شیما قلی پوری؛ پرویز غضنفری؛ محمود الماسیان؛ نادر جلالی
چکیده
حوضه آبخیز وَرده در شمالباختر شهر کرج و در پهنه ساختاری البرز مرکزی قرار دارد و آب و هوایی نیمه مرطوب و مساحتی برابر با 97/68 کیلومتر مربع دارد. سازندهای مختلفی در این حوضه وجود دارند که بیشتر از سنگهای شیلی، توف شیلی، توف ماسهای و سنگآهک ساخته شدهاند. سازند کهر به سن پرکامبرین، کهنترین و رسوبات آبرفتی کواترنر جوانترین نهشتههای ...
بیشتر
حوضه آبخیز وَرده در شمالباختر شهر کرج و در پهنه ساختاری البرز مرکزی قرار دارد و آب و هوایی نیمه مرطوب و مساحتی برابر با 97/68 کیلومتر مربع دارد. سازندهای مختلفی در این حوضه وجود دارند که بیشتر از سنگهای شیلی، توف شیلی، توف ماسهای و سنگآهک ساخته شدهاند. سازند کهر به سن پرکامبرین، کهنترین و رسوبات آبرفتی کواترنر جوانترین نهشتههای حوضه مورد مطالعه هستند. هدف از این مطالعه بررسی حساسیت سازندها به فرسایش با روشهای کیفی، تعیین ویژگیهای فیزیوگرافی و زمینریختشناسی و روشهای کمی، با مدلهای تجربی و میزان رسوبدهی است. برای انجام این پژوهش مطالعات کتابخانهای، صحرایی و تفسیر عکسهای هوایی انجام شده است. با استفاده از اطلاعات به دست آمده از ویژگیهای هندسی، زیرحوضه V1 کمینه شیب و ارتفاع و زیرحوضه V7-2 بیشینه شیب و ارتفاع را دارند. حوضه آبخیز وَرده از واحدهای کوهستان (m، (Mواحد تپهماهور(h) و نهشتههای آبرفتی (Qal, Qt) تشکیل شده است. رخساره (Mio) بیشترین مساحت حوضه را تشکیل میدهد. در روش MPSIAC تأثیر و نقش 9 عامل و در روش EPM، 4 عامل مهم و مؤثر در فرسایش خاک و تولید رسوب در حوضه، ارزیابی و بسته به شدت و ضعف هر عامل، امتیاز یا عددی برای آن در نظر گرفته شد. از مجموع امتیازها یا عددهای به دست آمده برای عوامل مختلف، میزان رسوبدهی حوضه از رابطه QS=0/253e0/036R محاسبه و در پایان، نقشه هر یک از عوامل 9 گانه در محیط GIS تهیه شد. باتوجه به نتایج حاصل از مدل EPMوMPSIAC ، در میان زیرحوضههای با میزان رسوبدهی بالا، زیرحوضههای V2 و V3 در اولویت اول برای برنامههای حفاظت خاک قرار میگیرند.
نسیم خرازیزاده؛ محمود الماسیان؛ شهرام شرکتی
چکیده
مطالعه الگوی هندسه چینخوردگیها و تحلیل دگرریختی آنها یکی از مهمترین موضوعات زمینشناسی کمربند کوهزایی زاگرس بهشمار میآید. علت این امر تمرکز بخش عمدهای از مخازن هیدروکربوری شناخته شده در نفتگیرهای تاقدیسی این کمربند است. در این پژوهش، چگونگی تکامل هندسی تاقدیس زیرسطحی آغاجاری واقع در فروافتادگی دزفول، بر ...
بیشتر
مطالعه الگوی هندسه چینخوردگیها و تحلیل دگرریختی آنها یکی از مهمترین موضوعات زمینشناسی کمربند کوهزایی زاگرس بهشمار میآید. علت این امر تمرکز بخش عمدهای از مخازن هیدروکربوری شناخته شده در نفتگیرهای تاقدیسی این کمربند است. در این پژوهش، چگونگی تکامل هندسی تاقدیس زیرسطحی آغاجاری واقع در فروافتادگی دزفول، بر اساس اطلاعات ژئوفیزیکی حاصل از لرزهنگاری سه بعدی و دادههای حفاری چاه بررسی شده است. بر اساس برشهای ساختمانی رسم شده، تغییرات هندسی چینخوردگی از پلانژ به سوی میانه تاقدیس مورد توجه قرار گرفته است. همچنین به واسطه عملکرد افقهای گسسته میانی در امتداد محور تاقدیس و عمود بر آن در امتداد قائم پیچیدگیهای هندسی دیده میشود. روند تکامل تاقدیس معرف عملکرد سازوکار چرخش یال و مهاجرت لولا است و گذر از فرم هندسی جعبهای به فرم جناغی با پیشرفت دگرشکلی را نشان میدهد. عملکرد افقهای گسسته میانی و سازوکار چینخوردگی، امکان شکلگیری تلههای اقماری پیرامون تاقدیس اصلی را محتمل نشان میدهد.
ساره بحیرائی؛ محمدرضا عباسی؛ محمود الماسیان
چکیده
به طور عمده میتوان مهمترین عامل تکامل ساختاری البرز را وجود گسلهای رانده و معکوسی دانست که اغلب با روند کم و بیش خاوری- باختری در طول این رشتهکوه قرار گرفتهاند، یکی از این گسلهای اصلی، گسل مشا است. در این پژوهش گستره بین طول جغرافیایی تا بررسی می شود، که در برگیرنده بخش مرکزی- باختری گسل مشا است. با اندازهگیری ...
بیشتر
به طور عمده میتوان مهمترین عامل تکامل ساختاری البرز را وجود گسلهای رانده و معکوسی دانست که اغلب با روند کم و بیش خاوری- باختری در طول این رشتهکوه قرار گرفتهاند، یکی از این گسلهای اصلی، گسل مشا است. در این پژوهش گستره بین طول جغرافیایی تا بررسی می شود، که در برگیرنده بخش مرکزی- باختری گسل مشا است. با اندازهگیری 120 صفحه گسلی و خش لغزهای مربوطه در شمال خاور شهر تهران به کمک روش وارونسازی، جهتهای تنش بر روی گسلهای موجود مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت، دو جهت تنش بر روی گسل مشا در این منطقه شناسایی شد. یکی باعث پیدایش حرکت واژگون با مؤلفه راستالغز راستگرد و دیگری که جوانتر از اولی است، پدیدآورنده حرکت واژگون با مؤلفه راستالغز چپگرد می باشد. سامانه راستگرد، حاصل حرکت رو به شمال صفحه عربستان است که سن آن را به میوسن و به گمان پیش از آن نسبت دادهاند و سامانه چپگرد، ناشی از تحول ساختاری رشتهکوه البرز (دگرشکلی پیشرونده در البرز) است. نتایج حاصل، نشاندهنده بردار جا بهجایی روی سطح رانده مشا به صورت ترکیبی از حرکت شیب لغز معکوس تا رانده و امتداد لغز چپگرد است. برای تعیین سن نسبی رویدادهای مختلف زمین ساختی، سن هر کدام از روندهای تنش بیشینه به کمک روابط تقدم و تأخر صفحههای گسلی مشخص شد.