زمین شناسی اقتصادی
شعله ملکشاهی؛ معصومه خلج معصومی؛ هادی محمددوست؛ مونا سجده ئی؛ شهرزاد ابوتراب
چکیده
محدوده اکتشافی سرکوه در استان کرمان، 6 کیلومتری جنوب باختری کانسار سرچشمه قرار گرفته است. دگرسانیهای منطقه شامل پتاسیک، پروپیلیتیک، فیلیک و آرژیلیک پیشرفته است. طبق مطالعات XRD، کانیهای اصلی شامل کوارتز، آلبیت و ایلیت، کانیهای فرعی شامل گوتیت، میکا- ایلیت،کلریت، کلسیت و به مقدار جزئی مگنتیت میباشد. کانه های مشاهده شده در منطقه، ...
بیشتر
محدوده اکتشافی سرکوه در استان کرمان، 6 کیلومتری جنوب باختری کانسار سرچشمه قرار گرفته است. دگرسانیهای منطقه شامل پتاسیک، پروپیلیتیک، فیلیک و آرژیلیک پیشرفته است. طبق مطالعات XRD، کانیهای اصلی شامل کوارتز، آلبیت و ایلیت، کانیهای فرعی شامل گوتیت، میکا- ایلیت،کلریت، کلسیت و به مقدار جزئی مگنتیت میباشد. کانه های مشاهده شده در منطقه، روتیل، ایلمنیت، مگنتیت، هماتیت، پیریت، مولیبدنیت و کالکوپیریت میباشند. همچنین مطالعات سیالات درگیر بر روی کوارتز از رگچه های سولفیدی بخش پتاسیک انجام شد و نشان داد، که مرحله کانی سازی اصلی با دمای همگن شدن بین °C 250 و 527 و شوری بین 6/13 تا wt%9/52 بوده است. بررسی ترکیب ایزوتوپ گوگرد بر روی کانیهای پیریت و کالکوپیریت در کانسار سرکوه، بین 1+ تا ‰ 7/2 بوده است که نشان دهنده منبع ماگمایی گوگرد می باشد. داده های ایزوتوپ پایدار اکسیژن بر روی رگچه های کوارتز، محدوده مثبت بین 6/7 تا ‰ 3/9+ با میانگین5/8+ را بیانگر منبع ماگمایی برای سیالات هیدروترمال می باشد. همچنین با توجه به محدود بودن بازه ترکیب ایزوتوپی گوگرد میتوان نتیجه گرفت که ترکیب ایزوتوپی گوگرد دستخوش تغییرات و یا آلایش توسط منابع دیگر گوگرد نشده و یا اگر شده مقدار آن بسیار ناچیز بوده است.
محمدرضا حسینی؛ سعید علیرضایی؛ جمشید حسن زاده
چکیده
کمپلکس آتشفشانی- نفوذی بحرآسمان در جنوب خاور کمربند ماگمایی کرمان قرار دارد. بر خلاف کمربند ماگمایی کرمان که طی سنوزوییک در جایگاه زمینساختی چیره کمان قارهای و پس- برخوردی تشکیل شده؛ کمپلکس بحرآسمان طی کرتاسه پایانی در یک جایگاه کمان اقیانوسی پدید آمده است. این کمپلکس بهطور چیره از واحدهای آتشفشانی آندزیتی و آندزیت ...
بیشتر
کمپلکس آتشفشانی- نفوذی بحرآسمان در جنوب خاور کمربند ماگمایی کرمان قرار دارد. بر خلاف کمربند ماگمایی کرمان که طی سنوزوییک در جایگاه زمینساختی چیره کمان قارهای و پس- برخوردی تشکیل شده؛ کمپلکس بحرآسمان طی کرتاسه پایانی در یک جایگاه کمان اقیانوسی پدید آمده است. این کمپلکس بهطور چیره از واحدهای آتشفشانی آندزیتی و آندزیت بازالتی و مقادیر کمتری مواد آذرآواری و میانلایههای رسوبی کربناتی و همچنین تودههای نفوذی تونالیتی تا کوارتزدیوریتی، کوارتزمونزودیوریتی و دیوریتی پورفیری تشکیل شده است. کانسارهای رگهای مس، اسکارن آهن و اسکارن مس، نوعهای اصلی شناخته شده کانهزایی در بحرآسمان هستند. کانه اصلی مس در کانسارهای رگهای و اسکارنی کالکوپیریت است که در سطح به کانیهای اکسیدی تبدیل شده است. مگنتیت کانه اصلی آهن است و کانهزایی اقتصادی آن در نوع اسکارنی دیده میشود. رخنمونهایی از تودههای پورفیری به شدت دگرسان همراه با کانهزایی مس در بحرآسمان وجود دارد که از برخی لحاظ قابل مقایسه با کانسارهای مس نوع پورفیری است. دادههای میانبار سیال، نشانگر ویژگیهای فیزیکی- شیمیایی متفاوتی برای سیالهای کانهساز در نوعهای مختلف کانساری است. در کانسارهای رگهای سیالهای مرتبط با کانهزایی دارای دمای چیره 150 تا 220درجه سانتیگراد و شوری 5 تا 10 و 25 تا 30 درصد وزنی معادل نمک طعام هستند. برای کانهزایی مس نوع اسکارنی، دمای سیال در بازه 170 تا 250 درجه سانتیگراد و شوری آن در دو بازه 5 تا 15 و 27 تا 35 درصد وزنی معادل نمک طعام به دست آمده است. ترکیب ایزوتوپی گوگرد در کانسارهای رگهای، از 9/3+ تا 5+ در هزار متغیر است که میتواند نشانگر منشأ ماگمایی برای گوگرد (برخاسته از ماگما یا شستشو از سنگهای ماگمایی) و احتمالاً فلزات باشد. نسبت ایزوتوپی گوگرد در دو نمونه از کانسار موکا 3/4+ و 1/7+ در هزار است؛ که نسبت به مقادیر ایزوتوپی شاخص ماگمایی کمی انحراف دارد. نسبتهای ایزوتوپی اکسیژن و هیدروژن در کانسارهای رگهای، که با تجزیه کوارتز و سیال استخراج شده از آن به دست آمده؛ بهترتیب از 6/6- تا 9/1+ و 4/79- تا 8/51- در هزار متغیر است و میتواند نشانگر آمیختگی نسبتهای مختلف سیال ماگمایی و جوی و/یا ناشی از برهمکنش سیال/سنگ در نسبتهای مختلف باشد. به نظر میرسد که ذخایر بزرگتر سهم بیشتری از سیال ماگمایی دارند. با توجه به موقعیت کمان اقیانوسی برای بحرآسمان، نوعهای کانهزایی و همچنین پاراژنز کانیایی دیده شده، احتمال اکتشاف کانسارهای جدید مس و آهن و احتمالاً طلا در این منطقه وجود دارد.
آیدا محبی؛ اردشیر هزارخانی؛ مهرداد بهزادی؛ حسن میرنژاد؛ حسین تقیزاده
چکیده
کانسار مس پورفیری بندر هنزا در 150 کیلومتری جنوب خاور کرمان، در بخش جنوبی پهنه ماگمایی ارومیه- دختر و در پهنه ماگمایی دهج- ساردوییه قرار گرفته است. این کانسار در سنگهایی با ترکیب دیوریت تا گرانودیوریت با سن الیگوسن تشکیل شده است. در پژوهش حاضر مطالعات میانبارهای سیال روی نمونههای کوارتز و هورنبلند و همچنین اندازهگیری نسبتهای ...
بیشتر
کانسار مس پورفیری بندر هنزا در 150 کیلومتری جنوب خاور کرمان، در بخش جنوبی پهنه ماگمایی ارومیه- دختر و در پهنه ماگمایی دهج- ساردوییه قرار گرفته است. این کانسار در سنگهایی با ترکیب دیوریت تا گرانودیوریت با سن الیگوسن تشکیل شده است. در پژوهش حاضر مطالعات میانبارهای سیال روی نمونههای کوارتز و هورنبلند و همچنین اندازهگیری نسبتهای ایزوتوپی اکسیژن و هیدروژن با هدف شناسایی ویژگی سیالهای گرمابی مؤثر در کانهزایی به انجام رسیده است. رگچههای مورد مطالعه به پنج گروه (V, IV, III, II, I) تقسیم شدهاند؛ رگچه I: سیال با فشار بالا (>300 مگاپاسکال)، ژرفای بیشتر از 5/8 کیلومتر، دمای متوسط تا بالا (250 تا 300 درجه سانتیگراد) و شوری 38 تا 45 درصدوزنی NaCl که دارای کانهزایی مولیبدن است. این رگچه دارای هالیت و انیدریت بوده و سبب دگرسانی پتاسیک و سدیک- کلسیک در ژرفای بیشتر شده است. رگچهII : سیال دارای فشار بالا (>300 مگاپاسکال)، ژرفای بیشتر از 5/8 کیلومتر، دمای بالا (250 تا 420 درجه سانتیگراد)، شوری بالا (33 تا 47 درصدوزنی NaCl)، کانهزایی مس و مولیبدن و دگرسانی پتاسیک است. رگچه III: سیال با شوری بالا (40 تا 56 درصدوزنی NaCl) در فشار بالا (>300 مگاپاسکال)، ژرفای بیشتر از 5/8 کیلومتر و دمای بالا (200 تا 500 درجه سانتیگراد) که دارای کانهزایی مس است. رگچهIV: سیال با دمای بالا(277 تا 500 درجه سانتیگراد)، فشار بالا (با میانگین 8/2 کیلوبار)، ژرفای بیشتر از 5/8 کیلومتر و شوری بالا (25 تا 53 درصدوزنی NaCl) که عامل کانهزایی مس همراه با کانی مگنتیت است. سیالV: سیال با شوری متوسط تا پایین (6 تا 7 درصدوزنی NaCl) و فشار کم (7/0 تا 8/0 مگاپاسکال)، ژرفای 177 متر و دمای متوسط (حدود 170 درجه سانتیگراد) که بدون کانهزایی است. مطالعات انجام شده نشان میدهد که جوشش صورت گرفته در سیال ماگمایی اولیه، در نتیجه تغییرات دما و فشار و در اثر اختلاط با آبهای جوی سبب کانهزایی مس و مولیبدن شده است. نتایج تجزیه ایزوتوپی اکسیژن و هیدروژن در کانی کوارتز مقادیر δ18O از 9/3 تا 3/6 پرمیل را نشان میدهد و با توجه به دمای تشکیل آن بر پایه مطالعات دماسنجی (130 تا 400 درجه سانتیگراد) مقادیر δ18O در سیال کانهساز برابر 26/5 تا 19/6 پرمیل است که نشاندهنده منشأ ماگمایی سیالهای کانهساز است. مقادیر δD در میانبارهای سیال موجود در کانی کوارتز محدودهای میان 88- تا90- پرمیل را نشان میدهد که نشاندهنده کاهش در میزان دوتریم سیال کانهساز است. این مقادیر با توجه به دگرسانی پروپلیتیک و سدیک همراه با دگرسانی پتاسیک در رگچه یادشده، میتواند ناشی از تأثیر آبهای جوی باشد.
ساناز علاییمقدم؛ محمد کریمی؛ محمد سعدی مسگری؛ نادر صاحبالزمانی
چکیده
با توجه به گستردگی نواحی پتانسیلدار ذخیره معدنی در کشور، وجود نگرشی سامانمند برای شناسایی و تبدیل اندیسهای معدنی به معادن، ضروری بهنظر میرسد. تنوع مدل مفهومی ذخایر گوناگون معدنی، وجود دادههای متنوع کمی و کیفی اکتشاف ذخایر معدنی و همچنین وجود نظرات کارشناسی و سلایق مختلف، فرایند تهیه نقشه پتانسیل معدنی را بسیار پیچیده ...
بیشتر
با توجه به گستردگی نواحی پتانسیلدار ذخیره معدنی در کشور، وجود نگرشی سامانمند برای شناسایی و تبدیل اندیسهای معدنی به معادن، ضروری بهنظر میرسد. تنوع مدل مفهومی ذخایر گوناگون معدنی، وجود دادههای متنوع کمی و کیفی اکتشاف ذخایر معدنی و همچنین وجود نظرات کارشناسی و سلایق مختلف، فرایند تهیه نقشه پتانسیل معدنی را بسیار پیچیده میکند. تاکنون روشهای مختلفی مانند همپوشانی شاخص، منطق فازی، شبکه عصبی و وزنهای نشانگر برای مدلسازی این پیچیدگی بهکار گرفته شده است. در فرایند اکتشاف ذخایر معدنی توجه همزمان به مدلسازی ماهیت غیرقطعی دادههای اکتشافی، بهکارگیری دانش کارشناسی و انعطافپذیری روش برای انواع ذخایر معدنی در قالب سامانهای یکپارچه، ضروری است. در مقایسه با روشهای دیگر سامانه استنتاجگر فازی ویژگیهای یادشده را دارد. برای بررسی این امر، در این پژوهش یک سامانه استنتاجگر فازی برای مدلسازی فرایند تهیه پتانسیل معدنی پیشنهاد و در اندیس مس چاهفیروزه پیادهسازی شد. مراحل اصلی این پژوهش شامل فازیسازی نقشههای فاکتور با استفاده از تعریف متغیرهای زبانی و توابع عضویت مناسب، ترکیب نقشههای فاکتور با کمک استنتاج فازی (بهوسیله ایجاد پایگاه قوانین اگر- آنگاه فازی و بهکارگیری مدل تصمیمگیری مناسب) و تهیه نقشه پتانسیل معدنی با استفاده از قطعیسازی خروجی، است. در نقشه پتانسیل معدنی تهیهشده، مناطق مستعد کانیسازی مس پورفیری، در نواحی مرکزی و با گسترش شمالی- جنوبی شناسایی شدهاند. برای ارزیابی، 24 گمانه اکتشافی در منطقه با نقشه پتانسیل معدنی انطباق داده میشوند. بر پایه 4 نوع ردهبندی نقشه پتانسیل معدنی، میزان تطابق برابر با 64/63 درصد، 75درصد، 95/63 درصد و 23/80 درصد محاسبه شد. نقشه پتانسیل معدنی تهیهشده در تعیین مناطق دارای پتانسیل خیلی ضعیف، دقیقتر است و با 52/81 درصد از گمانههای با وضعیت خیلی ضعیف انطباق دارد. همچنین نقشه پتانسیل معدنی بهدست آمده با نقشه پتانسیل معدنی تهیهشده از این منطقه به کمک عملگرهای فازی (با بهینهترین ترکیب عملگرهای فازی) و بدون فازیسازی نقشههای ورودی مقایسه شد. نتیجه مقایسه نشان داد که نقشه پتانسیل معدنی تهیهشده با استفاده از سامانه استنتاجگر فازی، در 4 ردهبندی مورد استفاده در این پژوهش بهطور میانگین 6 درصد تطابق بیشتری با گمانههای اکتشافی دارد.