زمین شناسی اقتصادی
سحر طربی؛ محمد هاشم امامی؛ سروش مدبری؛ سید جمال شیخ ذکریایی
چکیده
منطقه مؤمن آباد در جنوب خاوری بیرجند و شمال خاوری سربیشه، در زون زمیندرز سیستان قرار دارد. بر اساس مطالعات صحرایی، سنگ نگاری، زمینشیمیایی و پراش پرتو ایکس در دو توالی آتشفشانی است به بررسی شرایط دگرسانی در منطقه پرداخته شده است. بر این اساس بنتونیتها از نوع سدیمی-کلسیمی و ناهمگن میباشند. یافتههای کانی شناسی نشان میدهد ...
بیشتر
منطقه مؤمن آباد در جنوب خاوری بیرجند و شمال خاوری سربیشه، در زون زمیندرز سیستان قرار دارد. بر اساس مطالعات صحرایی، سنگ نگاری، زمینشیمیایی و پراش پرتو ایکس در دو توالی آتشفشانی است به بررسی شرایط دگرسانی در منطقه پرداخته شده است. بر این اساس بنتونیتها از نوع سدیمی-کلسیمی و ناهمگن میباشند. یافتههای کانی شناسی نشان میدهد که کانیهای اسمکتیت، کریستوبالیت و کوارتز، فلدسپارهای قلیایی (آلبیت و آنورتیت و سانیدین)، ژیپس، کلسیت، هماتیت، هولاندیت، کلینوپتیولیت،کائولینیت، ایلیت، و هالیت از پاراژنزهای بنتونیتها هستند. در توالی اول، آثار دگرسانی رسی و اکسید آهن و در توالی دوم، آثار دگرسانی رسی، کربناتی، کلریتی، کلسیتی، آلبیتی، سیلیسی شدن و اکسید آهن دیده میشود. واحدهای دگرسان شده مربوط به توالی دوم، در چهار لایه شامل پرلیتهای ریولیتی رگهای، تودهای، عدسی شکل و بنتونیتهای سفید و سبزرنگ و میانبارهایی از داسیت و ریوداسیت با آثار دگرسانی تبلور شیشه آتشفشانی و تبدیل پرلیت به بنتونیت، رسی شدن شدید و سیلیسی شدن میباشد. ترکیبات و بافتهای گدازهای-آذرآواری و تبلور شیشه آتشفشانی و دگرسانی پرلیت به بنتونیت در نتیجه دگرسانی دیاژنتیک است. رسی شدن شیشه، تبلور فلدسپارها در واحدهای آتشفشانی، دگرسان شدن پلاژیوکلاز به آلبیت+ سریسیت، بیوتیت به کلریت، خمیره سنگ به کوارتز، کلسیت، زئولیت و کلریت در پرلیتها، رگههای اکسید آهن و واحدهای قرمز رنگ و تغییر رنگ بنتونیتها در منطقه مرتبط به دگرسانی گرمابی و حضور سیالات و محلولهای غنی از آهن و منیزیم است.
فرح جلیلی؛ فاطمه هادوی؛ بهنام رحیمی؛ احمدرضا خزائی
چکیده
در این پژوهش، زیستچینهنگاری برش خاور افضلآباد در بلوک لوت (بخشی از حوضه فیلیشی در خاور ایران) بر پایه نانوفسیلهای آهکی مطالعه شده است. بر پایه مطالعات انجام شده در فیلیشوییدهای افضلآباد، 19 جنس و 52گونه از نانوفسیلهای آهکی شناسایی شد. بر پایه نانوفسیلهای آهکی شناسایی شده، توالی مورد مطالعه، با زونهای زیستی NN8- NN10 ...
بیشتر
در این پژوهش، زیستچینهنگاری برش خاور افضلآباد در بلوک لوت (بخشی از حوضه فیلیشی در خاور ایران) بر پایه نانوفسیلهای آهکی مطالعه شده است. بر پایه مطالعات انجام شده در فیلیشوییدهای افضلآباد، 19 جنس و 52گونه از نانوفسیلهای آهکی شناسایی شد. بر پایه نانوفسیلهای آهکی شناسایی شده، توالی مورد مطالعه، با زونهای زیستی NN8- NN10 از زونبندی (1971) Martini همخوانی دارد که نشانگر بازه سنی میوسن میانی- میوسن پسین است.
خشایار کاویانی صدر؛ محمد مهدی خطیب؛ محمدحسین زرین کوب
چکیده
منطقه چشمهخوری بهطور عمده پهنهای است از گسلهای موازی- نردبانی که در امتداد آنها کانیسازی از نوع فلزی و غیر فلزی صورت گرفته است. کنترلکنندههای ساختاری به عنوان عاملی مهم در تشکیل عناصر ساختاری این منطقه نظیر دایک، گسل، درزه، چین و بهویژه رگههای معدنی بهشمار میآیند. دایکها در سه نوع گوهای با راستای E-W، چینخورده ...
بیشتر
منطقه چشمهخوری بهطور عمده پهنهای است از گسلهای موازی- نردبانی که در امتداد آنها کانیسازی از نوع فلزی و غیر فلزی صورت گرفته است. کنترلکنندههای ساختاری به عنوان عاملی مهم در تشکیل عناصر ساختاری این منطقه نظیر دایک، گسل، درزه، چین و بهویژه رگههای معدنی بهشمار میآیند. دایکها در سه نوع گوهای با راستای E-W، چینخورده با راستای NW-SE و حلقوی بوده که وضعیت هریک به نحوی در کنترل جنبشهای ساختاری منطقه است. اعمال یک رژیم فشاری- برشی چپبر ناحیهای روی گسلهای موجود، منجر به چرخش پادساعتگرد بلوکهای آندزیتی در مقیاس بزرگ و شکلگیری ساختاری قفسهکتابی در کل محدوده گشته است. چرخش این بلوکها افزون بر ایجاد فضای باز و در پی آن نفوذ محلولهای گرمابی کانهدار و بروز دگرسانیهای گسترده، سبب تشکیل پهنههای برشی راستبر در امتداد گسلها شده که فاز کانیزایی در قالب رگهای در کنترل درزه و شکستگیهای فرعی این پهنهها است. تشکیل رگههای معدنی تحت تأثیر پهنههای برشی راستبر ساختار قفسهکتابی در منطقه و بیان پیچیدگیها و مؤلفههای پی در پی ساختاری یادشده تا رسیدن به مرحله نحوه جایگیری ماده معدنی، به ارائه مدلی آزمایشگاهی انجامید که تطابق مناسب نتایج حاصل از دیگر بررسیها با مدلسازی را در پی داشت.
احمد رشیدی؛ محمد مهدی خطیب؛ محمودرضا هیهات؛ سید مرتضی موسوی
چکیده
در منطقه کوه کمرحاجی در شمال باختر بیرجند، عناصر ساختاری مانند ساخت دوپشته(Duplex)، ساخت بالارانده(Pop-Up)، ساخت پهنه سهگوش(Triangle Zone)، ساخت گلواره (Flower structure) ، چین و... وجود دارند. دوپشتههای منطقه، به موازات سیستم گسل شکرآب، روند خاوری ـ باختری دارند. گسل شکرآب یک گسل معکوس با مؤلفه چپگرد است که در جنوب منطقه مطالعاتی قرار دارد و جزو یکی ...
بیشتر
در منطقه کوه کمرحاجی در شمال باختر بیرجند، عناصر ساختاری مانند ساخت دوپشته(Duplex)، ساخت بالارانده(Pop-Up)، ساخت پهنه سهگوش(Triangle Zone)، ساخت گلواره (Flower structure) ، چین و... وجود دارند. دوپشتههای منطقه، به موازات سیستم گسل شکرآب، روند خاوری ـ باختری دارند. گسل شکرآب یک گسل معکوس با مؤلفه چپگرد است که در جنوب منطقه مطالعاتی قرار دارد و جزو یکی از شاخههای انتهایی گسل نهبندان به شمار میآید. بر اساس تحلیل هندسی ـ جنبشی صورت گرفته، دوپشتههای منطقه از نوع ساختارهای دم اسبی (Horsetil structure) هستند که این ساختارها از پهلو بر روی همدیگر قرارگرفتهاند. در راستای عمود بر ساختارهای دم اسبی ساخت گلواره وجود دارد که باعث شده لایههای مرکزی دوپشتهها، مرتفعتر از لایههای کناری باشند. در منطقه، راندگی با جهت جابهجایی مخالف (Antithetic thrusts) حرکت راندگی اصلی دیده میشود. این راندگی، پس راندگی (Back Thrust) راندگی اصلی است. بلوک فرادیواره2 گسل، راندگی و پسراندگی آن، ساخت بالارانده موجود در منطقه می باشد. پسراندگی و راندگی جدیدتر نیز در منطقه مورد مطالعه تشکیل ساخت پهنه سهگوش را دادهاند. در دوپشتههای این منطقه پلکانها (Ramp) دارای سازوکار امتدادلغز چپگرد همراه بامؤلفه راندگی (Thrust) هستند. سکوهای(Flat) موجود در منطقه غیر افقی بوده و عمدتاً سازوکار راندگی با مؤلفه چپگرد دارند. با توجه به سازوکار سکوها، جهت انتقال به سمت باختر است و از آنجا که جهت جوان شدن پلکانها بر روی فرادیواره پلکانهای پیشین است (به عبارتی جهت جوان شدن به سمت پسبوم (Hinterland) است)، تشکیل دوپشتهها از مدل break back پیروی میکند. از آنجا که مدل فیزیکی فهم بهتری از مدل تشکیل و ارتباط ساختارهای منطقه به ما نشان میدهد، از مدلسازی تجربی استفاده کردهایم. نتایج آزمایش نشان میدهد که یک ارتباط قوی بین هندسه سکو با هندسه ساختارهای موجود در منطقه وجود دارد. بر اساس تعیین فازهای تنش دیرین و روندهای کوتاهشدگی ناشی از فشردگی بر روی ساختارهای موجود در منطقه، مانند چینخوردگیها و دوپشتهها مراحل دگرشکی مورد بررسی قرار گفت. بر این اساس دو مرحله دگرشکلی به دست آمد. در مرحله اول، محور تنش بیشینه به کمک درزهها ی مزدوج N42,00، درزههای کششی N40,07 و سطح محوری چینها N38,14 است. مقدار کوتاهشدگی به دست آمده در این مرحله از دگرشکلی 46/41 درصد است. در مرحله دوم دگرشکلی محور تنش بیشینه به کمک درزههای مزدوج N83,02، درزههای کششی N84,00 و راستای راندگیهای خاوری ـ باختری بر اساس تصاویر ماهوارهای N90E است. در این مرحله گسلهای امتدادلغز گسترش بیشتری داشتهاند. براساس بازگرداندن مقطع خاوری ـ باختری رسم شده بر روی دوپشتهها، مقدارکوتاهشدگی30/20 درصد و مقدار لغزش در امتداد سکو، 2640 متر به دست آمد. بر اساس تحلیل هندسی جنبشی صورت گرفته دوپشتهها در مرحله دوم دگرشکلی که با دگرشکلی پیشرونده همراه بوده است به وجود آمدهاند.
مریم عبدی؛ محمدحسن کریمپور؛ محمدحسین زرینکوب
چکیده
هدف این مطالعه پردازش دادههای خام رسوبات رودخانهای با روش تحلیل فاکتوری و تفسیر و انطباق نتایج با شواهد زمینشناسی، دگرسانی و کانهزایی است. تمایز بالای عامل سوم تحلیل فاکتوری برای عناصر طلا، مولیبدن و تنگستن و انطباق مناطق بیهنجار عامل سوم با بیهنجاریهای طلا، مناطق دارای بیشترین میزان سولفید اولیه و اکسیدآهن ثانویه ...
بیشتر
هدف این مطالعه پردازش دادههای خام رسوبات رودخانهای با روش تحلیل فاکتوری و تفسیر و انطباق نتایج با شواهد زمینشناسی، دگرسانی و کانهزایی است. تمایز بالای عامل سوم تحلیل فاکتوری برای عناصر طلا، مولیبدن و تنگستن و انطباق مناطق بیهنجار عامل سوم با بیهنجاریهای طلا، مناطق دارای بیشترین میزان سولفید اولیه و اکسیدآهن ثانویه و مناطق دارای دگرسانیهای سریسیتی و سیلیسی در منطقه، نشاندهنده آن است که عامل سوم تحلیل فاکتوری بهعنوان مؤلفه کانهزایی در منطقه است.جایگاه زمینساختی مناسب، وجود تودههای نفوذی نیمهژرف با ترکیب حدواسط، فعالیت ماگمایی با ماهیت کالکآلکالن و اکسیدان، حضور بیهنجاریهای طلا در سطح منطقه و کانیسازی بهشکل دانهپراکنده در متن سنگ و رگچههای سولفیدی به همراه اکسیدهای آهن ثانویه فراوان، شرایط لازم برای کانهزایی نوع پورفیری و اپیترمال طلا را در منطقه ایجاد کرده است.
رضا منظمی باقرزاده؛ حسن میرنژاد؛ پونه اشبک؛ محمدحسن کریمپور
چکیده
لیستونیت (Listvenite) یک سنگ اولترامافیک کربناتیشده (Ophiocarbonate) است که به دلیل داشتن فلزات گرانبها و پایه بهویژه طلا، نقره، مس، آرسنیک و جیوه از دید اکتشاف و بهرهبرداری مهم به شمار میآید. این سنگها کهدر پهنههای افیولیت- ملانژ و در کنار گسلهای اصلی و پهنههای برشی بیشترین رخنمون را دارند، در نتیجه دگرسانی آبدار و کربناتی ...
بیشتر
لیستونیت (Listvenite) یک سنگ اولترامافیک کربناتیشده (Ophiocarbonate) است که به دلیل داشتن فلزات گرانبها و پایه بهویژه طلا، نقره، مس، آرسنیک و جیوه از دید اکتشاف و بهرهبرداری مهم به شمار میآید. این سنگها کهدر پهنههای افیولیت- ملانژ و در کنار گسلهای اصلی و پهنههای برشی بیشترین رخنمون را دارند، در نتیجه دگرسانی آبدار و کربناتی سنگهای اولترامافیک تشکیل شدهاند. در خاور اﻳران گستردگی رخنمونهای لیستونیتی قابل توجه است. از دید سنگنگاری، لیستونیتهای هنگران به سه نوع اصلی تقسیم میشوند: 1- لیستونیتهای کربناتی (نوع I) 2- لیستونیتهای سیلیسی (نوع II) و 3- لیستونیتهای سیلیسی سولفیددار با بافت برشی (نوع III). مقدار طلا در این سنگها عموماً پایین است و بالاترین مقدار آن در لیستونیتهای نوع III، ppb 290 اندازهگیری شده است. در مطالعه نمونههای کانی سنگین در رسوبات آبراههای لیستونیتهای منطقه، ذرات طلا، پیریت، کالکوپیریت، سینابر و مس طبیعی تشخیص داده شد. ذرات طلا بیشتر همراه با پیرﻳت هستند و بیشترین اندازه آن به 80 میکرون میرسد. دادههای تجزیه نقطهای نشان میدهد که بیشتر سولفیدها از پیریت، مارکاسیت، براوویت (Brovoite) و به مقدار کمتر کالکوپیریت تشکیل و بیشتر پیریتها به مارکاسیت تبدیل شدهاند. همچنین بیشتر کانیهای کربناتی موجود در این لیستونیتها، دولومیت و منیزیت است. وجود کانی شاخص براوویت با منطقهبندی آشکار و مرتبط با تغییرات مقادیر نیکل، نشانگر تغییرات متناوب فیزیکوشیمیایی در سیال گرمابی است. مطالعه کانهنگاری و توالی همبود کانیها نشان از تشکیل دولومیت و منیزیت در مرحله پیش از کانیسازی و در ادامه آن سولفیدها (بیشتر پیریت) دارد.مطالعه اﻳزوتوپهای پایدار کربن و اکسیژن در 3 نمونه دولومیت (= 9.353- 9.982 ‰, δ13CPDB =1.57-1.67 ‰ δ18OSMOW) نشان میدهد که منشأ ایزوتوپهای اکسیژن و کربن میتواند از آبهای اقیانوسی باشد که در اثر حرکت و چرخش این آبها در سنگهای اولترامافیک مجموعههای افیولیتی و به دنبال آن، رخداد دگرسانی در آنها، دولومیت تشکیل شده است. با توجه به گسترهδ34SCDT در زوج کانی پیریت- مارکاسیت در لیستونیتهای سیلیسی هنگران (9/7- 7/5 ‰)، چنین به نظر میرسد که سولفور کانیهای سولفیدی اشارهشده، از سنگهای گرانیتی جنوب منطقه منشأ گرفته است. با در نظرگرفتن حضور گسترده سنگهای اولترامافیکی سرپانتینیشده و همچنین رخنمونهای گرانیت در منطقه مورد مطالعه، میتوان منشأ طلا، نقره و عناصر پایه از جمله مس، سرب، روی، جیوه، آرسنیک، آنتیموان را مرتبط با گرانیتهای منطقه و منشأ کروم، نیکل، تیتان و آهن را مرتبط با اولترامافیکها دانست. نتایج حاصل از مطالعه میانبارهای سیال روی رگههای کوارتز کانهزاییشده در لیستونیتهای هنگران نشان میدهد که سیالگرمابی مؤثر بر سنگ میزبان شوری پایینی دارد و بیشترین دمای سیال 280 درجه سانتیگراد اندازهگیری شده است.
علی شعله؛ ابراهیم راستاد؛ علیرضا باباخانی
چکیده
کانسار تنگستن (مس-روی) چاهکلپ در محدوده بلوک لوت قرار دارد. این بلوک جزیی از سکوی پالئوزوییک ایران مرکزی است، که به شدت تحت تأثیر حرکات کوهزایی کیمرین پسین قرار گرفته است. توالی آتشفشانی- رسوبی تریاس بالایی- ژوراسیک که کانهزایی چاهکلپ را در بر دارد، تا حد رخساره شیست سبز- آمفیبولیت پایینی دگرگونشده است. این ...
بیشتر
کانسار تنگستن (مس-روی) چاهکلپ در محدوده بلوک لوت قرار دارد. این بلوک جزیی از سکوی پالئوزوییک ایران مرکزی است، که به شدت تحت تأثیر حرکات کوهزایی کیمرین پسین قرار گرفته است. توالی آتشفشانی- رسوبی تریاس بالایی- ژوراسیک که کانهزایی چاهکلپ را در بر دارد، تا حد رخساره شیست سبز- آمفیبولیت پایینی دگرگونشده است. این توالی، از قدیم به جدید شامل شیست متاپلیتی سیلیسی، توف فلسیک دگرگونشـده زیرین، آهک دگرگون شده با میان لایههایی از متاچرت (که افق کانهدار اصلی در قاعده آن تشکیل شده است)، تناوب سنگآهک میکریتی و اسپاریتی دگرگون شده، توف فلسیک دگرگون شده بالایی و ریولیت میلونیتی است. در سنگآهک دگرگونشده، سه رخساره مختلف تشخیص داده شد که کانهزایی محدود به بخشهای چرتی رخساره سنگآهک چرتدار است. در محدوده کانسار چاهکلپ، توده نفوذی برونزد نداشته و دو سامانه گسل امتداد لغز، با راستای شمال باختر-جنوب خاور و شمال خاور-جنوب باختر در منطقه دیده میشود.
کانهزایی در کانسار چاهکلپ بوضوح چینهسان بوده و با شکل لایهای و عدسی شکل تا دو کیلومتر قابل پیگیری است. بر اساس مطالعات انجام شده، شش افق کانهدار در توالی آتشفشانی-رسوبی منطقه معدنی چاه کلپ مشاهده شده است که از قدیم به جدید عبارتند از: افق کانهدار سولفیدی I با سنگ درونگیر شیست متاپلیتی سیلیسی، افق کانهدار سولفیدی II با سنگ درونگیر توف فلسیک دگرگونشده زیرین، افق کانهدار سولفید-شیلیت III که سنگ درونگیر آن سنگ آهک دگرگونشده حاوی عدسیها، ریزلایهها و نوارهای متاچرتی است که در قاعده آهکها قرار دارد. افق کانهدار سولفید- شیلیت IV که در بخشهای میانی سنگآهک دگرگون شده قرار دارد. افق کانهدار سولفید- شیلیت V که در بالاترین بخش سنگآهک دگرگونشده و در مرز بالایی سنگ آهک دگرگونشده و توف فلسیک قرار دارد و بالاخره افق کانهدار سولفیدی VI که در داخل ریولیت میلونیتی قرار میگیرد. کانهزایی اقتصادی کانسار چاهکلپ به ضخامت متغیر چند سانتیمتر تا 6 متر در مرز پایینی سنگآهک چرتدار دگرگونشده با توف فلسیک دگرگونشده و در داخل سنگآهک دگرگونی رخ داده است. بخشهای چرتدار دگرگونشده، که به صورت یک افق کلسیمی-سیلیکاتی، همراه با آهک دگرگون شده تشکیل شده، در اثر دگرگونی ناحیهای حاوی ترمولیت، اکتینولیت، دیوپسید، هدنبرژیت و گراسولار شده است. بافت ماده معدنی در افقهای کانهدار به صورت تودهای، دانه پراکنده، ریزلای، پر کننده فضاهای خالی و برشی بوده و کانیشناسی آن شامل شیلیت، کلکوپیریت، اسفالریت، پیریت، آرسنوپیریت، پیروتیت، کوولیت، بورنیت، کالکوسیت، آزوریت، مالاکیت و اکسید- هیدروکسیدهای آهن است. محیط تشکیل کانسار چاهکلپ، حوضه کافت درون قارهای بوده است که محیط مناسبی را برای فعالیت آتشفشانی زیر دریایی و نهشت مجموعههای آتشفشانی-رسوبی فراهم نموده است. در کانسار چاهکلپ، کانهزایی به صورت دور دست و همزمان با رسوبگذاری بروندمها (Exhalites) رخ داده است. فرایند دیاژنز موجب تبلور و تمرکز کانهها گردیده و سپس دگرگونی ناحیهای تمرکز بیشتر کانهها را موجب گردیده است.