زمین شناسی اقتصادی
مریم خسروی؛ ونچائو یو؛ جینتائو ژو
چکیده
نهشته بوکسیتی گانو در 90 کیلومتری شمال شرق سمنان در زون البرز شرقی، شمال ایران واقع شده است. کانسنگهای بوکسیتی به صورت عدسیهای منفصل چینهسان با طول 6 کیلومتر و ضخامتی از 2 تا 20 متر در طول مرز بین کربناتهای سازند الیکا و شیل، ماسهسنگ، سیلتستون و زغالسنگ سازند شمشک گسترش یافته است. تجزیههای کانیشناسی نشان میدهند که کانسنگهای ...
بیشتر
نهشته بوکسیتی گانو در 90 کیلومتری شمال شرق سمنان در زون البرز شرقی، شمال ایران واقع شده است. کانسنگهای بوکسیتی به صورت عدسیهای منفصل چینهسان با طول 6 کیلومتر و ضخامتی از 2 تا 20 متر در طول مرز بین کربناتهای سازند الیکا و شیل، ماسهسنگ، سیلتستون و زغالسنگ سازند شمشک گسترش یافته است. تجزیههای کانیشناسی نشان میدهند که کانسنگهای بوکسیتی حاوی کانیهای دیاسپور، هماتیت، کائولینیت، کلریت، آناتاز، ایلیت، زونیت، گوتیت، کوارتز و دولومیت هستند.افزایش پتانسیل اکسیداسیون، حضور احتمالی کانیهای فسفاتی ثانویه، نوسانات سطح سفرههای آبهای زیرزمینی و عملکرد سنگ بستر کربناته به عنوان یک بافر فعال نقش مهمی در تغییرات شدید بیهنجاری Ce (79/0–25/12) در کانسنگها داشتهاند. تغییرات pH محلولهای هوازده کننده، نوسانات سطح سفره آبهای زیرزمینی، عملکرد سنگ بستر کربناته به عنوان یک عامل زمینشیمیایی و ترسیب همزمان کانیهای آهندار و روبش ترجیحی LREE(La–Eu) توسط هماتیت نقش مهمی در توزیع و تحرک عناصر نادر خاکی در کانسنگهای بوکسیتی داشتهاند. با توجه به بررسیهای زمینشیمیایی (نمودارهای دو متغیره بیهنجاری Eu در مقابل نسبتهای TiO2/Al2O3 و Sm/Nd)، نهشته بوکسیتی گانو احتمالاً از هوازدگی سنگهای آذرین حدواسط بوجود آمده است.
زمین شناسی اقتصادی
کیامرث حسینی؛ مجید شاه پسندزاده؛ رقیه ذبیحی خرق
چکیده
گستره معدنی سنگان در شمال کمربند ماگمایی سنوزوییک خاور ایران عمدتاً از سنگهای آتش فشانی و آذرآواری (پیروکلاستیک) اسیدی-حدواسط تشکیل گردیده که تحت نفوذ تودههای گرانیتوییدی ائوسن قرار گرفتهاند. در کانسار اسکارن آهن باغک، این گرانیتوییدها از بیوتیتکوارتزمونزونیت پورفیری، بیوتیت سینیت تا بیوتیت سینوگرانیت و آلکالی فلدسپار ...
بیشتر
گستره معدنی سنگان در شمال کمربند ماگمایی سنوزوییک خاور ایران عمدتاً از سنگهای آتش فشانی و آذرآواری (پیروکلاستیک) اسیدی-حدواسط تشکیل گردیده که تحت نفوذ تودههای گرانیتوییدی ائوسن قرار گرفتهاند. در کانسار اسکارن آهن باغک، این گرانیتوییدها از بیوتیتکوارتزمونزونیت پورفیری، بیوتیت سینیت تا بیوتیت سینوگرانیت و آلکالی فلدسپار کوارتز سینیت تا آلکالی فلدسپار گرانیت پیش از کانیزایی و کوارتز آلکالی سینیت و کوارتز سینیتهای هم زاد با کانیزایی تشکیل شدهاند. این گرانیتوییدهای نوع I ماهیت متاآلومین منیزیمی، کالک آلکالن، آلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی دارند. این گرانیتوییدها غنیشدگی نسبی عناصر LREE/HREE و LILE /HFSE، بیهنجاری منفی Eu, Sr, Ta, Th و Ti و بیهنجاری مثبت Th, U, K, Ba, Rb به همراه مقادیر بالای La و نسبت Zr/Nb, Nb/Th, Nb/U و Nb/La را نشان میدهند که نه تنها منشأ گوشتهای نشأت گرفته از لیتوسفر اقیانوسی فرورونده، بلکه آلایش پوسته قارهای در تکامل ماگمای سازنده آنها را پیشنهاد میکند. مقادیر Sm/Yb در برابر La/Sm, Sm/Yb در برابر Sm و Dy/Yb در برابر La/Yb نشان میدهد ماگمای اولیه از ذوببخشی اندک (2 تا 5 درصد) لرزولیتهای گارنت-اسپینلدار در ژرفایی حدود 68-66 کیلومتری گوشته بالایی، تحتتأثیر آلایش پوستهای قرار گرفته است. بنابر این پژوهش، جایگاه زمینساختی-ماگمایی گرانیتوییدها، کمان ماگمایی همزمان تا پس از برخورد قارهای پیشنهاد میشود.
زمین شناسی اقتصادی
ربابه معصومی؛ یوسف رحیم سوری؛ حمایت جمالی؛ علی عابدینی
چکیده
عملکرد فرایندهای دگرسانی بر توفهای ائوسن در محدوده کمر (جنوب استان اردبیل، پهنه طارم- هشتجین) موجب تشکیل زون دگرسانی آرژیلیک گستردهای شده است. هدف از این مطالعه، تعیین عوامل کنترلکننده دگرسانی آرژیلیک با استفاده از مطالعات کانیشناسی و شاخصهای شیمیایی دگرسانی است. کانیهای کوارتز،کائولینیت، مسکوویت (از نوع سریسیت)، روتیل، ...
بیشتر
عملکرد فرایندهای دگرسانی بر توفهای ائوسن در محدوده کمر (جنوب استان اردبیل، پهنه طارم- هشتجین) موجب تشکیل زون دگرسانی آرژیلیک گستردهای شده است. هدف از این مطالعه، تعیین عوامل کنترلکننده دگرسانی آرژیلیک با استفاده از مطالعات کانیشناسی و شاخصهای شیمیایی دگرسانی است. کانیهای کوارتز،کائولینیت، مسکوویت (از نوع سریسیت)، روتیل، آناتاز، ایلیت، دیاسپور، آلونیت، آلبیت، کلینوکلر، جاروسیت، ژیپس، پیریت، اورتوکلاز و دولومیت، کانیهای زون آرژیلیک هستند. کانیسازی سولفیدی شامل پیریت (به طور غالب)، کالکوپیریت، بورنیت، کالکوسیت، گالن و اسفالریت میباشند. شاخص شیمیایی دگرسانی(CIA) از 51/55 تا 74/3 درصد و شاخص کانیشناسی دگرسانی (MI) از 8/22 تا 48/3 درصد متغییر است که بیانگر شدت دگرسانی حدواسط تا بالای کانیهای فلدسپار است. مقدار شاخص مافیک دگرسانی(MIA(O)) نیز از 48/87 تا 88/55 درصد در تغییر بوده و نشاندهنده دگرسانی کانیهای فرومنیزین (پیروکسن و آمفیبول) موجود در توفها میباشد. . تهیشدگی بیشتر عناصر و از جمله برخی عناصر نامتحرک ( LREEs و Zr، Y، V ،Al)، حضور کانیهای نشاندهنده pH اسیدی مانند جاروسیت ، آلونیت و کانیهای حرارت بالا مانند روتیل و آناتاز، وجود کوارتز حفرهای در برخی مناطق دگرسان شده و غنی شدگی همزمان As، Sb و Mo در زون دگرسان شده آرژیلیکی کمر، دارای مشابهتهایی با دگرسانیهای سیال داغ کانسارهای اپیترمال سولفیداسیون بالا میباشد.
زمین شناسی اقتصادی
معصومه نوروزی؛ علی عابدینی؛ علی اصغر کلاگری؛ فاطمه کنگرانی فراهانی
چکیده
رخداد کائولن در منطقه ابوالحسنی- زرشکوه (جنوب خاور دامغان، شمال خاور ایران) محصول دگرسانی سنگهای آندزیتی ائوسن میباشد. با توجه به بررسیهای کانیشناسی، کائولینیت، کوارتز، کلریت، مونتموریلونیت، ایلیت، روتیل، کلسیت، اورتوکلاز، آلبیت، ورمیکولیت، پالی-گورسکیت، جاروسیت و هماتیت مجموعه کانیایی این رخداد دگرسانی هستند. محاسبات ...
بیشتر
رخداد کائولن در منطقه ابوالحسنی- زرشکوه (جنوب خاور دامغان، شمال خاور ایران) محصول دگرسانی سنگهای آندزیتی ائوسن میباشد. با توجه به بررسیهای کانیشناسی، کائولینیت، کوارتز، کلریت، مونتموریلونیت، ایلیت، روتیل، کلسیت، اورتوکلاز، آلبیت، ورمیکولیت، پالی-گورسکیت، جاروسیت و هماتیت مجموعه کانیایی این رخداد دگرسانی هستند. محاسبات تعادل جرم عناصر با فرض Zr به عنوان عنصر شاخص کمتحرک نشان میدهند که در طی فرآیندهای کائولینیتیشدن سنگهای آندزیتی عناصری نظیر Si، Fe، Mg، Na، K، Ti، Cr،Ba، Co، Cs، Rb، U، V، W، Ni و REE به طور بخشی تهی شده و عناصری مانند Hf، Zn و Cd غنیشدهاند. عناصر دیگر شامل Al، Ca، P، Mn، Ga، Nb، Sr، Ta، Th، Y، Cu، Pb و Tl متحمل هر دو فرآیند شستشو و تثبیت گشتهاند. کاهش جرم Si، Fe، K، Rb، Cs و Ba، تخریب پلاژیوکلاز و هورنبلند توسط سیالات گرمابی به شدت اسیدی را آشکار میکند. وجود دو روند غیر عادی کاهشی و افزایشی برای عناصر Al، Ga، P، Nb، Ta و Y میتواند دلیلی بر pH پایین سیالات دگرسان کننده، نسبت بالای آب به سنگ و فراوانی لیگندهای کمپلکسساز باشد.
زمین شناسی اقتصادی
راضیه مهابادی؛ فرج الله فردوست
چکیده
کانسار مس آبگاره در 140 کیلومتری جنوبغرب شاهرود و بخشی از مجموعه آتشفشانی-رسوبی نوار طرود-چاهشیرین است که در حاشیه شمالی پهنه ساختاری-رسوبی ایران مرکزی واقع شده است. محدوده کانسار از نظر سنگشناسی شامل سنگهای آتشفشانی با ترکیب آندزیت، آندزیت بازالتی و بازالت و به مقدار کمتر آذرآواری (کریستالتوف) به سن ائوسن میانی-بالایی میباشد ...
بیشتر
کانسار مس آبگاره در 140 کیلومتری جنوبغرب شاهرود و بخشی از مجموعه آتشفشانی-رسوبی نوار طرود-چاهشیرین است که در حاشیه شمالی پهنه ساختاری-رسوبی ایران مرکزی واقع شده است. محدوده کانسار از نظر سنگشناسی شامل سنگهای آتشفشانی با ترکیب آندزیت، آندزیت بازالتی و بازالت و به مقدار کمتر آذرآواری (کریستالتوف) به سن ائوسن میانی-بالایی میباشد که با انواع دگرسانیهای آرژیلیتی، سریسیتی، سیلیسی، کربناتی، کلریتی و اکسیدهای آهن در امتداد رگهها همراه هستند. براساس مشاهدات صحرایی و مطالعات کانهنگاری، کانهزایی در دو مرحله هیپوژن و سوپرژن و هوازدگی صورت گرفته که کانههای پهنه هیپوژن را عموماً پیریت، کالکوپیریت و بورنیت تشکیل میدهند. بهعلاوه، بخش اعظم کانههای فاز اصلی کانهزایی بهدلیل قرار گرفتن در پهنه اکسیدان-سوپرژن از بین رفته و کانیهای ثانویه مس نظیر کالکوسیت، کوولیت، مالاکیت و کریزوکولا به جای آنها تشکیل شدهاند. دادههای میانبارهای سیال نیز، دمای بین 145 تا 217 درجه سانتیگراد و شوری بین 73/3 تا 84/9 درصد وزنی معادل NaCl و عمق 390 متر را نشان میدهند. در نهایت، بر پایه ویژگیهای زمینشناسی، کانیشناسی، ساخت و بافت کانسنگ و دادههای حاصل از میانبارهای سیال و همچنین مقایسه آنها با کانسارهای اپیترمال مشابه میتوان نتیجه گرفت که سامانه رگهای آبگاره در یک محیط اپیترمال با سولفیداسیون پایین تشکیل شده است.
فریبا آسیای صوفیانی؛ میرعلی اصغر مختاری؛ حسین کوهستانی؛ امیر مرتضی عظیم زاده
چکیده
منطقه کانهزایی مس- مولیبدن- طلای قرهچیلر در داخل باتولیت قرهداغ و در پهنه کانهدار ارسباران واقع شده است. این منطقه بخشی از حاشیه جنوبی قفقاز کوچک میباشد. باتولیت قرهداغ در منطقه کانهزایی قرهچیلر متشکل از گرانودیوریت- کوارتز مونزودیوریت (بهعنوان فاز اصلی و میزبان کانه-زایی)، دیوریت، استوکهای کوارتزمونزونیتی، آپوفیزهای ...
بیشتر
منطقه کانهزایی مس- مولیبدن- طلای قرهچیلر در داخل باتولیت قرهداغ و در پهنه کانهدار ارسباران واقع شده است. این منطقه بخشی از حاشیه جنوبی قفقاز کوچک میباشد. باتولیت قرهداغ در منطقه کانهزایی قرهچیلر متشکل از گرانودیوریت- کوارتز مونزودیوریت (بهعنوان فاز اصلی و میزبان کانه-زایی)، دیوریت، استوکهای کوارتزمونزونیتی، آپوفیزهای گرانیت پورفیری و دایکهای اسیدی و حدواسط میباشد. تودههای نفوذی مزبور متعلق به ائوسن بالایی- میوسن زیرین میباشند. همه فازهای نفوذی یادشده، دارای ماهیت کالکآلکالن تا کالکآلکالن پتاسیم بالا بوده و در زمره گرانیتهای نوع I متاآلومین قرار میگیرند. آپوفیزها و دایکهای گرانیت پورفیری و استوکهای کوارتزمونزونیتی دارای ماهیت آداکیتی بوده و از نوع آداکیت-های غنی از سیلیس محسوب میشوند. در نمودارهای عناصر کمیاب خاکی بهنجارشده به کندریت، نمونههای گرانودیوریتی- کوارتزمونزودیوریتی دارای الگوی عناصر کمیاب خاکی غنی از LREE و الگوی مسطح عناصر MREE و HREE نسبت به کندریت هستند در حالیکه نمونههای گرانیت پورفیری، یک الگوی پرشیب غنی از LREE و فقیر از HREE را نشان میدهند. مجموعه اطلاعات حاصل از مطالعات صحرایی، زمینشناسی، سنگ-شناختی، زمینشیمی و نمودارهای تمایز محیطهای تکتونوماگمایی بیانگر اینست که فاز گرانودیوریتی- کوارتزمونزودیوریتی در نتیجه فرورانش اقیانوس نئوتتیس به زیر اوراسیا در یک کمان ماگمایی حاشیه فعال قارهای تشکیل شده است. استوکهای کوارتزمونزونیتی و گرانیت پورفیری نیز مربوط به یک محیط پس از برخورد قارهای بوده و از ذوب بخشی گوشته لیتوسفری متاسوماتیسمشده حاصل شدهاند.
حسن زمانیان؛ قاسم بیرانوند؛ فرهاد احمدنژاد
چکیده
کانسار بوکسیت کارستی باگوشی در ۳۷ کیلومتری شمال باختر شهر مصیری فارس و در ناحیه زاگرس چینخورده قرار داشته و از بالا به پایین شامل افقهای بوکسیت قرمز، پیزولیتی، قهوهای، برشی و یک افق کائولینیتی است که بر روی سازند سروک قرار دارند. بوهمیت، کائولینیت، هماتیت، پیروفیلیت، آناتاز، کلسیت و دیاسپور از کانیهای اصلی تشکیلدهنده کانسار ...
بیشتر
کانسار بوکسیت کارستی باگوشی در ۳۷ کیلومتری شمال باختر شهر مصیری فارس و در ناحیه زاگرس چینخورده قرار داشته و از بالا به پایین شامل افقهای بوکسیت قرمز، پیزولیتی، قهوهای، برشی و یک افق کائولینیتی است که بر روی سازند سروک قرار دارند. بوهمیت، کائولینیت، هماتیت، پیروفیلیت، آناتاز، کلسیت و دیاسپور از کانیهای اصلی تشکیلدهنده کانسار میباشند. بافت کانهها پیزولیتی، پیزولیتی- اوولیتی و تخریبی همراه با ماتریکس پلیتومورفیک و میکروگرانولار است. افقهای بوکسیتی بر اساس شرایط پایداری کانیهای اصلی، در محیطی با چیرگی آبهای سطحی اسیدی و اکسایشی تا آبهای زیرزمینی قلیایی و کاهشی پدید آمدهاند. مشاهدات میکروسکوپی شامل ماتریکس پلیتومورفیک و بافت پیزولیتی و اووئیدی، شکستگیهای شعاعی در پیزوئیدها، رشد پوستههای ساده پیرامون هسته پیزوئیدهای قبلی و پیزوئیدهایی با پوستههای بدون شکستگی شعاعی و دایرهای، نشانگر پدیداری برجازاد و تکههای شکسته شده پیزوئیدها، پیزوئیدهای دگرزاد و تکههای تخریبی بیانگر ترابرد مواد بوکسیتی هستند، ازاینرو منشأ مواد بیشتر برجا است که در برخی قسمتها بهطور محلی دستخوش ترابرد و باز نهشت در فرورفتگیهای کارستی شدهاند. محاسبات تغییرات جرم برحسب عنصر نامتحرک Ti نشان میدهد که Si، Fe، Mg، K، Na از سیستم هوازدگی فروشویی شده؛ Al، Zr، V، Th، Nb و Ba و REEs بهویژه LREE غنیشده و Hf، Ta، Co، Rb، Cs، Be و U نسبتاً نامتحرک بودهاند. جدایش شدید LREEs و HREEs، غنیشدگی آشکار REEs در کانسنگها نسبت به سنگ مادر، بیهنجاری منفی Eu و بیهنجاری منفی ضعیف Ce از ویژگیهای رفتاری REEs در نهشته بوکسیت باگوشی است.
زمین شناسی اقتصادی
میترا افتخاری؛ محمدرضا حسین زاده؛ محسن مؤید
چکیده
منطقه مورد مطالعه در مجاورت روستای شربیت و در فاصله 28 کیلومتری شمال شرق اهر )استان آذربایجانشرقی( واقع شده است. توده کوارتزمونزونیتی واقع در این منطقه میزبان تورمالینهای گرمابی است که بر مبنای ویژگیهای بافتی بصورت رگهای، برشی، تودههای کوارتز- تورمالینی و تورمالینهای پرکننده فضای خالی مشاهده میشوند. بر اساس مطالعات سنگنگاری ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در مجاورت روستای شربیت و در فاصله 28 کیلومتری شمال شرق اهر )استان آذربایجانشرقی( واقع شده است. توده کوارتزمونزونیتی واقع در این منطقه میزبان تورمالینهای گرمابی است که بر مبنای ویژگیهای بافتی بصورت رگهای، برشی، تودههای کوارتز- تورمالینی و تورمالینهای پرکننده فضای خالی مشاهده میشوند. بر اساس مطالعات سنگنگاری و نتایج ریزکاو الکترونی (EPMA)، تورمالینها از نوع دراویت- شورلیت (با تمایل بیشتر به سمت دراویت) بوده و در گروه قلیایی قرار میگیرند. ویژگیهایی مانند نسبت بالای Mg به Fe، منطقهبندی، مقدار F و تمایل به سمت بیرونی بردارهای تهی شدن از قلیایی و پروتونزدایی، نشانگر تشکیل تورمالینها در شرایط گرمابی میباشند. روند عمومی عناصر نادر خاکی تورمالینها با سنگ درونگیر مطابقت دارد، بهطوریکه که در این نمونهها نیز عناصر نادر خاکی سبک نسبت عناصر نادر خاکی سنگین غنیشدگی نشان میدهند. این الگو بیانگر کنترل این عناصر توسط سنگ میزبان بوده و نشان میدهد که سیال گرمابی غنی از بُر نقش نسبتاَ کمتری داشته است.
سید جواد مقدسی؛ جواد یزدی؛ طاهره نامدار محمدی
چکیده
کانسار آهن سیریز در فاصله 75 کیلومتری شمال باختری شهرستان زرند (استان کرمان)، در پهنه ایران مرکزی جای گرفته است. کانیسازی آهن بیشتر به شکل تودههای نامنظم، عدسیها و رگههایی در واحدهای آهکی- دولومیتی دگرگونشده پالئوزوییک (سازند کوهبنان) و درون اسکارنهای تشکیل شده در همبری توده نفوذی گرانیتویید سیریز یافت میشود. کانسار ...
بیشتر
کانسار آهن سیریز در فاصله 75 کیلومتری شمال باختری شهرستان زرند (استان کرمان)، در پهنه ایران مرکزی جای گرفته است. کانیسازی آهن بیشتر به شکل تودههای نامنظم، عدسیها و رگههایی در واحدهای آهکی- دولومیتی دگرگونشده پالئوزوییک (سازند کوهبنان) و درون اسکارنهای تشکیل شده در همبری توده نفوذی گرانیتویید سیریز یافت میشود. کانسار آهن سیریز ترکیب کانیشناختی سادهای دارد. مگنتیت، پیریت، کالکوپیریت، هماتیت و هیدروکسیدهای آهن مهمترین کانههای موجود در این کانسار هستند. توده نفوذی گرانیتویید سیریز از دید سنگشناختی، شامل واحدهای سنگی مانند کوارتزسینیت، کوارتزمونزونیت، سینیت و سینوگابرو است و ماگمای سازنده آن از نوع کالک آلکالن است. گرانیتویید سیریز از دید زمینشیمیایی در رده گرانیتوییدهای نوع A با منشأ گوشتهای (زیررده A1) قرار میگیرد. با توجه به ویژگیهای سنگشناختی و کانیشناختی، اسکارن سیریز متشکل از گرانیتویید سیریز به عنوان موتور گرمایی و منشأ کانیسازی، پهنه اسکارنی، کانسنگ آهن مگنتیتی تودهای و رگهای، و سنگآهکهای دولومیتی دگرگون شده (مرمر) است. با نفوذ توده گرانیتویید سیریز، سنگهای میزبان آهکی- دولومیتی سازند کوهبنان دستخوش دگرگونی همبری شدهاند و مرمرهای بیشتر آهکی با بافت گرانوبلاستیک تشکیل شدهاند. در این مرحله، مجموعه پاراژنزی در سنگآهکهای خالص بیشتر شامل گارنت- ولاستونیت- مرمر (کلسیت) است. در حالی که در سنگآهکهای دولومیتی شامل گارنت- کلینوپیروکسن- فلوگوپیت است. کانیهای سیلیکات کلسیم (- منیزیم) تشکیل شده در این مرحله بیشتر بدون آب هستند و با کانیسازی آهن همراه نیستند. با گذشت زمان و سرد شدن توده نفوذی گرانیتویید سیریز، سامانه گرمابی- ماگمایی دمابالا دستخوش تغییر و بهتدریج کمرمق میشود. تشکیل کانیهای اپیدوت، ترمولیت- اکتینولیت، بیوتیت، مسکوویت، کلریت، تالک، کلسیت و کوارتز در پهنه اسکارنی کانسار آهن سیریز میتواند محصول این مرحله از تکامل توده نفوذی و سامانه گرمابی- ماگمایی باشد. کانیسازی آهن بیشتر با مجموعه کانیهای ناشی از واکنشهای پسرونده مرحله اخیر همراه است که نشانگر نهشت فلزات در ارتباط با کاهش دمای سیال کانهساز و آمیختگی احتمالی آن با سیالهای جوی است.
سید جواد مقدسی
چکیده
نهشته فسفات جیرود در 45 کیلومتری شمال شهر تهران، در بخش مرکزی پهنه زمینشناختی- ساختاری البرز قرار گرفته است. این نهشته در سازند جیرود جای دارد که یکی از میزبانهای مهم فسفات در ایران است. افق فسفاتی شامل چندین لایه ماسهسنگی فسفاتی است که در یک واحد شیلی متورق سیاه رنگ جای گرفته است. نتایج حاصل از مطالعات میکروسکوپی نشان میدهند ...
بیشتر
نهشته فسفات جیرود در 45 کیلومتری شمال شهر تهران، در بخش مرکزی پهنه زمینشناختی- ساختاری البرز قرار گرفته است. این نهشته در سازند جیرود جای دارد که یکی از میزبانهای مهم فسفات در ایران است. افق فسفاتی شامل چندین لایه ماسهسنگی فسفاتی است که در یک واحد شیلی متورق سیاه رنگ جای گرفته است. نتایج حاصل از مطالعات میکروسکوپی نشان میدهند که افقهای فسفاتی سازند جیرود کانیشناسی سادهای دارند. آپاتیت و کوارتز کانیهای اصلی سازنده این افقها و کانیهای فرعی شامل کلسیت، دولومیت، پیریت، اکسیدهای آهن و کانیهای رسی هستند. نمونههای فسفات گردآوری شده دارای الگوهای REE، مقدار کل REE و نسبتهای عنصری تقریباً یکسانی هستند که نشان میدهد فرایندهای مشابهی در تشکیل آنها مؤثر بودهاند. میانگین مقدار کل REE نمونههای فسفات معدن جیرود از میانگین آبهای اقیانوسی بسیار بیشتر است. الگوهای REE بهنجار شده نمونههای فسفات جیرود، تفریق و غنیشدگی LREE نسبت به HREE نشان میدهند. فسفات جیرود بدون بیهنجاری Ce است. بررسی الگوی بهنجار شده REE نسبت به کندریت نشاندهنده شرایط احیایی رسوبگذاری فسفات است. الگوی بهنجار شده REE نسبت به میانگین شیلهای پساآرکئن (PAAS) نمونههای فسفات جیرود، الگوی تقریباً محدب همراه با بیهنجاری Eu متوسط مثبت نشان میدهد که وجود یک محیط رسوبی بیاکسیژن یا محیط دیاژنزی (احیا کننده سولفات) را برای تشکیل این فسفاتها پیشنهاد میکند.
علی عابدینی
چکیده
منطقه بصیرآباد (شمال خاور اهر، استان آذربایجان شرقی) بخشی از پهنه ماگمایی سنوزوییک اهر- ارسباران در شمال باختر ایران است. نفوذ سنگهای آذرین گرانیتی و گرانودیوریتی به سن الیگوسن به درون سنگهای آتشفشانی ائوسن (آندزیت، تراکیآندزیت، آندزی- بازالت و بازالت) سبب رخداد کانیسازی فلزی به همراه گسترش پهنههای دگرسانی گستردهای ...
بیشتر
منطقه بصیرآباد (شمال خاور اهر، استان آذربایجان شرقی) بخشی از پهنه ماگمایی سنوزوییک اهر- ارسباران در شمال باختر ایران است. نفوذ سنگهای آذرین گرانیتی و گرانودیوریتی به سن الیگوسن به درون سنگهای آتشفشانی ائوسن (آندزیت، تراکیآندزیت، آندزی- بازالت و بازالت) سبب رخداد کانیسازی فلزی به همراه گسترش پهنههای دگرسانی گستردهای در این منطقه شده است. بررسیهای کانیشناسی نشان میدهند که این پهنهها شامل دگرسانیهای سیلیسی (کوارتز)، آرژیلیک حد واسط و پیشرفته (کائولینیت، اسمکتیت، کوارتز و آلونیت)، و پروپیلیتیک (کلریت، اپیدوت، آلبیت وکلسیت) هستند. کانسنگهای درونزاد در رگهها و رگچههای پهنه دگرسانی سیلیسی شامل پیریت، کالکوپیریت و گالن هستند که توسط کوولیت، کانیهای کربناتی مس (مالاکیت و آزوریت) و اکسیدها و هیدرواکسیدهای آهن (گوتیت، لیمونیت و هماتیت) با منشأ برونزاد همراهی میشوند. الگوهای توزیع REEs بهنجار شده با کندریت تفریق و غنیشدگی LREEs نسبت به HREEs و رخداد بیهنجاریهای منفی متغیر Eu در همه پهنههای دگرسانی را نمایش میدهند. محاسبات تعادل جرم عناصر با استفاده از روش ایزوکون نشان میدهند که پهنههای دگرسانی سیلیسی و آرژیلیک حد واسط در طی توسعه و تکوین خود به ترتیب دچار تهیشدگی و غنیشدگی REEs شدهاند. افزون بر این، گسترش پهنههای دگرسانی آرژیلیک پیشرفته و پروپیلیتیک با غنیشدگی LREEs و تهیشدگی انتخابی HREEs همراه بوده است. بررسیهای بیشتر آشکار میکنند که رخداد بیهنجاری منفی Eu (20/0- 23/0) در پهنه دگرسانی سیلیسی با فراوانی یونهای کلریدی، افزایش فوگاسیته اکسیژنسامانه گرمابی و طبیعت به شدت اسیدی سیال در ارتباط است. نتایج به دست آمده از مطالعات زمینشیمیایی (محاسبات تعادل جرم، تغییرات در مقادیر بیهنجاریهای Eu و Ce و نسبتهای عناصر خاکی کمیاب) پیشنهاد میکنند که تغییرات pH و دما، فوگاسیته اکسیژن، اختلاف در فراوانی و نوع یونهای کمپلکسساز در محلول، نسبت آب به سنگ و حضور کانیهایی مانند کائولینیت، گوتیت، اسمکتیت، هماتیت و آلونیت نقش مهمی در تفریق، تحرک، و توزیع لانتانیدها در سامانه دگرسانی مورد مطالعه داشتهاند.
نازنین ظاهری؛ علیرضا زراسوندی؛ منا صامتی؛ محمد کاروانی؛ هوشنگ پورکاسب؛ فاطمه راستمنش
چکیده
منطقه الیگودرز در بخش میانی پهنه سنندج- سیرجان واقع شده است. در زمان ژوراسیک و پیش از آن، تحت تأثیر فعالیتهای زمینساختی مرتبط، گوناگونی کانیسازی از ذخایر مس، آهن، سرب و روی و باریت در این منطقه به چشم میخورد. این گوناگونی کانیسازی به همراه فعالیتهای آتشفشانی- نفوذی در این منطقه پیچیدگیهای زمینشناسی خاصی را بهوجود ...
بیشتر
منطقه الیگودرز در بخش میانی پهنه سنندج- سیرجان واقع شده است. در زمان ژوراسیک و پیش از آن، تحت تأثیر فعالیتهای زمینساختی مرتبط، گوناگونی کانیسازی از ذخایر مس، آهن، سرب و روی و باریت در این منطقه به چشم میخورد. این گوناگونی کانیسازی به همراه فعالیتهای آتشفشانی- نفوذی در این منطقه پیچیدگیهای زمینشناسی خاصی را بهوجود آورده و ابهاماتی را در تکامل زمینشناسی- فلززایی منطقه ایجاد کرده است. در این راستا بررسی تکامل زمینشناسی و ارتباط کانیسازی با تکامل زمینساخت ماگمایی منطقه، هدف این مطالعه بوده است. مطالعات صحرایی و سنگنگاری نشان داد که بیشتر کانهزایی منطقه مورد مطالعه شامل باریت بههمراه کانیهای سولفیدی (کالکوپیریت، پیریت و کوولیت) و اکسیدهای آهن در کانسار باریت فرسش با میزبان کربناتی به سن پرمین در جنوب خاور منطقه الیگودرز، کانهزایی اسفالریت، گالن و کالکوپیریت با میزبان فیلیت، اسلیت و ماسهسنگهای دگرگون شده به سن ژوراسیک در شمال خاور منطقه الیگودرز در کانسار سرب و روی گلزرد و کانیسازی مس همراه با آتشفشانیهای آندزیتی است. نمونهبرداری برای مطالعات سنگنگاری و زمینشیمیایی با استفاده از روش ICP-MS از هر کانسار بهصورت مجزا صورت پذیرفت. از سوی دیگر سنگهای گرانیتوییدی منطقه نیز برای این مطالعات مد نظر بودهاند. الگوی توزیع عناصر خاکی کمیاب (REE) بهنجار شده با کندریت برای نمونههای کانسار روی و سرب گلزرد نشاندهنده غنیشدگی LREEها نسبت به HREEها و نسبت La/Lu>1 است. نمونههای سنگ میزبان دگرگون شده دارای بیهنجاری مثبت Ceو بیهنجاری منفیEu هستند. در حالی که نمونههای اسفالریت، کوارتز، پیریت و گالن دارای بیهنجاری منفی Eu و بیهنجاری منفی Ce هستند. نبود بیهنجاری Eu در نمونه گالن نشانگر بالا بودن فوگاسیته اکسیژن در زمان نهشت این کانی است. بنابراین با توجه به همانندی در روند عناصر خاکی کمیاب نمونههای کانه و سنگ میزبان کانسار گلزرد، بهنظر میرسد عناصر REE از سنگ میزبان خارج و سپس به سیال کانیساز افزوده شدهاند. الگوی پراکندگی عناصر خاکی کمیاب بهنجار شده با کندریت در نمونههای باریت و سنگ میزبان کانسار فرسش نشان از غنیشدگیLREE ها نسبت به HREEها و بیهنجاری قوی و مثبت Eu و بیهنجاری منفی Ce دارد. آب دریا منبع اصلی محلول گرمابی تهنشستدهنده باریت در سنگ میزبان است. الگوی پراکندگی عناصر خاکی کمیاب بهنجار شده با کندریت برای آندزیتهای منطقه روندی مشابه بهصورت پهن با شیب کم نشان میدهد، که نشاندهنده منشأ ماگمایی یکسان برای آنهاست. نمونههای آندزیتی نشاندهنده غنیشدگی LREEها نسبت به HREEها (نسبت (La/Lu>1 و نبود بیهنجاری Eu و Ce در نمونههای آندزیتی است که نشانگر تبلور همزمان کلینوپیروکسن و پلاژیوکلاز و نشاندهنده خروج Ce+3 به همراه دیگر REEها از محیط رسوبی است. الگوی پراکندگی عناصر خاکی کمیاب بهنجار شده با کندریت در نمونههای سنگهای گرانیتی منطقه دارای غنیشدگی LREEها در مقایسه با HREEها، بیهنجاری منفی Eu و نبود بیهنجاری Ce است. الگوی REE بیانگرکنترل فرایند تفریق در طول شکلگیری این گرانیتوییدها توسط تبلور پلاژیوکلاز است. نمودار عنکبوتی بهنجارشده عناصر فرعی نسبت به کندریت نشاندهنده روند یکسان تهیشدگی HFSEها وHREE ها و غنیشدگی LREEها و LILEها برای همه نمونهها است، بنابراین رخداد ماگماتیسم و همه این کانهزاییها در منطقه مورد مطالعه در یک پهنه مرتبط با فرورانش رخ داده است. این مطالعات نشان میدهد یک ارتباط زایشی میان سیالهای تأمینکننده این کانهزاییها و سنگهای آتشفشانی- نفوذی منطقه در زمان ژوراسیک یا پیش از آن از دید جایگاه زمینساختی وجود دارد.
میثم رسولی بیرامی؛ بهنام شفیعی بافتی؛ جعفر عمرانی؛ فرانک حیدریان
چکیده
رخداد مقادیر بیهنجار از اورانیم با مناطق واجد کانیسازی ثانویه مس (مالاکیت) در برخی بخشهای توده متاآلومینوس- پرآلکالین رزگاه در شمال باختر شهرستان سراب سبب شد تا این توده از دید احتمال رخداد کانیزایی اورانیم مورد توجه سازمان انرژی اتمی باشد. برای همین پژوهش حاضر با استفاده از مطالعات کانیشناسی، سنگشناسی و زمینشیمیایی توان ...
بیشتر
رخداد مقادیر بیهنجار از اورانیم با مناطق واجد کانیسازی ثانویه مس (مالاکیت) در برخی بخشهای توده متاآلومینوس- پرآلکالین رزگاه در شمال باختر شهرستان سراب سبب شد تا این توده از دید احتمال رخداد کانیزایی اورانیم مورد توجه سازمان انرژی اتمی باشد. برای همین پژوهش حاضر با استفاده از مطالعات کانیشناسی، سنگشناسی و زمینشیمیایی توان کانهزایی اورانیم را در این توده مورد ارزیابی قرار داده است. سنگهای توده روند تبلور تفریقی را به نمایش گذاشته و دارای تنوع سنگشناسی از مونزودیوریت دارای نفلین تا نفلینمونزوسینیت، پسودولوسیت مونزوسینیت و نفلینسینیت هستند. ارزیابی ویژگیهای زمینشیمیایی سنگهای نادگرسان استوک و دایکهای رزگاه با تأکید بر رفتار اورانیم و عناصر کمیاب خاکی در طی تفریق ماگمایی نشان داد که آپاتیت تأثیر زیادی بر تنظیم غلظت عناصر کمیاب خاکی، U و Th داشته است و زیرکن تا حد کمتر در سنگهای تفریق یافتهتر عناصر کمیاب خاکی سنگین، U، Th و عناصر HFS (Zr، Hf، Nb، Ta، Ti) را درخود جای داده است. سنگهای نفلینسینیتی با ترکیب پرآلکالین به عنوان تفریقیافتهترین واحدهای سنگی استوک نسبت به میانگین نفلینسینیتهای جهان از مقادیر پایین از عناصر HFS، U (حداکثر تا ppm 21) Th (حداکثر تا ppm 56) و عناصر کمیاب خاکی برخوردار هستند ولی مقدار این عناصر در آنها بالاتر از سنگهای تفریق نیافتهتر توده است. بیشتر سنگها دارای بیهنجاری منفی Eu هستند (1≥Eu/Eu*) و نمونههای نفلینسینیتی تفریقیافته دارای بیهنجاری منفی شدید از یوروپیم بودهاند. فراوانی ایلمنینت و مگنتیت و نبود آمفیبول در سنگهای توده نشاندهندة احیایی بودن ماهیت توده و کمبود مواد فرار در توده است که همراه با متاآلومینوس بودن ترکیب توده و فراوانی آپاتیت سبب شده است که توده توانایی کانیسازی اورانیم را نداشته باشد. آزاد شدن محلولهای گرمابی به مقدار محدود از برخی بخشهای توده و شستشوی اورانیم از کانیهای میزبان (آپاتیت و زیرکن) توسط این محلولها سبب کانیزایی ضعیف از اورانیم و مس در مرحلة فرایندهای دگرسانی درونزاد شده است. رخداد فرایندهای اکسید شدن و فروشست برونزاد بر کانیسازیهای ضعیف اولیه، افزایش عیار اورانیم و مس را با تشکیل کربناتهای مس به دنبال داشته است که به دلیل ستبرای کم و سطحی بودن کانیزاییهای یادشده، بیهنجاریهای موجود از اورانیم در تودة رزگاه غیراستخراجی هستند؛ بنابراین این منطقه برای انجام برنامه اکتشاف نیمهتفصیلی و تفصیلی توسط سازمان انرژی اتمی برای اورانیم پیشنهاد نمیشود.
علی عابدینی؛ صمد علیپور؛ مریم خسروی
چکیده
نهشته بوکسیت درزیولی، در فاصله 20 کیلومتری خاور بوکان، جنوب استان آذربایجانغربی (شمال باختر ایران) واقع شده است. این نهشته به صورت لایهها و عدسیهای منفصل چینهسان در درون سنگهای کربناتی سازند روته (پرمین بالایی) گسترش یافته است. مطالعات کانیشناسی نشان میدهند که آبهای سطحی با ماهیت اکسیدی- اسیدی و آبهای زیرزمینی با ماهیت ...
بیشتر
نهشته بوکسیت درزیولی، در فاصله 20 کیلومتری خاور بوکان، جنوب استان آذربایجانغربی (شمال باختر ایران) واقع شده است. این نهشته به صورت لایهها و عدسیهای منفصل چینهسان در درون سنگهای کربناتی سازند روته (پرمین بالایی) گسترش یافته است. مطالعات کانیشناسی نشان میدهند که آبهای سطحی با ماهیت اکسیدی- اسیدی و آبهای زیرزمینی با ماهیت بازی- احیا نقش بارزی در توسعه و تکامل این نهشته ایفا نمودهاند. بر اساس شواهد صحرایی و مطالعات زمینشیمیایی، سنگهای بازالتی محتملترین سنگ مادر این نهشته هستند. محاسبات فاکتور غنیشدگی آشکار میکنند که عناصر Si، Ca، Mg، Na، K، Mn، Co، Rb و Hf در طی تکوین این نهشته شسته شده، و عناصر Al، Ti، V، Th، Ga، Zr، Nb، U، و Cr غنی شدهاند. این در حالی است که عناصر Fe، P، Ni، Ba، و Y متحمل فرایندهای شستشو- تثبیت شدهاند. نتایج بهدست آمده نشان میدهند که عواملی مانند جذب سطحی، روبش، تمرکزهای بازماندی، بافرینگ محلولهای هوازده کننده توسط سنگ بستر کربناتی، کنترل کانیایی، تفاوت در شدت دگرسانی، مواد آلی، و نوسانات سطح سفره آبهای زیرزمینی نقش ارزندهای در توزیع عناصر اصلی، فرعی، و جزئی در این نهشته ایفا نمودهاند. این مطالعه همچنین آشکار میکند که کانسنگهای فقیر از آهن و غنی از آهن این نهشته به ترتیب ویژگیهای مناسبی برای استفاده در صنایع دیرگداز و سیمان را دارا هستند.
سیما سلطانینژاد؛ بهنام شفیعی
چکیده
کانسار نوچون، با ذخیره قطعی 268 میلیون تن با عیار میانگین 034/0 درصد مولیبدن (در رده عیار حد ppm100) و 62 میلیون تن با عیار متوسط 43/0 درصد مس (در رده عیار حد 25/0 درصد) اولین رخداد شناخته شده از کانیسازی پورفیری سرشار از مولیبدن، ولی بهنسبت فقیر از مس در ایران است که از دید کانیشناسی، زمینشیمیایی و زایشی مورد مطالعه قرار گرفته است. دگرسانی ...
بیشتر
کانسار نوچون، با ذخیره قطعی 268 میلیون تن با عیار میانگین 034/0 درصد مولیبدن (در رده عیار حد ppm100) و 62 میلیون تن با عیار متوسط 43/0 درصد مس (در رده عیار حد 25/0 درصد) اولین رخداد شناخته شده از کانیسازی پورفیری سرشار از مولیبدن، ولی بهنسبت فقیر از مس در ایران است که از دید کانیشناسی، زمینشیمیایی و زایشی مورد مطالعه قرار گرفته است. دگرسانی و کانیسازی در کانسار نوچون در پیوند با یک استوک بسیار تفریق یافته پورفیری (ریوداسیت) وابسته به باتولیت الیگو- میوسن ممزار رخ داده است. بر پایه این مطالعه ، بیشتر کانیسازی مولیبدن و مس در کانسار نوچون به شکل رگچههای متقاطع (استوک ورک) و بسیار کمتر بهصورت افشان رخ داده است. حضور مولیبدنیت با یا بدون همراهی کالکوپیریت در رگچههای پتاسیک کوارتز- انیدریت- ارتوکلاز- بیوتیت و رخداد کالکوپیریت در رگچههای کوارتز- مگنتیتی اولیه نشاندهنده تقدم زمانی بخشی از کانیسازی مس بر مولیبدن در مراحل اولیه کانیسازی است. همبستگی ضعیف (2/0- =r) میان مقادیر مولیبدن و مس در دگرسانی پتاسیک و بهویژه در عیارهای بالا، متفاوت بودن شرایط غنیشدگی و رفتار این دو عنصر در سیالهای گرمابی مسئول کانیسازی در دگرسانی یادشده را نشان میدهد. حضور رگچههای ستبر کوارتز- کالکوپیریت- پیریت با هاله سریسیتی که گاه مستقل هستند و گاه درون رگچههای مراحل اولیه کانیسازی مولیبدن (رگچههای کوارتز- مولیبدنیتی با هاله بیوتیتی) نفوذ کردهاند و همچنین رخداد رگچههای کوارتز- مولیبدنیت بدون هاله دگرسانی بهویژه در بخشهای سیلیسیشده افزایش نسبی عیار مس و تا حدودی مولیبدن را در کانسنگهای موجود در پهنه دگرسانی فیلیک (سریسیتی و سیلیسی) به همراه داشته است. وجود همبستگی مثبت (5/0+ - 0 ≤r) میان عیارهای مولیبدن و مس در کانسنگهای با دگرسانی فیلیک که منطقه دگرسانی پتاسیک را متأثر کرده است میتواند نشاندهنده رفتار یکسان این دو عنصر در طی تشکیل و تکامل محلولهای گرمابی مسئول دگرسانی و کانیسازی منطقه دگرسانی فیلیک کانسار باشد. بر پایه این مطالعه مشخص شد که تمرکز اصلی کانیسازی مولیبدن در بخشهای ژرفتر (دگرسانی پتاسیک) نسبت به مس (دگرسانی فیلیک پوشاننده پهنه پتاسیک) رخ داده است؛ در نتیجه کانسنگهای پرعیار از مولیبدن، مس خیلی بالایی ندارند. این مطالعه نشان داد که کانسار نوچون در مقایسه با کانسار سرچشمه (مس- مولیبدن) در گروه کانسارهای نوع مولیبدن- مس پورفیری ردهبندی میشود. رخداد این زیرگروه از کانسارهای پورفیری به عملکرد سیالهای گرمابی سرشار از مولیبدن ولی بهنسبت فقیر از مس ارتباط داده شده است. ترکیب تفریقیافتهتر پورفیری میزبان کانسار نوچون (ریوداسیت پورفیری) در مقایسه با استوک پورفیری سرچشمه (گرانودیوریت- کوارتزمونزونیت) که اشباع دیرهنگام از آب ماگمای مولد آن را نشان میدهد، احتمالاً عامل زایش چنین سیالهایی بوده است که توانسته است مولیبدن را به مقدار قابل توجهی نسبت به مس از درون مذاب پایانی به فاز سیال سرشار از آب، عناصر قلیایی و سیلیکا وارد کند که نتیجه آن زایش کانسار مولیبدن- مس پورفیری نوچون بوده است.
افشین زهدی؛ محمد حسین آدابی
چکیده
توالی کربناتی سازند تلهزنگ به سن ائوسن پیشین- میانی عمدتاً از روزنداران کفزی بزرگ (مانند نومولیت و آلوئولینا) به همراه ذرات اسکلتی و غیر اسکلتی دیگر تشکیل شده است. در این سازند بر مبنای فراوانی و توزیع روزنداران و دیگر اجزای موجـــود در رخــسارههای مخــتلـــف، ژرفای حوضه رسوبی و در نتیجه نوع زیر محـیط حوضه رسوبی دیرینه (sub-paleoenvironment) ...
بیشتر
توالی کربناتی سازند تلهزنگ به سن ائوسن پیشین- میانی عمدتاً از روزنداران کفزی بزرگ (مانند نومولیت و آلوئولینا) به همراه ذرات اسکلتی و غیر اسکلتی دیگر تشکیل شده است. در این سازند بر مبنای فراوانی و توزیع روزنداران و دیگر اجزای موجـــود در رخــسارههای مخــتلـــف، ژرفای حوضه رسوبی و در نتیجه نوع زیر محـیط حوضه رسوبی دیرینه (sub-paleoenvironment) تعیین شده است. بررسی رخسارهها منجر به شناسایی 10 رخساره میکروسکوپی وابسته به 4 کمربند رخسارهای پهنه کشندی، لاگون، پشتههای سدی و دریای باز شده است. نبود رسوبات دوباره نهشته شده و رخسارههای ریفی، تغییرات تدریجی رخسارهها و نیز گسترش وسیع پهنههای کشندی نشان میدهد که نهشتههای کربناتی سازند تلهزنگ به احتمال قوی در یک سکوی کربناتی از نوع رمپ نهشته شده است. با توجه به فراوانی و تنوع بالای روزنداران کفزی بزرگ در سازند تلهزنگ میتوان برای این نهشتهها از اصطلاح سیستم رمپ کربناتی حاوی روزنداران فراوان استفاده کرد. مقایسه زمینشیمی عنصری و ایزوتوپی بین اجزاء زیستی (روزنداران کفزی) و اجزاء نازیستی (میکرایت) در کربناتهای سازند تلهزنگ حاکی از شرایط نزدیک تعادلی، تأثیر کمتفریق زیستشناختی و اثرات جنبشی مانند سرعت رشد و یا عوامل ناشناخته دیگر است، و به همین دلیل مقدار دمای محاسبه شده آب دریا بر اساس سنگینترین ایزوتوپ اکسیژن در کربناتهای زیستی با دمای اندازهگیری شده نمونههای نازیستی (میکرایت) تقریباً مشابه است. مطالعات سنگنگاری و زمینشیمیایی نشان میدهد که نهشتههای کربناتی سازند تلهزنگ تحتتأثیر دیاژنز ضعیف جوی در یک محیط دیاژنزی بسته همراه با نسبت پایین تبادلات آب به سنگ (water/rock interaction) قرار گرفتهاند.
فرحناز کریم زاده؛ محمد حسین آدابی
چکیده
توالیهای رسوبی آواری و کربناتی سازندهای سرخ شیل و شتری به ترتیب به سن تریاس پیشین و میانی و با مجموع ستبرای 870 متر در ناحیه بهاباد، شهرستان بافق در ایران مرکزی به صورت همشیب و تدریجی بر روی یکدیگر قرار دارند. توالی سنگهای شیلی، سیلتستونی و ماسهسنگی سرخ شیل به تدریج به رخساره آهکهای دولومیتی شده مربوط به پهنه کشندی ...
بیشتر
توالیهای رسوبی آواری و کربناتی سازندهای سرخ شیل و شتری به ترتیب به سن تریاس پیشین و میانی و با مجموع ستبرای 870 متر در ناحیه بهاباد، شهرستان بافق در ایران مرکزی به صورت همشیب و تدریجی بر روی یکدیگر قرار دارند. توالی سنگهای شیلی، سیلتستونی و ماسهسنگی سرخ شیل به تدریج به رخساره آهکهای دولومیتی شده مربوط به پهنه کشندی سازند شــتری ختم میشوند. توالی ستبر لایه تا تودهای سنگهای به طور عمده دولومیتی سازند شتری نیز به صورت تدریجی توسط آهکهای نازک تا ستبر لایه به نام عضو آهک اسپهک پوشیده شدهاند. در مطالعات سنگشناسی چهار نوع مختلف دولومیت (از نظر شکل و اندازه بلورها، پراکندگی اندازه بلورها در متن سنگ و اشکال مرزهای بلوری) تشخیص داده شده است. دولومیت نوع یک، در شرایط دمای سطحی و در مراحل اولیه رسوبگذاری تشکیل شده و دولومیت دیاژنتیــکی اولیه بهشمار میآید. سایر دولومیتها به ترتیب درشت شدن اندازه بلور آنها، در محیـطهای کمژرفا تا ژرف تدفینی تشکیل شدهاند. تغییر ترکیب سیالهای دولومیت ساز در طی مراحــل گوناگون دیاژنز (اولیه تا تأخیری) سبب چنین تنوعی درتشکیل دولومیتهای این سازند شده است. بر اساس مطالعات زمینشیمیایی (تجزیههای عنصریFe , Na , Sr , Mg ,Ca و Mnو ایزوتوپی ) و) تشکیل این دولومیتها به طور عمده در محیط کاهیده و طی افزایش تدریجی دما در مراحل مختلف تدفین رخ داده است. منبع اصلی تأمین یون منیزیم در مورد دولومیتهای بسیار دانه ریز اولیه آب دریا و در مورد سایر انواع دولومیتها دیاژنز کانیهای رسی لایههای زیرین (سازند سرخ شیل) و شورابهای حوضهای پیشنهاد میشود. نتایج مطالعات XRD وXRF بر روی کانیهای رسی کلریتی و مونت موریلونیتی سازند سرخ شیل حاکی از کاهش به ترتیب 36 و 84 درصدی محتوای MgO در مقایسه با کانیهای رسی استاندارد مشابه است. این کاهش نشانه دیاژنز کانیهای رسی موجود در شیلها و خروج منیزیم در نتیجه فشردگی لایههای بالایی است که تأمینکننده بخشی از Mg برای دولومیتی شدن کربناتها بوده است. با اندازهگیری مقدار کربن آلی در دولومیتها و آهکها مشخص شد که تمرکز این ماده در دولومیتها چندین برابر آهکها میباشد. این مطلب گویای مستعدتر بودن آهکهای غنی از مواد آلی برای فرایند دولومیتی شدن است. در این سازند ساختارهای زیستی چون استروماتولیتها در به دام انداختن مواد آلی نقش مهمی داشتهاند. دمای تشکیل دولومیتهای اولیه (Early diagenetic) سازند شتری حدود 39 درجه سانتیگراد و دولومیتهای ثانویه (Late diagenetic) 179 درجه سانتیگراد محاسبه شده است.