محمود صادقیان؛ سکینه شکاری
چکیده
توده گرانیتوییدی درّهباغ در شمال باختر الیگودرز از دو بخش مافیک و فلسیک تشکیل شده است. این بخشها به ترتیب دارای ترکیب سنگشناسی دیوریت تا کوارتزدیوریت و گرانودیوریت تا لوکوگرانیت هستند. آشکارترین ویژگیهای بخش فلسیک توده نفوذی درهّباغ عبارتند از حضور گسترده آنکلاوهای متاپلیتی آندالوزیتدار، سورمیکاسه، سیلیسی (کوارتزی ...
بیشتر
توده گرانیتوییدی درّهباغ در شمال باختر الیگودرز از دو بخش مافیک و فلسیک تشکیل شده است. این بخشها به ترتیب دارای ترکیب سنگشناسی دیوریت تا کوارتزدیوریت و گرانودیوریت تا لوکوگرانیت هستند. آشکارترین ویژگیهای بخش فلسیک توده نفوذی درهّباغ عبارتند از حضور گسترده آنکلاوهای متاپلیتی آندالوزیتدار، سورمیکاسه، سیلیسی (کوارتزی به ارث رسیده از رگههای کوارتزی با ماهیت دگرگونی)، متاپسامیتی و همچنین زینوکریستهای آندالوزیت در سراسر بخش فلسیک. سنگهای فلسیک دارای ماهیت پرآلومین و کالکوآلکالن هستند و در گروه گرانیتوییدهای نوع S (پالینژنتیک) و کمان حاشیه قاره (CAG) قرار میگیرند. سنگهای مافیک دارای ماهیت متاآلومین و کالکآلکالن هستند و در گروه گرانیتوییدهای نوع I و کمان حاشیه قاره (CAG) جای میگیرند. بر پایه مشاهدات صحرایی، شواهد سنگنگاری، ویژگیهای ژئوشیمیایی و تفسیر رویدادهای صورت گرفته، در اثر نفوذ ماگماهای بازیک- حدواسط در مجموعه متاپلیتی- متاگریوکی تریاس پایانی- ژوراسیک آغازین، دما بالا رفته و دگرگونی مجاورتی بزرگ مقیاسی که تا حد تشکیل سیلیمانیتهورنفلس پیش رفته، صورت گرفته است. گذر دما از نقطه ذوب متاپلیتها- متاگریوکها، مذابهایی با ترکیب مناسب برای ساخت تودههای گرانیتوییدی نوع S فراهم کرده است. ماگمای تولید شده به ترازهای بالاتر پوسته رفته و در آن جای گرفته است. جایگیری آن با دگرگونی مجاورتی کم وسعتی در حد کردیریت- هورنفلس همراه بوده است.
نازنین ظاهری؛ علیرضا زراسوندی؛ منا صامتی؛ محمد کاروانی؛ هوشنگ پورکاسب؛ فاطمه راستمنش
چکیده
منطقه الیگودرز در بخش میانی پهنه سنندج- سیرجان واقع شده است. در زمان ژوراسیک و پیش از آن، تحت تأثیر فعالیتهای زمینساختی مرتبط، گوناگونی کانیسازی از ذخایر مس، آهن، سرب و روی و باریت در این منطقه به چشم میخورد. این گوناگونی کانیسازی به همراه فعالیتهای آتشفشانی- نفوذی در این منطقه پیچیدگیهای زمینشناسی خاصی را بهوجود ...
بیشتر
منطقه الیگودرز در بخش میانی پهنه سنندج- سیرجان واقع شده است. در زمان ژوراسیک و پیش از آن، تحت تأثیر فعالیتهای زمینساختی مرتبط، گوناگونی کانیسازی از ذخایر مس، آهن، سرب و روی و باریت در این منطقه به چشم میخورد. این گوناگونی کانیسازی به همراه فعالیتهای آتشفشانی- نفوذی در این منطقه پیچیدگیهای زمینشناسی خاصی را بهوجود آورده و ابهاماتی را در تکامل زمینشناسی- فلززایی منطقه ایجاد کرده است. در این راستا بررسی تکامل زمینشناسی و ارتباط کانیسازی با تکامل زمینساخت ماگمایی منطقه، هدف این مطالعه بوده است. مطالعات صحرایی و سنگنگاری نشان داد که بیشتر کانهزایی منطقه مورد مطالعه شامل باریت بههمراه کانیهای سولفیدی (کالکوپیریت، پیریت و کوولیت) و اکسیدهای آهن در کانسار باریت فرسش با میزبان کربناتی به سن پرمین در جنوب خاور منطقه الیگودرز، کانهزایی اسفالریت، گالن و کالکوپیریت با میزبان فیلیت، اسلیت و ماسهسنگهای دگرگون شده به سن ژوراسیک در شمال خاور منطقه الیگودرز در کانسار سرب و روی گلزرد و کانیسازی مس همراه با آتشفشانیهای آندزیتی است. نمونهبرداری برای مطالعات سنگنگاری و زمینشیمیایی با استفاده از روش ICP-MS از هر کانسار بهصورت مجزا صورت پذیرفت. از سوی دیگر سنگهای گرانیتوییدی منطقه نیز برای این مطالعات مد نظر بودهاند. الگوی توزیع عناصر خاکی کمیاب (REE) بهنجار شده با کندریت برای نمونههای کانسار روی و سرب گلزرد نشاندهنده غنیشدگی LREEها نسبت به HREEها و نسبت La/Lu>1 است. نمونههای سنگ میزبان دگرگون شده دارای بیهنجاری مثبت Ceو بیهنجاری منفیEu هستند. در حالی که نمونههای اسفالریت، کوارتز، پیریت و گالن دارای بیهنجاری منفی Eu و بیهنجاری منفی Ce هستند. نبود بیهنجاری Eu در نمونه گالن نشانگر بالا بودن فوگاسیته اکسیژن در زمان نهشت این کانی است. بنابراین با توجه به همانندی در روند عناصر خاکی کمیاب نمونههای کانه و سنگ میزبان کانسار گلزرد، بهنظر میرسد عناصر REE از سنگ میزبان خارج و سپس به سیال کانیساز افزوده شدهاند. الگوی پراکندگی عناصر خاکی کمیاب بهنجار شده با کندریت در نمونههای باریت و سنگ میزبان کانسار فرسش نشان از غنیشدگیLREE ها نسبت به HREEها و بیهنجاری قوی و مثبت Eu و بیهنجاری منفی Ce دارد. آب دریا منبع اصلی محلول گرمابی تهنشستدهنده باریت در سنگ میزبان است. الگوی پراکندگی عناصر خاکی کمیاب بهنجار شده با کندریت برای آندزیتهای منطقه روندی مشابه بهصورت پهن با شیب کم نشان میدهد، که نشاندهنده منشأ ماگمایی یکسان برای آنهاست. نمونههای آندزیتی نشاندهنده غنیشدگی LREEها نسبت به HREEها (نسبت (La/Lu>1 و نبود بیهنجاری Eu و Ce در نمونههای آندزیتی است که نشانگر تبلور همزمان کلینوپیروکسن و پلاژیوکلاز و نشاندهنده خروج Ce+3 به همراه دیگر REEها از محیط رسوبی است. الگوی پراکندگی عناصر خاکی کمیاب بهنجار شده با کندریت در نمونههای سنگهای گرانیتی منطقه دارای غنیشدگی LREEها در مقایسه با HREEها، بیهنجاری منفی Eu و نبود بیهنجاری Ce است. الگوی REE بیانگرکنترل فرایند تفریق در طول شکلگیری این گرانیتوییدها توسط تبلور پلاژیوکلاز است. نمودار عنکبوتی بهنجارشده عناصر فرعی نسبت به کندریت نشاندهنده روند یکسان تهیشدگی HFSEها وHREE ها و غنیشدگی LREEها و LILEها برای همه نمونهها است، بنابراین رخداد ماگماتیسم و همه این کانهزاییها در منطقه مورد مطالعه در یک پهنه مرتبط با فرورانش رخ داده است. این مطالعات نشان میدهد یک ارتباط زایشی میان سیالهای تأمینکننده این کانهزاییها و سنگهای آتشفشانی- نفوذی منطقه در زمان ژوراسیک یا پیش از آن از دید جایگاه زمینساختی وجود دارد.
محمود صادقیان؛ مریم شیبی؛ سیمین بدلو
چکیده
توده گرانیتوییدی گلزرد به سن تقریبی 5±165میلیون سال، در شمال الیگودرز، از توابع استان لرستان قرار دارد و در پهنه سنندج - سیرجان رخنمون دارد. این توده درون سنگهای اسلیتی، فیلیتی و میکاشیستی (دگرگونی ناحیهای) تریاس پایانی تا ژوراسیک آغازین نفوذ کرده است. گرانودیوریتها بدنه اصلی این توده گرانیتوییدی را تشکیل ...
بیشتر
توده گرانیتوییدی گلزرد به سن تقریبی 5±165میلیون سال، در شمال الیگودرز، از توابع استان لرستان قرار دارد و در پهنه سنندج - سیرجان رخنمون دارد. این توده درون سنگهای اسلیتی، فیلیتی و میکاشیستی (دگرگونی ناحیهای) تریاس پایانی تا ژوراسیک آغازین نفوذ کرده است. گرانودیوریتها بدنه اصلی این توده گرانیتوییدی را تشکیل میدهند. گرانودیوریتها توسط لوکوگرانیتها، رگهها و رگچههای آپلیتی، پگماتیتی و دایکهای گابرودیوریتی قطع شدهاند. حضور آنکلاوهای متاپلیتی (سورمیکاسه و آندالوزیت - سیلیمانیت هورنفلسی)، آنکلاوهای سیلیسی و بیگانهبلورهای آندالوزیت و گارنت از نشانههای آشکار نوع S بودن این توده گرانیتوییدی بهشمار میرود. برای شناسایی سازوکار جایگیری توده گرانیتوییدی گلزرد از روش ناهمسانگردی پذیرفتاری مغناطیسی (AMS) استفاده شده است. پس از آمادهسازی نمونهها و اندازهگیری ناهمسانگردی پذیرفتاری مغناطیسی آنها نتایج زیر بهدست آمده است. میانگین مقادیر پذیرفتاری مغناطیسی میانگین (Km) اندازهگیری شده بر حسب μSI برای گرانودیوریتها 227، لوکوگرانیتها 57 و دایکهای گابرودیوریتی 585 است. گرانودیوریتها در مجموع به دلیل داشتن Km کمتر از μSI 500 به گرانیتهای پارامغناطیس تعلق دارند و حامل اصلی خاصیت مغناطیسی در آنها، بیوتیت است. لوکوگرانیتها دارای مقادیر Km کمتری هستند که با کاهش قابل ملاحظه سهم کانیهای پارامغناطیس بهویژه بیوتیت در آنها سازگار است. انواع ریزساختهای ساب ماگمایی، کمی دگرشکلشده و دگرشکلی حالت جامد دمای بالا در این توده دیده شده است و از این میان فابریکهای ماگمایی چیره هستند. با توجه به روند خطوارهها و برگوارههای مغناطیسی و در نظر گرفتن دیگر متغیرهای مغناطیسی مانند (Km، T و Ppara%) و نشانههای صحرایی و ریزساختی میتوان گفت این توده نفوذی از پهنههای تغذیهکنندهای بیرون آمده است که مرتبط با فضاهای کششی و در ارتباط با عملکرد یک پهنه برشی امتدادلغز راستبر بوده است. توالی تزریق با گرانودیوریتها در قالب یک ساختار دایکی شکل بزرگ آغاز شده و با تودههای کوچک (آپوفیز) و رگههای لوکوگرانیتی که گرانودیوریتها را قطع کرده، ادامه یافته است. این توالی با جایگزینی دایکهای مافیک - حدواسط در امتداد بازشدگیهای ثانوی که پس از جایگیری توده نفوذی رخ داده، به پایان میرسد.