چینه شناسی و فسیل شناسی
اعظم ماهانی پور؛ مریم افتخاری؛ سهیلا سهیلی
چکیده
به منظور بررسی رخداد غیرهوازی ابتدای آپتین، نانوفسیلهای آهکی در رسوبات بارمین پسین -آپتین پیشین سازند گرو واقع در یال جنوب غربی تاقدیس کبیرکوه در برش قلعه دره از نقطه نظر پالئواکولوژی مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار گرفت. بررسی نانوفسیلهای آهکی در این برش منجر به تشخیص 90 گونه متعلق به 43 جنس از 15 خانواده شد که از جمله جنس و گونههای ...
بیشتر
به منظور بررسی رخداد غیرهوازی ابتدای آپتین، نانوفسیلهای آهکی در رسوبات بارمین پسین -آپتین پیشین سازند گرو واقع در یال جنوب غربی تاقدیس کبیرکوه در برش قلعه دره از نقطه نظر پالئواکولوژی مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار گرفت. بررسی نانوفسیلهای آهکی در این برش منجر به تشخیص 90 گونه متعلق به 43 جنس از 15 خانواده شد که از جمله جنس و گونههای شاخص میتوان به اولین حضور گونههای Hayesites irregularis و Eprolithus floralis اشاره کرد. بر این اساس محدوده تحت بررسی شامل قسمتهای انتهایی زیستزون CC6/NC5 تا قسمتهای ابتدایی زیستزون CC7/NC7A است. اولین حضور گونه H. irregularis شاخص مرز بارمین- آپتین و تفکیک کننده زیستزونهای CC6/NC5E از CC7/NC6 است. بررسی آماری تجمع نانوفسیلهای آهکی محدوده مورد مطالعه بیانگر ثبت افت نانوکونیدی (Nannoconid decline) در مرز بارمین- آپتین و آپتین پیشین و بحران نانوکونیدی (Nannoconid crisis) در زون CC7a/NC6B میباشد. بحران نانوکونیدی یکی از شاخصهای اصلی رخداد غیرهوازی اقیانوسی ابتدای آپتین است که از نقاط مختلف دنیا از جمله غرب تتیس، حوضه دریای شمال و اقیانوسهای اطلس و آرام در بازه زمانی آپتین پیشین وزون NC6 از زیستزونهای نانوفسیلی گزارش شده و در این مطالعه در رسوبات آپتین پیشین سازند گرو ثبت شده است.
چینه شناسی و فسیل شناسی
کتایون برمکی زاده؛ اعظم ماهانی پور
چکیده
چکیده در این مطالعه 212 متر تحتانی سازند گرو در یال جنوبغربی تاقدیس کبیرکوه از نقطه نظر نانوفسیلهای آهکی مورد بررسی قرار گرفت. لیتولوژی غالب محدوده مورد مطالعه مارن، سنگ آهک مارنی، شیل سیاه و سنگ آهک میباشد. بررسی نانوفسیلهای آهکی در این قسمت منجر به تشخیص 67 گونه متعلق به 33 جنس و 13 خانواده شد. حوادث نانوفسیلی ثبت شده از قاعده به سمت ...
بیشتر
چکیده در این مطالعه 212 متر تحتانی سازند گرو در یال جنوبغربی تاقدیس کبیرکوه از نقطه نظر نانوفسیلهای آهکی مورد بررسی قرار گرفت. لیتولوژی غالب محدوده مورد مطالعه مارن، سنگ آهک مارنی، شیل سیاه و سنگ آهک میباشد. بررسی نانوفسیلهای آهکی در این قسمت منجر به تشخیص 67 گونه متعلق به 33 جنس و 13 خانواده شد. حوادث نانوفسیلی ثبت شده از قاعده به سمت راس برش به ترتیب عبارتند از اولین حضور گونه Calcicalathina oblongata، آخرین حضور گونه Rucinolithus wisei، اولین حضور گونه Lithraphidites bollii، آخرین حضور گونه Cruciellipsis cuvillieri، اولین حضور گونه Assipetra terebrodentarius و آخرین حضور گونه Lithraphidites bollii. بر اساس شاخصهای نانوفسیلی فوق، محدوده مورد مطالعه از قسمتهای انتهایی زیستزون نانوفسیلی CC2/NK2 تا اواسط زیستزون فرعی CC5b/NC5C میباشد. بر این اساس سن محدوده مورد مطالعه والانژینین ‒ هاتریوین میباشد. لازم به ذکر است که بر اساس دادههای نانوفسیلی موجود امکان تعیین مرز والانژینین ‒ هاتریوین وجود نداشت. این مرز در مقطع نمونه مرزی پیشنهادی در جنوب شرق فرانسه (برش La Charce)، در قاعده زون آمونیتی Acanthodiscus radiatus در حوضه تتیس قرار داده شده است.
چینه شناسی و فسیل شناسی
مریم افتخاری؛ اعظم ماهانی پور؛ محمد داستان پور
چکیده
چکیده در مطالعه حاضر رسوبات بارمین در سازند گرو در یال جنوب غربی تاقدیس کبیرکوه (برش قلعهدره) از نقطه نظر نانوفسیلهای آهکی مورد بررسی قرار گرفت. در رسوبات تحت بررسی سه حادثه نانوفسیلی شاخص ثبت شد و بر اساس آنها بیوزون NC5 و قسمتهای ابتدایی بیوزونNC6 و زیرزونهای NC5c، NC5d و NC5e از زوناسیون روث (Roth, 1978) و بیوزونهای CC5 ، CC6 و CC7 از زوناسیون ...
بیشتر
چکیده در مطالعه حاضر رسوبات بارمین در سازند گرو در یال جنوب غربی تاقدیس کبیرکوه (برش قلعهدره) از نقطه نظر نانوفسیلهای آهکی مورد بررسی قرار گرفت. در رسوبات تحت بررسی سه حادثه نانوفسیلی شاخص ثبت شد و بر اساس آنها بیوزون NC5 و قسمتهای ابتدایی بیوزونNC6 و زیرزونهای NC5c، NC5d و NC5e از زوناسیون روث (Roth, 1978) و بیوزونهای CC5 ، CC6 و CC7 از زوناسیون سیسینگ (Sissingh, 1977) تشخیص داده شد. در محدوده تحت بررسی جنس و گونههای شاخص آب گرم از قبیل Cyclogelosphaera margerelii، Diazmatolithus lehmanii، Lithraphidites carniolensis، Micrantholithus spp.، Nannoconus spp.، Rhagodiscus asper و Watznaueria spp. به موازات جنس و گونههای شاخص آب سرد از قبیل Biscutum constans، Helenea chiastia و Zeugrhabdotus embergeri حضور دارند. درصد فراوانی گونههای آب گرم بیش از گونههای آب سرد بوده و روند معکوس در فراوانی آنها دیده میشود. بر اساس فراوانی جنس و گونههای شاخص آب گرم و سرد، سه فاز گرمشدگی و دو فاز سردشدگی در محدوده مورد مطالعه قابل ثبت است که شامل حادثه گرمشدگی قسمتهای ابتدایی بارمین پیشین، سردشدگی بارمین پیشین، گرم شدگی بارمین میانی، سرد شدگی بارمین پسین و گرم شدگی مرز بارمین-آپتین میباشد. لازم به ذکر است که این مطالب با دادههای ثبت شده از سایر نقاط دنیا در حوضههای تتیس (از جمله ایتالیا) و بورآل (از جمله شمالغرب آلمان و شمالشرق انگلستان) همخوانی دارد. کلیدواژهها: بارمین، بیوستراتیگرافی، پالئواکولوژی، سازند گرو، نانوفسیلهای آهکی.
عارف شمس زاده؛ سید احمد علوی؛ مهدی ولینژاد؛ مهدی توکلی یرکی
چکیده
میدانهای نفتی باباحبیب و سرکان در جنوب باختری استان لرستان و در 10 کیلومتری باختر شهرستان پلدختر قرار گرفته اند. این گستره مطالعاتی در ناحیه زمینساخت- چینهنگاری (تکتونواستراتیگرافی) لرستان در شمال باختری زیرپهنه ساختاری زاگرس چینخورده ساده واقع شده است. با وجود اینکه ناحیه لرستان بخشی از حوضه رسوبی زاگرس به شمار میرود ولی ...
بیشتر
میدانهای نفتی باباحبیب و سرکان در جنوب باختری استان لرستان و در 10 کیلومتری باختر شهرستان پلدختر قرار گرفته اند. این گستره مطالعاتی در ناحیه زمینساخت- چینهنگاری (تکتونواستراتیگرافی) لرستان در شمال باختری زیرپهنه ساختاری زاگرس چینخورده ساده واقع شده است. با وجود اینکه ناحیه لرستان بخشی از حوضه رسوبی زاگرس به شمار میرود ولی در مقایسه با حوضه فروبار دزفول و فارس تفاوتهای عمدهای از دید نوع و شرایط رسوبگذاری، شدت چینخوردگی و طبقات دارد. اطلاعات ژرفایی به دست آمده از ناحیه لرستان با استفاده از مقاطع لرزهای، اطلاعات چاه و رسم چهار مقطع عرضی (AA´ تا DD´) در راستای عمود بر روند ساختاری منطقه، نشاندهنده تأثیر سطوح جدایشی بر هندسه چینهای آن است. از مهمترین اطلاعات مورد استفاده در این پژوهش استفاده از خطوط لرزهای دو و سهبعدی و همچنین اطلاعات چاههای منطقه بود که در تحلیل هندسی ساختارهای زیرسطحی مورد استفاده قرار گرفت. در بخش مرکزی ناحیه لرستان با توجه به هندسه ساختاری چینهای شکل گرفته در ژرفا و سطح، دو سطح جدایشی 1) سازند شیلی گرو به عنوان سطح جدایشی میانی و 2) سازند فلیشی امیران به عنوان سطح جدایشی بالایی به ترتیب بر هندسه چینخوردگی تاقدیسهای ژرفی (گروه بنگستان) و تاقدیسهای کوچک سطحی اثرگذار هستند. ستبر شدن سطح جدایش بالایی در بخش باختری منطقه مورد مطالعه سبب شکلگیری تاقدیسهایی با طول موج و دامنه کوتاه در رخنمون سطحی شده است. این تغییر ستبرا سبب چینخوردگی ناهماهنگ تاقدیسهای سطحی در بالای تاقدیسهای ژرفایی میشود. هندسه چینخوردگی تاقدیسهای ژرفی سرکان و باباحبیب بهصورت چین جدایشی نامتقارن است که با افزایش تنش در میانههای تاقدیس وعدم گسترش پس راندگی در پس یال، هندسه چین جدایشی گسلخورده مدل یک Mitra (2002) را ایجاد میکند. این مدل به سبب اختلاف مقاومت زیاد میان واحدهای شیلی گرو در قاعده و سازندهای مقاوم گروه بنگستان در بالا تشکیل میشود. هندسه رلهای راندگیها که از رسوبات کم قوام زیرین منشأ گرفتهاند از عوامل اصلی کنترل کننده آرایه پلکانی تاقدیسهای ژرفایی در گستره مورد مطالعه است. هندسه سطحی تاقدیسهای منطقه نیز بیشتر توسط سطح جدایشی بالایی مهار شده است.
اسعد پیره؛ سید احمد علوی؛ محمدرضا قاسمی؛ علی شبان
چکیده
در کمربند چینخورده زاگرس، بخش مهمی از سنگهای منشأ در نئوکومین نهشته شدهاند؛ در زیرپهنه لرستان، پایینترین بخش سازند گرو سامانه نفتی کرتاسه پیشین را تغذیه میکند. این سنگهای منشأ بهطور گسترده در زیرپهنه لرستان و شمال باختری فروافتادگی دزفول گسترش یافتهاند. تاقدیس کبیرکوه یکی از ساختارهای مهم زیرپهنه لرستان است که با ...
بیشتر
در کمربند چینخورده زاگرس، بخش مهمی از سنگهای منشأ در نئوکومین نهشته شدهاند؛ در زیرپهنه لرستان، پایینترین بخش سازند گرو سامانه نفتی کرتاسه پیشین را تغذیه میکند. این سنگهای منشأ بهطور گسترده در زیرپهنه لرستان و شمال باختری فروافتادگی دزفول گسترش یافتهاند. تاقدیس کبیرکوه یکی از ساختارهای مهم زیرپهنه لرستان است که با طول بیش از 200 کیلومتر، رخنمون سازند گرو را در خود جای داده است. سامانههای شکستگی طبیعی مهمترین فراهمکننده تراوایی و گاه روزنگی در بسیاری از مخزنهای کربناتی هستند و در مهاجرت اولیه هیدروکربنها از سنگ منشأ به سنگ مخزن اهمیت دارند. این پژوهش دادههای صحرایی در زمینه میزان تراکم دستههای شکستگی و انواع آنها در برونزد سـازند گرو و بخشی از سازند سروک در تاقدیس کبیرکوه گردآوری و تحلیل شد. تحلیل این دادهها 8 دسته شکستگی را آشکار ساختند: 1) 2 دسته شکستگی عرضی با راستای NNE-SSW (دستههای A و B)، 2) 2 دسته شکستگی طولی با راستای ESE-WNW (دستههای C و D)، 3) دو دسته شکستگی مایل با راستاهای NNW-SSE و NE-SW(دستههای E و F) و 4) 2 دسته شکستگی مایل دیگر با راستاهای ENE-WSW و SE-NW (دستههای G و H). شکستگیهای عرضی به همراه استیلولیتهای عمود بر آنها، شکستگیهای با سن کرتاسه پیشین تا پیش از میوسن پسین هستند در حالی که دسته شکستگیهای طولی و مایل از پس از میوسن پسین تشکیل شدهاند. شماری از شکستگیهای عرضی، پرشدگی با کلسیت را نشان میدهند. پیشنهاد میشود دو گامه چرخش پادساعتگرد در سامانه تنش مؤثر در تشکیل شکستگیها وجود داشته است؛ 1) سامانه تنش مؤثر در تشکیل شکستگیهای بدون پرشدگی نسبت به شکستگیهای دارای پرشدگی در سوی پادساعتگرد چرخش داشته است. 2) سامانه تنشی مؤثر در شکلگیری دستههای شکستگی مایل (دستههای E و F)، نسبت به سامانه تنشی مؤثر در شکلگیری شکستگیهای باز (دستههای A و B) و استیلولیتها در سوی پادساعتگرد چرخش داشته است. این چرخشهای میدان تنش احتمالاً بر اثر چرخش صفحه تازی در هنگام همگرایی به اوراسیا روی دادهاند.