی دارد. بر پایه انجام پژوهشهای پارینهلرزهشناسی با حفر ترانشه عمود بر راستای گسل گلباف، چهار زمینلرزه پارینه با بزرگای بیش از <span style="font-family: Times New Roman;"><em>M<sub>w</sub></em> 6.6</span> شناسایی شد. با استفاده از برخی روابط تجربی موجود، بیشینه بزرگای کهنترین زمینلرزه پارینه تا <span style="font-family: Times New Roman;"><em>M<sub>w</sub></em> 8.2</span> به دست آمد که این به دور از انتظار است و نشان میدهد همانگونه که امروزه در بازه زمانی کوتاهی پنج زمینلرزه روی این گسل رخ داده، در گذشته نیز رخداد زمینلرزهها در برخی از بازههای زمانی الگوی خوشهای داشته و در مدت زمانی کوتاه چندین زمینلرزه بزرگ روی داده به گونهایکه فرصت کافی برای نهشتهگذاری و ثبت جداگانه شواهد آنها وجود نداشته است.سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-7429228720130522Petrology and Geochemistry of Peridotites fromFannuj-Maskutan Ophiolitic Complex, Makran Zone, SE Iranپترولوژی و ژئوشیمی پریدوتیتهای کمپلکس افیولیتی فنوج- مسکوتان، مکران، جنوب خاوری ایران1811965385310.22071/gsj.2013.53853FAمحمدالیاس مسلمپوردانشجوی دکترا، گروه زمین شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانمرتضی خلعتبری جعفریاستادیار، پژوهشکده علوم زمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانتوموآکی موریشیتادانشیار، سازمان علوم مرزی، دانشگاه کانازاوا، کانازاوا، ژاپنمجید قادریدانشیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران0000-0002-6156-7516Journal Article20101129Mantle sequences exposed in west of Fannuj-Maskutan area comprise of lherzolite and porphyroclastic cpx-bearing harzburgite in the lower part and recrystallized fine-grained lherzolite with chromitite lenses in the upper parts of the sequence. Petrography studies and microprobe data show evidence of melt/peridotite interactions, post-melting processes and subsolidus interactions associated with the appearance of two generations of deformed primary pyroxene-olivine and fine-grained pyroxene-olivine-amphibole neoblasts. Second generation of minerals formed as inclusion, interstitial and fine-grained. These two groups of minerals have different geochemical characteristics, i.e., the first group are comparable with abyssal peridotites and the second group are comparable to suprasubduction peridotites. Therefore, the chemical compositions of different generations of minerals show different petrogenesis for ultramafic rocks of the Fannuj-Maskutan ophiolitie complex. Interpretation of whole rock chemical data indicate that these rocks have a depleted MORB mantle source which underwent 5-15% partial melting. Rare earth element patterns normalized with chondrite standard values and compared with patterns of depleted MORB mantle (DMM), indicate enrichment in LREE/MREE ration and show U-shape patterns. Thus, the peridotites of the Fannuj-Maskutan ophiolitie have experienced multistage evolution and show characteristics of abyssal environment to suprasubduction zone. It might be said that transition from abyssal environment to suprasubduction has been affected by fluids derived from the subducted slab.
توالی گوشتهای رخنمونیافته در باختر محدوده فنوج- مسکوتان، دربردارنده لرزولیت و هارزبورژیت کلینوپیروکسندار با بافت پورفیروکلاستیک، لرزولیت ریزبلور با کانیهای نوظهور، عدسیهای پراکنده کرومیتیت و نفوذیهای گابرویی قطعکننده است. بررسیهای سنگنگاری و دادههای مایکروپروب، شواهدی از فعل و انفعالات پریدوتیت/مذاب، فرایندهای پس از ذوب و فعل و انفعالات سابسالیدوس را نشان میدهند که با ظهور دو نسل پیروکسن- الیوین دگرشکل و اولیه و پیروکسن- الیوین- آمفیبول نوظهور و ریزبلور تجلی یافته است. کانیهای نسل دوم بهصورت میانبار، بینابینی و ریزبلور تشکیل شدهاند. این دو نسل از کانیها، ویژگیهای ژئوشیمیایی کاملاً متمایز دارند، بهگونهایکه کانیهای نسل اول، قابل مقایسه با پریدوتیتهای پشتههای میاناقیانوسی و کانیهای نسل دوم، ویژگیهایی متمایل به محیطهای فرافرورانش را نشان میدهند. بنابراین ترکیب شیمیایی کانیهای نسلهای مختلف، نشان از سنگزایی متفاوت سنگهای اولترامافیک کمپلکس افیولیتی فنوج- مسکوتان دارد. تفسیر دادههای شیمیایی از سنگ کل نشان میدهد که این سنگها منبع گوشتهای از نوع مورب تهیشده دارند که 5 تا 15 درصد ذوب بخشی را تحمل کردهاند. بررسی الگوهای عناصر خاکی کمیاب بهنجارشده با مقادیر کندریت و مقایسه آنها با الگوهای گوشتهای از نوع مورب تهیشده (DMM)، نشانگر غنیشدگی LREE و HREE نسبت به MREE و ارائه الگوهای U شکل است، بنابراین پریدوتیتهای کمپلکس افیولیتی فنوج- مسکوتان، تحول چندمرحلهای را تجربه کردهاند و ویژگیهایی از محیط آبیسال تا پهنه فرافرورانش نشان میدهند. میتوان گفت که گذر از محیط آبیسال بهسمت فرافرورانش متأثر از سیالهای برخاسته از صفحه فرورونده بوده است.سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-7429228720130522SWOT Study of the Mine and Mineral Industries of Iran and Strategic Planning Proposalبررسی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدیدهای بخش معدن و صنایع معدنی ایران و پیشنهاد راهبردهای توسعه1972045385610.22071/gsj.2013.53856FAعلیرضا غیاثونددانشجوی دکتری، گروه زمینشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانJournal Article20110123In order to provide a strategic plan for any sector, the internal factors, the required timeframe and the related visions and policies should be studied. Strategy development requires a realistic view of the surrounding environment, in which the competition and challenges rule the future of any organization. The outside world continuously, provides opportunities and imposes threats for the companies and organizations. For the organizations to be successful, they should optimize the existing opportunities and advert the threats to opportunities. This paper focuses on the opportunities and threats within the mining sector. Having analyzed and interpreted the existing conditions, the opportunities, threats and in general, the weaknesses of the mine sector are recognized and the strategic planning for achieving the targets and visions will be prepared.برای تدوین برنامه راهبردی یک بخش، باید محدوده محیط داخلی، افق زمانی و همچنین چشمانداز و سیاستهای کلان در رابطه با آن بخش معلوم باشد تا بتوان در چارچوب آن برنامههای راهبردی را تدوین نمود. تدوین راهبردها مستلزم درک واقعبینانه از محیط پیرامونی است، محیطی که صحنه رقابت و تعامل جدی عوامل بسیاری است که میتوانند در سرنوشت و حیات یک سازمان نقش اساسی داشته باشند. محیط خارج پیوسته فرصتهایی را در دسترس شرکتها و سازمانها قرار میدهد و نیز تهدیدهایی را در مسیر حرکت آنها ایجاد میکند. بدیهی است سازمانی موفق خواهد بود که بتواند در تعامل با محیط، به موقع و به بهترین شکل از فرصتها بهرهبرداری کند، تهدیدات را به فرصت مبدل سازد و یا خود را از مسیر تهدید برهاند. در این مقاله، فرصتها و تهدیدهای بخش بر مبنای نظرخواهی از مجموعه شاغل در بخش معدن ارائه میشود. در ادامه با تجزیه و تحلیل و ارزیابی وضع موجود بخش، نقاط قوت و مزیتهای موجود و نیز موانع، محدودیتها و به طور کلی نقاط ضعف داخلی برای دستیابی به اهداف راهبردی تعیین میشود. در چارچوب سیاستهای کلی بخش برای دستیابی به اهداف راهبردی، نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدها، مورد تجزیه و تحلیل (SWOT Analysis) قرار گرفت و در پایان راهبردهای مناسب برای دستیابی به این اهداف پیشنهاد شد.سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-7429228720130522Calcareous Nannofossils Biostratigraphy of the Ilam and Gurpi Formations in Sarvestan (Southwestern of Iran)زیستچینهنگاری سازندهای ایلام و گورپی بر مبنای نانوفسیلهای آهکی در سروستان (جنوب باختر ایران)2052125385710.22071/gsj.2013.53857FAسعیده سنماریاستادیار، گروه معدن، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین، قزوین، ایرانشهره حسنپوراستادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه پیام نور کرج، کرج، ایرانJournal Article20100627<span style="font-family: Times New Roman;">Calcareous Nannofossils are good tool for biostratigraphy, especially in the Late Cretaceous. With respect to this and due to the lack of any precise paleontological study, the calcareous nannofossils of Ilam and Gurpi Formations were investigated in the Southwestern Sarvestan. These Formations consists of marl, clay limestone and shale. In this study, for the first time, 14 families, 22 genera and 39 species of nannofossils were identified. Based on the information obtained on nannofossils, the section is aged at Late Coniacian-Early Santonian to Early Maastrichtian corresponding to CC14-CC24 zones (Sissingh, 1977). </span> نانو فسیلهای آهکی ابزاری بسیار مناسب برای تقسیمات زیستچینهای بهویژه در کرتاسه پسین به شمار میآیند. بدین سبب و به علت نبود مطالعات دقیق فسیلشناسی در منطقه، نانوپلانکتونهای آهکی در برش جنوب باختر سروستان (سازندهای ایلام و گورپی) مورد مطالعه قرار گرفت. سنگشناسی این سازندها شامل سنگهای رسوبی مارن، آهک رسی و شیل است. بر مبنای مطالعات انجام شده 14 خانواده، 22جنس و 39 گونه از نانوفسیلهای آهکی در برش جنوب باختر سروستان شناسایی و عکسبرداری شد. با توجه به گسترش چینهشناسی نانوپلانکتونهای آهکی، بازه زمانی برش مورد مطالعه با زونهای<span style="font-family: Times New Roman;">CC14-CC24 </span> از زونبندی استاندارد جهانی <span style="font-family: Times New Roman;">Sissingh (1977)</span> همخوانی دارد. بر پایه محدوده چینهشناسی گونههای شاخص و زیستزونهای مشخص شده، سن برش مورد مطالعه از <span style="font-family: Times New Roman;"> Late Coniacian-Early Santonian </span>تا <span style="font-family: Times New Roman;">Early Maastrichtian</span> پیشنهاد میشود.سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-7429228720130522Synthesis of Cancrinite, Merlinoite, Analsyme Zeolite Mineral from Damavand's Natural Clinoptilolite Zeolite Mineral in Hydrothermal Conditions under the Influence of Alkaline Environments (for the First Time in the World)بررسی فرایند تبادل یونی و تغییرات ساختاری کلینوپتیلولیتهای طبیعی دماوند و سنتز کانیهای کانسرینایت،آنالسیم، مرلینوییت در شرایط گرمابی تحت تأثیر سیالهای دارای کاتیونهای قلیایی (برای اولین بار در جهان)2132305385810.22071/gsj.2013.53858FAمجید پورمقدمدکتری، دانشکده مینرال و پتروگرافی، دانشگاه ملی ارمنستان، ایروان، ارمنستان؛ وزارت صنعت و معدن و تجارت، تهران، ایرانJournal Article20110409The results of studies of Electronic Microscope (SEM) on the samples which came out of the autoclave, which has been under hydrothermal conditions (200 degrees centigrade and for 120 hours), show changes in structures of samples and create new crystallization system and Cancrinite Zeolit mineral synthesis, analsyme and merlinoit.The orientation of this research was Damavand Zeolite Zone with Eocene Age, located in Karaj, Sazand and was diagnosed with sedimentary genes. Measures, such as selective sampling of Zeolit minerals and XRF & XRD (broken samples), analysis and supplying thin pieces and preparing samples, washing with KOH & NaOH & Ammonia liquids, using magnetic stirring machines, autoclave, furnace and drier, and creating hydrothermal condition was done and finally, with electronic microscope and variable magnification, we watch an amount of synthesized crystals without breaking them, in order to picturing the crystals, type and form of them and point analysis via ED X-ray to elemental analysis. The results of the studies shows confirmation of changes to accomplished phase from natural Zeolit of Damavand and synthesis of Zeolit minerals that considering using changes of natural Zeolit structure of Damavand and synthesis of new minerals, with 70 years artificial Zeolits synthesis in labs, as a technical and economical justification for an international research, is very important.نتایج حاصل از مطالعات میکروسکوپ الکترونی (SEM) روی نمونه های خارج شده از درون اتوکلاو که در شرایط گرمابی (دمای 200 درجه سانتیگراد و به مدت 120 ساعت) قرار داشتهاند نشاندهنده تغییر ساختار نمونهها و ایجاد سامانه تبلورهای جدید و سنتز کانیهای زئولیتی کانسرینایت، آنالسیم و مرلینوییت است. در این پژوهش که محور مطالعاتی آن پهنه زئولیتی دماوند با سن ائوسن در سازند کرج و با شرایط منشأ رسوبی تشخیص داده شد، نمونهبرداری از کانسار زئولیتی به طور گزینشی، و تجزیههایXRFو XRD (نمونههای خرد شده) و تهیه مقاطع نازک و آمادهسازی نمونهها، شستشو با محلولهای KOH، NaOH و آمونیاک و استفاده از دستگاههای همزن مغناطیسی، اتوکلاو، کوره (آون) و خشک کن و ایجاد شرایط گرمابی انجام شد. در پایان مقداری از بلورهای سنتزشده بدون خرد شدن توسط میکروسکوپ الکترونی با بزرگنماییهای متغیر برای تصویرسازی از بلورها و نوع بلورها و نوع فرم بلور و تجزیه نقطهای با آشکارسازی ED Xray برای تجزیه عنصری مشاهده شد که نتایج مطالعات تغییر فاز انجامشده از زئولیتهای طبیعی دماوند و سنتز کانیهای زئولیتی جدید را تأیید میکند که با توجه به استفاده از تغییر ساختار زئولیتهای طبیعی دماوند و سنتز کانیهای جدید و مدت 70 ساله سنتز زئولیتهای مصنوعی در آزمایشگاه، میتواند به عنوان توجیه فنی و اقتصادی برای یک پژوهش بینالمللی، دارای اهمیت باشد.