دوره 23، شماره 89 ، آذر 1392، صفحه 1-1
چکیده
فهرست مطالب
بیشتر
فهرست مطالب
دوره 23، شماره 89 ، آذر 1392، صفحه 2-2
چکیده
سخن سردبیر
بیشتر
سخن سردبیر
دوره 23، شماره 89 ، آذر 1392، صفحه 3-3
چکیده
داوران
بیشتر
داوران
مقاله پژوهشی
کورش شیرانی؛ عبدالله سیف؛ احمد نصر
چکیده
حرکات تودهای با توجه به ماهیت و تنوعشان و مخاطراتی که برای جان و مال انسانها دارند، همواره مورد توجه و مطالعه دانشمندان رشتههای مختلف علومزمین، همچون زمینشناسی مهندسی، زمینریختشناسی، آبخیزداری و... بودهاند. با توجه به این که رخداد این پدیده، سازوکار پیچیدهای دارد و عوامل و متغیرهای پیچیدهای میتوانند در ایجاد ...
بیشتر
حرکات تودهای با توجه به ماهیت و تنوعشان و مخاطراتی که برای جان و مال انسانها دارند، همواره مورد توجه و مطالعه دانشمندان رشتههای مختلف علومزمین، همچون زمینشناسی مهندسی، زمینریختشناسی، آبخیزداری و... بودهاند. با توجه به این که رخداد این پدیده، سازوکار پیچیدهای دارد و عوامل و متغیرهای پیچیدهای میتوانند در ایجاد آن مؤثر باشند، مطالعات گستردهای در زمینه شناخت عوامل مؤثر، دستهبندی، پهنهبندی و مدلسازی این فرایند صورت گرفته است. در این پژوهش، لغزشهای حوضه کهردان، در جنوب شهرستان سمیرم و ارتفاعات دنای زاگرس، از توابع استان اصفهان، مورد مطالعه قرار گرفت و نقشه پهنهبندی خطر زمینلغزش به روشهای آماری دومتغیره و چندمتغیره تهیه گردید. در مرحله بعد، مناسبترین روش که بالاترین صحت و دقت را نیز دارد، معرفی شد. همچنین بر اساس تجزیه و تحلیلهای به عمل آمده، اولویت و ترتیب تأثیر عوامل مؤثر در رخداد زمینلغزش تعیین شد. بر پایه بررسیهای صورت گرفته، شش عامل شیب، سوی شیب، سنگشناسی، کاربری زمینها، بارندگی و فاصله از آبراهه، انتخاب و بررسی شد. در ادامه نقشه پراکنش خطر زمینلغزش و محاسبات آماری مربوط به چهار روش ارزش اطلاعات، تراکم سطح، رگرسیون خطی و تحلیل ممیزی بررسی و در پایان نقشه پهنهبندی خطر زمینلغزش، تهیه شد. نتایج حاصل نشان داد که بهترین نقشه پهنهبندی خطر، نقشه حاصل از روش آماری ارزش اطلاعات است که امکان استفاده در کارهای عمرانی و برنامهریزی را دارد. همچنین اهمیت عوامل مؤثر در رخداد زمینلغزش در منطقه به ترتیب شامل سنگشناسی، فاصله از آبراهه، کاربری زمین، شیب، جهت شیب و بارندگی هستند.
مقاله پژوهشی
مهدی کیانپور؛ محمد سیاری؛ علی ارومیهای؛ محمدرضا نیکودل
چکیده
مقاومت برشی از مهمترین ویژگیهای سنگهای رسی و شیلها در مهندسی سنگ و زمینشناسی مهندسی به شمار میرود. بهدلیل مشکلات موجود در تهیه نمونه دستنخورده، به دست آوردن متغیرهای مقاومت برشی این سنگها در آزمایشگاه همواره امکانپذیر نیست. در این پژوهش برآورد متغیرهای مقاومت برشی شیلهای سازند شمشک با استفاده از دیگر ویژگیهای ...
بیشتر
مقاومت برشی از مهمترین ویژگیهای سنگهای رسی و شیلها در مهندسی سنگ و زمینشناسی مهندسی به شمار میرود. بهدلیل مشکلات موجود در تهیه نمونه دستنخورده، به دست آوردن متغیرهای مقاومت برشی این سنگها در آزمایشگاه همواره امکانپذیر نیست. در این پژوهش برآورد متغیرهای مقاومت برشی شیلهای سازند شمشک با استفاده از دیگر ویژگیهای سنگ بررسی شده است. برای این منظور، 30 نمونه از شیلهای سازند شمشک از گمانههای حفاریشده در محل نیروگاه تلمبه- ذخیرهای سیاهبیشه و از ژرفاهای مختلف گردآوری شد و متغیرهای مقاومت برشی (c و ϕ)، چگالی، تخلخل، مقاومت کششی و درصد کوارتز برای هر نمونه در آزمایشگاه تعیین شد. دادههای به دست آمده از روشهای آماری و منطق فازی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت تا روابطی میان متغیرهای مقاومت برشی و دیگر ویژگیهای سنگ بهدست آید. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که متغیرهای مقاومت برشی شیلهای مورد مطالعه میتوانند با دقت قابل قبولی از مدلهای منطق فازی ارائه شده برآورد شوند. ضرایب R2میان مقادیر برآوردشده از مدلهای منطق فازی با مقادیر بهدستآمده در آزمایشگاه برای چسبندگی و زاویه اصطکاک داخلی به ترتیب 95/0 و 84/0 به دست آمد. افزون برتغییرات ضرایب رگرسیون (R2)، روند توزیع خطاهای محاسبه شده، شاخصهای عملکرد (VAF) و جذر میانگین مربعات خطا (RMSE) به دست آمده برای متغیرهای مقاومت برشی برآورد شده از روش رگرسیون چندمتغیره و روش منطق فازی نشاندهنده کارایی و دقت بالای مدل منطق فازی ارائه شده و عدم کارایی مطمئن روشهای آماری رگسیون چندمتغیره در برآورد متغیرهای مقاومت برشی شیلهای مطالعه شده است.
مقاومت برشی از مهمترین ویژگیهای سنگهای رسی و شیلها در مهندسی سنگ و زمینشناسی مهندسی به شمار میرود. بهدلیل مشکلات موجود در تهیه نمونه دستنخورده، به دست آوردن متغیرهای مقاومت برشی این سنگها در آزمایشگاه همواره امکانپذیر نیست. در این پژوهش برآورد متغیرهای مقاومت برشی شیلهای سازند شمشک با استفاده از دیگر ویژگیهای سنگ بررسی شده است. برای این منظور، 30 نمونه از شیلهای سازند شمشک از گمانههای حفاریشده در محل نیروگاه تلمبه- ذخیرهای سیاهبیشه و از ژرفاهای مختلف گردآوری شد و متغیرهای مقاومت برشی (cو ϕ)، چگالی، تخلخل، مقاومت کششی و درصد کوارتز برای هر نمونه در آزمایشگاه تعیین شد. دادههای به دست آمده از روشهای آماری و منطق فازی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت تا روابطی میان متغیرهای مقاومت برشی و دیگر ویژگیهای سنگ بهدست آید. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که متغیرهای مقاومت برشی شیلهای مورد مطالعه میتوانند با دقت قابل قبولی از مدلهای منطق فازی ارائه شده برآورد شوند. ضرایب R2میان مقادیر برآوردشده از مدلهای منطق فازی با مقادیر بهدستآمده در آزمایشگاه برای چسبندگی و زاویه اصطکاک داخلی به ترتیب 95/0 و 84/0 به دست آمد. افزون برتغییرات ضرایب رگرسیون (R2)، روند توزیع خطاهای محاسبه شده، شاخصهای عملکرد(VAF)و جذر میانگین مربعات خطا (RMSE) به دست آمده برای متغیرهای مقاومت برشی برآورد شده از روش رگرسیون چندمتغیره و روش منطق فازی نشاندهنده کارایی و دقت بالای مدل منطق فازی ارائه شده و عدم کارایی مطمئن روشهای آماری رگسیون چندمتغیره در برآورد متغیرهای مقاومت برشی شیلهای مطالعه شده است.
مقاله پژوهشی
داود رئیسی؛ سارا درگاهی؛ سید حسامالدین معینزاده؛ محسن آروین؛ بهرام بهرامبیگی
چکیده
منطقه گندم بریان به مساحت حدود 480 کیلومتر مربع از دید ریختشناسی نوعی سرتخت پوشیده از روانههای گدازهای بازالتی تیرهرنگ است که در بخش جنوبی کویر لوت قرار دارد. کانیهای اصلی گدازهها شامل درشتبلورهای الیوین و کلینوپیروکسن همراه با میکرولیتهای پلاژیوکلاز هستند و بافت کلی آنها میکرولیتی پورفیری تا گلومروپورفیری همراه ...
بیشتر
منطقه گندم بریان به مساحت حدود 480 کیلومتر مربع از دید ریختشناسی نوعی سرتخت پوشیده از روانههای گدازهای بازالتی تیرهرنگ است که در بخش جنوبی کویر لوت قرار دارد. کانیهای اصلی گدازهها شامل درشتبلورهای الیوین و کلینوپیروکسن همراه با میکرولیتهای پلاژیوکلاز هستند و بافت کلی آنها میکرولیتی پورفیری تا گلومروپورفیری همراه با زمینه اینترسرتال تا اینترگرانولار است. قرارگیری مخروطهای آتشفشانی در راستای خط اثر گسل نایبند نشان از تأثیر حرکات گسل در ایجاد ماگمای بازالتی گندم بریان دارد. ارتباط ژنتیکی جریانهای گدازهای با شکستگیهای ژرف پوستهای ناشی از عملکرد گسل نایبند، حضور بیگانهسنگهای (زنولیتهای) گوشتهای و طبیعت آلکالن بازالتها روی هم رفته نشاندهنده بالاآمدگی ماگما از ژرفای زیاد هستند. با توجه به تجزیههای شیمیایی و وجود نفلین در ترکیب نورم، جریانهای گدازهای بازالت گندم بریان در گروه بازانیت- تفریت قرار میگیرند. بررسیهای انجامشده نشاندهنده آن است که آلکالیبازالتهای گندم بریان در یک محیط کششی درون صفحهای تشکیل شدهاند. نسبت پایین Ce/Nb، Th/Nb، U/Nb و Ba/Nb و مقادیر بالای Zr با میانگین ppm 81/234 نشاندهنده وجود یک خاستگاه گوشتهای تهینشده سستکرهای برای جریانهای گدازهای بازالتی گندم بریان است. غنیشدگی و تهیشدگی آنها بهترتیب در عناصر خاکی کمیاب سبک و سنگین نشانگر حضور گارنت در سنگ منشأ است.
مقاله پژوهشی
ئارام بایت گل؛ نصرالله عباسی
چکیده
در این مقاله بررسی دقیق اثرشناسی (Ichnology) نهشتهای سازند جیرود به سن دونین پسین در برش شمال روستای زایگون در البرز مرکزی انجام شده است. سازند جیرود در این برش چینهشناسی مجموعه گوناگونی از اثر فسیلها دارد که در بردارنده 14 اثرجنس با 23 اثرگونه است. این اثرفسیلها نشاندهنده رفتارهای پناهگاهی، تغذیهای، گریزینگ، تعادلی و فراری هستند ...
بیشتر
در این مقاله بررسی دقیق اثرشناسی (Ichnology) نهشتهای سازند جیرود به سن دونین پسین در برش شمال روستای زایگون در البرز مرکزی انجام شده است. سازند جیرود در این برش چینهشناسی مجموعه گوناگونی از اثر فسیلها دارد که در بردارنده 14 اثرجنس با 23 اثرگونه است. این اثرفسیلها نشاندهنده رفتارهای پناهگاهی، تغذیهای، گریزینگ، تعادلی و فراری هستند و شامل: Arenicolitesisp., Asterosoma isp., Chondrites intricate,Chondrites targionii, Chondrites isp.,Diplocraterion parallelum, Helminthoidichnites isp., Helminthopsis abeli, Helminthopsis isp.,Palaeophycus heberti,Palaeophycus tubularis,Planolites beverleyensis, Planolites isp., Phycodes cf. palmatus,Rhizocorallium jenense, Rhizocorallium irregular,Rosselia soccialis, Taenidium serpentinum,Taenidium satanassi, Talassinoides horizntalis ,Thalassinoides suevicus,Thalassinoides paradoxicus,Zoophycos isp. میباشند.لایههای دربردارنده این اثر فسیلها شامل تناوب گلسنگ و سیلتستون ریزلایهای همراه با ماسهسنگهای متوسط تا ستبر لایه با ریزلایهبندی (لامیناسیون) موجی، چینهبندی مورب پشتهای، تراف و مسطح تا کم زاویه است، محیط تهنشست این لایهها محیط دلتایی- دریایی باز تفسیر میشود. مجموعه اثرفسیل شناساییشده، ویژه محیطهای دریایی به نسبت کمژرفا با شرایط پرانرژی است. همچنین یک مجموعه اثرفسیلی تیره رنگ در مرز دونین-کربنیفر در بالاترین افق شیلی سیاهرنگ سازند جیرود بررسی شد. این مجموعه شامل Chondrites targionii و Zoophycos isp.است. این دو اثرجنس تحت تأثیر رخداد هانگنبرگ در مرز دونین- کربونیفر بودهاند. وجود چنین رخدادی در حوضه البرز برای اولین بار برپایه مطالعات اثرشناسی در این مقاله گزارش میشود.
مقاله پژوهشی
رضا ارجمندزاده؛ محمدحسن کریمپور؛ سیداحمد مظاهری؛ ژوزه فرانسیسکو سانتوز؛ جرج مدینا
چکیده
گرانیتوییدهای پورفیری دهسلم در کمربند آتشفشانی- نفوذی بلوک لوت در خاور ایران مرکزی قرار گرفتهاند. تودههای نفوذی گستره ترکیبی از دیوریت - گابرو تا گرانیت دارند و جزو گرانیتهای کمانهای آتشفشانی کلسیمی- قلیایی پتاسیم بالا تا شوشونیتی هستند. در رگههای سیلیسی موجود در تودههای نفوذی بیوتیت - پیروکسن - کوارتزمونزونیت و هورنبلندمونزونیت ...
بیشتر
گرانیتوییدهای پورفیری دهسلم در کمربند آتشفشانی- نفوذی بلوک لوت در خاور ایران مرکزی قرار گرفتهاند. تودههای نفوذی گستره ترکیبی از دیوریت - گابرو تا گرانیت دارند و جزو گرانیتهای کمانهای آتشفشانی کلسیمی- قلیایی پتاسیم بالا تا شوشونیتی هستند. در رگههای سیلیسی موجود در تودههای نفوذی بیوتیت - پیروکسن - کوارتزمونزونیت و هورنبلندمونزونیت عناصرMo, Cu, Au, Pb, Zn بیهنجاریهای مشخصی دارند. روندهای اکسیدهای اصلی بر روی نمودارهای هارکر نشاندهنده تبلور بخشی پلاژیوکلاز کلسیمدار و کانیهای مافیک است. در نمودار عنکبوتی بهنجار شده عناصر فرعی نسبت به گوشته اولیه، عناصر (LILE) مانند Rb, Sr, Ba, Zr, Csغنیشدگی شدید و عناصر با میدان پایداری بالا (HFSE) مانند Nb, Pو Y تهیشدگی دارند. در نمودار عنکبوتی بهنجار شده عناصر خاکی کمیاب نسبت به کندریت، عناصر LREE دارای غنیشدگی و نسبت بالای 31- 5/21La/Yb= هستند و نبود بیهنجاری Eu مشخص است. تودههای نفوذی دهسلم بر پایه نسبتهای Sr/Y و La/Yb دارای گرایش آداکیتی هستند و نسبتهای ایزوتوپی (87Sr/86Sr)iو εNdi به ترتیب با مقادیر 70469/0تا 70507/0 و 5/1+ تا 5/2+ نشان میدهند که منشأ آنها در ارتباط با مذابهای حاصل از گوشته بوده که به مقدار کمی با پوسته آلودگی داشته است. این تودههای نفوذی در محدوده گرانیتوییدهای سری مگنتیتی قرار میگیرند که پتانسیل بالایی برای کانیسازی مس- مولیبدن - طلای پورفیری دارند. رخدادهای زمینساختی، ماگماتیسم و فلززایی، بهویژه رخداد نهشتههای پورفیری در پنجره زمانی ترشیری بلوک لوت را میتوان با مدل فرورانش دوسویه نامتقارن توضیح داد.
مقاله پژوهشی
محمد هاشم امامی؛ سیما هوشمند
چکیده
گرانیت- گرانودیوریتهای میلونیتی پهنه برشی نوغان در سنگهای دگرگونی جنوب باختر گلپایگان با روند شمال باختر- جنوب خاور گسترش دارند. رخنمونهای مختلفی از این توده میلونیتی به منظور بررسی منشأ سنگهای گرانیتوییدی پهنه برشی نوغان و تعیین جایگاه زمینساختی آنها در پهنه دگرگونی سنندج- سیرجان مطالعه شد. شواهد صحرایی، کانیشناسی ...
بیشتر
گرانیت- گرانودیوریتهای میلونیتی پهنه برشی نوغان در سنگهای دگرگونی جنوب باختر گلپایگان با روند شمال باختر- جنوب خاور گسترش دارند. رخنمونهای مختلفی از این توده میلونیتی به منظور بررسی منشأ سنگهای گرانیتوییدی پهنه برشی نوغان و تعیین جایگاه زمینساختی آنها در پهنه دگرگونی سنندج- سیرجان مطالعه شد. شواهد صحرایی، کانیشناسی و شیمیایی نشان میدهند که این گرانیتوییدهای میلونیتی، به شدت پرآلومین و از نوع S بوده و از دید جایگاه زمینساختی، از نوع گرانیتهای برخوردی هستند و ویژگیهای همزمان تا پس از برخورد را نمایش میدهند.
مقاله پژوهشی
حمید هراتی؛ احمد خاکزاد؛ نعمتاله رشیدنژادعمران؛ هوشنگ اسدی هارونی؛ سیدجواد مقدسی
چکیده
کانسار مس پورفیری کهنگ در کمان ماگمایی ارومیه- دختر، در شمال خاوری اصفهان قرار دارد. در پیرامون کانسار، سنگهای آتشفشانی و آذرآواری ائوسن با دامنهای از ترکیب بازالتی، تراکیآندزیتی تا داسیتی برونزد دارند. تودههای نیمهژرف و نیمهآتشفشانی گرانیتوییدی، عامل دگرسانی و کانیسازی، در چند ضربان ماگمایی از الیگوسن تا میوسن، در ...
بیشتر
کانسار مس پورفیری کهنگ در کمان ماگمایی ارومیه- دختر، در شمال خاوری اصفهان قرار دارد. در پیرامون کانسار، سنگهای آتشفشانی و آذرآواری ائوسن با دامنهای از ترکیب بازالتی، تراکیآندزیتی تا داسیتی برونزد دارند. تودههای نیمهژرف و نیمهآتشفشانی گرانیتوییدی، عامل دگرسانی و کانیسازی، در چند ضربان ماگمایی از الیگوسن تا میوسن، در مجموعه سنگهای ائوسن جایگزین شدهاند. این تودهها ترکیب مونزودیوریت، کوارتزدیوریت، گرانودیوریت تا گرانیت و بافت پورفیروییدی دارند. پهنههای دگرسانی و کانیسازی، بهصورت کلاسیک در این کانسار گسترش دارند. نمونهبرداری سطحی از خاک، به طور سیستماتیک با شبکهبندی منظم در نیمرخهایی به فاصله 50 متر و نمونهبرداری در طول نیمرخهایی به فاصله 25 متر صورت پذیرفت. 2564 نمونه به روش ICP-OES تجزیه 43 عنصری شدند. در نقشههای بیهنجاری ژئوشیمیایی عملکرد همزمان گسلها به همراه دیگر ساختارهای زمینساختی، شرایط آبوهوایی، دگرسانی و فرسایش در ظهور این بیهنجاریها باید مورد توجه قرار گیرد. همچون بیهنجاریهای لیتوژئوشیمیایی در این پژوهش نیز، بیشترین مقدار پراکندکی مس در خاور و مرکز منطقه، طلا در باختر و مرکز منطقه و مولیبدنیم در هر سه بخش منطقه به چشم میخورد که بازتابی از دقت نمونهبرداری از خاک برجا و درستی و دقت تجزیه دستگاهی در انطباق با پهنههای دگرسانی و کانیسازی در این کانسار است. در نمودارهای همبستگی عناصر، همبستگی مناسبی میان دو عنصر مس و طلا دیده میشود.
مقاله پژوهشی
بهزاد زمانی قره چمنی
چکیده
محدوده مورد مطالعه در این پژوهش، در شمالباختری ایران و در استان آذربایجان غربی قرار دارد و شهر خوی به عنوان بزرگترین منطقه مسکونی در حاشیه جنوب خاوری منطقه یاد شده قرار گرفته است. در این پژوهش وضعیت رژیم تنش در محدوده گسل سیاه چشمه- خوی، بر پایه روش تحلیل وارون، بر مبنای دادههای سازوکار کانونی زلزلهها و دادههای صحرایی ...
بیشتر
محدوده مورد مطالعه در این پژوهش، در شمالباختری ایران و در استان آذربایجان غربی قرار دارد و شهر خوی به عنوان بزرگترین منطقه مسکونی در حاشیه جنوب خاوری منطقه یاد شده قرار گرفته است. در این پژوهش وضعیت رژیم تنش در محدوده گسل سیاه چشمه- خوی، بر پایه روش تحلیل وارون، بر مبنای دادههای سازوکار کانونی زلزلهها و دادههای صحرایی لغزش گسلهای فعال بررسی شده است که متوسط رژیم تنش حاکم را تنش امتداد لغز با روند NW-SE بهدست داده است. نتایج این مطالعه نشان داد که تنشهای متوسط بهدست آمده برای دادههای لرزهای و دادههای صحرایی اختلاف دارند که مربوط به عملکرد تنشهای چندگانه در این ناحیه است. اما انجام تحلیل جداسازی تنشها با بهوجود آوردن امکان شناسایی تنشهای چندگانه انطباق قابل قبول دو مورد یادشده را با هم نشان داده است به گونهای که مقایسه نتایج تحلیل جداسازی تنشها برای دادههای صحرایی و لرزهای نشان داد که رژیم تنش اول و دوم هر دو به طور کامل با یکدیگر همخوان هستند. همچنین مقایسه نتایج حاصل در این پژوهش در ارتباط با رژیمهای تنش تحلیل شده از دادههای لرزهای همراه با دادههای صحرایی نشان داده است که رژیم تنش دوم وسوم بهدست آمده، تنشهای نوزمینساختی حاکم بر این گسل هستند. تنش چهارم نیز با توجه به این که در تحلیل دادههای لرزهای ظاهر شده است یک تنش نوزمینساختی است ولی احتمالا" تنها در بخشهای ژرفایی وگسلهای پیسنگی عمل میکند که آثار آن در گسلهای اندازهگیری شده در سطح زمین دیده نمی شود. اما رژیم تنش اول بهدست آمده از تحلیل همزمان دادههای لرزهای و صحرایی احتمالا رژیم تنش دیرینی است که در تحلیل دادههای لرزهای دیده نشده است. مقایسه نتایج بهدست آمده از بازسازی رژیمهای تنش در این پژوهش با نتایج بررسی دیگر پژوهشگران در این محدوده و به ویژه با نتایج اندازه گیریهای ژئودزی با GPS همخوانی خوبی نشان میدهد.
مقاله پژوهشی
علیرضا شافعی؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی هندسه و جنبششناسی (کرنش حاصل از) درزهها، ارتباط و پراکندگی زمانی و مکانی درزهها با دو نسل دگرریختی روی داده در ورقه راندگی پورکان- وردیج و ارتباط گسترش انواع درزهها با ویژگیهای سنگشناختی لایههای سازند کرج صورت گرفت. با توجه به این که پهنه مورد مطالعه شامل رسوبات آذرآواری و آذرین با گوناگونی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف شناسایی هندسه و جنبششناسی (کرنش حاصل از) درزهها، ارتباط و پراکندگی زمانی و مکانی درزهها با دو نسل دگرریختی روی داده در ورقه راندگی پورکان- وردیج و ارتباط گسترش انواع درزهها با ویژگیهای سنگشناختی لایههای سازند کرج صورت گرفت. با توجه به این که پهنه مورد مطالعه شامل رسوبات آذرآواری و آذرین با گوناگونی زیادی است، سنگهای اشارهشده به 5 واحد اصلی شامل توف ستبرلایه تا تودهای، توف نازکلایه تا متوسطلایه، توالی توف- شیل- ماسهسنگ، شیل و سنگهای آذرین دستهبندی شدند. برداشت درزهها بهروش انتخابی و تا حدودی به کمک فهرستنویسی انجام شد که دارای ویژگی سرعت در برداشت و آمارگیری هستند. تقسیمبندی درزهها نیز بر پایه تمرکز قطب صفحههای درزهها انجام شده است. از شاخص فاصله شکستگی (FSI) استفاده شد که مقدارهای آن یکی از عوامل مهارکننده ریختشناسی واحدهای سنگی و تأثیر فرسایش بر آنهاست؛ افزون براین با بهرهگیری از این شاخص میتوان فاصلهبندی درزهها را در لایههای دیگر در نواحی پیرامون پیشبینی کرد. مهمترین کاربرد این ویژگی در راهسازی، تونلسازی و دیگر کاربردهای مهندسی است. مقایسه نمودارهای شاخص فاصله شکستگی(FSI) در واحدهای سنگی گوناگون، نشان میدهد که واحدهای نفوذی و ستبر لایه شاخص فاصله شکستگی بسیار متفاوت دارند، در یک بازه گسترده هستند و در بیشتر موارد به علت تراکم کمتر درزهها فرسایشپذیری کمتری نسبت به دیگر واحدها از خود نشان میدهند. از همین روی، این واحدها رخنمونهای برجستهتری دارند. دو دستهدرزه اصلی J1 و J2 (J1 با روند شمال باختری- جنوب خاوری و J2 با روند شمال خاوری- جنوب باختری) بیشترین فراوانی را در این دستهبندی از خود نشان میدهند. هر دوی این دستهدرزهها از نوع کششی هستند و روند آنها راستای تنش اصلی بیشینه (1σ) را در زمان تشکیل دستهدرزه نشان میدهند. مطالعات این پژوهش در گستره مورد بررسی، تأیید میکند که مقدار کرنشی که درزهها ایجاد میکنند بسیار کم است.
مقاله پژوهشی
حبیب علیمحمدیان؛ فرشته مهدی پور حسکوئی؛ جعفر صبوری
چکیده
گستره مورد مطالعه در استان مازندران، در مسیر جاده اصلی ساری-گرگان، در حدود 8 کیلومتری شهرستان نکا و 33 کیلومتری جنوب باختری شهرستان بهشهر قرار دارد. منطقه مورد مطالعه از نظر پهنههای اصلی رسوبی-ساختاری ایرانجزو کناره جنوبی خزر به شمار میآید و از جنوب به شمال گسل البرز و از شمال به کناره دریای خزر محدود شده است. بر پایه مطالعات ...
بیشتر
گستره مورد مطالعه در استان مازندران، در مسیر جاده اصلی ساری-گرگان، در حدود 8 کیلومتری شهرستان نکا و 33 کیلومتری جنوب باختری شهرستان بهشهر قرار دارد. منطقه مورد مطالعه از نظر پهنههای اصلی رسوبی-ساختاری ایرانجزو کناره جنوبی خزر به شمار میآید و از جنوب به شمال گسل البرز و از شمال به کناره دریای خزر محدود شده است. بر پایه مطالعات و کاربرد روشهای نوین محیط مغناطیسی روی برش رسوبی تواالیهای لُس/خاک دیرینه نکا در پیرامون روستای کُلِت، آبوهوای 50 هزار سال گذشته شمال ایران در این منطقه بازسازی شد. بااستفاده ازروشهای محیط مغناطیسی و کانیشناسی مغناطیسی، دادههایمحیط مغناطیسی بهدست آمده و بهعنوان ویژگیهای تغییرات محیطی، در بازسازی آبوهوای دیرینهاستفاده شد. برای بررسی ارتباط میان تغییرات آبوهوا در منطقه با تغییرات توان مغناطیسی رسوبات، دادههای مغناطیسی و ژئوشیمیایی بهدست آمده با یکدیگر مقایسه شد. با توجه به این نتایج، تغییرات آبوهوایی (تغییرات دما و رطوبت) با تغییرات مغناطیسی رسوبات و خاکهای دیرینه کاملاً مرتبط و قابل انطباق است. همچنین، نمودارهای مغناطیسی- ژئوشیمیایی بهدست آمده از بررسی تغییرات نسبتهای عاملهای آبوهوایی ژئوشیمیایی با تغییرات متغیرهای آبوهوایی مغناطیسی، در برش مورد مطالعه، همخوانی نزدیکی نشان میدهند. بر پایه مطالعه تغییرات قابلیت پذیرفتاری مغناطیسی نیز چنین نتیجهگیری میشود که بُرش رسوبی مورد مطالعه نشاندهنده تغییرات آبوهوایی (دما و رطوبت دیرینه) در طی حدود 48 هزار سال پیش تا 20 هزار سال پیش است. با استفاده از دادههای مغناطیسی، چرخههای کوتاه مدت آبوهوایی معروف به استادیالهاو اینتراستادیالها در توالی لُس/خاک دیرینه مورد مطالعه مشخص شد. این جهشهای آبوهوایی در واحد خاک سطحی با 4 جهش کوتاه مدت سرمایشی یا استادیال، در واحد لُس بالایی با دست کم 6 جهش گرمایشی یا اینتراستادیال، در واحد لُس پایینی، یک دوره اینتراستادیال و در واحد خاک دیرینه پایینی نیز با یک دوره استادیال مشخص شد.
مقاله پژوهشی
محمد پرچکانی؛ مصطفی شهرابی؛ کمال الدین بازرگانی گیلانی
چکیده
ناحیه البرز باختری بخشی از رشتهکوههای البرز است که با ستبرایی بیش از 35 تا 40 کیلومتر در امتداد باختری کمربند آلپ- هیمالیا قرار دارد. این ناحیه طی حرکات کوهزایی آلپی به شکل کنونی در آمده و شکلگیری آن ناشی از برخورد بلوکهای ایران و عربی است. یک ردیف آتشفشانی ستبر با ستبرای تقریبی 3800 متر در البرز باختری با سن ائوسن رخنمون دارد ...
بیشتر
ناحیه البرز باختری بخشی از رشتهکوههای البرز است که با ستبرایی بیش از 35 تا 40 کیلومتر در امتداد باختری کمربند آلپ- هیمالیا قرار دارد. این ناحیه طی حرکات کوهزایی آلپی به شکل کنونی در آمده و شکلگیری آن ناشی از برخورد بلوکهای ایران و عربی است. یک ردیف آتشفشانی ستبر با ستبرای تقریبی 3800 متر در البرز باختری با سن ائوسن رخنمون دارد و به نام سازند کرج معروف است که توسط تودههای نفوذی جوان ترشیری قطع شده است. شباهتهای بسیار زیادی از نظر زمینشناسی، سنگشناختی، چینهشناسی، ریختشناختی، ژئوشیمیایی و زمینساختی میان ردیف چینهای نواحی مشابه در سنگهای گدازهای میوسن ترکیه با ناحیه مورد مطالعه (ائوسن) در ایران وجود دارد و تنها تفاوت در زمان فعالیت آتشفشانی است.
مقاله پژوهشی
مهدی رمضانی؛ محمدرضا قاسمی؛ آندرا زانکی؛ محمدرضا شیخ الاسلامی
چکیده
بیگمان پنجره فرسایشی آقدربند که در شمال خاور ایران و جنوب خاور مشهد قرار گرفته است یکی از بهترین مکانها برای مطالعه رخداد ایوسیمرین در ایران است. رخداد یادشده در زمان تریاس پسین تا ژوراسیک میانی حاصل بسته شدن کامل اقیانوس تتیسکهن و برخورد ایران و توران بوده است. پیش از زمان تریاس پسین دو صفحه یادشده از یکدیگر جدا بوده و بنابراین ...
بیشتر
بیگمان پنجره فرسایشی آقدربند که در شمال خاور ایران و جنوب خاور مشهد قرار گرفته است یکی از بهترین مکانها برای مطالعه رخداد ایوسیمرین در ایران است. رخداد یادشده در زمان تریاس پسین تا ژوراسیک میانی حاصل بسته شدن کامل اقیانوس تتیسکهن و برخورد ایران و توران بوده است. پیش از زمان تریاس پسین دو صفحه یادشده از یکدیگر جدا بوده و بنابراین سرگذشت زمینساختی و رسوبی متفاوتی را سپری کردهاند. در این زمان گستره آقدربند روی کناره فعال اوراسیا قرار داشته است و از این رو واحدهای رخنمون یافته در پنجره فرسایشی آقدربند با ترادفهای زمانی خود در دیگر نقاط ایران تفاوت چشمگیری نشان میدهند. در زمان رخداد ایوسیمرین گستره آقدربند دچار یک ترافشارش شیبدارچپبر بوده است. این پهنه ترافشارش به شدت دچار تقسیم کرنش شده و 3 پهنه ساختاری اصلی با ویژگیهای ساختاری متفاوت را پدید آورده است. در بخش شمالی گستره یک سامانه گسلی راستالغز چپبر و در بخش جنوبی آن یک پهنه گسلی راندگی پولکی شکل گرفته است. شکلگیری پهنه ترافشارشی یادشده را میتوان به همگرایی مایل (چپبر) ایران و توران در بازه زمانی یادشده نسبت داد.
مقاله پژوهشی
منیژه اسدپور؛ ثریا هویس؛ سید محمد پورمعافی
چکیده
مجموعه نفوذی قرهباغ شامل سنگهای مافیکی، دیوریتی و اسیدی، بخشی از پایانیترین پهنه سنندج - سیرجان در شمال باختر ایران و بخشی از کمربند کوهزایی زاگرس است. این مجموعه درون سنگهای دگرگونی منسوب به پرکامبرین نفوذ کرده است. سنسنجی به روش U-Pb در زیرکنهای یک نمونه لویکوگرانیتی سن Ma 8/3 ± 6/558 را مشخص کرده است. در هسته برخی دانههای ...
بیشتر
مجموعه نفوذی قرهباغ شامل سنگهای مافیکی، دیوریتی و اسیدی، بخشی از پایانیترین پهنه سنندج - سیرجان در شمال باختر ایران و بخشی از کمربند کوهزایی زاگرس است. این مجموعه درون سنگهای دگرگونی منسوب به پرکامبرین نفوذ کرده است. سنسنجی به روش U-Pb در زیرکنهای یک نمونه لویکوگرانیتی سن Ma 8/3 ± 6/558 را مشخص کرده است. در هسته برخی دانههای زیرکن این نمونه، سنهای خیلی کهن تا حد Ma2400 اندازهگیری شدهاند. این هستههای خیلی کهن، بخشهای باقیمانده از سنگهای اولیه هستند. میتوان چنین دریافت کرد که پیسنگ منطقه، کهنتر از فعالیت درونی (پلوتونیسم) پرکامبرین است و شاید بتوان آن را همانند پیسنگ پان آفریقا در ایران مرکزی دانست. سنهای بهدست آمده روی 5 نمونه گابروییMa 3/1 ± 0/300 تا Ma3/1 ± 5/301، 2 نمونه دیوریتی Ma5/1 ± 7/300 و 1 نمونه مونزوگرانیتی Ma 7/1 ± 7/300 است. سن 1 نمونه آلکالیگرانیت که به صورت آپوفیز درون گابروها وجود دارد Ma 2/2 ± 4/303 است. این سنها یکسان است و میتوان چنین دریافت که حاصل از یک رویداد زمینشناسی در اواخر پالئوزوییک بودهاند. از بررسی دادههای ژئوشیمی، منشأ گوشتهای برای سنگهای مافیکی قابل استنباط است. ماگمای مافیکی حرارت بسیار بالایی داشته است، بهگونهایکه گرمای ناشی از آن سبب ذوب پوسته زیرین و تشکیل ماگمای اسیدی آلکالیگرانیتی همزمان با نفوذ آن شده است. این سنها، حضور فعالیت درونی پالئوزوییک بالایی را در شمالیترین بخش پهنه سنندج– سیرجان اثبات میکند. میتوان چنین استنباط کرد که این همان زمان شروع باز شدن نئوتتیس در ایران است.
مقاله پژوهشی
مرتضی خلعت بری جعفری؛ مجتبی میرزایی؛ محمدرضا جان نثاری
چکیده
توالی پوستهای درونی (پلوتونیک) رخنمون یافته در محدوده شمال قرهقلی- باغجر جزیی از افیولیت سبزوار است که در کناره شمالی خردهقاره ایران مرکزی برونزد دارد. این توالی دربردارنده الیوینگابرو و پیروکسنگابرو با ویژگیهای کومولیتی، گابرو تودهای، گابرو فولیه و کمپلکس دایکهای ورقهای دیابازی است که توسط نفوذیهای ...
بیشتر
توالی پوستهای درونی (پلوتونیک) رخنمون یافته در محدوده شمال قرهقلی- باغجر جزیی از افیولیت سبزوار است که در کناره شمالی خردهقاره ایران مرکزی برونزد دارد. این توالی دربردارنده الیوینگابرو و پیروکسنگابرو با ویژگیهای کومولیتی، گابرو تودهای، گابرو فولیه و کمپلکس دایکهای ورقهای دیابازی است که توسط نفوذیهای (اینتروژنهای) ورلیتی، تودههای کوچک، دایکها و رگههای پگماتیتگابرو و پلاژیوگرانیت قطع شدهاند. این توالی قابل مقایسه با بخشهای بالایی گابروها در کمپلکسهای افیولیتی شناخته شده هستند. این سنگها قطعه و برش(اسلایس) بزرگ زمینساختی را تشکیل داده که روی پریدوتیتهای سرپانتینیتی رانده شده و یا اینکه بهصورت زمینساختی در زیر آنها قرار گرفتهاند. گابروهای کومولیتی بهصورت تدریجی به گابروهای ایزوتروپ تبدیل شدهاند و این گابروها نیز بهصورت عادی به کمپلکس دایکهای ورقهای دیابازی تغییر یافتهاند. اندازهگیریهای ساختاری از لایهبندی ماگمایی و آزیموت دایکهای دیابازی ورقهای، نفوذیهای ورلیتی پگماتیت گابرو و پلاژیوگرانیت نشان از راستای خاوری- باختری در شمال قرهقلی و راستای شمالی- جنوبی در جنوب باختری سلیمانیه دارد که معرف تشکیل پوسته اقیانوسی در پهنههای خردشدگی اقیانوسی است. مطالعات میکروسکوپی نشان میدهد که بافتهای مزوکومولا و هتراد کومولا فراوان بودهاند که معرف حجرههای ماگمایی با سیستم باز در محیطهای فرافرورانش هستند. روند تبلور کانیها در گابروها بهصورت الیوین←پلاژیوکلاز←کلینوپیروکسن± ارتوپیروکسن←آمفیبول شبیه (موربها) و یا الیوین← کلینوپیروکسن± ارتوپیروکسن←پلاژیوکلاز←آمفیبول (شیبه کمان) است. بافتهای میکروسکوپی مزوکومولا و هترادکومولا چیره هستند که معرف حجرههای ماگمایی باز در پهنههای فرافرورانش است. بررسی تجزیههای شیمیایی نشان از گوناگونی ترکیبی نمونهها دارد، به گونهای که نمودارهای عنکبوتی دارای تهیشدگی از Nb و غنی شدگی از LREE هستند. ویژگیهای تیتان پایین، قرارگیری در حوضههای کومولیتی و غیرکومولیتی مرتبط با کمانها، جایگاه زمینساختی- ماگمایی (تکتونوماگماتیک) جزایر کمانی تا مورب، همگی نشان از منشأ فرافرورانش این سنگها در طی دوره کرتاسه بالایی دارد.
مقاله پژوهشی
سید محسن مزتضوی
چکیده
آتشفشان لایهای(استراتوولکان) دماوند در طول فعالیتش بهطور متناوب فورانهای انفجاری پر قدرت داشته است و مواد حاصل از آن بهگونههایی متفاوت نهشته شدهاند. بیشترین نهشتههای آذرآواری ریزشی و جریانی دماوند عموما در خاور دماوند دیده میشوند و گاه تا فاصله 20 کیلومتری از قله در معرض نمایش هستند. مهمترین دلیل گسترش بیشتر مواد ...
بیشتر
آتشفشان لایهای(استراتوولکان) دماوند در طول فعالیتش بهطور متناوب فورانهای انفجاری پر قدرت داشته است و مواد حاصل از آن بهگونههایی متفاوت نهشته شدهاند. بیشترین نهشتههای آذرآواری ریزشی و جریانی دماوند عموما در خاور دماوند دیده میشوند و گاه تا فاصله 20 کیلومتری از قله در معرض نمایش هستند. مهمترین دلیل گسترش بیشتر مواد آذرآواری در خاور دماوند این است که به هنگام فوران انفجاری این آتشفشان محور پراکنش تفرا به سوی خاور بوده است. بجز نهشتههایی که به فراوانی در دامنههای خاوری یافت میشوند، نهشتههای ریزشی پامیس جوان دیگری در بخشهای باختری دماوند یافت شد که شامل نهشتههای نازکلایه پامیسهای ریزشی تحکیم نیافته دور از منشأ (Distlas) با جورشدگی خوب و نهشتههای ستبر جوشخورده نزدیک منشأ (Proximals) همراه با فیامههاست که در محلی بهنام کرمپشته و در بخش پایین مخروط شیبدار دماوند و در دیواره دره راوین رخنمون و با رنگ صورتی تا نارنجی کم رنگ نمود دارند. برای بررسی علت پراکندگی تفرای جوان در بخش باختری، دادههای باد در سطوح استاندارد میان سالهای 1995 تا 2010 مطالعه و تجزیه و تحلیل شد. سوی جریان باد در بالای آتشفشان دماوند در تروپوسفر و استراتوسفر و در فصول سرد سال همواره باختری است بنابراین محور پراکنش تفرا همیشه بهسوی خاور خواهد بود که خود توجیه کننده حجم عظیمی از نهشتههای ریزشی دماوند در بخشهای خاوری این آتشفشان است. برسی دادههای باد در استراتوسفر، روندی متفاوت نسبت به تروپوسفر نشان میدهد. جهت و سرعت باد در استراتوسفر نسبت به تروپوسفر در فصول مختلف سال متفاوت است. در ماههای گرم سال سوی وزش باد در ارتفاع میان 14 تا 19 هزار متری با یک تغییر کاملا مشخص از سوی باختری به خاوری تغییر میکند. تغییر جهت و سرعت باد در استراتوسفر و در فصول گرم سال وجود نهشتههای آذرآواری ریزشی در باختر دماوند و در دره کرمپشته را توجیه میکند. بنابراین گسترش تفرا در یک فوران انفجاری آتی در دماوند وابسته به ارتفاع ستون برآمده از فوران و زمان رخداد آن (فصل گرم یا سرد سال) خواهد بود.
مقاله پژوهشی
عباس مهدویان
چکیده
گستره مورد مطالعه استان گلستان را در بر میگیرد و در ناحیه شمال، شمال خاوری ایران قرار گرفته است. این پهنه شامل 3 نقشه چهارگوش گنبد، کوه کورخود و بخشی از گرگان میباشد. هدف از این پژوهش مطالعات تفصیلی لرزهخیزی- لرزهزمینساختی، سعی در شناخت گسلهای لرزهای و تهیه نقشه پهنهبندی خطر زمینلرزه بر پایه بیشینه مقادیر شتاب ...
بیشتر
گستره مورد مطالعه استان گلستان را در بر میگیرد و در ناحیه شمال، شمال خاوری ایران قرار گرفته است. این پهنه شامل 3 نقشه چهارگوش گنبد، کوه کورخود و بخشی از گرگان میباشد. هدف از این پژوهش مطالعات تفصیلی لرزهخیزی- لرزهزمینساختی، سعی در شناخت گسلهای لرزهای و تهیه نقشه پهنهبندی خطر زمینلرزه بر پایه بیشینه مقادیر شتاب جنبش نیرومند زمین است. این بررسیها برای ایمنسازی سازههای پر اهمیت در راستای کاهش مخاطرات جانی و اقتصادی در برابر خطر زمینلرزه و برنامهریزیهای آینده استان گلستان میتواند مؤثر باشد. از دید تقسیمات لرزهزمینساختی، گستره مورد مطالعه در استان لرزهزمینساخت ایران مرکزی وکپهداغ قرار گرفته است و از ویژگیهای لرزهزمینساختی آنها پیروی میکند. در این گستره گسلهای لرزهای بسیاری وجود دارد که در راستای آنها زمینلرزههای مخربی رخ داده است. مانند گسل آشخانه که پاره خاوری گسل تکلکوه را در بر میگیرده و زمینلرزههای بزرگی همچون رخداد سال 943 میلادی با بزرگای 4/7Ms در پیوند با کنشگری این گسل رخداده است. گسلهای لرزهای دیگری همچون خزر (مینودشت)، علیآباد، تکلکوه، گمیشان، مراوهتپه و ... از مهمترین چشمههای لرزهای هستند که با فعالیت دوباره آنها این استان میتواند بهشدت تحت تأثیر قرارگیرد. نقشههای پهنهبندی لرزه ای بر پایه بیشینه شتاب جنبش نیرومند زمین و برای دوره بازگشتهای 475 و 2475 سال تهیه شده است. نتایج حاصل گویای این مطلب است که استان گلستان به 4 پهنه لرزهای تقسیم میشود: مناطق با بیشینه مقادیر شتاب (PGA) بیش از g35/0 بانام نواحی با خطر لرزهای بسیار زیاد، که بخشهایی از جنوب استان را در برمیگیرد. مناطق با بیشینه مقادیر شتاب (PGA) میان g30/0 تا g35/0 با نام مناطق با خطر لرزهای زیاد، که بخشهای جنوبی، خاوری و شمال خاوری استان را دربر می گیرد، مناطق با بیشینه مقادیر شتاب (PGA) میان g25/0 تا g30/0 با نام نواحی با خطر لرزهای متوسط و مناطق با بیشینه مقادیر شتاب (PGA) کمتر از g25/0 با نام نواحی با خطر لرزهای پایین که بیشتر بخشهای باختری و شمال باختری استان را در بر میگیرد. برای هر منطقه طیف طراحی با دوره بازگشتهای 475 و 2475 سال نیز ارائه شده است
مقاله پژوهشی
سمیه سلیمانی؛ محمد محمودی قرائی؛ فرشته قاسمزاده؛ علیرضا سیاره
چکیده
در مناطقی که از منابع آبزیرزمینی برای آشامیدن استفاده میشود، ارزیابی کیفیت آب بسیار با اهمیت است. همچنین شناخت نقاط آلوده و آلایندههای منطقه به استفاده بهینه و مناسب از آب در مصارف مختلف کمک میکند. برای ارزیابی و تهیه نقشه پهنهبندی کیفیت آب زیرزمینی منطقه باختر کوهسرخ از شاخص کیفیت آب زیرزمینی (GQI) در محیط GIS استفاده ...
بیشتر
در مناطقی که از منابع آبزیرزمینی برای آشامیدن استفاده میشود، ارزیابی کیفیت آب بسیار با اهمیت است. همچنین شناخت نقاط آلوده و آلایندههای منطقه به استفاده بهینه و مناسب از آب در مصارف مختلف کمک میکند. برای ارزیابی و تهیه نقشه پهنهبندی کیفیت آب زیرزمینی منطقه باختر کوهسرخ از شاخص کیفیت آب زیرزمینی (GQI) در محیط GIS استفاده شد. بدین منظور 6 متغیر شیمیایی TDS، SO42-، Cl-، Na+، Mg2+ و Ca2+ که در جدول استاندارد سازمان بهداشت جهانی (WHO) به آنها اشاره شده است مورد استفاده قرار گرفت. مقدار شاخص GQI در منطقه باختر کوهسرخ میان 9/82 تا 8/94 درصد تغییر میکند و بیانگر این است که در مجموع آبهای زیرزمینی منطقه از نظر استانداردهای آب آشامیدنی در رده کیفیت مناسب تا قابل قبول قرار میگیرند. نقشه کیفیت آب زیرزمینی منطقه باختر کوهسرخ نشان میدهد که مقدار شاخص کیفی GQI از پیرامون به سمت مرکز منطقه مورد مطالعه کاهش یافته است که میتواند متأثر از عوامل زمینشناسی همچون ترکیبسنگی و جهت جریان و همچنین سامانه گرمابی فعال در منطقه باشد.
مقاله پژوهشی
غلامرضا حسین یار؛ سیدرضا موسوی حرمی؛ رضا بهبهانی
چکیده
این مطالعه با استفاده از بازتاب دادههای لرزهای کمژرفا با قدرت تفکیک بالا به بررسی و تعیین رخسارههای لرزهای در آبراهه شمال جزیره قشم در خاور خلیج فارس میپردازد. دادههای لرزهای با دستگاه ساب باتم پروفایلر (Sub bottom profiler) برداشت و با نرمافزار ISE تفسیر شدند. در مطالعات انجام شده روی رسوبات جوانتر از سازند آغاجاری، ...
بیشتر
این مطالعه با استفاده از بازتاب دادههای لرزهای کمژرفا با قدرت تفکیک بالا به بررسی و تعیین رخسارههای لرزهای در آبراهه شمال جزیره قشم در خاور خلیج فارس میپردازد. دادههای لرزهای با دستگاه ساب باتم پروفایلر (Sub bottom profiler) برداشت و با نرمافزار ISE تفسیر شدند. در مطالعات انجام شده روی رسوبات جوانتر از سازند آغاجاری، 7 نوع رخسارهی لرزهای بر روی دادههای لرزهای تشخیص داده شد. این رخسارهها از دامنه، پیوستگی، فرم هندسی یا طرح درونی و طرح برانبارش با یکدیگر متفاوت هستند. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که رخسارههای لرزهای دستکم در دو محیط رسوبی با شرایط متفاوت تشکیل شدهاند. رخسارههای لرزهای در بخش پایینی با دامنه نسبتا" ضعیف و پیوستگی و تداوم جانبی خوب، نشاندهنده تشکیل آنها در محیطرسوبی با تغییرات کم شرایط محیطی (دریایی) است. رخسارههای لرزهای بخش بالایی با دامنههای متفاوت، طرح Progrdation و گسترش جانبی محدود ویژگیهایی شبیه محیط دلتایی کوچک مقیاس را نشان میدهد. این رخسارهها در 5 دوره مجزا که با مرزهای فرسایشی مشخص است، تشکیل شدهاند. تغییر شرایط محیط رسوبگذاری و منطقه تأمینکننده رسوبات وارده به حوضه به خوبی از روی رخسارههای لرزهای قابل استناد است. در زمان تشکیل رخسارههای LAP-C و MAC رسوبات از سوی جزیره قشم و در هنگام تشکیل رخسارههای LAC و HAC از سوی شمال وارد حوضه رسوبی شده است.
مقاله پژوهشی
محمد پرنداور؛ اعظم ماهانیپور؛ سیدعلی آقانباتی؛ سیدابوالفضل حسینی
چکیده
در این مطالعه بخشهای بالایی سازند گورپی و بخشهای ابتدایی سازند پابده در یال شمالخاوری تاقدیس کوه گورپی از دید نانوفسیلهای آهکی مورد بررسی دقیق قرار گرفت. ستبرای محدوده برداشتشده در برش مورد مطالعه 127متر و ترکیب سنگی آن شامل مارن، شیلهای سبز- خاکستری و شیلهای ارغوانی است. مطالعه نانوفسیلهای آهکی در محدوده مورد مطالعه ...
بیشتر
در این مطالعه بخشهای بالایی سازند گورپی و بخشهای ابتدایی سازند پابده در یال شمالخاوری تاقدیس کوه گورپی از دید نانوفسیلهای آهکی مورد بررسی دقیق قرار گرفت. ستبرای محدوده برداشتشده در برش مورد مطالعه 127متر و ترکیب سنگی آن شامل مارن، شیلهای سبز- خاکستری و شیلهای ارغوانی است. مطالعه نانوفسیلهای آهکی در محدوده مورد مطالعه به شناسایی 50 جنس و 101 گونه انجامید. بر پایه جنس و گونههای شاخص شناساییشده در محدوده مورد بررسی، زونهای نانوفسیلی CC25-CC26 در رسوبات کرتاسه و زونهای نانوفسیلی NP1-NP5 و NTp1-NTp9 در رسوبات پالئوسن تشخیص داده شد که زیستزونهای نانوفسیلی NP1-NP4 و NTp1-NTp7A برای اولین بار از بخشهای بالایی سازند گورپی در این برش گزارش میشوند. با توجه به زونهای قابل تشخیص، سن بخشهای سازند گورپی در برش مورد مطالعه مایستریشتین پسین- دانین پسین (پایان پالئوسن پیشین) است و سن سازند پابده از ابتدای پالئوسن پسین آغاز میشود. بر پایه دادههای نانوفسیلی موجود مرز کرتاسه- پالئوژن پیوسته است و در بخشهای بالایی سازند گورپی قرار دارد. در محدوده مرز کاهش فراوانی جنس و گونههای نانوفسیلی کرتاسه، افزایش فراوانی گونه مقاوم Thoracosphaera operculata و پیدایش گونههای جدید پالئوسن ثبت شده است. در رسوبات دانین جنس و گونههای کرتاسه بههمراه جنس و گونههای پالئوسن دیده میشود که با توجه به حفظشدگی خوب و حضور پیوسته جنس و گونههای کرتاسه در رسوبات، به احتمال زیاد جزو جنس و گونههای باقیمانده هستند که از محدوده مرز عبور کرده و در رسوبات دانین دیده شدهاند.
مقاله پژوهشی
داود مختاری
چکیده
سامانههای رودخانهای و سیمای زمینریختی محیطهای نیمهخشک شمال باختری ایران نشانگر آثار متعددی از فعالیتهای زمینساختی و تغییرات محیطی کواترنری هستند. چاله زمینساختی جلفا-هادیشهر یکی از دشتهای شکل گرفته این بخش از ایران در راستای رودخانه ارس است که در پژوهش حاضر دادههای سامانههای رودخانهای آن برای ارزیابی نقش تغییرات ...
بیشتر
سامانههای رودخانهای و سیمای زمینریختی محیطهای نیمهخشک شمال باختری ایران نشانگر آثار متعددی از فعالیتهای زمینساختی و تغییرات محیطی کواترنری هستند. چاله زمینساختی جلفا-هادیشهر یکی از دشتهای شکل گرفته این بخش از ایران در راستای رودخانه ارس است که در پژوهش حاضر دادههای سامانههای رودخانهای آن برای ارزیابی نقش تغییرات زمینساختی، سطح اساس و محیطی در چشمانداز دشت مورد بررسی قرار گرفته است. تعیین محدوده حوضههای آبریز و مخروطافکنههای مورد مطالعه و همچنین بررسی ویژگیهای ریختسنجی آنها با استفاده از تصاویر ماهوارهای، تحلیل ساختارهای زمینشناسی(ستبرای لایهها، سوی لایهها، اثر گسلها بر لایهها و وجود یا نبود چینهشناسی) بهوسیله تحلیل برشهای زمینشناسی و برشهای ژئوالکتریک و بازدیدهای میدانی انجام شده است. بررسیها نشان داد که ویژگیهای ریختسنجی و ریختشناختی سامانههای رودخانهای بهویژه در بخش مخروطافکنهها، به شدت از فعالیتهای زمینساختی، تغییرات سطح اساس و دیگر تغییرات محیطی دوره کواترنری تأثیر پذیرفتهاند. با توجه به اینکه در حال حاضر، فعالیتهای عمرانی سطح دشت جلفا- هادیشهر را در برگرفتهاند، این پژوهش، ضرورت در اختیار داشتن و لحاظ کردن دادههای ریختشناختی پیش از ایجاد هرگونه تغییر در چشمانداز منطقه را گوشزد مینماید و میتواند با تشریح پدیدههای مورفودینامیکی اصلی، چگونگی اثرگذاری انسان بر دشت را در حال حاضر و در آینده توجیه نماید.
مقاله پژوهشی
نرجس فاتحی گلاب؛ حسن میرنژاد؛ رایان متور
چکیده
کانسارهای درهزار و پرکام در استان کرمان، دو نمونه از کانسارهای مس پورفیری در کمان ماگمایی سنوزوییک ارومیه- دختر هستند. سنگهای آتشفشانی مناطق مورد مطالعه بیشتر آندزیت، تراکیآندزیت و بازالت میباشند. استوک کوارتزمونزونیتی درهزار از درشتبلورهای پلاژیوکلاز، هورنبلند، کوارتز و بیوتیت تشکیل یافته و کانیهای سازنده دیوریت ...
بیشتر
کانسارهای درهزار و پرکام در استان کرمان، دو نمونه از کانسارهای مس پورفیری در کمان ماگمایی سنوزوییک ارومیه- دختر هستند. سنگهای آتشفشانی مناطق مورد مطالعه بیشتر آندزیت، تراکیآندزیت و بازالت میباشند. استوک کوارتزمونزونیتی درهزار از درشتبلورهای پلاژیوکلاز، هورنبلند، کوارتز و بیوتیت تشکیل یافته و کانیهای سازنده دیوریت تا میکرودیوریت پورفیری در پرکام شامل پلاژیوکلاز، فلدسپار قلیایی، آمفیبول، بیوتیت و کوارتز است. ستبرای پهنه اکسیدی در کانسار درهزار در حد چند متر بوده و در بسیاری از گمانهها مشاهده نشده است در حالی که ستبرای پهنه فروشست از 2 تا 80 متر تغییر میکند. پهنه برونزاد در مرکز این کانسار بیشترین ستبرا (120 متر) را دارد. پهنه درونزاد کانسار درهزار تا ژرفاهای بیش از 400 متر گسترش پیدا میکند. ستبرای پهنه اکسیدی در کانسار پرکام قابل ملاحظه است و در برخی گمانهها به 20 متر میرسد. پهنه فروشست پرکام میانگین ستبرایی حدود 20 متر دارد. ستبرای میانگین پهنه برونزاد در این کانسار 15 متر و بیشینه ژرفای آن 64 متر می باشد و پهنه درونزاد(ژرفزاد) نیز در برخی از گمانهها تا ژرفای 500 متر ادامه مییابد. بررسی نسبتهای ایزوتوپی مس پهنههای فروشست، برونزاد و درونزاد این دو کانسار نشان میدهد که درجه جدایش ایزوتوپی و تمرکز مس، به فرایندهای هوازدگی بستگی دارد. میانگین مقدار 65Cuδ مس در پهنههای فروشست، برونزاد و درونزاد در کانسار درهزار بهترتیب -6.16‰، 2.52‰+ و 0.79‰+ و در کانسار پرکام بهترتیب -4.33‰، 4.82‰+ و 0.34‰+ است. بنابراین، هوازدگی کانیهای سولفیدی مس با تولید کانیهای بازمانده سبک (از دید ایزوتوپی) و پراکنده شدن ایزوتوپ مس سنگین در آب زیرزمینی همراه بوده است. از این رو، پیشبینی میشود که نسبت ایزوتوپی مس پهنه فروشست در کانسارهای مختلف، با درجه شستشو و غنیشدگی پهنه برونزاد مرتبط باشد. مشاهدات میکرسکوپی و مطالعات کانیشناسی نشان میدهد که فراوانی هماتیت در پهنه فروشست کانسار درهزار بیشتر از پرکام است، در حالی که پهنه فروشست کانسار پرکام، گوتیت فراوانتری نسبت به درهزار دارد. مقدار کالکوسیت و پیریت- کالکوپیریت، بهترتیب در پهنههای برونزاد و درونزاد کانسار درهزار بیشتر از پرکام است.