اسماعیل کشت کار؛ منصور قربانی؛ جعفر عمرانی
چکیده
در شمال روستای زیاران، سیلی با ترکیب الیوینگابرو تا مونزودیوریت به درون توفهای کرج تزریق شده است. کانیهای غالب در ترکیب این سنگها پلاژیوکلاز، آلکالیفلدسپار، پیروکسن، الیوین و بیوتیت هستند. ترکیب پلاژیوکلازها از لابرادوریت تا بایتونیت تغییر میکند. آلکالیفلدسپارها در محدوده ارتوکلاز و پیروکسنها در محدوده دیوپسید ...
بیشتر
در شمال روستای زیاران، سیلی با ترکیب الیوینگابرو تا مونزودیوریت به درون توفهای کرج تزریق شده است. کانیهای غالب در ترکیب این سنگها پلاژیوکلاز، آلکالیفلدسپار، پیروکسن، الیوین و بیوتیت هستند. ترکیب پلاژیوکلازها از لابرادوریت تا بایتونیت تغییر میکند. آلکالیفلدسپارها در محدوده ارتوکلاز و پیروکسنها در محدوده دیوپسید قرار میگیرند. ترکیب الیوینها از کریزولیت تا هورتونولیت در تغییر است و اکثر نقاط تجزیه شده در محدوده هیالوسیدریت قرار میگیرند. بیوتیت یکی از شاخصترین کانیهای فرومنیزین در سنگهای مورد مطالعه است که از لحاظ ترکیبی بین قطب آنیت و سیدروفیلیت واقع شده و از نوع بیوتیتهای غنی از منیزیم است. بیشتر این بیوتیتها از نوع ماگمایی اولیه هستند و بخشی از آنها در محدوده بیوتیتهای دوباره متعادل شده قرار دارند. بیوتیتهای مورد بررسی، در نمودارهای دوتایی و سهتایی، که بر پایه اکسیدهای Al2O3، MgO و FeO* استوارند، در گستره کالکآلکالن کوهزایی قرار میگیرند. دمای جایگیری توده نفوذی زیاران بر اساس تیتانیوم بیوتیت، بین 690 تا 780 درجهی سانتیگراد محاسبه شده است. همچنین ترکیب شیمیایی پیروکسنها بیانگر شکلگیری آنها در محیط مرتبط با فرورانش است. میانگین دمای تبلور کلینوپیروکسنها حدود 1215 درجه سانتیگراد ارزیابی شده و فشار تبلور محاسبه شده برای کلینوپیروکسنهای این مجموعه کمتر از 9 کیلوبار است.
الهه علیزاده؛ غلامرضا قدمی؛ داریوش اسماعیلی؛ جعفر عمرانی؛ عباس گل محمدی
چکیده
تودههای نفوذی رشتخوار در شمال خاور شهرستان رشتخوار (استان خراسان رضوی)، درلبهخاوریکمربندآتشفشانی- نفوذیخواف- کاشمر- بردسکن،شمالگسلدرونه ودرجنوب پهنهساختاری سبزوارواقعشدهاند. ترکیب سنگشناسی تودههای نفوذی عمدتاً شامل سینیت، مونزوسینیت، مونزونیت، سینیت، مونزونیت و دیوریت پورفیری با کمترین گسترش است ...
بیشتر
تودههای نفوذی رشتخوار در شمال خاور شهرستان رشتخوار (استان خراسان رضوی)، درلبهخاوریکمربندآتشفشانی- نفوذیخواف- کاشمر- بردسکن،شمالگسلدرونه ودرجنوب پهنهساختاری سبزوارواقعشدهاند. ترکیب سنگشناسی تودههای نفوذی عمدتاً شامل سینیت، مونزوسینیت، مونزونیت، سینیت، مونزونیت و دیوریت پورفیری با کمترین گسترش است که دارای بافت گرانولار و پورفیری هستند. براساس دادههای ژئوشیمیایی، تودههای نفوذی رشتخوار از نوع کالکآلکالن با ماهیت پتاسیم بالا تا شوشونیتی و متاآلومین هستند و در گروه گرانیتهای نوع I قرار دارند. الگوی تغییرات عناصر کمیابخاکی وکمیاب بهنجار شده نسبت به کندریت و گوشته اولیه نشاندهنده غنیشدگی این سنگها از LILE،LREE و Th، تهیشدگی از HFSE و تهیشدگی اندک از HREE و Y، همراه با آنومالیهای منفی Nb، Ta وTi است، این ویژگیها موقعیت زمینساختی حاشیه فعال قارهای و پس از برخوردی را نشان میدهند. مقادیر پایین از نسبتهای Nb/La، Nb/U وCe/Pb و مقدار Sm/Yb= 2.8-3.9 نشاندهنده آلایشکم ماگما با پوسته بالایی است. عامل اصلی فعالیت ماگمایی در ناحیه رشتخوار ذوب بخشیگوهگوشتهای متاسوماتیسم شده شبیه (E-MORB) با ترکیب اسپینل- لرزولیت دارای فلوگوپیت است. بر اساس الگوی چند عنصری و REE و نسبت K2O/Na2O، در سنگهای نفوذی رشتخوار آلایش و آمیختگی با ماگمای اسیدی پوستهزیرین در رخساره آمفیبولیتی بهعلت گرمای ماگمای گوشتهای و فرایند AFC در تکامل ماگما نقش مهمی داشته است. ترکیب پتاسیک نمونهها، غنیشدگی از Rb، Ba، K، Th، U و Pbو تهیشدگی از Nb، Ta، Tiبه همراه فراوانی بالای La(ppm 29<) نشانگر نقش پوستهزیرین در تکامل ماگمای سازنده سنگهای نفوذی است. باتوجه به اطلاعات به دست آمده ازمطالعات صحرایی،سنگشناسی،ژئوشیمی و نمودارهای تمایز محیطهای زمینساختیتوده نفوذی رشتخوار در یک محیط کششی پس از برخورد وابسته به حاشیه قارهای ازذوب گوشته- پوستهزیریندرکمربند خواف- کاشمر- بردسکن تشکیل شدهاند.
اسماعیل کشت کار؛ منصور قربانی؛ جعفر عمرانی
چکیده
در شمال روستای پراچان (شمال کرج)، سیلی با ترکیب گابرو تا مونزونیت به درون توفهای کرج تزریق شده است. مجموعه کانیهای تشکیل دهنده این توده شامل پلاژیوکلاز، پیروکسن، آلکالیفلدسپار، الیوین و بیوتیت است. مطالعات شیمی کانی انجام شده روی کلینوپیروکسنهای موجود در سنگهای توده نفوذی بیانگر حضور دو نوع کلینوپیروکسن با ...
بیشتر
در شمال روستای پراچان (شمال کرج)، سیلی با ترکیب گابرو تا مونزونیت به درون توفهای کرج تزریق شده است. مجموعه کانیهای تشکیل دهنده این توده شامل پلاژیوکلاز، پیروکسن، آلکالیفلدسپار، الیوین و بیوتیت است. مطالعات شیمی کانی انجام شده روی کلینوپیروکسنهای موجود در سنگهای توده نفوذی بیانگر حضور دو نوع کلینوپیروکسن با ترکیب دیوپسید و اوژیت است. ترکیب شیمیایی پیروکسنها بیانگر شکلگیری آنها در محیط مرتبط با فرورانش است. میانگین دمای تبلور کلینوپیروکسنها حدود 1120 تا 1170 درجه سانتیگراد ارزیابی شده است و به نظر میرسد که کلینوپیروکسنها در دمای پایینتری نسبت به ارتوپیروکسنها شکل گرفته باشند. ترکیب پلاژیوکلاز این سنگها متغیر است و از آندزین تا لابرادوریت تغییر میکند. همچنین آلکالیفلدسپارها در محدوده ارتوکلاز و الیوینها در محدوده هیالوسیدریت جای میگیرند. بیوتیت یکی از شاخصترین کانیهای فرومنیزین در سنگهای مورد مطالعه است که از دید ترکیبی میان قطب آنیت و سیدروفیلیت جای گرفته و از نوع بیوتیتهای غنی از منیزیم است. بیشتر این بیوتیتها از نوع ماگمایی اولیه هستند و بخشی از آنها در محدوده بیوتیتهای دوباره متعادل شده جانمایی میشوند. شواهد سنگشناسی نشان میدهد که در تکوین سنگهای منطقه، فرایند تفریق از گابرو به مونزنیت نقش اصلی را داشته است. غنیشدگی LILE (Ba، Rb و Th) و همچنین افت عناصر HFSE و (Nb و Ti) در الگوی توزیع عناصر کمیاب از نمودارهای عنکبوتی، ویژگی سنگهای وابسته به محیط فرورانش را نشان میدهد. همچنین در این نمودارها LREE نسبت به HREE دارای غنیشدگی است که این ویژگیها نیز در سنگهای مناطق فرورانش و حواشی فعال قارهای دیده میشود. مطالعات ژئوشیمیایی و پتروژنزی انجام شده، بیانگر نقش تبلور تفریقی همراه با هضم و آلایش ماگما با سنگهای پوستهای، در تحول ماگمای سازنده سنگهای مزبور است. این ماگما از ذوببخشی درجهی پایین یک منبع گوشتهای غنی شده زیر سنگکره قارهای با ترکیب گارنت- لرزولیت حاصل شده است.
رضا کهنسال؛ منصور قربانی؛ سیدمحمد پورمعافی؛ مرتضی خلعتبری جعفری؛ جعفر عمرانی
چکیده
گدازههای بالشی افیولیتی فرومد در باختر سبزوار و حاشیه شمالی خرد قاره ایران مرکزی رخنمون دارند. این گدازهها دربردارنده سنگآهکهای پلاژیک با ریزفسیلهای کرتاسه بالایی هستند و در دو گروه سنی تورونین پسین- سانتونین و کنیاسین- کامپانین پسین دستهبندی میشوند. گدازههای بالشی بازالتی به شکلهای لولهای و غدهای هستند و از بیرون ...
بیشتر
گدازههای بالشی افیولیتی فرومد در باختر سبزوار و حاشیه شمالی خرد قاره ایران مرکزی رخنمون دارند. این گدازهها دربردارنده سنگآهکهای پلاژیک با ریزفسیلهای کرتاسه بالایی هستند و در دو گروه سنی تورونین پسین- سانتونین و کنیاسین- کامپانین پسین دستهبندی میشوند. گدازههای بالشی بازالتی به شکلهای لولهای و غدهای هستند و از بیرون به درون هر بالش شامل بخشهای حاشیهای خارجی (ویتروفیری)، میانی (واریولیتی) و درونی (اینترگرانولار) است. هر بخش دارای بافت خاص خود و مجموعه کانیایی از الیوین ± پلاژیوکلاز ± کلینوپیروکسن است. تشکیل بلورهای اسکلتی بهویژه الیوین و به مقدار کمتر پلاژیوکلاز در بخش میانی، نشان از سرعت زیاد هستهبندی در این کانیها دارد. سرشت ماگمایی گدازههای تورونین پسین- سانتونین تولهایتی و گدازههای کنیاسین- کامپانین پسین تولهایتی- کالکآلکالن است. اگر چه غنیشدگی عناصر LILE، تهیشدگی نسبی از عناصر HFSE، غنیشدگی متفاوت عناصر LREE و روند تغییرات خطی عناصر HREE، نشان از شکلگیری گدازههای بالشی در محیط وابسته به کمان و از منشأ گوشتهای ناهمگن با درجات متفاوتی از ذوب بخشی دارد، اما کاهش نسبتهای Th/Yb، La/Nb، Ce/Nb و Ce/Th نشانگر گرایش آنها به محیطهای حدواسط میان IAB و MORB است. بر خلاف گدازههای تورونین پسین- سانتونین، افزایش نسبتهایLa/Yb و Nb/Yb در گدازههای کنیاسین- کامپانین پسین نشانگر باروری گوشته و کاهش نسبت Nb/Ta و افزایش نسبی Th بیانگر دخالت مذاب حاصل از ذوب بخشی صفحه فرورونده در زایش این گدازههاست. ژرفای به دست آمده برای محل ذوب سنگ منشأ گدازههای بالشی منطقه میان 40 تا 70 کیلومتر برآورد میشود که بیانگر ذوب بخشی در محدوده پهنه لرزولیت اسپینلدار است. به نظر میرسد تشکیل گدازههای بالشی افیولیتی فرومد در یک حوضه حاشیهای متمایل به پشت کمان مربوط به پهنه فرافرورانشی رخ داده است.
رضا کهنسال؛ منصور قربانی؛ سید محمد پورمعافی؛ مرتضی خلعتبری جعفری؛ جعفر عمرانی؛ صدیقه ذوالفقاری؛ سارا سلیمانی
چکیده
سنگهای افیولیتی ناحیه فرومد، در انتهای بخش باختری افیولیت سبزوار، جزیی از افیولیتهای حاشیه خردقاره ایران مرکزی هستند. بررسیهای صحرایی در این ناحیه نشان از وجود توالی خروجی با سن کرتاسه پسین دارد. این توالی در تورونین پسین- سانتونینشامل گدازههای بازالتی بالشی همراه با چرتهای رادیولردار است ولی در کنیاسین- کامپانین پسین از ...
بیشتر
سنگهای افیولیتی ناحیه فرومد، در انتهای بخش باختری افیولیت سبزوار، جزیی از افیولیتهای حاشیه خردقاره ایران مرکزی هستند. بررسیهای صحرایی در این ناحیه نشان از وجود توالی خروجی با سن کرتاسه پسین دارد. این توالی در تورونین پسین- سانتونینشامل گدازههای بازالتی بالشی همراه با چرتهای رادیولردار است ولی در کنیاسین- کامپانین پسین از گدازههای بازالتی بالشی در بخشهای زیرین- میانی و انواع توفها در بخشهای بالایی تشکیل شده است. روانههای صفحهای، برشهای هیالوکلاستیک و سنگآهکهای پلاژیک بهصورت بینلایهای فضای میان گدازهها و توفها را پر کردهاند. گسترش گدازههای بالشی در مقایسه با روانههای صفحهای بیشتر است و بیشترآنها فیریک هستند.با اینکه غنیشدگی عناصر LILE و تهیشدگی برخی عناصر HFSE (Ta, Nb) ناشی از تمایل گدازههای بالشی ناحیه فرومد به محیطهای فرورانش (کمانهای جزیرهای) و غنیشدگی متفاوت در عناصر LREE نسبت به عناصر HREE نشاندهنده وجود گوشتهای ناهمگن در تشکیل بازالتهای بالشی است، ولی سرشت دوگانه ماگمایی (تولهایتی و کالکآلکالن) گدازهها و جایگاه آنها در نمودارهای زمینساخت- ماگمایی و همچنین تهیشدگی آشکار عنصر Th در گدازههای تورونین پسین- سانتونین همگی نشانگر شکلگیری توالی خروجی افیولیتی ناحیه فرومد در محیط فرافرورانش و در حوضه پشت کمان است.
میثم رسولی بیرامی؛ بهنام شفیعی بافتی؛ جعفر عمرانی؛ فرانک حیدریان
چکیده
رخداد مقادیر بیهنجار از اورانیم با مناطق واجد کانیسازی ثانویه مس (مالاکیت) در برخی بخشهای توده متاآلومینوس- پرآلکالین رزگاه در شمال باختر شهرستان سراب سبب شد تا این توده از دید احتمال رخداد کانیزایی اورانیم مورد توجه سازمان انرژی اتمی باشد. برای همین پژوهش حاضر با استفاده از مطالعات کانیشناسی، سنگشناسی و زمینشیمیایی توان ...
بیشتر
رخداد مقادیر بیهنجار از اورانیم با مناطق واجد کانیسازی ثانویه مس (مالاکیت) در برخی بخشهای توده متاآلومینوس- پرآلکالین رزگاه در شمال باختر شهرستان سراب سبب شد تا این توده از دید احتمال رخداد کانیزایی اورانیم مورد توجه سازمان انرژی اتمی باشد. برای همین پژوهش حاضر با استفاده از مطالعات کانیشناسی، سنگشناسی و زمینشیمیایی توان کانهزایی اورانیم را در این توده مورد ارزیابی قرار داده است. سنگهای توده روند تبلور تفریقی را به نمایش گذاشته و دارای تنوع سنگشناسی از مونزودیوریت دارای نفلین تا نفلینمونزوسینیت، پسودولوسیت مونزوسینیت و نفلینسینیت هستند. ارزیابی ویژگیهای زمینشیمیایی سنگهای نادگرسان استوک و دایکهای رزگاه با تأکید بر رفتار اورانیم و عناصر کمیاب خاکی در طی تفریق ماگمایی نشان داد که آپاتیت تأثیر زیادی بر تنظیم غلظت عناصر کمیاب خاکی، U و Th داشته است و زیرکن تا حد کمتر در سنگهای تفریق یافتهتر عناصر کمیاب خاکی سنگین، U، Th و عناصر HFS (Zr، Hf، Nb، Ta، Ti) را درخود جای داده است. سنگهای نفلینسینیتی با ترکیب پرآلکالین به عنوان تفریقیافتهترین واحدهای سنگی استوک نسبت به میانگین نفلینسینیتهای جهان از مقادیر پایین از عناصر HFS، U (حداکثر تا ppm 21) Th (حداکثر تا ppm 56) و عناصر کمیاب خاکی برخوردار هستند ولی مقدار این عناصر در آنها بالاتر از سنگهای تفریق نیافتهتر توده است. بیشتر سنگها دارای بیهنجاری منفی Eu هستند (1≥Eu/Eu*) و نمونههای نفلینسینیتی تفریقیافته دارای بیهنجاری منفی شدید از یوروپیم بودهاند. فراوانی ایلمنینت و مگنتیت و نبود آمفیبول در سنگهای توده نشاندهندة احیایی بودن ماهیت توده و کمبود مواد فرار در توده است که همراه با متاآلومینوس بودن ترکیب توده و فراوانی آپاتیت سبب شده است که توده توانایی کانیسازی اورانیم را نداشته باشد. آزاد شدن محلولهای گرمابی به مقدار محدود از برخی بخشهای توده و شستشوی اورانیم از کانیهای میزبان (آپاتیت و زیرکن) توسط این محلولها سبب کانیزایی ضعیف از اورانیم و مس در مرحلة فرایندهای دگرسانی درونزاد شده است. رخداد فرایندهای اکسید شدن و فروشست برونزاد بر کانیسازیهای ضعیف اولیه، افزایش عیار اورانیم و مس را با تشکیل کربناتهای مس به دنبال داشته است که به دلیل ستبرای کم و سطحی بودن کانیزاییهای یادشده، بیهنجاریهای موجود از اورانیم در تودة رزگاه غیراستخراجی هستند؛ بنابراین این منطقه برای انجام برنامه اکتشاف نیمهتفصیلی و تفصیلی توسط سازمان انرژی اتمی برای اورانیم پیشنهاد نمیشود.