مقاله پژوهشی
زهره برومند؛ سینا قصاع؛ مرضیه مرادیان؛ هادی عبدالهی؛ غلامرضا فتحآبادی؛ کیان فخرمقدم
چکیده
در این پژوهش فروشویی میکروبی مخلوط کانسنگ سولفیدی و کربناتی سرب و روی انگوران بهوسیله ترکیب باکتریهای مزوفیل جداسازی شده از خاک و پساب این معدن، مورد مطالعه قرار گرفت. هدف از انجام این پژوهش تعیین تأثیر درصد جامد،pH اولیه محیط کشت و مقدار آهن دوظرفیتی در طی فرایند فروشویی میکروبی روی و سرب بود. افزون بر این تغییرات اسیدیته و ...
بیشتر
در این پژوهش فروشویی میکروبی مخلوط کانسنگ سولفیدی و کربناتی سرب و روی انگوران بهوسیله ترکیب باکتریهای مزوفیل جداسازی شده از خاک و پساب این معدن، مورد مطالعه قرار گرفت. هدف از انجام این پژوهش تعیین تأثیر درصد جامد،pH اولیه محیط کشت و مقدار آهن دوظرفیتی در طی فرایند فروشویی میکروبی روی و سرب بود. افزون بر این تغییرات اسیدیته و پتانسیل اکسایش و احیا نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج به دست آمده از آزمایشها نشان داد که پس از گذشت 23 روز از شروع آزمونهای فروشویی میکروبی، محتوای Zn+2 استخراج شده توسط باکتریها (4/64 درصد) بهطور معنیداری بیشتر از شرایط بدون باکتری (56/33 درصد) است. نتایج آزمایشها نشان داد افزایش درصد جامد نمونهها سبب کاهش بازیابی میشود، در حالی که افزایش میزان آهن اولیه و اسیدیته سبب افزایش بازیابی روی خواهد شد. از سوی دیگر بیشترین مقدار بازیابی سرب 03/1 درصد بود. مطالعه جامد باقیمانده از فروشویی میکروبی نشان داد که سرب پس از انحلال بهصورت کلروآرسنات سرب رسوب کرد. در مورد سرب به دلیل ایجاد رسوب تعیین ارتباط میان متغیرهای بررسی شده و مقدار بازیابی غیرممکن بود. این یافتهها برای کاربردی کردن فناوری استخراج میکروبی در معادن پرعیار روی بسیار کارآمد به نظر میرسد.
مقاله پژوهشی
لیلا فضلی
چکیده
رسوبات سازند گورپی در برشهای کوه هرم و کوه نره و چاه هالگان در جنوب قیر در استان فارس به منظور مطالعه زیستچینهنگاری انتخاب شد. سازند گورپی در برش کوه هرم با ستبرای 152 متر و در برش کوه نره 124 متر و در چاه هالگان 128 متر از سنگآهک رسی با میانلایههایی از سنگآهک تشکیل شده است. در برش کوه هرم و چاه هالگان نهشتههای سازند گورپی بهصورت ...
بیشتر
رسوبات سازند گورپی در برشهای کوه هرم و کوه نره و چاه هالگان در جنوب قیر در استان فارس به منظور مطالعه زیستچینهنگاری انتخاب شد. سازند گورپی در برش کوه هرم با ستبرای 152 متر و در برش کوه نره 124 متر و در چاه هالگان 128 متر از سنگآهک رسی با میانلایههایی از سنگآهک تشکیل شده است. در برش کوه هرم و چاه هالگان نهشتههای سازند گورپی بهصورت ناپیوسته روی سازند ایلام و در زیر سازند پابده قرار گرفتهاند و در برش کوه نره سازند گورپی بهطور پیوسته روی سازند ایلام و در مرز بالایی خود بهصورت ناپیوسته زیر سازند پابده قرار دارد. با بررسی 108 نمونه در برشهای کوه هرم، نره و چاه هالگان 11 جنس و 25 گونه از روزنبران پلانکتونیک و 10 جنس و 3 گونه از روزنبران بنتونیک شناسایی شد. بر پایه گسترش چینهشناسی روزنبران پلانکتونیک شاخص مانند Globotruncanita elevata و Gansserina gansseri، سن سازند گورپی در برش کوه هرم و چاه هالگان احتمالاً کامپانین تا ماستریشتین و در برش کوه نره سانتونین تا ماستریشتین است. از دید زیستچینهنگاری، گسترش روزنبران پلانکتونیک و بنتونیک رسوبات کامپانین- ماستریشتین در برشهای مورد مطالعه با زیستزونهای جهانی کارن و زیستزون وایند مقایسه شد. بر پایه مقایسه گسترش چینهشناسی روزنبران پلانکتونیک رسوبات سازند گورپی در برشهای مورد مطالعه با زیستزونبندی کارن، 6 زیستزون تشخیص داده شد که عبارتند از :
Globotruncanita elevata Partial Range Zone .
Globotruncana ventricosa Interval Range Zone .
Radotruncana calcarata Total Range Zone .
Globotruncanella havanensis Partial Range Zone .
Globotruncana aegyptica Interval Range Zone .
Gansserina gansseri Interval Range Zone .
در برش چاه هالگان به علت نبود گونههای شاخص، زیستزون Globotruncana falsostuarti بهجای زیستزونهای Globotruncanella havanensis و Globotruncana aegyptiaca توسط نگارنده معرفی شد. برشهای مورد مطالعه با زیستزونبندی وایند مقایسه و با دو زیستزون 1 و 2 به شرح زیر منطبق شد:
Globotruncanita elevate Total Range Zone .
Globotruncanita stuarti- Pseudotextullaria varians Assemblage Zone.
مقاله پژوهشی
مرتضی عینعلی؛ سعید علیرضایی؛ رونالد بکر
چکیده
سامانه پورفیری باغخشک در بخش جنوبی کمربند ماگمایی سنوزوییک ارومیه-دختر جای گرفته است.کانیسازی مس در باغخشک با دو توده نفوذی نیمهژرف دیوریتی- مونزودیوریتی و گرانودیوریتی همراه است که در سنگهای آتشفشانی آندزیتی نفوذ کردهاند. هر دو توده نفوذی توسط سیالهای گرمابی به مجموعههای دگرسانی پتاسیک، فیلیک و پروپیلیتیک دگرسان ...
بیشتر
سامانه پورفیری باغخشک در بخش جنوبی کمربند ماگمایی سنوزوییک ارومیه-دختر جای گرفته است.کانیسازی مس در باغخشک با دو توده نفوذی نیمهژرف دیوریتی- مونزودیوریتی و گرانودیوریتی همراه است که در سنگهای آتشفشانی آندزیتی نفوذ کردهاند. هر دو توده نفوذی توسط سیالهای گرمابی به مجموعههای دگرسانی پتاسیک، فیلیک و پروپیلیتیک دگرسان شدهاند. کانیسازی در باغخشک، به شکل استوکورکهای کوارتز- سولفید و همچنین سولفیدهای افشان در این دو توده نفوذی و نیز به مقدار کمتر در سنگهای آتشفشانی میزبان رخ داده است. در سامانه پورفیری باغخشک، دو نوع رگچه کوارتز شناسایی شده است: 1) رگچههای کوارتز+کالکوپیریت+پیریت± مولیبدنیت (رگچههای کانهدار یا بارور)؛ و 2) رگچههای کوارتز± پیریت (رگچههای نابارور). تودههای نفوذی باغخشک در نمودار بهنجارشده نسبت به گوشته اولیه، با غنیشدگی در عناصر لیتوفیل بزرگیون و عناصر خاکی کمیاب سبک، نسبت به عناصر با شدت میدان بالا و عناصر خاکی کمیاب سنگین، و نیز فروافتادگی در محل عناصر Ti، Nb و Ta مشخص میشوند که از ویژگیهای شاخص کمانهای ماگمایی مرتبط با فرورانش است. در نمودارهای تفکیک جایگاه زمینساختی، تودههای نفوذی باغخشک در محیط کمان قارهای قرار میگیرند. سه نوع اصلی میانبار سیال در رگچههای کوارتز کانهدار شناسایی شده است: میانبارهای غنی از بخار باشوری پایین (8-4 درصد جرمی معادل نمک)، میانبارهای چندفازی با شوری بالا (35-5/32 درصد جرمی معادل نمک) و میانبارهای غنی از مایع با شوری به نسبت پایین (10-4درصد جرمی معادل نمک). میانبارهای غنی از بخار، دماهای همگنی میان 326 تا 434 درجه سانتیگراد دارند و بیشتر اندازهگیریها میان 380 تا 420 درجه سانتیگراد است. تجزیه ریزطیفنمایی لیزر رامان (Laser Raman Microspectroscopy) حضور گاز کربن دیوکسید و بلورهای نوزاد کالکوپیریت را در میانبارهای غنی از بخار تأیید کرده است. میانبارهای چندفازی غالباً در گستره دمای 300 تا 375 درجه سانتیگراد به فاز مایع همگن شدند. میانبارهای غنی از مایع، دماهای همگنشدگی میان 150 تا 384 درجه سانتیگراد دارند و بیشتر اندازهگیریها میان 250-200 درجه سانتیگراد و 375-300 درجه سانتیگراد است. شوری و دمای همگنشدگی میانبارهای سیال کوارتز در رگچههای نابارور، بهترتیب 4- 5/0 درصد جرمی معادل نمک و 240-200 درجه سانتیگراد اندازهگیری شده است. دادههای میانبار سیال نشان از آن دارد که مس با یک سیال غنی از بخار یا فوق بحرانی داغ (420-380 درجه سانتیگراد)، دارای کربن دیوکسید، و نه چندان شور (8-4 درصد جرمی معادل نمک) در سامانه وارد شده است. کاهش دما در شوری ثابت از میانبارهای غنی از بخار به میانبارهای غنی از مایع در رگچههای کانهدار، پیشنهاد میکند که سرد شدن عامل کنترلکننده مهمی در فرایند کانیسازی بهصورت استوکورک و افشان بوده است. در مرحلههای پسین فعالیت گرمابی، سیالهای گرمابی با شوری پایین و فقیر از مس، سبب تشکیل رگچههای فراوان نابارورکوارتز-پیریت شده است.
مقاله پژوهشی
غلامرضا قدمی؛ محمد پوستی؛ فرخنده بابایی
چکیده
در جنوب خاوری کمربند ماگمایی ارومیه- دختر و شمال خاوری شهرستان شهربابک چندین توده آتشفشانی داسیت- آندزیتی به سن میو- پلیوسن در خاور و جنوب آتشفشان مزاحم حضور دارند. بافت آنها بیشتر هیالوپورفیری، هیالوپورفیری میکرولیتی و پورفیری- تراکیتی و درشتبلورهای آنها شامل پلاژیوکلاز، آمفیبول و بیوتیت است. بر پایه دادههای ژئوشیمیایی سرشت ...
بیشتر
در جنوب خاوری کمربند ماگمایی ارومیه- دختر و شمال خاوری شهرستان شهربابک چندین توده آتشفشانی داسیت- آندزیتی به سن میو- پلیوسن در خاور و جنوب آتشفشان مزاحم حضور دارند. بافت آنها بیشتر هیالوپورفیری، هیالوپورفیری میکرولیتی و پورفیری- تراکیتی و درشتبلورهای آنها شامل پلاژیوکلاز، آمفیبول و بیوتیت است. بر پایه دادههای ژئوشیمیایی سرشت ماگمایی این سنگها کالکآلکالن است و از عناصر LILE غنی و از عناصر HFSE مانند Ti، Nb و Ta تهی شده و در یک محیط حاشیه فعال قارهای شکل گرفتهاند. در نمودار بهنجار شده با گوشته اولیه دارای یک الگوی تفریق یافته از عناصر خاکی کمیاب و بدون بیهنجاری منفی یورپیم هستند. این سنگها دارای مقادیر بالای SiO2، Al2O3، Sr، Sr/Y و La/Yb و مقادیر پایین MgO، Y و Yb نسبت به سنگهای کالکآلکالن و از نوع آداکیتهای پرسیلیس(HAS) هستند. مقادیر بالای استرانسیم، نبود بیهنجاری منفی یورپیم، غنیشدگی عناصر خاکی کمیاب سبک، تهیشدگی عناصر خاکی کمیاب سنگین، Y و Yb نشانگر حضور گارنت، آمفیبول و نبود پلاژیوکلاز در منشأ ذوب است. بر پایه سیماهای یادشده این سنگها میتوانند از ذوب گارنت-آمفیبولیت حاصل شوند که احتمالاً حاصل از ذوب پوسته اقیانوسی تتیس جوان در طی فرورانش به زیر قاره ایران مرکزی در نئوژن است.
مقاله پژوهشی
رامین صمدی؛ نرگس شیردشتزاده؛ هیروشی کاواباتا
چکیده
مجموعه پلوتونیک خواجهمراد در جنوب خاوری مشهد شامل گرانودیوریتهایی است که توسط دایکهایی از آپلیت و پگماتیت گرانیتی و مونزوگرانیتهای جوانتر قطع شدهاند. آپلیتها از دید کانیشناسی شامل کانیهای کوارتز، فلدسپار (آلبیت تا ارتوکلاز و میکروکلین)، مسکوویت و کانیهای فرعی گارنت (آلماندین - اسپسارتین)، تورمالین، بیوتیت و ایلمنیت ...
بیشتر
مجموعه پلوتونیک خواجهمراد در جنوب خاوری مشهد شامل گرانودیوریتهایی است که توسط دایکهایی از آپلیت و پگماتیت گرانیتی و مونزوگرانیتهای جوانتر قطع شدهاند. آپلیتها از دید کانیشناسی شامل کانیهای کوارتز، فلدسپار (آلبیت تا ارتوکلاز و میکروکلین)، مسکوویت و کانیهای فرعی گارنت (آلماندین - اسپسارتین)، تورمالین، بیوتیت و ایلمنیت هستند. پگماتیتها نیز شامل کوارتز، فلدسپار (آلبیت تا الیگوکلاز، ارتوکلاز و میکروکلین)، مسکوویت و مقدار کمی گارنت (آلماندین - اسپسارتین)، تورمالین، ایلمنیت، بریل و کلمبیت هستند. بر پایه شواهد کانیشناسی و ژئوشیمیایی، پگماتیتهای خواجهمراد از پگماتیتهای نوع عناصر کمیاب لیتیمدار (RE-Li) و مربوط به خانواده پگماتیتهای لیتیم- سزیم- تانتالیم (LCT) هستند. بر پایه شواهد صحرایی و ژئوشیمی سنگ کل، منشأ مذابهای آپلیت - پگماتیت گارنتدار مرتبط با مونزوگرانیتهای نوع S و محصول تفریق مذابها در مراحل پایانی تبلور است که در کمربند برخورد قارهای تشکیل شدهاند.
مقاله پژوهشی
مریم حاجیبهرامی؛ نادر تقیپور؛ قاسم قربانی
چکیده
کانسار آهن همیرد در شمال خاور سمنان و در مرز پهنه ساختاری البرز جنوبی و شمال ایران مرکزی قرار گرفته است. توده نفوذی نیمهآتشفشانی با ترکیب مونزونیت- مونزودیوریت به درون سنگهای رسوبی آهکی، آذرآواری (معادل سازند کرج با سن ائوسن میانی) نفوذ کرده است. کانهزایی آهن در محل تماس توده با این سنگها رخ داده است. حضور گسترده هماتیت همراه ...
بیشتر
کانسار آهن همیرد در شمال خاور سمنان و در مرز پهنه ساختاری البرز جنوبی و شمال ایران مرکزی قرار گرفته است. توده نفوذی نیمهآتشفشانی با ترکیب مونزونیت- مونزودیوریت به درون سنگهای رسوبی آهکی، آذرآواری (معادل سازند کرج با سن ائوسن میانی) نفوذ کرده است. کانهزایی آهن در محل تماس توده با این سنگها رخ داده است. حضور گسترده هماتیت همراه با مقادیر فرعی مگنتیت، گوتیت، لیمونیت، پیریت، دولومیت، باریت و کلسیت از ویژگیهای مهم کانیزایی در کانسار آهن همیرد است. کانیزایی به شکل رگهای و عدسیهایی با ترکیب هماتیت و مقدار کمتر مگنتیت است. برای تعیین منشأ و ارائه مدل ژنتیکی کانسار آهن همیرد به مطالعه میانبارهای سیال و ایزوتوپهای پایدار گوگرد، کربن و اکسیژن پرداخته شده است. مطالعات سنگنگاری نمونههای کوارتزی 5 گروه از میانبارهای سیال و نمونه باریتی 4 گروه از میانبارهای سیال را در کانسار همیرد نشان میدهند. میانبارهای سیال نمونههای کوارتزی، تکفازی مایع، تکفازی گاز، دوفازی غنی از مایع، دوفازی غنی از گاز و سهفازی مایع- جامد- گاز هستند. میانبارهای سیال سهفازی مایع- جامد- گاز در نمونه باریتی دیده نشده است. مطالعات دماسنجی انجام شده میانبارهای سیال کوارتز و باریت (دو فازی غنی از مایع) بیشترین فراوانی همگنشدگی را در گستره دمایی 200 تا 250 و 100 تا 150 درجه سانتیگراد و بیشترین فراوانی شوری را در گستره Wt% NaCl 20-10 و 5-5/0 نشان میدهد. میانبارهای سیال سهفازی دارای فاز هالیت در نمونه کوارتزی با بیشترین فراوانی همگنشدگی در گستره دمایی 200 تا 350 درجه سانتیگراد و بیشترین فراوانی شوری در گسترهWt% NaCl 40-30 هستند. مقدار δ34S کانی پیریت در کانسار همیرد میان (CDT)‰ 2/2 تا (CDT)‰ 4/7 است. مقادیر δ34S و δ18O کانی باریت این کانسار به ترتیب دارای محدوده میان ‰6/13 تا ‰2/20 نسبت به CDT و ‰2/10 تا ‰1/12 نسبت به VSMOW است. دامنه تغییرات ایزوتوپهای کربن و اکسیژن کانی کلسیت به ترتیب میان ‰ 4/3- تا ‰ 5/4- نسبت به VPDB و ‰ 76/17 تا ‰ 16/19 نسبت به VSMOW در تغییر است. نتایج حاصل از مطالعات دماسنجی میانبارهای سیال و ایزوتوپهای پایدار اکسیژن، کربن و گوگرد کانسار آهن همیرد، آمیختگی سیالهای ماگمایی و جوی را به عنوان منشأ محلولهای گرمابی بیان کرده است. احتمالاً کانیزایی در کانسار آهن همیرد همانند کانسارهای اسکارن آهن است.
مقاله پژوهشی
مریم تاج بخشیان؛ محمد حسین محمودی قرایی؛ اسدالله محبوبی؛ رضا موسوی حرمی؛ ایرج اجلالی
چکیده
هیدروژئوشیمی آبهای سطحی و زیرزمینی راهنمای مناسبی برای تشخیص واکنشهای انجام شده در آبخوان و همچنین شناسایی عوامل آلاینده طبیعی و انسانزاد مؤثر بر منابع آب است. ١7 نمونه آب برای بررسی کیفیت آبهای زیرزمینی و سطحی موجود در منطقه پالایشگاه گاز شهید هاشمینژاد، در شمال خاور شهر مشهد و در فاصله ٣۵ کیلومتری شهرستان سرخس مورد مطالعه ...
بیشتر
هیدروژئوشیمی آبهای سطحی و زیرزمینی راهنمای مناسبی برای تشخیص واکنشهای انجام شده در آبخوان و همچنین شناسایی عوامل آلاینده طبیعی و انسانزاد مؤثر بر منابع آب است. ١7 نمونه آب برای بررسی کیفیت آبهای زیرزمینی و سطحی موجود در منطقه پالایشگاه گاز شهید هاشمینژاد، در شمال خاور شهر مشهد و در فاصله ٣۵ کیلومتری شهرستان سرخس مورد مطالعه قرار گرفت و غلظت آنیونها و کاتیونهای اصلی، میزان pH، دما، هدایت الکتریکی و میزان کل مواد جامد محلول در آنها تعیین شد. با استفاده از نمودار Piper نوع و رخساره سدیم سولفاتی و سدیم کلروری برای منابع آب مورد مطالعه تعیین شد. نمودارهای ترکیبی Ca2+/Mg2+ در برابر Mg2+ و Ca2+/Ca2++Mg2+ در برابر SO42-/SO42-+HCO3-و همچنین میزان سختی کل و فشار گاز CO2،انحلال کربناتها را تأیید کرد. نسبتهای یونی Na+/Na++Cl-، Ca2+/Ca2++SO42-، HCO3-/Σ anions، HCO3-/SiO2، SiO2/Na++K+-Cl-، Na++K+ و SO42-+Cl- نیز عواملی مانند تبادل یونی، انحلال ژیپس، هالیت و سولفاتهای سدیم و پتاسیم و هوازدگی کربناتها و سیلیکاتها را به عنوان مهمترین عوامل مؤثر بر ترکیب شیمیایی منابع آب منطقه مشخص کرد. بر طبق نمودارهای Log(aCa2+/a(H+)2) و Log(aMg2+/a(H+)2) در برابرLog (aNa+/a(H+)2) که برای مشخص کردن کانیهای سیلیکاتی محلول در آب استفاده میشوند، به غیر از دو نمونه که در محدوده کانی کلینوکلر قرار گرفتهاند، دیگر نمونههای مورد مطالعه انحلال کانی کائولینیت را نشان میدهند. محاسبه نمایههای اشباع با استفاده از نرمافزار PHREEQC، مشخص کرد که در همه نمونهها کانی کلسیت، دولومیت و آراگونیت حالت فوق اشباع، کانی هالیت و انیدریت تحت اشباع و کانی ژیپس هر سه حالت فوق اشباع، تحت اشباع و تعادل را دارد. نمودارهای Schoeller و Wilcox کیفیت نامناسب را برای منابع آب برداشت شده برای مصارف آشامیدن و کشاورزی نشان دادند. در واقع منابع آب منطقه به دلیل حضور سازندهایی با قابلیت انحلال بالا که در سطح وسیعی رخنمون دارند کیفیت مناسبی نداشته است و از سویی سطح ایستابی به نسبت کمژرفا و دمای بالای محیط نیز سبب تشدید آن میشود. با توجه به نتایج بهدست آمده عوامل طبیعی نقش اصلی بر کیفیت منابع آب منطقه داشتهاند.
مقاله پژوهشی
محمود میرزایی؛ لیلا سهیلی؛ وحید ابراهیمزاده اردستانی؛ اصغر تیموریان مطلق
چکیده
هدف اصلی تفسیر دادههای گرانی برداشت شده در روی سطح زمین، تعیین تباین جرم حجمی و یا شکل و ابعاد بیهنجاریهای جرمی است. تفسیر دادههای گرانی میتواند از راه یک مسئله وارونسازی صورت گیرد. در این پژوهش یک مدل بلوکی برای توده بیهنجار زیرسطحی در نظر گرفته شده است. با در نظرگرفتن جرم حجمی زمینه یا اولیه یکسان (حدود 6/2 گرم بر سانتیمتر ...
بیشتر
هدف اصلی تفسیر دادههای گرانی برداشت شده در روی سطح زمین، تعیین تباین جرم حجمی و یا شکل و ابعاد بیهنجاریهای جرمی است. تفسیر دادههای گرانی میتواند از راه یک مسئله وارونسازی صورت گیرد. در این پژوهش یک مدل بلوکی برای توده بیهنجار زیرسطحی در نظر گرفته شده است. با در نظرگرفتن جرم حجمی زمینه یا اولیه یکسان (حدود 6/2 گرم بر سانتیمتر مکعب) برای همه بلوکها و با به کار بردن روش وارونسازی، توزیع جرم حجمی توده بیهنجار برآورد و تفسیر شده است. در این پژوهش برای وارونسازی 246 داده گرانی، برداشت شده در سال 1386 در این ناحیه، از روش اکام استفاده شده است. نتایج حاصل از برگردانسازی دادههای گرانی نشان میدهد که پاسخ گرانی حاصل از مدل برگردان شده، تطبیق مناسبی را با دادههای واقعی اندازهگیری شده نشان میدهد. با به کار بردن این روش وارونسازی، توزیع جرم حجمی لایههای زیرسطحی که مربوط به رسوبات و سنگ بستر در این ناحیه هستند، برآورد شده است. از آنجایی که میان سنگ بستر و لایههای رسوبی مختلف همواره یک تباین جرم حجمی وجود دارد، با بررسی توزیع جرم حجمی به دست آمده، جنس تشکیلات و همچنین ناپیوستگیها شناسایی شده است. توزیع جرم حجمیهای تقریباً کمتر از 2 گرم بر سانتیمتر مکعب در مقاطع افقی و قائم به دست آمده حاصل از وارونسازی به رسوبات آبرفتی نسبت داده شده است. ژرفای رسوبات که مرکب از ترکیبات شن، ماسه و رس با درصدهای مختلف است حدوداً کمتر از 200 متر بر آورد شده است. توزیع نابرابر جرم حجمی در امتداد لایهها به شکستگیها نسبت داده شده است. این شکستگیها در حقیقت مرتبط با بخشی از گسل تبرته در این ناحیه بوده که خود سبب ایجاد زمینلرزههایی از جمله زمینلرزههای در محدوده شهر اراک و داوودآباد در سالهای گذشته شده که شمار آنها زیاد ولی شدت آنها کمتر از 5 ریشتر بوده است.
مقاله پژوهشی
فرناز کامرانزاد؛ عماد محصل افشار؛ مسعود مجرب؛ حسین معماریان
چکیده
زمینلغزش یکی از پدیدههای طبیعی است که هر سال سبب ایجاد خسارات مالی و جانی فراوانی در سطح کشور میشود. از این رو تشخیص مناطق مستعد لغزش، برای بهکارگیری روشهای پیشگیری یا مقابله با ناپایداری دامنهها به منظور کاهش خطر و ریسک حاصل از آنها، بسیار اهمیت دارد. پهنهبندی خطر زمینلغزش یکی از روشهای غیرمستقیم و کارآمد در شناسایی ...
بیشتر
زمینلغزش یکی از پدیدههای طبیعی است که هر سال سبب ایجاد خسارات مالی و جانی فراوانی در سطح کشور میشود. از این رو تشخیص مناطق مستعد لغزش، برای بهکارگیری روشهای پیشگیری یا مقابله با ناپایداری دامنهها به منظور کاهش خطر و ریسک حاصل از آنها، بسیار اهمیت دارد. پهنهبندی خطر زمینلغزش یکی از روشهای غیرمستقیم و کارآمد در شناسایی این مناطق است. هدف از این مطالعه، استفاده از روشهای تحلیل آماری (دادهمحور) و قضاوت کارشناسی (تحلیل سلسله مراتبی) برای تعیین میزان خطر و تهیه نقشه پهنهبندی در محدوده استان تهران است. به این منظور، ابتدا از میان مهمترین عوامل مؤثر بر زمینلغزش، 6 عامل مقدار شیب، جهت شیب، جنس مصالح زمینشناسی، فاصله از گسل، شتاب زمینلرزه و میزان بارندگی که تهیه دادههایشان برای همه استان تهران امکانپذیر بود، بر پایه قضاوت مهندسی در محیط GIS کلاسهبندی شدند. در روش دادهمحور، با قطع لایههای اطلاعاتی با نقشه پراکنش زمینلغزشها و در روش AHP، بر پایه قضاوت کارشناس خبره، لایهها و زیرلایههای اطلاعاتی، وزندهی و با هم تلفیق شدند و سپس برای هر روش، نقشه پهنهبندی خطر زمینلغزش در محیط GISتهیه شد. مقایسه و اعتبارسنجی نتایج نشان داد که در روش دادهمحور، 9/92% از زمینلغزشها در محدوده خطرناک (مجموع پهنههای پرخطر و بسیار پرخطر نقشه) با مساحت 15/7135 کیلومترمربع (2/37% از مساحت کل استان تهران) و در روش AHP، 5/96% از زمینلغزشها در محدوده خطرناک با مساحت7/10344 کیلومترمربع (9/53% از مساحت کل استان تهران) قرار گرفتهاند. در پایان با تقسیم درصد تعداد زمینلغزش در پهنه خطرناک به درصد مساحت پهنه خطرناک در کل مساحت استان تهران، نسبت عددی 5/2 برای روش دادهمحور و نسبت عددی 79/1 برای روش AHP محاسبه شد. مقایسه مقادیر نسبت عددی دو روش فوق نشان داد که روش دادهمحور با نسبت عددی بزرگتر، جواب بهتری داشته است. زیرا نشاندهنده آن است که در مقایسه با روش AHP، درصد بالایی از زمینلغزشها را در مساحت کوچکتری بهعنوان پهنه خطرناک پوشش داده و بنابراین در تعیین پهنه خطرناک نسبت به روش AHP دقت بالاتری داشته است.
مقاله پژوهشی
امیر امیرپور اصل میاندوآب؛ قهرمان سهرابی
چکیده
در این مطالعه نتایج استفاده از دو روش مشتق افقی و سیگنال تحلیلی روی دادههای مغناطیس هوابرد کاهیده به قطب محدوده ایران برای تشخیص ساختارهای زیرسطحی در منطقه ارائه شده است. استفاده از این روشها امکان ارائه نقشهای از ساختارهای مغناطیسی زمینشناسی اصلی به ویژه گسلهای بزرگ مقیاس دارای سیگنال مغناطیسی موجود در محدوده مورد مطالعه ...
بیشتر
در این مطالعه نتایج استفاده از دو روش مشتق افقی و سیگنال تحلیلی روی دادههای مغناطیس هوابرد کاهیده به قطب محدوده ایران برای تشخیص ساختارهای زیرسطحی در منطقه ارائه شده است. استفاده از این روشها امکان ارائه نقشهای از ساختارهای مغناطیسی زمینشناسی اصلی به ویژه گسلهای بزرگ مقیاس دارای سیگنال مغناطیسی موجود در محدوده مورد مطالعه را فراهم میسازد. نتایج کیفی و کمی این مطالعه بهصورت نقشههایی ارائه، با مطالعات مرتبط پیشین مقایسه و در مورد همخوانی یا عدم همخوانی موردی با برخی مطالعات پیشین توضیحاتی ارائه شده است.
مقاله پژوهشی
سید احمد بابازاده؛ محمود رحمتی ایلخچی
چکیده
سنگهای رسوبی کربناتی معادل سازندآسماری دربرش پشت دربند(همدان) دارای ستبرای160 متر بوده و متشکل از تناوب آهکهای ستبرلایه تا نازکلایه و آهکهای تودهای است. قاعده این توالی رسوبی روی افق کنگلومرایی پیشرونده قرار داردکه قطعات کنگلومرا متشکل از قطعات سنگی آهکی، چرتی وشیستی سازندهای دیرین مجاور است. این افق کنگلومرایی بهطور ناپیوسته ...
بیشتر
سنگهای رسوبی کربناتی معادل سازندآسماری دربرش پشت دربند(همدان) دارای ستبرای160 متر بوده و متشکل از تناوب آهکهای ستبرلایه تا نازکلایه و آهکهای تودهای است. قاعده این توالی رسوبی روی افق کنگلومرایی پیشرونده قرار داردکه قطعات کنگلومرا متشکل از قطعات سنگی آهکی، چرتی وشیستی سازندهای دیرین مجاور است. این افق کنگلومرایی بهطور ناپیوسته روی سنگهای دگرگونی دیرینتر قرار دارد. مرز بالایی این توالی در منطقه مورد مطالعه با آبرفتهای کواترنری پوشیده شده است. بر پایه مطالعه مقاطع نازک میکروسکوپی از سازند آسماری، دو کمربند رخساره اصلی شامل رمپهای درونی و میانی شناسایی شده است. رمپ درونی شامل لاگون نیمهمحصور، شولر و تالیدی، لاگون محصور و ریف کومهای و رمپ میانی شامل بخشهای ابتدایی، میانی و انتهایی است. بر پایه مطالعات میکروسکوپی، 8 ریزرخساره کربناتی (وکستونبیوکلاست- روزنبران بزرگ منفذدار، پکستون/ گرینستونبیوکلاست- جلبک سرخ-روزنبران منفذدار، پکستون/گرینستونبیوکلاست- مرجاندار،پکستون / گرینستونجلبک سرخ-مرجاندار، پکستون بیوکلاست-پلوییدال روزنبران بدون منفذ،گرینستون روتالیادار، پکستون / گرینستون روزنبران بدون منفذ و منفذدار و پکستوناینتراکلاست- بیوکلاست- میلیولیددار) مربوط به 7 محیط رسوبی شناسایی شده است. باتوجه به ریزرخساره نامبرده، این سازند از محیط ساحل کشندی تا رمپ میانی گسترش دارد. بر پایه مجموعه روزنبران کفزی،سن این توالی رسوبی درمنطقه موردمطالعه معادل شاتین(الیگوسن پسین) است.
مقاله پژوهشی
مصطفی نژادحداد؛ بتول تقیپور؛ علیرضا زراسوندی؛ علیرضا کریمزاده سومرین؛ سمیه سلامبالهی
چکیده
کانسار Pb-Ba-Ag راونج در 20 کیلومتری شمال شهرستان دلیجان قرار دارد و سنگ میزبان آن سنگهای آهکی کرتاسه زیرین تاقدیس راونج هستند. از دید جغرافیایی تاقدیس راونج بخشی از کمان ماگمایی ارومیه-دختر در کمربند کوهزاد زاگرس است. کانهزایی در کمرپایین سنگآهک تودهای، در مرز راندگی با سنگهای شیلی و شیلی- کربناتی رخ داده است. بافتهای پرکننده ...
بیشتر
کانسار Pb-Ba-Ag راونج در 20 کیلومتری شمال شهرستان دلیجان قرار دارد و سنگ میزبان آن سنگهای آهکی کرتاسه زیرین تاقدیس راونج هستند. از دید جغرافیایی تاقدیس راونج بخشی از کمان ماگمایی ارومیه-دختر در کمربند کوهزاد زاگرس است. کانهزایی در کمرپایین سنگآهک تودهای، در مرز راندگی با سنگهای شیلی و شیلی- کربناتی رخ داده است. بافتهای پرکننده میان برشها، جانشینی سنگ میزبان و کانهزایی دانهپراکنده بافتهای اصلی کانهدار هستند. کانیشناسی کانسار ساده و شامل گالن ریزدانه، باریت، مقادیر متغیری پیریت و مقادیر کمی اسفالریت، تتراهدریت و کالکوپیریت است. برخلاف پیریتی شدن شدید، مارکازیت در این کانسار یافت نشد. نبود مارکازیت نشاندهنده تهنشینی کانهها از سیال با pH بالاتر از 5 است. مطالعه ریزدماسنجی میانبارهای سیال روی کلسیتهای پیش از مرحله اصلی کانهزایی(C2)، باریت مرحله اصلی و کلسیت پس از کانهزایی(C3) کانسار راونج انجام شد. میانگین دمای همگنشدگی میانبارهای سیال در کلسیتهای پیش از کانهزایی165، در کلیستهای پس از کانهزایی مرحله اصلی160 و در باریت175 درجه سانتیگراد است که تقریباً مساوی هستند اما مقدار شوری این میانبارها از کمتر از یک تا بیش از %wt 18معادل نمک طعام تغییر میکند. سیلیسی شدن سنگ میزبان در کانسار راونج محدود است که نشاندهنده تغییرات کم دمای سیال در ضمن کانهزایی است. تغییرات زیاد در شوری میانبارهای سیال و تهنشینی همزمان باریت و گالن ریزبلور شواهد آمیختگی دو سیال با ویژگیهای زمینشیمیایی متفاوت هستند. یکی از این دو سیال دارای شوری پایین(میانگین wt% NaC 6/5) وCO2 و غنی از گوگرد است. در دمای 160 درجه سانتیگرادمقدار pH خنثی حدود 8/5 است. بنابراین تهنشینی سولفیدها از سیالهایی با pHمیان 5 تا 6 رخ داده است. سیال CO2دار با شوری پایین، موجب بافر شدن محیط میشود.سیال دوم با شوری بالا(میانگین wt% NaCl7/15) در محدوده دما و شوری سیالهای سازنده کانسارهای MVT قرار میگیرد. این سیال احتمالاً اکسایشی و غنی از فلزات بوده است.
مقاله پژوهشی
برهان اسدی؛ عباس صادقی
چکیده
بهمنظور مطالعات زیستچینهنگاری سازند ایلام در تاقدیسهای کبیرکوه و سورگاه، دو برش مهدیآباد و هولستم-پشته انتخاب و بررسی شد. ستبرای سازند ایلام در برشهای مهدیآباد و هولستم-پشته بهترتیب 183و66 متر و سنگشناسی عمده آن شامل سنگآهک، سنگآهکهای رسی و شیلی همراه با میانلایههایی از شیل است. مرز زیرین و بالایی سازند ...
بیشتر
بهمنظور مطالعات زیستچینهنگاری سازند ایلام در تاقدیسهای کبیرکوه و سورگاه، دو برش مهدیآباد و هولستم-پشته انتخاب و بررسی شد. ستبرای سازند ایلام در برشهای مهدیآباد و هولستم-پشته بهترتیب 183و66 متر و سنگشناسی عمده آن شامل سنگآهک، سنگآهکهای رسی و شیلی همراه با میانلایههایی از شیل است. مرز زیرین و بالایی سازند ایلام بهترتیب با سازندهای سورگاه و گورپی در هر دو برش مورد مطالعه همشیب و همراه با گسستگی سنگشناسی است. در مطالعات زیستچینهای سازند ایلام در هر دو برش مورد مطالعه، ضمن شناسایی 36 گونه متعلق به 15 جنس از روزنبران پلانکتونی، 4 زیستزون زیر بر پایه زونبندی زیستی Premoli Silva&Verga(2004)شناسایی و معرفی شد.
1.Dicarinellaconcavatazone
2. Dicarinellaasymetricazone
3.Globotruncanitaelevata zone
4. Globotruncanaventricosazone
بر پایه زونهای زیستی معرفی شده سن سازند ایلام در دو برش مورد مطالعه، سانتونین پیشین تا اوایل کامپانین میانی تعیین شد.
اسایی و معرفی شد.
مقاله پژوهشی
وحید جودکی؛ رسول اجل لوئیان
چکیده
در مطالعه موردی حاضر به دلیل روباره زیاد تونل قمرود (در برخی نقاط تا حدود 600 متر) و همچنین وجود پهنههای گسلی و خرد شده فراوان در مسیر طرح، عملیات حفاری با مخاطرات لهیدگی و ریزش تودهسنگها روبهرو شد. در قطعههای 3 و 4 این تونل، مجموعه این عوامل، سبب توقفهای مکرر و طولانیمدت ماشین حفار تماممقطع (حدود 600 روز) شد. محدوده عملیاتی ...
بیشتر
در مطالعه موردی حاضر به دلیل روباره زیاد تونل قمرود (در برخی نقاط تا حدود 600 متر) و همچنین وجود پهنههای گسلی و خرد شده فراوان در مسیر طرح، عملیات حفاری با مخاطرات لهیدگی و ریزش تودهسنگها روبهرو شد. در قطعههای 3 و 4 این تونل، مجموعه این عوامل، سبب توقفهای مکرر و طولانیمدت ماشین حفار تماممقطع (حدود 600 روز) شد. محدوده عملیاتی این طرح در پهنه زمینشناسی سنندج- سیرجان است. سنگهای موجود در این پهنه به دلیل تحمل جنبشهای زمینساختی بسیار، دارای درجه دگرگونی متوسط به بالا هستند که سبب تبلور دوباره و جهتیافتگی کانیها شده است. در پژوهش حاضر ضمن تهیه مقاطع نازک سنگ برای انجام مطالعات میکروسکوپی، با تأکید بر ویژگیهای سنگشناسی سازندها به بررسی نقش شرایط زمینشناسی مسیر تونل در رخداد مخاطرات حفاری پرداخته شده است. از این رو با پیمایش سطحی در راستای محور تونل از رخنمونهای سطحی و نیز از تودهسنگهای درون تونل چندین نمونه سنگ برای مطالعه انتخاب شد. بیشتر مشکلات در واحدهای متورق سازند ژوراسیک و در مقاطعی رخ داده است که عملکرد گسلها و نیز روبارة زیاد تونل (تنش برجای زیاد)، شرایط زمینشناسی نامساعدی را ایجاد کرده است. نتایج حاصل بیانگر این حقیقت است که خواص سنگشناسی (بافت، کانیشناسی و ...) در تودهسنگهای ضعیف متورق (شیست، اسلیت، گرافیتشیست) و تناوب این تشکیلات با واحدهای مستحکم (رگههای کوارتزی و کوارتزیتی)، در کنار دیگر عوامل زمینشناسی، بر رخداد مخاطرات و توقفهای تیبیام مؤثر بوده است. نتایج آزمون اندیس سایش سورشار نیز نشانگر سختی و استحکام بالای رگههای کوارتزیتی است که استحکام آنها، نقش آشکاری در ایجاد شرایط سینهکار مختلط و تشدید مخاطرات (در زمینهای فشارنده و ریزشی) داشته است.
مقاله پژوهشی
محمد وحیدینیا؛ مرضیه وحدتی راد؛ عباس صادقی
چکیده
در این پژوهش به مطالعه روزنبران پلانکتونیک سازند خانگیران که معرف آخرین نهشتههاى دریایی پهنه کپهداغ هستند، پرداخته شده است. پس از مطالعه بخشی از این سازند که در دهانه ورودی ناودیس چهلکمان (باختر سرخس) رخنمون یافته، 32 گونه متعلق به 11 جنس از روزنبران پلانکتونیک شناسایی شد. با استفاده از زونبندی روزنبران پلانکتونیک ...
بیشتر
در این پژوهش به مطالعه روزنبران پلانکتونیک سازند خانگیران که معرف آخرین نهشتههاى دریایی پهنه کپهداغ هستند، پرداخته شده است. پس از مطالعه بخشی از این سازند که در دهانه ورودی ناودیس چهلکمان (باختر سرخس) رخنمون یافته، 32 گونه متعلق به 11 جنس از روزنبران پلانکتونیک شناسایی شد. با استفاده از زونبندی روزنبران پلانکتونیک پالئوژن، 8 زیستزون از E4 تا E11 شناسایی شد. در پایان آشکوبهای ایپرزین ـ لوتسین برای این سازند معرفی میشود. بر پایه تحلیل آماری روزنبران پلانکتونیک سازند خانگیران، فراوانی معمول تا کم جنس Subbotina و حضور کمیاب تا نبود آن در نمونههای بالایی سازند، پایین بودن درصد فراوانی جنسهای Catapsydrax و Parasubbotina و فراوانی بالای جنس Acarinina در سرتاسر این سازند نشاندهنده چیرگی آبهای گرم و شرایط غذایی متوسط در این ناحیه بوده است.
مقاله پژوهشی
سعیده رنجبر؛ سید محسن طباطباییمنش؛ محمدعلی مکیزاده
چکیده
اسکارن خونی در فاصله 220 کیلومتری شمال خاور اصفهان، در پهنه ساختاری ایران مرکزی قرار دارد که در همبری زبانههای کوچکی از توده نفوذی گرانیتوییدی نوع I کالکافی (بهسن ائوسن بالایی- الیگوسن) با واحد مرمر- دولومیتی لاخ به سن پرکامبرین گسترش یافته است. اسکارنسازی متشکل از دو زیرپهنه دروناسکارن و بروناسکارن است. در این اسکارنها ...
بیشتر
اسکارن خونی در فاصله 220 کیلومتری شمال خاور اصفهان، در پهنه ساختاری ایران مرکزی قرار دارد که در همبری زبانههای کوچکی از توده نفوذی گرانیتوییدی نوع I کالکافی (بهسن ائوسن بالایی- الیگوسن) با واحد مرمر- دولومیتی لاخ به سن پرکامبرین گسترش یافته است. اسکارنسازی متشکل از دو زیرپهنه دروناسکارن و بروناسکارن است. در این اسکارنها کانهزایی گستردهای رخ نداده است. زیرپهنه دروناسکارن گسترش محدود (از چند میلیمتر تا چند سانتیمتر) داشته و بروناسکارن بیشترین گسترش را دارد. دروناسکارن با گسترش گارنتهای خودشکل در زمینه توده نفوذی در مجاورت بخش کربناتی نمود دارد. در مجاورت بلافصل آن، زیرپهنه دروناسکارن با تشکیل کانیهای گارنت و پیروکسن در بخش کربناتی آغاز میشود و با گسترش وزوویانیت و فلوگوپیت در فواصل دورتر از محل همبری ادامه مییابد. گارنت کانی فراوان موجود در این سامانه اسکارنی است و به شکلها و اندازههای گوناگون در این سنگها دیده میشود. در این پژوهش به بررسی الگوی ناحیهبندی بلورهای گارنت در زیرپهنه اگزواسکارن، در همبری بلافصل توده نفوذی پرداخته شده است. این گارنتها عمدتاً خودشکل و همسانگرد بوده و در مواردی بیشکل هستند و یا ناهمسانگردی نشان میدهند و عمدتاً دارای هسته غنی از گروسولار هستند که به سمت حاشیه، با یک مرز واضح محتوای آندرادیت در آنها افزایش چشمگیری نشان میدهد. بررسیهای صورت گرفته توسط پژوهشگران، جوشش را بهعنوان عامل اصلی این پدیده مطرح میسازد، به این صورت که این پدیده سبب افزایش محتوای آهن و فشار بخشی اکسیژن در مراحل پایانی تکوین این سامانه شده و سرانجام محتوای آندرادیت در محلول جامد گارنت را افزایش داده است.
مقاله پژوهشی
اسلام توکلیان؛ علی یساقی
چکیده
کمربند چین خورده- رانده زاگرس توسط مجموعهای از گسلهای عرضی با آرایش پلکانی قطع شده است. این آرایش پلکانی گسلهای عرضی موجب گسترش مناطق همپوشانی میان آنها -جایی که بسته به هندسه این آرایش و سازوکار گسلها، مناطق فشارشی وکششی گسترش مییابند- شده است. یکی از این پهنههای گسلی عرضی در زاگرس، پهنه گسل سبزپوشان با روند شمال باختر و ...
بیشتر
کمربند چین خورده- رانده زاگرس توسط مجموعهای از گسلهای عرضی با آرایش پلکانی قطع شده است. این آرایش پلکانی گسلهای عرضی موجب گسترش مناطق همپوشانی میان آنها -جایی که بسته به هندسه این آرایش و سازوکار گسلها، مناطق فشارشی وکششی گسترش مییابند- شده است. یکی از این پهنههای گسلی عرضی در زاگرس، پهنه گسل سبزپوشان با روند شمال باختر و سازوکار راستالغز راستبر است. پهنه گسل سبزپوشان از آنجا که دارای مجموعهای از قطعات گسلی با هندسه پلکانی ساعتگرد است، سبب ایجاد مناطق فشارشی میان این قطعات گسلی شده است. نمونهای از این مناطق، تاقدیس چغال در منطقه قیر و کارزین ناحیه فارس زاگرس چینخورده است. برداشتهای دقیق صحرایی به همراه تفسیر تصاویر ماهوارهای سبب شناسایی پهنه گسلی پلکانی راستگرد با سازوکار امتدادلغز راستگرد در بخش باختری تاقدیس چغال شده است. این پهنه گسل پلکانی شامل گسلهای شمال قیر و هرم هستند. در منطقه همپوشانی میان این گسلها، ساختارهایی از جمله گسلهای راستالغز با مؤلفه وارون، راندگیها، چینهای جوان و ریزدوپلکسهای گسلی برداشت شده است که هندسه ساختاری همانند ساختارهای مرتبط به مناطق فشارشی میان گسلهای راستالغز پلکانی مدلهای آزمایشگاهی دارند. همانند چنین مناطق فشارشی که در تاقدیسهای سفیدار و قلقل به ترتیب در شمال و جنوب تاقدیس چغال نیز تحلیل شده، به مناطق همپوشانی میان مجموعهای از گسلهای راستالغز راستگرد با آرایش پلکانی ساعتگرد در راستای پهنه سبزپوشان نسبت داده شده است. این گسلهای پلکانی در سطح به عنوان اثر فعالیت گسل سبزپوشان در پیسنگ روی پوشش رسوبی دارای قاعده جدایشی تحلیل شده است.
مقاله پژوهشی
حسن سیف؛ محمودرضا مجیدی فرد؛ طیبه محتاط
چکیده
برای مطالعات چینهنگاری سنگی و زیستی سازند غیر رسمی فرخی، برش کوه هونو در 15 کیلومتری جنوب باختر شهر خور انتخاب شده است. در این برش سه سازند هفتومان، فرخی و چوپانان رخنمون و گسترش خوبی دارند. ستبرای سازند فرخی در این برش177 متر بود که بر پایه ویژگیهای سنگشناسی به چهار بخش شامل مارن، سنگآهک و سنگآهک رسی تقسیم شده است. سازند فرخی ...
بیشتر
برای مطالعات چینهنگاری سنگی و زیستی سازند غیر رسمی فرخی، برش کوه هونو در 15 کیلومتری جنوب باختر شهر خور انتخاب شده است. در این برش سه سازند هفتومان، فرخی و چوپانان رخنمون و گسترش خوبی دارند. ستبرای سازند فرخی در این برش177 متر بود که بر پایه ویژگیهای سنگشناسی به چهار بخش شامل مارن، سنگآهک و سنگآهک رسی تقسیم شده است. سازند فرخی با ناپیوستگی فرسایشی (Disconformity) روی سنگ آهک سازند هفتومان قرار گرفته است. از میان 96 نمونه گردآوری شده از این برش، 20 نمونه به روش شستشو (Washing) و 76 نمونه به روش مقاطع نازک تهیه و مطالعه شد که به شناسایی 103 گونه از 87 جنس از روزنبران انجامید. بهگونهای که 20 گونه از 11 جنس، متعلق به روزنبران پلانکتونیک، 73 گونه از 66 جنس، متعلق به روزنبران کفزی و 9 گونه از 9 جنس متعلق به روزنبران کفزی بزرگ (LBF) تشخیص داده شد. از فسیلهای دیگر این سازند میتوان به استراکدا و مقادیر فراوانی از بیمهرگان شامل گونههای مختلفی از براکیوپودا، خارپوست، دوکفهای و به ندرت آمونیت اشاره کرد. بررسیهای انجام گرفته روی روزنبران پلانکتونیک زیر واحد مارنی سازند فرخی، سبب شناسایی سه پهنه زیستی شده که عبارتند از: Partial Range Zone (CF6) Contusotruncana contusa،شاخص ماستریشتین پیشین. Pseudotextularia intermedia Partial Range Zone (CF5)، شاخص انتهای ماستریشتین پیشین. Taxon Range Zone (CF4) Racemiguembelina fructicosa،شاخص ابتدای ماستریشتین پسین. با توجه به مجموعه فسیلی شناسایی شده، سن سازند فرخی گسترهای از ماستریشتین پیشین تا پسین است. مرز K/Pg در برش کوه هونو انطباق کاملی با مرز مشترک دو سازند فرخی و چوپانان دارد و از نوع ناپیوستگی موازی است. این موضوع با توجه به عدم وجود سنگهای پالئوسن زیرین، تغییر رخساره و محیط رسوبی از سازند فرخی به سازند چوپانان اثبات میشود. حضور متفاوت گروههای مختلف فسیلی، به ویژه روزنبران، در بخشهای مختلف سازند فرخی مؤید محیط رسوبی دریای باز (شیب قاره) در ابتدای این سازند است که به سوی بالا به محیط کمژرفای نرتیک تبدیل میشود.
مقاله پژوهشی
سعید انگورانی؛ حسین معماریان؛ مسعود شریعت پناهی؛ محمد جواد بلورچی
چکیده
فرونشست یک پدیده زیست محیطی، بهمعنی نشست تدریجی و یا پایین رفتن ناگهانی سطح زمین بهدلیل تراکم مواد زیر سطحی است. برداشت بیش از حد از آبهای زیرزمینی، که ناشی از نیاز روزافزون به منابع آب است، یکی از دلایل اصلی رخداد این پدیده به شمار میآید. پدیده فرونشست در مناطق مسکونی، صنعتی و کشاورزی میتواند آثار تخریبی فاجعه باری به دنبال ...
بیشتر
فرونشست یک پدیده زیست محیطی، بهمعنی نشست تدریجی و یا پایین رفتن ناگهانی سطح زمین بهدلیل تراکم مواد زیر سطحی است. برداشت بیش از حد از آبهای زیرزمینی، که ناشی از نیاز روزافزون به منابع آب است، یکی از دلایل اصلی رخداد این پدیده به شمار میآید. پدیده فرونشست در مناطق مسکونی، صنعتی و کشاورزی میتواند آثار تخریبی فاجعه باری به دنبال داشته باشد. نمونه آشکار این پدیده در دشت تهران به چشم میخورد. اگر چه همبستگی بالای موجود میان فرونشست زمین از یک سو و کاهش تراز سطح آب زیرزمینی و تغییر در ویژگیهای مکانیکی لایههای زیرسطحی از سوی دیگر تا حد زیادی شناخته شده و تلاشهای چندی برای شناخت کامل این پدیده صورت گرفته است، ولی تاکنون مدل جامع و دقیقی از پیشبینی فرونشست ارائه نشده است. مدلسازی پدیده فرونشست که یکی از پیچیدهترین مسائل در حوزه علوم زمین است میتواند به درک بهتر این پدیده و جلوگیری احتمالی از خسارات ناشی از آن بیانجامد. روشهای عددی متداولی که برای مدلسازی این پدیده بهکار میروند، بیشتر بر پایه فرضیات ساده کنندهای بنا شدهاند که سبب میشوند نتایج حاصل از این مدلها دقت کمی داشته باشند. در این پژوهش رهیافت جدیدی برای پیشبینی میزان فرونشست زمین با استفاده از روشهای هوشمند، مانند شبکههای عصبی مصنوعی، پیشنهاد شده و کارایی رهیافت پیشنهادی در یک منطقه مورد مطالعه (دشت جنوب تهران) مورد بررسی قرار گرفته است. در جریان این پژوهش، تأخیر زمانی میان برداشت آب زیرزمینی و فرونشست، با مقایسه معادلات حاکم بر هیدورگرافها و دادههای سامانههای موقعیتیاب جهانی موجود در ایستگاههای نظارتی و به کمک الگوریتمهای ژنتیک معادل 27 ماه به دست آمد. متغیرهای ورودی مدل شامل تغییرات سطح آبزیرزمینی، بسامد طبیعی خاک، ستبرای رسوبات، مختصات نقاط و زمان و کمیت خروجی مدل، تغییرات فرونشست برآورد شده با استفاده از روش تداخلسنجی امواج راداری بوده است. مدل یاد شده در 15 بازه زمانی ساخته و در ساخت آن از مجموعه دادههای آزمون که با دادههای استفاده شده در ساخت مدل، فاصلهای 4 ماهه داشتهاند، استفاده شد. مقایسه مقدار پیشبینی شده توسط مدل و مقدار واقعی فرونشست، نشانگر تطابق خوب دو دسته نتایج و قابلیت اعتماد مدل پیشنهادی است.
مقاله پژوهشی
مینا بویری کناری؛ ابراهیم راستاد؛ محمد محجل؛ علی ناکینی؛ معصومه حقدوست
چکیده
کانسار روی- سرب- (نقره) تپهسرخ با سنگ میزبان سیلتستون، دولومیت و توف به سن کرتاسه زیرین در بخش شمالی رشته ایرانکوه در جنوب اصفهان قرار دارد. کانیهای سولفیدی در این کانسار شامل اسفالریت، گالن، تتراهدریت، پیریت و به مقدار کمتر کالکوپیریت، بورنیت و مارکازیت است. کانیهای باطله بیشتر شامل دولومیت، کوارتز و باریت است. رخسارههای سولفیدی ...
بیشتر
کانسار روی- سرب- (نقره) تپهسرخ با سنگ میزبان سیلتستون، دولومیت و توف به سن کرتاسه زیرین در بخش شمالی رشته ایرانکوه در جنوب اصفهان قرار دارد. کانیهای سولفیدی در این کانسار شامل اسفالریت، گالن، تتراهدریت، پیریت و به مقدار کمتر کالکوپیریت، بورنیت و مارکازیت است. کانیهای باطله بیشتر شامل دولومیت، کوارتز و باریت است. رخسارههای سولفیدی دیده شده در این کانسار را میتوان بر پایه ساخت و بافت و موقعیت قرارگیری آنها نسبت به گسل عادی همزمان با رسوبگذاری به رخسارههای رگه- رگچهای، لایهای و تودهای دستهبندی کرد. دگرسانی دولومیتی- سیلیسی، از دگرسانیهای اصلی دیده شده به همراه کانهزایی سولفیدی است. بیشترین شدت دگرسانی و کانهزایی سولفیدی همراه آن در مجاورت گسل عادی رخ داده است. بهطوری که با دور شدن از گسل از شدت دگرسانی و کانهزایی کاسته میشود. مطالعات ژئوشیمیایی گویای آن است که سیال کانهدار ماهیت اکسیدان دارد که پس از رسیدن به واحدهای میزبان دارای مواد آلی، احیا شده و عناصر همراه آن بهصورت سولفید نهشته شدهاند. مطالعه عناصر فرعی و کمیاب موجود در فازهای سولفیدی در رخسارههای کانیایی مختلف نشاندهنده آن است که سیال کانهدار، یک سیال واحد با ترکیب شیمیایی مشابه بوده است. حضور بافتهایی چون پیریت فرامبوییدال، چینخوردگی سیلتستون حاوی مواد آلی همراه با لامیناسیون سولفیدی در رخساره سولفیدی لایهای غنی از مواد آلی و ساختارهای دیاژنزی مانند لودکست در سیلتستون میزبان نمایانگر رخداد کانهزایی در زمان رسوبگذاری- دیاژنز است. در حالیکه کانهزایی در سنگ میزبان دولومیت ناحیهای به دلیل رخداد جانشینی دولومیت گرمابی در دولومیت ناحیهای، در دیاژنز کمژرفا صورت گرفته است. بنابراین کانسار تپهسرخ با توجه به داشتن ویژگیهایی از جمله تشکیل در محیط زمینساختی کششی، وجود سنگ میزبان سیلتستونی و دولومیتی و رخداد انواع رخسارههای سولفیدی رگه- رگچهای، لامینه و تودهای، همانند کانسارهای نوع سدکس است.
مقاله پژوهشی
مهدیه شهرکی؛ محمدحسین محمودی قرایی؛ رضا موسوی حرمی؛ علی احمدی
چکیده
در پژوهش حاضر حوضه آبریز رودخانه سرباز بهمنظور تعیین منشأ رسوبها و بررسی آلودگیهای احتمالی ناشی از آن مورد بررسی قرارگرفته است. بر این اساس 30 نمونه رسوب از بستر رودخانه برداشت و پس از دانهبندی و آمادهسازی در آزمایشگاه به روش XRF و جذب اتمی تجزیه شد. تجزیه و تحلیل ژئوشیمیایی عناصر اصلی و کمیاب و رسم دادهها روی نمودار، ترکیب ...
بیشتر
در پژوهش حاضر حوضه آبریز رودخانه سرباز بهمنظور تعیین منشأ رسوبها و بررسی آلودگیهای احتمالی ناشی از آن مورد بررسی قرارگرفته است. بر این اساس 30 نمونه رسوب از بستر رودخانه برداشت و پس از دانهبندی و آمادهسازی در آزمایشگاه به روش XRF و جذب اتمی تجزیه شد. تجزیه و تحلیل ژئوشیمیایی عناصر اصلی و کمیاب و رسم دادهها روی نمودار، ترکیب معادل لیتارنایت را نشان میدهد. استفاده از نمودارهای تفکیکی بیانگر جایگاه زمینساختی جزایر کمانی و منشأهای رسوبی کوارتزی و آذرین حدواسط برای بیشتر نمونههاست. با توجه به اینکه عناصر فلزی و شبه فلزی اهمیت ویژهای در رابطه با آلودگیهای زیستمحیطی دارند انواع آنها شامل V، Se، Pb، As، Ni، Hg، Mn، Fe، Cu، Cr، Co،Cd و Zn در 30 ایستگاه مختلف مورد بررسی قرار گرفت. غلظت عناصر در 7 ایستگاه برای سرب، در 10 ایستگاه برای کادمیم و در 20 ایستگاه برای آرسنیک بیش از حد طبیعی این عناصر در دیگر نقاط جهان است. در مطالعه حاضر با استفاده از شاخص زمینانباشت (Igeo) ارزیابی آلایندگی رسوبها صورت پذیرفت. با توجه به این شاخص، عناصر Pb، Zn، Cd و Cu درجاتی از آلودگی را نشان دادند ولی دیگر عناصر از دید این شاخص، غیرآلوده ارزیابی شدند. مطالعات آماری نشان داد که این عناصر همبستگی بالایی دارند که با توجه به حضور فعالیتهای آتشفشانی در منطقه نشانگر منشأ مشترک این آلایندهها در حوضه آبریز مورد مطالعه است. همچنین منشأ کروم احتمالاً از افیولیتهای موجود در منطقه است. بر پایه نتایج بهدست آمده عوامل زمینزاد آلودگی رسوبهای منطقه را کنترل میکنند.
مقاله پژوهشی
مریم شیعه؛ وحید چگینی
چکیده
در این پژوهش، واکنشهای خط ساحلی به وسیله دو روش ردهبندی سواحل شامل روشهای هانسن و هایس در استان هرمزگان میان بندر لنگه تا گاوبندی بررسی شده است. برای بررسی این دو روش، ابتدا نوع نیروهای هیدرودینامیکی حاکم بر سواحل این منطقه شناسایی و سپس متغیرهای مؤثر در آنها اندازهگیری شده است. سواحل این استان طبق روش هایس در حوالی بندر تحونه، ...
بیشتر
در این پژوهش، واکنشهای خط ساحلی به وسیله دو روش ردهبندی سواحل شامل روشهای هانسن و هایس در استان هرمزگان میان بندر لنگه تا گاوبندی بررسی شده است. برای بررسی این دو روش، ابتدا نوع نیروهای هیدرودینامیکی حاکم بر سواحل این منطقه شناسایی و سپس متغیرهای مؤثر در آنها اندازهگیری شده است. سواحل این استان طبق روش هایس در حوالی بندر تحونه، حوالی گرزه، میان گرزه و چیرویه، میان بندر چارک و گرزه و حوالی مقام بهطور سالانه کشند چیره (با اثر ضعیف) و در دماغه بستانه، بندر چیرویه و حوالی مقدان نوع ساحل انرژی ترکیبی (با اثر کشند چیره) شناسایی شدهاند. اما از دیدگاه و روش ردهبندی هانسن در همه این ایستگاهها، ساحل از نوع موج- کشند است.
مقاله پژوهشی
الهه طاهری؛ پرویز امیدی؛ عزیزاله طاهری
چکیده
در این پژوهش، ارتباط هندسی و جنبشی گسلهای طولی و عرضی بخش کوچکی از البرز خاوری، در ناحیه دشتبو (جنوب باختر دامغان) مورد مطالعه قرار گرفته است. گسلهای طولی شامل گسلهای صبور، مهتاب و میلا، روند شمال خاوری- جنوب باختری دارند؛ در حالی که گسلهای عرضی مانند چشمهقلقل، شمالتویه و دشتبو روند تقریبی شمالی- جنوبی دارند. گسلهای ...
بیشتر
در این پژوهش، ارتباط هندسی و جنبشی گسلهای طولی و عرضی بخش کوچکی از البرز خاوری، در ناحیه دشتبو (جنوب باختر دامغان) مورد مطالعه قرار گرفته است. گسلهای طولی شامل گسلهای صبور، مهتاب و میلا، روند شمال خاوری- جنوب باختری دارند؛ در حالی که گسلهای عرضی مانند چشمهقلقل، شمالتویه و دشتبو روند تقریبی شمالی- جنوبی دارند. گسلهای عرضی پیامد راندگی روی گسلهای طولی هستند که بهصورت گسل پاره (Tear Fault) در فرادیواره تشکیل شدهاند. این دو دسته گسل با یکدیگر همبستگی هندسی و سینماتیک دارند؛ بهگونهای که گسلهای طولی را میتوان بهعنوان گسل انتقالی (Transfer Fault) برای گسل عرضی در نظر گرفت. جنبش در راستای گسلهای عرضی بهصورت جهش جانبی (lateral ramp) به گسلهای طولی منتقل میشود و پایان مییابد.
مقاله پژوهشی
کتایون رضایی پرتو؛ حسین رحیمپور بناب؛ علی کدخدایی؛ مهران آرین؛ الهام حاجی کاظمی
چکیده
سازند داریان به سن آپتین- آلبین یکی از واحدهای مخزنی مهم در جنوب باختر ایران و هم ارز سازند شعیباست. با توجه به این که اولین گام در ارزیابی دقیق سنگهای مخزنی بررسی ریزرخسارهها، محیط رسوبی و فرایندهای دیاژنزی آنهاست، در این پژوهش مخزن داریان در چاههای A، B، C، D و E میدان نفتی سلمان مطالعه شده است. بر پایه مطالعات سنگنگاری نامگذاری ...
بیشتر
سازند داریان به سن آپتین- آلبین یکی از واحدهای مخزنی مهم در جنوب باختر ایران و هم ارز سازند شعیباست. با توجه به این که اولین گام در ارزیابی دقیق سنگهای مخزنی بررسی ریزرخسارهها، محیط رسوبی و فرایندهای دیاژنزی آنهاست، در این پژوهش مخزن داریان در چاههای A، B، C، D و E میدان نفتی سلمان مطالعه شده است. بر پایه مطالعات سنگنگاری نامگذاری سنگهای کربناتی به روش دانهام و نامگذاری رخسارهها بر پایه تقسیمبندی فلوگل انجام گرفته است که 7 ریزرخساره اصلی شامل مادستون، مادستون تا وکستون فسیلدار، وکستون تا پکستون اربیتولیندار، پکستون تا گرینستون بایوکلستی، وکستون تا پکستون اکینودرمدار، وکستون تا پکستون پلانکتونی و مادستون تا وکستون پلانکتونی اکینودرمدار شناسایی شد که متعلق به زیرمحیطهای رسوبی دریای باز، شول و لاگون هستند. بررسی تغییرات عمودی و جانبی رخسارهها و مقایسه آنها با محیط های رسوبی امروزى و دیرین نشان میدهد که سازند داریان در این ناحیه در یک محیط رمپ کربناته گلپشتیبان بادپناه نهشته شده است. با توجه به فرایندهای دیاژنزی متعدد دیده شده در این سازند و تأثیر مستقیم آنها روی کیفیت مخزنی در پایان نتیجهگیری میشود که میکریتی شدن، سیمانی شدن، فشردگی (مکانیکی)، نوشکلی و پیریتی شدن سبب بسته شدن خلل و فرج و گلوگاههای موجود در مخزن میشوند و تخلخل و تراوایی را کاهش میدهند؛ در حالی که فشردگی (شیمیایی)، دولومیتی شدن و شکستگی سبب ایجاد فضاهای خالی و برقراری ارتباط میان آنها میشوند، تخلخل و تراوایی را افزایش میدهند و سبب بالا رفتن کیفیت مخزنی میشوند.
مقاله پژوهشی
حسام یزدانپناه؛ محمد مهدی خطیب؛ حمید نظری؛ ابراهیم غلامی
چکیده
سازوکار راستالغزی خاور ایران در طی 5 میلیون سال گذشته موجب ایجاد گسلهای راستالغز فعال در پیرامون و درون بلوک لوت شده است. مقدار نرخ لغزش در طی کواترنر سامانه گسلی نهبندان شامل نه خاوری و باختری در خاور پهنه لوت حدود mm/year5 و روی سامانه گسلی نایبند در باختر پهنه لوت حدود mm/year3/0 ±7/1 اندازهگیری شده است. بر این اساس میزان نرخ لغزش از ...
بیشتر
سازوکار راستالغزی خاور ایران در طی 5 میلیون سال گذشته موجب ایجاد گسلهای راستالغز فعال در پیرامون و درون بلوک لوت شده است. مقدار نرخ لغزش در طی کواترنر سامانه گسلی نهبندان شامل نه خاوری و باختری در خاور پهنه لوت حدود mm/year5 و روی سامانه گسلی نایبند در باختر پهنه لوت حدود mm/year3/0 ±7/1 اندازهگیری شده است. بر این اساس میزان نرخ لغزش از باختر به خاور پهنه لوت نسبت افزایشی قابل توجهی دارد. شرایط جنبشی بالا موجب ایجاد یک سامانه برشی راستبر با نرخ لغزش ناهمسان روی پهنه لوت شده است. در این پژوهش با استفاده از تصاویر ماهوارهای، مشاهدات صحرایی، تغییرات بیهنجاری مغناطیسی و مدلسازی آزمایشگاهی، چگونگی توزیع کرنش سنوزوییک و تغییرات نرخ لغزش در پهنه لوت بررسی شده است. نتایج بیانگر ارتباط مستقیم توزیع دگرریختیها با تغییرات نرخ لغزش در دو سوی پهنه لوت است.
مقاله پژوهشی
مهراج آقازاده
چکیده
معدن سرچشمه، جزو معادن مس پورفیری بزرگ دنیا به شمار میآید که در پهنه فلززایی کرمان قرار گرفته است. رخنمونهای سنگی در محدوده معدن شامل سنگهای بازالتی، آندزیت بازالتی تا آندزیتی ائوسن و تودههای گرانولار و پورفیری گرانودیوریتی الیگوسن و استوک پورفیری گرانودیوریتی سرچشمه، توده تأخیری دانهریز گرانیتی و انواع دایکهای هورنبلند، ...
بیشتر
معدن سرچشمه، جزو معادن مس پورفیری بزرگ دنیا به شمار میآید که در پهنه فلززایی کرمان قرار گرفته است. رخنمونهای سنگی در محدوده معدن شامل سنگهای بازالتی، آندزیت بازالتی تا آندزیتی ائوسن و تودههای گرانولار و پورفیری گرانودیوریتی الیگوسن و استوک پورفیری گرانودیوریتی سرچشمه، توده تأخیری دانهریز گرانیتی و انواع دایکهای هورنبلند، پلاژیوکلاز و بیوتیت پورفیری آندزیتی تا داسیتی میوسن هستند. در نمودارهای عنکبوتی، نمونههای مورد مطالعه از واحدهای مختلف، الگوهای غنیشدگی از LILE و تهیشدگی از HFSE همانند ماگماهای مربوط به کمانهای آتشفشانی را نشان میدهند. سنگهای آتشفشانی ائوسن و تودههای گرانولار و پورفیری گرانودیوریتی الیگوسن ویژگیهای معمول در ماگماهای کمانهای آتشفشانی را نشان میدهند؛ در حالی که تودههای سرچشمه پورفیری، تأخیری دانهریز گرانیتی و دایکها ویژگیهای ماگماهای آداکیتی را دارند. میزان نسبت N(La/Yb) در سنگهای آتشفشانی 1 تا 5، در تودههای گرانودیوریت پورفیری و گرانودیوریت گرانولار 7 تا 11 و در تودههای سرچشمه پورفیری و تأخیری دانهریز گرانیتی و انواع دایکها به بیشینه مقدار 20 تا40 میرسد. با توجه به فراوانی پایین عناصر HREE در تودهها و دایکهای میوسن، به نظر میرسد که در منشأ ماگماهای آنها گارنت حضور داشته است. تشکیل گارنت در منشأ این سنگها به دلیل افزایش ستبرای پوسته پهنه کرمان در طی الیگوسن و میوسن صورت گرفته است. بر پایه سنسنجی بلورهای زیرکن به روش U-Pb، استوک پورفیری سرچشمه در 12.97 ± 0.23، توده تأخیری دانهریز گرانیتی در 12.37 ± 0.17 و هورنبلند دایکها در 12.16 ± 0.8 میلیون سال پیش جایگزین شدهاند. بر پایه ویژگیهای عناصر کمیاب در بلورهای زیرکن، تودههای نفوذی و دایکهای میوسن از منشأ یکسان منشأ گرفتهاند. تودههای سرچشمه پورفیری، تأخیری دانهریز گرانیتی و انواع دایکها، در میوسن میانی از درصد متفاوت ذوب بخشی پوسته زیرین آمفیبولیتی با مقادیر متفاوت گارنت در محیط پس از برخورد تشکیل شدهاند.
مقاله پژوهشی
حسین حاجیعلیبیگی
چکیده
منطقه گسلی ژرف بالارود با روند خاوری- باختری بخشی از گسل جبهه کوهستانی در شمال اندیمشک است که منطقه لرستان (در شمال) را از منطقه فروافتادگی دزفول (در جنوب) جدا میکند. این ساختار به صورت یک منطقه گسلی، تاقدیسهای زیرسطحی و سطحی را تحت تأثیر قرار داده است. در این پژوهش، برای برخی از این تاقدیسها، بر پایه اطلاعات چاه، مقطع لرزهنگاری ...
بیشتر
منطقه گسلی ژرف بالارود با روند خاوری- باختری بخشی از گسل جبهه کوهستانی در شمال اندیمشک است که منطقه لرستان (در شمال) را از منطقه فروافتادگی دزفول (در جنوب) جدا میکند. این ساختار به صورت یک منطقه گسلی، تاقدیسهای زیرسطحی و سطحی را تحت تأثیر قرار داده است. در این پژوهش، برای برخی از این تاقدیسها، بر پایه اطلاعات چاه، مقطع لرزهنگاری بازتابی تفسیرشده و برداشت صحرایی، مقطع عرضی رسم شد. از این مقاطع برای تحلیل هندسی تاقدیسها و تعیین الگوی دگرریختی و زمینساختی این منطقه گسلی استفاده شد. تاقدیسها با طولی کمتر از 100 کیلومتر، دارای آرایش پوششی و انواع سازوکار چینخوردگی، شامل جدایشی، انتشار گسلی و خم گسلی هستند. این تغییر سبک دگرشکلی و گوناگونی چینخوردگی به بود و یا نبود افقهای جدایشی حدواسط، حضور و چگونگی عملکرد منطقه گسلی بستگی دارد و در کنترل آن است. چینها نامتقارن، غیرهارمونیک، غیراستوانهای، پیچیده، با همگرایی به جنوب باختر و سطح محوری هلیکوییدالی هستند. تاقدیسهای لرستان نسبت به فروافتادگی دزفول بیشتر چین خورده هستند و کوتاهشدگی به نسبت بیشتری یافتهاند. حرکت امتدادلغز با مؤلفه چپگرد گسلش پیسنگی، سطح گسل را به فرم هلیکوییدالی در آورده است. شناسایی سازوکار متفاوت تاقدیسها حدفاصل سه مدل اصلی چینخوردگی مرتبط با گسلش و نتایج تعیین سبک هندسه آنها این فرم را تأیید میکند. سوی کلی شیب گسل به سوی شمال است و با افزایش ژرفای شیب به تدریج افزایش مییابد تا نزدیک پیسنگ، قائم یا نیمه قائم میشود. گسل در یک سامانه راندگی از نوع شیبراهه فرودیواره با همگرایی مایل قرار گرفته که با عضو دیگر این سامانه (منطقه گسلی راستگرد کازرون)، در حاکمیت زمینساخت دندانهای ناشی از همگرایی زبانه صفحه عربی است. در طول شیبراهه یک منطقه انتقالی شکل میگیرد که بسیاری از فرایندهای زمینشناسی ساختمانی و سازوکارهای زمینساختی در طول این بخش با یکدیگر متفاوت است. منطقه گسلی بالارود پیوسته نیست بلکه آرایش پوششی دارد و احتمالاً با گسلهای برشی پیسنگی بسیاری (مانند گسل α، به موازات تاقدیس کبیرکوه) بریده و جابهجا شده است.
مقاله پژوهشی
طوبی صالحی؛ مجید قادری؛ نعمتاله رشیدنژاد عمران
چکیده
کانسار روی- سرب- مس (نقره) گمیشتپه در شمال باختری کمربند آتشفشانی- نفوذی ارومیه- دختر و در 90 کیلومتری جنوب باختر زنجان قرار دارد. رخنمونهای سنگی منطقه معدنی شامل توالیهای آتشفشانی- رسوبی و رسوبی الیگومیوسن، گنبد نیمهژرف داسیتی و آتشفشانیهای ریوداسیتی پلیوسن و دایکهایی با ترکیب آندزیت پورفیری است. کانهزایی اصلی در ...
بیشتر
کانسار روی- سرب- مس (نقره) گمیشتپه در شمال باختری کمربند آتشفشانی- نفوذی ارومیه- دختر و در 90 کیلومتری جنوب باختر زنجان قرار دارد. رخنمونهای سنگی منطقه معدنی شامل توالیهای آتشفشانی- رسوبی و رسوبی الیگومیوسن، گنبد نیمهژرف داسیتی و آتشفشانیهای ریوداسیتی پلیوسن و دایکهایی با ترکیب آندزیت پورفیری است. کانهزایی اصلی در کانسار گمیشتپه در امتداد گسل و شکستگیهای عادی با روند شمال خاوری- جنوب باختری رخ داده که به سه مرحله برشهای گرمابی، رگه- رگچههای سیلیسی- سولفیدی و سیلیسی- سولفیدی- کربناتی و رگه- رگچههای تأخیری نواری غنی از سیلیس و اسپکیولاریت قابل تقسیم است. سنگهای میزبان کانهزایی شامل کریستاللیتیکتوف داسیتی، گنبد نیمهژرف داسیتی و بهویژه توف اسیدی است. پاراژنز کانیشناسی در این کانسار از پیریت، آرسنوپیریت، کالکوپیریت، بورنیت، گالن، اسفالریت فقیر از آهن، تتراهدریت، تنانتیت و اسپکیولاریت تشکیل شده است. دگرسانیهای مهم در منطقه معدنی شامل دگرسانیهای سیلیسی، سیلیسی- سولفیدی، سریسیتی، کربناتی، آرژیلی و پروپیلیتی است. با توجه به الگوی توزیع و پراکندگی عناصر در نمونههای مواد معدنی، در میان فلزات پایه، بالاترین تمرکز عناصر مربوط به روی، سرب، مس و نقره است. میانگین عیار عناصر در رگههای کانهدار، 6 درصد روی، 4 درصد سرب، 2 درصد مس، 88 ppm نقره و 44 ppb طلاست. بر پایه مطالعات ریزدماسنجی میانبارهای سیال بلورهای کوارتز مربوط به مرحله اول و دوم کانهزایی، دمای همگنشدگی 260 تا 367 درجه سانتیگراد، درجه شوری 1/9 تا 9/16درصد معادل وزنی نمک طعام و ژرفای تقریبی کانهزایی 956 متر در زیر سطح ایستابی دیرین، بهدست آمده است. با توجه به درجه شوری میانبارهای سیال کانسار گمیشتپه و میزان بالای فلزات پایه، به نظر میرسد کمپلکس اصلی حمل کننده فلزات پایه و نقره، کمپلکسهای کلریدی هستند. شواهد میانبارهای سیال، برشهای گرمابی، بافتهای نواری- قشرگون- کلوفرمی و سیلیسهای بیشکل نشان میدهند که پدیده جوشش، عامل اصلی در ناپایداری این کمپلکسها و تهنشینی کانهها بوده است.
مقاله پژوهشی
علی ملائکه؛ محمدرضا قاسمی؛ سعید حکیمی؛ عباس بحرودی
چکیده
تاقدیس ویژنان در بخش ساده چینخورده از کمربند چین و راندگی زاگرس، در جنوب شهرستان گیلان غرب و در استان کرمانشاه قرار گرفته است. برای تحلیل هندسه و جنبششناسی این تاقدیس ابتدا نقشه زمینشناسی گستره مورد مطالعه با استفاده از تصاویر ماهوارهای گوناگون، نقشههای زمینشناسی موجود و عملیات صحرایی در گستره مورد مطالعه تهیه و سپس ...
بیشتر
تاقدیس ویژنان در بخش ساده چینخورده از کمربند چین و راندگی زاگرس، در جنوب شهرستان گیلان غرب و در استان کرمانشاه قرار گرفته است. برای تحلیل هندسه و جنبششناسی این تاقدیس ابتدا نقشه زمینشناسی گستره مورد مطالعه با استفاده از تصاویر ماهوارهای گوناگون، نقشههای زمینشناسی موجود و عملیات صحرایی در گستره مورد مطالعه تهیه و سپس 4 برش عرضی (A1-A2, B1-B2, C1-C2, D1-D2) عمود بر راستای محور چین به روش شکن (Kink)، در محیط نرمافزار اتوکد رسم شده است. برای تحلیل هندسه و جنبششناسی این چین میزان کوتاهشدگی افقی برای دو برش عرضی به دست آمده است. میانگین کوتاهشدگی در این برشها 11 درصد است. تحلیل جنبشی تاقدیس ویژنان بر پایه مدل Pablet & McClay (1996) نشان داد که تاقدیس ویژنان یک چین فراکنشی است. نمودار ارائه شده توسط Jamison (1987) نیز این نتیجه را تأیید میکند. برای اطمینان از نتایج به دست آمده از فاکتوری به نام نسبت اندازه (aspect ratio) که توسط Sattarzadeh et al. (2000) ارائه شده است، استفاده شد. محاسبه این فاکتور نیز نشان میدهد تاقدیس ویژنان در دسته چینهای فراکنشی قرار میگیرد.
مقاله پژوهشی
فرزانه بخشیزاد؛ قاسم قربانی
چکیده
منطقه زنجان- تکاب مشتمل بر انواع سنگهای دگرگونی شامل پارا- و ارتوگنیسها، آمفیبولیتها، انواع شیستها و میگماتیتها به همراه دایکها و عدسیهای ماگمایی جوان و کمتر دگرگون شده است. در این مطالعه، سنگهای دگرگونی زنجان- تکاب در سه منطقه: 1- آلمالو- قاضیکندی- علمکندی، 2- قرهناز- قوزلو و 3- زکیکندی- باروت آغاسی نمونهبرداری و ...
بیشتر
منطقه زنجان- تکاب مشتمل بر انواع سنگهای دگرگونی شامل پارا- و ارتوگنیسها، آمفیبولیتها، انواع شیستها و میگماتیتها به همراه دایکها و عدسیهای ماگمایی جوان و کمتر دگرگون شده است. در این مطالعه، سنگهای دگرگونی زنجان- تکاب در سه منطقه: 1- آلمالو- قاضیکندی- علمکندی، 2- قرهناز- قوزلو و 3- زکیکندی- باروت آغاسی نمونهبرداری و مطالعه شدهاند. ارتوگنیسها و لوکوسم میگماتیتها در این مناطق دارای غنیشدگی از عناصر کمیاب خاکی سبک نسبت به سنگین هستند و با تهیشدگی در عناصری مانند Nb و Ta مشخص میشوند. ارتوگنیسهای منطقه آلمالو- قاضیکندی- علمکندی دارای دامنه سنی 491 تا 516 میلیون سال هستند، ولی هستههای زیرکنهای دیرین نیز دارند. متاتونالیتهای این منطقه دارای سن 24 تا 26 میلیون سال هستند. لوکوسم میگماتیتها به همراه پاراگنیسها و آمفیبولیتهای گنیسی در منطقه قرهناز- قوزلو دارای زیرکنهایی هستند که شواهد ذوب بخشی در حدود 25 تا 28 میلیون سال را نشان میدهند. سن مدل نئودیمیم میگماتیتها مقادیر متغیر 466 تا 1629 را نشان میدهد؛ ولی بیشتر دادهها سن مدل اردوویسین و اواخر نئوپروتروزوییک را نشان میدهند. تغییرات εHf(t) برای حاشیه زیرکن همه نمونهها مقادیر مثبت و سن مدلآنها برابر 400 تا 700 میلیون سال است. با توجه به دادههای موجود به نظر میرسد که افزون بر سنگهای دگرگونی دیرین در منطقه زنجان- تکاب، سنگهای دگرگون شده (یا کمی دگرگون شده) جوانتر نیز در این بخش از ایران دیده میشوند. به نظر میرسد که فرایندهای فعالیت ماگمایی کادومین ایران در این منطقه نیز دارای بخش قابل توجهی است ولی نسبت به دیگر بخشهای ایران دامنه سنی وسیعتری دارد و نیز کمی جوانتر است. تشکیل میگماتیتها و بالا آمدن گنیسهای دگرگون شده از بخشهای ژرفتر در این منطقه در ارتباط با یک مجموعه Core complex است که از فازهای کششی موجود در ایران در نتیجه عقبراندگی (Roll-back) سنگکره فرورانده نئوتتیس به زیر بلوک ایران ناشی شده است.
مقاله پژوهشی
طاهره آذری؛ نوذر سامانی
چکیده
در سالهای اخیر، شبکههای عصبی مصنوعی (Artificial Neural Networks - ANNs) بهعنوان جایگزین روشهای انطباق منحنیتیپ (Type curve matching techniques) برای تعیین متغیرهای آبخوان استفاده میشوند. در این پژوهش دو شبکه عصبی مصنوعی از نوع پرسپترون چندلایه (Multilayer Perceptron Network - MLPN) برای تعیین متغیرهای آبخوان محبوس نشتی (leaky confined aquifer) طراحی شده است. نشت آب به آبخوان یا ...
بیشتر
در سالهای اخیر، شبکههای عصبی مصنوعی (Artificial Neural Networks - ANNs) بهعنوان جایگزین روشهای انطباق منحنیتیپ (Type curve matching techniques) برای تعیین متغیرهای آبخوان استفاده میشوند. در این پژوهش دو شبکه عصبی مصنوعی از نوع پرسپترون چندلایه (Multilayer Perceptron Network - MLPN) برای تعیین متغیرهای آبخوان محبوس نشتی (leaky confined aquifer) طراحی شده است. نشت آب به آبخوان یا از لایه نیمهتراوا و یا ازآب ذخیره شده در لایه نیمهتراوا منشأ میگیرد. توابع چاه (well functions) مربوط به آبخوانهای نشتی با این دو سازوکار نشت از لایه نیمهتراوا به این دو شبکه آموزش داده شده است. با اعمال روش تجزیه مؤلفه اصلی (Principal Component Analysis - PCA) بر مجموعه دادههای آموزش، توپولوژی هر دو شبکه کاهش و بازدهی آنها بهطور قابل ملاحظهای افزایش داده شد. بر خلاف شبکههای موجود، توپولوژی شبکههای طراحی شده به شمار دادههای افت- زمان آزمون پمپاژ وابسته نیست و ساختار آن به ترتیب با 2، 10 و 2 نورون در لایههای ورودی، پنهان و خروجی (2×10×2) ثابت است. شبکهها با دریافت دادههای آزمون پمپاژ، مختصات نقطه انطباق (match point coordinates) را تولید میکنند. مختصات نقطه انطباق با حلهای تحلیلی Hantush & Jacob (1955) و Hantush (1960) ترکیب میشود و مقادیر متغیرهای آبخوان به دست میآید. عملکرد دو شبکه با دادههای سه آزمون پمپاژ واقعی ارزیابی و دقت آنها با روشهای انطباق منحنی تیپ مقایسه شده است. شبکههای پیشنهادی به عنوان یک روش جایگزین دقیقتر نسبت به شبکه عصبی مصنوعی پیشین و انطباق منحنی تیپ برای محاسبه متغیرهای آبخوان نشتی توصیه میشود.
مقاله پژوهشی
رضا کهنسال؛ منصور قربانی؛ سید محمد پورمعافی؛ مرتضی خلعتبری جعفری؛ جعفر عمرانی؛ صدیقه ذوالفقاری؛ سارا سلیمانی
چکیده
سنگهای افیولیتی ناحیه فرومد، در انتهای بخش باختری افیولیت سبزوار، جزیی از افیولیتهای حاشیه خردقاره ایران مرکزی هستند. بررسیهای صحرایی در این ناحیه نشان از وجود توالی خروجی با سن کرتاسه پسین دارد. این توالی در تورونین پسین- سانتونینشامل گدازههای بازالتی بالشی همراه با چرتهای رادیولردار است ولی در کنیاسین- کامپانین پسین از ...
بیشتر
سنگهای افیولیتی ناحیه فرومد، در انتهای بخش باختری افیولیت سبزوار، جزیی از افیولیتهای حاشیه خردقاره ایران مرکزی هستند. بررسیهای صحرایی در این ناحیه نشان از وجود توالی خروجی با سن کرتاسه پسین دارد. این توالی در تورونین پسین- سانتونینشامل گدازههای بازالتی بالشی همراه با چرتهای رادیولردار است ولی در کنیاسین- کامپانین پسین از گدازههای بازالتی بالشی در بخشهای زیرین- میانی و انواع توفها در بخشهای بالایی تشکیل شده است. روانههای صفحهای، برشهای هیالوکلاستیک و سنگآهکهای پلاژیک بهصورت بینلایهای فضای میان گدازهها و توفها را پر کردهاند. گسترش گدازههای بالشی در مقایسه با روانههای صفحهای بیشتر است و بیشترآنها فیریک هستند.با اینکه غنیشدگی عناصر LILE و تهیشدگی برخی عناصر HFSE (Ta, Nb) ناشی از تمایل گدازههای بالشی ناحیه فرومد به محیطهای فرورانش (کمانهای جزیرهای) و غنیشدگی متفاوت در عناصر LREE نسبت به عناصر HREE نشاندهنده وجود گوشتهای ناهمگن در تشکیل بازالتهای بالشی است، ولی سرشت دوگانه ماگمایی (تولهایتی و کالکآلکالن) گدازهها و جایگاه آنها در نمودارهای زمینساخت- ماگمایی و همچنین تهیشدگی آشکار عنصر Th در گدازههای تورونین پسین- سانتونین همگی نشانگر شکلگیری توالی خروجی افیولیتی ناحیه فرومد در محیط فرافرورانش و در حوضه پشت کمان است.
مقاله پژوهشی
عطاالله ندیری؛ فریبا صادقی اقدم؛ اصغر اصغری مقدم
چکیده
در این مطالعه از مدل منطق فازی مرکب (ICFL) برای برآورد غلظت آرسنیک کل (III, V) در محدوده مطالعاتی سد سهند استفاده شده است. با توجه به بالا بودن مقادیر آرسنیک نسبت به مقادیر استاندارد جهانی (mg/L 01/0)، گروه زمینشناسی دانشگاه تبریز و سازمان آب منطقهای آذربایجان شرقی از منابع آب زیرزمینی و سطحی منطقه نمونهبرداری و متغیرهای هیدروشیمیایی ...
بیشتر
در این مطالعه از مدل منطق فازی مرکب (ICFL) برای برآورد غلظت آرسنیک کل (III, V) در محدوده مطالعاتی سد سهند استفاده شده است. با توجه به بالا بودن مقادیر آرسنیک نسبت به مقادیر استاندارد جهانی (mg/L 01/0)، گروه زمینشناسی دانشگاه تبریز و سازمان آب منطقهای آذربایجان شرقی از منابع آب زیرزمینی و سطحی منطقه نمونهبرداری و متغیرهای هیدروشیمیایی آن را تجزیه کردهاند. برای برآورد غلظتهای آرسنیک کل، از میان پارامترهای تجزیهای نمونهها از متغیرهای pH، سولفات، نیترات، فلوئورید و آهن کل (II, III) به عنوان ورودی مدلهای فازی ممدانی (MFL)، لارسن (LFL) و ساگنو (SFL) استفاده شد. با وجود نتایج مناسب این مدلها در دو مرحله آموزش و آزمایش و به دلیل همانندی نتایج این سه مدل، به جای انتخاب مدل برتر، مدل ICFL برای ترکیب نتایج سه مدل منفرد فازی به کار برده شد. به منظور استفاده همزمان از مزایای هر سه مدل یاد شده، ترکیب وزنی از خروجی مدلهای فازی برای ایجاد یک مدل منطق فازی مرکب به کار گرفته شد. همچنین در این مدل برآورد غلظت آرسنیک کل با به کارگیری الگوریتم جامعه ذرات برای به دست آوردن وزن بر پایه خروجی سه مدل فازی استفاده شد. نتایج نشان داد مدل ICFLارائه شده، توانست نسبت به روشهای مدل منطق فازی منفرد، بهتر عمل کند.
مقاله پژوهشی
محمود صادقیان؛ سکینه شکاری
چکیده
توده گرانیتوییدی درّهباغ در شمال باختر الیگودرز از دو بخش مافیک و فلسیک تشکیل شده است. این بخشها به ترتیب دارای ترکیب سنگشناسی دیوریت تا کوارتزدیوریت و گرانودیوریت تا لوکوگرانیت هستند. آشکارترین ویژگیهای بخش فلسیک توده نفوذی درهّباغ عبارتند از حضور گسترده آنکلاوهای متاپلیتی آندالوزیتدار، سورمیکاسه، سیلیسی (کوارتزی ...
بیشتر
توده گرانیتوییدی درّهباغ در شمال باختر الیگودرز از دو بخش مافیک و فلسیک تشکیل شده است. این بخشها به ترتیب دارای ترکیب سنگشناسی دیوریت تا کوارتزدیوریت و گرانودیوریت تا لوکوگرانیت هستند. آشکارترین ویژگیهای بخش فلسیک توده نفوذی درهّباغ عبارتند از حضور گسترده آنکلاوهای متاپلیتی آندالوزیتدار، سورمیکاسه، سیلیسی (کوارتزی به ارث رسیده از رگههای کوارتزی با ماهیت دگرگونی)، متاپسامیتی و همچنین زینوکریستهای آندالوزیت در سراسر بخش فلسیک. سنگهای فلسیک دارای ماهیت پرآلومین و کالکوآلکالن هستند و در گروه گرانیتوییدهای نوع S (پالینژنتیک) و کمان حاشیه قاره (CAG) قرار میگیرند. سنگهای مافیک دارای ماهیت متاآلومین و کالکآلکالن هستند و در گروه گرانیتوییدهای نوع I و کمان حاشیه قاره (CAG) جای میگیرند. بر پایه مشاهدات صحرایی، شواهد سنگنگاری، ویژگیهای ژئوشیمیایی و تفسیر رویدادهای صورت گرفته، در اثر نفوذ ماگماهای بازیک- حدواسط در مجموعه متاپلیتی- متاگریوکی تریاس پایانی- ژوراسیک آغازین، دما بالا رفته و دگرگونی مجاورتی بزرگ مقیاسی که تا حد تشکیل سیلیمانیتهورنفلس پیش رفته، صورت گرفته است. گذر دما از نقطه ذوب متاپلیتها- متاگریوکها، مذابهایی با ترکیب مناسب برای ساخت تودههای گرانیتوییدی نوع S فراهم کرده است. ماگمای تولید شده به ترازهای بالاتر پوسته رفته و در آن جای گرفته است. جایگیری آن با دگرگونی مجاورتی کم وسعتی در حد کردیریت- هورنفلس همراه بوده است.
مقاله پژوهشی
حمید کمالی سروستانی؛ عباس صادقی؛ سید مسعود موسویان
چکیده
همزیستی میان هیدروییدProtulophila gestroi و خانواده سرپولیدا از نقاط مختلف اروپا (انگلستان، فرانسه، آلمان و...) و خاورمیانه (سوریه) با سن ژوراسیک میانی (باژوسین) تا پلیوسن گزارش شده است. در این مطالعه همزیستی یاد شده برای اولین بار در ایران و دومین بار در خاورمیانه گزارش میشود. این همزیستی در سازند دبرسو در منطقه هفتومان در جنوب باختر شهر ...
بیشتر
همزیستی میان هیدروییدProtulophila gestroi و خانواده سرپولیدا از نقاط مختلف اروپا (انگلستان، فرانسه، آلمان و...) و خاورمیانه (سوریه) با سن ژوراسیک میانی (باژوسین) تا پلیوسن گزارش شده است. در این مطالعه همزیستی یاد شده برای اولین بار در ایران و دومین بار در خاورمیانه گزارش میشود. این همزیستی در سازند دبرسو در منطقه هفتومان در جنوب باختر شهر خور شناسایی شده است. سازند دبرسو با سن سنومانین پیشین- میانی دارای مجموعه غنی از همزیستی هیدرویید Protulophila gestroi با سرپولیدRotulispira در 225 متری از قاعده خود است.