سارا لعلیفاز؛ بهنام شفیعی؛ غلامحسین شمعانیان؛ حسین تقیزاده
چکیده
پژوهش حاضر اولین گزارش از دادههای ایزوتوپی رنیم و اُسمیم در سولفیدهای مس- آهن ژرفزاد (کلکوپیریت و پیریت) کانسارهای مس پورفیری کرمان است. هر چند که در این مطالعه مجموعه داده محدود بود، ولی تفسیر آنها به شناخت منبع احتمالی فلز برای کانیسازی در سامانه پورفیری کمک کرده است. بر پایه این پژوهش، مقدار 188Os/187Os آغازین در این کانسارها از ...
بیشتر
پژوهش حاضر اولین گزارش از دادههای ایزوتوپی رنیم و اُسمیم در سولفیدهای مس- آهن ژرفزاد (کلکوپیریت و پیریت) کانسارهای مس پورفیری کرمان است. هر چند که در این مطالعه مجموعه داده محدود بود، ولی تفسیر آنها به شناخت منبع احتمالی فلز برای کانیسازی در سامانه پورفیری کمک کرده است. بر پایه این پژوهش، مقدار 188Os/187Os آغازین در این کانسارها از کمینه 1/0تا بیشینه 10 ثبت شد که این دامنه تغییرات برای نسبت یادشده بسیار بزرگتر از دامنه آشکارشده در کانسار مس پورفیری شیلی (15/0 تا 2/5) است. ثبت مقادیر غیررادیوژن تا بسیار رادیوژن از اُسمیم آغازین در سولفیدهای اولیه کانسارهای مس پورفیری کرمان ناهمگنی ایزوتوپی و گوناگونی در منبع فلز برای کانیسازی در این کانسارها را آشکار ساخته است. ثبت مقادیر غیررادیوژن از 188Os/187Os آغازین (15/0-10/0) در سولفیدهای کانسارهای میدوک و نوچون، در محدوده مقادیر جبهای (15/0-13/0)، نشاندهنده نقش بنیادین سیالهای گرمابی کانهساز مشتقشده از ماگمای جبهای (توده نفوذی) در تأمین فلز مورد نیاز برای کانیسازی در این کانسارهاست. در مقایسه، انحراف بسیار بزرگ دیدهشده در مقادیر 188Os/187Os آغازین سولفیدهای کانسارهای کرور (10) و آبدر (1) از مقادیر جبهای سهم بیشتر منابع پوستهای (قارهای) نسبت به منابع جبهای را در تأمین فلز برای کانیسازی مس پورفیری در این کانسارها نشان میدهد. کانسار سرچشمه با آشکار کردن مقادیر کم رادیوژن از نسبت اُسمیم آغازین در سولفیدهای پتاسیک (22/0) نسبت به سولفیدهای فیلیک (79/0) دخالت هر دو منبع جبهای و پوستهای را در تأمین فلز برای کانیسازی نشان میدهد. هر چند که نقش پوسته در طی مراحل پایانی کانیسازی پراهمیتتر بوده است. روند کلی دیدهشده در رادیوژنترشدن مقادیر 187Os/188Os از کانسارهای پُرعیار میوسن میانی به کانسارهای کمعیار جوانتر (میوسن بالایی- پلیوسن) در کمربند مس پورفیری کرمان به دخالت فزاینده منابع پوستهای در زایش ماگماهای نیمهبارور تا نابارور جوان و همچنین در تأمین فلز برای کانهزاییهای ضعیف همراه نسبت دادهشده است. این ارتباط میتواند به عنوان کلیدی برای شناسایی و اکتشاف کانسارهای مس پورفیری با عیارهای اقتصادی پیشنهاد شود؛ کانسارهایی که سهم بیشتری از منبع جبهای را در تشکیل ماگمای مولد و همچنین فلز مورد نیاز برای کانیسازی در سامانه پورفیری به ارث بردهاند.
حبیبه عطاپور؛ علیجان آفتابی
چکیده
سنگهای آذرین کمربند آتشفشانی – نفوذی دهج – ساردوئیه ، استان کرمان، در سه مرحله رخ داده است. اولین مرحله شامل سنگهای آتشفشانی (تفریت – فنولیت، بازالت ، تراکی بازالت ، آندزیت ، داسیت و ریولیت) ائوسن و کمپلکسهای بحرآسمان ، رازک و هزار است که در ابتدا اسیدی بوده و بهتدریج حد واسط و بازی میشود. این شرایط گویای افزایش ...
بیشتر
سنگهای آذرین کمربند آتشفشانی – نفوذی دهج – ساردوئیه ، استان کرمان، در سه مرحله رخ داده است. اولین مرحله شامل سنگهای آتشفشانی (تفریت – فنولیت، بازالت ، تراکی بازالت ، آندزیت ، داسیت و ریولیت) ائوسن و کمپلکسهای بحرآسمان ، رازک و هزار است که در ابتدا اسیدی بوده و بهتدریج حد واسط و بازی میشود. این شرایط گویای افزایش شیب فرورانش از کم به زیاد است. پس از این مرحله تودههای نفوذی گرانیتوییدی الیگومیوسن (گابرودیوریتی ، دیوریت ، کوارتز دیوریت، گرانودیوریت ، کوارتزمونزونیت و گرانیت) با ماهیت کلیسمی– قلیایی، کلیسمی – قلیایی پتاسیمدار و شوشونیتی به درون سنگهای آتشفشانی با همین ویژگی ژئوشیمیایی نفوذ میکنند که واجد اولین مرحله کانسارسازی مس پورفیری و رگهای سرچشمه ، میدوک و چهارگنبد است. دومین مرحله ماگمایی در نئوژن ( میوسن- پلیوسن) و از نوع سنگهای داسیتی- ریو داسیتی، دیوریتی و کوارتزدیوریتی با ماهیت کلسیمی – قلیایی- آداکیتی است که حاصل فرورانش تخت بوده و با دومین مرحله کانسارســـازی پورفیری و رگهای کوه مزاحم ( آبدر) همراه است. کانی زایی رگهای نیز در سنگهای همبر بیرونی همه کانسارها یافت میشود که ارتباط نزدیکی با کانیزایی پورفیری و ویژگیهای زمینساختی منطقه دارد. حضور ایگنمبریت در کمربند دهج ساردوئیه ، موقعیت زمینساختی فرورانش حاشیه قارهای را قویتر جلوه میدهد. بالا بودن عناصر ناسازگار ( پتاسیم، روبیدیم و باریم و ...) نشان میدهد که سنگهای آذرین از ذوب بخشی پوسته اقیانوسی دگرگون شده و واکنش با گوه گوشته ( اکلوژیت فلوگوپیتدار یا آمفیبولیت فلوگوپیتدار) در موقعیت زمینساختی حاشیه قارهای حاصل شدهاند . سومین مرحله ماگمایی پس از برخورد حاصل شده که با حضور دایکهای لامپروفیری (کوه گری و مزاحم) و بازالتهای قلیایی و پتاسیک در منطقه مشخص میشود. آخرین فعالیت پسماگمایی منجر به تشکیل تراورتنهای چشمهای دوره چهارم شده که گسترش وسیعی در منطقه دارند.