سنگ شناسی
مریم درانی؛ محسن آروین؛ رولند اوبرهنسلی؛ هادی عمرانی؛ سارا درگاهی
چکیده
کمپلکس بجگان بخشی از زمینشناسی مکران در ایران را تشکیل میدهد که شامل انواع سنگهای متاپلیت، متابازیت، کالک سیلیکات، آمفیبولیت، مرمر، متاولکانوسدیمنت، نفوذی های اسیدی، بازیک و اولترابازیک است. کالک سیلیکات های موجود در کمپلکس بجگان به انواع اپیدوت شیست های آمفیبول دار، اپیدوت-آمفیبول شیست ها، اپیدوت-آمفیبول-گارنت شیست ها ...
بیشتر
کمپلکس بجگان بخشی از زمینشناسی مکران در ایران را تشکیل میدهد که شامل انواع سنگهای متاپلیت، متابازیت، کالک سیلیکات، آمفیبولیت، مرمر، متاولکانوسدیمنت، نفوذی های اسیدی، بازیک و اولترابازیک است. کالک سیلیکات های موجود در کمپلکس بجگان به انواع اپیدوت شیست های آمفیبول دار، اپیدوت-آمفیبول شیست ها، اپیدوت-آمفیبول-گارنت شیست ها و میکاشیست های کربنات دار تقسیم بندی میشوند. اپیدوت -آمفیبول -گارنت شیست ها بالاترین درجه دگرگونی را در بین تمامی نمونههای کالک سیلیکاته نشان می دهندو دارای گردهمایی کانیاییگارنت، آمفیبول، اپیدوت، کلسیت، کوارتز، کلریت ثانویه و مقادیر فرعی و پراکنده تیتانیت، آپاتیت، میکای سفید ومگنتیت هستند. در این پژوهش ترکیب شیمی کانی ها در اپیدوت -آمفیبول -گارنت شیست ها بررسی و دما، فشار و اکتیویته فاز سیال ها در مراحل مختلف دگرگونی تعیین شده است. بر اساس داده های شیمی کانی های اپیدوت -آمفیبول -گارنت شیست ها، کانیهای گارنت دارای انحلال جامد آلماندین، گروسولار، اسپسارتین و پیروپ (Alm 35-50, Grs 23-31, Sps 14.6-36, Prp 2.6-9.8 ; mol%) و منطقه بندی رشدی هستند، به طوریکه آلماندین و اسپسارتین، به ترتیب، افزایش و کاهش چشمگیری از مرکز به سمت حاشیه کانی نشان می دهند. کانیهای آمفیبول در گروه آمفیبول های سدیک- کلسیک قرار میگیرند و از نوع باروسیت هستند. کانیهای کلریت در زیرگروه ریپیدولیت قرار میگیرند و کانیهای گروه اپیدوت ، در زیر گروه کلینوزوئیزیت تقسیم بندی میشوند. دما و فشار اوج دگرگونی در اپیدوت -آمفیبول -گارنت شیست ها به ترتیب، 610 درجه سانتیگراد و حدود 8 کیلو بار بوده و اکتیویته سیالات در این شرایط، به صورت کسر مولی CO2 در حدود 32/0 و کسر مولی H2O در حدود 68/0 برآورد شده است. در شرایط دگرگونی برگشتی، دما، فشار و اکتیویته سیال ها، به ترتیب 525 درجه سانتیگراد، حدود 5/4 کیلو بار، کسر مولی CO2 در حدود 306/0 و کسر مولی H2O در حدود 69/0 محاسبه شدهاند. روند تغییرات دما و فشار در اپیدوت- آمفیبول-گارنت شیست ها، نشان دهنده یک مسیر ساعتگرد دما- فشار در طی دگرگونی پیشرونده و پسرونده این سنگهاست.
عبدالحمید انصاری؛ سید جمال شیخ ذکریایی؛ سارا درگاهی؛ محسن آروین
چکیده
باتولیت چهارگنبد در سیرجان و در بخش جنوب خاوری پهنه ماگمایی ارومیه- دختر جای گرفته است. این توده نفوذی با ترکیب اسیدی تا کمی حد واسط به درون واحدهای آتشفشانی ائوسن تزریق شده است. گر چه بیشتر حجم ترکیبات سنگی، گرانودیوریت و مونزوگرانیت است؛ اما ترکیبات سنگی دیگر شامل کوارتزدیوریت، تونالیت و سینوگرانیت نیز دیده میشود. مرز تبدیل ...
بیشتر
باتولیت چهارگنبد در سیرجان و در بخش جنوب خاوری پهنه ماگمایی ارومیه- دختر جای گرفته است. این توده نفوذی با ترکیب اسیدی تا کمی حد واسط به درون واحدهای آتشفشانی ائوسن تزریق شده است. گر چه بیشتر حجم ترکیبات سنگی، گرانودیوریت و مونزوگرانیت است؛ اما ترکیبات سنگی دیگر شامل کوارتزدیوریت، تونالیت و سینوگرانیت نیز دیده میشود. مرز تبدیل سنگها به یکدیگر تدریجی است. بافت موجود در سنگهای توده نفوذی چهارگنبد بیشتر بهصورت گرانولار است و در برخی موارد به پورفیرویید تبدیل میشود. انکلاوهای موجود در توده چهارگنبد شامل انکلاوهای بیگانه، انکلاوهای مافیک (با ترکیب دیوریت و کوارتزدیوریت) و انکلاوهای پیشرس (با ترکیب تونالیت، گرانوریوریت و مونزوگرانیت) است. دایکها با ترکیبهای مختلف، توده نفوذی را قطع کردهاند. ترکیب این دایکها شامل رگههای اسیدی مربوط به مرحله پگماتیتی، دایکهای با بافت دانهریز (آندزیت، آندزیت بازالتی) و دایکهای مافیک میکروگرانولار (شبیه به انکلاوهای مافیک) است. شواهد ژئوشیمیایی نشان میدهد که نمونههای منطقه، ویژگیهای گرانیتوییدهای نوع I را نشان میدهند. همچنین گرانیتهای توده گرانیتوییدی منطقه ماهیت منیزیمی دارند و ویژگی گرانیتهای کردیلرایی را نشان میدهد. بر پایه نمودارهای تعیین محیط تکتونوماگمایی، همه نمونههای مورد مطالعه از منطقه چهارگنبد، در محدوده جزایر کمانی ناشی از فرورانش قرار میگیرند و ویژگی محیطهای حاشیه فعال قارهای را نشان میدهند.
سوده صدیقیان؛ سارا درگاهی؛ محسن آروین
چکیده
کمپلکس نفوذی خونرنگ به عنوان یکی از بزرگترین کمپلکسهای موجود در بخش جنوبی پهنه سنندج- سیرجان، در شمال باختری شهرستان جیرفت در استان کرمان جای گرفته است. این کمپلکس از مجموعهای از سنگهای اسیدی و حدواسط مانند دیوریت، کوارتزدیوریت، تونالیت، گرانودیوریت، گرانیت و اعضای مافیکتر مانند هورنبلندگابرو و میکروگابرو تشکیل یافته است. ...
بیشتر
کمپلکس نفوذی خونرنگ به عنوان یکی از بزرگترین کمپلکسهای موجود در بخش جنوبی پهنه سنندج- سیرجان، در شمال باختری شهرستان جیرفت در استان کرمان جای گرفته است. این کمپلکس از مجموعهای از سنگهای اسیدی و حدواسط مانند دیوریت، کوارتزدیوریت، تونالیت، گرانودیوریت، گرانیت و اعضای مافیکتر مانند هورنبلندگابرو و میکروگابرو تشکیل یافته است. مطالعات صحرایی همراه با شواهد کانیشناسی و ژئوشیمیایی نشان میدهد که کمپلکس نفوذی خونرنگ در سری کالکآلکالن جای میگیرد و اعضای فلسیک این مجموعه از نوع متاآلومینوس تا کمی پرآلومینوس و از نوع I هستند. نمودارهای عنکبوتی بهنجار شده نمونههای مورد مطالعه نسبت به گوشته اولیه، غنیشدگی از عناصر سنگدوست با شعاع یونی بزرگ (LILE) مانند Rb، Cs و K و نیز کاهیدگی از عناصر با قدرت یونی زیاد (HFSE) مانند Ti، Ta و Nb را نشان میدهند که از ویژگیهای اصلی ماگماهای مرتبط با فرورانش است. بر پایه شواهد ژئوشیمیایی، به نظر میرسد بخش مافیک در اثر ذوب گوه گوشتهای متاسوماتیسم شده رخ داده باشد؛ اما بخش فلسیک در اثر ذوب سنگهای متابازیک پوسته زیرین بهعلت تزریق ماگماهای مافیک مشتق از گوشته ایجاد شده است. تشکیل این سنگها میتواند به دلیل فرورانش پوسته اقیانوسی نوتتیس به زیر خردهقاره ایران مرکزی در زمان ژوراسیک میانی، در یک محیط کمان آتشفشانی بوده باشد.
علیرضا شاکر اردکانی؛ سارا درگاهی؛ حامد امیرپور
چکیده
تودههای دیوریتی- کوارتزدیوریتی با سن پس از ائوسن زیرین، در باختر منشور افزایشی مکران و گودال جازموریان و خاور گسل جیرفت، بخشی از نفوذیهای موجود در مجموعه گنج است که خود یکی از مجموعههای کمربند افیولیتی جازموریان یا مکران داخلی است. تودههای دیوریتی- کوارتزدیوریتی درون واحد رسوبی ائوسن زیرین- میانی بیدک نفوذ کردهاند. این تودهها ...
بیشتر
تودههای دیوریتی- کوارتزدیوریتی با سن پس از ائوسن زیرین، در باختر منشور افزایشی مکران و گودال جازموریان و خاور گسل جیرفت، بخشی از نفوذیهای موجود در مجموعه گنج است که خود یکی از مجموعههای کمربند افیولیتی جازموریان یا مکران داخلی است. تودههای دیوریتی- کوارتزدیوریتی درون واحد رسوبی ائوسن زیرین- میانی بیدک نفوذ کردهاند. این تودهها دارای هوازدگی کروی و فرسایش پوست پیازی هستند. حضور فلدسپار، بیوتیت و کانیهای ثانویه (مانند کانیهای رسی، بیوتیت ثانویه و اکسیدهای آهن) در ایجاد این اشکال در تودههای مورد مطالعه نقش بهسزایی دارند. از دید کانیایی، نفوذیها از پلاژیوکلاز، کلینوپیروکسن، آمفیبول، بیوتیت، کوارتز و کانیهای کِدِر تشکیل شدهاند. بر پایه مطالعات شیمی کانی، پلاژیوکلازها ترکیب الیگوکلاز تا لابرادوریت و شواهدی از بافتهای غیرتعادلی (همچون غربالی و منطقهبندی نوسانی) دارند. کلینوپیروکسنها دارای ترکیب اوژیت با طبیعت ماگمایی متعلق به سری تولئیتی هستند که با توجه به رابطه خطی Ti نسبت به AlIV آنها، به نظر میرسد در فشار کمتر از 5 کیلوبار و ژرفای کمتر از 15 کیلومتر تشکیل شده باشند. آمفیبولها دارای ترکیب مگنزیوهورنبلند متمایل به اکتینولیت هستند. بر اساس نمودارهای Zr/TiO2 در برابر Nb/Y و SiO2 در برابر Nb/Y، تودههای نفوذی بهترتیب در محدودههای دیوریت- کوارتزدیوریت و سابآلکالن جای دارند. همچنین پایین بودن نسبت Nb/Y (16/0- 14/0) نشاندهنده طبیعت سابآلکالن (تولئیتی) نمونههای یادشده است. تودههای نفوذی متاآلومینوس و از نوع I هستند که با توجه به میزان عناصر HFS و REE به یک گروه تعلق دارند. نبود بیهنجاری مشخص Eu، نشان از تفریق کماهمیت پلاژیوکلاز و یا شرایط اکسیدان ماگمای سازنده آنها دارد. نمودارهای توصیفی عناصر کمیاب به همراه الگوی عناصر خاکی کمیاب بهنجار شده نسبت به کندریت نشان میدهد که دیوریت- کوارتزدیوریتهای قلعهگنج در مرحله بلوغ یک محیط پهنه بالای فرورانش تشکیل شدهاند.
داود رئیسی؛ سارا درگاهی؛ سید حسامالدین معینزاده؛ محسن آروین؛ بهرام بهرامبیگی
چکیده
منطقه گندم بریان به مساحت حدود 480 کیلومتر مربع از دید ریختشناسی نوعی سرتخت پوشیده از روانههای گدازهای بازالتی تیرهرنگ است که در بخش جنوبی کویر لوت قرار دارد. کانیهای اصلی گدازهها شامل درشتبلورهای الیوین و کلینوپیروکسن همراه با میکرولیتهای پلاژیوکلاز هستند و بافت کلی آنها میکرولیتی پورفیری تا گلومروپورفیری همراه ...
بیشتر
منطقه گندم بریان به مساحت حدود 480 کیلومتر مربع از دید ریختشناسی نوعی سرتخت پوشیده از روانههای گدازهای بازالتی تیرهرنگ است که در بخش جنوبی کویر لوت قرار دارد. کانیهای اصلی گدازهها شامل درشتبلورهای الیوین و کلینوپیروکسن همراه با میکرولیتهای پلاژیوکلاز هستند و بافت کلی آنها میکرولیتی پورفیری تا گلومروپورفیری همراه با زمینه اینترسرتال تا اینترگرانولار است. قرارگیری مخروطهای آتشفشانی در راستای خط اثر گسل نایبند نشان از تأثیر حرکات گسل در ایجاد ماگمای بازالتی گندم بریان دارد. ارتباط ژنتیکی جریانهای گدازهای با شکستگیهای ژرف پوستهای ناشی از عملکرد گسل نایبند، حضور بیگانهسنگهای (زنولیتهای) گوشتهای و طبیعت آلکالن بازالتها روی هم رفته نشاندهنده بالاآمدگی ماگما از ژرفای زیاد هستند. با توجه به تجزیههای شیمیایی و وجود نفلین در ترکیب نورم، جریانهای گدازهای بازالت گندم بریان در گروه بازانیت- تفریت قرار میگیرند. بررسیهای انجامشده نشاندهنده آن است که آلکالیبازالتهای گندم بریان در یک محیط کششی درون صفحهای تشکیل شدهاند. نسبت پایین Ce/Nb، Th/Nb، U/Nb و Ba/Nb و مقادیر بالای Zr با میانگین ppm 81/234 نشاندهنده وجود یک خاستگاه گوشتهای تهینشده سستکرهای برای جریانهای گدازهای بازالتی گندم بریان است. غنیشدگی و تهیشدگی آنها بهترتیب در عناصر خاکی کمیاب سبک و سنگین نشانگر حضور گارنت در سنگ منشأ است.