سخن سردبیر
دوره 27، شماره 105 ، آذر 1396، صفحه 1-1
داوران
دوره 27، شماره 105 ، آذر 1396، صفحه 2-2
مقاله پژوهشی
فریماه آیتی
چکیده
در گستره مورد مطالعه سنگآهکهای کرتاسه با درز و شکافهای فراوان بهصورت دگرشیب روی شیلهای ژوراسیک قرار گرفتهاند. محلولهای اسکارنساز از فواصل دور و با هجوم به سوی این درز و شکافها، اسکارنهای نوع دور از توده نفوذی را ایجاد کردهاند. وجود یک لایه سنگآهک با تبلور دوباره و اسکارنی شده درون شیل، اسکارن مورد بررسی را از بیشتر ...
بیشتر
در گستره مورد مطالعه سنگآهکهای کرتاسه با درز و شکافهای فراوان بهصورت دگرشیب روی شیلهای ژوراسیک قرار گرفتهاند. محلولهای اسکارنساز از فواصل دور و با هجوم به سوی این درز و شکافها، اسکارنهای نوع دور از توده نفوذی را ایجاد کردهاند. وجود یک لایه سنگآهک با تبلور دوباره و اسکارنی شده درون شیل، اسکارن مورد بررسی را از بیشتر اسکارنهای شناخته شده در ایران متمایز میکند و آن را در رده اسکارنهای واکنشی قرار میدهد. کانسار مگنتیت- هماتیت بهصورت عدسیهای پراکنده درون اسکارن دیده میشود. محلولهای غنی از آهن ناشی از تودههای نفوذی با حرکت در سنگهای کربناتی، آهن را بهصورت مگنتیت بر جای گذاشتهاند. مگنتیتافزون بر تشکیل توسط محلولهای گرمابی، میتواند در مرحله اسکارن پسرونده از دگرسانی آندرادیت نیز تشکیل شود. کانیهای مقاطع اسکارنی شامل پیروکسن، گارنت، ترمولیت - اکتینولیت، کلریت و اپیدوت است. فرایند اسکارنزایی در دو مرحله متوالی پیشرونده و پسرونده رخ داده است. در مرحله پیشرونده مجموعههای کالکسیلیکاتی بیآب (گارنت و پیروکسن) پدید آمدند. با سرد شدن سامانه و نفوذ آبهای جوی در مراحل بعدی، گارنت به اپیدوت، مگنتیت، کلسیت و کوارتز و پیروکسن به ترمولیت، اکتینولیت، کلسیت، کوارتز و کانیهای کدر دگرسان شدند. اسکارن مورد مطالعه دارای دو نسل گارنت است. گارنتهای نسل اول، تودهای (مرحله پیشرونده) و گارنتهای نسل دوم تأخیری و رگچهای (در مرحله پسرونده همراه با اپیدوت ثانویه در رگههای کوارتز- کلسیت و همراه با کانهسازی سولفید) هستند. ترکیب شیمیایی گارنت از نوع محلول جامد آندرادیت- گروسولار است. مقایسه ترکیب گارنتهای مورد مطالعه با گارنتهای موجود در اسکارنهای کلسیک جهان، نشان میدهد این گارنتها در قلمروی اسکارنهای آهندار و اسکارنهای دارای مس جای گرفتهاند.
مقاله پژوهشی
سیدعباس عطاپورفرد؛ علی یساقی؛ مهناز رضائیان؛ اسماعیل شبانیان بروجنی
چکیده
تاقدیس فراقان در شمال خاور کمان فارس قرار دارد و در این محل پوشش رسوبی به ستبرای 10 کیلومتر روی سری هرمز دگرشکل شده است. این تاقدیس توسط گسل زاگرس مرتفع بریده شده است. با توجه به کم بودن مطالعات تنش دیرینه و تحلیل جنبشی ساختارها در شمال خاور کمان فارس در این نوشتار به تاریخچه تغییرات میدان تنش و نقش آن در تکامل ساختار فراقان پرداخته ...
بیشتر
تاقدیس فراقان در شمال خاور کمان فارس قرار دارد و در این محل پوشش رسوبی به ستبرای 10 کیلومتر روی سری هرمز دگرشکل شده است. این تاقدیس توسط گسل زاگرس مرتفع بریده شده است. با توجه به کم بودن مطالعات تنش دیرینه و تحلیل جنبشی ساختارها در شمال خاور کمان فارس در این نوشتار به تاریخچه تغییرات میدان تنش و نقش آن در تکامل ساختار فراقان پرداخته شده است. برای تعیین متغیرهای تنسور تنش کاهش یافته و تفکیک گسلهای مربوط به هر فازدگرشکلی شکننده، از روش وارونسازی؛ برای تعیین امتداد محور کوتاهشدگی بیشینه از استیلولیتها و برای تعیین موقعیت تنش کمینه از رگههای کششی استفاده شده است. به منظور بررسی جهتهای تنش اصلی زمان حاضر دادههای سازوکار کانونی زمینلرزهها نیز به روش برگشتی تحلیل شدهاند. مطابق این بررسی، پیش از چینخوردگی در میوسن پسین سوی تنش اصلی حداکثر N27°-29°E بوده و ترکهای کششی در این زمان شکل گرفتهاند. در اواخر میوسن میانی پوشش رسوبی تحت رژیم زمینساختی فشاری (Compressional) و با سوی تنش اصلی بیشینه N19°E بهصورت چینهای جدایشی (Detachment fold) و مرتبط با گسل (Fault related fold) دگرشکل شده است. در اواخر میوسن پسین و اوایل پلیوسن، پیسنگ در محدوده فراقان شروع به کوتاهشدگی کرده است که در این زمان رژیم زمینساختی امتدادلغز و سوی تنش اصلی بیشینه N4°E است. در این زمان گسل زاگرس مرتفع فعال شده و ستون رسوبی و ساختارهای موجود را بهطور کامل برش داده است. در پلیوسن تحت رژیم زمینساختی امتدادلغز سوی تنش اصلی بیشینه بهطور موقت به N25°W تغییر یافته و گسلهای امتدادلغز و واژگون موجود با سازوکار جدید فعال شدهاند. بررسی دادههای سازوکار کانونی زمینلرزهها گویای این مطلب است که در زمان حاضر سوی تنش اصلی دوباره شمالی- جنوبی است.
مقاله پژوهشی
سیده ملیحه حمیدزاده؛ سید احمد بابازاده؛ برزو عسگری پیر بلوطی؛ علی سلگی
چکیده
سازند آسماری در غار آقاسید در ناحیه فارسان به منظور تعیین محیط رسوبی بر پایه تحلیل رخسارهها، اندازهگیری و نمونهگیری شد. در این ناحیه، ستبرای سازند آسماری 183 متر است که بهطور همشیب روی سازند پابده قرار میگیرد. بر پایه مطالعات میکروسکوپی، 8 ریزرخساره شامل 1) وکستون تا پکستون جلبک سرخ- بایوکلاست- روزنبران پرسلانوزدار، ...
بیشتر
سازند آسماری در غار آقاسید در ناحیه فارسان به منظور تعیین محیط رسوبی بر پایه تحلیل رخسارهها، اندازهگیری و نمونهگیری شد. در این ناحیه، ستبرای سازند آسماری 183 متر است که بهطور همشیب روی سازند پابده قرار میگیرد. بر پایه مطالعات میکروسکوپی، 8 ریزرخساره شامل 1) وکستون تا پکستون جلبک سرخ- بایوکلاست- روزنبران پرسلانوزدار، 2) گرینستون روتالیادار، 3) گرینستون جلبک سرخ- بایوکلاستدار، 4) باندستون جلبک سرخ- مرجاندار، 5) وکستون جلبک سرخدار (فلوتستون)، 6) پکستون اینتراکلاست- روزنبران بزرگ هیالین- جلبک سرخدار، 7) وکستون تا پکستون روزنبران بزرگ هیالین- بایوکلاست- جلبک سرخدار و 8) پکستون روزنبران بزرگ هیالیندار شناسایی شد که در سه کمربند رخسارهای رمپ داخلی، رمپ میانی و رمپ خارجی قرار میگیرند. از سوی دیگر، بر پایه حضور روزنبران کفزی، سازند آسماری به الیگوسن (روپلین- شاتین) نسبت داده میشود.
مقاله پژوهشی
پیمان حیدریان؛ علی اژدری؛ محمد جودکی؛ جواد درویشی خاتونی؛ رضا شهبازی
چکیده
توفان گردوغبار زیانهای هنگفتی در ایران، بهویژه استان خوزستان به وجود آورده است. از این رو، نیاز مبرمی به پهنه بندی منشأهای گردوغبار به عنوان اولین گام در مبارزه با این توفانها وجود دارد. شناسایی دقیق منشأهای داخلی گردوغبار استان خوزستان، با به کارگیری روش ترکیبی سنجش از دور، GIS و رسوبشناسی هدف مطالعه حاضر است. برای این ...
بیشتر
توفان گردوغبار زیانهای هنگفتی در ایران، بهویژه استان خوزستان به وجود آورده است. از این رو، نیاز مبرمی به پهنه بندی منشأهای گردوغبار به عنوان اولین گام در مبارزه با این توفانها وجود دارد. شناسایی دقیق منشأهای داخلی گردوغبار استان خوزستان، با به کارگیری روش ترکیبی سنجش از دور، GIS و رسوبشناسی هدف مطالعه حاضر است. برای این منظور، داده های مکانی خاکشناسی، کاربری زمین، اقلیم، شیب (گردآوری از سازمان مربوطه) و رسوبشناسی به عنوان لایه های محدود کننده و لایه پوشش گیاهی، دمای سطح زمین و رطوبت خاک به عنوان لایه های اصلی استفاده شدند. نقشه رسوبشناسی منطقه با نمونهبرداری میدانی (900 نمونه) و روشهای دورسنجی تهیه شد. همچنین لایه های اصلی با اجرای پردازشهای محاسباتی لازم روی تصاویر ماهواره لندست 8 استخراج شدند. لایه های محدودیت برای حذف مناطق بدون پتانسیل تولید گردوغبار به کار گرفته شد. در مرحله بعد وزندهی لایه های اصلی با بکارگیری روش مقایسات زوجی و روش تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) صورت گرفت. پس از ضرب هر لایه اصلی در وزن متناظر، تلفیق پایانی لایه ها انجام شد و نقشه مناطق منشأ گردوغبار به دست آمد. برای درستی سنجی نتایج، بازدید میدانی در 180 نقطه از منشأها صورت گرفت که گویای دقت بالای مناطق شناسایی شده است. نتایج نشان می دهد که 9 درصد از مساحت دشت خوزستان، معادل 349254 هکتار منشأهای تولید گردوغبار هستند. کانونهای گردوغبار بر پایه نوع کاربری و مساحت، به ترتیب شامل مراتع تخریب شده، زمینهای کشاورزی دیم رها شده، زمینهای بدون پوشش، تالابها و آبگیرهای خشک شده و زمینهای کشاورزی آبی هستند.
مقاله پژوهشی
زهرا قرهچاهی؛ محسن موید؛ جمشید احمدیان؛ مامورو موراتا
چکیده
معادن سونگون و هفتچشمه در یک کمپلکس آتشفشانی- نفوذی در شمال باختر کشور (استان آذربایجان شرقی) و در پهنه مس ارسباران قرار گرفتهاند. دایکهای لامپروفیری سونگون با سنی جوانتر از الیگومیوسن شامل کانیهای بیوتیت، پلاژیوکلاز و پیروکسن و با بافت اصلی پورفیریتیک، جزو لامپروفیرهای کالکآلکالن- کرسانتیت ردهبندی میشوند و توده ...
بیشتر
معادن سونگون و هفتچشمه در یک کمپلکس آتشفشانی- نفوذی در شمال باختر کشور (استان آذربایجان شرقی) و در پهنه مس ارسباران قرار گرفتهاند. دایکهای لامپروفیری سونگون با سنی جوانتر از الیگومیوسن شامل کانیهای بیوتیت، پلاژیوکلاز و پیروکسن و با بافت اصلی پورفیریتیک، جزو لامپروفیرهای کالکآلکالن- کرسانتیت ردهبندی میشوند و توده کوارتزمونزونیت پورفیری سونگون را گسستهاند. دایکهای لامپروفیری هفتچشمه با سنی جوانتر از الیگومیوسن، شامل کانیهای بیوتیت، فلدسپار قلیایی و پیروکسن و با بافتهای اصلی هیالومیکرولیتیک پورفیری و جریانی، جزو لامپروفیرهای کالکآلکالن- مینت به شمار میروند و توده کوارتزدیوریت هفتچشمه را گسستهاند. بررسی نمودارهای عنکبوتی، نشاندهنده غنیشدگی LREEها نسبت به MREEها و HREEها در آنهاست که احتمال تشکیل این سنگها از یک منشأ غنیشده را نشان میدهد. بررسی ویژگیهای ژئوشیمیایی لامپروفیرهای مورد مطالعه نشان میدهد که نوع ماگمای تشکیل دهنده آنها از نوع لامپروفیرهای کالکآلکالن و محیط زمینساختی آنها وابسته به کمان ماگمایی است. این لامپروفیرها از درجه پایین ذوببخشی گارنتلرزولیت به وجود آمدهاند.
مقاله پژوهشی
رضوان قاسمی نژاد؛ رحیم علیعباسپور؛ مسعود مجرب
چکیده
چشمههای لرزهای نقش مهمی در برآورد خطر در فرایند تحلیل خطر لرزهای ایفا میکنند. انتخاب این مناطق بیشتر بر پایه قضاوتهای کارشناسان انجام میشود و در بیشتر موارد، تعیین چشمههای لرزهای توسط چند کارشناس نتایج متفاوت و بحثبرانگیزی را دربر دارد. از این رو، یکی از عوامل مهم در ایجاد عدم قطعیت در تحلیل خطر میتواند به دلیل ...
بیشتر
چشمههای لرزهای نقش مهمی در برآورد خطر در فرایند تحلیل خطر لرزهای ایفا میکنند. انتخاب این مناطق بیشتر بر پایه قضاوتهای کارشناسان انجام میشود و در بیشتر موارد، تعیین چشمههای لرزهای توسط چند کارشناس نتایج متفاوت و بحثبرانگیزی را دربر دارد. از این رو، یکی از عوامل مهم در ایجاد عدم قطعیت در تحلیل خطر میتواند به دلیل چگونگی انتخاب چشمهها باشد. نسبت دادن رخدادهای گذشته به هر چشمه لرزهای مسأله مهم بعدی تحلیل خطر زمینلرزه است که این کار نیز توسط قضاوتهای بصری کارشناسان انجام میشود و از آنجاییکه گسل مسبب هر رخداد بهطور واضح مشخص نیست؛ مانند تعیین چشمههای لرزهای، این شیوه نتایج مبهمی دارد. در پژوهش حاضر سعی شده است که با استفاده از روش بهینهسازی توده ذرات بهمنظور خوشهبندی فازی، بهطور همزمان چشمههای لرزهای تعیین شده و رویدادهای لرزهای به گسلها نسبت داده شوند. الگوریتم مورد استفاده بر پایه کمینهسازی دو تابع هدف فاصله رویدادها از گسل و مرکز خوشه (مرکز چگالی رویدادها) کار میکند. این الگوریتم به دو حالت روی دادههای ناحیه شمال باختر ایران اعمال شد؛ در حالت اول فاصله مورد محاسبه فاصله اقلیدسی بوده است و در حالت دوم فاصله ماهالانوبیس در محاسبات در نظر گرفته شدند. برای ارزیابی درستی الگوریتم، از رویدادهایی که از پیش به گسلها نسبت داده شدهاند استفاده شد. مقایسه خروجیهای الگوریتم با بانک اطلاعات زمینلرزههای نسبت داده شده گذشته نشان داد که 2/79 درصد از این رویدادها با در نظر گرفتن فاصله اقلیدسی و 5/87 درصد از این رویدادها با در نظر گرفتن فاصله ماهالانوبیس به درستی به گسلها اختصاص یافتند که نشان از عملکرد خوب روش پیشنهادی این مطالعه با استفاده از فاصله ماهالانوبیس دارد. نتایج حاصل نشان میدهند که رویکرد پیشنهادی به مهندسین زمینلرزهشناسی کمک میکند تا با عدم قطعیت کمتری در فرایند تحلیل خطر لرزهای افزون بر تعیین چشمهها، زمینلرزهها را به گسلها اختصاص دهند.
مقاله پژوهشی
رضا علیپور
چکیده
تاقدیس نفتی کوپال یکی از مهمترین ساختارهای فروافتادگی دزفول است که در شمال خاوری اهواز و شمال میدان مارون جای گرفته است. نهشتههای عهدحاضر و بخش لهبری سازند آغاجاری رخنمون سطحی این تاقدیس را تشکیل میدهند و سازند آسماری مهمترین سنگ مخزن این میدان به هفت لایه مخزنی تقسیم شده است. در این مطالعه بر پایه اطلاعات چاهها، نقشههای ...
بیشتر
تاقدیس نفتی کوپال یکی از مهمترین ساختارهای فروافتادگی دزفول است که در شمال خاوری اهواز و شمال میدان مارون جای گرفته است. نهشتههای عهدحاضر و بخش لهبری سازند آغاجاری رخنمون سطحی این تاقدیس را تشکیل میدهند و سازند آسماری مهمترین سنگ مخزن این میدان به هفت لایه مخزنی تقسیم شده است. در این مطالعه بر پایه اطلاعات چاهها، نقشههای زیرسطحی و نیمرخهای لرزهنگاری شکستگیهای سازند آسماری در این تاقدیس مورد بررسی قرار گرفته است. تاقدیس نفتی کوپال یک چین مرتبط با گسل (چین جدایشی) و نامتقارن است و در بخشهای میانی ساختار که خمش محوری آشکار است؛ مستعد مناطق با شکستگی بالاست. یال جنوب باختری در بیشتر نواحی و یال شمال خاوری در نواحی مرکزی تراکم بالای شکستگی دارند و خمش محوری تاقدیس کوپال ناشی از پهنه برشی حاصل از عملکرد گسلهای ژرف است.
مقاله پژوهشی
لیلا عبادی؛ سید احمد علوی؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
در این مقاله بخشی از گستره شهربابک، در شمال باختر استان کرمان مطالعه میشود که از دید زمینشناسی بخشی از ایران مرکزی و کمربند ارومیه- دختر است. واحدهای سنگی این حوضه در دوران میوسن تحت تأثیر تنشهای فشاری با روند شمال خاوری قرار گرفتهاند و دگرشکلی با گسترش چینها وگسلها با روند شمال باختری- جنوب خاوری مشخص میشود. هدف این ...
بیشتر
در این مقاله بخشی از گستره شهربابک، در شمال باختر استان کرمان مطالعه میشود که از دید زمینشناسی بخشی از ایران مرکزی و کمربند ارومیه- دختر است. واحدهای سنگی این حوضه در دوران میوسن تحت تأثیر تنشهای فشاری با روند شمال خاوری قرار گرفتهاند و دگرشکلی با گسترش چینها وگسلها با روند شمال باختری- جنوب خاوری مشخص میشود. هدف این مقاله رمزگشایی دگرشکلی چند مرحلهای و تاریخچه تنش دیرینه در بخشی از ایران مرکزی در گستره شهربابک است و اینکه چطور ابعاد مختلف زمینشناسی با میدانهای تنش در طول زمان ارتباط پیدا میکنند. از سوی دیگر نشان داده میشود که چگونه دگرشکلیهای شکننده و تحلیل تنش دیرینه میتواند در تفسیر تکامل زمینساخت پس از برخورد سودمند باشند. رمزگشایی توالی رویدادها دگرشکلی، که ساختارهای امروزه گستره مورد مطالعه را شکل دادهاند؛ با استفاده از تحلیل زمینساخت شکننده صورت میگیرد که شامل وارونسازی تنسور تنش است و از دادههای لغزش گسل به دست میآید. از این رو مطالعه آماری روی رابطه میان میدانهای تنش مختلف و چینخوردگیها صورت گرفت تا از این راه، درک بهتری از تاریخ دگرشکلی فشاری حاکم بر گستره به دست آید. بازسازی سامانهای زمینساخت شکننده اجازه میدهد تا یک چرخش پادساعتگرد در مسیر اصلی فشارش در طول زمان مشخص شود. بهطوری که دو مسیر فشاری N55E و N84E از اواخر کرتاسه تا اواخر میوسن پیش از چینخوردگی ایجاد شده و فشارش همزمان با چینخوردگی N40E در اواخر میوسن شکل گرفته است. پس از چینخوردگی، در پلیوسن مسیر فشارش به N29E تغییر وضعیت داد و در پایان در زمان پلیستوسن مسیر فشارش به N3E رسید. اگر چه این چرخش پادساعتگرد مسیر تنش فشاری، در طول زمان پیشرونده بوده است؛ تحلیلها نشان میدهد که سه رژیم تنشی مشخص؛ پیش، همزمان و پس از چینخوردگی وجود داشته و با رویداد فشاری منطبق است. از این رو با تحلیل تنش و مشاهدات صحرایی مشخص شد که بسیاری از گسلهای راستالغز راستبر نسل اول به عنوان گسلهای معکوس با روند شمال باختر- جنوب خاور در بخش جنوب باختر ایران مرکزی از ناحیه شهربابک فعال شدهاند. این نتایج میتواند توسط فرضیه تغییر چرخش پادساعتگرد در مسیر صفحه عربی با توجه به صفحه اوراسیا و چرخش بلوکی ایران مرکزی حمایت شود.
مقاله پژوهشی
شهرام شریعتی
چکیده
سازند پابده توالی کربناتی- آواری حوضه رسوبی- ساختاری زاگرس در بخش جنوب باختری ایران را شامل میشود. منطقه مورد مطالعه بخشی از تاقدیس بزرگی به نام لار را شامل میشود که این تاقدیس در بخش شمال خاوری تاقدیس خامی قرار دارد و همروند با کوههای زاگرس با راستای شمال باختری- جنوب خاوری گسترش حاصل کرده است. هدف از اجرای این پژوهش بررسی رخسارههای ...
بیشتر
سازند پابده توالی کربناتی- آواری حوضه رسوبی- ساختاری زاگرس در بخش جنوب باختری ایران را شامل میشود. منطقه مورد مطالعه بخشی از تاقدیس بزرگی به نام لار را شامل میشود که این تاقدیس در بخش شمال خاوری تاقدیس خامی قرار دارد و همروند با کوههای زاگرس با راستای شمال باختری- جنوب خاوری گسترش حاصل کرده است. هدف از اجرای این پژوهش بررسی رخسارههای رسوبی سازند پابده بهویژه در افقهای فسفاتدار و نیز تجزیه و تحلیل نیمه کمی محتوای روزنبری به منظور تعیین محیط رسوبی زمان تشکیل توالی مورد سخن در تاقدیس لار است. به همین منظور 300 نمونه از 410 متر ستبرای سازند پابده از آن برداشت شد که بر پایه ویژگیهای سنگشناسی و روند تغییرات رخسارهها در طول ستون چینهشناسی، 126 مقطع نازک از آنها تهیه شد. مطالعات سنگنگاری و بررسیهای رخسارهای نشان میدهد که 8 رخساره در طول توالی سازند پابده قابل شناسایی است. وجود رخسارههای گلسنگ با محتوای روزنبر پلانکتونیک و رخسارههای توربیدایتی نشان از تهنشست رسوبات در یک محیط رمپ کربناته برای سازند پابده دارد. بررسی رخسارههای سازند پابده در برش کوه لار نشان میدهد که محیط رسوبی این سازند بخش خارجی رمپ کربناته را شامل میشود. رخسارههای مرتبط با بخش بالایی سازند پابده تهنشست در یک محیط کمژرفا را مسجل میسازد. بنابراین با توجه به موارد یاد شده میتوان چنین اظهار کرد که در حرکت از لایههای زیرین به سوی بخشهای بالایی سازند پابده ژرفای حوضه رسوبی کاهش مییابد. بهگونهای که رخسارههای آن از محیط رمپ خارجی به رمپ میانی تغییر میکند.
مقاله پژوهشی
رباب حاجیعلیاوغلی؛ محسن مؤذن
چکیده
مجموعه دگرگونی تخت سلیمان در شمال خاور تکاب در استان آذربایجان غربی جای دارد. این مجموعه به سن پرکامبرین-کامبرین دارای گوناگونی بالایی از انواع سنگهای دگرگونی درجه ضعیف تا درجه بالاست. سنگهای گرانولیتی پسرونده موضوع مورد مطالعه در این پژوهش هستند. مجموعه کانیهای دگرگونی پسرونده در گرانولیتهای مورد مطالعه عبارتند از آمفیبول+گارنت+اسپینل+کانیهای ...
بیشتر
مجموعه دگرگونی تخت سلیمان در شمال خاور تکاب در استان آذربایجان غربی جای دارد. این مجموعه به سن پرکامبرین-کامبرین دارای گوناگونی بالایی از انواع سنگهای دگرگونی درجه ضعیف تا درجه بالاست. سنگهای گرانولیتی پسرونده موضوع مورد مطالعه در این پژوهش هستند. مجموعه کانیهای دگرگونی پسرونده در گرانولیتهای مورد مطالعه عبارتند از آمفیبول+گارنت+اسپینل+کانیهای تیره. کانیهای آمفیبول در مقادیر فراوان جانشین کانیهای اولیه ارتوپیروکسن و کلینوپیروکسن شدهاند. تشکیل اسپینل در حاشیه کلیفیت پیرامون پورفیروبلاست گارنت از بافتهای شاخص دگرگونی پسرونده در گرانولیتها هستند. روتیل بهصورت ادخال درون آمفیبول حضور دارد. نیمرخ ترکیبی گارنت در گرانولیتهای مورد مطالعه دارای تغییرات شیمیایی از هسته به حاشیه است. از هسته به سوی پهنه میانی تغییرات XMg افزایش جزیی دارد و تغییرات XCaو XMn به صورت جزیی روند نزولی نشان میدهد. این ویژگی گارنت نشاندهنده رخداد کاهش فشار، همراه با افزایش بسیار جزیی دماست. به دلیل جایگزینی کامل کانیهای دمابالا توسط کانیهای پسرونده و نبود مجموعه کانیهای حفظ شده مرحله اوج دگرگونی (M1)، شرایط P-T اوج دگرگونی در گرانولیتها نامشخص است. تحولات دگرگونی پسرونده در گرانولیتهای مورد مطالعه با استفاده از ترکیب شیمی کانیهای پورفیروبلاست طی دو مرحله: 1) مرحله کاهش فشار (M2-a) و 2) مرحله سرد شدگی و بالاآمدگی (M2-b) تعیین شد. شرایط دما و فشار دگرگونی پسرونده در مرحله M2-a به ترتیب oC10±810 T= و kbar 7/0±5/10 P~و در مرحله M2-b به ترتیبoC 10±590 T= و kbar 7P~ به دست آمد. اندازه به نسبت درشت کانیها در حاشیه کلیفیت، نرخ پایین سرعت در بالاآمدگی این سنگها به سطوح بالاتر را نشان میدهد. جایگزینی شدید کانیهای دما بالا توسط آمفیبول نیز سرعت پایین سرد شدگی در طی بالا آمدگی این سنگها را تأیید میکند. احتمالاً بتوان رخداد دگرگونی اوج و تشکیل گرانولیتها را قابل مقایسه با رخدادهای میگماتیتزایی در منطقه به الیگوسن- میوسن نسبت داد که در ارتباط با ستبرشدگی پوستهای در طی برخورد قارهای خردهقاره ایران مرکزی با صفحه عربستان رخ داده است. عملکرد گسلهای راندگی و فازهای کشش پس از برخورد سبب دگرگونی سنگها تحت شرایط پسرونده در ارتباط با بالاآمدگی سنگها، نازکشدگی پوسته و فرسایش آنها شده است. با این حال در زمینه رویدادهای زمینساخت- دگرگونی دقیق نیاز به مطالعات بیشتری است.
مقاله پژوهشی
سمیه فرامرزی؛ حسین رحیمپور بناب؛ محسن رنجبران
چکیده
سازند سروک بهعنوان یکی از مخازن مهم هیدروکربوری ایران هدف اصلی این مطالعه است. در این پژوهش ارزیابی کیفیت مخزنی سازند سروک با استفاده از تلفیق مطالعات سنگنگاری و داده های تخلخل- تراوایی مغزه در ۳ چاه مهم در یکی از میدانهای بزرگ ناحیه دشت آبادان در جنوب باختری ایران صورت گرفته است. مطالعات سنگ نگاری به شناسایی ۱۳ ریزرخساره در ...
بیشتر
سازند سروک بهعنوان یکی از مخازن مهم هیدروکربوری ایران هدف اصلی این مطالعه است. در این پژوهش ارزیابی کیفیت مخزنی سازند سروک با استفاده از تلفیق مطالعات سنگنگاری و داده های تخلخل- تراوایی مغزه در ۳ چاه مهم در یکی از میدانهای بزرگ ناحیه دشت آبادان در جنوب باختری ایران صورت گرفته است. مطالعات سنگ نگاری به شناسایی ۱۳ ریزرخساره در قالب 3 کمربند رخساره ای اصلی شامل لاگون، پشتههای بیوکلستی زیرآبی (شول)، دریای باز شامل تالوس و شیب در چارچوب یک مدل سکوی کربناته ایزوله انجامید. فرایندهای دیاژنزی چیره شامل میکرایتی شدن، زیست آشفتگی، تبلور دوباره، انحلال، سیمانی شدن، تراکم فیزیکی و شیمیایی، دولومیتی شدن، جانشینی (پیریت، سیلیس و گلوکونیت) و شکستگی توالی سازند سروک را تحت تأثیر قرار داده اند. بر پایه نتایج حاصل، کیفیت مخزنی سازند سروک حاصل تأثیر رخساره های رسوبی بهصورت اولیه و فرایندهای دیاژنزی بهصورت ثانویه است. ارزیابی تأثیر رخساره های رسوبی بر کیفیت مخزنی نشان میدهد که توالی های رودیست دار (بهویژه زون های واریزه رودیستی) کیفیت مخزنی بالایی دارند. انحلال و سیمانی شدن مهمترین فرایندهای دیاژنزی مؤثر بر سازند سروک هستند که به دلیل تأثیر چیره فرایندهای دیاژنزی جوی رخ دادهاند. انحلال و شکستگی عوامل اصلی افزایش تخلخل- تراوایی و سیمانی شدن و تراکم مهمترین عوامل کاهش کیفیت مخزنی در سازند سروک هستند. این مطالعه می تواند به شناخت بهتر عوامل کنترلکننده کیفیت مخزنی سازند سروک در ناحیه دشت آبادان بیانجامد.
مقاله پژوهشی
مجتبی نوری سرتنگی؛ علی ارومیه ای؛ کاظم زارعی
چکیده
به منظور بررسی انحلالپذیری ژیپس و مشکلات نشت و انتخاب روش مناسب برای آببندی سازند گچساران که بخشی از مخزن را شامل میشود؛ ویژگیهای زمینشناسی مهندسی سازند گچساران در سد خرسان 3 مورد بررسی قرار گرفت. سد خرسان 3، سدی بتنی دو کمانی با ارتفاع 195 متر روی رودخانه خرسان در 40 کیلومتری جنوب شهرستان لردگان در حال ساخت است. زمینشناسی ...
بیشتر
به منظور بررسی انحلالپذیری ژیپس و مشکلات نشت و انتخاب روش مناسب برای آببندی سازند گچساران که بخشی از مخزن را شامل میشود؛ ویژگیهای زمینشناسی مهندسی سازند گچساران در سد خرسان 3 مورد بررسی قرار گرفت. سد خرسان 3، سدی بتنی دو کمانی با ارتفاع 195 متر روی رودخانه خرسان در 40 کیلومتری جنوب شهرستان لردگان در حال ساخت است. زمینشناسی ساختگاه شامل آهک سازند آسماری، مارن، ژیپس و ژیپس مارنی سازند گچساران، شیل و مارنهای سازند پابده و گورپی و آبرفتهای رودخانهای است. در تعدادی از نمونهها، میزان آبگذری و انحلال تعیین و مطالعات XRD و XRF انجام شد. همچنین نشت آب از مخزن سد با استفاده از تجزیه و تحلیل عددی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج و بررسیها حضور مارن زیاد، لوژان کمتر از 3 و RQD بالای سازند گچساران را نشان میدهند؛ که بنابراین نساختن کاتاف یا پرده دوغاب پیشنهاد داده میشود.
مقاله پژوهشی
محمدرضا حسینی؛ سعید علیرضایی؛ جمشید حسن زاده
چکیده
کمپلکس آتشفشانی- نفوذی بحرآسمان در جنوب خاور کمربند ماگمایی کرمان قرار دارد. بر خلاف کمربند ماگمایی کرمان که طی سنوزوییک در جایگاه زمینساختی چیره کمان قارهای و پس- برخوردی تشکیل شده؛ کمپلکس بحرآسمان طی کرتاسه پایانی در یک جایگاه کمان اقیانوسی پدید آمده است. این کمپلکس بهطور چیره از واحدهای آتشفشانی آندزیتی و آندزیت ...
بیشتر
کمپلکس آتشفشانی- نفوذی بحرآسمان در جنوب خاور کمربند ماگمایی کرمان قرار دارد. بر خلاف کمربند ماگمایی کرمان که طی سنوزوییک در جایگاه زمینساختی چیره کمان قارهای و پس- برخوردی تشکیل شده؛ کمپلکس بحرآسمان طی کرتاسه پایانی در یک جایگاه کمان اقیانوسی پدید آمده است. این کمپلکس بهطور چیره از واحدهای آتشفشانی آندزیتی و آندزیت بازالتی و مقادیر کمتری مواد آذرآواری و میانلایههای رسوبی کربناتی و همچنین تودههای نفوذی تونالیتی تا کوارتزدیوریتی، کوارتزمونزودیوریتی و دیوریتی پورفیری تشکیل شده است. کانسارهای رگهای مس، اسکارن آهن و اسکارن مس، نوعهای اصلی شناخته شده کانهزایی در بحرآسمان هستند. کانه اصلی مس در کانسارهای رگهای و اسکارنی کالکوپیریت است که در سطح به کانیهای اکسیدی تبدیل شده است. مگنتیت کانه اصلی آهن است و کانهزایی اقتصادی آن در نوع اسکارنی دیده میشود. رخنمونهایی از تودههای پورفیری به شدت دگرسان همراه با کانهزایی مس در بحرآسمان وجود دارد که از برخی لحاظ قابل مقایسه با کانسارهای مس نوع پورفیری است. دادههای میانبار سیال، نشانگر ویژگیهای فیزیکی- شیمیایی متفاوتی برای سیالهای کانهساز در نوعهای مختلف کانساری است. در کانسارهای رگهای سیالهای مرتبط با کانهزایی دارای دمای چیره 150 تا 220درجه سانتیگراد و شوری 5 تا 10 و 25 تا 30 درصد وزنی معادل نمک طعام هستند. برای کانهزایی مس نوع اسکارنی، دمای سیال در بازه 170 تا 250 درجه سانتیگراد و شوری آن در دو بازه 5 تا 15 و 27 تا 35 درصد وزنی معادل نمک طعام به دست آمده است. ترکیب ایزوتوپی گوگرد در کانسارهای رگهای، از 9/3+ تا 5+ در هزار متغیر است که میتواند نشانگر منشأ ماگمایی برای گوگرد (برخاسته از ماگما یا شستشو از سنگهای ماگمایی) و احتمالاً فلزات باشد. نسبت ایزوتوپی گوگرد در دو نمونه از کانسار موکا 3/4+ و 1/7+ در هزار است؛ که نسبت به مقادیر ایزوتوپی شاخص ماگمایی کمی انحراف دارد. نسبتهای ایزوتوپی اکسیژن و هیدروژن در کانسارهای رگهای، که با تجزیه کوارتز و سیال استخراج شده از آن به دست آمده؛ بهترتیب از 6/6- تا 9/1+ و 4/79- تا 8/51- در هزار متغیر است و میتواند نشانگر آمیختگی نسبتهای مختلف سیال ماگمایی و جوی و/یا ناشی از برهمکنش سیال/سنگ در نسبتهای مختلف باشد. به نظر میرسد که ذخایر بزرگتر سهم بیشتری از سیال ماگمایی دارند. با توجه به موقعیت کمان اقیانوسی برای بحرآسمان، نوعهای کانهزایی و همچنین پاراژنز کانیایی دیده شده، احتمال اکتشاف کانسارهای جدید مس و آهن و احتمالاً طلا در این منطقه وجود دارد.
مقاله پژوهشی
احسان کوثری؛ عباس بحرودی؛ مرتضی طالبیان؛ علی چهرازی
چکیده
یکی از مطالعات بنیادین مورد نیاز در میادین هیدروکربوری، بررسی گسلها و شکستگیهای میدان و تعیین نقش آنها در مخزن است. اگر مخزن میدان هیدروکربوری از نوع کربناته و شکافدار باشد، بررسی این ویژگیها درجه اهمیت بالاتری دارند. از آنجا که ساختارهای زمینساختی، جدا از همدیگر نیستند؛ ضروری است این ساختارها بهطور همزمان مورد مطالعه ...
بیشتر
یکی از مطالعات بنیادین مورد نیاز در میادین هیدروکربوری، بررسی گسلها و شکستگیهای میدان و تعیین نقش آنها در مخزن است. اگر مخزن میدان هیدروکربوری از نوع کربناته و شکافدار باشد، بررسی این ویژگیها درجه اهمیت بالاتری دارند. از آنجا که ساختارهای زمینساختی، جدا از همدیگر نیستند؛ ضروری است این ساختارها بهطور همزمان مورد مطالعه قرار گیرند که در صورت وجود ارتباط زایشی میان آنها، این ارتباط مشخص شود. در این پژوهش با استفاده از دادههای چاهنگاری تصویری، مقاطع لرزهای و نقشه زمان- ژرفا و در پایان مدلسازی تجربی به بررسی احتمالات شکلگیری گسلهای داخلی و شکستگیها پرداخته شده است. جایی که در جلوی جبهه دگرریختی زاگرس بوده است و ظاهراً تنشهای ایجاد کننده کمربند چینخورده- رانده زاگرس در آن تأثیر چندانی نداشتهاند. در این میدان نفتی دو دسته گسل با روند و نقشهای متفاوت شناسایی شده است. دسته اول با روند شمالی- جنوبی با سازوکار وارون به عنوان کنترلکننده هندسه ساختار میدان و دسته دوم با روند شمال باختر- جنوب خاور با سازکار عادی که احتمالاً عامل به وجود آورنده شکستگیهای اصلی در میدان مورد مطالعه هستند. این میدان تحت تأثیر وارونشدگی ساختار و تبدیل به یک ساختار فراجسته ایجاد شده است. بر پایه تحلیلهای انجام شده، گسلهای درون ساختاری احتمالاً به دلیل بالا آمدن دیواره نمکی و یا حرکت چپگرد گسلهای مرزی این میدان ایجاد شدهاند. با تفسیر شکستگیهای ناشی از حفاری و برونشکستها، سوی تنش افقی بیشینه و سوی تنش افقی کمینه مشخص شد. همچنین امتداد دسته دوم گسلها نیز همروند با شکستگیهای ناشی از حفاری شناسایی شدهاند. بنابراین روند این ساختارها شامل میانگین شکستگیهای طبیعی، برونشکستها و روند گسلهای عادی محلی با یکدیگر همخوانی دارند که میتواند منشأ شکستگیها را زمینساختی معرفی کند.
مقاله پژوهشی
سکینه شکاری؛ محمود صادقیان؛ جای مینگو؛ حبیب اله قاسمی؛ یی زویی
چکیده
مجموعه دگرگونی- آذرین شترکوه در 80 کیلومتری جنوب خاور شاهرود و در لبه شمالی پهنه ساختاری ایران مرکزی قرار دارد. این مجموعه طیف گستردهای از ترکیبات سنگی مانند متاپلیتها، متاپسامیتها، متابازیتها (آمفیبولیت و گارنت آمفیبولیت)، متاکربناتها (مرمرهای آهکی و دلومیتی) و متاریولیتها را در برمیگیرد. سنگ مادر متابازیتها ...
بیشتر
مجموعه دگرگونی- آذرین شترکوه در 80 کیلومتری جنوب خاور شاهرود و در لبه شمالی پهنه ساختاری ایران مرکزی قرار دارد. این مجموعه طیف گستردهای از ترکیبات سنگی مانند متاپلیتها، متاپسامیتها، متابازیتها (آمفیبولیت و گارنت آمفیبولیت)، متاکربناتها (مرمرهای آهکی و دلومیتی) و متاریولیتها را در برمیگیرد. سنگ مادر متابازیتها شامل گدازههای بازالتی، دستهدایکهای دیابازی و تودههای نفوذی گابرودیوریتی کوچکمقیاس بوده است. نظر به فراوانی و اهمیت میانلایههای بازالتی و دسته دایکهای دیابازی دگرگون شده نسبت به دیگر اجزا، این مقاله بهطور خاص به بررسی تغییر و تحولات آنها اختصاص یافته است. بر پایه شواهد صحرایی و سنگنگاری، افزایش درجه دگرگونی متابازیتهای حاصل از دگرگونی میانلایههای بازالتی و دسته دایکهای دیابازی، به تشکیل طیفی گوناگونی از انواع سنگها مانند آمفیبول شیست، آمفیبولیت، گارنت آمفیبولیت و در پایان آمفیبولیتهای میگماتیتی انجامیده است. دما- فشارسنجی مبتنی بر تجزیه شیمیایی نقطهای گارنت، آمفیبول و پلاژیوکلازهای سازنده این متابازیتها، محدوده دمایی 602 تا 711 درجه سانتیگراد و فشار 9 تا 11 کیلو بار را برای تشکیل، توقف تبادل و تعادل پایانی آنها مشخص ساخته که بیانگر شرایط دما و فشار رخسارههای آمفیبولیت و آمفیبولیت بالایی است. از دید ژئوشیمیایی، ماگماهای سازنده این گروه از متابازیتها دارای ماهیت تولهایتی تا کلسیمی- قلیایی بودهاند. این ماگماها از ذوب بخشی گوشته سنگکرهای زیر قارهای منشأ گرفتهاند. روانههای بازالتی زیرآبی و دستهدایکهای دیابازی در خلال رژیمهای زمینساختی کششی حاکم بر سرزمینهای گندوانایی اواخر نئوپروتروزوییک ایران مرکزی تشکیل شدهاند. این رژیمهای زمینساختی کششی با تشکیل حوضههای دریایی- اقیانوسی درون قارهای (کافتی یا پشت کمانی) همراه بودهاند. حوضههای مورد نظر، در یک بازه زمانی کوتاه و در طی یک فرایند جمعشدگی سریع، بسته و بهصورت آمیزههای زمینساختی یا منشورهای بههم افزوده روی پوسته قارهای رانده شدهاند. بر پایه سنسنجیهای صورتگرفته به روش اورانیم- سرب روی زیرکنهای استخراج شده از این متابازیتها، این رویداد دگرگونی در فاصله زمانی 526 تا 577 میلیون سال پیش (برابر اواخر نئوپروتروزوییک و رخداد کوهزایی کادومین در سرزمینهای گندوانایی) صورت گرفته است.
مقاله پژوهشی
سعید یوسفزاده؛ عطاالله ندیری
چکیده
امروزه آب زیرزمینی یکی از منابع اصلی آب آشامیدنی و کشاورزی و دیگر مصارف مختلف برای جوامع بشری است. با افزایش جمعیت و توسعهیافتگی جوامع، تقاضا برای این منبع طبیعی مهم و حیاتی و استراتژیک افزایش یافته است. این افزایش با کاهش منابع آبی با صدمه بر محیط آبخوانها همراه بوده است. بر این اساس برای رویارویی با بحران کمآبی و جلوگیری از تخریب ...
بیشتر
امروزه آب زیرزمینی یکی از منابع اصلی آب آشامیدنی و کشاورزی و دیگر مصارف مختلف برای جوامع بشری است. با افزایش جمعیت و توسعهیافتگی جوامع، تقاضا برای این منبع طبیعی مهم و حیاتی و استراتژیک افزایش یافته است. این افزایش با کاهش منابع آبی با صدمه بر محیط آبخوانها همراه بوده است. بر این اساس برای رویارویی با بحران کمآبی و جلوگیری از تخریب آبخوانها، مدیریت آنها و در پی آن شناخت دقیق متغیرهای هیدروژئولوژیکی به شدت احساس میشود. یکی از مهمترین این متغیرها، هدایت هیدرولیکی است. با وجود اینکه، سامانه آب زیرزمینی یک سامانه پیچیده است و برآورد متغیرهای هیدروژئولوژیکی که معمولاً با روشهای کلاسیک مانند روشهای آزمایشگاهی، اسلاگ تست، آزمایش ردیابی و آزمونهای پمپاز انجام میگیرد؛ با عدم قطعیت ذاتی همراه بوده و پر هزینه و وقتگیر است. بنابراین، استفاده از روشهای هوش مصنوعی برای برآورد هدایت هیدرولیکی، میتواند از عدم قطعیت این متغیر کم کند و تا حدودی بر دقت آن بیافزاید؛ تا بتواند بر نواقص موجود در روشهای کلاسیک چیره شود. در این پژوهش چهار روش هوش مصنوعی، روش سامانه استنتاج فازی ممدانی، سامانه استنتاج فازی ساجنو، شبکه عصبی موجکی، و ماشین بردار پشتیبان کمینه مربعات به عنوان مدلهای منفرد برای برآورد هدایت هیدرولیکی آبخوان مراغه بناب با استفاده از دادههای ژئوفیزیکی سطحی در منطقه به کار گرفته شد. با توجه به اینکه هر کدام از مدلها بر پایه ویژگیهای ذاتی خود در بخشی از این محدوده نتایج خوبی ارائه دادند. بنابراین برای استفاده همزمان از کارایی همه این مدلها روش ترکیب غیرخطی با عنوان مدل هوش مصنوعی مرکب نظارت شده (SCMAI) برای برآورد هدایت هیدرولیکی در دشت مراغه- بناب استفاده و نتایج آن با استفاده از معیارهای ارزیابی مختلف نشان داده شد. مدل SCMAI با استفاده از 15 داده مورد آزمایش قرار گرفت. مقادیر RMSE و به ترتیب برابر 045/0 و 97/0 به دست آمد. با مقایسه این مقادیر با مقادیر محاسبه شده برای مدلهای منفرد یاد شده، دیده شد که مدل SCMAI با داشتن RMSE کمتر و بهتر از مدلهای هوش مصنوعی منفرد است. این نتایج بیان میدارد که مدل SCMAI کارآیی بالایی در برآورد مقادیر هدایت هیدرولیکی در آبخوان آزاد و هتروژن دشت مراغه- بناب نشان میدهد.
مقاله پژوهشی
هادی امیرانلوی؛ محسن پور کرمانی؛ روزبه دبیری؛ منوچهر قرشی؛ سهیلا بوذری
چکیده
رخداد زﻣﯿﻦﻟﺮزههای تاریخی و دستگاهی در ﻧﺰدﯾﮑﯽ ﮔﺴﻞ شمال تبریز ﺷﺎﻫﺪی ﺑﺮ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻟﺮزهﺧﯿﺰی اﯾﻦ ﮔﺴﻞ است ﮐﻪ زﻣﯿﻦﻟﺮزههای تارﯾﺨﯽ ﺑﺎ ﺑﺰرﮔﯽ بیشتر از 7 را درکارنامه خود دارد. در این پژوهش ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از رواﺑﻂ ﺗﺠﺮﺑﯽ موجود، زﻣﯿﻦﻟﺮزههای تاریخی، مطالعات ﻟﺮزهﺧﯿﺰی و ﻫﻨﺪﺳﻪ ﮔﺴﻞ شمال تبریز، ﯾﮏ ...
بیشتر
رخداد زﻣﯿﻦﻟﺮزههای تاریخی و دستگاهی در ﻧﺰدﯾﮑﯽ ﮔﺴﻞ شمال تبریز ﺷﺎﻫﺪی ﺑﺮ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻟﺮزهﺧﯿﺰی اﯾﻦ ﮔﺴﻞ است ﮐﻪ زﻣﯿﻦﻟﺮزههای تارﯾﺨﯽ ﺑﺎ ﺑﺰرﮔﯽ بیشتر از 7 را درکارنامه خود دارد. در این پژوهش ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از رواﺑﻂ ﺗﺠﺮﺑﯽ موجود، زﻣﯿﻦﻟﺮزههای تاریخی، مطالعات ﻟﺮزهﺧﯿﺰی و ﻫﻨﺪﺳﻪ ﮔﺴﻞ شمال تبریز، ﯾﮏ ﺳﻨﺎرﯾﻮی ﻟﺮزهای ﺑﺎ ﺑﺰرﮔﯽ 7/7 ﺗﻌﺮﯾﻒ شد. ﺑﺎ اﻧﺠﺎم ﺷﺒﯿﻪسازی ﺑﻪ روش «ﺷﺒﯿﻪسازی ﮐﺎﺗﻮرهای چشمه گسل محدود ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ بسامد ﮔﻮﺷﻪ دﯾﻨﺎﻣﯿﮏ» ﻣﺸﺎﻫﺪه شد ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ ﺧﻮﺑﯽ میان ﻣﻘﺎدﯾﺮ ﺑﯿﺸﯿﻨﻪ ﺷﺘﺎب ﺑﺮآورد شده و اﻟﮕﻮی رواﺑﻂ ﮐﺎﻫﯿﺪﮔﯽ وجود دارد. ﻧﻘﺸﻪ ﻟﺮزش ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه ﻧﺸﺎن ﻣﯽدهد ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ جنبش نیرومند زﻣﯿﻦ در ﻧﻮاﺣﯽ شمال باختر، شمال و شمال خاور شهر تبریز در امتداد مشابه با آزیموت گسل دیده میشود. همچنین بیشینه شتاب حاصل از شبیهسازی با بیشینه شتاب حاصل از روابط کاهندگی تقریباً یکسان است.
مقاله پژوهشی
سیدعلی حسینی؛ سیدوحید شاهرخی؛ پیمان افضل؛ طاهر فرهادی نژاد؛ حمید ایمانزاده
چکیده
با استفاده از دادههای برداشت شده ژئوشیمیایی رسوب آبراههای، میتوان اکتشاف ناحیهای در مراحل شناسایی و پیجویی را انجام داد. در این مقاله به منظور مطالعات اکتشاف ناحیهای از روشهای فرکتالی عیار- مساحت و عیار- تعداد استفاده و ناهنجاریهای عناصر شاخص شامل آرسنیک، آنتیموان، طلا و مس بررسی شد. 855 نمونه از رسوبات آبراههای ...
بیشتر
با استفاده از دادههای برداشت شده ژئوشیمیایی رسوب آبراههای، میتوان اکتشاف ناحیهای در مراحل شناسایی و پیجویی را انجام داد. در این مقاله به منظور مطالعات اکتشاف ناحیهای از روشهای فرکتالی عیار- مساحت و عیار- تعداد استفاده و ناهنجاریهای عناصر شاخص شامل آرسنیک، آنتیموان، طلا و مس بررسی شد. 855 نمونه از رسوبات آبراههای در برگه 1:100000 آلوت در استان کردستان مورد تجزیه ICP-MS قرار گرفت. سپس پردازشهای آماری و نمودار ستونی روی این عناصر صورت پذیرفت. در ادامه با استفاده از روشهای فرکتالی عیار- تعداد و عیار- مساحت بیهنجاریهای این عناصر در این برگه انجام و نقشههای هنجاریها رسم شد. همچنین مقایسه میان دو روش فرکتالی عیار- تعداد و عیار- مساحت در برگه آلوت با توجه به جایگاه زمینشناسی، ساختارهای موجود و سنگشناسی چیره انجام گرفت. بهطور کلی نتایج حاصل از دو روش نشان داد که در مناطق مرکزی و جنوب خاوری محدوده میزان عیار این عناصر افزایش مییابد و در این مناطق احتمال وجود مناطق امیدبخش کانساری بالاست. هر چند که روش عیار- تعداد با ایجاد هالههای ژئوشیمیایی گستردهتر و با دربرگرفتن کانسار شناخته شده باریکا و پیروی از روند مورد انتظار کانهزایی در پهنه سنندج- سیرجان، مناطق پرپتانسیل محتملتری را برای عناصر مورد مطالعه نشان داد.
مقاله پژوهشی
مهدی سیاووش حقیقی
چکیده
یکی از عواملی که سبب کاهش کیفیت شیمیایی آبهای زیرزمینی برای استفاده در صنایع میشود؛ افزایش حضور یونهای مزاحم است. این یونها میتوانند در روند فرآوری مواد معدنی تأثیر بگذارند و با ایجاد رسوب یا خورندگی در مسیر انتقال آب سبب کاهش بازدهی تولید شوند. در معدن سنگآهن گلگهر میزان شوری آب زیرزمینی در طی سالهای گذشته افزایش ...
بیشتر
یکی از عواملی که سبب کاهش کیفیت شیمیایی آبهای زیرزمینی برای استفاده در صنایع میشود؛ افزایش حضور یونهای مزاحم است. این یونها میتوانند در روند فرآوری مواد معدنی تأثیر بگذارند و با ایجاد رسوب یا خورندگی در مسیر انتقال آب سبب کاهش بازدهی تولید شوند. در معدن سنگآهن گلگهر میزان شوری آب زیرزمینی در طی سالهای گذشته افزایش قابل توجهی یافته است. از آنجا که آب شور معدن در کارخانه تغلیظ برای تولید پالپ به کار میرود؛ کیفیت آب شور استحصالی از معدن مورد توجه است. در این پژوهش تأثیر عوامل مختلف افزایش شوری از جمله، کیفیت آبهای زیرزمینی ورودی و آبهای سطحی نفوذی، وضعیت سنگشناختی منطقه، تأثیر افزایش ژرفای معدنکاری، ستبرای اشباع آب زیرزمینی، تغییرات شیب هیدرولیکی، وضعیت چرخه هیدرولیکی منطقه، بیلان، ویژگیهای ایزوتوپی آبها و تبخیر، بر کیفیت آب زیرزمینی بررسی و عوامل مؤثر در ایجاد شوری تعیین شده است.
مقاله پژوهشی
بدیعه شهسواری علویجه؛ نعمتاله رشیدنژاد عمران؛ جلیل قلمقاش
چکیده
مجموعه نفوذی ندوشن بخشی از فعالیت نفوذی ترشیری است که در بخش مرکزی پهنه ماگمایی ارومیه- دختر قرار گرفته است. این مجموعه مرکب از چهار توده اصلی با ترکیب دیوریتی، گرانیت- گرانودیوریتی، دیوریت پورفیری و گرانودیوریتی است. در همه بخشهای تودههای دیوریت پورفیری و گرانودیوریتی و بخشهایی از تودههای گرانیت- گرانودیوریتی حضور انکلاو های میکروگرانولار ...
بیشتر
مجموعه نفوذی ندوشن بخشی از فعالیت نفوذی ترشیری است که در بخش مرکزی پهنه ماگمایی ارومیه- دختر قرار گرفته است. این مجموعه مرکب از چهار توده اصلی با ترکیب دیوریتی، گرانیت- گرانودیوریتی، دیوریت پورفیری و گرانودیوریتی است. در همه بخشهای تودههای دیوریت پورفیری و گرانودیوریتی و بخشهایی از تودههای گرانیت- گرانودیوریتی حضور انکلاو های میکروگرانولار مافیک با ترکیب دیوریت، مونزودیوریت و کمتر گابرو- دیوریت به شکل آشکاری خودنمایی می کند. از دید ویژگیهای ژئوشیمیایی، این مجموعه نفوذی متاآلومین تا کمی پرآلومین، نوع I و متعلق به سری کالک آلکالن با پتاسیم متوسط تا بالاست. بررسی های ژئوشیمیایی نشاندهنده نقش کلیدی آلایش و آمیختگی، در تحول و تکوین ماگماهای توده های یاد شده و تشکیل انکلاوهای میکروگرانولار مافیک است. با استفاده از سنسنجی U-Pb زیرکن، سنهای تقریبی 30 میلیون سال برای توده های دیوریتی و گرانیت- گرانودیوریتی و 24 میلیون سال برای توده های دیوریت پورفیری و 25 میلیون سال برای توده های گرانودیوریتی بهدست آمده است. افزون بر آن، برای گستره ای کوچک از واحد گرانیت- گرانودیوریتی که در گوشه شمال خاوری منطقه، در شمال گسل دهشیر و در حاشیه باختری پهنه ایران مرکزی جای گرفته است؛ سن تقریبی 40 میلیون سال به دست آمد. شواهد ژئوشیمیایی نشان میدهد که ماگمای توده های مورد مطالعه، حاصل ذوب بخشی پوسته قاره ای تحت تأثیر مذابهای گوشتهای، در محیط حاشیه فعال قارهای است و به نظر می رسد که ذوب سنگ هایی با ترکیب متابازالتی و متاگری وکی در پوسته زیرین در تعادل با پسمانده ای شامل کلینوپیروکسن، پلاژیوکلاز و به مقدار کمتر آمفیبول، با ویژگی های ژئوشیمیایی توده های نفوذی مورد مطالعه بیشترین هماهنگی را داشته باشد.
مقاله پژوهشی
سید افشین مجیدی؛ محمد لطفی؛ محمد هاشم امامی؛ نیما نظافتی
چکیده
منشأ کانسارهای اکسید آهن- آپاتیت (IOA) کم Ti و یا به عبارتی کانسارهای آهن نوع کایرونا مدتها مورد بحث بوده و نظرات بسیاری از جمله ماگمایی، گرمابی، ماگمایی- گرمابی، سازند آهن نواری و رسوبی- بروندمی در این باره ارائه شده است. پهنه فلززایی بافق- ساغند در ایران مرکزی میزبان کانسارهای سترگی از این نوع است که حدود 1500 میلیون تن سنگ آهن با عیار ...
بیشتر
منشأ کانسارهای اکسید آهن- آپاتیت (IOA) کم Ti و یا به عبارتی کانسارهای آهن نوع کایرونا مدتها مورد بحث بوده و نظرات بسیاری از جمله ماگمایی، گرمابی، ماگمایی- گرمابی، سازند آهن نواری و رسوبی- بروندمی در این باره ارائه شده است. پهنه فلززایی بافق- ساغند در ایران مرکزی میزبان کانسارهای سترگی از این نوع است که حدود 1500 میلیون تن سنگ آهن با عیار میانگین 55 درصد را شامل شدهاند که میتوان به کانسارهای چادرملو، چغارت، سهچاهون و اسفوردی اشاره کرد. کانیزایی آپاتیت در این کانسارها به فراوانی رخ داده است. تبلور آپاتیت در تمرکز عناصری همچون U، Th، Sr، Y و REE مؤثر است. بنابریان مطالعه ژئوشیمی آپاتیت به منظور بررسی منشأ این کانسارها مدنظر قرار گرفت. آپاتیتهای مورد مطالعه، غنیشدگی از Y، Na، Si را نشان میدهند و مقدار بسیار ناچیزی از Cl دارند. مجموع عناصر خاکی کمیاب در این آپاتیتها میان 36/0 تا 25/2 % است که غنیشدگی از LREE، تفریق شدید میان LREE و HREE و بیهنجاری به شدت منفی Eu(256/0 تا 69/0) را نشان میدهند. مقدار Sr و Y در آپاتیتها به ترتیب میان 165 تا 365 ppm و 743 تا 1410 ppm است. از دید محتوای F-OH-Cl آپاتیتها در دامنه هیدروکسیل- فلوروآپاتیت جای دارند. نتایج حاصل با دادههای دیگر کانسارهای این نوع کانهزایی (کایرونا، اللاکو، آباگونگ، آونیک و غیره) مشابه هستند. این آپاتیتها ارتباطی با فعالیت ماگمایی کربناتیتی ندارند و در دامنه کانسارهای نوع کایرونا و سنگهای مافیک قرار میگیرند. بر پایه اساس ژئوشیمی آپاتیتهای مورد مطالعه، رویداد کانیزایی در ابتدا در ارتباط با نفوذ تودههای تونالیت- ترونجمیت- گرانودیوریت، دیوریت و گرانیت، مرتبط با فرورانش حاشیهی قاره به سن 525 تا532 میلیون سال پیش بوده است که در واحد آتشفشانی- رسوبی کامبرین (میزبان کانیزایی) نفوذ کردهاند. سپس، کانیزایی در اثر فعالیتهای گرمابی وابسته به نفوذ تودههای آلکالن (سینیت و مونزوسینیت) رخ داده است. در نتیجه، کانسارهای اکسید آهن- آپاتیت کم Ti در پهنه بافق- ساغند در ارتباط با فرایندهای ماگمایی- گرمابی تشکیل شدهاند.
مقاله پژوهشی
الهه زارعی؛ ابراهیم قاسمینژاد؛ افسانه دهبزرگی
چکیده
سازند گورپی به ستبرای ۲۱۳ متر در برش کاور و ۱۵۸ متر در برش فرهادآباد در جنوب استان ایلام، متشکل از مارن با میانلایههای مارن آهکی و دارای دو عضو آهکی لوفا و امام حسن به سن کمپانین میانی تا پالئوسن پسین برای بررسیهای دقیق اقلیم دیرینه حاکم در زمان رسوبگذاری انتخاب و مطالعه شد. به این منظور از چگونگی نسبت روزنبران حساس به شرایط ...
بیشتر
سازند گورپی به ستبرای ۲۱۳ متر در برش کاور و ۱۵۸ متر در برش فرهادآباد در جنوب استان ایلام، متشکل از مارن با میانلایههای مارن آهکی و دارای دو عضو آهکی لوفا و امام حسن به سن کمپانین میانی تا پالئوسن پسین برای بررسیهای دقیق اقلیم دیرینه حاکم در زمان رسوبگذاری انتخاب و مطالعه شد. به این منظور از چگونگی نسبت روزنبران حساس به شرایط اکولوژیکی (e.s/e.g) به انواع غیر حساس، داینوسیستهای شاخص دما و گردههای گیاهی استفاده شد. این بررسیها آبوهوای گرم و مرطوب با دو مرحله کاهش ناگهانی دما (در ابتدای ماستریختین و دانین) را تأیید میکند که با تغییرات ثبت شده با دیگر نقاط دنیا نیز همخوانی دارد.
مقاله پژوهشی
سیدمهران حیدری؛ مجید قادری؛ حسین کوهستانی
چکیده
کانسار طلای عربشاه طی فعالیت گرمابی حدود 11 میلیون سال پیش (بر پایه سنسنجی اورانیم- سرب زیرکن به روش LA-ICP-MS)، در شمال باختر کشور تشکیل شده است. این فعالیت، بخشی از کمان ماگمایی ارومیه- دختر بوده که عامل کانهزایی در این ناحیه، مشابه ذخایر طلای زرشوران، آقدره و ساریگونی شده است. سنگ میزبان کانهزایی شامل مجموعهای از توالیهای ...
بیشتر
کانسار طلای عربشاه طی فعالیت گرمابی حدود 11 میلیون سال پیش (بر پایه سنسنجی اورانیم- سرب زیرکن به روش LA-ICP-MS)، در شمال باختر کشور تشکیل شده است. این فعالیت، بخشی از کمان ماگمایی ارومیه- دختر بوده که عامل کانهزایی در این ناحیه، مشابه ذخایر طلای زرشوران، آقدره و ساریگونی شده است. سنگ میزبان کانهزایی شامل مجموعهای از توالیهای رسوبی متعلق به پالئوزوییک زیرین است که توسط تودههای نیمهژرف داسیتی کالکآلکالن با تمایل آلکالن (پتاسیم بالا) قطع شدهاند. کانهزایی طلا در این کانسار به لحاظ بافتی بیشتر بهصورت رگه- رگچه، پُرکننده فضاهای خالی، بِرشی، تودهای و دانهپراکنده رخ داده است. کانهزایی طلا در کانسار عربشاه از دید نوع دگرسانیهای گرمابی (کربناتزدایی، آرژیلیک، دولومیتی، سولفیدی و سیلیسیشدن) و روند تکوین کانهزایی در ارتباط با بِرشی شدن و تهنشینی سولفیدهای فلزات پایه، آهن، آرسنیک و آنتیموان شبیه به کانسارهای مرتبط با سامانههای زمینگرمایی (اپیترمال کمسولفید) در جایگاههای آتشفشانی است. با این تفاوت که سنگ میزبان آن رسوبی است. بیشتر کانههای سولفیدی در این کانهزایی، شامل پیریت، آرسنوپیریت، ارپیمنت و رآلگار، استیبنیت، گالن، اسفالریت، طلا و کمتر کالکوپیریت است. طلا در این کانهزایی بهصورت آزاد شده از دانههای پیریت اکسیده، همچنین بسیار ریز (نامریی) درون فازهای سولفیدی بهصورت محلول جامد همچون پیریتهای آرسنیکدار رخ داده است. با توجه به جایگاه ساختاری، سنگ میزبان، پاراژنز کانیها، حضور آرسنیک، آنتیموان، جیوه و فلزات پایه، دگرسانی گرمابی و حضور طلا بهصورت نامریی در پیریتهای آرسنیکدار، کانسار طلای عربشاه را میتوان در گروه کانسارهای اپیترمال با میزبان رسوبی که در محیطهای کششی درونقارهای تشکیل شدهاند، ردهبندی کرد.
مقاله پژوهشی
حسین فاتحی؛ حمید احمدیپور
چکیده
مجموعه های دگرگونی گلگهر، روتشون و خبر (در جنوب باختری بافت، استان کرمان)، جزیی از پهنه دگرگونی سنندج- سیرجان و شامل تناوبی از سنگهای رسوبی دگرگون شده، متابازیتها و آهکهای ناخالص دگرگون شده هستند. مطالعات مختلف نشان میدهد که در این سنگها، اولین رخداد دگرگونی، با نخستین فاز دگرشکلی و جهتیابی کانیهای مسکوویت، بیوتیت، ...
بیشتر
مجموعه های دگرگونی گلگهر، روتشون و خبر (در جنوب باختری بافت، استان کرمان)، جزیی از پهنه دگرگونی سنندج- سیرجان و شامل تناوبی از سنگهای رسوبی دگرگون شده، متابازیتها و آهکهای ناخالص دگرگون شده هستند. مطالعات مختلف نشان میدهد که در این سنگها، اولین رخداد دگرگونی، با نخستین فاز دگرشکلی و جهتیابی کانیهای مسکوویت، بیوتیت، گارنت، کوارتز و فلدسپات همراه بوده و یک برگوارگی، موازی با لایهبندی اولیه (S0) ایجاد کرده است. رخداد دوم دگرگونی که با فاز دوم دگرشکلی همراه بوده، سبب ایجاد ریزچینها و جهتیابی ترجیحی مسکوویت، بیوتیت، گارنت و آمفیبول و تشکیل برگوارگی S2 شده است. اما رخداد دگرگونی سوم، بهصورت پسرونده بوده است که رخدادهای دگرشکلی و دگرگونی رخ داده منطبق بر فاز کوهزایی سیمرین پیشین هستند. ویژگیهای ژئوشیمیایی سنگهای رسوبی دگرگون شده منطقه، بیانگر منشأ شیلی برای این سنگهاست. تطابق و تغییرات سنگشناسی واحدها در ستونهای چینهشناسی، از شمال باختر به سوی جنوب خاور منطقه، نشان میدهد که در کمپلکس گلگهر (بخش باختری منطقه)، سنگهای رسوبی تخریبی دگرگون شده، فراوانی قابل توجهی دارند. این بدان معنی است که سنگهای اولیه، در یک محیط کم ژرفا و آشفته تشکیل شده و همزمان با رسوبگذاری واحدهای تخریبی، ماگماهای بازیک نیز وارد حوضه رسوبی میشدهاند. با گذشت زمان، به سوی خاور و در زمان تشکیل سنگهای مادر کمپلکس روتشون، حوضه رسوبی کمی ژرفتر شده و گهگاه لایههای آهکی در میان سنگهای تخریبی و گدازهها نهشته میشده است. سپس، حوضه رسوبی ژرفتر و آرامتر شده یعنی در زمان رسوبگذاری سنگهای مادر مجموعه خبر، مقدار زیادی آهک در حوضه تهنشین و فعالیتهای ماگمایی به کلی متوقف شده است. روابط چینهشناسی مجموعههای یاد شده نشان میدهد که در زمان تشکیل سنگهای اولیه آنها نیز، ابتدا سنگهای مجموعه گلگوهر نهشته شده و در ژرفای بیشتری قرار گرفتهاند. به همین دلیل بالاترین درجه دگرگونی در بخش باختری منطقه (کمپلکس گلگهر و روتشون) و کمترین درجه دگرگونی در بخش خاوری منطقه (کمپلکس خبر) دیده میشود.
مقاله پژوهشی
اسماعیل کشتکار
چکیده
توده های نفوذی محور کرج- طالقان در البرز مرکزی با ترکیب سنگ شناسی مشابه، شامل گابرو، مونزوگابرو، مونزودیوریت، مونزونیت و دایک های فلسیک از نوع آلکالیفلدسپارسینیت تا سینیت درون سنگ های آذرآواری سازند کرج یا معادل آن جای گرفته و سن الیگوسن را برای آنها معرفی کرده اند. بررسی های صحرایی، کانی شناسی و ژئوشیمیایی نشان داد که ماگمای ...
بیشتر
توده های نفوذی محور کرج- طالقان در البرز مرکزی با ترکیب سنگ شناسی مشابه، شامل گابرو، مونزوگابرو، مونزودیوریت، مونزونیت و دایک های فلسیک از نوع آلکالیفلدسپارسینیت تا سینیت درون سنگ های آذرآواری سازند کرج یا معادل آن جای گرفته و سن الیگوسن را برای آنها معرفی کرده اند. بررسی های صحرایی، کانی شناسی و ژئوشیمیایی نشان داد که ماگمای مادر مجموعه نفوذی، از نوع شوشونیتی و از دید درجه اشباع از آلومینیم (ASI) متاآلومین است. شواهد سنگ شناسی نشان می دهند که فرایند تفریق از گابرو به مونزونیت نقش اصلی را در تکوین سنگ های منطقه داشته است. غنی شدگی Ba, Rb, Th) LILE) و همچنین افت عناصر Ti, Nb) HFSE) در الگوی توزیع عناصر کمیاب از نمودارهای عنکبوتی، ویژگی سنگ های وابسته به محیط فرورانش را نشان می دهد. همچنین در این نمودارها LREE نسبت به HREE غنی شدگی دارد که این ویژگی ها نیز در سنگهای مناطق فرورانش و حواشی فعال قاره ای دیده می شوند. مطالعات ژئوشیمیایی و پتروژنتیکی انجام شده، بیانگر منشأ واحد سنگ های نفوذی محور کرج- طالقان و نقش تبلور تفریقی همراه با هضم و آلایش ماگما با سنگ های پوسته ای، در تحول ماگمای سازنده سنگ های یاد شده است. این ماگما از ذوب بخشی درجه پایین یک منبع گوشته ای غنی شده زیر سنگکره قاره ای با ترکیب گارنت ـ لرزولیت حاصل شده است. مشارکت دو نوع گوشته سنگکرهای و سستکرهای در پتروژنز سنگ های محور کرج- طالقان را می توان ناشی از یک مدل ژئودینامیکی کششی مرتبط با تغییر شیب فرورانش بهصورت Roll back دانست که احتمالاً در مراحل پایانی فرورانش میان صفحات عربی و ایران در زمان Chattian یا الیگوسن بالایی به وجود آمده اند.
مقاله پژوهشی
سیمیندخت یونسی؛ محمدرضا حسین زاده؛ محسن مؤید
چکیده
کانسار (Zn-Cu-(Pb-Bi-Ag ماهور در مرکز بلوک لوت، در پهنه به شدت خردشده گسلی، بیشتر در واحد آتشفشانی- نیمه آتشفشانی داسیت - ریوداسیت به سن ائوسن بالایی- الیگوسن، تشکیل شده است. کانی سازی بهصورت رگه ای، رگچه ای و برشیِ سولفید توده ای و یا همراه رگه- رگچه های کوارتز، کوارتز- کربنات و یا کوارتز- مسکوویت (سریسیت)- کربنات رخ داده است و به جز ...
بیشتر
کانسار (Zn-Cu-(Pb-Bi-Ag ماهور در مرکز بلوک لوت، در پهنه به شدت خردشده گسلی، بیشتر در واحد آتشفشانی- نیمه آتشفشانی داسیت - ریوداسیت به سن ائوسن بالایی- الیگوسن، تشکیل شده است. کانی سازی بهصورت رگه ای، رگچه ای و برشیِ سولفید توده ای و یا همراه رگه- رگچه های کوارتز، کوارتز- کربنات و یا کوارتز- مسکوویت (سریسیت)- کربنات رخ داده است و به جز مقدار ناچیزی اسفالریت تیره، تنها پیریت ریزدانه بهصورت فاز افشان در متن سنگ میزبان دیده می شود. کانی سازی درون زاد پیچیده و شامل کانیهای اصلی پیریت، اسفالریت آهن دار و کالکوپیریت در همراهی با گالن، انواع سولفوسالت های مس، انواع سولفوسالت های بیسموت، اسفالریت فقیر از آهن و مقدار کمی گرینوکیت، آرسنوپیریت، دیژنیت و به احتمال کوولیت است که نقره به مقدار قابل توجه در شبکه برخی کانی های سولفوسالتی و سولفیدی حضور دارد و کمی کانی های تنگستن طلادار نیز بهطور محلی رخ داده اند. کانه زایی بهطور چیره با دگرسانی سریسیتی، آرژیلی متوسط، پروپیلیتی و گاه آرژیلی پیشرفته و کوارتز- آدولاریا همراه بوده و طی سه مرحله اصلی شامل 1- مرحله کوارتز- پیریت، 2- مرحله اسفالریت آهن دار و 3- مرحله کالکوپیریتِ همراه شده با سولفوسالت ها و کمی کانی های سولفیداسیون بالا تشکیل شده است. کانهزایی پس از مرحله سیلیسی شدن و پیریت زاییِ افشانِ تورمالین دار (دگرسانی سریسیتیِ پیش از کانه زایی) رخ داده و فرایند هوازدگی آن را تحت تأثیر قرار داده است. با توجه به مقدار بسیار پایین Cu در سامانه تعادلی Cu-Zn-S، محتوای بالای ادخال های کالکوپیریت در اسفالریت های آهن دار تیره ماهور نشانگر منشأ جانشینی بافت بیماری کالکوپیریت است. این بافت در همراهی با کانی شناسی (کانه و دگرسانی) کانسار نشانگر تشکیل کانی سازی پلی متال ماهور به تقریب در محدوده دمایی 200 تا 400 درجه سانتیگراد و از سیالی با حالت سولفیداسیون متوسط و درجه اسیدی کم است که سیال یاد شده به علت واکنش با سنگ دیواره خنثی تا قلیایی شده؛ ولی شواهد کمی از تکامل سیال به حالت سولفیداسیون بالا، شرایط اسیدی تر و اکسیدان تر در بخش غنی از مس آن ثبت شده است. ویژگی های کانی شناسی کانسار ماهور منشأ بیشتر ماگماییِ سیال گرمابیِ کانه زا را نشان می دهند و در تلفیـق بـا ساختار کانه زایی، همراهی با سنگ های آذرین کالک آلکالن تا شوشونیتی و موقعیت زمین ساختی سنگ های میزبان، بیشترین شباهت را با کانسارهای لود پلی متال نوع کردیلرن دارد.