خلیل بهارفیروزی؛ احمد خاکزاد؛ حمید نظری؛ محمدهاشم امامی
چکیده
فلات آذربایجان دارای تنوع ریختشناسی و انواع کانیسازیهاست که هر دو آنها تحت تأثیر رژیم ساختاری حاکم بر منطقه هستند. این رژیم از زمان برخورد صفحه عربی با اورازیا شروع شده و تا زمان حاضر ادامه دارد. گسلهای راستالغز مهمترین عامل تغییرات ساختاری و شکلدهنده پهنههای مختلف کششی و فشارشی و مظاهر مختلف این پهنهها در آذربایجان ...
بیشتر
فلات آذربایجان دارای تنوع ریختشناسی و انواع کانیسازیهاست که هر دو آنها تحت تأثیر رژیم ساختاری حاکم بر منطقه هستند. این رژیم از زمان برخورد صفحه عربی با اورازیا شروع شده و تا زمان حاضر ادامه دارد. گسلهای راستالغز مهمترین عامل تغییرات ساختاری و شکلدهنده پهنههای مختلف کششی و فشارشی و مظاهر مختلف این پهنهها در آذربایجان هستند. گسلهای چیره دارای روند شمال باختری- جنوب خاوری و بیشتر دارای سازکار راستالغز راستبر هستند؛ در حالیکه گسلهای دیگر با روند شمال خاوری- جنوب باختری بیشتر سازوکار چپبر دارند. وضعیت بردار حرکتی در دو سوی گسلها، در محل برخورد، تعیین کننده رژیم زمینساختی حاکم است و در نتیجه ریختشناسی، نفوذ دایکهاو رگهها را تحت کنترل دارند. محل خمش گسلهای راستالغز و محل پیوستن قطعات مختلف یک گسل نیز از مناطقی هستند که رژیم زمینساختی حاکم بر آنها سبب جایگیری استوکهای نفوذی گرانیتی مستعد برای کانیسازی ویا شکلگیری رگههای متعدد سیلیسی طلادار شده است. در منطقه جنوب باختری سبلان به دلیل خمش در راستای گسل اهر- سراب، رژیم زمینساختی کششی حاکم و منجر به نفوذ رگههای متعدد سیلیسی شده است که برخی از آنها طلادار هستند.
معصومه کشاورز هدایتی؛ محمدهاشم امامی؛ علیرضا کریمی باوندپور؛ خلیل بهارفیروزی
چکیده
سیلها و دایکهای تزریق شده به درون سنگهای آهکی کرتاسه پسین، در امتداد شفارود، بر پایه ویژگیهای بافتی و کانیشناسی به چهار گروه میکرو الیوین گابرو، میکروگابرو، میکروگابرو - دیوریت و دیاباز تقسیم شدهاند. کانیهای اصلی این سنگها الیوین، کلینوپیروکسن، آمفیبول و پلاژیوکلاز است. بررسی نمودارهای عنکبوتی نشان میدهد که احتمالا ...
بیشتر
سیلها و دایکهای تزریق شده به درون سنگهای آهکی کرتاسه پسین، در امتداد شفارود، بر پایه ویژگیهای بافتی و کانیشناسی به چهار گروه میکرو الیوین گابرو، میکروگابرو، میکروگابرو - دیوریت و دیاباز تقسیم شدهاند. کانیهای اصلی این سنگها الیوین، کلینوپیروکسن، آمفیبول و پلاژیوکلاز است. بررسی نمودارهای عنکبوتی نشان میدهد که احتمالا منشأ ماگمای مافیک اولیه میکروگابروها از بخش گوشتهای با منشأ سستکرهای (استنوسفری) و ویژگی OIB بوده است، اما پس از صعود و عبور از پوسته قارهای بالایی دچار آلودگی و تغییر شده است. در نتیجه، کاهیدگی Nb و غنیشدگی عنصرهای Pb،Th ,Cs ,Rb, U دیده میشود. بررسی نمودارهای جدا کننده محیط زمینساختی نشان میدهد که نمونههای میکروگابرو منشأ سستکرهای و درون صفحهای با ماهیت آلکالن دارند که در اثر کشش به پوسته قارهای بالایی رسیدهاند و در اثر پدیده AFC، به صورت کنونی کالکو آلکالن تغییر یافتهاند. وجود آنکلاو با ترکیب هیالو آندزیت بازالتی در نمونه دیاباز به سن کرتاسه پسین و مشابهت سنگنگاری با آذرآواریهای (پیروکلاست) منطقه مورد مطالعه (توفهایی با ترکیب آندزیتی تا آندزیتی بازالتی)، به سن پالئوسن نشان میدهد که این دیابازها از سنگهای آتشفشانی منطقه جوانتر هستند.
داوود رفاهی؛ احمد خاکزاد؛ نیما نظافتی؛ خلیل بهارفیروزی؛ علی بیاتانی
چکیده
پیدایش و گسترش ابزارهای پیشرفته سنجش از دور و ژئوفیزیک هوایی در زمینه اکتشاف منابع معدنی در دهههای اخیر، ناشی از اهمیت این صنعت است. در این پژوهش، از تصاویر سنجندهASTER و دادههای ژئوفیزیک هوایی بهمنظور پهنهبندی نواحی دگرسانی و تحلیل سیستم حاکم بر کانهزایی منطقه و تعیین مناطق پتانسیل معدنی در برگة 1:25000 اوغلانسر در ...
بیشتر
پیدایش و گسترش ابزارهای پیشرفته سنجش از دور و ژئوفیزیک هوایی در زمینه اکتشاف منابع معدنی در دهههای اخیر، ناشی از اهمیت این صنعت است. در این پژوهش، از تصاویر سنجندهASTER و دادههای ژئوفیزیک هوایی بهمنظور پهنهبندی نواحی دگرسانی و تحلیل سیستم حاکم بر کانهزایی منطقه و تعیین مناطق پتانسیل معدنی در برگة 1:25000 اوغلانسر در شمال شهرستان سراب در استان آذربایجان شرقی، استفاده شد. منطقه از دید زمینساختی پهنه ساختاری البرز باختری- آذربایجان قرار میگیرد و از دید زمینشناسی در بردارنده مجموعهای از سنگهای آذرین که سن ترشیری (ائوسن و نئوژن) به آنها نسبت داده شده است. این مجموعه شامل انواع سنگهای آندزیتی، ریوداسیتی، ریولیتی وگرانودیوریتی است. شکل جایگیری سنگهای یادشده بهطور چیره بهصورت مجموعههای آذرآواری شامل انواع توفها و برشهای آتشفشانی و روانههای گدازهای است. در این پژوهش از انواع روشهای تحلیل طیفی مانند روش فیلترگذاری تطبیقی (MF)، روش پیشبینی خطی باند (LS-fit)، روش انطباق سیمای طیفی (SFF)، روش نقشهبردار زاویه طیفی (SAM) روی تصاویر ASTER، بهمنظور پهنهبندی نواحی دگرسانی استفاده شد. همچنین از روشهای تجزیه طیفی روی دادههای ژئوفیزیک هوایی مغناطیسی بهمنظور استخراج تودههای کمژرفا و گسلها استفاده شد. با تصاویر ASTER و دادههای ژئوفیزیک هوایی، نقشة اولیة پتانسیل معدنی منطقه بهدست آمد. برای اعتبارسنجی این نتایج، 200 نمونه از منطقه برداشت شد و نمونهها به روشهای ICP، XRF، XRD، تجزیه شده و مورد مطالعه قرار گرفتند که نتابج 190 نمونه (95 درصد)، نتایج حاصل از پردازشهای سنجش از دور و ژئوفیزیک هوایی را تأیید کردند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که استفاده همزمان از تصاویر دورسنجی و ژئوفیزیک هوایی میتواند به بهبود نتایج حاصل کمک کند. به همین دلیل استفاده از روشهای یادشده برای دسترسی به نتایج مناسبتر و با دقت بیشتر و برای انطباق نتایج دادهها با هم ضروری بهنظر میرسد.