پریسا حقیقتمهر؛ محمدجواد ولدان زوج؛ رضا تاجیک؛ سعید جباری؛ محمودرضا صاحبی؛ رضا اسلامی؛ مصطفی گنجیان؛ مریم دهقانی
چکیده
در این مقاله برای نخستین بار در ایران، به منظور ارزیابی قابلیت روش تداخلسنجی راداری (InSAR) از مقایسه همزمان مشاهدات سامانه موقعیتیابی جهانی (GPS) و دادههای راداری در دشت هشتگرد که به علت استخراج نامناسب آبهای زیرزمینی تحتتأثیر فرونشست است، استفاده شد. بهمنظور تحلیل سری زمانی جابهجایی سطح زمین، الگوریتم خط مبنای کوتاه موسوم ...
بیشتر
در این مقاله برای نخستین بار در ایران، به منظور ارزیابی قابلیت روش تداخلسنجی راداری (InSAR) از مقایسه همزمان مشاهدات سامانه موقعیتیابی جهانی (GPS) و دادههای راداری در دشت هشتگرد که به علت استخراج نامناسب آبهای زیرزمینی تحتتأثیر فرونشست است، استفاده شد. بهمنظور تحلیل سری زمانی جابهجایی سطح زمین، الگوریتم خط مبنای کوتاه موسوم به SBAS بهکار گرفته شد. تحلیل سری زمانی فرونشست، با استفاده از 6 تداخلنگاشت(اینترفروگرام) محاسبه شده از 4 تصویر راداری ماهواره ENVISATASAR در بازه زمانی 4 ماه در سال 2008 انجام شد. یک عامل نرمکنندگی بهینه که نوفة ناشی از اتمسفر، خطای بازیابی فاز و اثرات مداری را کاهش میدهد و در عین حال تغییر شکلهای غیرخطی را حفظ میکند، به حل کمترین مربعات اضافه شد. نتایج تحلیل سری زمانی نشان میداد که منطقه به طور پیوسته در حال نشست است. نقشه سرعت میانگین تغییر شکل در راستای خط دید ماهواره که از تحلیل سری زمانی بهدست آمده، آهنگ قابل توجه فرونشست را 47 میلیمتر در ماه نشان داد. به منظور ارزیابی نتایج سری زمانی تداخلسنجی راداری، یک شبکه متراکم GPS متشکل از 18 ایستگاه در منطقه طراحی شد. در مکانیابی ایستگاهها از الگوی مکانی فرونشست حاصل از تداخلنگاشت محاسبه شده از دادههای 2004-2003 و بررسیهای میدانی استفاده شد. ایستگاههای GPS همزمان با دادههای راداری اقدام به جمعآوری و ثبت دادههای خام کردند. سپس با استفاده از پردازش مشاهدات صورت گرفته، میزان جابهجایی افقی و قائم ایستگاهها محاسبه شد. سری زمانی حاصل شده از دو روش تداخلسنجی راداری و GPS، با یکدیگر مقایسه شدند. مقایسه نتایج بهدست آمده، سازگاری بسیار بالای تداخلسنجی راداری و روش ژئودتیک را ارائه داد که نشاندهندة عملکرد بالای روش تداخلسنجی راداری است.
متین فروتن؛ علی منصوریان؛ مژگان زارعی نژاد؛ محمودرضا صاحبی
چکیده
حفاری در اکتشاف معادن، فرایندی پرهزینه و زمانبر و با مشکلات بسیاری همراه است. از این رو تعیین نقاط حفاری در مطالعات تفصیلی اکتشاف ذخایر معدنی اهمیت ویژهای دارد است.تعیین نقاط بهینه حفاری بهمنظور کاهش هزینه و ریسک فرایند حفاری از راه در نظر گرفتن کلیه شرایط پیچیده حاکم بر شکلگیری ذخایر معدنی و تلفیق عاملهای مؤثر بر کانیسازی ...
بیشتر
حفاری در اکتشاف معادن، فرایندی پرهزینه و زمانبر و با مشکلات بسیاری همراه است. از این رو تعیین نقاط حفاری در مطالعات تفصیلی اکتشاف ذخایر معدنی اهمیت ویژهای دارد است.تعیین نقاط بهینه حفاری بهمنظور کاهش هزینه و ریسک فرایند حفاری از راه در نظر گرفتن کلیه شرایط پیچیده حاکم بر شکلگیری ذخایر معدنی و تلفیق عاملهای مؤثر بر کانیسازی انجام میشود.با توجه به اینکه روشهای متداول تلفیق عاملهای کانیسازی مانند روشهای همپوشانی و همپوشانی شاخص، بر دانش کارشناسی و دادههای موجود استوار است، دقت این روشها با افزایش حجم اطلاعات پردازش شده و وجود نوفه (Noise) در دادهها به نحو قابل توجهی کاهش مییابد. بنابراین برای حل مشکلات موجود، به ابزارهای قوی در پردازش حجم عظیم اطلاعات و با انعطافپذیری زیاد نیاز است. شبکههای عصبی با ساختار موازی و انعطافپذیر، توانایی بالایی در مدیریت حجم عظیم اطلاعات و استخراج الگوها از میان دادههای نوفهدار دارند. از آنجا که این شبکهها برحسب نوع توابع عملکرد ساختارهای بسیار متنوعی دارند، لازم است کارآیی هریک از این ساختارها در تعیین نقاط بهینه حفاری بررسی شود. بنابراین، در این مقاله به بررسی کارآیی چهار نوع شبکه عصبی با ساختار متفاوت شامل MLP، RBF، GRNN و PNN در تعیین نقاطحفاری ذخایر معدنی مس پورفیری در منطقه چاه فیروزه استان کرمان با بهرهگیری از روش cross correlation پرداخته شده است. به همین منظور پس از شناسایی عاملهای کانیسازی و جمعآوری دادههای مورد نیاز، نقشههای عامل در محیط GIS تهیه و بردارهای آموزشی شبکهعصبی استخراج شد و شبکههای عصبی یاد شده توسط دادههای آموزشی، آموزش داده و به وسیله نقاط آزمون و بر اساس معیار درجه مطلوبیت گمانههای اکتشافی، ارزیابی شدند. نتایج پیادهسازی این چهار نوع شبکه عصبی، نشان میدهد که در میان چهار ساختار مختلف شبکه عصبی، شبکههای GRNN و RBF از کارآیی بهتر با دقتی در حدود 80 تا 83 درصد برای مدلسازی مکانیابی نقاط بهینه حفاری دارند. با استفاده از شبکه GRNN نقشه میزان مطلوبیت برای حفاری چاههای اکتشافی تولید شده است.
نگین فولادی مقدم؛ علی اکبر متکان؛ محمودرضا صاحبی؛ مهآسا روستایی
چکیده
برداشت سیال هیدروکربوری از مخازنی با قابلیت فشردگی بالا و نفوذپذیری پایین، به تدریج سبب تغییرشکل سطح شده و هزینههای قابل توجهی، را به سبب ریزش سطوح بالایی ایجاد میکند. اگرچه ایستگاههای نقشهبرداری زمینی امکان مقایسه مشاهدات مکرر ارتفاعی در موقعیتهای خاص را آسان میکنند اما در نبود مشاهدات و هزینهبر بودن آنها ضرورت کاربرد ...
بیشتر
برداشت سیال هیدروکربوری از مخازنی با قابلیت فشردگی بالا و نفوذپذیری پایین، به تدریج سبب تغییرشکل سطح شده و هزینههای قابل توجهی، را به سبب ریزش سطوح بالایی ایجاد میکند. اگرچه ایستگاههای نقشهبرداری زمینی امکان مقایسه مشاهدات مکرر ارتفاعی در موقعیتهای خاص را آسان میکنند اما در نبود مشاهدات و هزینهبر بودن آنها ضرورت کاربرد روشی سریعتر و ارزانتر را بیش از پیش نشان میدهد. در این میان، تداخلسنجی تفاضلی رادار (DInSAR) فناوری نوینی است که از تصاویر ماهوارهای برای پایش تغییرشکل سطح زمین استفاده میکند. در این روش، تصاویر حاصل با دقت مکانی به نسبت بالا، امکان بررسی نوسانهای صورت گرفته در نرخ تغییر شکل سطحی برای مدیریت و کاهش هزینههای جاری ضمن تولید را بهبود میبخشند. در این پژوهش، نتایج حاصل از مشاهدات رادار حاکی از تغییر شکل سطحی ناشی از حفاریهای زیر سطحی در میدان نفتی آغاجاری است بهگونهای که تصاویر InSAR، سیگنالهای فرونشست و بالاآمدگی را در جای جای میدان متناسب با چاههای استحصالی و مشاهداتی آشکار کرده است. بررسی چندین سایت تولیدی در یک سری زمانی از تداخل نماها نشان میدهد که سیگنالهای تغییر شکل سطحی طی چند ماه ضمن برداشت سیال، توسعه یافته و به صورت محلی متناسب با شرایط زمینشناسی و میزان برداشت منجر به رخداد فرونشست یا بالاآمدگی با نرخهای متفاوت و الگوهای تغییر شکل متمایز در میدان شدهاند.