دوره 24، شماره 93 ، آذر 1393، صفحه 1-1
چکیده
سخن سردبیر
بیشتر
سخن سردبیر
مقاله پژوهشی
دوره 24، شماره 93 ، آذر 1393، صفحه 2-2
چکیده
داوران
بیشتر
داوران
مقاله پژوهشی
حمیدرضا صمدی؛ اصغر تیموریان
چکیده
در ژئوفیزیک اکتشافی هدف اصلی و اولیه تعیین چگالی اهداف مورد تجسس است که اختلاف چگالی مشخصی با سنگ میزبان داشته باشند. بنابراین در این پژوهش روشی برای تعیین چگالی بهینه صفحه بوگه بیان میشود که این روش به نام روش واریوگرام شناخته میشود و بر پایه هندسه فرکتالی استوار است. این روش بر پایه بهحداقلرسانی ناهمواری سطحی بیهنجاری ...
بیشتر
در ژئوفیزیک اکتشافی هدف اصلی و اولیه تعیین چگالی اهداف مورد تجسس است که اختلاف چگالی مشخصی با سنگ میزبان داشته باشند. بنابراین در این پژوهش روشی برای تعیین چگالی بهینه صفحه بوگه بیان میشود که این روش به نام روش واریوگرام شناخته میشود و بر پایه هندسه فرکتالی استوار است. این روش بر پایه بهحداقلرسانی ناهمواری سطحی بیهنجاری بوگه است. از بعد فرکتالی سطح به عنوان معیار ناهمواری سطحی بیهنجاری بوگه استفاده شده است. با استفاده از این روش میزان چگالی بهینه منطقه چارک تعیین شده که برای منطقه مورد مطالعه g/cm37/2 بوده است. سپس به وسیله اختلاف ناشی از این چگالی بهینه تعیین شده با چگالی سنگ بستر میتوان هندسه و توپوگرافی سنگ بستر منطقه را تعیین کرد که همه محاسبات برای تعیین توپوگرافی سنگ بستر در حوزه فوریه انجام میشود و همه نتایج بهدست آمده چه در بخش تعیین چگالی بهینه به روش فرکتال و چه تعیین توپوگرافی سنگ بستر منطقه، در توافق خوبی با زمینشناسی و گمانههای اکتشافی حفر شده در منطقه است.
مقاله پژوهشی
خدیجه هاشمی؛ بهنام اویسی؛ عبدالله سعیدی
چکیده
کمربند چین- راندگی زاگرس به عنوان یکی از کمربندهای کوهزایی جوان با چینخوردگیهای گسترده در پوشش رسوبیاش شناخته میشود که در آن فراوانی زمینلرزهها بهشکل نواری به سوی بخشهای درونی زاگرس متمایل است. تاقدیس لار یکی از چینهای فعال و متمایل به بخش درونی زاگرس است که در کمان فارس ساحلی قرار دارد. شهر لار که در بخش شمال خاوری ...
بیشتر
کمربند چین- راندگی زاگرس به عنوان یکی از کمربندهای کوهزایی جوان با چینخوردگیهای گسترده در پوشش رسوبیاش شناخته میشود که در آن فراوانی زمینلرزهها بهشکل نواری به سوی بخشهای درونی زاگرس متمایل است. تاقدیس لار یکی از چینهای فعال و متمایل به بخش درونی زاگرس است که در کمان فارس ساحلی قرار دارد. شهر لار که در بخش شمال خاوری این ساختار قرار گرفته، چندین بار توسط زمینلرزه تخریب شده است. مهمترین این زمینلرزهها، زمینلرزه 1960 (mb ~ 6.0) است که سبب ویرانی و تلفات بسیاری شد. نزدیکترین گسل به شهر لار که بهاحتمال زیاد میتواند مسبب این زمینلرزه باشد گسل لار است. برای نمایش هندسه چین مرتبط با گسلش لار برش ساختاری به درازای 27 کیلومتر تهیه شد. درصد کوتاهشدگی کلی در امتداد برش 3/17 درصد یعنی برابر با 6/4 کیلومتر است. از این مقدار بیشترین کوتاهشدگی توسط تاقدیس لار به میزان 15 درصد (km 4~) جذب شده است. مقایسه هندسه تاقدیس لار در برش ساختاری رسمشده با مدلهای چین مرتبط با گسلش نشان داد که این تاقدیس از دید کینماتیکی میتواند با یک چین پیشروی گسلی صفحه محوری ثابتشده با نازکشدگی در یال جلویی مطابقت داشته باشد. بررسیها نشان میدهد که تاقدیس لار یک چین پیشروی گسلی بالغ است که هسته آن در حال تبدیل شدن بهچین خمشی- گسلی است. این بازسازی دوباره کینماتیکی حذف واحد کمقوام هرمز را در هسته تاقدیس در پی داشته و حذف واحدهای کم قوام نیز به نوبه خود عاملی در تغییر رفتار نرم به رفتار سخت (rigid) در هسته تاقدیس است. بر پایه برش ساختاری چنین رفتار مکانیکی در تاقدیس لار در مرز تماس سنگهای پالئوزوییک در هسته تاقدیس نمود یافته است که میتواند توان لرزهزایی در پوشش رسوبی را افزایش دهد. بنابراین انتظار میرود ژرفای رخداد 1960 کم (km 9-6) و در مغزه تاقدیس لار و در ارتباط با رفتار مکانیکی سخت در هسته تاقدیس باشد. بهکارگیری روابط هندسی نشان میدهد که نرخ نسبی کوتاهشدگی بلندمدت برای تاقدیس لار mm/yr 1 ± 2 بوده که با میانگین نرخ لغزش mm/yr 1 ± 4 بر روی گسل لار همراه بوده است.
مقاله پژوهشی
مینا بویری کناری؛ ابراهیم راستاد؛ نعمتاله رشیدنژاد عمران
چکیده
توالی آتشفشانی- رسوبی کرتاسه زیرین در شمال باختر و جنوب خاور صفاشهر (دهبید) در زیرپهنه حاشیهای (Marginal sub-zone) سنندج- سیرجان جنوبی، دربرگیرنده کانسار کشتمهکی و تعدادی اندیس معدنی مس (-نقره) است. کهنترین رخنمونهای سنگی منطقه مربوط به واحدهای شیلی و ماسهسنگی ژوراسیک است که توالی پیشرونده کرتاسه زیرین با کنگلومرای قاعدهای و ماسهسنگ ...
بیشتر
توالی آتشفشانی- رسوبی کرتاسه زیرین در شمال باختر و جنوب خاور صفاشهر (دهبید) در زیرپهنه حاشیهای (Marginal sub-zone) سنندج- سیرجان جنوبی، دربرگیرنده کانسار کشتمهکی و تعدادی اندیس معدنی مس (-نقره) است. کهنترین رخنمونهای سنگی منطقه مربوط به واحدهای شیلی و ماسهسنگی ژوراسیک است که توالی پیشرونده کرتاسه زیرین با کنگلومرای قاعدهای و ماسهسنگ و شیلهای سیلتی بهصورت دگرشیب بر روی آنها قرار گرفته است. کانهزایی مس (-نقره) در سنگهای آذرآواری و گدازههای آتشفشانی به سن کرتاسه زیرین رخ داده است. سنگ دربرگیرنده کانهزایی، کریستال لیتیک توف با ترکیب تراکیآندزیت- آندزیت است که ماده معدنی در آن به صورت چینهکران و عدسیشکل تا 35 کیلومتر، به طور ناپیوسته ادامه یافته است. سنگهای آذرآواری و گدازههای آتشفشانی به طور جانبی و در جهت قائم به طور تدریجی به سنگهای کربناتی اربیتولیندار تغییر رخساره میدهند. کانیشناسی ماده معدنی به طور چیره شامل کالکوسیت، بورنیت، مس طبیعی، دیژنیت، کالکوپیریت، پیریت، کلاستهالیت نقرهدار، کوولیت، آنیلیت، مالاکیت و آزوریت است. بافت کانه بهصورت پرکننده فضای خالی، رگه- رگچهای، جانشینی، دانهپراکنده و لامینهمانند است. مطالعات لیتوژئوشیمیایی در 6 ستون سنگچینهای از شمال باختر تا جنوب خاور صفاشهر، نشان از رخداد کانهزایی مس (-نقره) در یک موقعیت چینهشناسی خاص و همبستگی مثبت آن با عنصر روی است. بررسیهای سنگشناسی، کانیشناسی، لیتوژئوشیمیایی و مطالعات میکروسکوپی نشان از آن دارد که مس در ابتدا همراه با فعالیت آتشفشانی در توالی آتشفشانی- آذرآواری رخ داده است (جذب مس توسط هیدروکسید فریک، کانیهای رسی و جایگزینی در شبکه فلدسپارها) و سپس در طی دیاژنز تدفینی (Burial diagenesis)، بر اثر آبزدایی رسوبات تخریبی و آذرآواری و تشکیل سیالهای گرمابی و دگرسانی ناشی از این سیالها، مس آزاد شده و از طریق سیالها حمل شده تا به واحد سنگی با نفوذپذیری زیاد (کریستال لیتیک توف) و دارای شرایط احیایی با حضور بلورهای پیریت رسیده و در آنجا به صورت کانیهای سولفیدی مس، جانشین پیریتهای تشکیلشده در مرحله دیاژنز اولیه شدهاند. نتایج حاصل از تجزیه ایزوتوپی گوگرد گویای آن است که گوگرد مورد نیاز برای تشکیل سولفیدها از طریق احیای سولفات آب دریا تأمین شده است. ویژگیهای ژئوشیمیایی سنگهای آتشفشانی و آذرآواری، نشان از تشکیل آنها در محیط کافت درون کمان آتشفشانی است. با توجه به مجموعه مطالعات انجامگرفته و با استناد به شواهد مختلف از جمله محیط زمینساختی، سنگ دربرگیرنده، ژئومتری عدسی ماده معدنی، ساخت و بافت و پاراژنز (همبود) کانیشناسی و مقایسه آنها با ذخایر مسVolcanic Red Bed (VRB) میتوان کانسار کشتمهکی و اندیسهای معدنی مس (-نقره) پیرامون آن را در رده ذخایر VRB در نظر گرفت که از مرحله فعالیت آتشفشانی زیردریایی تا مرحله تدفین ژرفایی، تشکیل و تمرکز یافتهاند.
مقاله پژوهشی
خیرالله نورائینژاد؛ حسن امیری بختیار؛ روحانگیز محمدیان؛ عبدالفیاض عزیزی
چکیده
تاقدیس مارون در بخش میانی پهنه ساختاریزاگرس چینخورده ساده در جنوب فروافتادگی دزفول شمالی و در امتداد تاقدیسهای رامین و آغاجاری قرار گرفته است. در این مطالعه با بهرهگیری از دادههای زیرسطحی، سازوکار چینخوردگی و شکستگیهای این تاقدیس بررسی شده است. با استفاده از نتایج اولیه دادههای ژئوفیزیکی، روشهای تحلیل هندسی، تغییرات ...
بیشتر
تاقدیس مارون در بخش میانی پهنه ساختاریزاگرس چینخورده ساده در جنوب فروافتادگی دزفول شمالی و در امتداد تاقدیسهای رامین و آغاجاری قرار گرفته است. در این مطالعه با بهرهگیری از دادههای زیرسطحی، سازوکار چینخوردگی و شکستگیهای این تاقدیس بررسی شده است. با استفاده از نتایج اولیه دادههای ژئوفیزیکی، روشهای تحلیل هندسی، تغییرات انحنا، مطالعات هرزروی گل حفاری، اطلاعات مهندسی مخزن، هندسه تاقدیس و شکستگیهای مرتبط با چینخوردگی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتهاند. سازوکار چینخوردگی در این تاقدیس ترکیبی از چینخوردگی خمشی- لغزشی و چینخوردگی با سطح خنثی است. به عبارت دیگر تاقدیس زیرسطحی مارون یک چین مرتبط با گسل راندگی و از نوع جدایشی گسلی یا جدایشی انتقالی است. مقاطع لرزهای، تاقدیس مارون را از نوع چینخوردگی هممرکز نشان میدهد و از سطح به ژرفا با کاهش فضای موجود در اثر چینخوردگی همراه بوده است. این کاهش فضا با گسلش در یال جنوبی همراه است و این گسلها در سازند گچساران ناپدید میشوند. در نتایج حاصل انطباق خوبی میان روشهای تحلیلی هندسی، دادههای هرزروی گل، شاخص بهرهدهی در ناحیه خمش تاقدیس مارون (بخش مرکزی) و حضور شکستگیها در این بخش وجود دارد. تحلیل دادههای یادشده بیانگر این مطلب است که بیشترین تراکم شکستگیها، مربوط به منطقه خمش در میدان نفتی مارون است. در پایان میتوان چنـین نتیجهگیری کرد که برای حفر چاههای توسـعهای و تولیـدی آتی باید متغیرهای یادشده مدنظر قرار گیرد و به بخش شمال خاوری ویال جنوبی تاقدیس مارون توجه بیشتری شود
مقاله پژوهشی
سعیده شیرینمنش؛ وحید چگینی
چکیده
گسترش انرژیهای نو از مهمترین مسایلی است که در تمام کشورها به آن پرداخته شده و دائماٌ در پی ایجاد طرحی نو در این زمینه هستند. یکی از عظیمترین منابع انرژی در جهان، اقیانوسها هستند و جزرومد نیز از مؤلفههای اصلی جریانهای اقیانوسی است. حرکت توده آب اقیانوسها بر اثر جزرومد، بالقوه دارای انرژی بسیار زیادی است. در این پژوهش ...
بیشتر
گسترش انرژیهای نو از مهمترین مسایلی است که در تمام کشورها به آن پرداخته شده و دائماٌ در پی ایجاد طرحی نو در این زمینه هستند. یکی از عظیمترین منابع انرژی در جهان، اقیانوسها هستند و جزرومد نیز از مؤلفههای اصلی جریانهای اقیانوسی است. حرکت توده آب اقیانوسها بر اثر جزرومد، بالقوه دارای انرژی بسیار زیادی است. در این پژوهش انرژی پتانسیل در ایستگاه چابهار با استفاده از دادههای 18 ساله (2007-1990) میانگین اختلاف دامنه جزرومدی روزانه، ماهانه و سالانه بهدست آمد. سپس میانگین انرژی و همچنین توان قابل استحصال از ارتفاع جزرومدی محاسبه شد. میانگین اختلاف دامنه جزرومدی مربوط به 18 سال برابر با 09/2 متر و میانگین انرژی به میزان 5/5 وات ساعت بر متر مربع و میانگین توان قابل استحصال 44/. وات بر متر مربع برآورد شد. براساس نتایج این پژوهش انرژی قابل استحصال از جزرومد در خلیج چابهار بسیار ضعیف است و از دید اقتصادی مقرون به صرفه نیست.
مقاله پژوهشی
ساناز علاییمقدم؛ محمد کریمی؛ محمد سعدی مسگری؛ نادر صاحبالزمانی
چکیده
با توجه به گستردگی نواحی پتانسیلدار ذخیره معدنی در کشور، وجود نگرشی سامانمند برای شناسایی و تبدیل اندیسهای معدنی به معادن، ضروری بهنظر میرسد. تنوع مدل مفهومی ذخایر گوناگون معدنی، وجود دادههای متنوع کمی و کیفی اکتشاف ذخایر معدنی و همچنین وجود نظرات کارشناسی و سلایق مختلف، فرایند تهیه نقشه پتانسیل معدنی را بسیار پیچیده ...
بیشتر
با توجه به گستردگی نواحی پتانسیلدار ذخیره معدنی در کشور، وجود نگرشی سامانمند برای شناسایی و تبدیل اندیسهای معدنی به معادن، ضروری بهنظر میرسد. تنوع مدل مفهومی ذخایر گوناگون معدنی، وجود دادههای متنوع کمی و کیفی اکتشاف ذخایر معدنی و همچنین وجود نظرات کارشناسی و سلایق مختلف، فرایند تهیه نقشه پتانسیل معدنی را بسیار پیچیده میکند. تاکنون روشهای مختلفی مانند همپوشانی شاخص، منطق فازی، شبکه عصبی و وزنهای نشانگر برای مدلسازی این پیچیدگی بهکار گرفته شده است. در فرایند اکتشاف ذخایر معدنی توجه همزمان به مدلسازی ماهیت غیرقطعی دادههای اکتشافی، بهکارگیری دانش کارشناسی و انعطافپذیری روش برای انواع ذخایر معدنی در قالب سامانهای یکپارچه، ضروری است. در مقایسه با روشهای دیگر سامانه استنتاجگر فازی ویژگیهای یادشده را دارد. برای بررسی این امر، در این پژوهش یک سامانه استنتاجگر فازی برای مدلسازی فرایند تهیه پتانسیل معدنی پیشنهاد و در اندیس مس چاهفیروزه پیادهسازی شد. مراحل اصلی این پژوهش شامل فازیسازی نقشههای فاکتور با استفاده از تعریف متغیرهای زبانی و توابع عضویت مناسب، ترکیب نقشههای فاکتور با کمک استنتاج فازی (بهوسیله ایجاد پایگاه قوانین اگر- آنگاه فازی و بهکارگیری مدل تصمیمگیری مناسب) و تهیه نقشه پتانسیل معدنی با استفاده از قطعیسازی خروجی، است. در نقشه پتانسیل معدنی تهیهشده، مناطق مستعد کانیسازی مس پورفیری، در نواحی مرکزی و با گسترش شمالی- جنوبی شناسایی شدهاند. برای ارزیابی، 24 گمانه اکتشافی در منطقه با نقشه پتانسیل معدنی انطباق داده میشوند. بر پایه 4 نوع ردهبندی نقشه پتانسیل معدنی، میزان تطابق برابر با 64/63 درصد، 75درصد، 95/63 درصد و 23/80 درصد محاسبه شد. نقشه پتانسیل معدنی تهیهشده در تعیین مناطق دارای پتانسیل خیلی ضعیف، دقیقتر است و با 52/81 درصد از گمانههای با وضعیت خیلی ضعیف انطباق دارد. همچنین نقشه پتانسیل معدنی بهدست آمده با نقشه پتانسیل معدنی تهیهشده از این منطقه به کمک عملگرهای فازی (با بهینهترین ترکیب عملگرهای فازی) و بدون فازیسازی نقشههای ورودی مقایسه شد. نتیجه مقایسه نشان داد که نقشه پتانسیل معدنی تهیهشده با استفاده از سامانه استنتاجگر فازی، در 4 ردهبندی مورد استفاده در این پژوهش بهطور میانگین 6 درصد تطابق بیشتری با گمانههای اکتشافی دارد.
مقاله پژوهشی
فروغ ملکمحمودی؛ محمود خلیلی؛ هاشم باقری
چکیده
معدن کویر خور در شمال خاوری استان اصفهان بخشی از افق بنتونیتی خور بهشمار میرود که در پهنه ساختاری ایران مرکزی قرار دارد. بنتونیتهای این معدن محصول دگرسانی آندزیت – بازالتهای ائوسن هستند. بررسیهای صحرایی منطقه نشان از وجود گسلهای فعال بسیاری دارد که نقش مؤثری در انتقال سیالهای سیلیسی به صورت ژئود، ژاسپرویید ...
بیشتر
معدن کویر خور در شمال خاوری استان اصفهان بخشی از افق بنتونیتی خور بهشمار میرود که در پهنه ساختاری ایران مرکزی قرار دارد. بنتونیتهای این معدن محصول دگرسانی آندزیت – بازالتهای ائوسن هستند. بررسیهای صحرایی منطقه نشان از وجود گسلهای فعال بسیاری دارد که نقش مؤثری در انتقال سیالهای سیلیسی به صورت ژئود، ژاسپرویید و رگههای سیلیسی به سطح زمین داشتهاند. مطالعه مقاطع میکروسکوپی در تطابق با زمینساخت منطقه بیانکننده بیرونریزی این سیالها به صورت متناوب در یک محیط قلیایی آبگین است. مقایسه ترکیب شیمیایی نمونههای سیلیسی با بنتونیتها نشاندهنده وجود روند همانند عناصر کمیاب در پهنههای رسی، سیلیسی و سنگ مادر است که این امر نشاندهنده نقش این سیالهای گرمابی در شکلگیری بنتونیتهاست. تهیشدگی از عناصر سنگدوست بزرگیون به همراه بیهنجاری مثبت سزیم در هر دو گروه کانیهای رسی و سیلیسی دیده میشود. بررسیهای ایزوتوپهای پایدار اکسیژن و دوتریم نشان میدهد، سیالهای دگرسانکننده از نوع آبهای جوی هستند و دمای تشکیل بنتونیتها 83 درجه سانتیگراد برآورد میشود.
مقاله پژوهشی
سجاد افضلی؛ نیما نظافتی؛ مجید قادری؛ جلیل قلمقاش؛ محمدرض قاسمی؛ علیرضا کریمی باوندپور
چکیده
کانسار مگنتیت- آپاتیت گزستان در 78 کیلومتری خاور بافق قرار دارد. از دید ساختاری، این کانسار متعلق به پهنه ایران مرکزی و زیرپهنه بافق- پشتبادام است. واحدهای سنگی منطقه به سری ریزو تعلق دارند و از سنگهای کربناتی، شیل، توف، ماسهسنگ و سنگهای آتشفشانی تشکیل شدهاند. افزون بر سنگهای رسوبی و آتشفشانی، سنگهای نفوذی به شکل استوک ...
بیشتر
کانسار مگنتیت- آپاتیت گزستان در 78 کیلومتری خاور بافق قرار دارد. از دید ساختاری، این کانسار متعلق به پهنه ایران مرکزی و زیرپهنه بافق- پشتبادام است. واحدهای سنگی منطقه به سری ریزو تعلق دارند و از سنگهای کربناتی، شیل، توف، ماسهسنگ و سنگهای آتشفشانی تشکیل شدهاند. افزون بر سنگهای رسوبی و آتشفشانی، سنگهای نفوذی به شکل استوک و دایک و با ترکیب گرانودیوریت و گرانیت در بخشهای مختلف رخنمون دارند. سنگهای سبز با ترکیب اسیدی تا حدواسط (تراکیت و داسیت در اثر دگرسانی کلریتی، به رنگ سبز دیده میشوند)، میزبان کانیسازی آهن و فسفات هستند که در برخی بخشها، رخسارههای نیمهژرف نشان میدهند. دگرسانی در سنگهای آتشفشانی آشکارتر و انواع شدیدتر آن شامل دگرسانیهای کلریتی، آرژیلی و سیلیسی است. سنگهای میزبان کانیسازی، بهشدت دگرسانی نشان میدهند. کانیسازی در کانسار گزستان شامل ترکیبی از اکسیدهای آهن و آپاتیت به نسبتهای مختلف است که با کمی کوارتز و کلسیت همراهی میشود و به شکلهای متفاوت درون سنگهای تراکیتی- داسیتی و کمی در ریولیتها دیده میشود. پنج شکل کانیسازی در این منطقه قابل تفکیک است که شامل کانسنگ آهن تودهای با کمی آپاتیت، کانسنگ آپاتیت- مگنتیت، رگه- رگچههای نامنظم (استوکورک) در سنگ سبز برشیشده، نوع پراکنده و رگههای تودهای خالص آپاتیتی هستند. سنگ میزبان در محدوده کالکوآلکالن قرار دارد. محیط زمینساختی، سنگ میزبان، کانیشناسی، دگرسانی و ساخت و بافت در کانسار گزستان، بیشترین شباهت را با کانسارهای اکسید آهن آپاتیتدار نشان میدهد.
مقاله پژوهشی
مهیار یوسفی؛ ابوالقاسم کامکار روحانی؛ مسعود علیپور
چکیده
ژئوشیمی رسوبات آبراههای یکی از روشهای مؤثر برای شناسایی ذخایر معدنی بهویژه در مراحل اولیه اکتشاف است. در مواردی که بر روی یک کانیسازی مشخص پیجویی صورت میگیرد، بیشتر از تجزیه و تحلیلهای چندمتغیره مانند تحلیل عاملی برای استنتاج بهترین عوامل (فاکتورهای) پیشگو، از میان عناصر ردیاب و معرف کانیسازی مورد جستجو، استفاده ...
بیشتر
ژئوشیمی رسوبات آبراههای یکی از روشهای مؤثر برای شناسایی ذخایر معدنی بهویژه در مراحل اولیه اکتشاف است. در مواردی که بر روی یک کانیسازی مشخص پیجویی صورت میگیرد، بیشتر از تجزیه و تحلیلهای چندمتغیره مانند تحلیل عاملی برای استنتاج بهترین عوامل (فاکتورهای) پیشگو، از میان عناصر ردیاب و معرف کانیسازی مورد جستجو، استفاده میشود. چگونگی استنتاج و انتخاب بهترین عامل معرف کانیسازی مورد جستجو هنوز مسئلهای بحثبرانگیز است که موجب انتشار مقالات زیادی در این زمینه شده است. در مقاله حاضر روشی جدید با عنوان تجزیه و تحلیل عاملی مرحلهای که در واقع روش بهبودیـافته تحلیل عاملی معمولی برای تولید نقشههای پراکندگی ژئوشیمیـایی میباشد، ارائه شده است. در روش تحلیل عاملی مرحلهای ابتدا عناصر غیر معرف شناسایی و حذف شده، سپس مهمترین و مؤثرترین عوامل پیشگو شنـاسایی میشوند. کاربرد این روش سبب شدت بخشی به هالههای ژئوشیمیایی شده و واریانس تشریح شده توسط هر عامل نیز افزایش یافته است. همچنین کاربرد تجزیه و تحلیل عاملی مرحلهای موجب بهبود نرخ پیشبینی ذخایر معدنی و در نتیجه افزایش موفقیت اکتشاف شده است. در مطالعه حاضر کارایی بهتر روش بهبودیافته تحلیل عاملی مرحلهای نسبت به تحلیل عاملی معمولی، با اجرای آن بر روی دادههای ژئوشیمیایی 2 منطقه متفاوت و برای 2 کانیسازی نوع مختلف، به اثبات رسیده است. در این مناطق کاربرد روش تحلیل عاملی مرحلهای موجب افزایش مجموع واریانس تحت پوشش عامل پیشگوی کانیسازی و همچنین افزایش نرخ پیشبینی اندیسهای معدنی شده است. بنابراین موفقیت اکتشاف افزایش یافته است. همچنین با کاربرد تحلیل عاملی مرحلهای، انطباق بیشتری میان بیهنجاریهای ژئوشیمیایی و سنگ میزبان کانیسازی بهدست آمده است.
مقاله پژوهشی
یوسف وثیق؛ علی درویشزاده؛ منصور وثوقی عابدینی؛ محمدهاشم امامی
چکیده
منطقه حیران در شمال خاور اردبیل و جنوب باختر دریای خزر واقع شده است. شواهد صحرایی نشاندهنده فعالیتهای آتشفشانی زیردریایی در این منطقه است. ترکیب کلی این سنگها، بازالتی بوده و برونزدهایی از گدازههای بالشی (پیلولاوا)، منشور، دایک و روانههای گدازهای در نقاط متعدد نشاندهنده وجود آثار پوسته اقیانوسی در این منطقه است. مطالعات ...
بیشتر
منطقه حیران در شمال خاور اردبیل و جنوب باختر دریای خزر واقع شده است. شواهد صحرایی نشاندهنده فعالیتهای آتشفشانی زیردریایی در این منطقه است. ترکیب کلی این سنگها، بازالتی بوده و برونزدهایی از گدازههای بالشی (پیلولاوا)، منشور، دایک و روانههای گدازهای در نقاط متعدد نشاندهنده وجود آثار پوسته اقیانوسی در این منطقه است. مطالعات صورت گرفته در نقاط دیگری از حاشیه جنوبی دریای خزر و تشابه ساختاری و سنگشناسی منطقه حیران با این مناطق میتواند تأییدکننده این نکته باشد که منطقه حیران دنباله بازشدگی حاشیه جنوبی دریای خزر است. سن سنگهای آتشفشانی زیردریایی منطقه به کرتاسه پایانی تا ائوسن نسبت داده میشود. سنگهای مورد مطالعه از نظر ویژگیهای سنگنگاری در طیفی از آندزیبازالت تا اولیوین بازالت قرار داشته به سری آلکالن تعلق دارند. جایگاه زمینساختی- ماگمایی این گدازهها به حوضه پشت کمان مربوط است. منشأ ماگمای سازنده این سنگها به گوشته سنگکرهای زیرقاره مربوط بوده و در رابطه با فرایند فرورانش احتمالاً در یک محیط فرافرورانش (سوپراسابداکشن) تشکیل شدهاند. بسته شدن اقیانوس سوان ـ آکرا ـ قرهداغ سبب تشکیل حوضه حاشیهای جنوب دریای خزر به صورت یک حوضه پشت کمانی در کرتاسه بالایی تا اواسط پالئوژن شده است. گدازههای زیردریایی منطقه حیران احتمالاً از بقایای فعالیتهای آتشفشانی در این حوضه حاشیهای هستند.
مقاله پژوهشی
بهزاد مهرابی؛ مجید قاسمیسیانی؛ ابراهیم طالعفاضل
چکیده
کمان آتشفشانی- نفوذی ترود- چاهشیرین در جنوب فروافتادگی کویر چاهجم (جنوبخاور دامغان)، میزبان رخدادها و ذخایر معدنی بیشماری همچون سرب و روی، مس، نقره و طلا است که کانسارهای چندفلزی نوع رگهای چشمهحافظ (سرب- روی± مس± نقره± طلا) و چالو (مس- طلا± نقره) در مرکز آن قرار دارد. در این پهنه، فعالیتهای آتشفشانی کالکآلکالن ...
بیشتر
کمان آتشفشانی- نفوذی ترود- چاهشیرین در جنوب فروافتادگی کویر چاهجم (جنوبخاور دامغان)، میزبان رخدادها و ذخایر معدنی بیشماری همچون سرب و روی، مس، نقره و طلا است که کانسارهای چندفلزی نوع رگهای چشمهحافظ (سرب- روی± مس± نقره± طلا) و چالو (مس- طلا± نقره) در مرکز آن قرار دارد. در این پهنه، فعالیتهای آتشفشانی کالکآلکالن ترشیری و کانیسازی مرتبط با آن بیشتر در ارتباط با گسلهای چپگرد انجیلو در شمال و ترود در جنوب با راستای شمال خاوری- جنوب باختری رخ داده است. سنگهای رخنمونیافته در پهنه ترود- چاه شیرین شامل توالیهایی از سنگهای رسوبی، آتشفشانی و آتشفشانی- تخریبی است. این سنگها شامل سیلتسنگ و ماسهسنگ نازکلایه، سنگهای آذرین بیرونی حدواسط، لاپیلیتوف و برشهای آتشفشانی است. گدازههای آندزیت و آندزیتبازالت در منطقه چشمه حافظ و واحدهای تراکیآندزیت و تراکیآندزیت بازالت در منطقه چالو میزبان کانیسازی گرمابی در این مناطق هستند. کانیسازی در منطقه چشمه حافظ طی سه مرحله شامل، 1) کانیسازی رگهای و انتشاری پیریت- کالکوپیریت با دمای همگنشدگی 188 تا 238 درجه سانتیگراد و شوری 6 تا 14 درصد وزنی معادل نمک طعام؛ 2) کانیسازی سولفیدی اصلی با ماهیت رگهای، انتشاری و برشی با دمای همگنشدگی 243 تا 276 درجه سانتیگراد و شوری 11 تا 18 درصد وزنی معادل نمک طعام؛ 3) کانیسازی جانشینی و رگهای (کوارتز و کلسیت بیبر) با دمای همگن شدگی 148 تا 185 درجه سانتیگراد و شوری 4 تا 11 درصد وزنی معادل نمک طعام است. کانیسازی در منطقه چالو نیز با گسترش کم و کانیشناسی ساده طی دو مرحله رخ داده است، 1) کانیسازی رگه- رگچهای پیشین متشکل از هماتیت تیغهای، مگنتیت، کالکوپیریت و پیریت نسل اول (I) با دمای همگنشدگی 332 تا 356 درجه سانتیگراد و شوری 7 تا 11 درصد معادل نمک طعام و 2) کانیسازی پسین با ماهیت برشی و استوکورک متشکل از پیریت نسل دوم (II)، بورنیت، تتراهدریت، کلسیت رگهای و کلریت با دمای همگنشدگی 290 تا 322 درجه سانتیگراد و شوری 3 تا 7 درصد وزنی معادل نمک طعام، رخ داده است. میتوان گفت با افزایش فاصله از منطقه چالو و نزدیک شدن به منطقه چشمه حافظ، دمای همگنشدگی، شوری سیال کانهساز و ژرفای کانیسازی کاهش یافته و کانیزایی در محدوده چشمه حافظ و چالو در اثر اختلاط سیالات گرمابی و جوی رخ داده است.
مقاله پژوهشی
عباس صادقی؛ مهدی رازیانی
چکیده
به منظور مطالعه سازند سورگاه در جنوب باختر ایلام یک برش چینهشناسی در تاقدیس کوه شاهنخجیر انتخاب و نمونهبرداری شد. ستبرای سازند سورگاه در این برش 161 متر و سنگشناسی آن به طور عمده شامل شیل و شیلهای مارنی سبز خاکستری و سبز زیتونی با میانلایههایی از سنگآهکهای شیلی است. مرز زیرین و بالایی این سازند به ترتیب با سازندهای سروک ...
بیشتر
به منظور مطالعه سازند سورگاه در جنوب باختر ایلام یک برش چینهشناسی در تاقدیس کوه شاهنخجیر انتخاب و نمونهبرداری شد. ستبرای سازند سورگاه در این برش 161 متر و سنگشناسی آن به طور عمده شامل شیل و شیلهای مارنی سبز خاکستری و سبز زیتونی با میانلایههایی از سنگآهکهای شیلی است. مرز زیرین و بالایی این سازند به ترتیب با سازندهای سروک و ایلام به صورت همشیب، همراه با گسستگی سنگشناختی و گرهکهای آهن فراوان است. در این مطالعات افزونبر تشخیص 52 گونه متعلق به 28 جنس از روزنبران، 3 زیستزون در سازند سورگاه معرفی شده است. بر پایه روزنبران پلانکتونی و زیستزونهای شناسایی شده، سن سازند سورگاه آخرین افقهای تورونین انتهایی تا اولین افقهای سانتونین پسین تعیین شده است. زیستزونهای شناسایی شده در برش مورد مطالعه را میتوان با برش نمونه در تنگ گراب مقایسه کرد که تنها تفاوتهای اندکی در ستبرا با یکدیگر نشان میدهند.
مقاله پژوهشی
سیدعلی سمایی؛ فرهاد ملکقاسمی؛ وارطان سیمونز
چکیده
محدوده مورد مطالعه در 25 کیلومتری جنوب خاوری و در چهارگوش کازرون و در پهنه زاگرس چینخورده قرار دارد. لایههای فسفاتدار نیز در هسته تاقدیس سربالش- بزنک با روند شمال باختری- جنوب خاوری نهشته شدهاند. از دید چینهشناسی در این محدوده سازندهای گورپی، پابده، آسماری، گچساران و بختیاری رخنمون دارند. مطالعات سنگنگاری نشان میدهد ...
بیشتر
محدوده مورد مطالعه در 25 کیلومتری جنوب خاوری و در چهارگوش کازرون و در پهنه زاگرس چینخورده قرار دارد. لایههای فسفاتدار نیز در هسته تاقدیس سربالش- بزنک با روند شمال باختری- جنوب خاوری نهشته شدهاند. از دید چینهشناسی در این محدوده سازندهای گورپی، پابده، آسماری، گچساران و بختیاری رخنمون دارند. مطالعات سنگنگاری نشان میدهد که ترکیب کانیشناسی لایه فسفات شامل کلسیت، فسفات، گلوکونیت و اکسید آهن است که بافت آنها از Wackestone تا Packstone تغییر میکند. مطالعه میکرو فسیلها گویای سن الیگوسن برای لایههای فسفاتدار است. بررسی نتایج تجزیههای XRF و XRD نشان میدهد که کانی فسفاتدار، فلوئورآپاتیت با فرمول Ca(PO4)3F است .فسفات رسوبی منطقه مورد مطالعه در شرایط محیط پر انرژی، آبهای اشباع از فسفات و در مرز پهنه اکسیداسیون- احیا تشکیل شده است.
مقاله پژوهشی
فاطمه سرجوقیان؛ علی کنعانیان؛ جمشید احمدیان
چکیده
بلورهای فلدسپار قلیایی و پلاژیوکلاز در سنگهای نفوذی کوهدم از دید ترکیب و بافتی ساختمان منطقهای نشان میدهند. بلورهای فلدسپار در واحدهای مختلف مانند نمونههای گرانیتی- گرانودیوریتی، نمونههای دیوریتی- گابرویی و آنکلاوهای میکروگرانولار مافیک که با فراوانی به نسبت زیاد در سرتاسر توده نفوذی اسیدی به چشم میخورند، مورد ...
بیشتر
بلورهای فلدسپار قلیایی و پلاژیوکلاز در سنگهای نفوذی کوهدم از دید ترکیب و بافتی ساختمان منطقهای نشان میدهند. بلورهای فلدسپار در واحدهای مختلف مانند نمونههای گرانیتی- گرانودیوریتی، نمونههای دیوریتی- گابرویی و آنکلاوهای میکروگرانولار مافیک که با فراوانی به نسبت زیاد در سرتاسر توده نفوذی اسیدی به چشم میخورند، مورد تجزیه نقطهای قرار گرفتند. نتایج تجزیه میکروپروب پلاژیوکلازها در سنگهای اسیدی و حد واسط- بازی و آنکلاوها بیانگر وجود منطقهبندی عادی و وارون در نمونهها است. طیف ترکیب شیمیایی پلاژیوکلاز در مرز آلبیت و الیگوکلاز (An:9) در حاشیه تا اوایل لابرادوریت(An: 50) در مرکز در سنگهای اسیدی و از آندزین (An: 30) در حاشیه تا لابرادوریت (An: 56) در مرکز در سنگهای حد واسط- بازی و از الیگوکلاز (An: 19) تا اواخر لابرادوریت (An: 66) در آنکلاوها تغییر میکند. فراوانی عناصر کمیاب Ba، Sr، Fe و Mg در فلدسپارها، الگوی نوسانی و متغیر نشان میدهند. الگوی نوسانی عناصر اصلی و کمیاب از مرکز به حاشیه در بلور فلدسپار، به نقش مؤثر پدیده آمیختگی ماگمایی در شکلگیری توده نفوذی کوهدم اشاره دارد.
مقاله پژوهشی
محسن علامه؛ شیرین سعادتی جعفرآبادی
چکیده
سازند دلیچای از نهشتههای دریایی دوره ژوراسیک است که در شمال ایران گسترش جغرافیایی وسیعی دارد. به منظور انجام مطالعات پالینولوژی در بخش خاوری کوههای بینالود رخنمونی از این سازند در برش روستای بار مطالعه شده است. ستبرای این سازند در برش روستای بار 255 متر شامل شیلهای خاکستری تیره است. بر اساس مطالعات انجام شده بر روی 112 اسلاید ...
بیشتر
سازند دلیچای از نهشتههای دریایی دوره ژوراسیک است که در شمال ایران گسترش جغرافیایی وسیعی دارد. به منظور انجام مطالعات پالینولوژی در بخش خاوری کوههای بینالود رخنمونی از این سازند در برش روستای بار مطالعه شده است. ستبرای این سازند در برش روستای بار 255 متر شامل شیلهای خاکستری تیره است. بر اساس مطالعات انجام شده بر روی 112 اسلاید تهیه شده از 28 نمونه برداشت شده از این سازند، مشخص شد که بیشتر نمونهها، حاوی پالینومورفها، بهویژه داینوفلاژلهها هستند، که در مجموع 53 گونه مربوط به 27 جنس از داینوفلاژلهها شناسایی شد. با توجه به داینوفلاژلههای شناسایی شده سن ژوراسیک میانی برای سازند دلیچای در برش روستای بار تعیین شد. بر پایه بررسی سه گروه اصلی فیتوکلاستها، پالینومورفهای دریایی و مواد آلی بدون ساختمان و نتایج حاصل از مطالعات آماری بر روی فاکتورهای مختلف، محیط رسوبی سازند دلیچای در برش مورد مطالعه محیط دریایی باز با ژرفای کم و کم اکسیژن در زمان رسوبگذاری بوده است.
مقاله پژوهشی
قاسم نباتیان؛ مجید قادری
چکیده
کانسارهای اکسید آهن- آپاتیت، از ذخایر مهم عناصر خاکی کمیاب بهشمار میروند. کانیزایی عناصر خاکی کمیاب در ناحیه زنجان، همراه با کانسارهای مگنتیت- آپاتیت سرخهدیزج، علیآباد، مروارید، ذاکر، اسکند و گلستانآباد دیده میشود. این ناحیه از دید ساختاری در پهنه البرز باختری- آذربایجان و زیرپهنه طارم قرار دارد. بیشتر سنگهای ناحیه، ...
بیشتر
کانسارهای اکسید آهن- آپاتیت، از ذخایر مهم عناصر خاکی کمیاب بهشمار میروند. کانیزایی عناصر خاکی کمیاب در ناحیه زنجان، همراه با کانسارهای مگنتیت- آپاتیت سرخهدیزج، علیآباد، مروارید، ذاکر، اسکند و گلستانآباد دیده میشود. این ناحیه از دید ساختاری در پهنه البرز باختری- آذربایجان و زیرپهنه طارم قرار دارد. بیشتر سنگهای ناحیه، مربوط به واحدهای گدازهای ائوسن و شامل الیوینبازالت، تراکیآندزیت، آندزیت و به مقدار فراوان سنگهای آذرآواری بهویژه توف است که در طی ائوسن بالایی توسط تودههای نفوذی با ترکیب میکروکوارتزدیوریت پورفیری و کوارتزمونزونیت تا کوارتزمونزودیوریت قطع شدهاند. کانیزایی مگنتیت- آپاتیت ناحیه زنجان در ارتباط با سنگهای نفوذی با ترکیب کوارتزمونزونیت تا کوارتزمونزودیوریت است و بیشتر به شکل رگهای و داربستی (رگه- رگچههای نامنظم مگنتیت- آپاتیت) دیده میشود. در همه کانسارهای مگنتیت- آپاتیت ناحیه، بلورهای آپاتیت همراه با مگنتیت است و اندازه آنها در برخی موارد به بیش از 20 سانتیمتر میرسد. مونازیت مهمترین کانی عناصر خاکی کمیاب در این ذخایر است که بهصورت میانبار(انکلوزیون) در آپاتیت تمرکز پیدا کرده است. محتوای مجموعREE در کانی آپاتیت این کانسارها 4/0 تا 6/1 درصد است. مطالعات انجامشده، بیانگر غنیشدگی این کانسارها از عناصر خاکی کمیاب سبک (LREE) نسبت به عناصر خاکی کمیاب سنگین (HREE) است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد کانیسازی مگنتیت- آپاتیت در ناحیه زنجان از ماگمای کوارتزمونزونیتی با ترکیب کالکآلکالن که در موقعیت زمینساختی کمانهای ماگمایی قرار دارد، تشکیل شده است. با توجه به بررسیهای انجامشده در ناحیه زنجان، کانسارهای مگنتیت- آپاتیت این ناحیه در گروه پتانسیلهای مهم تمرکز REE در ایران بهشمار میآیند.
مقاله پژوهشی
جلیل قلمقاش؛ راضیه چهارلنگ
چکیده
در این نوشتار آتشفشانهای سهند، آرارات، نمروت، سوفان، تندورک و قفقاز کوچک با سن میوسن پایانی- کواترنری در منطقه برخورد صفحات قارهای عربی- اوراسی مورد مطالعه قرار گرفتهاند. این آتشفشانها در چند مرحله مواد آذرآواری و جریانهای گدازهای با ترکیب بازالتی تا ریولیتی را فوران کردهاند. این سنگهای آتشفشانی ماهیت کالکآلکالن ...
بیشتر
در این نوشتار آتشفشانهای سهند، آرارات، نمروت، سوفان، تندورک و قفقاز کوچک با سن میوسن پایانی- کواترنری در منطقه برخورد صفحات قارهای عربی- اوراسی مورد مطالعه قرار گرفتهاند. این آتشفشانها در چند مرحله مواد آذرآواری و جریانهای گدازهای با ترکیب بازالتی تا ریولیتی را فوران کردهاند. این سنگهای آتشفشانی ماهیت کالکآلکالن (سهند) تا آلکالن (تندورک) دارند. تهیشدگی از عناصر Nb، Ta، Ti، Y و غنیشدگی عناصر Rb، Ba، K، Sr، Th در نمودارهای چندعنصری بهنجارشده با ترکیب گوشته اولیه از ویژگیهای ژئوشیمیایی معمول در این سنگهای آتشفشانی است. همچنین غنیشدگی از LREE نسبت به HREE در نمودارهای الگوی پراکندگی عناصر خاکی کمیاب بهنجارشده با کندریت همه سنگهای آتشفشانی منطقه نمایان است. غنیشدگی سنگهای آتشفشانی سهند و قفقاز کوچک از LREE و تهیشدگی بیشتر آنها از HREE (نسبت به دیگر سنگهای آتشفشانی مورد مطالعه)، نشانگر تشکیل ماگمای مادر آنها از ذوب بخشی سنگهای گارنت لرزولیتی گوشته است. بر خلاف آنها، سنگهای آتشفشانی خاور آناتولی از ذوب بخشی سنگهای گوشتهای با ترکیب اسپینل لرزولیت ایجاد شدهاند. وجود بیهنجاری منفی عناصر Nb و Ta در نمودارهای چندعنصری بهنجارشده با گوشته اولیه، نشانگر وجود مؤلفه ژئوشیمیایی مربوط به محیط فرورانش پیش از برخورد در ماگمای مادر سنگهای آتشفشانی مورد مطالعه است. مقادیر بالای عناصر La، Th، Ce و Rb در سنگهای آتشفشانی مورد مطالعه نشانگر آلودگی پوستهای است که در اثر جایگیری ماگماهای یادشده در پوسته و رخداد فرایندهای همزمان هضم، تبلوربخشی و آلایش با مواد پوستهای ایجاد شدهاند.
مقاله پژوهشی
مریم فرمهینی فراهانی؛ احمد خاکزاد؛ هوشنگ اسدی هارونی؛ محمدهاشم امامی
چکیده
معدن مس و مولیبدن پورفیری کهنگ در استان اصفهان و 10 کیلومتری خاور شهرستان زفره و در کمربند آتشفشانی- نفوذی ارومیه - دختر قرار گرفته است. بیش از 90 درصد سنگهای این محدوده اکتشافی تحت تأثیر سیالهای گرمابی دگرسان شده است به گونهای که انواع دگرسانیهای مرتبط با ذخایر مس و مولیبدن پورفیری در آنجا دیده میشود. بیشتر سنگهای منطقه از ...
بیشتر
معدن مس و مولیبدن پورفیری کهنگ در استان اصفهان و 10 کیلومتری خاور شهرستان زفره و در کمربند آتشفشانی- نفوذی ارومیه - دختر قرار گرفته است. بیش از 90 درصد سنگهای این محدوده اکتشافی تحت تأثیر سیالهای گرمابی دگرسان شده است به گونهای که انواع دگرسانیهای مرتبط با ذخایر مس و مولیبدن پورفیری در آنجا دیده میشود. بیشتر سنگهای منطقه از نوع حدواسط تا اسیدی نیمهآتشفشانی است و دگرسانیهای فیلیک، آرژیلیک، پروپیلیتیک و سیلیسی را نشان میدهند. با توجه به این که توده اصلی ذخیره تحت تأثیر فرسایش قرار نگرفته است و در ژرفا قرار دارد، دگرسانی پتاسیک در سطح محدوده رخنمون ندارد. در بررسی دگرسانیهای موجود در منطقه اکتشافی از روشهای مختلفی همچون دورسنجی، مطالعه مقاطع نازک و تجزیه شیمیایی نمونهها استفاده شده است. مسئله دیگری که در این پژوهش به آن پرداخته شده آمیختگی ماگمایی است؛ این مسئله با شواهد سنگنگاری همچون بافت غربالی، حاشیههای خلیجی در درشتبلورهای اولیه کوارتز و چگونگی تأثیر سیالهای گرمابی در بلورهای پلاژیوکلاز بهویژه در واحدهای سنگشناختی آندزیت پورفیری تأیید میشود. از سوی دیگر حجم گسترده سنگهای اسیدی و نیمهاسیدی، محدوده قابل توجه دگرسانی و حضور دو نسل کانهزایی هر کدام بهگونهای نشان از آمیختگی ماگمایی در محدوده اکتشافی است. در این پژوهش به همانندیهای کهنگ و دیگر پورفیریها در پهنه ارومیه- دختر توجه شده است.
مقاله پژوهشی
محمد محجل؛ شجاعالدین نیرومند
چکیده
شواهد ساختاری مطالعه شده از چینهای موجود در منطقه خراپه (جنوب شهر پیرانشهر در آذربایجان باختری) مشخص میکند که دو نسل چینخوردگی هممحور با روند شمال باختر - جنوب خاور در مجموعه سنگهای دگرگون با سن کرتاسه در این بخش از پهنه سنندج - سیرجان به وجود آمده است. چینهای مرحله اول به صورت بسته تا یال موازی خوابیده هستند که برگوارگی سطحمحوری ...
بیشتر
شواهد ساختاری مطالعه شده از چینهای موجود در منطقه خراپه (جنوب شهر پیرانشهر در آذربایجان باختری) مشخص میکند که دو نسل چینخوردگی هممحور با روند شمال باختر - جنوب خاور در مجموعه سنگهای دگرگون با سن کرتاسه در این بخش از پهنه سنندج - سیرجان به وجود آمده است. چینهای مرحله اول به صورت بسته تا یال موازی خوابیده هستند که برگوارگی سطحمحوری در آنها به وجود آمده است. این چینها به صورت هممحور توسط چینهای بسته تا باز با سطحمحوری قائم مرحله دوم دوباره چینخوردهاند. رگههای کوارتز طلادار، دایکها با شیب زیاد و گسلهای عادی که همراستا با سطح محوری چینهای ایستاده نسل دوم هستند در منطقه لولایی چینها تمرکز دارند. از طرف دیگر اطلاعات ژرفایی از رگههای کوارتزی مشخص ساخته که پهنای رگهها در ژرفا کمتر میشود. بررسی ساختاری مشخص ساخت که در طول مرحله دوم چینخوردگی، کشیدگی بیشتر در منطقه لولایی در جهت عمود بر محور چینها ایجاد شده است. این موضوع موافقت آشکاری با سازوکار چینخوردگی کرنش طولی مماسی(Tangential Longitudinal Strain) در تشکیل چینهای نسل دوم در منطقه خراپه دارد که در طی آن در بخشهای بیرونی لولاهای طاقدیسها کشش تمرکز یافته است. تمرکز گسستگی کششی در منطقه لولایی چینها روشن میسازد که رگههای کوارتز محصول محلولهای دگرگونی و انحلال فشاری، در بخشهای هسته چینها، با استفاده از فرایند کششی در بخش خارجی چینها در طول چینخوردگی به درون درزههای کششی هجوم آورده و این پرشدگی به همراه ایجاد شکستگیهای کششی و باز شدن آنها به صورت تدریجی و در چند مرحله صورت گرفته است. همچنین برخی از فضاهای پرشده از کوارتز به موازات لایهبندی قرار گرفتهاند. در گسستگیهایی که همراه با جابهجایی بوده، قطعاتی به صورت درونگیر از سنگهای بستر درون رگههای کوارتزی به دام افتادهاند. شواهد مطالعه شده مشخص میکند که گسستگی کششی در فرایندی با سازوکار ایجادکننده چینهای مرحله دوم ارتباط داشته و رگههای کوارتزی طلادار در بخش لولایی طاقدیسها در منطقه خراپه تمرکز یافتهاند.
مقاله پژوهشی
معصومه خلج معصومی؛ محمد لطفی؛ ایوب معمار کوچهباغ؛ احمد خاکزاد؛ پیمان افضل
چکیده
منطقه مورد مطالعه در آنومالی پنج ساغند، در پهنه ساختاری ایران مرکزی و در کمربند فلززایی بافق- رباط پشتبادام قرار دارد. کانیسازی اورانیم، توریم و عناصر خاکی کمیاب در منطقه ساغند، بهطور چیره از نوع گرمابی و متاسوماتیسم وابسته به تودههای نفوذی منطقه (گرانیت موجود در شمال آنومالی پنج) است. تمرکز اورانیم نوع گرمابی، از سامانه ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در آنومالی پنج ساغند، در پهنه ساختاری ایران مرکزی و در کمربند فلززایی بافق- رباط پشتبادام قرار دارد. کانیسازی اورانیم، توریم و عناصر خاکی کمیاب در منطقه ساغند، بهطور چیره از نوع گرمابی و متاسوماتیسم وابسته به تودههای نفوذی منطقه (گرانیت موجود در شمال آنومالی پنج) است. تمرکز اورانیم نوع گرمابی، از سامانه شکستگیهای ژرف پیروی میکند و در حواشی عدسیها و تودههای مگنتیت به جا گذاشته شده است. علت آن، ایجاد محیطهای ژئوشیمیایی مناسب است و پدیده متاسوماتیسم آلکالن و همراهی توریم و اورانیم با عناصر خاکی کمیاب یکی از آشکارترین ویژگیهای این چرخه فلززایی در ایران مرکزی و منطقه مورد مطالعه است. در منطقه ساغند و بهویژه محدوده مورد مطالعه، سریم و ایتریم همبستگی مثبت زیادی با کانیسازی عناصر پرتوزا (اورانیم و توریم) نشان میدهند. به خاطر رابطه ژنتیکی این عناصر (سریم و ایتریم)، با کمک روش آمار کلاسیک و با استفاده از محاسبه متغیرهای آماری روی دادههای لیتوژئوشیمیایی برداشتشده در منطقه، جدایش جوامع بیهنجار صورت پذیرفت، سپس نمودارهای ستونی پراکندگی فراوانی آن رسم و متغیرهای آماری عناصر محاسبه و در پایان جدایش جوامع بیهنجار صورت گرفت. نتایج حاصل از همبستگی مثبت و بالای توریم و اورانیم با عناصر سریم و ایتریم در منطقه نشان میدهد که فازهای کانیسازی این عناصر یکسان است و از یک سازوکار پیروی میکند. با تلفیق نقشههای ژئوشیمیایی با زمینشناسی مشخص شدکهکانیسازی عناصر پرتوزا در منطقه از نوع متاسوماتیت است که سنگهای اولیه منطقه، شامل واحدهای سنگی آذرآواری، دیابازها، داسیتپورفیری و گابرو را تحت تأثیر متاسوماتیسم قرار داده و انواع سنگهای اصلی منطقه آمفیبولمتاسوماتیت، آمفیبول – آلبیتمتاسوماتیت، آلبیتمتاسوماتیت، آمفیبول- کوارتز- فلدسپار متاسوماتیت، آمفیبول- فلدسپار- اپیدوتمتاسوماتیت و آمفیبول- بیوتیت- ارتوز- تالک- کلریت- اپیدوتمتاسوماتیت را در منطقه بهوجود آورده است. بیهنجاری بهدستآمده برای اورانیم، با روش آمار کلاسیک، در باختر متمایل به جنوب باختری، مرکز و جنوب نقشه مشخص شد. این روش برای بیهنجاری توریم، نواحی باختر متمایل به جنوب باختری، مرکز و جنوب نقشه- که بخش مرکزی توریم بیشتری نسبت به اورانیم دارد- را آشکار کرد و برای بیهنجاری سریم و ایتریم نیز همان مناطق بیهنجار بالا را نشان داد، با این تفاوت که مقدار ایتریم نسبت به عناصر دیگر در مرکز، بیهنجاری بیشتری را نشان میدهد.
مقاله پژوهشی
رامین هندی؛ علیاصغر حسنیپاک
چکیده
این نوشتار، بخشی از نتایج پژوهش انجام شده در رابطه با بررسی ویژگیهای ژئوشیــمیایی کانسارهای مس با میـــزبان رسوبی در بلوک طبس- راور است که به منظور شناسایی ویژگیهای ژئوشیمیایی محیط تشکیل این کانسارها تعیین سنگ منشأ رسوبات در منطقه انجام شده است. بدین منظور افزون بر نمونههای ژئوشیمیایی متعارف 55 نمونه کانیسنگین از رسوبات ...
بیشتر
این نوشتار، بخشی از نتایج پژوهش انجام شده در رابطه با بررسی ویژگیهای ژئوشیــمیایی کانسارهای مس با میـــزبان رسوبی در بلوک طبس- راور است که به منظور شناسایی ویژگیهای ژئوشیمیایی محیط تشکیل این کانسارها تعیین سنگ منشأ رسوبات در منطقه انجام شده است. بدین منظور افزون بر نمونههای ژئوشیمیایی متعارف 55 نمونه کانیسنگین از رسوبات آبراههای و 493 نمونه سنگی از رخنمونهای سنگ درونگیر کانیسازی برداشت شد. بر پایه مطالعه نمونههای کانیسنگین و مقاطع نازک تهیه شده از رخنمون سنگهای تخریبی منطقه، کانیها و اجزای تشکیلدهنده رسوبات تخریبی تعیین شد. سپس بر پایه محل برداشت نمونههای بالا، نقشه توزیع فضایی شاخصهای محتوای فلدسپار و اجزای دگرگونی نمونهها با استفاده از روش کریجینگ شاخص رسم شد. با مقایسه نقشه رسم شده و زمینشناسی یکپارچه بلوکهای مجاور، سنگ مادر اولیه تأمینکننده رسوبات تخریبی در حاشیه باختری بلوک طبس- راور در محدوده بلوکهای کلمرد و پشت بادام تعیین شد. به منظور تعیین دامنه سنی سنگ منشأ احتمالی اجزای تخریبی ماسهسنگهای درونگیر ذخایر مس با میزبان رسوبی از بلورهای زیرکن استفاده شد. بلورهای زیرکن از نمونههای ماسهسنگ با سن حد فاصل ژوراسیک تا کرتاسه و همچنین از نمونههای کانیسنگین استخراج شده و بر پایه آن دامنه سنی سنگ مادر تأمینکننده اجزای تخریبی حوضه رسوبی طبس- راور مشخص شده است. نتایج سنجش سن بلورهای زیرکن بیانگر وجود چهار جامعه آماری متمایز در نتایج بوده است. بخش عمده نتایج تعیین سن با دامنه سنی سنگ مادر تعیین شده در حاشیه باختری حوضه منطبق بوده و توزیع فراوانی سن بلورهای زیرکنها با فرایندهای کوهزایی شناخته شده در ایران مرکزی همخوانی قابل قبولی از خود نشان داده است. بخشی از بلورهای زیرکن نیز که دارای قدمت بیش از یک میلیارد سال بودهاند وجود دو فاز کوهزایی در بازه 7/1 تا 2 میلیارد سال و در حد فاصل 5/2 میلیارد سال پیش را در سنگ مادر پیسنگ ایران مرکزی پیشنهاد کرده است.
مقاله پژوهشی
داوود رفاهی؛ احمد خاکزاد؛ نیما نظافتی؛ خلیل بهارفیروزی؛ علی بیاتانی
چکیده
پیدایش و گسترش ابزارهای پیشرفته سنجش از دور و ژئوفیزیک هوایی در زمینه اکتشاف منابع معدنی در دهههای اخیر، ناشی از اهمیت این صنعت است. در این پژوهش، از تصاویر سنجندهASTER و دادههای ژئوفیزیک هوایی بهمنظور پهنهبندی نواحی دگرسانی و تحلیل سیستم حاکم بر کانهزایی منطقه و تعیین مناطق پتانسیل معدنی در برگة 1:25000 اوغلانسر در ...
بیشتر
پیدایش و گسترش ابزارهای پیشرفته سنجش از دور و ژئوفیزیک هوایی در زمینه اکتشاف منابع معدنی در دهههای اخیر، ناشی از اهمیت این صنعت است. در این پژوهش، از تصاویر سنجندهASTER و دادههای ژئوفیزیک هوایی بهمنظور پهنهبندی نواحی دگرسانی و تحلیل سیستم حاکم بر کانهزایی منطقه و تعیین مناطق پتانسیل معدنی در برگة 1:25000 اوغلانسر در شمال شهرستان سراب در استان آذربایجان شرقی، استفاده شد. منطقه از دید زمینساختی پهنه ساختاری البرز باختری- آذربایجان قرار میگیرد و از دید زمینشناسی در بردارنده مجموعهای از سنگهای آذرین که سن ترشیری (ائوسن و نئوژن) به آنها نسبت داده شده است. این مجموعه شامل انواع سنگهای آندزیتی، ریوداسیتی، ریولیتی وگرانودیوریتی است. شکل جایگیری سنگهای یادشده بهطور چیره بهصورت مجموعههای آذرآواری شامل انواع توفها و برشهای آتشفشانی و روانههای گدازهای است. در این پژوهش از انواع روشهای تحلیل طیفی مانند روش فیلترگذاری تطبیقی (MF)، روش پیشبینی خطی باند (LS-fit)، روش انطباق سیمای طیفی (SFF)، روش نقشهبردار زاویه طیفی (SAM) روی تصاویر ASTER، بهمنظور پهنهبندی نواحی دگرسانی استفاده شد. همچنین از روشهای تجزیه طیفی روی دادههای ژئوفیزیک هوایی مغناطیسی بهمنظور استخراج تودههای کمژرفا و گسلها استفاده شد. با تصاویر ASTER و دادههای ژئوفیزیک هوایی، نقشة اولیة پتانسیل معدنی منطقه بهدست آمد. برای اعتبارسنجی این نتایج، 200 نمونه از منطقه برداشت شد و نمونهها به روشهای ICP، XRF، XRD، تجزیه شده و مورد مطالعه قرار گرفتند که نتابج 190 نمونه (95 درصد)، نتایج حاصل از پردازشهای سنجش از دور و ژئوفیزیک هوایی را تأیید کردند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که استفاده همزمان از تصاویر دورسنجی و ژئوفیزیک هوایی میتواند به بهبود نتایج حاصل کمک کند. به همین دلیل استفاده از روشهای یادشده برای دسترسی به نتایج مناسبتر و با دقت بیشتر و برای انطباق نتایج دادهها با هم ضروری بهنظر میرسد.
مقاله پژوهشی
صدیقه خداپرست؛ محمد محجل؛ سعید حاجامینی
چکیده
سازند قم در ایران مرکزی با رخساره سنگی محیط دریایی در میان دو سازند تخریبی قارهای سرخ پایین و سرخ بالا قرار دارد. ستون چینهسنگی کامل آن از منطقه قم گزارش شده و به این نام نیز خوانده شده است. ولی بیشترین ستبرای سازند قم با تغییرات جانبی در نوع رخساره، از منطقه دخان در باختر ساوه گزارش شده است. بررسیهای چینهشناسی سازند قم در این ...
بیشتر
سازند قم در ایران مرکزی با رخساره سنگی محیط دریایی در میان دو سازند تخریبی قارهای سرخ پایین و سرخ بالا قرار دارد. ستون چینهسنگی کامل آن از منطقه قم گزارش شده و به این نام نیز خوانده شده است. ولی بیشترین ستبرای سازند قم با تغییرات جانبی در نوع رخساره، از منطقه دخان در باختر ساوه گزارش شده است. بررسیهای چینهشناسی سازند قم در این منطقه نشان داده است که ستبرای آن در فاصلههای کوتاه بهشدت تغییر مییابد. در این مطالعه مشخص شد که هندسه ساختارهای موجود در منطقه متأثر از تغییر ستبرای واحدهای سنگی موجود در سازند قم هستند. همچنین تغییر شدید ستبرای این سازند دریایی در منطقه دخان با سازوکار گسلهای اصلی منطقه تفسیر شده است. مطالعه هندسه و سازوکار گسلهای بزرگ در منطقه دخان مشخص ساخت که نوع جابهجایی آنها در تغییر ستبرای سازند قم در زمان رسوبگذاری و سپس در نوع چینخوردگی در زمان تغییرشکل نقش بنیادین داشته است. این بررسی روشن ساخت که در زمان رسوبگذاری سازند قم، منطقه دخان به دلیل قرار گرفتن در پایانه شمال باختری گسلهای امتدادلغز اصلی منطقه شامل گسلهای تفرش، تلخاب و ایندس با راستای شمال باختر- جنوب خاور تحت تأثیر کشش بوده است.
مقاله پژوهشی
سارا لعلیفاز؛ بهنام شفیعی؛ غلامحسین شمعانیان؛ حسین تقیزاده
چکیده
پژوهش حاضر اولین گزارش از دادههای ایزوتوپی رنیم و اُسمیم در سولفیدهای مس- آهن ژرفزاد (کلکوپیریت و پیریت) کانسارهای مس پورفیری کرمان است. هر چند که در این مطالعه مجموعه داده محدود بود، ولی تفسیر آنها به شناخت منبع احتمالی فلز برای کانیسازی در سامانه پورفیری کمک کرده است. بر پایه این پژوهش، مقدار 188Os/187Os آغازین در این کانسارها از ...
بیشتر
پژوهش حاضر اولین گزارش از دادههای ایزوتوپی رنیم و اُسمیم در سولفیدهای مس- آهن ژرفزاد (کلکوپیریت و پیریت) کانسارهای مس پورفیری کرمان است. هر چند که در این مطالعه مجموعه داده محدود بود، ولی تفسیر آنها به شناخت منبع احتمالی فلز برای کانیسازی در سامانه پورفیری کمک کرده است. بر پایه این پژوهش، مقدار 188Os/187Os آغازین در این کانسارها از کمینه 1/0تا بیشینه 10 ثبت شد که این دامنه تغییرات برای نسبت یادشده بسیار بزرگتر از دامنه آشکارشده در کانسار مس پورفیری شیلی (15/0 تا 2/5) است. ثبت مقادیر غیررادیوژن تا بسیار رادیوژن از اُسمیم آغازین در سولفیدهای اولیه کانسارهای مس پورفیری کرمان ناهمگنی ایزوتوپی و گوناگونی در منبع فلز برای کانیسازی در این کانسارها را آشکار ساخته است. ثبت مقادیر غیررادیوژن از 188Os/187Os آغازین (15/0-10/0) در سولفیدهای کانسارهای میدوک و نوچون، در محدوده مقادیر جبهای (15/0-13/0)، نشاندهنده نقش بنیادین سیالهای گرمابی کانهساز مشتقشده از ماگمای جبهای (توده نفوذی) در تأمین فلز مورد نیاز برای کانیسازی در این کانسارهاست. در مقایسه، انحراف بسیار بزرگ دیدهشده در مقادیر 188Os/187Os آغازین سولفیدهای کانسارهای کرور (10) و آبدر (1) از مقادیر جبهای سهم بیشتر منابع پوستهای (قارهای) نسبت به منابع جبهای را در تأمین فلز برای کانیسازی مس پورفیری در این کانسارها نشان میدهد. کانسار سرچشمه با آشکار کردن مقادیر کم رادیوژن از نسبت اُسمیم آغازین در سولفیدهای پتاسیک (22/0) نسبت به سولفیدهای فیلیک (79/0) دخالت هر دو منبع جبهای و پوستهای را در تأمین فلز برای کانیسازی نشان میدهد. هر چند که نقش پوسته در طی مراحل پایانی کانیسازی پراهمیتتر بوده است. روند کلی دیدهشده در رادیوژنترشدن مقادیر 187Os/188Os از کانسارهای پُرعیار میوسن میانی به کانسارهای کمعیار جوانتر (میوسن بالایی- پلیوسن) در کمربند مس پورفیری کرمان به دخالت فزاینده منابع پوستهای در زایش ماگماهای نیمهبارور تا نابارور جوان و همچنین در تأمین فلز برای کانهزاییهای ضعیف همراه نسبت دادهشده است. این ارتباط میتواند به عنوان کلیدی برای شناسایی و اکتشاف کانسارهای مس پورفیری با عیارهای اقتصادی پیشنهاد شود؛ کانسارهایی که سهم بیشتری از منبع جبهای را در تشکیل ماگمای مولد و همچنین فلز مورد نیاز برای کانیسازی در سامانه پورفیری به ارث بردهاند.
مقاله پژوهشی
بهزاد تخمچی؛ هاله عزیزی؛ حسین معماریان
چکیده
کاربرد اصلی چاهنمودارهای پتروفیزیکی، تخمین نوع سنگ، تخلخل و اشباع است. روابط بسیاری برای این نوع تخمینها ارائه شدهاند و البته نواقص روابط یادشده نیز مورد بررسی قرار گرفتهاند. در این مقاله نواقص کلی روابط موجود از دید ویژگیهای تخمین مورد بررسی قرار گرفته است. بهطور معمول مقادیر حاصل از تخمین نسبت به مقادیر ورودی تخمین تغییرپذیری ...
بیشتر
کاربرد اصلی چاهنمودارهای پتروفیزیکی، تخمین نوع سنگ، تخلخل و اشباع است. روابط بسیاری برای این نوع تخمینها ارائه شدهاند و البته نواقص روابط یادشده نیز مورد بررسی قرار گرفتهاند. در این مقاله نواقص کلی روابط موجود از دید ویژگیهای تخمین مورد بررسی قرار گرفته است. بهطور معمول مقادیر حاصل از تخمین نسبت به مقادیر ورودی تخمین تغییرپذیری کمتری دارند. دلیل این موضوع الگوریتمهای مبتنی بر هموارسازی تخمین است. از آنجا که چاهنمودارهای نوع سنگ، تخلخل و اشباع از تخمین ترکیبی چاهنمودارهای پتروفیزیکی بهدست میآیند، انتظار میرود که این چاهنمودارها نیز نسبت به چاهنمودارهای اولیه تغییرپذیری کمتری داشته باشند. بنابراین اگر تبدیل فوریه چاهنمودارهای اولیه و تخمین زده شده گرفته شود، باید انرژی (اطلاعات) چاهنمودارهای ثانویه نسبت به اولیه، بیشتر در باندهای بسامد پایین نهفته باشد. در این نوشتار ضمن مطالعه چاهنمودارهای اولیه و تخمین زده شده بیش از 100 چاه از میادین نفتی جنوب و جنوب باختر کشور، ثابت شد که اتفاقاً واقعیت برخلاف انتظار است که میتواند نشاندهنده وجود نقص در روشهای پردازش چاهنمودارهای پتروفیزیکی باشد.