معصومه رستمیان؛ محسن خادمی؛ سیدسعیدالرضا اسلامی؛ حکیمه شهبازی
چکیده
در بخش باختری پهنه گسلی میامی به عنوان مرز دو پهنه ساختاری ایران مرکزی و بینالود، به دلیل اینکه تغییرات راستای گسل میامی بیشتر در زیر پوشش آبرفتی و یا بلوکهای جابهجا شده سنگی پنهان مانده است، مشاهدات طبیعی جزیی و محدود به تنهایی پاسخگوی ابهاماتی چون تاریخچه دگرریختی و تکوین پهنه نیست. در این پژوهش برای آسانی دسترسی به واقعیت ...
بیشتر
در بخش باختری پهنه گسلی میامی به عنوان مرز دو پهنه ساختاری ایران مرکزی و بینالود، به دلیل اینکه تغییرات راستای گسل میامی بیشتر در زیر پوشش آبرفتی و یا بلوکهای جابهجا شده سنگی پنهان مانده است، مشاهدات طبیعی جزیی و محدود به تنهایی پاسخگوی ابهاماتی چون تاریخچه دگرریختی و تکوین پهنه نیست. در این پژوهش برای آسانی دسترسی به واقعیت زمینساختی موجود، مدلسازی تجربی در قالب 5 نوع آزمایش با ترکیبی از تنشهای برشی راستگرد و چپگرد با فشارشی در شرایط تغییر زاویه مرزهای گسلی پهنه مورد مطالعه انجام شد. بر پایه نتایج این پژوهش، شواهد حاصل از آزمایش با سازوکار اعمال تنش از نوع امتدادلغز راستگرد با مؤلفه فشارشی همانندی زیادی با شواهد صحرایی بخش باختری پهنه گسلی میامی از جمله چینها، برشهای ریدل، هندسه و خمهای گسلی و موقعیت دوپلکسهای گسلی دارد. جنبش ایجاد شده با سازوکار برش ناهممحور راستگرد با مؤلفه فشارشی، توزیع دگرریختی منطقه را بر عهده دارد. این مدل آزمایشگاهی، بینش مناسبی از نوع و تاریخچه دگرریختی را فراهم کرده است؛ بهطوری که بر پایه آن میتوان ادعا کرد که بخش باختری گسل میامی در اثر برش ناهممحور راستگرد با مؤلفه فشارشی دگرریخت شده و چرخش حاصل از این برش، روند ساختارها را در زمانهای مختلف تغییر داده است.
محسن خادمی؛ فرزین قائمی؛ سیدکیوان حسینی؛ فرخ قائمی
چکیده
در این پژوهش بازخورد فرایندهای زمینساختی و سطحی بر یکدیگر، در ارتفاعات بینالود و دشت نیشابور مورد بررسی قرار گرفته است. برای دستیابی به این مهم از دادههای توپوگرافی، دادههای ثبت شده زمینلرزهها، مربوط به مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران (مرکز مشهد) و اطلاعات به دست آمده از مشاهدات میدانی استفاده شده است. فرایندهای سطحی بر ...
بیشتر
در این پژوهش بازخورد فرایندهای زمینساختی و سطحی بر یکدیگر، در ارتفاعات بینالود و دشت نیشابور مورد بررسی قرار گرفته است. برای دستیابی به این مهم از دادههای توپوگرافی، دادههای ثبت شده زمینلرزهها، مربوط به مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران (مرکز مشهد) و اطلاعات به دست آمده از مشاهدات میدانی استفاده شده است. فرایندهای سطحی بر پیشروی گوههای زمینساختی رانده شده در کمربندهای کوهزایی تأثیرگذار هستند. در مناطقی که فرایندهای زمینساختی سبب تشکیل بلندیها و افزایش شیب سطح زمین شدهاند، فرایندهای سطحی سبب تعدیل ارتفاعات و مسطح کردن شیبها میشوند و حجم زیادی از رسوبات آواری را به وجود میآورند که در پیشانی کمربند کوهزایی نهشته خواهند شد. این رسوبات به علت حجم و وزن زیاد بهصورت مانعی از پیشروی گوههای راندگی بهسوی جلو، جلوگیری میکنند و سبب افزایش نرخ تجمع تنش در آنجا میشوند. همچنین افزایش زاویه گسلها در گوههای کوهزایی، لغزش به روی این گسلها را سخت و گاه غیر ممکن میسازد. تشکیل گسلهای بیرون از توالی و راندگیهای برگشته را میتوان نتیجه آزاد شدن چنین تنشهای تجمع یافتهای در نظر گرفت. راندگی شمال نیشابور یک راندگی ثانویه است و به دلیل قطع کردن یالهای چینها و صفحههای راندگی دیگر، میتوان آن را به عنوان یک راندگی بیرون از توالی در نظر گرفت. نتایج مطالعات به ما نشان میدهد که حجم زیاد رسوبات پالئوژن و نئوژن در حوضه پیشانی راندگی نیشابور مانع از پیشروی رشتهکوه بینالود به عنوان گوه کوهزایی به سوی جلو (جنوب باختر) شده و رهایی نیروهای تجمع یافته حاصل از آن، گسل بیرون از توالی شمال نیشابور و راندگیهای برگشته را ایجاد کرده است.
محسن خادمی؛ فرزین قائمی؛ سید کیوان حسینی؛ فرخ قائمی
چکیده
از جمله ساختارهایی که میتوان به سازوکار زمینساختی منطقه پی برد شکستگیها هستند. برداشت شکستگیها در فرادیواره و فرودیواره راندگی شمال نیشابور که به عنوان یک گسل فعال شناخته شده است صورت گرفته است. شکستگیهای اطراف راندگی شمال نیشابور را به دو دسته شکستگیهای عمود و موازی با گسل تقسیم کرده و هر دو دسته، تغییر در نوع حرکت راندگی ...
بیشتر
از جمله ساختارهایی که میتوان به سازوکار زمینساختی منطقه پی برد شکستگیها هستند. برداشت شکستگیها در فرادیواره و فرودیواره راندگی شمال نیشابور که به عنوان یک گسل فعال شناخته شده است صورت گرفته است. شکستگیهای اطراف راندگی شمال نیشابور را به دو دسته شکستگیهای عمود و موازی با گسل تقسیم کرده و هر دو دسته، تغییر در نوع حرکت راندگی شمال نیشابور را نشان داده و این نشانه تغییر سازوکار زمینساختی در منطقه است. جدیدترین سازوکاری که برای این منطقه تعریف شده است نظریه چرخش ساعتگرد حول یک محور قائم است. نظریه چرخش بیان میدارد که این منطقه به سمت جنوب در حال حرکت است و هر چه به سمت خاور میرویم بزرگی آن بیشتر میشود. از آنجایی که جهت حرکت جهانی خرد قاره ایران مرکزی به سمت شمال است، حرکت به سمت جنوب این منطقه خلاف جهت حرکت جهانی است. افزایش بلندی ارتفاعات به سمت خاور که دلیلی برای بیشتر بودن میزان کوتاهشدگی در این منطقه است و کاهش بزرگی بردار سرعت GPS به سمت خاور خود دلیلی بر این مدعاست که کمتر شدن بردار سرعت به سمت خاور دلیل بر کم شدن میزان کوتاهشدگی نیست.