سنگ شناسی
سیدعلی اکبر اسدی؛ حبیب اله قاسمی؛ محسن مباشری
چکیده
توده اولترامافیک- مافیک سرگز- آبشور (سیخوران) در جنوب خاور پهنه دگرگونی- ماگمایی سنندج - سیرجان در منطقه اسفندقه در داخل سنگهای دگرگونی پالئوزوییک بالایی- تریاس نفوذ کرده و توسط سنگهای رسوبی ژوراسیک پوشیده شدهاست. این توده از هارزبورژیت و دونیت پورفیروکلاستی تفاله گوشتهای (واحد تکتونیت)، سنگهای اولترامافیک ...
بیشتر
توده اولترامافیک- مافیک سرگز- آبشور (سیخوران) در جنوب خاور پهنه دگرگونی- ماگمایی سنندج - سیرجان در منطقه اسفندقه در داخل سنگهای دگرگونی پالئوزوییک بالایی- تریاس نفوذ کرده و توسط سنگهای رسوبی ژوراسیک پوشیده شدهاست. این توده از هارزبورژیت و دونیت پورفیروکلاستی تفاله گوشتهای (واحد تکتونیت)، سنگهای اولترامافیک –مافیک انباشتی لایهای، توده بزرگ گابروی ایزوتروپ و دایکهای پراکنده میکروگابرویی-دیابازی تشکیل شده و فاقد بخشهای خروجی و رسوبی (دسته دایکهای دیابازی، بازالتهای تودهای و بالشی، هیالوکلاستیت، چرت، رادیولاریت و آهک پلاژیک) یک مجموعه افیولیتی است. همچنین به صورت یک توده نفوذی بزرگ به درون دگرگونههای پالئوزوییک بالایی- تریاس میزبان تزریق شده و سبب ایجاد دگرگونی همبری شدید و ذوب آمفیبولیتهای میزبان گردیده و از این رو، یک توالی افیولیتی کامل نیست. دونیتهای پورفیروکلاستی و اولترامافیک –مافیکهای انباشتی لایهای مهمترین بخشهای این توده هستند. کروم اسپینل با ترکیبات غنی تا فقیر از کروم و منشأهای ماگمایی تا تفالهای بازماندی در بخشهای اولترامافیک گوشتهای و انباشتی لایهای این توده یافت میشود. بلورهای خودشکل این کانی غالباً با بافت انباشتی تودهای و لایهای در داخل و در بین دانههای الیوین دیده میشوند. ترکیب کروم اسپینل در این مجموعه از نوع کرومیت، منیزیوکرومیت، هرسینیت و اسپینل و منطبق با کروم اسپینلهای پریدوتیتهای تهی شده نواحی فرافرورانشی به ویژه سنگهای حوضههای فرافرورانشی کمانی است که با ماگماهای بونینیتی برهمکنش داشتهاند. برداشت های دقیق صحرایی به همراه نتایج سن سنجی ایزوتوپی پیشین و این پژوهش بر روی زیرکنهای استخراج شده از نمونه پگماتوییدی حاصل از ذوب بخشی آمفیبولیتهای میزبان توده گابروی ایزوتروپ (187.2 ± 2.6 Ma) نشان می دهند که توده اولترامافیک- مافیک آلپی سرگز-آبشور به صورت یک ستون (دیاپیر) گوشتهای آستنوسفری در حال صعود و ذوب بخشی در زمان تریاس پسین- ژوراسیک پیشین در یک حوضه کششی فرافرورانشی درون/ پیشکمانی جنینی در داخل نوار دگرگونی- ماگمایی نوع آندی سنندج- سیرجان جایگزین شده است.
زمین شناسی اقتصادی
ابراهیم طالع فاضل
چکیده
بررسی تغییرات ایزوتوپی کربن-اکسیژن در کانیهای کربناته باطله و سنگ میزبان کانهزایی، سهم مهمی در شناخت ذخایر سرب و روی با میزبان کربنات و سازوکار شکلگیری کانسنگ سولفیدی در آنها دارد. واحد دولوستون زرد رنگ منتسب به سازند شتری با سن تریاس میانی سنگ میزبان اصلی کانهزایی سولفیدی بوده که بر روی افق شیلی منتسب به سازند سرخ کوه نهشته ...
بیشتر
بررسی تغییرات ایزوتوپی کربن-اکسیژن در کانیهای کربناته باطله و سنگ میزبان کانهزایی، سهم مهمی در شناخت ذخایر سرب و روی با میزبان کربنات و سازوکار شکلگیری کانسنگ سولفیدی در آنها دارد. واحد دولوستون زرد رنگ منتسب به سازند شتری با سن تریاس میانی سنگ میزبان اصلی کانهزایی سولفیدی بوده که بر روی افق شیلی منتسب به سازند سرخ کوه نهشته شده است. کانههای گالن، اسفالریت، پیریت و سولفوسالت نقره مهمترین کانههای سولفیدی منطقه هستند که همراه باطله اصلی کلسیت نسل اول (Cal-1) و دوم (Cal-2) تشکیل شدند. بر اساس نتایج تجزیههای ایزوتوپ کربن-اکسیژن، در ترکیب Cal-1 مقادیر δ13C از 2/3- تا 7/0- پرمیل و مقادیر δ18O از 9/12 تا 6/14 پرمیل و در ترکیب Cal-2 نیز مقادیر δ13C از 3/7- تا 4/4- پرمیل و مقادیر δ18O از 7/13 تا 4/16پرمیل، بدست آمد. ترکیب ایزوتوپی کربن-اکسیژن در واحد دولوستون میزبان در مقایسه با کلسیتها از محتوای بیشتر δ13C (تغییرات بین 2/3- تا 9/2 پرمیل) و محدوده وسیعتر δ18O (تغییرات بین 6/22 تا 8/28 پرمیل)، برخوردار است.
زمین ساخت
میثم کوه پیما؛ مرتضی طالبیان؛ لینگ چن؛ عبدالرضا قدس؛ منوچهر قرشی
چکیده
رشته کوههای کپهداغ و بینالود- آلا داغ در مرز شمال خاوری پهنه برخوردی عربی- اوراسیا واقع شده و از دیدگاه ساختاری دارای اهمیت می باشند. با توجه به وجود شهرهای بزرگ با پیشینه تاریخی، دادههای خوبی از تاریخچه فعالیت لرزهای در این ناحیه وجود دارد، اما دادههای لرزهای دستگاهی با کیفیت مناسب تا پیش از این پژوهش اندک است. در این پژوهش، ...
بیشتر
رشته کوههای کپهداغ و بینالود- آلا داغ در مرز شمال خاوری پهنه برخوردی عربی- اوراسیا واقع شده و از دیدگاه ساختاری دارای اهمیت می باشند. با توجه به وجود شهرهای بزرگ با پیشینه تاریخی، دادههای خوبی از تاریخچه فعالیت لرزهای در این ناحیه وجود دارد، اما دادههای لرزهای دستگاهی با کیفیت مناسب تا پیش از این پژوهش اندک است. در این پژوهش، دادههای شبکه لرزه نگاری موقت ایران- چین که به مدت 13 ماه در این محدوده فعال بوده، مورد استفاده قرار گرفته است. بر اساس این دادهها، تعداد 37 سازوکارکانونی با روش قطبیت اولین رسید موج P تعیین گردید که شامل ترکیبی از سازوکارهای راستالغز، راندگی و عادی میباشد. تجمع محسوسی از سازوکارهای کانونی زمینلرزهها در پیرامون مرز البرز خاوری و کپهداغ و در راستای دره رودخانه اترک دیده میشوند. همچنین مرز جنوبی و باختری بینالود، فعالیت نسبی بیشتری را نشان میدهند. بزرگای محلی (ML) رخدادها 5 .3 تا 9 .4 و عمق لرزهخیزی حداکثر تا 20 کیلومتری میباشد. بیشترین فراوانی رخدادها در عمق حدود 10 کیلومتری مشاهده میشود. محورهای تنش و بردارهای لغزش بدست آمده از سازوکارهای کانونی، به خوبی با وضعیت کینماتیک گسلهای اصلی و رژیم زمینساختی منطقه سازگار بوده و لرزه زا بودن این گسلها را تایید مینماید. همچنین این دادهها وجود مولفه راستگرد گسلهای کپه داغ خاوری، بینالود و هر دو مولفه چپگرد و راستگرد در کپه داغ مرکزی را نشان میدهد.
چینه شناسی و فسیل شناسی
اعظم ماهانی پور؛ مریم افتخاری؛ سهیلا سهیلی
چکیده
به منظور بررسی رخداد غیرهوازی ابتدای آپتین، نانوفسیلهای آهکی در رسوبات بارمین پسین -آپتین پیشین سازند گرو واقع در یال جنوب غربی تاقدیس کبیرکوه در برش قلعه دره از نقطه نظر پالئواکولوژی مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار گرفت. بررسی نانوفسیلهای آهکی در این برش منجر به تشخیص 90 گونه متعلق به 43 جنس از 15 خانواده شد که از جمله جنس و گونههای ...
بیشتر
به منظور بررسی رخداد غیرهوازی ابتدای آپتین، نانوفسیلهای آهکی در رسوبات بارمین پسین -آپتین پیشین سازند گرو واقع در یال جنوب غربی تاقدیس کبیرکوه در برش قلعه دره از نقطه نظر پالئواکولوژی مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار گرفت. بررسی نانوفسیلهای آهکی در این برش منجر به تشخیص 90 گونه متعلق به 43 جنس از 15 خانواده شد که از جمله جنس و گونههای شاخص میتوان به اولین حضور گونههای Hayesites irregularis و Eprolithus floralis اشاره کرد. بر این اساس محدوده تحت بررسی شامل قسمتهای انتهایی زیستزون CC6/NC5 تا قسمتهای ابتدایی زیستزون CC7/NC7A است. اولین حضور گونه H. irregularis شاخص مرز بارمین- آپتین و تفکیک کننده زیستزونهای CC6/NC5E از CC7/NC6 است. بررسی آماری تجمع نانوفسیلهای آهکی محدوده مورد مطالعه بیانگر ثبت افت نانوکونیدی (Nannoconid decline) در مرز بارمین- آپتین و آپتین پیشین و بحران نانوکونیدی (Nannoconid crisis) در زون CC7a/NC6B میباشد. بحران نانوکونیدی یکی از شاخصهای اصلی رخداد غیرهوازی اقیانوسی ابتدای آپتین است که از نقاط مختلف دنیا از جمله غرب تتیس، حوضه دریای شمال و اقیانوسهای اطلس و آرام در بازه زمانی آپتین پیشین وزون NC6 از زیستزونهای نانوفسیلی گزارش شده و در این مطالعه در رسوبات آپتین پیشین سازند گرو ثبت شده است.
زمین شناسی اقتصادی
امیر نادری؛ قاسم نباتیان؛ مریم هنرمند؛ حسین کوهستانی
چکیده
کانسار منگنز حلب در پهنه سنندج- سیرجان، در فاصله هوایی 100 کیلومتری جنوبباختر شهرستان زنجان واقع شده است. واحدهای سنگی موجود در منطقه شامل دگرگونیهای معادل سازند کهر و مرمر جانگوتاران به سن پرکامبرین میباشند. کانهزایی منگنز در منطقه حلب به شکل رگهای و تودهای درون واحد مرمر جانگوتاران و بهمقدار کمتر در واحد شیست رخ ...
بیشتر
کانسار منگنز حلب در پهنه سنندج- سیرجان، در فاصله هوایی 100 کیلومتری جنوبباختر شهرستان زنجان واقع شده است. واحدهای سنگی موجود در منطقه شامل دگرگونیهای معادل سازند کهر و مرمر جانگوتاران به سن پرکامبرین میباشند. کانهزایی منگنز در منطقه حلب به شکل رگهای و تودهای درون واحد مرمر جانگوتاران و بهمقدار کمتر در واحد شیست رخ داده است. کانیهای اصلی تشکیلدهنده کانه-زایی منگنز حلب شامل پیرولوزیت، پسیلوملان، منگنایت و گوتیت بوده و کلسیت و کوارتز نیز کانیهای باطله همراه را تشکیل میدهند. بافت مادهمعدنی از نوع گلکلمی، رگه- رگچهای، تودهای، شانهای، دندانسگی، خوشهای، جانشینی و بازماندی است. دگرسانیهای موجود در این منطقه شامل اکتینولیتی، کربناتی و سیلیسی میباشند. الگوی بههنجار شده عناصر خاکی کمیاب نسبت به گوشته اولیه در نمونههای مربوط به ماده معدنی و کربناتهای گرمابی، بیانگر غنیشدگی نسبی عناصر خاکی کمیاب سبک نسبت به عناصر خاکی کمیاب سنگین است. نمونههای تجزیه شده بیهنجاری منفی مشخصی در Ce و بیهنجاری منفی ضعیفی در Eu دارند. الگوی بههنجار شده عناصر جزئی مربوط به نمونههای ماده معدنی و کربناتهای گرمابی نسبت به گوشته اولیه، بیانگر غنیشدگی در عناصر Ba, U, La, Pb, Sr و تهی-شدگی در عناصر Rb, Th, Nb, Ce, P, Zr, Ti میباشد. مطالعات صحرایی و میکروسکوپی و همچنین شواهد ژئوشیمیایی حاکی از تشکیل آنها توسط سیالات گرمابی است. چرخش سیالات جوی و یا ماگمایی در واحدهای پرکامبرین، عناصر مورد نیاز را از جمله منگنز، آهن و کلسیم جهت کانهزایی فراهم کرده است. سیالات کانهدار هنگامی که با سنگ میزبان برخورد کردهاند باعث تشکیل کانهزایی در منطقه حلب شدهاند.
سمیه کاظمی کوهبنانی؛ سید جمال شیخ ذکریایی؛ محمد هاشم امامی؛ رحیم دبیری
چکیده
مجموعه آتشفشانی کوه سیاه در شمال خاور قروه در استان کردستان و در زون سنندج-سیرجان قرار دارد. سن سنگ های منطقه مورد مطالعه مربوط به زمان کواترنری است. مجموعه آتشفشانی دارای مخروطی هایی با دهانه مشخص تا نا مشخص بوده و دارای میانگین ارتفاع2157 متر از سطح دریا هستند. مجموعه سنگ های آتشفشانی با طیف سنگ شناسی ترکیب بازالت، بازالتیک آندزیت، ...
بیشتر
مجموعه آتشفشانی کوه سیاه در شمال خاور قروه در استان کردستان و در زون سنندج-سیرجان قرار دارد. سن سنگ های منطقه مورد مطالعه مربوط به زمان کواترنری است. مجموعه آتشفشانی دارای مخروطی هایی با دهانه مشخص تا نا مشخص بوده و دارای میانگین ارتفاع2157 متر از سطح دریا هستند. مجموعه سنگ های آتشفشانی با طیف سنگ شناسی ترکیب بازالت، بازالتیک آندزیت، آندزیت و تراکی آندزیت موجود است. بررسی شیمی کانی در منطقه مورد مطالعه نشان می دهد که آمفیبول ها در گروه کلسیت و در زیر گروه منیزیوهورنبلند قرار می گیرند. ترکیب فنوکریستهای پلاژیوکلازها اولیگوکلاز-آندزین تا لابرادوریت تغییر می کند. فشارسنجی بر اساس مقدار Al آمفیبول ها، فشار تبلور 2/3 تا 65/6 و بر اساس پارامتر Altotal در برابر Fe/(Fe+Mg) فشار 5/4 تا 7 کیلوبار را برآورد می کنند. دماسنجی فنوکریستهای هورنبلند- پلاژیوکلاز در این سنگ ها، بطور میانگین 417 تا 534 درجه سانتیگراد را برای به تعادل رسیدن این دو کانی و دماسنجی بیوتیت دمای 500 تا 650 درجه سانتیگراد را برای بیوتیت در آندزیت ها نشان می دهد. مقدار فوگاسیته اکسیژن برآورد شده حاکی از اکسیدان بودن ماگما است (وجود اکسیدآهن و آمفیبول های غنی از منیزیم نیز آن را تایید می کند)
سید حمید وزیری؛ محمودرضا مجیدی فرد؛ مارک لفلم
چکیده
سری پرکامبرین کوشک در مناطق بافق و بهاباد ایران مرکزی حاوی مجموعهای متنوع از فسیلهای اواخر ادیارکان است که بسیار متنوعتر از فسیلهای شاخص شناخته شده از سیستم ادیاکارن پایانی هستند که تاکنون در سراسر جهان معرفی شده است. سری کوشک با بیش از 500 متر ضخامت در ناحیه کوشک از مجموعهای از رخسارههای کربناته (سنگآهک دولومیتی ماسهای ...
بیشتر
سری پرکامبرین کوشک در مناطق بافق و بهاباد ایران مرکزی حاوی مجموعهای متنوع از فسیلهای اواخر ادیارکان است که بسیار متنوعتر از فسیلهای شاخص شناخته شده از سیستم ادیاکارن پایانی هستند که تاکنون در سراسر جهان معرفی شده است. سری کوشک با بیش از 500 متر ضخامت در ناحیه کوشک از مجموعهای از رخسارههای کربناته (سنگآهک دولومیتی ماسهای و دولومیت) و سیلیسی آواری (شیل، سنگماسه و سنگ سیلتی) همراه با سنگهایی از ریولیتهای ولکانیکی، میکرودیوریت و توف تشکیل شده و شیلهای آرژیلی آن حاوی مجموعهای از فسیلهای ادیاکارن فراوان شاملKuckaraukia multituberculata, Persimedusites chahgazensis, Corumbella werneri, Cloudinasp., Chuaria sp., Kimberella persii, Gibbavasis kushkii, Erniettomorpha, Rangeomorpha و همچنین ارگانیسمهای لولهایشکل فراوان است. کشففسیلهای شاخص Cloudina و Corumbella در این مجموعه سن اواخر ادیاکارن (مجموعه ناما- حدود 539 تا 545 میلیون سال قبل) را برای این نهشتهها تأیید میکند. این مجموعه فسیلی به بسط درک از اواخر دوره ادیاکارن قبل از انقراض این دوره و انفجار موجودات مختلط کامبرین کمک میکند.
زمین ساخت
سعید حکیمی آسیابر
چکیده
چکیده محدوده معدن دونا قسمتی از پهنه زمینشناسی البرزمرکزی است. تاقدیس دونا قسمتی از یک ساختار فراجسته تکتونیکی است که در حدفاصل گسلهای رانده کندوان و آزادکوه جای گرفته است. در این تحقیق سه گروه از گسلهای اصلی شناسایی شدهاند. گروه اول این گسلها همراستای محور چینهای مهم و دارای راستای خاوری- باختری و شیب حدود 50-40 درجه ...
بیشتر
چکیده محدوده معدن دونا قسمتی از پهنه زمینشناسی البرزمرکزی است. تاقدیس دونا قسمتی از یک ساختار فراجسته تکتونیکی است که در حدفاصل گسلهای رانده کندوان و آزادکوه جای گرفته است. در این تحقیق سه گروه از گسلهای اصلی شناسایی شدهاند. گروه اول این گسلها همراستای محور چینهای مهم و دارای راستای خاوری- باختری و شیب حدود 50-40 درجه و زاویه ریک بیش از 70 درجه هستند. گروه دوم گسلها دارای امتدادNE-SW با سازوکار معکوس و زاویه ریک کمتر از 65 درجه میباشند. گروه سوم گسلها که اولین گروه گسلها را قطع میکنند، دارای راستای تقریبی N35W ، شیب بیش از 75 درجه و زاویه ریک بیش از 70 درجه هستند. هدف از این نوشتار بررسی ساختار معدن دونا و بررسی سازو کار سومین گروه گسلها میباشد که در البرز عمومیت ندارند و تجزیه و تحلیلی در مورد آنها ارائه نشده است. برخی از این گسلها خشلغزهای بارزی نداشتند و سازوکار این گسلها با استفاده از تهیه نقشه زمینشناسی 1:1000، تهیه برشهای ساختاری و به کارگیری شبکه اشمیت و روشهای ترسیمی به دست آمد. تغییر نوع حرکات تکتونیکی از نوع تکتونیک برخوردی به حرکات راستالغز چپبر در ساختار فراجسته دونا سبب ایجاد گسلهای معکوس جوان با راستای شمال باختری- جنوبخاوری شده است.
زمین شناسی اقتصادی
هادی محمددوست؛ مجید قادری؛ جمشید حسن زاده
چکیده
دادههای ایزوتوپ گوگرد بر روی کانیهای پیریت، کالکوپیریت و مولیبدنیت موجود در رگچههای تیپ A، B و D سامانههای پورفیری خوشه میدوک واقع در بخش شمالباختری کمربند مس کرمان نشانگر ترکیب ایزوتوپی δ34S نزدیک به صفر برای این سامانهها است. ترکیب ایزوتوپی گوگرد برای کانسارهای پورفیری چاه فیروزه و ایجو و اندیسهای سرنو، گود کلواری و ...
بیشتر
دادههای ایزوتوپ گوگرد بر روی کانیهای پیریت، کالکوپیریت و مولیبدنیت موجود در رگچههای تیپ A، B و D سامانههای پورفیری خوشه میدوک واقع در بخش شمالباختری کمربند مس کرمان نشانگر ترکیب ایزوتوپی δ34S نزدیک به صفر برای این سامانهها است. ترکیب ایزوتوپی گوگرد برای کانسارهای پورفیری چاه فیروزه و ایجو و اندیسهای سرنو، گود کلواری و کدر به ترتیب بین 1.4- تا 2.5+ (میانگین 0.31+)، 1.3- تا 1.1+ ( میانگین 0.07+)، 0.1+ تا 2.4+ (میانگین 0.87+)، 0.2+ تا 1.5- (میانگین 0.1-) و 4.1- تا 1+ (میانگین 1.04-) در هزار است که میتواند معرف منبع ماگمایی باشد. همچنین دامنه محدود تغییرات ایزوتوپی و ترکیب ایزوتوپی مشابه برای سه گروه رگه نشان میدهد که با تحول سیستم گرمابی، تغییر و تحول چندانی در منبع اولیه و به نسبت همگن گوگرد رخ نداده است. مقایسه دادههای حاصل از خوشه میدوک با دادههای موجود در مورد برخی کانسارهای بخش میانی و جنوبی کمربند کرمان پیشنهاد میکند که منشأ گوگرد در سامانههای پورفیری بخش شمالباختری و تا حدی بخشهای میانی کمان ماگمایی سنوزوئیک کرمان از یک ماگمای مافیک که از گوشته لیتوسفری زیرقارهای (SCLM) متاسوماتیز شده منشأ گرفته تأمین شده و آلایش با سنگهای پوسته قارهای نیز بر ترکیب δ34S اثرگذار بوده است، درحالیکه در بخش جنوبی، فرایندهای مرتبط با فرورانش و سیالات ناشی از آب دریا و رسوبات همراه، در ترکیب ایزوتوپی گوگرد نقش اساسی داشتهاند.
صمد علیپور؛ خدیجه موسوی؛ ابتسام حسینی؛ شعله اصلانپور؛ زینب حاصلی
چکیده
دریاچه ارومیه بزرگترین دریاچه فوق اشباع از نمک در جهان است که در میان استانهای آذربایجان شرقی و غربی در شمال باختر ایران جای دارد. در این پژوهش ژئوشیمی عناصر اصلی، جزیی و خاکی کمیاب 130 نمونه که از 25 سانتیمتری پایانی گمانه حفر شده با ژرفای یک و نیم متری میان سالهای 1394 تا 1395 برداشت شده است؛ بررسی شد. مطالعه ژئوشیمی عناصر اصلی ...
بیشتر
دریاچه ارومیه بزرگترین دریاچه فوق اشباع از نمک در جهان است که در میان استانهای آذربایجان شرقی و غربی در شمال باختر ایران جای دارد. در این پژوهش ژئوشیمی عناصر اصلی، جزیی و خاکی کمیاب 130 نمونه که از 25 سانتیمتری پایانی گمانه حفر شده با ژرفای یک و نیم متری میان سالهای 1394 تا 1395 برداشت شده است؛ بررسی شد. مطالعه ژئوشیمی عناصر اصلی نشاندهنده گوناگونی و ناهمگنی زیاد در مقدار اکسید عناصر اصلی در رسوبات بخشهای شمال باختر، شمال خاور، جنوب باختر و جنوب بستر دریاچه است. نتایج تجزیه طیفسنج پراش پرتو ایکس (XRD) رسوبات نشان میدهد که فاز اصلی کانیهای رسوبات دریاچه را کانیهای هالیت، کلسیت، آنکریت، کوارتز، ارتوکلاز، کلریت، آلبیت، ژیپس، پلاژیوکلاز، اوژیت، آمفیبول و هورنبلند تشکیل میدهند و رسوبات بستر دریاچه ارومیه از دید ترکیب کانیشناختی شبیه کانیهای عمومی تشکیلدهنده شیل و ماسهسنگ گریوک هستند. در میان اکسیدهای عناصر اصلی، MgO، CaO و Na2O غنیشدگی بالایی نسبت به استانداردهای UCC، PAAS و NASC نشان میدهند. از مجموعه عناصر جزییRb و Sr نسبت به UCC، PAAS و NASC غنیشدگی بسیار بالایی همراه با تهیشدگی Eu بهویژه در بخش جنوب باختر دریاچه نشان میدهند. مقایسه ترکیب ژئوشیمیایی رسوبات ژرفای مورد مطالعه، با سنگهای پیرامون دریاچه نشان از کنترل اصلی ترکیب کانیشناختی توسط زمینشناسی پیرامون دریاچه در مقایسه با کانیشناسی آورد رسوبی رودخانهها دارد.
مسعود مرسلی؛ محمد نخعی؛ محسن رضایی؛ حمیدرضا ناصری؛ جعفر حسنپور
چکیده
بخش اول تونل انتقال آب کرج به طول 16 کیلومتر برای انتقال آب از سد امیرکبیر به تصفیهخانه تهران در سازند کرج حفاری شد. برای برآورد میزان نفوذ آب به درون تونلها، روشها و روابط متفاوتی وجود دارد. ورود آب به تونل توسط روشهای تحلیلی و تجربی برآورد شد و اندازهگیری روزانه آب واقعی ورودی به تونل اختلافاتی را با این روشها نشان داد. ...
بیشتر
بخش اول تونل انتقال آب کرج به طول 16 کیلومتر برای انتقال آب از سد امیرکبیر به تصفیهخانه تهران در سازند کرج حفاری شد. برای برآورد میزان نفوذ آب به درون تونلها، روشها و روابط متفاوتی وجود دارد. ورود آب به تونل توسط روشهای تحلیلی و تجربی برآورد شد و اندازهگیری روزانه آب واقعی ورودی به تونل اختلافاتی را با این روشها نشان داد. در این پژوهش، بر پایه مقایسه میان ارقام واقعی و پیشبینیهای صورت گرفته، روابطی برای شرایط مشابه آبزمینشناختی ارایه شد. روشهای تحلیلی، ارقام بالاتری را نسبت به پیشبینیها نشان دادند که بر پایه این مطالعات، افزون بر نفوذپذیری و بار آبی که در این روشها وجود دارد؛ ساختارهای زمینشناسی، بارش و شیب لایهها در ورود آب زیرزمینی به تونل مؤثرند. بیشترین حجم ورود آب به تونل کرج در ساختارهای زمینشناسی همچون چینها، گسلها، دایکها و درزههای باز صورت گرفته که در بیشتر مواقع نیز انطباق زمانی قابل توجهی با بارندگیها داشته است.
معصومه نوروزی؛ محمد لطفی؛ محمدهاشم امامی؛ حمایت جمالی؛ علی عابدینی
چکیده
منطـقه مسـگرآباد در 10 کیلومتری جنـوب خاور تهران، زون ساخـتاری البرز مرکـزی قرار دارد. سنگهای برونزد یافته در این منطقه شامل واحدهای آتشفشانی، آتشفشانی- رسوبی و رسوبی به سن ائوسن هستند که توسط تودههای نفوذی نیمهژرف با ترکیب گرانودیوریت پورفیری تا کوارتز مونزودیوریت پورفیری پس از ائوسن پسین مورد هجوم قرار گرفتهاند. این تودههای ...
بیشتر
منطـقه مسـگرآباد در 10 کیلومتری جنـوب خاور تهران، زون ساخـتاری البرز مرکـزی قرار دارد. سنگهای برونزد یافته در این منطقه شامل واحدهای آتشفشانی، آتشفشانی- رسوبی و رسوبی به سن ائوسن هستند که توسط تودههای نفوذی نیمهژرف با ترکیب گرانودیوریت پورفیری تا کوارتز مونزودیوریت پورفیری پس از ائوسن پسین مورد هجوم قرار گرفتهاند. این تودههای آذرین حاوی بافتهای پورفیرویید تا میکروگرانولار بوده و دارای ماهیت کلسیمی- قلیایی میباشند. این تودهها ایجادکننده سیالات گرمابی هستند که بواسطه آنها سامانه دگرسانی وسیعی با روند شمال باختر- جنوب خاور در امتداد گسل امتداد لغز سه دره بزرگ توسعه یافته است. اثرات دگرسانی گرمابی بر روی کلیه واحدهای ائوسن و تودههای نفوذی نیمهژرف در منطقه دیده میشود. دگرسانیها شامل سیلیسی شدن، سریسیتی شدن، کلریتی شدن، اپیدوتیشدن، اکتینولیتیشدن، آرژیلیکی شدن، کربناتی شدن و آلونیتی- ژاروسیتی شدن هستند که شرایط فیزیکی - شیمیایی مناسبی را برای نهشت کانهها فراهم نمودهاند. جایگیری تودههای نفوذی نیمهژرف در سنگهای آتشفشانی، آتشفشانی- رسوبی و رسوبی ائوسن با تشکیل و توسعه ذخایر اسکارن، اپیترمال و رگه های باریت همراه شده است. مطالعات کانه نگاری و تجزیه ای پیشرفته نشان میدهند که کانه زایی اپیترمال شامل مگنتیت، پیریت، کالکوپیریت، بورنیت، کالکوسیت، باریت، آلیاژ مس - قلع- آهن، هماتیت، پسیلوملان، جاکوپسیت، مارتیت، گوتیت و لپیدوکروزیت است. اسکارنزایی در این منطقه در مرحله پیشرونده و پسرونده صورت گرفته است. کانیهای پیرومتاسوماتیک آندرادیت- گروسولاریت در مرحله پیشرفته ایجاد شدهاند و کانیهایی نظیر اپیدوت، کلریت، ترمولیت- اکتینولیت، کلسیت، کوارتز، پیریت، کالکوپیریت و کالکوسیت در مرحله پسرونده تشکیل شده اند. مطالعات ترمومتری بر روی رگههای باریت به عنوان تنها کانی حاوی میانبار سیال آشکار میکند که اختلاط سیالات با شرایط فیزیکوشیمیایی متفاوت عامل اصلی کانه زایی اپیترمال در منطقه بوده است.
شهره حسن پور؛ سعید علیرضایی
چکیده
کانسار مسجدداغی در جنوب باختر کمربند ماگمایی ارسباران در شمال باختر ایران و در حاشیه جنوبی پهنه قفقاز کوچک جای گرفته است. این کانسار در یک توده میزبان دیوریتی نیمه ژرف مربوط به ائوسن تشکیل شده که در مجموعهای از سنگهای آتشفشانی و تخریبی- رسوبی کهنتر نفوذ کرده است. ویژگیهای ژئوشیمیایی توده نفوذی مسجدداغی، آن را دارای خصلت ...
بیشتر
کانسار مسجدداغی در جنوب باختر کمربند ماگمایی ارسباران در شمال باختر ایران و در حاشیه جنوبی پهنه قفقاز کوچک جای گرفته است. این کانسار در یک توده میزبان دیوریتی نیمه ژرف مربوط به ائوسن تشکیل شده که در مجموعهای از سنگهای آتشفشانی و تخریبی- رسوبی کهنتر نفوذ کرده است. ویژگیهای ژئوشیمیایی توده نفوذی مسجدداغی، آن را دارای خصلت کالکآلکالن با پتاسیم بالا و متاآلومینوس معرفی میکند که در یک محیط فرورانشی جزایر کمانی و همزمان با برخورد جایگزین شده است. دگرسانیهای شاخص آن از نوع پتاسیک با کانیهای شاخص بیوتیت و ارتوز ثانویه در مرکز کانسار پورفیری است که به وسیله دگرسانی پروپیلیتیک با کانی شاخص کلریت دربر گرفته شده است. کانیهای فلزی کانسنگساز را بیشتر کالکوپیریت همراه با مقادیر فرعی کانههای بورنیت، کالکوسیت اولیه و تتراهدریت به همراه مقدار کمی مولیبدنیت تشکیل میدهد. پیریت و مگنتیت کانه های همراه و متداول هستند. این کانسار در نمای پلان بهصورت یک توده بیضوی شکل با قطر بزرگ 500 متر و قطر کوچک 400 متر بوده و آثار کانیسازی تا ژرفای افزون بر 700 متر در گمانههاردیابی شده است.. سنسنجی40Ar/39Ar روی بیوتیتهای ثانویه در منطقه دگرسانی پتاسیک، زمان تشکیل کانسار و از این رو جایگزینی و تبلور توده دیوریت پورفیری مادر را 53/0 ± 07/54 (ائوسن آغازی) نشان میدهد. این کانسار از این نظر بسیار متفاوت با کانسارهای شناخته شده در پهنه ارسباران است که بیشتر در میوسن میانی و در جایگاه کمان ماگمایی قاره ای و همزمان با برخوردی تشکیل شدهاند. کانسار مسجدداغی، از نظر جایگاه زمین شناسی، دگرسانی و کانی سازی، قابل مقایسه با سیستم های مس-طلای پورفیری جزایر کمانی است.
زمین شناسی اقتصادی
اعظم بهاروندی؛ محمد لطفی؛ مجید قادری؛ محمدرضا جعفری؛ حسینعلی تاجالدین
چکیده
کانسار باریت شکربیگ در 46 کیلومتری جنوب باختر مهاباد، در شمال باختر پهنه سنندج- سیرجان جای دارد. واحدهای سنگی رخنمون یافته در محدوده شکربیگ، مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی- رسوبی دگرگون شده به سن پروتروزوییک پسین، معادل سازند کهر هستند. ماده معدنی اصلی، بهصورت عدسی های باریت چینه سان در سه افق همراه با کانههای سولفیدی است ...
بیشتر
کانسار باریت شکربیگ در 46 کیلومتری جنوب باختر مهاباد، در شمال باختر پهنه سنندج- سیرجان جای دارد. واحدهای سنگی رخنمون یافته در محدوده شکربیگ، مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی- رسوبی دگرگون شده به سن پروتروزوییک پسین، معادل سازند کهر هستند. ماده معدنی اصلی، بهصورت عدسی های باریت چینه سان در سه افق همراه با کانههای سولفیدی است که به صورت تودهای و یا نوارهای موازی درون توف های ریولیتی دگرگون شده (متاتوف) قرار دارد. کمرپایین کانسار از فیلیت و اسلیت تشکیل شده و توسط رگه و رگچه های سیلیسی و باریتی سولفیددار (پهنه استرینگر) قطع شده است. کانیهای اولیه در این کانهزایی بیشتر باریت، پیریت، مارکاسیت، کالکوپیریت و تا حدودی بورنیت و کانیهای ثانویه بیشتر کالکوسیت، کوولیت، مالاکیت، سیدریت، گوتیت، هماتیت و هیدروکسیدهای آهن است. کانیهای باطله نیز شامل کوارتز، سریسیت، کلسیت، دولومیت، فلدسپار و کلریت است. کانسار شکربیگ از دید کانه های فلزی گوناگونی چندانی ندارد و تنها شامل پیریت و کالکوپیریت است. میانبار های سیال موجود در کانسار شکربیگ از دید نوع بهطور کلی شامل دوفازی مایع- گاز (LV)، تکفازی گاز و تکفازی مایع است و نوع دوفازی مایع- گاز (LV) فاز چیره در هر دو بخش استرینگر و چینهسان است. داده های ایزوتوپ گوگرد، سیال اصلی مسئول کانهزایی در کانهزایی شکربیگ را آب دریا نشان داده است؛ بدین صورت که احیای کامل سولفات آب دریا به عنوان سیال اصلی مسئول کانهزایی و نرخ سرعت آمیختگی محلول گرمابی با آبهای سرد در بخشهای ژرف حوضه، سبب نهشت سولفیدها با محدوده وسیع در پهنه استرینگر و چینهسان شده است. از سوی دیگر احیای جزیی سولفات آب دریا، گوگرد مورد نیاز برای نهشت باریت را فراهم آورده است. شواهد زمینشناسی، ارزیابی، سنگچینهنگاری، شکل کانهزایی و نتایج حاصل از مطالعات میانبارهای سیال و ایزوتوپ گوگرد در نمونه های موجود در کانسار شکربیگ، نشاندهنده منشأ گرفتن سیالهای گرمابی با شوری کم و دمای متوسط از آب دریا، چرخش و حرکت رو به بالای آن در اثر گرم شدن توسط یک منبع گرمایی (احتمالاً توده های نفوذی نیمهعمیق) و در پایان سرد شدن و نهشته شدن سیالها بهصورت سولفات و سولفید روی بستر دریا در اثر آمیختگی با آب دریا مشابه با کانسارهای سولفید تودهای نوع کوروکو است.
علی عابدینی؛ عباس اروجی؛ علیاصغر کلاگری
چکیده
پهنه های کائولینیزه منطقه گورگور (شمال تکاب، استان آذربایجان غربی) محصول دگرسانی سنگهای آندزیتی به سن میوسن در شمال باختر ایران هستند. با توجه به بررسیهای کانیشناسی، کائولینیت، کوارتز، جاروسیت، مونتموریلونیت، آلبیت، مسکوویت- ایلیت، آناتاز، کلریت، اورتوکلاز، کلسیت، گوتیت و هماتیت فازهای کانیایی در این پهنهها هستند. ...
بیشتر
پهنه های کائولینیزه منطقه گورگور (شمال تکاب، استان آذربایجان غربی) محصول دگرسانی سنگهای آندزیتی به سن میوسن در شمال باختر ایران هستند. با توجه به بررسیهای کانیشناسی، کائولینیت، کوارتز، جاروسیت، مونتموریلونیت، آلبیت، مسکوویت- ایلیت، آناتاز، کلریت، اورتوکلاز، کلسیت، گوتیت و هماتیت فازهای کانیایی در این پهنهها هستند. رگههای سیلیسی حاضر در این پهنهها شامل کانیهای فلزی پیریت، کالکوپیریت، گالن، اسفالریت، بورنونیت و استیبنیت است. محاسبات تغییرات جرم عناصر خاکی کمیاب (REEs) با فرض Sc به عنوان عنصر شاخص کمتحرک آشکار میکنند که گسترش فرایند کائولینیتی شدن با غنیشدگی- تهیشدگی La-Nd و تهیشدگی Sm-Lu همراه بوده است. تجزیه و تحلیلهای زمینشیمیایی نشان میدهند که درجه تفریق Al از Fe و تخریب کانی زیرکن توسط سیالهای گرمابی به ترتیب مهمترین عوامل کنترل کننده تغییرات بیهنجاریهای Eu (84/0- 06/1) و Ce (83/0-93/0) در این پهنهها هستند. همبستگیهای مثبت و قوی مقادیر (La/Lu)N و(LREEs/HREEs)N با اجزایی مانند P، S، LOI و Sr، نقش مؤثر محلولهای درونزاد را در پیشرفت فرایند کائولینیتی شدن آشکار میسازد. تلفیق نتایج به دست آمده از مطالعات کانیشناسی و زمینشیمیایی پیشنهاد میکند که تغییرات در شیمی محلولهای دگرسان کننده (pH و Eh) و تنوع در نوع کانیهای تثبیت کننده، دو عامل کلیدی مؤثر در تفریق و توزیع REEs در پهنههای کائولینیزه در گورگور هستند.
علی عابدینی
چکیده
منطقه بصیرآباد (شمال خاور اهر، استان آذربایجان شرقی) بخشی از پهنه ماگمایی سنوزوییک اهر- ارسباران در شمال باختر ایران است. نفوذ سنگهای آذرین گرانیتی و گرانودیوریتی به سن الیگوسن به درون سنگهای آتشفشانی ائوسن (آندزیت، تراکیآندزیت، آندزی- بازالت و بازالت) سبب رخداد کانیسازی فلزی به همراه گسترش پهنههای دگرسانی گستردهای ...
بیشتر
منطقه بصیرآباد (شمال خاور اهر، استان آذربایجان شرقی) بخشی از پهنه ماگمایی سنوزوییک اهر- ارسباران در شمال باختر ایران است. نفوذ سنگهای آذرین گرانیتی و گرانودیوریتی به سن الیگوسن به درون سنگهای آتشفشانی ائوسن (آندزیت، تراکیآندزیت، آندزی- بازالت و بازالت) سبب رخداد کانیسازی فلزی به همراه گسترش پهنههای دگرسانی گستردهای در این منطقه شده است. بررسیهای کانیشناسی نشان میدهند که این پهنهها شامل دگرسانیهای سیلیسی (کوارتز)، آرژیلیک حد واسط و پیشرفته (کائولینیت، اسمکتیت، کوارتز و آلونیت)، و پروپیلیتیک (کلریت، اپیدوت، آلبیت وکلسیت) هستند. کانسنگهای درونزاد در رگهها و رگچههای پهنه دگرسانی سیلیسی شامل پیریت، کالکوپیریت و گالن هستند که توسط کوولیت، کانیهای کربناتی مس (مالاکیت و آزوریت) و اکسیدها و هیدرواکسیدهای آهن (گوتیت، لیمونیت و هماتیت) با منشأ برونزاد همراهی میشوند. الگوهای توزیع REEs بهنجار شده با کندریت تفریق و غنیشدگی LREEs نسبت به HREEs و رخداد بیهنجاریهای منفی متغیر Eu در همه پهنههای دگرسانی را نمایش میدهند. محاسبات تعادل جرم عناصر با استفاده از روش ایزوکون نشان میدهند که پهنههای دگرسانی سیلیسی و آرژیلیک حد واسط در طی توسعه و تکوین خود به ترتیب دچار تهیشدگی و غنیشدگی REEs شدهاند. افزون بر این، گسترش پهنههای دگرسانی آرژیلیک پیشرفته و پروپیلیتیک با غنیشدگی LREEs و تهیشدگی انتخابی HREEs همراه بوده است. بررسیهای بیشتر آشکار میکنند که رخداد بیهنجاری منفی Eu (20/0- 23/0) در پهنه دگرسانی سیلیسی با فراوانی یونهای کلریدی، افزایش فوگاسیته اکسیژنسامانه گرمابی و طبیعت به شدت اسیدی سیال در ارتباط است. نتایج به دست آمده از مطالعات زمینشیمیایی (محاسبات تعادل جرم، تغییرات در مقادیر بیهنجاریهای Eu و Ce و نسبتهای عناصر خاکی کمیاب) پیشنهاد میکنند که تغییرات pH و دما، فوگاسیته اکسیژن، اختلاف در فراوانی و نوع یونهای کمپلکسساز در محلول، نسبت آب به سنگ و حضور کانیهایی مانند کائولینیت، گوتیت، اسمکتیت، هماتیت و آلونیت نقش مهمی در تفریق، تحرک، و توزیع لانتانیدها در سامانه دگرسانی مورد مطالعه داشتهاند.
سیروس عباسی؛ بهاءالدین حمدی؛ محمودرضا مجیدیفرد
چکیده
نمونه برداری از نهشتههای دونین، در دو برش جداگانه با موقعیتهای مختلف انجام گردید: 1ـ برش ایلانقره، در روستای ایلانقره، 40 کیلومتری شمالشرق ماکو قرار دارد. 2ـ برش پیراسحاق به گونه برش مرکب در جنوب جلفا (غرب روستاهای پیراسحاق و چایکسن) جای گرفته است. از آنجائیکه کارهای کمتری در مورد ماهیهای دونین در سازند ایلانقره انجام شده است، ...
بیشتر
نمونه برداری از نهشتههای دونین، در دو برش جداگانه با موقعیتهای مختلف انجام گردید: 1ـ برش ایلانقره، در روستای ایلانقره، 40 کیلومتری شمالشرق ماکو قرار دارد. 2ـ برش پیراسحاق به گونه برش مرکب در جنوب جلفا (غرب روستاهای پیراسحاق و چایکسن) جای گرفته است. از آنجائیکه کارهای کمتری در مورد ماهیهای دونین در سازند ایلانقره انجام شده است، در این پژوهش بقایای ریز (دندانها، پولکها و قطعات استخوانی) از کوسهماهیان (Chondrichtian)، ماهیان استخوانی (Acantodian) و غیره در رخنمونهای دونین واقع در شمالغرب ایران مورد شناسائی قرارگرفتند. جنس و گونههای شاخص جمعآوری شده در برشهای یاد شده عبارتند از: Siberiodus mirabilis, Phoebodus gothicus, Phoebodus turnerae, , Body scale of Holonema sp., Sarcopterygian scale, Ischnacanthid jaw, Cheiracanthus sp., Ertychius intermedius Cladodus wildungensis, Protacrodus sp., این بقایای ریز از نظر زیست چینهای و جغرافیای دیرینه، میتوانند با نمونههای پیدا شده از ایران و کشورهای همجوار و سایر نقاط دنیا مقایسه شوند و مرز گسترش دریای دونین را در حاشیه شمالی گندوانا تعیین کنند.
محمد فدائیان؛ احمد جهانگیری؛ محسن موید
چکیده
منطقه مورد مطالعه در استان اردبیل و شمال شهرستان مشکینشهرواقع شده است.بیش از 200 دایک با ترکیب سنگ شناسی بازالتی، تفریتی، آندزیتی و تراکی آندزیتی به سن ائوسن در این ناحیه رخنمون دارند. کانی های کلینوپیروکسن، پلاژیوکلاز، آنالسیم و گاهی الیوین به صورت درشت بلور در این سنگها حضور دارند. مطالعات شیمی کانی، نوع کلینوپیروکسن ها ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در استان اردبیل و شمال شهرستان مشکینشهرواقع شده است.بیش از 200 دایک با ترکیب سنگ شناسی بازالتی، تفریتی، آندزیتی و تراکی آندزیتی به سن ائوسن در این ناحیه رخنمون دارند. کانی های کلینوپیروکسن، پلاژیوکلاز، آنالسیم و گاهی الیوین به صورت درشت بلور در این سنگها حضور دارند. مطالعات شیمی کانی، نوع کلینوپیروکسن ها در سنگهای مورد مطالعه را دیوپسید معرفی مینماید. این پیروکسن ها عدد منیزیم نسبتا بالا یی بین 77/0-99/0 دارند. وجود انواع منطقه بندی نوسانی عادی و معکوس در کلینوپیروکسن ها نشان دهنده نقش و عملکرد گسترده فرایند تفریق در تکامل سنگهای این ناحیه است، غنی شدگی عناصر Ti, Al, Na, K از هسته پیروکسن ها به سمت حاشیه میتواند تاثیر فرایند متاسوماتیزم گوشته ای را در هنگام صعود ماگمای بازیک با ترکیب بازالتی را تقویت نماید. نمودار های تعیین سری ماگمایی و محیط زمین ساختی و همچنین مقایسه ترکیب شیمیایی پیروکسن های مورد مطالعه با پیروکسن های موقعیت های تکتونکی مختلف، نشان می دهد که کلینوپیروکسن های مورد مطالعه با ترکیب آلکالن انطباق خوبی با محیط زمین ساختی کمان ماگمایی از خود نشان میدهند. طبق مطالعات دما- فشار سنجی، فشار تبلور محاسبه شده برای تشکیل کلینوپیروکسن های سنگهای مورد مطالعه بین 7-14 کیلوبار و دمای تبلور بین 1150-1200درجه سانتیگراد محاسبه شده است. عمق تشکیل و تبلور پیروکسن ها در ماگمای سازنده بین 65-55 کیلومتر و به طور متوسط حدود 60 کیلومتر برای سنگهای مورد مطالعه برآورد میشود .
سمیه سلیمانی؛ بهاءالدین حمدی؛ علیرضا کریمی باوندپور
چکیده
برش مطالعه شده، در دامنه جنوبی البرز مرکزی، در 5 کیلومتری شمال شهمیرزاد در استان سمنان قرار دارد. محل این برش در مختصات˝40 ʹ 48˚ 35 عرض شمالی و ˝59 ʹ 16˚ 53 طول خاوری میباشد. سازند میلا تنها در برش الگو (میلاکوه دامغان) و در این برش دارای 5 پارهسازند قابل اندازهگیری است. این سازند بر روی سازند ماسهسنگی لالون به سن کامبرین پیشین ...
بیشتر
برش مطالعه شده، در دامنه جنوبی البرز مرکزی، در 5 کیلومتری شمال شهمیرزاد در استان سمنان قرار دارد. محل این برش در مختصات˝40 ʹ 48˚ 35 عرض شمالی و ˝59 ʹ 16˚ 53 طول خاوری میباشد. سازند میلا تنها در برش الگو (میلاکوه دامغان) و در این برش دارای 5 پارهسازند قابل اندازهگیری است. این سازند بر روی سازند ماسهسنگی لالون به سن کامبرین پیشین با همبری عادی و همشیب قرار دارد و با کنگلومراهای سرخ رنگ دونین پیشین با ناپیوستگی فرسایشی پوشیده میشود. کنودونتهای مطالعه شده در این برش از نوع پروکنودونت و از گروه مخروطی هستند. 14 جنس و 6 گونه از این کنودونتها به دست آمده که فاصله زمانی کامبرین میانی ـ پسین و اردویسین پیشین را تأیید میکنند. این کنودونتها به شرح ذیل هستند: Proconodontus serratus, Proconodontus muelleri, Proconodontus rotundatus, Prooneotodus sp?, Prooneotudus tenuis, Furnishina furnishi,Furnishina asymmetrica,Furnishina sp.,Furnishina obliqus-Hirsutodontus?, Westergardodina cf. mossebergensis, Westergardodina fossa, Cordylodus sp., Cordylodus intermedius, Cordylodus lindstromi, Cordylodus proavus, Oneotodus nakamurai و Problematoconites sp. نکته قابل توجه، وجود جنس و گونه tenuis Prooneotudus از پارهسازند دوم این برش است؛ زیرا تا کنون از این پاره سازند کنودونتی گزارش نشده است. همراه با این عناصر کنودونتی، گروههای دیگر فسیلی نیز به دست آمده که وابسته به تریلوبیتها، براکیوپوداها، هیولیتس، ائوکرینوییدا، رزوفیکوس، کروزیانا، پالئواسکولهییدا واسفنجها و نشاندهنده رسوبگذاری سازند میلا در دریایی کم ژرفا هستند. این مجموعه فسیلی با مناطق دیگر ایران و کشورهای همجوار قابل مقایسه است.
مرتضی عینعلی؛ سعید علیرضایی؛ رونالد بکر
چکیده
سامانه پورفیری باغخشک در بخش جنوبی کمربند ماگمایی سنوزوییک ارومیه-دختر جای گرفته است.کانیسازی مس در باغخشک با دو توده نفوذی نیمهژرف دیوریتی- مونزودیوریتی و گرانودیوریتی همراه است که در سنگهای آتشفشانی آندزیتی نفوذ کردهاند. هر دو توده نفوذی توسط سیالهای گرمابی به مجموعههای دگرسانی پتاسیک، فیلیک و پروپیلیتیک دگرسان ...
بیشتر
سامانه پورفیری باغخشک در بخش جنوبی کمربند ماگمایی سنوزوییک ارومیه-دختر جای گرفته است.کانیسازی مس در باغخشک با دو توده نفوذی نیمهژرف دیوریتی- مونزودیوریتی و گرانودیوریتی همراه است که در سنگهای آتشفشانی آندزیتی نفوذ کردهاند. هر دو توده نفوذی توسط سیالهای گرمابی به مجموعههای دگرسانی پتاسیک، فیلیک و پروپیلیتیک دگرسان شدهاند. کانیسازی در باغخشک، به شکل استوکورکهای کوارتز- سولفید و همچنین سولفیدهای افشان در این دو توده نفوذی و نیز به مقدار کمتر در سنگهای آتشفشانی میزبان رخ داده است. در سامانه پورفیری باغخشک، دو نوع رگچه کوارتز شناسایی شده است: 1) رگچههای کوارتز+کالکوپیریت+پیریت± مولیبدنیت (رگچههای کانهدار یا بارور)؛ و 2) رگچههای کوارتز± پیریت (رگچههای نابارور). تودههای نفوذی باغخشک در نمودار بهنجارشده نسبت به گوشته اولیه، با غنیشدگی در عناصر لیتوفیل بزرگیون و عناصر خاکی کمیاب سبک، نسبت به عناصر با شدت میدان بالا و عناصر خاکی کمیاب سنگین، و نیز فروافتادگی در محل عناصر Ti، Nb و Ta مشخص میشوند که از ویژگیهای شاخص کمانهای ماگمایی مرتبط با فرورانش است. در نمودارهای تفکیک جایگاه زمینساختی، تودههای نفوذی باغخشک در محیط کمان قارهای قرار میگیرند. سه نوع اصلی میانبار سیال در رگچههای کوارتز کانهدار شناسایی شده است: میانبارهای غنی از بخار باشوری پایین (8-4 درصد جرمی معادل نمک)، میانبارهای چندفازی با شوری بالا (35-5/32 درصد جرمی معادل نمک) و میانبارهای غنی از مایع با شوری به نسبت پایین (10-4درصد جرمی معادل نمک). میانبارهای غنی از بخار، دماهای همگنی میان 326 تا 434 درجه سانتیگراد دارند و بیشتر اندازهگیریها میان 380 تا 420 درجه سانتیگراد است. تجزیه ریزطیفنمایی لیزر رامان (Laser Raman Microspectroscopy) حضور گاز کربن دیوکسید و بلورهای نوزاد کالکوپیریت را در میانبارهای غنی از بخار تأیید کرده است. میانبارهای چندفازی غالباً در گستره دمای 300 تا 375 درجه سانتیگراد به فاز مایع همگن شدند. میانبارهای غنی از مایع، دماهای همگنشدگی میان 150 تا 384 درجه سانتیگراد دارند و بیشتر اندازهگیریها میان 250-200 درجه سانتیگراد و 375-300 درجه سانتیگراد است. شوری و دمای همگنشدگی میانبارهای سیال کوارتز در رگچههای نابارور، بهترتیب 4- 5/0 درصد جرمی معادل نمک و 240-200 درجه سانتیگراد اندازهگیری شده است. دادههای میانبار سیال نشان از آن دارد که مس با یک سیال غنی از بخار یا فوق بحرانی داغ (420-380 درجه سانتیگراد)، دارای کربن دیوکسید، و نه چندان شور (8-4 درصد جرمی معادل نمک) در سامانه وارد شده است. کاهش دما در شوری ثابت از میانبارهای غنی از بخار به میانبارهای غنی از مایع در رگچههای کانهدار، پیشنهاد میکند که سرد شدن عامل کنترلکننده مهمی در فرایند کانیسازی بهصورت استوکورک و افشان بوده است. در مرحلههای پسین فعالیت گرمابی، سیالهای گرمابی با شوری پایین و فقیر از مس، سبب تشکیل رگچههای فراوان نابارورکوارتز-پیریت شده است.
امیر امیرپور اصل میاندوآب؛ قهرمان سهرابی
چکیده
در این مطالعه نتایج استفاده از دو روش مشتق افقی و سیگنال تحلیلی روی دادههای مغناطیس هوابرد کاهیده به قطب محدوده ایران برای تشخیص ساختارهای زیرسطحی در منطقه ارائه شده است. استفاده از این روشها امکان ارائه نقشهای از ساختارهای مغناطیسی زمینشناسی اصلی به ویژه گسلهای بزرگ مقیاس دارای سیگنال مغناطیسی موجود در محدوده مورد مطالعه ...
بیشتر
در این مطالعه نتایج استفاده از دو روش مشتق افقی و سیگنال تحلیلی روی دادههای مغناطیس هوابرد کاهیده به قطب محدوده ایران برای تشخیص ساختارهای زیرسطحی در منطقه ارائه شده است. استفاده از این روشها امکان ارائه نقشهای از ساختارهای مغناطیسی زمینشناسی اصلی به ویژه گسلهای بزرگ مقیاس دارای سیگنال مغناطیسی موجود در محدوده مورد مطالعه را فراهم میسازد. نتایج کیفی و کمی این مطالعه بهصورت نقشههایی ارائه، با مطالعات مرتبط پیشین مقایسه و در مورد همخوانی یا عدم همخوانی موردی با برخی مطالعات پیشین توضیحاتی ارائه شده است.
الهه زارعی؛ ابراهیم قاسمی نژاد
چکیده
به منظور بررسی تغییرات سطح آب در طی انبایش سازند گورپی، محتوای موادآلی این سازند، در برش فرهاد آباد واقع در باختر درهشهر مورد مطالعه قرارگرفت. به همین منظور، در این مطالعه دادههای ژئوشیمیایی همچون کربن آلی(TOC)، کربن غیر آلی (TIC)، آلکانهای نرمال اشباع (نسبت انواع آلکانهای نرمال با زنجیره کربنی کوتاه، متوسط و بلند به جمع ...
بیشتر
به منظور بررسی تغییرات سطح آب در طی انبایش سازند گورپی، محتوای موادآلی این سازند، در برش فرهاد آباد واقع در باختر درهشهر مورد مطالعه قرارگرفت. به همین منظور، در این مطالعه دادههای ژئوشیمیایی همچون کربن آلی(TOC)، کربن غیر آلی (TIC)، آلکانهای نرمال اشباع (نسبت انواع آلکانهای نرمال با زنجیره کربنی کوتاه، متوسط و بلند به جمع آلکانهای نرمال، نسبت CPI و نسبت آلکانهای نرمال nC17 به C27)، نسبت پریستان به فیتان(Pr/Ph)، پریستان به آلکان نرمال nC17 (Pr/nC17) و فیتان به آلکان نرمال C18 (Ph/nC18) و دادههای پالینوفاسیسی (نسبت سه گروه اصلی از عناصر پالینولوژیکی و فاکتورهای وابسته به این سه گروه) استفاده شد. پارامترهای ژئوشیمیایی تطابق خوبی را با دادههای پالینوفاسیسی در خصوص تغییرات سطح آب نشان میدهند. فراوانی حداکثری میزان پالینوماسرالهای خشکی، نسبت بالایی از TAR(>1) و(>1) CPI، چیرگی آلکانهای نرمال با زنجیره بلند، کاهش نسبت C17/C27 و بالا بودن نسبت>1 Pr/Ph شرایط پسروی و کاهش سطح آب را در قاعده سازند گورپی، عضو آهکی لوفا، انتهای بخش آهکی امامحسن و در مرز کرتاسه- ترشیری نشان میدهد. در مقابل، افزایش پالینومرفهای دریایی به همراه فراوانی مواد آمورف شفاف و چیرگی آلکانهای نرمال با زنجیره کوتاه و نسبت بالای C17/C27 و نسبت پایین Pr/Ph میتواند نشاندهنده افزایش سطح آب باشد. بیشینه بالا آمدگی سطح آب در سازند گورپی در انتهای زیستزون Globotruncanita stuartiformis ، قاعده بخش آهکی امامحسن و انتهای زیستزون Contusotruncana contusa و قاعده شیلهای ارغوانی سازند پابده شناسایی شد. این بیشینه بالاآمدگی سطح آب (MFS)منطبق با بالاآمدگی سطح آب(70 Ma MFS K175 و 68 Ma MFS K180 و 58 Ma Pg10) در کشورهای عربی است. چیرگی مواد آمورف شفاف به همراه آلکانهای نرمال unimodal زوج کربنی در بیشتر نمونههای سازند گورپی نشاندهنده محیط دریایی باز است. مقایسه منحنی تغییرات نسبی سطح آب ترسیم شده بر اساس دادههای پالینوفاسیس و ژئوشیمی آلی با منحنی ائوستازی ارائه شده توسط Haq et al. (1988) نشان از تأثیرپذیری نهشتههای سازند گورپی در منطقه مورد مطالعه از تغییرات ائوستازی جهانی است.
احمدلطف آباد عرب؛ محمدرضا وزیری
چکیده
توالی نسبتا ستبری از نهشتههای کرتاسه میانی (آپتین) در ناحیه باغین، باختر کرمان رخنمون دارد. این نهشتهها سرشار از گروههای مختلف فسیلی از جمله دوکفهایها، خارداران، شکمپایان، مرجانها و بازوپایان است. از میان دوکفهایایایها، گونه پکتینید Neithea notabilis در نهشتههای مورد مطالعه حضوری نسبتا چشمگیر دارد. مطالعات انجام شده نشاندهنده ...
بیشتر
توالی نسبتا ستبری از نهشتههای کرتاسه میانی (آپتین) در ناحیه باغین، باختر کرمان رخنمون دارد. این نهشتهها سرشار از گروههای مختلف فسیلی از جمله دوکفهایها، خارداران، شکمپایان، مرجانها و بازوپایان است. از میان دوکفهایایایها، گونه پکتینید Neithea notabilis در نهشتههای مورد مطالعه حضوری نسبتا چشمگیر دارد. مطالعات انجام شده نشاندهنده تغییرات شکلشناسی گستردهای در این گونه میباشد. علاوه بر این، مطالعات بایومتری نشان میدهند که تغییرات درون گونه در نمونهها نسبتا چشمگیر است. عدم تنوع گونهای در جنس Neithea در ناحیه باغین میتواند بهدلیل جدا افتادگی این حوضه و عدم ارتباط کامل آن با سایر تودههای آبی در کرتاسه میانی بوده و یا ممکن است بهدلیل پیروی از الگوی کلی تنوع این جنس در ناحیه مدیترانه باشد.
بابک طاهرخانی؛ حمید نظری؛ محسن پورکرمانی؛ مهران آرین
چکیده
گسل شمال قزوین با روند خاوری- باختری از 11 کیلومتری شمال قزوین میگذرد و در راستای آن سازند ائوسن کرج بر روی نهشتههای آبرفتی هزاردره (A) و سازند آبرفتی (B) رانده شده است. زمینلرزه تاریخی 1119 میلادی با بزرگای نسبی 5/6 منسوب به جنبش این گسل دانسته شده است. گسل شمال قزوین از دیدگاه لرزهزمینساختی فعال بوده و از این رو میتواند یک عامل تهدید ...
بیشتر
گسل شمال قزوین با روند خاوری- باختری از 11 کیلومتری شمال قزوین میگذرد و در راستای آن سازند ائوسن کرج بر روی نهشتههای آبرفتی هزاردره (A) و سازند آبرفتی (B) رانده شده است. زمینلرزه تاریخی 1119 میلادی با بزرگای نسبی 5/6 منسوب به جنبش این گسل دانسته شده است. گسل شمال قزوین از دیدگاه لرزهزمینساختی فعال بوده و از این رو میتواند یک عامل تهدید زمینلرزهای برای استان قزوین به عنوان یکی از مراکز صنعتی کشور بهشمار آید. بررسیهای ریختزمینساختی و بررسیهای دقیق و بزرگ مقیاس میدانی در راستای بخش میانی این گسل امکان اندازهگیری جابهجاییهای افقی و قائم در اثر عملکرد جوان آن را فراهم کرد. میزان بیشینه وکمینه جابهجایی افقی و قائم اندازهگیری شده در این بخش از گسل به ترتیب برابر با 1± 5 و 1 ± 5/4 متر است. ویژگیهای هندسی گسل شمال قزوین (راستای گسل، شیب و زاویه افت) در این بخش از گسل به ترتیب برابر با 090، 45 و 51 درجه برآورد شد. بر پایه پژوهشهای انجام شده گسل موسوم به گسل شمال قزوین گسلی است فشاری با شیب به سوی شمال که به همراه دیگر گسلهای پیرامون چون گسل نجمآباد به صورت سامانه گسلی پیشرونده با سازوکار چپگرد در دامنه جنوبی بخش باختری البرز مرکزی قابل مشاهده است.
کیوان شیعیان؛ جلیل قلمقاش؛ منصور وثوقی عابدینی؛ فریبرز مسعودی
چکیده
آتشفشان بزمان در کمان ماگمایی مکران قرار دارد. سنگهای آذرآواری و گدازهای با ترکیب ریوداسیتی تا بازالتی با ماهیت کالکآلکالن در زمان کواترنری از دهانههای اصلی و جانبی این آتشفشان فوران کردهاند. نمودارهای چند عنصری بهنجارشده براساس ترکیب گوشته اولیه، غنیشدگی عناصر LIL نسبت به عناصر HFS و بیهنجاری منفی عناصرNb و Ti را نشان ...
بیشتر
آتشفشان بزمان در کمان ماگمایی مکران قرار دارد. سنگهای آذرآواری و گدازهای با ترکیب ریوداسیتی تا بازالتی با ماهیت کالکآلکالن در زمان کواترنری از دهانههای اصلی و جانبی این آتشفشان فوران کردهاند. نمودارهای چند عنصری بهنجارشده براساس ترکیب گوشته اولیه، غنیشدگی عناصر LIL نسبت به عناصر HFS و بیهنجاری منفی عناصرNb و Ti را نشان میدهد. همچنین الگوی توزیع عناصر خاکی کمیاب بهنجار شده برپایه کندریت، غنیشدگی LREE نسبتHREE را با بیهنجاری منفی Eu نشان میدهد. این شکلهای ژئوشیمیایی نشانگر آن است که سنگهای آتشفشانی بزمان، در یک موقعیت فرورانشی و از ذوب بخشی یک گوشته متازوماتیسم شده تشکیل شدهاند. بر پایه نمودارهای La/Yb در برابر Dy/Yb وLa/Sm در برابر Sm/Yb منشأ ماگمایی بزمان ترکیب فلوگوپیت اسپینل لرزولیت و یا فلوگوپیت گارنت لرزولیت داشته است.