زمین شناسی اقتصادی
کورش شعبانی؛ نیما نظافتی؛ مرتضی مؤمنزاده؛ محمد هاشم امامی؛ سید جمال شیخ ذکریایی
چکیده
کانسار طلای تاریک دره در 40 کیلومتری شمال تربت جام در استان خراسان رضوی واقع است. سنگ میزبان کانسار تاریک دره سازند شیل- ماسهسنگی تریاس بالایی و سنگهای نفوذی با ترکیب گابرویی- کوارتزدیوریتی- گرانیتی است. دگرسانی آرژیلیک عمدتاً در سقف و یا همبری استوکهای یادشده ایجاد شده است. زمینساخت باعث ایجاد زونهای خرد شده بوده و فرایندهای ...
بیشتر
کانسار طلای تاریک دره در 40 کیلومتری شمال تربت جام در استان خراسان رضوی واقع است. سنگ میزبان کانسار تاریک دره سازند شیل- ماسهسنگی تریاس بالایی و سنگهای نفوذی با ترکیب گابرویی- کوارتزدیوریتی- گرانیتی است. دگرسانی آرژیلیک عمدتاً در سقف و یا همبری استوکهای یادشده ایجاد شده است. زمینساخت باعث ایجاد زونهای خرد شده بوده و فرایندهای دگرسانی و کانیسازی رگهای در منطقه را آسان کرده است. کانههای عمده در رگههای سیلیسی این کانسار شامل آرسنوپیریت، کالکوپیریت و پیریت است. کانیسازی تلسکوپی احتمالاً بیش از 2 مرحله در این منطقه رخ داده و با توجه به نقش سیالهای ماگمایی در کانهزایی تاریک دره، بهنظر میرسد، دمای همگن شدن این سیالات 220 تا 500 درجه سانتیگراد و حداکثر درصد شوری 1/3 تا 4/12درصد بوده است. با توجه به مطالعات انجام شده کانسار طلای تاریکدره شبیه "کانسارهای مرتبط با تودههای نفوذی" است.
اکتشاف و معدن
قدرت اله رستمی پایدار؛ هانی اسدی حویزیان
چکیده
تعیین ارتباط شاخص کیفیت سنگ (RQD) و زونهای کانهسازی نقش مهمی در طراحی و بهرهبرداری بهینه معدنی دارد. این مطالعه با هدف جداسازی ویژگیهای توده سنگ جهت طراحی بهینه، با تاکید بر تحلیل تعداد 3267 داده RQD از 43 چاه اکتشافی در معدن طلای زرشوران واقع در زون ارومیه- دختر با استفاده از مدلسازی فراکتالی در نرمافزار Rockworks v15 انجام شده است. ...
بیشتر
تعیین ارتباط شاخص کیفیت سنگ (RQD) و زونهای کانهسازی نقش مهمی در طراحی و بهرهبرداری بهینه معدنی دارد. این مطالعه با هدف جداسازی ویژگیهای توده سنگ جهت طراحی بهینه، با تاکید بر تحلیل تعداد 3267 داده RQD از 43 چاه اکتشافی در معدن طلای زرشوران واقع در زون ارومیه- دختر با استفاده از مدلسازی فراکتالی در نرمافزار Rockworks v15 انجام شده است. نتایج نمودارهای log-log برای مدل تعداد- RQD نشان دهنده 4 نوع جمعیت سنگی است که توسط مقادیر آستانهای RQD به ترتیب برابر 41/20، 86/47، 18/69 و 28/81 درصد است و برای مدل حجم- RQD نیز 4 جمعیت سنگی را با مقادیر 37/21، 65/43، 09/63 و 43/79 ارائه میدهد که نشان دهنده شاخص کیفیت سنگ خیلیسست، سست، نسبتا خوب و خوب بر اساس استانداردهای موجود است. سپس مدل توزیع هندسه فضایی واحدهای سنگچینهای معدن زرشوران بر اساس دادههای حفاری شبیهسازی شد. مقایسه نتایج مدلهای فراکتالی چندگانه و مدلسازی سنگ-چینهای از سوی دیگر، نشان میدهد که نتایج مدل تعداد- RQD از نتایج حجم- RQD دقیقتر هستند. بنابراین واحدهای آهک چالداغ و واحد ژاسپروئیدی از نظر شاخص کیفیت سنگها نسبتا خوب الی خوب و در بازه بعد فراکتالی 18/69 الی 28/81 قرار دارند و از نظر زمینشناسی در بخشهای مرکزی و بخش باختری معدن مشاهده میشوند. این نواحی مناسبترین نقاط معدن جهت پیاده-سازی طرحهای معدنی هستند. نتایج این پژوهش میتواند به عنوان یک الگو در طراحیهای معدنی در محدوده تکاب و نیز در بخشهایی که زمینشناسی مشابهی دارند، مورد استفاده قرار گیرد.
حسن زمانیان؛ شهرام رحمانی؛ محمدرضا جاننثاری؛ رضا زارعی سهامیه؛ بهروز برنا
چکیده
کانسار مس طلادار لهنه در شمال باختر ایران، 100 کیلومتری شمال استان زنجان قرار گرفته است. ناحیه معدنی لهنه بخشی از حوزه فلززایی پهنه طارم در پهنه ساختاری البرز باختری- آذربایجان است. وجود آثار معدنی بسیار، سربارههای ذوب، آثار فعالیتهای معدنی (کند و کاوها از قبیل چاله اکتشافی،تونل) در محل قلعه ارمنیها (توسط معدن کاران ارمنی) نشاندهنده ...
بیشتر
کانسار مس طلادار لهنه در شمال باختر ایران، 100 کیلومتری شمال استان زنجان قرار گرفته است. ناحیه معدنی لهنه بخشی از حوزه فلززایی پهنه طارم در پهنه ساختاری البرز باختری- آذربایجان است. وجود آثار معدنی بسیار، سربارههای ذوب، آثار فعالیتهای معدنی (کند و کاوها از قبیل چاله اکتشافی،تونل) در محل قلعه ارمنیها (توسط معدن کاران ارمنی) نشاندهنده مورد توجه بودن ذخیره معدنی لهنه توسط معدن کاران کهن بوده است. 9 رگه سیلیسی طلادار در منطقه وجود دارد. دو رگه سیلیسی اصلی دارای طول 500 متر و ستبرای یک متر (قابل دید در روی زمین) است. سنگهای منطقه بهصورت رسوبی- آتشفشانی و آتشفشانی (توف، توف برش و تراکی آندزیت) و توده نفوذی (گرانودیوریت، کوارتز مونزونیت، مونزونیت) است. بر پایه مطالعات پتروژئوشیمیایی توده نفوذی از نوع I و ماگمای سنگهای گدازههای آتشفشانی از نوع آلکالن و سابآلکالن هستند. از دید موقعیت زمینساختی نیز مربوط به محیط فرورانش هستند. سنگهای توف برشی توسط توده نفوذی با ترکیب کوارتزمونزونیتی، قطع و دچار دگرسانی شدهاند. از دگرسانیهای مهم میتوان به انواع سیلیسی، آرژیلی و سریسیتی اشاره کرد. کانیزایی اصلی طلا در سنگهای توف برش و مقدار کمی در سنگهای کوارتزمونزونیتی رخ داده است. کانیزایی از نوع شکافه پرکن، رگه- رگچهای و برشهای گرمابی است. بر پایه تجزیه نمونههای مینرالیزه، عیار طلا از دست کم 002/0 تا 10 گرم در تن متغیر است. میانگین عیار طلا 35/4 گرم در تن است. از دید کانیشناسی، محدوده معدنی دارای کانیهای فلزی (سولفیدی- اکسیدی) و غیرفلزی (سیلیکاتی و کربناتی) طی دو فاز درونزاد و برونزاد است. کانیهای فلزی شامل ذرات طلا (بهصورت آزاد در باطله سیلیسی و قابل دیدن در زیر میکروسکوپ و مطالعات SEM)، نقره (بهصورت آزاد و درگیر در شبکه گالن و تتراهدریت) پیریت، کالکوپیریت، بورنیت، گالن، اسفالریت و تتراهدریت است. کانیهای غیرفلزی یا باطله شامل کوارتز، فلدسپار قلیایی گرمابی (آدولاریا)، سریسیت، کانیهای رسی، کلسیت، و به مقدار کم باریت است. بر پایه مطالعات ژئوشیمیایی (جدول همبستگی عناصر، نمودار خوشهای، شکل فضایی تجزیه فاکتوری) طلا با عناصر نقره (78/0)، مس (81/0)، آرسنیک (7/0)، سرب (64/0)، روی (6/0)، گوگرد (4/0)، بیسموت (45/0)، اورانیم (3/0) و مولیبدن (25/0) دارای همبستگی معنیداری است. این همبستگی ژئوشیمیایی با شواهد کانهنگاری (پاراژنز و توالی پاراژنزی کانیها) و مطالعات SEM همخوانی دارد. مطالعه میانبارهای سیال روی سیالهای اولیه درشت (بزرگتر از 20 میکرون) و غنی از مایع در کانی کوارتز (همراه و همزاد با کانیهای سولفیدی و میزبان ذرات طلا) انجام گرفت. دادههای میانبارهای سیال، دمای میان 125 تا 290 درجه سانتیگراد و شوری میان 1 تا 5/6 درصد وزنی NaCl و ژرفای کمتر از 1000 متر را نشان میدهد. شواهد میانبارهای سیال پدیدههای سرد شدگی، مخلوط شدن با آبهای جوی و جوشش، تشکیل سیالهای با شوری و چگالی بالا را در کانسار لهنه را نشان میدهد. از شواهد جوشش وجود کانی آدولاریا، کلسیت، کوارتز تیغهای و برشهای گرمابی است. شواهدی از جمله حضور بافتهای اپیترمال نواری، شانهای، تیغهای، برش گرمابی و دگرسانی سریسیتی و وجود کانیهای سولفیدی گالن، اسفالریت، کالکوپیریت، تتراهدریت و شواهد میانبارهای سیال (دما، شوری، دانسیته، میانبارهای غنی از بخار) گویای ماهیت اپیترمال سولفیداسیون متوسط است.
رسول فردوسی؛ علیاصغر کلاگری؛ محمدرضا حسینزاده؛ کمال سیاهچشم
چکیده
منطقه استرقان در 50 کیلومتری شمال تبریز، جنوب خاور بخش خاروانا و در استان آذربایجان شرقی قرار گرفته است. این منطقه بخشی از پهنه فلززایی قرهداغ- ارسباران را تشکیل میدهد. مهمترین واحدهای سنگشناختی منطقه شامل نفوذیهای گرانودیوریتی پورفیری به فرم استوک (الیگومیوسن) و رسوبات پالئوسن- ائوسن شامل ترادفی از سنگهای فلیشی (سنگآهک، ...
بیشتر
منطقه استرقان در 50 کیلومتری شمال تبریز، جنوب خاور بخش خاروانا و در استان آذربایجان شرقی قرار گرفته است. این منطقه بخشی از پهنه فلززایی قرهداغ- ارسباران را تشکیل میدهد. مهمترین واحدهای سنگشناختی منطقه شامل نفوذیهای گرانودیوریتی پورفیری به فرم استوک (الیگومیوسن) و رسوبات پالئوسن- ائوسن شامل ترادفی از سنگهای فلیشی (سنگآهک، ماسهسنگ آهکی و مارن) هستند. نفوذ این استوک به درون سنگهای رسوبی آنها را به مجموعهای از متاسوماتیت و سنگهای دگرگونی مجاورتی مبدل کرده است. مطالعات آماری روی یافتههای ژئوشیمی آبراههای و کانی سنگین صورت گرفته که شامل پردازش یافتهها، بررسی متغیرهای تکمتغیره و چندمتغیره و رسم و تعبیر نقشه بیهنجاری عناصر است. ضرایب همبستگی میان عناصر توسط روشهای زمین آمار محاسبه و بهترین ضرایب همبستگی فلزات با همدیگر و بهویژه طلا تعیین شد. عناصری که همبستگی مثبتی با طلا نشان میدهند شامل مس، جیوه، سرب، آرسنیک، آنتیموان، نقره، بیسموت و مولیبدنیم هستند. نتایج اولیه مطالعات زمینشیمیایی رودخانهای در منطقه سبب شناسایی دو ناحیه با بیهنجاریهای درجه 1 و درجه 2 طلا در منطقه شد. کنترل بیهنجاریهای زمینشیمیایی از طریق مطالعات کانی سنگین در رسوبات آبراههای و نمونههای کانیسازی شده و دگرسان در سطح برونزدهای مناطق بیهنجاری درجه 1 صورت گرفت. مهمترین کانیهای سنگین شناسایی شده شامل مگنتیت، مالاکیت، طلا، اولیژیست، پیریت، سروزیت، پیریت- لیمونیت، گوتیت، لیمونیت، باریت، هماتیت و پیریت- اکسید هستند و عمدتاً ارتباط تنگاتنگی با پهنههای دگرسانی و کانیسازی رگهای و انتشاری دارند. دگرسانیهای اصلی در منطقه شامل آرژیلیک، فیلیک و پروپیلیتیک در پیرامون رگههاست. مطالعات صحرایی و آنالیتیک برخی از نمونههای سنگی برداشت شده از ناحیه بیهنجاری درجه 1 طلا سبب شناسایی موقعیت رگههای اپیترمال طلادار با عیاری بیش از ppm 5/4 شده است. انطباق نقشه هالههای زمینشیمیایی با نقشه زمینساخت و دگرسانی منطقه نشاندهنده همبستگی بسیار بالای این مناطق و احتمالاً نقش مهم گسلها و درزهها در رخداد پهنههای دگرسانی و مناطق بیهنجاری است. همچنین تلفیق این یافتهها سبب شناسایی چندین محدوده دارای بیهنجاری شده است که بیشتر متعلق به عناصر Au، Ag، Cu، As و Pb هستند که میتوانند به عنوان عناصر ردیاب برای ذخایر اپیترمال طلا به کار روند.
مریم امامی جعفری؛ محمود مهرپرتو؛ افشین اکبرپور؛ بهنام شمسی
چکیده
روش BLEG یکی از روشهای جدید بهکار گرفتهشده در بررسیهای اکتشاف ژئوشیمیایی طلا است. این روش کمک زیادی در مکانیابی بسیاری از نهشتههای طلا با عیار پایین کرده است. تغییر چشمگیر روش BLEG نسبت به روشهای رایج اکتشافات ژئوشیمیایی، استفاده از حجم زیادی از نمونه بدون توجه به اندازه آنها و تراکم پایین نمونهبرداری است. بهمنظور همسنجی ...
بیشتر
روش BLEG یکی از روشهای جدید بهکار گرفتهشده در بررسیهای اکتشاف ژئوشیمیایی طلا است. این روش کمک زیادی در مکانیابی بسیاری از نهشتههای طلا با عیار پایین کرده است. تغییر چشمگیر روش BLEG نسبت به روشهای رایج اکتشافات ژئوشیمیایی، استفاده از حجم زیادی از نمونه بدون توجه به اندازه آنها و تراکم پایین نمونهبرداری است. بهمنظور همسنجی دادههای حاصل از BLEG با روش رسوبات آبراههای، ورقه 1:100000 سیهرود در حوضه زمینشناسی آذربایجان که نقشه زمینشناسی و اکتشافات ژئوشیمیایی پیشتر در آن انجام شده بود، برگزیده شد. محدوده مورد بررسی با گسترهای در حدود1850 کیلومترمربع در منتهیالیه شمال باختری ایران در استان آذربایجان شرقی واقع است، این محدوده در ناحیه کوهستانی در شمال باختر شهرستان اهر واقع شده است. واحدهای زمینشناسی تشکیلدهنده منطقه بیشتر شامل واحدهای سنگآهکی و فلیشگونه کرتاسه بالایی، تودههای نفوذی با سن الیگوسن و رخسارههای آتشفشانی- رسوبی ائوسن است. سنگهای نفوذی الیگوسن مهمترین واحد آذرین منطقه مورد بررسی هستند. در این بررسی 168 نمونه BLEG و 103 نمونه رسوب آبراههای (Silt Sample) مورد آنالیز و بررسی قرار گرفت. دامنه مقادیر عیار طلا در نمونههای BLEG از ppb1/0 تا ppb20 و در نمونههای رسوب آبراههای از 3 تا ppb459 است. نتایج بهدست آمده از برداشت و بررسی نمونهها به روش ژئوشیمیایی BLEG نشاندهنده چهار محدوده با بیهنجاری درجه یک است که شامل 1) محدوده انیق- قرهچیلر؛ 2) محدوده نمنق؛ 3) محدوده اشتوبین و 4) محدوده آندریان یا میوهرود است. آنالیز نمونههای رسوبات آبراههای برداشت شده نشاندهنده بالا بودن عناصر مس و طلا در نمونهها است. بررسی همبستگی عناصر در رسوبات آبراههای برداشت شده از منطقه انیق- قرهچیلر نشاندهنده همبستگی نسبتاً بالای طلا با عناصر آرسنیک، مس و سرب است. مس نیز با مولیبدن همبستگی بالایی نشان میدهد. این موضوع با کانهزایی موجود در منطقه همخوانی دارد.
علی عسکری؛ محمدحسن کریمپور؛ سید احمد مظاهری؛ آزاده ملکزاده شفارودی
چکیده
محدوده معدنی طلای هیرد در استان خراسان جنوبی و در 140 کیلومتری جنوب شهرستان بیرجند قرار دارد. در این محدوده تودههای نفوذی مافیک تا اسیدی با ترکیب گابرو تا گرانیت در توالی آتشفشانی- رسوبی ترشیری نفوذ کرده و آنها را تحت تأثیر قرار دادهاند. بر پایه مقدار پذیرفتاری مغناطیسی، این نفوذیها در دو رده مگنتیتی (اکسیدی) و ایلمنیتی (احیایی) ...
بیشتر
محدوده معدنی طلای هیرد در استان خراسان جنوبی و در 140 کیلومتری جنوب شهرستان بیرجند قرار دارد. در این محدوده تودههای نفوذی مافیک تا اسیدی با ترکیب گابرو تا گرانیت در توالی آتشفشانی- رسوبی ترشیری نفوذ کرده و آنها را تحت تأثیر قرار دادهاند. بر پایه مقدار پذیرفتاری مغناطیسی، این نفوذیها در دو رده مگنتیتی (اکسیدی) و ایلمنیتی (احیایی) تقسیمبندیشدهاند. مهمترین دگرسانیهایی که در سطح زمین و گمانههای حفاری شناسایی شدهاند عبارتند از: 1) کوارتز- تورمالین- سریسیت؛ 2) کربناتی؛ 3) اسکارنی شدن و 4) پروپیلیتیک. کانیسازی طلا و عناصر همراه(W, Sn, Bi, As, Sb, Pb, Zn, Ag) به صورت جانشینی، پراکنده، رگه- رگچهای، تودهای، برشی و اسکارن در ارتباط با توده نفوذی گرانیتی- گرانودیوریتی احیایی و با فواصل مختلف نسبت به آن تشکیل شده است. مطالعات زمینشناسی، دگرسانی و کانهزایی کانسار طلای هیرد و مقایسه ویژگیهای آن با ویژگیهای ذخایر طلای شناخته شده در سطح جهان، نشان میدهد که این کانسار از نوع ذخایر طلای مرتبط با تودههای نفوذی احیایی (RIRGS) است. از آنجا که در این سامانهها بیشترین ذخیره طلا همراه با سولفید است و در سقف استوکهای گرانیتوییدی احیایی کانهساز و سنگهای هورنفلسی مجاور، شکل میگیرد، اکتشافات ژئوفیزیکی به روش پلاریزاسیون القایی و مقاومت ویژه الکتریکی بر روی توده نفوذی گرانیتوییدی احیایی و نواحی همجوار با هدف شناسایی بخشهای پنهان کانیسازی، انجام شده است. تلفیق دادههای ژئوفیزیکی IP –RS) ) با اطلاعات زمینشناسی، دگرسانی و کانیسازی منطقه، دلالت بر کانیسازی گستردهای در حاشیه خاوری توده نفوذی و سنگهای دربرگیرنده دارد. در این ارتباط پنج ناحیه بیهنجار با بارپذیری بیش از 30 میلیولت بر ولت مشخص شده که به طور کلی میتوان آنها را در دو دسته جداسازی کرد: 1) بیهنجاری دارای پلاریزاسیون القایی بالا و مقاومت ویژه کم که ناشی از حضور فراوان سولفورهای فلزی به صورت پراکنده، رگچهای و تودهای همراه با دگرسانی شدید سریسیتی است و 2) بیهنجاری دارای پلاریزاسیون القایی بالا و مقاومت ویژه الکتریکی متوسط تا بالا که مشخصکننده وجود سولفورهای فلزی به صورت پراکنده و شدت زیاد دگرسانی سیلیسی- کربناتی میباشد.
فانوس محمدی؛ صمد علیپور؛ محمود غضنفری
چکیده
محدوده مورد مطالعه در شمال باختر استان کردستان و در بخش شمال باختری پهنه سنندج- سیرجان قرار دارد. از این محدوده 351 نمونه آبراههای از 3 محدوده متفاوت با فاصلههای مختلف ازهم برداشت و توسط دستگاه ICP-MSتجزیه شد. پس ازتحلیل و پردازش نتایج حاصل از دادههای ژئوشیمیایی و تعیین شاخص غنیشدگی برای طلا و عناصر وابسته آن، نقشه پراکندگی ...
بیشتر
محدوده مورد مطالعه در شمال باختر استان کردستان و در بخش شمال باختری پهنه سنندج- سیرجان قرار دارد. از این محدوده 351 نمونه آبراههای از 3 محدوده متفاوت با فاصلههای مختلف ازهم برداشت و توسط دستگاه ICP-MSتجزیه شد. پس ازتحلیل و پردازش نتایج حاصل از دادههای ژئوشیمیایی و تعیین شاخص غنیشدگی برای طلا و عناصر وابسته آن، نقشه پراکندگی و بیهنجاری این عناصر رسم شد. حد غنیشدگی برای عنصر طلا 1 تا 99 برابر است و برای عناصر وابسته W، Bi، Ba، B، Zn، Pb، AsوAg به ترتیب: (3- 1)، (19- 1)، (3- 1)، (3- 1)، (6- 1)، (2- 1)، (7- 1)، (4- 1) برابر را نشان میدهد. با تلفیق نقشههای بیهنجاری طلا وعناصر وابسته و نقشه زمینشناسی محدوده مورد مطالعه و همچنین ساختارهای زمینساختی منطقه، یک الگوی ژئوشیمیایی از مناطق پتانسیلدار طلا و عناصر وابسته آن ارائه شد. نتایج به دست آمده نشان میدهد که شاخص غنیشدگی طلا در منطقهای به وسعت 36 کیلومترمربع از حد زمینه بالاتر قرار میگیرد، و همچنین حد شاخص غنیشدگی تا 19 برابر برای عنصر As نشان از رابطه نزدیک این عنصر بهعنوان معرف برای طلا در این محدوده است. افزایش نسبی حد غنیشدگی برای دیگر عناصر وابسته یادشده حد قابل توجهی دارد. ارتباط بیهنجاری با زمینساخت منطقه نشان میدهد که گسلهای پهنههای برشی منطقه نقش مهمی در تمرکز کانیزایی داشتهاند.
رضا منظمی باقرزاده؛ حسن میرنژاد؛ پونه اشبک؛ محمدحسن کریمپور
چکیده
لیستونیت (Listvenite) یک سنگ اولترامافیک کربناتیشده (Ophiocarbonate) است که به دلیل داشتن فلزات گرانبها و پایه بهویژه طلا، نقره، مس، آرسنیک و جیوه از دید اکتشاف و بهرهبرداری مهم به شمار میآید. این سنگها کهدر پهنههای افیولیت- ملانژ و در کنار گسلهای اصلی و پهنههای برشی بیشترین رخنمون را دارند، در نتیجه دگرسانی آبدار و کربناتی ...
بیشتر
لیستونیت (Listvenite) یک سنگ اولترامافیک کربناتیشده (Ophiocarbonate) است که به دلیل داشتن فلزات گرانبها و پایه بهویژه طلا، نقره، مس، آرسنیک و جیوه از دید اکتشاف و بهرهبرداری مهم به شمار میآید. این سنگها کهدر پهنههای افیولیت- ملانژ و در کنار گسلهای اصلی و پهنههای برشی بیشترین رخنمون را دارند، در نتیجه دگرسانی آبدار و کربناتی سنگهای اولترامافیک تشکیل شدهاند. در خاور اﻳران گستردگی رخنمونهای لیستونیتی قابل توجه است. از دید سنگنگاری، لیستونیتهای هنگران به سه نوع اصلی تقسیم میشوند: 1- لیستونیتهای کربناتی (نوع I) 2- لیستونیتهای سیلیسی (نوع II) و 3- لیستونیتهای سیلیسی سولفیددار با بافت برشی (نوع III). مقدار طلا در این سنگها عموماً پایین است و بالاترین مقدار آن در لیستونیتهای نوع III، ppb 290 اندازهگیری شده است. در مطالعه نمونههای کانی سنگین در رسوبات آبراههای لیستونیتهای منطقه، ذرات طلا، پیریت، کالکوپیریت، سینابر و مس طبیعی تشخیص داده شد. ذرات طلا بیشتر همراه با پیرﻳت هستند و بیشترین اندازه آن به 80 میکرون میرسد. دادههای تجزیه نقطهای نشان میدهد که بیشتر سولفیدها از پیریت، مارکاسیت، براوویت (Brovoite) و به مقدار کمتر کالکوپیریت تشکیل و بیشتر پیریتها به مارکاسیت تبدیل شدهاند. همچنین بیشتر کانیهای کربناتی موجود در این لیستونیتها، دولومیت و منیزیت است. وجود کانی شاخص براوویت با منطقهبندی آشکار و مرتبط با تغییرات مقادیر نیکل، نشانگر تغییرات متناوب فیزیکوشیمیایی در سیال گرمابی است. مطالعه کانهنگاری و توالی همبود کانیها نشان از تشکیل دولومیت و منیزیت در مرحله پیش از کانیسازی و در ادامه آن سولفیدها (بیشتر پیریت) دارد.مطالعه اﻳزوتوپهای پایدار کربن و اکسیژن در 3 نمونه دولومیت (= 9.353- 9.982 ‰, δ13CPDB =1.57-1.67 ‰ δ18OSMOW) نشان میدهد که منشأ ایزوتوپهای اکسیژن و کربن میتواند از آبهای اقیانوسی باشد که در اثر حرکت و چرخش این آبها در سنگهای اولترامافیک مجموعههای افیولیتی و به دنبال آن، رخداد دگرسانی در آنها، دولومیت تشکیل شده است. با توجه به گسترهδ34SCDT در زوج کانی پیریت- مارکاسیت در لیستونیتهای سیلیسی هنگران (9/7- 7/5 ‰)، چنین به نظر میرسد که سولفور کانیهای سولفیدی اشارهشده، از سنگهای گرانیتی جنوب منطقه منشأ گرفته است. با در نظرگرفتن حضور گسترده سنگهای اولترامافیکی سرپانتینیشده و همچنین رخنمونهای گرانیت در منطقه مورد مطالعه، میتوان منشأ طلا، نقره و عناصر پایه از جمله مس، سرب، روی، جیوه، آرسنیک، آنتیموان را مرتبط با گرانیتهای منطقه و منشأ کروم، نیکل، تیتان و آهن را مرتبط با اولترامافیکها دانست. نتایج حاصل از مطالعه میانبارهای سیال روی رگههای کوارتز کانهزاییشده در لیستونیتهای هنگران نشان میدهد که سیالگرمابی مؤثر بر سنگ میزبان شوری پایینی دارد و بیشترین دمای سیال 280 درجه سانتیگراد اندازهگیری شده است.
محمود عبدالهی؛ سید محمد جواد کلینی؛ علی غفاری
چکیده
فرایند سیانیداسیون از مهمترین و گستردهترین فناوریهای هیدرومتالورژی مورد استفاده در استخراج طلا و نقره از کانسنگ و کنسانتره آنها است. از متغیرهای مؤثر بر لیچینگ سیانیدی، غلظت سیانید سدیم و اکسیژن محلول، درصد جامد، pH، ابعاد کانسنگ، زمان ماند و سرعت همزدن است. در این نوشتار، تأثیر این متغیرها بر روی بازیابی طلا، نقره و جیوه ...
بیشتر
فرایند سیانیداسیون از مهمترین و گستردهترین فناوریهای هیدرومتالورژی مورد استفاده در استخراج طلا و نقره از کانسنگ و کنسانتره آنها است. از متغیرهای مؤثر بر لیچینگ سیانیدی، غلظت سیانید سدیم و اکسیژن محلول، درصد جامد، pH، ابعاد کانسنگ، زمان ماند و سرعت همزدن است. در این نوشتار، تأثیر این متغیرها بر روی بازیابی طلا، نقره و جیوه از کانسنگ خوراک پویازرکان آقدره، با استفاده از طراحی آزمایش به روش تاگوچی بررسی و سطوح بهینه آن تعیین شد. در مرحله غربال کردن با آزمایشهای انجام شده طبق آرایه L16 مشخص شد که میزان متغیرهای مؤثر سیانید سدیم، pH، درصد وزنی جامد در پالپ (Pulp)، محدوده دانهبندی کانسنگ و زمان ماند در بازیابی طلا، نقره و جیوه به ترتیب برابر g/t900 کانسنگ، 10، 42%، μm 53 و 30 ساعت است. در مرحله بهینهسازی با آزمایشهای انجام شده طبق آرایه L18 مشخص شد که مؤثرترین متغیر در بازیابی طلا، محدوده دانهبندی کانسنگ و در بازیابی نقره و جیوه، زمان ماند است. در این مرحله شرایط بهینه در بازیابی طلا، نقره و جیوه برای متغیرهای سیانید سدیم، pH، درصد جامد در پالپ، 80d کانسنگ و زمان ماند بهترتیب برابر g/t1000 کانسنگ، 3/10، 46%، μm 37 و 40 ساعت بهدست آمد. در این شرایط بازیابی طلا، نقره و جیوه به ترتیب برابر 02/1±42/91، 24/1±31/54 و 66/0±50/19درصد است.
اسماعیل اشرف پور؛ سعید علیرضایی؛ کوین انسدل
چکیده
محدوده طلای ارغش در بخش خاوری زون سبزوار واقع است. پیسنگ این زون، شامل سنگهای دگرگونی پرکامبرین و رسوبات برقارهای پالئوزوییک و مزوزوییک است. پیسنگ به وسیله کمپلکسهای افیولیتی کرتاسه بالایی و سنگهای آذرین و رسوبی ترشیری پوشیده میشود. محدوده ارغش شامل پنج سامانه رگهای طلا (Au-I تا Au-V) و یک رگه ...
بیشتر
محدوده طلای ارغش در بخش خاوری زون سبزوار واقع است. پیسنگ این زون، شامل سنگهای دگرگونی پرکامبرین و رسوبات برقارهای پالئوزوییک و مزوزوییک است. پیسنگ به وسیله کمپلکسهای افیولیتی کرتاسه بالایی و سنگهای آذرین و رسوبی ترشیری پوشیده میشود. محدوده ارغش شامل پنج سامانه رگهای طلا (Au-I تا Au-V) و یک رگه حاوی Sb است که در سنگهای آتشفشانی سیلیسی تا حدواسط، توف، گرانیت و دیوریت ترشیری وجود دارند. شدیدترین دگرسانی به فاصله یک تا پنج متری حاشیه رگهها محدود میشود که غالباً شامل آرژیلیک شدید است. این دگرسانی توسط دگرسانی آرژیلیک یا پروپیلیتیک ضعیف تا متوسط در بر گرفته میشود. کانهزایی به طور عمده به صورت رگهای صورت گرفته است. میانگین عیار طلا در رگهها 7/0 گرم در تن است. پیریت کانی سولفیدی اصلی در کانسنگ هیپوژن و شامل چهار نسل مختلف است: 1) پیریت بیوجه تا وجهدار و ریزدانه تا درشتدانه (Py-I) که عموماً در زمینه کوارتز رگهای پراکنده است و به صورت محلی با کانیهایی مانند کالکوپیریت، مارکاسیت، تتراهدریت-تنانتیت و آرسنوپیریت همراه است. ذرات طلای آزاد همراه با این نسل از پیریت تشکیل شدهاند؛ 2) پیریت فرامبوییدی (Py-II) که تا 960 گرم در تن طلا دارد؛ 3) رورشدیهای پیریت آرسنیکی (Py-III) بر روی پیریت وجهدار تا بیوجه نسل اول. این نسل از پیریت تا 1980 گرم در تن طلا دارد. طلا در ساختار پیریت فرامبوییدی و آرسنیکی میتواند به صورت ذرات نانوی طلا و محلول جامد ناپایدار وجود داشته باشد؛ 4) پیریت عقیم، بیوجه، پرکننده شکستگی و تأخیری (Py-IV). فرایندهای سوپرژن باعث اکسیدشدن انواع پیریت به اکسیدها و هیدروکسیدهای آهن در بالای سطح ایستایی شدهاند. دمای همگن شدن میانبارهای سیال موجود در کوارتز، غالبا در محدوده دمای 285-279 درجه سانتیگراد قرار میگیرد. دمای ذوب یخ از 1/0- تا 2/3- درجه سانتیگراد متغیر است که منطبق بر شوری بین 2/0 تا 3/5 درصد وزنی معادل NaCl است. دمای همگن شدن میانبارهای سیال موجود در کلسیت بین 313-169 درجه سانتیگراد و شوری آنها بین 7/0 تا 9/1 درصد وزنی معادل NaCl است. شوری سیالها به طور کلی پایین است و این امر توسط کانیشناسی کانسنگ و محتوی فلزی آن نیز تأیید میشود. روند دمای همگن شدن- شوری، با ترکیبی از فرایندهای جوشش یک سیال غنی از گاز و نیز آمیختگی (رقیق شدن) یک سیال شورتر و داغتر با سیالی با شوری و دمای پائینتر سازگار است. نهشت طلا در اثر این فرایندها و همین طور واکنش سیالهای کانهدار با کمرسنگها صورت گرفته است. ویژگیهای زمینشناختی، بافت کانسنگ، کانیشناسی کانسنگ و دگرسانی و دادههای دماسنجی میکروسکوپی بیانگر کانهزایی از نوع اپیترمال تیپ فلزات قیمتی با سولفیدیشدن پایین است.
سوسن ابراهیمی؛ یوان مینگ پن؛ سعید علیرضایی؛ محمود مهرپرتو
چکیده
سامانه رگهای اپیترمال طلادار شرفآباد در شمال باختر ایران و در زون ماگمایی البرز-آذربایجان واقع است. سنگ میزبان اصلی رگههای طلادار، توف، برش و آندزیت پورفیری ائوسن است. دگرسانی شامل یک زون سیلیسی است که بیشتر به سمت خارج به زون آرژیلیک و پروپیلیتیک منتهی میشود. کانهزایی بهطور عمده به رگهها و رگچههای سیلیسی و سیلیسی-کربناتی ...
بیشتر
سامانه رگهای اپیترمال طلادار شرفآباد در شمال باختر ایران و در زون ماگمایی البرز-آذربایجان واقع است. سنگ میزبان اصلی رگههای طلادار، توف، برش و آندزیت پورفیری ائوسن است. دگرسانی شامل یک زون سیلیسی است که بیشتر به سمت خارج به زون آرژیلیک و پروپیلیتیک منتهی میشود. کانهزایی بهطور عمده به رگهها و رگچههای سیلیسی و سیلیسی-کربناتی محدود بوده و توسط زونهای گسلی کنترل شده است. هجده رگه معدنی تشخیص داده شده که طول و عرض آنها به ترتیب از 10 تا 1000 متر و از 5/0 تا 15 متر متغیر است. کانی اصلی پیریت همراه با مقادیری کالکوپیریت، اسفالریت و گالن است. طلا به صورت دانههای پراکنده و میکروسکوپی در پیریت و سیلیس و در مرز دانههای کالکوپیریت، اسفالریت و گالن قرار دارد. سیلیس بهصورت کوارتز خاکستری، کوارتز سفید، کوارتز شفاف، اوپال، کالسدونی و مقدار کمی آمتیست است. بر اساس مطالعات کانیشناسی و روابط بافتی، چهار مرحله قابلتشخیص است: پیش از کانهزایی، کانهزایی، پس از کانهزایی و سوپرژن، که طلا و کانیهای سولفیدی فلزهای پایه در مرحله کانهزایی تشکیل شدهاند. دادههای میانبارهای سیال از اسفالریت و کوارتز خاکستری مربوط به مرحله اصلی کانهزایی، کربنات، و کوارتز شفاف و آمتیست مربوط به مرحله آخر به دست آمده است. میانبارهای سیال در کوارتز خاکستری نشان میدهند که کانهزایی در دامنه دمای 170- 270 درجه سانتیگراد و شوری1– 7/8درصد وزنی معادلNaCl صورت گرفته است. میانبارهای موجود در اسفالریت، معرف دمای همگن شدن 215- 265 درجه سانتیگراد و شوری 8/10- 3/15 درصد وزنی معادل NaCl هستند. میانبارهای سیال در کربنات، در گستره دمایی 160-250 درجه سانتیگراد و شوری 5/1-8/3 درصد وزنی NaCl تشکیل شده است. مقادیر کمی آمتیست در مرحله آخر بهطور محلی ایجاد شده است که با طلا و فلزهای قیمتی همراه نیست. میانبارهای سیال در این آمتیست، معرف دمای همگن شدگی 173-203 درجه سانتیگراد و شوری 5/3–5/9 درصد وزنی NaCl هستند. همراهی میانبارهای غنی از مایع و غنی از بخار در برخی نمونههای کوارتز و اسفالریت نشان میدهد که جوشش رخ داده است. رخداد جوشش توسط شواهد بافتی مانند برشهای گرمابی، کلسیت تیغهای و آدولاریا تأیید میشود. دادههای میانبارهای سیال نشان میدهد که کانیسازی طلا و فلزهای پایه، در ژرفای میانگین 400 متری زیر سطح ایستابی دیرینه تشکیل شده است. چیرگی دگرسانی آرژیلیک حدواسط، همراهی طلا با کانیهای سولفیدی فلزهای پایه و شوری متوسط میانبارهای سیال در شرفآباد، نمایانگر یک سامانه اپیترمال طلا- نقره و غنی از فلزهای پایه از نوع سولفیدی شدن حدواسط است.
اسماعیل اشرفپور؛ کوین م. انسدال؛ سعید علیرضایی
چکیده
محدوده طلای ارغش شامل پنج سامانه رگهای طلادار (Au-I تا Au-V) و یک رگه آنتیمواندار است. سنگ میزبان این رگهها، سنگهای آتشفشانی اسیدی تا حدواسط، توف، گرانیت و دیوریت است. پیریت کانی سولفیدی اصلی و شامل چهار نسل مختلف Py-I) تا (Py-IVاست. مقادیر δ34S پیریتها در تجزیههای ماده کل، شامل یک گروه بسیار غنی از 34S (:δ34S ...
بیشتر
محدوده طلای ارغش شامل پنج سامانه رگهای طلادار (Au-I تا Au-V) و یک رگه آنتیمواندار است. سنگ میزبان این رگهها، سنگهای آتشفشانی اسیدی تا حدواسط، توف، گرانیت و دیوریت است. پیریت کانی سولفیدی اصلی و شامل چهار نسل مختلف Py-I) تا (Py-IVاست. مقادیر δ34S پیریتها در تجزیههای ماده کل، شامل یک گروه بسیار غنی از 34S (:δ34S 3/9+ تا 8/21+ در هزار) و یک گروه کمی غنی تا کمی تهی شده از 34S (:δ34S 1/5+ تا 3/4- در هزار) است. برای تعیین ویژگی ایزوتوپی نسلهای مختلف پیریتها تجزیههای ریزکاو(پروب) لیزری صورت گرفت. پیریتهای نسل اول تا سوم گستره بهنسبت کوچکی از δ34S (:δ34S 8/5- تا 1/0+ در هزار) نشان میدهند که میتواند نشانگر منشأ ماگمایی برای گوگرد باشد. پیریتهای نسل چهارم بسیار غنی از 34S هستند (9/8+ تا 7/23+ در هزار) که حاکی از تأمین گوگرد از یک منشأ غنی از 34S مانند تبخیریها است. مقادیر بالای δ34S در پیریت نسل چهارم مسئول مقادیر مثبت δ34S در تجزیههای ماده کل هستند.
مقادیر δ34S دو نمونه استیبنیت از کانسنگ آنتیموان (4/14- تا 8/18- در هزار) میتواند مربوط به منشأ متفاوت گوگرد و احتمالاً آنتیموان و/یا تغییرات شدید در شرایط فیزیکوشیمیایی سیال در هنگام نهشت کانسنگ باشد. پیسنگ رسوبی- دگرگونی میتواند تأمینکننده گوگرد و آنتیموان باشد. مقادیر δ13CPDB حدود 1 در هزار نمونههای کلسیت، نشاندهنده منشأ رسوبی کربن است. واحدها و میان لایههای کربناتی میتوانند منشأ مناسبی برای کربن باشند. دادههای ایزوتوپهای پایدار نشان میدهد که سیالهای گرمابی تاریخچه پیچیدهای از برهمکنش سیال/سنگ را پشت سر گذاشتهاند
احمدرضا صیادی؛ مهدی یاوری؛ نرجس سلگی
چکیده
انجام پروژههای اکتشافی مستلزم صرف مقادیر معتنابهی سرمایهگذاری است. این پروژهها با مخاطرات فنی و اقتصادی متعددی همراه بوده و توجه به پارامترهای اقتصادی و میزان جاذبه اکتشافی پروژهها در مراحل اولیه اکتشافی ضروری است. چنانچه در مراحل اولیه اکتشاف مشخص شود که میزان ذخیره ناکافی و غیر اقتصادی است و یا عیار آن پایینتر ...
بیشتر
انجام پروژههای اکتشافی مستلزم صرف مقادیر معتنابهی سرمایهگذاری است. این پروژهها با مخاطرات فنی و اقتصادی متعددی همراه بوده و توجه به پارامترهای اقتصادی و میزان جاذبه اکتشافی پروژهها در مراحل اولیه اکتشافی ضروری است. چنانچه در مراحل اولیه اکتشاف مشخص شود که میزان ذخیره ناکافی و غیر اقتصادی است و یا عیار آن پایینتر از حد موردنظر است، میتوان با اطمینان از ادامه اکتشاف صرفنظر کرد. حداقل هدف اکتشافی یکی از معیارهایی است که بهوسیله آن میتوان در آغاز پروژه با توجه به شرایط فنی و اقتصادی محیطی پروژه موردنظر، جذابیت اقتصادی ذخیره را بهطور مقدماتی برآورد کرد. حداقل ذخیره هدف قابل قبول اکتشافی، در واقع معرف ذخیرهای است که با توجه به شرایط پایه تعریف شده، استخراج آن از نظر اقتصادی مقرون بهصرفه است. در این تحقیق، مدلی برای تعیین حداقل هدف قابل قبول ذخایر طلا بر اساس دو معیار حداقل اندازه و حداقل سوددهی ذخیره ارائه و با بهرهگیری از اطلاعات معدن طلای زرشوران اجرا و حساسیت نتایج نسبت به پارامترهای بحرانی مختلف ارزیابی شده است. نتایج این پژوهش میتواند به عنوان الگوی تصمیمگیری در پروژههای اکتشاف طلا مورد استفاده قرار گیرد.