سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220فهرستفهرست1143319FAJournal Article20150322فهرست فهرست http://www.gsjournal.ir/article_43319_9398c8e077186b0afa3bf9cc00434a68.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220سخن سردبیرسخن سردبیر2243320FAJournal Article20150322سخن سردبیرسخن سردبیرhttp://www.gsjournal.ir/article_43320_2ddc7ec4c147274bebd160dd7cd37f44.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220داورانداوران3343321FAJournal Article20150322داورانداورانhttp://www.gsjournal.ir/article_43321_3a40a5284eb0f3de98b378a0d490d2dd.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220The Paleostress Analysis of Eocene Volcanic and Sedimentary Rocks in North Part of Qazvin Cityتحلیل تنش دیرینه در سنگهای آذرین و رسوبی شمال قزوین در بازه زمانی ائوسن3124332210.22071/gsj.2015.43322FAنیر بایسته هستیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه آزاد اسلامی و احد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانعبدالله سعیدیدکترا، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانعلیرضا شهیدیدکترا، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانJournal Article20120207In order to investigate the structural evolution and paleo-stress analysis of the study area, North of Qazvin, geometry and kinematics of faults in are measured. Following these measurements, the stress tensor and variation of stress direction in diffeerent rock units are calculated. For this purpose, 186 fault surfaces and sliken lines from 12 sites were selected and measured. The results of the dynamic analyses using Angelier’s (1991) inversion method indicate that the stress direction changed during Eocene. They also show some change in the stress field direction occurred after Eocene time. According to our dynamic analyses on the faults, we classified the tectonic events in the study area. Principal stress axes and their directions for all sites are calculated using Angelier’s software. Results of our study indicates that the main stress dominated in this area is an extension during Eocene. Analysis of the obtained data from this part of the western AlborzMountains (north Qazvin), indicates a major NE-SW extension in the Eocene volcanic and sedimentary rocks. This extension direction is also confirm by the direction of volcanic dykes which have intruded in the same period in this area.به منظور ارزیابی و تحلیل تنش دیرینه در منطقه مورد مطالعه، سطوح برشی دارای خشلغزش و صفحات گسلی اندازهگیریو تنسور تنش و تغییرات جهت تنش در واحدهای سنگی محاسبه شده است. برای این منظور 186 صفحه گسلی و خشلغزشهای مربوط به آنها در 12 ایستگاه بررسی شد و پس از اندازهگیری آنها، تغییرات تنش از ائوسن و کمی پس از آن بهکمک روش وارونه سازی آنژلیه (Angelier, 1991) بررسی شد. پس از گردآوری اطلاعات لازم، دادهها بر پایه رخدادهای زمینساختی دستهبندی و با استفاده از نرمافزار آنژلیه، محورهای اصلی تنش و جهت مربوط به هر ایستگاه محاسبه شد؛ با توجه به این که تنش چیره در منطقه از نوع کششی است و با استفاده از نتایج حاصل از تحلیل داده ها میتوان بیان کرد که در زمان ائوسن در این بخش از البرز باختری (شمال قزوین) جهت کشش چیره در سنگهای آذرین و رسوبی منطقه NE-SW است. این جهتیافتگی بهوسیله دایکهای موجود در منطقه نیز تأیید میشود.http://www.gsjournal.ir/article_43322_0f11130b04064bc81807342124b51491.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Investigation of M8 Algorithm Prediction Performance in West of Iranian Plateau(23/10/2011, Mw = 7.3)بررسی عملکرد الگوریتم M8 در پیشبینی زلزلههای بزرگ باختر فلات ایران13204332410.22071/gsj.2015.43324FAمسعود مجربدکترا، دانشکده مهندسی معدن، دانشگاه تهران، تهران، ایرانحسین معماریاناستاد، دانشکده مهندسی معدن، دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0001-8410-5712مهدی زارعدانشیار، پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله، تهران، ایرانولادیمیر کوسوبوکوواستاد، مؤسسه بینالمللی پیشبینی زلزله و ژئوفیزیک ریاضی، مسکو، روسیهJournal Article20120123The earthquake of 23 October 2011, near the Turkish city of Van, had 600 victims and caused great damages in Van, Argis, Moradiyeh and Caldiran. Review of 20<sup>th</sup> century and historical earthquakes in eastern Anatolian plate and west of Iranian plateau confirmed the activity of this area with the notable earthquake of 24 November 1976 in Caldiran. The main objective of this paper is evaluation of predictability of earthquakes in this region. Presently, the two main approaches for predicting extreme events are precursory and pattern recognition algorithms. For this study, we applied M8 algorithm that is based on pattern recognition. In this respect,a 49 point network were designed around the epicenter of Van earthquake and M8 algorithm applied to this network. The end result was four zones with some overlaps that were proposed as CTIP (current time of increase probability). This study could predict the Van earthquake with 1/1/2008 to 30/12/2012 time window, 281 km local radius and magnitude of more than 7. In addition, forward prediction in this area shows there is no alarm for magnitude 7+ in next 5 years. This study showed the strength of M8 algorithm for predicting earthquakes in the Middle East. It can be concluded that using algorithms based on pattern recognition can play an important role for mitigation of damages in seismic events.زلزله مورخ 23/10/2011 ترکیه در نزدیکی شهر وان با حدود 600 کشته، باعث خسارات زیادی در شهرهای ارجیش، وان، مرادیه و چالدران شد. مطالعه زلزلههای دستگاهی سده بیستم و تاریخی منطقه نشان داد که منطقه خاور صفحه آناتولی و شمال باختر فلات ایران لرزهخیز بوده و مهمترین زلزله اخیر منطقه در سال 24 نوامبر 1976 و در چالدران رخ داده است. در این مقاله مسئله پیشبینی زلزله در محدوده باختر فلات ایران و بهصورت بازنگرانه مورد بررسی قرار گرفته است. روشهای پیشبینی زلزله بهطور عمده به دو شاخه پیشنشانگری و استفاده از الگوریتمهای شناسایی الگو تقسیم میشوند. در این مطالعه از روش الگوریتم M8 که بر پایه شناسایی الگو کار میکند استفاده شده است. بدین منظور یک شبکه با 49 نقطه در محدوده مورد مطالعه طراحی شد. الگوریتم M8 برای نقاط شبکه اجرا شد و چهار منطقه نزدیک به هم که دارای همپوشانی نیز بودند، به عنوان محدودههای هشدار معرفی شدند. این مطالعه نشان داد که زلزله اخیر وان با پنجره زمانی 1/1/2008 تا 30/12/2012، پنجره مکانی به شعاع 281 کیلومتر و برای بزرگای بیشتر از 7 قابلیت هشدار پیش از رخداد را داشته است. همچنین کاربرد پیشرو الگوریتم نشان داد که از 30/7/2011 به مدت 5 سال هیچ افزایش احتمال رخدادی برای بزرگای 7 دیده نشده است. این مطالعه نشان داد که الگوریتم M8 یکی از قویترین الگوریتم های پیشبینی است که میتوان برای سرتاسر خاورمیانه بهکار گرفت. به این ترتیب میتوان اینگونه نتیجه گرفت که الگوریتمهای مبتنی بر شناسایی الگو نقش مهمی را در کاهش خسارات جانی و مالی در رخدادهای لرزهای بازی میکنند. http://www.gsjournal.ir/article_43324_a9ec78acd8fbc688c8db11e7f20a08c2.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Assessment of Quantitative Indices of Active Tectonics and Quantification of Relative Tectonic Activity at Mordaq-Chai Basin in South of Sahand Volcano; Northwest of Iranبررسی شاخصهای کمی زمینساخت فعال و تعیین سطح فعالیت نسبی زمینساختی حوضه مردقچای ملکان در جنوب آتشفشان سهند، شمال باختر ایران21284332510.22071/gsj.2015.43325FAمهرداد سرهنگیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانعلی سلگیاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانعلی سربـیاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کرج، البرز، ایرانبهزاد فیاضی سرقیندانشجوی کارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانشکور سلطانیاستادیار، گروه جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایرانJournal Article20120214In this paper, the relative active tectonics of the Mordaq-Chai basin has been discussed according to the geomorphic indices using Global Mapper software. The calculated indices are as follows: stream length–gradient index (SL), hypsometric integral (Hi), ratio of valley floor width to valley height (Vf), index of drainage basin shape (Bs),index of mountain front sinuosity (Smf), asymmetry factor (AF), and transverse index of basin topographic symmetry (T). Using above indices results, led to calculation of relative tectonic activity index (Iat).The results show that the Mordaq-Chai basin’s relative tectonic activity index falls into two groups: the first one includes the areas around the Sahand volcano crater (upper part of sub-basin one) and the Goshayesh Valley (upper part of sub-basin three), both of which have high levels of relative tectonic activity. The second one includes high lands located at northern part of the Maragheh fault towards the Kordeh-Deh village (sub-basins one and two), the opening of the Mordaq-Chai river into the Malekan plain (from the Ekiz village to the Sheikh-o-eslam village in central of sub-basin 3) and the southern portion of the Sahand Volcano’s crest (central part of sub-basin one), which all have moderate levels of relative tectonic activity.در این پژوهش به بررسی زمینساخت فعال نسبی حوضه مردقچای بر پایه شاخصهای زمینریختی به وسیله نرمافزار Global Mapper پرداخته شده است. شاخصهای محاسبه شده عبارتند از شاخص طول- شیب رودخانه(SL)، انتگرال فرازسنجی (Hi)، نسبت عرض کف دره به ارتفاع آن (Vf)، شکل حوضه زهکشی (Bs) و پیچوخم پیشانی کوه (Smf)، نبود تقارن حوضه زهکشی (Af)و شاخص تقارن توپوگرافی عرضی حوضه (T) و در پایان بررسی این ویژگیها با هم به عنوان شاخص زمینساخت فعال نسبی (Iat) محاسبه شد که ترکیبی از شاخصهای بالا است، حوضه مردقچای از دید سطح فعالیت نسبی زمینساختی به دو رده تقسیم میشود. منطقه دهانه آتشفشانی سهند (بخش بالایی زیرحوضه 1)، دره گشایش (بخش بالایی زیرحوضه 3) سطح فعالیت نسبی بالا، منطقه بالادست گسل مراغه تا روستای کرده ده (زیرحوضه 1 و 2) و منطقه ورودی رودخانه مردقچای به دشت ملکان (از روستای اکیس تا روستای شیخاسلام) (بخش مرکزی و زیرین زیرحوضه 3) و بخش جنوبی قلههای آتشفشانی سهند (بخش پاییندستی زیرحوضه 1) سطح فعالیت نسبی متوسط را دارا هستند.http://www.gsjournal.ir/article_43325_525c7b62c09485716a443428b7c7c0bf.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Sustainability Assessment Review of Application of Microtremors for Detecting and Studying Hydrocarbon Reservoirsمروری بر امکانسنجی استفاده از خردلرزهها برای شناسایی و مطالعه مخازن هیدروکربنی29404332710.22071/gsj.2015.43327FAهادی گریوانیدانشجوی دکترا، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانناصر حافظیمقدسدانشیار، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران1980-07-01 to 1983-06-01ابراهیم حقشناساستادیار، پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله، تهران، ایرانایرج عبدالهیفرددکترا، بخش ژئوفیزیک مدیریت اکتشاف شرکت ملی نفت ایران، تهران، ایرانJournal Article20111231Notwithstanding geological and geophysical surveys and studies for hydrocarbon reservoir detection cost very much, those have lots of uncertainties. Then, engineers and scientists try to find and use new methods. Recently, some studies have suggested using ambient noise as a tool for hydrocarbon reservoir investigation. This new passive seismic technique, named HyMas, is based on the positive energy anomaly in data spectra between 1 to 6 Hz for microtremor measurements over reservoirs, which are called hydrocarbon microtremors. Despite the acceptable results obtained by the HyMas technique, there are many unknowns, especially concerning the source and generation mechanism of hydrocarbon microtremors and the relations between reservoir characteristics and the attributes of hydrocarbon microtremors. In this study, it has been tried to review the published experiences and studies and conclude the results and findings.مطالعات زمین شناسی و ژئوفیزیکی برای شناسایی و اکتشاف منابع هیدروکربنی زیرزمینی هزینههای زیادی در پی داشته و علاوه بر این با عدم قطعیت هایی نیز همراهند. از این رو محققین درگیر در این صنعت تلاش دارند با بهبود روشهای موجود و یافتن روشهای نوین، هزینه و عدمقطعیت اکتشافات هیدروکربنی را کاهش و سرعت و سهولت آنرا افزایش دهند. در این راستا طی سالهای اخیر (بعد از 2003) بر امکانسنجی استفاده از خردلرزهها جهت شناسایی و مطالعه مخازن هیدروکربنی تمرکز شده است. اساس این مطالعات بر مشاهده قله در دامنه خردلرزهها در محدوده فرکانسی 1 تا 6 هرتز استوار است که به خردلرزههای هیدروکربنی مشهور شدهاند. برخی از محققین این خردلرزههای مشاهده شده را به مخازن هیدروکربنی مرتبط دانسته و از آن به عنوان ابزاری سودمند جهت شناسایی مخازن یاد کرده و این روش اکتشافی جدید را تحت عنوان تکنولوژی HyMas معرفی میکنند. در مقابل برخی دیگر این خردلرزهها را به سایر منابع مانند نوفههای صنعتی مربوط میدانند. با توجه به نفت خیر بودن ایران، آشنایی محققین و مهندسین ایرانی با روشهای نوین اکتشاف ضروری مینماید. با این وجود بررسیها نشان داده است که در این خصوص مطالعهای در داخل کشور انجام نشده و در سطح جهانی نیز نوشتاری مدون که آخرین یافتهها و بحثهای مرتبط با این موضوع را به صورت جامع ارائه نماید، در دسترس نیست. از این رو در این مقاله سعی شده است کلیه مطالعات مربوط به این موضوع مرور شده و بصورت دسته بندی شده در اختیار محققین قرار گیرد. http://www.gsjournal.ir/article_43327_2ac551e3ffef0c639aa0054204e05f7e.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Neotectonic Analysis of Mosha-North Tehran Fault Zone, Based on Morphotectonic Features, Central Alborz, Northern Iranبررسی نوزمینساخت پهنه گسلی مشا- شمال تهران برپایه ویژگیهای ریختزمینساختی، البرز مرکزی، شمال ایران41524332910.22071/gsj.2015.43329FAنوشین بقاءدکترا، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانمنوچهر قرشیدانشیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، تهران، ایران0000-0002-1600-0350مهران آریندانشیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانمحسن پورکرمانیاستاد، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، تهران، ایران0000-0003-3445-760Xعلی سلگیاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانJournal Article20120610Structural development, caused by active tectonics leads to deformation of morphology features. The Mosha-North Tehran fault zone, located in south edge of the Central Alborz consists of significant tectonic structures. Hence, study on morphotectonic signs is a proper method for evaluation of relative tectonic activities in the area. In this research, six main morphometric indices such as stream length-gradient (SL), drainage basin asymmetry (Af), hypsometric integral (Hi), ratio of valley-floor width to valley height(Vf), drainage basin shape (Bs), and mountain front sinuosity(Smf)were considered. The computations and probes of these indices indicate three classes of relative tectonic activity in the study area from low to high level. Consequently, the drainage basins with high class of tectonic activity mostly coincide with the main faults in south edge of the Central Alborz.گسترش ساختاری تحت تأثیر فعالیتهای زمینساخت جنبا به دگرشکلی عارضههای زمینریختی میانجامد. پهنه گسلی مشا- شمال تهران در لبه جنوبی البرز مرکزی شامل ساختارهای زمینساختی شاخصی است. در این راستا مطالعه بر روی نشانههای ریختزمینساختی، روش مناسبی در ارزیابی فعالیتهای زمینساخت نسبی ناحیه است. در این پژوهش 6 شاخص ریختسنجی مهم در نظر گرفته شده است که عبارتند از: شاخص طول - شیب آبراهه(SL) ، انتگرال فرازسنجی (Hi)، عدم تقارن حوضه زهکشی(Af) ، شکل حوضه زهکشی (Bs)، نسبت عرض کف دره به ارتفاع آن(V<sub>f</sub>) و پیچوخم پیشانی کوه (Smf). محاسبه و ارزیابی این شاخصها 3 رده از فعالیت زمینساخت نسبی ناحیه را از فعالیت کم تا زیاد مشخص میکند. بر این پایه، بیشتر حوضههای زهکشی که رده بالا از این فعالیت را نشان میدهند، با گسلهای اصلی لبه جنوبی البرز مرکزی منطبق هستند. http://www.gsjournal.ir/article_43329_621fddefd0b8794a3dcd3c92033b7c99.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220DEM-based Identification of Knick Zones in Rivers of Khuzestan Provinceتعیین رودشکنهای رودخانههای استان خوزستان بر پایه مدل رقومی- ارتفاعی ناحیه53624333010.22071/gsj.2015.43330FAرضوان خاوریاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد بهبهان، بهبهان، ایرانJournal Article20111231Stream gradients of rivers bedrock in the Khuzestan province were calculated, using GIS and 50-m digital elevation models to discuss the distribution of knick zones. Gradients were classified into local and regional types based on the measurement lengths of stream gradients for 474 rivers having at least 10-km long in the study area. The transition rate from the local to regional gradients, i.e. the decreasing rate of gradient with increasing measurement length, is then obtained as the indicator of relative steepness of a river segment, which permits the objective identification of fluvial knick zones. Knick zones occur widely in the study area. The knick zones with large relative steepness near the outlets of large watersheds are related to the tectonic activity and most of them are actually close to the known locations of the active faults. The most important active faults in the study area are Mafaron, Agha-jari, Andakan, Lahbari, Mordehfel, Maron, North Behbahan Dezfol and Mishdagh. Knick zones occur along upstream steep reaches can be related to active hydraulic and erosional conditions regardless of geological or tectonic conditions. Effects of rock properties on the frequency and form of knick zones are observed, but they seem to play only a subordinate role. This study concludes that tectonics and geology are more important than topographic and hydraulic conditions in knick zone existence.شاخص طول- شیب آبراههای رودخانههای سنگبستری استان خوزستان با استفاده از GIS و مدل رقومی- ارتفاعی 50 متری محاسبه شد، تا توزیع و پراکندگی رودشکنها در ناحیه بررسی شود. بر پایه طولهای اندازهگیری شاخص شیب برای 474 رودخانه با طول بیش از 10 کیلومتر در ناحیه، شیبها به دو نوع اصلی محلی و ناحیهای تقسیم شدند. سپس نرخ تغییر شیب محلی به ناحیهای، یعنی نرخ در حال کاهش شیب با افزایش طول اندازهگیری، به عنوان شاخص شیب نسبی یک بخش رودخانه برای تعیین محل رودشکنهای رودخانهای در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که رودشکنها یکی از چشماندازهای متداول در رودخانههای استان خوزستان هستند. وجود رودشکنهای تند و پرشیب در نزدیکی پایه کوه، در محلهای خروجی رودخانههای بزرگ، نشان میدهد که بیشتر آنها بهوسیله فعالیت زمینساختی ایجاد شدهاند و بسیاری از آنها دقیقاً با محل عملکرد گسلهای فعال منطبق هستند. از مهمترین گسلهای فعال ناحیه میتوان گسلهای مافارون، آغاجاری، اندکان، لهبری، مردهفل، مارون، شمال بهبهان، دزفول و میشداغ را نام برد. رودشکنهای کمیاب در بخشهای بالادست پرشیب میتواند در اثر شرایط آبشناسی و فرسایشی فعال بدون توجه به شرایط زمینشناسی یا زمینساختی اقلیمی ایجاد شده باشند. تأثیر ویژگیهای سنگشناسی بر فراوانی و اندازه رودشکنها در برخی نقاط دیده میشود، ولی پس از زمینساخت فعال نقش درجه دو را ایفا میکنند. بنابر نتایج بهدست آمده فعالیتهای زمینساختی و زمینشناسی در رخداد رودشکنها در ناحیه مورد مطالعه نقش مهمتری را نسبت به توپوگرافی و آبشناسی ایفا میکنند.http://www.gsjournal.ir/article_43330_744943c513ac7234083c7b02df51b4b6.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Assessment of Shear Strain Variation along Koch Fault Zone Based on Study of Foliationبررسی گوناگونی کرنش برشی در راستای پهنه گسلی کوچ برپایه ویژگی برگوارگیها63684335210.22071/gsj.2015.43352FAفرزانه پورغیاثیاندانشجوی کارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانابراهیم غلامیاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانمحمدمهدی خطیبدانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانJournal Article20111010In this study, value of shear strain for the Koch fault zone was determined based on the angle of foliations with the edge of the Koch fault zone. The Koch fault zone with N-S trend is located in northeast of Birjand, at the end northwest of the Sistan structural zone. In the Koch fault zone shear strain(γ) was calculated based on the foliations, which are from the types of fracture cleavage. Shear strain in central part of the Koch fault zone reaches to 4 degrees, its maximum. The value of shear strain reaches to 2 degrees in southern and northern parts of the Koch fault. The value of shear strain decreases from central part of the Koch fault towards the northern and southern parts. The latter indicates the growth of the fault from the central to the northern and southern parts. در این پژوهش برپایه زاویه میان برگوارگیها با لبه پهنه گسلی، مقدار کرنش برشی shear strain)) برای پهنه گسلی کوچ تعیین شد. پهنه گسلی کوچ با راستای شمالی- جنوبی در شمال خاوری بیرجند و در بخش شمال باختری پهنه ساختاری سیستان قرار دارد. در درون پهنه گسلی کوچ برپایه برگوارگیهای موجود که بیشتر از نوع رخ شکستگی هستند مقدار کرنش برشی (γ) محاسبه شد. کرنش برشی در بخش مرکزی پهنه گسل کوچ به بیشترین مقدار خود یعنی4 درجه میرسد. در بخش جنوبی و شمالی گسل کوچ مقدار کرنش برشی به 2 درجه میرسد. مقدار کرنش برشی از بخش مرکزی گسل کوچ بهسوی بخشهای شمالی و جنوبی، کاهش مییابد که این موضوع گویای رشد این گسل از مرکز بهسوی شمال و جنوب است.http://www.gsjournal.ir/article_43352_07d19c53d311f1863eb03b6a2fe9c1d4.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Age Dating of Ahwaz Fault Activities and Karoun River Displacement by Thermal Luminescence and Geotechnical Studies and Recording of
New-Found Faults During Performance of Ahwaz
Urban Railway Projectسنیابی لرزهخیزی گسل اهواز و جابهجایی مسیر رودخانه کارون با استفاده از ترمولومینسانس و مطالعات ژئوتکنیک و شناسایی گسلهای نوشناخته در پروژه قطار شهری اهواز69794335310.22071/gsj.2015.43353FAبهمن اسمعیلیکارشناسی ارشد، واحد مهندسی، شرکت کیسون، تهران، ایرانمحمود الماسیاناستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، تهران، ایرانبهرام آقا ابراهیمی سامانیکارشناسی ارشد، سازمان اترژی اتمی ایران، تهران، ایرانعلی امیری سامانیکارشناسی ارشد، پروژه قطار شهری اهواز، شرکت کیسون، اهواز، ایرانJournal Article20120131Ahwaz city, the center of the Khuzestan province, is located in southwest of Iran. The four main geological phenomena of this area are Ahwaz Fault, Ahwaz Anticline, Aghajari Formation, and Quaternary Alluvium and Eluvium Deposits. The Ahwaz Urban Railway Project and its related comprehensive geological and geotechnical studies were started in 2006 and the first phase of the project consisted of 24 Km parallel twins tunnel & 24 stations. The project level is -17.5m beneath the ground surface, except for the crossing with the KarounRiver. The twin tunnels cross under the KarounRiver in lower elevation. The most important part of the project is crossing safely under the KarounRiver. Therefore, this area, which is located in the southern vicinity of the Ahwaz Fault, was studied precisely by surface and under-ground methods. The Ahwaz Fault divides AhwazCity into two sections. The north, north-east section (hanging wall), which depth of the bed rock is 8-12m and is covered by young quaternary sediments, and south, south-west section (foot wall), which its bed rock is settled down totally and cannot be reached by geotechnical drilling. The Karoun River has meander form in the Khouzestan Province (also north and south of Ahwaz City), but in center of the city (especially in crossing with the Ahwaz Fault) this form changes into straight shape, so it means that the Karoun River channel in center of Ahwaz is young and affected by the Ahwaz Fault. The logs of geotechnical drilling in river bed and river banks were studied vertically and horizontally in order to find out the stratigraphic changes of the KarounRiver sediments. These studies show that stratigraphic sections of the Karoun River reveres from west to east horizontally and also vertically in recent thousands years in crossing area with the Ahwaz Fault. These evidences support the hypothesis of affection of the Ahwaz Fault activity on the KarounRiver movement. Therefore, the age of river bed deposits was measured by thermal luminescence method in order to realize the age of one the main Ahwaz Fault activities, which change the river channel. The results of age dating show that the old river channel has changed to the recent one about 4000 years ago. In other words, the KarounRiver channel changed after an earthquake struck this area. In addition, two new faults were discovered in the Foroodgah square and the Mosala stations during the excavation in north-northeast of the Ahwaz Fault. An inferred fault was discovered in the CulturalCenter station as well.شهر اهواز، مرکز استان خوزستان در جنوب باختر ایران قرار گرفته است. عناصر اصلی زمینشناسی در این شهر عبارتند از: گسل اهواز، طاقدیس اهواز، سازندآغاجاری و رسوبات آبرفتی و بادرفتی جوان. ساخت پروژه قطار شهری اهواز در سال 1385 شروع شد. گسل اهواز از میانه شهر عبور کرده و آن را از دید ژرفای سنگ بستر به دو بخش شمال- شمال خاوری (فرادیواره) و جنوب- جنوب باختری (فرودیواره) جدا کرده است. ژرفای سنگ بستر (سازند آغاجاری) در بخش شمال- شمال خاور بهطور میانگین 8 تا 12 متر و در بخش جنوب-جنوب باختر به دلیل افت زمینساختی قابل توجه در دسترس حفاریهای ژئوتکنیک قرار ندارد (شکل 2). رودخانه کارون در دشت خوزستان و شمال اهواز شکل پیچانرودی دارد ولی در مرکز شهر در محدوده تلاقی با گسل اهواز شکل خطی پیدا میکند (شکل 1). بهمنظور بررسی تأثیر گسل اهواز بر این تغییر شکل، ستون چینهشناسی رسوبات کارون بهطور عمودی و افقی بررسی شده و نتایج نشان از آن دارد که رژیم رسوبگذاری کارون بهطور عمودی و همچنین افقی (از مناطق باختری بهسوی بستر کنونی) در چند هزار سال اخیر وارون شده است (شکل 3). به منظور بررسی فرضیه تأثیر فعالیت گسل اهواز بر این پدیده، سن رسوبات بستر کارون در ژرفای مختلف با روش ترمولومینسانس اندازهگیری شد تا ضمن بررسی این نظریه، زمان یکی از فعالیتهای اصلی این گسل معلوم شود. افزون بر این در طی عملیات اجرایی، دو گسل نوشناخته در ایستگاههای میدان فرودگاه و مصلا به همراه یک گسل احتمالی در محل ایستگاه مرکز فرهنگی در منطقه شمال- شمال خاور گسل اهواز شناسایی شده و مختصات محل، شیب، امتداد و جابهجایی ظاهری آنها اندازهگیری شد.http://www.gsjournal.ir/article_43353_24743bc059eb0c0ad39b824b28dba821.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Microstructural Analysis of the Aghdarband Erosional Window Using Deformational Characteristics of Calciteبررسی ریزساختاری پنجره فرسایشی آقدربند با بهرهجویی از ویژگیهای دگرریختی کانی کلسیت79874338110.22071/gsj.2015.43381FAمهدی رمضانیدانشجوی دکترا، دانشکده علوم، دانشگاه گلستان، گرگان، ایرانمحمدرضا قاسمیدانشیار، پژوهشکده علوم زمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانJournal Article20120417The erosional window of Aghdarband, located in NE Iran and SE of Mashhad is a unique place to study of the Eo-Cimmerian event. This event (Late Triassic-Middle Jurassic) resulted from closure of the PaleotethysOcean and collision between the Iran and Turan plates. In this study, we have tried to analyze the microstructural features of the exposed carbonate units (the Sefid Kuh formation of the Early Triassic age and some Paleozoic units) in the Aghdarband area. The average of ellipticity calculated for the calcite grains is about 0.78 located in the oblate part of the Flinn diagram. The estimated kinematic vorticity number is 0.6 - 0.7. The calcite twining in the carbonate units exposed in the Aghdarband area indicate temperatures of about 180-200˚C and differential stresses of about 180-240 MPa during the main deformational event of the area (Eo-Cimmerian).بیشک پنجره فرسایشی آقدربند که در شمال خاور ایران و جنوب خاور مشهد واقع شده است یکی از بهترین مکانها برای مطالعه رخداد ایوسیمرین در ایران است. رخداد یادشده در زمان تریاس پسین تا ژوراسیک میانی حاصل بسته شدن کامل اقیانوس تتیسکهن و برخورد ایران و توران بوده است. در این پژوهش تلاش شده است با مطالعه ریزساختاری واحدهای کربناتی رخنمونیافته در گستره (سازند سفیدکوه با سن تریاس پیشین و واحدهای متعلق به پالئوزوییک) تأثیرات این رخداد را از دیدگاه ریزساختاری مورد بررسی قرار دهیم. میانگین میزان بیضویشدگی بهدست آمده برای دانههای کلسیت 78/0 است که در بخش کرنش پخ یا کلوچهای نمودار فلین قرار میگیرند. عدد کینماتیکی تاوایی برآورد شده 7/0- 6/0 است. همچنین همساختگیهای کلسیت موجود در واحدهای کربناتی رخنمونیافته در گستره، دمای 200-170 درجه سانتیگراد و اختلاف تنش 180-240 مگاپاسکال را در زمان دگرریختی آنها پیشنهاد میکند.http://www.gsjournal.ir/article_43381_124a666398d55443065c3c7d4633b3b9.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Determining the Deformation Condition of the Mosha Fault Using Microstructure and Fluid Inclusion Dataتعیین شرایط دگرشکلی پهنه گسل مشا با استفاده از دادههای ریزساختاری و میانبارهای سیال87974338210.22071/gsj.2015.43382FAمحسن احتشامی معینآبادیدانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانعلی یساقیدانشیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران0000-0002-0984-7721Journal Article20120815The assessment of deformation condition of the Mosha Fault during Middle-Late Miocene carried out using microstructure and thermometry of fluid inclusions within calcite veins in the fault zone. Based on intra-crystalline deformation of quartz grains, calcite twin, and thermometry of primary fluid inclusions in the calcite veins inside the Mosha fault zone, the maximum estimated deformation temperature of the Mosha fault is 350o c during Tertiary. Calculated pressure of the fault zone using fluid inclusion data is an underestimation of real pressure because the calcite veins formed in the last stages of deformation. Considering the tectonic setting of South Central Alborz and assuming a geothermal gradient ranging between 25-35oc/Km for the region from Eocene to the late Miocene, the maximum temperature of 350o c represents the depth between 10 to 14 Km in adiabatic condition. This depth range means a fault zone pressure between 2.5 to 4 kbar for the Mosha Fault zone during Tertiary, which is in correlation to recent seismic data that confirmed maximum fault activity in the depth between 10 to 15 Km.با مطالعه ریزساختار و ترمومتری میانبارهای سیال در رگههای کلسیتی از پهنه گسل مشا شرایط دگرشکلی این پهنه گسلی بهویژه طی میوسن میانی - پایانی بررسی شده است. بر پایه دگرشکلی درون بلوری دانههای کوارتز، ماکل مکانیکی کلسیت و اطلاعات حاصل از ترمومتری میانبارهای سیال اولیه در رگههای کلسیتی موجود در پهنه گسل مشا، بیشینه دمای دگرریختی پهنه گسل طی ترشیری 350 درجه سانتیگراد برآورد میشود. برآورد فشار با استفاده از دادههای میانبار سیال بهدست آمده از رگههای کلسیتی در پهنه گسل با توجه به تشکیل رگهها در مراحل آخر دگرریختی برآوردهای کمتر از واقع بهدست میدهد. با فرض گرادیان زمینگرمایی بین 25- 35 درجه بر کیلومتر با توجه به شرایط زمینساختی جنوب البرز مرکزی بین ائوسن تا میوسن پایانی، در شرایط آدیاباتیک بیشینه دمای 350 درجه دگرریختی نماینده ژرفایی بین 10 تا 14 کیلومتر و فشاری بین 5/2 تا 4 کیلوبار برای پهنه ترشیری گسل مشا بوده که این برآورد با دادههای اخیر لرزهای از گسل مشا که بیشترین فعالیت گسل را در ژرفای 10 تا 15 کیلومتر نشان میدهند، همخوانی دارد.http://www.gsjournal.ir/article_43382_60f43a9cb2953ccdeb9dea889aa838dc.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Modeling with Markov Chains Methodology, Case Study:
Lithofacies in a Hydrocarbon Reservoir, SW Iranمدلسازی با زنجیره مارکوف، مطالعه موردی: رخسارههای سنگی یکی از مخازن نفتی جنوب971034338310.22071/gsj.2015.43383FAهانیه نیکوگفتاردانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده اکتشاف معدن- فنی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانعباس بحرودیاستادیار، دانشکده مهندسی معدن- فنی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانبهزاد تخمچیاستادیار، دانشکده مهندسی معدن، نفت و ژئوفیزیک، دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایرانغلامحسین نوروزیدانشیار، دانشکده مهندسی معدن- فنی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانبهزاد مهرگینیدانشجوی دکترا، دانشکده اکتشاف معدن- فنی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانJournal Article20120707Identifying and interpreting subsurface heterogeneities, especially Litofacies, plays definitely an important role in assessing and managing hydrocarbon resources. Variety of methods have been developed in order to model discrete features of hydrocarbon reservoirs, as Litofacies, which the majority of them have focused on intra-well modeling, and are not applicable for 2D or 3D modeling between oil wells. Furthermore, developing a novel methodology to bring a more factual reservoir facies has always been a matter of attraction, and is effective in lowering risk of decision making in different exploratory stages. These days, Markov Chains is used as a powerful tool for facies modeling. This method is based on conditional probabilistic and providing transitional matrix of states. This study is carried out on an oil field, South-West Iran; where the Asmari Formation is its main reservoir. Here, interval of the Asmari Formation and its cap rock in a 12 kilometers long section, 110 meters width, is classified into three main parts, by the means of Markov Chains modeling. The best result of modeling was obtained with nine wells and four seismic horizons that brought 87% accuracy in average. شناسایی و تفسیر ناهمگنیهای زیرسطحی بهویژه رخسارههای سنگی، همواره نقشی اساسی در ارزیابی و مدیریت منابع هیدروکربوری دارد. روشهای گوناگونی برای مدلسازی ویژگیهای گسسته مخازن هیدروکربوری، مانند رخسارههای سنگی، ارائه شدهاند که در بیشتر موارد به مدلسازی درون چاهی پرداخته و در مدلسازی دو یا سه بعدی در فضای میانچاهها کاربرد ندارند. از اینرو، ارائه روشی نوین که نتایج آن تطابق بهتری با واقعیت رخسارههای مخزنی داشته باشد، همواره مورد توجه است و میتواند در کاهش ریسک تصمیمگیری مؤثر باشد. امروزه زنجیره مارکوف بهعنوان روشی قدرتمند برای مدلسازی رخسارهها مورد استفاده قرار میگیرد و برمبنای احتمالات شرطی و ارائه ماتریس انتقال حالات است. مطالعه حاضر روی یکی از میادین هیدروکربوری جنوب باختر ایران صورت گرفته که در آن سازند آسماری مخزن اصلی هیدروکربور را تشکیل میدهد. در این مطالعه با استفاده از روش زنجیره مارکوف مدلسازی سه بخش اصلی سازند آسماری و پوشسنگ آن در یک مقطع به طول 12 کیلومتر و ستبرای 110 متر انجام شده است. بهترین نتیجه مدلسازی با استفاده از اطلاعات نه چاه و چهار افق لرزهای بوده که بهطور میانگین دقت 88 درصد را به همراه داشته است.http://www.gsjournal.ir/article_43383_17f4a8c522c4b6e72c074e3e404c0eb7.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Kinematic Analysis of Fault Structures in Eghlid Area, Margin of High Zagrosجنبششناختی ساختارهای گسلی در منطقۀ اقلید، حاشیه زاگرس بلند1031144338410.22071/gsj.2015.43384FAرامین ارفع نیااستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسالمی، واحد اصفهان )خوراسگان(، اصفهان، ایرانJournal Article20110918The study area, located in the east of Eghlid town, between the northeast of the Abadeh Fault and southwest of the Zagros Main Fault, consists of the highly deformed rocks, which have been emerging clearly in tectonic crashed zone. Kinematic analysis carried out for determining the paleostress directions and deformation history of the area. Thus, the geometry of the fault plan/fault zone brittle structures and other kinematic indicators were measured based on the field observations and analysis carried out via data analysis inversion method and statistical models. The geological evidences provided necessary data for determining formation ages of the structures based on the relative time scale. According to the results, it can be concluded that three different faulting phases were efficacious in formation of the analyzed faults. During the faulting phases, three reverse fault systems developed respectively; imbricate fans thrust system, hinterland dipping duplex and inverted normal faults.منطقۀ مورد مطالعه در خاور شهرستان اقلید، حد فاصل شمال خاور گسل آباده و جنوب باختر گسل اصلی زاگرس واقع شده است و شامل سنگهای به شدت دگرشکل شدهای است که آشکارا در یک منطقۀ خردشدۀ زمینساختی جای گرفته است. بررسیهای حرکتی انجام شده در این منطقه برای تعیین جهت تنشهای دیرین و تعیین تاریخ تغییرشکل صورت پذیرفته است. بر این اساس ویژگیهای هندسی ساختارهای شکنندۀ صفحۀ گسل- منطقۀ گسلی و دیگر نشانگرهای حرکتی بر پایۀ اندازهگیریهای میدانی و روش "واژگون آنالیز دادهها" و همچنین مدلهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با استفاده از مدارک زمینشناسی زمان تشکیل ساختارهای گسلی بررسی شده بر پایۀ مقیاس زمان نسبی مورد توجه قرار گرفت. بر طبق نتایج بهدست آمده، سه رویداد گسلش مختلف در تکوین ساختارهای بررسی شده در این منطقه مؤثر بوده است. طی این رویدادها، سه سیستم گسلی معکوس به ترتیب توسعه یافته است که عبارتند از سیستم بادبزنهای همآغوش، دوپلکس با شیب به سمت پسخشکی و گسلهای نرمال با فعالیت دوباره معکوس.http://www.gsjournal.ir/article_43384_17e7d8307c724ededd67fd74c4417e6e.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Tectonic Stress Variations in the Zagros Using Inversion of Earthquake Focal Mechanismsتغییرات تنش تکتونیکی در زاگرس با استفاده از وارونسازی سازوکار کانونی زمینلرزهها1151224338510.22071/gsj.2015.43385FAشاهرخ پوربیرانونداستادیار، پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله، تهران، ایرانمحمد تاتاردانشیار، پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله، تهران، ایرانJournal Article20120901Having knowledge of stress variations in the Zagros region, southwest Iran is necessary to study the deformation resulting from oblique collision between the Eurasian & the Arabian plates and to obtain insight into the complicated tectonics of the region. In this study, earthquakes focal mechanism data were used to collect information on the state of stress in 12 subdivisions of the data including teleseismic and local events in the Zagros region. The stress axis show noticeable variations in the Zagros region, especially around the Oman Line. The angular difference between the stress & strain axis increases from the southeast to the northwest of the ZagrosMountain. The deformation partitioning due to pre-existing faults and fractures and introducing a weak zone in the NW Zagros under the influence of the Main Recent Fault activity may explain this increasing.اطلاع از تغییرات تنش در منطقه زاگرس، واقع در جنوب باختری ایران برای مطالعه دگرشکلی ناشی از برخورد مایل بین صفحات اوراسیا و عربستان و برای درک زمینساخت پیچیده حاکم بر منطقه لازم است. در این مطالعه، سازوکارهای کانونی زمینلرزهها برای بهدست آوردن حالت تنش در 12 گروه از دادهها شامل رویدادهای دورلرزهای و محلی در منطقه زاگرس مورد استفاده قرار گرفتهاند. محورهای تنش تغییرات قابل توجهی در منطقه زاگرس بهویژه در اطراف خط عمان نشان دادند. تفاوت زاویهای بین محورهای تنش بیشینه افقی بهدست آمده و بردارهای حرکت صفحات زمینساختی حاصل از مدلهای جهانی از جنوب خاوری به شمال باختری در زاگرس افزایش مییابد. افراز دگرشکلی با توجه به گسلها و شکستگیهای از قبل موجود و معرفی یک منطقه ضعیف در بخش شمال باختری زاگرس تحت تأثیر فعالیت گسل اصلی عهد حاضر میتواند این افزایش را توضیح دهد.http://www.gsjournal.ir/article_43385_4ceb91168284269399756349f8648efc.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220The Movement Potential Evaluation of the Mosha Fault
(from the West of Firoozkuh to the Shahrestanak)ارزیابی توان حرکتی گسل مشا (در گستره باختر فیروزکوه تا شهرستانک)1231264338710.22071/gsj.2015.43387FAساره بحیراییدانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانمهران آریندانشیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانمنوچهر قرشیدانشیار، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، تهران؛ سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران0000-0002-1600-0350علی سلگیاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانJournal Article20120807The Mosha fault is the most important fault structures in the south of Central Alborz. According to the activity of this fault, confirmation of the morphological evidences, and large historical earthquakes occurred by its activity, also proximity to Tehran metropolitan, the study of this area is very important. Therefore, as a parameter, evaluation of the fault movement potential helps us in seismological study of the area. In this paper, we have used the model presented by Lee et al. (1997) to evaluate movement potential. The model is based on the relationship between fault geometrical characteristics and regional tectonic stress field. To use the equations of this model, structural data of 13 stations along the Mosha fault were collected to identify the position of the principal axes of stress. Then, we obtained the direction of maximum principal stress of the Mosha fault and also for each section separately by using Inversion method and they were placed in equations.گسل مشا مهمترین ساختار گسلی در جنوب البرز مرکزی است. با توجه به فعال بودن این گسل و تأیید شواهد ریختشناختی و زمین<strong></strong>لرزه<strong></strong>های بزرگ تاریخی رخ داده بر اثر فعالیت آن و همچنین نزدیکی به کلان شهر تهران، مطالعه آن اهمیت بالایی دارد. بنابراین به عنوان یک متغیر، ارزیابی توان لرزهای گسل مشا ما را در مطالعه لرزهزایی منطقه کمک میکند. در این نوشتار از الگوی Lee et al. (1997)برای ارزیابی توان حرکتی گسل مشا استفاده شده است. این الگوی نظری مبتنی بر روابط میان ویژگیهای هندسی گسلها و میدان تنش زمینساختی ناحیهای است. برای استفاده از معادلات این الگو، دادههای ساختاری با هدف دستیابی به موقعیت محورهای اصلی تنش در زمان اعمال تنش در گستره وسیعی از گسل مشا گردآوری شد که شامل 13 ایستگاه هستند. سپس با استفاده از روش وارون<strong></strong>سازی، تنش اصلی بیشینه گسل مشا و هر مقطع بهطور جداگانه بهدست آمد و در معادلات جاگذاری شد.http://www.gsjournal.ir/article_43387_88feecd44b59e182ed839aa544e9dcba.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Investigation of Precursory Property of Fractal Dimensions before the Baladeh-Kojour Earthquake, Central Alborzبررسی ویژگی پیشنشانگری ابعاد فرکتالی پیش از زمینلرزه بلده- کجور، البرز مرکزی1271324338910.22071/gsj.2015.43389FAمریم سادات میرعابدینیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه گلستان، گلستان، ایرانمریم آقآتابایاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه گلستان، گلستان، ایرانJournal Article20120630In this research, to investigate seismic pattern and precursory properties of fractal dimensions, spatial distribution and temporal variations of correlation dimensions of epicentral, <em>D<sub>e</sub></em>, and temporal distribution of earthquakes, <em>D<sub>t</sub></em>, before the Baladeh-Kojour earthquake have been studied. The May 28<sup>th</sup>, 2004, Baladeh-Kojour earthquake with <em>M<sub>b</sub></em>= 6.2 (ISC), which is one of the largest earthquake in the vicinity of Tehran, was occurred in the northern part of the Alborz mountain ranges. The spatial distribution maps show decreasing in <em>D<sub>e</sub></em> and <em>D<sub>t</sub></em> in the eastern part of the epicenter, which is observed at 2002 in the temporal variation plots. With respect to space-time plot, it seems that this decreasing caused by the earthquake clusters that were occurred between 2002 -2003. Investigation of seismic pattern based on spatial and temporal variations of fractal dimensions and space-time plot of earthquakes demonstrate doughnut pattern (some earthquake clusters and a lot of small events) and seismic quiescence before the main shock. The results indicate that fractal dimensions are sensitive to clustering in space and time. So, the spatial and temporal variations of these parameters can be used as a precursory phenomenon, which is caused by seismic activation and quiescence.در این پژوهش برای بررسی الگوی لرزهخیزی و ویژگی پیشنشانگری ابعاد فرکتالی، توزیع مکانی و تغییرات زمانی بعد همبستگی مراکز سطحی (<em>D<sub>e</sub></em>) و زمانی زمینلرزهها (<em>D<sub>t</sub></em>) پیش از زمینلرزه بلده-کجور مورد مطالعه قرار گرفت. این زمینلرزه که یکی از بزرگترین زمینلرزههای صد سال اخیر نزدیک به تهران به شمار میرود، با 2/6 = <em>M<sub>b</sub></em> (ISC) در خرداد ماه 1383 در دامنه شمالی البرز مرکزی روی داد. نقشه توزیع مکانی ابعاد فرکتالی در بخش خاوری مرکز سطحی کاهش <em>D<sub>e</sub></em> و <em>D<sub>t</sub></em> را نشان میدهد، که در نمودار تغییرات زمانی این کاهش در سال 2002 مشاهده میشود. با توجه به نمودار مکان- زمان زمینلرزهها بهنظر میرسد این کاهش بهدلیل خوشههای زمینلرزهای بزرگتر از پسزمینه که در سال 2002 رخ دادهاند، باشد. بررسی الگوی لرزهخیزی با توجه به تغییرات این متغیرها در مکان و زمان و همچنین نمودار مکان- زمان زمینلرزهها نشاندهنده وجود الگوی دونات (خوشههای زمینلرزهای بزرگتر از پسزمینه و تعداد زیادی زمینلرزههای کوچک) و یک دوره آرامشلرزهای است. نتایج پژوهش نشان میدهد که متغیرهای فرکتالی به خوشهبندی زمانی در زمان و مکان حساس هستند. در نتیجه تغییر در متغیرهای فرکتالی، پیشنشانگری برای زمینلرزه بلده- کجور است، که بهوسیله فعالیت لرزهخیزی و آرامش لرزهای مشخص میشود.
<span style="font-size: 9.5pt; mso-ansi-font-size: 9.0pt; font-family: 'B Zar';" lang="FA">در این پژوهش برای بررسی الگوی لرزهخیزی و ویژگی پیشنشانگری ابعاد فرکتالی، توزیع مکانی و تغییرات زمانی بعد همبستگی مراکز سطحی (</span><em><span style="font-size: 8.0pt; mso-bidi-font-family: 'B Zar';" dir="LTR">D<sub>e</sub></span></em><span style="font-size: 9.5pt; mso-ansi-font-size: 9.0pt; font-family: 'B Zar';" lang="FA">) و زمانی زمینلرزهها (</span><em><span style="font-size: 8.0pt; mso-bidi-font-family: 'B Zar';" dir="LTR">D<sub>t</sub></span></em><span style="font-size: 9.5pt; mso-ansi-font-size: 9.0pt; font-family: 'B Zar';" lang="FA">) پیش از زمین</span><span style="font-size: 9.0pt; mso-bidi-font-size: 9.5pt; mso-bidi-font-family: 'B Zar';" dir="LTR"></span><span style="font-size: 9.5pt; mso-ansi-font-size: 9.0pt; font-family: 'B Zar';" lang="FA">لرزه بلده-کجور مورد مطالعه قرار گرفت. این زمینلرزه که یکی از بزرگترین زمینلرزههای صد سال اخیر نزدیک به تهران به شمار میرود، با 2/6 = </span><em><span style="font-size: 8.0pt; mso-bidi-font-family: 'B Zar';" dir="LTR">M<sub>b</sub></span></em><span style="font-size: 9.5pt; mso-ansi-font-size: 9.0pt; font-family: 'B Zar';" lang="FA"> (</span><span style="font-size: 8.0pt; mso-bidi-font-family: 'B Zar';" dir="LTR">ISC</span><span style="font-size: 9.5pt; mso-ansi-font-size: 9.0pt; font-family: 'B Zar';" lang="FA">) در خرداد ماه 1383 در دامنه شمالی البرز مرکزی روی داد. نقشه توزیع مکانی ابعاد فرکتالی در بخش خاوری مرکز سطحی کاهش </span><em><span style="font-size: 8.0pt; mso-bidi-font-family: 'B Zar';" dir="LTR">D<sub>e</sub></span></em><span style="font-size: 9.5pt; mso-ansi-font-size: 9.0pt; font-family: 'B Zar';" lang="FA"> و </span><em><span style="font-size: 8.0pt; mso-bidi-font-family: 'B Zar';" dir="LTR">D<sub>t</sub></span></em><span style="font-size: 9.5pt; mso-ansi-font-size: 9.0pt; font-family: 'B Zar';" lang="FA"> را نشان میدهد، که در نمودار تغییرات زمانی این کاهش در سال 2002 مشاهده میشود. با توجه به نمودار مکان- زمان زمینلرزهها بهنظر میرسد این کاهش بهدلیل خوشههای زمینلرزهای بزرگتر از پسزمینه که در سال 2002 رخ دادهاند، باشد. بررسی الگوی لرزهخیزی با توجه به تغییرات این متغیرها در مکان و زمان و همچنین نمودار مکان- زمان زمینلرزهها نشان</span><span style="font-size: 9.0pt; mso-bidi-font-size: 9.5pt; mso-bidi-font-family: 'B Zar';" dir="LTR"></span><span style="font-size: 9.5pt; mso-ansi-font-size: 9.0pt; font-family: 'B Zar';" lang="FA">دهنده وجود الگوی دونات (خوشههای زمینلرزهای بزرگ</span><span style="font-size: 9.0pt; mso-bidi-font-size: 9.5pt;" dir="LTR"></span><span style="font-size: 9.5pt; mso-ansi-font-size: 9.0pt; font-family: 'B Zar';" lang="FA">تر از پسزمینه و تعداد زیادی زمینلرزههای کوچک) و یک دوره آرامشلرزهای است. نتایج پژوهش نشان میدهد که متغیرهای فرکتالی به خوشهبندی زمانی در زمان و مکان حساس هستند. در نتیجه تغییر در متغیرهای فرکتالی، پیشنشانگری برای زمینلرزه بلده- کجور است، که بهوسیله فعالیت لرزهخیزی و آرامش لرزهای مشخص میشود.</span>http://www.gsjournal.ir/article_43389_08fc3678fa4e536d540a33b3631ddc0a.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Investigation of Seismotectonics of Eastern South Caspian Basin Using Earthquakes Focal Mechanism and Geomorphological Investigationsبررسی لرزهزمینساخت خاور حوضه کاسپین جنوبی به کمک سازوکار زمینلرزهها و بررسیهای زمینریخت شناختی1331404339310.22071/gsj.2015.43393FAمجید نعمتیاستادیار، بخش زمینشناسی، دانشکده علوم و مرکز پژوهشی زلزله، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایرانجیمز هالینگزورثاستادیار، بخش GPS، مؤسسه صنعتی کالیفرنیا، پاسادنا، امریکامحمدرضا قاسمیدانشیار، پژوهشکده علوم زمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانJournal Article20120217Our research focuses on the seismotectonics of the north of Eastern Alborz and southeast of the Caspian Sea. Eastern part of the Caspian fault, and seismological active plain situated in north of the area have been studied. The seismological data of microearthquakes (M<sub>L</sub>>4.5) recorded by the local network of the Geological Survey of Iran (installed during 2009 and 2010) and regional seismicity located by seismological networks of the Geophysics Institute of University of Tehran and International Institute of Earthquake Engineering and Seismology of Iran were used. Also geomorphological evidences in the area and dynamic parameters of the 1985 Gorgan earthquake, M<sub>S</sub>=6.0, are included for getting a better justification. Although deep thrust mechanisms of the 1999, 2004 and 2005 earthquakes indicate N-S compressional regime at depth and normal component of shallow earthquakes (M<sub>L</sub>>4.5) shows extensional regime at near surface in southeast of the Caspian Sea. The morphological evidences confirm this normal kinematics. In addition, the dynamical parameters of the 1985 Gorgan earthquake and its focal mechanism introduce the Caspian fault as the source of this thrust earthquake. All evidences confirm probable underthrusting of southeast of the CaspianBasin beneath the Eastern Alborz.این پژوهش درباره لرزهزمینساخت بخش شمالی البرز خاوری و جنوب خاوری دریای کاسپین است. این گستره پاره خاوری گسل کاسپین و دشت جنبای شمال آن را در بر میگیرد. برای بررسی لرزهزمینساخت گستره یادشده، دادههای لرزهای خردلرزهها و بهویژه زمینلرزههای با بزرگای (M<sub>L</sub>) بیشتر از 5/4 از شبکه محلی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور (سالهای2009 و 2010)، 4 سال دادههای لرزهای از شبکههای لرزهنگاری مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران و پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله و همچنین بررسیهای زمینریختشناسی در دشت شمال البرز خاوری (دشت شمال گرگان) بهکار گرفته شده است. دینامیک زمینلرزه سال 1985 گرگان با بزرگایM<sub>S</sub>=6.0 نیز در این پژوهش بررسی شده است. سازوکار راندگی 3 زمینلرزه ژرف 1999، 2004، 2005 در گستره بررسی شده نشاندهنده رژیم فشاری در راستای شمالی- جنوبی در ژرفاست، اگر چه سامانه شیبلغز سازوکار زمینلرزهها (M<sub>L</sub>>4.5)ی کمژرفا در این گستره عادی بوده و نشاندهنده رژیم کششی در ژرفای کم در جنوب خاور دریای کاسپین است. بررسیهای زمینریختشناسی نیز با این سامانه گسلش عادی همخوانی دارد. بررسی دینامیکی زمینلرزه 1985 گرگان و سازوکار آن نشان دهنده وابسته بودن این زمینلرزه با سازوکار راندگی به گسل کاسپین است. همه این گواهیها بهگمان نشان از راندگی پوسته جنوب خاوری دریای کاسپین به زیر البرز خاوری دارند.http://www.gsjournal.ir/article_43393_a5b14acb1db7a6e44fbb36686854bbb6.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Importance of Features Selection in Application of Pattern Recognition in Estimating the Depth of Anticline Using Gravity Dataاهمیت انتخاب مشخصه در کاربرد هوش مصنوعی در برآورد ژرفای تاقدیس توسط دادههای گرانی1411484339410.22071/gsj.2015.43394FAمحمداحسان حکمتیاندانشجوی دکترا، دانشکده علوم پایه، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانوحید ابراهیمزاده اردستانیدانشیار، مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، تهران، ایرانمحمدعلی ریاحیدانشیار، مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، تهران، ایرانایوب معمار کوچهباغاستادیار، پژوهشکده چرخه سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، تهران، ایرانجلال امینیدانشیار، دانشکده فنی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانJournal Article20120509Pattern recognition algorithms especially neural network in geophysical interpretations and other Earth sciences have been used since some years ago. In neural network and other pattern recognition algorithms like support vector classifier (SVC) that the latter method is used in this research, by using the values of the features, which has been extracted from the objects (in our work gravity profiles are objects), classification of the objects can be done. Usually the features are selected subjectively. In this paper, we have presented a homemade software that can select proper features objectively. By using SVC and the mentioned features selection (FS) software, depth estimations of anticlines have been done in this research. We have shown the difference of using proper features and improper ones in the mentioned depth estimation (a kind of classification). In this paper, twenty synthetic gravity profiles with anticline shape sources are created for training SVC and the same amount of synthetic profiles are created for testing. It has shown that depth estimation with proper features is more precise than depth estimation with improper features. Also it should be emphasized that FS is important not only in depth estimation of anticlines, but also in all kinds of classifications in Earth sciences and the mentioned homemade software code is applicable in all of them.استفاده از هوش مصنوعی یا شناسایی الگو (Pattern Recognition (PR)) در تفسیر دادههای ژئوفیزیکی و یا دیگر علوم زمین چند سالی است که بهویژه با ورود شبکه عصبی در این عرصه مطرح شده است. در روش شبکه عصبی و دیگر روشهای شناسایی الگو و از جمله در روش ردهبندی کننده بردار حمایتشده (Support Vector Classifier (SVC)) که در این پژوهش از آن استفاده شده است، با استفاده از مقادیر مشخصههای استخراجشده از ساختارها یا اشیای مورد نظر به ردهبندی آن اشیا یا ساختارها پرداخته میشود و به این ترتیب میتوان به تفسیر مورد نظر دست یافت. بهطور مرسوم درانتخاب این مشخصهها نظر شخصی نقش اصلی را بر عهده داشته است. در این نوشتار با ارائه نرمافزاری که دارای قابلیت انتخاب مشخصههای (Features Selection (FS)) مناسب برای برآورد ژرفای ساختارهای طاقدیسی توسط دادههای گرانی است و نشان دادن تفاوت استفاده از مشخصههای مناسب و نامناسب در این تفسیر، اهمیت انتخاب مشخصه در کاربرد هوش مصنوعی در تفسیرگرانی و دیگر علوم زمین نشان داده میشود. در اجرای این پژوهش، برای تربیت روش ردهبندی کننده بردار حمایتشده مربوط، 20 نیمرخ مصنوعی گرانی با منبع تاقدیسی تولید شد (مجموعه تربیت کننده). همچنین برای امتحان روش ردهبندی کننده بردار حمایتشده یادشده، 20 نیمرخ مصنوعی گرانی دیگر هم که آنها نیز دارای منابع به شکل تاقدیس بودند، تولید شد (مجموعه امتحان کننده). در این پژوهش نشان داده شد که برآورد ژرفای منابع تاقدیسی در حالت استفاده از مقادیر مشخصههای مناسب، خیلی دقیقتر از برآورد ژرفا در حالت استفاده از مقادیر مشخصههای نامناسب است. لازم به یادآوری است که نرمافزار انتخاب مشخصه یادشده بهطور ویژه تنها برای انتخاب مشخصه تفسیر گرانی طراحی نشده، بلکه طراحی آن بهگونهای است که قابل استفاده برای انتخاب مشخصه در هر فعالیت تفسیری علوم زمین هم است.http://www.gsjournal.ir/article_43394_b581be19dfa178ec521ba8482069aff3.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220The Geometric Analysis of the Fault-Related Folding,
A Case Study: Kaseh Mast Anticline, the South of the Lurestan Zoneتحلیل هندسی چینخوردگی مرتبط با گسلش، مطالعه موردی: تاقدیس کاسهماست، جنوب منطقه لرستان1491644339510.22071/gsj.2015.43395FAحسین حاجیعلیبیگیاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علومزمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانسید احمد علویدانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علومزمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانجمشید افتخار نژاددکترا، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانمحمد مختاریاستادیار، پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله، تهران، ایرانمحمد حسین آدابیاستاد، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانJournal Article20110718The Kaseh Mast anticline located in the south of the Lurestan zone, is one of the small-scale anticlines in the Lurestan (in north) and the Dezful Embayment (in south) zones in the Zagros fold-thrust belt. This anticline and the adjacent anticlines are affected by the Balarud blind thrust fault zone, which is a part of the Mountain Front Fault. The Mountain Front Fault is a major topographic front that be traced along the Zagros fold-thrust belt in the Izeh, Fars, Lurestan and Dezful Embayment. The field observations and geometric analysis indicated that the axial trend of the Kaseh Mast anticline has been changed and shows asymmetrical, noncylindrical and disharmonic fold, with vergence to southwest. The class of folding is 1C subclass of Ramsay's classification. To determine the geometry of the fold the termsof open for tightness, wide for aspect ratio and subrounded for relative curvature are suggested. In addition, this anticline is analyzed by using of geometrical models. Basically, this model allows quantitatively predicting the Balarud blind thrust fault zone trajectory and displacement from the geometric characteristics of this anticline. The comparison of the anticline with the theoretical fault-related folding models suggests the Kaseh Mast anticline as an Asymmetrical Detachment Fold that is affected by the Balarud fault zone. It is probable that the folding process of the Kaseh Mast anticline is in early states of the formation of a detachment fold. However, the folding mechanism of the adjacent anticlines is fault-propagation folding. The changing of the folding mechanisms of this anticline and the adjacent anticlines from detachment (in Kaseh Mast anticline) to fault-propagation folding (in the Siah Kuh and Chenareh anticlines) is probably referred to several parameters. These include the effect of thrust, the position of the Kaseh Mast anticline in Zagros fold-thrust belt, the distance of the anticlines related to the Balarud fault zone and the potentiality of the changing of the folding mechanisms of triple fault-related folding to each other.تاقدیس کاسهماست از جمله تاقدیسهای کوچک مقیاس جنوب منطقه لرستان است که در کمربند چینخورده-رانده زاگرس واقع شده است. این تاقدیس در حاشیه گسل جبهه کوهستانی قرار دارد. گسل جبهه کوهستانی به عنوان یک جبهه توپوگرافیک شناخته شده و کمربند چینخورده-رانده زاگرس را به چندین منطقه شامل ایذه، فارس، لرستان و فروافتادگی دزفول تقسیم میکند. منطقه گسلی بالارود که به صورت یک گسل رانده مدفون فعال بخشی از گسل جبهه کوهستانی است، در حد فاصل منطقه لرستان (جنوب) و منطقه فروافتادگی دزفول (شمال) قرار دارد. این منطقه گسلی با عبور از حاشیه جنوبی تاقدیس کاسهماست، این تاقدیس و تاقدیسهای همجوار را تحت تأثیر عملکرد خود قرار داده است. برداشتهای صحرایی و انجام تجزیه و تحلیل پارامترهای هندسی تاقدیس کاسهماست نشان میدهد که این تاقدیس با محور دارای روند متغیر، یک چین نامتقارن، غیراستوانهای، غیرهارمونیک، با همگرایی به سوی جنوبباختر است. این تاقدیس در زیررده 1C طبقهبندی رمزی قرار میگیرد. برای تعیین سبک یا هندسه آن از نظر فشردگی واژه باز و با توجه به نسبت ابعادی محاسبه شده واژه پهن و برای توصیف خمیدگی نسبی واژه نیمهگردشده پیشنهاد میگردد. همچنین این تاقدیس با مدلهای هندسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر این اساس مقدار شیب و موقعیت سطح راندگی مدفون، مسیر حرکت و جابهجایی صورت گرفته بر روی منطقه گسلی بالارود از طریق مطالعه مشخصات هندسی این تاقدیس پیشبینی شده است. مقایسه برش عرضی تهیه شده برای تاقدیس کاسهماست با انواع مدلهای ارائه شده برای چینهای مرتبط با گسلش، نشان میدهد که تاقدیس را میتوان به عنوان نمونهای از چینهای جدایشی نامتقارن (Asymmetrical Detachment Fold) که متأثر از عملکرد منطقه گسلی بالارود است، پیشنهاد نمود. در این صورت این احتمال وجود دارد که تاقدیس در مراحل اولیه و شرایط آغاز تشکیل یک چین جدایشی قرار داشته باشد. این در حالی است که سازوکار چینخوردگی تاقدیسهای همجوار (از جمله تاقدیسهای سیاهکوه و چناره) از نوع چینخوردگی انتشار گسلی است. احتمالا تغییر سازوکار چینخوردگی از چینخوردگی جدایشی، در تاقدیس کاسهماست به چینخوردگی انتشار گسلی در تاقدیسهای همجوار (از جمله سیاهکوه و چناره) را میتوان به عواملی همچون: چگونگی عملکرد راندگی، محل قرار گرفتن تاقدیس کاسهماست در کمربند چینخورده-رانده زاگرس، فاصله تاقدیس نسبت به منطقه گسلی بالارود و قابلیت تبدیل سازوکار چینخوردگی سهگانه مرتبط با گسلش به یکدیگر، نسبت داد. http://www.gsjournal.ir/article_43395_2c604172cc3416867e968a400d53d0af.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Geometric-Kinematic Analysis of Folding in Chelounak Area (NW Birjand (تحلیل هندسی- جنبشی چینخوردگیهای منطقه چلونک (شمال باختری بیرجند)1631744339610.22071/gsj.2015.43396FAیعقوب جلیلی شاهمنصوریدانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانمحمدمهدی خطیباستاد، گروه زمینشناسی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانابراهیم غلامیاستادیار، گروه زمینشناسی دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانمحمدرضا قاسمیدانشیار، پژوهشکده علوم زمین، سازمان زمینشناسی کشور، تهران، ایرانJournal Article20100818The Chelounak area in northwest of Birjand located in the Sistan suture zone extremity with middle-upper Eocene sedimentary and pyroclastic rocks, folded with different axes and exposed between the Chahak-mosavieh and Mohammadieh-Hessarsangi faults. These folds have a dominant characteristic of the dispersion axis trends of NE-SW, NW-SE, and N-S. Geometric-Kinematic Analysis of these folds was carried out by data that taken from the structural interpretations, satellite images, geological maps, structural cross sections and mathematical functions. Aspect ratio, percent shortenings and the rotation folds axes are respectively for folds with NE-SW axis, 0.356-1.6, 20-77% and 28-40°; for folds with NW-SE axes0.352-0.620, 25-41% and 25-40°; and for folds with N-S axes 0.352, 25% and 24°. In this analysis the Chahak and Chelounak synclines and the Chahak anticline with NE-SW axis have maximum shortening and the Shavangan syncline with NW-SE axis has minimum shortening. This Study demonstrated the aspect ratio rises with increasing of shortening. Analysis of the structural elements demonstrates axis change of the Chelounak, Chahak and Hoj noj synclines and the Chahak and Chelounak anticlines with NE-SW Dominant axes affected by the Chahak-Mosavieh fault (~N-S trend) as well as the axis change of the Taj kouh, Shavangan and Hessar sangi synclines with NW-SE dominant axes affected by the Mohammadieh-Hessar sangi fault (~N-S trend). Dispersion of folds axial respect to compressive component has caused difference in aspect ratio, shortening and rotation of fold axes values.در منطقه چلونک در شمال باختری بیرجند در منتهیالیه ایالت ساختاری سیستان، واحدهای رسوبی- آذرآواری چینخورده به سن ائوسن میانی تا بالایی با اثرهای محوری متفاوت در بین گسلهای چاهک- موسویه و محمدیه- حصارسنگی قرار دارند. این چینها دارای ویژگی آشکاری چون پراکندگی اثر محوری با روندهای چیره NE-SW ، NW-SE و N-S هستند. تحلیل هندسی- جنبشی چینهای منطقه بر پایه برداشتهای ساختاری، تصاویر ماهوارهای، نقشههای زمینشناسی، برشهای ساختاری عرضی و توابع ریاضی صورت گرفته است. با استفاده از رخداد گسلش- چینخوردگی، چرخش محور چینها، درصد کوتاهشدگی و نسبت ابعاد چینهای منطقه بررسی و با هم مقایسه شد. مقادیر نسبت ابعاد، درصد کوتاهشدگی و میزان چرخش اثر محوری برای چینهای با روند NE-SW به ترتیب 6/1-356/0، 20-77 درصد و 28-40 درجه؛ برای چینهای با روند NW-SE 620/0 - 352/0، 41-25 درصد و 40-25 درجه؛ برای چینهای با روند N-S 3520/0، 25 درصد و 24 درجه بهدست آمد. در این تحلیل ناودیس چاهک، ناودیس چلونک و تاقدیس چاهک با محور NE-SW بیشترین و ناودیس شونگان با محور NW-SE کمترین میزان کوتاهشدگی و نسبت ابعاد را نشان دادهاند. بررسیهای صورت گرفته نشان داد با افزایش درصد کوتاهشدگی، مقدار نسبت ابعاد نیز بیشتر میشود. تحلیل عناصر ساختاری نشان داد تغییر اثر محوری ناودیسهای چلونک، چاهک و حج نج و تاقدیس چلونک و چاهک با راستای چیره NE-SW متأثر از گسل راستالغز راستبر چاهک- موسویه با روند تقریبی N-S است. همچنین تغییر اثر محوری ناودیسهای تاجکوه، شونگان و حصارسنگی و تاقدیس شونگان با راستای چیره NW-SE متأثر از گسل راستالغز چببر محمدآباد- حصارسنگی با روندتقریبی N-S هستند. توزیع اثر محوری چینها با نسبت ابعاد و کوتاهشدگی متفاوت و روندهای مختلف میتواند معلول چرخش عناصر چینخورده نسبت به موقعیت مؤلفههای فشاری باشد. http://www.gsjournal.ir/article_43396_ccbc84924d4dae94e1b4ceeea1020592.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Set Back Zone on Dip Slip Active Fault; A Case Study: The Pishva Fault in South Tehranحریم ساختوساز روی گسلهای شیبلغز؛ مطالعه موردی گسل پیشوا در جنوب تهران1751804339710.22071/gsj.2015.43397FAدیناز ایرانبدیدانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانمهدی زارعدانشیار، پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله، تهران، ایرانJournal Article20110416The south of Tehran lies in vicinity of the active faults such as Pishva, Kahrizak and Eyvan-E Key and in the case of re-rupturing of these faults a serious disaster, perhaps financial and life losses may be occurred. In IBC (International Building Code) formula (Darlene & Batatian, 2002) dip, displacement and footing of building and criticality of building code have been considered as important factors for setback zone. In up thrown side we must: S=U (2D+F.tan-1<em>θ</em>) . In down thrown side we must: S=U(2D) . There is gap of world standard setback zone in Pishva. The Iranian setback zone code does not respect the IBC formula and is based on the field observations. the formula of IBC consider slip rate of the fault, the displacement factor, the type of structure, foundation of the building and the sensitivity of structure, while in Iran the zoning of the Berberian et al. (1364), which is based on the fault type and field observations has been continuously used. Thus, with combination of these two methods and with regard to the geotechnical issues, construction can be designed more carefully.جنوب تهران در مجاورت گسلهای فعال پیشوا، کهریزک و ایوانکی قراردارد که در صورت فعال شدن این سه شکستگی و رخداد زمینلرزه حاصل از آن و به سطح رسیدن گسیختگی منجر به خسارات جانی و مالی فراوان میشود. بنابراین بررسی نوع سازه مناسب و حفظ حریم ساخت در مجاورت این سه گسستگی در دو سوی فرادیواره و فرودیواره الزامی است. در این راستا IBC (International building code) به تعیین کمترین استانداردها در چهارچوب فرمولهای مشخص پهنه عقبنشینی سازهها بر پایه متغیرهای اصلی گسل و سازه پرداخت که بر پایه این فرمول برای ساختوساز باید در فرادیواره S=U (2D+F.tan<sup>-1</sup><em>θ</em>) و در فرودیواره S=U (2D) رعایت شود. نتایج حاصل از این پژوهش آشکار ساخت که نوع سازه و ژرفای شمع سازه نیز در تعیین حریم دوری از گسیختگی ناشی از گسلش سطحی تأثیر بسزایی دارد. در گستره مورد بررسی استانداردهای جهانی IBC در مورد هیچ کدام از سازههای موجود در شهر پیشوا رعایت نشده است. آنچه که تاکنون برای دوری از حریم گسل فعال در ایران در نظر گرفته میشود، بر پایه مشاهدات صحرایی مطرح شده است. بر پایه هر دو روش تعیین حریم گسلش یعنی فرمولIBC که به شیب گسل و میزان جابهجایی، فاکتورهای نوع سازه و پی ساختمان و حساسیت سازه اهمیت داده شده است و در پهنهبندی که بربریان و همکاران (1364) استفاده کردند به نوع گسل و مشاهدات صحرایی توجه میشد. بنابراین با تلفیق این دو و با در نظر گرفتن مباحث ژئوتکنیکی میتوان حریم ساختوساز را با دقت بیشتری طراحی کرد.http://www.gsjournal.ir/article_43397_42092e929cc7787751c5daf3f66a8932.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Deformation Partitioning in Respons to Inclined Transpression
Collision of Arabian Plate with West Alborz- Azarbayjan Block,
The Khoy Shear Zoneتوزیع دگرریختی در پاسخ به برخورد ترافشارش مایل صفحه عربی با بلوک البرز باختری- آذربایجان، در زون برشی خوی1811964339810.22071/gsj.2015.43398FAحسن حاجی حسینلواستادیار، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد خوی، گروه زمینشناسی، خوی، ایرانعلی سلگیاستادیار، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم وتحقیقات، گروه زمینشناسی، تهران، ایرانمحمد محجلدانشیار، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم پایه، گروه زمینشناسی، تهران، ایرانمحسن پورکرمانیاستاد، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، گروه زمینشناسی، تهران، ایران0000-0003-3445-760XJournal Article20120909The Khoy shear zone (KSZ) is exposed 130 Km north of Uremia and 650 km west of Tehran. Structural analysis in the Khoy Shear Zone (KSZ) indicated that they consist of NW-SE oriented various metamorphic rocks. They contain NW-SE trending moderate to steeply dipping mylonitic foliation to the NE. Stretching lineation plunge shallowly to moderately towards NE. Thrust faults are oriented the same as mylonitic foliation. Ductile fabrics are superimposed by brittle structures. Orientation of the structures indicates that the main stress trend is NE-SW. Four deformation stages (D1-D4) identified in KSZ. The first two stages are ductile that superimposed by the two other ductile-brittle stages. Shear sense indicators such as S/C fabrics, shear bands, shear folds, book-shelf structures, fishes and mantled porphyroclasts indicate that the KSZ deformed via dextral transpression tectonic regime. The Khoy area contains both NW-SE striking dextral strike-slip and SW verging NE dipping ductile reverse shear fabrics. Ductile shear fabrics are overprinted by subsequent younger both thrust and strike-slip fault systems. Abundant syn-tectonic granitoids were intruded in the Khoy area during convergent. The shear deformation fabrics are well identified in both deformed intrusive and metamorphic-ophiolite complex. The geometry and kinematics of shear fabrics indicate a deformation partitioning in both ductile and brittle conditions during a progressive transpression tectonic regime. The KSZ deformed during an oblique convergence scenario between the Arabian and West Alborz- Azerbayjan blocks in NW Iran. زون برشی شمال خوی (KSZ) در 130 کیلومتری شمال شهر ارومیه و 650 کیلومتری باختر تهران قرار گرفته است. بررسی ساختاری و ریزساختاری زون برشی شمال خوی مشخص ساخت این زون برشی شکلپذیر که شامل سنگهای دگرگون با سنگهای اولیه گوناگون است با فابریک غالب در راستای شمال باختر- جنوب خاور دگرریخت شده است. برگوارگی میلونیتی در این زون برشی دارای راستای غالب شمال باختر- جنوب خاور بوده و شیب متوسط تا زیاد به سوی شمال خاور دارد. خطوارگی میلونیتی میل کم تا متوسط به سمت شمال- شمال خاور تا شمال دارند. گسلهای معکوس و راندگی با راستای شمال باختر- جنوب خاور شیبی به سوی شمال خاور دارند. همچنین فابریکهای برشی شکلپذیر توسط دوپلکسهای سیستم گسلی تراستی و گسلهای امتدادلغز تحت تأثیر قرار گرفتهاند. روند کلی ساختارها نشاندهنده حداکثر کوتاهشدگی شمال خاور- جنوب باختر است. چهار مرحله دگرریختی (D1-D4) در زون برشی شمال خوی وجود دارد. مرحله دگرریختی اول و دوم به صورت شکلپذیر پیشرونده و مرحله دگرشکل سوم و چهارم به صورت شکنا- شکلپذیر آنها را تحت تأثیر قرار داده است. ساختارهای نشانگر نوع برش شکلپذیر نظیر باندهای برشی S و C، نوارهای برشی نوع C و َC، چینهای برشی، ساختارهای قفسه کتابی، انواع ساختارهای ماهیگون و پورفیروکلاستهای پوششی نشانگر آن است که زون برشی شمال خوی در طی دگرریختی در تکتونیک ترافشارش راستبر به وجود آمده است. از این که ساختارها و ریزساختارهای نشانگر برش معکوس و امتدادلغز راستبر در این زون با همدیگر مشاهده میشوند بیانگر وقوع توزیع در این زون است. این موضوع مشخص میکند که نیروهای تکتونیکی مایل نسبت به زون دگرریختی منطقه خوی در اثر تکتونیک همگرا بین صفحه عربی و بلوک آذربایجان- البرز باختری در شمال باختر ایران روی داده است.http://www.gsjournal.ir/article_43398_3a2116f2898118d0251bfff319e70ae6.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Influence of North Kopeh Dagh Oblique-slip Fault Zone on the en Echelon Arrangement of the Nader Anticline Culminations in the Kopeh Dagh Fold- Thrust Beltاثر پهنه گسلی موربلغز کپهداغ شمالی بر آرایش پلکانی کوهانهای تاقدیس نادر در کمربند چینخورده- رانده کپهداغ1972084340110.22071/gsj.2015.43401FAبهزاد دریکونددانشجوی کارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانعلی یساقیدانشیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران0000-0002-0984-7721Journal Article20170220The folding style analysis is one of the initial investigations on hydrocarbon reservoirs anticlines. Nader Anticline is located in the western part of the Eastern Kopeh Dagh zone and on hanging wall of the North Kopeh Dagh Reverse Fault. The structural analysis of the anticline is carried out along eight structural transects across the fold. This analysis showed that the Nader Anticline has two culminations with an en echelon arrangement. These culminations as well as the other folds in the study area are cross cut by a series of NW- and N- trending strike-slip faults. The Nader Anticline first culmination is analyzed as fault propagation fold geometry, while its second culmination is examined as fault detachment fold geometry. Since the Nader Hidden Fault cuts the north limb of the first culmination; the geometry of this culmination can also be considered as faulted detachment fold. The study area faults though have different trends but they dominantly have strike-slip mechanism or strike-slip component and thus, can be considered as Riddle shear faults. Geometric and kinematic analysis of these faults showed that a series of these faults could be considered as shear fractures related to a NW-trending PDZ, while the other faults can be examined as Riddle shears related to a N-trending PDZ. Such development of the Riddle shears faults as well as en echelon arrangement of the Nader Anticline culminations imply that the study area is structurally evolved during a NW-trending oblique-slip fault system more likely related to transpressional activity of the North Kopeh Dagh Reverse fault zone.تحلیل سبک چینخوردگی تاقدیسها از اولین مطالعات ساختار مخازن هیدروکربوری تاقدیسی است. تاقدیس نادر در باختر زیرپهنه خاوری کپهداغ و بر روی فرادیواره گسل معکوس کپهداغ شمالی در شمالخاور شهر کلات نادری قرار دارد. تحلیل ساختاری این تاقدیس بر اساس دادههای برداشت شده از هشت پیمایش ساختاری عمود بر روند اثرسطح محوری آن انجام شده است. نتایج به دست آمده از بررسی این پیمایشها نشان داد که تاقدیس نادر دارای دو کوهان با آرایش پلکانی نسبت بهم است. این کوهانها و دیگر چینهای منطقه توسط دو سری گسل عرضی با روند عمومی شمالباختر و شمالی- جنوبی قطع شدهاند. تحلیل هندسی تاقدیس نادر، هندسه چینخوردگی گسترش گسلی را برای کوهان اول و هندسه چینخوردگی جدایشی را برای کوهان دوم نشان میدهد. از آنجا که یال شمالی کوهان اول توسط گسل پنهان نادر بریده شده است هندسه این کوهان به صورت چین جدایشی گسلخورده نیز تحلیل شده است. گسلهای منطقه عمدتاً روندهای متفاوت ولی سازوکار غالب راستالغز یا دارای مؤلفه کوچکتر راستالغز هستند تحلیل هندسی و جنبشی این گسلها نشان داد که تعدادی از گسلهای منطقه با پهنه تغییرشکل اصلی با روند شمالباختر، در حالی که دیگر گسلها با دیگر پهنه تغییرشکل اصلی با روند شمالی- جنوبی، همخوانی دارند. چنین توسعهای از گسلهای راستالغز به همراه آرایش پلکانی کوهانهای تاقدیس نادر با یکدیگر و با سایر چینهای منطقه، نشان دهنده تکامل ساختارهای منطقه در یک سامانه ترافشارش راستبر با روند عمومی شمالباختر ناشی از فعالیت پهنه گسلی معکوس کپهداغ شمالی تحلیل میشود.http://www.gsjournal.ir/article_43401_b880d18dc846086dabc2262c3866b200.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Studying 2003 Bam Post-Seismic Deformation Field Based on the Persistent Scatterer Radar Interferometry Technique (StaMPS)مطالعه میدان تغییر شکل بعدلرزهای زمینلرزه 1382 بم با استفاده از تکنیک پراکنش کننده-های دائمی2092164341410.22071/gsj.2015.43414FAسمانه شکرزادهکارشناس ارشد، دانشکده مهندسی نقشه برداری، دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، تهران، ایرانبهزاد وثوقیدانشیار، دانشکده مهندسی نقشه برداری، دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، تهران، ایرانمعصومه آمیغپیدکترا، دانشکده مهندسی نقشه برداری، دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، تهران، ایرانJournal Article20121020In this paper, the Bam post-seismic annual deformations in period from 2004 to 2010 have been obtained using synthetic aperture radar interferometry. The time series of deformations have been constructed using Persistent Scatterer Radar Interferometry technique. When displacements rate in the area are low and the pixels are with temporal decorrelation, this technique is more effective. The technique also largely reduces the topography residuals and atmospheric delay. Because of the low rates of post-seismic displacements, this technique is very useful for measuring such earth surface displacements. The results illustrate that the maximum amount of uplift and subsidence displacements for Line Of Sight (LOS) direction during 2004 to 2010 after the earthquake are 4.5± 0.5 and -4.3± 0.5 centimeter, respectively. Comparison of displacement fields demonstrates that the displacements reduction rates are approaching to the co-seismic phase. In addition, the results of post-seismic modeling proves that displacements field, follows exponential or logarithmic function.در این مقاله با استفاده از تداخل سنجی راداری، میدان تغییر شکل ناشی از حرکات بعدلرزهای بم در بازه زمانی 2004 تا 2010 به دست آمده است. بدین منظور از تکنیک پراکنش کنندههای دائمی برای تولید سری زمانی جابهجاییها استفاده شده است. این تکنیک در مواردی که نرخ جابهجایی در منطقه کم بوده و پیکسلها دچار عدم همبستگی زمانی میشوند مفید است. همچنین خطای توپوگرافی باقیمانده و اثر اتمسفر را تا حدود زیادی تصحیح میکند. به دلیل نرخ پایین جابهجاییهای بعدلرزهای این تکنیک برای اندازهگیری تغییر شکل سطح زمین بسیار مناسب خواهد بود. بررسی نتایج تغییر شکل پس از زمینلرزه نشان میدهد، ماکزیمم مقدار جابهجایی در جهت خط دید ماهواره و خلاف جهت خط دید ماهواره، به ترتیب 5/0±5/4 و 5/0±3/4- سانتیمتر است. بررسی میدان جابهجایی به دست آمده در این بازه زمانی بعد از زلزله، آهنگ کاهشی جابهجاییها و نزدیک شدن به حالت میان لرزهای را نشان میدهد. همچنین نتایج حاصل از مدلسازی حرکت بعدلرزهای، نشاندهنده برازش توابع لگاریتمی و نمایی به میدان جابهجایی بهدست آمده است.http://www.gsjournal.ir/article_43414_7ebd67a25b6ecdbdfef17bcf0f052fb9.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Structural Study of Khaje Salt Diaper in the NE of Tabriz, Research Possibility of Gas Storage Potential and Analitycal Modeling of Diapirismبررسی ساختاری گنبد نمکی خواجه در شمال خاور تبریز با هدف ارزیابی امکانپذیری ذخیرهسازی گازو مدلسازی تحلیلی دیاپیریسم2172264341610.22071/gsj.2015.43416FAبهزاد زمانی ق.استادیار، گروه علوم زمین، دانشکده علوم طبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانمحمد جلیل پورکارشناسی ارشد، گروه علوم زمین، دانشکده علوم طبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانمحسن مؤیداستاد، گروه علوم زمین، دانشکده علوم طبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانorcid 0000-0002-7600محمد فریدیدانشجوی دکترا، سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور واحد شمال غرب، تبریز، ایرانJournal Article20111102The Study area is located in 15km Northeast of Tabriz in East-Azarbaidjan province. The rock units in the study area are limited and consist of different members of the Upper red formation (Miocene). Salt bed (Miocene) that diapired is related to the base of the mentioned formation. Due to the rising of this salt diapir, various structures such as marginal reverse faults, radial normal faults, folds and karsts are developed. In the Northern part of the Tabriz fault, there are a set of basin structures and diapirs, which all have a NW-SE extension axis. The Khaje salt diapir is formed in the southern margin of one of these basins. The different parameters affecting the rising of this salt diapir from which the most important one is the tectonic regime of the study area. The compressional stress causes the formation of these basins. Furthermore, the contact between the Tabriz fault and Nahand (NW-SE) minor fault prepared a weak zone to rise the Khaje salt diapir. After the beginning of rising, other parameters such as buoyancy force, stability of compressional stresses and differential loading have caused the continuing and rising of the Khaje salt diapir. The Khaje salt diapir is young and still rising. In addition, analytical model analysis is evaluated diapirism initiation time about 31000 years. In terms of purity amount, NaCl percentage is very high; where there are no KCl and MgCl2 impurities; therefore, it is suitable for dissolution process. The marly interbeds of salt would make some difficulties in dissolution process. From the gas storage point of view, the depth of salt diapir and the evaluation of the reservoir volume are essential for underground researches and in order to get the accurate results 2D and 3D seismic studies are needed.در این تحقیق گنبد نمکی خواجه در استان آذربایجان شرقی از دیدگاه ساختاری بررسی شده و سپس امکان ذخیرهسازی گاز در این گنبد مورد ارزیابی قرار گرفته است. در اثر صعود این گنبد نمکی ساختارهای بسیار متنوعی همچون گسلهای معکوس حاشیهای، گسلهای نرمال شعاعی، چینها و کارست توسعه یافتهاند. در بخش شمالی گسل تبریز زنجیرهای از ساختارهای حوضه و گنبد وجود دارد که همگی دارای کشیدگی با روند شمال باختری – جنوب خاوری هستند. گنبد نمکی خواجه نیز در حاشیه جنوبی یکی از همین حوضهها تشکیل شده است. عوامل مختلفی در صعود این گنبد مؤثر بودهاند که از مهمترین آنها رژیم تکتونیکی فشاری حاکم بر منطقه است که منجر به تشکیل این حوضهها شده و در ضمن آن در محل تقاطع شاخه فرعی گسل تبریز و شاخه فرعی (شمال باختری- جنوب خاوری)گسل نهند پهنه ضعیف و مناسبی برای صعود و تشکیل گنبد نمکی خواجه فراهم کرده است. عوامل دیگری همچون نیروی شناوری، تداوم تنشهای فشارشی و بارگذاری تفاضلی نیز عامل تداوم صعود گنبد نمکی بودهاند. گنبد نمکی خواجه جوان بوده و امروزه نیز در حال صعود است و مدل سازی تحلیلی عمر آن را 31000 سال به دست داده است که این سن با آثار نئوتکتونیکی محدوده گنبد نمکی نیز سازگاری دارد. این گنبد نمکی از لحاظ میزان خلوص، دارای درصد NaCl بالا بوده و فاقد ناخالصیهای KCl و MgCl<sub>2</sub> است و از این رو برای انجام فرایند انحلال جهت ایجاد فضای زیرزمینی برای ذخیرهسازی گاز مناسب است. در ارتباط با ذخیرهسازی گاز در این گنبد از نظر گسترش عمقی و برآورد حجم ذخیرهسازی نیاز به بررسیهای تحت الارضی است ولی از نظر دیگر عوامل مؤثر بر ذخیرهسازی مناسب برای ذخیره سازی گاز به نظر میرسد.http://www.gsjournal.ir/article_43416_9983539cd75058e93242a5e36803297e.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Morphotectonic Markers and Active Faulting Research In Hashtgerd New Town, West Of Karajبررسی شواهد ریختزمینساختی و گسلش جوان در گستره شهر جدید هشتگرد، شمال باختر تهران2272344341710.22071/gsj.2015.43417FAسعیده علیمردانکارشناسی ارشد، پژوهشکده علوم زمین، سازمان زمینشناسی کشور، تهران، ایرانشهریار سلیمانی آزاددکترا، سازمان زمینشناسی کشور، تهران ایرانمنوچهر قرشیدانشیار، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، تهران، ایران0000-0002-1600-0350محمدرضا قاسمیدانشیار، پژوهشکده علوم زمین، سازمان زمینشناسی کشور، تهران، ایرانبهنام اویسیدکترا، سازمان زمینشناسی کشور، تهران ایراناحمد حاتمیکارشناسی ارشد، دانشگاه زنجان، زنجان، ایرانJournal Article20121024Due to urban population growth in recent decades and the need for decentralization of cities with limited facilities and increasing marginalization in the larger cities, construction of new cities around large towns has been considered by decision makers to develop a plan to create new cities around these towns. One of the most important parameters for the construction of new population centers is seismotectonic studies. Hashtgerd New Town in southern slopes of the Alborz (located 65 km northwest of Tehran) is located on the uplifted deposits of the Plio-Quaternary. Vertical tectonic movements in the range caused the height difference of about 300 m between Hashtgerd and its southern plain elevations. Due to the emplacement of the city on the uplifted Plio-Quaternary deposits, and the lack of information about the causative active fault in this region, an attempt has been made to investigate the morphotectonic characteristics of the area on the basis of survey satellite image, aerial photo, digital elevation model, and field observations. In the present study, an active fault zones with NW-SE trends has been identified with oblique-slip movements (compression with left-lateral strike-slip component). The N-NE stress direction, in regards to the abovementioned trend is oblique, and hence, the result could be a transpressional regime for the area. Recognition of mentioned active faults is very important for earthquake hazard assessment studies for the new town.به دلیل رشد جمعیت شهرنشین کشور در چند دهه اخیر و لزوم تمرکززدایی از شهرهای دارای امکانات محدود و نیز افزایش حاشیهنشینی در اطراف کلانشهرها تدوین یک طرح نوین برای ایجاد شهرهای جدید در اطراف اینگونه شهرها مورد توجه قرار گرفته است. یکی از مهمترین معیارها برای ایجاد این گونه مراکز جمعیتی جدید را میتوان بررسی توان لرزهخیزی آنها برشمرد. شهر جدید هشتگرد در دامنههای جنوبی البرز مرکزی (واقع در 65 کیلومتری شمال باختر تهران) و بر روی نهشتههای فرایشیافته پلایو-کواترنری در حال بنا شدن است. مؤلفه شاقولی جنبشهای زمینساختی در این گستره سبب شکلگیری اختلاف ارتفاعی به میزان حدود 300 متر در میان بلندیهای هشتگرد و دشت جنوبی آن شده است. با توجه به قرارگیری این شهر برروی نهشتههای آبرفتی یادشده و نبود شناخت از گسلههای جنبا در این گستره، برآن شدیم تا با بررسی تصاویر ماهوارهای، عکسهای هوایی، مدل رقومی زمین و برداشتهای میدانی ریختزمینساختی به مطالعه زمینساخت جنبا و گسلش جوان این منطقه رو به رشد بپردازیم. در پژوهش حاضر، پهنههای گسلی جنبا با روند شمال باختر- جنوب خاور شناسایی شده است که در وضعیت جنبششناختی حاکم بر این گستره، دارای جنبشهای کجلغز (راندگی به همراه مولفه راستالغز چپبر) هستند. راستای تنش شمال-شمال خاور نسبت به روند ساختاری یادشده مایل بوده و از این رو یک رژیم ترافشارشی را آشکار میسازد. شناسایی گسلههای جوان یادشده میتواند از اهمیت ویژهای در مطالعات برآورد خطر زمینلرزه برای این شهر جدید برخوردار باشد. http://www.gsjournal.ir/article_43417_3fbbb3c72cf6583e48e1535853074ada.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Recent Crustal Deformation in SW-Zagros, Iran, Controlled by Syncline Core Extrusionبررسی دگرریختی جوان در گستره زاگرس باختری، نگاهی بر نقش واحدهای کمقوام سطوح بالایی در کنترل سازوکار خروج هسته ناودیس2352444341910.22071/gsj.2015.43419FAآرمین صالحپورکارشناسیارشد، پژوهشکده علومزمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانبهنام اویسیدکترا، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانمحمدرضا قاسمیدانشیار، پژوهشکده علومزمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانJournal Article20111119In thin-skinned fold-thrust belts, the style of deformation is critically depends not only on the resistance to sliding along basal detachment, but also on the presence of intermediate decollement levels or/and ductile units within the wedge. In ZFTB the incompetent units known as detachment levels like the Gachsaran formation (Shallow level) and the Hormuz salt series (deep) affect strongly the deformation style. However, in many cases shallow level detachment of the Gachsaran unit controls this shallow deformations, but owing to the different facies of this unit in the studied area it is reasonable to other incompetent shallow units (e.g. the middle Miocene Mishan Fm. and the Upper part of Aghajari Fm.) to partially decoupling deformation form the underlying sedimentary units, and have permitted the re-activation of pre-existing syncline structures, through upward extrusion of the syncline core. Owing to the concentration of significant amounts of young deformation across the structure (specially northern hinge) in the style of erosional surfaces, the East-West trending Anve syncline in north of the Bastak town, considered to be one of the most active structures in the region. In this study, we try to define the vertical deformation of a geomorphic marker as well as using tectonic morphology techniques to shed light on the deformation extend and pattern in the eastern and western parts of the structure . However, the microseismic data do not suggest any significant event related to this kind of deformation, but studying deformation style and relative uplift rate estimation could be beneficial dealing with earthquake hazards in the region.در کمربندهای چین و راندگی که به صورت نازکپوست دگرریخت میشوند، چگونگی دگرشکلی نه تنها ارتباط تنگاتنگی با مقاومت در برابر لغزش در امتداد یک سطح فراکنشی زیرین دارد، بلکه به وجود سطوح فراکنشی یا واحدهای کمقوام درگوه هم بستگی دارد. در کمربند چین و راندگی زاگرس، طبقات فراکنشی و شکلپذیر شناخته شده مانند سازند گچساران (در سطح های بالایی) و سازند هرمز (سطحهای پایینی) نقش بسزایی در نحوه دگرریختی بازی میکنند. هرچند در بسیاری موارد در گستره زاگرس فرایند دگرریختی کمژرفا توسط سازند گچساران کنترل میشود ولی در منطقه مورد بررسی، به دلیل تفاوت رخساره سازند گچساران انتظار میرود که واحدهای کمقوام سطحهای بالاتر (مانند سازند میشان به سن میوسن میانی و بخش بالایی سازند آغاجاری) نقش مؤثرتری در ناجفتشدگی دگرریختی کمژرفا از رسوبات زیرین و کمک در گسترش فرایند خروج هسته ناودیس در ساختارهای از پیشموجود بازی کنند. ساختار ناودیسی انوه در شمال شهر بستک، با روند خاوری– باختری از جمله ساختارهای فعال در منطقه میباشد که آثار فرایش جوان در امتداد آن و بهویژه در یال شمالی ساختار به شکل سطوح فرسایشی جوان تظاهر یافته است. به منظور بررسی الگوی پراکندگی و چگونگی دگرشکلی در امتداد این ساختار، برش ساختاری به درازای 32 کیلومتر تهیه شد. همچنین تغییر شکل عمودی نشانگرهای ریختزمینساختی در یال شمالی ناودیس انوه اندازهگیری شد. با انطباق و مقایسه نیمرخهای برداشتشده در عرض این ساختار تلاش گردید تا الگو و میزان فرایش در امتداد خاوری و باختری ساختار مورد بررسی قرار گیرد. انتظار میرود که اینچنین تغییرشکلهای کمژرفا در منطقه به شکل غیرلرزهزا گسترش یابد. http://www.gsjournal.ir/article_43419_8d0b2d84f0f6d5a773c67b004209b2e1.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Temporal Distribution Pattern of the Earthquakes in the SE Zagrosالگوی توزیع زمانی زمینلرزههای جنوب خاور زاگرس2452544342010.22071/gsj.2015.43420FAمریم آقاتابایاستادیار، دانشگاه گلستان، دانشکده علوم، گروه زمینشناسی، گرگان، ایرانJournal Article20120722In this paper, the properties of temporal distribution of earthquakes in southeast Zagros were studied using multifractal methods. To describe the multifractal characteristics of the occurrence time of events, the generalized correlation dimensions D<sub>q</sub> and the singularity spectrum f(α<sub>q</sub>) were calculated for earthquake sequence with magnitudes equal to or larger than the completeness magnitude (M= 4.5). In order to investigation of the spatial variations of seismicity pattern, the study area is divided into the three subareas and the results of the analyses were compared to each other. The calculated multifractal spectra for all subareas indicate that the pattern of seismic activity in these regions is a heterogeneous multifractal phenomenon. However, the graphs of correlation integral functions of the studied subareas have clear differences. Except the transition zone on which there are three scaling ranges, the other subareas show two scaling ranges: short and long time scales. The properties of short time scale are controlled by the distributions of small earthquakes (e.g. aftershocks) in clusters, whereas the long time scale is related to the distribution of larger main earthquakes and the clusters related to them. In the graph of transition zone, the large time scale is divided into two different ranges with a characteristic break on about 3.6 years. This characteristic length means there is another kind of clusters (main shocks) rather than the small earthquake clusters. The graphs of recurrence time of earthquakes support these results and show the shorter recurrence time of events in the transition zone. In addition, the results show that the transition zone has a more heterogeneous multifractal pattern rather than its surroundings.در این مقاله، ویژگیهای توزیع زمانی زمینلرزههای جنوبخاور زاگرس با استفاده از روشهای چندفرکتالی مطالعه شد. برای تشریح ویژگیهای چندفرکتالی زمان رویداد زمینلرزهها، ابعاد همبستگی عمومی (Dq) و طیف تکینیf(α<sub>q</sub>) برای زمینلرزههای برابر و بزرگتر از بزرگی کمال (Mc=4.5) محاسبه شد. به منظور بررسی تغییرات مکانی الگوی لرزهخیزی، ناحیه مورد مطالعه به سه منطقه تقسیم و نتایج حاصل از هر بخش با یکدیگر مقایسه شد. طیفهای چندفرکتالی محاسبه شده در سه منطقه نشان میدهد که فعالیت لرزهای در این مناطق دارای ساختار چندفرکتالی ناهمگن است. بهجز زون گذر که در آن سه محدوده مقیاسبندی مشاهده میشود، در دو منطقه دیگر، دو گستره خطی کوتاه مدت و بلند مدت وجود دارد. با توجه به کم بودن محدوده بالایی گستره کوتاه مدت (کمتر از یک سال)، بهنظر میرسد ویژگیهای این گستره توسط زمینلرزههای کوچک (مثل پسلرزهها) درون خوشهها کنترل شده و محدوده بلند مدت توسط توزیع زمانی زمینلرزههای بزرگتر و خوشههای مرتبط با آنها کنترل میشود. در نمودار زون گذر، گستره بلند مدت خود به دو گستره با رفتاری کاملا متفاوت تقسیم شده است. مرز بین این دو گستره بلند با یک شکستگی شاخص در حدود 6/3 سال مشخص شده است. وجود این طول شاخص به این معنی است در منطقه زون گذر علاوه بر خوشههای زمینلرزههای کوچک، خوشههای دیگری از زمینلرزههای بزرگتر نیز وجود دارد. نمودارهای دوره بازگشت زمینلرزهها در سه منطقه نیز کوتاهتر بودن دوره بازگشت زمینلرزههای اصلی در زون گذر را نسبت به مناطق دیگر تأیید میکند. در مجموع، نتایج تحقیق حاضر نشاندهنده پیچیدگی و ناهمگن بودن الگوی توزیع زمینلرزههای زون گذر زاگرس-مکران نسبت به اطراف است.http://www.gsjournal.ir/article_43420_687cd59ca546263b07b4f6510d04e7ff.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Degradation Modeling of Salmas Earthquake (1930) Fault Scarp, NW Iranمدلسازی فروکاهی افرازگسله زمینلرزه سال 1309 خورشیدی سلماس، شمال باختر ایران2552624342110.22071/gsj.2015.43421FAنیره صبورکارشناسیارشد، پژوهشکده علومزمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانمحمدرضا قاسمیدانشیار، پژوهشکده علومزمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانمعصومه اسکندریدکترا، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانعلی نظری فهندریکارشناسیارشد، دانشکده علومزمین، دانشگاه علومپایه دامغان، دامغان، ایرانبهنام اویسیکارشناسیارشد، دانشکده علومزمین، دانشگاه علومپایه دامغان، دامغان، ایرانJournal Article20130116Erosion agents diffuse the scarps created by the earthquakes, are and their primary sharp shapes are gentled. This process is accomplished with the definite rate, which is accounted with the diffusion equation. Rate of diffusion depends on primary shape of scarp and diffusion coefficient that is coefficient of diffusion equation. The coefficient depends on various parameters such as the climate and the value of erosion of scarp material. The coefficient is accounted with the modeling of earthquake scarp with the definite age and initial shape. We afforded three profiles from the Salmas earthquake scarp created in 1930. We diffused the reconstructive primary shape of them by the code that we wrote in the Matlab software. We present diffusion coefficient of the Salmas area, and the mean of definitive coefficient. This coefficient is used for other earthquake scarps and traces in this and other areas with the same climate. The age of their formation was calculated by this coefficient and the prepared profiles.افرازهایی (scarp) که به دنبال زمینلرزهها بر روی زمین ایجاد میشوند، با گذشت زمان و با تأثیر عوامل فرسایش، فروکاهیده میشوند (degrade) و شکل تیز (sharp) اولیه آنها تعدیل میشود. این فرایند با نرخ (rate) مشخصی صورت میگیرد که با معادله انتشار (diffusion equation) قابل محاسبه است. نرخ فروکاهی، تابع شکل اولیه افراز و ضریب فروکاهی است که ضریب معادله انتشار میباشد. این ضریب خود تابع فراسنجهای گوناگونی است که مهمترین آنها عبارتند از اقلیم و میزان فرسایش پذیری مواد افراز. با مدلسازی فروکاهیده شدن افرازهای زمینلرزههایی که زمان شکلگیری و هندسه آغازین آنها دانسته است، میتوان این ضریب را محاسبه نمود. ما سه نیمرخ عرضی از افراز زمینلرزه سلماس، که سن آن آشکار است، تهیه کردیم و فروکاهی آنها را با برنامهای که در نرمافزار متلب (Matlab®) نوشته شد، مدلسازی کردیم. میانگین ضریبهای فروکاهی بهدست آمده از این برنامه برای این افرازهای گوناگون، به عنوان ضریب فروکاهی افراز زمینلرزه سلماس معرفی شد. این ضریب برای سایر افرازهای زمینلرزهای و پادگانههای این گستره و نیز گسترههایی با شرایط اقلیمی همانند گستره سلماس، قابل استفاده است و با تهیه نیمرخهای عرضی و لحاظ ضریب محاسبه شده در معادله انتشار میتوان سن شکلگیری آنها را برآورد نمود. http://www.gsjournal.ir/article_43421_0ca7ca1df60a6e13b6fbb500d0e2cc7c.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Analysis and Timing Synthesize of the Probable Earthquake in the Tehran Region: A Review to Paleoseismological Studiesبررسی تحلیلی زمان احتمال رخداد زمینلرزه درگستره تهران: مروری بر پژوهشهای پارینهلرزهشناسی2632734342410.22071/gsj.2015.43424FAحمید نظریاستادیار، پژوهشکده علومزمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران0000-0002-0004-6303Journal Article20130119Many attempts have been done to prepare active faults map of the greater Tehran region, in order to evaluate of probabilistic seismic hazard of the region. Insufficient data about the depth and nature of seismic layer, lack of enough numerical information about the crustal deformation rate, and little knowledge about the background seismicity and characteristics of seismic sources, such as seismogenic faults, magnitudes and occurrence interval act as barriers to achieve this evaluation perfectly. In this paper, based on the numerous researches done in seismology, geodynamic and paleoseismology during the last decade, attempt has been done to provide statistical analysis on the basis of paleoseismological studies on major faults of the region such as Astaneh, Firouzkuh, Mosha, Taleghan, North Tehran, Pishva and North Rey as well as the Kahrizak scarps. It is worth to mention that reactivation of any of the mentioned faults could be assigned to the Tehran earthquake, certainly with completely different size affects. According to basis of the extensive paleoseismological data together with morphotectonic investigations in the Central Alborz, the occurrence of a 6.5-7.2 magnitude earthquake during the next 50 years, in the vicinity of Tehran might be probable.تاکنون پژوهشهای بسیاری با هدف به نقشه کشیدن سامانههای گسلی فعال پیرامون تهران با رویکرد برآورد خطر زمینلرزه احتمالی در آینده این کلان شهر به انجام رسیده است. اگرچه باتوجه به نبود شناخت کافی از ژرفا و ماهیت لایه لرزهزا و همین طور فراهم نبودن دادههای عددی از نرخ دگرشکلی پوسته، پیشینه و ویژگیهای لرزهای سرچشمههای لرزهزا همچون مکان احتمالی گسلش زمینلرزهای، بزرگا و زمان رخداد در این پهنه لرزهزمینساختی، انجام این مهم تاکنون به شایستگی مهیا نبوده است. با توجه به پژوهشهای به سامان رسیده دهه گذشته در زمینه لرزهشناسی، ژئودینامیک و پارینهلرزهشناسی، در این پژوهش تلاش بر ارائه تحلیل و همسنجی آماری برآمده از نتایج حاصل از پژوهشهای پارینهلرزهشناسی در گستره البرز مرکزی است که روی گسلهای بنیادین و پویای پیرامون تهران - گسلهای آستانه، فیروزکوه، مشا، طالقان، شمال تهران، پیشوا و افرازهای شمال ری و کهریزک- به سرانجام رسیده است. گسلهایی که جنبش احتمالی هر یک از آنها را با توجه به هندسه، سازوکار و گستره مهلرزهای اثر و تخریب احتمالی میتوان زمینلرزه تهران نامید. از تلفیق و همسنجی نتایج بهدست آمده از پژوهشهای پارینهلرزهشناسی در گستره البرز مرکزی بیراه نخواهد بود اگر رخداد احتمالی زمینلرزه تهران را در وضعیت هشدار رخدادی با بزرگای احتمالی 5/6-2/7 در بازه زمانی 50 سال برآورد کرد.http://www.gsjournal.ir/article_43424_1b92098c9cf1845677252953d9c9e042.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Analysis of Structural Elements in Kamar Haji Mountain, NW Birjandتحلیل عناصر ساختاری کوه کمر حاجی، شمال باختر بیرجند2732884342510.22071/gsj.2015.43425FAاحمد رشیدیکارشناسی ارشد، دانشگاه بیرجند، گروه زمین شناسی، بیرجند، ایرانمحمد مهدی خطیباستاد، دانشگاه بیرجند، گروه زمین شناسی، بیرجند، ایرانمحمودرضا هیهاتاستادیار، دانشگاه بیرجند، گروه زمین شناسی، بیرجند، ایرانسید مرتضی موسویاستادیار، دانشگاه بیرجند، گروه زمین شناسی، بیرجند، ایرانJournal Article20121225In KamarhajiMountain, NW Birjand there are geological structures such as: duplex, pop-Up, triangle zone, flower structures, folding, etc. The duplexes in KamarhajiMountain have E-W trend. They are parallel to the Shekarab fault system. The Shekarab fault is a reverse fault with sinistral component located in the southern of the area; it is considered as one of the terminal branches of the Nehbandan fault. Based on the Geometric-Kinematic analysis, duplexes are of the horsetail structure type, which are set from the side view on each other. There are flower structures in the direction perpendicular to the horsetail structures, caused that the central layers of the duplex structures have the maximum height. Usually in the orogenic regions, the antithetic thrusts with motion opposite to the main thrust are observed. These thrusts are called back thrusts. The hanging wall blocks of two faults, thrust and its back thrust is called pop-Up structure. In addition, in some regions back thrust and new thrust created triangle zone. In duplexes of this Region, ramps have strike slip mechanism with Thrust component. The existing flats are non-horizontal and most of them have thrust mechanism with strike slip component. Due to the mechanism of flat, transfer direction is westward, and since the younger ramps are formed on the hanging wall of previous ramp (In other words, younger orientation is toward the hinterland) the formation of duplexes follows the break-back model. Since the physical model shows a better understanding of the formation model and the relationship between the structures, we have used of the experimental model. The results of experiments show a strong relationship between the geometry of the flat and the geometry of the structures of the area. Based on the paleostress studies and different trends of shortening of structures such as folding, duplexes, two deformational stages were identified. In the first stage, position of strain λ3 axis according to analysis of the conjugate joints, tension joints, and axial surface of folding is N42, 00, N40, 07, and is N38, 14 respectively. The amount of shortening in this stage of deformation is 41.46 %. Position of strain λ3 axis in the second stage of deformation according to analysis of the conjugate joints, tension joints, and E-W trend of thrusts is N83, 02, N84, 00, and N90E respectively. In this stage, strike– slip faults have been further developed. The shortening in this stage of deformation is 20.30 % and the amount of slip along the flats is 2640 meters. According to the geometric-kinematic analysis duplexes formed in the second stage of deformation, which was progressive.در منطقه کوه کمرحاجی در شمال باختر بیرجند، عناصر ساختاری مانند ساخت دوپشته(Duplex)، ساخت بالارانده(Pop-Up)، ساخت پهنه سهگوش(Triangle Zone)، ساخت گلواره (Flower structure) ، چین و... وجود دارند. دوپشتههای منطقه، به موازات سیستم گسل شکرآب، روند خاوری ـ باختری دارند. گسل شکرآب یک گسل معکوس با مؤلفه چپگرد است که در جنوب منطقه مطالعاتی قرار دارد و جزو یکی از شاخههای انتهایی گسل نهبندان به شمار میآید. بر اساس تحلیل هندسی ـ جنبشی صورت گرفته، دوپشتههای منطقه از نوع ساختارهای دم اسبی (Horsetil structure) هستند که این ساختارها از پهلو بر روی همدیگر قرارگرفتهاند. در راستای عمود بر ساختارهای دم اسبی ساخت گلواره وجود دارد که باعث شده لایههای مرکزی دوپشتهها، مرتفعتر از لایههای کناری باشند. در منطقه، راندگی با جهت جابهجایی مخالف (Antithetic thrusts) حرکت راندگی اصلی دیده میشود. این راندگی، پس راندگی (Back Thrust) راندگی اصلی است. بلوک فرادیواره2 گسل، راندگی و پسراندگی آن، ساخت بالارانده موجود در منطقه می باشد. پسراندگی و راندگی جدیدتر نیز در منطقه مورد مطالعه تشکیل ساخت پهنه سهگوش را دادهاند. در دوپشتههای این منطقه پلکانها (Ramp) دارای سازوکار امتدادلغز چپگرد همراه بامؤلفه راندگی (Thrust) هستند. سکوهای(Flat) موجود در منطقه غیر افقی بوده و عمدتاً سازوکار راندگی با مؤلفه چپگرد دارند. با توجه به سازوکار سکوها، جهت انتقال به سمت باختر است و از آنجا که جهت جوان شدن پلکانها بر روی فرادیواره پلکانهای پیشین است (به عبارتی جهت جوان شدن به سمت پسبوم (Hinterland) است)، تشکیل دوپشتهها از مدل break back پیروی میکند. از آنجا که مدل فیزیکی فهم بهتری از مدل تشکیل و ارتباط ساختارهای منطقه به ما نشان میدهد، از مدلسازی تجربی استفاده کردهایم. نتایج آزمایش نشان میدهد که یک ارتباط قوی بین هندسه سکو با هندسه ساختارهای موجود در منطقه وجود دارد. بر اساس تعیین فازهای تنش دیرین و روندهای کوتاهشدگی ناشی از فشردگی بر روی ساختارهای موجود در منطقه، مانند چینخوردگیها و دوپشتهها مراحل دگرشکی مورد بررسی قرار گفت. بر این اساس دو مرحله دگرشکلی به دست آمد. در مرحله اول، محور تنش بیشینه به کمک درزهها ی مزدوج N42,00، درزههای کششی N40,07 و سطح محوری چینها N38,14 است. مقدار کوتاهشدگی به دست آمده در این مرحله از دگرشکلی 46/41 درصد است. در مرحله دوم دگرشکلی محور تنش بیشینه به کمک درزههای مزدوج N83,02، درزههای کششی N84,00 و راستای راندگیهای خاوری ـ باختری بر اساس تصاویر ماهوارهای N90E است. در این مرحله گسلهای امتدادلغز گسترش بیشتری داشتهاند. براساس بازگرداندن مقطع خاوری ـ باختری رسم شده بر روی دوپشتهها، مقدارکوتاهشدگی30/20 درصد و مقدار لغزش در امتداد سکو، 2640 متر به دست آمد. بر اساس تحلیل هندسی جنبشی صورت گرفته دوپشتهها در مرحله دوم دگرشکلی که با دگرشکلی پیشرونده همراه بوده است به وجود آمدهاند.http://www.gsjournal.ir/article_43425_5eb652307e9bdfdbde069bcbf866183f.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Microseismicity and Seismotectonics of the Garmsar Areaخردلرزهخیزی و لرزهزمینساخت ناحیه گرمسار2892984342610.22071/gsj.2015.43426FAمحمد تاتاردانشیار، پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله، پژوهشکده زلزلهشناسی، تهران، ایرانسید مالک مومنیدانشجوی دکترا، پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله، پژوهشکده زلزلهشناسی، تهران، ایرانفرزام یمینیفرددانشیار، پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله، پژوهشکده زلزلهشناسی، تهران، ایرانJournal Article20120827The V shape kink of the AlborzMountains at its southern end reaches to the Garmsar city located 100 km southeast of Tehran metropolis. We investigated seismicity and seismotectonic features of the Garmsar area by precisely locating of microearthquakes recorded by our local dense seismological network and by the Iranian Seismological Center (IRSC). Our results indicate high seismic activity at the central and western parts of the Garmsar fault. Three computed focal mechanisms revealed compressional movements of the central part of this fault. Very little seismic activity is observed on the Eyvanekey and the Pishva faults. The only computed focal mechanism for the northern hills of the Garmsar fault shows tensional movements in this area, which refers to strain release among the Garmsar and Sorkheh reverse faults. Most of the calculated focal mechanisms in the Garmsar area indicate compressional and strike slip motions with overall P axis direction of 10° to 35°. The calculated P axis with NW-SE trend, close to the Sorkheh fault, is different from the other calculated P axes that show NNE-SSW direction. This is probably due to rotating of structures in this area, as revealed by recent GPS measurements in this region. پیچخوردگیVشکل رشتهکوههای البرز در جنوبیترین نقطه خود به شهر گرمسار در 100 کیلومتری جنوب خاور تهران میرسد. با نصب و راهاندازی شبکه لرزهنگاری محلی موقت، و ثبت خردزمینلرزههای ناحیه گرمسار با کیفیت و دقت بالا، و استفاده از زمینلرزههای محلی ثبت شده در شبکه لرزهنگاری کشوری وابسته به مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران (IRSC) ، به تفسیر لرزهخیزی و لرزهزمینساخت گستره گرمسار پرداخته شد. نتایج مطالعه صورت گرفته نشان میدهد که بخشهای مرکزی و باختری گسل گرمسار، لرزهخیزی نسبتاً زیادی دارند و سه سازوکار کانونی به دست آمده در بخش مرکزی گسل، حرکات فشاری این بخش از گسل را آشکار نموده است. لرزهخیزی ناچیزی روی گسلهای ایونکی و پیشوا مشاهده شد. همچنین تنها سازوکار کانونی حل شده در تپههای شمالی گسل گرمسار، سازوکار نرمال را در این بخش نشان میدهد که به تخلیه کرنش بین دو گسل فشاری گرمسار و سرخه نسبت داده میشود. بیشتر سازوکارهای کانونی بهدست آمده در منطقه، در دو دسته فشاری و امتدادلغز جای میگیرند که روندهای محورP با آزیموت 10 تا 35 درجه برای آنها چیره هستند. محورP با روند شمال باختر-جنوب خاور در موقعیت گسل سرخه، با روند محورP سایر سازوکارهای کانونی (شمال شمال خاور-جنوب جنوب باختر) همخوان نیست و به چرخش ساختارها در این بخش از ناحیه، همانطور که مطالعاتGPS اخیر نشان داده است، دلالت دارد.http://www.gsjournal.ir/article_43426_cad815de2030fb43e3fd932d98e59ef2.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Thick- and Thin-Skinned Deformation of the Mahneshan Area, Zanjan, Northwest Iranدگرریختی ستبرپوست و نازک پوست در گستره ماهنشان، زنجان، شمال باختر ایران2993064342710.22071/gsj.2015.43427FAاصغر احمدی ترکمانیمربی، گروه زمینشناسی، دانشگاه پیامنور، ایرانمحمدرضا قاسمیدانشیار، پژوهشکده علومزمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانJournal Article20130219The present research uses precise field data to provide a balanced cross-section of the Mahneshan area, and investigate nature of depth distribution of its major structures. Our structural studies indicate that the Mahneshan and Anguran faults are two major faults, which penetrate deep into the crust and cause a considerable amount of horizontal shortening in the area. In a more specific way, the Anguran fault roots deep into the middle crustal levels of about 21 km, and thrusts the whole Phanerozoic sequence and even parts of the Precambrian basement rocks over the younger strata. We believe that the abovementioned thrust originates not from a low-competency decollement plane, but from a ductile shear zone in deep crust. Evidences for development and conditions of such shear zone are present in the Precambrian basement rocks of the Anguran fault’s hanging-wall. We suggest that the decollement surface for the Mahneshan thrust, which is located in the shallower depths (13 km), is related to probable occurrence of evaporitic materials equivalent to the Hormoz Series beneath the Kahar Formation. Syn-sedimentary deformation within the Qom Formation in the hanging-wall of the Anguran thrust, as well as other evidences present in Neogene deposits of the area suggest that the thrust fault has been active since Oligocene. Restoration of displacements across the Anguran fault, and comparing the results with inception age for the fault suggests that the Anguran fault has been active with a slip rate of about 1 mm/yr. The structural features in the Mahneshan area indicate that thick-skinned faulting along with thin-skinned tectonics have resulted in a considerable amount of thickening of the crust in the region; this observation is in accordance with abovementioned characteristic of the crust in the Sanandaj-Sirjan zone.این پژوهش با کمک دادههای صحرایی دقیق به تهیه یک بُرش ساختاری ترازمند برای گستره ماهنشان پرداخته است تا گسترش ساختارهای اصلی آن را مورد کاوش قرار دهد. بررسیهای ساختاری ما آشکار میسازد دو گسله شمال باختری-جنوب خاوری و اصلی ماهنشان و انگوران، گسلههایی بنیادی هستند که با نفوذ در ژرفای پوسته سبب مقدار قابل ملاحظهای کوتاهشدگی در این گستره شدهاند. از این میان، گسله انگوران با سرچشمه گرفتن در پوسته زیرین تا ژرفای حدود 21 کیلومتری پوسته نفوذ میکند و تمام توالی فانروزوییک و حتی بخشی از پیسنگ پرکامبرین در پوسته زیرین را دچار راندگی میکند. بر پایه پژوهش حاضر که راندگی یادشده نه از یک سطح فراکَنِش کمقوام که از یک پهنه بُرش نرم در ژرفا سرچشمه میگیرد. نشانههای شکلگیری و شرایط تشکیل چنین پهنهای در سنگهای پرکامبرین موجود در فرادیواره انگوران دیده میشود. بر این پایه، سطح فراکَنِش راندگی ماهنشان، که در ژرفای کمتری (13 کیلومتری) قرار گرفته است، میتواند در پیوند با وجود احتمالی مواد تبخیری همارز سری هرمز در زیر سازند کهر باشد. دگرریختی همزمان با نهشتگی در سازند قم در فرادیواره راندگی انگوران و شواهد دیگر در نهشتههای نئوژن گستره نشان میدهند که راندگی انگوران از الیگوسن به این سو فعال بوده است. بر پایه بازسازی جابهجایی در پهنای گسله انگوران و مقایسه آن با سن آغاز فعالیت این گسله پیشنهاد میکند این گسله با نرخ لغزشی در حدود یک میلیمتر در سال در حال فعالیت بوده است. ویژگیهای ساختاری گستره ماهنشان گویای آن است که در این گستره، علاوه بر زمینساخت نازکپوست، کارکرد گسلش ستبرپوست نیز سبب ستبرشدگی قابل ملاحظه پوسته شده است. بر پایه نتیجه این پژوهش، ستبرشدگی قابل ملاحظه پوسته در گستره ماهنشان با ویژگی یادشده در پوسته کمربند سنندج-سیرجان سازگار است.http://www.gsjournal.ir/article_43427_13de709f6be652c9660edf6317568828.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220The Effects of Mid-Cimmerian Event in North East of Iranاثرهای رویداد سیمرین میانی در شمال خاور ایران3073144342810.22071/gsj.2015.43428FAمحمدرضا شیخ الاسلامیاستادیار، پژوهشکده علومزمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانJournal Article20130106The effects of the Mid-Cimmerian event in the BinaludMountains can be investigated in the Mashhad Phyllite around Mashhad and in the Aghdarband Group in the Aghdarband area. In the Eastern Binalud, this event acted in prehnite-pumpellyite to lower greenschist facies and influenced the Shemshak group, which deposited as a post Early Cimmerian molasse blanket in a Rhaetian–Lias back-arc basin. The result is transformation of these sediments into the slate, phyllite and metasandstone. Tight to open folds, axial plane foliations and crenulation folds with NW-SE trending are the Mid-Cimmerian deformational structures. Due to the lower grade of metamorphism and deformation, there isn’t any important effect of this event on the rocks, which were previously deformed and metamorphosed by the Early Cimmerian event. The exhumation and erosion of deformed rocks by the Early and Mid-Cimmerian events generated the intramontane basins in the internal part of the eastern BinaludMountains. In the Aghdarband area, this event is characterized by folding of the Sina Formation from the Aghdarband Group, which is unconformably overlain by the Kashafroud Formation. عملکرد رویداد سیمرین میانی در کوههای بینالود خاوری، نواحی باختر و جنوب باختر مشهد تا شمال خاوری نیشابور در فیلیتهای مشهد و نیز در ناحیه آقدربند قابل پیگیری و بررسی است. در ناحیه بینالود، این رویداد دگرگونی در شرایط رخساره پرهنیت- پومپلهایت تا زیرین شیست سبز، رسوبات تخریبی شیلی و ماسهسنگی معادل گروه شمشک را که به صورت مولاسهای پس از کوهزاد سیمرین پیشین در یک حوضه پشت کمانی به سن رتین- لیاس در جنوب باختری مجموعه سنگهای دگرگون مشهد رسوب کردهاند، تحت تأثیر قرار داده و آنها را به اسلیت، فیلیت و ماسهسنگهای کم دگرگون تبدیل کرده است. چینخوردگیهای تنگ تا باز بههمراه برگوارگی سطح محوری و همچنین ریزچینها، در اثر دگرشکلی مرتبط با این رویداد شکل گرفتهاند. روند اصلی این ساختارها شمال باختری- جنوب خاوری هستند. رویداد سیمرین میانی به دلیل درجه دگرگونی و دگرشکلی به نسبت پایینتر، تأثیر قابل توجهی روی سنگهای دگرگون و دگرشکل شده پیشین (رویداد سیمرین پیشین) نگذاشته است. بالا آمدگی و فرسایش سنگهای متأثر از رویدادهای سیمرین پیشین و میانی، تشکیل حوضههای میان کوهی در بخش درونی کوههای بینالود را به دنبال داشته است. در ناحیه آقدربند نیز سنگهای سازند سینا از گروه آقدربند توسط رویداد سیمرین میانی دچار چینخوردگی شده و به صورت دگرشیب توسط سازند کشفرود پوشیده شدهاند. http://www.gsjournal.ir/article_43428_af1fa7ff474f161d3cae88eccf5daea3.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Slip Sense Inversion on the Koushk-e-Nosrat Fault, North Savehشواهد وارونگی بردار لغزش در گسل کوشک نصرت، شمال ساوه3153284342910.22071/gsj.2015.43429FAکیوان اورنگکارشناسی ارشد، شرکت ملی نفت ایران، مدیریت اکتشاف، اداره زمینشناسی، تهران، ایرانمحمد محجلدانشیار، دانشگاه تربیتمدرس، دانشکده علومپایه، گروه زمینشناسی، تهران، ایرانغلامرضا تاجبخشاستادیار، دانشگاه یزد، دانشکده علومپایه، گروه زمینشناسی، یزد، ایرانJournal Article20140610The kinematic analysis of the Koushk-e-Nosrat Fault (striking WNW-ESE) at north Saveh city indicates that since a time after early Miocene it has been inverted from dextral strike-slip (and reverse-dextral-oblique slip) to reverse-sinistral (and sinistral strike-slip( displacement. The Kinematic evidences of right-lateral strike-slip displacement are: 1) Generation of the Koushk-e-Nosrat pull-apart basin along the bended segment of the fault in north Saveh city where a thin sequence of the Qom Formation (late- Oligocene to early Miocene) has been deposited in this narrow basin. 2) Shear bands and other kinematic indicators of right-lateral strike-slip and reverse-dextral-oblique slip displacements exist in the fault zone. 3) Synthetic right-lateral and antithetic left-lateral strike-slip faults are observed in wall damage zones around the main fault zone. The evidences of left-lateral strike-slip displacements after slip sense inversion are: sinistral- reverse faults, pure reverse faults, sinistral strike-slip faults and folds are generated in the Koushk-e-Nosrat Fault zone. The younger left-lateral reverse kinematic of the Koushk-e-Nosrat Fault is another significant evidence for the main role of the left-lateral reverse faults in deformation of the Qom-Saveh district in NW part of the Central Iran Block that has been tested before by structural and morphological kinematics of other major faults in the area like the Ipak (south Boin-zahrah) and Alborz (north Qom) Faults and seismological evidence of earthquake in the Boin-zahra areas.تحلیل حرکتی سامانه گسلی کوشک نصرت در ناحیه شمال ساوه نشان میدهد که سازوکار این گسل (با راستای WNW-ESE)، در زمانی پس از میوسن زیرین، از راستالغز- موربلغز معکوس راستبر به موربلغز معکوس چپبر (در برخی پهنهها تا راستالغز چپبر) تغییر کرده است. شواهد ساختاری بازمانده از حرکت راستبر گسل عبارتند از: 1) حوضه کششی کوشک نصرت که در نتیجه خمیدگی راست پله مسیر گسل در شمال ساوه توسعه یافته و در داخل آن توالی نازکی از سازند قم نهشته شده است. 2) باندهای برشی و نشانگرهای حرکتی فعالیت راستالغز- موربلغز معکوس راستبر که در پهنه اصلی گسل یافت شدهاند. 3) گسلهای همسو با سازوکار راستالغز راستبر و ناهمسو با سازوکار راستالغز چپبر که در پهنه تخریب دیوارهای گسل اصلی یافت شدهاند. پس از وارونگی جهت بردار لغزش در گسل کوشک نصرت: در محل خمش، مجموعهای از گسلهای موربلغز معکوس چپبر، راندگیها، گسلهای راستالغز چپبر و چینخوردگیهای کوچک مقیاس توسعه یافتهاند. سازوکار جوان گسل کوشک نصرت شاهدی دیگر بر نقش اساسی گسل های معکوس دارای مؤلفه راستالغزی چپبر در دگرریختی جوان بخش شمال باختری بلوک ایران مرکزی (در ناحیه قم- ساوه) است. موضوعی که پیش از این، توسط شواهد ساختاری و ریختزمینساختی در مورد گسلهایی چون ایپک (در جنوب بوئین زهرا) و البرز (در شمال قم) و شواهد لرزهای از تحلیل سازوکار کانونی زمین لرزه بوئین زهرا گزارش شده است.http://www.gsjournal.ir/article_43429_9701e77ffd80b356a237cf91dc758134.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Influence of Mechanical Stratigraphy on Structural Style in the Central Zagros Fold-Thrust Beltتأثیر چینهنگاری مکانیکی بر سبک ساختاری در بخش میانی کمربند چینخورده-رانده زاگرس3293344343310.22071/gsj.2015.43433FAمهدی نجفیدانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران0000-0002-1936-4053علی یساقیدانشیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران0000-0002-0984-7721عباس بحرودیاستادیار، دانشکده مهندسی معدن، پردیس دانشکدههای فنی، دانشگاه تهران، ایرانJournal Article20110503Mechanical characterizations of sedimentary cover, especially presence of ductile rock units is a major controlling parameter on deformation style within fold and thrust belts. Interpretation of seismic profiles as well as scaled analogue modeling allows us to determine the influence of ductile levels on structural style in the Central Zagros folded belt. Seismic interpretation indicates that the Miocene Gachsaran Formation forms a major median detachment level decoupling fold geometry in surface structures from Pre-Miocene units below it. In addition, the Infra-Cambrian Hormoz salt or equivalents decouple the folded sedimentary cover from basement. To evaluate the significance of multiple detachment levels, a scaled analogue model was set. Two layers of silicon putty, with thicknesses equal to 15% of total cover thickness, were placed at the base and in the middle of sedimentary cover. The rest of the sedimentary cover was simulated using dry loose sand. The result of modeling supports seismic interpretation of the Central Zagros proposing that thick middle detachment layer totally decouples structural style at surface from depth. However, the open synclines with long wavelength and low angle thrusting are developed at surficial levels, and duplex thrust systems are formed between two detachment levels. Therefore, the role of ductile detachment levels should be obtained before exploring deep hydrocarbon targets in the Zagros fold belt. ویژگیهای مکانیکی پوشش رسوبی بهویژه عملکرد جدایشی واحدهای سنگی شکلپذیر از عوامل اصلی کنترلکننده سبک دگرریختی در کمربندهای چینخورده و رانده است. این مقاله با تفسیر خطوط لرزهای بازتابی به همراه الگوسازی آنالوگ، به بررسی عملکرد این واحدهای شکلپذیر در بخش میانی کمربند زاگرس میپردازد. تفسیر برشهای لرزهای نشان میدهد که سازند گچساران به سن میوسن به عنوان یک افق شکلپذیر با ستبرای زیاد در میانه پوشش رسوبی حضور دارد و با عملکرد جدایشی خود موجب تغییر سبک ساختاری از سطح به ژرفا شده است، بهگونهای که هندسه چینهای سطحی انطباقی با هندسه ساختارهای موجود در واحدهای پیش از میوسن ندارد. افزون بر این، یک افق جدایش مؤثر دیگر در قاعده پوشش رسوبی و بر روی پیسنگ واقع شده است که میتواند سری هرمز یا معادلهای جانبی آن باشد. برای شبیهسازی آزمایشگاهی از عملکرد همزمان دو افق شکلپذیر جدایشی، مدل آنالوگی طراحی شد که در آن پوشش رسوبی شامل دو لایه شکلپذیر از جنس خمیر سیلیکون هرکدام به ستبرای 15 درصد از کل ستون چینهنگاری، یکی در قاعده و دیگری در میانه پوشش رسوبی متشکل از ماسه خشک بود. نتایج بهدست آمده از مدل، ساختارهای مشابهی را با بخش میانی کمربند چینخورده و رانده زاگرس نشان میدهد. در حالی که در ژرفا و در بین دو افق جدایشی، راندگیها و چینهای فرادیوارهای مرتبط با آنها در یک سامانه دوپلکسی ایجاد شدهاند، در سطح و در بالای افق جدایش میانی، ناودیسهای باز با طول موج بلند و تاقدیسهای با طول موج کوتاه همراه با راندگیهای بسیار کمشیب گسترش یافتهاند. بنابراین آگاهی از رفتار جدایشی افقهای شکلپذیر برای پی بردن به سبک ساختارهای زیرین آنها، به منظور اکتشافات هیدروکربوری در مخازن ژرف زاگرس، امری ضروری است.http://www.gsjournal.ir/article_43433_a11592aea40d5b13911feee33e018554.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Using SIS Scheme for 1D Magnetotelluric Data Inversionاستفاده از روش SIS برای وارونسازی یکبعدی دادههای مگنتوتلوریک3353404343410.22071/gsj.2015.43434FAهانیه مردمیدانشجوی دکترا، دپارتمان ژئوفیزیک، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانبهروز اسکوییدانشیار، گروه فیزیک زمین، مؤسسه ژئوفیزیک، دانشگاه تهران، تهران، ایرانJournal Article20111031During this project we tried to show high capability of the SIS scheme for 1D magnetotelluric (MT) sounding data inversion. The scheme transforms the nonlinear problem of estimating layer resistivities and thicknesses into a linear problem of estimating the coefficients of power series of the new response function. We have used this scheme for prospecting conductive structures in southeastern shore of the Caspian Sea. This area is located in the GolestanProvince in northeastern part of Iran at the border with Turkmenistan. Detecting conductive sediments in this area, which are supposed to bear iodine is economically of interest. We provided data from three MT sites and inverted the data by the SIS scheme. According to our results there is a conductive layer in the depths deeper than 600 m at all three sites. We have compared our results with the previous results, also compared the results with the geological witnesses, which accordingly existence of a conductive layer has been proved at about 700 m depth. This conductive layer is proposed to bear iodine in economic meanings.مطالعه حاضر به منظور معرفی توانایی روش وارونسازیSIS (Straigthforward Inversion Scheme) برای مدلسازی یکبعدی دادههای مگنتوتلوریک انجام میگیرد. برای اعمال این روش ابتدا مسئله غیرخطی به مسئلهای خطی تبدیل و سپس مسئله با استفاده از نرم کمینه غیر تکراری حل میشود. این روش که یک مدل هموار ارائه میدهد، ایستایی زیادی حتی در حضور نوفه دارد. با توجه به اینکه مهمترین کاربرد دادههای مگنتوتلوریک در بررسی لایههای رسانا و منابع زمینگرمایی است، در این مقاله به بررسی وجود لایههای رسانا در ساختارهای زیر سطحی شمال خاور استان گلستان به منظور بررسی لایههای رسانای دارای ید، پرداخته میشود. نتیجه مدلسازیهای انجام گرفته، نشاندهنده وجود لایه آب شور در ژرفای تقریبی 700 متری منطقه مورد بررسی است. همچنین نتایج بهدست آمده از این روش با اطلاعات زمینشناسی موجود همخوانی داده شدهاند تا درستی نتایج بهدست آمده از این روش با اطلاعات واقعی مقایسه شوند.http://www.gsjournal.ir/article_43434_6201cbefa38ac6925695a2b03ddc2a25.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292494- زمین ساخت20150220Pseudo 3D Seismic Data Interpretation and Inversion In Ferdowsi Oil Field, Persian Gulfتعبیر و تفسیر و وارونهسازی دادههای لرزهنگاری شبهسهبعدی در میدان نفتی فردوسی، خلیج فارس3413484343510.22071/gsj.2015.43435FAمحمدرضا اصغریکارشناسیارشد، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران؛ شرکت مهندسی و توسعه نفت، تهران، ایرانمحمد مختاریاستادیار، پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله، تهران، ایرانمهران آریندانشیار، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران، تهران، ایرانمحمدرضا ونکیکارشناسیارشد، شرکت مهندسی و توسعه نفت، تهران، ایرانJournal Article20110515This study has been done on “Ferdowsi” oil field, which is located on Persian Gulf. The geological studies show that the north slope of the field is situated along the Arabian shield in which its structure has been affected by the salt mass. The Fahliyan formation is the main reservoir in the field. In order to interpret seismic data, firstly by using sonic and density logs, synthetic wavelet was constructed and compared to pseudo 3D seismic data using software. Then, formation tops were picked, and time and depth maps were prepared. Acoustic Impedance pseudo 3D volumes were performed by preparing seismic inversion. It is to note that seismic attributes help greatly to estimate reservoir properties of target formation and it is useful in better identifying the reservoir and drilling wells with reduced cost impact. In addition, in this study, faults and stratigraphic features (such as channel) were recognized by seismic attributes that is important for development of the field.مطالعه بر روی میدان نفتی فردوسی در خلیج فارس انجام شده است مطالعات زمینشناسی نشان میدهد این میدان نفتی در امتداد دامنه شمالی سپر عربستان قرار گرفته است که شکل ساختمانی توسط توده نمکی به وجود آمده است. مخزن اصلی نفتی این میدان، سازند فهلیان میباشد. به منظور انجام تعبیر و تفسیر در این میدان ابتدا با استفاده از نمودارهای صوتی و چگالی، موجک مصنوعی تهیه و با موج حاصل از لرزهنگاری شبهسهبعدی در نرمافزار مقایسه شد. سپس سر سازندها مشخص شده و نقشههای زمانی و عمقی تهیه گردید. پس از آن، به وسیله نمودار پاگیری صوتی شبه حجمی با روش وارون لرزهای تهیه شد. لازم به ذکر است نشانگرهای لرزهای کمک شایانی در جهت برآورد خواص مخزنی سازندهای مورد مطالعه مینماید. در نتیجه علاوه بر آن با استفاده از نشانگرها، ساختارهای چینهای (کانال) و شکستگیها در این مطالعه تشخیص داده شد که برای توسعه این میدان و کاهش هزینه حفاری حائز اهمیت میباشد. http://www.gsjournal.ir/article_43435_ad61e05f9d56603a622d1f2b6c208527.pdf