نرگس افسری؛ فروغ صدودی؛ محمد رضا قیطانچی؛ ایوب کاویانی
چکیده
مشخص کردن جزئیات پوسته و گوشته بالایی یکی از اهداف مهم مطالعات ژئوفیزیکی است. شکل امواج حجمی دورلرز به طورگسترده برای استخراج ساختار پوسته وگوشته بالایی به کار میرود. در این مقاله برای استخراج تغییرات ژرفای موهو و نسبت Vp/ Vs در زیر شبکه کرمانشاه که در شمال باختر زاگرس قرار دارد از روش تابع گیرنده دورلرز استفاده شده است. به همین ...
بیشتر
مشخص کردن جزئیات پوسته و گوشته بالایی یکی از اهداف مهم مطالعات ژئوفیزیکی است. شکل امواج حجمی دورلرز به طورگسترده برای استخراج ساختار پوسته وگوشته بالایی به کار میرود. در این مقاله برای استخراج تغییرات ژرفای موهو و نسبت Vp/ Vs در زیر شبکه کرمانشاه که در شمال باختر زاگرس قرار دارد از روش تابع گیرنده دورلرز استفاده شده است. به همین منظور از زمینلرزههایی که توسط پنج ایستگاه لرزهای کوتاه دوره سه مؤلفهای در فاصله رومرکز ˚95 > D>˚ 30 از مرکز شبکه و بزرگای 5/5 ≤ mb از اواخر سال2003 تا 2007 میلادی ثبت شدهاند، استفاده شده است. در این روش ژرفای موهو با استفاده از تأخیر زمانی بین موج P برخوردی به زیر ایستگاه و موج تبدیل یافته P به S از موهو بهدست میآید. ژرفای محاسبه شده به ساختار سرعتی موج P حساس نیست ولی به شدت به ساختارسرعتی موج S حساس است. برای کاهش این حساسیت میتوان از فازهای بازتاب یافته چندگانه مانند PpPs و PpSs + PsPs استفاده نمود. در این مقاله از روش Zhu & Kanamori (2000) استفاده شد. در این روش به دنبال H و Vp/Vs ای هستیم که به ازای آنها برانبارش دامنههای فاز تبدیل یافته و بازتابهای چندگانه در زمان رسیدهای پیشبینی شده به بیشینه مقدار خود برسد. همچنین میتوان با برانبارش توابع گیرنده به دست آمده از مسافتها و جهات مختلف، اثرات تغییر ساختار جانبی را کم کرده و میانگین ژرفای موهو و نسبت Vp/Vs را بهطور همزمان در پوسته بهدست آورد. با اعمال این روش ژرفای موهو برای منطقه کرمانشاه به طور متوسط 42 کیلومتر بهدست آمد. کمترین ستبرای پوسته 36 کیلومتر در زیر ایستگاه دهرش و بیشترین ستبرای پوسته 5/51 کیلومتر در زیر ایستگاه ویس است. نسبت Vp/ Vs نیز به طور متوسط 76/1 بهدست آمد. همچنین مشاهده شد که از باختر به سمت خاور( از دهرش تا ویس) ژرفای موهو افزایش مییابد و دوباره به سمت کماسی کاهش ژرفا وجود دارد.
علی ارزانی؛ سید احمد علوی؛ محمود پولاد زاده؛ علی رضا گلالزاده؛ ضرغام مهدیپور
چکیده
محدوده مطالعه شده، بین دو رژیم ساختمانی زاگرسی و عربی واقع شده و مطالعه لرزهای سه بعدی جامعی بر روی آن انجام شد. بخشی از این مطالعه، استخراج نشانگرهای لرزهای ساختمانی (Structural Seismic Attributes) از جمله First & Second Derivative Maps، Azimuth Maps، Variance Cube و Inversion است. در نهایت، استفاده از این نشانگــرها، پــدیــدههای ساختــمانـی تداخــلی همچـون Superimposed ...
بیشتر
محدوده مطالعه شده، بین دو رژیم ساختمانی زاگرسی و عربی واقع شده و مطالعه لرزهای سه بعدی جامعی بر روی آن انجام شد. بخشی از این مطالعه، استخراج نشانگرهای لرزهای ساختمانی (Structural Seismic Attributes) از جمله First & Second Derivative Maps، Azimuth Maps، Variance Cube و Inversion است. در نهایت، استفاده از این نشانگــرها، پــدیــدههای ساختــمانـی تداخــلی همچـون Superimposed Folding و حـــوضه ســاخــتمـانی (Structural Basin) را در پایانه شمــال باختــری چینخـوردگی (Folding NW Termination) نمایان ساخته است. بنابراین به نظر میرسد در محدوده مورد مطالعه ساختمانهای عربی و زاگرسی تداخل کرده و یک پهنه دوباره چینخورده (Refolding Belt) ملایم را تشکیل دادهاند. مطالعات تکمیلی ژئوفیزیک مخزن پتانسیل مخزنی نسبی خوبی را در موقعیت ساختمانی جدید نشان میدهند.
حمیدرضا نانکلی؛ بهزاد وثوقی؛ فرهاد ثبوتی؛ خالد حسامی؛ مرتضی طالبیان
چکیده
مطالعه رفتار سنگکره(سنگکره) به عنوان یک لایه مکانیکی قوی که شامل پوسته و گوشته بالایی است از جمله مباحث روز علوم ژئودینامیک است. در این مقاله با استفاده از مدلسازی عددی سه بعدی به روش المان محدود و استفاده از یک ریولوژی ویسکوز وابسته به دما (خزشی) در دو حالت مرطوب و خشک رفتار مکانیکی سنگکره در زاگرس با استفاده از دو ژئوترم گرم ...
بیشتر
مطالعه رفتار سنگکره(سنگکره) به عنوان یک لایه مکانیکی قوی که شامل پوسته و گوشته بالایی است از جمله مباحث روز علوم ژئودینامیک است. در این مقاله با استفاده از مدلسازی عددی سه بعدی به روش المان محدود و استفاده از یک ریولوژی ویسکوز وابسته به دما (خزشی) در دو حالت مرطوب و خشک رفتار مکانیکی سنگکره در زاگرس با استفاده از دو ژئوترم گرم و سرد مورد بررسی قرار میگیرد. ستبرای پوسته بالا و پایین و همچنین قسمت گوشته بالایی بر اساس نگاشتهای زلزلهشناسی ( (Yaminifar, 2007; Paul, 2006; Hatezfeld, 2003 در مناطق مختلف زاگرس در نظرگرفته شده است. گسلها به صورت المانهای ویژه در مدل جاسازی شدند و از قانون کولمب پیروی میکند. نتایج نشان میدهد که مرز تغییر شکل (BDT) برای ژئوترم سرد و ریولوژی مرطوب در ژرفای 10.5کیلومتری و برای ژئوترم سرد و ریولوژی خشک در ژرفای 14کیلومتری رخ میدهد. همچنین این مرز تغییر شکل(BDT) برای ژئوترم گرم به ترتیب در ژرفای 8 و 11 کیلومتری رخ میدهد. این نتایج تطابق خوبی با ژرفای زمینلرزههایی که در منطقه زاگرس رخ میدهد (Tatar, 2004; Jackson, 2008) دارد و گویای استحکام سنگکره در قسمت پوسته متمرکز است.
مهران آرین؛ ثریا کشاورزی دانا
چکیده
تاقدیس بنهکوه با درازای 4 و 25 کیلومتر و پهنای 7 تا 17 کیلومتر و راستای چیره شمال باختری- جنوب خاوری، یکی از تاقدیسهای واقع در منطقه فارس ساحلی (کمربند چینخورده ساده زاگرس) میباشد. سازند گچساران، هسته در حال فرسایش این تاقدیس را تشکیل داده است. در این مقاله، عناصر سبک چین آشکار شده و سازوکار چینخوردگی از نوع جدایشی نامتقارن برروی ...
بیشتر
تاقدیس بنهکوه با درازای 4 و 25 کیلومتر و پهنای 7 تا 17 کیلومتر و راستای چیره شمال باختری- جنوب خاوری، یکی از تاقدیسهای واقع در منطقه فارس ساحلی (کمربند چینخورده ساده زاگرس) میباشد. سازند گچساران، هسته در حال فرسایش این تاقدیس را تشکیل داده است. در این مقاله، عناصر سبک چین آشکار شده و سازوکار چینخوردگی از نوع جدایشی نامتقارن برروی سازند هرمز تشخیص داده شد. با توجه به شباهت تاقدیس بنهکوه با تاقدیس هرنگ و قرار گرفتن آنها در راستای یکدیگر تاقدیس هرنگ به عنوان ادامه شمال باختری تاقدیس بنهکوه مطرح شد. نقشه خطوط همتراز زیرزمینی رأس گروه دهرم(مخزن گاز) نیز تهیه شد و بلندترین نقطه ارتفاعی بستگی باختری آن در بخش باختری تاقدیس برای حفاری مناسب تشخیص داده شد.
حامد سعادتنیا؛ عبدالرحیم جواهریان؛ ایرج عبداللهی فرد؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
یکی از وظایف مفسر لرزهنگاری، تفسیر ساختارهای زمینشناسی است که در اعماق زمین قرار دارند. این ساختارها معمولاً نقشی اساسی در اکتشاف و تولید ذخایر هیدروکربنی ایفا میکنند. از آنجا که دادههای لرزهای همیشه کیفیت خوبی ندارند باید به گونهای تفسیر نهایی را معتبر و قابل قبول کرد. یکی از راههای بهبود کیفیت تفسیر لرزهای ...
بیشتر
یکی از وظایف مفسر لرزهنگاری، تفسیر ساختارهای زمینشناسی است که در اعماق زمین قرار دارند. این ساختارها معمولاً نقشی اساسی در اکتشاف و تولید ذخایر هیدروکربنی ایفا میکنند. از آنجا که دادههای لرزهای همیشه کیفیت خوبی ندارند باید به گونهای تفسیر نهایی را معتبر و قابل قبول کرد. یکی از راههای بهبود کیفیت تفسیر لرزهای ساختارهای زمینشناسی، به حالت اولیه باز گرداندن (restoration) تفسیر ساختار برای درک شکل آن قبل از دگرشکلی است. بهترین راه برای شرح این مطلب، استفاده از معادلات تبدیل است که انتقال و چرخش جسم صلب و همچنین دگرشکلی را با هم لحاظ میکند. یک مقطع لرزهای (seismic section) قابل بازگشت به حالت اولیه، معمولاً میتواند به وسیله روشهای مختلفی به حالت اولیه بازگردانده شود و روشهای مختلف تا حدی هندسههای متفاوتی ارائه میدهد. این بدان معنی است که استفاده از هرکدام از روشهای بازگرداندن، لزوماً هندسه پیش از دگرشکلی را به طور دقیق ارائه نمیدهد. اما به هر حال، بازگرداندن به هر شیوهای انجام شود، میتواند تفسیر حاصل را معتبر و قابل اطمینان سازد. هدف از این مطالعه، معرفی موازنه تفسیر مقاطع لرزهنگاری و استفاده از آن برای کاهش خطا در تفسیرهای لرزهنگاری است. به همین منظور، بر روی تفسیر یک مقطع لرزهنگاری نمونه از دادههای لرزهنگاری سه بعدی دو میدان نفتی در خاور خوزستان، عمل موازنه طولی و سطحی صورت گرفت. بر این اساس تفسیر اولیه بهبود یافت و در نهایت با تفسیر اولیه مقایسه شد. به دلیل وجود دادههای سطحی، چاههای فراوان و مقاطع عمقی لرزهای کنترل شده به وسیله اطلاعات چاهها در میدانهای نفتی مورد نظر، عمل موازنه پاسخ مناسبی ارائه داد. برای موازنه تفسیر مقاطع لرزهنگاری در این منطقه، سه روش طولی-خطی (line-length)، برش ساده قائم (vertical simple shear) و لغزش خمشی (flexural slip) مقایسه و بر اساس محاسبات، روش لغزش خمشی به عنوان روش بهینه انتخاب شد.
زمان ملکزاده؛ محمدرضا عباسی؛ اولیویه بلیه؛ کریستین اوته مهیو؛ اسماعیل شبانیان
چکیده
این مطالعه ناحیه بین ′30 º 51-º50 در امتداد کمربند چینخورده و رانده زاگرس را در بر میگیرد. الگوی دگرشکلی در کمربند زاگرس مرتفع بهخاطر همگرایی مورب صفحه عربی نسبت به ایران مرکزی به صورت تسهیم کرنش کامل (Complete strain partitioning) مطرح شده است. در این الگو گسل عهد حاضر زاگرس (MRF) در حاشیه شمالی کمربند، از نظر سینماتیکی ...
بیشتر
این مطالعه ناحیه بین ′30 º 51-º50 در امتداد کمربند چینخورده و رانده زاگرس را در بر میگیرد. الگوی دگرشکلی در کمربند زاگرس مرتفع بهخاطر همگرایی مورب صفحه عربی نسبت به ایران مرکزی به صورت تسهیم کرنش کامل (Complete strain partitioning) مطرح شده است. در این الگو گسل عهد حاضر زاگرس (MRF) در حاشیه شمالی کمربند، از نظر سینماتیکی تمام مؤلفه جابهجایی به موازات کمربند ناشی از حرکت مورب صفحه عربستان را جذب میکند و گسل زاگرس مرتفع (HZF) به همراه دیگر گسلها و چینخوردگیها، پذیرای مؤلفه عمود بر کوهزاد جابهجایی در این حرکت است. با استفاده از وارون سازی خط لغزشهایی که اغلب بر صفحات گسلی که رسوبات جوان کنگلومرای بختیاری را در امتداد گسل زاگرس مرتفع متأثر ساخته، نقش بسته، تنسور تنش و شکل نسبی بیضوی تنش (R) در 29 ایستگاه محاسبه شده است. شواهد زمینریختی و سینماتیک گسل نشان دهنده آن است که بخش اعظم گسل زاگرس مرتفع دارای مؤلفه امتداد لغز است. بر اساس این سینماتیک، گسل زاگرس مرتفع نیز در انتقال دگر شکلی مؤلفه موازی کوهزاد زاگرس مشارکت میکند. در نتیجه ساز وکار جدید تشخیص داده شده، تسهیم کرنش از نوع بخشی (Partial strain partitioning) را برای زاگرس مرتفع باختری پیشنهاد میکند. انتقال دگرشکلی مؤلفه موازی کوهزاد توسط گسل عهد حاضر و زاگرس مرتفع، ممکن است دلیلی موجه برای کاهش آهنگ لغزش در امتداد گسل عهد حاضر پس از سازماندهی دوباره برخورد مورب صفحه عربستان باشد.
مرتضی پیروز؛ عباس بحرودی؛ محمدرضا قاسمی؛ عبدالله سعیدی
چکیده
منطقه مورد مطالعه در کمربند ساده چین خورده زاگرس در جنوب فیروزآباد فارس قرار دارد. با استفاده از منحنیهای همستبرای واحدهای سنگی ناحیه میتوان فرگشت شکل بستر حوضه رسوبی و زمان آغاز شکلگیری ساختارهای چین خورده، ساختهای نمکی و گسلها را بررسی کرد. همچنین از این اطلاعات میتوان برای تعیین چگونگی ایجاد ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در کمربند ساده چین خورده زاگرس در جنوب فیروزآباد فارس قرار دارد. با استفاده از منحنیهای همستبرای واحدهای سنگی ناحیه میتوان فرگشت شکل بستر حوضه رسوبی و زمان آغاز شکلگیری ساختارهای چین خورده، ساختهای نمکی و گسلها را بررسی کرد. همچنین از این اطلاعات میتوان برای تعیین چگونگی ایجاد ساختارها استفاده کرد. در این پژوهش، از منحنیهای همستبرای رسوبات واحدهای سنگی گوناگون با سن پرمین تا پالئوسن و الیگومیوسن که توسط شرکت ملی نفت ایران تهیه شده، برای رسم الگوهای سه بعدی بستر حوضه استفاده شده است. اگر این الگوهای سه بعدی بر اساس ارزشهای منحنیهای همستبرا با علامت منفی محاسبه شوند، نشاندهنده شکل بستر حوضه رسوبی خواهند بود. با استفاده از این الگوهای سه بعدی، الگویی برای فرگشت حوضه رسوبی، زمان شروع حرکات ساختهای نمکی و نحوه عملکرد گسلهای پی سنگی در ناحیه فیروزآباد پیشنهاد شده است .بر روی گسل پی سنگی منقــــارک، با رونـــد شمالی ـ جنوبی، در زمان پرمین جابهجایی قائم روی داده و از تریاس به بعد عملکرد آن به صورت راستالغز چپبر تغییر کرده است. ساختهای کششی نیز در خاور گسل منقارک شکل گرفتهاند و تا کرتاسه میانی فعال بودهاند. همزمان با بسته شدن نوتتیس، ساختهای کششی به ساختهای فشارشی تبدیل شده و عملکرد گسل منقارک نیز به صورت راستالغز راستبر تغییر یافته است. فعالیت ساختهای نمکی در راستای پهنه گسل منقارک، مانند دیاپیر کوه جهانی و دیاپیر فیروزآباد، در پرمین فعال بوده و در کرتاسه فعالیت آنها افزایش یافته است.