سنگ شناسی
جلیل قلمقاش؛ سارا هوشمند؛ سید جمال شیخ زاکریایی؛ حمیده رشید
چکیده
توده نفوذی خرسره (جنوب قروه)، در بخش میانی پهنه سنندج-سیرجان رخنمون دارد و از سه رخساره گابرو- دیوریت، گرانیت و سینیت پدید آمده است. افزون بر آنها، سنگهای دو رگه با شواهد فراوان آمیزش و اختلاط ماگمایی (شامل انکلاوهای میکروگرانولار مافیک با اشکال مدور و حاشیه کنگرهایی و انجماد سریع در داخل گرانیت و یا در داخل سنگهای دورگه و دایکهای ...
بیشتر
توده نفوذی خرسره (جنوب قروه)، در بخش میانی پهنه سنندج-سیرجان رخنمون دارد و از سه رخساره گابرو- دیوریت، گرانیت و سینیت پدید آمده است. افزون بر آنها، سنگهای دو رگه با شواهد فراوان آمیزش و اختلاط ماگمایی (شامل انکلاوهای میکروگرانولار مافیک با اشکال مدور و حاشیه کنگرهایی و انجماد سریع در داخل گرانیت و یا در داخل سنگهای دورگه و دایکهای قطعهقطعه شده همزمان با پلوتونیسم) در منطقه تداخلی بین سنگهای گابرویی و گرانیتی رخنمون دارند. سنگهای گابرویی- دیوریتی ماهیت کالکآلکالن و متاآلومین و سنگهای گرانیتی و سینیتی ماهیت کالکآلکالن پتاسیم بالا - شوشونیتی و پرآلومین دارند. بر پایه شواهد صحرایی بخشهای گابرو-دیوریتی و گرانیتی توده خرسره در ژوراسیک پایانی به طور همزمان جایگیر شده اند. پس از آنها، بخش سینیتی جایگیر و سنگهای دو رخساره قبلی را قطع نموده است. بر اساس ویژگیهای ژئوشیمیایی گابرو- دیوریتها و گرانیتها در محیطهای حاشیه فعال قارهای تشکیل شده اند. ماگمای مافیک اولیه (گابرو- دیوریتی) از ذوب بخشی گوشته متاسوماتیسم شده در محیط فرورانش پدید آمده است. این ماگما در طی صعود موجب ذوب بخشی پوسته زیرین و تشکیل مذاب گرانیتی شده است. سپس ماگمای مافیک طی حرکت به سمت بالا در مرز با ماگمای فلسیک اختلاط و امتزاج یافته و زون تداخلی را پدید آورده است. سینیتهای جوانتر نیز حاصل ذوب بخشی پوسته زیرین در مراحل انتهایی ماگماتیسم کمان قارهای میباشند.
زمین شناسی اقتصادی
امیر نادری؛ قاسم نباتیان؛ مریم هنرمند؛ حسین کوهستانی
چکیده
کانسار منگنز حلب در پهنه سنندج- سیرجان، در فاصله هوایی 100 کیلومتری جنوبباختر شهرستان زنجان واقع شده است. واحدهای سنگی موجود در منطقه شامل دگرگونیهای معادل سازند کهر و مرمر جانگوتاران به سن پرکامبرین میباشند. کانهزایی منگنز در منطقه حلب به شکل رگهای و تودهای درون واحد مرمر جانگوتاران و بهمقدار کمتر در واحد شیست رخ ...
بیشتر
کانسار منگنز حلب در پهنه سنندج- سیرجان، در فاصله هوایی 100 کیلومتری جنوبباختر شهرستان زنجان واقع شده است. واحدهای سنگی موجود در منطقه شامل دگرگونیهای معادل سازند کهر و مرمر جانگوتاران به سن پرکامبرین میباشند. کانهزایی منگنز در منطقه حلب به شکل رگهای و تودهای درون واحد مرمر جانگوتاران و بهمقدار کمتر در واحد شیست رخ داده است. کانیهای اصلی تشکیلدهنده کانه-زایی منگنز حلب شامل پیرولوزیت، پسیلوملان، منگنایت و گوتیت بوده و کلسیت و کوارتز نیز کانیهای باطله همراه را تشکیل میدهند. بافت مادهمعدنی از نوع گلکلمی، رگه- رگچهای، تودهای، شانهای، دندانسگی، خوشهای، جانشینی و بازماندی است. دگرسانیهای موجود در این منطقه شامل اکتینولیتی، کربناتی و سیلیسی میباشند. الگوی بههنجار شده عناصر خاکی کمیاب نسبت به گوشته اولیه در نمونههای مربوط به ماده معدنی و کربناتهای گرمابی، بیانگر غنیشدگی نسبی عناصر خاکی کمیاب سبک نسبت به عناصر خاکی کمیاب سنگین است. نمونههای تجزیه شده بیهنجاری منفی مشخصی در Ce و بیهنجاری منفی ضعیفی در Eu دارند. الگوی بههنجار شده عناصر جزئی مربوط به نمونههای ماده معدنی و کربناتهای گرمابی نسبت به گوشته اولیه، بیانگر غنیشدگی در عناصر Ba, U, La, Pb, Sr و تهی-شدگی در عناصر Rb, Th, Nb, Ce, P, Zr, Ti میباشد. مطالعات صحرایی و میکروسکوپی و همچنین شواهد ژئوشیمیایی حاکی از تشکیل آنها توسط سیالات گرمابی است. چرخش سیالات جوی و یا ماگمایی در واحدهای پرکامبرین، عناصر مورد نیاز را از جمله منگنز، آهن و کلسیم جهت کانهزایی فراهم کرده است. سیالات کانهدار هنگامی که با سنگ میزبان برخورد کردهاند باعث تشکیل کانهزایی در منطقه حلب شدهاند.
زمین شناسی اقتصادی
فتانه پورمحمد؛ حسین کوهستانی؛ امیرمرتضی عظیم زاده؛ قاسم نباتیان؛ میرعلی اصغر مختاری
چکیده
رخداد معدنی آهن میانج در پهنه فلززایی تکاب- انگوران- تختسلیمان و در فاصله 100 کیلومتری جنوبباختر زنجان واقع شده است. کانهزایی آهن در این منطقه بهصورت عدسیشکل و همروند با برگ-وارگی درون واحدهای شیستی و متاتوف ریولیتی (معادل سازند کهر) رخ داده است. براساس مطالعات کانهنگاری، مگنتیت کانی معدنی و کوارتز کانی باطله را در میانج ...
بیشتر
رخداد معدنی آهن میانج در پهنه فلززایی تکاب- انگوران- تختسلیمان و در فاصله 100 کیلومتری جنوبباختر زنجان واقع شده است. کانهزایی آهن در این منطقه بهصورت عدسیشکل و همروند با برگ-وارگی درون واحدهای شیستی و متاتوف ریولیتی (معادل سازند کهر) رخ داده است. براساس مطالعات کانهنگاری، مگنتیت کانی معدنی و کوارتز کانی باطله را در میانج تشکیل میدهند. بافت کانهها از نوع دانهپراکنده، لایهای، لامینهای، تودهای، رگه- رگچهای و جانشینی است. سه مرحله کانهزایی در در رخداد معدنی میانج قابل تفکیک است. کانهزایی مرحله اول بهصورت مگنتیتهای دانهپراکنده، لامینهای و عدسیشکل چینهسان و چینهکران همروند با برگوارگی واحدهای میزبان دیده میشود. مرحله دوم کانهزایی با چینخوردگی نوارهای کانهدار و ریزساختارهای سیگما و بودینشدگی در بلورهای مگنتیت، رشد سایه فشاری کوارتز و دورزدن برگوارگی در اطراف بلورهای مگنتیت و تبلور مجدد بلورهای کوارتز و مگنتیت مشخص میشود. کانهزایی مرحله سوم با رگه-رگچههای تأخیری کوارتزی مشخص می-شود که مراحل قبلی کانهزایی را قطع کرده است. بررسی الگوی تغییرات عناصر کمیاب خاکی بهنجارشده به کندریت در سنگهای میزبان فاقد کانهزایی و بخشهای کانهدار بیانگر تهیشدگی این عناصر در بخشهای کانهدار است. این امر بیانگر تحرک این عناصر توسط سیالات اکسیدی کلر و فلوئوردار است که سبب شستشو و حمل آنها از بخشهای کانهزایی شدهاند. ویژگیهای رخداد معدنی میانج با کانسارهای آهن نوع آتشفشانی-رسوبی دگرگون و دگرشکلشده قابل مقایسه است.
ریحانه روشنک؛ علیرضا زراسوندی؛ هوشنگ پورکاسب؛ فرید مُر
چکیده
بیشتر نهشتههای تراورتن ایران در کمربندی با امتداد شمال باختری- جنوب خاوری (کمربند ارومیه- دختر) از منطقه تبریز تا زاهدان گسترش یافته است. در طول این نوار فعالیتهای زمینساختی جوان (پلیوسن تا حال حاضر) به همراه چشمههای آبگرم و فعالیتهای آتشفشانی دیده میشود. در این پژوهش تراورتنهای منطقه آذربایجان شرقی که در شمال پهنه ساختاری ...
بیشتر
بیشتر نهشتههای تراورتن ایران در کمربندی با امتداد شمال باختری- جنوب خاوری (کمربند ارومیه- دختر) از منطقه تبریز تا زاهدان گسترش یافته است. در طول این نوار فعالیتهای زمینساختی جوان (پلیوسن تا حال حاضر) به همراه چشمههای آبگرم و فعالیتهای آتشفشانی دیده میشود. در این پژوهش تراورتنهای منطقه آذربایجان شرقی که در شمال پهنه ساختاری ارومیه- دختر جای گرفتهاند؛ بررسی شدند و با تراورتنهای منطقه کردستان و آذربایجان غربی که در بخش شمالی پهنه سنندج- سیرجان جای گرفتهاند؛ مقایسه شدند. با استفاده از مطالعات کانیشناختی و ایزوتوپهای 18O و 13C، نمونههای هر دو منطقه مورد مطالعه در رده گرمازاد ردهبندی شدند. تراورتنهای شمال پهنه ارومیه- دختر از دید سنگرخساره بیشتر در رده قشرهای بلورین قرار گرفتهاند؛ در حالی که نمونههای سنندج- سیرجان در سه رده پیزولیت، قشرهای بلورین و تراورتنهای قلوهای جای میگیرند. با محاسبه ( CO2 )δ13C، مقدار CO2آزاد شده از آب در زمان تهنشست تراورتن به دست آمد و مشخص شد که CO2موجود در آب چشمههای تراورتنساز، از سیالهای ماگمایی پوستهای منشأ گرفتهاند. همچنین نتایج تجزیه ایزوتوپهای پایدار مناطق مطالعاتی با نهشتههای تراورتن کشور ترکیه مقایسه شد که نشان داد چگونگی تشکیل، منشأ CO2و ترکیب ایزوتوپی در تراورتنهای هر دو منطقه مشابه است.
زمین ساخت
عرفان حاجی؛ حجتاله صفری
چکیده
منطقه سقز- بانه به عنوان بخشی از بخش شمال باختری پهنه سنندج- سیرجان انتخاب و مراحل مختلف دگرریختی در آن بررسی شد. در طی این بررسی، ابتدا با کمک روش های سنجش از دور رخنمون واحدهای سنگی و خطواره های قابل تعیین استخراج شدند. سپس، با پیمایش های صحرایی، گسل های بزرگمقیاس، اصلی و فرعی و همچنین پهنه های برشی (در محیط شکلپذیر) مشخص ...
بیشتر
منطقه سقز- بانه به عنوان بخشی از بخش شمال باختری پهنه سنندج- سیرجان انتخاب و مراحل مختلف دگرریختی در آن بررسی شد. در طی این بررسی، ابتدا با کمک روش های سنجش از دور رخنمون واحدهای سنگی و خطواره های قابل تعیین استخراج شدند. سپس، با پیمایش های صحرایی، گسل های بزرگمقیاس، اصلی و فرعی و همچنین پهنه های برشی (در محیط شکلپذیر) مشخص و متغیرهای ساختاری آنها اندازه گیری شد. در ادامه این اطلاعات به عنوان لایه های برداری به محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی وارد و نقشه ساختاری تهیه شد. نتایج حاصل از اطلاعات صحرایی، تحلیل های هندسی و حرکتی نشان می دهد که گسل های بزرگ مقیاس منطقه به همراه رده های مرتبطه شکلی خمیده از ساختارها، الگوی رخنمون واحدهای سنگی و محل توده های نفوذی به نمایش گذاشته است. تحلیل های هندسی و حرکتی سه نسل حرکت با روندهای شمالی (در محیط شکل پذیر)، شمال خاوری (در محیط شکل پذیر تا شکنا) و خاوری (در محیط کاملاً شکنا) را نشان می دهند. این سه نسل حرکت به ترتیب سبب ایجاد سه نسل گسلش با روندهای 150-140 N، 80-70 N و20-10 N شده اند که قابل انتساب به اثر سه فاز کوهزاد در پرکامبرین و یا تریاس بالایی (احتمالاً کاتانگایی و یا سیمیرین)، کرتاسه (لارامید) و نئوژن (فازهای پایانی آلپی نظیر ساوین تا پاسادنین) هستند.
محمد محجل؛ سیما هوشمند معنوی
چکیده
در سنگهای دگرگون شده جنوبباختر گلپایگان، پهنه برشی شکلپذیر نوغان با روند شمالباختر- جنوبخاور گسترش دارد. در این پهنه برشی، انواعی از شیستهای پلیتی و پسامیتی به همراه کربنات و سنگهای آذرین، به مجموعهای از سنگهای میلونیتی و الترامیلونیتی تبدیل شدهاند. ساختارهای موجود در سنگهای دگرگون شده پیرامون پهنه برشی نوغان، ...
بیشتر
در سنگهای دگرگون شده جنوبباختر گلپایگان، پهنه برشی شکلپذیر نوغان با روند شمالباختر- جنوبخاور گسترش دارد. در این پهنه برشی، انواعی از شیستهای پلیتی و پسامیتی به همراه کربنات و سنگهای آذرین، به مجموعهای از سنگهای میلونیتی و الترامیلونیتی تبدیل شدهاند. ساختارهای موجود در سنگهای دگرگون شده پیرامون پهنه برشی نوغان، وجود سه نسل برگوارگی را روشن میسازد. در این پهنه برشی، موازی بودن برگوارگی میلونیتی با برگوارگیهای فراگیر نسل دوم سنگهای دگرگون شده پیرامون، پیشنهاد میدهد که برگوارگی میلونیتی همزمان با دگرشکلی مرحله دوم توسعه پیدا کرده و با برگوارگی فراگیر نسل دوم همزاد بوده است. برداشتهای ساختاری، وجود یک طاقریخت را در قلمرو این پهنه برشی پیشنهاد میکند به طوری که هندسه و سازوکار جنبشی آن در یال شمالخاوری و یال جنوبباختری عکس همدیگر میباشند. برگوارگیهای میلونیتی در یال شمالخاوری دارای شیب متوسط تا زیاد به سوی شمالخاور هستند ولی در یال جنوبباختری دارای شیب متوسط به سمت جنوبباختر میشوند. خطوارگیهای کششی در یال شمالخاوری، دارای میل کم تا متوسط به سمت خاور- جنوبخاورند و در یال جنوبباختری میل آنها به سمت باختر- شمالباختر است. مطالعه میکروسکوپی نمونههای جهتدار از سنگهای این پهنه برشی روشن ساخت که در موقعیت ساختاری کنونی، نوع سازوکار جنبشی پهنه برشی در یال شمالخاوری، راستالغز راستبر با مولفه نرمال و در یال جنوبباختری، راستالغز چپبر با مولفه معکوس است. این شواهد هندسی و جنبشی پیشنهاد میکند که پهنه برشی در هنگام تشکیل، سازوکار جنبشی راستالغز راستبر با مولفه نرمال داشته که در دگرشکلی بعدی، چین خورده و طاقریختی با راستای شمالباختر جنوبخاور ساخته است.
فردین موسیوند؛ ابراهیم راستاد؛ محمدهاشم امامی؛ جان پیتر؛ میشاییل سولومون
چکیده
کانسار سولفید تودهای آتشفشانزاد مس- روی- نقره نوع پلیتیک مافیک یا Besshi بوانات (جیان) در پهنه سنندج- سیرجان جنوبی و در منطقه بوانات قرار دارد. کانهزایی بهصورت دو افق چینهشناسی کانهدار در توالی آتشفشانی- رسوبی دگرگون شده مجموعه سوریان و در گسترهای به طول بیش از 35 کیلومتر بهصورت ناپیوسته رخ داده است. بهطور کلی از دید چینهشناسی ...
بیشتر
کانسار سولفید تودهای آتشفشانزاد مس- روی- نقره نوع پلیتیک مافیک یا Besshi بوانات (جیان) در پهنه سنندج- سیرجان جنوبی و در منطقه بوانات قرار دارد. کانهزایی بهصورت دو افق چینهشناسی کانهدار در توالی آتشفشانی- رسوبی دگرگون شده مجموعه سوریان و در گسترهای به طول بیش از 35 کیلومتر بهصورت ناپیوسته رخ داده است. بهطور کلی از دید چینهشناسی از کمرپایین به کمربالا، 4 رخساره کانسنگ در پیکرههای معدنی کانسار بوانات تشخیص داده شد که عبارتند از 1) رخساره رگه- رگچهای یا استرینگر (stringer)؛ 2) رخساره مجموعه دهانهای (vent complex)؛ 3) رخساره ماده معدنی لایهای- نواری (bedded-banded)؛ 4) رسوبات گرمابی- بروندمی آهن و منگنزدار (hydrothermal-exhalative sediments). مواد معدنی دارای بافت و ساخت گوناگون اولیه و ثانویه هستند؛ هر چند که بیشتر ساخت و بافتهای اولیه در طی دگرگونی و دگرشکلی از بین رفتهاند. بافتهای اولیه باقیمانده شامل بافتهای تودهای و نیمهتودهای، نواری، برشی، دانهپراکنده و رگه- رگچهای هستند. در رخساره استرینگر و بهویژه رخساره مجموعه دهانهای، کالکوپیریت جانشین دیگر کانیها بهویژه پیریت شده است که نشاندهنده هجوم یک سیال داغ غنی از مس به ماده معدنی تودهای غنی از پیریت بوده و به نام فرایند پالایش پهنهای (zone refining) معروف است. در کانسار بوانات پهنهبندی فلزی و کانیشناسی نیز دیده میشود. انواع دگرسانی ها در کانسار بوانات به ترتیب از مرکز کانه زایی به سمت کناره ها عمدتا" شامل سیلیسی، کوارتز-کلریتی، کلریتی، کلریتی- کربناتی و کلریتی-سریسیتی بوده که پهنه بندی واضحی دارند. بر اساس مطالعات الکترون میکروپروب (EPMA)، کلریتهای کمرپایین از نوع غنی از آهن میباشند. وجود مقادیر زیاد پیروتیت در کانسار بوانات میتواند به دلیل فوگاسیته پایین اکسیژن و گوگرد، و وجود کلینوکلر زیاد در پهنههای دگرسانی نیز میتواند نشاندهنده pH پایین (میان 3/4 و 3/5) برای سیال کانه ساز باشد. مقادیر زیاد مس و روی و مقادیر کم سرب در کانسار بوانات و نتایج مطالعات میانبارهای سیال روی رگههای کوارتزی کانهدار پهنه استرینگر، نشاندهنده بالا بودن دمای سیال کانهساز (300 تا 350 درجه سانتیگراد) است. بر پایه مطالعات انجام گرفته، سیال کانهساز در بوانات از نوع سیالهای داغ، احیایی و اسیدی بوده که وارد حوضههای محبوس دریایی شده و مواد معدنی از آن نهشته شده است.
سهیلا ساکی؛ حبیبالله قاسمی؛ محمود صادقیان
چکیده
توده گرانیتوییدی بویین- میاندشت با گستردگی تقریبی 40 کیلومتر مربع در شمال جاده بویین میاندشت- الیگودرز، به درون سنگهای متاپلیتی درجه پایین تا متوسط (با سن دگرگونی ژوراسیم میانی و سن سنگهای مادر اواخر تریاس-اوایل ژوراسیک) پهنه سنندج - سیرجان نفوذ کرده است.این توده نفوذی دارای ترکیب آلکالیفلدسپارگرانیت تا لوکوگرانیت است. برای ...
بیشتر
توده گرانیتوییدی بویین- میاندشت با گستردگی تقریبی 40 کیلومتر مربع در شمال جاده بویین میاندشت- الیگودرز، به درون سنگهای متاپلیتی درجه پایین تا متوسط (با سن دگرگونی ژوراسیم میانی و سن سنگهای مادر اواخر تریاس-اوایل ژوراسیک) پهنه سنندج - سیرجان نفوذ کرده است.این توده نفوذی دارای ترکیب آلکالیفلدسپارگرانیت تا لوکوگرانیت است. برای اولین بار مطالعه ناهمسانگردی پذیرفتاری مغناطیسی این توده، در 65 ایستگاه و با استفاده از 225 مغزه جهتدار بررسی شد. بر پایه مقادیر پذیرفتاری مغناطیسی اندازهگیری شده، مقدار Km بر حسب SIµ برای آلکالیفلدسپارگرانیتها، گرانیتهای ریزدانه، گرانیتهای درشتدانه، و لوکوگرانیتها به ترتیب برابر است با 158، 120، 166 و 34. مقدار Km برای ترکیب چیره این توده کمتر از SIµ 500 است که این توده را در گروه گرانیتوییدهای پارامغناطیس قرار میدهد. بیوتیت مهمترین حامل رفتار مغناطیسی در سنگهای مورد نظر است. دامنه تغییرات ناهمسانگردی مغناطیسی (P) بر حسب درصد در این توده میان 1 تا 15 متغیّر است. آلکالیفلدسپارگرانیتها دارای بیشترین مقادیر P هستند. میان شدت دگرشکلی و ناهمسانگردی پذیرفتاری مغناطیسی تقریباً ارتباط مستقیم و مثبتی وجود دارد. میزان تغییرات متغیر شکل (T) میان 43/0- تا 85/0 است و حدود 75 درصد از نمونهها دارای T مثبت هستند. این امر نشان از آن دارد که بیضویهای مغناطیسی غالباً کلوچهای شکل هستند و شواهد صحرایی نیز این امر را تأیید میکند.
منصور کاظمی راد؛ ابراهیم راستاد؛ محمد محجل
چکیده
کانسارهای آهن منگنزدار گوشتی- هنشک، گلی و چشمه اسی در شمال خاور دهبید (صفاشهر)، در 175 کیلومتری شمال خاور شیراز قرار گرفتهاند. این کانسارها در پهنه برشی هنشک، زیرپهنه با دگرشکلی پیچیده پهنه سنندج- سیرجان جنوبی، واقع شدهاند. قدیمیترین رخنمونهای سنگی منطقه معدنی را شیل و ماسهسنگهای دگرگون شده و آهک بلورین پرمین ...
بیشتر
کانسارهای آهن منگنزدار گوشتی- هنشک، گلی و چشمه اسی در شمال خاور دهبید (صفاشهر)، در 175 کیلومتری شمال خاور شیراز قرار گرفتهاند. این کانسارها در پهنه برشی هنشک، زیرپهنه با دگرشکلی پیچیده پهنه سنندج- سیرجان جنوبی، واقع شدهاند. قدیمیترین رخنمونهای سنگی منطقه معدنی را شیل و ماسهسنگهای دگرگون شده و آهک بلورین پرمین تشکیل میدهند. واحدهای دولومیتی تریاس میانی (معادل سازند شتری)، توسط گسلهای راندگی روی سنگهای آتشفشانی- رسوبی دگرگون و دگرشکل شده تریاس بالایی، رانده شده و به دلیل قرارگیری در پهنههای گسلی راندگی، غالباً تکرار شدهاند. سنگ درونگیر ماده معدنی، دولومیتهای تریاس میانی و ژئومتری آن عدسیشکل و همروند با لایهبندی و بافت آن تودهای، پرکننده فضای خالی، لامینه و دانه پراکنده است. کانیشناسی ماده معدنی هماتیت، مگنتیت، گوتیت، رامسدلیت، کریپتوملان و پسیلوملان بوده که همراه با دولومیت، کلسیت، کوارتز و باریت هستند. در مطالعات ژئوشیمیایی انجامگرفته برای تشخیص منشأ ماده معدنی نسبتهای Mn/Fe، Si/Al و Na/Mg عناصر اصلی نشاندهنده تشکیل کانسار بهوسیله فرایندهای گرمابی در یک محیط رسوبی- آتشفشانی کمژرفاست. نمودارهای عناصر فرعی همگی بر محتوای پایین کانسنگ از عناصری همچون Ni ، Co و Cu دلالت دارند، که نمایانگر قرارگیری کانسارهای مورد مطالعه، در محدوده کانسارهای با منشأ گرمابی است. الگوی توزیع عناصر خاکی کمیاب برای کانسنگ آهن منگنز دار منطقه نیز شباهت زیادی با الگوی توزیع عناصر خاکی کمیاب در کانسارهای رسوبی- آتشفشانی با منشأ گرمابی دارد. با توجه به ژئومتری و شکل ماده معدنی، دو نوع کانهزایی در منطقه قابل تشخیص است، کانهزایی نوع اولیه که کانهزایی اصلی و چیره در منطقه بوده و همروند با لایهبندی و با میزبانی سنگهای دولومیتی تریاس میانی است. ماده معدنی در آن بهصورت تودهای، لامینه، دانهپراکنده و چینخورده همراه با سیلیس و دولومیت است. کانهزایی نوع رگهای همروند با گسلها بوده و با میزبانی سنگهای دولومیتی تریاس میانی و کربناتی دگرگون شده و خردشده پرمین همراه است و ماده معدنی در آن بافت برشی یا کاتاکلاستیکی یافته است. با توجه به مجموع ویژگیهای مطالعه شده مانند جایگاه خاص چینهای، شکل ماده معدنی، بافت، توالی پاراژنتیک کانیها، رخساره دولومیتی- چرتی کانهدار و ویژگیهای ژئوشیمیایی، کانسارهای آهن منگنز دار شمال خاور دهبید یک نهشته چینه کران (stratabound)، با میزبان کربناتی هستند که در سنگهای دولومیتی تریاس میانی معادل سازند شتری در یک حوضه کمژرفا تشکیل شدهاند.
احسان موسوی؛ محمد محجل
چکیده
پهنه برشی شمال اسفاجرد در شمال خاور گلپایگان در پهنه سنندج- سیرجان جای دارد. نشانگرهای سوی برش در این پهنه برشی در دو مقیاس رخنمون و میکروسکوپی دیده میشوند. این نشانگرها، سوی برش راستالغز راستبر در راستای شمال باختر را نشان میدهند. تحلیل حرکتی و نشانگرهای سوی کشش یک کشش شمال باختر به تقریب موازی با برش راستبر و یک فشارش عمود ...
بیشتر
پهنه برشی شمال اسفاجرد در شمال خاور گلپایگان در پهنه سنندج- سیرجان جای دارد. نشانگرهای سوی برش در این پهنه برشی در دو مقیاس رخنمون و میکروسکوپی دیده میشوند. این نشانگرها، سوی برش راستالغز راستبر در راستای شمال باختر را نشان میدهند. تحلیل حرکتی و نشانگرهای سوی کشش یک کشش شمال باختر به تقریب موازی با برش راستبر و یک فشارش عمود بر آن را به نمایش میگذارند. همزمانی و همسویی نسبی پهنه برشی شمال اسفاجرد پهنه برشی راندگی شمال ورزنه، جدایش مؤلفههای کرنش را در یک دگرریختی ترافشارشی پیشنهاد میکند. برپایه دادههای سن زمینشناسی و وجود دگرشیبی زاویهدار میان واحدهای سنگی کرتاسه میانی و ائوسن، دگرریختی ترافشارشی و میلونیتزایی وابسته به آن در خلال کوهزاد کرتاسه پسین - پالئوسن رخ داده است. کمشیب بودن برگوارگیهای میلونیتی با سازوکار جنبشی راستبر، یک ناهمسازی میان هندسه و سازوکار را در پهنهبرشی شمال اسفاجرد میرساند. به هرحال ویژگیهای جنبشی (Kinematic) و حرکتی (Dynamic) فابریکهای میلونیتی این پهنه با کشش موازی راستا یا بیرونریزی جانبی مواد در یک قلمروی راستبر سازگار است. موازی بودن روند بیشتر خطوارگیهای کشیدگی با محور چینهای بزرگ مقیاس نسل دوم ثابت میکند که میلونیتیشدن اصلی همزمان با دگرریختی دوم رخ داده است. گامه دگرریختی سوم، فابریکهای میلونیتی را در پهنه برشی شمال اسفاجرد چین داده است. دو نسل از رخهای کنگرهای به ترتیب مربوط به دو رخداد دوباره چینخوردگی را میتوان در این پهنه برشی شناسایی کرد. یکی از آنها دوباره چینخوردگی هممحور (الگوی تداخلی سوم) است که طی گامه دوم دگرریختی و همزمان با ایجاد پهنه برشی شمال اسفاجرد در بازه زمانی کرتاسه بالا- پالئوسن رخ داده است. دوباره چینخوردگی دیگر، الگوی تداخلی بومرنگی (یا الگوی تداخلی دوم) است که در گامه سوم دگرریختی، همزمان با چینخوردگی پهنه برشی شمال اسفاجرد به احتمال در بازه زمانی پس از پالئوسن- پیش از میوسن پدیدار شده است.
فانوس محمدی؛ صمد علیپور؛ محمود غضنفری
چکیده
محدوده مورد مطالعه در شمال باختر استان کردستان و در بخش شمال باختری پهنه سنندج- سیرجان قرار دارد. از این محدوده 351 نمونه آبراههای از 3 محدوده متفاوت با فاصلههای مختلف ازهم برداشت و توسط دستگاه ICP-MSتجزیه شد. پس ازتحلیل و پردازش نتایج حاصل از دادههای ژئوشیمیایی و تعیین شاخص غنیشدگی برای طلا و عناصر وابسته آن، نقشه پراکندگی ...
بیشتر
محدوده مورد مطالعه در شمال باختر استان کردستان و در بخش شمال باختری پهنه سنندج- سیرجان قرار دارد. از این محدوده 351 نمونه آبراههای از 3 محدوده متفاوت با فاصلههای مختلف ازهم برداشت و توسط دستگاه ICP-MSتجزیه شد. پس ازتحلیل و پردازش نتایج حاصل از دادههای ژئوشیمیایی و تعیین شاخص غنیشدگی برای طلا و عناصر وابسته آن، نقشه پراکندگی و بیهنجاری این عناصر رسم شد. حد غنیشدگی برای عنصر طلا 1 تا 99 برابر است و برای عناصر وابسته W، Bi، Ba، B، Zn، Pb، AsوAg به ترتیب: (3- 1)، (19- 1)، (3- 1)، (3- 1)، (6- 1)، (2- 1)، (7- 1)، (4- 1) برابر را نشان میدهد. با تلفیق نقشههای بیهنجاری طلا وعناصر وابسته و نقشه زمینشناسی محدوده مورد مطالعه و همچنین ساختارهای زمینساختی منطقه، یک الگوی ژئوشیمیایی از مناطق پتانسیلدار طلا و عناصر وابسته آن ارائه شد. نتایج به دست آمده نشان میدهد که شاخص غنیشدگی طلا در منطقهای به وسعت 36 کیلومترمربع از حد زمینه بالاتر قرار میگیرد، و همچنین حد شاخص غنیشدگی تا 19 برابر برای عنصر As نشان از رابطه نزدیک این عنصر بهعنوان معرف برای طلا در این محدوده است. افزایش نسبی حد غنیشدگی برای دیگر عناصر وابسته یادشده حد قابل توجهی دارد. ارتباط بیهنجاری با زمینساخت منطقه نشان میدهد که گسلهای پهنههای برشی منطقه نقش مهمی در تمرکز کانیزایی داشتهاند.
منیژه اسدپور؛ ثریا هویس؛ سید محمد پورمعافی
چکیده
مجموعه نفوذی قرهباغ شامل سنگهای مافیکی، دیوریتی و اسیدی، بخشی از پایانیترین پهنه سنندج - سیرجان در شمال باختر ایران و بخشی از کمربند کوهزایی زاگرس است. این مجموعه درون سنگهای دگرگونی منسوب به پرکامبرین نفوذ کرده است. سنسنجی به روش U-Pb در زیرکنهای یک نمونه لویکوگرانیتی سن Ma 8/3 ± 6/558 را مشخص کرده است. در هسته برخی دانههای ...
بیشتر
مجموعه نفوذی قرهباغ شامل سنگهای مافیکی، دیوریتی و اسیدی، بخشی از پایانیترین پهنه سنندج - سیرجان در شمال باختر ایران و بخشی از کمربند کوهزایی زاگرس است. این مجموعه درون سنگهای دگرگونی منسوب به پرکامبرین نفوذ کرده است. سنسنجی به روش U-Pb در زیرکنهای یک نمونه لویکوگرانیتی سن Ma 8/3 ± 6/558 را مشخص کرده است. در هسته برخی دانههای زیرکن این نمونه، سنهای خیلی کهن تا حد Ma2400 اندازهگیری شدهاند. این هستههای خیلی کهن، بخشهای باقیمانده از سنگهای اولیه هستند. میتوان چنین دریافت کرد که پیسنگ منطقه، کهنتر از فعالیت درونی (پلوتونیسم) پرکامبرین است و شاید بتوان آن را همانند پیسنگ پان آفریقا در ایران مرکزی دانست. سنهای بهدست آمده روی 5 نمونه گابروییMa 3/1 ± 0/300 تا Ma3/1 ± 5/301، 2 نمونه دیوریتی Ma5/1 ± 7/300 و 1 نمونه مونزوگرانیتی Ma 7/1 ± 7/300 است. سن 1 نمونه آلکالیگرانیت که به صورت آپوفیز درون گابروها وجود دارد Ma 2/2 ± 4/303 است. این سنها یکسان است و میتوان چنین دریافت که حاصل از یک رویداد زمینشناسی در اواخر پالئوزوییک بودهاند. از بررسی دادههای ژئوشیمی، منشأ گوشتهای برای سنگهای مافیکی قابل استنباط است. ماگمای مافیکی حرارت بسیار بالایی داشته است، بهگونهایکه گرمای ناشی از آن سبب ذوب پوسته زیرین و تشکیل ماگمای اسیدی آلکالیگرانیتی همزمان با نفوذ آن شده است. این سنها، حضور فعالیت درونی پالئوزوییک بالایی را در شمالیترین بخش پهنه سنندج– سیرجان اثبات میکند. میتوان چنین استنباط کرد که این همان زمان شروع باز شدن نئوتتیس در ایران است.
زهرا بدرزاده؛ مسیب سبزهئی؛ ابراهیم راستاد؛ محمد هاشم امامی؛ دومینگو خیمنو
چکیده
کانسار سولفید تودهای سرگز، در شهرستان جیرفت (جنوب خاور استان کرمان) در پهنه سنندج- سیرجان جنوبی واقع است. بازالتهای بالشی با سن احتمالی تریاس بالایی- ژوراسیک زیرین و با گسترش حدود 2 کیلومتر مربع، سنگ میزبان کانسار سولفید تودهای سرگز هستند. رخداد کانهزایی در درون سنگهای بازالتی تا آندزی بازالتی، وجود افق ژاسپیلیت و لایههای ...
بیشتر
کانسار سولفید تودهای سرگز، در شهرستان جیرفت (جنوب خاور استان کرمان) در پهنه سنندج- سیرجان جنوبی واقع است. بازالتهای بالشی با سن احتمالی تریاس بالایی- ژوراسیک زیرین و با گسترش حدود 2 کیلومتر مربع، سنگ میزبان کانسار سولفید تودهای سرگز هستند. رخداد کانهزایی در درون سنگهای بازالتی تا آندزی بازالتی، وجود افق ژاسپیلیت و لایههای آهن- منگنز در بخشهای جانبی کانسار، تشکیل منطقه کانیسازی رشتهای (Stringer Zone) بهطور ناهمشیب با توده معدنی، وجود پیریت به عنوان کانی سولفیدی اصلی، وجود ساخت و بافت برشی و وجود منطقهبندی کانیایی در توده معدنی، همگی حاکی از این است که کانسار سرگز از نوع کانسارهای سولفید تودهای آتشفشانزاد است. کانیشناسی این کانسار، ساده و بهطور عمده شامل کانیهای پیریت، کالکوپیریت و اسفالریت است. وجود نسلهای مختلف کانیها در توده معدنی، تفاوت در شکل، اندازه، رابطه متقابل بین کانیها، تأخر و تقدم در رشد کانیها، بافتهای جایگزینی، تشکیل بافتهای برشی گسترده و منطقهبندی کانیایی آن نشاندهنده تاریخچه تکامل پیچیده کانسار و حاکی از فرایندهای همزمان و پس از نهشت کانسنگ است. براساس مطالعات کانیشناسی و ساخت و بافت، چهار مرحله اصلی کانهزایی تشخیص داده شد. مرحله اول عمدتاً همراه با تشکیل کانیهای سولفیدی به صورت پیریتهای غنی از As و مقادیر فرعی اسفالریت، کوارتز و باریت است. پیریت فرامبوییدال و پیریت و اسفالریت کولوفرم در این مرحله تشکیل شدهاند. در این مرحله همچنین، ریزش دودکش سولفیدی، احتمالاً به واسطه انحلال زمینه انیدریتی، موجب تشکیل انباشتهایی از برشهای سولفیدی شده است. مرحله دوم با تشکیل کانیهای پیریت، اسفالریت، تنانتیت- تتراهدریت وگالن به صورت وجهدار و دانهدرشت دنبال شده است که کانی پیریت نسبت به پیریتهای مرحله اول دارای میزان کبالت بالاتری است. در مرحله سوم، سولفیدهای مرحله اول و دوم تحت تأثیر فرایند پالایش زونی (Zone Refining) و جایگزینی توسط کالکوپیریت قرار گرفتهاند. در این مرحله، زون غنی از کالکوپیریت در بخش زیرین و زون غنی از اسفالریت، تنانتیت- تتراهدریت و مقدار کم گالن در بخش بالایی کانسار طی فرایند پالایش زونی تشکیل شده است. در مرحله چهارم، کالکوپیریت تهنشست یافته در بخش زیرین کانسار، تحت تأثیر فرایند یادشده بازیافت(Over Refining) ، شسته شده و همراه با کربنات جایگزینکننده باریت، زون غنی از اسفالریت و کالکوپیریت را در بخش بالایی کانسار تشکیل داده و زون غنی از پیریت را در بخش زیرین بر جای گذاشته است.
امیرحسین صدر؛ محمد محجل؛ علی یساقی
چکیده
در پهنه برخوردی کوهزاد زاگرس سبک ساختاری از بخش درونی (پهنه سنندج - سیرجان) به سمت بخش بیرونی (زاگرس) به ترتیب از سبک ستبر پوسته به سبک نازک پوسته تغییر مینماید. در این پهنه، گسلهای راندگی با روند شمال باختر - جنوب خاور و شیب به سمت شمال خاوری، قدیمیترین واحدهای ترادف رسوبی را به سطح رساندهاند. بر اساس الگوی دگرشکلی، پهنه برخوردی ...
بیشتر
در پهنه برخوردی کوهزاد زاگرس سبک ساختاری از بخش درونی (پهنه سنندج - سیرجان) به سمت بخش بیرونی (زاگرس) به ترتیب از سبک ستبر پوسته به سبک نازک پوسته تغییر مینماید. در این پهنه، گسلهای راندگی با روند شمال باختر - جنوب خاور و شیب به سمت شمال خاوری، قدیمیترین واحدهای ترادف رسوبی را به سطح رساندهاند. بر اساس الگوی دگرشکلی، پهنه برخوردی کوهزاد زاگرس را میتوان به دو محدوده مشخص که توسط راندگی اصلی زاگرس از یکدیگر جدا شدهاند، تفکیک نمود، بخش بیرونی به طور عمده ساختار راندگی فلسی نازک پوسته دارد، اما بخش درونی دارای کوتاهشدگی بیشتر، دگرشکلی پیسنگ و ساختار دوپلکسی است. در بخش درونی سفرههای راندگی متعددی که از سنگهای دگرگونی منشأ گرفتهاند و تا پیشانی راندگی اصلی زاگرس پیشروی نمودهاند، گسترش یافته است. سازوکار حرکتی این سفرههای راندگی، گرانشی و زمینساختی بوده و تا مسافتهایی از 2 تا 20 کیلومتر جابهجا شدهاند. افزون بر گسلهای پیسنگی موازی روند زاگرس (گسل اصلی جوان زاگرس)، گسلهای پیسنگی عمود بر روند زاگرس (در اینجا به نام گسل پیسنگی ازنا معرفی میشود) نیز دگر شکلی منطقه را تحتتأثیر قرار دادهاند که سبب تغییر سبک دگرریختی در طول پهنه برخوردی شدهاند.
سید محمد حسین رضوی؛ علیرضا سیاره
چکیده
در شمال خاوری سنندج (جنوب بیجار) واقع در استان کردستان، و در پهنه ساختاری سنندج- سیرجان سنگهای آتشفشانی جوان رخنمون دارند. در این منطقه سنگهای وابسته به کرتاسه، الیگوسن، میوسن و پلیوسن نیز دیده میشوند. بررسیهای صحرایی نشان میدهد که در این منطقه، فعالیت آتشفشانی در دو مرحله صورت گرفته است. در مرحله نخست پرتاب مواد آذرآواری، ...
بیشتر
در شمال خاوری سنندج (جنوب بیجار) واقع در استان کردستان، و در پهنه ساختاری سنندج- سیرجان سنگهای آتشفشانی جوان رخنمون دارند. در این منطقه سنگهای وابسته به کرتاسه، الیگوسن، میوسن و پلیوسن نیز دیده میشوند. بررسیهای صحرایی نشان میدهد که در این منطقه، فعالیت آتشفشانی در دو مرحله صورت گرفته است. در مرحله نخست پرتاب مواد آذرآواری، سبب ایجاد مخروط آتشفشان و تشکیل دهانه شده و در مرحله بعد گدازه بیرون ریخته است. سنگهای آتشفشانی ترکیبی، در محدوده تراکیآندزیت، آندزیت، آندزیت- بازالت و بازالت دارند. فقیر بودن ماگما از سیلیس، وجودآنالسیم و اولیوین، و نبود ارتوپیروکسن و پیژونیت از ویژگیهای سنگهای منطقه است، که گواه بر وابسته بودن این ماگما به سری قلیایی است. شواهد سنگنگاری مانند وجود بیگانهسنگ (زینولیت) گنیسی و وجود بیگانهبلور کوارتز با حاشیه واکنشی در سنگهای منطقه دلیل بر آلایش ماگما با پوسته است. از نظر ژئوشیمیایی، تغییرات Rb، Sr، Pb و Hfنیز این پدیده را تأیید میکند. با توجه به وجود توپوگرافی پست سنگهای آتشفشانی، شکستگیها و گسلهای امتدادلغز و شواهد سنگشناسی، درجه کم ذوب بخشی و آلایش پوستهای میتوان محیط زمینساختی- ماگمایی کششی را برای منطقه در نظر گرفت. کشش محلی و باز شدگی در امتداد پهنه گسلهای امتدادلغز راهی برای صعود ماگما به سطح زمین فراهم کرده است.