محمود صادقیان؛ محمدولی ولی زاده
چکیده
توده گرانیتوییدی زاهدان(با وسعت 750) با روند کلی NW-SE در بخش میانی نوار گرانیتوییدی زاهدان ـ سراوان واقع است. این توده، سنگهایی با ترکیب گرانیت، گرانودیوریت و دیوریت را در بر دارد و همچنین توسط تعداد زیادی دایک با ترکیب آندزیتی - داسیتی قطع شدهاست. سنگهای دگرگونی ناحیهای با سن ائوسن میانی، توسط این توده قطع شدهاند. در ...
بیشتر
توده گرانیتوییدی زاهدان(با وسعت 750) با روند کلی NW-SE در بخش میانی نوار گرانیتوییدی زاهدان ـ سراوان واقع است. این توده، سنگهایی با ترکیب گرانیت، گرانودیوریت و دیوریت را در بر دارد و همچنین توسط تعداد زیادی دایک با ترکیب آندزیتی - داسیتی قطع شدهاست. سنگهای دگرگونی ناحیهای با سن ائوسن میانی، توسط این توده قطع شدهاند. در این تحقیق، ساز وکار جایگزینی بخش شمالی توده زاهدان در پرتو روش ناهمسانگردی خودپذیری مغناطیسی(AMS) مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که گرانیتهای توده زاهدان از نوع پارا مغناطیسی (با خودپذیری مغناطیسی کمتر از µSI500) هستند در حالی که گرانودیوریتها و دیوریتها از نوع فرو مغناطیسی (با خودپذیری مغناطیسی بیش از µSI500) هستند. خطوارگیها و برگوارگیهای مغناطیسی این توده نفوذی، کم شیب کم و نزدیک به افقی است. سنگهای دیوریتی که محدودة کم وسعتی را به خود اختصاص میدهند، دارای خطوارگیها و برگوارگیهای مغناطیسی با شیب زیاد و نزدیک به قائم هستند، از این رو به عنوان زون تغذیه کننده یا محل صعود ماگمای تغذیه کننده این بخش از تودة گرانیتوییدی زاهدان در نظر گرفته شدهاند. خطوارگیها و برگوارگیهای مغناطیسی بسیار کم شیب، گویای آن است که توده گرانیتوییدی زاهدان به صورت یک سیل جایگزین شدهاست. عملکرد یک حرکت برشی کم شیب در به وجود آمدن فضای مناسب برای جایگزینی این توده گرانیتوییدی نقش بسزایی داشته است.
علی کنعانیان؛ مهدی رضائی کهخائی؛ داریوش اسماعیلی
چکیده
توده گرانودیوریتی لخشک در 10 کیلومتری شمال باختر زاهدان واقع شده و به صورت بیضوی شکل با امتداد شمالباختر-جنوبخاور در رسوبات فلیشی ائوسن نفوذ کرده است. این توده، پس از جایگزینی مورد هجوم تعداد زیادی دایک موازی با روند شمالخاور-جنوبباختر قـــرار گرفته است. دایکها حدود 30-20 درصد حجم توده را به خود اختصاص دادهاند و دامنه ترکیبی ...
بیشتر
توده گرانودیوریتی لخشک در 10 کیلومتری شمال باختر زاهدان واقع شده و به صورت بیضوی شکل با امتداد شمالباختر-جنوبخاور در رسوبات فلیشی ائوسن نفوذ کرده است. این توده، پس از جایگزینی مورد هجوم تعداد زیادی دایک موازی با روند شمالخاور-جنوبباختر قـــرار گرفته است. دایکها حدود 30-20 درصد حجم توده را به خود اختصاص دادهاند و دامنه ترکیبی گستردهای از گرانودیوریت تا مونزودیوریت دارند.
سنگهای توده نفوذی لخشک از نوع کلسیمی- قلیایی و غالباً متاآلومین بوده و از لحاظ فراوانی P2O5 و Th در برابر SiO2 ، مشابه گرانیتهای نوع I است. مقدار TiO2 این سنگها در محدوده مقادیر TiO2 گرانیتهای حاشیه قاره قرار میگیرد. مقادیر MgO، Na2O، Ni، Cr، عدد Mg و فقیر شدگی این سنگها از Y با مذابهای آداکیتی حاصل از ذوب بخشی پوسته اقیانوسی جوان شبیه است. مقدار پایین Ba/La سنگهای مورد مطالعه بیانگر ذوب بخشی پوسته اقیانوسی فرورو قبل از بیآب شدن آن است.
این سنگها از عناصر LIL و LREE غنی شدگی نشان میدهند در حالی که از عناصر HREE و Y تهی شدهاند و دارای بیهنجاری منفی Nb، Ta، P، Ti و بیهنجاری مثبت Pb میباشند. بیهنجاری منفی Nb و Ta بیانگر نقش پوسته اقیانوسی در متاسوماتیسم گوه گوشته است. بیهنجاری مثبت Pb به آلایش ماگما با پوسته قارهای و متاسوماتیسم گوة گوشتهای اشاره دارد.
به نظر میرسد که تشکیل توده گرانودیوریتی لخشک میتواند با فرورانش پوسته اقیانوسی جوان سیستان به زیر بلوک افغان در ارتباط باشد. همچنین مقادیر پایین HREE، 13/15>Y، 2/1>Yb، وجود میانبارهای آمفیبولیتی و کاهش مقدار Yb نسبت به افزایش SiO2 در این سنگها، با ذوب بخشی آمفیبولیتهای حاصل از فرورانش سنگکره اقیانوسی به ژرفاهای بیش از 35 کیلومتر سازگار است.