علیرضا شافعی؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی هندسه و جنبششناسی (کرنش حاصل از) درزهها، ارتباط و پراکندگی زمانی و مکانی درزهها با دو نسل دگرریختی روی داده در ورقه راندگی پورکان- وردیج و ارتباط گسترش انواع درزهها با ویژگیهای سنگشناختی لایههای سازند کرج صورت گرفت. با توجه به این که پهنه مورد مطالعه شامل رسوبات آذرآواری و آذرین با گوناگونی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف شناسایی هندسه و جنبششناسی (کرنش حاصل از) درزهها، ارتباط و پراکندگی زمانی و مکانی درزهها با دو نسل دگرریختی روی داده در ورقه راندگی پورکان- وردیج و ارتباط گسترش انواع درزهها با ویژگیهای سنگشناختی لایههای سازند کرج صورت گرفت. با توجه به این که پهنه مورد مطالعه شامل رسوبات آذرآواری و آذرین با گوناگونی زیادی است، سنگهای اشارهشده به 5 واحد اصلی شامل توف ستبرلایه تا تودهای، توف نازکلایه تا متوسطلایه، توالی توف- شیل- ماسهسنگ، شیل و سنگهای آذرین دستهبندی شدند. برداشت درزهها بهروش انتخابی و تا حدودی به کمک فهرستنویسی انجام شد که دارای ویژگی سرعت در برداشت و آمارگیری هستند. تقسیمبندی درزهها نیز بر پایه تمرکز قطب صفحههای درزهها انجام شده است. از شاخص فاصله شکستگی (FSI) استفاده شد که مقدارهای آن یکی از عوامل مهارکننده ریختشناسی واحدهای سنگی و تأثیر فرسایش بر آنهاست؛ افزون براین با بهرهگیری از این شاخص میتوان فاصلهبندی درزهها را در لایههای دیگر در نواحی پیرامون پیشبینی کرد. مهمترین کاربرد این ویژگی در راهسازی، تونلسازی و دیگر کاربردهای مهندسی است. مقایسه نمودارهای شاخص فاصله شکستگی(FSI) در واحدهای سنگی گوناگون، نشان میدهد که واحدهای نفوذی و ستبر لایه شاخص فاصله شکستگی بسیار متفاوت دارند، در یک بازه گسترده هستند و در بیشتر موارد به علت تراکم کمتر درزهها فرسایشپذیری کمتری نسبت به دیگر واحدها از خود نشان میدهند. از همین روی، این واحدها رخنمونهای برجستهتری دارند. دو دستهدرزه اصلی J1 و J2 (J1 با روند شمال باختری- جنوب خاوری و J2 با روند شمال خاوری- جنوب باختری) بیشترین فراوانی را در این دستهبندی از خود نشان میدهند. هر دوی این دستهدرزهها از نوع کششی هستند و روند آنها راستای تنش اصلی بیشینه (1σ) را در زمان تشکیل دستهدرزه نشان میدهند. مطالعات این پژوهش در گستره مورد بررسی، تأیید میکند که مقدار کرنشی که درزهها ایجاد میکنند بسیار کم است.
زهره حسینمردی؛ منوچهر قرشی؛ محمدرضا قاسمی؛ مرتضی طالبیان
چکیده
بیرونزدگی بخش شمالی راندگی شمال اشتهارد، برای شناخت فرگشت ساختاری و تحولات زمینشناختی مورد مطالعه قرار گرفت. این منطقه دارای چینخوردگی در مقیاسهای مختلف از ناحیهای تا رخنمون است که در رده چینخوردگی مرتبط با گسلش قرار میگیرند. بررسی و تحلیل درزههای محدودة مورد مطالعه در نهشتههای سازند سرخ بالایی نشاندهندة دو دسته ...
بیشتر
بیرونزدگی بخش شمالی راندگی شمال اشتهارد، برای شناخت فرگشت ساختاری و تحولات زمینشناختی مورد مطالعه قرار گرفت. این منطقه دارای چینخوردگی در مقیاسهای مختلف از ناحیهای تا رخنمون است که در رده چینخوردگی مرتبط با گسلش قرار میگیرند. بررسی و تحلیل درزههای محدودة مورد مطالعه در نهشتههای سازند سرخ بالایی نشاندهندة دو دسته درزه عمدة کششی j1) وj2 ) است. این درزهها در واحدهای ماسهسنگی نهشتههای بیان شده به چشم میخورند و بیشتر دارای پرشدگی ژیپس هستند. به نظر میرسد دسته درزة
j2 از نظر سن نسبی جوانتر از j1 باشد. میتوان این دسته درزهها را مرتبط با چینخوردگی در نظر گرفت. جهت میدان تنش محلی که از مطالعة درزهها به دست آمده است مقداری برابر با 75/=337 1σ، 13/=189 2σ و 03/=077 3σ را نشان میدهد که با جهت تنش دیرینه بهدست آمده در جنوب البرز مرکزی، مطابقت دارد.
فرزین قائمی؛ فرّخ قائمی
چکیده
ناحیه خراسان شمالی یکی از مناطق فعال زمینساختی ایران به شمار میآید. بیشتر گسلهای مهم در این ناحیه، از نوع راستالغز با مؤلفههای چپبر و راستبر است و گسلهای راندگی در درجه دوم اهمیت قرار دارند. بخشی از گسلهای راندگی، قدیمیتر از گسلهای راستالغز و بخشی دیگر جوانتر از آنها هستند و گسل فعال به شمار میآیند. این ...
بیشتر
ناحیه خراسان شمالی یکی از مناطق فعال زمینساختی ایران به شمار میآید. بیشتر گسلهای مهم در این ناحیه، از نوع راستالغز با مؤلفههای چپبر و راستبر است و گسلهای راندگی در درجه دوم اهمیت قرار دارند. بخشی از گسلهای راندگی، قدیمیتر از گسلهای راستالغز و بخشی دیگر جوانتر از آنها هستند و گسل فعال به شمار میآیند. این گسلها، نتیجه ایجاد انحنا درگسلهای راستالغز و تبدیل آنها به گسلهای معکوس هستند. گسلهای کواترنری، با توجه به نشانههای فعالیت، در ناحیه شناسایی شدهاند. چهار دسته درزه در ناحیه بررسی شده که دو دسته آنها کششی و دو دسته دیگر برشی هستند. مختصات تنشهای اصلی ایجاد کننده آنها عبارت است از: ()- ()- (). مجموعه گسلهای راستالغز جوان به صورت گسلهای همراه بر روی یکدیگر تأثیرگذار هستند. نمونه آن در زمینلرزه سال 1375 بر روی گسل یکه شاخ دیده میشود که حرکات کوچکی را در گسلهای بابا امان و قارلق ایجاد کرده است.
رامین ارفع نیا
چکیده
منطقۀ مورد مطالعه در 40 کیلومتری جنوب خاور شهرستان اقلید، در منطقهای دگرگونشده، حد فاصل گسل اقلید و راندگی اصلی زاگرس واقع شده است و بخشی از پهنۀ سنندج-سیرجان جنوبخاوری است. این منطقه شامل سنگهای به شدت دگرشکل شدهای است که آشکارا در یک پهنۀ برشی راستگرد تکوین یافتهاند. مطالعات انجامشده در این منطقه در مقیاس مزوسکوپی ...
بیشتر
منطقۀ مورد مطالعه در 40 کیلومتری جنوب خاور شهرستان اقلید، در منطقهای دگرگونشده، حد فاصل گسل اقلید و راندگی اصلی زاگرس واقع شده است و بخشی از پهنۀ سنندج-سیرجان جنوبخاوری است. این منطقه شامل سنگهای به شدت دگرشکل شدهای است که آشکارا در یک پهنۀ برشی راستگرد تکوین یافتهاند. مطالعات انجامشده در این منطقه در مقیاس مزوسکوپی برای تعیین جهت تنشهای دیرینه و تعیین تاریخ دگرشکلی انجام شده است. بر این اساس، گسلهای مزوسکوپی، درزهها و رگهها بر پایۀ مطالعات میدانی و روشهای آماری بررسی و اندازهگیری شدند. سپس مدل مناسب در شکلگیری هر یک از ساختارها پیشنهاد شد. همچنین بر اساس مقیاس زمان نسبی، سن نسبی تشکیل ساختارهای بررسی شده، مورد توجه قرار گرفته است. با استفاده از نتایج بهدست آمده، دو رویداد دگرشکلی مختلف در تکوین ساختارهای بررسی شده در این منطقه مؤثر بوده است.
بهزاد تخم چی؛ حسین معماریان؛ حسین احمدی نوبری؛ بهزاد مشیری
چکیده
درزهنگاری در پروژههای اکتشاف نفت و معدن، مطالعات ساختگاهی و زمینشناسی، اهمیت فوقالعادهای دارد. به طور معمول، بسته به هدف از مطالعه درزهها، ویژگیهای مختلفی از آنها به صورت برجا برداشت میشود. برای مثال در مطالعات مخزن، علاوه بر ویژگیهای ساختاری، بررسی میزان بازشدگی و پرشدگی درزهها و شبکه ارتباطی آنها، برای مدلسازی ...
بیشتر
درزهنگاری در پروژههای اکتشاف نفت و معدن، مطالعات ساختگاهی و زمینشناسی، اهمیت فوقالعادهای دارد. به طور معمول، بسته به هدف از مطالعه درزهها، ویژگیهای مختلفی از آنها به صورت برجا برداشت میشود. برای مثال در مطالعات مخزن، علاوه بر ویژگیهای ساختاری، بررسی میزان بازشدگی و پرشدگی درزهها و شبکه ارتباطی آنها، برای مدلسازی جریان سیال، اهمیت ویژهای دارد. اما از آنجا که درزهها ماهیت پیچیدهای دارند، اغلب شناخت آنها بدون ردهبندی ممکن نیست. لذا توجه به این نکته ضروری است که در ردهبندی درزهها، از کلیه ویژگیهای تأثیر گذار در تفسیر نتایج ردهبندی استفاده شود. این در حالیست که به صورت متداول، حداکثر دو ویژگی شیب و جهت شیب، برای ردهبندی درزهها مورد استفاده قرار میگیرند و دیگر ویژگیها، نادیده گرفته میشوند. در این مقاله، روشی جدید برای ردهبندی درزهها ارائه شده است.
برای بررسی کارایی و مزیت روش جدید، یک مجموعه مصنوعی از درزهها، شامل 8 دسته درزه ساخته شده است و برای هر درزه، 4 ویژگی شیب، جهت شیب، میزان پُرشدگی و نوع پُرکننده در نظر گرفته شده است، به گونهای که جدایش دسته درزهها بر اساس ویژگیهای شیب و جهت شیب ناممکن باشد. سپس برنامههایی برای استفاده از روش ردهبندی بیزین (Bayesian)، نوشته شده و در فضای 4 بُعدی نسبت به ردهبندی دادههای مصنوعی اقدام شده است. به این ترتیب اثبات شده که با دقت بسیار مطلوبتری، کلیه 8 دسته درزه را میتوان از هم تفکیک کرد.
سید هادی حسینی؛ حمید آقابابایی؛ یاشار پور رحیمیان
چکیده
چالزنی به عنوان یکی از پرهزینهترین مراحل معدن کاری روباز، از پیچیدگی بسیار زیادی برخوردار است. پارامترهای فراوانی به طور همزمان بر فرایند چالزنی تأثیر میگذارند که مطالعه هر پارامتر نیازمند شناخت تأثیر ویژگیهای ماده سنگ و توده سنگ است. در مقاله حاضر، از میان پارامترهای ساختاری توده سنگ، شیبداری سامانه درزهها مورد مطالعه قرار ...
بیشتر
چالزنی به عنوان یکی از پرهزینهترین مراحل معدن کاری روباز، از پیچیدگی بسیار زیادی برخوردار است. پارامترهای فراوانی به طور همزمان بر فرایند چالزنی تأثیر میگذارند که مطالعه هر پارامتر نیازمند شناخت تأثیر ویژگیهای ماده سنگ و توده سنگ است. در مقاله حاضر، از میان پارامترهای ساختاری توده سنگ، شیبداری سامانه درزهها مورد مطالعه قرار گرفته است. طی مطالعات ابتدا با تحلیل هندسی شرایط نفوذ و عبور مته از سطح درزه و شرایط مختلف شیبداری به صورت ریاضی مورد بررسی قرار گرفته و در ادامه با انجام مدلسازی فیزیکی هر یک از شرایط هندسی، آهنگ نفوذ مته چهار پره صلیبی با استفاده از روش دورانی اندازهگیری شده است. در پایان با توجه به نتایج عددی حاصل از آزمایشها، رابطه ریاضی بین زاویه شیب درزه نسبت به امتداد چالزنی وآهنگ نفوذ ارائه شده است. بر اساس رابطه ارائه شده، با کاهش زاویه بین سطح درزه و امتداد چالزنی، آهنگ نفوذ مته در توده سنگهای درزهدار به صورت خطی کاهش مییابد.
حسن محسنی؛ سعید خدابخش؛ امیر حسین صدر؛ فرهاد آلیانی
چکیده
سنگ نوشته بیستون در کناره شمالی جاده کرمانشاه به همدان و در فاصله 40 کیلومتری شهرکرمانشاه بر روی صخرههای آهکی کنار جاده نقش بسته است. انحلال سطح سنگنوشته سبب تخریب بخشی از این میراث بینظیرشده است. سن سنگهای مورد مطالعه در محدوده کتیبه یاد شده کرتاسه زیرین است و در پیرامون شبکه گستردهای از راندگیها بویژه در ...
بیشتر
سنگ نوشته بیستون در کناره شمالی جاده کرمانشاه به همدان و در فاصله 40 کیلومتری شهرکرمانشاه بر روی صخرههای آهکی کنار جاده نقش بسته است. انحلال سطح سنگنوشته سبب تخریب بخشی از این میراث بینظیرشده است. سن سنگهای مورد مطالعه در محدوده کتیبه یاد شده کرتاسه زیرین است و در پیرامون شبکه گستردهای از راندگیها بویژه در شمال- شمال باختری قرار گرفتهاند که از جمله آنها میتوان به راندگی پراوکه از روستای نژیواران تا حوالی کرمانشاه ادامه دارد و شبکه راندگیهای بین روستای نادرآباد تا اشرف آباد اشاره کرد. بدین خاطر، آهکهای منطقه به شدت تکتونیزه هستند. شبکه درزهها در این منطقه به شعاع یک کیلومتر به مرکزیت سنگنوشته اندازهگیری و تحلیل شدند. دو دسته درزه اصلی در این منطقه توسعه یافته و باعث تشدید انحلال آهکها در ناحیه بیستون شده است. لایه در بردارنده سنگنوشته متشکل از میکرایت فسیلدار (مادستون تا وکستون) با قطعات زیستآواری از جنس جلبکهای آهکی با ترکیب اولیه آراگونیتی بوده است و مقداری روزنداران و پلت نیز در بین آنها دیده میشود. به علت توسعه درزهها و وجود اجزای ناپایدار آراگونیتی، این آهکها در محیط دیاژنزی جوی متحمل انحلال شده و تشدید روند انحلال منجر به کارستی شدن آهکها شده است. تخلخل قالبی، حفرهای، کانالی، و غاری ازجمله شواهد تأیید کننده روند گسترش انحلال در منطقه است. مشاهده حفرههای انحلالی به ابعاد چند میلیمتر تا دهها سانتیمتردرسطح زمین گویای این موضوع است. توسعه درزهها به همراه شیب لایهبندی سبب هدایت سیالهای جوی به سوی سطح (دیواره) سنگ نوشته شده است. در نتیجه در محلهای ریزش آب، چندین حفره در سطح سنگنوشته ایجاد شده و باعث آسیب فراوان آن میشود. با توجه به جهت شیب لایهبندی و گسترش شبکه کارستی در آهکهای ناپایدار از لحاظ سنگشناسی، تنها راه حل ممکن دور نمودن سیالهای نفوذی خورنده از سطح سنگنوشته و انحراف مسیر تخلیه طبیعی آنهاست.