حبیب ا.. قاسمی؛ مجتبی رستمی حصوری؛ محمود صادقیان
چکیده
حوضه ژوراسیک لبه شمالی پهنه ساختاری ایران مرکزی و جنوب البرز خاوری در استان سمنان، دربردارنده سنگهای آذرین با ترکیب بازی متعلق به مراحل اولیه پیدایش و گسترش یک حوضه کششی پشت کمانی نابالغ در این زمان است. این سنگهای آذرین بازی، به هر دو شکل خروجی (بازالتی) و نفوذی (دایک، سیل و استوکهای کوچک میکروگابرویی) در توالی رسوبی ...
بیشتر
حوضه ژوراسیک لبه شمالی پهنه ساختاری ایران مرکزی و جنوب البرز خاوری در استان سمنان، دربردارنده سنگهای آذرین با ترکیب بازی متعلق به مراحل اولیه پیدایش و گسترش یک حوضه کششی پشت کمانی نابالغ در این زمان است. این سنگهای آذرین بازی، به هر دو شکل خروجی (بازالتی) و نفوذی (دایک، سیل و استوکهای کوچک میکروگابرویی) در توالی رسوبی بخش زیرین سازند شمشک و معادل آن در پهنه ساختاری ایران مرکزی رخنمون دارند. ماگماهای سازنده این سنگها دارای ماهیت کالکآلکالن هستند و از عناصر سنگدوست بزرگیون (LILE) و عناصر خاکی کمیاب سبک (LREE) غنیشدگی، و از عناصر خاکی کمیاب سنگین (HREE) تهیشدگی نشان میدهند. این ماگماها، از ذوب بخشی 5 تا 30 درصدی ستونهای گوشتهای اسپینل پریدوتیتی (در زیر ایران مرکزی) و گارنت لرزولیتی (در زیر البرز خاوری)، در یک جایگاه زمینساختی کششی پشتکمانی نابالغ، ناشی از فرورانش مایل سنگکره اقیانوسی نوتتیس به زیر ایران مرکزی در تریاس بالایی- ژوراسیک میانی حاصل شده و از راه سامانههای شکستگی و گسلش، به ترازهای بالاتر پوسته قارهای رفته و به روشهای مختلف درون حوضههای رسوبی کمژرفای این پهنهها جایگزین شدهاند. این حوضه، در پشتکمان ماگمایی تریاس بالایی- ژوراسیک زیرین ایران مرکزی و در نتیجه بروز حرکات کششی در پوسته قارهای ایران مرکزی- البرز تشکیل شده است.
معصومه رستمیان؛ محسن خادمی؛ سیدسعیدالرضا اسلامی؛ حکیمه شهبازی
چکیده
در بخش باختری پهنه گسلی میامی به عنوان مرز دو پهنه ساختاری ایران مرکزی و بینالود، به دلیل اینکه تغییرات راستای گسل میامی بیشتر در زیر پوشش آبرفتی و یا بلوکهای جابهجا شده سنگی پنهان مانده است، مشاهدات طبیعی جزیی و محدود به تنهایی پاسخگوی ابهاماتی چون تاریخچه دگرریختی و تکوین پهنه نیست. در این پژوهش برای آسانی دسترسی به واقعیت ...
بیشتر
در بخش باختری پهنه گسلی میامی به عنوان مرز دو پهنه ساختاری ایران مرکزی و بینالود، به دلیل اینکه تغییرات راستای گسل میامی بیشتر در زیر پوشش آبرفتی و یا بلوکهای جابهجا شده سنگی پنهان مانده است، مشاهدات طبیعی جزیی و محدود به تنهایی پاسخگوی ابهاماتی چون تاریخچه دگرریختی و تکوین پهنه نیست. در این پژوهش برای آسانی دسترسی به واقعیت زمینساختی موجود، مدلسازی تجربی در قالب 5 نوع آزمایش با ترکیبی از تنشهای برشی راستگرد و چپگرد با فشارشی در شرایط تغییر زاویه مرزهای گسلی پهنه مورد مطالعه انجام شد. بر پایه نتایج این پژوهش، شواهد حاصل از آزمایش با سازوکار اعمال تنش از نوع امتدادلغز راستگرد با مؤلفه فشارشی همانندی زیادی با شواهد صحرایی بخش باختری پهنه گسلی میامی از جمله چینها، برشهای ریدل، هندسه و خمهای گسلی و موقعیت دوپلکسهای گسلی دارد. جنبش ایجاد شده با سازوکار برش ناهممحور راستگرد با مؤلفه فشارشی، توزیع دگرریختی منطقه را بر عهده دارد. این مدل آزمایشگاهی، بینش مناسبی از نوع و تاریخچه دگرریختی را فراهم کرده است؛ بهطوری که بر پایه آن میتوان ادعا کرد که بخش باختری گسل میامی در اثر برش ناهممحور راستگرد با مؤلفه فشارشی دگرریخت شده و چرخش حاصل از این برش، روند ساختارها را در زمانهای مختلف تغییر داده است.
رضا فرخنژاد؛ بیژن اسفندیاری؛ احمد معتمد
چکیده
در این مقاله واحد سنگچینهای سازند فجن به سن پالئوسن در شمال باختر شاهرود (البرز خاوری) مورد مطالعه قرار گرفته است. ترکیب سنگی اصلی سازند مزبور در مقطع مطالعه شده کنگلومرا و ماسهسنگ و ستبرای آن برابر با 5/172 متر است که با همبری از نوع ناپیوستگی فرسایشی موازی، لایههای آهکی کرتاسه پایانی را میپوشاند و همبری بالایی آن با سنگآهک ...
بیشتر
در این مقاله واحد سنگچینهای سازند فجن به سن پالئوسن در شمال باختر شاهرود (البرز خاوری) مورد مطالعه قرار گرفته است. ترکیب سنگی اصلی سازند مزبور در مقطع مطالعه شده کنگلومرا و ماسهسنگ و ستبرای آن برابر با 5/172 متر است که با همبری از نوع ناپیوستگی فرسایشی موازی، لایههای آهکی کرتاسه پایانی را میپوشاند و همبری بالایی آن با سنگآهک زیارت به سن ائوسن تدریجی است. بخش گسترده سازند فجن در مقطع مورد مطالعه را ارتوکنگلومرای پلیمیکتیک و پلیمودال با دانههای گرد شده تا نیمهگرد شده تشکیل میدهد. جنس این دانههای آواری که بهطور کلی کروی تا بیضوی شکل هستند، سنگآهک، ماسهسنگ و چرت است. سنگرخسارههای کنگلومرایی پالئوسن با دو رخساره گراولی دانهپشتیبان (با گستردگی دانهای بیشتر) به اشکال تودهای (Gcm) و همراه با لایهبندی افقی (Gh) مشخص میشوند که در سامانه رودخانهای بریده بریده تشکیل شدهاند. این موضوع با وجود شواهدی مانند فراوانی و بافت متراکم گراولها، فابریک ایمبریکاسیون که نشان از جریان دیرینه یکسویه دارد، نبود فسیل به دلیل ماهیت اکسیدکنندگی محیط رسوبی، وجود عدسیهای ماسهسنگی دارای لایهبندی مورب ناوهای شکل (St) و گرد تا نیمه گرد بودن بیشتر گراولهای موجود که نشان از دور از منشأ بودن آنها دارد، تفسیر میشود. فراوانی بار بستر بیشتر در اندازه پبل تا کابل، وجود گراولهایی در حد بولدر، نبود رسوبات گلی دشت سیلابی و تداوم جانبی زیاد لایههای کنگلومرایی، دلایلی هستند که محیط رسوبی شناسایی شده را از نوع رودخانه مئاندری متمایز میکنند. لایههای ماسهسنگی مورد بررسی با رخسارههای دارای ریپلمارک (Sr) و لایهبندی مورب مسطح (Sp) تبیین شده، از نوع سابلیتارنایت و کوارتزآرنایت هستند و در سامانه دلتایی تحت نفوذ کشند نهشته شدهاند. معیارهای این تشخیص عبارتند از: وجود ساختار ریپلمارک تداخلی که نمایانگر تغییر در سوی جریان حامل ذرات آواری است، نیمهگرد شده تا گرد شده بودن دانههای ماسه که میتواند معرف جابهجایی مکرر دانهها پس از تهنشست در محیط رسوبی باشد، جورشدگی خوب، بلوغ بافتی بالا، ناچیز بودن مقدار ماتریکس که وجه تمایز دلتای مشخص شده از انواع دیگر دلتاهاست و لایهبندی مورب درهم که آشکارترین نشانه از وجود جریانهای رفت و برگشتی کشندی است.
طاهره ربانی؛ نادر تقی پور؛ رضا اهریپور
چکیده
ناحیه زغالدار قشلاق با داشتن نهشتههای زغالسنگی متعلق به گروه شمشک، بخشی از یک ناودیس بزرگ در ناحیه البرز خاوری است. به منظور بررسی شرایط محیط دیرینه نهشت زغالسنگها بر پایه شواهد سنگنگاری آلی و معدنی و نمودار رخسارهای، از 11 لایه زغالسنگی متعلق به 4 معدن در حال استخراج نمونهبرداری شد. کانیهایی مانند کوارتز، کائولینیت، ...
بیشتر
ناحیه زغالدار قشلاق با داشتن نهشتههای زغالسنگی متعلق به گروه شمشک، بخشی از یک ناودیس بزرگ در ناحیه البرز خاوری است. به منظور بررسی شرایط محیط دیرینه نهشت زغالسنگها بر پایه شواهد سنگنگاری آلی و معدنی و نمودار رخسارهای، از 11 لایه زغالسنگی متعلق به 4 معدن در حال استخراج نمونهبرداری شد. کانیهایی مانند کوارتز، کائولینیت، پیریت، سیدریت، بیوتیت، مونتموریلونیت و دولومیت در معادن زغالسنگ قشلاق تشخیص داده شد. شاخص آب زیرزمینی (GWI) نشانگر شرایط هیدرولوژیکی Ombrotrophic برای لایههای زغالسنگی ناحیه زغالدار قشلاق است. لایههای K13 و K11 به دلیل داشتن مقدار مواد معدنی بیشتر نسبت به دیگر لایهها، دارای مقدار GWI بالاتری هستند. شاخص پوشش گیاهی (VI) این زغالسنگها کمتر از 3 است که میتواند دلیلی بر برتری گیاهان آبزی/علفی در تشکیل این زغالسنگها باشد. دادههای سنگنگاری آلی و معدنی به همراه نمودار رخسارهای، گویای شرایط بیهوازی تا کم اکسیژن، آلکالن و تغییرات سطح ایستابی به همراه مجاورت نسبی به سوی محیطهای دریایی است.
محمد لطفی؛ محمد حکمتیان؛ امیرعلی طباخ شعبانی؛ میرعلیاصغر مختاری
چکیده
کانسار سرب و روی اورسکوه در فاصله 79 کیلومتری شمال خاور شهر سمنان قرار دارد. این کانسار بهصورت چینهکران و در دولومیت و سنگآهک دولومیتی بخش بالایی سازند الیکا به سن تریاس قرار دارد. ساختار اورسکوه شامل یک تاقدیس عادی با امتداد محوری شمال خاوری- جنوب باختری است و از روند عمومی البرز خاوری پیروی میکند. چینخوردگی در این منطقه ...
بیشتر
کانسار سرب و روی اورسکوه در فاصله 79 کیلومتری شمال خاور شهر سمنان قرار دارد. این کانسار بهصورت چینهکران و در دولومیت و سنگآهک دولومیتی بخش بالایی سازند الیکا به سن تریاس قرار دارد. ساختار اورسکوه شامل یک تاقدیس عادی با امتداد محوری شمال خاوری- جنوب باختری است و از روند عمومی البرز خاوری پیروی میکند. چینخوردگی در این منطقه سبب شکلگیری سه دسته درزه شده است: درزههای همراستا با محور تاقدیس، درزههای کششی عمود بر محور تاقدیس و سامانه درزههای مزدوج. دو دسته اول میزبان کانسارسازی به فرم رگهای هستند. افزون بر این، کانهزایی به فرمهای برشی و پرکننده حفرات کارستی نیز قابل مشاهده است. کانههای اولیه در این کانسار گالن، اسفالریت و پیریت هستند که در اثر فرایندهای برونزاد به کانههای ثانویه همچون سروزیت، گوتیت، هیدروهتارولیت و روزاسیت دگرسان شدهاند. کانیهای باطله شامل دولومیت، کلسیت، باریت، کوارتز و به میزان کمتر فلورین است. مطالعه میانبارهای سیال موجود در کانیهای کلسیت و باریت نشاندهنده سیالهایی است که بیشتر دامنه دمایی میان 298 تا 323 درجه سانتیگراد دارند. دمای به نسبت بالای این سیالها به احتمال زیاد از یک توده نفوذی ژرف تأمین میشده که برداشتهای ژئومغناطیس هوایی وجود این توده را مشخص کرده است. شوری سیالها نیز محدوده وسیعی از 6/0 تا 15 درصد وزنی معادل NaCl را شامل میشود که احتمالاً ناشی از آمیختگی شورابههای حوضهای با سیالهای جوی است. در مجموع با توجه به شواهد یادشده میتوان کانسار اورسکوه را در ردیف کانسارهای MVT قرار داد که پس از کانهزایی در اثر فرایندهای برونزاد ثانویه، کانیشناسی و نسبت عناصر در آن دستخوش تغییر شده است.
حبیبالله قاسمی؛ زکیه کاظمی؛ شیوا صالحیان
چکیده
بر پایه مطالعات چینهشناختی، سنگ مادر شیستهای گرگان و سازند قلی در پهنه البرز خاوری ویژگیهای سنگشناختی و محتوای فسیلی یکسانی دارند و برخلاف تصورات پیشین، این شیستها به پرکامبرین تعلق ندارند. سنگهای آذرین مافیک موجود در این دو واحد سنگی نیز همانندیهای سنگشناختی و ژئوشیمیایی فراوانی دارند. این سنگهای آذرین ...
بیشتر
بر پایه مطالعات چینهشناختی، سنگ مادر شیستهای گرگان و سازند قلی در پهنه البرز خاوری ویژگیهای سنگشناختی و محتوای فسیلی یکسانی دارند و برخلاف تصورات پیشین، این شیستها به پرکامبرین تعلق ندارند. سنگهای آذرین مافیک موجود در این دو واحد سنگی نیز همانندیهای سنگشناختی و ژئوشیمیایی فراوانی دارند. این سنگهای آذرین مافیک شامل بازالت، تراکیبازالت و تراکیآندزیت بازالتی به همراه سیلها، دایکها و تودههای کوچک میکروگابرویی هستند. بررسی و مقایسه ویژگیهای سنگشناختی و ژئوشیمیایی آنها، نشاندهنده همانندیهای سنی، سنگنگاری، ماگمایی، ژئوشیمیایی و جایگاه زمینساختی آنهاست. به نظر میرسد که هم سنگ مادر شیستهای گرگان و هم سنگهای تشکیلدهنده سازند قلی نهشتههای رسوبی و آذرینی باشند که بهطور همزمان در خلال آغاز حرکات کششی و کافتزایی اقیانوس پالئوتتیس در زمان اردوویسین در البرز خاوری نهشته شدهاند؛ ولی سنگ مادر شیستهای گرگان به دلیل نزدیکی بیشتر به محل درازگودال اقیانوسی پهنه فرورانش پالئوتتیس، در تریاس میانی- پایانی (در رخداد سیمرین پیشین) دچار دگرگونی در رخساره شیست سبز شده است. ویژگیهای ژئوشیمیایی سنگهای آذرین موجود در این دو واحد سنگی، بیانگر منشأ گرفتن ماگمای سازنده آنها از ذوب بخشی 12 تا 16 درصدی یک گوشته غنی شده گارنت لرزولیتی همانند محل منبع بازالتهای جزایر اقیانوسی در رخساره گارنت پریدوتیت، در ژرفاهای 100 تا110 کیلومتری است.
زهرا سلیمانیمارشک؛ نادر تقی پور
چکیده
منطقه اولنگ در فاصله 70 کیلومتری شمال خاوری شاهرود واقع شده است. این منطقه در ناودیس اولنگ ـ قشلاق قرار دارد و جزو حوضه زغالی البرز خاوری است. مشاهدات میکروسکوپی، آنالیز اشعه مجهول(XRD) نمونه زغالسنگ و خاکستر آن و همچنین آنالیز نقطهای (EDX) و تصاویر تهیه شده توسط میکروسکوپ الکترونی (SEM) از زغالسنگ نشاندهنده حضور کانیهای کائولینیت، ...
بیشتر
منطقه اولنگ در فاصله 70 کیلومتری شمال خاوری شاهرود واقع شده است. این منطقه در ناودیس اولنگ ـ قشلاق قرار دارد و جزو حوضه زغالی البرز خاوری است. مشاهدات میکروسکوپی، آنالیز اشعه مجهول(XRD) نمونه زغالسنگ و خاکستر آن و همچنین آنالیز نقطهای (EDX) و تصاویر تهیه شده توسط میکروسکوپ الکترونی (SEM) از زغالسنگ نشاندهنده حضور کانیهای کائولینیت، کوارتز، سیدریت، پیریت، بیوتیت، ایلیت، آناتاز و کلریت در لایههای زغالسنگی معادن منطقه اولنگ است. پیریت در این لایهها از دو نوع اولیه (فرامبوییدال و شکلدار) و ثانویه (پرکننده رگهها، رگچهها و حفرات سلولی یا جانشین شده) است. فراوانی کنکرسیونهای سیدریتی (اولیه) و نبود کانیهای سولفاتی مانند ژیپس در این زغالسنگها نشان میدهد که لایههای زغالسنگی منطقه اولنگ اساساً تحت شرایط غیر دریایی یا حداقل تحت تأثیر باتلاقها یا آبهای سازندی با مقدار سولفات کم نهشته شدهاند. بررسی مقدار 15 عنصر دارای پتانسیل محیطی خطرناک (PHTEs) بر حسب PPM شامل (78/4, (Sn ® (56/19, (Mo ® (1600(Mn ® ,(3/129(Cu ® ,(1/161, (Cr ® (32/51, (Co ® (7/1054(Ba ® ,(6500, (P ® (78/101, (Zn ® (9/232(V ® ,(45/9, (U ® (6/27(Th ® ,(36/1, (Tl ® (48(Pb ® ,(7/139(Ni ® در خاکستر نهشتههای زغالسنگی منطقه اولنگ و مقایسه آنها با مقدار این عناصر در خاکستر زغالسنگهای جهان، شیلها، خاکها و نیز با عدد کلارک پوسته نشان میدهد که زغالسنگهای منطقه اولنگ غنی از عناصر Mn, Mo, U, Pb, Zn و P هستند و تمرکز این عناصر در این زغالسنگها، خطرناک است.
زهرا سلیمانی مارشک؛ نادر تقیپور؛ رضا اهریپور
چکیده
در این مطالعه سنگنگاری آلی نهشتههای زغالسنگی منطقه اولنگ با سن تریاس بالایی تا ژوراسیک زیرین بررسی شده است. منطقه اولنگ در فاصله 70 کیلومتری شمال خاوری شاهرود قرار گرفته است. این منطقه در ناودیس اولنگ- قشلاق قرار دارد و جزو حوضه زغالی البرز خاوری است. مطالعات میکروسکوپی نشان میدهد که هر 3 گروه ماسرالی ویترینیت، اینرتینیت و لیپتینیت ...
بیشتر
در این مطالعه سنگنگاری آلی نهشتههای زغالسنگی منطقه اولنگ با سن تریاس بالایی تا ژوراسیک زیرین بررسی شده است. منطقه اولنگ در فاصله 70 کیلومتری شمال خاوری شاهرود قرار گرفته است. این منطقه در ناودیس اولنگ- قشلاق قرار دارد و جزو حوضه زغالی البرز خاوری است. مطالعات میکروسکوپی نشان میدهد که هر 3 گروه ماسرالی ویترینیت، اینرتینیت و لیپتینیت در نهشتههای زغالسنگی منطقه اولنگ حضور دارند و ویترینیت مهمترین گروه ماسرالی این زغالسنگها به شمار میآید. ماسرالهای گروه ویترینیت از نوع کالوتلینیت، کالودترینیت و کورپوژلینیت هستند و کالودترینیت فراوانترین ماسرال این نهشتههای زغالسنگی است. همه ماسرالهای گروه اینرتینیت در این زغالسنگها مشاهده میشوند که سمیفوزینیت و فوزینیت فراوانترین ماسرالهای این گروه هستند. از گروه ماسرالی لیپتینیت نیز ماسرالهای اسپورنیت، کوینیت، رزینیت و لیپتودترینیت در این زغالسنگها حضور دارند. فراوانی کالودترینیت و حضور فانگینیت و نبود تلینیت در این زغالسنگها نشاندهنده آن است که نهشتههای زغالسنگی منطقه اولنگ در آبهای خنثی تا قلیایی ضعیف در یک محیط غنی از اکسیژن نهشته شدهاند.
مجید نعمتی؛ دنیس هتسفلد؛ محمد رضا قیطانچی؛ مرتضی طالبیان؛ نوربخش میرزایی؛ احمد سدیدخوی
چکیده
سامانه گسلی شاهرود نقش مهمی را در لرزهزمینساخت البرز خاوری و میانی بازی میکند. در این پژوهش به لرزهخیزی در این گستره و جنوب آن با نگاهی به خردلرزهخیزی آن گستره و بررسی زمینلرزه پنجم شهریور 1389 جنوب دامغان پرداخته شده است. در این بررسی دادههای شبکههای لرزهنگاری محلی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور و همچنین دادههای ...
بیشتر
سامانه گسلی شاهرود نقش مهمی را در لرزهزمینساخت البرز خاوری و میانی بازی میکند. در این پژوهش به لرزهخیزی در این گستره و جنوب آن با نگاهی به خردلرزهخیزی آن گستره و بررسی زمینلرزه پنجم شهریور 1389 جنوب دامغان پرداخته شده است. در این بررسی دادههای شبکههای لرزهنگاری محلی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور و همچنین دادههای شبکههای لرزهنگاری مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران و پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله برای پردازش سازوکار خردلرزهها و پردازش ویژگیهای زمینلرزه جنوب دامغان و بزرگترین پسلرزه آن به کار گرفته شد. پراکندگی رومرکز خردلرزهها و زمینلرزههای جنوب دامغان در گستره البرز میانی- خاوری و جنوب آن بر جنبایی سامانه گسلی شاهرود و گسل ترود پافشاری میکنند. پراکندگی کانونی زمینلرزهها و سازوکار آنها شیب تند و سازوکار راستالغز چپگرد را برای پارههای باختری سامانه گسلی شاهرود و گسل ترود نشان میدهند. سازوکار زمینلرزهها نشان میدهند سه گسل آستانه، چاشم و فیروزکوه از سامانه گسلی یاد شده، از دیدگاه سازوکار ژرفی یکسان هستند و شاید بتوانند در یک رویداد یگانه مانند یک گسل بزرگ به جنبش درآیند و زمینلرزه بزرگی را به وجود بیاورند. همچنین سازوکار راستالغز چپگرد زمینلرزههای جنوب دامغان نشان میدهد که گسل ترود نیز از دید رفتار لرزهزمینساختی مانند گسلهای البرز خاوری بوده و این گستره میتواند گسل ترود را نیز در بر بگیرد.
مرتضی طالبیان
چکیده
شمال خاوری ایران از رشته کوههای کپهداغ تا البرز مرکزی یکی از مناطق فعال از دیدگاه لرزهخیزی است. وجود شهرهای بزرگ با پیشینه تاریخی طولانی موجب شده است که دادههای نسبتاً خوبی از تاریخچه فعالیت لرزهای آن در دسترس باشد. گسلهای متعددی در این منطقه وجود دارند که برخی از آنها مورد مطالعات زمینشناختی قرار گرفتهاند و توان لرزهزایی ...
بیشتر
شمال خاوری ایران از رشته کوههای کپهداغ تا البرز مرکزی یکی از مناطق فعال از دیدگاه لرزهخیزی است. وجود شهرهای بزرگ با پیشینه تاریخی طولانی موجب شده است که دادههای نسبتاً خوبی از تاریخچه فعالیت لرزهای آن در دسترس باشد. گسلهای متعددی در این منطقه وجود دارند که برخی از آنها مورد مطالعات زمینشناختی قرار گرفتهاند و توان لرزهزایی آنها مورد ارزیابی قرار گرفته است، اما در مورد بسیاری از آنها هنوز دادههای کافی وجود ندارد. اندازهگیریهای ژئودتیک اخیر این امکان را بهوجود آورده است که نرخ حرکات راستالغز و کوتاهشدگی در بخشهای مختلف منطقه مورد بررسی قرار گیرد و نمای کلی از آن ارائه نمودهاست. این پژوهش به قابلیت کاربرد این دادهها در ارزیابی خطر زمینلرزه میپردازد. بدین منظور توان لرزهزایی گسل که بر اساس دادههای سنیابی و یا اندازهگیریهای ژئودتیک محاسبه شده است با رویداد واقعی زمینلرزههای دستگاهی و تاریخی منطقه مقایسه شده است. با توجه به گستردگی منطقه و عدم وجود دادههای کافی این مقایسه در مورد یکایک گسلها امکانپذیر نیست از این رو شمال خاور کشور به 5 زون ساختاری تقسیم شده است. مقایسه گشتاور لرزهای رها شده در این زونها با میزان تجمعی سالانه آن حاکی از همخوانی نسبتاً خوب این دادهها دارد و از این رو میتوان با اطمینان بیشتر از دادههای زمینشناسی و ژئودتیک در بر آورد خطر زمینلرزه در این بخش از کشور استفاده نمود.
کاظم سیدامامی؛ ندا بهفر؛ محمودرضا مجیدیفرد؛ امیر بهفر
چکیده
ردیفهای مناسبی از سنگهای ژوراسیک میانی - بالایی در شمالخاوری دامغان (محدوده ساختاری البرز خاوری) رخنمون دارد. سازند دلیچای در منطقه مورد بررسی، در مجموع از تناوب مارن و سنگآهک مارنی به رنگ خاکستری متمایل به سبز تشکیل شده است. چینهشناسی این سازند با 156 متر ستبرا در برش طالو مورد بررسی قرار گرفته و در 4 بخش تقسیم و توصیف شده است. ...
بیشتر
ردیفهای مناسبی از سنگهای ژوراسیک میانی - بالایی در شمالخاوری دامغان (محدوده ساختاری البرز خاوری) رخنمون دارد. سازند دلیچای در منطقه مورد بررسی، در مجموع از تناوب مارن و سنگآهک مارنی به رنگ خاکستری متمایل به سبز تشکیل شده است. چینهشناسی این سازند با 156 متر ستبرا در برش طالو مورد بررسی قرار گرفته و در 4 بخش تقسیم و توصیف شده است. سازند دلیچای در برش مورد بررسی، در مرز زیرین خود بهطور ناهمساز بر روی سازند شمشک قرار دارد و در مرز بالایی بهطور همشیب و گذر تدریجی توسط سنگآهکهای ستبرلایه سازند لار پوشیده میشود. از برش مورد بررسی، در مجموع 1750 نمونه فسیلی جمعآوری شد که 1491 نمونه آمونیتی و 259 نمونه از تاکسونهای جانوری دیگر (بلمنیت، شکم پایان، دوکفهایها، بازوپایان، خارپوستان و اسفنج) بوده است. با بررسیهای انجام شده، 27 جنس، 33 گونه، 6 زیست زون آمونیتی (Parkinsoni Zone, Zigzag-Aurigerus zones, Subcontractus Zone, Bullatus-Gracilis zones, Anceps-Coronatum zones, Athleta Zone) ، 17 جنس، 8 گونه و 2 زیست زون از روزن داران بنتیک و پلاژیک شناسایی و معرفی شد. محتوای فسیلی بهطور عمده در متراژ کمی از سنگآهکهای سرخ رنگ ندولار، در بخش بالایی برش متمرکز شده است. بر اساس مجموعه فسیلی شناسایی شده، برای سازند دلیچای در منطقه شمال خاوری دامغان سن باژوسین پسین - آکسفوردین را میتوان در نظر گرفت. زیای آمونیتی ژوراسیک میانی- بالایی شمالخاوری دامغان بهطور عمده ارتباط نزدیکی را با زیای آمونیتی اروپای شمالباختری و مناطق حاشیهای مدیترانه نشان میدهند.
فاطمه اعراب؛ پرویز امیدی؛ عزیزالله طاهری
چکیده
در این مقاله، آثار دگرریختی کواترنری در باختر شاهرود در ناحیهای از دامنه جنوبی البرز خاوری از دره ده ملا (شمال روستای ده ملا) تا دره طزره بررسی میشود. منطقه مورد مطالعه محدود به دو گسل اصلی در شمال و جنوب با روند خاوری- باختری و شیب به سوی شمال است. در این پژوهش، فعالیت کواترنری کل منطقه به ویژه گسلهای مرزی با مؤلفه چیره راستالغز ...
بیشتر
در این مقاله، آثار دگرریختی کواترنری در باختر شاهرود در ناحیهای از دامنه جنوبی البرز خاوری از دره ده ملا (شمال روستای ده ملا) تا دره طزره بررسی میشود. منطقه مورد مطالعه محدود به دو گسل اصلی در شمال و جنوب با روند خاوری- باختری و شیب به سوی شمال است. در این پژوهش، فعالیت کواترنری کل منطقه به ویژه گسلهای مرزی با مؤلفه چیره راستالغز چپبر ثابت شد. در بررسیهای صحرایی، آثار جنبش کواترنری به صورت بریدگی و جابهجایی نهشتههای کواترنری بر روی گسل شمالی و جنوبی و گسلهای فرعی میان آنها در مکانهایی مانند دره دهملا و دره طزره دیده شد. این بررسی نشان داد که نشانههای فعالیت کواترنری در کل این پهنه رخنمون دارد ولی گسل شمالی که ادامه خاوری گسل آستانه می باشد نقش اصلی را در فرایند دگرریختی کواترنری به عهده دارد و حرکت امتدادلغز چپ بر گسل جنوبی به سوی انتهای خاوری با اتصال به یک گسل انتقالی با سازوکار عادی ختم میشود. این گسل انتقالی روند شمالی- جنوبی و شیب خاوری دارد.
محمدرضا کبریایی زاده
چکیده
سازند جیرود گسترش وسیعی در منطقه دامغان دارد. از نظر سنگ شناختی، این سازند بهطور عمده از آهک، آهک مارنی، شیل و ماسه سنگ کوارتزیتی تشکیل شده است و ستبرای آن از 10 تا حدود 200 متر تغییر میکند. بازوپایان سازند جیرود در جنوب باختر، شمال و شمال خاور منطقه دامغان (برشهای دروار، سیمه کوه و دهملا) مورد مطالعه قرار گرفتند و گونههای زیر در ...
بیشتر
سازند جیرود گسترش وسیعی در منطقه دامغان دارد. از نظر سنگ شناختی، این سازند بهطور عمده از آهک، آهک مارنی، شیل و ماسه سنگ کوارتزیتی تشکیل شده است و ستبرای آن از 10 تا حدود 200 متر تغییر میکند. بازوپایان سازند جیرود در جنوب باختر، شمال و شمال خاور منطقه دامغان (برشهای دروار، سیمه کوه و دهملا) مورد مطالعه قرار گرفتند و گونههای زیر در آنها شناسایی شدند: Schellwienella sp., Mesoplica praelonga, Mesoplica sp., Sentosia sp., Schizophoria impressa, Leptagonia sp., Aulacella interlineata, Zaigunrostrum iranicum, Leptocaryorhynchus jamensis, Araratella dichotomians assimulata, Araratella sp., Centrorhynchus charakensis, Megalopterorhynchus chanakchiensis, Paurogastroderhynchus nalivkini, Paurogastroderhynchus bikniensis, Cleiothyridina coloradensis, Cleiothyridina sp., Athyris tau, Composita cf. globosa,Lamellosathyris sp., Cyrtospirifer sergunkovae, Cyrtospirifer sp.,Cyrtiopsis graciosa chakhaensis, Cyrtiopsis lapparenti, Prospira struniana, Prospira lapparenti, Rigauxia cyrtinaeformis, Rigauxia crassiplicatus, Dichospirifer thylakistoides, Eobrachythyris sp.,Toryniferella echinulata, Cryptonella sp., براساس این بازوپایان، سن فامنین پیشین- پسین را میتوان برای بخش کربناتی سازند جیرود در این برشها در نظر گرفت. همچنین سازند جیرود در این برشها، همارز قسمت میانی و بالایی (بجز زیستزون Rossirhynchus) سازند جیرود در برش الگو (البرز مرکزی) است.